انسان با پیروی از دین، تنها به خودش لطف میکند و دین از او بینیاز است. مگر نمیبینی که درخشش ماه از جانبی است که به خورشید رو کرده است؟ با ایمان و هدایت خداوند است که روشن میشوی و میدرخشی، وگرنه در ظلمت خواهی ماند: {أومن كان ميتا فأحييناه وجعلنا له نورا يمشي به في الناس كمن مثله في الظلمات ليس بخارج منها كذلك زين للكافرين ما كانوا يعملون} [الأنعام: 122]
Forwarded from عبدالله محمد (abdollah Mohammad)
اگر واقعا یکی را دوست داری، باید او را آنطور که خودش میخواهد دوست بداری. غیر از این خواهش نفس است. بچهها را دیدهاید که جوجه رنگیها را چگونه فشار میدهند؟ از شدت خواستن است که جوجهها تلف میشوند. جوجهها این خواستن را نمیخواهند.
بسیاری از اسامی ایرانی با اسب، شتر و گاو ترکیب یافته است!
بعضی از ایرانیهای متعصب به نامهای عربی ایراد گرفته و گلچینی از نامهای ایرانی را در مقابل نامهایی عربی که به گمانشان نازیباست میگذارند. ابراهیم پور داود در گزارش گاتها (طــ اساطیر، ص/43) ذکر کرده که زرتشت به معنای «دارندهی شتر زرد» است و برخی از محققین تاریخ همان «شتر زرد» را ترجیح دادهاند!
بعضی از ایرانیهای متعصب به نامهای عربی ایراد گرفته و گلچینی از نامهای ایرانی را در مقابل نامهایی عربی که به گمانشان نازیباست میگذارند. ابراهیم پور داود در گزارش گاتها (طــ اساطیر، ص/43) ذکر کرده که زرتشت به معنای «دارندهی شتر زرد» است و برخی از محققین تاریخ همان «شتر زرد» را ترجیح دادهاند!
«در زمان فتح شام، عموم مردم آن دیار و کشاورزان و دیگر اصناف نصرانی بودند و در مسلمانان آنجا کسی نبود که کشاورزی کند و تعداد مسلمانان شام آنقدر کم بود که در دمشق جز یک مسجد برای نمازگزاردن نداشتند! سپس اکثریت اهل شام و دیگر بلاد خودخواسته مسلمان شدند؛ اجباری در کار نبود، زیرا اجبار اهل ذمه بر اسلام جائز نمیباشد!»
الجواب الصحيح لابن تيمية، الناشر: دار العاصمة، ج 1، ص 313
الجواب الصحيح لابن تيمية، الناشر: دار العاصمة، ج 1، ص 313
إن الرشاد بغیر بأس أبتر!
الله متعال فرموده است: {لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ} [الحديد: 25]، یعنی: ما پیغمبران خود را همراه با دلائل متقن و معجزات روشن روانه کردهایم و با آنان کتاب و میزان نازل نمودهایم تا مردمان دادگرانه رفتار کنند و آهن را نازل کردهایم که دارای نیروی زیاد (سلاح و...) و سودهای فراوانی برای مردمان است. تا خداوند بداند چه کسانی او را و فرستادگانش را بگونهی نهان و پنهان یاری میکنند. به درستی که الله نیرومند و چیره است.
شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله میگوید: «فالكتاب يهدي والسيف ينصر... ولهذا كان قوام الناس بأهل الكتاب وأهل الحديد، كما قال من قال من السلف: صنفان إذا صلحوا صلح الناس، الأمراء والعلماء.»
الفتاوى الكبرى، الناشر: دار الكتب العلمية، ج 1، ص 90
یعنی: پس کتاب هدایتگر است و شمشیر یاری میکند! از این جاست که نظام امور مردم در دست اهل کتاب (یعنی دانشمندان دینی) و اهل حدید (یعنی مجاهدان) است، چنانکه بعضی از سلف فرمودهاند: دو گروه اگر درست شوند، مردم درست خواهند شد: امیران و عالمان!
هدایت بدون قدرت ناقص است؛ زیرا گروهی با شمشیر در برابر دین خواهند ایستاد و گروهی عناد ورزیده و در دین طعن خواهند زد و از طرفی دیگر وجود قدرت برای برقراری عدالت واجب است و اقامهی عدالت و ستاندن حق مظلوم از ظالم بدون قدرت و سلطه شدنی نیست!
استاد سید قطب رحمه الله در في ظلال القرآن (2/742) میگوید: «لا بد من مواجهة الشر المسلح بالخير المسلح»، یعنی: باید با خیر مسلح، به رویارویی شر مسلح رفت!
إن المدافع إن تخاطب تفحم ... ودويها يصحي النيام ويسهر
اگر توپخانهها سخن بگویند، [شر را] نابود میسازند و صدای توپها، آنان که به خواب رفتهاند را هوشیار کرده و بیدار نگه میدارد!
ومتى الرصاص يقعقع الآذان تصـ ... غِ كذا العقول بزخه تتنور
وقتی گلولهها آواز سر دهند، گوشها گوش خواهند سپرد و عقلها با رگبارش روشن خواهند شد!
الله متعال فرموده است: {لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ} [الحديد: 25]، یعنی: ما پیغمبران خود را همراه با دلائل متقن و معجزات روشن روانه کردهایم و با آنان کتاب و میزان نازل نمودهایم تا مردمان دادگرانه رفتار کنند و آهن را نازل کردهایم که دارای نیروی زیاد (سلاح و...) و سودهای فراوانی برای مردمان است. تا خداوند بداند چه کسانی او را و فرستادگانش را بگونهی نهان و پنهان یاری میکنند. به درستی که الله نیرومند و چیره است.
شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله میگوید: «فالكتاب يهدي والسيف ينصر... ولهذا كان قوام الناس بأهل الكتاب وأهل الحديد، كما قال من قال من السلف: صنفان إذا صلحوا صلح الناس، الأمراء والعلماء.»
الفتاوى الكبرى، الناشر: دار الكتب العلمية، ج 1، ص 90
یعنی: پس کتاب هدایتگر است و شمشیر یاری میکند! از این جاست که نظام امور مردم در دست اهل کتاب (یعنی دانشمندان دینی) و اهل حدید (یعنی مجاهدان) است، چنانکه بعضی از سلف فرمودهاند: دو گروه اگر درست شوند، مردم درست خواهند شد: امیران و عالمان!
هدایت بدون قدرت ناقص است؛ زیرا گروهی با شمشیر در برابر دین خواهند ایستاد و گروهی عناد ورزیده و در دین طعن خواهند زد و از طرفی دیگر وجود قدرت برای برقراری عدالت واجب است و اقامهی عدالت و ستاندن حق مظلوم از ظالم بدون قدرت و سلطه شدنی نیست!
استاد سید قطب رحمه الله در في ظلال القرآن (2/742) میگوید: «لا بد من مواجهة الشر المسلح بالخير المسلح»، یعنی: باید با خیر مسلح، به رویارویی شر مسلح رفت!
إن المدافع إن تخاطب تفحم ... ودويها يصحي النيام ويسهر
اگر توپخانهها سخن بگویند، [شر را] نابود میسازند و صدای توپها، آنان که به خواب رفتهاند را هوشیار کرده و بیدار نگه میدارد!
ومتى الرصاص يقعقع الآذان تصـ ... غِ كذا العقول بزخه تتنور
وقتی گلولهها آواز سر دهند، گوشها گوش خواهند سپرد و عقلها با رگبارش روشن خواهند شد!
ابوالفرج ابن الجوزی (597 هــ): «ابوالحسن اشعری دیدگاهی آورد که عقاید مردم را به هم ریخت و موجب فتنههای پیاپی شد! در زمان خودش به خاطر مخالفتش با اهل سنت در مسئلهی کلام خداوند بر جانش میترسید، اما بعدها گروهی از سلاطین مذهبش را پیروی کردند، تعصب ورزیدند و پیروانش زیاد شد تا جایی که شافعیها اعتقاد شافعی رضی الله عنه را رها و به قول اشعری تدین کردند!» (المنتظم، الناشر: دار الكتب العلمية، ج 14، ص 29)
عسى الكرب الذي أمسيت فيه ... يكون وراءه فرج قريب
شاید گشایشی نزدیک، ورای اندوهی باشد که در آن شب کردم!
#هدبة_بن_خشرم
شاید گشایشی نزدیک، ورای اندوهی باشد که در آن شب کردم!
#هدبة_بن_خشرم
Forwarded from مدوّنة عبدالله الشهري (عبدالله الشهري)
الكتابات التي تقرؤها لا تذهب هكذا بلا أثر، حتى وإن ظننت هذا! ..
كل شيء تقرؤه يأخذ موقعه في عقلك وينفذ إلى وعيك وفكرك.. لكنه لا يظهر سريعا ، ثم تجتمع تلك القراءات المتناثرة لتكون شخصيتك الفكرية والعلمية.
وهذا يدعوك بكل قوة إلى حسن الاختيار، لتزهر النتائج ويطيب ثمرها.
كل شيء تقرؤه يأخذ موقعه في عقلك وينفذ إلى وعيك وفكرك.. لكنه لا يظهر سريعا ، ثم تجتمع تلك القراءات المتناثرة لتكون شخصيتك الفكرية والعلمية.
وهذا يدعوك بكل قوة إلى حسن الاختيار، لتزهر النتائج ويطيب ثمرها.
Forwarded from درر الشيخ العلوان
••
قد طبع الله على قلوب أقوام ﻻ يغضبون لقتلى المسلمين بأسلحة المارقين، وينوحون في الصحف ويبكون على المنابر على قتلى النصارى والمرتدين.
••┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈••
✦ T.me/Alalwand
قد طبع الله على قلوب أقوام ﻻ يغضبون لقتلى المسلمين بأسلحة المارقين، وينوحون في الصحف ويبكون على المنابر على قتلى النصارى والمرتدين.
••┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈••
✦ T.me/Alalwand
وجود نقد بر ضد یک کلام، نشانهی نادرستی آن نیست زیرا هر نقدی بهجا و صواب نیست. حتی قرآن کریم که حق مبین است، مخالفینی دارد و علیه آن چیزهایی مینویسند!
الله متعال فرموده است: {...ويجادل الذين كفروا بالباطل ليدحضوا به الحق...} [الکهف: 56]، یعنی: همواره کافران بیهوده به جدال میپردازند تا با آن، حق را از میان ببرند! حافظ ابن کثیر رحمه الله در تفسیرش (7/129) میگوید: «ماحلوا بالشبهة ليردوا الحق الواضح الجلي»، یعنی: با شبهاتشان برای ردکردن حقی که واضح و آشکار است به جدال میپردازند!
برای مثال، نقد باطل ضد حق چنین است:
- شخص فهم اشتباهی از سخن حق دارد و سپس به نقد فهم باطل خود میپردازد؛ ظاهر امر این است که به نقد حق پرداخته، اما در حقیقت فهم خود را نقد کرده و به حق نزدیک نشده است و در بسیاری از حالات شخص به صورت عمدی چنین میکند و چیز دیگری را به جای حق قرار داده و به نقد آن مشغول میشود. به این مغالطهی پهلوانپنبه میگویند.
- سخن حق را درست فهمیده، اما در نقد آن به گزافهگویی و جهلپراکنی مشغول میشود. تصور کنید که کسی حدیثی را تضعیف کند و منتقد بگوید: اینکه فلان راوی را علت سند دانستهای اشتباه است، زیرا او را فلان و فلان هم توثیق کردهاند! کسی که نسبت به علم حدیث بیاطلاع باشد، خیال میکند که شخص دوم در نقدش به حق اصابت کرده و شخص اول در اشتباه بوده، درحالیکه شرط راوی ضعیف این نیست که از تعدیل خالی باشد و گاهی یک راوی ضعیف توسط بعضی از علماء تعدیل شده، چه به خاطر تساهل آن عالمان و چه پوشیدهبودن حال راوی نزد آنان و دیگران زیادهی علمی داشتهاند که او را جرح کردهاند والمثبت مقدم علی النافي!
پس کثرت ردود تو را فریب ندهد و از مسیر حق دور نکند!
کسی که خداوند قلبش را هدایت کرده باشد، به حجتهای الهی چنگ میزند و به شبهات بیاعتناست و بعد از این جز گمراهی و هلاکت نیست؛ حق یکی است و باطل بسیار!
#مغالطات
الله متعال فرموده است: {...ويجادل الذين كفروا بالباطل ليدحضوا به الحق...} [الکهف: 56]، یعنی: همواره کافران بیهوده به جدال میپردازند تا با آن، حق را از میان ببرند! حافظ ابن کثیر رحمه الله در تفسیرش (7/129) میگوید: «ماحلوا بالشبهة ليردوا الحق الواضح الجلي»، یعنی: با شبهاتشان برای ردکردن حقی که واضح و آشکار است به جدال میپردازند!
برای مثال، نقد باطل ضد حق چنین است:
- شخص فهم اشتباهی از سخن حق دارد و سپس به نقد فهم باطل خود میپردازد؛ ظاهر امر این است که به نقد حق پرداخته، اما در حقیقت فهم خود را نقد کرده و به حق نزدیک نشده است و در بسیاری از حالات شخص به صورت عمدی چنین میکند و چیز دیگری را به جای حق قرار داده و به نقد آن مشغول میشود. به این مغالطهی پهلوانپنبه میگویند.
- سخن حق را درست فهمیده، اما در نقد آن به گزافهگویی و جهلپراکنی مشغول میشود. تصور کنید که کسی حدیثی را تضعیف کند و منتقد بگوید: اینکه فلان راوی را علت سند دانستهای اشتباه است، زیرا او را فلان و فلان هم توثیق کردهاند! کسی که نسبت به علم حدیث بیاطلاع باشد، خیال میکند که شخص دوم در نقدش به حق اصابت کرده و شخص اول در اشتباه بوده، درحالیکه شرط راوی ضعیف این نیست که از تعدیل خالی باشد و گاهی یک راوی ضعیف توسط بعضی از علماء تعدیل شده، چه به خاطر تساهل آن عالمان و چه پوشیدهبودن حال راوی نزد آنان و دیگران زیادهی علمی داشتهاند که او را جرح کردهاند والمثبت مقدم علی النافي!
پس کثرت ردود تو را فریب ندهد و از مسیر حق دور نکند!
کسی که خداوند قلبش را هدایت کرده باشد، به حجتهای الهی چنگ میزند و به شبهات بیاعتناست و بعد از این جز گمراهی و هلاکت نیست؛ حق یکی است و باطل بسیار!
#مغالطات
از نامههای شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله زمانیکه در زندان بود:
«حمد و شکر برای خداست، ما در نعمت بزرگی هستیم و خداوند متعال هر روز نعمتهای دیگری پدید میآورد و میافزاید! بیرونآمدن کتابها از بزرگترین این نعمتها بود؛ حریص بودم که چیزی از نوشتههایم از زندان بیرون رود تا شما آن را دنبال کنید. بیرونآمدن کتاب «الإخنائیة» را ناخوش داشتند، اما الله آنها را در بیرونبردن جملگی کتابها به کار گرفت...»
مجموع الفتاوى، الناشر: مجمع الملك فهد، ج 28، ص 47
و در ادامه آمده است: «قضای الله متعال، هرچه باشد، خیر و رحمت و حکمت است!»
و در نامهای دیگری نوشته است:
«قسم به الله عظیم که معبود بهحقی جز او نیست، در نعمتهایی الهی غرقام که در تمام عمرم مانندش را ندیدهام و الله درهایی از فضل و نعمت، و خزائن سخاوت و رحمتش گشوده که در ذهن نمیگنجد...»
مجموع الفتاوى، ج 28، ص 31
سبحان من خلقه وعلّمه
«حمد و شکر برای خداست، ما در نعمت بزرگی هستیم و خداوند متعال هر روز نعمتهای دیگری پدید میآورد و میافزاید! بیرونآمدن کتابها از بزرگترین این نعمتها بود؛ حریص بودم که چیزی از نوشتههایم از زندان بیرون رود تا شما آن را دنبال کنید. بیرونآمدن کتاب «الإخنائیة» را ناخوش داشتند، اما الله آنها را در بیرونبردن جملگی کتابها به کار گرفت...»
مجموع الفتاوى، الناشر: مجمع الملك فهد، ج 28، ص 47
و در ادامه آمده است: «قضای الله متعال، هرچه باشد، خیر و رحمت و حکمت است!»
و در نامهای دیگری نوشته است:
«قسم به الله عظیم که معبود بهحقی جز او نیست، در نعمتهایی الهی غرقام که در تمام عمرم مانندش را ندیدهام و الله درهایی از فضل و نعمت، و خزائن سخاوت و رحمتش گشوده که در ذهن نمیگنجد...»
مجموع الفتاوى، ج 28، ص 31
سبحان من خلقه وعلّمه
پیشفرض خیلیها در دعوت این است که اسلام تضادی با قوانین بینالمللی ندارد؛ بنابراین تمام تلاششان را برای اثبات همین نکته خرج میکنند تا غیر مسلمان را متوجهاش سازند و شبهاتش برطرف شود! فرض کنید که فردا در آمریکا عقوبت رجم تصویب شد! لابد این بار تمام تلاشتان را میگذارید که بگویید: اتفاقاً این هزار و چهارصد سال پیش در اسلام آمده است؟!
«الإسلام یعلو ولا یعلی»
اسلام چیره میشود و چیرگی نمیپذیرد!
«الإسلام یعلو ولا یعلی»
اسلام چیره میشود و چیرگی نمیپذیرد!
هدایة الحیاری
چرا باید عقیده را پیش از خواندن کتب ردود یاد گرفت؟ کسی که با آگاهی کتابهای رد الحادی معاصر را بخواند، پی میبرد که اشتباهات اعتقادی زیادی در آنها وجود دارد؛ زیرا نویسندهی درصد کمی از این کتابها از اهل سنت هستند و دیگران هم الحاد را از دیدگاه مذهبی خود…
جز غلات قدریه که منکر علم ازلی الهی هستند و از سوی سلف تکفیر شدهاند، باقی آنها علم ازلی را قبول دارند؛ یعنی دعوتگرانی که قدر را به علم ازلی تفسیر میکنند، چیزی بر اعتقاد جمهور قدریه نیفزودهاند و ندانسته به قول آنها دعوت میدهند و مراتب دیگر قدر یعنی ایمان به کتابت در لوح محفوظ، مشیئت و خلق که جزء ایمان به قدر هستند را اهمال میکنند!
اهمیت خواندن عقیده برای داعی از چنین مثالهایی معلوم میشود.
اهمیت خواندن عقیده برای داعی از چنین مثالهایی معلوم میشود.
هدایة الحیاری
{يرجون تجارة لن تبور} [فاطر: 29] چشم امید به تجارتی دارند که بیرونق نخواهد شد!
{وادعوه خوفا وطمعا} [الأعراف: 56]
او را با ترس و امید به فریاد بخوانید!
او را با ترس و امید به فریاد بخوانید!
هدایة الحیاری
بدون شرح @Hedayah1
ابراهیم احراری خلف هیچ دشمن دین و زندیقی را باقی نگذاشته مگر اینکه به او تریبون داده، نزد اهل سنت معروفش کرده و فتنهاش را گسترانده، سپس از سیرهی صحابه صحبت میکند!
خبر: کالین پاول، وزیر خارجه دولت جرج بوش بر اثر ابتلا به بیماری کرونا درگذشت. او از مهرههای تعیین کننده حمله آمریکا به عراق بود که بعدها اذعان کرد اطلاعاتی که درباره سلاحهای کشتار جمعی عراق داد، گمراه کننده بودند.
تعلیق: الحمد لله الذي بنعمته تتم الصالحات!
تعلیق: الحمد لله الذي بنعمته تتم الصالحات!
هدایة الحیاری
ماموستا سرباز محمد حسن چه میگوید؟ چند ویدئو از جناب ماموستا سرباز محمد حسن (هدانا الله وإیاه) دیدم و بسیار متعجب شدم و از عجیبترین آنها این بود که به شیخ عادل آل حمدان برای تحقیق و نشر کتب سلف خرده میگیرد! فوراً ذهنم سراغ سخن محمدزاهد کوثری دربارهی شیخ…
ابن عثیمین، علو و معیت الهی
مردی از امام عبدالله بن عمر رضی الله عنهما دربارهی خون پشه پرسید. از او پرسیدند که اهل کجایی، پاسخ داد که از اهل عراقم. ابن عمر فرمود: «این را نگاه کنید، پسر پیامبر صلی الله علیه وسلم (یعنی حسین رضی الله عنه) را کشتهاند و از خون پشه میپرسند!» (بخاری)
و در زمان ما هم گروهی در اصول عقیده با امامان سلف مخالفت میکنند و علیرغم موجهشمردن آراء متأخران مذهبشان، منازعات اهل کلام و اضطرابشان را از یاد برده و با ذرهبین به دنبال خطاهای جزئی مخالفان خود میگردند؛ مانند کسی که بر مکروه انکار و کبائر را اقرار کند ولا حول ولا قوة إلا بالله!
آیا ابن عثیمین رحمه الله معتقد بوده که خداوند در همهجا هست؟! دربارهی مکان، منتسبین به اسلام چهار قول کلی دارند:
1- خداوند در همهجا هست: این قول جهمیهی محض و حلولیهی قائل به حلول عام است و همچنین از جمهور معتزله نقل شده اگرچه در تفسیر سخنشان نزاع وجود دارد که آیا تدبیر الله را مراد داشتهاند یا ذات الله، و همچنین از نجار نقل میشود.
2- الله با ذاتش هم روی عرش و هم با ماست: این قول به زهیر اثری و ابومعاذ تومنی منسوب است.
3- خداوند مکانی ندارد: قول اشاعره که میگویند خداوند نه داخل عالم است و نه خارج عالم، و همچنین فوطی و عباد بن سلیمان و ابوزفر از معتزله و گروهی دیگر.
4- خداوند حقيقتاً روی عرش است: صریح قرآن و سنت، مذهب سلف و همچنین قول بعضی از متقدمین شیعه و دیگران.
آیا شیخ ابن عثیمین معتقد به قول اول یا دوم بوده است؟ هرگز، و آنچه در کتاب علامه تویجری آمده با اعتقاد ابن عثیمین رحمهما الله موافق است. امام ابن قیم رحمه الله در مدارج السالکین (3/481) فرموده است: «والكلمة الواحدة يقولها اثنان، يريد بها أحدهما أعظم الباطل، ويريد بها الآخر محض الحق»، یعنی: یک کلمه را دونفر میگویند، مراد یکی بزرگترین باطل و مراد دیگری محض حق است!
عبارت «الله ذاتاً با ماست» مجمل است؛ اگر مقصود قول حلولیه و امثال آنها باشد گوینده به کفر رفته و اگر مرادش اثبات معیت حقیقی باشد، حق است و ابن عثیمین دومی را مراد داشته اگرچه از لفظ مجملی استفاده کرده باشد؛ پس سخن او مانند سخن کسی نیست که استوای الله را نفی کرده و به مذهب جهمیه و حلولیه رفته باشد؛ امام ابن قیم رحمه الله در ادامهی نقل سابق فرموده است: «والاعتبار بطريقة القائل وسيرته ومذهبه، وما يدعو إليه ويناظر عليه»، یعنی: معتبر طریقت گوینده، سیره و مذهب اوست و آنچه بدان دعوت میدهد و بر آن مناظره میکند!
و کتب و دروس ابن عثیمین رحمه الله پر است از رد بر جهمیه و حلولیه، و انسان در چنین الفاظ مجملی بنا بر نیتاش محاکمه میشود؛ پس نظری نسبت به قول وجود دارد (آنچه که شیخ تویجری کرده) و نظری نسبت به قائل.
شاهد اینکه شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در حمویه (ص/521) فرموده است: «فالله مع خلقه حقيقة وهو فوق عرشه حقيقة»، یعنی: الله حقیقتاً با مخلوقات و حقیقتاً روی عرش است. این قول، همان قول چهارم است و با قول کسی که گفته «إن الله في كل مكان» تفاوت آشکاری دارد و شیخ ابن عثیمین نیز همین را مراد داشته، اگرچه به جای لفظ «حقيقية» از «ذاتیة» استفاده کرده و مرادش اثبات حقیقت معیت بوده چنانکه دربارهی استواء در شرح سفارینیه (ص/231) همین را تقریر میکند و در موضعی راجع به فهم اشتباهی که از کلامش در خصوص معیت ذاتی شده بود، میگوید: «بعض الناس فهم من هذا فهماً خطأً ونحن بريئون منه والحمد لله...» (لقاء الباب المفتوح/142)، یعنی: بعضی از مردم این را اشتباه فهمیدند و ما از چنین قولی بری هستیم والحمد لله.
اگر بگویی: اما سلف معیت را به علم تأویل کردهاند؟!
میگویم: اگر مرادت از «تأویل» همان تفسیر باشد سخنت را میپذیرم، اما اگر مرادت «تأویل بدعی» باشد، در اشتباه هستی! سلف رحمهم الله، معیت عام را به علم تفسیر کردهاند و این از باب تفسیر به لازم و مقتضا است نه اینکه صرف ظاهر لفظ باشد؛ پس سلف فرمودهاند که الله روی عرش است (قول چهارم) و معیت عام او، با علم است، تا توهمی که اصحاب قول اول و دوم دارند را دفع کنند؛ پس الله حقیقتاً با ماست و معیت مستلزم اختلاط یا لوازم باطلی از جمله اینکه چیزی از مخلوق بر الله محیط باشد نیست.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وآله وصحبه وسلم.
همچنین بخوانید:
ماموستا سرباز محمد حسن چه میگوید؟
آیا اشاعره گفتهاند که الله در همهجا هست؟
#صفت_علو
مردی از امام عبدالله بن عمر رضی الله عنهما دربارهی خون پشه پرسید. از او پرسیدند که اهل کجایی، پاسخ داد که از اهل عراقم. ابن عمر فرمود: «این را نگاه کنید، پسر پیامبر صلی الله علیه وسلم (یعنی حسین رضی الله عنه) را کشتهاند و از خون پشه میپرسند!» (بخاری)
و در زمان ما هم گروهی در اصول عقیده با امامان سلف مخالفت میکنند و علیرغم موجهشمردن آراء متأخران مذهبشان، منازعات اهل کلام و اضطرابشان را از یاد برده و با ذرهبین به دنبال خطاهای جزئی مخالفان خود میگردند؛ مانند کسی که بر مکروه انکار و کبائر را اقرار کند ولا حول ولا قوة إلا بالله!
آیا ابن عثیمین رحمه الله معتقد بوده که خداوند در همهجا هست؟! دربارهی مکان، منتسبین به اسلام چهار قول کلی دارند:
1- خداوند در همهجا هست: این قول جهمیهی محض و حلولیهی قائل به حلول عام است و همچنین از جمهور معتزله نقل شده اگرچه در تفسیر سخنشان نزاع وجود دارد که آیا تدبیر الله را مراد داشتهاند یا ذات الله، و همچنین از نجار نقل میشود.
2- الله با ذاتش هم روی عرش و هم با ماست: این قول به زهیر اثری و ابومعاذ تومنی منسوب است.
3- خداوند مکانی ندارد: قول اشاعره که میگویند خداوند نه داخل عالم است و نه خارج عالم، و همچنین فوطی و عباد بن سلیمان و ابوزفر از معتزله و گروهی دیگر.
4- خداوند حقيقتاً روی عرش است: صریح قرآن و سنت، مذهب سلف و همچنین قول بعضی از متقدمین شیعه و دیگران.
آیا شیخ ابن عثیمین معتقد به قول اول یا دوم بوده است؟ هرگز، و آنچه در کتاب علامه تویجری آمده با اعتقاد ابن عثیمین رحمهما الله موافق است. امام ابن قیم رحمه الله در مدارج السالکین (3/481) فرموده است: «والكلمة الواحدة يقولها اثنان، يريد بها أحدهما أعظم الباطل، ويريد بها الآخر محض الحق»، یعنی: یک کلمه را دونفر میگویند، مراد یکی بزرگترین باطل و مراد دیگری محض حق است!
عبارت «الله ذاتاً با ماست» مجمل است؛ اگر مقصود قول حلولیه و امثال آنها باشد گوینده به کفر رفته و اگر مرادش اثبات معیت حقیقی باشد، حق است و ابن عثیمین دومی را مراد داشته اگرچه از لفظ مجملی استفاده کرده باشد؛ پس سخن او مانند سخن کسی نیست که استوای الله را نفی کرده و به مذهب جهمیه و حلولیه رفته باشد؛ امام ابن قیم رحمه الله در ادامهی نقل سابق فرموده است: «والاعتبار بطريقة القائل وسيرته ومذهبه، وما يدعو إليه ويناظر عليه»، یعنی: معتبر طریقت گوینده، سیره و مذهب اوست و آنچه بدان دعوت میدهد و بر آن مناظره میکند!
و کتب و دروس ابن عثیمین رحمه الله پر است از رد بر جهمیه و حلولیه، و انسان در چنین الفاظ مجملی بنا بر نیتاش محاکمه میشود؛ پس نظری نسبت به قول وجود دارد (آنچه که شیخ تویجری کرده) و نظری نسبت به قائل.
شاهد اینکه شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در حمویه (ص/521) فرموده است: «فالله مع خلقه حقيقة وهو فوق عرشه حقيقة»، یعنی: الله حقیقتاً با مخلوقات و حقیقتاً روی عرش است. این قول، همان قول چهارم است و با قول کسی که گفته «إن الله في كل مكان» تفاوت آشکاری دارد و شیخ ابن عثیمین نیز همین را مراد داشته، اگرچه به جای لفظ «حقيقية» از «ذاتیة» استفاده کرده و مرادش اثبات حقیقت معیت بوده چنانکه دربارهی استواء در شرح سفارینیه (ص/231) همین را تقریر میکند و در موضعی راجع به فهم اشتباهی که از کلامش در خصوص معیت ذاتی شده بود، میگوید: «بعض الناس فهم من هذا فهماً خطأً ونحن بريئون منه والحمد لله...» (لقاء الباب المفتوح/142)، یعنی: بعضی از مردم این را اشتباه فهمیدند و ما از چنین قولی بری هستیم والحمد لله.
اگر بگویی: اما سلف معیت را به علم تأویل کردهاند؟!
میگویم: اگر مرادت از «تأویل» همان تفسیر باشد سخنت را میپذیرم، اما اگر مرادت «تأویل بدعی» باشد، در اشتباه هستی! سلف رحمهم الله، معیت عام را به علم تفسیر کردهاند و این از باب تفسیر به لازم و مقتضا است نه اینکه صرف ظاهر لفظ باشد؛ پس سلف فرمودهاند که الله روی عرش است (قول چهارم) و معیت عام او، با علم است، تا توهمی که اصحاب قول اول و دوم دارند را دفع کنند؛ پس الله حقیقتاً با ماست و معیت مستلزم اختلاط یا لوازم باطلی از جمله اینکه چیزی از مخلوق بر الله محیط باشد نیست.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وآله وصحبه وسلم.
همچنین بخوانید:
ماموستا سرباز محمد حسن چه میگوید؟
آیا اشاعره گفتهاند که الله در همهجا هست؟
#صفت_علو
پرسید: تا وقتی که گل طبیعی هست، گل مصنوعی برای چیست؟
گفتم: گل زیباست و آدمها نمیخواهند زیبایی جلوی چشمشان بمیرد. دیدن پژمردگی تدریجی گل، روحشان را پژمرده میکند. برای همین خیالی طولانی را به واقعیتی چندروزه ترجیح میدهند.
گفتم: گل زیباست و آدمها نمیخواهند زیبایی جلوی چشمشان بمیرد. دیدن پژمردگی تدریجی گل، روحشان را پژمرده میکند. برای همین خیالی طولانی را به واقعیتی چندروزه ترجیح میدهند.