Telegram Web Link
مار را هرچند بهتر پروری ... چون یکی خشم آورد کیفر بری
#رودکی
هدایة الحیاری
استاد مصطفی سباعی پس از اینکه فریب می‌خورد، با شگفت‌زدگی بیدار می‌شود! (السنة ومكانتها في التشريع الإسلامي، الناشر: المكتب الإسلامي، ص 23)
دکتر یوسف قرضاوی، زمانی گفته بود: «شایسته این است که اهل سنت برای پایداری صمیمیت و پرهیز از فتنه، مذهب خود را در جاهایی که جمعیت خالص شیعه دارد منتشر نکنند و شیعیان نیز متقابلاً چنین باشند...»

گفتم:
اگر دوستم بگوید تو کله‌پاچه نخور و من هم ****** (غذایی که دوست ندارم!) نمی‌خورم... نه، فکر نمی‌کنم به توافق برسیم!
آیا شیخ ابن عثیمین خود را تکفیر کرده است؟!

یکی از اهل بدعت کلام شیخ ابن عثیمین رحمه الله را نقل کرده است: «من اعتقد أن ظاهر القرآن کفر وضلال فهو كافر ضال»، یعنی: هرکس معتقد باشد که ظاهر قرآن کریم [نعوذ بالله] کفر و گمراهی است، خود کافر و گمراه است! سپس با آوردن نقلی دیگر از همان کتاب که شرح واسطیه است، ادعا کرده که شیخ ابن عثیمین خود را تکفیر کرده؛ زیرا ظاهر قرآن را باطل دانسته است!

اولاً باور به اینکه ظاهر قرآن کریم کفر است، اعتقادی پلید و ناپاک است که اعتماد به نصوص را کم می‌کند و بسیاری از زنادقه در این راه قدم گذاشته‌اند تا قداست کلام خدا را از قلوب مسلمانان بردارند، چنانکه در الجواب الصحیح (4/500) آمده که هنگام خواندن فصوص الحکم بر تِلِمسانی (690 ه‍ــ) گفتند که این کلام مخالف قرآن است، و او پاسخ داد: «القرآن كله شرك وإنما التوحيد في كلامنا»، یعنی: قرآن همه شرک است و توحید آن است که ما می‌گوییم!
و شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله چه زیبا در تدمریه (ص/69) نوشته است: «إن كان القائل يعتقد أن ظاهرها التمثيل بصفات المخلوقين، أو ما هو من خصائصهم، فلا ريب أن هذا غير مراد ولكن السلف والأئمة لم يكونوا يسمون هذا ظاهرا، ولا يرتضون أن يكون ظاهر القرآن والحديث كفرا وباطلا، والله أعلم وأحكم من أن يكون كلامه الذي وصف به نفسه لا يظهر منه إلا ما هو كفر وضلال»، یعنی: اگر گوینده معتقد است که ظاهر نصوص، الله را مانند مخلوقات قرار داده یا چیزی از خصائص مخلوقات را برای الله اثبات کرده، شکی نیست که چنین چیزی مراد نیست ولی سلف و پیشوایان چنین چیزی را ظاهر نمی‌نامیده‌اند و هرگز راضی به این نبوده‌اند که ظاهر قرآن و حدیث -نعوذ بالله- کفر و باطل باشد، بلکه الله داناتر و حکیم‌تر از این است که از سخنش که خود را با آن توصیف کرده، جز کفر و گمراهی برنخیزد!
ولی نباید بگویی بالای چشم اهل کلام ابرو است، قبیله‌ی آل جهم چنین‌اند!

ثانیاً آنچه مدعی نقل کرده در حقیقت اعتقاد ابن عثیمین نیست، بلکه اشکال و شبهه‌ای است که پاسخ آن بلافاصله می‌آید! شیخ در شرح واسطیه (1/397) گفته است: «ولكن هاهنا إشكال، وهو أن (في) للظرفية، فإذا كان الله في السماء، و (في) للظرفيه، فإن الظرف محيط بالمظروف... فإذا كان الله يقول: {أأمنتم من في السماء}، فهذا ظاهره أن السماء محيطة بالله، وهذا الظاهر باطل... فما الجواب على هذا الإشكال؟»، یعنی: اما در اینجا اشکالی هست، آن هم اینکه «فی» برای ظرفیت است و ظرف محیط به مظروف است! پس اگر الله بفرماید {أأمنتم من في السماء} (آیا از آنکه در آسمان است ایمن شده‌اید...؟) ، ظاهرش این است که آسمان بر الله احاطه داشته باشد و این ظاهر باطل است... پاسخ این اشکال چیست؟

سپس می‌گوید: «قال العلماء: الجواب أن نسلك أحد طريقين: فإما أن نجعل السماء بمعنی العلو، والسماء معني العلو وارد في اللغة، بل في القرآن... أو نجعل في بمعني علی ونجعل السماء هي السقف المحفوظ المرفوع، يعني: الأجرام السماوية، وتأتي في بمعنی علی في اللغة العربية، بل في القرآن الكريم»، یعنی: علما فرموده‌اند که می‌توانیم یکی از این دو راه را [در جوابگویی] برگزینیم: 1) اینکه «السماء» را به معنای علو بگیریم که چنین چیزی در زبان عرب و حتی قرآن وارد است. 2) اینکه «في» را به معنای «علی» بگیریم و بگوییم مراد از آسمان همان سقف محفوظ مرفوع یعنی اجرام آسمانی است، و «في» در زبان عربی و خود قرآن به معنای «علی» می‌آید!

می‌بینیم که شیخ ابن عثیمین ادعای اینکه ظاهر آیه نعوذ بالله باطل باشد را از دو وجه رد و تصریح کرده که هر دو از زبان عرب و قرآن هستند؛ یعنی «في» در زبان عرب به معنای «علی» می‌آید و این از باب مجاز نیست، چنانکه امام ابن تیمیه در حمویه (ص/526) همین را فرموده است: «هو كلام عربي حقيقة لا مجازًا وهذا يعلمه من عرف حقائق معاني الحروف»، یعنی: [استعمال في به معنای علی] حقیقتاً از کلام عرب است نه اینکه مجاز باشد و این را هرکسی که حقایق معانی حروف را شناخته باشد، خواهد دانست!

پس شیخ ابن عثیمین نشان داده که ظاهر آیه چیزی نیست که مخالفین ادعا می‌کنند، بلکه ظاهر آیه همان تفسیری است که اهل سنت از آیه دارند، اما مدعی، شبهه را به جای عقیده‌ی ابن عثیمین نقل کرده و پاسخش را نیاورده است! از دیدگاه من که اینان عذری ندارند، اما اگر گفته شود "شاید سخن را درست نفهمیده یا معنای اشکال را نمی‌داند"، باید گفت:
فإن كنت لا تدري فتلك مصيبة ... وإن كنت تدري فالمصيبة أعظم
اگر نمی‌دانستی مصیبت است و اگر می‌دانستی، مصیبت بزرگ‌تر است!
والحمد لله رب العالمین.

بیشتر بخوانید:
آیا وجود متشابهات در قرآن، وجود کفر و گمراهی را توجیه می‌کند؟!
احمد زینی دحلان: باید ظواهر آیات و احادیث را بر کلام امامان ما عرضه کرد!
ابن عثیمین، علو و معیت الهی
آیا شیخ ابن عثیمین در موضوع معراج با اهل سنت مخالفت کرده است؟!
Forwarded from سیّدزکريا حسینی
بنده با فتی المصطفی چهار مناظره کرده ام. که سه بار آن را دیلیت اکانت کرد. یکیش همین باری بود که با وی مناظره کردم. واکانت مجهول دیگرش وارد شد.


شانس اوردم چهارمی رو پی دی اف کرده اند. چون فردای مناظره چهارم بدون هیچ کم و کاستی مناظره پی دی اف شده وفرصت دیلیت اکانت برایش نبود.
هدایة الحیاری
بنده با فتی المصطفی چهار مناظره کرده ام. که سه بار آن را دیلیت اکانت کرد. یکیش همین باری بود که با وی مناظره کردم. واکانت مجهول دیگرش وارد شد. شانس اوردم چهارمی رو پی دی اف کرده اند. چون فردای مناظره چهارم بدون هیچ کم و کاستی مناظره پی دی اف شده وفرصت دیلیت…
پروردگارا! اگر این جهمی راست می‌گوید یا بر حق است، قرآن را از یادم ببر، در دنیا رسوا و در آخرت نابینا محشورم کن!
پروردگارا! اگر این جهمی دروغ می‌گوید یا بر باطل است، قرآن را از یادش ببر، در دنیا رسوا و در آخرت نابینا محشورش کن!

آمين آمين!
مقاصد التأليف :
قال أبو العباس أحمد بن محمد المقري التلمساني ت ١٠١٤ هج رحمه الله في " أزهار الرياض " :
المقصود بالتأليف سبعة :
1- شيء لم يسبق إليه فيؤلف .
2- أو شيء ألفَ ناقصا فيكمل .
3- أو خطأ فيصحح . 4- أو مُشكل فيشرح .
5- أو مطول فيختصر . 6- أو مفرق فيجمع .
7- أو منثور فيرتب .
وقد نظمها بعضهم فقال :
ألا فاعـلمـن أن التأليــف سبـعـة ...... لكــل لبيب في النصيـحـة خـالــص
فشرحٌ لإغلاق , وتصحيح مخطئ ..... وإبــــداع حبــر مقدم غيــر ناكـص
وترتيب منثور , وجـمـع مفـرق ...... وتقصيــر تطويــل , وتتميـم ناقــص
" أزهار الرياض " للمقري (3/34-35) .
هدایة الحیاری
مقاصد التأليف : قال أبو العباس أحمد بن محمد المقري التلمساني ت ١٠١٤ هج رحمه الله في " أزهار الرياض " : المقصود بالتأليف سبعة : 1- شيء لم يسبق إليه فيؤلف . 2- أو شيء ألفَ ناقصا فيكمل . 3- أو خطأ فيصحح . 4- أو مُشكل فيشرح . 5- أو مطول فيختصر…
مقصود از تألیف، هفت چیز است:
1- چیزی که سابقه نداشته تألیف شود.
2- چیزی که به طور ناقص تألیف شده، کامل شود.
3- اشتباهی را تصحیح کند.
4- چیزی مشکل و غامض را شرح دهد.
5- چیزی طولانی را خلاصه کند.
6- آنچه پراکنده است را جمع کند.
7- به آنچه نامرتب است ترتیب دهد.
#المقري
هدایة الحیاری
مار را هرچند بهتر پروری ... چون یکی خشم آورد کیفر بری #رودکی
زیر خاک اندرون شدند آنان ... که همه کوشک‌ها* برآوردند
از هزاران هزار نعمت و ناز ... نه به آخر به‌جز کفن بردند

*
قصرها و ساختمان‌های بلند
#رودکی
هدایة الحیاری
مستجی‌زاده ماتریدی (1150 ه‍ــ) در حاشیه‌ی منهاج السنة نوشته است: «سلف بر اینکه الله ذاتاً بر عرش است اجماع داشتند و این مذهب مجتهدینی مثل امام ما ابوحنیفه، امام شافعی، امام مالک و امام احمد و دیگران بوده و همگی بر این معنا اتفاق داشته‌اند. اما تأویل استواء…
امام ابو عاصم خشیش بن اصرم (253 ه‍ــ) صاحب کتاب «الاستقامة» فرموده است: «جهم بن صفوان انکار کرده که خداوند در آسمان است، نه در زمین؛ حال آنکه الله متعال در کتابش به این دلالت کرده که در زمین نیست و در آسمان است!» (التنبيه والرد على أهل الأهواء والبدع، ص 104)

محمد زاهد کوثری (1371 ه‍ــ) از سلسله‌ی آل جهم که کتاب را تحقیق کرده راهی ندیده جز اینکه در علم و دین ابوعاصم رحمه الله طعنه زند و بگوید: «ابوعاصم از راویان معتمدی است که در زمان متوکل عباسی شهرت یافتند، منتها او جایی در علم اصول دین (منظورش علم کلام است) ندارد برای همین آنچه از علم او نیست، از او گرفته نمی‌شود و اگر او را عامی حساب کنیم، نزد بعضی‌ها معذور به جهل است ولی جمهور قائل به این هستند که جهل به خداوند خصوصاً در دار الاسلام عذر نیست!»

چون ابوعاصم رحمه الله، کلام بدعی آنها را ندانسته، نتوانسته از طریق کلام الله به توحید برسد و در تکفیرش اختلاف است!
همین‌ها برای متأخرین اشک تمساح می‌ریزند!
#بدون_روتوش #صفت_علو
Forwarded from قناة / عبدالله الشهري (عبدالله الشهري)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
متى يقرأ طالب العلم التدمرية ؟
«آنچه نفی کرده‌ای از طریق شرع و عقل ثابت است و اینکه آن را «تشبیه» و «تجسیم» بنامی، فریفتن نادان‌مردمانی است که فکر می‌کنند نفی هر معنایی که چنین نام‌هایی بر آن گذاشته شود، واجب است! اگر چنین چیزی روا باشد، هر صاحب باطلی می‌تواند روی حق نام‌هایی بگذارد که بعضی از مردم از آن متنفرند تا حقی که از سمع و عقل معلوم است را تکذیب کنند!»
التدمرية لابن تيمية، الناشر: مكتبة العبيكان، ص 43
هدایة الحیاری
«همچنین آیه‌ی {لا تدرکه الأبصار}، چنانکه بیشتر علما گفته‌اند، تنها نفی ادراک به معنای احاطه است و نفی مجرد رؤیت نیست؛ زیرا آنچه معدوم باشد هم دیده نمی‌شود و اینکه دیده نمی‌شود، مدح به حساب نمی‌آید! مدح در این است که اگرچه خداوند دیده شود، نمی‌توان بر او احاطه…
فجحدت أوصاف الكمال مخافة التشـ ... ـبيه والتجسيم بالإنسان
ووقعت في تشبيهه بالناقصات ... الجامدات وذا من الخذلان

امام ابن قیم رحمه الله می‌فرماید که شما از ترس تشبیه و تجسیم، صفات کمال الهی را انکار کرده‌اید اما باز هم نجات نیافته‌اید؛ زیرا الله متعال را به جمادات ناقص تشبیه کرده‌اید! برای مثال بعضی از جهمیه منکر دیدن خداوند هستند و گفته‌اند که اگر خداوند دیده شود، باید جسم باشد؛ حال آنکه دیده‌نشدن مدح نیست و معدومات هم دیده نمی‌شوند بلکه انسان به سبب ضعف خود نمی‌تواند بعضی از موجودات را هم ببیند و چنین چیزی مدحی برای آن موجودات نیست!
#نونية_ابن_القيم #ابن_القيم
هدایة الحیاری
«آنچه نفی کرده‌ای از طریق شرع و عقل ثابت است و اینکه آن را «تشبیه» و «تجسیم» بنامی، فریفتن نادان‌مردمانی است که فکر می‌کنند نفی هر معنایی که چنین نام‌هایی بر آن گذاشته شود، واجب است! اگر چنین چیزی روا باشد، هر صاحب باطلی می‌تواند روی حق نام‌هایی بگذارد که…
در زمان ما، به بعضی از احکام شرعی برچسب «تروریسم» و «نفرت‌پراکنی» می‌زنند زیرا از طریق رسانه‌ها چنین اصطلاحاتی را به شدت تقبیح کرده‌اند و بسیاری از جاهلان اینها را به صورت مطلق بد می‌دانند، حال آنکه معنای حق و باطلی در خود دارند و همانطور که در برابر جهمیه گفتیم "منظورتان از تجسیم چیست؟"، در برابر اینها هم باید پرسید "مراد از تروریسم چیست؟"؛ اگر معنای باطلی را ذکر کردند، ما هم آن را نفی می‌کنیم ولی اگر معنای حقی را ذکر کردند، به جنگ اصطلاح می‌رویم نه آنکه فریفته شویم و به انکار حق بپردازیم! بازی پشت این مصطحات از طواغیت عصر ماست که هرکس به آن ایمان بیاورد، باید به شریعت کافر شود: {...فمن يكفر بالطاغوت ويؤمن بالله فقد استمسك بالعروة الوثقى لا انفصام لها والله سميع عليم} [البقرة: 256]
شیخ خالد السبت درباره‌ی شیخ عمر الأشقر رحمه الله می‌گوید:
«ایشان را همه می‌شناسند و تألیفات خوب، مرتب و آسانی دارند و خواندن مؤلفات سودمند ایشان را توصیه می‌کنیم. ایشان در عقیده سلسله‌کتاب‌هایی نوشته‌اند و بسیار آسان توضیح داده و یادگیری‌اش را راحت کرده‌اند؛ این سلسله از خداشناسی آغاز شده و به روز آخرت ختم می‌شود. همچنین درباره‌ی دنیای سحر و شعبده نیز کتاب نوشته‌اند و در دیگر موضوعات هم مؤلفاتی دارند.»

چهارده عنوان از تألیفات دکتر عمر الأشقر رحمه الله با ترجمه‌ی فارسی موجود است:
https://islamhouse.com/fa/author/8418/showall/fa/1
منزلة الصديقية!
الشيخ سليمان العلوان.
••

🎙 [ منزلة الصديقية ]

موعظةٌ جليلة، وكلماتٌ عظيمة في تبيان هذه المنزلة التي لا تعلوها إلا منزلة النبوة.


••┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈••
www.tg-me.com/alalwand
هدایة الحیاری
ابوالعالیه رحمه الله فرموده است: «نمی‌دانم کدام نعمت خداوند بر من بزرگ‌تر بود: اینکه مرا از شرک به اسلام هدایت کرد، یا آنکه مرا در اسلام از هوی و بدعت حفظ نمود؟!» شرح أصول اعتقاد أهل السنة والجماعة، الناشر: دار طيبة، ج 1، ص 147 کسی به امام احمد گفت: خداوند…
از امام شافعی رحمه الله نقل شده است: «لأن يبتلي الله المرء بكل ذنب نهى الله عنه ما عدا الشرك خير له من الكلام!» (رواه ابن أبي حاتم وغيره)
یعنی: اگر خداوند انسان به هر گناهی که از آن نهی کرده جز شرک مبتلا سازد، برای او بهتر از این است که به کلام مبتلا شود!

این سخن شافعی رحمه الله دلالت صریح بر این دارد که بدعت از گناهان کبیره (غیر از شرک) بزرگ‌تر است، چنانکه یونس بن عبید رحمه الله، بدعت عمرو بن عبید معتزلی را از زنا و سرقت و شرابخواری بدتر دانست! (پست)
2024/09/28 23:18:18
Back to Top
HTML Embed Code: