⚖️دموکراسی کیلویی چند؟
📌بدا به حال آن مملکتی که روشنفکرانش به بیراهه رفته باشند.امروز داشتم کتابخانه ام را مرتب میکردم و چشمم خورد به کتاب هایی که براهنی و ساعدی و شاملو و پرهام و...در دهه پنجاه نوشته یا ترجمه کرده بودند.بی اغراق همه کتاب ها یک مضمون واحد را دنبال میکرد و آن امپریالیسم ستیزی و استعمار ستیزی است.دریغ از یک کتاب تالیفی یا ترجمه ای درباره دموکراسی.این یک واقعیتی است که در دهه پنجاه خورشیدی،مفهوم دموکراسی هیچ نقشی و هیچ جایگاهی در ذهنیت روشنفکران ایرانی نداشت.
اصلا در مواردی دموکراسی یک ارزش منفی شمرده میشد و به نظرم یک دلیل عمده اش این بود که حامیان نظام شاهنشاهی در جهان عمدتا کشورهای دموکراتیک غربی بودند و البته دلیل دیگرش هم تاثیر پذیری تقریبا همه روشنفکران ما ،و حتی اندیشمندان مذهبی ما،از کمونیسم و مارکسیسم بود.
به هر حال انقلاب اسلامی که رخ داد دقیقا همان چیزی را به روشنفکران داد که آنها تقریبا یک دهه درباره ارزشمندی آن نوشته و گفته بودند.نظامی روی کار آمد که امپریالیسم ستیز و آمریکاستیز بود.جالب است که در یکی دو سال اول،باز همین روشنفکران همچنان بر باورهای قدیمی خود تاکید میکردند و حتی حکومت جمهوری اسلامی را متهم میکردند که به اندازه کافی امپریالیسم ستیز نیست.
یادمان نرفته که اولین بار یک سازمان چپگرا،که مورد تایید تقریبا عموم روشنفکران ما بود، سفارت آمریکا را اشغال کرد و یادمان نرفته که پس از اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام،شاملو و ساعدی و پرهام و دیگر بزرگان الیت روشنفکری کشور نامه تائید آمیزی بر این حرکت نوشتند و منتشر کردند.یادمان نرفته که چپی ها روی دیوارها می نوشتند سپاه پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید و یا می نوشتند همه ساواکی ها اعدام باید گردند.خلاصه میخواهم بگویم دیگ تندروی و آمریکاستیزی را همین روشنفکران عزیز هم میزدند و جمهوری اسلامی هم برای اینکه اینها را از حیث شعاری خلع سلاح کند مدام مرتکب اعمال آمریکا ستیزانه ی افراطی تر می شد و آنقدر در این کار پیش رفت که روی حضرات روشنفکر کم شد.
🔚خلاصه چپی ها ما کاری کردند که لیبرال تبدیل به یک فحش ناموسی شد و حرف زدن از مزایای دموکراسی عملی مستوجب شماتت و احیانا زندان.و نتیجه میگیرم که گناه همه گرفتاری های امروز ما را نباید صرفا سر مذهبی های تندرو انداخت.گناه روشنفکران دهه پنجاهی بیشتر نباشد کمتر نیست.الان هم روشنفکران ما اگر میخواهند جامعه بهتری داشته باشند باید جملگی بر روی ارزش های دموکراسی خواهانه اجماع کنند وگرنه ....
✍🏼بیژن اشتری
@cafe_andishe95
📌بدا به حال آن مملکتی که روشنفکرانش به بیراهه رفته باشند.امروز داشتم کتابخانه ام را مرتب میکردم و چشمم خورد به کتاب هایی که براهنی و ساعدی و شاملو و پرهام و...در دهه پنجاه نوشته یا ترجمه کرده بودند.بی اغراق همه کتاب ها یک مضمون واحد را دنبال میکرد و آن امپریالیسم ستیزی و استعمار ستیزی است.دریغ از یک کتاب تالیفی یا ترجمه ای درباره دموکراسی.این یک واقعیتی است که در دهه پنجاه خورشیدی،مفهوم دموکراسی هیچ نقشی و هیچ جایگاهی در ذهنیت روشنفکران ایرانی نداشت.
اصلا در مواردی دموکراسی یک ارزش منفی شمرده میشد و به نظرم یک دلیل عمده اش این بود که حامیان نظام شاهنشاهی در جهان عمدتا کشورهای دموکراتیک غربی بودند و البته دلیل دیگرش هم تاثیر پذیری تقریبا همه روشنفکران ما ،و حتی اندیشمندان مذهبی ما،از کمونیسم و مارکسیسم بود.
به هر حال انقلاب اسلامی که رخ داد دقیقا همان چیزی را به روشنفکران داد که آنها تقریبا یک دهه درباره ارزشمندی آن نوشته و گفته بودند.نظامی روی کار آمد که امپریالیسم ستیز و آمریکاستیز بود.جالب است که در یکی دو سال اول،باز همین روشنفکران همچنان بر باورهای قدیمی خود تاکید میکردند و حتی حکومت جمهوری اسلامی را متهم میکردند که به اندازه کافی امپریالیسم ستیز نیست.
یادمان نرفته که اولین بار یک سازمان چپگرا،که مورد تایید تقریبا عموم روشنفکران ما بود، سفارت آمریکا را اشغال کرد و یادمان نرفته که پس از اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام،شاملو و ساعدی و پرهام و دیگر بزرگان الیت روشنفکری کشور نامه تائید آمیزی بر این حرکت نوشتند و منتشر کردند.یادمان نرفته که چپی ها روی دیوارها می نوشتند سپاه پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید و یا می نوشتند همه ساواکی ها اعدام باید گردند.خلاصه میخواهم بگویم دیگ تندروی و آمریکاستیزی را همین روشنفکران عزیز هم میزدند و جمهوری اسلامی هم برای اینکه اینها را از حیث شعاری خلع سلاح کند مدام مرتکب اعمال آمریکا ستیزانه ی افراطی تر می شد و آنقدر در این کار پیش رفت که روی حضرات روشنفکر کم شد.
🔚خلاصه چپی ها ما کاری کردند که لیبرال تبدیل به یک فحش ناموسی شد و حرف زدن از مزایای دموکراسی عملی مستوجب شماتت و احیانا زندان.و نتیجه میگیرم که گناه همه گرفتاری های امروز ما را نباید صرفا سر مذهبی های تندرو انداخت.گناه روشنفکران دهه پنجاهی بیشتر نباشد کمتر نیست.الان هم روشنفکران ما اگر میخواهند جامعه بهتری داشته باشند باید جملگی بر روی ارزش های دموکراسی خواهانه اجماع کنند وگرنه ....
✍🏼بیژن اشتری
@cafe_andishe95
Forwarded from Reza Pahlavi - Official TG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاهرخ شاهید یکی از نخستین هنرمندان ایرانی در تبعید بود که هنرش را به مبارزه آشکار با جمهوری اسلامی پیوند زد و در تمام ۴۴ سال گذشته، در این مبارزه در کنار مردمش پابرجا ایستاد. او به درستی معتقد بود که هیچ ایرانی تبعیدی نمیتواند بگوید که سیاسی نیست. شوربختانه این هنرمند میهنپرست زود از میان ما رفت اما ترانههای دلنشین و صدای گرمش تا سالها برای ایرانیان ماندگار خواهد بود. فقدان شاهرخ را به خانواده وی، جامعه هنری ایران، و همه دوستان و دوستدارانش تسلیت میگویم. یادش گرامی!
