Forwarded from فردین علیخواه
خیابان، ای. بی. سی. ندارد
(عکسنوشته)
شهری که پرنده نداشته باشد، شهری که گربه نداشته باشد، شهری که درخت نداشته باشد، شهری که موسیقی نداشته باشد، شهری که آب نداشته باشد، شهری که آدم نداشته باشد. اگر اینگونه باشد شاعران باید فریاد زنند که «شهر، مرده است». شهر هست ولی در واقع نیست. تصور همه اینها مشقتبار است. موسیقی را در کنار درخت، پرنده و آب نوشتم. موسیقی آب است، موسیقی پرنده است. موسیقی وقتی که مایهی رهایی است چرا پرنده نباشد؟
موسیقی برای مردم است. ولی نه فقط برای مردمانی که در داخل سالنهای مجلل در ردیف های ای. بی. سی. کنار هم نشستهاند. مردمانی در سالنهایی که صندلیهای آن بر اساس قیمت بلیط، کمکم از نوازندگان دور میشوند تا جایی که دیگر نوازنده نیست و فقط صدا هست. ای. بی. سی. واقعیت تلخ روزگار ماست. ای. بی. سی. نوعی آپارتاید مبتنی بر پول است که ظاهراً فرهیختگان هم با آن کنار آمدهاند. هر کس کمتر پول پرداخته از موسیقی دورتر، و هر کس بیشتر پول داده به موسیقی نزدیکتر! این معیار واقعا غیرعادلانه است. این آدم را غمگین میکند.
موسیقی باید در جایجای شهر حضور داشته باشد. موسیقی باید رها باشد. چیزی که خودش قرار است موجب رهایی شود چگونه میتواند در سالنهای مجلل حبس باشد؟ موسیقی باید موجب مکثِ عابران پیاده شود. عابرانی خسته از کار، فرسوده از بوروکراسی، خسته از روتینهای زندگی روزمره. موسیقی باید آنان را در مسیر کار و خانه متوقف کند. آنان را متوجه خود نماید. حس آنان را تحریک کند. دریابند که تبدیل به آدمهایی ماشینی نشدهاند.
عدالت در شهر همین است. دسترسی آسان و رایگان و برابر به هنر. نه بر اساس شماره صندلی و در ردیف های ای. بی. سی. بلکه به شکل گردهمایی و دورهمی که در آن هر کس فرصت برابر برای دیدن و شنیدن دارد. حضور هنر در شهر، فرصت آشنایی شهرنشینان با هنر را نیز فراهم میکند. آنان در معرض یادگیری سبکهای موسیقی قرار میگیرند. این سنتی، این پاپ، این راک، و این رپ است. آنان نه تنها یاد میگیرند بلکه با روحیهای تازه به خانه میروند. موسیقی آنان را به قول جوانان امروزی ریفرش میکند.
شهر محتاج موسیقی است. ای کاش هویت شهر را موسیقی، و نه دود، دعوا و درماندگی تعریف میکرد. شهر احساس میخواهد.
▪️کانال نویسنده: @fardinalikhah
عکس: بهرام دیانتی
عکسنوشته: فردین علیخواه
منبع: کتاب عکس محله-انتشارات همشهری
................................................
https://ibb.co/CByFhB3
(عکسنوشته)
شهری که پرنده نداشته باشد، شهری که گربه نداشته باشد، شهری که درخت نداشته باشد، شهری که موسیقی نداشته باشد، شهری که آب نداشته باشد، شهری که آدم نداشته باشد. اگر اینگونه باشد شاعران باید فریاد زنند که «شهر، مرده است». شهر هست ولی در واقع نیست. تصور همه اینها مشقتبار است. موسیقی را در کنار درخت، پرنده و آب نوشتم. موسیقی آب است، موسیقی پرنده است. موسیقی وقتی که مایهی رهایی است چرا پرنده نباشد؟
موسیقی برای مردم است. ولی نه فقط برای مردمانی که در داخل سالنهای مجلل در ردیف های ای. بی. سی. کنار هم نشستهاند. مردمانی در سالنهایی که صندلیهای آن بر اساس قیمت بلیط، کمکم از نوازندگان دور میشوند تا جایی که دیگر نوازنده نیست و فقط صدا هست. ای. بی. سی. واقعیت تلخ روزگار ماست. ای. بی. سی. نوعی آپارتاید مبتنی بر پول است که ظاهراً فرهیختگان هم با آن کنار آمدهاند. هر کس کمتر پول پرداخته از موسیقی دورتر، و هر کس بیشتر پول داده به موسیقی نزدیکتر! این معیار واقعا غیرعادلانه است. این آدم را غمگین میکند.
موسیقی باید در جایجای شهر حضور داشته باشد. موسیقی باید رها باشد. چیزی که خودش قرار است موجب رهایی شود چگونه میتواند در سالنهای مجلل حبس باشد؟ موسیقی باید موجب مکثِ عابران پیاده شود. عابرانی خسته از کار، فرسوده از بوروکراسی، خسته از روتینهای زندگی روزمره. موسیقی باید آنان را در مسیر کار و خانه متوقف کند. آنان را متوجه خود نماید. حس آنان را تحریک کند. دریابند که تبدیل به آدمهایی ماشینی نشدهاند.
عدالت در شهر همین است. دسترسی آسان و رایگان و برابر به هنر. نه بر اساس شماره صندلی و در ردیف های ای. بی. سی. بلکه به شکل گردهمایی و دورهمی که در آن هر کس فرصت برابر برای دیدن و شنیدن دارد. حضور هنر در شهر، فرصت آشنایی شهرنشینان با هنر را نیز فراهم میکند. آنان در معرض یادگیری سبکهای موسیقی قرار میگیرند. این سنتی، این پاپ، این راک، و این رپ است. آنان نه تنها یاد میگیرند بلکه با روحیهای تازه به خانه میروند. موسیقی آنان را به قول جوانان امروزی ریفرش میکند.
شهر محتاج موسیقی است. ای کاش هویت شهر را موسیقی، و نه دود، دعوا و درماندگی تعریف میکرد. شهر احساس میخواهد.
▪️کانال نویسنده: @fardinalikhah
عکس: بهرام دیانتی
عکسنوشته: فردین علیخواه
منبع: کتاب عکس محله-انتشارات همشهری
................................................
https://ibb.co/CByFhB3
ImgBB
p3 hosted at ImgBB
Image p3 hosted in ImgBB
Forwarded from اتچ بات
🔸🔹🔸۲۶ آذر، سالروز جاودانگی مولانا
این روز را به سبب، وصال جاودانه مولانا با معشوق، روز «عُرس» نامیدهاند. عُرس در لغت بهمعنای جشن عروسی است.
مرگ ما هست عروسیِّ اَبَد
سِرِّ آن چیست؟ هو اللّه احد.
،#شب_عُرُس
شب عروس یا شب عُرُس در طریقت مولویه به شب درگذشت مولانا جلالالدین محمد بلخی گفته میشود. به این مناسبت مراسمی در خلال روزهای اول تا هفدهم دسامبر در شهر قونیه ترکیه و بارگاه حضرت مولانا برگزار میشود. عُرس یا عروسی در زبان عربی به معنی نکاح و رسیدن_به_معشوق است و به دلیل وصال_جاودانه و رجعت او به سوی معبود و معشوقش بدان شب عروس گفته میشود. درگذشت این بزرگوار در 26آذر مصادف با 17 دسامبر ذکر گردیده است.این مراسم بین 3 تا 5 روز در نقاط مختلف برقرار میشود.(21 تا 28 آذر در قونیه)
درگذشت: پنجم جمادی الاخر سال ۶۷۲ هجری قمری
(تاریخ درگذشت این عارف بزرگ ۲۷-۲۶ آذر و 4 دیماه ذکر شده که در تاریخ ۲۶ آذر اجماع بیشتر است.)
🔸امروز بیست و ششم آذر ۱۴۰۰_ هفتصد و چهل و هشتمین (۷۴۸) سال یادبود مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی ) است .یادش جاودان باد.
🔹نقل: جامعه عرفانی
@jameeherfani
@ESHTSDAN
این روز را به سبب، وصال جاودانه مولانا با معشوق، روز «عُرس» نامیدهاند. عُرس در لغت بهمعنای جشن عروسی است.
مرگ ما هست عروسیِّ اَبَد
سِرِّ آن چیست؟ هو اللّه احد.
،#شب_عُرُس
شب عروس یا شب عُرُس در طریقت مولویه به شب درگذشت مولانا جلالالدین محمد بلخی گفته میشود. به این مناسبت مراسمی در خلال روزهای اول تا هفدهم دسامبر در شهر قونیه ترکیه و بارگاه حضرت مولانا برگزار میشود. عُرس یا عروسی در زبان عربی به معنی نکاح و رسیدن_به_معشوق است و به دلیل وصال_جاودانه و رجعت او به سوی معبود و معشوقش بدان شب عروس گفته میشود. درگذشت این بزرگوار در 26آذر مصادف با 17 دسامبر ذکر گردیده است.این مراسم بین 3 تا 5 روز در نقاط مختلف برقرار میشود.(21 تا 28 آذر در قونیه)
درگذشت: پنجم جمادی الاخر سال ۶۷۲ هجری قمری
(تاریخ درگذشت این عارف بزرگ ۲۷-۲۶ آذر و 4 دیماه ذکر شده که در تاریخ ۲۶ آذر اجماع بیشتر است.)
🔸امروز بیست و ششم آذر ۱۴۰۰_ هفتصد و چهل و هشتمین (۷۴۸) سال یادبود مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی ) است .یادش جاودان باد.
🔹نقل: جامعه عرفانی
@jameeherfani
@ESHTSDAN
Telegram
attach 📎
Forwarded from ایران ورجاوند ™ Irān-i Varjāvand (@Iranvarjavand_bot)
💠 ایرانشناسی
💠 از مبدع خطوط بنام تا ثبت برنامه حفاظت
💠 مرجان حاجیرحیمی: شاید کمتر کسی در ایران و حتی جهان بداند که «ابنمقله بیضاوی شیرازی»(۳۲۸-۲۷۲قمری) وزیر ایرانی دربار عباسیان، زاده روستای بیضای استان فارس، نخستین کسی بود که خطوطی را که امروزه در جهان اسلام با آن کتابت میشود، ابداع کرد که به «اقلام ستّه» یا «خطوط ششگانه» معروف است و شامل مشهورترین خطوط یعنی نسخ، ثلث، توقیع، رقاع، ریحان و محقق است. اما متأسفانه از آنجا که در سالهای اولیه ورود اسلام به ایران، اسامی ایرانیان و خط رسمی کشور عربی شده بود، خیلیها دانشمندان و بزرگان ایرانی را عرب میپندارند. سالها گذشت و این خطوط برای نوشتن عربی بیشتر مورد استفاده قرار گرفت، حتی روی کتیبههای مساجد و مدارس مذهبی نیز از این خطوط استفاده میشد تا اینکه «میرعلی تبریزی» در قرن نهم از ادغام ۲خط نسخ و تعلیق، خط نستعلیق را بهوجود آورد که خطی است کاملا ایرانی تا اینکه بعدها خط شکسته نستعلیق که بیشتر بهدلیل تندنویسی خط نستعلیق شکل گرفته بود توسط «مرتضی قلیخان شاملو» حاکم هرات و «محمد شفیع هروی» معروف به «شفیعا» ابداع شد که «درویش عبدالمجید» در قرن دوازدهم آن را به اوج رساند.
حالا در شانزدهمین جلسه کمیته بینالدول محافظت از میراث فرهنگی ناملموس در مقر سازمان یونسکو در پاریس طی روزهای ۱۳تا۱۸دسامبر۲۰۲۱(برابر با ۲۲تا۲۷ آذرماه۱۴۰۰) ۳نوع از خطوط خوشنویسی به ثبت جهانی درآمدهاند.
دانش، مهارت و شیوه خوشنویسی عربی که پروندهای مشترک از سوی ۱۶کشور شامل عربستانسعودی، الجزایر، بحرین، مصر، عراق، اردن، کویت، لبنان، موریتانی، مراکش، عمان، فلسطین، سودان، تونس، اماراتمتحدهعربی و یمن بود و از آنجا که اعراب خطی غیر از اقلام سته ندارند مگر خط کوفی، جاداشت ایران نیز در این پرونده جای میگرفت.
کشور بعدی ترکیه است که موفق شد پرونده «خوشنویسی سنتی در هنر اسلامی» را به فهرست میراث فرهنگی ناملموس جهانی خود اضافه کند.
و در نهایت ایران برنامه ملی پاسداری از هنر سنتی خوشنویسی…
💠 از مبدع خطوط بنام تا ثبت برنامه حفاظت
💠 مرجان حاجیرحیمی: شاید کمتر کسی در ایران و حتی جهان بداند که «ابنمقله بیضاوی شیرازی»(۳۲۸-۲۷۲قمری) وزیر ایرانی دربار عباسیان، زاده روستای بیضای استان فارس، نخستین کسی بود که خطوطی را که امروزه در جهان اسلام با آن کتابت میشود، ابداع کرد که به «اقلام ستّه» یا «خطوط ششگانه» معروف است و شامل مشهورترین خطوط یعنی نسخ، ثلث، توقیع، رقاع، ریحان و محقق است. اما متأسفانه از آنجا که در سالهای اولیه ورود اسلام به ایران، اسامی ایرانیان و خط رسمی کشور عربی شده بود، خیلیها دانشمندان و بزرگان ایرانی را عرب میپندارند. سالها گذشت و این خطوط برای نوشتن عربی بیشتر مورد استفاده قرار گرفت، حتی روی کتیبههای مساجد و مدارس مذهبی نیز از این خطوط استفاده میشد تا اینکه «میرعلی تبریزی» در قرن نهم از ادغام ۲خط نسخ و تعلیق، خط نستعلیق را بهوجود آورد که خطی است کاملا ایرانی تا اینکه بعدها خط شکسته نستعلیق که بیشتر بهدلیل تندنویسی خط نستعلیق شکل گرفته بود توسط «مرتضی قلیخان شاملو» حاکم هرات و «محمد شفیع هروی» معروف به «شفیعا» ابداع شد که «درویش عبدالمجید» در قرن دوازدهم آن را به اوج رساند.
حالا در شانزدهمین جلسه کمیته بینالدول محافظت از میراث فرهنگی ناملموس در مقر سازمان یونسکو در پاریس طی روزهای ۱۳تا۱۸دسامبر۲۰۲۱(برابر با ۲۲تا۲۷ آذرماه۱۴۰۰) ۳نوع از خطوط خوشنویسی به ثبت جهانی درآمدهاند.
