Telegram Web Link
«پنج اقلیم حضور» تحلیلی پدیدارشناسانه در شاعرانگی ایرانیان

پژوهش های پدیدارشناسانه در حوزه های مختلف علوم انسانی راهی است در جهت توسعه و حفظ میراث فکری و فرهنگی هر جامعه. چنانچه این پژوهش‌ها توسط اندیشمندان بومی صورت گیرد به شناخت و دریافت نتایج اثرگذارتر و واقع‌گرایانه‌تر خواهد انجامید. کتاب «پنج اقلیم حضور» کوششی است در این راستا.

نشست نقد و بررسی کتاب «پنج اقلیم حضور» نوشته ی دکتر داریوش شایگان، با حضور مؤلف و سخنرانی استادان و صاحبنظرانی از جمله ایرج پارسی نژاد ، حامد فولادوند، حورا یاوری، نیّر طهوری، محمد منصور هاشمی و اجرای علی دهباشی در تالار باستانی پاریزی دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی، توسط انجمن علمی تاریخ دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شد.

ایرج پارسی‌نژاد ، استاد زبان و ادبیات فارسی و مدرس دانشگاه یو.‌سی.‌ال‌.اَی، در این نشست اظهار داشت: در تایید خصلت شاعرانگی ایرانیان استاد شایگان در یادداشت پیش‌گفتار کتاب نقل قولی از همسر کازانتزاکیس نویسنده یونانی آورده اند که پس از دیدار مقبره سعدی و حافظ به او گفته اند: من در هیچ جای دنیا ندیده ام که مزار یک شاعر زیارتگاه مردم باشد. من می‌خواهم به این حرف‌های کازانتزاکیس اضافه کنم که من هم در مصاحبت مردمی که از اقصای عالم با آنها سرو کار داشته‌ام از انگلیس و امریکایی ندیده‌ام که این همه، مثل ما ایرانی‌ها برای شعرشان اعتبار قائل باشد- به طوری که برای صدق گفتارشان متوسل به بیتی یا ابیاتی از شاعران می‌‏شوند.

در مورد حیرت بیگانگان از شعر دوستی ما بد نیست اشاره کنم به این که یکی از ایران‌شناسان بزرگ ژاپنی که به تازگی درگذشت، پروفسور کورریاناگی، روزی به من گفت که در نخستین دیدار از ایران چیزی که در مراتب توجه و عشق و علاقه‌ی ایرانیان به شعر نظر مرا جلب کرد این بود نه تنها در تهران که در شهر و روستایی که رفتم کوچه و خیابانی را به نام شاعر کرده بودند. کورریاناگی با حیرت از من می‌پرسید شنیده‌ام شما ایرانی‌ها جز مجالس شعرخوانی گاهی در یک فضای بزرگ صدها نفری جمع می‌شوید و شعر گوش می‌کنید. به هر حال هرچه هست این واقعیتی است که شعر برای ما ایرانی‌ها چتری بود، که در لحظه‌های مصیبت و سختی و بدبختی ما را از باران وحشت و از پا افتادگی نجات داد، «چنین نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند»

یادمان باشد که شایگان به عنوان یک اهل فکر و فلسفه، آثار پنج شاعر (فردوسی، خیام، مولوی، سعدی و حافظ) را بررسی کرده و پدیدارشناسی شاعرانگی این پنج شاعر را تحلیل کرده است.

به گمان شایگان خیام تنها متفکر ایرانی است که جغرافیای افلاطونی بالا و پایین را به هم ریخته و در عرصه‌ی جهانی‌بینی کلی ایران، مردی است در حاشیه. جهانی که خیام تصویر می‌کند خارج از حیطه‌ی مذهب و اسطوره قرار دارد. در این جهان نه از عوالم کشف و شهود (آن‌گونه که در حافظ سراغ داریم خبری هست) و نه از بی‌خودی مولانا که از طریق جریان سیل‌آسای صور خیال خود جان را به سوی هفت پرده افلاک بر می‌کشد. نه از حکمت عملی سعدی در آن نشانی هست و نه از خاطره‌ی اساطیر فردوسی. این جهان جهانی است بیرون از حیطه‌ی ادیان و مختصاتش، از عروج و رستاخیز و معاد در آن خبری نیست جهانی است برهوت که معنایش را از عریانیش می‌گیرد.
برای خیام، عبور از این جهان به جهانی دیگر وجهی تصاعدی ندارد بلکه انقطاعی آنی ست. نوعی تعلیق زمان به صورت لحظات برق‌آسای حضور که یک سویش ظهور بی‌جواب است و سوی دیگرش هیچ: وهم است و خیال دو روی یک سکه است. یک سویش معنای عظیم عدم است و سوی دیگرش فانوس خیال.

اما دیوان شمس به تعبیر شایگان حرکت درونی روح است در جستجوی معشوق. در دیوان شمس این، شعر نیست که وجهی عارفانه به خود می‌گیرد بلکه این عرفان است که بدل به شعر می‌شود.

سعدی می‌کوشد انسان را چنان بپرورد که در مصائب روزگار او را در امان دارد. راز توفیق سعدی در پرورش گلستان از آن است که او در عین حال که استاد سخن است تجسم کمال است. در تشریح رفتار یک انسان فرهیخته‌ی سعدی همان نقشی را دارد که کنفوسیوس در جامعه چینی. اما شایگان جز بوستان و گلستان به اوج نغمه‌های عاشقانه‌ی سعدی هم اشاره کرده که در بیان عشق، صبر و شکیبایی را از دست می‌دهد و از خود بی‌خود می‌شود.

شایگان چکیده‌ی همه‌ی نبوغ هنر ایرانی را در شعر حافظ دیده است. بهره گرفتن درست از زبان و صورت و ساختار و موضوعات آن پیوند رمز و صور خیال، زبان و تصویر جمال فریبنده بانوی ازلی که در آینه صافی جهان منعکس است.

حامد فولادوند: داریوش شایگان از اندیشه‏‌ورزان و فرزانگان کشور است و اثرش «پنج اقلیم حضور» بحث مهم خصلت شاعرانگی مردم ایران‌زمین را دوباره باز کرده است.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/16958-panj-eghlimhozor-9611.html

@iranboom_ir
Audio
🎼قطعه «گل پامچال»

با صداي بيژن بيژني
تنظيم: كامبيز روشن روان
شاعر: ايرج دهقان

@iranboom_ir
نوروزانه

به کوشش: دکتر محمود فاضلی بیرجندی

با شادباش به دوستان ارجمند، چند پاره را از چند سرچشمه کهن تاریخ و فرهنگ پارسی گرد آورده ام، پیشکش دوستان. تا سخن نوی در کار آورده شود، اندرین گاه فرخ.

۱ . در این روز کیومرث اندر جهان به پیدایی آمد. مهری و مهریان از زمین فراز رستند. هوشنگ پیشدادی به پیدایی آمد. تهمورث اهریمن را پاره پاره کرد. جم جهان را بیمرگ کرد و پیری ناپذیر و مردمان آن را دیدند و نوروز نامیدند. هم در این روز فریدون بخش جهان کرد. و سام نریمانان ازدها بکشت. و کیخسرو افراسیاب تورانی را بکشت.
ـ ماه فروردین، روز خرداد. از متن های پهلوی

۲ . و جمشید تختی ساخت مرصع به انواع گوهرها که دیوانش برمی داشتند. جمشید بر آن می نشست و به هر جا که می خواست می رفت. و این در نخستین روز از حلول خورشید به برج حمل بود و این روز را نوروز خواند. شاه به مجبس طرب نشست و رامشگران نغمه های شاد نواختند.
- شاهنامه فردوسی. گزارش به نثر. نوشته بنداری. 610 قمری


۳ . و گویند که جمشید سیر عالم می کرد. چون به آذربایجان رسید فرمود تخت مرصعی را  بر جای بلندی رو به مشرق نهادند و خود تاج مرصعی بر سر نهاد و بر تخت بنشست. آفتاب که طلوع کرد و بر آن تاج افتاد شعاعی در غایت روشنی پدید آمد و مردمان از آن شادمان شدند و گفتند این روز نو است و جشن عظیم کردند و از آن روز این رسم پیدا شد.
- برهان قاطع


۴ . نوروز نام عید ما مردم ایران که مطابق است با روز اول سال و رسیدن آفتاب به اولین نقطه برج حمل که آن روز اول بهار است و این روز را نوروز سلطانی و نوروز عامه نیز گویند. چه نوروز خاصه که آن را نوروز بزرگ گویند روز ششم فروردین است.
ـ فرهنگ ناظم الاطبا

@iranboom_ir
Forwarded from ایران بوم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد
از آن که دلبر دمی به فکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن
که جنگ و کین با من حزین روا نباشد

@iranboom_ir
@Shajarianfans - Payame Nasim
M.R.Shajarian & Shahnaz Group
ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
حافظ
تصنیف پیام نسیم از آلبوم مرغ خوش خوان
محمدرضا شجریان و گروه شهناز

@iranboom_ir
🌺
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی


من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی


چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی
وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی


در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی


نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی


گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی


حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی

حافظ (لسان الغیب)

@iranboom_ir
من زاده ی ایرانم
جز مهر نمی دانم....

▫️خوشنویس: #استادجوادبختیاری
▫️اندازه: ۶۰ × ۷۸ سانتی متر

تاربرگ استاد جواد بختیاری

@iranboom_ir
«صف سلام»ِ فتحعلی‌شاه از قم تا نگارستان

http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/16767-khabar-951230-001.html

@iranboom_ir
بهار جاودانه - قاآنی شیرازی

نسیم خُلد می‌وزد مگر ز جویبارها
که بوی مُشک می‌دهد هوای مرغزارها

فراز خاک و خشت‌ها، دمیده سبزکشت‌ها
چه ‌کشت‌ها؟ بهشت‌ها، نه ده، نه صد، هزارها

به‌ چنگ بسته چنگها، به نای هِشته رنگها
چکاوها، کلنگ‌ها، تذرْوها، هَزارها

ز نای خویش فاخته دوصد اصول ساخته
ترانه‌ها نواخته، چو زیر و بمّ تارها

ز خاک رُسته لاله‌ها، چو بُسّدین پیاله‌ها
به برگ لاله ژاله‌ها، چو در شفق ستاره‌ها

فکنده‌اند همهمه، کشیده‌اند زمزمه
به ‌شاخ سروبن همه، چه ‌کبکها چه سارها

نسیم روضۀ ارم، جهد به مغز دمبدم
ز بس دمیده پیش هم، به طرف جویبارها

بهارها، بنفشه‌‌‌ها، شقیق‌ها، شکوفه‌ها
شمامها، خجسته‌ها، اراک‌ها، عرارها

ز هر کرانه مستها، پیاله‌ها به دستها
ز مغز می‌پرست‌ها، نشانده می خمارها

ز ریزش سحابها، بر آبها حبابها
چو جوی نقره آبها، روان در آبشارها

فراز سرو بوستان نشسته‌اند قمریان
چو مقریانِ نغزخوان ‌به‌ زمْردین منارها

فکنده‌اند غلغله، دوصد هزار یکدله
به شاخ ‌گل پی ‌گله، ز رنج انتظارها

درختهای بارور چو اشتران باربر
همی ز پشت یکدگر، کشیده صف قطارها

مهارکش شمالشان، سحابها رحالشان
اصولشان عقالشان، فروعشان مهارها

در این بهار دلنشین، که ‌گشته خاک عنبرین
ز من ربوده عقل و دین، نگاری از نگارها

مهی دوهفت سال او، سواد دیده خال او
شکفته از جمال او، بهشت‌ها بهارها

چه گویمت‌ که ‌دوش چون ‌به ‌ناز وغمزه ‌شد برون
به حجره آمد اندرون، به طرز میگسارها

خوش‌است کامشب ‌ای صنم‌، خوریم می به‌ یاد جم
که‌ گشته دولت عجم، قوی چو کوهسارها

به ‌نظم‌ ملک و دین نگر، ز بس که ‌جسته زیب ‌و فر
که نگسلد یک ‌از دگر، چو پودها ز تارها

الا گذشت آن زَمَن ‌که بگسلند در چمن
میان لاله و سمن، حمارها فسارها

به جای آب، شعر من اگر برند در چمن
ز فکر آب و رنج تن، رهند آبیارها

هماره تا به هر خزان، شود ز باد مهرگان
تهی ز رنگ و بو جهان، چو پشت سوسمارها

خجسته باد حال تو، هزار قرن سال تو
به هر دل از خیال تو، شکفته نوبهارها

http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4417-bahar-javdaneh.html

@iranboom_ir
سخنی دربارهٔ نوروز - دکتر هوشنگ طالع

«نوروز»، نخستین جشن (از ۴ جشن بزرگ) ایرانیان بر پایهٔ گردش زمین به دور خورشید یا جشن (نیایش) همگانی همهٔ مرمانِ در حوزهٔ فرهنگ ایران زمین است.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/16782-sokhan-darbare-noroz.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
Forwarded from ایران بوم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 «حاجی فیروز» با صدای زنده یاد مرتضی احمدی

💠در سایه ایزد تبارک، عید همگی بُوَد مبارک

نوروزتان پیروز

@iranboom_ir
Audio
🎼قطعه «بهار بهار»
با صدا و موسیقی تورج شعبانخانی
شاعر: محمد علی بهمنی

@iranboom_ir
Forwarded from ایران بوم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حاجی فیروز از نگاه استاد بهرام بیضایی / بهرام بیضایی از شخصیت سیاه و ریشه‌های اساطیری آن می‌گوید

این سخنرانی که بخش‌هایی از آن را می‌بینید در ۱۴ مارچ ۲۰۱۶ در بخش مطالعات ایرانی دانشگاه استنفورد صورت گرفته بود

@iranboom_ir
۱۰ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۹۳، استاد دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی (دی ماه ۱۳۰۴ در پاریز - ۵ فروردین ماه ۱۳۹۳) تاریخ‌دان، نویسنده، پژوهشگر، شاعر و استاد بازنشستهٔ دانشگاه تهران درگذشت.
یادش گرامی

@iranboom_ir
۱۰ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۹۳، استاد دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی (دی ماه ۱۳۰۴ در پاریز - ۵ فروردین ماه ۱۳۹۳) تاریخ‌دان، نویسنده، پژوهشگر، شاعر و استاد بازنشستهٔ دانشگاه تهران درگذشت. یادش گرامی باد.
@iranboom_ir


رفیق همسالم باستانی پاریزی - شادروان ایرج افشار
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/12356-afshar-bastani.html


دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی درگذشت
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/negahe-roz/12160-bastani-parizi.html


به بهانۀ درگذشت پژوهشگر تاریخ ایران - کتاب‌های روانشاد استاد محمدابراهیم باستانی پاریزی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/12174-ketab-bastani-parizi.html


رئیس فرهنگستان علوم: باستانی پاریزی مورخی نجیب و ادیبی ظریف بود
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/12308-1393-01-21-10-03-55.html


استاد باستانی پاریزی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/12357-ostad-bastani-parizi.html


به یاد استاد محمدابراهیم باستانی پاریزی - مرگ چنین خواجه...
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/12543-bastani-parizi.html


منزلت استادی دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی و مرتبت علمی او در حکمت عملی تاریخ / دکتر مهدی ماحوزی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/12544-bastani-parizi-martebat-elmi.html


به یاد استاد باستانی پاریزی - سرودهٔ بانو هما ارژنگی
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/12828-be-yad-ostad-bastani-parizi.html

__
 کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دربارۀ نوروز - دکتر کیانوش کیانی هفت‌لنگ
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/746-noroz-dr-kianosh.html

تماشای بهار - سعدی
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/593-tamahshaye-bahar.html

ترانه‌ها و سروده‌های بهاری
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/505-ahang-norozi.html

@iranboom_ir
خاطره‌ی نوروزی

شادروان دکتر محمدامین ریاحی

وقتی بهار می‌آید و نوروز نزدیک می‌شود، خاطرات خوش نوروزی در دل‌ها موج می‌زند. خاطرات نوروزهای روزگاران کهن ملت‌مان که از راه تاریخ در حافظه‌ی قومی راه یافته و در دل‌ها نشسته است.

درست سی‌وشش سال پیش بود که ایام نوروزی 1346 را همراه خانواده در کرانه‌های مدیترانه در جنوب ترکیه گذراندم و از دیدن آثار زیبای یونانی و رومی و بازمانده‌هایی از عصر هخامنشی لذت‌ها بردم.
خوش‌ترین خاطره‌ی نوروزی را از آلانیا دارم. آلانیا تلفظ عامیانه‌ی علائیه، یادگار شهر و بندری است که آن را علاءالدین کی‌قباد یکم، پادشاه سلجوقی روم در سال 626 تا 634 در محل یک شهر ویران‌شده‌ی یونانی ساخته است. آلانیا شبه‌جزیره‌ای است کوهستانی و سبز و خرم به ارتفاع دویست سیصد متر از سطح دریا که از ساحل به درون دریا کشیده شده و پیرامون آن بارویی است از بناهای سلطان کی‌قباد و تا اندازه‌ای سالم مانده است.

در جست‌وجوی آثار تاریخی، در میان مزارع و باغ‌ها راه می‌رفتیم و از منظر زیبا و هوای بهشتی لذت می‌بردیم. فرزندانم اظهار تشنگی کردند. از پیرزنی که در کنار در ورودی باغی نشسته بود و جوراب می‌بافت آب خواستیم. با لطف و مهربانی گفت : «بفرمایید تو، آب بخورید و دهنی هم شیرین کنید. آخر نوروز است و عید ماست».

از شنیدن این که گفت نوروز عید ماست، کنجکاو شدم. به درون باغ رفتیم و با حیرت کنار سفره‌ی هفت‌سین نشستیم. وقتی پیرزن فهمید که ایرانی هستیم، مهربانی‌اش بیشتر شد و اصرار کرد که ناهار باید بمانید. آخر من هم ایرانی هستم. پرسیدم در چه تاریخی از ایران به این گوشه‌ی دورافتاده که دورترین نقطه‌ی ترکیه از ایران است آمده‌ای؟ گفت: «من تازه نیامده‌ام، از بازماندگان سلجوقیانم و نام خانوادگی‌ام هم سلجوقی است!».

از آن روزها درست سی‌وشش سال می‌گذرد. در این مدت همیشه فکر کرده‌ام که آداب و رسوم زیبا و منطقی و طبیعی ما در خارج از ایران، در شرق و غرب و شمال و جنوب کشور ما هم گسترده شده است. نوروز که در حافظه‌ی قومی ما به جمشید، پادشاه اساطیری نسبت داده شده از هند تا بالکان و از سمرقند تا بخارا و کوه‌های قفقاز تا کرانه‌های جنوبی خلیج فارس با آداب و رسوم مشابهی جشن گرفته می‌شود.

علاوه بر کردها و مردم افغانستان و تاجیکستان و قفقاز که هر جا باشند خود را ایرانی می‌دانند و ایرانی هستند، بسیاری از مردم کشورهای همسایه هم نوروز را کم‌وبیش با همان مراسمی که در ایران معمول است، جشن می‌گرفته‌اند و می‌گیرند.

نوروز در طی هزاران سال در سراسر پهنه‌ی فرهنگی ایران، پیام‌آور شادی و امید برای همگان بود. حتا در سده‌هایی هم که تقویم قمری در کشور ما رسمیت داشت باز هم مردم سراسر ایران و روستاییان در هر دشت و کوهسار حساب نوروز را داشتند.

نوروز در کنار زبان و فرهنگ و تاریخ ایران از ارکان قومیت و از موجبات بقای ملت ماست. بی‌سبب نیست که دشمنان ملت ما در هر دوره‌ای سعی در کاستن از جلال و شکوه نوروز داشته‌اند. وقتی هم که می‌دیدند نمی‌توانند مردم را از برگزاری مراسم عید ملی خود باز دارند ترجیح می‌دادند که نوروز، جشن بهار نامیده شود.
در این سال‌ها در چند کشور، دولت‌ها هم با ملاحظه‌ی ژرفای سنت‌های ملی، نوروز را عید ملی مردم خود و تعطیل عمومی اعلام کرده‌اند. ما از این کار ناراضی نیستیم و خوشحال هم هستیم که توجه به فرهنگ مشترک موجب افزایش دوستی و هم‌بستگی شود، جز این که آن‌ها مردم خود را گول می‌زنند و چنین وانمود می‌کنند که ایرانیان این عید را از آن اقوام گرفته‌اند. اما چه جوابی دارند به این که نوروز لفظ فارسی است و از چند هزار سال پیش در سده‌هایی که هنوز پای آن قوم‌ها به مسکن امروزی‌شان نرسیده بود به همین نام در سرزمین ایران جشن گرفته می‌شد؟

ایرانیان از چند هزار سال پیش در هر سال دو روز را عید می‌گرفتند. نوروز را در اول بهار در نیمه‌ی اول سال، و مهرگان را در اول پاییز در آغاز نیمه‌ی دوم سال. در قرون متأخر جلال و شکوه نوروز از رونق مهرگان کاست.

شادی همگانی ملت ایران در مراسم گونه‌گون نوروز که از چهارشنبه‌سوری آغاز می‌شود و تا سیزده فروردین در سراسر ایران ادامه می‌یابد با سایر یادگارهای روزگاران کهن از شواهد هویت ملی ماست. فرهنگ ملی در معنی وسیع کلمه، رمز بقای زندگی سعادت‌مند ملت‌هاست. در سراسر جهان چند کشور و ملت را می‌توان نشان داد که آداب و رسوم و زبان و ادب و تاریخ و فرهنگی به دیرینه‌گی ملت ما داشته باشند؟ این همه ضامن بقای ملت ما و نگهبان حیات ملی ما در برابر حوادث بوده است و خواهد بود.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/didehban/mirase-manavi/306-khatere-norozi.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
ایران بوم
گل همیشه بهار استاد شهرام ناظری @iranboom_ir
گل همیشه بهار

استاد شهرام ناظری
@iranboom_ir

باز آمد بهار
با چندین نگار
خرم شد چمنها
ای یاران برآیید
گل شد نی سوار
بلبل بیقرار
در دشت و دمنها
ای یاران کجایید؟
ای حبیبان ما
نوبهاران خوش است
جوشش چشمه ها
ابر و باران خوش است
وصل گل در چمن
پیش سرو و سمن
یاد یاران خوش است
یاد یاران خوش است
شور آزادگی را گر بهای جان بود
عشق و دلدادگی را هم بهای آن بود
جوشش گل نگر؛ در چمن ریشه کن
بیستون شد جهان؛ ناخن از تیشه کن
آری ای آدمی، عاشقی پیشه کن
شور بلبل ببین؛ در گل اندیشه کن
به داغ عاشقان
ببار ای آسمان
چو کاروان روان
سرشک همرهان
چنین دیده گریان
چه فارغی ای بهار؟
که اندرین روزگار
شوری داری
مشکین باری
به ماتم گلی، نشسته بلبلی غمین
 به داغ او، تو اینچنین
چون سبکباران
فارغ از یاران
ای بهار از خزان
فارغند عاشقان
گو خزانی میا
گو بهاری ممان
عاشقان، عاشقان
نامتان جاودان
بازو بگشایید به داد یاران
عالم خونین شد به داغ انسان
آری ای آدمی، عاشقی پیشه کن
شور بلبل ببین در گل اندیشه کن
خیز و رها کن من و ما
درصف هنگامه درآ
حیلهٔ دشمن بشکن
نغمهٔ نصرت بسرا
ببین به داغ لاله در دشت و دمن
 نگر به رخت سبزه در باغ و چمن
در غم ابنای وطن
 الا تا گل از گل بدمد
غم میهن از دل بدمد
زنده در ادوار و زمن
یاد شهیدان وطن
 ای دیار خرم ما
در پناه لطف خدا
 زی به عز و عزم و وقار
ای گل همیشه بهار

https://www.tg-me.com/iranboom_ir/40353
ششم فروردین ماه، زاد روز اشو زرتشت پیامبر اندیشه نیک، گفتار نیک، کردار نیک خجسته باد 🌺🌺🌺.

@iranboom_ir
2024/09/26 21:46:00
Back to Top
HTML Embed Code: