👥گذار به دموکراسی با خودفریبی به دست نمی آید!
آقای محسن رنانی در یادداشتی به شرایط دموکراسی پرداخته که در بخشی از آن کاملاً بی پایه و غیر علمی ایران را در مرحله گذار دانسته:
"گذار یک دوره محدود نیست و مسیری طولانی است. یک جامعه ممکن است ۳۰ ساله گذار کند و دیگری ۱۰۰ ساله. طول گذار بستگی به موقعیت تاریخی آن جامعه دارد و اینکه چه زمانی شروع کرده است. حتی میتواند اینقدر طولانی باشد که شما احساس گذار را از دست بدهید و حس کنید که جامعه در یک نقطه مانده است. مانند زمان فعلی که بخش بزرگی از جامعه ما فکر میکنند ما در بنبست اقتدارگرایی گرفتار شدهایم، در حالیکه من یکی از سریعترین دورانهای گذار به دموکراسی را در حال حاضر میبینم. گذار به دموکراسی فقط بر اساس نظام رایدهی نیست. در بسیاری از جوامع حزب و نظام رایگیری وجود دارد اما پشت سر آن تحولات اجتماعی لازم برای گذار شکل نگرفته است".
➖➖➖➖
🔺این مدعا اشتباه و بی مبنا است.زمان فعلی در ایران، گذار به دموکراسی در جریان نیست!
ایران همچنان پشت سد توتالیتاریسم است و فرایند گذار نه کلید خورده نه آغاز شده.بلکه زمینه ها و جنبشهای آن بروز و ظهور یافته.اما به مقطع گذار وارد نشده.در فرایند گذار باید اپوزیسیون و مردم از نقطه الف به ب گذر موفقیت آمیز داشته و اصول آزادی را برپا دارند.
"گذار به دموکراسی"مفهومی قابل ارزیابی و سنجش و معین است که در دو سطح رخ می دهد و نمی شود آن را به هر شرایطی در دولت توتالیتر اطلاق کرد:
1- ابعاد حکومتی دارد که شامل ایجاد نهاد حکومتی با قانون اساسی دموکراتیک و پاسخگو
همچنین رقابت آزاد بین نیروها و احزاب متکثر در مقام اوپوزیسیون و پوزیسیون با تمام آزادی های لیبرال و حقوق بشری جامعه است.
2-آزادی های مدنی و سیاسی درون جامعه مدنی و انجمنها و نهادهای متکثر اجتماعی آزاد برقرار و پایدار گردد.
وقوع این وقایع و امکانات به بعد را ذیل گذار به دموکراسی تعریف میکنند.
🟥در هیچ کدام از این دو سطح ایران درگیر فرایند گذار نیست!
شگفت انگیز آنکه این قبیل استادان دانشگاه این اصول اولیه را درک نکرده و خود گواه این هستند که
فرهنگ دموکراسی در میان نخبگان ما نیز ضعیف است و تعاریف علمی و مشخصی از فرایندهای دموکراسی ندارند.
@cafe_andishe95
آقای محسن رنانی در یادداشتی به شرایط دموکراسی پرداخته که در بخشی از آن کاملاً بی پایه و غیر علمی ایران را در مرحله گذار دانسته:
"گذار یک دوره محدود نیست و مسیری طولانی است. یک جامعه ممکن است ۳۰ ساله گذار کند و دیگری ۱۰۰ ساله. طول گذار بستگی به موقعیت تاریخی آن جامعه دارد و اینکه چه زمانی شروع کرده است. حتی میتواند اینقدر طولانی باشد که شما احساس گذار را از دست بدهید و حس کنید که جامعه در یک نقطه مانده است. مانند زمان فعلی که بخش بزرگی از جامعه ما فکر میکنند ما در بنبست اقتدارگرایی گرفتار شدهایم، در حالیکه من یکی از سریعترین دورانهای گذار به دموکراسی را در حال حاضر میبینم. گذار به دموکراسی فقط بر اساس نظام رایدهی نیست. در بسیاری از جوامع حزب و نظام رایگیری وجود دارد اما پشت سر آن تحولات اجتماعی لازم برای گذار شکل نگرفته است".
➖➖➖➖
🔺این مدعا اشتباه و بی مبنا است.زمان فعلی در ایران، گذار به دموکراسی در جریان نیست!
ایران همچنان پشت سد توتالیتاریسم است و فرایند گذار نه کلید خورده نه آغاز شده.بلکه زمینه ها و جنبشهای آن بروز و ظهور یافته.اما به مقطع گذار وارد نشده.در فرایند گذار باید اپوزیسیون و مردم از نقطه الف به ب گذر موفقیت آمیز داشته و اصول آزادی را برپا دارند.
"گذار به دموکراسی"مفهومی قابل ارزیابی و سنجش و معین است که در دو سطح رخ می دهد و نمی شود آن را به هر شرایطی در دولت توتالیتر اطلاق کرد:
1- ابعاد حکومتی دارد که شامل ایجاد نهاد حکومتی با قانون اساسی دموکراتیک و پاسخگو
همچنین رقابت آزاد بین نیروها و احزاب متکثر در مقام اوپوزیسیون و پوزیسیون با تمام آزادی های لیبرال و حقوق بشری جامعه است.
2-آزادی های مدنی و سیاسی درون جامعه مدنی و انجمنها و نهادهای متکثر اجتماعی آزاد برقرار و پایدار گردد.
وقوع این وقایع و امکانات به بعد را ذیل گذار به دموکراسی تعریف میکنند.
🟥در هیچ کدام از این دو سطح ایران درگیر فرایند گذار نیست!
شگفت انگیز آنکه این قبیل استادان دانشگاه این اصول اولیه را درک نکرده و خود گواه این هستند که
فرهنگ دموکراسی در میان نخبگان ما نیز ضعیف است و تعاریف علمی و مشخصی از فرایندهای دموکراسی ندارند.
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در اوج تظاهرات پانزده روز اخیر در اسپانیا، امروز حدود ۱ میلیون نفر علیه دولت سوسیالیست و بخشش احکام قضایی تجزیه طلبان اعتراض کردند.
▪️هیچ رسانه فارسی زبانی تا کنون این واقعه عظیم را - حتی در حد یک زیر نویس - پوشش نداده.
▪️دولت «سوسیالیست» اسپانیا، تجزیهطلبهای کاتالان را عفو کرده؛ و مردم اسپانیا به اعتراض بیرون آمدهاند. یعنی نهتنها معتقدند که تجزیهطلب مجرم است؛ بلکه حتی با عفوش نیز مخالفند.
مسیر آگاهی
@cafe_andishe95
▪️هیچ رسانه فارسی زبانی تا کنون این واقعه عظیم را - حتی در حد یک زیر نویس - پوشش نداده.
▪️دولت «سوسیالیست» اسپانیا، تجزیهطلبهای کاتالان را عفو کرده؛ و مردم اسپانیا به اعتراض بیرون آمدهاند. یعنی نهتنها معتقدند که تجزیهطلب مجرم است؛ بلکه حتی با عفوش نیز مخالفند.
مسیر آگاهی
@cafe_andishe95
Forwarded from مرتضی مردیها
🔴 توجه کنید! این یک سرقت مسلحانه است!
پروگرسیسم
نزاکت سیاسی
چندفرهنگگرایی
تنوع عقیدتی
اسلامفوبیا
پاسیفیسم
جهانسومگرایی
عدالت اجتماعی
محیطزیستگرایی
فمینیسم
و حتی گاهی
حمایت از کودکان
حقوق بشر
و برخی حقهای نوظهور
اینها را هرکجا دیدید و شنیدید با گوشۀ چشم دور و برتان را بپایید و آهسته بچرخید به سمتی که پشتتان به دیوار باشد و انگشتتان را به طور غیرمحسوس ببرید به سمت زنگ آلارم.
خیلی مراقب باشید، چون اگر متوجه شوند، با آتش مسلسلِ پنهان، سوراخ سوراختان میکنند. باری، دستتان نلرزد و تردید نکنید و، بهرغم برخی ظواهر فریبا، دلتان را به راه خوب نزنید.
درست است که هر آدمی با مقادیری خیرخواهی و انصاف میفهمد که این گفتارهای نیک از چه کردارهای نیکی میتواند مایهور باشد، ولی این درست همان چیزی است که متقلبها هم میفهمند و همین زمینهساز اغفال میشود. چون همانطور که سرقتهای مسلحانه اغلب با شمایل یک آدم حسابی با لباس متشخص و بسا دستهگلی بهدست صورت میگیرد، در اینجا هم «بسیار محتمل» است با چیزی شبیه آن مواجه باشید.
این مفاهیمِ مقدس شبیه بطریهای شیر است که محتوای آن طبق شناسنامه، عبارت است از آب، لاکتوز، پروتئین، کلسیم، منیزیم، فسفر، پتاسیم، انواع ویتامین ...، که حیات-مایه است، ولی در موارد تقلبی، که متأسفانه بسیار رواج یافته، فقط پس از مدت مصرفی طولانی معلوم میشود که داخل آن یک مادۀ سمّی قوی، ولی با عملکرد تدریجی، هم تزریق شده بوده است، که پوکی استخوان و سکته قلبی و مغزی از عوارض آن است.
🔻فرمول عصارۀ سمی پنهان این است:
The communist manifesto of 1848
@mardihamorteza
پروگرسیسم
نزاکت سیاسی
چندفرهنگگرایی
تنوع عقیدتی
اسلامفوبیا
پاسیفیسم
جهانسومگرایی
عدالت اجتماعی
محیطزیستگرایی
فمینیسم
و حتی گاهی
حمایت از کودکان
حقوق بشر
و برخی حقهای نوظهور
اینها را هرکجا دیدید و شنیدید با گوشۀ چشم دور و برتان را بپایید و آهسته بچرخید به سمتی که پشتتان به دیوار باشد و انگشتتان را به طور غیرمحسوس ببرید به سمت زنگ آلارم.