دانش، مهارت و شیوه خوشنویسی عربی که پروندهای مشترک از سوی ۱۶کشور شامل عربستانسعودی، الجزایر، بحرین، مصر، عراق، اردن، کویت، لبنان، موریتانی، مراکش، عمان، فلسطین، سودان، تونس، اماراتمتحدهعربی و یمن بود و از آنجا که اعراب خطی غیر از اقلام سته ندارند مگر خط کوفی، جاداشت ایران نیز در این پرونده جای میگرفت.
کشور بعدی ترکیه است که موفق شد پرونده «خوشنویسی سنتی در هنر اسلامی» را به فهرست میراث فرهنگی ناملموس جهانی خود اضافه کند.
و در نهایت ایران برنامه ملی پاسداری از هنر سنتی خوشنویسی…
Forwarded from بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
بیست و هشتم آذرماه سالروز درگذشت دکتر محمود افشار
آن که از پول گذشت از پل گذشت
... باری محمود افشار سود و سرمایهاش را وقف تحکیم وحدت ملّی و تعمیم زبان فارسی کرد. آن که از پول گذشت از پل گذشت.
محمود افشار هواخواه ایرانی توسعهیافته و متجدّد بود. او هواخواه دولت مرکزی قوی بود که بتواند توسعۀ ایران را سامان دهد و به پیش ببرد. از سوی دیگر انسان را مبنای توسعه میدانست. تعلیم و تربیت و فرهنگ را بسیار مهم میدانست. اخلاق در اندیشۀ سیاسی محمود افشار اهمّیت خاص داشت. در نگاه محمود افشار زبان فارسی مبنای اصلی هویّت ایرانی بود. زبانی که رشتۀ ارتباط اقوام رنگارنگ ایرانی است. افشار تعلیم و تعمیم و تکمیل زبان فارسی را ضرورت میدانست. انذار میداد اگر دیر بجنبیم و این رشته گسیخته شود دیگر ملّتی در کار نیست. او اقوام ایران را از حیث نژاد ایرانی میدانست و بر زبان فارسی به عنوان عاملی بسیار مؤثر در وحدت ملّی تأکید داشت. میگفت بیگانگان دست در کار دارند و بدخواهان ایران از رخنه و بهانۀ زبانها و لهجههای قومی و بومی برای آسیب زدن به ایران و یکپارچگی آن استفاده میکنند. در نتیجه هشدار میداد که بهخصوص در سرحدات ایران باید زبان فارسی را ترویج کرد و در تعمیم آن کوشید تا تمامیت ارضی ایران به خطر نیفتد. محمود افشار فارغ از هر زنده باد و مرده باد تحکیم وحدت ملّی را وظیفۀ بزرگ دولت و ملّت میدانست. او به این نتیجه رسیده بود که تضعیف وحدت ملّی برای استقلال و تمامیت ارضی ایران خطرناک است. محمود افشار در بیان این عقیدۀ ملّی خود صریح بود. افشار وقتی از دولت سرخورده شد وظیفۀ خود را به عنوان عضوی از ملّت در قبال زبان فارسی و وحدت ملّی انجام داد؛ با تأسیس بنیاد موقوفات محمود افشار.
دکتر محمود افشار آماج تیرهای کسانی است که از تعمیم زبان فارسی و تکمیل وحدت ملّی زیان میبینند. یک روش اینان این است که سطرهایی از مقالات دکتر افشار را بی توجه به بافت سخن و زمینۀ تاریخی آن جدا میکنند و از آن نتایجی که دلشان میخواهد میگیرند. دکتر محمود افشار نود سال زیست. نزدیک شصت سال نوشت و گفت. نظریاتش دربارۀ اقوام ایرانی و زبان فارسی و وحدت ملّی باید با زمینۀ تاریخی انعقاد سخن مطابقت داده شود. طبعاً تلقی محمود افشار نودساله از وحدت ملّی با عقیدۀ افشار سیساله تفاوتهایی دارد. آنچه نظر واپسین محمود افشار است و در وقفنامه آمده و بنیاد موقوفات آن را مبنای عمل خود قرار داده، تفسیری درست، استوار، معتدل، عالمانه، پخته و جامعالاطراف از وحدت ملّی است. به این معنی که نهاد ملّی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار اثبات و تعمیم و تقویت زبان فارسی را هرگز در انکار و نفی و تضعیف زبانهای بومی و قومی نمیبیند. با متانت و طریقی ناآلوده به سیاست روز به مباحث اصلی زبان فارسی در قلمرو تاریخی آن عنایت دارد. وارد جنجالهای رسانهای نمیشود و از منش علمی و تحقیقی فاصله نمیگیرد و درست به همین دلایل روشنابخش دل ایراندوستان و خار چشم بدخواهان ایران و دشمنان زبان فارسی است.
اگر محمود افشار برای ایران هیچ نکرده بود و فقط پدر ایرج افشار بود نامش به عنوان خادم بزرگ ایران ماندگار بود. کدام ایرانشناس است که به آثار ایرج افشار مراجعه کند و با خود نگوید:
آفرین خدای بر پدری
که تو پرورد و مادری که تو زاد
دکتر میلاد عظیمی
بیست و هشتم آذر ۱۳۹۸
شب دکتر محمود افشار
کانون زبان پارسی
@AfsharFoundation
آن که از پول گذشت از پل گذشت
... باری محمود افشار سود و سرمایهاش را وقف تحکیم وحدت ملّی و تعمیم زبان فارسی کرد. آن که از پول گذشت از پل گذشت.
محمود افشار هواخواه ایرانی توسعهیافته و متجدّد بود. او هواخواه دولت مرکزی قوی بود که بتواند توسعۀ ایران را سامان دهد و به پیش ببرد. از سوی دیگر انسان را مبنای توسعه میدانست. تعلیم و تربیت و فرهنگ را بسیار مهم میدانست. اخلاق در اندیشۀ سیاسی محمود افشار اهمّیت خاص داشت. در نگاه محمود افشار زبان فارسی مبنای اصلی هویّت ایرانی بود. زبانی که رشتۀ ارتباط اقوام رنگارنگ ایرانی است. افشار تعلیم و تعمیم و تکمیل زبان فارسی را ضرورت میدانست. انذار میداد اگر دیر بجنبیم و این رشته گسیخته شود دیگر ملّتی در کار نیست. او اقوام ایران را از حیث نژاد ایرانی میدانست و بر زبان فارسی به عنوان عاملی بسیار مؤثر در وحدت ملّی تأکید داشت. میگفت بیگانگان دست در کار دارند و بدخواهان ایران از رخنه و بهانۀ زبانها و لهجههای قومی و بومی برای آسیب زدن به ایران و یکپارچگی آن استفاده میکنند. در نتیجه هشدار میداد که بهخصوص در سرحدات ایران باید زبان فارسی را ترویج کرد و در تعمیم آن کوشید تا تمامیت ارضی ایران به خطر نیفتد. محمود افشار فارغ از هر زنده باد و مرده باد تحکیم وحدت ملّی را وظیفۀ بزرگ دولت و ملّت میدانست. او به این نتیجه رسیده بود که تضعیف وحدت ملّی برای استقلال و تمامیت ارضی ایران خطرناک است. محمود افشار در بیان این عقیدۀ ملّی خود صریح بود. افشار وقتی از دولت سرخورده شد وظیفۀ خود را به عنوان عضوی از ملّت در قبال زبان فارسی و وحدت ملّی انجام داد؛ با تأسیس بنیاد موقوفات محمود افشار.
دکتر محمود افشار آماج تیرهای کسانی است که از تعمیم زبان فارسی و تکمیل وحدت ملّی زیان میبینند. یک روش اینان این است که سطرهایی از مقالات دکتر افشار را بی توجه به بافت سخن و زمینۀ تاریخی آن جدا میکنند و از آن نتایجی که دلشان میخواهد میگیرند. دکتر محمود افشار نود سال زیست. نزدیک شصت سال نوشت و گفت. نظریاتش دربارۀ اقوام ایرانی و زبان فارسی و وحدت ملّی باید با زمینۀ تاریخی انعقاد سخن مطابقت داده شود. طبعاً تلقی محمود افشار نودساله از وحدت ملّی با عقیدۀ افشار سیساله تفاوتهایی دارد. آنچه نظر واپسین محمود افشار است و در وقفنامه آمده و بنیاد موقوفات آن را مبنای عمل خود قرار داده، تفسیری درست، استوار، معتدل، عالمانه، پخته و جامعالاطراف از وحدت ملّی است. به این معنی که نهاد ملّی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار اثبات و تعمیم و تقویت زبان فارسی را هرگز در انکار و نفی و تضعیف زبانهای بومی و قومی نمیبیند. با متانت و طریقی ناآلوده به سیاست روز به مباحث اصلی زبان فارسی در قلمرو تاریخی آن عنایت دارد. وارد جنجالهای رسانهای نمیشود و از منش علمی و تحقیقی فاصله نمیگیرد و درست به همین دلایل روشنابخش دل ایراندوستان و خار چشم بدخواهان ایران و دشمنان زبان فارسی است.
اگر محمود افشار برای ایران هیچ نکرده بود و فقط پدر ایرج افشار بود نامش به عنوان خادم بزرگ ایران ماندگار بود. کدام ایرانشناس است که به آثار ایرج افشار مراجعه کند و با خود نگوید:
آفرین خدای بر پدری
که تو پرورد و مادری که تو زاد
دکتر میلاد عظیمی
بیست و هشتم آذر ۱۳۹۸
شب دکتر محمود افشار
کانون زبان پارسی
@AfsharFoundation
Forwarded from اتچ بات
🌿◾️ ۲۹ آذر سالروز درگذشت استاد ابوالحسن خان صبا می باشد
استاد بزرگ ، تالی میرزا علی اکبر خان فراهانی ، آهنگساز و نوازنده ارزنده ، معلم شریف و امین ماندگار اهل موسیقی #ابوالحسن_خان_صبا همان که به گفته روانشاد دکتر صفوت در برابر مرحوم آقای مجرد ایرانی مانند طفلی می نشست تا بیاموزد هر آنچه که از گوشه ها و ظرایف موسیقی ایران نیاموخته بود در چنین روزی یعنی ۲۹ آذر ۱۳۳۶ روی در نقاب خاک بر کشید .او را باید از برجستهترین هنرمندان موسیقی ایران در سده اخیر به حساب آورد چرا که سالهای عمرش را وقف تحقیق و آموزش نمود . کارهایش ماندنی است و شاگردانی چون حسین تهرانی، حسن کسایی، داریوش صفوت،فرامرز پایور، منوچهر صادقی، غلامحسین بنان،لطفالله مفخم پایان، علی تجویدی، جهانگیر کامیان، همایون خرم، اسدالله ملک، رحمتالله بدیعی، ساسان سپنتا، ابراهیم قنبری مهر، اسماعیل چشم آذر، مهدی خالدی، عباس شاهپوری، مهدی مفتاح، محمدعلی بهارلو، حبیبالله بدیعی، شهریار، بابک رادمنش، حسین خواجه امیری (ایرج)، ،پرویز یاحقی و فرهاد فخرالدینی که هر کدام خود بزرگی هستند راه صبا را زنده نگهداشته اند
🔸 یادش گرامی
@foalborz
به مناسبت ۲۹ آذر سالروز درگذشت ابوالحسن صبا
✍️ روی جلد و یادداشت و تسلیت نویسندگان مجلۀ موزیک ایران پس از درگذشت #صبا
شمارۀ ۸، سال ششم، دی ۱۳۳۶
آرشیو مجلات #هنر_موسیقی
@honaremusighimag
استاد بزرگ ، تالی میرزا علی اکبر خان فراهانی ، آهنگساز و نوازنده ارزنده ، معلم شریف و امین ماندگار اهل موسیقی #ابوالحسن_خان_صبا همان که به گفته روانشاد دکتر صفوت در برابر مرحوم آقای مجرد ایرانی مانند طفلی می نشست تا بیاموزد هر آنچه که از گوشه ها و ظرایف موسیقی ایران نیاموخته بود در چنین روزی یعنی ۲۹ آذر ۱۳۳۶ روی در نقاب خاک بر کشید .او را باید از برجستهترین هنرمندان موسیقی ایران در سده اخیر به حساب آورد چرا که سالهای عمرش را وقف تحقیق و آموزش نمود . کارهایش ماندنی است و شاگردانی چون حسین تهرانی، حسن کسایی، داریوش صفوت،فرامرز پایور، منوچهر صادقی، غلامحسین بنان،لطفالله مفخم پایان، علی تجویدی، جهانگیر کامیان، همایون خرم، اسدالله ملک، رحمتالله بدیعی، ساسان سپنتا، ابراهیم قنبری مهر، اسماعیل چشم آذر، مهدی خالدی، عباس شاهپوری، مهدی مفتاح، محمدعلی بهارلو، حبیبالله بدیعی، شهریار، بابک رادمنش، حسین خواجه امیری (ایرج)، ،پرویز یاحقی و فرهاد فخرالدینی که هر کدام خود بزرگی هستند راه صبا را زنده نگهداشته اند
🔸 یادش گرامی
@foalborz
به مناسبت ۲۹ آذر سالروز درگذشت ابوالحسن صبا
✍️ روی جلد و یادداشت و تسلیت نویسندگان مجلۀ موزیک ایران پس از درگذشت #صبا
شمارۀ ۸، سال ششم، دی ۱۳۳۶
آرشیو مجلات #هنر_موسیقی
@honaremusighimag
Telegram
attach 📎
🌿◾️ به بهانه ۲۹ آذر سالروز درگذشت معلم بزرگ هنر ، محقق بی بدیل و موسیقیدان نامدار استاد ابوالحسن خان صبا
💠 سهم این مرد شریف از تهران، خانه ساده و کوچک او در خیابان ظهیرالاسلام است که در سالهای پیش از انقلاب، بنا بر وصیتش به موزه تبدیل شد و اکنون در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار دارد.
💠 خانه-موزه صبا را میتوان تنهاترین موزه تهران دانست: تنها موزهای که درِ آن همیشه بسته و چراغهایش خاموش است؛ مگر آنکه کسی در بزند و به فضای سوت و کور آن راه پیدا کند؛ تنها موزهای که صبحها جلوی درش پارکینگ موتورهاست و عصرها، جای دپوی زباله؛ تنها موزهای که معلوم نیست آخرین بار ویترینهایش را کِی دستمال کشیدهاند؛ یک سال پیش؟ دو سال پیش؟ پنج سال پیش؟ تنها موزهای که نه سایت دارد، نه صفحه اینستاگرام و نه هیچ داشته دیگری در فضای بیانتهای شبکههای اجتماعی؛ موزهای بیرویداد؛ بیبرنامه؛ بیامید....
🔸#ایران_دور_از_انتظار
#خانه_موزه_صبا
🔹 موزهٔ صبا به شماره ثبت ملی ۱۰۸۷۰ و بنایی معلق به دوره قاجار می باشد که طبق وصیت آخرین مالک آن استاد عالیرتبه موسیقی ایران زنده یاد #ابوالحسن_صبا در ۲۹ آبان ۱۳۵۳، توسط وزارت فرهنگ و هنر وقت به موزه تبدیل گردید
🔹 ابوالحسن خان صبا نخستین موسیقیدان ایرانی است که موزهای به نام او در ایران تأسیس شده است
@foalborz
@TourismCo
💠 سهم این مرد شریف از تهران، خانه ساده و کوچک او در خیابان ظهیرالاسلام است که در سالهای پیش از انقلاب، بنا بر وصیتش به موزه تبدیل شد و اکنون در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار دارد.
💠 خانه-موزه صبا را میتوان تنهاترین موزه تهران دانست: تنها موزهای که درِ آن همیشه بسته و چراغهایش خاموش است؛ مگر آنکه کسی در بزند و به فضای سوت و کور آن راه پیدا کند؛ تنها موزهای که صبحها جلوی درش پارکینگ موتورهاست و عصرها، جای دپوی زباله؛ تنها موزهای که معلوم نیست آخرین بار ویترینهایش را کِی دستمال کشیدهاند؛ یک سال پیش؟ دو سال پیش؟ پنج سال پیش؟ تنها موزهای که نه سایت دارد، نه صفحه اینستاگرام و نه هیچ داشته دیگری در فضای بیانتهای شبکههای اجتماعی؛ موزهای بیرویداد؛ بیبرنامه؛ بیامید....
🔸#ایران_دور_از_انتظار
#خانه_موزه_صبا
🔹 موزهٔ صبا به شماره ثبت ملی ۱۰۸۷۰ و بنایی معلق به دوره قاجار می باشد که طبق وصیت آخرین مالک آن استاد عالیرتبه موسیقی ایران زنده یاد #ابوالحسن_صبا در ۲۹ آبان ۱۳۵۳، توسط وزارت فرهنگ و هنر وقت به موزه تبدیل گردید
🔹 ابوالحسن خان صبا نخستین موسیقیدان ایرانی است که موزهای به نام او در ایران تأسیس شده است
@foalborz
@TourismCo
Forwarded from فرهنگ و آداب و رسوم مردم ایران زمین (الهام کیانپور)
شب چلهی گیلانی
چله به عنوان گرامیداشت شب اول زمستان کهاز فردای آن تاریکی کاستی میگیرد و خورشید هر روز قدری بیش از روز پیش بر جهان روشنایی میافکند، یاد شده است.
در فرهنگ مردمان گیلان، سه ماه زمستان به دو چله تقسیم میشود: «پیله چله» یا چله بزرگ که از اول دی آغاز و تا ۱۰ بهمن ادامه مییابد و «کوچ چله» که از ۱۰ بهمن تا ۲۰ اسفند است. اعتقاد بر این بود که در پیلهچله هوا سرد و گزنده بوده و احتمال بارش برف زیاد است و البته بر خلاف کوچیچله، برفی که در پیلهچله میبارد، دیرتر آب میشود.
آب کونوس یا ازگیل کال رسیده شده در آب نمک و آب خوج، انار، هندوانه، انواع مغزها، کویی(کدو) کاکا، نان کشتا و ...از خوراکیهای محبوب چله شبِ گیلانیهاست.
فال پوست هندوانه نیز در شب چلههای قدیم گیلان طرفداران زیادی داشت، به این شکل که برش نازکی از پوست محل اتصال هندوانه به ساقه را میبریدند و آن را به چهار مثلت تقسیم میکردند، فالگیرنده، پوستها را در دست میگرفت و بعد از نیت از پشت سر خود به مقابل میانداخت. هرچه رویههای سبز بیشتر بود فال گیرنده نیز به مراد دلش نزدیکتر بود.
@farhangmardom
چله به عنوان گرامیداشت شب اول زمستان کهاز فردای آن تاریکی کاستی میگیرد و خورشید هر روز قدری بیش از روز پیش بر جهان روشنایی میافکند، یاد شده است.
در فرهنگ مردمان گیلان، سه ماه زمستان به دو چله تقسیم میشود: «پیله چله» یا چله بزرگ که از اول دی آغاز و تا ۱۰ بهمن ادامه مییابد و «کوچ چله» که از ۱۰ بهمن تا ۲۰ اسفند است. اعتقاد بر این بود که در پیلهچله هوا سرد و گزنده بوده و احتمال بارش برف زیاد است و البته بر خلاف کوچیچله، برفی که در پیلهچله میبارد، دیرتر آب میشود.
آب کونوس یا ازگیل کال رسیده شده در آب نمک و آب خوج، انار، هندوانه، انواع مغزها، کویی(کدو) کاکا، نان کشتا و ...از خوراکیهای محبوب چله شبِ گیلانیهاست.
فال پوست هندوانه نیز در شب چلههای قدیم گیلان طرفداران زیادی داشت، به این شکل که برش نازکی از پوست محل اتصال هندوانه به ساقه را میبریدند و آن را به چهار مثلت تقسیم میکردند، فالگیرنده، پوستها را در دست میگرفت و بعد از نیت از پشت سر خود به مقابل میانداخت. هرچه رویههای سبز بیشتر بود فال گیرنده نیز به مراد دلش نزدیکتر بود.
@farhangmardom
انار
سرسبزی و حفظ سرزندگی و جاودانگی درخت انار به این رستنی در پنداست بیشتر مردم جهان تقدس بخشیده است و آن را مادر زمین و زهدان طبیعت و مظهری از برکت و باروری و فراوانی و جاودانگی پنداشتهاند. پُردانگی میوۀ آن را هم نماد برکت و باروری به شمار آوردهاند. از این رو در اسطورههای بیشتر اقوام جهان و ادیان الهی درخت انار و میوه و شاخههای آن مقدس شمرده شدهاند.
ایرانیان به هنگام به جا آوردن مناسک دینی، چوب درخت انار را میسوزاندند. در خوانهای نوروزی و مهرگان هفت شاخۀ درخت از جمله یک شاخۀ انار میگذاشتند و به آنها تبرک میجستند و تفأل میزدند. اکنون نیز چند شاخۀ انار یا چند دانه انار بر سر خوان نوروزی میچینند.
انار جای ویژهای در پارهای از مراسم آئینی مردم ایران داشته است. مهمترین شبچرۀ سفرۀ تنقلات شب یلدا یا شب چلّه (شب اول دی و آغاز زمستان) انار دانهسرخ و هندوانه بوده است. خوردن انار در شب چله را دورکنندۀ تب و آزار گرمای تابستان، دور ساختن آدمیزادگان از گزند جانوران و حشرات در تابستان و دور کردن ناخوشیها و بیماریها از تن در یک سال پنداشتهاند.
[مردمشناسی دانش پزشکی در فرهنگ ایران، علی بلوکباشی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ص ۱۱۳-۱۱۵]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFoundation
سرسبزی و حفظ سرزندگی و جاودانگی درخت انار به این رستنی در پنداست بیشتر مردم جهان تقدس بخشیده است و آن را مادر زمین و زهدان طبیعت و مظهری از برکت و باروری و فراوانی و جاودانگی پنداشتهاند. پُردانگی میوۀ آن را هم نماد برکت و باروری به شمار آوردهاند. از این رو در اسطورههای بیشتر اقوام جهان و ادیان الهی درخت انار و میوه و شاخههای آن مقدس شمرده شدهاند.
ایرانیان به هنگام به جا آوردن مناسک دینی، چوب درخت انار را میسوزاندند. در خوانهای نوروزی و مهرگان هفت شاخۀ درخت از جمله یک شاخۀ انار میگذاشتند و به آنها تبرک میجستند و تفأل میزدند. اکنون نیز چند شاخۀ انار یا چند دانه انار بر سر خوان نوروزی میچینند.
انار جای ویژهای در پارهای از مراسم آئینی مردم ایران داشته است. مهمترین شبچرۀ سفرۀ تنقلات شب یلدا یا شب چلّه (شب اول دی و آغاز زمستان) انار دانهسرخ و هندوانه بوده است. خوردن انار در شب چله را دورکنندۀ تب و آزار گرمای تابستان، دور ساختن آدمیزادگان از گزند جانوران و حشرات در تابستان و دور کردن ناخوشیها و بیماریها از تن در یک سال پنداشتهاند.
[مردمشناسی دانش پزشکی در فرهنگ ایران، علی بلوکباشی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ص ۱۱۳-۱۱۵]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFoundation
Forwarded from زبانشناسی و فراتر از آن (خورشید صبوری)
#خرمروز
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه، روز اول دی را «خور» خواندهاست. نخستین روز دی در قانون مسعودی، نسخهی موزه بریتانیا، با نام «خورهروز» ثبت شده و البته منابع دیگر از این روز با نام «خرمروز» نام بردهاند.
از امروز، خورشید رو به فزونی میگذارد و به زمین زندگی میبخشد.
خورشید صبوری
https://www.tg-me.com/iranian_languages
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه، روز اول دی را «خور» خواندهاست. نخستین روز دی در قانون مسعودی، نسخهی موزه بریتانیا، با نام «خورهروز» ثبت شده و البته منابع دیگر از این روز با نام «خرمروز» نام بردهاند.
از امروز، خورشید رو به فزونی میگذارد و به زمین زندگی میبخشد.
خورشید صبوری
https://www.tg-me.com/iranian_languages
Forwarded from چراغداران (Mohammad Baghsangani)
باستانی پاریزی نگاهی مردمی به تاریخ داشت و مردم را در تاریخ پررنگ کرد. تاریخ، تاریخ حکمرانان و زورگویان است اما او تاریخ را مردمی کرد و از مردم زمانه حرف زد. او صدای پای خداوند را میشنید و با این نگرش به مطالعه و مشاهده تاریخ میپرداخت. باستانی پاریزی چون فیلسوفان نظری تاریخ به یکتایی مسیر تاریخ و نیروی محرکه واحد و منازل مشخص رای نداد اما ورای تعدد راهها و منازل کاروان تاریخ بشریت و نیروهای موثر آن، همچنان قائل به مشیتی بود که تاریخ را راه میبرد و این مشیت نه اقتصادی بود و نه انسانی، بلکه بر آمده از اراده خداوندی بود که آغاز و غایت سرنوشت بشری را محتوم کرده بود.
محمدابراهیم باستانی پاریزی
۳ دی ۱۳۰۴ پاریز – ۵ فروردین ۱۳۹۳ تهران
تاریخدان، نویسنده، پژوهشگر، شاعر، موسیقیپژوه، استاد دانشگاه تهران
🔻پوستر: اثر قلم و فکر علی خسروی
از مجموعه بزرگان ایران زمین
📟 گسترش دهید و دوستان را فرا بخوانید
پیوستن به کانال چراغداران: www.tg-me.com/Chraghdaran
گروه چراغداران: https://www.tg-me.com/cheraghdaran
کانال سخن و سخنوران: https://www.tg-me.com/SokhanoSokhanvaran
👇
محمدابراهیم باستانی پاریزی
۳ دی ۱۳۰۴ پاریز – ۵ فروردین ۱۳۹۳ تهران
تاریخدان، نویسنده، پژوهشگر، شاعر، موسیقیپژوه، استاد دانشگاه تهران
🔻پوستر: اثر قلم و فکر علی خسروی
از مجموعه بزرگان ایران زمین
📟 گسترش دهید و دوستان را فرا بخوانید
پیوستن به کانال چراغداران: www.tg-me.com/Chraghdaran
گروه چراغداران: https://www.tg-me.com/cheraghdaran
کانال سخن و سخنوران: https://www.tg-me.com/SokhanoSokhanvaran
👇
Forwarded from سیرجان نامه
باستانی پاریزی از نگاه شفیعی کدکنی
از ویژگیهای استاد فقید باستانی پاریزی یکی هم این است که عارف و عامی ربوده نوشتههای او بودند. هم در میان عامّه کتابخوان، شیفتگان فراوان داشت و هم بزرگانی از نوع علامه زریاب خویی و استاد ایرج افشار از ستایندگان او بودند. اگر در شناخت ارزش اشخاص، به ردّ و قبول عامّه دل نتوان بست، باری از نگاه و نظر خواص نمیتوان گذشت.
از جمله بزرگانی که از باستانی پاریزی تجلیل کردهاند، استاد محمدرضا شفیعی کدکنی است.
فروردین ماه سال ۹۱ توفیقی دست داد تا پس از مدتّها مهمان استاد شفیعی کدکنی باشم. در ضمن گفتگو عرض کردم که به اقتضای وضعیت شغلیام بین سیرجان و رفسنجان سرگردانم و تقریباً هر هفته از پاریزِ باستانی میگذرم. استاد از پاریز پرسیدند و من از خوشی آب و هوا و تیزهوشی مردمانش گفتم. فرمودند:
_برای پاریز همین افتخار بس که باستانی پاریزی را به ایران هدیه کرده است.
و این سخن که از زبان برجستهترین ادیبِ روزگار ما بیان شده از مقوله تمجیدهای کلیشهای و تعارفات رایج اهل عصر نیست.
تا آنجا که من میدانم استاد شفیعی کدکنی دو نکته نغز دیگر نیز درباره استاد پاریزی فرمودهاند:
_باستانی پاریزی صیّاد لحظههای تاریخ است.
_باستانی پاریزی شاعرِ تاریخ است.
به نظرم این دو جمله، کوتاهترین و دقیقترین توصیفات از استاد باستانی پاریزی هستند. به ویژه ترکیب شاعرِ تاریخ که میتوان در شرح آن یک کتاب نوشت.
آخرین و مهمترین تجلیل استاد شفیعی کدکنی از زندهیاد باستانی پاریزی، همانا شرکت در مراسم تشییع آن مرحوم بود. استاد شفیعی که کمتر در مراسمها شرکت میکند، از نخستین کسانی بودند که صبح روز پنجشنبه هفتم فروردین ۹۳ برای تشییع جنازه مرحوم استاد باستانی به دانشگاه تهران آمدند. آشنایان با منش و مرام استاد کدکنی میدانند که در این حضور جدّی چه میزان تجلیل و احترام به استاد باستانی پاریزی نهفته است.
https://www.instagram.com/p/CX1sQPTsTus/?utm_medium=share_sheet
از ویژگیهای استاد فقید باستانی پاریزی یکی هم این است که عارف و عامی ربوده نوشتههای او بودند. هم در میان عامّه کتابخوان، شیفتگان فراوان داشت و هم بزرگانی از نوع علامه زریاب خویی و استاد ایرج افشار از ستایندگان او بودند. اگر در شناخت ارزش اشخاص، به ردّ و قبول عامّه دل نتوان بست، باری از نگاه و نظر خواص نمیتوان گذشت.
از جمله بزرگانی که از باستانی پاریزی تجلیل کردهاند، استاد محمدرضا شفیعی کدکنی است.
فروردین ماه سال ۹۱ توفیقی دست داد تا پس از مدتّها مهمان استاد شفیعی کدکنی باشم. در ضمن گفتگو عرض کردم که به اقتضای وضعیت شغلیام بین سیرجان و رفسنجان سرگردانم و تقریباً هر هفته از پاریزِ باستانی میگذرم. استاد از پاریز پرسیدند و من از خوشی آب و هوا و تیزهوشی مردمانش گفتم. فرمودند:
_برای پاریز همین افتخار بس که باستانی پاریزی را به ایران هدیه کرده است.
و این سخن که از زبان برجستهترین ادیبِ روزگار ما بیان شده از مقوله تمجیدهای کلیشهای و تعارفات رایج اهل عصر نیست.
تا آنجا که من میدانم استاد شفیعی کدکنی دو نکته نغز دیگر نیز درباره استاد پاریزی فرمودهاند:
_باستانی پاریزی صیّاد لحظههای تاریخ است.
_باستانی پاریزی شاعرِ تاریخ است.
به نظرم این دو جمله، کوتاهترین و دقیقترین توصیفات از استاد باستانی پاریزی هستند. به ویژه ترکیب شاعرِ تاریخ که میتوان در شرح آن یک کتاب نوشت.
آخرین و مهمترین تجلیل استاد شفیعی کدکنی از زندهیاد باستانی پاریزی، همانا شرکت در مراسم تشییع آن مرحوم بود. استاد شفیعی که کمتر در مراسمها شرکت میکند، از نخستین کسانی بودند که صبح روز پنجشنبه هفتم فروردین ۹۳ برای تشییع جنازه مرحوم استاد باستانی به دانشگاه تهران آمدند. آشنایان با منش و مرام استاد کدکنی میدانند که در این حضور جدّی چه میزان تجلیل و احترام به استاد باستانی پاریزی نهفته است.
https://www.instagram.com/p/CX1sQPTsTus/?utm_medium=share_sheet
Forwarded from زبانشناسی و فراتر از آن (خورشید صبوری)
ای از گل سرخ، رنگ بِرْبوده و بو
رنگ از پی رخ ربوده، بو از پیِ بو
گلرنگ شود، چو روی شویی، همه جو
مشکین گردد، چو مو فشانی، همه کو
امروز،(۴ دی)، زادروز رودکی است؛ نخستین شاعر پارسیگو و همو که پدر شعر فارسی و استاد شاعران خوانندش. وی آفریننده چهارگانی (رباعی) است و سبک خراسانی در شعر فارسی، با وی از سده چهارم آغاز شد.
صدرالدین عینی و پروفسور میخائیل گراسیموف در سال ۱۹۵۸ مزار وی را در روستای پنجرودک (پنجکنت) تاجیکستان پیدا کردند و تا پیش از آن مزار رودکی ناشناخته بود.
خورشید صبوری
۴ دی ۱۴۰۰
https://www.tg-me.com/iranian_languages
رنگ از پی رخ ربوده، بو از پیِ بو
گلرنگ شود، چو روی شویی، همه جو
مشکین گردد، چو مو فشانی، همه کو
امروز،(۴ دی)، زادروز رودکی است؛ نخستین شاعر پارسیگو و همو که پدر شعر فارسی و استاد شاعران خوانندش. وی آفریننده چهارگانی (رباعی) است و سبک خراسانی در شعر فارسی، با وی از سده چهارم آغاز شد.
صدرالدین عینی و پروفسور میخائیل گراسیموف در سال ۱۹۵۸ مزار وی را در روستای پنجرودک (پنجکنت) تاجیکستان پیدا کردند و تا پیش از آن مزار رودکی ناشناخته بود.
خورشید صبوری
۴ دی ۱۴۰۰
https://www.tg-me.com/iranian_languages
💥 به فراخور ۲۵دسامبر زادروز مسیح #انجیل_متی، باب اول درنسب ؛ تولد و نامیدن حضرت #عیسی علیه السلام.
«اینک باکره [مریم] آبستن شده،پسری خواهند زایید و نام اورا عمانوییل خواهد خواند که تفسیرش این است : خداباما، و چون یوسف ازخواب بیدار شد چنانکه فرشته خداوند بدو امر کرده بود به عمل آورد و زن خویش را گرفت وتا پسر نخستین خودرا نزایید اورا نشناخت و اورا #عیسی نام نهاد.
@ESHTADAN
«اینک باکره [مریم] آبستن شده،پسری خواهند زایید و نام اورا عمانوییل خواهد خواند که تفسیرش این است : خداباما، و چون یوسف ازخواب بیدار شد چنانکه فرشته خداوند بدو امر کرده بود به عمل آورد و زن خویش را گرفت وتا پسر نخستین خودرا نزایید اورا نشناخت و اورا #عیسی نام نهاد.
@ESHTADAN
Forwarded from شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
برای دلی که از بیداد میشکند.
▪️پدر:
ما آنچه دانستیم را به تو آموختیم ورتا،
ولی دارویی برای اندوه نمیشناسیم؛
برای دلی که از بیداد میشکند.
پردهٔ نئی، بهرام بیضایی
جامعهای که در آن اندیشهٔ حکیمان و فرزانگان نقشی نداشته باشد، به ناگزیر، بازیچهٔ خودکامگان و عوامفریبان است.
محمدرضا شفیعی کدکنی، مفلس کیمیافروش، ۹۵
غمت مباد و گزندت مباد و درد مباد!
زادروزتان مبارک!
#بهرام_بیضایی
#پنجم_دی
ـــــــــــــــــــــــ
برای دلی که از بیداد میشکند.
▪️پدر:
ما آنچه دانستیم را به تو آموختیم ورتا،
ولی دارویی برای اندوه نمیشناسیم؛
برای دلی که از بیداد میشکند.
پردهٔ نئی، بهرام بیضایی
جامعهای که در آن اندیشهٔ حکیمان و فرزانگان نقشی نداشته باشد، به ناگزیر، بازیچهٔ خودکامگان و عوامفریبان است.
محمدرضا شفیعی کدکنی، مفلس کیمیافروش، ۹۵
غمت مباد و گزندت مباد و درد مباد!
زادروزتان مبارک!
#بهرام_بیضایی
#پنجم_دی
Forwarded from باشگاه شاهنامه پژوهان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎙سخنان #ژاله_آموزگار
🔸 دگردیسی شاعرانه شخصیتهای اساطیری و شاهنامهای در آثار #بهرام_بیضایی
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
🔸 دگردیسی شاعرانه شخصیتهای اساطیری و شاهنامهای در آثار #بهرام_بیضایی
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
Forwarded from ایران بوم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شب رودکی در تاجیکستان
دقایقی از برنامه چند ساعته شب رودکی در شهر دوشنبه با حضور هزاران نفر از دوستداران شعر فارسی و رودکی / تاربرگ مجله بخارا
@iranboom_ir
دقایقی از برنامه چند ساعته شب رودکی در شهر دوشنبه با حضور هزاران نفر از دوستداران شعر فارسی و رودکی / تاربرگ مجله بخارا
@iranboom_ir
🔅
🔸🔹🔸به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصل های خشک گذر می کردند
به دسته های کلاغان
که عطر مزرعه های شبانه را
برای من به هدیه می آوردند
به مادرم که در آینه زندگی می کرد
و شکل پیری من بود
و به زمین که شهوت تکرار من درون ملتهبش را
از تخمه های سبز می انباشت
سلامی دوباره خواهم داد
می آیم می آیم می آیم
با گیسویم: ادامه بوهای زیر خاک
با چشم هایم: تجربه های غلیظ تاریکی
با بوته ها که چیده ام از بیشه های آن سوی دیوار
می آیم می آیم می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من در آستانه به آنها که دوست می دارند
و دختری که هنوز آنجا
در آستانه پر عشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد...
#فروغ_فرخزاد
هشتم دیماه ۱۳۱۳-۲۴بهمن ۱۳۴۵ تهران
@ESHTADAN
🔸🔹🔸به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصل های خشک گذر می کردند
به دسته های کلاغان
که عطر مزرعه های شبانه را
برای من به هدیه می آوردند
به مادرم که در آینه زندگی می کرد
و شکل پیری من بود
و به زمین که شهوت تکرار من درون ملتهبش را
از تخمه های سبز می انباشت
سلامی دوباره خواهم داد
می آیم می آیم می آیم
با گیسویم: ادامه بوهای زیر خاک
با چشم هایم: تجربه های غلیظ تاریکی
با بوته ها که چیده ام از بیشه های آن سوی دیوار
می آیم می آیم می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من در آستانه به آنها که دوست می دارند
و دختری که هنوز آنجا
در آستانه پر عشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد...
#فروغ_فرخزاد
هشتم دیماه ۱۳۱۳-۲۴بهمن ۱۳۴۵ تهران
@ESHTADAN
#تقویم_فرهنگی امروز، ۸ دی ۱۳۹۷
◼️▪️هشتم دیماه سال ۱۳۲۱، وحید دستگردی ـ شاعر و سخنور ـ درگذشت.
حسین وحید دستگردی متخلّص به «وحید»، در سال ۱۲۵۸ در دستگرد اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش گذراند و در پانزدهسالگی به اصفهان رفت و در مدرسهای علوم ادبی و دینی را آموخت. در آغاز نهضت مشروطه به صف آزادیخواهان پیوست. پس از چندی، در تهران «انجمن ادبی ایران» و «انجمن ادبی حکیم نظامی» را تأسیس کرد و در سال ۱۲۹۸ «مجلهی ادبی ارمغان» را در تهران بنیان گذاشت که به مدت ۲۲ سال به تفاریق منتشر میشد.
وحید از ادبیات قدیم ایران بهرهی کافی داشت و از گویندگان بزرگ ایران، بیش از همه، به نظامی گنجوی ارادت میورزید. از این ادیب نامدار، قصاید و غزلیات و قطعات و مجموعهی «صد اندرز» و «مثنویِ سرگذشتِ اردشیر» باقی مانده است.
وحید دستگردی در ۸ دی ۱۳۲۱ در ۶۳سالگی در تهران درگذشت و در امامزاده عبداالله شهر ری به خاک سپرده شد.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
@ESHTADAN
◼️▪️هشتم دیماه سال ۱۳۲۱، وحید دستگردی ـ شاعر و سخنور ـ درگذشت.
حسین وحید دستگردی متخلّص به «وحید»، در سال ۱۲۵۸ در دستگرد اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش گذراند و در پانزدهسالگی به اصفهان رفت و در مدرسهای علوم ادبی و دینی را آموخت. در آغاز نهضت مشروطه به صف آزادیخواهان پیوست. پس از چندی، در تهران «انجمن ادبی ایران» و «انجمن ادبی حکیم نظامی» را تأسیس کرد و در سال ۱۲۹۸ «مجلهی ادبی ارمغان» را در تهران بنیان گذاشت که به مدت ۲۲ سال به تفاریق منتشر میشد.
وحید از ادبیات قدیم ایران بهرهی کافی داشت و از گویندگان بزرگ ایران، بیش از همه، به نظامی گنجوی ارادت میورزید. از این ادیب نامدار، قصاید و غزلیات و قطعات و مجموعهی «صد اندرز» و «مثنویِ سرگذشتِ اردشیر» باقی مانده است.
وحید دستگردی در ۸ دی ۱۳۲۱ در ۶۳سالگی در تهران درگذشت و در امامزاده عبداالله شهر ری به خاک سپرده شد.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
@ESHTADAN
یکی از بزرگترین روزها در تاریخ ایران (اگر بزرگترین روز نباشد) روزیاست که يعقوبِ لیث به محمّد بن وصیف میگوید:
«چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت؟»
و از این روز زبان فارسیِ دَری زاییده میشود و به همراه آن ایرانِ فرهنگیِ بعد از اسلام.
ایران هرچه کُشته میداد، هرچه مغزِ خود را میکاوید و دودِ چراغ میخورد، بدون زبان چه میتوانست باشد؟ و زبان با آثاری که در آن پدید میآید، چون سربازانی میشود که در مرزهای دور دست پاس دهند و استقلالِ روحیِ او را حفظ کنند. از این پس، ولو ایران در دورههایی قطعه قطعه شود، و مغول و... بر آن فرمان برانند، از لحاظ معنوی پهناور و تسخیرناپذیر خواهد ماند.
#شهرزاد_قصهگو
...............................
هشتم دی ماه، روز بزرگداشت یعقوب لیث صفّاری (مشهور به مَلِکُالدّنیا و صاحِبقران) سردار دلیر ایران و زنده کنندهی زبان فارسی گرامی باد.
...............................
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
@ESHTADAN
«چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت؟»
و از این روز زبان فارسیِ دَری زاییده میشود و به همراه آن ایرانِ فرهنگیِ بعد از اسلام.
ایران هرچه کُشته میداد، هرچه مغزِ خود را میکاوید و دودِ چراغ میخورد، بدون زبان چه میتوانست باشد؟ و زبان با آثاری که در آن پدید میآید، چون سربازانی میشود که در مرزهای دور دست پاس دهند و استقلالِ روحیِ او را حفظ کنند. از این پس، ولو ایران در دورههایی قطعه قطعه شود، و مغول و... بر آن فرمان برانند، از لحاظ معنوی پهناور و تسخیرناپذیر خواهد ماند.
#شهرزاد_قصهگو
...............................
هشتم دی ماه، روز بزرگداشت یعقوب لیث صفّاری (مشهور به مَلِکُالدّنیا و صاحِبقران) سردار دلیر ایران و زنده کنندهی زبان فارسی گرامی باد.
...............................
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
@ESHTADAN