Telegram Web Link
لیبراسیون/لیبرالیسم
🔺مومنان متوهم ☠️☭ کمونیست‌هایی نیز که با آرامش خاطر ادعای ملحد بودن دارند، سرشار از ایمانند: آنان تنها در پی سازماندهی عاقلانه بهره‌برداری از منابع طبیعی و زندگی مشترک نیستند، بلکه سودای تسلط بر نیروهای کیهانی و جوامع را دارند تا به حل معمای تاریخ نایل آیند…
🔻کینه‌توزان نادان

🧨چپ اروپایی عمدتاً به این خاطر از ایالات متحده کینه دارند که موفقیت‌های این کشور را ناشی از کاربرد وسایلی می‌داند که در برنامه‌های انقلابی ذکری از آن وسایل به میان نیامده است.
♻️ شکوفایی و قدرت و گرایش به همسانی شرایط اقتصادی، دستاوردهایی است که نتیجه ابتکارات فردی و رقابت و نه مداخلات دولت است. به زبان ساده، این‌ها دستاوردهای نظام سرمایه‌داری است، یعنی چیزهایی که به هر روشنفکر خوبِ پرورش‌یافته ای آموخته شده که از آن‌ها تنفر داشته باشد.

🔷جامعه آمریکایی که تجربه‌ای موفق است، تجسم‌بخش ایده تاریخی نیست.
عقاید ساده و معمولی که جامعه مزبور همچنان به ترویج آن‌ها ادامه می‌دهد، در قاره کهن از سکه افتاده است. ایالات متحده همچنان بر طبق ایده‌های رایج سرنوشت بشر باور دارد؛ به قدرتی که فساد می‌آورد بی‌اعتماد است؛ همچنان اساساً دشمن مراجع قدرت و ادعاهای معدود افرادی است که معتقدند تمام پاسخ‌ها را بهتر از افراد عادی می‌دانند.

📚📖 افیون روشنفکران، رمون آرون
ترجمه پیروز ایزدی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🗽قلمرو آزادی فردی همچنین قلمرو مسئولیت فردی است، اما این بدان معنا نیست که در برابر هیچ شخص خاصی در قبال اعمال خویش پاسخگو باشیم. ممکن است خویشتن را در معرض تقبیح دیگران قرار دهیم زیرا کاری که می‌کنیم خوشایند آنان نیست. ولی عُمده دلیلی که باید مسئولیت کامل…
🏷 آن کس که اجازه می‌دهد جهان یا قسمتی از جهان نقشه‌ی زندگی او را طرح کند، نیازی به هیچ یک از استعدادهای آدمی ندارد و برای او استعداد تقلید میمون‌وار کافی است. آن کس که نقشه‌ی زندگی خود را خود برمی‌گزیند، همه‌ی استعدادهای خود را به کار می‌اندازد. این شخص باید استعداد مشاهده‌ی خود را به کار اندازد تا ببیند، خرد و تشخیص را به کار اندازد تا پیش‌بینی کند، فعالیت خود را به کار اندازد تا مواردی را که برای گرفتن تصمیم لازم است، جمع‌آوری کند، حس تمیز را به کار برد تا تصمیم بگیرد و وقتی که تصمیم گرفت استواری و استیلای بر نفس را به کار برد تا در تصمیم خود پایدار بماند. هرچه دایره‌ی اعمالی که او بر طبق تشخیص و احساس خود انجام می‌دهد وسیع‌تر باشد، به این استعدادها نیاز بیشتری دارد و فرصت بیشتری دارد که آن‌ها را بپرواند.

📚📖درباره‌ی آزادی، جان استوارت میل ترجمه محمود صناعی
@cafe_andishe95
🌍 چرا ملتها شكست می خورند ؟


🌒 چرا ملتها شکست می خورند عنوان كتابی است به نويسندگی دو استاد بزرگ اقتصاد و علوم سیاسی ، عجم اوغلو و رابينسون . هدف نويسندگان از نگارش كتاب كه 15 سال صرف نوشتن آن كرده اند پاسخ به اين سوال است ، چرا بعضی ملتها فقیر و بعضی ثروتمند هستند ؟ شخصيتهای مهم اقتصادی از جمله چند نَفَر از برندگان نوبل اقتصاد با تعابيریي خاص از كتاب تقدیر كرده اند.

اعتراف مي كنم تا بحال هيچ كتابی در باب اقتصاد و سیاست اينچنین بنده را تحت تأثير قرار نداده است ، بسيار بعيد است تغیيری هرچند كوچک با خواندن كتاب در نگرش خواننده ايجاد نشود.
كتاب با بردن خواننده به عمق تاريخ با تجزيه و تحليل دقيق وقايع تاريخی به زبان ساده دلائل فقير و ثروتمند بودن ملتها را توضيح می دهد. نويسندگان اثبات می كنند آنچه باعث ثروتمند شدن ملتها می‌شود ، منطقه جغرافیایی ، فرهنگ ، نژاد، زبان ، منابع طبيعی، غفلت (ناآگاهی مسئولان)، ... آنها نيست، آنچه ملتها را به توسعه و ثروت ميرساند ساختار و كاركرد نهادهای اقتصادی و سياسی آن كشور است.
🇰🇷🇰🇵
🌟بعنوان نمونه های ملموس کتاب كشورهای كره جنوبی و شمالی را مثال ميزند كه دارای جغرافيا ، تاريخ ، زبان و فرهنگ مشترک هستند اما كره جنوبی در زمره كشورهای صنعتی و توسعه يافته و كره شمالی يكی از فقيرترين كشورهاي دنياست كه محتاج كمكهاي غذائي بين المللي است . يا دو شهر در مرز آمريكا و مكزيك را مثال ميزند، كه بجز در نهادهای سياسی و اقتصادی در بقيه موارد تقريبا به هم شبيه اند حتي شهر آمريكايي قبلا جزئی از خاک مكزيک بوده با این حال شهر آمريكايی مرفه و توسعه يافته و شهر مكزيكی فقیر ، عقب مانده با جرم و جنايت بالاست.

💰🏣نويسندگان نهادهای اقتصادی و سياسی هر كشور را به نهادهای فراگیر كه موجب توسعه و ثروتمند شدن و یا نهادهاي استثماري كه موجب فقر و عقب ماندگي مي شود تقسيم بندي مي كنند. نهادهاي فراگير سياسي موجبات مشاركت مردم در اداره كشور را فراهم و تسهيل كننده ارتقاء جامعه مدني ميشوند نهادهای فراگير اقتصادی موجبات مشاركت بدون تبعيض برای فعالان اقتصادي و فضاي مناسب كسب و كار را فراهم مي كنند. برعكس نهادهای استثماري سياسي مشاركت مردم در سياست را حتي المقدور محدود مي كنند بجاي كاركرد حقيقی كاركردي نمايشي دارند. مثلا در كره جنوبی نهادهای اقتصادی به شدت در جهت بهبود فضاي كسب و كار ، مشاركت همگانی و ايجاد فضای رقابتی قدم برمي دارند و كيفيت كاركرد نهادهاي سياسي به گونه اي است كه رئيس جمهور كه پدرش يكي از بنيانگذاران كره جديد است به اتهام دريافت رشوه توسط يكي از دوستانش براي كار چاق كني عزل و زنداني ميشود و مديرعامل سامسونگ كه ٢٠٪‏ توليد ملي كشور از فعاليت آن حاصل ميشود ، پرونده و دستبند به دست جلوی صدها دوربين به اتهام پرداخت رشوه وارد دادگاه ميشود ، بالعكس در كره شمالي نهادهاي اقتصادی بشدت در مقابل ايجاد فضای مناسب كسب و كار و رقابت عمل میكنند و بجز بازار سياه هيچ فضائی برای مشاركت مستقل از دولت براي همگان وجود ندارد و تنها حزب موجود حزب كارگران بعنوان مهمترين نهاد سياسی تابع محض رهبر ٣٧ ساله است كه حكومت را از پدر و پدر بزرگ خود به إرث برده و حکومت به ظاهر جمهوری عملاً به سلطنت كمونيستی تبديل شده و مردم كوچكترين مشاركتی در سياست ندارند.

💸بنابراين اگر ملتی فقیر يا ثروتمند است دليل فقر و ثروت را نه در اشخاص ، منابع ، جغرافيا، نژاد ، زبان، غفلت،...دانست ، بلكه بايد به كيفيت و كاركرد نهادهاي سياسی و اقتصادي آن نگريست، نهادهای فراگير يا استثماری ؟ خواندن كتاب را به همه خوانندگان محترم اكيداً توصيه مي كنم
✍🏼 غلامرضا مصدق
@cafe_andishe95
👤ابرانسان نیچه🧠

ابرانسان نیچه هیچ ربطی به آن چهره شنل پوش کتابهای کمدی (سوپرمن) که در آسمان پرواز میکند،ندارد. بهتر بود قهرمان نیچه کمی ارزشهای کمیک هم اسمش را میپذیرفت که حداقل اصول اخلاقی ساده ای دارد که تلاش میکند تا آنها را بر جهان سرهم بندی شده خوبیها و بدیها تحمیل کند.
ابرانسان نیچه هیچگونه محدودیت اخلاقی ندارد. تنها «اصول اخلاقی» او میل به قدرت ،است.
عجیب این که توصیفهای نیچه از ابرانسان نشان میدهد که او ساکن جهانی است پر از ساده انگاریهای کمیک. نمونه چنین ابرانسانی زرتشت است شخصیتی ساخته و پرداخته ذهن او( که ارتباطی به زرتشت پیامبر )ندارد که در رفتارش نشانه های بیمارگونه روانی خطرناکی دیده می شود .

باید اذعان کرد که داستان زرتشت یک حکایت است. اما چگونه حکایتی؟ حکایت رفتار و سلوک حکایتهای مسیح بر بالای کوه شاید ساده و حتی بچگانه به نظر برسند اما اگر در آنها تأمل شود نه بچگانه اند و نه ساده عمیق اند حکایت زرتشت ساده و بچگانه است و بعد از تأمل چنین می.ماند اثر کمر همت به براندازی ارزشهای مسیحیت میبندد تا در دنیایی بدون خدا هر فردی مسئول رفتار و کردارهای خود باشد او انسان را ترغیب میکند تا باورها و ارزشهای خود را در آزادی بی محدودیت بنا کند. اعمال انسان تجویز الهی یا غیر الهی ندارد بدین گونه است که نیچه از شرایط قرن بیستم خبر میدهد متأسفانه او پا از این فراتر گذاشته و درباره سلوکی که باید در این عصر داشته باشیم نیز توصیه هایی میکند کسانی که از رهنمودهای او و مسخرگی کسل کننده زرتشت پیروی میکردند ابرانسان می شدند.

👁‍🗨افسوس ابرانسان نیچه بیش از یک چهره کمیک که سزاوار آن بود شد. نیچه در چنین گفت زرتشت از زبان قهرمانش میگوید: میمون از نگاه انسان چیست؟ چهره ای مسخره یا نگران کننده انسان نیز از نگاه ابرانسان چنین در تبارشناسی اخلاق ادعا میکند هدف بشریت همانا بالاترین نمونه های انسان هستند نیچه در این زمینه به شکل سطحی و حتی
گمراه کننده ای نظریه ابرانسان را با مفاهیمی چون اصالت نژادی" و "خون مربوط میسازد البته باید اذعان داشت که منظور او از اصالت" چیزی سوای باورهای اشرافی و نژادی بوده است. وی ادامه ، میدهد «زمانی که من در مورد افلاطون، پاسکال، اسپینوزا و گوته صحبت میکنم حس میکنم که خونشان در رگهای من جریان دارد یعنی یک ،یونانی یک فرانسوی یک یهودی ،پرتقالی و یک آلمانی همگی نیاکان خونی ابرانسان شمرده شده اند.

📕آشنایی با نیچه-استراترن

@cafe_andishe95
🗽فایده گرایی میل🗝

جان استوارت میل میکوشد نشان دهد اصالت فایده(فایده گرایی که به غلط سودجویی تفسیر میشود) سودجویی و خودخواهی نیست.

1️⃣از آن رو خودخواهی نیست که در سیاق اخلاقی تامین بیشترین خوشی عامل(مباشر فعل)نیست،بلکه بیشترین میزان از خوشی به طور کلی است.

2️⃣سودجویی هم که نقطه مقابل حق جویی هست عبارت است از خدمت به منافع فرد بدون در نظر داشتن منافع و مصالح عام«مثل اینکه در مَثل یک وزیر برای حفظ مقام خود منافع کشور را فدا کند»

چنین رفتاری صراحتا با اصل بیشترین خوشی ناسازگار است.

🔎📙تاریخ فلسفه-فردریک چارلز کاپلستون
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
تصورش خیلی دشوار است که یک ایرانی این آمار مربوط به سرانه مصرف گوشت در خاورمیانه در سال گذشته را ببیند و بر خود نلرزد، پشتش خم نشود، خرد نشود. تصور سقوط وحشتناکی که از دهه نود شمسی آغاز و از سال نود و هفت سرعتش بیشتر شد، آسان نیست. دهه نود برای جامعه و اقتصاد…
🔸این جدول بزرگترین و سودآورترین شرکت‌های موجود در جهان را به ترتیب نشان می‌دهد‌. شرکت نفتی آرامکو عربستان با اختلاف نسبت به اپل و میکروسافت در صدر ایستاده است. آرامکو چند سالی است که ارزشمندترین دارایی موجود در جهان به شمار رفته و سود خالص سال گذشته آن به صد و شصت میلیارد دلار می‌رسد.

🛢شرکت آرامکو در حقیقت همان شرکت آمریکایی است که سال‌ها انحصار استخراج و فروش نفت عربستان را در انحصار خود داشت و معادل همان شرکت نفت ایران و انگلیس است که مصدق و فاطمی آن را مصادره و منحل کردند بدون آنکه کوچکترین امکان و توانی برای راه‌اندازی مجدد و بهره‌مندی از آن داشته‌باشند.

▪️سعودی‌ها راه مصدق، قذافی و عبدالکریم قاسم را نرفتند و بر سر نفت جنبش توده‌ای غرب ستیز به راه نینداختند. آنها به جای سرگردنه‌ بازی‌های خانمان براندازی نظیر ملی کردن و مصادره، راهبرد سودمند و حساب شده‌ای در پیش گرفتند و به تدریج و در چند مرحله با خریدن سهام آرامکو در اواسط دهه هشتاد میلادی به طور کامل صاحب آن شدند.
این راهبرد تدریجی و براساس تغییر شرایط و موازنه قوا و افزایش قدرت چانه‌زنی آنها در طول زمان بود.
در این راهبرد سعودی‌ها به شدت مراقب بودند تا جریان انتقال دانش فنی، سرمایه‌گذاری و بازاریابی از سمت طرف آمریکایی قطع نشده و پرسنل فنی زبده آمریکایی از آرامکو خارج نشوند. آنها با شتاب‌زدگی و توهم مرغ تخم طلا را سر نبریدند. اگر امروز آرامکو به چنین سرمایه عظیمی تبدیل شده که جایگاه سیاسی و قدرت چانه‌زنی عربستان در جهان را شکلی حیرت‌انگیز ارتقا داده، به سبب همان ملاحظات بوده‌است.
شرط موفقیت راهبرد سعودی‌ها، یک سیاست خارجی میانه‌رو، متواضع و صلح‌جویانه و حفظ رابطه ممتاز و استراتژیک با ایالات‌متحده و بلوک غرب بود. سعودی‌ها از این طریق امنیت کشور کم جمعیت، ثروتمند و از لحاظ جغرافیایی آسیب‌پذیر خود را هم به خوبی تامین نموده و برخلاف ایران، عراق، مصر و لیبی درگیر جنگ‌های خانمان‌برانداز نشدند.

🔘سعودی‌ها به دنبال سودهای هنگفت کوتاه مدتی نبودند که در پی خود، بی ثباتی و به هم خوردن تعادل امنیتی منطقه و اقتصاد ملی را به دنبال داشته باشد. برای تحقق راهبرد افزایش قدرت ملی تدریجی و مطمئن، آنها ابایی نداشتند تا برای سال‌ها نقش میانجی برای متعادل کردن و گاه کاهش قیمت نفت به سود طرف‌های غربی را بازی کنند. حتی زمانی که ریگان در دهه هشتاد میلادی به آنها گفت که برای شکست نهایی شوروی، نیاز به کاهش قیمت نفت دارد، سعودی‌ها با درنظر گرفتن مزایای بلند مدت و پایدار به جای منافع کوتاه مدت، با ریگان همراهی کرده و نقش قابل توجهی در فروپاشی شوروی و بلوک کمونیسم ایفا کردند.

⚜️ امروز که توهمات مصیبت‌بار دوران جنگ سرد کنار رفته‌اند، همین جدولی که اینجا می‌بینید، به خوبی ثابت می‌کند که مسیر واقعی دستیابی به خوشبختی و قدرت ملی کدام بوده‌است. فقط کافی است بپرسیم امروز آرامکو کجاست و میراث قذافی، مصدق، عبدالناصر، عبدالکریم قاسم و پنجاه و هفتی‌های ایران کدام بوده‌است؟

✍️توس طهماسبی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🔮ایمان غده بدخیمی است که هیچ سیستمی نمی‌تواند از آسیب آن در امان باشد و کسی که به آن تن در دهد دقیقاً در همان مسائلی که نیازمند بیشترین تعقل است به ایمان متوسل می‌شود. هنگامی که آدمی از تعقل رو به سوی ایمان می‌آورد، هنگامی که اعتقاد به مطلق بودن واقعیت را…
💠 تنها یک واقعیت وجود دارد، واقعیتی که با تعقل می‌توان آن را شناخت. و اگر آدمی تصمیم بگیرد که آن را درک نکند، هیچ‌چیز دیگری نمی‌ماند که بخواهد آن را درک کند. اگر آدمی از این جهان آگاه نباشد، آنگاه به کلی فاقد خودآگاهی خواهد بود.
تنها نتیجه این نگاه صوفیانه به واقعیت «دیگر» (یعنی جهان پس از مرگ) این است که انسان را از نظر روان‌شناختی از درک واقعیت این جهان ناتوان می‌سازد.

☑️ چیزی که آدمی را قادر ساخت که از غار بیرون آید و جهان مادی را به گونه‌ای تبدیل کند که زمین جای قابل سکونتی برای او باشد اندیشیدن به جهان فراسو و فناشدنی و تعریف‌ناشدنی نبود، اندیشیدن به عدم و نیستی نبود. اگر تعطیل‌کردن ذهن یک فضیلت باشد ولی به کارگیری آن گناه؛ اگر ویران کردن زمین فضیلت باشد ولی قابل سکونت کردن آن گناه؛ اگر پست دانستن زندگی فضیلت باشد ولی حفظ و لذت بردن از آن گناه؛ آنگاه دستیابی به عزت نفس یا تسلط یا سودمندی برای آدمی ناممکن خواهد بود و هیچ کاری برای او میسر نیست جز احساس گناه و هراس همچون درمانده‌ای که در جهان تاریک و هراسناک گرفتار آمده است؛ جهانی که ساخته دست یک مُشت سادیست (فرد دگرآزار) متافیزیکی است که آدمی را در راهی پر پیچ و خم گرفتار آورده‌اند که دروازه «فضیلت» آن به خود ویرانگری می‌انجامد و دروازه «سودمندی» آن به خود بیزاری.
✍️ناتانیل براندن

📚📖
فضیلت خودخواهی برداشتی تازه از مفهوم خودخواهی، آین رند (به‌همراه چندمقاله از ناتانیل براندن) ترجمه پارسا بامشادی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🔖 در یک اقتصاد آزاد، دولت وظیفه حفاظت از زندگی، سلامتی و امنیت مایملک شهروندان را دارد. دولت با قدرت خود به اجرای روند اقتصاد آزاد و آزادی انسان‌ها کمک می‌کند. با این‌حال، تا زمانی که چنین اقداماتی شامل استفاده از زور یا کلاهبرداری علیه جان، سلامت، ایمنی یا…
💠 هدف حکومت این نیست که انسان‌ها را از موجوداتی عقلانی به جانورانی یا عروسک‌هایی تبدیل کند، بلکه هدف آن این است که آن‌ها را قادر سازد که نفس و بدن خود را در امنیت تمام بپرورند و عقل خود را آزادانه به کار بندند، نه نفرت و خشم و فریب از خود نشان دهند و نه معروض رشک و ستم واقع شوند. در واقع هدف حقیقی حکومت آزادی است.
📓رساله الهیات و سیاست، باروخ اسپینوزا

📚📖 اسپینوزا، راجر اسکروتن ترجمه علی سعادت
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هم‌میهنان،

آزادی و آبادی کشورمان ایران زمانی به دست می‌آید که جمعیتی آگاه، مصمم، فداکار و متحد از ایرانیان به درک درد و درمان مشترک برسند.

تو کارگری که ماه‌هاست حقوق دریافت نکرده‌ای؛
تو کارمند و بازنشسته‌ای که حقوقت کفاف خرجت را نمی‌دهد؛
تو دانشجو و استاد دانشگاهی که از دانشگاه اخراج و زندانی می‌شوی؛
تو نظامی میهن‌‌دوستی که تضعیف جایگاه نیروی دفاعی کشور به دست سران آلوده، فاسد و جنایتکار، آزارت می‌دهد؛
تو نیروی پلیسی که جمهوری اسلامی لباست را به لباس سرکوب بدل کرده؛
تو کنشگر و حافظ محیط زیست که فرسایش هرروزه‌ی ایران، نابودی جنگل‌ها، و خشک‌شدن دریاچه‌ها و تالاب‌هایش را به چشم می‌بینی و رنج می‌بری؛
تو نویسنده و هنرمندی که آزادی و فعالیت بدون سانسور برایت تبدیل به یک رویا شده؛
تو ورزشکاری که از دخالت و فشار نهادهای نظامی و امنیتی، و تبعیض و تحقیر به ستوه آمده‌ای؛
تو دین‌داری که دینت دستمایه کسب قدرت و اندوختن ثروت توسط مشتی دین‌فروش شده، و یا تبعیض مذهبی به صورت مضاعف آزارت می‌دهد؛
و تک‌تک شما شهروندان ایران که وطن برای‌تان تبدیل به زندان شده است؛

راه رهایی و آسایش شما، برچیده‌شدن بساط این رژیم اهریمنی از ایران عزیزمان است. درد ایران ابعاد ملی دارد، و درمان آن نیز ملی‌ است.

سالگرد قتل دختر ایران، جاویدنام مهسا امینی، فرصت مهمی‌ست تا شما، میلیونها ایرانی دغدغه‌مند از هر قشر و گروه، متحد با هم، موج نوینی از انقلاب ملی ما را کلید بزنید.

به دستگاه سرکوب هشدار می‌دهم که مسئولیت هر گونه خشونت علیه ملت ایران با شما و آمران شماست. به ساعت عدالت بیندیشید و از عواقب سرکوب ملت رنج‌دیده بهراسید. ملت ایران، ملتی‌ست متمدن و صلح‌جو. اما دفاع مشروع و حفاظت از جان و امنیت خود و دیگران در برابر رژیمی که چون گرگ درنده به جان مردم می‌افتد، حق بدیهی و مسلم شهروندان است.

ملت سرفراز ایران!

با همبستگی شکوهمند ملی و نمایش آن در درون و بیرون کشور است که می‌توان این رژیم ضحاکی را به زیر کشید. بدانید که نیروی سرکوب زمانی آمران خود را تنها می‌گذارد که شما ملت را در جمعیتی بزرگ و در بالاترین سطح همبستگی ببیند. تفرقه‌انگیزان را از خود دور کنید و یک‌صدا ندا سر دهید:

«ما ملت کبیریم/ایران رو پس می‌گیریم!»

@OfficialRezaPahlavi
Forwarded from مرتضی مردیها
🖌 یادداشت استاد دربارۀ
بنیان اصلی فکر پنجاه‌و‌هفتی (۲)
👇🏻

@mardihamorteza
Forwarded from مرتضی مردیها
🖌 علمای سنتی می‌گفتند نماز به‌جماعت و در مسجد آنقدر سفارش شده است که مگر کسی مثلاً بیمار یا فرتوت باشد که در آن شرکت نکند. بعد بلافاصله اضافه می‌کردند که ولی این در اصل برای مردها است. احتیاط در آن است که زنان، به‌ویژه زنان جوان، در خانه بمانند و دور از چشم‌ها، نماز به‌ فُرادا بگذارند، و بسا که از این بابت ثواب بیشتری هم ببرند.
به این فکر نکنید که چنین طرز فکری برای ما چه مایه غریب و باورنکردنی و منشأ چه خلاف‌ها و خطاهایی بوده است.‌ عجالتاً و برای موضوع بحث ما، به این‌ تأمل کنید که چقدر محتمل است که چنین نگاهی به زن، بتواند او را به شکلی انبوه به خیابان‌ها بفرستد تا، چنانکه در پارچه‌نوشته تصویر منضم می‌بینید، شعار «مرگ بر امریکا» را فریاد بزند!

ممکن است بگویید این‌که چیزی نیست، نان‌ به‌ نرخ‌ لحظه‌ خوردن کار اینها بوده. زمانی برای اعتراض به شرکت زنان در انتخابات، قیام خونین به‌پا کردند و چند سال بعد، برای مقاصد انقلابی و حکومتی انبوه میلیونی آنان را، گاه به کمک چیزی شبیه فتوای دینی، به خیابان‌ها کشاندند. آری، این راست است. ولی، ولی، برای آن دسته (در ابتدا اقلیتی کوچک ولی رو به رشد) از آنان که در میانۀ راهِ الاحوط، به تور دیسکورس جاانداخته شده حزب توده، مصدقی‌ها، چریک‌ها، و روشنفکران (از نویسنده و شاعر و خطیب تا استاد و دانشجو و دبیر) کمونیست و سوسیالیست و ضدامپریالیست و جهان‌سومیست نیفتاده بودند، و آیین را (خوب یا بد) در پای آن سر نبریده بودند. اصلاً یکی از اعتراضات جریان اصلی و سنتی علما به اقلیتِ انقلابیون مذهبی همین بود که چرا زنان را به تظاهرات می‌برید، این خلاف شرع است.

نظریه‌پردازان چپ در ایران دهه‌های ۴۰ و ۵۰ به این‌ نتیجه رسیدند که باید از پتانسیل‌های فرهنگ بومی برای تقویت ایدۀ مبارزه و انقلاب استفاده کرد. اگر جامعۀ ایران یک جامعۀ آیینی است پس بگردید و برای برابری و مبارزه و خشونت و کشتن و‌ کشته‌شدن و انقلاب و امپریالیسم و طبقۀ گارگر و فلان و فلان معادل‌هایی در آیین و اسطوره پیدا کنید. که شد، عدل و جهاد و شهادت و استکبار و طاغوت و مستضعف و غیره. این سو هم کسانی که نسبتی با آیین داشتند ولی بیشتر آن را در خدمت خود می‌خواستند تا به‌عکس، و اسیر مد زمانه بودند که همانا منسوب کردن ریشه تمامی مشکلات عالم، از هابیل و قابیل الی یومنا‌هذا، به امریکا و حکومت‌های غیرکمونیستی بود (که به تأسی از روزنامه پراودا و رادیو مسکو سگ‌های زنجیری امپریالیسم نامیده بودند‌شان)، و مقادیری هم روحیۀ ماجرا داشتند، مثل دو قطب ظاهرا ناهمنام هم را جذب کردند. یک طرف آل‌احمد و شریعتی و حنیف‌نژاد و امثالهم و طرف دیگر هم نواب صفوی و برخی دیگر که کاملاً می‌شناسیدشان.
این دو دست در دست هم‌ گذاشتند و چنان کردند که اگر کسانی از مردم به‌صرف غریزۀ حسادت هنوز گرایش‌های کمونیستی درشان قوام نیامده، با اسطوره‌های آیینی عقلشان را بدزدند و بگویند ابوذر یک سوسیالیست بود (که البته خیلی هم اشتباه نمی‌گفتند، چون، چنانکه جایی شرح داده‌ام، او هم در اصل مثل عموم کمونیست‌ها راهزن بود.) و شد آنچه شد‌؛ آنچه که نباید می‌شد.

پدر مرحومم، در توصیف یکی از اولین مانورهای بزرگ و باشکوه ناشی از موفقیت این پیوند، در چند ماه مانده به بهمن، گفت: «این جماعتِ بیش از صد هزار نفر که امروز صف در صف به فلانی اقتدا کردند، اکثریت گسترده‌شان، غسل واجب بر عهده داشتند و به حکم شرع، ورودشان به چنین مکان و مراسمی ممنوع بود».

@mardihamorteza
Forwarded from مرتضی مردیها
🖌 یادداشت استاد دربارۀ
بنیان اصلی فکر پنجاه‌و‌هفتی (۳)
👇🏻

@mardihamorteza
Forwarded from مرتضی مردیها
🖌 جمعیتی که از تابستان ۵۷ در خیابان‌ها موج می‌زد و، گاه شورمندانه و پرانگیزه، انواع شعارها می‌دادند که مرگ بر شاه و مرگ بر امریکا ستون خیمه آن بود، به تلقیِ من، به‌عنوان یک مشاهده‌گرِ مشارکت‌کننده، چنان بودند که فقط اگر باران می‌بارید، شاید، نیمی از آنها خیابان را ترک می‌کردند، اگر تیر هوایی و گاز اشک‌آور شلیک می‌شد، ۹۰ درصدشان، و اگر خطر جدی زخمی یا زندانی شدن بود، ۹۹ درصد، و اگر احتمال جدی شکنجه و هتک حرمت یا کشته‌شدن بود، ۹۹ ممیز ۹۹.
در ابتدای حوادث، شرکت‌کننده‌ها محدود بودند و عمدتاً دانشجو و برخی جوانان تحت تأثیر آنها. به تدریج که سهلگیری حکومت معلوم شد حجم عظیمی از مردم، بدون ترس، در تظاهرات معمولاً آرام خیابانی ظاهر شدند. این بدون ترس بودن نوعاً از شجاعت مردم نبود، از این بود که دندان حریف را شمرده بودند و معلوم بود که خطر جدی در کار نیست (کافی است فقط به این نگاه کنید که زن‌ها بچه‌به‌بغل می‌آمدند!)

بخشی از این مردم تقریباً محض تفرج و تفنن می‌آمدند. به‌خصوص که بازارِ کاروبار هم داشت از رونق می‌افتاد و مدارس و دانشگاه‌ها هم عملاً تعطیل شده بود. هركسی می‌توانست مقداری از وقتش را به این تفریح، راهپیمایی و اختلاط و شعار، و سِیرِ این عجایب نوظهور اختصاص دهد. به‌ویژه، هرچه دیرتر و دورتر می‌شد، یعنی شهرهای دورافتاده و حاشیه‌ها و به موازات نزدیک‌تر شدن به بهمن، این بخش جمعیت زیادتر می‌شد. بخش دیگری از سر ماجراجویی می‌آمدند. به‌ویژه مواردی که کار به شکستن و سوزاندن بانک و سینما و ادارات دولتی، و درگیری‌های مختصری با پلیس همراه بود، حتی گاه شخصیت‌های بزن‌بهادر و لوطی‌های محله‌ها و نوچه‌های‌شان هم عرض وجودی می‌کردند. (این دو دسته می‌توانستد کم‌کم به دسته سوم ملحق یا درون آنها بر بخورند.) دسته سوم جمع کثیری بودند که به حکم غریزه و به یمن نرم‌افزارهایی که ذهن به‌نحو طبیعی برای مقابله با ناگواری‌ها می‌سازد، در کنه ذهن باور داشتند که بودن افراد پولدار، صاحب موقعیت، و شاید حتی زیبا در جامعه نشان ظلم و بیداد است و اگر بشود باید علیه آن شورید. این چیزی قدیم بوده که در انواع شورش‌های بردگان و زارعان و کارگران قابل نمونه‌یابی است.

نهایتاً، دسته چهارم کسانی بودند که یا مستقیما از آموزه‌های روبسپیری و لنینیستی باردار شده بودند یا آنهایی که همان سخنان و اعلامیه‌ها را کپی کرده، به اضافه یک‌دو جمله از ادبیات آیینی، صدر و ذیل آن. اینها البته جدید بودند.

(ادامه👇🏻)
@mardihamorteza
Forwarded from مرتضی مردیها
(ادامه☝️🏻)

برخی از همین دسته چهارم بودند که مرد جنگی بودند و خطر پذیر و هدایت امور را به عهده داشتند. الباقی سیاهی لشکر بودند؛ با این تفاوت که چون راهپیما‌یی‌ها اغلب به جنگ کشیده نمی‌شد تفاوت یکی مرد جنگی و صدهزار سیاهی لشکر معلوم نبود. (و این گمان‌هایی درانداخت مبنی بر اینکه در ایران ۵۷ با وقوع چیزی شبیه معجزه میلیون‌ها مرد جنگی (یا مرد و زن جنگی) فراهم بوده است. و گاهی شکایت از اینکه چرا دیگر چنان نسلی، تا آن پایه شجاع و فداکار، به‌هم درنپیوست!) شاید برای اقلیتی کوچک از شرکت‌کنندگان، نمادهای ایدئولوژی کمونیستی یا سمبل‌های آیینی هم‌ مهم بود. باری، برای اکثریت گسترده، امپریالیسم یا استکبار، طبقه کارگر یا مستضعفين، سرمایه‌دار یا هزارفامیل فرقی نمی‌کرد. مهم این بود که از محرومیت «نسبی» ناخوش بود و فشار ناکامی و غبطه در صدایش طنین نعره می‌انداخت، و امید می‌برد که به‌زودی حتی اگر او پولدار نشود لااقل پولدارها به خاک سیاه نشانده می‌شوند و این خودش خیلی است.

نسبت این ۹۰ درصد و آن ۱۰ درصد مثالِ زخمِ باز و میکروب بود. هرکدام از این دو به تنهایی می‌تواند برای سلامتی مشکل‌ساز باشد، باری کنار هم بسا که مرگ‌آور شود. ناراحتی ناشی از احساس ناکامی نسبی عامه (حسن‌تعبیر‌شده ذیل عنوان نابرابری و تبعیض) چیزی است که همیشه بوده است. این احساس گاهی با تقبیح عقلاً یا وجدان مواجه می‌شده، و نام حسد و چشمداشت و طمع و آز به خود می‌گرفته و احیاناً شرمندگی می‌آورده. اتفاقی که نو بود این‌که آن ۱۰ درصد (به سرکردگی چپ لامصب و پیروی چپ بامصب) آمدند و گفتند نه‌فقط هیچ شرمندگی نداشته باشید، بلکه شما گل‌سرسبد عالمید و با مبارزه، عدالت و آزادی را محقق و شرافت و کرامت انسانی را معنا می‌کنید. دروغ گفته‌اند که اخلاق و انسانیت و قانون مستدعی این است که قانع باشید و تلاش کنید و قواعد کسب‌و‌کار و مالکیت را مراعات کنید. آگاه باشید که پولدارها دزد‌اند و مصادره اموال آنان، بازگرداندن حق به حقدار است. اعدام مالداران و قدرتمندان، جنایت نیست، مجاهده است و مبارزه و موجب شرافت و نشان مسئولیت. عامه چنین دید که از این بهتر چه! با شورش و شکستن و سوزاندن و کشتن، هم به نان و نوایی می‌رسیم و هم شگفتی‌سازان جهان و پیشاهنگان مسئولیت تاریخی می‌شویم.

این همان مرحله رسیدن میکروب (آموزه‌های کمونیستی) به زخم باز (نارضایتی عامه از ناکامی نسبی) و از پا افتادن بیمار (شورش و هرج و مرج در جامعه) بود. اصل این میکروب از مارکسیسم آمد، هرچند از دهۀ ۲۰، به‌تدریج این رقیب جدید، مفاهیم آنها را گرفت‌ و با خواباندنش در آب‌نمکِ اساطیر آیینی، ابتدا سهمی در آن ادعا نموده و بعدها داعیه‌دار اصل آن شد.
پربیراه نیست اگر ادعا کنیم آنچه از زخم‌های مهلک که در این نزدیک نیم‌قرن بر ما رفت، سهام اصلی‌اش از «آنان» بود، حتی اگر امروز از «اینان» کینه بیشتری هست. اگر مارکس و لنین نبود، و سارتر و مارکوزه، و حزب توده و فداییان خلق، به‌راستی، به عقل چه کسی خطور می‌کرد که از کتاب مقدس، مبارزه با سرمایه‌داری و امپریالیسم بیرون بکشد؟

@mardihamorteza
🗽بانوی آزادی همچنان نامی دارد مقدس و نیرویی دارد که قلوب انسان‌ها را به جنبش وا می‌دارد، دشمنانش از این نام برهنه‌ش کرده و به حیثیتَش تعرض می‌کنند و رقبایش را تعمید می‌دهند و بانو را به سوی قربان‌گاه می‌رانند و در این حین خیل آفرین‌گویان دست‌هاشان را فراز برده، آماده‌اند تا زنجیر‌های بردگی‌شان را بپذیرند.

📔همسازی‌های اقتصادی، فردریک باستیا
▪️منبع: بورژوا
@cafe_andishe95
📝شمه ای از عقاید ارتجاعی ضد مدرن داستایوفسکی غول ادبیات روسیه.

ادبیات روسیه را در دوران پیش از انقلاب می‎توان
به چهار دوره تقسیم و هر دوره را با نام یکی از بزرگ‎ترین‎های آن دوره مشخص کرد. دورۀ اول: پوشکین و گوگول. پیش از آن در روسیه در واقع هیچ‎چیز نبود. در میان کشورهای اسلاوی فقط لهستان از آغاز قرن شانزدهم دارای زنجیره‎ای به هم پیوسته از آفرینش ادبی بود. دورۀ دوم: به ترتیب تورگونیف، تولستوی، داستایفسکی – بنا به رأی معاصرانشان – اما به زعم ادب‎شناسان امروزی: داستایفسکی، تولستوی، گورنیف. دورۀ سوم: تولستوی و چخوف. جالب اینجاست که در این میان، تنها تورگنیف است که با جریان مدرن شدن روسیه همراه است آن هم فقط در کلیت و در اجزاء منتقد غرب‎زدگان سطحی کشور خویش می‎باشد.

و در این میان دو نویسنده بزرگ جهانی، تولستوی و داستایفسکی، دعوت‎کنندگان مردم دنیا به دین هستند
، کاری که بر خلاف جریان اصلی رمان در دنیا انجام گرفته است.

🔎اشتباه نیست بگوییم «خدا» مهم‎ترین مسألۀ داستایوفسکی است و اعتقاد به او، سرمنشأ تعییرات بزرگ در زندگی می‎باشد. بسیاری از شخصیت‎های او در کشمکش بین خود و خدا هستند و انتخاب آن‎هاست که داستان را شکل می‌دهد. اعتقاد به خدا به معنی پذیرش دین و کنار زدن مدرنیته است و برعکس، بی‎اعتقادی مساوی پذیرش انسان‌شناسی و هستی‌شناسی مدرن و پذیرش عقل و علم و دیگر ملزومات آن به جای دین است. همیشه کنار زدن خدا به معنی بدبختی و بی‎چارگی است و برای شخصیت‎ها پایانی جز آوارگی یا خودکشی یا نابود شدن در پی ندارد.
و همه این‌ها به دور از شعارهای توخالی انجام می شود. خدا برای او یک مفهوم انتزاعی فلسفی نیست، بلکه رنگ زندگی انسان و هویت حقیقی همۀ خواسته‎ها و تمایلات و افکار و ایده‎ها و گفتارها و رفتارهای اوست.

◼️ایدۀ کلی آثار داستایوفسکی، حضور پر رنگ ایمان در اقشار مختلف به جای تأکید بر عقل است. راه عقل مدرن بر روی اکثر مردم بسته است، اما راه ایمان باز است. راه عقل مخصوص خواص است، اما راه ایمان خیر. البته او در راه ایمان، به همۀ انسان‎ها خوشبین است و کسانی را که بسیار از فضای ایمان دورند، قلبا به ایمان نزدیک می‎داند. گاهی انسانی را مومن یا کاری را نزدیک به ایمان می‎داند، که احتمالش هم داده نمی‎شود. داستایوسکی در کل، منتقد عقل مدرن است و این موضع در برآیند صحبت‎ها، تصمیمات و ابراز احساسات شخصیت‎ها دیده می‎شود. هیچ وقت افراد رمان‌های او با تکیه بر عقل خود نمی‎توانند به هدف برسند و در چم و خم زندگی و کوره‌راه‌هایش می‎مانند. نشانه‌های ظهور تفکرات او در شخصیت‎ها بسیار زیاد است و در هر کتاب به یکی دو مورد محدود نمی‎شود. ایجاد چنین رابطۀ تنگاتنگی بین شخصیت‎ها و عقل به ندرت در آثار ادبی بروز می‎کند.

داستایفسکی چند ویژگی خاص دارد. یکی موقعیت ویژه «مسیحیت» و «ایمان» در آثار بزرگ اوست. موضوعی که در تاریخ رمان بسیار مهجور است. برعکس موضع ضدایمانی بسیار زیاد است. در عین حال، موقعیت او در میان اگزیستانسیالیست ها بسیار ویژه است و بحث های زیادی پیرامون او و آثارش در میان فلاسفه در گرفته است. دیگر این که او جزو نویسندگان روسیه است که موقعیت های مشابه زیادی بین ما وجود دارد. 🔚مدرنیته روسی جهان سومی است مانند ایران.

✒️محمدقائم خانی-از«پنجره‎های رو به خدا»؛ همزمان با روز تولد فئودور داستایوفسکی
@cafe_andishe95
🟤افسوس که هنوز عده‌ای می‌کوشند نفهمند!


کشور ایران در جدول کشورهای دارای بیشترین منابع طبیعی و زیرزمینی رتبهٔ پنجم را داراست اما از لحاظ حجم اقتصاد و تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۲۳ در جایگاه چهل و چهارم قرار گرفته است.

📈دو سال قبل از انقلاب ۵۷، ایران هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیا بود. این یک سقوط تاریخی و شگفت‌انگیز است. خیلی بدیهی و مشخص است که که پس از ۵۷ مسیر اشتباهی طی شده است.

منابع زیرزمینی اگرچه همهٔ قابلیت‌های مورد نیاز برای رشد اقتصادی را بازنمایی نمی‌کنند، اما مزیت بسیار مهم و تعیین‌کننده‌ای برای کشورها به شمار می‌روند. یکی از عواملی که سبب شد آلمان نازی و امپراتوری ژاپن نتوانند بر نظم جهانی سیطره یابند، فقر آن‌ها از نظر منابع زیرزمینی بود.

🔗روسیه ثروتمندترین کشور از لحاظ منابع زیرزمینی است. این ثروت کمک کرد تا اتحاد شوروی چهل و پنج سال برای سیطره یافتن بر جهان و نابودی نظم جهانی مسلط لیبرال دمکراسی پیکار کند.

اما وضعیت امروز روسیه نشان می‌دهد که اتحاد شوروی چه راه اشتباه و بی‌فرجامی را طی کرده‌است. ا
مروز روسیه یعنی بزرگترین کشور جهان و ثروتمندترین کشور جهان از لحاظ منابع زیرزمینی، در رده‌بندی اقتصاد جهانی به جایگاه یازدهم نزول کرده‌است و برآورد‌ها نشان می‌دهند که این سقوط آزاد در سال‌های آینده ادامه خواهد داشت. خیلی روشن است که ایدئولوژی ستیزه‌جو و توهم‌بنیاد مارکسیستی، این کشور پهناور و ابرثروتمند را به معنای واقعی کلمه مصرف کرده‌است.

📊در میان ده کشوری که بیشترین منابع زیرزمینی را دارند تنها روسیه، ونزوئلا، ایران و عراق، جایگاهی در خور منابع عظیم خود ندارند و شش کشور دیگر موفق شده‌اند جایگاه جهانی مناسب خود را کسب کنند‌. چهار مورد از این کشورها در میان ده اقتصاد برتر جهان قرار دارند، استرالیا در رتبه سیزدهم است و عربستان، این پدیده سال‌های اخیر خاورمیانه و آسیا، جایگاه ایران دوران پهلوی یعنی رتبه هجدهم را از آن خود کرده‌است.

پیش از ۵۷ درمجموع بر ریل درستی قرار داشتیم و بعد از ۵۷ به بی‌راهه رفتیم. این خیلی واضح است. افسوس که عده‌ای هنوز می‌کوشند این واقعیت را نفهمند.


✍️توس طهماسبی
(نویسنده و پژوهش‌گر)
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
📌حقوق طبیعی، جامعه مدنی، دموکراسی، قانون ... همگی احتیاط‌هایی است برای ایمنی از شر انسان طبیعی. مبنای همگی آنها عدم اعتمادی است واقع‌بینانه به انسان و قدرت است. این تأسیسات زنجیره‌هایی نامرئی است که بر دست و پای اهل سیاست بسته شده تا میزان نفوذ و حوزه عمل…
✴️ اینک مُد شده است که از اساس انکار می‌کنند که اصلا چیزی به نام وضع طبیعی وجود داشته است. ما مثل آریستوکرات‌هایی شده ایم که برای‌شان اهمیتی ندارد بدانند که اجداد ما وحشیانی بودند که انگیزه کارهای‌شان ترس از مرگ و ترس از کمبود غذا و پناهگاه بود، و برای همین هم بر سر این چیزها همدیگر را می‌کشتند. ولی ما به زندگی با سرمایه‌ای که از آن اجداد انکار شده به ما رسیده است ادامه می‌دهیم. هرکسی به آزادی و برابری و حقوقی که از این‌ها ناشی می‌شود باور دارد. اما اینها از وضع طبیعی به جامعه متمدن راه یافت؛ اگر نپذیریم که وضع طبیعی وجود داشته، این آزادی، برابری و حقوق را هم همان‌قدر باید افسانه دانست که داستان‌هایی که جهان‌گردان غیرقابل اعتماد از جوامع دارای وضع طبیعی نقل کرده‌اند.

🔰بر اساس آموزش‌های علوم طبیعی جدید که قطب نمایی برای‌شان فراهم کرده بود، فیلسوفان سیاسی مدرن بر خلاف فیلسوفان سیاسی قدیم به سراغ مبدأ رفتند نه مقصد. سقراط شهری درخشان را تخیل می‌کرد که انتظار می‌رفت متحقق شود؛ هابز انسان منعزلی را در ماقبل تاریخ کشف کرد که زندگی‌اش «ناامن، خشن، زننده و کوتاه» بود. این چشم‌انداز بسیار متفاوتی را بر این‌که از سیاست چه می‌خواهیم و چه اُمید می‌بریم گشود.
📍دیگر قرار نبود که حکومت دنبال ترسیخ فضایل باشد که کاری سخت یا ناممکن بود، کارش این بود که با نیروی پلیس انسان‌ها را از شر یکدیگر ایمن نماید و کمک کند که آنها از خود محافظت کنند.

📚📖 بسته شدن ذهن آمریکایی، الن بلوم
(محافظه‌کار لیبرال) ترجمه مرتضی مردیها
@cafe_andishe95
❇️ حاکمیت فرقه‌ای چه بر سر تبریز آورد؟!

🖋 #فریدون_خرم_سرشت

▪️از متن:
حاکمیت فرقه‌ای جمهوری اسلامی که خود ثمره زهرآگین فتنه ۵۷ بوده و ایدئولوژی بنیادین آن مبتنی بر امت اسلام است که به تبع آن خود را در تقابل و حتی ستیز با ایران و امر ملی تعریف کرده، در چهاردهه گذشته میدانی برای تاخت و تاز افکار ایران‌ستیزانه و خطرناک و ویرانگر قبیله‌گرایانه فراهم کرده است.

🔹لینک مطلب👇

https://mashrooteh.org/2023/09/06/f-kh/


#بازگشت_به_مشروطه
#سازمان_مشروطه_ایران

@mashrootehorg
Forwarded from مرتضی مردیها
🖌 یادداشت استاد دربارۀ
بنیان اصلی فکر پنجاه‌و‌هفتی (۴)
👇🏻
@mardihamorteza
2024/10/01 17:28:49
Back to Top
HTML Embed Code: