آمده ام باد بیاموزدم،
چگونه رودخانه را بجنبانم؛
آمده ام سنگ بیاموزدم،
چگونه بر او رویش کنم؛
آمده ام ریشه بیاموزدم،
چگونه به دلِ خاک ره یابم؛
آمده ام گل بیاموزدم،
چگونه شعرم را بیارایم؛
آمده ام پرنده بیاموزدم،
چگونه نگاهم را به پرواز درآورم.
آمده ام تا این آتش شعله ور عشق میهن در خود بگیردم.
من اینجا در میان این عشق انبوه،
بی تشویشم،چون راستی؛
من این جا در میان این بن بست دود و ترس،
آسوده ام، چون رقص آزادی.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
چگونه رودخانه را بجنبانم؛
آمده ام سنگ بیاموزدم،
چگونه بر او رویش کنم؛
آمده ام ریشه بیاموزدم،
چگونه به دلِ خاک ره یابم؛
آمده ام گل بیاموزدم،
چگونه شعرم را بیارایم؛
آمده ام پرنده بیاموزدم،
چگونه نگاهم را به پرواز درآورم.
آمده ام تا این آتش شعله ور عشق میهن در خود بگیردم.
من اینجا در میان این عشق انبوه،
بی تشویشم،چون راستی؛
من این جا در میان این بن بست دود و ترس،
آسوده ام، چون رقص آزادی.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
مرگ یک دانشجو در دانشگاه بو علی سینا همدان
یک دانشجو دانشگاه بو علی سینا. به نام کيميا ترکاشوند به دلایل نامعلومی در خوابگاه ( دخترانه دباغ) این دانشگاه اقدام به خودکشی کرد و با ممانعت ۴۰دقیقه حراست. دانشگاه از ورود آمبولانس جانش را از دست داد
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
یک دانشجو دانشگاه بو علی سینا. به نام کيميا ترکاشوند به دلایل نامعلومی در خوابگاه ( دخترانه دباغ) این دانشگاه اقدام به خودکشی کرد و با ممانعت ۴۰دقیقه حراست. دانشگاه از ورود آمبولانس جانش را از دست داد
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
#کتاب
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
4ـ سوسیالیسم و كاپیتالیسم
بخش اول
دفاع از اجتماعی بودن در برابر فردگرایی تحمیلی از طرف مدرنیتهی كاپیتالیستی بر جامعه، پیوند زدن این امر با طلبهای آزادی و برابری، ایدهآلهای اساسی اتوپیای سوسیالیستی كلاسیك میباشند. حسرت كلاسیكی كه برای جامعه، آزادی و مساوات احساس میشود، همهنگام با كسب ویژگی هژمونیك از طرف كاپیتالیسم هرچه بیشتر شدت یافته است. هرچه كه هژمونی ایدئولوژیك لیبرال توسعه مییابد، اتوپیاهای اجتماعی با تأثیرپذیری از علمِ در حال پیشرفت، خویش را سوسیالیست اعلام نمودند. جابجایی هژمونیك نظام تمدن مركزی در عصر نوین، نتیجهی مبارزهی طولانی مدت جنبشهای شهرنشینی اروپای غربی است. جابجایی جدی هژمونی تمدن كه در دست كشورهای اسلامی، چین و هندوستان بود، در سدهی شانزدهم تسریع گشت. درك موفقیتآمیزِ درونی فرهنگ مراكز قدیمی تمدن از طرف فرهنگ شهری اروپا نقش اساسی را در این امر بازی مینماید.