@OfficialRezaPahlavi
@OfficialRezaPahlavi
📃در یادداشت قبلی گفتم که هر ایدئولوژی و نهادی که معتقد باشد، چیزی مهمتر از رفاه و آسایش مادی وجود دارد، بسیار مخرب و خطرناک است. برخی اعتراض کردند که آزادی و دمکراسی از رفاه و آسایش مادی مهمتر است و مردم در آلمان نازی هم تا قبل از شروع جنگ رفاه داشتند و...
این انتقادات از یک درک رمانتیک و غیر زمینی از نسبت دو مفهوم رفاه و آزادی ریشه میگیرد که به دلایل تاریخی مشخصی در جامعه ما رواج بسیار داشته است. این رویکرد به اشتباه آزادی را به طور کامل از آسایش و رفاه مادی متمایز در نظر میگیرد، درحالیکه بخش عمدهای از آزادیها همان آسایش مادی و یا نتیجه مستقیم و بی واسطه آن هستند.
🏮آزادی در لیبرالیسم نه مفهومی ماورایی و استعلایی بلکه مفهومی ملموس، تجربی و قابل اندازهگیری است. به عنوان مثال یکی از وجوه مهم آزادی فرد، سهم او از زمان و وقتش و یا به عبارت دیگر آزادی زمان است که بخشی از این مفهوم تحت عنوان اوقات فراغت تعریف میشود. آزادی در استفاده از زمان یا اوقات فراغت نتیجه مستقیم سطح رفاه و استقلال مالی فرد و همچنین سطح توسعهیافتگی جامعه است. بخشی دیگر از مفهوم آزادی داشتن امکان برای غنا بخشیدن به حجم و تنوع تجارب فردی هیجان انگیز و لذت بخش است که لازمه آن هم سطح بالای رفاهی فرد و جامعه است.
پس در گام اول ما بخش قابل توجهی از آزادیها را در مفهوم آسایش مادی مستتر میدانیم. به اعتقاد من در سطحی بالاتر حتی میتوان مفهوم آسایش مادی را وسیعتر از بعد مالی و اقتصادی تعریف کرد و تمام آزادیهای لیبرالی و زمینی را هم درون آن جای داد. این دیدگاه را من نوعی ماتریالیسم انعطاف پذیر و مترقی ضد مارکسیستی میدانم.
در مرحله بعد و در مورد آزادی سیاسی و دمکراسی باید دانست که حق مالکیت فرد، تملک اشیا و خدمات بیشتر توسط او و همچین سطح رفاه و توسعه جامعه نه در تقابل با آزادی سیاسی و دمکراسی لیبرال بلکه پیش نیاز ضروری آن است.
تاریخ همیشه نشان داده آنهایی که رفاه و آسایش مادی را کوچک و کم ارزش دانستهاند و به دنبال اهداف به اصطلاح "والاتری" بودهاند، هرگز در پی آزادی سیاسی و دمکراسی نبودهاند. آنها به دنبال اهداف اسطورهای، آرمانشهری و شدیدا جمعگرایانه بودهاند که فرد و افراد را به تمامی درون خود حل و ذوب کند. زمانی که رفاه و آسایش مادی از اولویت بیفتد فرد یا باید فدای "تکلیف" شود یا تاریخ و یا هر نوع اندیشه آرمانشهری و آخرالزمانی که بی تردید رفاه و آزادی زمینی را حقیر میشمارد و باور دارد که صلاح و سعادت فرد را بهتر از خود او میشناسد.
✍🏼طوس طهماسبی
@cafe_andishe95
این انتقادات از یک درک رمانتیک و غیر زمینی از نسبت دو مفهوم رفاه و آزادی ریشه میگیرد که به دلایل تاریخی مشخصی در جامعه ما رواج بسیار داشته است. این رویکرد به اشتباه آزادی را به طور کامل از آسایش و رفاه مادی متمایز در نظر میگیرد، درحالیکه بخش عمدهای از آزادیها همان آسایش مادی و یا نتیجه مستقیم و بی واسطه آن هستند.
🏮آزادی در لیبرالیسم نه مفهومی ماورایی و استعلایی بلکه مفهومی ملموس، تجربی و قابل اندازهگیری است. به عنوان مثال یکی از وجوه مهم آزادی فرد، سهم او از زمان و وقتش و یا به عبارت دیگر آزادی زمان است که بخشی از این مفهوم تحت عنوان اوقات فراغت تعریف میشود. آزادی در استفاده از زمان یا اوقات فراغت نتیجه مستقیم سطح رفاه و استقلال مالی فرد و همچنین سطح توسعهیافتگی جامعه است. بخشی دیگر از مفهوم آزادی داشتن امکان برای غنا بخشیدن به حجم و تنوع تجارب فردی هیجان انگیز و لذت بخش است که لازمه آن هم سطح بالای رفاهی فرد و جامعه است.
پس در گام اول ما بخش قابل توجهی از آزادیها را در مفهوم آسایش مادی مستتر میدانیم. به اعتقاد من در سطحی بالاتر حتی میتوان مفهوم آسایش مادی را وسیعتر از بعد مالی و اقتصادی تعریف کرد و تمام آزادیهای لیبرالی و زمینی را هم درون آن جای داد. این دیدگاه را من نوعی ماتریالیسم انعطاف پذیر و مترقی ضد مارکسیستی میدانم.
در مرحله بعد و در مورد آزادی سیاسی و دمکراسی باید دانست که حق مالکیت فرد، تملک اشیا و خدمات بیشتر توسط او و همچین سطح رفاه و توسعه جامعه نه در تقابل با آزادی سیاسی و دمکراسی لیبرال بلکه پیش نیاز ضروری آن است.
تاریخ همیشه نشان داده آنهایی که رفاه و آسایش مادی را کوچک و کم ارزش دانستهاند و به دنبال اهداف به اصطلاح "والاتری" بودهاند، هرگز در پی آزادی سیاسی و دمکراسی نبودهاند. آنها به دنبال اهداف اسطورهای، آرمانشهری و شدیدا جمعگرایانه بودهاند که فرد و افراد را به تمامی درون خود حل و ذوب کند. زمانی که رفاه و آسایش مادی از اولویت بیفتد فرد یا باید فدای "تکلیف" شود یا تاریخ و یا هر نوع اندیشه آرمانشهری و آخرالزمانی که بی تردید رفاه و آزادی زمینی را حقیر میشمارد و باور دارد که صلاح و سعادت فرد را بهتر از خود او میشناسد.
✍🏼طوس طهماسبی
@cafe_andishe95
🌱مقایسه دو برند چای جهان و چای دبش میتواند فواید زیادی برای همه ما ایرانیها داشته باشد.چای جهان یکی از معروفترین برندهای چای در دوران قبل از انقلاب بود.مالک و مدیر چای جهان کارآفرین نابغه ای بود به اسم محمد صادق فاتح یزدی که به مرور زمان مجموعهای از کارخانهها و شرکتهای تولیدی، از چای و پتو و روغن خوراکی تا روغن موتور را در اطراف کرج تاسیس کرد.آن هم بدون گرفتن یک دلار ارز ترجیحی یا حمایتی.او یک سرمایهگذار کلاسیک بود که 🍃صرفا با استفاده از خلاقیتهای خود و محیطی که به وی اجازه تولید و کسب و کار میداد توانست به رفاه و رونق اقتصادی کشورش کمک کند.سرمایهداری که در ضمن علاقه بیحد و حصری هم به کارهای خیریه و عامالمنفعه داشت.
🪨اما زمانه تبدار بود و بیمار.چریکهای کمونیست فدایی خلق به این نتیجه رسیده بودند که فاتح یزدی یک بورژوا کومپرادور است که خون کارگران را در شیشه کرده و هیچ وظیفه ای ضروریتر از ترور انقلابی او نیست.غلامحسین ساعدی، داستاننویس و نمایشنامه نویس معروف ، یکی دو سال پس از انقلاب افشا کرد:«فتحعلی پناهیان را از نزدیک میشناختم، جوان بیست و چند سالهای بود...بچه عجیبی بود .همان بود که سرمایهدار گردنکلفت کرجی(فاتح یزدی) را کشت.همان که چای جهان را داشت.»فاتح یزدی در مرداد هزار و سیصد و پنجاه و سه در زیر پل تاج با شلیک سه گلوله کشته شد و سازمان چریکهای فدایی خلق رسماً مسئولیت این قتل را پذیرفت.شرکت های فاتح یزدی نیز پس از انقلاب مصادره شد.
🍂چای دبش یک برند پساانقلابی است که برخلاف چای جهان که صرفا از محصولات باغهای چای ایران استفاده میکرد صرفا وابسته به واردات چای از خارج است.مدیرعامل این شرکت آقای اکبر رحیمی متولد هزار و سیصد و پنجاه است و از سی و پنج سالگی مشغول این کار شده است.بنا به گفته سازمان بازرسی کل کشور ،هفتاد و نه درصد ارز ترجیحی برای واردات چای به شرکت چای دبش اختصاص داده شد(مبلغی حدود سه میلیارد دلار،برابر یک چهارم درآمد سالانه نفتی کشور).این اقدام با هماهنگی و تایید وزارت صمت،وزارت جهاد کشاورزی و بانک مرکزی از سال نود و هشت و طی سه سال صورت گرفت .قرار بوده شرکت دبش از این سه میلیارد دلار ارز با نرخ ترجیحی برای واردات ماشین آلات و چای از هندوستان استفاده کند اما بخش قابل توجهی از این مبلغ را در جاهای دیگر هزینه کرده و به جای واردات چای مرغوب از هند چای نامرغوب از کنیا وارد کرده است.
چای جهان نماد یک رژیم سرمایهداری غربگرا بود.
چای دبش نماد یک رژیم انقلابی مستقل و خودکفاست که رشتههای وابستگی به امپریالیسم جهانی را قطع کرده است.
✍🏼بیژن اشتری
@cafe_andishe95
🪨اما زمانه تبدار بود و بیمار.چریکهای کمونیست فدایی خلق به این نتیجه رسیده بودند که فاتح یزدی یک بورژوا کومپرادور است که خون کارگران را در شیشه کرده و هیچ وظیفه ای ضروریتر از ترور انقلابی او نیست.غلامحسین ساعدی، داستاننویس و نمایشنامه نویس معروف ، یکی دو سال پس از انقلاب افشا کرد:«فتحعلی پناهیان را از نزدیک میشناختم، جوان بیست و چند سالهای بود...بچه عجیبی بود .همان بود که سرمایهدار گردنکلفت کرجی(فاتح یزدی) را کشت.همان که چای جهان را داشت.»فاتح یزدی در مرداد هزار و سیصد و پنجاه و سه در زیر پل تاج با شلیک سه گلوله کشته شد و سازمان چریکهای فدایی خلق رسماً مسئولیت این قتل را پذیرفت.شرکت های فاتح یزدی نیز پس از انقلاب مصادره شد.
🍂چای دبش یک برند پساانقلابی است که برخلاف چای جهان که صرفا از محصولات باغهای چای ایران استفاده میکرد صرفا وابسته به واردات چای از خارج است.مدیرعامل این شرکت آقای اکبر رحیمی متولد هزار و سیصد و پنجاه است و از سی و پنج سالگی مشغول این کار شده است.بنا به گفته سازمان بازرسی کل کشور ،هفتاد و نه درصد ارز ترجیحی برای واردات چای به شرکت چای دبش اختصاص داده شد(مبلغی حدود سه میلیارد دلار،برابر یک چهارم درآمد سالانه نفتی کشور).این اقدام با هماهنگی و تایید وزارت صمت،وزارت جهاد کشاورزی و بانک مرکزی از سال نود و هشت و طی سه سال صورت گرفت .قرار بوده شرکت دبش از این سه میلیارد دلار ارز با نرخ ترجیحی برای واردات ماشین آلات و چای از هندوستان استفاده کند اما بخش قابل توجهی از این مبلغ را در جاهای دیگر هزینه کرده و به جای واردات چای مرغوب از هند چای نامرغوب از کنیا وارد کرده است.
چای جهان نماد یک رژیم سرمایهداری غربگرا بود.
چای دبش نماد یک رژیم انقلابی مستقل و خودکفاست که رشتههای وابستگی به امپریالیسم جهانی را قطع کرده است.
✍🏼بیژن اشتری
@cafe_andishe95
📎📖برشی است از نشریهٔ «کتاب جمعه» متعلق به احمد شاملو. از نظر او، چریکها باید جلوی این دو روستایی، ( عزیز و بلور ) دست به اسلحه میبردند و با قدرت تمام و خشونت کامل موجودیت خودشان را اثبات میکردند. چون این روستاییها به مصلحت خود واقف نبودند!
بسیاری از روشنفکران چپ از جمله شاملو ، ساعدی و... رفیق محمد علی سپانلو ضمن دفاع از عملکرد تروریستی فداییان خلق و ژاندارمکشی آنها از سربازان بیگناه پاسگاه سیاهکل و تایید روشهای آشوب طلبانۀ مسلحانه ی آنها در غارت پادگان های ارتش و حمله به کلانتری ها و پاسبان کشی ها تحت عنوان "اقدام ابتکار آمیز" یاد میکردند و از خیزش پرولتاریا همچون یک مفهوم ناب کمونیستی سخن می گفتند.
@cafe_andishe95
بسیاری از روشنفکران چپ از جمله شاملو ، ساعدی و... رفیق محمد علی سپانلو ضمن دفاع از عملکرد تروریستی فداییان خلق و ژاندارمکشی آنها از سربازان بیگناه پاسگاه سیاهکل و تایید روشهای آشوب طلبانۀ مسلحانه ی آنها در غارت پادگان های ارتش و حمله به کلانتری ها و پاسبان کشی ها تحت عنوان "اقدام ابتکار آمیز" یاد میکردند و از خیزش پرولتاریا همچون یک مفهوم ناب کمونیستی سخن می گفتند.
@cafe_andishe95
Forwarded from سازمان مشروطه ایران
سخنرانی #حجت_کلاشی به مناسبت ۲۱ آذر روز نجات آذربایجان در شهر هانوفر آلمان
🔹موضوع: اهمیت فرماندهی پادشاه و ارتش شاهنشاهی و نقش مردم آذربایجان و کردستان در این روز تاریخی
🔻برگزار کننده: حزب نهاد پادشاهی در اروپا
▪️تاریخ: شنبه ۱۸ آذر /۹ دسامبر
ساعت ۱۵:۰۰ به وقت اروپای مرکزی / ساعت ۱۷:۰۰ به وقت ایران
▪️🔹 تلفن تماس جهت هماهنگی برای شرکت در نشست: 4917668441111+
@mashrootehorg
🔹موضوع: اهمیت فرماندهی پادشاه و ارتش شاهنشاهی و نقش مردم آذربایجان و کردستان در این روز تاریخی
🔻برگزار کننده: حزب نهاد پادشاهی در اروپا
▪️تاریخ: شنبه ۱۸ آذر /۹ دسامبر
ساعت ۱۵:۰۰ به وقت اروپای مرکزی / ساعت ۱۷:۰۰ به وقت ایران
▪️🔹 تلفن تماس جهت هماهنگی برای شرکت در نشست: 4917668441111+
@mashrootehorg
Forwarded from نقد آنارشیسم
درود بر اعضا محترم کانال
تا امروز کانال نقد آنارشیسم، کانالی بود در جهت اطلاع رسانی به صورت یک طرفه و به صورت کامل و وافی در خصوص آنارشیسم اطلاعرسانی شد.
اما از امروز تصمیم بر این شد که نظرات خوانندگان و دریافتهایشان از نقدهای ارائه شده (حتی در صورت مخالفت با نقدهای ارائه شده) بررسی و به ایرادات آنان پاسخ داده شود.
از خوانندگان محترمی که در خصوص آنارشیسم و روشهای مبارزاتی بحث و گفتگویی دارند، دعوت می شود تا با مراجعه به ادمین، زمانی را برای گفتگو و مناظره با آنها تعیین نمایند.
محتوا و نتیجه مناظرات بدون دخل و تصرف در این کانال منتشر خواهد شد
@naghdeanarchismadmin
ادرس ادمین
انجمن جامعه شناسان اندیشه فردا
@naghdeanarchism
تا امروز کانال نقد آنارشیسم، کانالی بود در جهت اطلاع رسانی به صورت یک طرفه و به صورت کامل و وافی در خصوص آنارشیسم اطلاعرسانی شد.
اما از امروز تصمیم بر این شد که نظرات خوانندگان و دریافتهایشان از نقدهای ارائه شده (حتی در صورت مخالفت با نقدهای ارائه شده) بررسی و به ایرادات آنان پاسخ داده شود.
از خوانندگان محترمی که در خصوص آنارشیسم و روشهای مبارزاتی بحث و گفتگویی دارند، دعوت می شود تا با مراجعه به ادمین، زمانی را برای گفتگو و مناظره با آنها تعیین نمایند.
محتوا و نتیجه مناظرات بدون دخل و تصرف در این کانال منتشر خواهد شد
@naghdeanarchismadmin
ادرس ادمین
انجمن جامعه شناسان اندیشه فردا
@naghdeanarchism
لیبراسیون/لیبرالیسم
🔺مغلطه کنید ،توهم توطئه داشته باشید ،زنستیزی را به شاکله فلسفه خود ارتقا بدهید ،به شعور مردم توهین کنید و سطحی و قشرینگر باشید و دروغ بگویید(شبیه پست مدرنیسم که نیچه پدر آن است)
همگی در یک پکیج توسط نیچه:
«زنان هـمواره با نمونههای انحطاط، با کشیشان، علیه «قدرتمندان»، «نیرومندان»، مردان، تبانی کردهاند. زن کودکان را به آیین تقوا، ترحم و عشق میآورد: مادر بهنحو متقاعدکنندهای نوعدوستی را به نمایش درمی آورد .»
ارادهٔ قدرت / فریدریش نیچه
——————-
🔺در عرف روشنفکرنمای ایرانی به چنین ترهاتی سخنان عمیق گفته می شود.!!
@cafe_andishe95
همگی در یک پکیج توسط نیچه:
«زنان هـمواره با نمونههای انحطاط، با کشیشان، علیه «قدرتمندان»، «نیرومندان»، مردان، تبانی کردهاند. زن کودکان را به آیین تقوا، ترحم و عشق میآورد: مادر بهنحو متقاعدکنندهای نوعدوستی را به نمایش درمی آورد .»
ارادهٔ قدرت / فریدریش نیچه
——————-
🔺در عرف روشنفکرنمای ایرانی به چنین ترهاتی سخنان عمیق گفته می شود.!!
@cafe_andishe95
💰📡درامد ملی قدرتهای بزرگ و هزینه دفاعی در سال 1937
📕از کتاب پیدایش و فروپاشی قدرتهای بزرگ نوشته پل کندی
@cafe_andishe95
📕از کتاب پیدایش و فروپاشی قدرتهای بزرگ نوشته پل کندی
@cafe_andishe95
🔺🔺باور کنید که این جدول کوچک معجزهگر است! چنان حجمی از حقیقت را در خود متراکم کرده که میتواند هفتاد سال تبلیغات فریبنده و اغواگر مارکسیستها، آنتی امپریالیستها و پسا استعماریها را دود کند و به هوا بفرستد.
📉چندین دهه خستگی ناپذیر تکرار کردند که پیشرفتهترین قدرتهای سرمایهداری یعنی ایالات متحده و انگلستان سرآمد جنگطلبی و نظامیگریاند، در گوشه و کنار جهان جنگ راه میاندازند تا جیب صنایع اسلحه سازی خود را پر کنند، مترصد ضعف نظامی بلوک سوسیالیسم یا کشورهای به اصطلاح مستقلاند تا به آنها هجوم برند و بحرانهای حاد سیستم سرمایهداری خود را از راه جنگ بطور موقت حل و کنترل مینمایند و...
📊اما این جدول که از کتاب پیدایش و فروپاشی قدرتهای بزرگ نوشته پل کندی آوردهایم، نشان میدهد که دو سال قبل از آغاز جنگ جهانی دوم، آمریکا و انگلستان کمترین هزینه نظامی به نسبت درآمد ملی را با فاصلهای خیره کننده نسبت به دیگر قدرتها دارند. ایالات متحده در آن سال با درآمد ملی شصت و هشت بیلیون دلار، تنها یک و نیم درصد از این درآمد را صرف هزینههای نظامی میکند، در حالی این درصد در آلمان نازی بیست و سه و نیم، در شوروی بیست و شش و در ژاپن بیست و هشت درصد است! امپراتوری بریتانیا هم پنج و هفت دهم درصد از درآمد خود را صرف هزینههای نظامی میکند.
این ارقام سند سرافرازی لیبرال دمکراسی بازار و گواه رسوایی و دروغگویی دشمنان پر مدعایش است. در دوران جنگ سرد هم همین نسبت وجود دارد. با کاهش عمده درصد هزینه نظامی انگلستان و فرانسه، ایالات متحده چهار تا پنج درصد هزینه میکند و اتحاد شوروی سوسیالیستی بیست و هفت تا سی درصد! سی درصد هزینه نظامی از درآمد ملی سالانه به این معنا است که شما تقریبا به جای یک کشور نرمال با یک پادگان نظامی سر و کار دارید که ظاهرا کشوری هم درونش وجود دارد.
همان پادگانی که تابلوها و علائم خیابانی منقش به اسامی جدید خیابانهای اروپای غربی را در مقرهای نظامی سریاش در آلمان شرقی نگهداری میکرد و از آن سو از صبح تا شام از جنبش صلح، پیکار برای صلح و بلوک جهانی صلح و سوسیالیسم داد سخن میداد. جنبشهای صلح ساده لوح در اروپای غربی و آمریکا بازیچه یا حقوق بگیرش بودند تا با فشار به دولتها هزینه نظامی آنهارا پایین نگهدارند تا زمینه برای سیطره جهانی شوروی و باجگیری هستهایاش فراهم گردد.
دولت شوروی اینگونه مردمش را که در حسرت یک کیلو گوجه فرنگی، نیم کیلو کالباس و یک آپارتمان پنجاه متری که دستشویی و آشپزخانه مشترک نداشته باشند، زندگی خود را با نرخ امید به زندگی نزدیک به کشورهای آفریقایی فقیر سپری میکردند، فریب میداد: اگر مدام در کار تقویت نیروهای مسلحمان نباشیم، کشورهای امپریالیستی در چشم برهم زدنی قورتمان خواهند داد! در همین حال نقشهها و نیروهای لازم برای فتح دو هفتهای آلمان غربی و ژاپن و اجرای استراتژی شش هفته تا کرانه اطلس، فراهم میشد.
پس از فروپاشی امپراتوری شوروی، چنان کاهش چشمگیری در هزینهها و پروژههای نظامی بلوک غرب پدید آمد که هیچ شکی را در مورد حقیقت ماجرا باقی نگذاشت. هیچکس قرار نبود به شوروی یا روسیه حمله کند. این خود حزب کمونیست شوروی بود آغازگر خصومت و تهدید و تداوم دهنده آن بود. زمانی که گورباچف برای نخستین بار به دنبال کاهش واقعی تنش و هزینههای نظامی رفت، بلوک غرب نیز با او همراهی کرد. برای مثال تعداد تانکهای آلمان از چهار هزار دستگاه به سیصد دستگاه رسید. بسیاری از سلاحهای پیشرفته نظیر اف صد و یازده، اف چهارده و اف صد و هفده و اس آر هفتاد و یک برای کاهش هزینهها در آمریکا بازنشسته شدند و اگر در دوران جنگ سرد بین چهار تا شش سال یک تانک یا هواپیمای جدید طراحی میشد، اکنون این فاصله به حدود سه دهه رسیده بود.
✍🏼طوس طهماسبی
@cafe_andishe95
📉چندین دهه خستگی ناپذیر تکرار کردند که پیشرفتهترین قدرتهای سرمایهداری یعنی ایالات متحده و انگلستان سرآمد جنگطلبی و نظامیگریاند، در گوشه و کنار جهان جنگ راه میاندازند تا جیب صنایع اسلحه سازی خود را پر کنند، مترصد ضعف نظامی بلوک سوسیالیسم یا کشورهای به اصطلاح مستقلاند تا به آنها هجوم برند و بحرانهای حاد سیستم سرمایهداری خود را از راه جنگ بطور موقت حل و کنترل مینمایند و...
📊اما این جدول که از کتاب پیدایش و فروپاشی قدرتهای بزرگ نوشته پل کندی آوردهایم، نشان میدهد که دو سال قبل از آغاز جنگ جهانی دوم، آمریکا و انگلستان کمترین هزینه نظامی به نسبت درآمد ملی را با فاصلهای خیره کننده نسبت به دیگر قدرتها دارند. ایالات متحده در آن سال با درآمد ملی شصت و هشت بیلیون دلار، تنها یک و نیم درصد از این درآمد را صرف هزینههای نظامی میکند، در حالی این درصد در آلمان نازی بیست و سه و نیم، در شوروی بیست و شش و در ژاپن بیست و هشت درصد است! امپراتوری بریتانیا هم پنج و هفت دهم درصد از درآمد خود را صرف هزینههای نظامی میکند.
این ارقام سند سرافرازی لیبرال دمکراسی بازار و گواه رسوایی و دروغگویی دشمنان پر مدعایش است. در دوران جنگ سرد هم همین نسبت وجود دارد. با کاهش عمده درصد هزینه نظامی انگلستان و فرانسه، ایالات متحده چهار تا پنج درصد هزینه میکند و اتحاد شوروی سوسیالیستی بیست و هفت تا سی درصد! سی درصد هزینه نظامی از درآمد ملی سالانه به این معنا است که شما تقریبا به جای یک کشور نرمال با یک پادگان نظامی سر و کار دارید که ظاهرا کشوری هم درونش وجود دارد.
همان پادگانی که تابلوها و علائم خیابانی منقش به اسامی جدید خیابانهای اروپای غربی را در مقرهای نظامی سریاش در آلمان شرقی نگهداری میکرد و از آن سو از صبح تا شام از جنبش صلح، پیکار برای صلح و بلوک جهانی صلح و سوسیالیسم داد سخن میداد. جنبشهای صلح ساده لوح در اروپای غربی و آمریکا بازیچه یا حقوق بگیرش بودند تا با فشار به دولتها هزینه نظامی آنهارا پایین نگهدارند تا زمینه برای سیطره جهانی شوروی و باجگیری هستهایاش فراهم گردد.
دولت شوروی اینگونه مردمش را که در حسرت یک کیلو گوجه فرنگی، نیم کیلو کالباس و یک آپارتمان پنجاه متری که دستشویی و آشپزخانه مشترک نداشته باشند، زندگی خود را با نرخ امید به زندگی نزدیک به کشورهای آفریقایی فقیر سپری میکردند، فریب میداد: اگر مدام در کار تقویت نیروهای مسلحمان نباشیم، کشورهای امپریالیستی در چشم برهم زدنی قورتمان خواهند داد! در همین حال نقشهها و نیروهای لازم برای فتح دو هفتهای آلمان غربی و ژاپن و اجرای استراتژی شش هفته تا کرانه اطلس، فراهم میشد.
پس از فروپاشی امپراتوری شوروی، چنان کاهش چشمگیری در هزینهها و پروژههای نظامی بلوک غرب پدید آمد که هیچ شکی را در مورد حقیقت ماجرا باقی نگذاشت. هیچکس قرار نبود به شوروی یا روسیه حمله کند. این خود حزب کمونیست شوروی بود آغازگر خصومت و تهدید و تداوم دهنده آن بود. زمانی که گورباچف برای نخستین بار به دنبال کاهش واقعی تنش و هزینههای نظامی رفت، بلوک غرب نیز با او همراهی کرد. برای مثال تعداد تانکهای آلمان از چهار هزار دستگاه به سیصد دستگاه رسید. بسیاری از سلاحهای پیشرفته نظیر اف صد و یازده، اف چهارده و اف صد و هفده و اس آر هفتاد و یک برای کاهش هزینهها در آمریکا بازنشسته شدند و اگر در دوران جنگ سرد بین چهار تا شش سال یک تانک یا هواپیمای جدید طراحی میشد، اکنون این فاصله به حدود سه دهه رسیده بود.
✍🏼طوس طهماسبی
@cafe_andishe95
✨جنگ از دو دیدگاه⚔️
به این دو جمله دقت کنید:
1-جنگ پدر هر چیزِ خوب است
2-جنگ چیز زشتی است، اما زشت ترین چیز نیست. وضعیت فرسوده و تنزل یافته احساس اخلاقی و میهن پرستانه که فکر میکند هیچ چیز ارزش جنگ را ندارد بسیار بدتر است.
🔺جمله اول حاصل تعطیل کردن عقل و درایت و گزافه گویی در سطح نازلی چون صدور احکام جزمی دینی است با مغلطه کلی بافی و حکمی ضد بشری و خطرناک.
جمله دوم حاصل بهره گیری از عقل و درایتی روشن و هوشمندانه و مفید.
جمله اول از نیچه در کتاب حکمت شادان و جمله دوم از جان استوارت میل اندیشمند لیبرال بود.
جالب آنکه جنون خودشیفتگی نیچه باعث شده بود صراحتا بگوید استوارت میل بیمایه است و اصولا ارزش خواندن ندارد!
@cafe_andishe95
به این دو جمله دقت کنید:
1-جنگ پدر هر چیزِ خوب است
2-جنگ چیز زشتی است، اما زشت ترین چیز نیست. وضعیت فرسوده و تنزل یافته احساس اخلاقی و میهن پرستانه که فکر میکند هیچ چیز ارزش جنگ را ندارد بسیار بدتر است.
🔺جمله اول حاصل تعطیل کردن عقل و درایت و گزافه گویی در سطح نازلی چون صدور احکام جزمی دینی است با مغلطه کلی بافی و حکمی ضد بشری و خطرناک.
جمله دوم حاصل بهره گیری از عقل و درایتی روشن و هوشمندانه و مفید.
جمله اول از نیچه در کتاب حکمت شادان و جمله دوم از جان استوارت میل اندیشمند لیبرال بود.
جالب آنکه جنون خودشیفتگی نیچه باعث شده بود صراحتا بگوید استوارت میل بیمایه است و اصولا ارزش خواندن ندارد!
@cafe_andishe95
📩با وجود نامه نگاریهای ضد ملی میرزا کوچک خان با شوروی
ضرورت دارد تجلیل رسمی از وی متوقف شود.
🔻 با گذشت بیش از صدسال ازمرگ میرزاکوچکخان (۱۲۵۹-۱۳۰۰ خ.) هنوز ابعاد زیادی از اندیشه و تکاپوهای او و جنبش جنگل و نیز ماهیت «جمهوری شورایی سوسیالیستی ایران» ناشناخته مانده است. در روزهای اخیرکتاب مهم «جبهه ایرانی-انقلاب جهانی، اسنادی درباره تجاوز و تهاجم شوروی به گیلان ۱۹۲۰-۱۹۲۱» به کوشش مویسی پرسیتس و ترجمه دکتر محمد نایبپور توسط انتشارات نگارستان اندیشه روانه بازار کتاب شده است.
🔻 بیشتر سیصد سند این مجموعه در ارتباط مستقیم با جنبش جنگل، تلاشهای زمامداران شوروی برای گسترش انقلاب در شمال ایران و چگونگی تعامل با جنبش جنگل و حمایت از میرزاکوچکخان در تاسیس جمهوری شورایی ایران است. این اسناد به خوبی ماهیت اقدامات میرزاکوچکخان را بیش از پیش به صورت مستند بیان کرده که چگونه با جاهطلبی، کوتهفکری و ساده لوحی گیلان و ایران را در معرض خطر بزرگی قرار داد. در نهایت نیز تردیدها و بیعملگی مسکو بود که خطر تجزیه را از ایران دور ساخت. به ویژه باید به عهدنامه مودت ایران و شوروی در ۱۹۲۱ (امضا شده توسط دیپلمات وطندست مشاورالممالک انصاری) باید اشاره کرد که شوروی را از هرگونه دخالت در امور گیلان و ایران محروم میساخت.
🔰در ارتباط با متن بالا، بخشهایی از اسناد کتاب آورده می شود:
🔻 «من با تمام توان برای تحقق فوقالعاده سریع اندیشههای کمونیسم بر پایه برابری همگانی تلاش میکنم» (از نامه میرزاکوچکخان جنگلی به لنین در تاریخ ۲۰ ژوئیه ۱۹۲۰ سند شماره ۶۹).
🔻«انقلاب در ایران به انقلابیون صادق و مجرب نیازمند است و نیز شناخت ویژگیهای ایران ضروری است تا بتوان صادقانه انقلابی عمل کرد. تجربه انقلاب کبیر روسیه لازم است تا ماهرانه در شرایط واقعی ایران به کار بسته شود»(از نامه میرزاکوچکخان به لنین در ۱۷ ژوئیه ۱۹۲۰ سن)
⬇️بخشی از بیانیه جمهوری شوروی ایران در گیلان به ریاست میرازکوچکخان:
🔻 «این نیروی ملی با کمک و هدایت همه عناصر پیشرو جهان و به کمک حقیقت اصول اساسی سوسیالیسم برای آزادی مردم ایران و سایر ملل از زیر یوغ ظلم و ستم امپریالیستی در مسیر انقلاب سرخ قدم نهادهاند».
🔻 «شعله فروزانی در روسیه روشن شده است که در آغاز از پرتو پرفروغش نابینا بودیم تا جایی که از آن رویگردان شدیم. اما اکنون عظمت این پرتو خیره کننده را دریافتیم. اگر نوری که در روسیه میدرخشد خاموش شود ملت ایران امکان روشن نمودن آن را ندارد. بدین دلیل تمام تلاشهای مردم ایران معطوف به اتحاد با روسیه شوروی است در پاسداشت اتحاد ناگسستنی با بلشویکهای روس.
نمایندگان روسیه شوروی را در آغوش میگیرم و میبوسم.»
🔻 «دولت موقت انقلابی به من گفت که تحقق سوسیالیسم بر پایه رهنمودهای اساسی رفیق لنین را سرلوحه فعالیتهای خود قرار داده است» (راسكولينيكوف به لنین)
🔻 درخواست ارجونیکیدزه از لنین با کمک کوچک خان و کمونیستهای ایرانی دولت شوروی را اعلام کنیم شهر به شهر را بگیریم و انگلیسیها را بیرون کنیم این اقدام تاثیری شگرف بر تمام شرق نزدیک خواهد داشت»
سیاست شناسی
@cafe_andishe95
ضرورت دارد تجلیل رسمی از وی متوقف شود.
🔻 با گذشت بیش از صدسال ازمرگ میرزاکوچکخان (۱۲۵۹-۱۳۰۰ خ.) هنوز ابعاد زیادی از اندیشه و تکاپوهای او و جنبش جنگل و نیز ماهیت «جمهوری شورایی سوسیالیستی ایران» ناشناخته مانده است. در روزهای اخیرکتاب مهم «جبهه ایرانی-انقلاب جهانی، اسنادی درباره تجاوز و تهاجم شوروی به گیلان ۱۹۲۰-۱۹۲۱» به کوشش مویسی پرسیتس و ترجمه دکتر محمد نایبپور توسط انتشارات نگارستان اندیشه روانه بازار کتاب شده است.
🔻 بیشتر سیصد سند این مجموعه در ارتباط مستقیم با جنبش جنگل، تلاشهای زمامداران شوروی برای گسترش انقلاب در شمال ایران و چگونگی تعامل با جنبش جنگل و حمایت از میرزاکوچکخان در تاسیس جمهوری شورایی ایران است. این اسناد به خوبی ماهیت اقدامات میرزاکوچکخان را بیش از پیش به صورت مستند بیان کرده که چگونه با جاهطلبی، کوتهفکری و ساده لوحی گیلان و ایران را در معرض خطر بزرگی قرار داد. در نهایت نیز تردیدها و بیعملگی مسکو بود که خطر تجزیه را از ایران دور ساخت. به ویژه باید به عهدنامه مودت ایران و شوروی در ۱۹۲۱ (امضا شده توسط دیپلمات وطندست مشاورالممالک انصاری) باید اشاره کرد که شوروی را از هرگونه دخالت در امور گیلان و ایران محروم میساخت.
🔰در ارتباط با متن بالا، بخشهایی از اسناد کتاب آورده می شود:
🔻 «من با تمام توان برای تحقق فوقالعاده سریع اندیشههای کمونیسم بر پایه برابری همگانی تلاش میکنم» (از نامه میرزاکوچکخان جنگلی به لنین در تاریخ ۲۰ ژوئیه ۱۹۲۰ سند شماره ۶۹).
🔻«انقلاب در ایران به انقلابیون صادق و مجرب نیازمند است و نیز شناخت ویژگیهای ایران ضروری است تا بتوان صادقانه انقلابی عمل کرد. تجربه انقلاب کبیر روسیه لازم است تا ماهرانه در شرایط واقعی ایران به کار بسته شود»(از نامه میرزاکوچکخان به لنین در ۱۷ ژوئیه ۱۹۲۰ سن)
⬇️بخشی از بیانیه جمهوری شوروی ایران در گیلان به ریاست میرازکوچکخان:
🔻 «این نیروی ملی با کمک و هدایت همه عناصر پیشرو جهان و به کمک حقیقت اصول اساسی سوسیالیسم برای آزادی مردم ایران و سایر ملل از زیر یوغ ظلم و ستم امپریالیستی در مسیر انقلاب سرخ قدم نهادهاند».
🔻 «شعله فروزانی در روسیه روشن شده است که در آغاز از پرتو پرفروغش نابینا بودیم تا جایی که از آن رویگردان شدیم. اما اکنون عظمت این پرتو خیره کننده را دریافتیم. اگر نوری که در روسیه میدرخشد خاموش شود ملت ایران امکان روشن نمودن آن را ندارد. بدین دلیل تمام تلاشهای مردم ایران معطوف به اتحاد با روسیه شوروی است در پاسداشت اتحاد ناگسستنی با بلشویکهای روس.
نمایندگان روسیه شوروی را در آغوش میگیرم و میبوسم.»
🔻 «دولت موقت انقلابی به من گفت که تحقق سوسیالیسم بر پایه رهنمودهای اساسی رفیق لنین را سرلوحه فعالیتهای خود قرار داده است» (راسكولينيكوف به لنین)
🔻 درخواست ارجونیکیدزه از لنین با کمک کوچک خان و کمونیستهای ایرانی دولت شوروی را اعلام کنیم شهر به شهر را بگیریم و انگلیسیها را بیرون کنیم این اقدام تاثیری شگرف بر تمام شرق نزدیک خواهد داشت»
سیاست شناسی
@cafe_andishe95
❌مغلطه یکی از روشهای کارو کسب نیچه
🔻مغالطه (fallacy)
ما انتظار نداریم که در یک متن فلسفی با مغالطه مواجه شویم ولی این مورد درباره نیچه صدق نمیکند.
نیچه در موارد متعدد از انواع مغالطه استفاده میکند.
یکی از پرتکرارترین و رایجترین شیوههای مغالطه او استفاده از مغالطه شخص ستیزی (ad hominem Argument) است.
در این مغالطه بهجای اینکه به استدلال یا گفته فرد توجه شود به شخصیت او حمله میشود و ازآنجاکه شخصیت فرد قابلقبول نیست نتیجه گرفته میشود که ادعای او نادرست است.
نیچه در کتاب غروب بتها ادعا میکند که ما باید به آموزههای سقراط شک کنیم به خاطر اینکه او زشت بوده .
نیچه در بسیاری از موارد از روی شخصیت افراد در مورد آرایشان قضاوت میکند.
این شیوه بیانی نیچه ازاینجا نشات میگیرد که او معتقد است فیلسوف باید خود عامل به حرفهایش باشد.
برای مثال نیچه سقراط را برای اینکه خودش بهزعم او فضیلت مند نبوده ناتوان از ارائه نظریه درست در مورد فضیلت میداند.
نیچه حتی گاهی نه به شخص بلکه به یک گروه حمله میکند.
برای نمونه با عناوینی چون آلمانیها یا یهودیها و بررسی روحیات جمعی آنها در مورد افکار و باورهایشان قضاوت میکند.
درمجموع میتوان گفت نیچه با استفاده از استراتژیهای زبانی همچون گزین گویه، پارودی، استعاره و مغالطه تلاش میکند زبانی جدید برای فلسفه خود بیابد.
زبانی که قادر باشد حامل نقدهای کوبنده او به سنت متافیزیکی غربی باشد.
زبانی که همچون پتک اندیشهها و ارزشهای دروغین را تخریب کند و با خلاقیت خود اندیشههای نو جایگزین آنها کند.
✍🏼چهار استراتژی زبانی نیچه.کرمی
@cafe_andishe95
🔻مغالطه (fallacy)
ما انتظار نداریم که در یک متن فلسفی با مغالطه مواجه شویم ولی این مورد درباره نیچه صدق نمیکند.
نیچه در موارد متعدد از انواع مغالطه استفاده میکند.
یکی از پرتکرارترین و رایجترین شیوههای مغالطه او استفاده از مغالطه شخص ستیزی (ad hominem Argument) است.
در این مغالطه بهجای اینکه به استدلال یا گفته فرد توجه شود به شخصیت او حمله میشود و ازآنجاکه شخصیت فرد قابلقبول نیست نتیجه گرفته میشود که ادعای او نادرست است.
نیچه در کتاب غروب بتها ادعا میکند که ما باید به آموزههای سقراط شک کنیم به خاطر اینکه او زشت بوده .
نیچه در بسیاری از موارد از روی شخصیت افراد در مورد آرایشان قضاوت میکند.
این شیوه بیانی نیچه ازاینجا نشات میگیرد که او معتقد است فیلسوف باید خود عامل به حرفهایش باشد.
برای مثال نیچه سقراط را برای اینکه خودش بهزعم او فضیلت مند نبوده ناتوان از ارائه نظریه درست در مورد فضیلت میداند.
نیچه حتی گاهی نه به شخص بلکه به یک گروه حمله میکند.
برای نمونه با عناوینی چون آلمانیها یا یهودیها و بررسی روحیات جمعی آنها در مورد افکار و باورهایشان قضاوت میکند.
درمجموع میتوان گفت نیچه با استفاده از استراتژیهای زبانی همچون گزین گویه، پارودی، استعاره و مغالطه تلاش میکند زبانی جدید برای فلسفه خود بیابد.
زبانی که قادر باشد حامل نقدهای کوبنده او به سنت متافیزیکی غربی باشد.
زبانی که همچون پتک اندیشهها و ارزشهای دروغین را تخریب کند و با خلاقیت خود اندیشههای نو جایگزین آنها کند.
✍🏼چهار استراتژی زبانی نیچه.کرمی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
❌مغلطه یکی از روشهای کارو کسب نیچه 🔻مغالطه (fallacy) ما انتظار نداریم که در یک متن فلسفی با مغالطه مواجه شویم ولی این مورد درباره نیچه صدق نمیکند. نیچه در موارد متعدد از انواع مغالطه استفاده میکند. یکی از پرتکرارترین و رایجترین شیوههای مغالطه او استفاده…
⭕️نیچه:
«برای داشتن فرهنگی متعالی و به همین دلیل، ضرورتاً برای این بشر عاجز و ناتوان، مانند آنچه امروزه در اروپا مشاهده میکنیم، جنگ نهتنها لازم است، بلکه بزرگترین و مخوفترین جنگها ضرورت دارد (یعنی بازگشت کوتاهمدت به بربریت) تا با ابزار فرهنگ، خود را از فرهنگ و هستی خویش محروم نکنند»!
@cafe_andishe95
«برای داشتن فرهنگی متعالی و به همین دلیل، ضرورتاً برای این بشر عاجز و ناتوان، مانند آنچه امروزه در اروپا مشاهده میکنیم، جنگ نهتنها لازم است، بلکه بزرگترین و مخوفترین جنگها ضرورت دارد (یعنی بازگشت کوتاهمدت به بربریت) تا با ابزار فرهنگ، خود را از فرهنگ و هستی خویش محروم نکنند»!
@cafe_andishe95
💣هرچه حاکمیت خالصتر، فاسدتر 🧨
فساد سه میلیارد و هفتصد میلیون دلاری اخیر درسهای عبرتانگیزی دارد. دو سال و چند ماه پیش که آقای رییسی رییس جمهور شد برخی چهرههای اصلاحطلب (از جمله جناب زیدآبادی) تحلیل کردند "اینک قوای سه گانه به کنترل اصولگرایان درآمده است و آنها اگر صورت مسئله را به درستی درک و اراده ای برای حل آن پیدا کنند، قدرت و امکانات لازم را برای برون رفت از این شرایط در اختیار دارند...حل این بحران به دست همین جناح امکان پذیر است. "و یا یکی دیگر (جناب ابطحی) نوشت " آقای رئیسی شانس بزرگی دارید که همه قوا و رهبری حامیتان هستند و با این پشتوانه کاری کنید که لبخند امید و زندگی جاری شود".من همان موقع نوشتم این تصور «یکدستی چیز خوبیست» تصور کاملا نادرستی است.این بزرگواران ظاهرا فراموش کرده بودند که "قدرت فساد می آورد و قدرت مطلق فساد مطلق می آورد."
در پس ذهن ما ایرانیها همیشه این تصور وجود داشته و دارد که یکدستی در حاکمیت چیز مثبتی است در حالی که واقعیتش این است که یکدستی برای هیچ حاکمیتی خوب نیست . مونتسکیو که خیلی خوب این را فهمیده بود نظریه تفکیک قوا را مطرح کرد تا اتفاقا جلو یکپارچه شدن و یکدست شدن قدرت سیاسی را بگیرد.اصل تفکیک قوا تضمینی است بر اینکه حکومت در دست یک فرد یا یک گروه خاص متمرکز نشود.یکدستی حکومت نه تنها موجب پاسخگو کردن حکومت نمی شود بلکه آن را پاسخگوگریزتر و فاسدتر می کند.
آنچه حکومت را پاسخگو و سالم میکند وجود رسانه های آزاد، وجود نهادهای مدنی و نظارتی مستقل است. دموکراسی مبتنی بر نظام "چک اند بالانس" یا "نظارت کردن و توازن بخشی" است. به این معنا که هر قوهای از حکومت باید قوه دیگر را نظارت و قدرت آن را متوازن کند تا هیچکدام نتواند به استبداد و فساد رو آورد.این به معنی جنگ قوا با یکدیگر نیست بلکه به معنی اعمال نظارت بر یکدیگر و برقراری توازن در جهت بهبود عملکرد ماشین حکومت است و بهترین ضامن برای جلوگیری از انواع مفاسد.قدرت سیاسی اگر به آفت تمرکز و انحصار آلوده شود فساد و تباهیاش افزون تر میشود.
تنها با اجرای اصل تفکیک قوا و پیاده کردن نظام "نظارت و توازن "است که میتوان قدرت سیاسی را از فاسد شدن، عدم شفافیت و گرایش به استبداد باز داشت.من معتقدم جمهوری اسلامی تقریبا از بدو تولدش حکومتی یکدست بوده است اما در دو سال اخیر تلاش کرده که خلوص یکدستی اش را بیشتر کند و حالا به تدریج نتایجش را میبیند (فساد فاحش چای دبش) و هر چه بگذرد این فسادها بیشتر هم خواهد شد. ناگفته نماند که نظام نظارت و توازن را فقط در یک کشور آزاد و دموکرات میتوان پیاده کرد.
✍🏼بیژن اشتری
@cafe_andishe95
فساد سه میلیارد و هفتصد میلیون دلاری اخیر درسهای عبرتانگیزی دارد. دو سال و چند ماه پیش که آقای رییسی رییس جمهور شد برخی چهرههای اصلاحطلب (از جمله جناب زیدآبادی) تحلیل کردند "اینک قوای سه گانه به کنترل اصولگرایان درآمده است و آنها اگر صورت مسئله را به درستی درک و اراده ای برای حل آن پیدا کنند، قدرت و امکانات لازم را برای برون رفت از این شرایط در اختیار دارند...حل این بحران به دست همین جناح امکان پذیر است. "و یا یکی دیگر (جناب ابطحی) نوشت " آقای رئیسی شانس بزرگی دارید که همه قوا و رهبری حامیتان هستند و با این پشتوانه کاری کنید که لبخند امید و زندگی جاری شود".من همان موقع نوشتم این تصور «یکدستی چیز خوبیست» تصور کاملا نادرستی است.این بزرگواران ظاهرا فراموش کرده بودند که "قدرت فساد می آورد و قدرت مطلق فساد مطلق می آورد."
در پس ذهن ما ایرانیها همیشه این تصور وجود داشته و دارد که یکدستی در حاکمیت چیز مثبتی است در حالی که واقعیتش این است که یکدستی برای هیچ حاکمیتی خوب نیست . مونتسکیو که خیلی خوب این را فهمیده بود نظریه تفکیک قوا را مطرح کرد تا اتفاقا جلو یکپارچه شدن و یکدست شدن قدرت سیاسی را بگیرد.اصل تفکیک قوا تضمینی است بر اینکه حکومت در دست یک فرد یا یک گروه خاص متمرکز نشود.یکدستی حکومت نه تنها موجب پاسخگو کردن حکومت نمی شود بلکه آن را پاسخگوگریزتر و فاسدتر می کند.
آنچه حکومت را پاسخگو و سالم میکند وجود رسانه های آزاد، وجود نهادهای مدنی و نظارتی مستقل است. دموکراسی مبتنی بر نظام "چک اند بالانس" یا "نظارت کردن و توازن بخشی" است. به این معنا که هر قوهای از حکومت باید قوه دیگر را نظارت و قدرت آن را متوازن کند تا هیچکدام نتواند به استبداد و فساد رو آورد.این به معنی جنگ قوا با یکدیگر نیست بلکه به معنی اعمال نظارت بر یکدیگر و برقراری توازن در جهت بهبود عملکرد ماشین حکومت است و بهترین ضامن برای جلوگیری از انواع مفاسد.قدرت سیاسی اگر به آفت تمرکز و انحصار آلوده شود فساد و تباهیاش افزون تر میشود.
تنها با اجرای اصل تفکیک قوا و پیاده کردن نظام "نظارت و توازن "است که میتوان قدرت سیاسی را از فاسد شدن، عدم شفافیت و گرایش به استبداد باز داشت.من معتقدم جمهوری اسلامی تقریبا از بدو تولدش حکومتی یکدست بوده است اما در دو سال اخیر تلاش کرده که خلوص یکدستی اش را بیشتر کند و حالا به تدریج نتایجش را میبیند (فساد فاحش چای دبش) و هر چه بگذرد این فسادها بیشتر هم خواهد شد. ناگفته نماند که نظام نظارت و توازن را فقط در یک کشور آزاد و دموکرات میتوان پیاده کرد.
✍🏼بیژن اشتری
@cafe_andishe95
💡 پاکسازی فساد، مثل نظافت پلههاست از بالا باید شرو ع کرد.
🎙گاندی رهبر فقید هند
پینوشت:در مثل ایرانی :ماهی از سَر گَنده گردد نی زِ دُم
@cafe_andishe95
🎙گاندی رهبر فقید هند
پینوشت:در مثل ایرانی :ماهی از سَر گَنده گردد نی زِ دُم
@cafe_andishe95
🗽اگر می خواهیم از توهین اجتناب کنیم، باید بتوانیم آن را دفع کنیم. اگر می خواهیم صلح را که یکی از قوی ترین ابزارهای رفاه ما است، تضمین کنیم، باید بدانیم که ما همیشه آماده جنگ هستیم.
جرج واشنگتن
@cafe_andishe95
جرج واشنگتن
@cafe_andishe95
◻️هزینه جنگ در زمان جنگ پرداخت نمی شود، بلکه صورتحساب آن بعد ها می آید.
بنجامین فرانکلین
@cafe_andishe95
بنجامین فرانکلین
@cafe_andishe95
🏦به عقیده من شرکت های بزرگ تجارتی حتی با کشور های دموکراسی نیز موافق نیست.
زیرا اگر در این کشور ها معاملات خیلی بزرگ صورت بگیرد و تجارت طوری باشد که سرمایه های فردی نتواند از عهده برآیند، بهتر آن است که شرکت های بزرگ تجارتی ایجاد نکنند.
تا آزادی تجارت از بین نبرند و رقبای بزرگ تجار را حذف نکنند.
📗منتسکیو -جامعه شناس لیبرال
روحالقوانین صفحه ۵۰۹
@cafe_andishe95
زیرا اگر در این کشور ها معاملات خیلی بزرگ صورت بگیرد و تجارت طوری باشد که سرمایه های فردی نتواند از عهده برآیند، بهتر آن است که شرکت های بزرگ تجارتی ایجاد نکنند.
تا آزادی تجارت از بین نبرند و رقبای بزرگ تجار را حذف نکنند.
📗منتسکیو -جامعه شناس لیبرال
روحالقوانین صفحه ۵۰۹
@cafe_andishe95