🗞 تامل
#دکتر_علی_فیروزآبادی. روانپزشک
نگاهی به نقش زنان در تاریخ تروما (۳)
شارکو به ابن نتیجه رسید که علائم هیستری در نتیجه یک آسیب روانشناختی ایجاد میشود و میتوان این علائم را با هیپنوتیزم از بین برد. این در آن زمان که درمانی برای این اختلال وجود نداشت گامی بزرگ به جلو بود. اما او به زودی دریافت که هیپنوتیزم با آنکه به شناخت پدیده هیستریا کمک میکند اما اثری موقتی در رفع علایم دارد. علاقه او به تدریج به این حوزه رو به کاهش گذاشت. یکی از دلایل عمده آن تثبیت پایههای قدرت جمهوریخواهان بود. منازعه میان علم و کلیسا به نفع علم به پایان رسیده بود. زنان که اکنون زبان سخن گفتن پیدا کرده بودند مزاحم تلقی میشدند. یکی از زنان فمینیست رفتار شارکو را چنین توصیف می کند: زنده زنده تشریح کردن زنان برای مطالعه بیماری. او برای داشتن نگاه خصمانه نسبت به زنان مورد انتقاد قرار گرفت. زنان نمیخواستند دیگر ابژهای برای مطالعه که سوژه ای برای خود باشند. همان مردانی که از نگاه علمی و روشنگرایانه نسبت به هیستریا پشتیبانی میکردند اغلب مخالف پذیرش زنان برای پستهای بالای اموزشی و حق رای آنها بودند. با کمرنگ شدن پشتوانه سیاسی که از پژوهشهای مرتبط با هیستری پشتیبانی میکرد این پژوهشها هم رو به افول گذاشتند. این روند در همان زمان حیات شارکو اغاز شد و اعتبار پژوهشهای وی به زیر سوال رفت و به تلقین هیپنوتیرمی نسبت داده شد. تحت تاثیر همکاران نامدار او چون بابینسکی و ژیل دلا توره ایده شارکو در مورد منشا تروماتیک هیستری رد شد و علایم این بیماری را به تلقین پذیری و تقلید ربط دادند . شارکو در اواخر عمر از پرداختن به این حوزه پژوهشی ابراز پشیمانی کرد.
این اختلاف نظرها پرسشهایی جدی در این مورد به میان اورد: آیا تروما علت روانشناختی دارد یا ارگانیک؟ ایا تروما به خود رویداد آسیبزا مربوط است یا تفسیر روانشناختی آن؟ آیا خود سانحه باعث ایجاد مشکلات روان می شود یا فرد باید از قبل آسیبپذیری داشته باشد؟ آیا این بیماران تمارض میکنند؟
نسبت دادن عوامل ارگانیک به نوروز برخاسته از تروما برای سربازان جنگ اهمیتی ویژه داشت. این راهحلی افتخارآمیز برای آنها و دیگران بود. سربازان عزت نفس خود را حفظ میکردند و پزشکان مجبور نبودند آن را به ضعف شخصیتی و تلاش برای ترک خدمت نسبت دهند و فرماندهان هم لازم نبود این فروپاشی روان را در سربازان شجاع خود توضیح دهند. در غیاب عاملی که توجیه کننده صدمه بدنی و جسمی یا ضربه به سر باشد سرباز بیچاره به تمارض و تمایل به ترک خدمت متهم میشد و با تمهیدات درمانی خاص تلاش میشد تا به زعم خود نیروی اراده لازم را به سرباز برگردانند. این روشها آنچنان طاقتفرسا بودند که سربازان بعد از مدتی ترجیح میدادند به خط مقدم اعزام شوند.
با رد شدن ایده افرادی چون شارکو در مورد منشا روانشناختی هیستری و عقبنشینی خود وی، همانگونه که اشاره شد علاقه به پژوهش در این زمینه رو به افول گذاشت اما دو پزشک و پژوهشگر خستگیناپذیر مانع از این شدند که چراغی را که شارکو روشن کرده بود به خاموشی گرایش پیدا کند. هردو محضر شارکو را درک کرده و هرکدام به دور از هم به ایدههایی مشابه در مورد زمینههای شکلگیری هیستری رسیدند. در بخش بعدی به پیر ژانه و زیگموند فروید و سهم هرکدام در تاریخ هیستری خواهیم پرداخت.
🧷 ادامه دارد...
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_علی_فیروزآبادی. روانپزشک
نگاهی به نقش زنان در تاریخ تروما (۳)
شارکو به ابن نتیجه رسید که علائم هیستری در نتیجه یک آسیب روانشناختی ایجاد میشود و میتوان این علائم را با هیپنوتیزم از بین برد. این در آن زمان که درمانی برای این اختلال وجود نداشت گامی بزرگ به جلو بود. اما او به زودی دریافت که هیپنوتیزم با آنکه به شناخت پدیده هیستریا کمک میکند اما اثری موقتی در رفع علایم دارد. علاقه او به تدریج به این حوزه رو به کاهش گذاشت. یکی از دلایل عمده آن تثبیت پایههای قدرت جمهوریخواهان بود. منازعه میان علم و کلیسا به نفع علم به پایان رسیده بود. زنان که اکنون زبان سخن گفتن پیدا کرده بودند مزاحم تلقی میشدند. یکی از زنان فمینیست رفتار شارکو را چنین توصیف می کند: زنده زنده تشریح کردن زنان برای مطالعه بیماری. او برای داشتن نگاه خصمانه نسبت به زنان مورد انتقاد قرار گرفت. زنان نمیخواستند دیگر ابژهای برای مطالعه که سوژه ای برای خود باشند. همان مردانی که از نگاه علمی و روشنگرایانه نسبت به هیستریا پشتیبانی میکردند اغلب مخالف پذیرش زنان برای پستهای بالای اموزشی و حق رای آنها بودند. با کمرنگ شدن پشتوانه سیاسی که از پژوهشهای مرتبط با هیستری پشتیبانی میکرد این پژوهشها هم رو به افول گذاشتند. این روند در همان زمان حیات شارکو اغاز شد و اعتبار پژوهشهای وی به زیر سوال رفت و به تلقین هیپنوتیرمی نسبت داده شد. تحت تاثیر همکاران نامدار او چون بابینسکی و ژیل دلا توره ایده شارکو در مورد منشا تروماتیک هیستری رد شد و علایم این بیماری را به تلقین پذیری و تقلید ربط دادند . شارکو در اواخر عمر از پرداختن به این حوزه پژوهشی ابراز پشیمانی کرد.
این اختلاف نظرها پرسشهایی جدی در این مورد به میان اورد: آیا تروما علت روانشناختی دارد یا ارگانیک؟ ایا تروما به خود رویداد آسیبزا مربوط است یا تفسیر روانشناختی آن؟ آیا خود سانحه باعث ایجاد مشکلات روان می شود یا فرد باید از قبل آسیبپذیری داشته باشد؟ آیا این بیماران تمارض میکنند؟
نسبت دادن عوامل ارگانیک به نوروز برخاسته از تروما برای سربازان جنگ اهمیتی ویژه داشت. این راهحلی افتخارآمیز برای آنها و دیگران بود. سربازان عزت نفس خود را حفظ میکردند و پزشکان مجبور نبودند آن را به ضعف شخصیتی و تلاش برای ترک خدمت نسبت دهند و فرماندهان هم لازم نبود این فروپاشی روان را در سربازان شجاع خود توضیح دهند. در غیاب عاملی که توجیه کننده صدمه بدنی و جسمی یا ضربه به سر باشد سرباز بیچاره به تمارض و تمایل به ترک خدمت متهم میشد و با تمهیدات درمانی خاص تلاش میشد تا به زعم خود نیروی اراده لازم را به سرباز برگردانند. این روشها آنچنان طاقتفرسا بودند که سربازان بعد از مدتی ترجیح میدادند به خط مقدم اعزام شوند.
با رد شدن ایده افرادی چون شارکو در مورد منشا روانشناختی هیستری و عقبنشینی خود وی، همانگونه که اشاره شد علاقه به پژوهش در این زمینه رو به افول گذاشت اما دو پزشک و پژوهشگر خستگیناپذیر مانع از این شدند که چراغی را که شارکو روشن کرده بود به خاموشی گرایش پیدا کند. هردو محضر شارکو را درک کرده و هرکدام به دور از هم به ایدههایی مشابه در مورد زمینههای شکلگیری هیستری رسیدند. در بخش بعدی به پیر ژانه و زیگموند فروید و سهم هرکدام در تاریخ هیستری خواهیم پرداخت.
🧷 ادامه دارد...
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 روایتهای بالینی (دور تازه. چهار)
#دکتر_عاطفه_رضایی. روانپزشک
کودکی را میزنند...•
دختر ۱۷ ساله که معلوم میشود هنوز ۱۷ سالش تمام نشده و بستریاش در بخش باید با اجازه.ی قیم باشد و لا غیر، افکار آسیب به خود دارد. او مرا به خاطر دارد، ۸ ماه قبل یک نوبت او را به خاطر اقدام جدی به آسیب به خود، در بخش ارتوپدی دیده بودم. من او را بعد از مصاحبه به خاطر میآورم...
میگویم: چند سال است ازدواج کرده ای؟
میگوید ۹ سال
۹ سال؟
من متعجب میشوم و او میگرید و میگوید از رابطه بدم میآید. حتی نمیگوید رابطهی جنسی.
از کاری که به زور با من انجام میدهند بدم میآید
میخواهم طلاق بگیرم اما پدرم می گوید طلاق مثل اعدام است. اگر طلاق بگیری تو را به خانه راه نمیدهم، باید در زمین کشاورزی بمانی و کار کنی و آنقدر تنها زندگی کنی تا بمیری.
میاندیشد زندگی چیست و مردگی چیست؟ و حالا مرگ خودخواسته را انتخاب میکند.
میگویم از رنجی حرف میزنی که تصورش هم برایم دشوار است. میگرید و میگوید از من بچه میخواهند. چطور میتوانم زندگی ببخشم در حالیکه خودم توان زنده ماندن در این زندان را ندارم. زندگی با مردی که خیبی زود مرا به او دادهاند را دوست ندارم. به زیبایی چهر هاش خیره میشوم، به چشمانش، به گونههای سرشار از نوجوانیاش، به زنانگی دوست داشتنیاش که او آن زنانگی را دوست نمیدارد، به آروزی درس خواندش، به کودکی متلاشی شدهاش، به نوجوانی بر باد رفتهاش، به لذت جنسی که هرگز تجربه نکرده است و به مادر ۳۵ سالهاش که اکنون ششمین فرزندش را باردار است و فرزند پسری در راه دارد.
حالا میفهمم که چرا بیمار را از یاد برده بودم.
بعضی دردها را نمیتوان تاب آورد...
• عنوان برگرفته از یکی از آثار فروید
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_عاطفه_رضایی. روانپزشک
کودکی را میزنند...•
دختر ۱۷ ساله که معلوم میشود هنوز ۱۷ سالش تمام نشده و بستریاش در بخش باید با اجازه.ی قیم باشد و لا غیر، افکار آسیب به خود دارد. او مرا به خاطر دارد، ۸ ماه قبل یک نوبت او را به خاطر اقدام جدی به آسیب به خود، در بخش ارتوپدی دیده بودم. من او را بعد از مصاحبه به خاطر میآورم...
میگویم: چند سال است ازدواج کرده ای؟
میگوید ۹ سال
۹ سال؟
من متعجب میشوم و او میگرید و میگوید از رابطه بدم میآید. حتی نمیگوید رابطهی جنسی.
از کاری که به زور با من انجام میدهند بدم میآید
میخواهم طلاق بگیرم اما پدرم می گوید طلاق مثل اعدام است. اگر طلاق بگیری تو را به خانه راه نمیدهم، باید در زمین کشاورزی بمانی و کار کنی و آنقدر تنها زندگی کنی تا بمیری.
میاندیشد زندگی چیست و مردگی چیست؟ و حالا مرگ خودخواسته را انتخاب میکند.
میگویم از رنجی حرف میزنی که تصورش هم برایم دشوار است. میگرید و میگوید از من بچه میخواهند. چطور میتوانم زندگی ببخشم در حالیکه خودم توان زنده ماندن در این زندان را ندارم. زندگی با مردی که خیبی زود مرا به او دادهاند را دوست ندارم. به زیبایی چهر هاش خیره میشوم، به چشمانش، به گونههای سرشار از نوجوانیاش، به زنانگی دوست داشتنیاش که او آن زنانگی را دوست نمیدارد، به آروزی درس خواندش، به کودکی متلاشی شدهاش، به نوجوانی بر باد رفتهاش، به لذت جنسی که هرگز تجربه نکرده است و به مادر ۳۵ سالهاش که اکنون ششمین فرزندش را باردار است و فرزند پسری در راه دارد.
حالا میفهمم که چرا بیمار را از یاد برده بودم.
بعضی دردها را نمیتوان تاب آورد...
• عنوان برگرفته از یکی از آثار فروید
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 ارغنون
#دکتر_کاوه_علوی. روانپزشک
وقتی قرار باشد فیلمی ببینی که برنده شیر طلای ونیز بوده و اینگمار برگمان آن را یکی از ۱۱ فیلم محبوب خودش میدانسته، توقعت خیلی بالا میرود. البته که فیلم «ماریان و جولیان» چندان هم چنین مخاطبی را ناامید نمیکند. فیلم «ماریان و جولیان» فوقالعاده نیست، اما یکجورهایی خاص است. داستانش تکراری نیست. شخصیتپردازیاش، خصوصاً در مورد ماریان، خیلی خوب است. روایتش نه خطی است و نه آنقدر پیچیده که درک نشود و تبدیل شود به معما. در واقع، فلاشبکهایی دو مقطع از کودکی و نوجوانی دو خواهر را نشان میدهد که هر دو به فعالان اجتماعی تبدیل شدهاند: یکی فعال حقوق بشر و مدافع سقط جنین و یکی عضو یک گروهک تروریستی. اتفاقاً گذشته این دو پیشبینی برعکسی را به ذهن میرساند. جولیان که حالا یک فعال اجتماعی و ژورنالیستی آرام و قابل درک است، در گذشته سرکش و لجباز بوده و ماریان که تروریست و بمبگذار است، در کودکی دختر ناز و مطیع پدر بوده. پدر جولیان و ماریان کشیش تندرفتاری بوده و تربیت سرسختانه و لجوجانهای داشته. کودکی این دو نیز در دوران نازیها سپری شده است. با به زندان افتادن ماریان، رابطه دو خواهر که کاملاً مخالف همدیگرند، تغییر میکند. این تغییر از تبادل لباسهایشان در یکی از ملاقاتهای داخل زندان شروع میشود و جدل آنها با درکی متقابل از هم همراه میشود. از سویی، ماریان طرفدار سقط جنین است و قرار بوده از فرزند جولیان پرستاری کند. جولیان در حالی بچهدار شده است که نه خودش بچه میخواسته و نه قرار بوده به شوهرش وفادار باشد. شوهر که قادر به نگهداری از بچه نیست، دست به خودکشی میزند. جولیان پس از درک ماریان که هرگز او را تأیید نمیکرده، نهایتاً شاهد خودکشی او در زندان است و به این نتیجه میرسد که حتماً قتلی در کار بوده، هرچند جستوجوی وسواسگونه او به هیچ نتیجه محتومی ختم نمیشود. رفتار ماریان باعث آسیب دیدن چندین نفر میشود: خودش، همسرش، فرزندش و حتی خواهرش (جولیان). از سوی دیگر، سوگ پاتولوژیک جولیان روابط او با نامزدش را هم تخریب میکند. شاید فیلم داستان همین تخریبست.
فیلم، با فیلمنامهای دقیق و کارگردانی عالی، نمایی واقعگرایانه از نابودی یک فعال تروریست در زندگی به دست میدهد. بازی Jutta Lampe در نقش جولیان عالی است و بازی Barbara Sukowa در نقش ماریان هم خوب است. فیلم با اقتباس از زندگی واقعی Christine & Gudrum Ensslin ساخته شده است. «جولیان و ماریان» علاوه بر جایزه شیر طلایی، برنده Golden Phoenix برای بهترین بازیگر زن (Lampe و Sukowa، مشترکاً) و چهار جایزه فرعی دیگر هم شده و در German Film Award جایزه بهترین فیلم سال و بهترین هنرپیشه زن نقش اول (Sukowa) را برده و نامزد بهترین هنرپیشه زن نقش اول (Lampe) هم بوده. در سال ۱۹۸۹، یک بار دیگر در همین جشنواره جایزه ویژه چهلمین سالگرد Federal Republic of Germany به فیلم داده شد. «جولیان و ماریان» دومین فیلم از سهگانه The Sisters Film کارگردان به شمار میرود. فیلم اول Sisters or the Balance of Happiness در سال ۱۹۷۹ و فیلم سوم Three Sisters در سال ۱۹۸۸ ساخته شد.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_کاوه_علوی. روانپزشک
وقتی قرار باشد فیلمی ببینی که برنده شیر طلای ونیز بوده و اینگمار برگمان آن را یکی از ۱۱ فیلم محبوب خودش میدانسته، توقعت خیلی بالا میرود. البته که فیلم «ماریان و جولیان» چندان هم چنین مخاطبی را ناامید نمیکند. فیلم «ماریان و جولیان» فوقالعاده نیست، اما یکجورهایی خاص است. داستانش تکراری نیست. شخصیتپردازیاش، خصوصاً در مورد ماریان، خیلی خوب است. روایتش نه خطی است و نه آنقدر پیچیده که درک نشود و تبدیل شود به معما. در واقع، فلاشبکهایی دو مقطع از کودکی و نوجوانی دو خواهر را نشان میدهد که هر دو به فعالان اجتماعی تبدیل شدهاند: یکی فعال حقوق بشر و مدافع سقط جنین و یکی عضو یک گروهک تروریستی. اتفاقاً گذشته این دو پیشبینی برعکسی را به ذهن میرساند. جولیان که حالا یک فعال اجتماعی و ژورنالیستی آرام و قابل درک است، در گذشته سرکش و لجباز بوده و ماریان که تروریست و بمبگذار است، در کودکی دختر ناز و مطیع پدر بوده. پدر جولیان و ماریان کشیش تندرفتاری بوده و تربیت سرسختانه و لجوجانهای داشته. کودکی این دو نیز در دوران نازیها سپری شده است. با به زندان افتادن ماریان، رابطه دو خواهر که کاملاً مخالف همدیگرند، تغییر میکند. این تغییر از تبادل لباسهایشان در یکی از ملاقاتهای داخل زندان شروع میشود و جدل آنها با درکی متقابل از هم همراه میشود. از سویی، ماریان طرفدار سقط جنین است و قرار بوده از فرزند جولیان پرستاری کند. جولیان در حالی بچهدار شده است که نه خودش بچه میخواسته و نه قرار بوده به شوهرش وفادار باشد. شوهر که قادر به نگهداری از بچه نیست، دست به خودکشی میزند. جولیان پس از درک ماریان که هرگز او را تأیید نمیکرده، نهایتاً شاهد خودکشی او در زندان است و به این نتیجه میرسد که حتماً قتلی در کار بوده، هرچند جستوجوی وسواسگونه او به هیچ نتیجه محتومی ختم نمیشود. رفتار ماریان باعث آسیب دیدن چندین نفر میشود: خودش، همسرش، فرزندش و حتی خواهرش (جولیان). از سوی دیگر، سوگ پاتولوژیک جولیان روابط او با نامزدش را هم تخریب میکند. شاید فیلم داستان همین تخریبست.
فیلم، با فیلمنامهای دقیق و کارگردانی عالی، نمایی واقعگرایانه از نابودی یک فعال تروریست در زندگی به دست میدهد. بازی Jutta Lampe در نقش جولیان عالی است و بازی Barbara Sukowa در نقش ماریان هم خوب است. فیلم با اقتباس از زندگی واقعی Christine & Gudrum Ensslin ساخته شده است. «جولیان و ماریان» علاوه بر جایزه شیر طلایی، برنده Golden Phoenix برای بهترین بازیگر زن (Lampe و Sukowa، مشترکاً) و چهار جایزه فرعی دیگر هم شده و در German Film Award جایزه بهترین فیلم سال و بهترین هنرپیشه زن نقش اول (Sukowa) را برده و نامزد بهترین هنرپیشه زن نقش اول (Lampe) هم بوده. در سال ۱۹۸۹، یک بار دیگر در همین جشنواره جایزه ویژه چهلمین سالگرد Federal Republic of Germany به فیلم داده شد. «جولیان و ماریان» دومین فیلم از سهگانه The Sisters Film کارگردان به شمار میرود. فیلم اول Sisters or the Balance of Happiness در سال ۱۹۷۹ و فیلم سوم Three Sisters در سال ۱۹۸۸ ساخته شد.
#تجربههای_روانپزشکانه
فیلم: Marianne and Juliane
محصول: ۱۹۸۱– آلمان غربی
کارگردان: Margarette von Trotta
#تجربههای_روانپزشکانه
محصول: ۱۹۸۱– آلمان غربی
کارگردان: Margarette von Trotta
#تجربههای_روانپزشکانه
چهارمین کنگرهی روانکاوی: شهریور ۱۴۰۲
کنگرهی چهارم روانکاوی و رواندرمانی پویای ایران که یک بار به تعویق افتاد با آرایش زیر برگزار میگردد:
تم: زیستن و اندیشیدن در جهانی ناآرام
رییس کنگره: دکتر مهدیه معین
دبیر علمی: دکتر امیرحسین جلالی ندوشن
دبیر اجرایی: دکتر مریم معصومی
زمان: ۸ تا ۱۰ شهریور ۱۴۰۲. آنلاین
اطلاعات تکمیلی بهزودی در اختیار علاقهمندان قرار خواهد گرفت.
#چهارمین_کنگره_روانکاوی
کنگرهی چهارم روانکاوی و رواندرمانی پویای ایران که یک بار به تعویق افتاد با آرایش زیر برگزار میگردد:
تم: زیستن و اندیشیدن در جهانی ناآرام
رییس کنگره: دکتر مهدیه معین
دبیر علمی: دکتر امیرحسین جلالی ندوشن
دبیر اجرایی: دکتر مریم معصومی
زمان: ۸ تا ۱۰ شهریور ۱۴۰۲. آنلاین
اطلاعات تکمیلی بهزودی در اختیار علاقهمندان قرار خواهد گرفت.
#چهارمین_کنگره_روانکاوی
🗞تازهها
#دکتر_صالحه_عباسیان. روانپزشک
اختلال وسواسی جبری و ارتباط بین نسلی خانوادگی آن با اختلالات اضطرابی در یک مطالعۀ ملی سوئدی فرزندخواندگی
اطلاعات کمی در مورد انتقال اختلال وسواسی جبری (OCD) در بین نسلها وجود دارد. یک پژوهش سوئدی با هدف ارزیابی منابع انتقال والد-فرزندیِ OCD و ارتباط بین نسلی خانوادگی با اختلالات اضطرابی معمولیتر انجام شده است.
طراحی، تنظیم و مشارکت کنندگان
این مطالعۀ مبتنی بر ثبت جمعیت سوئدی، دادههای فرزندان متولد شده در سوئد را از سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۵ از ۴ نوع خانوادۀ زیر تجزیه و تحلیل کرد: دست نخورده، زندگی نشده با پدر بیولوژیکی، زندگی با پدرخوانده و فرزندخواندگی. پیگیری در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۸ انجام شد و دادهها از ۶ آوریل ۲۰۲۲ تا ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۲ تجزیه و تحلیل شدند.
مواجهه
سه منبع شباهت والد و فرزندان: ژنها به علاوۀ تربیت، فقط ژنها و فقط تربیت.
نتایج و معیارهای اصلی
تشخیص OCD، همه اختلالات اضطرابی، اختلال اضطراب فراگیر (GAD)، فوبیای اجتماعی، و اختلال هراس از ثبت ملی بیماران بستری، سرپایی و مراقبت های اولیۀ پزشکی به دست آمد. شباهت والد-کودک با استفاده از همبستگی تتراکوریک (r) ارزیابی شد.
نتایج
جمعیت فرزندان شامل ۲۴۱۳۱۲۸ نفر بود. میانگین سنی (SD) در زمان پیگیری ۴۰/۲ (۱۰/۷) سال، ۱۲۵۸۶۷۰ نفر (۵۲/۲ درصد) مرد و ۱۱۵۴۴۵۸ نفر (۴۷/۸ درصد) زن بودند. برای هر نوع رابطۀ والد-کودک، بهترین براورد همبستگی برای OCD برای ژنها به علاوه تربیت ۰/۱۹ (95% CI) بود. فقط ژن، ۰/۱۸ و فقط پرورش، ۰/۰۴. از تجزیه و تحلیل فرزندخواندگیِ دو متغیره، همبستگی ژنتیکی بین نسلی بین OCD با دستههای تشخیصی اختلال اضطرابی به شرح زیر برآورد شد: برای همه اختلالات اضطرابی، ۰/۶۲ اختلال اضطراب منتشر ۰/۸۷، فوبیای اجتماعی، ۰/۷۰، و اختلال هراس، ۰/۴۷.
نتیجه گیری و ارتباط
این مطالعۀ مبتنی بر ثبت جمعیت سوئدی نشان داد که OCD عمدتاً از طریق یک رابطۀ ژنتیکی از والدین به فرزندان منتقل میشود و تربیت نقشی جزئی دارد. از منظر بین نسلی، OCD و اختلالات اضطرابی از نظر ژنتیکی همبستگی متوسطی داشتند، با قویترین همبستگی ژنتیکی بین OCD و GAD، متوسط بین OCD و فوبیای اجتماعی، و ضعیفترین بین OCD و اختلال هراس. هنگامی که سلسله مراتب تشخیصی قبل از تجزیه و تحلیل اعمال شد، این همبستگیهای ژنتیکی به طور متوسط کاهش یافت.
🧷 لطفاً ورق بزنید...
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_صالحه_عباسیان. روانپزشک
اختلال وسواسی جبری و ارتباط بین نسلی خانوادگی آن با اختلالات اضطرابی در یک مطالعۀ ملی سوئدی فرزندخواندگی
اطلاعات کمی در مورد انتقال اختلال وسواسی جبری (OCD) در بین نسلها وجود دارد. یک پژوهش سوئدی با هدف ارزیابی منابع انتقال والد-فرزندیِ OCD و ارتباط بین نسلی خانوادگی با اختلالات اضطرابی معمولیتر انجام شده است.
طراحی، تنظیم و مشارکت کنندگان
این مطالعۀ مبتنی بر ثبت جمعیت سوئدی، دادههای فرزندان متولد شده در سوئد را از سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۵ از ۴ نوع خانوادۀ زیر تجزیه و تحلیل کرد: دست نخورده، زندگی نشده با پدر بیولوژیکی، زندگی با پدرخوانده و فرزندخواندگی. پیگیری در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۸ انجام شد و دادهها از ۶ آوریل ۲۰۲۲ تا ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۲ تجزیه و تحلیل شدند.
مواجهه
سه منبع شباهت والد و فرزندان: ژنها به علاوۀ تربیت، فقط ژنها و فقط تربیت.
نتایج و معیارهای اصلی
تشخیص OCD، همه اختلالات اضطرابی، اختلال اضطراب فراگیر (GAD)، فوبیای اجتماعی، و اختلال هراس از ثبت ملی بیماران بستری، سرپایی و مراقبت های اولیۀ پزشکی به دست آمد. شباهت والد-کودک با استفاده از همبستگی تتراکوریک (r) ارزیابی شد.
نتایج
جمعیت فرزندان شامل ۲۴۱۳۱۲۸ نفر بود. میانگین سنی (SD) در زمان پیگیری ۴۰/۲ (۱۰/۷) سال، ۱۲۵۸۶۷۰ نفر (۵۲/۲ درصد) مرد و ۱۱۵۴۴۵۸ نفر (۴۷/۸ درصد) زن بودند. برای هر نوع رابطۀ والد-کودک، بهترین براورد همبستگی برای OCD برای ژنها به علاوه تربیت ۰/۱۹ (95% CI) بود. فقط ژن، ۰/۱۸ و فقط پرورش، ۰/۰۴. از تجزیه و تحلیل فرزندخواندگیِ دو متغیره، همبستگی ژنتیکی بین نسلی بین OCD با دستههای تشخیصی اختلال اضطرابی به شرح زیر برآورد شد: برای همه اختلالات اضطرابی، ۰/۶۲ اختلال اضطراب منتشر ۰/۸۷، فوبیای اجتماعی، ۰/۷۰، و اختلال هراس، ۰/۴۷.
نتیجه گیری و ارتباط
این مطالعۀ مبتنی بر ثبت جمعیت سوئدی نشان داد که OCD عمدتاً از طریق یک رابطۀ ژنتیکی از والدین به فرزندان منتقل میشود و تربیت نقشی جزئی دارد. از منظر بین نسلی، OCD و اختلالات اضطرابی از نظر ژنتیکی همبستگی متوسطی داشتند، با قویترین همبستگی ژنتیکی بین OCD و GAD، متوسط بین OCD و فوبیای اجتماعی، و ضعیفترین بین OCD و اختلال هراس. هنگامی که سلسله مراتب تشخیصی قبل از تجزیه و تحلیل اعمال شد، این همبستگیهای ژنتیکی به طور متوسط کاهش یافت.
🧷 لطفاً ورق بزنید...
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 ادامهی تازهها
نتیجه گیری و ارتباط
این مطالعۀ مبتنی بر ثبت جمعیت سوئدی نشان داد که OCD عمدتاً از طریق یک رابطۀ ژنتیکی از والدین به فرزندان منتقل میشود و تربیت نقشی جزئی دارد. از منظر بین نسلی، OCD و اختلالات اضطرابی از نظر ژنتیکی همبستگی متوسطی داشتند، با قویترین همبستگی ژنتیکی بین OCD و GAD، متوسط بین OCD و فوبیای اجتماعی، و ضعیفترین بین OCD و اختلال هراس. هنگامی که سلسله مراتب تشخیصی قبل از تجزیه و تحلیل اعمال شد، این همبستگی های ژنتیکی به طور متوسط کاهش یافت.
این مطالعه توسط enneth و همکاران در JAMA Psychiatry در February 1, 2023 به چاپ رسیده است.
#تجربههای_روانپزشکانه
نتیجه گیری و ارتباط
این مطالعۀ مبتنی بر ثبت جمعیت سوئدی نشان داد که OCD عمدتاً از طریق یک رابطۀ ژنتیکی از والدین به فرزندان منتقل میشود و تربیت نقشی جزئی دارد. از منظر بین نسلی، OCD و اختلالات اضطرابی از نظر ژنتیکی همبستگی متوسطی داشتند، با قویترین همبستگی ژنتیکی بین OCD و GAD، متوسط بین OCD و فوبیای اجتماعی، و ضعیفترین بین OCD و اختلال هراس. هنگامی که سلسله مراتب تشخیصی قبل از تجزیه و تحلیل اعمال شد، این همبستگی های ژنتیکی به طور متوسط کاهش یافت.
این مطالعه توسط enneth و همکاران در JAMA Psychiatry در February 1, 2023 به چاپ رسیده است.
#تجربههای_روانپزشکانه
Forwarded from چهارمين کنگره روانکاوی و رواندرمانی پویا
📨 فراخوان
فراخوان برای دریافت چکیده مقاله چهارمین کنگرهی روانکاوی و رواندرمانی پویای ایران
۸ تا ۱۰ شهریور ۱۴۰۲. آنلاین
آخرین مهلت دریافت چکیده: ۱۵ تیرماه ۱۴۰۲
زیستن و اندیشیدن در جهانی ناآرام
ابهام در چشمانداز و وضعیت کنونی انسان در زمان تداوم همهگیری کووید ۱۹، هراس از همهگیریهای آتی، تهدیدات زیست-محیطی ناشی از جدی گرفته نشدن گرمایش زمین، مسالهی جنگ و احتمال جهانگیر شدن آن و حتی وقوع جنگ هستهای در کنار نژاد پرستی، آوارگی، پناهندگی و مهاجرتهای قومی، همراه با تورم و مشکلات اقتصادی، جهانی چنان ناآرام رقم زده است که زیستن و اندیشیدن در آن همچون تلاش برای فکر کردن در میانهی آتش است.
جامعهی روانکاوی دیگر بار با چالشها و پرسشهایی نهادین روبرو گشته است: آیا روانکاوی و رواندرمانی پویا در جهانی چنین
نامطمئن که وحشت بیماری و مرگ آرامش خاطر را از همگان ربوده است همچنان ممکن و موثر خواهد بود؟
آیا روانکاوی همچون دوران جنگهای جهانی اول و دوم خواهد توانست همگام با جامعه برای یافتن راهکارهایی نوین و سازگار با نیازهای بشری قدم بردارد؟ آیا پرداختن به بخشهای ناشناخته و نیمه تاریک ذهن بشر و تالش برای همگن ساختن و آشتی دادن دنیای درون و بیرون در شرایط کنونی به واقع کمک کننده است؟ چرا که هجوم بیوقفهی اتفاقات و وقایع دنیای خارج چنان پررنگ و تاثیر گذار است که موقعیت روانکاو و روانکاویشونده در اتاق درمان را با مختصاتی ویژه روبرو ساخته است.
ما در کنگرهی چهارم روانکاوی و رواندرمانی پویای ایران در پی آن هستیم که با پردازشی روانکاوانه به چالشهایی که نه فقط ایرانیان بلکه تمامی جهانیان را در برگرفته به طرح پرسشهایی کلیدی در کنار یکدیگر بپردازیم و با همدلی و همفکری به جستجوی پاسخهایی در سطوح مختلف تئوری و عملی گام برداریم.
مقالات میتواند نگاه روانکاوانه به حیطههای زیر را شامل گردد؛
🔖 گرمایش زمین و تغییرات زیستمحیطی
🔖 مهاجرت و پناهندگی
🔖 جنگ، آوارگی و تعارضهای قومی-نژادی
🔖 نژادپرستی
🔖 پاندمی
🔖 افول همبستگی اجتماعی
🔖 عصر دیجیتال و روابط انسانی
🔖 جهان ناآرام و سرنوشت نسل آینده (کودکان و نوجوانان امروز)
🔖 نظریه و تکنیک روانکاوی در جهانی ناآرام
🔖 تغییرات تاریخی در نظریه و تکنیک روانکاوی
🔖 روانکاوی و رواندرمانی از راه دور
مشخصات چکیده مقالات
مقالات ارسالی لازم است در مورد یکی از محورهای کنگرهی چهارم ارسال شود.
🔎 چکیده مقالات باید شامل موارد زیر باشد:
🖍عنوان
🖍نام و وابستگی سازمانی نویسنده(گان)
🖍نشانی ایمیل نویسنده (گان)
🖍در صورت وجود چند نویسنده، نام ارایه دهندهی مقاله در کنگره
🖍شماره تماس در دسترس ارائه دهنده
🖍 متن چکیده به میزان حداقل ۲۵۰ و حداکثر ۳۵۰ کلمه به زبان فارسی
🔖 مهم: در صورت پذیرش چکیده، طی برنامهی زمانی کنگره، لازم است متن کامل مقاله تا تاریخ ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ به کنگره ارسال شود. عدم ارسال بهنگام مقالات باعث حذف سخنرانی از برنامهی نهایی میشود.
⚖ زمان اعلام داوری در مورد چکیده مقالات رسیده: ۲۵ تیرماه ۱۴۰۲
📨 نشانی ایمیل دریافت مقالات
[email protected]
📞 تلفن دبیرخانه: ۸۸۳۳۶۷۲۶،۸۸۲۲۳۲۴۲ ،۸۸۲۲۳۲۹۲
#روانکاوی
#چهارمین_کنگره_روانکاوی
#آنلاین
فراخوان برای دریافت چکیده مقاله چهارمین کنگرهی روانکاوی و رواندرمانی پویای ایران
۸ تا ۱۰ شهریور ۱۴۰۲. آنلاین
آخرین مهلت دریافت چکیده: ۱۵ تیرماه ۱۴۰۲
زیستن و اندیشیدن در جهانی ناآرام
ابهام در چشمانداز و وضعیت کنونی انسان در زمان تداوم همهگیری کووید ۱۹، هراس از همهگیریهای آتی، تهدیدات زیست-محیطی ناشی از جدی گرفته نشدن گرمایش زمین، مسالهی جنگ و احتمال جهانگیر شدن آن و حتی وقوع جنگ هستهای در کنار نژاد پرستی، آوارگی، پناهندگی و مهاجرتهای قومی، همراه با تورم و مشکلات اقتصادی، جهانی چنان ناآرام رقم زده است که زیستن و اندیشیدن در آن همچون تلاش برای فکر کردن در میانهی آتش است.
جامعهی روانکاوی دیگر بار با چالشها و پرسشهایی نهادین روبرو گشته است: آیا روانکاوی و رواندرمانی پویا در جهانی چنین
نامطمئن که وحشت بیماری و مرگ آرامش خاطر را از همگان ربوده است همچنان ممکن و موثر خواهد بود؟
آیا روانکاوی همچون دوران جنگهای جهانی اول و دوم خواهد توانست همگام با جامعه برای یافتن راهکارهایی نوین و سازگار با نیازهای بشری قدم بردارد؟ آیا پرداختن به بخشهای ناشناخته و نیمه تاریک ذهن بشر و تالش برای همگن ساختن و آشتی دادن دنیای درون و بیرون در شرایط کنونی به واقع کمک کننده است؟ چرا که هجوم بیوقفهی اتفاقات و وقایع دنیای خارج چنان پررنگ و تاثیر گذار است که موقعیت روانکاو و روانکاویشونده در اتاق درمان را با مختصاتی ویژه روبرو ساخته است.
ما در کنگرهی چهارم روانکاوی و رواندرمانی پویای ایران در پی آن هستیم که با پردازشی روانکاوانه به چالشهایی که نه فقط ایرانیان بلکه تمامی جهانیان را در برگرفته به طرح پرسشهایی کلیدی در کنار یکدیگر بپردازیم و با همدلی و همفکری به جستجوی پاسخهایی در سطوح مختلف تئوری و عملی گام برداریم.
مقالات میتواند نگاه روانکاوانه به حیطههای زیر را شامل گردد؛
🔖 گرمایش زمین و تغییرات زیستمحیطی
🔖 مهاجرت و پناهندگی
🔖 جنگ، آوارگی و تعارضهای قومی-نژادی
🔖 نژادپرستی
🔖 پاندمی
🔖 افول همبستگی اجتماعی
🔖 عصر دیجیتال و روابط انسانی
🔖 جهان ناآرام و سرنوشت نسل آینده (کودکان و نوجوانان امروز)
🔖 نظریه و تکنیک روانکاوی در جهانی ناآرام
🔖 تغییرات تاریخی در نظریه و تکنیک روانکاوی
🔖 روانکاوی و رواندرمانی از راه دور
مشخصات چکیده مقالات
مقالات ارسالی لازم است در مورد یکی از محورهای کنگرهی چهارم ارسال شود.
🔎 چکیده مقالات باید شامل موارد زیر باشد:
🖍عنوان
🖍نام و وابستگی سازمانی نویسنده(گان)
🖍نشانی ایمیل نویسنده (گان)
🖍در صورت وجود چند نویسنده، نام ارایه دهندهی مقاله در کنگره
🖍شماره تماس در دسترس ارائه دهنده
🖍 متن چکیده به میزان حداقل ۲۵۰ و حداکثر ۳۵۰ کلمه به زبان فارسی
🔖 مهم: در صورت پذیرش چکیده، طی برنامهی زمانی کنگره، لازم است متن کامل مقاله تا تاریخ ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ به کنگره ارسال شود. عدم ارسال بهنگام مقالات باعث حذف سخنرانی از برنامهی نهایی میشود.
⚖ زمان اعلام داوری در مورد چکیده مقالات رسیده: ۲۵ تیرماه ۱۴۰۲
📨 نشانی ایمیل دریافت مقالات
[email protected]
📞 تلفن دبیرخانه: ۸۸۳۳۶۷۲۶،۸۸۲۲۳۲۴۲ ،۸۸۲۲۳۲۹۲
#روانکاوی
#چهارمین_کنگره_روانکاوی
#آنلاین
💡 اول اردیبهشتماه
نکوداشت ِ استاد سخن، سعدی شیرازی
آنها که خواندهام
همه از یاد من برفت
الا حدیث دوست
که تکرار میکنم...
#تجربههای_روانپزشکانه
نکوداشت ِ استاد سخن، سعدی شیرازی
آنها که خواندهام
همه از یاد من برفت
الا حدیث دوست
که تکرار میکنم...
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 شعر
#دکتر_عطیه_مجیدی. دستیار روانپزشکی
بوردلاین
همین که سیاهی به صبح بنشیند
همین که نخواهی بدانی لباس تنت چند نسل چرخیده
و به تو رسیده
همین که پیاده راه زیر باران بوی فاضلاب میگیرد
و انباشت زبالههای توی جوی، عاشقانهات را به سخره میگیرند
همین که چون میترسی از تاریکی، چراغ لبو فروش کنار خیابان، مزه میدهد
همین که از درد و خونریزی روی تاب خیس آهنی مینشینی
همینها یعنی زندهای
و مرگ تو فرا خواهد رسید
چنان که هرگز نبودی
نپوشیدی
ننوشیدی
نمردی
و پوستهای دور تا دور تو را در آغوش گرفته است
پیله ای که از آن پروانهای، به بیرون نخواهد خزید
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_عطیه_مجیدی. دستیار روانپزشکی
بوردلاین
همین که سیاهی به صبح بنشیند
همین که نخواهی بدانی لباس تنت چند نسل چرخیده
و به تو رسیده
همین که پیاده راه زیر باران بوی فاضلاب میگیرد
و انباشت زبالههای توی جوی، عاشقانهات را به سخره میگیرند
همین که چون میترسی از تاریکی، چراغ لبو فروش کنار خیابان، مزه میدهد
همین که از درد و خونریزی روی تاب خیس آهنی مینشینی
همینها یعنی زندهای
و مرگ تو فرا خواهد رسید
چنان که هرگز نبودی
نپوشیدی
ننوشیدی
نمردی
و پوستهای دور تا دور تو را در آغوش گرفته است
پیله ای که از آن پروانهای، به بیرون نخواهد خزید
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 ارغنون
#دکتر_کاوه_علوی. روانپزشک
معرفی فیلم ویکتوریا
🖍 ممکن است یادداشت بخشی از داستان فیلم را آشکار کند.
فیلم «ویکتوریا» یکی از عجیبترین فیلمهایی است که تا حالا دیدهام. داستان فیلم بهآرامی شروع میشود: دختر جوانی بهتنهایی در یک کلوب شبانه میرقصد. بعد کمی ودکا میخورد و راه میافتد تا به سر کارش برگردد. چند پسر جوان به او گیر میدهند، اما هیچ توهین یا پرخاشی ندارند. دختر همراه آنها میشود. تا اینجا طبیعتاً بیننده منتظر است تا بلایی سر دختر بیاید. شاید تجاوز یا قتلی رخ بدهد. شاید تصادفی پیش بیاید. اما هیچکدام از اینها نیست. دختر با این پسرها مشروب میخورد، میگردد، میخندد و بعد خیلی آرام جدا میشود. اما از همینجا تریلر فیلم، بدون آنکه از قواعد ژانری تبعیت کند، پیش میآید. پسرها از دختر میخواهند در کاری آنها را همراهی کند که ظاهراً کار خلافی است، اما قرار نیست برای دختر مشکلی پیش بیاید. شاید هم این را صادقانه میگویند. اما حوادث طور دیگری پیش میرود.
داستان فیلم بسیار منسجم و مستحکم است. آشنایی با دختر جوان اسپانیایی که در مدرسه موسیقی شکست خورده و به برلین آمده و در یک کافیشاپ کار میکند و نیز پسرهایی که با او ملاقات میکنند، خیلی تدریجی است و بیننده را آرامآرام همراه داستان میکند. اتفاقات فیلم هم کاملاً واقعگرایانه و باورپذیرند. اما نقطه قوت فیلم تنها فیلمنامه و کارگردانی عالی نیست. حتی بازی فوقالعاده Laia Cata و بازی بسیار خوب Ferederick Lau (در نقش Sonne؛ پسری که دختر را تا انتها همراهی میکند) هم بزرگترین قوت فیلم نیستند. راستش عجیبترین و بهترین وجه فیلم فیلمبرداری آن است. فیلم تدوین چندانی ندارد. تمام فیلم، بهمدت ۱۳۴ دقیقه، بهطور پیوسته فیلمبرداری شده است و فیلمبردار در تمام لحظهها همراه بازیگرانی است که اجازه ندارند هیچ اشتباهی مرتکب شوند. فیلمبرداری از ساعت چهار و نیم صبح تا هفت صبح روز ۲۷ آپریل ۲۰۱۴ در یک single continuous shot انجام شده است (متوسط shot length فیلم ۷۹۷۵ ثانیه است). اشتباهات ناچیز بازیگران نادیده گرفته شده و حتی در یک صحنه که دختر با تسلطی عجیب پیانو میزند، در حالی که پیانیست نیست، بیننده متوجه نمیشود گاهی دستی که ماهرانه پیانو مینوازد، با پیانو تماس ندارد. در واقع، یکی از دوستان کارگردان و همکاران فیلم مدتی دختر را برای این صحنه آموزش داده، اما به هر حال، دختر پیانیست نبوده است.
فیلم «ویکتوریا» عالی و بهیادماندنی است. فیلم در German Film Award سال ۲۰۱۵ برنده جوایز بهترین فیلم، کارگردان، هنرپیشههای مرد و زن، فیلمبرداری و موسیقی شده و نامزد جایزه بهترین صدا هم بوده. همچنین در جشنواره برلین ۲۰۱۵ علاوهبر دو جایزه فرعی، نامزد جایزه خرس طلا بوده و فیلمبردار فیلم، Sturla Brandth Grøvlen، جایزه خرس نقرهی دستاورد هنری را گرفته است. در European Film Award هم «ویکتوریا» نامرد دریافت جوایز بهترین فیلم، کارگردانی و هنرپیشه زن بوده است. «ویکتوریا» از طرف آلمان به آکادمی اسکار هم معرفی شد، اما حجم بالای دیالوگهای فیلم به زبان انگلیسی باعث شد تا فیلم واجد شرایط نامزدی برای جایزه اسکار بهترین فیلم خارجیزبان نباشد.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_کاوه_علوی. روانپزشک
معرفی فیلم ویکتوریا
🖍 ممکن است یادداشت بخشی از داستان فیلم را آشکار کند.
فیلم «ویکتوریا» یکی از عجیبترین فیلمهایی است که تا حالا دیدهام. داستان فیلم بهآرامی شروع میشود: دختر جوانی بهتنهایی در یک کلوب شبانه میرقصد. بعد کمی ودکا میخورد و راه میافتد تا به سر کارش برگردد. چند پسر جوان به او گیر میدهند، اما هیچ توهین یا پرخاشی ندارند. دختر همراه آنها میشود. تا اینجا طبیعتاً بیننده منتظر است تا بلایی سر دختر بیاید. شاید تجاوز یا قتلی رخ بدهد. شاید تصادفی پیش بیاید. اما هیچکدام از اینها نیست. دختر با این پسرها مشروب میخورد، میگردد، میخندد و بعد خیلی آرام جدا میشود. اما از همینجا تریلر فیلم، بدون آنکه از قواعد ژانری تبعیت کند، پیش میآید. پسرها از دختر میخواهند در کاری آنها را همراهی کند که ظاهراً کار خلافی است، اما قرار نیست برای دختر مشکلی پیش بیاید. شاید هم این را صادقانه میگویند. اما حوادث طور دیگری پیش میرود.
داستان فیلم بسیار منسجم و مستحکم است. آشنایی با دختر جوان اسپانیایی که در مدرسه موسیقی شکست خورده و به برلین آمده و در یک کافیشاپ کار میکند و نیز پسرهایی که با او ملاقات میکنند، خیلی تدریجی است و بیننده را آرامآرام همراه داستان میکند. اتفاقات فیلم هم کاملاً واقعگرایانه و باورپذیرند. اما نقطه قوت فیلم تنها فیلمنامه و کارگردانی عالی نیست. حتی بازی فوقالعاده Laia Cata و بازی بسیار خوب Ferederick Lau (در نقش Sonne؛ پسری که دختر را تا انتها همراهی میکند) هم بزرگترین قوت فیلم نیستند. راستش عجیبترین و بهترین وجه فیلم فیلمبرداری آن است. فیلم تدوین چندانی ندارد. تمام فیلم، بهمدت ۱۳۴ دقیقه، بهطور پیوسته فیلمبرداری شده است و فیلمبردار در تمام لحظهها همراه بازیگرانی است که اجازه ندارند هیچ اشتباهی مرتکب شوند. فیلمبرداری از ساعت چهار و نیم صبح تا هفت صبح روز ۲۷ آپریل ۲۰۱۴ در یک single continuous shot انجام شده است (متوسط shot length فیلم ۷۹۷۵ ثانیه است). اشتباهات ناچیز بازیگران نادیده گرفته شده و حتی در یک صحنه که دختر با تسلطی عجیب پیانو میزند، در حالی که پیانیست نیست، بیننده متوجه نمیشود گاهی دستی که ماهرانه پیانو مینوازد، با پیانو تماس ندارد. در واقع، یکی از دوستان کارگردان و همکاران فیلم مدتی دختر را برای این صحنه آموزش داده، اما به هر حال، دختر پیانیست نبوده است.
فیلم «ویکتوریا» عالی و بهیادماندنی است. فیلم در German Film Award سال ۲۰۱۵ برنده جوایز بهترین فیلم، کارگردان، هنرپیشههای مرد و زن، فیلمبرداری و موسیقی شده و نامزد جایزه بهترین صدا هم بوده. همچنین در جشنواره برلین ۲۰۱۵ علاوهبر دو جایزه فرعی، نامزد جایزه خرس طلا بوده و فیلمبردار فیلم، Sturla Brandth Grøvlen، جایزه خرس نقرهی دستاورد هنری را گرفته است. در European Film Award هم «ویکتوریا» نامرد دریافت جوایز بهترین فیلم، کارگردانی و هنرپیشه زن بوده است. «ویکتوریا» از طرف آلمان به آکادمی اسکار هم معرفی شد، اما حجم بالای دیالوگهای فیلم به زبان انگلیسی باعث شد تا فیلم واجد شرایط نامزدی برای جایزه اسکار بهترین فیلم خارجیزبان نباشد.
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 تازهها
#دکتر_آویشن_مهدوی. دستیار روانپزشکی
هزینههای سیاست
مانند همه انتخابها، تصمیمگیری در مورد مشارکت یا عدم مشارکت در سیاست را میتوان از نظر هزینه و فایده سنجید. طبق فرمول کلاسیک داونز برای مشارکت سیاسی زمان، تلاش و پول مورد نیاز برای آگاهی و مشارکت در سیاست؛ مثلا سفر برای کسب رای ، مشارکت در مبارزات انتخاباتی یا برقراری ارتباط با یک مقام دولتی به عنوان هزینه و سیاستهای مطلوبی که در نتیجه انتخاب نامزد ترجیحی اعمال میشود به عنوان مزایا درنظر گرفته میشود.
انواع پدیدههای سیاسی، به منظور تبیین مزایای سیاست گسترش یافته و فواید اجتماعی و روانی را نیز همانند مزایا سیاستی دربر گرفته است. این مزایا اضافی شامل احساس رضایت ناشی از انجام یک وظیفه مدنی، حس همبستگی حاصل از پیوستن به افراد همفکر برای حمایت از یک نامزد، حزب یا هدف مشترک و یا صرفا سرگرم شدن است. شواهد نشان میدهد مشارکت سیاسی میتواند بر سرمایه اجتماعی تأثیر مثبت بگذارد؛ منفعتی جمعی که نه تنها انسجام اجتماعی را ارتقا میدهد، بلکه حتی ممکن است مزایایی درجهت سلامت عمومی نیز داشته باشد. مردم اغلب هزینههای اجتماعی، روانی، عاطفی و حتی فیزیکی را در نتیجه تعامل سیاسی میپردازند، اما میزان این هزینهها و ماهیت خاص و پیامدهای آنها، تا آنجا که ما میدانیم، هرگز به طور سیستماتیک اندازه گیری یا بررسی نشده است. (زیرا ابزارهای مناسب هرگز ساخته نشدهاند)
با این وجود چنین هزینههایی مورد سوال نیست. دوستیهای آسیبدیده، جمعهای خانوادگی ویرانشده، و محیطهای کاری مختلشده، بدون در نظر گرفتن احساس گناه، پشیمانی، ناامیدی، ناراحتی همه به اختلافات سیاسی نسبت داده شدهاند. گمان می رود این نوع از عوامل استرسزای روانی زمینهساز طیف وسیعی از مشکلات سلامتی باشد که احتمالا با کمپین های انتخاباتی تفرقه انگیز همراه است، به ویژه زمانی که جمعیت های آسیب پذیر خود را هدف قرار می دهند. شکی نیست که سیاست عامل برجسته استرس برای بزرگسالان آمریکایی امروزی است. در یک نظرسنجی که اخیرا توسط انجمن روانشناسی آمریکا انجام شد : ۵۷ درصد مردم آمریکا سیاست را منبع تقریبا مهمی از استرس میدانستند. به نظر می رسد که دو قطبی شدن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶ حتی ممکن است با نوسانات نرخ مرگ و میر در برخی مناطق مرتبط باشد. در پی انتخابات ۲۰۱۶، روانشناسان بالینی جهشی در آسیبهای سلامت روان را گزارش کردند که مستقیماً به سیاست نسبت داده میشود - چیزی که رسانهها آن را "اختلال استرس انتخابات" مینامند.
این احتمال وجود دارد که مردم دلایل ناراحتی عاطفی یا جسمی را به اشتباه به سیاست نسبت دهند. و سیاست را به دلیلی نامرتبط، سرزنش کنند. با این حال، هدف این مطالعه تعیین آستانه ای از سیاست که باعث ایجاد مشکلات خاص می شود، نیست بلکه هدف درک مردم از سیاست به عنوان منبع این مشکلات است که با الگوهای قدیمی قمار و اعتیاد به الکل که در تحقیقات به صورت خودگزارشی بررسی میشود، سازگار است، زیرا استراتژیهای مؤثر برای کاهش مشکلات، ارتباط نزدیکی با درک آن شخص از منبع مشکلات
دارد.
به همین منظور و جهت ارزیابی هزینه های مشارکت سیاسی مطالعه ای انجام شد. ۱/۸ میلیون نفر به صورت آنلاین وارد مطالعه شدند.
با توجه به اینکه هیچ منبع تایید شدهای از تأثیر سیاست بر سلامت موجود نمیباشد، با استفاده از منابع تشخیصی از قبل موجود و پرکاربرد مانند نمونههای پرسشنامه انجمن الکلیهای گمنام و قماربازان گمنام سوالاتی طرح و با سیاست تطبیق داده شد.
نزدیک به ۴۰ درصد از پاسخ دهندگان، استرسی را که به هر دلیلی به سیاست ارتباط داشت گزارش کردند. تقریباً یک پنجم یا بیشتر کاهش خواب، خستگی یا افسردگی در ارتباط با سیاست داشتند. بیش از ۱۰ درصد موارد اختلال سلامت جسمی غیر اختصاصی مرتبط با سیاست داشتند. چهار درصد حتی به خودکشی در نتیجه سیاست فکر کردهاند. تقریباً ۱۰ تا ۳۰ درصد از جمعیت نیز معتقد بودند که سیاست با برانگیختن خشم، ناامیدی، نفرت، احساس گناه یا انجام اظهارنظرهایی که بعداً از آنها پشیمان شدند، بار عاطفی وارد کرده است.
- تقریباً ۱۰ تا ۲۵٪ - از پاسخدهندگان گزارش کردند که بیش از آنچه میخواهند روی سیاست فکر و تمرکز کرده، و اهمیت میدهند، چیزهایی میگویند و مینویسند که بعداً پشیمان میشوند، تصمیمات بد میگیرند، اولویتهای دیگر را نادیده میگیرند و در پایان احساس پوچی دارند.
تعداد کمی از مردم هستند که تشخیص میدهند اشکال خاصی از دخالت سیاسی هزینههای شخصی قابل توجهی را به همراه خواهد داشت، اما برای غلبه بر تمایل خود برای مشارکت مشکل دارند و ما از آن به عنوان «رفتار پشیمانشده» یاد میکنیم. در نهایت، حدود یک پنجم گزارش کردند، سیاست به روابط دوستانه آسیب رسانده و مشکلاتی را با خانواده، دوستان و در خانه ایجاد میکند.
🧷 لطفاً ورق بزنید...
#دکتر_آویشن_مهدوی. دستیار روانپزشکی
هزینههای سیاست
مانند همه انتخابها، تصمیمگیری در مورد مشارکت یا عدم مشارکت در سیاست را میتوان از نظر هزینه و فایده سنجید. طبق فرمول کلاسیک داونز برای مشارکت سیاسی زمان، تلاش و پول مورد نیاز برای آگاهی و مشارکت در سیاست؛ مثلا سفر برای کسب رای ، مشارکت در مبارزات انتخاباتی یا برقراری ارتباط با یک مقام دولتی به عنوان هزینه و سیاستهای مطلوبی که در نتیجه انتخاب نامزد ترجیحی اعمال میشود به عنوان مزایا درنظر گرفته میشود.
انواع پدیدههای سیاسی، به منظور تبیین مزایای سیاست گسترش یافته و فواید اجتماعی و روانی را نیز همانند مزایا سیاستی دربر گرفته است. این مزایا اضافی شامل احساس رضایت ناشی از انجام یک وظیفه مدنی، حس همبستگی حاصل از پیوستن به افراد همفکر برای حمایت از یک نامزد، حزب یا هدف مشترک و یا صرفا سرگرم شدن است. شواهد نشان میدهد مشارکت سیاسی میتواند بر سرمایه اجتماعی تأثیر مثبت بگذارد؛ منفعتی جمعی که نه تنها انسجام اجتماعی را ارتقا میدهد، بلکه حتی ممکن است مزایایی درجهت سلامت عمومی نیز داشته باشد. مردم اغلب هزینههای اجتماعی، روانی، عاطفی و حتی فیزیکی را در نتیجه تعامل سیاسی میپردازند، اما میزان این هزینهها و ماهیت خاص و پیامدهای آنها، تا آنجا که ما میدانیم، هرگز به طور سیستماتیک اندازه گیری یا بررسی نشده است. (زیرا ابزارهای مناسب هرگز ساخته نشدهاند)
با این وجود چنین هزینههایی مورد سوال نیست. دوستیهای آسیبدیده، جمعهای خانوادگی ویرانشده، و محیطهای کاری مختلشده، بدون در نظر گرفتن احساس گناه، پشیمانی، ناامیدی، ناراحتی همه به اختلافات سیاسی نسبت داده شدهاند. گمان می رود این نوع از عوامل استرسزای روانی زمینهساز طیف وسیعی از مشکلات سلامتی باشد که احتمالا با کمپین های انتخاباتی تفرقه انگیز همراه است، به ویژه زمانی که جمعیت های آسیب پذیر خود را هدف قرار می دهند. شکی نیست که سیاست عامل برجسته استرس برای بزرگسالان آمریکایی امروزی است. در یک نظرسنجی که اخیرا توسط انجمن روانشناسی آمریکا انجام شد : ۵۷ درصد مردم آمریکا سیاست را منبع تقریبا مهمی از استرس میدانستند. به نظر می رسد که دو قطبی شدن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶ حتی ممکن است با نوسانات نرخ مرگ و میر در برخی مناطق مرتبط باشد. در پی انتخابات ۲۰۱۶، روانشناسان بالینی جهشی در آسیبهای سلامت روان را گزارش کردند که مستقیماً به سیاست نسبت داده میشود - چیزی که رسانهها آن را "اختلال استرس انتخابات" مینامند.
این احتمال وجود دارد که مردم دلایل ناراحتی عاطفی یا جسمی را به اشتباه به سیاست نسبت دهند. و سیاست را به دلیلی نامرتبط، سرزنش کنند. با این حال، هدف این مطالعه تعیین آستانه ای از سیاست که باعث ایجاد مشکلات خاص می شود، نیست بلکه هدف درک مردم از سیاست به عنوان منبع این مشکلات است که با الگوهای قدیمی قمار و اعتیاد به الکل که در تحقیقات به صورت خودگزارشی بررسی میشود، سازگار است، زیرا استراتژیهای مؤثر برای کاهش مشکلات، ارتباط نزدیکی با درک آن شخص از منبع مشکلات
دارد.
به همین منظور و جهت ارزیابی هزینه های مشارکت سیاسی مطالعه ای انجام شد. ۱/۸ میلیون نفر به صورت آنلاین وارد مطالعه شدند.
با توجه به اینکه هیچ منبع تایید شدهای از تأثیر سیاست بر سلامت موجود نمیباشد، با استفاده از منابع تشخیصی از قبل موجود و پرکاربرد مانند نمونههای پرسشنامه انجمن الکلیهای گمنام و قماربازان گمنام سوالاتی طرح و با سیاست تطبیق داده شد.
نزدیک به ۴۰ درصد از پاسخ دهندگان، استرسی را که به هر دلیلی به سیاست ارتباط داشت گزارش کردند. تقریباً یک پنجم یا بیشتر کاهش خواب، خستگی یا افسردگی در ارتباط با سیاست داشتند. بیش از ۱۰ درصد موارد اختلال سلامت جسمی غیر اختصاصی مرتبط با سیاست داشتند. چهار درصد حتی به خودکشی در نتیجه سیاست فکر کردهاند. تقریباً ۱۰ تا ۳۰ درصد از جمعیت نیز معتقد بودند که سیاست با برانگیختن خشم، ناامیدی، نفرت، احساس گناه یا انجام اظهارنظرهایی که بعداً از آنها پشیمان شدند، بار عاطفی وارد کرده است.
- تقریباً ۱۰ تا ۲۵٪ - از پاسخدهندگان گزارش کردند که بیش از آنچه میخواهند روی سیاست فکر و تمرکز کرده، و اهمیت میدهند، چیزهایی میگویند و مینویسند که بعداً پشیمان میشوند، تصمیمات بد میگیرند، اولویتهای دیگر را نادیده میگیرند و در پایان احساس پوچی دارند.
تعداد کمی از مردم هستند که تشخیص میدهند اشکال خاصی از دخالت سیاسی هزینههای شخصی قابل توجهی را به همراه خواهد داشت، اما برای غلبه بر تمایل خود برای مشارکت مشکل دارند و ما از آن به عنوان «رفتار پشیمانشده» یاد میکنیم. در نهایت، حدود یک پنجم گزارش کردند، سیاست به روابط دوستانه آسیب رسانده و مشکلاتی را با خانواده، دوستان و در خانه ایجاد میکند.
🧷 لطفاً ورق بزنید...
🗞 ادامهی تازهها
تقریباً پنج درصد معتقد بودند که سیاست منجر به مشکلات مالی یا حقوقی یا باعث از دست دادن وقت آنها در محل کار یا مدرسه میشود.
به نظر میرسد منابع ارائه شده امکان بررسی منظم هزینههای درک شده از سیاست را فراهم کرده است. حکومت های دموکراتیک مزایای غیرقابل انکاری را برای شهروندان به ارمغان میآورند و بدون شک گاهی دخالت سیاسی برای رفاه شخصی مفید است. در عین حال، برای بسیاری از مردم، مبارزات انتخاباتی و بحثهای مناقشه برانگیز در مورد نامزدها و مسائل اطراف آنها هزینههای غیرقابل انکاری دارد و تنها با شناسایی، اندازهگیری و تحلیل هزینههای شخصی سیاستهای باز و دموکراتیک میتوان آنها را بهبود بخشید.
این مقاله با عنوان Friends, relatives, sanity, and health: The costs of politics در سپتامبر ۲۰۱۹ در مجله plos one چاپ شده است.
🧷 پایان
#تجربههای_روانپزشکانه
تقریباً پنج درصد معتقد بودند که سیاست منجر به مشکلات مالی یا حقوقی یا باعث از دست دادن وقت آنها در محل کار یا مدرسه میشود.
به نظر میرسد منابع ارائه شده امکان بررسی منظم هزینههای درک شده از سیاست را فراهم کرده است. حکومت های دموکراتیک مزایای غیرقابل انکاری را برای شهروندان به ارمغان میآورند و بدون شک گاهی دخالت سیاسی برای رفاه شخصی مفید است. در عین حال، برای بسیاری از مردم، مبارزات انتخاباتی و بحثهای مناقشه برانگیز در مورد نامزدها و مسائل اطراف آنها هزینههای غیرقابل انکاری دارد و تنها با شناسایی، اندازهگیری و تحلیل هزینههای شخصی سیاستهای باز و دموکراتیک میتوان آنها را بهبود بخشید.
این مقاله با عنوان Friends, relatives, sanity, and health: The costs of politics در سپتامبر ۲۰۱۹ در مجله plos one چاپ شده است.
🧷 پایان
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 تأمل
#دکتر_علی_فیروزآبادی. روانپزشک
نگاهی به نقش زنان در تاریخ تروما (۴)
یک قرن و اندی پیش، پیر ژانه بدل به یکی از برجستهترین نظریهپردازان در حوزه گسست(تجزیه) و هیستری شد. اختلالاتی که اکنون در طبقهبندی رسمی اختلالات روانپزشکی تحت عنوان اختلالات تجزیهای، جسمیسازی، تبدیلی، استرس پس از آسیب و شخصیت مرزی دستهبندی میشوند. برپایه مطالعات گسترده، مشاهده و تجربه به کمک هیپنوتیزم در درمان هیستری، او دریافت که فرایند گسست روند زمینهای و شاخص در تمامی این اختلالات است.
شوربختانه دیدگاه وی در مورد اهمیت فرایند تجزیه در هیستری و درمان آن با افتادن هیپنوتیزم از چشم محافل علمی همراه شد. طرد هیپنوتیزم از سوی درمانگران در انتهای قرن نوزدهم با چاپ و انتشار و اشتهار اندیشههای روانکاوانه فروید مصادف گردید و کارهای درخشان ژانه تحتتاثیر پذیرش و گسترش مفاهیم و فرضیات فرویدی به محاق رفت.
ژانه چنین میگفت که زمانی که افراد در معرض هیجانات شدید ویرانگر قرار میگیرند ذهن آنها نمیتواند جنین تجربه ترسناک و مقهورکنندهای را با پیشزمینه شناختی خود جفت و جور کند. در نتیجه خاطرات این تجربه درون آگاهی فرد در کنار سایر خاطرات به انسجام نمیرسند و از هشیاری و کنترل ارادی او جدا می شوند. ناتوانی در منسجم کردن خاطرات مرتبط با آسیب منجر به اختلال در پردازش تجارب جدید نیز میشود. گویی شخصیت فرد در یک نقطه خاص متوقف شده و قادر به اضافه کردن عناصر جدید به خود نیست. اگر این عناصر تجزیه شده که میراث تروما هستند در هشیاری فرد دوباره وارد نشده و به انسجام نرسند او همچنان محکوم است که در سراشیبی افت عملکرد شخصی و شغلی به پیش برود.
فروید و بروئر در ابتدا تحتتاثیر اندیشههای ژانه مفهوم hگHypnoid hysteria را مطرح و بیان کردند که تروما موجب تجزیه و رانده شدن آن از آگاهی فرد میشود. آنها متعاقبا به فرضیه اغوا Seduction theory رسیدند که ترومای جنسی کودکی را امری واقعی فرض میکرد. اما تحتتاثیر فشارهای اجتماعی برآمده از سنت ویکتوریایی که چنین فرضی را توهین به این سنتها میدانست و به انکار آن دست زد فروید به ناچار به یک عقبنشینی بزرگ اقدام کرد و گزارشهای بیماران را به تخیلات و فانتزیهای خود آنها نسبت داد. او در این مسیر به مفهوم Defense hysteria رسید و تجزیه را به کناری گذاشت. در این نظریه او بر تمایلات غریزی سرکوب شده به عنوان اساسی برای رواننژندی تاکید کرد. در این دیدگاه خاطرات واقعی ترومای کودکی نیستند که از هشیاری جدا شدهاند بلکه این تمایلات غیرقابل قبول جنسی و پرخاشگرایانه در کودک هستند که ایگو را تهدید کرده و دفاعی را بر علیه آگاهی یافتن از این تمایلات سازمان میدهد. نقطه عطف چرخش فروید را در مورد مشهور دورا میتوان مشاهده کرد که تعامل میان او و دورا به جای آن که بر پایه همکاری و اعتماد درمانی باشد بیشتر به یک کشمکش و منازعه شبیه بود. فروید به جای پرداختن به رفتار پدری که از دورا به عنوان یک بازیچه جنسی استفاده میکرد به کنکاش در فانتزیها و برانگیختگیهای جنسی او پرداخت و دورا درمان را قطع کرد.
روانکاوی بر ویرانههای تئوری آسیب هیستری بنا شد و از آن پس تئوریهای غالب روانکاوی واقعیت تجربه زنان را انکار کردند. مسائل جنسی هنوز در کانون توجه و جست و جوی روانکاوان قرار داشتند اما زمینه استثمارگرایانه اجتماعی که این روابط جنسی در آن رخ میدهند پنهان و روانکاوی بدل به مطالعه فراز و نشیبهای درونی تخیلات و تمایلات افراد شد. این عقبنشینی و تغییر موضع را نمیتوان به سادگی تنها به کارهای یک فرد مرتبط کرد. برای درک این که چرا مطالعات هیستری و کشفیات مرتبط با آن چنین کمرنگ شدند باید به درک فضای سیاسی و اجتماعی که حول گزارشهای آسیب شکل گرفتند اقدام کنیم که در بخش بعدی به آن خواهیم پرداخت.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_علی_فیروزآبادی. روانپزشک
نگاهی به نقش زنان در تاریخ تروما (۴)
یک قرن و اندی پیش، پیر ژانه بدل به یکی از برجستهترین نظریهپردازان در حوزه گسست(تجزیه) و هیستری شد. اختلالاتی که اکنون در طبقهبندی رسمی اختلالات روانپزشکی تحت عنوان اختلالات تجزیهای، جسمیسازی، تبدیلی، استرس پس از آسیب و شخصیت مرزی دستهبندی میشوند. برپایه مطالعات گسترده، مشاهده و تجربه به کمک هیپنوتیزم در درمان هیستری، او دریافت که فرایند گسست روند زمینهای و شاخص در تمامی این اختلالات است.
شوربختانه دیدگاه وی در مورد اهمیت فرایند تجزیه در هیستری و درمان آن با افتادن هیپنوتیزم از چشم محافل علمی همراه شد. طرد هیپنوتیزم از سوی درمانگران در انتهای قرن نوزدهم با چاپ و انتشار و اشتهار اندیشههای روانکاوانه فروید مصادف گردید و کارهای درخشان ژانه تحتتاثیر پذیرش و گسترش مفاهیم و فرضیات فرویدی به محاق رفت.
ژانه چنین میگفت که زمانی که افراد در معرض هیجانات شدید ویرانگر قرار میگیرند ذهن آنها نمیتواند جنین تجربه ترسناک و مقهورکنندهای را با پیشزمینه شناختی خود جفت و جور کند. در نتیجه خاطرات این تجربه درون آگاهی فرد در کنار سایر خاطرات به انسجام نمیرسند و از هشیاری و کنترل ارادی او جدا می شوند. ناتوانی در منسجم کردن خاطرات مرتبط با آسیب منجر به اختلال در پردازش تجارب جدید نیز میشود. گویی شخصیت فرد در یک نقطه خاص متوقف شده و قادر به اضافه کردن عناصر جدید به خود نیست. اگر این عناصر تجزیه شده که میراث تروما هستند در هشیاری فرد دوباره وارد نشده و به انسجام نرسند او همچنان محکوم است که در سراشیبی افت عملکرد شخصی و شغلی به پیش برود.
فروید و بروئر در ابتدا تحتتاثیر اندیشههای ژانه مفهوم hگHypnoid hysteria را مطرح و بیان کردند که تروما موجب تجزیه و رانده شدن آن از آگاهی فرد میشود. آنها متعاقبا به فرضیه اغوا Seduction theory رسیدند که ترومای جنسی کودکی را امری واقعی فرض میکرد. اما تحتتاثیر فشارهای اجتماعی برآمده از سنت ویکتوریایی که چنین فرضی را توهین به این سنتها میدانست و به انکار آن دست زد فروید به ناچار به یک عقبنشینی بزرگ اقدام کرد و گزارشهای بیماران را به تخیلات و فانتزیهای خود آنها نسبت داد. او در این مسیر به مفهوم Defense hysteria رسید و تجزیه را به کناری گذاشت. در این نظریه او بر تمایلات غریزی سرکوب شده به عنوان اساسی برای رواننژندی تاکید کرد. در این دیدگاه خاطرات واقعی ترومای کودکی نیستند که از هشیاری جدا شدهاند بلکه این تمایلات غیرقابل قبول جنسی و پرخاشگرایانه در کودک هستند که ایگو را تهدید کرده و دفاعی را بر علیه آگاهی یافتن از این تمایلات سازمان میدهد. نقطه عطف چرخش فروید را در مورد مشهور دورا میتوان مشاهده کرد که تعامل میان او و دورا به جای آن که بر پایه همکاری و اعتماد درمانی باشد بیشتر به یک کشمکش و منازعه شبیه بود. فروید به جای پرداختن به رفتار پدری که از دورا به عنوان یک بازیچه جنسی استفاده میکرد به کنکاش در فانتزیها و برانگیختگیهای جنسی او پرداخت و دورا درمان را قطع کرد.
روانکاوی بر ویرانههای تئوری آسیب هیستری بنا شد و از آن پس تئوریهای غالب روانکاوی واقعیت تجربه زنان را انکار کردند. مسائل جنسی هنوز در کانون توجه و جست و جوی روانکاوان قرار داشتند اما زمینه استثمارگرایانه اجتماعی که این روابط جنسی در آن رخ میدهند پنهان و روانکاوی بدل به مطالعه فراز و نشیبهای درونی تخیلات و تمایلات افراد شد. این عقبنشینی و تغییر موضع را نمیتوان به سادگی تنها به کارهای یک فرد مرتبط کرد. برای درک این که چرا مطالعات هیستری و کشفیات مرتبط با آن چنین کمرنگ شدند باید به درک فضای سیاسی و اجتماعی که حول گزارشهای آسیب شکل گرفتند اقدام کنیم که در بخش بعدی به آن خواهیم پرداخت.
#تجربههای_روانپزشکانه