برعكس چیزی كه تصور میشود، تمدن اروپای غربی نه از نیروی فرهنگ مسیحیت و چارهیاب بودن آن است بلكه در پیوند با جستجوی فرهنگ نوینی پیوند دارد كه از بنبست موجود در برابر نیازهای حیات جدید شهری نشأت میگیرد. مسیحیت در برابر رویدادهای سدهی شانزدهم تنها از طریق رفرم توانست به حیات خویش ادامه دهد. رفرم دینی در مقیاسی بسیار محدود میتوانست نیاز فرهنگی تمدن شهری نوین را برآورده سازد. ملی شدن كلیسا، تغییری شكلی بود، نه ماهوی. اسلام خاورمیانه و تمدن چین و هندوستان منابع اساسی نیاز فرهنگی بودند. مواردی كه از این مراكز انتقال داده شدند، در اواخر سدهی 18 منجر به انقلاب اقتصادی انگلیس و انقلاب سیاسی و اجتماعی فرانسه گردید. بدون شك مؤلفههای بسیار دیگری نیز در این امر ایفای نقش نمودند. علیرغم اینكه اكتشافات و اختراعات نوآوریهایی را با خود داشتند ولی در تحلیل آخر اگر انتقال فرهنگی این مراكز قدیمی تمدن نمیبود، جابجایی هژمونیك ممكن نمیگشت. بدون شك اروپا با جنبشهای رنسانس، رفرم و روشنگریاش، یك قابلیت نوآوری و سنتز بزرگ را نشان داد. در مقاطع قبلی تاریخ چنین جنبشهایی را در هلال حاصلخیز، میزوبوتامیای جنوبی، سواحل مدیترانهی شرقی و دریای اژه میبینیم. در واقع آخرین حلقهی بزرگ نظام تمدن مركزی كه به ترتیب در این مراكز تاریخی تشكیل شدهاند، در سواحل اروپای غربی ایجاد گردیده است. تمدنهای شهری ایتالیایی نقشی اساسی در این امر ایفا نمودند.
مورد مهم از منظر موضوع ما این است كه تمدن نوین یعنی مدرنیتهی كاپیتالیستی نوین پارادایم علمی جدید را تحت هژمونی خویش درآورده است. علم پراگماتیك نوین كه جایگزین ذهنیت دینی و حتی فلسفی گردید، به صورت ارزشِ رو به ترقی درآمد. انقلاب علمی كه در دانشگاهها در اواخر سدهی 18 صورت گرفت، مكمل انقلابهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گشت. تمایزی ریشهای بین علوم فیزیك آزمایشگاهی و علوم مرتبط با طبیعت صورت گرفت. حوزههای تخصصی و شاخههای علمی بسیاری از میان آنها تشكیل شدند. هژمونی ایدئولوژیك لیبرال به سرعت مهر خویش را بر علوم اجتماعی زد. نتایج مثبتِ انقلابها را به انحصار خویش درآورده و با منافع خویش همخوان نمود. اتوپیای سوسیالیستی تحت عنوان سوسیالیسم علمی در دوران نزدیك به اواسط سدهی 19 و به پیشاهنگی كارل ماركس و فردریك انگلس، تحت تأثیر علمگرایی لیبرالیسم اعلام گردید. بالذاته خود كارل ماركس و فردریك انگلس اعلام كردند كه سوسیالیسم علمی آنها سنتزی از فلسفهی آلمان، اقتصاد سیاسی انگلیس و سوسیالیسم فرانسه میباشد.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
4ـ سوسیالیسم و كاپیتالیسم
بخش اول
دفاع از اجتماعی بودن در برابر فردگرایی تحمیلی از طرف مدرنیتهی كاپیتالیستی بر جامعه، پیوند زدن این امر با طلبهای آزادی و برابری، ایدهآلهای اساسی اتوپیای سوسیالیستی كلاسیك میباشند. حسرت كلاسیكی كه برای جامعه، آزادی و مساوات احساس میشود، همهنگام با كسب ویژگی هژمونیك از طرف كاپیتالیسم هرچه بیشتر شدت یافته است. هرچه كه هژمونی ایدئولوژیك لیبرال توسعه مییابد، اتوپیاهای اجتماعی با تأثیرپذیری از علمِ در حال پیشرفت، خویش را سوسیالیست اعلام نمودند. جابجایی هژمونیك نظام تمدن مركزی در عصر نوین، نتیجهی مبارزهی طولانی مدت جنبشهای شهرنشینی اروپای غربی است. جابجایی جدی هژمونی تمدن كه در دست كشورهای اسلامی، چین و هندوستان بود، در سدهی شانزدهم تسریع گشت. درك موفقیتآمیزِ درونی فرهنگ مراكز قدیمی تمدن از طرف فرهنگ شهری اروپا نقش اساسی را در این امر بازی مینماید.
برعكس چیزی كه تصور میشود، تمدن اروپای غربی نه از نیروی فرهنگ مسیحیت و چارهیاب بودن آن است بلكه در پیوند با جستجوی فرهنگ نوینی پیوند دارد كه از بنبست موجود در برابر نیازهای حیات جدید شهری نشأت میگیرد. مسیحیت در برابر رویدادهای سدهی شانزدهم تنها از طریق رفرم توانست به حیات خویش ادامه دهد. رفرم دینی در مقیاسی بسیار محدود میتوانست نیاز فرهنگی تمدن شهری نوین را برآورده سازد. ملی شدن كلیسا، تغییری شكلی بود، نه ماهوی. اسلام خاورمیانه و تمدن چین و هندوستان منابع اساسی نیاز فرهنگی بودند. مواردی كه از این مراكز انتقال داده شدند، در اواخر سدهی 18 منجر به انقلاب اقتصادی انگلیس و انقلاب سیاسی و اجتماعی فرانسه گردید. بدون شك مؤلفههای بسیار دیگری نیز در این امر ایفای نقش نمودند. علیرغم اینكه اكتشافات و اختراعات نوآوریهایی را با خود داشتند ولی در تحلیل آخر اگر انتقال فرهنگی این مراكز قدیمی تمدن نمیبود، جابجایی هژمونیك ممكن نمیگشت. بدون شك اروپا با جنبشهای رنسانس، رفرم و روشنگریاش، یك قابلیت نوآوری و سنتز بزرگ را نشان داد. در مقاطع قبلی تاریخ چنین جنبشهایی را در هلال حاصلخیز، میزوبوتامیای جنوبی، سواحل مدیترانهی شرقی و دریای اژه میبینیم. در واقع آخرین حلقهی بزرگ نظام تمدن مركزی كه به ترتیب در این مراكز تاریخی تشكیل شدهاند، در سواحل اروپای غربی ایجاد گردیده است. تمدنهای شهری ایتالیایی نقشی اساسی در این امر ایفا نمودند.
مورد مهم از منظر موضوع ما این است كه تمدن نوین یعنی مدرنیتهی كاپیتالیستی نوین پارادایم علمی جدید را تحت هژمونی خویش درآورده است. علم پراگماتیك نوین كه جایگزین ذهنیت دینی و حتی فلسفی گردید، به صورت ارزشِ رو به ترقی درآمد. انقلاب علمی كه در دانشگاهها در اواخر سدهی 18 صورت گرفت، مكمل انقلابهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گشت. تمایزی ریشهای بین علوم فیزیك آزمایشگاهی و علوم مرتبط با طبیعت صورت گرفت. حوزههای تخصصی و شاخههای علمی بسیاری از میان آنها تشكیل شدند. هژمونی ایدئولوژیك لیبرال به سرعت مهر خویش را بر علوم اجتماعی زد. نتایج مثبتِ انقلابها را به انحصار خویش درآورده و با منافع خویش همخوان نمود. اتوپیای سوسیالیستی تحت عنوان سوسیالیسم علمی در دوران نزدیك به اواسط سدهی 19 و به پیشاهنگی كارل ماركس و فردریك انگلس، تحت تأثیر علمگرایی لیبرالیسم اعلام گردید. بالذاته خود كارل ماركس و فردریك انگلس اعلام كردند كه سوسیالیسم علمی آنها سنتزی از فلسفهی آلمان، اقتصاد سیاسی انگلیس و سوسیالیسم فرانسه میباشد.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
ﻛﻨﺎﺭِ ﺑﺎﻭﺭِ ﺳﺒﺰِ ﺻﻨﻮﺑﺮﻫﺎ
ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﻌﺪﺍﻧﻲ ﻫﺎ ﻭ ﺷﺒﺪﺭﻫﺎ
ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﻱ ﺯﻳﺒﺎﺳﺖ
ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﻇﻠﻤﺖ ﻭ ﺯﻧﮕﺎﺭ
ﻛﻪ ﻣﻲ ﺑﻨﺪﺩ ﺭﻩِ ﺩﻳﺪﺍﺭ
ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ.
ﺗﻤﺎﻡِ ﺭﻭﺷﻨﺎﻳﻲ ﻧﺎﻣﻪ ﻱ ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﻣﺪﻳﺢ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭﻱ ﻫﺎﺳﺖ
ﻓﺮﺍﺧﺎﻱ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﺮﺷﺎﺭِ ﺍﺯ ﺁﺯﺍﺩﻱ ﻭ ﺷﺎﺩﻱ ﺳﺖ
ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﻳﻮ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺩﻳﻮﺍﺭ
ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﻌﺪﺍﻧﻲ ﻫﺎ ﻭ ﺷﺒﺪﺭﻫﺎ
ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﻱ ﺯﻳﺒﺎﺳﺖ
ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﻇﻠﻤﺖ ﻭ ﺯﻧﮕﺎﺭ
ﻛﻪ ﻣﻲ ﺑﻨﺪﺩ ﺭﻩِ ﺩﻳﺪﺍﺭ
ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ.
ﺗﻤﺎﻡِ ﺭﻭﺷﻨﺎﻳﻲ ﻧﺎﻣﻪ ﻱ ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﻣﺪﻳﺢ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭﻱ ﻫﺎﺳﺖ
ﻓﺮﺍﺧﺎﻱ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﺮﺷﺎﺭِ ﺍﺯ ﺁﺯﺍﺩﻱ ﻭ ﺷﺎﺩﻱ ﺳﺖ
ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﻳﻮ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺩﻳﻮﺍﺭ
ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
نرگس محمدی: در انتخابات غیرقانونی حکومت سرگوبگر و نامشروع شرکت نخواهم کرد
نزگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل در آستانه برگزاری سیرک انتخابات ریاست جمهوری اسلامی از زندان اوین اعلام کرد:
چطور میتوانید در حالی که با یک دست تیغ و دار و اسلحه و زندان را علیه مردم گرفتهاید، با دستی دیگر صندوق رأی را پیش روی همان مردم بگذارید و با زبانی فریبکار و دروغپرداز آنها را به پای صندوق رأی فرا خوانید؟
یگانه آماج برگزاری انتخابات برای رژیمی که به سرکوب، وحشت و خشونت به عنوان یگانه نگهدار قدرت باور دارد، نه پاسداشت دموکراسی و حقوق مردم ، بلکه تحکیم قدرت و استبداد است. چنین انتخابات هایی برای جمهوری اسلامی مشروعیت نخواهد آورد.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
نزگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل در آستانه برگزاری سیرک انتخابات ریاست جمهوری اسلامی از زندان اوین اعلام کرد:
چطور میتوانید در حالی که با یک دست تیغ و دار و اسلحه و زندان را علیه مردم گرفتهاید، با دستی دیگر صندوق رأی را پیش روی همان مردم بگذارید و با زبانی فریبکار و دروغپرداز آنها را به پای صندوق رأی فرا خوانید؟
یگانه آماج برگزاری انتخابات برای رژیمی که به سرکوب، وحشت و خشونت به عنوان یگانه نگهدار قدرت باور دارد، نه پاسداشت دموکراسی و حقوق مردم ، بلکه تحکیم قدرت و استبداد است. چنین انتخابات هایی برای جمهوری اسلامی مشروعیت نخواهد آورد.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تجمع اعتراضی کارگری بازنشستگان رفسنجان شرکت مس مقابل دفتر صندوق بازنشستگی، در اعتراض به بی عدالتی در پرداخت حقوق شان!
شنبه ۲ تیر ۱۴۰۳
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
شنبه ۲ تیر ۱۴۰۳
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
مژگان افتخاری، مادر ژینا امینی با انتشار تصویری از این نماد انقلاب «زن، زندگی، آزادی» با ابراز دلتنگی نوشت: «به انتظار تصویر تو، این دفتر خالی تا چند تا چند ورق خواهد خورد؟»
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
من آن صبحم که ناگاهان چو آتش در شب افتادم
بیا ای چشم روشن بین که خورشیدی عجب زادم
الا ای صبح آزادی به یاد آور در آن شادی
کزین شب های ناباور مَنَت آواز می دادم
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
بیا ای چشم روشن بین که خورشیدی عجب زادم
الا ای صبح آزادی به یاد آور در آن شادی
کزین شب های ناباور مَنَت آواز می دادم
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکشنبه ۳تیر ۱۴۰۳
#بازنشستگان_فولاد
فولادی داد بزن، حقتو فریاد بزن
وعده وعید کافیه ، سفره ما خالیه
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
#بازنشستگان_فولاد
فولادی داد بزن، حقتو فریاد بزن
وعده وعید کافیه ، سفره ما خالیه
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
شکیلا منفرد، فعال مدنی، پس از تحمل حبس، به مرخصی کوتاهمدت اعزام شد
شکیلا_منفرد، فعال مدنی و زندانی سیاسی که به اتهامهای “فعالیت تبلیغی علیه نظام” و “توهین به مقدسات” به حبس محکوم شده بود، روز شنبه دوم تیرماه ۱۴۰۳ از زندان اوین به مرخصی کوتاهمدت اعزام شد.
خانم منفرد در شهریور ۱۳۹۹ بازداشت و پس از مدتی با وثیقه آزاد شده بود. اما بعد از برگزاری دادگاه و صدور حکم حبس، مجدداً به زندان منتقل شد.
او در مجموع به شش سال حبس تعزیری و چهار ماه کار اجباری محکوم شده بود. همچنین در پروندههای دیگری که در دوران حبس برای او تشکیل شده بود، به احکام حبس و تبعید و مجازاتهای تکمیلی دیگر نیز محکوم شده بود.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
شکیلا_منفرد، فعال مدنی و زندانی سیاسی که به اتهامهای “فعالیت تبلیغی علیه نظام” و “توهین به مقدسات” به حبس محکوم شده بود، روز شنبه دوم تیرماه ۱۴۰۳ از زندان اوین به مرخصی کوتاهمدت اعزام شد.
خانم منفرد در شهریور ۱۳۹۹ بازداشت و پس از مدتی با وثیقه آزاد شده بود. اما بعد از برگزاری دادگاه و صدور حکم حبس، مجدداً به زندان منتقل شد.
او در مجموع به شش سال حبس تعزیری و چهار ماه کار اجباری محکوم شده بود. همچنین در پروندههای دیگری که در دوران حبس برای او تشکیل شده بود، به احکام حبس و تبعید و مجازاتهای تکمیلی دیگر نیز محکوم شده بود.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
#کتاب
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
4ـ سوسیالیسم و كاپیتالیسم
بخش دوم
سوسیالیسم علمی علیرغم تمامی ادعای علمی بودن و انتقادی بودنش همانگونه كه آزمونهای بسیاری و بویژه سوسیالیسم رئالِ روسیه و چین نشان دادند، قادر نگشت از طریق ساختارهای فرهنگ مادی مدرنیتهی كاپیتالیستی (نهادهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) نیروی گذار از جهان ذهنیت و علمی آن را تماما نشان دهد. نمیتوان ادعا نمود كه انقلابهای سوسیالیستی تماما شكست خورده و نتیجهای از آنها حاصل نشده است. این انكار ناپذیر است كه انقلابهای مزبور میراث بزرگی را برجای گذاشته و هنوز هم یك عنصر غیر قابل اغماض حیات روزانه و امیدوارترین نیروی جهان ذهنیت میباشند، اما قادر نگشتند بصورت قاطع تفاوت تمدن و مدرنیتهی آلترناتیو خویش را نشان داده و تحكیم بخشند؛ به تناسب مهمی در درون مدرنیتهی كاپیتالیستی مستحیل گشتند. در روزگار ما به اندازهی كافی روشن شده است كه این مسئله تقدیر نبوده و در ارتباط با مسائلی است كه سوسیالیسم بوجود آمده در مقطع كاپیتالیستی قادر به حل آن نشد.
مباحث مرتبط با جامعه كه همگام با كاپیتالیسم صنعتی انجام داده میشوند، حائز اهمیت میباشند. در این دوره به تدریج سعی میشود تا اتوپیاهای سوسیالیستی بر بنیادی علمی و یك خطمشی عملی قرار داده شوند، اما در بنیاد تمامی آنها اندیشهی روشنگری نهفته است، اندیشهای كه از گذشته بصورت ریشهای گسسته است. شكل گرفتن اندیشهی روشنگری به شكل گسست ریشهای با گذشته و نه بصورت گذار دیالكتیكی از آن، مقطع دویست سالهی بعدی را به شكلی قوی تحت تأثیر قرار داده است. هر پدیده چنان مورد بررسی قرار گرفته كه انگار به تازگی ایجاد و یا انجام داده شده و پیوندی با گذشته و سنت ندارد. حتی هر چیز مرتبط با گذشته را به موضوع ارزیابیهای منفی تبدیل نمودند. به اقتضای پارادایم نوین، اگرچه این موضع دلایل قابل درك داشت اما آشكار بود كه واقعیت اجتماعی را با تحریف بازتاب خواهد داد. بدون شك ظرفیت حقیقتپروری اندیشهی روشنگری از بسیاری از جهات (و نه تماما) بالاتر از اعصار ماقبل خویش میباشد. اگر آنگونه نمیبود، قادر به ایجاد عصر نوین نیز نمیگشت، اما تنها به صرف اینكه اینگونه است بدان معنی نیست كه كل حقیقت را دربرمیگیرد. اما ادعای تمامی پیشفرضهای آن بدینگونه بود. مسائل نیز از این ادعا سرچشمه میگیرند. میتوان هگل را فیلسوف بزرگ اندیشهی روشنگری عنوان كرد اما خود هگل آن را رَویزه نمود. جایگاه برحق را به تاریخ اجتماعی اختصاص داد و فلسفهی علمی خویش را با چنان قدرتی مطرح كرد كه هنوز (از یك نظر) از آن گذار صورت نگرفته است.
كارل ماركس كه از افكار هگل تغذیه نمود، تصور كرد كه با ماتریالیسم خواهد توانست از جنبهی قوی و افراطی ایدهآلیستی موجود در فلسفهی هگل گذار نماید و در این كار رویكردی صادقانه اختیار نمود. چیزی كه در اینجا مسئله است، عدم توان درك این مسئله است كه تمایز ایدهآلیسمـ ماتریالیسم چندان مهم نبوده و ماهیتا هر دو نیز خصوصیات متافیزیكی ایدهآلیست را در خویش میپرورانند. تصور شد كه دو فلسفهی متضاد وضع شدهاند. در این موضوع ماركس بیشتر از هگل تحت تأثیر خطمشی روشنگریمدار است. ماركس گذشته چنان محسوب مینماید كه نهتنها از آن گذار صورت گرفته بلكه حتی دیگر مصداق ندارد؛ آن را همچون یك مسئله و ظاهر سایهمانند ارزیابی نموده است. قادر به درك این نشده كه گذشته، «زمان حال»ی است با تمامی توان خویش! در این موضوع نامجهزتر از هگل میباشد. میتوان گفت كه در سالهای واپسین حیات خود (1883-1880) متوجه این نقص و خطای خویش و اهمیت هم پدیدهی دولتی كه آن را روساخت مینامند و هم جامعهی كمونال قدیمی شده بود. علاقهی او به جامعهی شرق افزایش یافته و برخی از اندیشههایش را تصحیح نمود. اما خطمشی روشنگریمدار در طول تاریخ رئال سوسیالیسم بر ماركسیسم حاكم گشت. خطای اساسی تاریخ مذكور این است: این اعتقاد بوجود آمد كه جامعهی نوین و یا كمونیسم تماما بر روی كاپیتالیسم، به شكل گذار از جامعهی كاپیتالیستی بوجود خواهد آمد و حتی تحت عنوان «سوسیالیسم علمی» ارزشی در سطح علمی به آن عطف شد.
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
4ـ سوسیالیسم و كاپیتالیسم
بخش دوم
سوسیالیسم علمی علیرغم تمامی ادعای علمی بودن و انتقادی بودنش همانگونه كه آزمونهای بسیاری و بویژه سوسیالیسم رئالِ روسیه و چین نشان دادند، قادر نگشت از طریق ساختارهای فرهنگ مادی مدرنیتهی كاپیتالیستی (نهادهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) نیروی گذار از جهان ذهنیت و علمی آن را تماما نشان دهد. نمیتوان ادعا نمود كه انقلابهای سوسیالیستی تماما شكست خورده و نتیجهای از آنها حاصل نشده است. این انكار ناپذیر است كه انقلابهای مزبور میراث بزرگی را برجای گذاشته و هنوز هم یك عنصر غیر قابل اغماض حیات روزانه و امیدوارترین نیروی جهان ذهنیت میباشند، اما قادر نگشتند بصورت قاطع تفاوت تمدن و مدرنیتهی آلترناتیو خویش را نشان داده و تحكیم بخشند؛ به تناسب مهمی در درون مدرنیتهی كاپیتالیستی مستحیل گشتند. در روزگار ما به اندازهی كافی روشن شده است كه این مسئله تقدیر نبوده و در ارتباط با مسائلی است كه سوسیالیسم بوجود آمده در مقطع كاپیتالیستی قادر به حل آن نشد.
مباحث مرتبط با جامعه كه همگام با كاپیتالیسم صنعتی انجام داده میشوند، حائز اهمیت میباشند. در این دوره به تدریج سعی میشود تا اتوپیاهای سوسیالیستی بر بنیادی علمی و یك خطمشی عملی قرار داده شوند، اما در بنیاد تمامی آنها اندیشهی روشنگری نهفته است، اندیشهای كه از گذشته بصورت ریشهای گسسته است. شكل گرفتن اندیشهی روشنگری به شكل گسست ریشهای با گذشته و نه بصورت گذار دیالكتیكی از آن، مقطع دویست سالهی بعدی را به شكلی قوی تحت تأثیر قرار داده است. هر پدیده چنان مورد بررسی قرار گرفته كه انگار به تازگی ایجاد و یا انجام داده شده و پیوندی با گذشته و سنت ندارد. حتی هر چیز مرتبط با گذشته را به موضوع ارزیابیهای منفی تبدیل نمودند. به اقتضای پارادایم نوین، اگرچه این موضع دلایل قابل درك داشت اما آشكار بود كه واقعیت اجتماعی را با تحریف بازتاب خواهد داد. بدون شك ظرفیت حقیقتپروری اندیشهی روشنگری از بسیاری از جهات (و نه تماما) بالاتر از اعصار ماقبل خویش میباشد. اگر آنگونه نمیبود، قادر به ایجاد عصر نوین نیز نمیگشت، اما تنها به صرف اینكه اینگونه است بدان معنی نیست كه كل حقیقت را دربرمیگیرد. اما ادعای تمامی پیشفرضهای آن بدینگونه بود. مسائل نیز از این ادعا سرچشمه میگیرند. میتوان هگل را فیلسوف بزرگ اندیشهی روشنگری عنوان كرد اما خود هگل آن را رَویزه نمود. جایگاه برحق را به تاریخ اجتماعی اختصاص داد و فلسفهی علمی خویش را با چنان قدرتی مطرح كرد كه هنوز (از یك نظر) از آن گذار صورت نگرفته است.
