نیاز به عدل و حق، جزو ذاتِ انسان است که آن را برای خوشبختیِ خود، بسط وجود خود، و افزایش قابلیّتِ جذب خویش از زندگی لازم میدانسته است. جاذبهی قدرت که نتیجهاش افزایشِ خودبینی و کماعتنایی به حق است، در دورانهایی شدّت مییابد که تزلزل و ناایمنی بر جامعه حکمفرماست، و مرجعِ اطمینانبخشی برای رسیدگی نیست، و تنها زوردارها میتوانند حرفِ خود را به کرسی بنشانند.
#ذکر_مناقب_حقوقبشر
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
@sarv_e_sokhangoo
@ESHTADAN
#ذکر_مناقب_حقوقبشر
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
@sarv_e_sokhangoo
@ESHTADAN
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
امیدوار بمانیم و صبور باشیم
▪️ایران همواره استوارتر و ریشهدار تر از آن بوده است که به نژاد یا مسلکِ سلطان یا خان یا فاتحی اعتنا کند. قلمرو ایران قلمرو فرهنگی بوده و تمدّن و زبان، مرزهای او را مشخص میداشتهاند. تاریخِ جاودانی هر ملّتی تاریخ و تمدّن و فکر اوست، مابقی وقایع گذراندهای هستند که ارزش آنها سنجیده نمیشود مگر در کمکی که به بهبود زندگی و تأمین رفاه مردم زمان خود کردهاند. تاریخ واقعی، تاریخِ سیرِ بشریّت به سوی ارتقا است. ازین رو، ما چون به گذشتهٔ خود نگاه میافکنیم چندان بدان کاری نداریم که در فلان عهد چه کسی بر ایران فرمان میرانده یا مرزبانانِ ایران در کدام خطّه پاسداری میکردهاند. سیرِ معنوی قوم ایرانی و جنبشها و کوششهای او برای ما مهم است. ما دوران اعتلای ایران را دورانی میدانیم که تمدّن و فرهنگ به شکفتگی گراییده و دوران انحطاط او را دورانی میدانیم که تمدّن و فرهنگ دستخوش رکود و فساد گردیده.
▪️ما فرزندان کنونی ایران موهبت آن را یافتهایم که در یکی از دورانهای رستاخیز این کشور زندگی کنیم. این امر هم موهبتی است و هم مسئولیتی گران بر شانهٔ ما مینهد. نخستین نشانهٔ توجه به این مسئولیت آن است که امیدوار بمانیم و صبور باشیم.
▪️این گفتهٔ تولستوی را از یاد نبریم:
نیرویی برتر از نیروی این دو جنگآور نیست،
یکی زمان و دیگری شکیبایی.
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
از کتاب «ایران را از یاد نبریم و به دنبال سایهٔ همای»
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
#ایران_را_از_یاد_نبریم
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani
@ESHTADAN
ـــــــــــــــــــــــ
امیدوار بمانیم و صبور باشیم
▪️ایران همواره استوارتر و ریشهدار تر از آن بوده است که به نژاد یا مسلکِ سلطان یا خان یا فاتحی اعتنا کند. قلمرو ایران قلمرو فرهنگی بوده و تمدّن و زبان، مرزهای او را مشخص میداشتهاند. تاریخِ جاودانی هر ملّتی تاریخ و تمدّن و فکر اوست، مابقی وقایع گذراندهای هستند که ارزش آنها سنجیده نمیشود مگر در کمکی که به بهبود زندگی و تأمین رفاه مردم زمان خود کردهاند. تاریخ واقعی، تاریخِ سیرِ بشریّت به سوی ارتقا است. ازین رو، ما چون به گذشتهٔ خود نگاه میافکنیم چندان بدان کاری نداریم که در فلان عهد چه کسی بر ایران فرمان میرانده یا مرزبانانِ ایران در کدام خطّه پاسداری میکردهاند. سیرِ معنوی قوم ایرانی و جنبشها و کوششهای او برای ما مهم است. ما دوران اعتلای ایران را دورانی میدانیم که تمدّن و فرهنگ به شکفتگی گراییده و دوران انحطاط او را دورانی میدانیم که تمدّن و فرهنگ دستخوش رکود و فساد گردیده.
▪️ما فرزندان کنونی ایران موهبت آن را یافتهایم که در یکی از دورانهای رستاخیز این کشور زندگی کنیم. این امر هم موهبتی است و هم مسئولیتی گران بر شانهٔ ما مینهد. نخستین نشانهٔ توجه به این مسئولیت آن است که امیدوار بمانیم و صبور باشیم.
▪️این گفتهٔ تولستوی را از یاد نبریم:
نیرویی برتر از نیروی این دو جنگآور نیست،
یکی زمان و دیگری شکیبایی.
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
از کتاب «ایران را از یاد نبریم و به دنبال سایهٔ همای»
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
#ایران_را_از_یاد_نبریم
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani
@ESHTADAN
📢مخالفت با ساخت مجسمه ۴۰ متری فردوسی
🔸ساخت مجسمه ای بزرگ از فردوسی در دانشگاه فردوسی مشهد و در میدان علوم (میدان اصلی دانشگاه و محل قرارگیری مجسمه) که با پشتیبانی مالی حسین ثابت کارآفرین، سازنده و مالک پیشین هتل بزرگ داریوش همراه است با مخالفت هایی روبرو شده است.
@shahnamehpajohan
Www.shahnamehpajohan.ir
@ESHTADAN
🔸ساخت مجسمه ای بزرگ از فردوسی در دانشگاه فردوسی مشهد و در میدان علوم (میدان اصلی دانشگاه و محل قرارگیری مجسمه) که با پشتیبانی مالی حسین ثابت کارآفرین، سازنده و مالک پیشین هتل بزرگ داریوش همراه است با مخالفت هایی روبرو شده است.
@shahnamehpajohan
Www.shahnamehpajohan.ir
@ESHTADAN
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن : شاهنامه کتاب سرنوشت انسان است
شاهنامه کتاب سرنوشت انسان است، در آن دو نیروی خوبی و بدی با هم رودر رو میگردند، ونبرد سرانجام به سود نیکی خاتمه مییابد.
شاهنامه کتاب محبوب مردم ایران در عین حال در معرض تخطئه نیز بوده، زیرا کتاب سیاسی است.مشی برای ایران تعیین میکندو کسانی که مشی دیگری را به سود خود ببینند، با آن سرسنگین میشوند.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
@ESHTADAN
شاهنامه کتاب سرنوشت انسان است، در آن دو نیروی خوبی و بدی با هم رودر رو میگردند، ونبرد سرانجام به سود نیکی خاتمه مییابد.
شاهنامه کتاب محبوب مردم ایران در عین حال در معرض تخطئه نیز بوده، زیرا کتاب سیاسی است.مشی برای ایران تعیین میکندو کسانی که مشی دیگری را به سود خود ببینند، با آن سرسنگین میشوند.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
@ESHTADAN
باشگاه شاهنامه پژوهان
باشگاه شاهنامه پژوهان باشگاه شاهنامه پژوهان
شاهنامه، شاهنامه خوانی، شاهنامه پژوهی، شاهنامه فردوسی، آرامگاه فردوسی، فردوسی، مقالات شاهنامه پژوهی، اخبار شاهنامه، سخنرانی شاهنامه پژوهان
شهریار عدل
(۱۴ بهمن ۱۳۲۲ - ۳۱ خرداد ۱۳۹۴)
باستانشناس، تاریخنگار هنر و معماری
کارشناس پروندههای ثبت جهانی میراث فرهنگی ایران
🔶 اين مرد بزرگ را بشناسيد؛ زنده ياد پرفسور شهریار عدل، باستان شناس و ایران شناس نامدار، کسی که تخت جمشید، چغازنبیل و میدان نقش جهان اصفهان را با هزینه شخصى خود به ثبت جهانی رساند...
در ۵ اکتبر ۲۰۰۹ در مقر سازمان یونسکو در پاریس دبیرکل یونسکو مدال فرهنگ جهانی این سازمان با نام «پنج قاره» را به پروفسور شهریار عدل اهدا کرد. شهریار عدل صبح روز یکشنبه 31 خرداد 1394 در پاریس درگذشت. روانش شاد و یادش گرامی باد.
@ESHTADAN
(۱۴ بهمن ۱۳۲۲ - ۳۱ خرداد ۱۳۹۴)
باستانشناس، تاریخنگار هنر و معماری
کارشناس پروندههای ثبت جهانی میراث فرهنگی ایران
🔶 اين مرد بزرگ را بشناسيد؛ زنده ياد پرفسور شهریار عدل، باستان شناس و ایران شناس نامدار، کسی که تخت جمشید، چغازنبیل و میدان نقش جهان اصفهان را با هزینه شخصى خود به ثبت جهانی رساند...
در ۵ اکتبر ۲۰۰۹ در مقر سازمان یونسکو در پاریس دبیرکل یونسکو مدال فرهنگ جهانی این سازمان با نام «پنج قاره» را به پروفسور شهریار عدل اهدا کرد. شهریار عدل صبح روز یکشنبه 31 خرداد 1394 در پاریس درگذشت. روانش شاد و یادش گرامی باد.
@ESHTADAN
📚نخستین اثر مستقل درباره امام رضا(ع) منتشر شد
یکی از نامهای مادر گرامی امام رضا(ع) که در بیشتر مستندات روایی و تاریخی به آن اشاره شده، «خیزران المرسیّه» است؛ بانوی بلند قامتِ اهل مُرسیه.
همین نام سبب شده تا تحلیلگران در جستجوی یافتن زادگاه آن بانوی مکرّمه برآمده و به سبب آن، این بانو را به کشورهای مختلفی در قارههای اروپا و افریقا از جمله اسپانیا، فرانسه، تونس، مصر، الجزایر، سودان و یونان نسبت دهند👇
نقل:ایبنا
@ESHTADAN 📚
یکی از نامهای مادر گرامی امام رضا(ع) که در بیشتر مستندات روایی و تاریخی به آن اشاره شده، «خیزران المرسیّه» است؛ بانوی بلند قامتِ اهل مُرسیه.
همین نام سبب شده تا تحلیلگران در جستجوی یافتن زادگاه آن بانوی مکرّمه برآمده و به سبب آن، این بانو را به کشورهای مختلفی در قارههای اروپا و افریقا از جمله اسپانیا، فرانسه، تونس، مصر، الجزایر، سودان و یونان نسبت دهند👇
نقل:ایبنا
@ESHTADAN 📚
Forwarded from شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
▪️تازهترین یادداشت محمدرضا شفیعی کدکنی در بخارای تابستانی:
«پوستکندهتر بگویم:
جمهوری اسلامی فاقد نگاه کلان فلسفی به هنر و زیباییست.»
یادداشتی پوستکندهتر از استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در تازهترین شمارهٔ مجلهٔ بخارا.
بخارای تابستانی آمد.
▪️بسیار خرسندیم که این شمارهٔ مجلهٔ بخارا به تصویر و یادنامهٔ پدرِ فرهنگ نوین ایران و خادم بزرگ فرهنگی ایران، میرزا حسن رشدیه مزیّن شد.
▪️برای دریافتِ غیر حضوری بخارای تابستانی کافیست در واتساپ به شماره زیر پیام بدهید؛ مجلهٔ بخارا را در هر کجای ایران تحویل بگیرید:
09331077837
@bukharamag
ـــــــــــــــــــــــ
▪️تازهترین یادداشت محمدرضا شفیعی کدکنی در بخارای تابستانی:
«پوستکندهتر بگویم:
جمهوری اسلامی فاقد نگاه کلان فلسفی به هنر و زیباییست.»
یادداشتی پوستکندهتر از استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در تازهترین شمارهٔ مجلهٔ بخارا.
بخارای تابستانی آمد.
▪️بسیار خرسندیم که این شمارهٔ مجلهٔ بخارا به تصویر و یادنامهٔ پدرِ فرهنگ نوین ایران و خادم بزرگ فرهنگی ایران، میرزا حسن رشدیه مزیّن شد.
▪️برای دریافتِ غیر حضوری بخارای تابستانی کافیست در واتساپ به شماره زیر پیام بدهید؛ مجلهٔ بخارا را در هر کجای ایران تحویل بگیرید:
09331077837
@bukharamag
Forwarded from فرهنگ و آداب و رسوم مردم ایران زمین (الهام کیانپور)
جشن تیرگان
ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه راجع به جشن تیرگان چنین میگوید :
هنگامی که افراسیاب پادشاه توران بر لشگر ایرانیان غلبه میکند ، منوچهر ( پادشاه ایران ) به جنگلهای مازندران پناه میبرد ، افراسیاب لشکر منوچهر را محاصره میکند و منوچهر به ناچار پیکی به نزد افراسیاب فرستاده و از او می خواهد که از کشور ایران به اندازه پرتاب یک تیر واگذارد و باقی را بگیرد ، افراسیاب با کمال میل این پیشنهاد را می پذیرد ، منوچهر فکر می کند که چه کسی را برای پرتاب تیر انتخاب کند تا اینکه یکی از فرشتگان خداوند به نام اسفندارمذ پیش منوچهر آمده و آرش را که مردی خدا پرست و دیندار بود و در یکی از غارهای کوه البرز مشغول عبادت بود نامزد اینکار می کند ، چنانکه در اوستا آمده است ، آرش را حاضر میکنند و منوچهر تیر و کمان را به او داده و می گوید تو باید به فرمان خداوند این تیر را پرتاب کنی و کشور ما را از چنگال اهریمن ( لشگر افراسیاب ) رها سازی ، آرش برهنه می شود و به بالای بلند ترین نقطه کوه رویان می رود و خطاب به مردم می گوید : ای مردم بدن من را ببینید که سالم است و در آن هیچ زخم و جراحتی وجود ندارد ، اما بدانید که هنگامی که من این تیر را رها کنم تکه تکه خواهم شد و خود را فدای شما خواهم کرد ، آرش کمان را می گیرد و با تمام نیرو آنرا می کشد بگونه ای که تمام رگهای بدنش بیرون می زنند و پاره پاره می شوند ، او تیر را رها می کند و خداوند به باد فرمان می دهد که تیرش را از کوه رویان بردارد و به شهر فرغانه ( شهری در خاور افغانستان کنونی که فاصله آن تا جای پرتاب تیر هزار فرسنگ بود ) ببرد ، تیر پس از چند روز حرکت در این شهر به درخت گردوئی برخورد می کند و این درخت گردو مرز بین ایران و توران می شود ، افراسیاب ناگزیر لشکر خود را از ایران بیرون می برد و ایرانیان آزاد میشوند .
این قضیه در روز سیزدهم تیر اتفاق افتاده بود و مردم این روز را جشن گرفتند و طی مراسمی آلات طبخ و تنورهای خود را ( که نشانه ای از دوران اسارت بود) شکستند و دیگی بزرگ فراهم کردند و هر کس هر چه که در خانه داشت از سبزی و نخود و حبوبات تا گوشت را در آن ریختند و آشی پختند و آنرا بین همه بخش کردند .
این جشن تا پیش از ظهور اسلام و حتی مدتی پس از آن در کشور ما بر پا می شد و طرفداران زیادی داشت ، اما پس از ظهور اسلام این جشن نیز به همراه دیگر آئین های زرتشتی منسوخ گردید و امروزه تنها در بین اقلیت زرتشتیان کشورمان این آئین برپا می شود .
منابع:
1 _ آثار الباقیه ، ابوریحان بیرونی ، به کوشش اکبر دانا سرشت
2 – هنر ایران در دوران پارت و ساسانی ، گیریشمن ، برگردان بهرام فره وشی
3 – تاریخ ماد ، دیاکونوف ، برگردان کریم کشاورز
ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه راجع به جشن تیرگان چنین میگوید :
هنگامی که افراسیاب پادشاه توران بر لشگر ایرانیان غلبه میکند ، منوچهر ( پادشاه ایران ) به جنگلهای مازندران پناه میبرد ، افراسیاب لشکر منوچهر را محاصره میکند و منوچهر به ناچار پیکی به نزد افراسیاب فرستاده و از او می خواهد که از کشور ایران به اندازه پرتاب یک تیر واگذارد و باقی را بگیرد ، افراسیاب با کمال میل این پیشنهاد را می پذیرد ، منوچهر فکر می کند که چه کسی را برای پرتاب تیر انتخاب کند تا اینکه یکی از فرشتگان خداوند به نام اسفندارمذ پیش منوچهر آمده و آرش را که مردی خدا پرست و دیندار بود و در یکی از غارهای کوه البرز مشغول عبادت بود نامزد اینکار می کند ، چنانکه در اوستا آمده است ، آرش را حاضر میکنند و منوچهر تیر و کمان را به او داده و می گوید تو باید به فرمان خداوند این تیر را پرتاب کنی و کشور ما را از چنگال اهریمن ( لشگر افراسیاب ) رها سازی ، آرش برهنه می شود و به بالای بلند ترین نقطه کوه رویان می رود و خطاب به مردم می گوید : ای مردم بدن من را ببینید که سالم است و در آن هیچ زخم و جراحتی وجود ندارد ، اما بدانید که هنگامی که من این تیر را رها کنم تکه تکه خواهم شد و خود را فدای شما خواهم کرد ، آرش کمان را می گیرد و با تمام نیرو آنرا می کشد بگونه ای که تمام رگهای بدنش بیرون می زنند و پاره پاره می شوند ، او تیر را رها می کند و خداوند به باد فرمان می دهد که تیرش را از کوه رویان بردارد و به شهر فرغانه ( شهری در خاور افغانستان کنونی که فاصله آن تا جای پرتاب تیر هزار فرسنگ بود ) ببرد ، تیر پس از چند روز حرکت در این شهر به درخت گردوئی برخورد می کند و این درخت گردو مرز بین ایران و توران می شود ، افراسیاب ناگزیر لشکر خود را از ایران بیرون می برد و ایرانیان آزاد میشوند .
این قضیه در روز سیزدهم تیر اتفاق افتاده بود و مردم این روز را جشن گرفتند و طی مراسمی آلات طبخ و تنورهای خود را ( که نشانه ای از دوران اسارت بود) شکستند و دیگی بزرگ فراهم کردند و هر کس هر چه که در خانه داشت از سبزی و نخود و حبوبات تا گوشت را در آن ریختند و آشی پختند و آنرا بین همه بخش کردند .
این جشن تا پیش از ظهور اسلام و حتی مدتی پس از آن در کشور ما بر پا می شد و طرفداران زیادی داشت ، اما پس از ظهور اسلام این جشن نیز به همراه دیگر آئین های زرتشتی منسوخ گردید و امروزه تنها در بین اقلیت زرتشتیان کشورمان این آئین برپا می شود .
منابع:
1 _ آثار الباقیه ، ابوریحان بیرونی ، به کوشش اکبر دانا سرشت
2 – هنر ایران در دوران پارت و ساسانی ، گیریشمن ، برگردان بهرام فره وشی
3 – تاریخ ماد ، دیاکونوف ، برگردان کریم کشاورز
Forwarded from چشمه های روشن (Roshanak Razmgir)
#تیر_ایزد
#تموز
🌿🌸🌿
#تیر نام #چهارمین ماه سال و #سیزدهمین روز از هر ماه است.
این واژه در اوستا #تیشتره ودر فارسی میانه #تیشتر و در فارسی نو #تیر است.
#تیشتر ایزد #باران است که در نزد منجمان #شعرای_یمانی نامیده می شود. او نگهبان #بارانهاست.و درنتیجه کوشش او خشکی از بین می رود و باران می بارد، کشتزارها سبز و سیراب می شود و زمین #پاک می گردد.
سر زدن تیشتر یا شعرای یمانی نشان #باران و ترسالی است. این ایزد دز زبان عربی به Sirius نامدار است.
در تیر ماه آفتاب در برج #سرطان (عقرب)قرار می گیرد.
#سرطان از برج های آبی با طبیعت #سرد و تر است .
باد شمال، سنگ مروارید. فلز نقره، و سیاره ی ماه به تیر منسوب است.
#تموز نیز نام ماه اول تابستان و ماه #دهم از سال # رومیان و بودن آفتاب در برج سرطان.
مولوی:
هم امیدی می پزم با درد وسوز
تا مگر این دی ماهم گردد #تموز
#جشن_های این ماه:
جشن #چله_تابستان
این جشن از #اول_تیر تا _دهم_مرداد است.
که به جشن #چله_بزرگ نامدار است.
جشن #چله_خرد از #دهم_مرداد تا #سی ام مرداد است.
جشن #نیلوفر_ ۶ تیر
جشن #تیرگان_ ۱۳ تیر
جشن #میانه_تیر ۱۵ تیر
۱۰ تیر #بزرگداشت_صائب_تبریزی
۱۲ تیر #بزرگداشت_علامه_امینی
🆔️ @cheshmehaye_roshan
#تموز
🌿🌸🌿
#تیر نام #چهارمین ماه سال و #سیزدهمین روز از هر ماه است.
این واژه در اوستا #تیشتره ودر فارسی میانه #تیشتر و در فارسی نو #تیر است.
#تیشتر ایزد #باران است که در نزد منجمان #شعرای_یمانی نامیده می شود. او نگهبان #بارانهاست.و درنتیجه کوشش او خشکی از بین می رود و باران می بارد، کشتزارها سبز و سیراب می شود و زمین #پاک می گردد.
سر زدن تیشتر یا شعرای یمانی نشان #باران و ترسالی است. این ایزد دز زبان عربی به Sirius نامدار است.
در تیر ماه آفتاب در برج #سرطان (عقرب)قرار می گیرد.
#سرطان از برج های آبی با طبیعت #سرد و تر است .
باد شمال، سنگ مروارید. فلز نقره، و سیاره ی ماه به تیر منسوب است.
#تموز نیز نام ماه اول تابستان و ماه #دهم از سال # رومیان و بودن آفتاب در برج سرطان.
مولوی:
هم امیدی می پزم با درد وسوز
تا مگر این دی ماهم گردد #تموز
#جشن_های این ماه:
جشن #چله_تابستان
این جشن از #اول_تیر تا _دهم_مرداد است.
که به جشن #چله_بزرگ نامدار است.
جشن #چله_خرد از #دهم_مرداد تا #سی ام مرداد است.
جشن #نیلوفر_ ۶ تیر
جشن #تیرگان_ ۱۳ تیر
جشن #میانه_تیر ۱۵ تیر
۱۰ تیر #بزرگداشت_صائب_تبریزی
۱۲ تیر #بزرگداشت_علامه_امینی
🆔️ @cheshmehaye_roshan
💡چگونه میتوان در این شهر زندگی کرد؟
#جواد_طباطبایی
🖋ما در حال ویران کردنِ چیزی هستیم که بازگشت آن و تجدید آن امکان پذیر نخواهد شد. شهرداریهای ما به تدریج شهرهای ما را از بین بردهاند و وقتی چیزی از بین رفت شما نمیتوانید آن را عینا تجدید بکنید. در همه جای دنیا دولت نماینده مصلحت عمومی است. دولت فرد نیست، یک نفر نیست. در کنار دولت، نهادهایی هستند که مصالح عمومی را تعیین میکنند. اما در اینجا اینطور نیست.بگذارید مثالی بزنم: من در کوچهای زندگی میکنم در این شهر که ۲۰ سال سابقه و تاریخ دارد اما به ابتکار بسازبفروشها تبدیل شده است به محلهای کاملا جدید.اگر قرار باشد که تهرانی که عرض و طولش چند ده کیلومتر است، را هر بیست سال تخریب کنیم و خرابهاش را بریزیم بیرون شهر تهران، بعد از پنج بیست سال یعنی صدسال، به اندازه پنج تهران خرابی خواهیم داشت در بیرون شهر. چگونه میتوان در این شهر زندگی کرد؟ اگر شما در پاریس بخواهید خانه بخرید، میگویند قیمتهای مختلفی داریم ولی گرانترینها آنهایی هستند که از ۱۸۸۰ تا ۱۹۰۵ ساخته شدهاند. این مقایسه تطبیقی نشان میدهد که ما هم محیط زیست را از بین میبریم، هم شهر را از بین میبریم، هم مناسبات شهری را.ما بیست سال همدیگر را شناختهایم، مناسبات حداقلی پیدا کردهایم. حساسیتی داریم به کوچه و آن درختی که توی آن است. اگر من فقط سه سال بخواهم یک جایی زندگی کنم و بدانم از آنجا میروم و در آن فاصله نصف مردم هم خواهند فروخت و خواهند رفت، این یک تخریب اساسیست. به این اعتبار که نمیدانیم کجا هستیم. این نگرانی اساسی وجود دارد، و آدمی مثل من این نگرانی را حس میکند و تا زمانی که یک اراده سیاسی مبتنی بر شناخت مصلحت عمومی نباشد کاری از یپش نمیرود. مصلحت عمومی ما فراتر از آن چیزی است که در شهرداری میگذرد. دولت باید تحولی اساسی از بالاتر ایجاد کند تا شاید بخشی از ایرانشهری که هنوز مانده را حفظ کند.بحث من در اندیشه ایرانشهری این بوده است که این ایرانِ بزرگِ فرهنگی، به راستی یک تافته جدا بافته است. ما باید بدانیم مهم بودیم و متفاوت. باید بدانیم که در ایرانشهر، چیزی در سطح جهانی تولید کردیم. ما مکتب معماری داریم، مکتب شهری داریم، مکتب ادبی داریم، مکتب تاریخ نویسی داریم. ما موسیقی داریم. و همه اینها از ویژگی ملی برخوردارند. نه عربها، نه ترکها در همسایگی ما، این ویژگی را نداشتهاند.ما یک نظام فکر و فرهنگ و تمدن ملی داشتیم. ما ملت بودیم قبل از اینکه بسیاری از ملتها ملت شوند. #فردوسی نماینده فکر یک ملت است، و حافظ هم. فارابی هم نماینده فکر یک ملت است. در غرب دولتهای ملی از قرن شانزدهم آمدند، و بهواقع آنها با تاخیر بسیار نسبت به ما ملت شدند. ما جلوتر از همه آنها ملت بودیم. نام ایران قدیمیترین نام کشوری است که هست. نام ایران هم نام کشور است، هم نام ملت، هم نام دولت. این پیچیدگی این ملت است.اگر بخواهد تحولی ایجاد شود باید ببینیم آن روحی که ما به تدریج از دست دادیم، چه بود. روحی که در همه جا جاری بود. در مسجد ما، کوچه ما، بازار ما، فضاهای معماری ما، رنگهای کاشیهای ما و حتی شعر ما. آن روح بود که آن کالبد را ایجاد میکرد و در هر کالبدی که میساختیم جاری میشد. ما آن روح را از دست دادیم. اگر بشود آن چیزی که افلاطون کالاپولیس (شهر زیبا) نامیده و ترجمهاش کردند به مدینه فاضلهای که فارابی گفته، آن شهر زیبا و خوب، را ایجاد کرد، ضرورتاً ایرانی خواهد بود.اما اینکه ما فقط این دیوارها را خوب درست کنیم و مناسبات شهری را خوب ایجاد کنیم میشویم کپنهاک که بهترین شهر دنیاست. اما اندیشه ایرانشهری فقط آن دیوارها نیست.
@shahnamehpajohan
@ESHTADAN
#جواد_طباطبایی
🖋ما در حال ویران کردنِ چیزی هستیم که بازگشت آن و تجدید آن امکان پذیر نخواهد شد. شهرداریهای ما به تدریج شهرهای ما را از بین بردهاند و وقتی چیزی از بین رفت شما نمیتوانید آن را عینا تجدید بکنید. در همه جای دنیا دولت نماینده مصلحت عمومی است. دولت فرد نیست، یک نفر نیست. در کنار دولت، نهادهایی هستند که مصالح عمومی را تعیین میکنند. اما در اینجا اینطور نیست.بگذارید مثالی بزنم: من در کوچهای زندگی میکنم در این شهر که ۲۰ سال سابقه و تاریخ دارد اما به ابتکار بسازبفروشها تبدیل شده است به محلهای کاملا جدید.اگر قرار باشد که تهرانی که عرض و طولش چند ده کیلومتر است، را هر بیست سال تخریب کنیم و خرابهاش را بریزیم بیرون شهر تهران، بعد از پنج بیست سال یعنی صدسال، به اندازه پنج تهران خرابی خواهیم داشت در بیرون شهر. چگونه میتوان در این شهر زندگی کرد؟ اگر شما در پاریس بخواهید خانه بخرید، میگویند قیمتهای مختلفی داریم ولی گرانترینها آنهایی هستند که از ۱۸۸۰ تا ۱۹۰۵ ساخته شدهاند. این مقایسه تطبیقی نشان میدهد که ما هم محیط زیست را از بین میبریم، هم شهر را از بین میبریم، هم مناسبات شهری را.ما بیست سال همدیگر را شناختهایم، مناسبات حداقلی پیدا کردهایم. حساسیتی داریم به کوچه و آن درختی که توی آن است. اگر من فقط سه سال بخواهم یک جایی زندگی کنم و بدانم از آنجا میروم و در آن فاصله نصف مردم هم خواهند فروخت و خواهند رفت، این یک تخریب اساسیست. به این اعتبار که نمیدانیم کجا هستیم. این نگرانی اساسی وجود دارد، و آدمی مثل من این نگرانی را حس میکند و تا زمانی که یک اراده سیاسی مبتنی بر شناخت مصلحت عمومی نباشد کاری از یپش نمیرود. مصلحت عمومی ما فراتر از آن چیزی است که در شهرداری میگذرد. دولت باید تحولی اساسی از بالاتر ایجاد کند تا شاید بخشی از ایرانشهری که هنوز مانده را حفظ کند.بحث من در اندیشه ایرانشهری این بوده است که این ایرانِ بزرگِ فرهنگی، به راستی یک تافته جدا بافته است. ما باید بدانیم مهم بودیم و متفاوت. باید بدانیم که در ایرانشهر، چیزی در سطح جهانی تولید کردیم. ما مکتب معماری داریم، مکتب شهری داریم، مکتب ادبی داریم، مکتب تاریخ نویسی داریم. ما موسیقی داریم. و همه اینها از ویژگی ملی برخوردارند. نه عربها، نه ترکها در همسایگی ما، این ویژگی را نداشتهاند.ما یک نظام فکر و فرهنگ و تمدن ملی داشتیم. ما ملت بودیم قبل از اینکه بسیاری از ملتها ملت شوند. #فردوسی نماینده فکر یک ملت است، و حافظ هم. فارابی هم نماینده فکر یک ملت است. در غرب دولتهای ملی از قرن شانزدهم آمدند، و بهواقع آنها با تاخیر بسیار نسبت به ما ملت شدند. ما جلوتر از همه آنها ملت بودیم. نام ایران قدیمیترین نام کشوری است که هست. نام ایران هم نام کشور است، هم نام ملت، هم نام دولت. این پیچیدگی این ملت است.اگر بخواهد تحولی ایجاد شود باید ببینیم آن روحی که ما به تدریج از دست دادیم، چه بود. روحی که در همه جا جاری بود. در مسجد ما، کوچه ما، بازار ما، فضاهای معماری ما، رنگهای کاشیهای ما و حتی شعر ما. آن روح بود که آن کالبد را ایجاد میکرد و در هر کالبدی که میساختیم جاری میشد. ما آن روح را از دست دادیم. اگر بشود آن چیزی که افلاطون کالاپولیس (شهر زیبا) نامیده و ترجمهاش کردند به مدینه فاضلهای که فارابی گفته، آن شهر زیبا و خوب، را ایجاد کرد، ضرورتاً ایرانی خواهد بود.اما اینکه ما فقط این دیوارها را خوب درست کنیم و مناسبات شهری را خوب ایجاد کنیم میشویم کپنهاک که بهترین شهر دنیاست. اما اندیشه ایرانشهری فقط آن دیوارها نیست.
@shahnamehpajohan
@ESHTADAN
Forwarded from تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایرانزمین
دیده از آتشِ دل غرقه در آب است مرا
کارِ این چشمه زِ سرچشمه خراب است مرا
چشم برهم زنم و روی تو بینم به خیال
در شبِ هجر، مگر دیده بخواب است مرا؟
#سلطانسلیمانقانونی #محبی
نفوذِ فارسی در تُرکی؛ محمدعلی امامی؛ پژوهشهای ایرانشناسی؛ ناموارۀ دکتر محمود افشار؛ بکوشش ایرج افشار با همکاری کریم اصفهانیان؛ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ ۱۳۶۸؛ ج۱۲: ۱۲۰.
https://www.tg-me.com/tarikhfarhanghonariranzamin
کارِ این چشمه زِ سرچشمه خراب است مرا
چشم برهم زنم و روی تو بینم به خیال
در شبِ هجر، مگر دیده بخواب است مرا؟
#سلطانسلیمانقانونی #محبی
نفوذِ فارسی در تُرکی؛ محمدعلی امامی؛ پژوهشهای ایرانشناسی؛ ناموارۀ دکتر محمود افشار؛ بکوشش ایرج افشار با همکاری کریم اصفهانیان؛ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ ۱۳۶۸؛ ج۱۲: ۱۲۰.
https://www.tg-me.com/tarikhfarhanghonariranzamin
Telegram
تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایرانزمین
یادداشتهایی برای روشنگریِ تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیاتِ ایرانِ بزرگِ تاریخی
ج.ط نژند (سروش نژند)
@S_nazhand
ج.ط نژند (سروش نژند)
@S_nazhand
Forwarded from Vahid Bahman وحید بهمن
.
.
📜🕯🖋 دولت نادرشاه در مجموع ۲۲ نامه به دولت عثمانی فرستاده بود
🔸 ۲۰ نامه به زبان پارسی
🔸 یک نامه به زبان ترکی عثمانی
🔸 ۱ نامه به زبان عربی
🔸 نکته جالب در نامه ترکی عثمانی نادرشاه، قدرتنمایی وی به سلطان عثمانی با باز کردن موضوع قفقاز است.
🔸 نادرشاه در بخشی از این نامه نوشته: در اوضاع بد ایران، قفقاز بدست روسها افتاد بود و من پس گرفتم چون بخشی از خاک قدیم ایران بود.
🔸 زبان پارسی، زبان رسمی و دیوانی دولت ایران در دوره نادرشاه
🔸 بر اساس اعلام رسمی ادارهی کل آرشیو دولتی ترکیه [بخش عثمانی]، در دوره نادرشاه در مجموع ۲۲ نامه از طرف دولت ایران به دولت عثمانی ارسال گردیده که شامل ۲۰ نامه به پارسی، ۱ نامه به عربی و ۱ نامه به ترکی عثمانی است.
🆔 @Ir_Bahman
.
📜🕯🖋 دولت نادرشاه در مجموع ۲۲ نامه به دولت عثمانی فرستاده بود
🔸 ۲۰ نامه به زبان پارسی
🔸 یک نامه به زبان ترکی عثمانی
🔸 ۱ نامه به زبان عربی
🔸 نکته جالب در نامه ترکی عثمانی نادرشاه، قدرتنمایی وی به سلطان عثمانی با باز کردن موضوع قفقاز است.
🔸 نادرشاه در بخشی از این نامه نوشته: در اوضاع بد ایران، قفقاز بدست روسها افتاد بود و من پس گرفتم چون بخشی از خاک قدیم ایران بود.
🔸 زبان پارسی، زبان رسمی و دیوانی دولت ایران در دوره نادرشاه
🔸 بر اساس اعلام رسمی ادارهی کل آرشیو دولتی ترکیه [بخش عثمانی]، در دوره نادرشاه در مجموع ۲۲ نامه از طرف دولت ایران به دولت عثمانی ارسال گردیده که شامل ۲۰ نامه به پارسی، ۱ نامه به عربی و ۱ نامه به ترکی عثمانی است.
🆔 @Ir_Bahman
Forwarded from اتچ بات
#هوشنگ_سیحون
مرد بناهای ماندگار
🔶 تندیس«کوروش بزرگ»در پارک شهر رم
را مرحوم مهندس «هوشنگ سیحون» معمار و طراح بزرگ ایرانی با الهام از مجسمه «مردبالدار» در «پاسارگاد» طراحی و «جووآنی رامون» پیکره تراش مشهور ایتالیایی آن را ساخته است !
این تندیس در پارک «جشن دویست ساله» در شهر سیدنی نصب شده است.
پنجم تیر ماه سالروز در گذشت «مرد بناهای ماندگار» هوشنگ سیحون،
معمار، طراح، نقاش و تندیس ساز بنام ایران میباشد
طراحی بناهای یادبودی چون
آرامگاه فردوسی، ابن سینا، خیام، نادرشاه، کمال الملک و...از آفریده های روانشاد استاد هوشنگ سیحون میباشد.
روانش شاد ، یادش گرامی باد🥀
@ESHTADAN
مرد بناهای ماندگار
🔶 تندیس«کوروش بزرگ»در پارک شهر رم
را مرحوم مهندس «هوشنگ سیحون» معمار و طراح بزرگ ایرانی با الهام از مجسمه «مردبالدار» در «پاسارگاد» طراحی و «جووآنی رامون» پیکره تراش مشهور ایتالیایی آن را ساخته است !
این تندیس در پارک «جشن دویست ساله» در شهر سیدنی نصب شده است.
پنجم تیر ماه سالروز در گذشت «مرد بناهای ماندگار» هوشنگ سیحون،
معمار، طراح، نقاش و تندیس ساز بنام ایران میباشد
طراحی بناهای یادبودی چون
آرامگاه فردوسی، ابن سینا، خیام، نادرشاه، کمال الملک و...از آفریده های روانشاد استاد هوشنگ سیحون میباشد.
روانش شاد ، یادش گرامی باد🥀
@ESHTADAN
Telegram
attach 📎
Forwarded from چشمه های روشن (Roshanak Razmgir)
#ششم_تیر_ماه
🌿🌸🌿
#جشن_نیلوفر
#جشنی_باستانی است که در #ششم_تیر برگزار می شده است.
گل #نیلوپر نماد ایزد بانوی #آناهیتا است.
برگزاری این جشن به این مناسبت است که شکوفا شدن گل های نیلوفر در آغاز تابستان بوده است.
در روز #ششم_تیر ایرانیان باستان به شست و شوی و گرامی داشت #آب می پرداختند.
گل #نیلوپر نماد #پاکی و #نیالودگی است.و دقیقا #آناهیتا هم در دنیای اساطیری ماچنینجایگاه بالایی دارد و واژه #آناهیتا به معنای #پاکاست.
دلیل آنکه #نیلوفر چنین جایگاهی دارد اینست که در #مرداب می زید، اما برگهایش همواره پاک است، و آلودگی برآننمی نشیند.
نیلوفر در آلودگی پاکمی ماند و چون در آب رشد می کندبا #آناهیتا که ایزد #آبها است، از سویی با #خورشید نیز پیوستگی دارد.
این جشن پیش درآمدی بر جشن #تیرگان بوده است. و حتی بر اساس نوشته ای که در این زمینه در فرهنگ #لغت_نامه_دهخدا با اشاره به #برهان_قاطع از #ابوریحان_بیرونی آمده، در این روز هر #حاجتی که از #پادشاه خواسته شود #برآورده می شود.
این جشن اکنون در فراهان و محلات و مارلیک تهران برگزار می شود و با نامجشن #تووستونی (اول تابستانی) است.
🆔️ @cheshmehaye_roshan
🌿🌸🌿
#جشن_نیلوفر
#جشنی_باستانی است که در #ششم_تیر برگزار می شده است.
گل #نیلوپر نماد ایزد بانوی #آناهیتا است.
برگزاری این جشن به این مناسبت است که شکوفا شدن گل های نیلوفر در آغاز تابستان بوده است.
در روز #ششم_تیر ایرانیان باستان به شست و شوی و گرامی داشت #آب می پرداختند.
گل #نیلوپر نماد #پاکی و #نیالودگی است.و دقیقا #آناهیتا هم در دنیای اساطیری ماچنینجایگاه بالایی دارد و واژه #آناهیتا به معنای #پاکاست.
دلیل آنکه #نیلوفر چنین جایگاهی دارد اینست که در #مرداب می زید، اما برگهایش همواره پاک است، و آلودگی برآننمی نشیند.
نیلوفر در آلودگی پاکمی ماند و چون در آب رشد می کندبا #آناهیتا که ایزد #آبها است، از سویی با #خورشید نیز پیوستگی دارد.
این جشن پیش درآمدی بر جشن #تیرگان بوده است. و حتی بر اساس نوشته ای که در این زمینه در فرهنگ #لغت_نامه_دهخدا با اشاره به #برهان_قاطع از #ابوریحان_بیرونی آمده، در این روز هر #حاجتی که از #پادشاه خواسته شود #برآورده می شود.
این جشن اکنون در فراهان و محلات و مارلیک تهران برگزار می شود و با نامجشن #تووستونی (اول تابستانی) است.
🆔️ @cheshmehaye_roshan
🌸 روز دختر در فرهنگ ایران: جشن نیلوفر
✍ شاهین سپنتا
@SHAHINSEPANTA
یکی از پرسشهایی که بسیار از نگارنده پرسیدهاند، این که در فرهنگ ایران چه روزی به نام «روز دختر» نامگذاری شده است؟
این نگارنده در پاسخ به این پرسش، روز ششم از تیرماه یا جشن نیلوفر را به عنوان روز دختر در فرهنگ ایران پیشنهاد و در چرایی این پیشنهاد به چند نکته اشاره میکند:
اگرچه در بسیاری از منابع ایرانی همچون «آثارالباقیه»، «التّفهیم»، «زینالأخبار» و جز این، از جشن اسفندگان در روز پنجم اسفندماه با عنوان «روز زن و زمین» نام برده شده و تاکید شده است که اسفندگان «جشن ویژه زنان» یا روز آزادی زنان بوده و زنان و دختران در این روز جشن و شادی برپا میکردند و دخترانِ دمِ بخت یا شویناکرده به همسرگزینی برانگیخته میشدند، با این همه، اسفندگان ویژه همه زنان بود و اگر بخواهیم روزی را ویژه دختران برگزینیم، جشن نیلوفر گزینه شایستهای خواهد بود.
بیرونی، در آثارالباقیه اشاره میکند که جشن نیلوفر در خردادروز از تیرماه یا روز ششم از تیرماه برگزار میشود و همین دیدگاه در برهان قاطع نیز بازتاب دارد و میدانیم که گل نیلوفر نماد آناهيتا است.
چهره کیهانی آناهیتا، یک ایزدستاره یا ستارهبانوست که همان ستاره گردان یا سیاره «ناهید» یا «زهره» یا «ونوس» در سامانه خورشیدی است و پس از ماه، درخشانترین جرم آسمانی است که به هنگام شب از زمین دیده میشود.
آناهیتا یا «اَرِدویسوَر آناهیتا»، زایندهی رودی مینوی یا آسمانی به نام «اَرِدویسورَ» (به معنی رود نیرومند) یا «اَرِدوی» است که سرچشمه همه رودها و آبهای روی زمین است، پس بر این پایه، آناهیتا ایزدبانوی آبها، سرچشمه پاکی و زايندگي است که نیایش آبانيشت در اوستا ویژه ستایش اوست. او به خواست اهورا مزدا از فراز ستارگان به سوی زمین اهورا آفریده روان میشود.
واژه «آناهیتا» یا آناهید یا ناهید به معنی پاک، بیآلایش، و نماد دوشیزگی است که بعدها در کیش میترا، «پوشیده» نام گرفت و سپس این ویژگیهای او در آیینهای دیگر به صورت مریم و معصومه تجلی پیدا کرد و برهمین پایه، آناهیتا یا ناهید و نمادش نیلوفر از دیرباز نامی زیبا برای دختران ایرانی بودهاند.
ایزدبانو آناهیتا، در آبانیشت با ویژگیهای دخترانی زیبا، تندرست، بلندبالا، دلیر، برومند، کمر بر میان بسته، بلندآوازه، آزاده، بیآلایش، نازنین و نیرومند، و نژاده، ستوده شده است. او دختری خودساخته است که نه تنها برای شایستگیهایش به هیچ مردی وابسته نیست بلکه دختران کوشای دیگر را یاریرسان است.
در شهرهای مختلف ایران باستان، نیایشگاههایی به نام آناهیتا در کنار آب برپا بود که برای نمونه میتوان به نیایشگاههای کنگاور و بیشابور، بیبی شهربانو در شهر ری و پیرسبز در اردکان اشاره کرد. در آبان یشت این نیایشگاهها، خانه آناهیتا نامیده میشوند و درباره آنها آمده است که آناهیتا دارنده هزار دریاچه و هزار رود است و در کرانه هریک از این دریاچهها، خانهای خوش ساخت و کلان پیکر با یکصد پنجره و یک هزار ستون خوشتراش برپاست.
همچنین برخی جایها به یادمان آناهیتا دارای پسوند «دختر» بودند که برای نمونه میتوان از شهر «پلدختر» در لرستان (برگرفته از نام پلدختر بازمانده از دوره ساسانی بر رودخانه کشکان) یا «قلعه دختر» در کرمان نام برد. «سرآب نیلوفر» در کرمانشاه نیز یادمان آناهیتاست. آناهیتا از چنان جایگاهی برخوردار بود که نامش در سنگ نوشته اردشیر دوم هخامنشی در همدان آمده و نگارهاش در سنگنگاره تاقبستان در کرمانشاه نقش شده است.
در تندیسها یا سنگ نگارهها، آناهیتا چون دختری بلندبالا با تنپوشی زیبا و تاجی بر سر و سبوی آبی در دست نقششده است. در آبان یشت، آناهیتا کمر بر میان بسته تا پستانهایش زیباتر بنماید و دلنشنتر شود، پاپوشهایی درخشان تا مچ پا پوشیده و به استواری آنها را با بندهای زرین بسته، گوشوارههای زرین چهارگوشهای برگوشها آویخته، و گردنبندی برگردن نازنین بسته، و تنپوش زرین پُرچینی بر تن کرده و تاج زرین هشتگوشهای بر سر نهاده است. در آوند نقره مطلا از دوره ساسانی که در موزه هُنر «کلیولند» در ایالت اوهایو در آمریکا نگهداری میشود، آناهیتا در حالی نقش شده است که شاخهای گل نیلوفر را در دست دارد.
به نظر میرسد که ستایش ویژگیهای آناهیتا در کنار آب، شادمانی و دستافشانی گروهی دختران در کنار سرآبهای پر از نیلوفر یا سرچشمهها و رودها و آبافشاندن، از آیینهای جشن نیلوفر بوده است. بر این بنیان، در این دوران جشن نیلوفر میتواند به عنوان جشنی همیشگی برای بزرگداشت دختران شایسته و توانمند ایرانی در عرصههای مختلف زندگی همچون کار، ورزش، هنر، اخلاق و ... ثبت شود.
@SHAHINSEPANTA
@ESHTADAN
✍ شاهین سپنتا
@SHAHINSEPANTA
یکی از پرسشهایی که بسیار از نگارنده پرسیدهاند، این که در فرهنگ ایران چه روزی به نام «روز دختر» نامگذاری شده است؟
این نگارنده در پاسخ به این پرسش، روز ششم از تیرماه یا جشن نیلوفر را به عنوان روز دختر در فرهنگ ایران پیشنهاد و در چرایی این پیشنهاد به چند نکته اشاره میکند:
اگرچه در بسیاری از منابع ایرانی همچون «آثارالباقیه»، «التّفهیم»، «زینالأخبار» و جز این، از جشن اسفندگان در روز پنجم اسفندماه با عنوان «روز زن و زمین» نام برده شده و تاکید شده است که اسفندگان «جشن ویژه زنان» یا روز آزادی زنان بوده و زنان و دختران در این روز جشن و شادی برپا میکردند و دخترانِ دمِ بخت یا شویناکرده به همسرگزینی برانگیخته میشدند، با این همه، اسفندگان ویژه همه زنان بود و اگر بخواهیم روزی را ویژه دختران برگزینیم، جشن نیلوفر گزینه شایستهای خواهد بود.
بیرونی، در آثارالباقیه اشاره میکند که جشن نیلوفر در خردادروز از تیرماه یا روز ششم از تیرماه برگزار میشود و همین دیدگاه در برهان قاطع نیز بازتاب دارد و میدانیم که گل نیلوفر نماد آناهيتا است.
چهره کیهانی آناهیتا، یک ایزدستاره یا ستارهبانوست که همان ستاره گردان یا سیاره «ناهید» یا «زهره» یا «ونوس» در سامانه خورشیدی است و پس از ماه، درخشانترین جرم آسمانی است که به هنگام شب از زمین دیده میشود.
آناهیتا یا «اَرِدویسوَر آناهیتا»، زایندهی رودی مینوی یا آسمانی به نام «اَرِدویسورَ» (به معنی رود نیرومند) یا «اَرِدوی» است که سرچشمه همه رودها و آبهای روی زمین است، پس بر این پایه، آناهیتا ایزدبانوی آبها، سرچشمه پاکی و زايندگي است که نیایش آبانيشت در اوستا ویژه ستایش اوست. او به خواست اهورا مزدا از فراز ستارگان به سوی زمین اهورا آفریده روان میشود.
واژه «آناهیتا» یا آناهید یا ناهید به معنی پاک، بیآلایش، و نماد دوشیزگی است که بعدها در کیش میترا، «پوشیده» نام گرفت و سپس این ویژگیهای او در آیینهای دیگر به صورت مریم و معصومه تجلی پیدا کرد و برهمین پایه، آناهیتا یا ناهید و نمادش نیلوفر از دیرباز نامی زیبا برای دختران ایرانی بودهاند.
ایزدبانو آناهیتا، در آبانیشت با ویژگیهای دخترانی زیبا، تندرست، بلندبالا، دلیر، برومند، کمر بر میان بسته، بلندآوازه، آزاده، بیآلایش، نازنین و نیرومند، و نژاده، ستوده شده است. او دختری خودساخته است که نه تنها برای شایستگیهایش به هیچ مردی وابسته نیست بلکه دختران کوشای دیگر را یاریرسان است.
در شهرهای مختلف ایران باستان، نیایشگاههایی به نام آناهیتا در کنار آب برپا بود که برای نمونه میتوان به نیایشگاههای کنگاور و بیشابور، بیبی شهربانو در شهر ری و پیرسبز در اردکان اشاره کرد. در آبان یشت این نیایشگاهها، خانه آناهیتا نامیده میشوند و درباره آنها آمده است که آناهیتا دارنده هزار دریاچه و هزار رود است و در کرانه هریک از این دریاچهها، خانهای خوش ساخت و کلان پیکر با یکصد پنجره و یک هزار ستون خوشتراش برپاست.
همچنین برخی جایها به یادمان آناهیتا دارای پسوند «دختر» بودند که برای نمونه میتوان از شهر «پلدختر» در لرستان (برگرفته از نام پلدختر بازمانده از دوره ساسانی بر رودخانه کشکان) یا «قلعه دختر» در کرمان نام برد. «سرآب نیلوفر» در کرمانشاه نیز یادمان آناهیتاست. آناهیتا از چنان جایگاهی برخوردار بود که نامش در سنگ نوشته اردشیر دوم هخامنشی در همدان آمده و نگارهاش در سنگنگاره تاقبستان در کرمانشاه نقش شده است.
در تندیسها یا سنگ نگارهها، آناهیتا چون دختری بلندبالا با تنپوشی زیبا و تاجی بر سر و سبوی آبی در دست نقششده است. در آبان یشت، آناهیتا کمر بر میان بسته تا پستانهایش زیباتر بنماید و دلنشنتر شود، پاپوشهایی درخشان تا مچ پا پوشیده و به استواری آنها را با بندهای زرین بسته، گوشوارههای زرین چهارگوشهای برگوشها آویخته، و گردنبندی برگردن نازنین بسته، و تنپوش زرین پُرچینی بر تن کرده و تاج زرین هشتگوشهای بر سر نهاده است. در آوند نقره مطلا از دوره ساسانی که در موزه هُنر «کلیولند» در ایالت اوهایو در آمریکا نگهداری میشود، آناهیتا در حالی نقش شده است که شاخهای گل نیلوفر را در دست دارد.
به نظر میرسد که ستایش ویژگیهای آناهیتا در کنار آب، شادمانی و دستافشانی گروهی دختران در کنار سرآبهای پر از نیلوفر یا سرچشمهها و رودها و آبافشاندن، از آیینهای جشن نیلوفر بوده است. بر این بنیان، در این دوران جشن نیلوفر میتواند به عنوان جشنی همیشگی برای بزرگداشت دختران شایسته و توانمند ایرانی در عرصههای مختلف زندگی همچون کار، ورزش، هنر، اخلاق و ... ثبت شود.
@SHAHINSEPANTA
@ESHTADAN
Forwarded from شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
هنر و ابتذال
▪️وقتی چیزی مبتذل، به معنی لغویِ کلمه، شد، دیگر نقطهٔ ابهام و زمینهای برای #ادراک_بی_چگونه ندارد.
از همین جا است که گاه یک اثر برای بعضی از مردم مصداقِ هنر است و برای بعضی دیگر هنر شمرده نمیشود. آنها که هنر میدانندش هنوز نقطهٔ ادراکِ بیچگونهای در آن مییابند و آنها که آن اثر، برای آنها، هیچ نقطهٔ ادراکِ بلاکیفی ندارد، مشت آن هنرمند و صاحب آن اثر در برابر آنها باز است. مثل اینکه بگویند:
این شعر فقط وزن و قافیه دارد یا تشبیهش صورتِ دستمالیشدهٔ فلان تشبیه از فلان شاعر است یا مضمونش را دیگری با صورتی که مرکزی برای ادراک بلاکیف دارد، قبلا آورده است. برای اینگونه افراد، آن اثر، دیگر مصداق هنر نخواهد بود. اما اگر کسانی باشند که از آنگونه هوش و آگاهی برخوردار نباشند، میتوانند از چنان اثری هم احساس التذاذ هنری کنند، زیرا برای آنها هنوز نقطههایی از ادراک بیچگونه در آن اثر وجود دارد.
پس در فاصلهٔ زبان روزمره و حرفهای مکرّر کوچه و بازارِ مردم از یک سوی، شاهکارهای مسلّمِ شعرِ جهان از سوی دیگر، همیشه مجموعهٔ بیشماری از طیفهای هنری، با شدّت و ضعفِ بسیار، وجود خواهد داشت - تا مخاطب و داورِ این موضوع چه کسانی باشند.
محمدرضا شفیعی کدکنی
زبان شعر در نثر صوفیه، صص ۷۴ و ۷۵
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
هنر و ابتذال
▪️وقتی چیزی مبتذل، به معنی لغویِ کلمه، شد، دیگر نقطهٔ ابهام و زمینهای برای #ادراک_بی_چگونه ندارد.
از همین جا است که گاه یک اثر برای بعضی از مردم مصداقِ هنر است و برای بعضی دیگر هنر شمرده نمیشود. آنها که هنر میدانندش هنوز نقطهٔ ادراکِ بیچگونهای در آن مییابند و آنها که آن اثر، برای آنها، هیچ نقطهٔ ادراکِ بلاکیفی ندارد، مشت آن هنرمند و صاحب آن اثر در برابر آنها باز است. مثل اینکه بگویند:
این شعر فقط وزن و قافیه دارد یا تشبیهش صورتِ دستمالیشدهٔ فلان تشبیه از فلان شاعر است یا مضمونش را دیگری با صورتی که مرکزی برای ادراک بلاکیف دارد، قبلا آورده است. برای اینگونه افراد، آن اثر، دیگر مصداق هنر نخواهد بود. اما اگر کسانی باشند که از آنگونه هوش و آگاهی برخوردار نباشند، میتوانند از چنان اثری هم احساس التذاذ هنری کنند، زیرا برای آنها هنوز نقطههایی از ادراک بیچگونه در آن اثر وجود دارد.
پس در فاصلهٔ زبان روزمره و حرفهای مکرّر کوچه و بازارِ مردم از یک سوی، شاهکارهای مسلّمِ شعرِ جهان از سوی دیگر، همیشه مجموعهٔ بیشماری از طیفهای هنری، با شدّت و ضعفِ بسیار، وجود خواهد داشت - تا مخاطب و داورِ این موضوع چه کسانی باشند.
محمدرضا شفیعی کدکنی
زبان شعر در نثر صوفیه، صص ۷۴ و ۷۵
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani
Forwarded from فرهنگ جاوید (هوشنگ جاوید)
ریشه یابی بیتی که ضرب المثل شد
این بیت را بیگمان می دانید، شنیده اید و یا بکار برده اید:
زهشیاران عالم هرکه را دیدم غمی دارد
دلا دیوانه شو ، دیوانگی هم عالمی دارد
شاعر این بیت ، زنی است بنام "آغا بیگم"
که دختر سرپرست بزرگ روستاهای خراسان و بزرگ سرپرست سوارخانه عصر قاجار ، محمد خان ترکمان بوده، آغا بیگم شاعره ای بسیار توانا بوده و طبع موزونی داشته که این شعر یکی از سروده های اواست.
نگارنده کتاب "رساله الخواتین "در صفحه ۵۸ اثر خود به آغا بیگم اشاره دارد.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAEHYoFT8GunTc2HSnQ
این بیت را بیگمان می دانید، شنیده اید و یا بکار برده اید:
زهشیاران عالم هرکه را دیدم غمی دارد
دلا دیوانه شو ، دیوانگی هم عالمی دارد
شاعر این بیت ، زنی است بنام "آغا بیگم"
که دختر سرپرست بزرگ روستاهای خراسان و بزرگ سرپرست سوارخانه عصر قاجار ، محمد خان ترکمان بوده، آغا بیگم شاعره ای بسیار توانا بوده و طبع موزونی داشته که این شعر یکی از سروده های اواست.
نگارنده کتاب "رساله الخواتین "در صفحه ۵۸ اثر خود به آغا بیگم اشاره دارد.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAEHYoFT8GunTc2HSnQ
Telegram
فرهنگ جاوید
ویژه پرداختن به فرهنگ مردم ایران
براساس پژوهش میدانی کتابخانه ای و اسناد
پذیرای مطالب شما در زمینه ی فرهنگ مردم
کشورمان
براساس پژوهش میدانی کتابخانه ای و اسناد
پذیرای مطالب شما در زمینه ی فرهنگ مردم
کشورمان