خیلی مراقب باشید، چون اگر متوجه شوند، با آتش مسلسلِ پنهان، سوراخ سوراختان میکنند. باری، دستتان نلرزد و تردید نکنید و، بهرغم برخی ظواهر فریبا، دلتان را به راه خوب نزنید.
درست است که هر آدمی با مقادیری خیرخواهی و انصاف میفهمد که این گفتارهای نیک از چه کردارهای نیکی میتواند مایهور باشد، ولی این درست همان چیزی است که متقلبها هم میفهمند و همین زمینهساز اغفال میشود. چون همانطور که سرقتهای مسلحانه اغلب با شمایل یک آدم حسابی با لباس متشخص و بسا دستهگلی بهدست صورت میگیرد، در اینجا هم «بسیار محتمل» است با چیزی شبیه آن مواجه باشید.
این مفاهیمِ مقدس شبیه بطریهای شیر است که محتوای آن طبق شناسنامه، عبارت است از آب، لاکتوز، پروتئین، کلسیم، منیزیم، فسفر، پتاسیم، انواع ویتامین ...، که حیات-مایه است، ولی در موارد تقلبی، که متأسفانه بسیار رواج یافته، فقط پس از مدت مصرفی طولانی معلوم میشود که داخل آن یک مادۀ سمّی قوی، ولی با عملکرد تدریجی، هم تزریق شده بوده است، که پوکی استخوان و سکته قلبی و مغزی از عوارض آن است.
🔻فرمول عصارۀ سمی پنهان این است:
The communist manifesto of 1848
@mardihamorteza
در هفتههای اخیر حوثیهای یمن چندین موشک بالستیک، کروز و پهپاد انتحاری به سمت اسرائیل شلیک کردند که همه آنها توسط سیستم ارو اسرائیل و یا پدافند مستقر در ناوهای آمریکایی از جمله ایجیس رهگیری و منهدم شدند. همین واقعیت نظامی بود که سبب شد اسرائیل به اعلام جنگ حوثیها هیچ اعتنایی نکرده و پاسخی هم به آنها ندهد.
حوثیها زرادخانه بزرگی از موشکهای مختلف دوربرد فراهم کردهاند اما جنگ اخیر به همراه عملکرد بسیار موفق و درخشان سیستمهای پاتریوت اوکراین و عربستان در برابر موشکهای بالستیک در ماهها و سالهای گذشته نشان داد، که عملا چنین زرادخانههایی در برابر سیستمهای دفاعی پیشرفته غربی، بلا استفاده و بی اهمیت است. اکنون اگر کسی فکر میکند با زرادخانهی بزرگی از موشکهای بالستیک دوربرد با کلاهک غیر اتمی در برابر آمریکا و متحدانش، بازدارندگی ایجاد کرده است سخت در اشتباه است.
در مورد کلاهکهای اتمی هم مسئله فقط این است که عبور حتی یک موشک از چتر پدافندی میتواند فاجعه ساز باشد اما نرخ کارایی سیستمهای ضد بالستیک غربی به نود و پنج تا نود و هشت درصد رسیده و معدود خطاهای آنها نیز زمانی رخ خواهد داد که بالستیکها در تعداد زیاد و در چند موج نزدیک به هم شلیک شوند. سیستم پاتریوت در اوکراین نشان داد که نه تنها پیشرفته ترین و چابکترین بالستیک در اختیار رقبای آمریکا یعنی اسکندر روسی بلکه موشکهای شبه هایپرسونیک کینژال روسی را نیز به آسانی رهگیری و منهدم میکند.
🔹به علاوه موشکهای بالستیک دوربرد به خصوص مدلهای مورد نظر در خاورمیانه مدت زمان استقرار و آماده سازی بالایی دارند و این امر امکان نابودی بخش قابل توجهی از سکوهای آنها را قبل از پرتاب فراهم میکند. در نهایت منظور این است که حتی با وجود کلاهک اتمی امکان ایجاد موازنه در نتیجه و یا دستیابی به همان مفهوم جنگ سردی نابودی متقابل برای دشمنان آمریکا در دسترس نخواهد بود.
سیستمهای ضد بالستیک با کارایی بالا واقعیتی نسبتا جدید در عرصه نظامیاند که موازنه قوای کلاسیک را دگرگون کردهاند.
در دهه هفتاد میلادی تمام دکترینهای مربوط به راهبرد جنگ اتمی یا قراردادهای کنترل تسلیحات از جمله سالت و غیره با این فرض بدیهی تدوین میشدند که هر موشک بالستیکی که شلیک شود در قلمرو دشمن به زمین خواهد نشست. تا اوائل دهه هشتاد میلادی موشک بالستیک یک سلاح کاملا دفاع ناپذیر به نظر میرسید و به همین دلیل هم بسیار ترسناک بود. اگرچه در همان دوران مشخص شده بود که بالستیک غیر اتمی در برد بیش از پانصد کیلومتر به سبب دقت کم و خطای زیاد در اصابت از نظر نظامی کارامد و به صرفه نیستند و به جز معدود کشورهایی از جنس کره شمالی هیچ کشوری از بالستیک با کلاهک غیر اتمی در برد بیش از پانصد کیلومتر استفاده نمیکرد و نمیکند. برای اولین بار در جنگ کویت یعنی سی و دو سال پیش بود که از نخستین سیستمهای ضد بالستیک غربی که نسخههای اولیه پاتریوت بودند در برابر اسکادهای عراقی استفاده شد. کارایی آن زمان این سیستمها حدود پنجاه درصد بود و بخش قابل توجهی از اسکادهای عراقی به زمین رسیدند. اسکادهای عراقی هیاهو و وحشت زیادی ایجاد کردند، اما تاثیر نظامی مهمی نداشتند. کل پرتابهای عراق کمتر از دویست فروند بود که حدود هشتاد یا نود فروند آنها در اسرائیل و عربستان به زمین نشستند. آنها تلفات و خسارات کمی بر جای گذاشتند، اما به این سبب که بر خلاف جنگندهها و تانکهای عراقی، تنها سلاحی بودند که برای آمریکا و اسرائیل مقداری دردسر ایجاد کرده و بطور کامل کنترل و بی اثر نشدند، به شدت مورد توجه دیگر دشمنان آمریکا در منطقه قرار گرفتند.
جالب اینجا است که دوربردترین موشک عراقیها نسخهای تغییر داده شده از اسکاد با نام الحسین بود که ششصد کیلومتر برد داشت اما امروز حوثیها موشکهایی با برد هزار و هفتصد کیلومتر به سوی اسرائیل شلیک میکنند. بنابراین قدرت موشکی حوثیها و متحدان آنها با معیارهای سنتی یعنی برد و تعداد از قدرت موشکی صدام در جنگ کویت بسیار بیشتر شده اما به سبب پیشرفت فنی چشمگیر طرف مقابل، تاثیر نظامی آنها کمتر شده است. ( تصویر پست مربوط به ماکت موشک توپول ام، قدرتمندترین موشک اتمی قاره پیمای روسیه است.)
✍️توس طهماسبی
@cafe_andishe95
حوثیها زرادخانه بزرگی از موشکهای مختلف دوربرد فراهم کردهاند اما جنگ اخیر به همراه عملکرد بسیار موفق و درخشان سیستمهای پاتریوت اوکراین و عربستان در برابر موشکهای بالستیک در ماهها و سالهای گذشته نشان داد، که عملا چنین زرادخانههایی در برابر سیستمهای دفاعی پیشرفته غربی، بلا استفاده و بی اهمیت است. اکنون اگر کسی فکر میکند با زرادخانهی بزرگی از موشکهای بالستیک دوربرد با کلاهک غیر اتمی در برابر آمریکا و متحدانش، بازدارندگی ایجاد کرده است سخت در اشتباه است.
در مورد کلاهکهای اتمی هم مسئله فقط این است که عبور حتی یک موشک از چتر پدافندی میتواند فاجعه ساز باشد اما نرخ کارایی سیستمهای ضد بالستیک غربی به نود و پنج تا نود و هشت درصد رسیده و معدود خطاهای آنها نیز زمانی رخ خواهد داد که بالستیکها در تعداد زیاد و در چند موج نزدیک به هم شلیک شوند. سیستم پاتریوت در اوکراین نشان داد که نه تنها پیشرفته ترین و چابکترین بالستیک در اختیار رقبای آمریکا یعنی اسکندر روسی بلکه موشکهای شبه هایپرسونیک کینژال روسی را نیز به آسانی رهگیری و منهدم میکند.
🔹به علاوه موشکهای بالستیک دوربرد به خصوص مدلهای مورد نظر در خاورمیانه مدت زمان استقرار و آماده سازی بالایی دارند و این امر امکان نابودی بخش قابل توجهی از سکوهای آنها را قبل از پرتاب فراهم میکند. در نهایت منظور این است که حتی با وجود کلاهک اتمی امکان ایجاد موازنه در نتیجه و یا دستیابی به همان مفهوم جنگ سردی نابودی متقابل برای دشمنان آمریکا در دسترس نخواهد بود.
سیستمهای ضد بالستیک با کارایی بالا واقعیتی نسبتا جدید در عرصه نظامیاند که موازنه قوای کلاسیک را دگرگون کردهاند.
در دهه هفتاد میلادی تمام دکترینهای مربوط به راهبرد جنگ اتمی یا قراردادهای کنترل تسلیحات از جمله سالت و غیره با این فرض بدیهی تدوین میشدند که هر موشک بالستیکی که شلیک شود در قلمرو دشمن به زمین خواهد نشست. تا اوائل دهه هشتاد میلادی موشک بالستیک یک سلاح کاملا دفاع ناپذیر به نظر میرسید و به همین دلیل هم بسیار ترسناک بود. اگرچه در همان دوران مشخص شده بود که بالستیک غیر اتمی در برد بیش از پانصد کیلومتر به سبب دقت کم و خطای زیاد در اصابت از نظر نظامی کارامد و به صرفه نیستند و به جز معدود کشورهایی از جنس کره شمالی هیچ کشوری از بالستیک با کلاهک غیر اتمی در برد بیش از پانصد کیلومتر استفاده نمیکرد و نمیکند. برای اولین بار در جنگ کویت یعنی سی و دو سال پیش بود که از نخستین سیستمهای ضد بالستیک غربی که نسخههای اولیه پاتریوت بودند در برابر اسکادهای عراقی استفاده شد. کارایی آن زمان این سیستمها حدود پنجاه درصد بود و بخش قابل توجهی از اسکادهای عراقی به زمین رسیدند. اسکادهای عراقی هیاهو و وحشت زیادی ایجاد کردند، اما تاثیر نظامی مهمی نداشتند. کل پرتابهای عراق کمتر از دویست فروند بود که حدود هشتاد یا نود فروند آنها در اسرائیل و عربستان به زمین نشستند. آنها تلفات و خسارات کمی بر جای گذاشتند، اما به این سبب که بر خلاف جنگندهها و تانکهای عراقی، تنها سلاحی بودند که برای آمریکا و اسرائیل مقداری دردسر ایجاد کرده و بطور کامل کنترل و بی اثر نشدند، به شدت مورد توجه دیگر دشمنان آمریکا در منطقه قرار گرفتند.
جالب اینجا است که دوربردترین موشک عراقیها نسخهای تغییر داده شده از اسکاد با نام الحسین بود که ششصد کیلومتر برد داشت اما امروز حوثیها موشکهایی با برد هزار و هفتصد کیلومتر به سوی اسرائیل شلیک میکنند. بنابراین قدرت موشکی حوثیها و متحدان آنها با معیارهای سنتی یعنی برد و تعداد از قدرت موشکی صدام در جنگ کویت بسیار بیشتر شده اما به سبب پیشرفت فنی چشمگیر طرف مقابل، تاثیر نظامی آنها کمتر شده است. ( تصویر پست مربوط به ماکت موشک توپول ام، قدرتمندترین موشک اتمی قاره پیمای روسیه است.)
✍️توس طهماسبی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
پروژهی فکری هگل آشکارا ستیز با تمامیت آن سنت منطقی است که از ارسطو تا مدرنیته به وجود آمده. وی پروژهاش را اینگونه به پیش میبرد، چون خود را باورمند به یک ماوراءالطبیعه میخواهد که نیروی محرکهاش معنویت باشد، و تکاملاش دیالکتیکوار؛ او اساساً در ستیزش…
🔸هگل را جانشین کانت خوانده اند. این یک بدفهمی جدی نسبت به کانت و یک اکرام غیر موجه نسبت به هگل است. دستگاه فلسفی کانت کوشش ذهنی قوی برای بر پاداشتن عقل گرایی بر پایه ای علمی بود اما (دستگاه فلسفی هگل بنای نا استوار شخص متعصبی است که حقیقت تجربی را دیده است) و میکوشد تا آنرا در چارچوب (غیر علمی ترین ) منطق به صورت یک قانون منطقی در آورد، در حالی که دستگاه کانت ( نقطه اوجِ خط سیر تاریخی عقل گرایی است) دستگاه هگل به دوران زوال فلسفه نظری تعلق دارد که مشخص قرن نوزدهم است. دستگاه هگل بیش از هر فلسفه دیگری در اختلاف افکندن و به وجود آمدن دسته بندی میان دانشمندان و فیلسوفان اثر داشته است. این دستگاه، فلسفه را به صورت مضحکه ای در آورد که دیگر دانشمند ابا دارد از اینکه روش خویش را بدان بیالاید.
🔺اعتقاد تعصب آمیز مارکسگرایان به پیشبینی های اقتصادی رهبر خود، که بیشتر ایمان مذهبی را به یاد انسان میآورد تا برخوردی علمی، همانا گونهای احیای هگلگرایی است؛ گونه ای احیای فلسفهای است که شهودات پیشینی را از شواهد تجربی برتر میشمرد.
📚📖 پیدایش فلسفه علمی، هانس رایشنباخ ترجمه موسی اکرمی
@cafe_andishe95
🔺اعتقاد تعصب آمیز مارکسگرایان به پیشبینی های اقتصادی رهبر خود، که بیشتر ایمان مذهبی را به یاد انسان میآورد تا برخوردی علمی، همانا گونهای احیای هگلگرایی است؛ گونه ای احیای فلسفهای است که شهودات پیشینی را از شواهد تجربی برتر میشمرد.
📚📖 پیدایش فلسفه علمی، هانس رایشنباخ ترجمه موسی اکرمی
@cafe_andishe95
🔸چپ اروپایی در دهههای آینده اروپا را تسلیم بنیادگرایان اسلامی میکند
▪️میشل فوکو قبل از فروپاشی شوروی از انقلاب اسلامی ایران حمایت کرد و آن را پیروزی علیه ارزشهای غلط استعماری غرب قلمدادکرد. هنگامی که حجاب را به زور بر زنان ایرانی تحمیل و زن را به عنوان نماد لذت جنسی و عامل فتنه و فساد معرفی کردند، چپ اروپایی تحمیل حجاب اجباری بر زنان ایران را نوعی حرکت رهاییبخشی زنها از ارزشهای غربی مانند مد، زیبایی و عدم استفاده «ابزاری» از آنان از سوی شرکتهای بزرگ امپریالیستی معرفی کرد.
▪️چپگرایان اروپایی البته به ارزشهایی چون دموکراسی و سکولاریسم و آزادی، اعتقاددارند، اما این پدیدهها را به عنوان ارزشهای ذاتی خودشان تنها در جامعه فرانسه و کشورهای اروپا میبینند و میخواهند! آنها در خاورمیانه از بنیادگرایی اسلامی حمایت می کنند. آنها معتقدند که جوامع خاورمیانه با ارزشهایی مانند برابری زنان و سکولاریسم و آزادی بیگانهاند.
▪️جپگرایان اروپایی در سه دهه گذشته تلاش کردند تا عربها و مسلمانان را متقاعد سازند که آنها در قیاس با اروپائیان فقط «متفاوت» هستند و نه «عقبمانده»! به نظر آنها ضروری است که جوامع شرق با تمام ارزشهای مدرنیته غربی مبارزه کنند و نسبت به ارزشهای ذاتی جوامع خودشان هر چقدر هم که واپسگرایانه است، پایبند باشند! به نظر چپگرایان اروپایی ارزشهای شرق اسلامی با غرب متفاوت است.
▪️بازتاب این تفکر در جوامع غربی همان تئوری چند فرهنگی است که بنیادگرایی را به عنوان یک مولفه قدرت وارد آلمان و فرانسه و هلند و بلژیک و حتی انگلستان کرده و گریبان خودشان را گرفتهاست، مهاجرانی که ارزش ها و سبک زندگی جوامع میزبان را قبول ندارند و حتی در مقابل آن قیام می کنند. و چنین است که بنیادگرایان اسلامی در تظاهرات چپگرایان با نمادها و شعارهای خاص خود حاضر می شوند
▪️فرانسوا بورگا اسلامشناس و محقق دینی چپگرا در مركز ملی تحقیقات علمی فرانسه اصرار دارد که «یک فرد یمنی دموکرات» یک یمنی واقعی نیست، بلکه یمنی جعلی است! شخصیت یمنی واقعی یا مسلمان واقعی کسی است که خواستههای سیاسیاش را با یک زبان مذهبی بیان کند. به نظر بورگا، جمهوری اسلامی، دولت اسلامی، خلافت اسلامی؛ اینها خواستههای واقعی مردم مسلمان مشرق زمین است. در حالی که همه این الگوها در مجموع به دنبال تحمیل قوانین شریعت بر زندگی مردم هستند .
▪️چپگرایان اروپایی (بهویژه فرانسویها) در اینکه غرب مسبب همه بدبختیهای مردم خاورمیانه و مسلمانان است با خشنترین بنیادگرایان مذهبی به همدیگر میرسند؛ آنها از خواست بنیادگرایان اسلامی یعنی حاکمیت الهی و اجرای قانون شریعت و سرکوب زنان در جوامع مسلمان حمایت میکنند .
▪️در مقابل، زنان عرب یا مسلمان که در کشورهای خود از لیبرالیسم، سکولاریسم و دموکراسی حمایت میکنند، ازنظر برخی چپگرایان اومانیست اروپایی، وارونه، چهرههای دروغین و غیرواقعی هستند که جایی در جامعه خود ندارند.
▪️با پاکسازی و سرکوب همه صداهای خواهان تغییر و دگرگونی در خاورمیانه و کشورهای مسلماننشین است که چپ اروپایی متحدی قدرتمند برای رویارویی با امپریالیسم غرب پیدا خواهد کرد! چپ اروپایی که ضدیت با آمریکا را آرمان خود می داند ، پس از فروپاشی شوروی ، متحدی قدرتمندتر از بنیادگرایان اسلامی پیدا نکردهاست. این اتحاد معادل همان ضرب المثل فارسی مار در آستین پروردن است.
✍🏼نجات بهرامی
@cafe_andishe95
▪️میشل فوکو قبل از فروپاشی شوروی از انقلاب اسلامی ایران حمایت کرد و آن را پیروزی علیه ارزشهای غلط استعماری غرب قلمدادکرد. هنگامی که حجاب را به زور بر زنان ایرانی تحمیل و زن را به عنوان نماد لذت جنسی و عامل فتنه و فساد معرفی کردند، چپ اروپایی تحمیل حجاب اجباری بر زنان ایران را نوعی حرکت رهاییبخشی زنها از ارزشهای غربی مانند مد، زیبایی و عدم استفاده «ابزاری» از آنان از سوی شرکتهای بزرگ امپریالیستی معرفی کرد.
▪️چپگرایان اروپایی البته به ارزشهایی چون دموکراسی و سکولاریسم و آزادی، اعتقاددارند، اما این پدیدهها را به عنوان ارزشهای ذاتی خودشان تنها در جامعه فرانسه و کشورهای اروپا میبینند و میخواهند! آنها در خاورمیانه از بنیادگرایی اسلامی حمایت می کنند. آنها معتقدند که جوامع خاورمیانه با ارزشهایی مانند برابری زنان و سکولاریسم و آزادی بیگانهاند.
▪️جپگرایان اروپایی در سه دهه گذشته تلاش کردند تا عربها و مسلمانان را متقاعد سازند که آنها در قیاس با اروپائیان فقط «متفاوت» هستند و نه «عقبمانده»! به نظر آنها ضروری است که جوامع شرق با تمام ارزشهای مدرنیته غربی مبارزه کنند و نسبت به ارزشهای ذاتی جوامع خودشان هر چقدر هم که واپسگرایانه است، پایبند باشند! به نظر چپگرایان اروپایی ارزشهای شرق اسلامی با غرب متفاوت است.
▪️بازتاب این تفکر در جوامع غربی همان تئوری چند فرهنگی است که بنیادگرایی را به عنوان یک مولفه قدرت وارد آلمان و فرانسه و هلند و بلژیک و حتی انگلستان کرده و گریبان خودشان را گرفتهاست، مهاجرانی که ارزش ها و سبک زندگی جوامع میزبان را قبول ندارند و حتی در مقابل آن قیام می کنند. و چنین است که بنیادگرایان اسلامی در تظاهرات چپگرایان با نمادها و شعارهای خاص خود حاضر می شوند
▪️فرانسوا بورگا اسلامشناس و محقق دینی چپگرا در مركز ملی تحقیقات علمی فرانسه اصرار دارد که «یک فرد یمنی دموکرات» یک یمنی واقعی نیست، بلکه یمنی جعلی است! شخصیت یمنی واقعی یا مسلمان واقعی کسی است که خواستههای سیاسیاش را با یک زبان مذهبی بیان کند. به نظر بورگا، جمهوری اسلامی، دولت اسلامی، خلافت اسلامی؛ اینها خواستههای واقعی مردم مسلمان مشرق زمین است. در حالی که همه این الگوها در مجموع به دنبال تحمیل قوانین شریعت بر زندگی مردم هستند .
▪️چپگرایان اروپایی (بهویژه فرانسویها) در اینکه غرب مسبب همه بدبختیهای مردم خاورمیانه و مسلمانان است با خشنترین بنیادگرایان مذهبی به همدیگر میرسند؛ آنها از خواست بنیادگرایان اسلامی یعنی حاکمیت الهی و اجرای قانون شریعت و سرکوب زنان در جوامع مسلمان حمایت میکنند .
▪️در مقابل، زنان عرب یا مسلمان که در کشورهای خود از لیبرالیسم، سکولاریسم و دموکراسی حمایت میکنند، ازنظر برخی چپگرایان اومانیست اروپایی، وارونه، چهرههای دروغین و غیرواقعی هستند که جایی در جامعه خود ندارند.
▪️با پاکسازی و سرکوب همه صداهای خواهان تغییر و دگرگونی در خاورمیانه و کشورهای مسلماننشین است که چپ اروپایی متحدی قدرتمند برای رویارویی با امپریالیسم غرب پیدا خواهد کرد! چپ اروپایی که ضدیت با آمریکا را آرمان خود می داند ، پس از فروپاشی شوروی ، متحدی قدرتمندتر از بنیادگرایان اسلامی پیدا نکردهاست. این اتحاد معادل همان ضرب المثل فارسی مار در آستین پروردن است.
✍🏼نجات بهرامی
@cafe_andishe95
▪️آنچه انقلابیون ۵۷ بر سر ایران آوردند بدتر از حمله مغول و تاتار بود!
▪️صادق خلخالی با حکم خمینی رئیس دادگاههای انقلاب بود و پی در پی حکم اعدام امیران ارتش و سیاستمداران میهن پرست را صادر می کرد. خلخالی در خرداد ۵۸ پا را از این فراتر گذاشت و در مصاحبهها ، حکم غیابی اعدام علیه محمدرضاشاه، شهبانو فرح، فریده دیبا، اشرف پهلوی، غلامرضا پهلوی، اویسی، ولیان، بختیار، شریف امامی و دیگران... صادر کرد.
در واکنش به این احکام ، اول خرداد ۱۳۵۸ سنای امریکا بیانیهای در محکومیت صدور احکام خلخالی صادر کرد و به دنبال آن، ابراهیم یزدی وزیر خارجه در مورد صدور غیابی حکم اعدام برای شاه ایجاد تردید کرد و گفت: به نظرم آقای خلخالی در دادگاههای انقلاب سمتی ندارد...!
ماله کشی دیپلماتیک ابراهیم یزدی به خلخالی برخورد و خلخالی در دوم خرداد ۵۸ در اعتراض به اظهارات ابراهیم یزدی استعفا کرد. به دنبال استعفای خلخالی، برای حمایت از او و احکام دادگاههای انقلاب یکی از بزرگترین راهپیمایی ها در روزهای ۴و۵ خرداد در تهران و شهرهای ایران برگزار شد.
راهپیماییهای میلیونی در حمایت از خلخالی، به دعوت گروهها و احزابی مانند جبهه ملی ایران، حزب جمهوری خلق مسلمان، حزب جمهوری اسلامی، جبهه ملی دمکرات، مجاهدین خلق، حزب توده، چریکهای فدایی خلق، رنجبران، جنبش دکتر پیمان، بنی صدر و انجمن های دانشجویان دانشگاههای تهران، تشکلهای اسلامی معلمان، دانش آموزان، بازاریان... برگزار شد!
به دنبال راهپیمایی های میلیونی در دفاع از احکام دادگاههای انقلاب، استعفای خلخالی پذیرفته نشد و ماشین اعدام خلخالی به کار خود ادامه داد. اما در همان روزها اتفاق دیگری افتاد که این احزاب و گروه ها از کنار آن گذشتند.نه تظاهراتی برپا شد ونه حتی اطلاعیه ای صادر کردند.
صادق خلخالی در ۶ خرداد۵۸ به دوبی رفت و در آنجا گفت : «خلیج فارس چیه؟! باید این خلیج را خلیج اسلامی بنامیم...! » اما برای احزاب انقلابی ، تغییر نام خلیج فارس مهم نبود، برای انقلابیون ۵۷ تمامیت ارضی ایران ، تاریخ ایران و عظمت ایران و حتی نام ایران مهم نبود. برای آنها فقط احکام اعدام خلخالی جذاب بود...!
وقتی پس از هفت روز، استعفای خلخالی پذیرفته نشد و او همچنان حاکم شرع انقلاب ماند، انقلابیون ۵۷ نفس راحتی کشیدند و مطبوعات نوشتند:«خبر استعفای آیت الله خلخالی حاکم شرع، خوشبختانه مورد قبول قرار نگرفت و هر گونه نگرانی مردم از بابت این استعفا و تاثیرش بر کار دادگاههای انقلاب، مرتفع شد...» ماشین اعدام به کار خود ادامه داد.
آنچه انقلابیون ۵۷ بر سر ایران آوردند, بدتر از حمله مغول و تاتار بود. این حمله ای بود گیج کننده از درون که بزرگی و سرافرازی ایران، پیوند ایران با دنیای متمدن، آبادانی و توسعه ایران، آزادی زنان، آزادی سبک های زندگی ، آزادی ادیان و مذاهب و زندگی نرمال شهروندان را لگدکوب کرد. اما ایران مجروح دوباره به مدد فرزندانش سر بلند کرده است و این پیش بینی گزافی نیست که سرنوشت اشغالگران امروز ایران بهتر از اشغالگران تاتار و مغول نخواهد بود. ایران می ماند.
✍🏼نجات بهرامی
@cafe_andishe95
▪️صادق خلخالی با حکم خمینی رئیس دادگاههای انقلاب بود و پی در پی حکم اعدام امیران ارتش و سیاستمداران میهن پرست را صادر می کرد. خلخالی در خرداد ۵۸ پا را از این فراتر گذاشت و در مصاحبهها ، حکم غیابی اعدام علیه محمدرضاشاه، شهبانو فرح، فریده دیبا، اشرف پهلوی، غلامرضا پهلوی، اویسی، ولیان، بختیار، شریف امامی و دیگران... صادر کرد.
در واکنش به این احکام ، اول خرداد ۱۳۵۸ سنای امریکا بیانیهای در محکومیت صدور احکام خلخالی صادر کرد و به دنبال آن، ابراهیم یزدی وزیر خارجه در مورد صدور غیابی حکم اعدام برای شاه ایجاد تردید کرد و گفت: به نظرم آقای خلخالی در دادگاههای انقلاب سمتی ندارد...!
ماله کشی دیپلماتیک ابراهیم یزدی به خلخالی برخورد و خلخالی در دوم خرداد ۵۸ در اعتراض به اظهارات ابراهیم یزدی استعفا کرد. به دنبال استعفای خلخالی، برای حمایت از او و احکام دادگاههای انقلاب یکی از بزرگترین راهپیمایی ها در روزهای ۴و۵ خرداد در تهران و شهرهای ایران برگزار شد.
راهپیماییهای میلیونی در حمایت از خلخالی، به دعوت گروهها و احزابی مانند جبهه ملی ایران، حزب جمهوری خلق مسلمان، حزب جمهوری اسلامی، جبهه ملی دمکرات، مجاهدین خلق، حزب توده، چریکهای فدایی خلق، رنجبران، جنبش دکتر پیمان، بنی صدر و انجمن های دانشجویان دانشگاههای تهران، تشکلهای اسلامی معلمان، دانش آموزان، بازاریان... برگزار شد!
به دنبال راهپیمایی های میلیونی در دفاع از احکام دادگاههای انقلاب، استعفای خلخالی پذیرفته نشد و ماشین اعدام خلخالی به کار خود ادامه داد. اما در همان روزها اتفاق دیگری افتاد که این احزاب و گروه ها از کنار آن گذشتند.نه تظاهراتی برپا شد ونه حتی اطلاعیه ای صادر کردند.
صادق خلخالی در ۶ خرداد۵۸ به دوبی رفت و در آنجا گفت : «خلیج فارس چیه؟! باید این خلیج را خلیج اسلامی بنامیم...! » اما برای احزاب انقلابی ، تغییر نام خلیج فارس مهم نبود، برای انقلابیون ۵۷ تمامیت ارضی ایران ، تاریخ ایران و عظمت ایران و حتی نام ایران مهم نبود. برای آنها فقط احکام اعدام خلخالی جذاب بود...!
وقتی پس از هفت روز، استعفای خلخالی پذیرفته نشد و او همچنان حاکم شرع انقلاب ماند، انقلابیون ۵۷ نفس راحتی کشیدند و مطبوعات نوشتند:«خبر استعفای آیت الله خلخالی حاکم شرع، خوشبختانه مورد قبول قرار نگرفت و هر گونه نگرانی مردم از بابت این استعفا و تاثیرش بر کار دادگاههای انقلاب، مرتفع شد...» ماشین اعدام به کار خود ادامه داد.
آنچه انقلابیون ۵۷ بر سر ایران آوردند, بدتر از حمله مغول و تاتار بود. این حمله ای بود گیج کننده از درون که بزرگی و سرافرازی ایران، پیوند ایران با دنیای متمدن، آبادانی و توسعه ایران، آزادی زنان، آزادی سبک های زندگی ، آزادی ادیان و مذاهب و زندگی نرمال شهروندان را لگدکوب کرد. اما ایران مجروح دوباره به مدد فرزندانش سر بلند کرده است و این پیش بینی گزافی نیست که سرنوشت اشغالگران امروز ایران بهتر از اشغالگران تاتار و مغول نخواهد بود. ایران می ماند.
✍🏼نجات بهرامی
@cafe_andishe95
Forwarded from مرتضی مردیها
🔍 برخی دوستان در مقام پرسش و استفسار و برخی دیگران در مقام ایراد گرفتن و تناقض جستن گفتند: آیا این حرف من (در پست پیشین) بهقول زبانزدی فرنگی، دور انداختن نوزاد شسته شده همراه هرزابه تشت حمام نیست؟ که غرض از آن این است که به قصد پرهیز از چیزی ناخوشایند، چیز مهمی را همراه آن طرد کنیم.
روشنتر بگویم: میپرسند آیا این پذیرفتنی است که برای جلوگیری از سواستفاده برخی از این موارد، که در اصل ارزشهایی ارجمندند، کل آن را به قلاب تردید و انکار بیاویزیم! در این صورت، نسبت ما لیبرالها با حقوق زنان، حقوق کودکان، احترام به اقوام و اقلیتها و موارد مشابه چه میشود؟
پاسخ این است که البته انسانیت و اخلاق و فرهیختگی مستلزم رعایت «درجاتی پذیرفتنی» از «معانی معقول» این ارزشها است. جایی که این دغدغهها در آن منکوب شود میشود همینجایی که ما در آن هستیم و از بدی آن فریادمان بلند است. پذیرشِ نوعِ بودنِ دیگران و مراعات آنان و دستگیری از افراد و گروههایی که معرض آزار یا بیاعتنایی واقع شدهاند (با فرض بیگناهی)، چیزی نیست که در میان آنانی که بهرهای از آدمیت دارند انکار کردنی باشد.
آیا اگر کسانی پول تقلبی چاپ کردند، معنایش این است که باید همه اسکناسهای رایج را آتش زد؟ آیا اگر کسانی مهربانی میکنند تا پس از جلب اعتماد خیانت کنند، باید هر لبخندی و هر دست نوازشی را با گریز و ستیز پاسخ داد؟ البته که نه. باری، باری، یک مشکل به جا میماند: چنان که گفتهاند، عیب بزرگ پول تقلبی این است که ارزش پول واقعی را از بین میبرد؛ وقتی که در پذیرش معامله با هر کسی که نمیدانیم پولش تقلبی است یا نه، درنگ میکنیم.
به عنوان نمونه، خانمهایی که با پیشنهاد دوستی و یاری از جانب مردی ناآشنا مواجه میشوند، بسا که اولین واکنش آنها تردید و رد باشد؛ در حالی که همۀ مردان چنین پیشنهادی را با نیت سواستفاده مطرح نمیکنند. حال هر چه جامعهای تجربیاتی تلختر در این مورد داشته باشد، بیشتر به قاعدۀ «احتیاط در سو ظن است» عمل خواهد کرد. بیایید یک مثال مربوطتر بزنیم: دفاع از حقوق اقلیتهای جنسی.
لیبرالها، بهعبارتی خردمندان منصف، بخشهایی از آنچه را که ذیل عنوان بالا مطرح میشود قبول دارند. از جمله، ناروایی هرگونه آزار و تمسخر و تحقیر؛ هرچند البته محافظهکارترهایشان بسا ترجیح دهند که نزدیکانشان چنین نباشند یا با چنین کسانی ارتباط نزدیکی نگیرند و حتی آن را نوعی نقص طبیعی به شمار آورند. باری، هرچه که باشد، در عرصۀ خصوصی آنها دخالتی نمیکنند و در عرصۀ عمومی هم معتقد به ضرورت امنیت و آزادی و امکان کار و کوشش و زندگی برای آنها هم هستند.
اما (امایی که مهم است) باور ندارند که دنیای مدرن، به صفت مدرنیت، ظلمی بر آنها روا داشته است. ستمکاری در حق این جماعت از دوران سنت وجود داشته؛ دنیای مدرن، همچون در بسیاری موارد دیگر، در این زمینه هم از شدت ستم کاسته است. پس جای سپاس دارد نه ستیز. نیز گمان دارند که این هم یکی از صدها مشکل بشریت است و میزان پوشش خبری و طرح مسأله و ارائۀ راه حل و هر چیزی از این دست بایستی متناسب با همین کسر یک/چندصدم باشد نه بیشتر.
حال وقتی که میبینیم میزان توجه به این مسأله در رسانهها، در آثار هنری، در بحثهای اجتماعی و فرهنگی، متناسب نیست و وقتی میبینیم مثلاً به فیلمهای بیکیفیتی که به این موضوع پرداخته شده خارج از ردیف جایزه میدهند، و حتی سخن از این است که باید برای اینان در جاهایی مثل تحصیل و شغل سهمیه در نظر گرفت و، بهویژه، وقتی میبینیم طرح این مسأله شکل شلوغبازی و معرکهگیری و اقامۀ دعوا علیه حکومتهای لیبرال دمکراتیک و نظم مدرن به خود میگیرد، همچو منی اعلان اخطار میکند.
ترجیح میدهد، بدون ترس از مد روشنفکری رایج، بگوید این ماجرا «در این حد» و «به این شکل»، یک شبهمسأله است به قصد متهم و متزلزل کردن نظم لیبرالی دنیای معاصر، و کار کسانی است که چون در انقلاب کمونیستی شکست خوردهاند، اینک این را روشی ظاهرفریب برای حمله از جناحی دیگر و در وضعیت استتار میبینند.
حالا شما سؤال کنید آنوقت تکلیف دگرباشان جنسی چه میشود، و آیا چون برخی حامیان آنها نیت نادرست دارند، باید چوبش را اینان بخورند! پاسخ البته منفی است، ولی باید مواظب هم باشیم، چنانکه جایی دیگر هم یادآور شدم، جوری رفتار نکنیم که «دشمنان جامعه» روی سادهدلی ما زیاده حساب باز کنند. تلاش برای بهینهسازیها، آری، بزرگنمایی نقصها برای برنامهریزی نوعی دیگر از فاندامنتالیسم کمونیستی، هرگز!
@mardihamorteza
روشنتر بگویم: میپرسند آیا این پذیرفتنی است که برای جلوگیری از سواستفاده برخی از این موارد، که در اصل ارزشهایی ارجمندند، کل آن را به قلاب تردید و انکار بیاویزیم! در این صورت، نسبت ما لیبرالها با حقوق زنان، حقوق کودکان، احترام به اقوام و اقلیتها و موارد مشابه چه میشود؟
پاسخ این است که البته انسانیت و اخلاق و فرهیختگی مستلزم رعایت «درجاتی پذیرفتنی» از «معانی معقول» این ارزشها است. جایی که این دغدغهها در آن منکوب شود میشود همینجایی که ما در آن هستیم و از بدی آن فریادمان بلند است. پذیرشِ نوعِ بودنِ دیگران و مراعات آنان و دستگیری از افراد و گروههایی که معرض آزار یا بیاعتنایی واقع شدهاند (با فرض بیگناهی)، چیزی نیست که در میان آنانی که بهرهای از آدمیت دارند انکار کردنی باشد.
آیا اگر کسانی پول تقلبی چاپ کردند، معنایش این است که باید همه اسکناسهای رایج را آتش زد؟ آیا اگر کسانی مهربانی میکنند تا پس از جلب اعتماد خیانت کنند، باید هر لبخندی و هر دست نوازشی را با گریز و ستیز پاسخ داد؟ البته که نه. باری، باری، یک مشکل به جا میماند: چنان که گفتهاند، عیب بزرگ پول تقلبی این است که ارزش پول واقعی را از بین میبرد؛ وقتی که در پذیرش معامله با هر کسی که نمیدانیم پولش تقلبی است یا نه، درنگ میکنیم.
به عنوان نمونه، خانمهایی که با پیشنهاد دوستی و یاری از جانب مردی ناآشنا مواجه میشوند، بسا که اولین واکنش آنها تردید و رد باشد؛ در حالی که همۀ مردان چنین پیشنهادی را با نیت سواستفاده مطرح نمیکنند. حال هر چه جامعهای تجربیاتی تلختر در این مورد داشته باشد، بیشتر به قاعدۀ «احتیاط در سو ظن است» عمل خواهد کرد. بیایید یک مثال مربوطتر بزنیم: دفاع از حقوق اقلیتهای جنسی.
لیبرالها، بهعبارتی خردمندان منصف، بخشهایی از آنچه را که ذیل عنوان بالا مطرح میشود قبول دارند. از جمله، ناروایی هرگونه آزار و تمسخر و تحقیر؛ هرچند البته محافظهکارترهایشان بسا ترجیح دهند که نزدیکانشان چنین نباشند یا با چنین کسانی ارتباط نزدیکی نگیرند و حتی آن را نوعی نقص طبیعی به شمار آورند. باری، هرچه که باشد، در عرصۀ خصوصی آنها دخالتی نمیکنند و در عرصۀ عمومی هم معتقد به ضرورت امنیت و آزادی و امکان کار و کوشش و زندگی برای آنها هم هستند.
اما (امایی که مهم است) باور ندارند که دنیای مدرن، به صفت مدرنیت، ظلمی بر آنها روا داشته است. ستمکاری در حق این جماعت از دوران سنت وجود داشته؛ دنیای مدرن، همچون در بسیاری موارد دیگر، در این زمینه هم از شدت ستم کاسته است. پس جای سپاس دارد نه ستیز. نیز گمان دارند که این هم یکی از صدها مشکل بشریت است و میزان پوشش خبری و طرح مسأله و ارائۀ راه حل و هر چیزی از این دست بایستی متناسب با همین کسر یک/چندصدم باشد نه بیشتر.
حال وقتی که میبینیم میزان توجه به این مسأله در رسانهها، در آثار هنری، در بحثهای اجتماعی و فرهنگی، متناسب نیست و وقتی میبینیم مثلاً به فیلمهای بیکیفیتی که به این موضوع پرداخته شده خارج از ردیف جایزه میدهند، و حتی سخن از این است که باید برای اینان در جاهایی مثل تحصیل و شغل سهمیه در نظر گرفت و، بهویژه، وقتی میبینیم طرح این مسأله شکل شلوغبازی و معرکهگیری و اقامۀ دعوا علیه حکومتهای لیبرال دمکراتیک و نظم مدرن به خود میگیرد، همچو منی اعلان اخطار میکند.
ترجیح میدهد، بدون ترس از مد روشنفکری رایج، بگوید این ماجرا «در این حد» و «به این شکل»، یک شبهمسأله است به قصد متهم و متزلزل کردن نظم لیبرالی دنیای معاصر، و کار کسانی است که چون در انقلاب کمونیستی شکست خوردهاند، اینک این را روشی ظاهرفریب برای حمله از جناحی دیگر و در وضعیت استتار میبینند.
حالا شما سؤال کنید آنوقت تکلیف دگرباشان جنسی چه میشود، و آیا چون برخی حامیان آنها نیت نادرست دارند، باید چوبش را اینان بخورند! پاسخ البته منفی است، ولی باید مواظب هم باشیم، چنانکه جایی دیگر هم یادآور شدم، جوری رفتار نکنیم که «دشمنان جامعه» روی سادهدلی ما زیاده حساب باز کنند. تلاش برای بهینهسازیها، آری، بزرگنمایی نقصها برای برنامهریزی نوعی دیگر از فاندامنتالیسم کمونیستی، هرگز!
@mardihamorteza
لیبراسیون/لیبرالیسم
📍گزارش از وضع طبیعی اخبارِ خوب و اخبارِ بد را در هم آمیخت. شاید مهمترین کشف این بود که در آغاز باغ عدنی در کار نبوده است. آن بهشت منسوب به انسانهای بدوی ترکیبی از بیابان و جنگل بود؛ ترکیبی از کمبود و خشونت. انسان از ابتدا اصلاً برای خوب بودن طراحی نشده بود،…
💠 لاک و پیشینیان بلافصلش بر این باور بودند که هیچ بخشی از وجود انسان به طور طبیعی رو به سوی خیر عمومی ندارد و آنچه قدما در این باب میاندیشیدند اغراق اندیشانه و غیرعملی بود و به خرج کسی نمیرفت.
☑️ مدرنها استفاده از منافع شخصی را راهی به سوی منافع همگانی دانستند، و آزادی طبیعی را در راس فضایل گذاشتند. خود محوری در معنای کوتهنگرانه خصم خیر عمومی است، اما خود محوری فلسفه روشنگری چنین نیست. و این بهترین کلید برای درک معنای روشنگری است. عقل انسان میتواند چنان پرورش یابد که آسیبپذیری خود را بفهمد و پیشاپیش برای مشکلات آتی همچون کمیابی مطلوبها فکری کند. این آگاهی عقلانی از آینده و خطراتش برای این که شور و میل انسان در جهت مقابله با آن به حرکت درآید کافی است.
📚📖 بسته شدن ذهن آمریکایی، الن بلوم (محافظهکار لیبرال) ترجمه مرتضی مردیها
@cafe_andishe95
☑️ مدرنها استفاده از منافع شخصی را راهی به سوی منافع همگانی دانستند، و آزادی طبیعی را در راس فضایل گذاشتند. خود محوری در معنای کوتهنگرانه خصم خیر عمومی است، اما خود محوری فلسفه روشنگری چنین نیست. و این بهترین کلید برای درک معنای روشنگری است. عقل انسان میتواند چنان پرورش یابد که آسیبپذیری خود را بفهمد و پیشاپیش برای مشکلات آتی همچون کمیابی مطلوبها فکری کند. این آگاهی عقلانی از آینده و خطراتش برای این که شور و میل انسان در جهت مقابله با آن به حرکت درآید کافی است.
📚📖 بسته شدن ذهن آمریکایی، الن بلوم (محافظهکار لیبرال) ترجمه مرتضی مردیها
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
💎حقوق بشر در جامعه نه واگذار کردنی است و نه از بین رفتنی، بلکه فقط قابل انتقال است. و در قدرت هیچ نسلی نیست که مانع از رسیدن آن حقوق به آیندگان شود. اگر نسل فعلی یا نسلی دیگر خود را حاضر به بردگی مییابد، این امر، حق نسل آینده را برای آزاد بودن تقلیل نمیدهد:…
💠 حقوق طبیعی حقوقی است که به علت هستی و زندگانی انسان به وی تعلق میگیرد. کلیه حقوق فکری یا حقوق معنوی از این قبیل است، همچنین کلیه حقوقی که مربوط به روش انسان است، روشی که فرد به منظور ارضا و سعادت خود به کار میبندند، تا آنجا که به حقوق طبیعی دیگران آسیبی نرساند. حقوق مدنی عبارت است از حقوقی که از نظر عضویت انسان در اجتماع به او تعلق مییابد. اساس حقوق مدنی انسان بعضی از حقوق طبیعی اوست که در فرد فعلیت دارد، اما قدرت انفرادی او، برای برخورداری و تمتع از آن حقوق، کافی نیست. از این قبیل است حقوقی که با امنیت و حمایت و سرپرستی رابطه دارد.
📚📖 حقوق بشر؛ برگ پر ماجرایی از انقلاب کبیر فرانسه، توماس پین ترجمه اسدالله مبشری
@cafe_andishe95
📚📖 حقوق بشر؛ برگ پر ماجرایی از انقلاب کبیر فرانسه، توماس پین ترجمه اسدالله مبشری
@cafe_andishe95
https://www.fereydoun.org/articles/69394
🗓این یک داستان نیست.نیما قاسمی
مقالۀ حاضر بخشی از یک کتاب منتشر نشده است. نگارنده در اینجا تلاش میکند که نشان دهد چگونه هستیشناسی نویسندگان چپ انقلابی، یا به زبان آشناتر، ایدئولوژی آنها، در آن نوع روایتی که از تاریخ سیاسی معاصر کردهاند، دخالت کرده است. روایت آنها، نه فقط در آن دسته آثاری که به عنوان تاریخنگاری عرضه کردهاند، بلکه همینطور در داستانهای کوتاه و بلند، رمانها و نمایشنامههایشان هم عرضه شده است. یکسانی شگردهایی که روایت نویسندگان چپ را در داستانها و در تاریخهاشان، برساخته است، نشان میدهد که تا چه حد تاریخنگاری یک قرن اخیر ایران، خصلتهای داستانپردازی را به خود گرفته، و تا چه حد داستانها، به تاریخنگاری نزدیک شدهاند.
@cafe_andishe95
🗓این یک داستان نیست.نیما قاسمی
مقالۀ حاضر بخشی از یک کتاب منتشر نشده است. نگارنده در اینجا تلاش میکند که نشان دهد چگونه هستیشناسی نویسندگان چپ انقلابی، یا به زبان آشناتر، ایدئولوژی آنها، در آن نوع روایتی که از تاریخ سیاسی معاصر کردهاند، دخالت کرده است. روایت آنها، نه فقط در آن دسته آثاری که به عنوان تاریخنگاری عرضه کردهاند، بلکه همینطور در داستانهای کوتاه و بلند، رمانها و نمایشنامههایشان هم عرضه شده است. یکسانی شگردهایی که روایت نویسندگان چپ را در داستانها و در تاریخهاشان، برساخته است، نشان میدهد که تا چه حد تاریخنگاری یک قرن اخیر ایران، خصلتهای داستانپردازی را به خود گرفته، و تا چه حد داستانها، به تاریخنگاری نزدیک شدهاند.
@cafe_andishe95
www.fereydoun.org
این یک داستان نیست
این یک داستان نیست
داستانپردازی در تاریخنگاری از عصر پهلوی
نیما قاسمی
داستانپردازی در تاریخنگاری از عصر پهلوی
نیما قاسمی
🕊تنها آزادی شایسته این نام است که به روش خودمان به دنبال منافع خود باشیم،
به شرطی که سعی نکنیم دیگران را از منافعشان محروم کنیم یا از تلاش آنها برای کسب منافعشان جلوگیری کنیم..
📙دربارۀ آزادی-جان استوارت میل فیلسوف لیبرال دموکرات
@cafe_andishe95
به شرطی که سعی نکنیم دیگران را از منافعشان محروم کنیم یا از تلاش آنها برای کسب منافعشان جلوگیری کنیم..
📙دربارۀ آزادی-جان استوارت میل فیلسوف لیبرال دموکرات
@cafe_andishe95
🔅کانت بزرگ ترین فیلسوف در سنت جدید اروپایی است و از جهات مختلف مورد ستایش قرار گرفته است. اما برای من هیچ چیز مهم تر از فلسفه اخلاق وی نیست، که در آن او تلاش میکند تا اصولی را بیان دارد که همه موجودات معقول، اگر قضاوت هایشان در پرتو منافع شخصی قرار نمی گرفت، بدان صحه می گذاردند.
✳️این اصول را می توان در ده فرمان تورات، در انجیل مسیحیت ، و در خود قرآن ، سراغ گرفت. كانت آنها را از ماهیت ما به عنوان موجودات معقول استنتاج می کند، و در نوشته هایش می کوشد تا اخلاق را از مقدماتی اخذ کند که در آنها وجود خدا مفروض گرفته نشده است. اینکه آیا وی در این تلاش با موفقیت قرین شده، محل تأمل است. اما کوشش او نقش قاطعی در تاریخ تمدن اروپایی داشته است.
ما دیدگاه جدید در خصوص قانون حقوقی را مدیون کانت هستیم،در مقام قاضی ای که در هر منازعه ای، جز در منازعه با خود قانون، بیطرف باقی می ماند.
کانت -راجر اسکروتن
-آرسین
@cafe_andishe95
✳️این اصول را می توان در ده فرمان تورات، در انجیل مسیحیت ، و در خود قرآن ، سراغ گرفت. كانت آنها را از ماهیت ما به عنوان موجودات معقول استنتاج می کند، و در نوشته هایش می کوشد تا اخلاق را از مقدماتی اخذ کند که در آنها وجود خدا مفروض گرفته نشده است. اینکه آیا وی در این تلاش با موفقیت قرین شده، محل تأمل است. اما کوشش او نقش قاطعی در تاریخ تمدن اروپایی داشته است.
ما دیدگاه جدید در خصوص قانون حقوقی را مدیون کانت هستیم،در مقام قاضی ای که در هر منازعه ای، جز در منازعه با خود قانون، بیطرف باقی می ماند.
کانت -راجر اسکروتن
-آرسین
@cafe_andishe95
Forwarded from سازمان مشروطه ایران
انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی
رویارویی دو انقلاب در مبانی و در سیاست
گفتگوی فرخنده مدرس با حجت کلاشی
🔹مشاهده در یوتیوب👇
https://youtu.be/4lbrAuuH9R8
#بازگشت_به_مشروطه
#سازمان_مشروطه_ایران
@mashrootehorg
رویارویی دو انقلاب در مبانی و در سیاست
گفتگوی فرخنده مدرس با حجت کلاشی
🔹مشاهده در یوتیوب👇
https://youtu.be/4lbrAuuH9R8
#بازگشت_به_مشروطه
#سازمان_مشروطه_ایران
@mashrootehorg
YouTube
انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی رویارویی دو انقلاب در مبانی و در سیاست
گفتگوی فرخنده مدرس با حجت کلاشی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💚🤍❤️هویت ملی
شهرنشینی و هویت ملی
فدرالیسم و قدرت ملی
ملیت و اقتدار ملی
🎙همگی در گفتو با وحید بهمن
@cafe_andishe95
شهرنشینی و هویت ملی
فدرالیسم و قدرت ملی
ملیت و اقتدار ملی
🎙همگی در گفتو با وحید بهمن
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👤حقوق بشر جهانی چیست؟
📑تفکر حقوق بشر بر این اندیشه استوار است که هرکدام از ما، فارغ از اینکه کیستیم یا کجا به دنیا آمدهایم، باید از حقوق اولیه و آزادی برخوردار باشیم. حقوق بشر امتیازی مخصوص افراد خاص نیست و نمیتواند به کسی اعطا یا از کسی سلب شود. حقوقی غیر قابل محرومیت و جهانیست، که بسیار ساده به نظر میرسد اما در عمل بیاندازه پیچیده میشود. حقوق اولیهٔ بشر دقیقاً چیستند؟ چه کسی باید آنها را انتخاب کند؟ چه کسی و چگونه باید آنها را اجرا کند؟ یکی از مدرنترین اعلامیههای جهانی حقوق بشر با ایجاد سازمان ملل متحد از دل خرابیهای جنگ جهانی دوم سر برآورد. معاهدهای که باعث تأسیس سازمان ملل متحد شد، یکی از اهداف خود را تأکید مؤکد به حقوق اساسی بشر میداند. طی دهههای گذشته، قوانین حقوق بشر جهانی پیشرفت کردهاند و در جهت درک ما از چیستی حقوق بشر و اینکه چگونه از آن محافظت کنیم، عمیقتر و گستردهتر شدهاند.
اما اگر این اصول بهخوبی تکامل یافتهاند پس چرا حقوق بشر بهکرات در سراسر جهان زیر پا گذاشته شده و نادیده گرفته میشوند؟
ترجمهٔ نگار خلیلی
@cafe_andishe95
📑تفکر حقوق بشر بر این اندیشه استوار است که هرکدام از ما، فارغ از اینکه کیستیم یا کجا به دنیا آمدهایم، باید از حقوق اولیه و آزادی برخوردار باشیم. حقوق بشر امتیازی مخصوص افراد خاص نیست و نمیتواند به کسی اعطا یا از کسی سلب شود. حقوقی غیر قابل محرومیت و جهانیست، که بسیار ساده به نظر میرسد اما در عمل بیاندازه پیچیده میشود. حقوق اولیهٔ بشر دقیقاً چیستند؟ چه کسی باید آنها را انتخاب کند؟ چه کسی و چگونه باید آنها را اجرا کند؟ یکی از مدرنترین اعلامیههای جهانی حقوق بشر با ایجاد سازمان ملل متحد از دل خرابیهای جنگ جهانی دوم سر برآورد. معاهدهای که باعث تأسیس سازمان ملل متحد شد، یکی از اهداف خود را تأکید مؤکد به حقوق اساسی بشر میداند. طی دهههای گذشته، قوانین حقوق بشر جهانی پیشرفت کردهاند و در جهت درک ما از چیستی حقوق بشر و اینکه چگونه از آن محافظت کنیم، عمیقتر و گستردهتر شدهاند.
اما اگر این اصول بهخوبی تکامل یافتهاند پس چرا حقوق بشر بهکرات در سراسر جهان زیر پا گذاشته شده و نادیده گرفته میشوند؟
ترجمهٔ نگار خلیلی
@cafe_andishe95
💰 در سرمایهداری آدم میتواند با نقدِ سرمایهداری ثروتمند شود
اما در سوسیالیسم با نقدِ سوسیالیسم به گولاگ (اردوگاه کاراجباری) میرود!
🔻🎥ماجرای جدا شدن مایکل مور از همسرش باعث شده که میزان ثروت این مستندساز آمریکایی مشخص شود و حقیقت این است که آقای مور که یکی از منتقدان مشهور نظام سرمایه داری آمریکا محسوب می شود و در ماجرای جنبش اشغال وال استریت نیز یکی از حامیان معترضان بود خود به یک درصد ثروتمند جامعه تعلق دارد، یعنی همان گروهی که سبک زندگی آن ها همواره با انتقاد آقای مور همراه شده است. مایکل مور میلیونها دلار ثروت دارد و علاوه بر آن 9 ملک نیز در میان دارایی های او دیده می شود، املاکی که تنها یکی از آن ها 2میلیون دلار قیمت دارد.
وبسایت بیزنس اینسایدر نیز نوشته که خانه مور در میشیگان شمالی نشان می دهد که سبک زندگی او هیچ شباهتی به سبک زندگی افراد معمولی ندارد. آقای مور مستندسازی است که فیلم های "بولینگ برای کلمباین"، "فارنهایت 9.11" و "سرمایه داری: یک داستان عاشقانه" از مشهورترین فیلم های او محسوب می شوند. او اعتقاد دارد که نظام سرمایه داری حاکم بر آمریکا ناعادلانه است.
مجله کارخانه دار
@cafe_andishe95
اما در سوسیالیسم با نقدِ سوسیالیسم به گولاگ (اردوگاه کاراجباری) میرود!
🔻🎥ماجرای جدا شدن مایکل مور از همسرش باعث شده که میزان ثروت این مستندساز آمریکایی مشخص شود و حقیقت این است که آقای مور که یکی از منتقدان مشهور نظام سرمایه داری آمریکا محسوب می شود و در ماجرای جنبش اشغال وال استریت نیز یکی از حامیان معترضان بود خود به یک درصد ثروتمند جامعه تعلق دارد، یعنی همان گروهی که سبک زندگی آن ها همواره با انتقاد آقای مور همراه شده است. مایکل مور میلیونها دلار ثروت دارد و علاوه بر آن 9 ملک نیز در میان دارایی های او دیده می شود، املاکی که تنها یکی از آن ها 2میلیون دلار قیمت دارد.
وبسایت بیزنس اینسایدر نیز نوشته که خانه مور در میشیگان شمالی نشان می دهد که سبک زندگی او هیچ شباهتی به سبک زندگی افراد معمولی ندارد. آقای مور مستندسازی است که فیلم های "بولینگ برای کلمباین"، "فارنهایت 9.11" و "سرمایه داری: یک داستان عاشقانه" از مشهورترین فیلم های او محسوب می شوند. او اعتقاد دارد که نظام سرمایه داری حاکم بر آمریکا ناعادلانه است.
مجله کارخانه دار
@cafe_andishe95
💌 نوشتهای از ذکاالملک فروغی، به بهانه سالگرد درگذشت وی
💎 حال تصور میکنم هر کس به احوالِ ایرانیان درست معرفت یابد، تصدیق خواهد کرد که این قوم در وظیفه خود در عالمِ انسانیت کوتاهی نکرده بلکه نسبت به بسیاری از اقوام دیگر در راه وظیفهشناسی پیشقدم است و مداومتش در این راه نیز از اکثر ملل بیشتر بوده است.
هر چند برای ملتِ ایرانی به اقتضای طبیعت روزگار متأسفانه دورههای تنزل و انحطاط نیز پیش آمده که در آن دورهها از ابراز استعداد و مایه خداداد ممنوع و محروم گردیده است، ولیکن ظلمت آن ایام همه وقت عارضی و قهری و موقتی بوده و با این همه هیچگاه تند باد حوادث که بر ایران و مردم آن هجوم آورده چراغ معرفت را در آن مملکت و آتش ذوق و شور را در دلِ ایرانیان به کلی خاموش ننموده و به قول خواجه حافظ شیرازی:
از آن به دیرِ مُغانَم عزیز میدارند
که آتشی که نَمیرد، همیشه در دلِ ماست
قوم ایرانی هر وقت شوکت و سیادت داشته قدرت خود را برای استقرار امنیت و آسایش و رفاه مردم به کار برده، اقوام زیردست خویش را به ملاطفت و رأفت اداره کرده، مزاحم آداب و رسوم و زبان و خصوصیات قومیت آنها نشده، هرگز به هدم و تخریب آبادیها و قتلعام نفوس نپرداخته، و با آن که از طرف دشمنان مکرر به بلیات نهب و حرق و قتل و چپاول گرفتار گردیده هنگام قدرت درصدد تلافی برنیامده است.
کیش باستانی ما ویرانی و درندگی را مانند بیماری و تاریکی از آثار شیطان و اهریمن خوانده و ایجاد وسایل آبادی و روشنایی و تندرستی را مایهی تقرب یزدان دانسته است.
📔منبع: مقالات فروغی، محمدعلی فروغی، تهران: توس، ۱۳٨٤، صص ۲٤۵ و ۲٤۶
پینوشت:
هَدم: نابودی، ویرانی
بَلیات: جمع بَلیّه، رنج و سختی
نَهب: غارت، چپاول
صنعت و اقتصاد
@cafe_andishe95
💎 حال تصور میکنم هر کس به احوالِ ایرانیان درست معرفت یابد، تصدیق خواهد کرد که این قوم در وظیفه خود در عالمِ انسانیت کوتاهی نکرده بلکه نسبت به بسیاری از اقوام دیگر در راه وظیفهشناسی پیشقدم است و مداومتش در این راه نیز از اکثر ملل بیشتر بوده است.
هر چند برای ملتِ ایرانی به اقتضای طبیعت روزگار متأسفانه دورههای تنزل و انحطاط نیز پیش آمده که در آن دورهها از ابراز استعداد و مایه خداداد ممنوع و محروم گردیده است، ولیکن ظلمت آن ایام همه وقت عارضی و قهری و موقتی بوده و با این همه هیچگاه تند باد حوادث که بر ایران و مردم آن هجوم آورده چراغ معرفت را در آن مملکت و آتش ذوق و شور را در دلِ ایرانیان به کلی خاموش ننموده و به قول خواجه حافظ شیرازی:
از آن به دیرِ مُغانَم عزیز میدارند
که آتشی که نَمیرد، همیشه در دلِ ماست
قوم ایرانی هر وقت شوکت و سیادت داشته قدرت خود را برای استقرار امنیت و آسایش و رفاه مردم به کار برده، اقوام زیردست خویش را به ملاطفت و رأفت اداره کرده، مزاحم آداب و رسوم و زبان و خصوصیات قومیت آنها نشده، هرگز به هدم و تخریب آبادیها و قتلعام نفوس نپرداخته، و با آن که از طرف دشمنان مکرر به بلیات نهب و حرق و قتل و چپاول گرفتار گردیده هنگام قدرت درصدد تلافی برنیامده است.
کیش باستانی ما ویرانی و درندگی را مانند بیماری و تاریکی از آثار شیطان و اهریمن خوانده و ایجاد وسایل آبادی و روشنایی و تندرستی را مایهی تقرب یزدان دانسته است.
📔منبع: مقالات فروغی، محمدعلی فروغی، تهران: توس، ۱۳٨٤، صص ۲٤۵ و ۲٤۶
پینوشت:
هَدم: نابودی، ویرانی
بَلیات: جمع بَلیّه، رنج و سختی
نَهب: غارت، چپاول
صنعت و اقتصاد
@cafe_andishe95
🛎درباره تصویر پناهجویان یهودی در بندر حیفا در سال ۱۹۴۷
🔺در شبکههای اجتماعی تصویری با این توضیح که مهاجران یهودی که در سال ۱۹۴۷ وارد بندر حیفا شدند را نشان میدهد، منتشر شده.
@cafe_andishe95
🔺در شبکههای اجتماعی تصویری با این توضیح که مهاجران یهودی که در سال ۱۹۴۷ وارد بندر حیفا شدند را نشان میدهد، منتشر شده.
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🛎درباره تصویر پناهجویان یهودی در بندر حیفا در سال ۱۹۴۷ 🔺در شبکههای اجتماعی تصویری با این توضیح که مهاجران یهودی که در سال ۱۹۴۷ وارد بندر حیفا شدند را نشان میدهد، منتشر شده. @cafe_andishe95
✉️ در متن همراه با تصویر آمده این یهودیان بر بنری که روی کشتیشان آویزان شده به بلاهایی که آلمانیها بر سرشان آوردند اشاره میکنند و از فلسطینیان میخواهند ناامیدشان نکنند.
در این پستها همچنین از اسرائیلیهای معاصر به خاطر «انکار سرزمین فلسطین» انتقاد میشود.
🖼 عکس، پناهندگان یهودی را نشان میدهد که سعی میکنند با کشتی «تئودور هرتسل» وارد بندر حیفا میشوند. روی بنر کنار کشتی نوشته شده: «آلمانیها خانوادهها و خانههای ما را نابود کردند - شما امیدهای ما را نابود نکنید».
توضیحات در مورد افرادی که سوار بر این کشتی هستند و زمان و مکان عکس درست است، اما در تعداد مسافران اغراق شده و البته در روی بنر به کلمه «فلسطینیان» اشارهای نشده است.
یهودیان این تلاششان برای ورود به سرزمین فلسطین را در زمانی که دولت بریتانیا محدودیتهای زیادی را برای ورود مهاجران گذاشته بود عَلیابِت Aliyah Bet مینامند. عَلیابِت یک اصطلاح عبری است که به مهاجرت غیرقانونی یهودیان به فلسطین بین سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۸ اشاره دارد.
در آن زمان، سرزمین فلسطین تحت سرپرستی بریتانیا بود. این افراد کسانی بودند که از سوی مقامات بریتانیا به عنوان مهاجران غیرقانونی شناخته میشدند و به کمپهایی در قبرس منتقل میشدند.
از این رو به نظر میرسد با توجه به مستندات تاریخی، اطلاعاتی که همراه این عکس در شبکههای اجتماعی منتشر شده گمراهکننده هستند.
🔹 با اینکه بیشتر اطلاعات درباره این عکس (مکان، تاریخ و پیشزمینه، …) درست است اما با دستکاری در ترجمه پارچهنوشت اینطور القا شده که پناهندگان یهودی دست به دامن مردم بومی سرزمین فلسطین شدهاند.
🔹 در حالیکه این جلوگیری از ورود مهاجران و پناهندههای یهودی به فلسطین تحت سرپرستی بریتانیا از سوی دولت بریتانیا اعمال میشد (در عکس هم یک سرباز بریتانیایی را میبینیم که رو به کشتی ایستاده است).
فکتنامه
@cafe_andishe95
در این پستها همچنین از اسرائیلیهای معاصر به خاطر «انکار سرزمین فلسطین» انتقاد میشود.
🖼 عکس، پناهندگان یهودی را نشان میدهد که سعی میکنند با کشتی «تئودور هرتسل» وارد بندر حیفا میشوند. روی بنر کنار کشتی نوشته شده: «آلمانیها خانوادهها و خانههای ما را نابود کردند - شما امیدهای ما را نابود نکنید».
توضیحات در مورد افرادی که سوار بر این کشتی هستند و زمان و مکان عکس درست است، اما در تعداد مسافران اغراق شده و البته در روی بنر به کلمه «فلسطینیان» اشارهای نشده است.
یهودیان این تلاششان برای ورود به سرزمین فلسطین را در زمانی که دولت بریتانیا محدودیتهای زیادی را برای ورود مهاجران گذاشته بود عَلیابِت Aliyah Bet مینامند. عَلیابِت یک اصطلاح عبری است که به مهاجرت غیرقانونی یهودیان به فلسطین بین سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۸ اشاره دارد.
در آن زمان، سرزمین فلسطین تحت سرپرستی بریتانیا بود. این افراد کسانی بودند که از سوی مقامات بریتانیا به عنوان مهاجران غیرقانونی شناخته میشدند و به کمپهایی در قبرس منتقل میشدند.
از این رو به نظر میرسد با توجه به مستندات تاریخی، اطلاعاتی که همراه این عکس در شبکههای اجتماعی منتشر شده گمراهکننده هستند.
🔹 با اینکه بیشتر اطلاعات درباره این عکس (مکان، تاریخ و پیشزمینه، …) درست است اما با دستکاری در ترجمه پارچهنوشت اینطور القا شده که پناهندگان یهودی دست به دامن مردم بومی سرزمین فلسطین شدهاند.
🔹 در حالیکه این جلوگیری از ورود مهاجران و پناهندههای یهودی به فلسطین تحت سرپرستی بریتانیا از سوی دولت بریتانیا اعمال میشد (در عکس هم یک سرباز بریتانیایی را میبینیم که رو به کشتی ایستاده است).
فکتنامه
@cafe_andishe95