كارل ماركس كه از افكار هگل تغذیه نمود، تصور كرد كه با ماتریالیسم خواهد توانست از جنبهی قوی و افراطی ایدهآلیستی موجود در فلسفهی هگل گذار نماید و در این كار رویكردی صادقانه اختیار نمود. چیزی كه در اینجا مسئله است، عدم توان درك این مسئله است كه تمایز ایدهآلیسمـ ماتریالیسم چندان مهم نبوده و ماهیتا هر دو نیز خصوصیات متافیزیكی ایدهآلیست را در خویش میپرورانند. تصور شد كه دو فلسفهی متضاد وضع شدهاند. در این موضوع ماركس بیشتر از هگل تحت تأثیر خطمشی روشنگریمدار است. ماركس گذشته چنان محسوب مینماید كه نهتنها از آن گذار صورت گرفته بلكه حتی دیگر مصداق ندارد؛ آن را همچون یك مسئله و ظاهر سایهمانند ارزیابی نموده است. قادر به درك این نشده كه گذشته، «زمان حال»ی است با تمامی توان خویش! در این موضوع نامجهزتر از هگل میباشد. میتوان گفت كه در سالهای واپسین حیات خود (1883-1880) متوجه این نقص و خطای خویش و اهمیت هم پدیدهی دولتی كه آن را روساخت مینامند و هم جامعهی كمونال قدیمی شده بود. علاقهی او به جامعهی شرق افزایش یافته و برخی از اندیشههایش را تصحیح نمود. اما خطمشی روشنگریمدار در طول تاریخ رئال سوسیالیسم بر ماركسیسم حاكم گشت. خطای اساسی تاریخ مذكور این است: این اعتقاد بوجود آمد كه جامعهی نوین و یا كمونیسم تماما بر روی كاپیتالیسم، به شكل گذار از جامعهی كاپیتالیستی بوجود خواهد آمد و حتی تحت عنوان «سوسیالیسم علمی» ارزشی در سطح علمی به آن عطف شد.
🔳 تجمع اعتراضی کوردهای روژهلات مقابل لانهٔ جاسوسی جمهوری اسلامی در لندن
❑ شماری از شهروندان کورد اهل روژهلات در روز ۲۶ ماه می، با برگزاری تجمع مقابل لانهٔ جاسوسی جمهوری اسلامی در لندن جنایات این حکومت و سرکوب آزادیخواهان را محکوم کردند.
❑ آنها با در دست داشتن پلاکاردهایی با مضامین «نه به اعدام»، «مرگ بر جمهوری اسلامی»، «ژن، ژیان، ئازادی» و «مرگ بر خامنهای» پیوسته علیه رژیم جمهوری اعدام اسلامی شعار سر
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
❑ شماری از شهروندان کورد اهل روژهلات در روز ۲۶ ماه می، با برگزاری تجمع مقابل لانهٔ جاسوسی جمهوری اسلامی در لندن جنایات این حکومت و سرکوب آزادیخواهان را محکوم کردند.
❑ آنها با در دست داشتن پلاکاردهایی با مضامین «نه به اعدام»، «مرگ بر جمهوری اسلامی»، «ژن، ژیان، ئازادی» و «مرگ بر خامنهای» پیوسته علیه رژیم جمهوری اعدام اسلامی شعار سر
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel