Telegram Web Link
امام مسلم رحمه الله در صحیح خود از ثوبان بن بُجدُد رضی الله عنه آورده که پیامبر صلی الله علیه وسلم پس از پایان نماز، سه بار استغفار می‌کردند و می‌فرمودند: «اللهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَمِنْكَ السَّلَامُ، تَبَارَكْتَ ذَا الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ»

همچنین امام مسلم در ادامه آورده که از امام اوزاعی درباره‌ی چگونگی استغفار پرسیدند که ایشان فرمودند: «می‌گویی أستغفرُ الله، أستغفرُ الله». گفته شده که استغفار برای این است که انسان حق عبادت را به جای نمی‌آورد و از وسوسه‌ها و خیالاتی که در نماز به او هجوم آورده‌اند استغفار می‌کند و سندی گفته است که استغفار از جهت تحقیر عمل و تعظیم پروردگار است.

«أنت السلام»
«سلام» یکی از اسماء حسنی است؛ چنانکه در قرآن آمده است: {هو الله الذي لا إله إلا هو الملك القدوس السلام} [الحشر: 23] و در حدیث آمده است: «إن الله هو السلام» (بخاری و مسلم). سلام، یعنی آن که سالم از هر عیب و نقص باشد.

«ومنك السلام» یعنی سلامت و نجات از آفات و شرور از جانب توست و تنها کسی سالم می‌ماند که تو حفظش کرده باشی!

«تباركت» یعنی تعالیتَ؛ والا و بزرگی.

«ذا الجلال والإكرام»
در بعضی از طرق چنانکه امام مسلم رحمه الله نقل کرده، حرف نداء آمده است (يا ذا الجلال...) ولی در روایت فعلی حذف شده و حذف حرف نداء در اینجا جائز است. «ذا الجلال» یعنی دارای شکوه و عظمت، و ذا الإکرام یعنی اینکه به اولیای خود احسان و کرم دارد.
اگر مصیبت امت فقط قدس بود، تا امروز آزاد شده بود. همین که آزاد نشده، نشان می‌دهد که ما مصیبت‌ها و مشکلات دیگری هم داریم و چیزهای بیشتری از ما غصب شده است! نگذار با قایم‌شدن پشت قضیه‌ی فلسطین تو را فریب دهند!
ونعم الحياة حياة التقاة ... يعيشون دوماً كراماً أباة
وفي يوم سلم تراهم هداة ... وعند القتال أسوداً كماة
#مروان_حديد رحمه الله
عجایب دنیا پایانی ندارد!
برخی برادران با اسلام‌ستیزان درباره‌ی «جهاد» بحث می‌کنند تا آنها را به این حکم راضی کنند؛ یعنی کفار را راضی کنی که با آنها جهاد شود! جالب نیست؟!
آیت‌الله کمال حیدری درباره‌ی علم امام ابن تیمیه رحمه الله می‌گوید...
@Hedayah1
آه که ما را به شرک متهم کردند! (1)

صبح و شام در خطابی احساسی فریاد می‌زنند: آه که ما را به شرک متهم کرده‌اند! از چند صورت خارج نیست؛ یا می‌گویند که ما حق این را داریم که مخالف را مشرک بدانیم اما دیگران این حق را ندارند، یا اینکه می‌گویند ما در گفته‌هایمان محق هستیم ودیگران مُبطل، یا اینکه به کلی انکار می‌کنند و پرچم سفید وحدت مذاهب را بالا می‌آورند! در حالت اول، نیازی به مناقشه نیست زیرا هرکسی می‌تواند این حق را برای طائفه‌ی خود قائل باشد، حالت دوم هم نیاز به مناقشه‌ی مصداقی دارد و مخالفین تسلیم ادعای آنها نخواهند شد: «لو يعطى الناس بدعواهم لذهب دماء قوم وأموالهم». سپس به دسته‌ی سوم می‌گوییم: آیا شما مخالفان خود را به شرک نسبت نداده‌اید؟!

فخر رازی (606 ه‍ــ) در مفاتیح (27/582) درباره‌ی کتاب التوحید اثر امام الأئمة ابن خزیمه (311 ه‍ــ) گفته است: «هو في الحقيقة كتاب الشرك!»، یعنی: این کتاب در حقیقت کتاب شرک است، و محمدزاهد کوثری (1371 ه‍ــ) نیز در مقالات (ص/301) این را نظر محققان مذهبش می‌داند! پس توحید اهل سنت نزد آنها شرک است و ما را اهل شرک می‌دانند، و قضیه به همین ختم نمی‌شود!

وقتی الأزهر نشر کتاب امام دارمی را مجاز دانست، کوثری محتوای این کتاب را از «الوثنیات» (یعنی بت‌پرستی) برشمرد چنانکه در مقالات (ص/267) آمده، و در (ص/279) می‌گوید: «ولعل هذا الاعتقاد ورثه هذا السجزي من جيرانه عباد البقر»، یعنی: شاید اعتقاداتش را از همسایه‌های گاوپرستش به ارث برده باشد!
بلکه در (ص/306) آمده است: «...وكذلك يكافح عن أقانيمه الثلاثة ويقول هم أئمة السنة»، یعنی: ...همچنین از اقانیم سه‌گانه‌اش دفاع می‌کند و می‌گوید که آنها امامان سنت هستند!
گفتم: مقصودش از اقانیم سه‌گانه (=پدر، پسر، روح‌القدس!)، امام عبدالله بن احمد، امام دارمی و امام ابن خزیمه رحمهم الله است و با این لفظ، پیروان سلف را به نصاری تشبیه می‌کند!

و چنانکه در تاریخ الإسلام ذهبی (11/408) آمده، ابن تومرت (524 ه‍ــ) «سمّى أصحابه وأتباعه بالموحدين، والمخالفين أمره: مجسّمين»، یعنی: اصحاب و پیروان خود را موحد نامید و مخالفین خود را مجسمه نام نهاد!
علیرغم اینکه بعضی از معاصرین مسئولیت ابن تومرت را تقبل نکرده‌اند، ابن سبکی در طبقات خود (6/116) از اشعری‌بودنش دفاع کرده و گفته است: «كان جل ما يدعو إليه علم الاعتقاد على طريقة الأشعرية»، یعنی: غالب آنچه بدان دعوت می‌داد، علم عقیده بر طریقت اشعریه بود.
«العقیدة المرشدة» یکی از آثار ابن تومرت است که برخی آن را شرح داده‌اند و حفظش هم متداول بوده است، ولا حول ولا قوة إلا بالله.
در الدرر الکامنة ابن حجر (1/171) نیز آمده که «نودي بدمشق من اعتقد عقيدة ابن تيمية حل دمه وماله!»، یعنی: در دمشق ندا دادند که هرکس عقیده‌ی ابن تیمیه را داشته باشد، خون و مالش حلال است!

چرا پیروان متکلمین این همه مظلوم‌نمایی می‌کنند؟!

این مقاله یک تتمه دارد که به زودی نشر خواهد شد...
#بدون_روتوش
توهین به مرجع تقلید، کفر است!

در هنگام مطالعه‌ی کتاب «عاشورا، عزاداری، تحریفات» که اثر مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم می‌باشد، به سخن عجیبی برخوردم: «کسی که به یک مرجعی از مراجع قم اهانت کند؛ این اصلاً طبق منطق توقیع شریف، کافر است!»
عاشورا عزاداری تحریفات، ناشر: صحیفه خرد، ص 529

ولی انگار حکم به ارتداد غالب صحابه، کفر نیست!
هدایة الحیاری
Voice message
مستجی‌زاده حنفی (1150 ه‍ــ) در حاشیه‌ی منهاج (نسخه‌ی عاشر افندی، استانبول) نوشته است: ابن تیمیه صاحب احاطه‌ی تام است!
هدایة الحیاری
آه که ما را به شرک متهم کردند! (1) صبح و شام در خطابی احساسی فریاد می‌زنند: آه که ما را به شرک متهم کرده‌اند! از چند صورت خارج نیست؛ یا می‌گویند که ما حق این را داریم که مخالف را مشرک بدانیم اما دیگران این حق را ندارند، یا اینکه می‌گویند ما در گفته‌هایمان…
آه که ما را به شرک متهم کردند! (2)

آیت‌الله قزوینی از نسبت‌دادن مسلمانان به شرک گله‌ی بسیار داشت. البته او غم خود داشت و همه می‌دانند که مسلمانان و حتی اسلام برای کسی چون قزوینی ارزشی ندارند و او به دنبال سم‌پراکنی‌هایش است تا جاده را برای خودش صاف کند. این بار از آیت‌الله قزوینی می‌پرسم، آیا شما مسلمانان را به شرک نسبت نداده‌اید؟

محمدباقر مجلسی (1110 ه‍ــ) در بحار الأنوار (48/96) گفته است: «إن آيات الشرك ظاهرها في الاصنام الظاهرة، وباطنها في خلفاء الجور الذين أشركوا مع أئمة الحق ونصبوا مكانهم!»، یعنی: آیات مربوط به شرک، ظاهرشان در مورد بت‌هاست ولی باطنشان درباره‌ی خلفای جور است که با ائمه‌ی حق شریک شدند و به جای آنها قرار گرفتند!

چنانکه در تفسیر عياشی (1/245)، آیه‌ی {إن الله لا يغفر أن يشرك به} [النساء: 48] به «لا يغفر لمن يكفر بولاية علي» تفسیر شده، یعنی: خداوند کفرورزیدن به ولایت علی را نمی‌آمرزد!

و در کتاب کافی (8/287) و تفسیر نور الثقلین (1/709)، آیه‌ی {والله ربنا ما كنا مشركين} [الأنعام: 23]، «{مشرکین} بولاية علي»، تفسیر شده است، یعنی: به خدا سوگند که ما برای ولایت علی شریکی قرار ندادیم!

و نور الثقلین (4/498)، در تفسیر آیه‌ی {لئن أشركت ليحبطن عملك ولتكونن من الخاسرين} [الزمر: 65] آمده است: «لئن أمرت بولاية أحد مع ولاية علي من بعدك...»، یعنی: اگر برای بعد از خودت همراه با ولایت علی، به ولایت کسی دستور دهی، اعمالت نابود شده و از زیانکاران خواهی بود!
مانند این روایت در کافی (1/427) نیز آمده است.

همچنین می‌دانیم که پیامبر صلی الله علیه وسلم، ظلمی که در آیه‌ی {الذين آمنوا ولم يلبسوا إيمانهم بظلم} [الأنعام: 82] آمده را به شریک‌گذاشتن برای الله تفسیر کردند، اما در کافی (1/413) و نور الثقلین (1/740) آمده است: «بما جاء به محمد من الولاية ولم يخلطوها بولاية فلان وفلان»، یعنی: آنان که به ولایتی که محمد صلی الله علیه وسلم آورد ایمان آوردند و آن را به ولایت فلان و فلان (یعنی ابوبکر و عمر رضی الله عنهما!) نیامیختند!!

به همین صورت، با آیات خداوند بازی شده تا هر مخالفی مشرک در نظر گرفته شود و حتی مجلسی در مرآة العقول (5/165) می‌گوید: «فهو في حكم المشرك و مخلد في النار»، یعنی: چنین کسی در حکم مشرک است و به طور ابدی در جهنم خواهد ماند!
پس مراد از شرک، شرک اکبر است، زیرا شرک اصغر حتی اگر آمرزیده نشود موجب خلود در آتش جهنم نخواهد شد!

وصلى الله وسلم على نبينا محمد وآله وصحبه وسلم
تنها وقتی از پیشرفت‌های علمی غرب و رسیدن به ماه افسوس می‌خورند که علمای اسلام و دعوتگرانش را ببینند، اما وقتی داعی کفر و فساد را ببینند، خواهند گفت: هرکسی نظری دارد، باید آزادی بیان باشد!
#نفاق #منافقین
{وإن يردك بخير فلا رآد لفضله} [یونس: 107]
اگر الله برایت خیری بخواهد، هیچکس نمی‌تواند فضل و لطفش را از تو بازدارد! 💚
يا رسول الله يا نور العيون ... يا حبيب الله يا زهر الغصون
قد سمعنا صوتك الهادي الحنون ... فأجبنا داعي الحق المبين
#مروان_حديد رحمه الله

اللهم صل على محمد وآل محمد
ما راه غیر خودمان را اشتباه می‌دانیم، آیا شما راه دیگران را هم درست می‌دانید؟!
پس لازمه‌ی این دیدگاهتان درست‌شمردن راه کفار است!

ابوالمعالی جوینی اشعری ملقب به امام‌الحرمین (478 ه‍ــ) در اثر مشهورش «الورقات» می‌گوید: «ممکن نیست که هر مجتهدی در اصول کلامی مصیب باشد، زیرا چنین چیزی منجر به صواب‌شمردن راه گمراهان و حتی مجوس و کفار و ملحدین خواهد شد!»
#بدون_روتوش
هدایة الحیاری
شيخ الإسلام ابن تيمية رحمه الله تعالى: «دین باطل نصرانیان، دینی جدید است که پس از مسیح علیه السلام پدید آورده و به وسیله‌اش دین ایشان را تغییر داده‌اند، پس هرکس از دین مسیح علیه السلام به آن دین ساختگی روی آورده، گمراه شده است. سپس خداوند، محمد صلی الله علیه…
امام ابن قیم رحمه الله درباره‌ی مقلدان و جاهلان کفار می‌گوید: «قد اتفقت الأمة على أن هذه الطبقة كفار وإن كانوا جهالا مقلدين لرؤساءهم وأئمتهم.»
طريق الهجرتين، الناشر: دار السلفية، ص 411
یعنی: به اتفاق امت، این طبقه کافر هستند، هرچند جاهل و مقلد بزرگان و پیشوایانشان باشند.
شیخ محمد صالح المنجد فرج الله عنه فرموده است:
«برخی از کسانی که از اسلام خارج می‌شوند، حرکتی تحت عنوان "فهم جدید دین" یا "چهره‌ی دیگر اسلام" و مانند اینها درست می‌کنند که در حقیقت الحاد و زندقه است؛ اسلامی که آنها تبلیغ می‌کنند، اسلامی نیست که الله آن را تشریع و بر پیامبر صلی الله علیه وسلم نازل کرده و ایشان بدان دعوت داده‌اند، بلکه به پندار آنها اسلامی است که با زمانه سازگار باشد و در واقع به جای طاعت الله و پیامبرش صلی الله علیه وسلم، طاعت دشمنانی است که خداوند از پیروی‌کردنشان نهی کرده است!»
#محمد_صالح_المنجد #الموقف_من_المخالف
تو که به میکائیل مسلمان استاد می‌گفتی، لابد این یکی هم مجتهد است! اصلا کنتور که نمی‌اندازد، من هم خاتم العارفین المتأخرین هستم! در فضایی که بی‌حیایی و جهل و تعالم از در و دیوارش می‌بارد، معلوم است که خیلی‌ها اندازه‌ی خود و دیگران را نشناسند! لا حول ولا قوة إلا بالله!
برخی می‌گویند: چرا به فعالیت علمی و نوشتن ادامه نمی‌دهی؟ اینها ارزش ندارند!
خودم می‌دانم که بی‌ارزش هستند و پرداختن به آنها به خاطر مفسده و ضررشان است نه اینکه به خاطر ارزش فراوانشان باشد! شیخ ابن عثیمین می‌فرمود كه نبايد به آنکه اهلیت ندارد "شیخ" گفت، زیرا مردم فریب خورده و در دینشان به او مراجعه می‌کنند!
اینکه به مردم دارو بدهیم ولی آنها را از بیماری‌ها بر حذر نداریم، خیانت است!
علامه عبدالعزیز طریفی فرج الله عنه در کتاب «الخراسانیة»، در بیان وجوه برتری خوارج بر مرجئه آورده است:
1- بدعت خوارج حدی از گمراهی دارد اما بدعت مرجئه حدی ندارد و دین را شعبه‌شعبه از بین می‌برد!
2- سلطان حتی برای حفظ سلطه‌ی خودش هم که شده با خوارج می‌جنگد اما به خاطر حفظ دنیا، مرجئه را به خود نزدیک می‌کند، برای همین گفته شده که «إن الإرجاء دین الملوك»، یعنی: به درستی که ارجاء دین پادشاهان است!
3- مرجئه باب بدعت را برای دیگران می‌گشایند؛ مرجئه‌ی قدیم برای جهمیه و مرجئه‌ی کنونی برای سکولاریست‌ها!
4- مرجئه بیشتر نصوص را تحریف می‌کنند و برای همین بوده که سعید بن جبیر رحمه الله آنها را «یهود القبلة» نامیده است!
2024/11/18 11:45:43
Back to Top
HTML Embed Code: