Telegram Web Link
دکتر عبدالحسین زرین کوب و نهضت نوین فرهنگی ایران - علی دهباشی
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/41745

بیست و چهارم شهریور سالگرد درگذشت دکتر عبدالحسین زرین کوب است ( بروجرد ۲۷ اسفند ۱۳۰۱ ـ تهران ۲۴ شهریور ۱۳۷۸) بدون شک او از جایگاه خاصی در فرهنگ و ادب ایران برخوردار است. به همین مناسبت مقاله ای را که می خوانید ارائه می کنیم

گذشت کاروان عمر نرمک نرمک ما را به سیزدهمین سالگرد درگذشت دکتر عبدالحسین زرین‏ کوب نزدیک مى‏سازد و جاى خالى او را دیگر بار به خاطرمان مى ‏آورد که در سایه گسترده این درخت پر برگ و بار بود که تمامى رهروان ودلبستگان ادب و فرهنگ فارسى و ایرانى فرصت آسایش مى‏ یافتند.

استاد ما دکتر عبدالحسین زرین‏ کوب دانش آموخته و رهرو نهضت نوین فرهنگى ایران بود که از سالهاى آغازین سده اخیر با ظهور فرهیختگانى چون علامه على ‏اکبر دهخدا، علامه محمد قزوینى، ملک الشعراى بهار، بدیع الزمان فروزانفر، مجتبى مینوى، دکتر محمد معین، دکتر ذبیح ‏اللّه صفا، عباس اقبال آشتیانى، ابراهیم پورداود، و… آغاز گشته و مى‏ کوشید تا با نگاهى منتقدانه و عالمانه به میراث ادبى و فرهنگى ایران زمین، گوهر بى‏ همتاى ادب و فرهنگ فارسى را از ویرانى و آلودگى رهانیده و زبان کهن فارسى را از حشو و زوائد بیجا پیراسته و نهال ادبیات نوین ایران را بارور سازد. از این روى دکتر زرین‏ کوب به نسلى از دانشوران ایران تعلق داشت که مفهوم امروزین و ژرف سنّت و فرهنگ ایرانى را پرورش داده‏ اند. فعالیّت شبانه‏ روزى این مرد برجسته و کم‏ نظیر در راستاى اهداف ژرف وى و دیگر یاران متقدّم و متأخرش، شکل دهنده نهائى‏ ترین تصویر و توصیف عالمانه از فرهنگ، تاریخ و ادب ایران‌زمین است.

دکتر زرین‏کوب در دوره‏ اى براى تحصیل در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران قدم نهاد که هنوز استادان بزرگ زبان و ادبیات فارسى همچون بدیع الزمان فروزانفر، ملک الشعراى بهار، عباس اقبال آشتیانى، و… در قید حیات بودند. در واقع ویژگى خاص این گروه آن بود که جملگى بلاواسطه دانش آموخته مدارس سنّتى و لاجرم بر مباحث و مبانى سنّتى ادب ایران که علاوه بر لغت و معانى و بیان و بدیع با علوم دیگر از قبیل حکمت، تصوّف، و قرآن و حدیث سخت آمیخته است، مسلّط بودند. با این‌همه آنچه بیش از همه با ادبیات کهن ایرانى و بویژه نثر فارسى پیوند خورده، تاریخ است. همین رابطه تنگاتنگ است که موجب خلق شاهکارى عظیم چونشاهنامه گردیده که هم تاریخ است و هم ادب، یا تاریخ بیهقى که آکنده از ظرائف و توصیفات متعالى ادبى و همچنان از بهترین نمونه‏ هاى نثر نویسى فارسى است. و در پرتو همین سنّت بود که استادان نامدارى چون قزوینى، تقى‏ زاده، فروغى، نفیسى، عباس اقبال و… جملگى در هر دو زمینه ادب و تاریخ برجسته شدند و همچنان پیوستگى این دو معنا را در بستر هویت فرهنگى ایران زمین حفظ کردند.

استاد ما نیز ادیب و تاریخنگار بود. در او تاریخ و ادبیات در هم پیوسته بود، تاریخ را از چشم ادبیات مى‏ دید و در ادبیات تاریخ را مى‏جست. در این باره خود چنین مى‏ گفت که «در هیچ زمینه به اندازه تاریخ وقت صرف نکردم و در هیچ زمینه هم به قدر تاریخ با دشواریهاى یأس انگیز مواجه نشدم… حتى در اشتغال به حکمت و عرفان و در مطالعات راجع به کلام و ادیان همه چیز را از پشت عینک تاریخ نگاه کردم. تاریخ براى من تبلور اندیشه‏ ها و تجربه‏ هاى انسانى شد. در حکمت، در عرفان، در هنر و ادبیات مواردى بود که به جدّ و با تأمل جوهر و حقیقت نکته مورد نظر را در تاریخ مى‏ یافتم. از همان ایّام با تاریخ بزرگ شدم، با تاریخ خوگر شدم و هر جا برایم مشکلى پیش آمد جوابش را از تاریخ گرفتم. در مدارس سالها تاریخ تدریس کردم ـ از سومر و مصر تا انقلاب اکتبر و جنگ جهانى. در دانشکده‏ ها تاریخ اسلام، تاریخ ایران، تاریخ ادیان، تاریخ علوم، و تاریخ ادبیات و هنر موضوع عمده درس و مسأله عمده تحقیق در سالهاى عمرم بود». (نقل از حکایت همچنان باقى). حاصل سالها ممارست و مطالعه وى را در متون مختلف ادبى و تاریخى عربى و فارسى در جامعیّت آثار وى مى‏ توان دید.

ولى این جامعیّت آثار تنها نتیجه تحقیق و تدبّر در متون کهن نبوده بلکه به همان میزان که او در منابع کهن مطالعه داشت در تحقیقات جدید و روشمند و تطبیقى اروپائیان نیز مسلط بود. دکتر زرین‏کوب در سالهاى نوجوانى انگلیسى و فرانسوى را آموخت. در دوران جنگ دوّم از صاحب منصبان ایتالیائى و آلمانى حاضر در ایران این دو زبان را نیز فرا گرفت، و بعدها در دوران تدریس در دانشگاه کالیفرنیا به یادگیرى زبان اسپانیائى پرداخت. آشنائى با این زبانها به او امکان مى‏ داد تا از آخرین تحقیقات اروپائیان در ادبیات ایران و مشرق زمین، همچنین ادبیات تطبیقى بهره گیرد، علاوه بر آن در بنیانهاى فکرى غربیان بخوبى تفکّر و تدبّر نماید.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7801-dr-abdolhosein-

@iranboom_ir
شادروان دکتر عبدالحسین زرین‌کوب (۲۷ اسفند ۱۳۰۱  - ۲۴ شهریور ۱۳۷۸) در یک نگاه

http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/13994-zarinkob.html

@iranboom_ir
کتاب‌ها و نوشتارهای دکتر عبدالحسینِ زرین کوب و دکتر قمرِ آریان

دکتر عبدالحسینِ زرین‌کوب پژوهشگرِ تاریخ‌دان و تاریخ‌نگار،ادب‌دان و فرهنگ‌شناس، ایران‌شناس و اسلا‌م‌شناس،حافظ‌شناس و مولوی‌پژوه در 27 اسفندماهِ 1301 خورشیدی در استانِ لرستان، شهرِ بروجرد به خاک گهربار دیده بر جهان گشود.
این بزرگمرد ایرانی در سالِ 1327 دانشنامه‌یِ کارشناسیِ ادبیاتِ خود را با رتبه‌یِ نخست از دانشکده‌یِ ادبیاتِ دانشگاهِ تهران و در سالِ 1334 از پایان‌نامه‌یِ دکترایش در رشته‌یِ ادبیاتِ همین دانشکده زیرِ نامِ «نقدالشعر، تاریخ و اصولِ آن»به راهنماییِ علامه بدیع‌الزمانِ فروزانفر دفاع کرد.
در سالِ ۱۳۳۰ به همراهِ شماری از فضلایِ عصر همچون شادروان دکتر محمدِ معین،زنده‌یاد دکتر پرویزِ ناتلِ خانلری، جاودان یاد دکترغلامحسینِ صدیقی و جاویدنام دکتر عباسِ زریابِ خویی برایِ مشارکت در طرحِ ترجمانِ مقاله‌هایِ دایره‌المعارفِ اسلام(چاپِ هلند) دعوت شد.
دکتر زرین‌کوب به استادی در دانشگاه‌هایِ تهران، پرینستون و کالیفرنیا در آمریکا،آکسفوردِ انگلستان و سوربنِ فرانسه و هند و پاکستان پرداخته‌است.
دکتر زرین‌کوب در روز 24 شهریورماهِ 1378 خورشیدی درگذشت و در قطعه‌یِ هنرمندانِ بهشتِ زهرایِ تهران، ردیف 143، قطعه‌ی 88 به خاک سپرده شد.
دکتر منوچهرِ امیری استادِ ایرانی در دانشگاه‌هایِ آمریکا گفته‌اند: «دکتر زرین‌کوب یکی از نوابغی است که 200، 300 سال باید بگذرد تا یکی مثلِ ایشان پیدا شود».

همسر زنده‌یاد دکتر عبدالحسین زرین‌کوب شادروان دکتر قمر آریان که یار معنوی او در برخی از آثار ادبی بود و از نخستین دانشجویانِ زنِ دانشکده‌یِ ادبیاتِ دانشگاهِ تهران و سپس استادِ ادبیاتِ دانشگاهِ تهران بود، در ۱ فروردین‌ماهِ ۱۳۰۱ در قوچان زاده شد و در 23 فروردین 1391 خورشیدی در سن ۹۰ سالگی درگذشت و در قطعه‌یِ هنرمندانِ بهشتِ ‌زهرا،ردیف 143، قطعه‌ی 88 در کنارِ همسرش به خاک سپرده خواهد شد.
این دو ‌گرچه فرزندی نداشتند اما بسیاری از فرزندانِ ایران شاگردِ آنان بودند و در حکمِ فرزندان این دو جاویدنام هستند و انبوه نوشتارهای برجای مانده از این دوبزرگوار هریک به سانِ فرزندی برومند، ماندگار و زیباست.


کتاب‌ها و نوشتارهای استادِ گرانمایه:

نقدِ ادبی
۱۳۲۳ فلسفه‌یِ شعر یا تاریخِ تطورِ شعر و شاعری در ایران
۱۳۳۸ نقدِ ادبی
۱۳۴۳ با کاروانِ حُله (جُنگی از نقدِ ادبی)
۱۳۴۶ شعرِ بی‌دروغ، شعرِ بی‌نقاب
۱۳۴۹ از کوچه‌یِ رندان (بحث و بررسی و نقدِ اشعارِ حافظِ شیراز و تشریحِ شرایطِ سیاسی و اجتماعیِ شیراز در زمانِ شاه مسعود)
۱۳۶۳ سیری در شعرِ فارسی (بحثی انتقادی در شعرِ فارسی و تحوّلِ آن با نمونه‌هایی از شعرِ شاعران)
۱۳۶۴ سِرّ ِنی (نقد و شرحِ تحلیلی و تطبیقیِ مثنویِ معنوی)
 ۱۳۶۶ بحر در کوزه (نقد و تفسیرِ قصّه‌ها و تمثیلاتِ مثنویِ معنوی)
۱۳۷۰ پله‌پله تا ملاقاتِ خدا (درباره‌یِ زندگی، سلوک و اندیشه‌یِ مولانا و نحوه‌یِ آشناییش با شمسِ تبریزی و نیز سرگذشتِ شاگردانِ مولانا حسام‌الدینِ چلبی و صلاح‌الدینِ زرکوب)
۱۳۷۲ پیرِ گنجه، در جستجویِ ناکجاآباد (سرگذشتِ نظامیِ گنجه‌ای و بررسیِ سروده‌ها و نوشتارهایِ وی و نیز پژوهش و بررسیِ تاریخِ آن دوران)
۱۳۷۲ آشنایی با نقدِ ادبی
۱۳۷۵ از گذشته‌یِ ادبیِ ایران
۱۳۷۷ از نی‌نامه
۱۳۷۸ دیدار با کعبه‌یِ جان(درباره‌یِ زندگی، اندیشه، سروده‌ها و نوشتارهایِ خاقانیِ شروانی)
۱۳۸۱ نامور نامه (درباره‌یِ فردوسی و شاهنامه

تاریخِ ایران
۱۳۳۰ دو قرن سکوت (درباره‌یِ رویدادهایِ تازشِ عرب‌ها به ایران و پیامدهایِ دو سده پس از آن)
۱۳۴۳ تاریخِ ایرانِ بعد از اسلام
۱۳۵۴ فتحِ عرب در ایران
۱۳۶۴ تاریخِ مردمِ ایران (۲ جلدی)
۱۳۷۳ روزگاران (تاریخِ ایران از آغاز تا برافتادنِ سلطنتِ پهلوی)
۱۳۷۵ دنباله روزگاران ایران (تاریخِ ایران از آغاز تا برافتادنِ سلطنتِ پهلوی)
۱۳۷۵ روزگارانِ دیگر
۱۳۸۶ آشنایی با تاریخِ ایران

تاریخِ اسلام
۱۳۴۶ بامدادِ اسلام
۱۳۴۸ کارنامه‌یِ اسلام

اندیشه
۱۳۴۲ ارزشِ میراثِ صوفیه
۱۳۵۳ فرار از مدرسه
۱۳۵۷ جستجو در تصوفِ ایران
۱۳۶۹ در قلمروِ وجدان (سیری در باورها، دین‌ها و اسطوره‌ها)
۱۳۷۷ شعله‌یِ طور

ترجمان:
۱۳۲۶ بنیادِ شعرِ فارسی
۱۳۲۸ ادبیاتِ فرانسه در قرونِ وسطی
۱۳۲۸ ادبیاتِ فرانسه در دوره‌یِ رنسانس
1329 م‍ت‍اف‍ی‍زی‍ک‌ از ف‍ل‍ی‍س‍ی‍ن‌ ش‍ال‍ه‌
۱۳۳۲ شرحِ قصیده‌یِ ترساییه‌یِ خاقانی
۱۳۳۷ فنِ شعرِ ارسطو
۱۳۵۷ ارسطو و فنِ شعر

جُنگِ نوشتارها
۱۳۵۱ یادداشت‌ها و اندیشه‌ها
۱۳۵2 نه شرقی،نه غربی،انسانی
۱۳۵۶ از چیزهایِ دیگر (چند یادداشتِ پراکنده)
۱۳۶۳ با کاروانِ اندیشه
۱۳۶۵ دفترِ ایام(جُنگی از گفتارها، اندیشه‌ها، و جستجوها)
۱۳۶۸ نقش بر آب(جستجویی چند در باره‌یِ حافظ، گلشنِ راز، گذشته‌یِ نثرِ فارسی و ادبِ تطبیقی)
۱۳۷۶ حکایت هم‌چنان باقی

http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/8504-1391-09-04-13-22-00.html

@iranboom_ir
آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی؛ از اهرام مصر تا معماری هخامنشی

بیش از ۸۰ سال از ساخت آرامگاه فردوسی در توس می‌گذرد؛ بنایی که نخستین‌بار توسط یک معمار فرانسوی به شکل اهرام مصر طراحی شد، اما سرانجام حسین لرزاده، معمار ایرانی، آن را به شکل بناهای تخت جمشید و آرامگاه کوروش‌بزرگ در پاسارگاد طراحی و اجرا کرد.

۲۴ شهریور ماه سال‌روز درگذشت حسین لرزاده، معمار مشهور ایرانی است. لرزاده ۲۸ ساله بود که موفق شد با طراحی و ساخت آرامگاه فردوسی در طول ۱۸ ماه، مدال فردوسی را در جشن هزاره این شاعر پارسی از آن خود کند.

نخستین‌بار «آندره گدار»، معمار فرانسوی طرحی را برای مقبره فردوسی در نظر گرفت و تا نیمه‌های ساخت آن هم پیش رفت. این طرح شکلی چون اهرام مصر داشت. ذکاءالملک فروغی که آن زمان رئیس انجمن آثار ملی بود، این طرح را نمی‌پذیرد و در جلسه‌ای که در این انجمن تشکیل می‌دهد، قرار می‌شود یک معمار ایرانی طرحی برای مقبره فردوسی ارائه کند.

سرانجام حسین لرزاده مأمور طراحی این مقبره می‌شود. از زمان محول کردن این کار به لرزاده 18 ماه تا جشن هزاره فردوسی زمان باقی مانده بود که او موفق شد در این مدت طراحی و ساخت مقبره فردوسی را به اتمام برساند.

این بنا از سه قسمت تشکیل شده است که اولین بخش آن، میانی‌ترین بخش است و از سنگ قبری از جنس مرمر به ابعاد ۱.۵×۱ متر و حدود ۰.۵ متر ارتفاع ساخته شده و در مرکز روی سکوی مرمری قرار گرفته است. بخش دوم شامل تالاری مربع شکل است که از سنگ مرمر ساخته شده و داخل آن با کاشی تزئین شده و چهار ستون بلند با دو سر ستون بزرگ در چهارگوشه این تالار وجود دارد. سومین بخش، محوطه پلکانی پوشیده از سنگ مرمر است که اتاق روی آن قرار گرفته و تعداد زیادی از اشعار فردوسی روی دیوار آن حک شده است.


این بنا یادآور معماری‌های پاسارگاد و مقبره کوروش بزرگ است. تصویر مردی بالدار در بالای ضلع جنوبی بنای اصلی، یادآور ویژگی‌های معماری تخت جمشید است.


عمادالکتاب (خطاط کتیبه‌ها)، عباس و غلامعلی دهشیری و حسین حجار باشی در ساخت این آرامگاه با لرزاده همکاری کردند.


در سال 1313 به پاس طراحی و اجرای این آرامگاه مدال فردوسی به این هنرمند اعطا شد. این آرامگاه بعدها توسط هوشنگ سیحون بازسازی شد.

به گزارش ایسنا، حسین بن محمد معمار معروف به «لرزاده» در سال 1285 متولد شد. ورود لرزاده به عرصه معماری به واسطه شغل و علاقه پدرش شکل گرفت. در خانه پدری او جلساتی با حضور معماران و دوستان پدرش برگزار می‌شد که حسین هم به خواست پدرش در آن‌ها شرکت داشت. پدر حسین از معماران دوره قاجار بود و پسرش را به مدرسه‌ای در کوچه پشت گذر مهدی‌خان فرستاد که در آنجا هندسه و حساب و رسم فنی و نقاشی را در سطح عالی بیاموزد. او از جمله هنرآموزان مدرسه کمال‌الملک بود که در شعبه مجسمه‌سازی آن، قالب‌گیری و قالب‌سازی را آموخت.


اصلی‌ترین فعالیت لرزاده در زمینه طراحی و ساخت مساجد در نقاط مختلف بود. تعداد طراحی‌های او در این زمینه را 843 مسجد گفته‌اند که از آن‌ها می‌توان به مساجد سلمان، سجاد، مهدیه، اعظم قم، لرزاده، امام حسین (ع)، فخریه، زعیم، فرازنده، سپهسالار و عمار اشاره کرد.

اولین کار مستقل لرزاده طراحی سر در بانک شاهی (بانک تجارت فعلی) واقع در میدان توپخانه تهران است. بعدها شهرت او در معماری به جایی رسید که آیت‌الله بروجردی او را مأمور تعمیر و پاره‌ای تغییرات در حرم امام حسین (ع) کرد. کاخ مرمر، کاخ شهوند و سردر دارالفنون از دیگر آثار لرزاده هستند.

«احیای هنرهای از یاد رفته»، «نغمه لرزاده» (اشعار این هنرمند)، «صد امید» و «ماجرای معماری سنتی ایران» از تالیفات لرزاده است.

حسین لرزاده در روز سه‌شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۳ در سن ۹۸ سالگی دارفانی را وداع گفت. پیکر وی در مقبره خانوادگی اش که خود ساخته بود به خاک سپرده شد.

http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/13911-aramgah-ferdosi-sp-121075729.html

@iranboom_ir
۲۴ شهریور ماه، سالروز درگذشت دکتر عبدالحسین زرینکوب است. یادش گرامی باد

@iranboom_ir

شادروان دکتر عبدالحسین زرین‌کوب (۲۷ اسفند ۱۳۰۱ - ۲۴ شهریور ۱۳۷۸) در یک نگاه
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/13994-zarinkob.html


کتاب‌ها و نوشتارهای دکتر عبدالحسینِ زرین کوب و دکتر قمرِ آریان
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/8504-1391-09-04-13-22-00.html


دکتر عبدالحسین زرین کوب و نهضت نوین فرهنگی ایران - علی دهباشی
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7801-dr-abdolhosein-zarikob-dehbashi.html



چگونه می‌توان ایرانی بود؟
https://www.iranboom.ir/iranshahr/iran-pajohi/8452-chegone-mitavan-irani-bod.html

آنچه ایران به جهان آموخت - دکتر عبدالحسین زرین‌‏کوب
https://www.iranboom.ir/iranshahr/iran-pajohi/10318-anche-iran-be-jahan-amokht.html


کوروش بزرگ - دکتر عبدالحسین زرین کوب
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/6148-korosh-bozorg-zarinkob.html

داریوش بزرگ - دکتر عبدالحسین زرین کوب
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/6149-daryoush-bozorg-zarinkob.html


شعله‌‌ی طور، محاکمه حسین بن منصور حلاج - عبدالحسین زرین‌کوب
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10455-mohakeme-hossein-ebn-mansor-halaj.html

سعدی‌ شاعر و معلم‌ اخلاق - عبدالحسین‌ زرین‌کوب‌
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/4630-sadi-shaer-va-moalem-akhlagh.html

ایـران ویج - دکتر عبدالحسین زرین‌کوب
https://www.iranboom.ir/iranshahr/iran-pajohi/2935-iranvij-zarinkob.html

«مثنوی معنوی» شریعت و طریقت
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/adabiat/4907-masnavi-manavi-shariat-tarighat.html


دکتر محمد معین،‌خالق فرهنگ معین ـ 4 - به روایت زرین‌کوب
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/8421-dr-moein-4.html

تاریخ ایران - انقراض دولت آشور
https://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhekohan/6141-engheraz-dolat-ashor.html


تاریخ ایران - افول مادها و طلوع هخامنشیان
https://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhekohan/6142-ofol-mad-tolo-hekhamaneshian.html


تاریخ ایران - طلوع و غروب اسکندر و جانشینانش
https://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhekohan/6134-tolo-ghorob-alexander-va-janeshinanash.html

دکتر قمر آریان
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/4547-dr-ghamar-aryan.html

 قمر آریان که بود و چه کرد؟
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/5187-ghamar-aryan-ke-bod.html

اطلاعاتی پیرامون ویژگی‌های فردی آموزشی و حرفه‌ای دکتر روزبه زرینکوب
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11376-rozbe-zarinkob.html


__
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
بیست‌وپنج شهریورماه، روز جهانی لایه ازن

ازن، لایه محافظ زمین در برابر اشعه‌های مضر خورشید و در اصل محافظی شکننده و تشکیل شده از گاز است که نقش بسیار مهمی در کمک به حفظ حیات در سیاره زمین دارد.
روز جهانی حفاظت از لایه ازن شاید در مقایسه با بسیاری از رویدادهای بین‌المللی تاریخچه چندان طولانی نداشته باشد. ماجرا به سال ۱۹۹۴ برمی‌گردد، در آن سال کشورهای عضو مجمع عمومی سازمان ملل، پذیرفتند تا روزی را برای حفاظت از لایه ازن نام‌گذاری کنند، بدین ترتیب روز ۱۶ سپتامبر (برابر با ۲۵ شهریور) را به عنوان روز جهانی حفاظت از لایه ازن تعیین کردند.

@iranboom_ir
۲۵ شهریور؛ روز جهانی حفاظت از لایه ازون؛ ازون سپر حفاظتی میان انسان و پرتو فرابنفش

eform.doe.ir/Portal/home/?news/196210/550181/756201/

@iranboom_ir
۲۵شهریورماه،روزجهانی ازون:
دنیای سبزتردرگروحفاظت ازلایه ازون
yon.ir/c5iId

@iranboom_ir
نگاهی به تلاش‌های غرب علیه نهضت ملی شدن نفت و دولت دکتر مصدق - همه علیه یک ملت

بهروز طیرانی

از زمان پیروزی ملت ایران در نبرد با استعمار انگلستان و شرکت نفت انگلیس و ایران و به‌ویژه از بعد از کودتای 28 مرداد و سرنگونی دولت دکتر مصدق تحقیقات و بررسی‌های بسیار زیادی انجام شده است. علاوه بر تحقیقات علمی و آکادمیک، این مساله همواره محل بحث و مناقشه نیروهای سیاسی در جامعه ما بوده است. اختلاف بر سردلایل ملی شدن صنعت نفت و ماهیت نهضت، بحث بر سر رهبری نهضت، اشتباهات یا خیانت‌های رهبران و یا دلایل سرنگونی دولت ملی و... از جمله موضوعاتی بوده است که از همان زمان تا به امروز محل چالش وگفت‌وگو بوده است. این اختلاف‌نظرها چه به لحاظ علمی و یا سیاسی امری طبیعی و پذیرفته شده است. سوای این اختلاف‌نظرها و دیدگاه‌های متفاوت آنچه که چندی است از سوی پاره‌ای افراد مطرح شده و قابل تأمل است این نکته است که آنان اساساً به نفی اصل موضوع پرداخته‌اند و حرکت و قیام ملتی بزرگ که تحسین همه جهان و به ویژه ملت‌های تحت ستم جهان را برانگیخت اشتباه بزرگ نام نهادند. گروهی دیگر با شاه و رژیم پهلوی که کودتا را قیام ملی می‌خواندند، هم‌صدا شدند و کودتا را منکر شدند. عده‌ای هم یا رهبری آن را که با کودتای استعمارگران و به دست عوامل داخلی آنها از کار برکنار شد و بعد هم محاکمه و زندان و تبعید شد بانی کودتا معرفی کردند. و آنان که در این میان تبرئه شد عبارت بودند از: دولت بریتانیا و MI6، دولت آمریکا وCIA، دربار پهلوی و شاه و زاهدی و کرمیت روزولت وکریستوفر وودهاوس و داربی شایر و برادران رشیدیان و دیگر عواملی که با ریختن خون فرزندان این آب و خاک چه در روز 28 مرداد و چه در 25 سال پس از آن به غارت منابع این سرزمین پرداختند.

آنچه در این سطور آمده است خلاصه‌ای است از اقدامات و توطئه‌هایی که از همان ابتدای ملی شدن صنعت نفت برای به شکست کشاندن آن به انجام رسید که به منظور طرح دوباره و یادآوری آنچه گذشت ارائه شده است و طبیعتاً برای آگاهی بیشتر و کامل‌تر از فضا و وقایع آن روزها نیاز به مطالعه و جست‌وجوی بیشتر است.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/7121-hame-alaihe-yek-mellat.html

@iranboom_ir
۲۵ شهریور ۱۳۷۲، سید ابوالقاسم انجوی شیرازی ـ ادیب، پژوهشگر و نویسنده‌ ـ درگذشت.
یادش گرامی باد.

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
یادی از «ابوالقاسم انجوی شیرازی» در سالروز درگذشت او "
در حسرت زنگی که هیچگاه به صدا درنیامد"

علی دهباشی
مدیر مجله بخارا

روزنامه ایران، یکشنبه، ۲۶ شهریور ۱۳۹۶

https://www.ion.ir/news/260552/

@iranboom_ir
فردوسی نامه
گردآوری و تالیف ابوالقاسم انجوی شیرازی

دفتر ۱: مردم و فردوسی
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/33238

دفتر ۲: مردم و شاهنامه
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/33239

دفتر ۳: مردم و قهرمانان شاهنامه
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/33240
سالگرد ثبت جهانی «کاروانسراهای ایران» در فهرست میراث جهانی یونسکو گرامی باد

«کاروانسراهای ایران» در چهل و پنجمین اجلاس کمیته میراث جهانی یونسکو به عنوان بیست و هفتمین اثر میراث فرهنگی ملموس ایران در فهرست جهانی یونسکو ثبت شد.

در نشست یکشنبه، ۲۶ شهریور ۱۴۰۲ (۱۷ سپتامبر ۲۰۲۳)، چهل‌وپنجمین اجلاس کمیته میراث جهانی یونسکو، پرونده کاروانسراهای ایران (مجموع ۵۴ کاروانسرای تاریخی) بررسی و با تصویب اعضای کمیته به عنوان بیست و هفتمین میراث فرهنگی ملموس ایران در فهرست جهانی یونسکو ثبت شد.

کاروانسراهای تاریخی ایران

پرونده کاروانسراهای ایران، شامل ۵۴ کاروانسرای تاریخی در ۲۴ استان کشور است که البته از بین صدها کاروانسرا انتخاب شده‌اند و در توضیح ویژگی های آن در پرونده آن چنین آمده است «کاروانسراها یکی از مهمترین اَشکال معماری ایرانی هستند که باعث توسعه مسیرها و نیازهای مرتبط با خواسته‌ها و مقتضیات سفر شده است. این کاروانسراها با مقایسه نقشه ۲۰۰ کاروانسرا انتخاب شده‌اند و هیچ‌یک از آنها نقشه تکراری ندارند. بنابراین مشهود است که کاروانسراها نتیجه و محصول خلاقیت و نبوغ معماران ایرانی در طول تاریخ است.»

«همچنین کاروانسراهای ایرانی مستقیماً درگیر تحولات اجتماعی، فرهنگی بودند، به گونه‌ای که تأثیر آن را در ادبیات، شعر، نقاشی، مینیاتور، موسیقی و همچنین معماری می‌توان دید. از نظر مقایسه، تفاوت کاروانسراهای ایرانی با چند نوع دیگر از کاروانسراهای موجود در خارج از ایران در شکل و نقشه است. زیرا به نظر می‌رسد نوع دیگر کاروانسراها از نمونه‌های اولیه ایرانی آمده است.»

دیرگچین (قم)، نوشیروان (اصفهان)، پرند/قلعه سنگی(رباط کریم)،رباط شرف (سرخس)، سنگی انجیره (اردکان)، جمال‌آباد (میانه)، عباس آباد تایباد (تایباد)، فخر داوود (نیشابور)، شیخعلی خان (شاهین شهر)، مرنجاب (آران و بیدگل)، امین آباد (شهررضا)، گبر آباد (قمصر)، مهیار (شهررضا)، گز (دهستان گز)، کوهپایه (کوهپایه)، مزینان (داورزن)، ایزدخواست (آباده)، فخرآباد (بجستان)، سرایان (سرایان)، قصر بهرام (گرمسار)، آهوان (خاورشهر)،میامی (شاهرود)، عباس‌آباد (شاهرود)، میاندشت (شاهرود)، زین الدین (مهریز)، میبد (میبد)، فارسفج(فارس)، خواجه نظر (جلفا)، دهدشت (دهدشت)، بیستون (بیستون)، گنجعلی خان (کرمان)، گویجه بل (اهر)، خوی (خوی)، صائین (نیر)، تی تی (سیاهکل)، باغ شیخ (ساوه)، زعفرانیه (سبزوار)،مهر (سبزوار)؛ ینگه امام (ساوجبلاغ)؛بستک (بستک)؛ براز جان (برازجان)، خرانق (اردکان)، آجری انجیره (یزد)، افضل (شوشتر)، نیستانک (نائین)، چاه کوران (راور)، چمشک (پل دختر)، رشتی (اردکان)، تاج آباد (بهار)، ده محمد (طبس) ، خان (خوی)، چهل پایه (طبس)، سعد السلطنه (قزوین) و رباط قلی (جاجرم)، ۵۴ کاروانسرا و رباطی هستند که در پرونده کاروانسراهای ایران در فهرست جهانی یونسکو ثبت شدند.

https://www.tg-me.com/iranboom_ir/41758
۲۶ شهریورماه سالروز درگذشت استاد محمدجان شکوری، عضو فقید پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.
یادش گرامی.
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iranzamin/10301-farsi-tajiki.html

@iranboom_ir
به مناسبت سالروز درگذشت استاد محمدجان شکوری - دربارۀ زبان و ادب و فرهنگ تاجیکستان
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/41764

بیست‌وششم شهریورماه برابر بود با سالروز درگذشت استاد محمدجان شکوری، عضو فقید پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی. استاد شکوری در سال ۱۳۰۴ شمسی در شهر بخارا متولد شد. وی از حامیان تقویت زبان و ادب فارسی در تاجیکستان به شمار می‌رفت و خدمات ارزنده‌ای را در این حوزه ارائه کرد. فعالیت‌های او در سال ۱۹۸۹ میلادی به رسمی شدن زبان فارسی در این کشور انجامید. استاد شکوری دارای مدرک دکتری فیلولوژی بود و از سال ۱۳۷۵ به عضویت پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد. از این استاد فرزانه نزدیک به پنجاه کتاب در رشته‌های مختلف، از جمله زبان و ادبیات و تاریخ و فرهنگ و جامعه‌شناسی به جا مانده است. وی همچنین در سال ۲۰۰۵ میلادی به‌عنوان چهرۀ ماندگار در ایران برگزیده شد.

به همین مناسبت و با گرامیداشت یاد و خاطرۀ این استاد ارجمند، بخشی از نوشته‌های وی دربارۀ «سرنوشت فارسی تاجیکی ماوراءالنهر»، برگرفته از کتاب جستارها (ص 65-67)، نقل می‌شود. روحش شاد و یادش گرامی.


دربارۀ زبان و ادب و فرهنگ تاجیکستان

در سدۀ بیست، به‌ویژه از اول چهاریک (ربع) دوم آن، در زبان [فارسی تاجیکی] باز یک عامل پرزور خرابی‌آور جریان گرفت که دوزبانی تاجیکی و روسی bilinguism می‌باشد.

زمان چنان آمد که میان زبان فارسی تاجیکی و روسی مبارزه آغاز یافت. زبان ادبی تاجیکی در مبارزۀ دوگونگی تا رفت سست شده و قدم به قدم مغلوبیت دچار آمده، میدان را خالی می‌کرد و جای آن را قسماً گفتگوی عادی و لهجه اشغال می‌نمود و بیشتر از آن هم نفوذ روزافزون زبان روسی می‌گرفت. زبان روسی یک زبان قوی و غنی بوده، امکانات زیاد دارد و اگر با زبان فارسی تاجیکی توانا و شکوهمند به عمل متقابل پرثمر می‌درآمد، بی‌گمان زبان فارسی تاجیکی را غنای نو و نیروی تازه می‌بخشید. لیکن چون زبان فارسی تاجیکی توانمند به‌سرعت از میدان بیرون شدن داشت، زبان روسی به جای خالی آن آمد و زبان ملی را که بی‌نوا می‌گردید به‌کلی زیر نفوذ خود گرفت. نفوذ زبان روسی ساختار تفکر ملی را خراب و از ویژگی‌های اصلی محروم می‌ساخت.

خوف بزرگی را که به سر زبان ملی آمده بود بیشتر از همه استاد عینی درک کرد. وی از سال‌های سی‌ام فهمید که زبان مطبوعات تاجیکی و سخنرانی شخصان رسمی و کارگزاری‌ اداره‌ها آگنده از قالب‌های سخن روسی می‌شود. عینی سال ۱۹۴۱ در یک نامه‌اش با اضطراب نوشته بود که «نویسندگان جوان و خوانندگان از مطبوعات زبان‌ویران‌کنی را می‌آموزند». استاد می‌گوید که آن سال‌ها چون «ناطقان در مجلس‌ها و میتینگ‌ها در مسئله‌های پلتیکی و عاموی گپ می‌زدند، زبان آنان پارچه‌هایی بود که عیناً از ترجمه‌ها گرفته شده بودند». استاد تأکید کرده است: «این جریان زبان ویران‌کننده در مطبوعات تاجیکی (نه تنها در ترجمه‌ها، حتی در پارچه‌های اریگنالی [= اصلی (یعنی نوشته‌های تاجیکی)] هم) قریب رنگ عمومیت را گرفته بود.»

از این گفته‌های استاد عینی آشکار است که جامعۀ تاجیکان فرارود از سال‌های سی‌ام سدۀ بیستم به دردی که ما آن را امروز ترجمه‌زدگی نامیده‌ایم گرفتار شده بود.

ترجمه‌زدگی سال‌های چهل و پنجاه خیلی ریشه دواند. همۀ کتاب‌های درسی مکتب میانه (به‌جز کتاب درسی زبان و ادبیات تاجیکی) از روسی ترجمه شده بودند، بیشتر آن‌ها ترجمۀ کم‌هنرانۀ حرف‌به‌حرف بوده. از این‌کتاب‌ها ترجمه‌زدگی گویا با شیر مادر به خون نسل‌های نورس می‌درآمد. این است که ما تاجیکان اکنون ترجمه‌زدۀ مادرزاد هستیم، مانند ترجمان بی‌هنری گپ می‌زنیم و می‌نویسیم. استاد عینی گفته بود که «دشمن قتال زبان، ترجمان است». ما اکنون اکثراً دشمن خراب‌کار زبان خود هستیم.

زبان تاجیکی را در زمان شوروی از دفترخانه‌های حزب، اداره‌خانه‌های دولت، کارخانه و مؤسسه و سازمان‌ها، از درگاه علم (بیشتر پژوهشگاه‌های فرهنگستان علوم تاجیکستان)، از بسیار بخش‌های تحصیلات عالی بیرون رانده بودند. زبان ملی در تاجیکستان نمی‌توانست وظیفه‌های اجتماعی خود را اجرا بکند و فقط در چهار دیوار مکتب، در محدودۀ ادبیات و مطبوعات مانده بود. در این جاها نیز سخت گرفتار درد ترجمه‌زدگی و عامیانه‌گویی بود.

در این صورت از پیشرفت زبان و دارایی‌افزایی آن امید نمی‌ماند و هیچ جای تعجب نیست که مردم زبان خود را نمی‌دانند، مطلبی را آن‌طور که لازم است نمی‌توانند بیان بنمایند. ملت از زبان بزرگ فرهنگی خود که بیشتر از هزار سال صیقل خورده، توانگری یافته بود، محروم شده است. امروز که به استقلال رسیدیم لازم است که زبان بزرگ فارسی تاجیکی را به ملت برگردانیم. ملت را باید از ننگ پست‌سوادی رهایی بخشاییم.

http://www.iranboom.ir/iranshahr/iranzamin/10301-farsi-tajiki.html


 کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
یادداشت ـ برای یک ایرانی راستین ، هیچ چیز برتر از ملیت ایرانی نیست !

دکتر هوشنگ طالع

ملت بزرگ ایران ، با بیش از ۱۳ هزارسال تاریخ ، با وجود پیروی از دین‌های گوناگون ، همیشه ایرانی بوده است و به ایرانی بودن خود افتخار کرده است .
مردم ایران در درازای تاریخ ، بارها دین‌ دیگری برگزیده‌اند ؛ اما همیشه ایرانی مانده‌اند و خواهند ماند‌ .
ایرانیت اصل است و برتر از آن اصلی نیست .

سه‌شنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۳

@iranboom_ir
۲۷ شهریور ماه ؛ روز بزرگداشت استاد شهریار گرامی باد.

سید محمدحسین بهجت تبریزی (زادروز: ۱۲۸۵ - درگذشت: ۲۷ شهریورماه ۱۳۶۷ هجری خورشیدی) متخلص به شهریار (با تفألی به دیوان حافظ شیرازی) در تبریز به‌دنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای تبریز به خاک سپرده شد. شهریار در سرودن انواع گونه‌های شعر فارسی - مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی- تبحر داشت. از جمله غزل‌های معروف او می‌توان به «علی ای همای رحمت» و «قصیده تخت جمشید و دیگر اشعار ملی» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. شهریار نسبت به حضرت علی بن ابی‌طالب (ع) ارادتی ویژه داشت و همچنین شیفتگی بسیاری نسبت به حافظ شیرازی (لسان الغیب) داشت.
یادش گرامی.

http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/14240-hafez-ghoarn-parsi.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنانِ استادِ دانشمند دکتر اصغر دادبه پیرامونِ جایگاهِ زبانِ فارسی و ایرانگرایی در اندیشه و سروده‌هایِ استاد شهریار

💠ایران‌بوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایران‌زمین🌳🌲
@IRANBoom_IR
گفت‌وگو با محمدجان شکوری‌بخارایی از تاثیرگذارترین شخصیت‌های فرهنگی تاجیکستان - تاجیکستان بدون ایران نمی‌تواند زیست کند

حمید‌رضا محمدی

«سبب اساسی سخت جانی زبان فارسی تاجیکی، شاید این است که ریشه‌های تاریخی عمیقی دارد و در طول عصرها، از معنویت عالی، تاب و توانی یافته است. نیروی بزرگی که حیات معنوی خلق از قدیم جمع می‌آورد، به فرهنگ و زبان ملی استواری خاصی عطا کرد و قابلیتی داد که در برابر بسیاری آفت‌ها و فاجعه‌های تاریخ تاب بیاورد.»


یعنی اگر زبان فارسی نبود، اسلام به آن مناطق نمی‌رفت؟
قطعا نمی‌رفت. چراکه در آن زمان در آن مناطق زبان اصلی و رسمی فارسی بود و اگر مبلغان فارسی زبان نبودند، قطعا دین اسلام تا آن مناطق نمی‌گسترد. می‌خواهم این را به شما بگویم که حتی اسلام هم به زبان فارسی مدیون است.
‌چرا زبان فارسی از خراسان و ماوراءالنهر به سایر نواحی گسترش پیدا کرد؟ به واقع پرسش این است که خراسان چه ویژگی‌ای دارد که این نقش پایه‌ای را ایفا کرده است؟
خراسان زادگاه یک فرهنگ متعالی است و سرزمین فرهنگ و معنویت است. فرهنگی که هم انسان‌های آزادی‌خواه و وطن‌پرست را در دامن خود پرورانده و هم انسان‌های عالم را؛ چه از نوع عارف و چه از نوع فیلسوف‌. شما ببینید که خراسان و ماوراءالنهر در تمام واقعه‌های سیاسی شرکت داشته‌. حتی جنگ‌هایی هم که در این منطقه اتفاق افتاده، تماما نبرد‌های دیارخواهی و میهن‌پرستی بوده است. خراسان مهد فرهنگ و معنویت ایران‌زمین است.


‌از شما خوانده‌ام که در جایی گفته بودید: «زبان فارسی، قدرتمندترین زبان جهان است.» می‌خواستم چرایی این گفته شما را بدانم؟
چراکه زبان فارسی به لحاظ ادبی و فرهنگی، در قرون متمادی تاثیرات عمیقی را بر گستره وسیعی از جهان گذاشته است و خودش هم هنوز زوایای کشف‌نشده بسیاری دارد. از سوی دیگر این قدرت را دارد که به همه نیازهای زمان ما در همه رشته‌ها پاسخ گوید.


حکیم ابوعبدالله رودکی سمرقندی را پدر شعر فارسی دانسته‌اند و حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی را نیز به دلیل شاهنامه سترگش، کسی می‌دانند که اگر نبود امروز دیگر اثری از زبان فارسی به معنای اصیلش باقی نمانده بود. شما به‌عنوان یک پژوهشگر و ایران شناس فارسی زبان تاجیک، نقش کدام یک را در بقا و استحکام زبان فارسی موثرتر و مهم‌تر می‌دانید؟
این دو بزرگوار در میدان ادبیات ما چنان حرکت کرده‌اند که مضمونش برابر است. مهم این نیست که هریک چه مقدار شعر سروده‌اند چراکه به لحاظ کمی، تقریبا هر دو در یک پله ایستاده‌اند. حتی از لحاظ صفت شعر به این معنا که شعر خواننده را به کدام سو می‌برد هم در هر دو اینها برابر و یکسان هستند. فردوسی شاهکار داستان‌های فولکلوریک پارسی را سروده است و رودکی هم همه جوانب شعر فارسی را داشته است اما آنها را کم‌کم کار کرده است. شاید جالب باشد برایتان بگویم که این همرنگی و برابری تا به آنجاست که رودکی دقیقا در همان سالی وفات یافت که فردوسی متولد شد یعنی سال 329 هجری.


‌پس شاید بهتر باشد که این پرسش را مطرح کنم که آیا اساسا بین ادبیات امروز تاجیک با ادبیات امروز فارسی پیوندی وجود دارد؟
بله وجود دارد. درباره شعر که من هیچ جدایی بین فارسی و تاجیکی نمی‌بینم. چراکه این فارسی همان است که در گستره ایران بزرگ کاربرد داشته و برای همه ایرانی‌نژادان مشترک و یگانه است و درباره نثر هم که در سوال قبل به شما پاسخ گفتم. اما مجموعا نویسندگان ما به گونه‌ای جدی به آموختن ادبیات معاصر ایرانی مشغولند. به گمان این آشنایی در آینده در شناخت و شعور آنها تاثیر خواهد گذاشت. می‌خواهم این را بگویم که پیوند وجود دارد و بسیار محکم و استوار است.


‌در پایان می‌خواستم نظر شما را درباره ایران بدانم؟
ایران، تاجیکستان و افغانستان در همه زمان‌ها در کنار هم و با هم بوده‌اند. اما رابطه ایران و تاجیکستان فراتر از اینهاست. من معتقدم که باید روابط این دو، در همه زمینه‌ها گسترش وسیعی یابد چراکه تاجیکستان بدون ایران نمی‌تواند زیست کند. رابطه ایران و تاجیکستان، رابطه پدر و فرزندی است. ولی جدایی از پدر، در همه امور تنها به ضرر فرزند است.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iranzamin/3886-tajikestan-bedon-iran-nemitavanad-zendegi-konad.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
Forwarded from ایران بوم
4_5769582542566983259.mp3
34.5 MB
چامه《ای وای مادرم》- سروده استاد شهریار
خوانش بانو هما ارژنگی 

پیشکش به روان  بلند شهریار دل ها

آهسته باز از بغل پله ها گذشت.....

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
2024/09/21 09:51:14
Back to Top
HTML Embed Code: