Telegram Web Link
Forwarded from مرتضی مردیها
🖌 سینماگران، داستان‌نویسان و شاعران هم جماعتی بودند که بسیاریشان در تحقق فکر پنجاه‌وهفتی کارسازی کردند. و آنها البته، به‌تقریب هیچ کدامشان آیین‌مدار نبودند. چنان که مشهور است سینمای دهه‌های ۴۰ و ۵۰ در ایران، در دو خط متفاوت پیش می‌رفت: سینمای موسوم به «فیلمفارسی» و سینمای مشهور به «موج نو». یک سو «گنج قارون»، «چرخ فلک»، «در امتداد شب» ...؛ سوی دیگر، «رگبار»، «سازدهنی»، «سفر سنگ» ... . این دو رگه فیلم تفاوت‌های بنیادینی با هم داشتند، اما یک اشتراک مهم هم داشتند: اینکه فقیرها خوب‌اند، پولدارها بد؛ پایین‌دست خوب، بالادست بد؛ رعیت خوب، ارباب بد؛ تبهکار بیگناه، پلیس گناهکار. هرچند فیلم‌های دسته اول، از این حیث، صرفاً، بازنمایی ارزش‌های محبوبِ عامه به قصد فتح گیشه بود، ولی فیلم‌های دسته دوم، در مقام القا و تبلیغ ایدئولوژیک و تثبیت جایگاه روشنفکری کارگردان. از بیضایی تا کیمیایی و مهرجویی، که علیرغم تفاوت‌ها، معلوم‌ نبود گرایش اندیشه‌ای خاصی داشته باشند، ولی همه فیلمسازان ماهری بودند، حاصل کارشان گاه القای شبهه و انکار پیشرفت یا دست‌کم بی‌اعتنایی به آن بود.

عموم فیلم‌های موج نو (که اغلب از فیلمسازان کمونیست ایتالیایی و فرانسوی الهام می‌گرفت) سیاه و بدبین بود. فیلم «مغول‌ها»، ورود رادیو‌تلویزیون به ایران را با حملۀ مغول مقایسه می‌کرد؛ فیلم «دایره مینا» در زمان رونق توسعۀ اقتصادی و صنعتی کشور، مساله‌اش تجارت خون فقرا بود. فیلم «گوزن‌ها» رسماً به دفاع از چریک‌ها پرداخت و سیاه‌روزگاری مفلوکان و معتادان را هم معلول حکومت وانمود. فیلم «سفر سنگ» ترکیب گرایش دینی و قیام ضداربابی را سینمایی کرد. حتی فیلم‌هایی مانند «قیصر» کیمیایی، «گاو» مهرجویی، «طبیعت بی‌جان» شهید ثالث، «آرامش در حضور دیگران» تقوایی و نظایر این‌ها هم که بیشتر تم فلسفی یا تیپ‌شناسی اجتماعی داشت، یک‌جورهایی تفسیر سیاسی می‌شد و محکومیت حکومت از آن بیرون می‌آمد. چند مورد مهم از این فیلم‌ها فیلمنامه‌اش از داستان‌های غلامحسین ساعدی بود که هوادار چریک‌های فدایی خلق دانسته می‌شد.

شریعتی شخصیت «قیصر» را یک فرد انقلابی تفسیر می‌کرد که به دستگاه‌های حکومتی و تظلم پیش آن اعتقادی ندارد و شخصاً به اقامۀ عدالت می‌پردازد. شخص بنیانگذار از فیلم گاو تمجید کرد، درحالی‌که شخصیت «مش‌حسن» بیشتر نماد ازخود‌بیگانگی مارکسیستی و اگزیستانسیالیستی بود. حتی کسی مثل گلستان که دربار می‌رفت و آریستوکرات بود فیلم «اسرار گنج دره جنی» می‌نوشت و می‌ساخت (که هنوز هم برخی ساده‌لوحانه آن را پیش‌بینی انقلاب می‌دانند!) توسعه و پیشرفت را به تمسخر می‌گرفت و می‌گفت کشتی‌های نفتکش برای غربی‌ها نفت می‌برند ولی برای ما فقط کفِ ناشی از چرخش موتورهایشان را روانه ساحل می‌کنند!

(ادامه👇🏻)

@mardihamorteza
Forwarded from مرتضی مردیها
(ادامه👆🏻)

داستان‌نویسان و شاعران هم برخی کارشان شده بود تبلیغ رسمی کمونیسم؛ همچون آل‌احمد، در داستان «شوهر امریکایی»، برآهنی، در داستان «سروان امریکایی». برخی، اندکی غیر مستقیم‌تر، ولی راه همان راه بود. صمد بهرنگی در «ماهی سیاه کوچولو» و «یه‌هلو هزارهلو» برای بچه‌ها و نوجوانان تبلیغ مبارزۀ طبقاتی و جنگ و شهادت می‌کرد. احمد محمود در رمان‌های «داستان یک شهر» و «همسایه‌ها»، تعلیم مبارزه و انقلاب داشت. هوشنگ گلشیری در «شازده‌احتجاب» یک شخصیت تیپیک بی‌نهایت ظالم و متوهم از شاهزادگان عرضه کرد.

نیما شعر نو را با «به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژندۀ خود را» آغاز کرد. یکی از رهبران چپ او را یک «مارکسیست واقعی» نامید. شاملو، ۱۸ سالگی به زندان رفت، برای چریک‌ها شعر گفت و اشعار و داستان‌های چپ‌ها و جهان‌سومیست‌ها را ترجمه کرد. شعر «پریا»ی او قرار بود ترجمان جیرینگ‌جرینگ زنجیر زندانیان باشد. آتشی نگران کولی‌ها و گرگ‌هایی بود که با آمدنِ دکل‌های نفت از سواحل جنوب رفته‌اند؛ حتی اخوان‌ثالث شعر «زمستان» را دربارۀ پسا۲۸‌مرداد سرود؛ که از سوی مصدقی‌ها و توده‌ای‌ها نه دوران نجات ایران از آنارشیسم ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲، و آغاز امنیت و نظم و پیشرفت، که دوران سردی و سیاهی و زمستان بود.

جالب این‌که برخی از این فیلم‌ها (مثلاً دایره مینا اثر مهرجویی) با امکانات و حتی بودجه دولتی ساخته می‌شد و بعضی از مراکز فرهنگی چون رادیو در دست امثال هوشنگ ابتهاج (سایه)، و همفکران نوازنده و سُراینده‌اش بود، که در ویکی‌پدیای فارسی در معرفی‌اش نوشته شاعر سوسیالیست ایرانی.
یک نفر از این‌ها فیلمی، داستانی، شعری، راجع به اینکه وضعیت سواد، رفاه، بهداشت، امنیت و ... سی چهل سال پیش چطور بود و اینک چطور، نساخت و ننوشت و نسرود. چون روشنفکران چپ و «پیشرو» در غرب، امریکا و نظم اقتصاد صنعتی و تجاری را جنایتکار می‌شمردند و شوروی و چین را دوستدار خلق‌ها و امید آینده.

فرهنگ‌سازان ایران هم چشمی بر دست آنها داشتند و حتی اگر خودشان مارکسیست و کمونیست نبودند، گرایش آنارشیستی و رمانتیستی داشتند. یا هم فهمیده بودند که این‌ مخالفت و انتقاد است که حسن شهرت می‌آورد و فرد را اخلاقی و دلسوز و فهمیده جلوه می‌دهد.

@mardihamorteza
این نقطه‌ی پرافتخار که اکنون در آن قرار داریم آسان به دست نیامده است. چه جان‌های درخشانی که در این مسیر سخت ولی روشن از میان ما رفتند و در آسمان ایران، ستاره‌ای جاودان شدند. نمونه‌ای از این جاویدنامان، پویا بختیاری است که امروز ۱۹ شهریورماه در زادروزش قرار داریم. جوانی میهن‌پرست، شجاع و آگاه، تربیت‌شده‌‌ی مادر و پدری انسان‌ساز، ایران‌دوست و آزادی‌خواه. در زادروز جاویدنام پویا، با او برای به بارنشانی آرزوهای ملی‌اش تجدید عهد و پیمان می‌کنیم.

@OfficialRezaPahlavi
🌫راه باریک آزادی🚏

آزادی با ویژگی‌های چینی !
🇨🇳
⚔️تحت استبداد، بذر آزادی انسان جوانه نمی‌زند. در مورد چین امروزی نیز تفاوتی وجود ندارد هنگ‌کنگ و تایوان با وجود نزدیکیشان به سرزمین اصلی و بریده شدن از یک قماش فرهنگی توانسته‌اند جوامعی بیافرینند که تقاضایی قوی برای آزادی دارند، اما چین در جهتی دیگر حرکت کرده است. در حالی که این سطور را می‌نویسیم دولت این کشور دارد «سامانهٔ اعتبار اجتماعی» خود را می‌آزماید. هر شهروند چینی تحت پایش قرار خواهد گرفت و به او امتیاز اعتبار اجتماعی تعلق می‌گیرد. [در حال حاضر هم] بر تمامی فعالیت‌های آنلاین نظارت می‌شود. ولی دولت علاوه بر آن دارد ۲۰۰ میلیون دوربین تشخیص چهره در سراسر کشور کار می‌گذارد. جورج اورول در رمان ضدآرمان‌شهری خود، ۱۹۸۴، می‌نویسد: «برادر بزرگ دارد شما را تماشا می‌کند». در سال ۱۹۴۹ که کتاب منتشر شد این کار به لحاظ فناوری یک رؤیا (بلکه یک کابوس) (غیرعملی) به حساب می‌آمد. دیگر این‌طور نیست. با کسی که امتیازات اجتماعی بالایی به دست بیاورد در هتل‌ها و فرودگاه خوش‌رفتاری خواهد شد، در بانک‌ها او راحت‌تر وام می‌گیرد، و دسترسی ترجیحی به دانشگاه‌های فرادستان و مشاغل بالا پیدا خواهد کرد. آن‌گونه که تبلیغ می‌شود.


🌌این پایش به افراد مورد وثوق اجازه می‌دهد آزادانه زیر آسمان بپلکند، در حالی که برای افراد بی اعتبار شده برداشتن یک قدم را هم دشوار می‌سازد.اما تا چه حد آزادانه؟ آیا دارید در یک سوپر‌مارکت نوشابه الكلی می‌خرید فکر بدی است، زیرا چند امتیاز از دست خواهید داد. همچنین اگر یکی از خویشاوندان یا دوستان شما کاری انجام دهد که مقامات نمی‌پسندند از شما امتیاز کسر می‌شود. کسی که با او دوست می‌شوید یا قرار است با وی ازدواج کنید نیز به همین ترتیب بر امتیازتان اثر می‌گذارد. اگر تصمیماتی بگیرید که حزب کمونیست تأیید نکند از جامعه طرد می‌شوید، نمی‌توانید سفر بروید، اتومبیل یا آپارتمان اجاره کنید، یا حتی شغلی به دست آورید. اینها به یک قفس می‌ماند، که نه توسط هنجارها، بلکه از سوی چشم پایشگر حکومت ایجاد شده است.
یک کاربرد واضح از ذهنیت اعتبار اجتماعی و معنای آن برای آزادی در استان غربی سین‌کیانگ چین در معرض نمایش قرار دارد، وطن میلیون‌ها مسلمان ایغور. ایغورها در معرض تبعیض، ستم، و حبس همگانی، و نیز شدیدترین استفاده از فناوری‌های پایشی حکومت بوده‌اند. اینک آنها باید «برادران و خواهران بزرگ» را در خانه‌هایشان هم تحمل کنند، کسانی که مراقب هر کلمه یا عمل آنها هستند. اولین موج از اعزام این ناظران اجتماعی در سال ۲۰۱۴ آغاز شد، زمانی که حدود ۲۰۰۰۰۰ عضو حزب کمونیست به سین‌کیانگ گسیل شدند تا «با مردم دیدار کنند، به آنها سود برسانند، و قلب‌هایشان را گرد هم آورند»، ولو از سوی ایغورها همان‌قدر مورد استقبال قرار گرفتند که شهرنشینان فرستاده شده به روستاها در خلال انقلاب فرهنگی مائو. در سال ۲۰۱۶ موج دومی شامل ۱۱۰۰۰۰ مبصر به عنوان پیشاهنگ کارزار «متحد مانند یک خانواده» روانه گردیدند، کارزاری برای جای دادن آنها در خانهٔ ایغورهایی که اعضایشان از سوی پلیس حبس یا کشته شده بودند.

🌊موج سوم شامل یک میلیون عضو تشکیلاتی در سال ۲۰۱۷ از راه رسیدند صبح‌ها برادران و خواهران جلوی دفاتر محلی حزب کمونیست چین به همراه یکدیگر آواز می‌خوانند و متعهدانه در جلسات اطلاع‌رسانی در مورد دیدگاه رئیس‌جمهور شی است به «چین جديد» شرکت می‌کنند.
ایغورها دائماً تحت نظرند تا وفاداریشان مورد پایش قرار گیرد. آیا آنها خوب چینی حرف می‌زنند؟ آیا نشانه‌ای از جانماز یا سجده به سمت مکه وجود دارد؟ آیا صدای احوالپرسی به شیوه اسلامی (مثلاً سلام علیکم) به گوش می‌رسد؟ آیا آنها نسخه‌ای از قرآن در اختیار دارند؟ در ماه رمضان چه خبر است؟برای بیشتر افراد آزادی با شاخصه‌های چینی، ابداً آزادی نیست.

📗✍🏼دارون عجم‌اوغلو و جیمز رابینسون- آکادمی علوم انسانی

@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🔻کینه‌توزان نادان 🧨چپ اروپایی عمدتاً به این خاطر از ایالات متحده کینه دارند که موفقیت‌های این کشور را ناشی از کاربرد وسایلی می‌داند که در برنامه‌های انقلابی ذکری از آن وسایل به میان نیامده است. ♻️ شکوفایی و قدرت و گرایش به همسانی شرایط اقتصادی، دستاوردهایی…
🔴 جزم اندیشی آموزه‌ها و تبعیت بی‌قید و شرط کنشگران [سیاسی] به کمونیسم اصالت می‌بخشد؛ مکتبی که در ساحت روشنفکری از روایت‌های آزاد و لیبرال، ایدئولوژی مترقی جایگاهی فروتر دارد امّا احتمالا برای کسانی که نور ایمان را می‌جویند، جایگاهش رفیع است. روشنفکری که احساس تعلق خاطر به هیچ چیزی ندارد با عقاید محض اقناع نمی‌شود، او خواهان قطعیت و در پی نظام [سیاسی] است.

📚📖 افیون روشنفکران، رمون آرون
ترجمه پیروز ایزدی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🏛در حکومت روم که در واقع اولیگارشی کوچکی در دل یک اولیگارشی بزرگ‌تر بود، افراد و اعضا معمولاً تحت کنترل حکومت بودند. جامعه‌ای که در آن، تنها عده معدودی دارای قدرت سیاسی بوده و از آزادی تنها در شکل مشروط آن بهره‌مند بودند. تعداد محدودی اقتدار مطلق را در دست…
🔗 قبیله‌گرایی در فرهنگ اروپای قدیم

📍مفهوم انسان به عنوان فردی آزاد و مستقل عمیقاً با فرهنگ اروپا بیگانه بود. [فرهنگ اروپایی] تا ریشه‌هایش فرهنگی قبیله‌ای بود؛ در تفکر اروپایی، قبیله یک موجود، یک واحد بود و انسان فقط یکی از سلول‌های گسترش پذیر آن. این امر در مورد فرمانروایان و سرف‌ ها به یکسان درست بود؛ تصور می‌شد فرمانروایان امتیازات خود را فقط به واسطه‌ی خدماتی که قبیله می‌کنند دریافت می‌نمایند، خدماتی که از مرتبه‌ای شریف تلقی می‌شدند، یعنی نیروی مسلح یا دفاع نظامی. اما نجیب‌زاده نیز به همان اندازه‌ی سرف از خدم و حشم قبیله بود: زندگی و ثروت او متعلق به پادشاه بود. باید به یاد داشت که نهاد مالکیت خصوصی، به معنای کامل و حقوقی کلمه، فقط به وسیله‌ی کاپیتالیسم به وجود آمد.

📚📖 کاپیتالیسم: آرمان ناشناخته، آین رند
ترجمه ابوالفضل حقیری
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
⚠️شر خفی و عظیم دیگری که برای جامعه بسیار خطرناک است وضعیتی است که انسان‌ها امتیازات ویژه‌ای برای خود و هم‌فرقه‌ ای‌ هاشان قائل باشند و این امتیازاتِ نابجا را در لوای ظاهر دروغین الفظا فریبنده پنهان کنند. و حال آنکه در واقع این امتیازاتِ نابه‌جا با حقوق مدنیِ…
📌این اوج دیوانگی خواهد بود، که ادعا کنیم همه انسان‌ها را به تفکر یکنواخت در مورد مابعدالطبیعه (متافیزیک) سوق می‌دهیم.
⚔️خیلی راحت‌تر می‌توان کل جهان را با اسلحه تحت سلطه درآورد تا اینکه تمام ذهن‌های یک شهر را تحت سلطه خود درآورد.

📚📖رساله ای در باب مدارا، ولتر
@cafe_andishe95
🗽سخن از پدران بنیانگذار فقط برای آمریکایی‌ها خوب است و ما مردم ایران اگر از آن استفاده کنیم، شبه‌روشنفکر ایرانی برآشفته می‌شود که پدر داشتن نشانه تیره‌روزی است و «از خلیل حق بیاموز این سیر / که شد او بیزار اول از پدر.

‏استفاده از «کبیر» و «بزرگ» برای مردمی که در‌ تاریخ پر فراز و نشیب خود و با هجوم هر بیگانه‌ای خود را بازسازی کرده و متجاوزان را در خود حل کرده است هم از همین واژه‌ها است که شبه‌روشنفکرآزار است.

‏اگر زنی در‌ ⁧ ایذه که فرزندش به دست جلادان کشته شده فریاد برآورد که «ما ملت کبیریم» و «ایران رو پس می‌گیریم»!موجب آزار شبه‌روشنفکر خوکرده به «تفکر دینی» می‌شود.

‏بله! ما کبیر نیستیم؛ ما از گل رسوب‌شده و لجن خلق شدیم و کارمان باید خاکساری باشد.

‏این‌بار هم مردم برآمده از شکوه «حکمت خسروانی» پیشین که حمله و سیطره عرب و مغول و … تجاوزگری‌شان را مضمحل کردند به بزرگی خود پی برده‌اند و فریاد برآورده‌اند «ما ملت کبیریم/ ایران رو پس می‌گیریم.

‏شبه‌روشنفکر نقل قولی ایرانی هم این بار خلاف ۵۷ راه به جایی نخواهد برد.

✍️بهزاد مهرانی
@cafe_andishe95
🧮این علاقه مردمان به امور و عقاید اعجاب‌آور و شگفتی ساز نکته‌ی مهمی است.
ممکن است به ذهن بسیاری خطور کرده باشد که چگونه نوابغی هم‌چون مارکس و فروید این را درک نکردند که هر آینه ایده‌ی اصلی خود را با برخی روشن‌نگری‌ها و ملاحظات تکمیلی و چشم‌انداز‌نگر و به حساب گرفتن عوامل دیگری که در عرض یا در حاشیه‌ی علت اصلی مورد نظر آنان عمل می‌کند، تکمیل و تعدیل کنند حاصل کارشان قابل دفاع‌تر خواهد بود تا این‌که همه‌چیز را، حتی در موارد غریب و باورنکردنی، به شکلی اغراق شده به پای یک علت ببندند.
( مثلا علیت قاطع احوال جنسی فرد در کودکی و نوجوانی بر عموم انتخاب‌های بزرگسالی از اخلاق تا سیاست، در فروید؛ یا علیتِ قاطعِ شیوه‌ی تولید بر تقریبا تمامی مسائل زندگی از خانواده تا دین).


یک پاسخ می‌تواند این باشد که در آن صورت به احتمال زیاد نظریات آنان چنین شهرتی به چنگ نمی‌آورد.
سخن معقول و معتدل و چندجانبه‌نگر شبیه غذای سالم است که شانس اندکی برای جذابیت فراوان دارد.

📖
مرتضی مردیها

@cafe_andishe95
👥↔️موجود اخلاقی کیست  ؟
موجود اخلاقی صرفا شخصی قانون مدار که عهده دار بازی حقوق و وظایف باشد نیست،؛
او شخصیت عاطفی متمایزی دارد که هم وی را برای زندگی اخلاقی متناسب می‌کند و هم فرامین زندگی اخلاقی را بسط می‌دهد  و اصلاح می‌کند.
بدین ترتیب ما موجود اخلاقی رو نه صرفا برحسب اعمالشان ، بلکه همچنین بر حسب  انگیزه ها و شخصیتشان قضاوت میکنیم.
زیرا تصدیق میکنیم که قانون اخلاقی یک انگیزه کافی نیست.
ما تنها زمانی از فرامین اخلاقی اطاعت میکنیم که شخصیت و احساسات مان بطور بسنده ای از آن حمایت می‌کند.ما به عواطف اجتماعی وابسته ایم.
عواطف شبکه ای از همدلی هست که بنیان اخلاقیمان  را تقویت می‌کند.
اخلاقیات غیر از قانون اخلاقی نیازمند پیگیری و تقویت فضیلت است.

📁فلسفه
اصول و مسائل
راجر اسکروتن ص۱۱۵_۱۱۶
با تلخیص

نقدی بر قانون اخلاقی کانت
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☑️ جردن پیترسون: چگونه مجادله کنیم؟

اغلب مجادله‌ها و مناظره‌های ما بی‌ثمر است، حتی اگر صرفاً به دنبال اثبات کردن خودمان و پیروزی در بحث باشیم. این مسئله در سطح فردی، اجتماعی و سیاسی مشکلات بسیاری را برای ما ایجاد کرده است. باوجود این، بسیاری از ما همزمان تمایل داریم که از برهم‌کنش عقاید مختلف به نتیجه‌ای جامع و مفید برسیم. جردن پیترسون، در این ویدئو توضیحاتی را ارائه می‌کند که می‌توان از آن‌ها برای داشتن مکالمه‌های پرثمر بهره برد.

ترجمه و زیرنویس: علی نانوایی
بازبینی و ادیت: شهاب غدیری
▪️هم پرسه

@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🎩 سرمایه‌داری و کیفیت زندگی 🔰 سرمایه‌داری در اقتصادها و جوامعی که مدت طولانی بر اساس آن سازمان‌دهی شده‌اند یقینا شرایط زندگی را به طور عمیق و در نهایت بهتری تغییر داده است. جداسازی خانه و کار در سرمایه‌داری، برای نخستین بار در تاریخ بشر، ظهور فضای اجتماعی…
🔖 حقیقت این است که افزایش در آنچه که بهره‌وری نیروی کار خوانده می‌شود، به خاطر استفاده از لوازم و ماشین آلات بهتر است. صد کارگر در یک کارخانه مدرن، به ازای هر واحد زمانی، کالاهای بیشتری تولید می‌کنند نسبت به صد کارگری که در کارگاه‌های صنعتگران ماقبل سرمایه‌داری تولید می‌کردند. این پیشرفت تحت تاثیر مهارت بیشتر، کارآیی یا پشتکار کارگر نوعی قرار نگرفته است. (واقعیت این است که مهارت مورد نیاز صنعتگران قدیمی بسیار بیشتر از دسته‌های مختلف کارگران در کارخانه‌های امروزی است.) بلکه افزایش بهره‌وری به خاطر استفاده از لوازم و ماشین آلات کارآتری است که به ترتیب، تحت تاثیر انباشت و سرمایه‌گذاری در سرمایه بیشتر بوده است.

📚📖
ذهنیت ضد سرمایه‌داری ، لودویگ فون میزس ترجمه سعید قاسمی‌نژاد و لیونا عیسی قلیان
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🗽سخن از پدران بنیانگذار فقط برای آمریکایی‌ها خوب است و ما مردم ایران اگر از آن استفاده کنیم، شبه‌روشنفکر ایرانی برآشفته می‌شود که پدر داشتن نشانه تیره‌روزی است و «از خلیل حق بیاموز این سیر / که شد او بیزار اول از پدر. ‏استفاده از «کبیر» و «بزرگ» برای مردمی…
⚜️درباره‌ تقدیس غیرعادی یک شعار و تخریب سایر شعارها از سوی چپ و تجزیه‌طلب

▪️چرا یک شعار عادی را اینگونه پیچیده تحلیل می‌کنید و از طریق بازی با مفاهیم و کلمات، آن را برتر از همه شعارها می‌نشانید؟

▪️چرا در حالی که «رو به میهن، پشت به دشمن» و «اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» و شعارهای صریح و شفاف و متعدد دیگری در سالهای اخیر سرداده‌شده، ادعا می‌کنید که فقط این شعار است که نماد عبور از تمامیت رژیم و رسیدن به آزادی است؟

▪️چه کسانی بودند که شعار «مرد،میهن، آبادی» از سوی دانشجویان داخل کشور زیر هجوم سرکوبگران و بارش ساچمه و گاز اشک‌آور را تقبیح‌کرده و لم‌داده در خارج از کشور، «شورای نگهبان شعار» ایجاد کردند؟ آیا فکر می‌کنید موتور محرک اعتراضات و عامل تداوم آن «شعار» است؟ و یا قصدتان «لیبل خاص، بسته‌بندی خاص و فروش اعتراضات مردم ایران به مشتری خاص خارجی» است؟

▪️چه کسانی مدام در تلاش برای «روایت‌سازی» و القای موارد نامربوط به افکار عمومی هستند و با این کارشان سیر طبیعی اعتراضات را دچار اختلال کرده و تفرقه می‌آفرینند؟ برجسته‌سازی برخی مناطق و بایکوت مناطق دیگر با هدف چیدن میوه‌ خود در زمان مقتضی، استفاده از واژگانی چون «نیروهای اشغالگر» در توصیف سرکوبگرانی که در کردستان حضور داشتند، ایجاد هشتگ برای برقراری منطقه‌ی پرواز ممنوع، خلق شعارهای مصنوعی علیه حکومت پهلوی و …

▪️علاوه بر روایت‌سازی، چه کسانی و چه جریان‌هایی مدام در حال «چهره‌سازی» و «برندینگ» هستند و ذره‌بین به دست دنبال فعالان شبکه‌های اجتماعی، معترضان و یا آسیب‌دیدگانی هستند که احتمالا قابلیت‌های خاصی از جمله سخنوری، صراحت، ضد‌ملی‌بودن و لگدپراکنی به خاندان پهلوی را دارند و آنها را جذب می‌کنند و حتی حقوق‌بشر و کمک به پناهنده و آسیب‌دیده را تبدیل به ابزاری برای جمع‌کردن سیاهی‌لشکر و متحد سیاسی کرده‌اند تا با این کارها اجازه ندهند آلترناتیو طبیعی شکل گرفته و مردم نتوانند نماینده و سخنگویی برای دوران گذار از جمهوری اسلامی داشته‌باشند؟

▪️نسخه‌ی ایرانی «زن، زندگی، آزادی»، بسیار هم زیباست و مردم هیچ خصومتی با این شعار ندارند و باز هم آن را سرخواهندداد. اما این شعار هیچ ارتباطی با شعارهای گروه های تروریستی چون PKK ندارد. اگر کسی معتقد است که این همان است، پس شفاف به ایرانیان بگوید که ما شعار PKK را سر می‌دهیم.

▪️دفاع از یک شعار، تفسیرهای هرمنوتیکی و تحلیل‌های پیچیده‌ی انتزاعی لازم ندارد! وضعیت زنان شاخصه‌هایی قابل ارزیابی و‌مشاهده دارد و آزادی زن هم واجد معنی روشن و مشخص است. مثل انقلابون ۵۷ نباشید که آزادی را با تفاسیر متافیزیکی و عجیب‌و‌غریب به گند کشاندند. اگر واقعا آزادی عینی و متعارف برای زنان می‌خواهید، پس شما از یک طرف تمام هم‌و‌غم‌تان بازگرداندن وضعیت زنان ایران به ۴۵ سال پیش است و از طرفی، مدام در حال تخریب همان حکومت ۴۵ سال پیش هستید! چه می‌خواهید دقیقا؟!

✍️نجات بهرامی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🗽دفاع محافظه‌کاران از آزادی به دلیل اعتقاد به حق انجام هر کاری مطابق با میل آدمی نیست، بلکه به این دلیل است که آزادی پیش شرط فضیلت است. مردم فقط در هنگام انتخاب آزادانه می‌توانند خوبی را انتخاب کنند، بدون آزادی هیچ فضیلتی وجود ندارد. فضیلت اجباری اصلاً فضیلت…
📍 البته مرکزیت دولت به هیچوجه به این معنا نیست که دولت باید حاکم بلامنازع، مسئول زندگی روزمره مردم، و از همه بدتر، معلّم اخلاق و الگوی فضیلت و شجاعت باشد.

📚📖 محافظه‌کاری؛ خیال و واقعیت، رابرت نیزبت
ترجمه محمدرضا فدایی
@cafe_andishe95
Forwarded from حجت کلاشی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
❇️ گفت‌و‌گوی #حجت_کلاشی با کانال یک درباره‌ی:


🔻امتداد بی‌راهه‌ی اصلاح‌طلبان با پافشاری بر حقانیت انقلاب ننگین ۵۷

🔻بازگشت به مشروطه:
تنها راه پیش روی اپوزیسیون

🔻قانون اساسی مشروطه و سکولاریسم

🔻دموکراسی، آزادی و دشمنان آزادی در حوادث منتهی به ۵۷

🔻مناسبات آینده‌ی خیابان در مقابله‌ی جنبش ملی با دستگاه سرکوب

🔻سیاست تنش کنترل‌شده‌ی آمریکا در مورد جمهوری اسلامی

🔻مقابله‌ی بی‌اهمیت اقلیت وفاداران به ۵۷ با جنبش ملی تحت عنوان دشمنی با پادشاهی


▪️۲۲ شهریور ماه ۱۴۰۲


🔹🔻لینک یوتیوب

https://youtu.be/pWlVWK7MGdM?si=1c53O91T3TcwhAT6



@kalashi_hojjat
🔻‏هیچ وقت یادم نمی‌رود که اکبر گنجی اعتصاب غذا کرده بود و در رسانه‌ها مدام سخن از او بود.
‏روزی در‌ مغازه‌ای پر تردد با صاحب مغازه در مورد گنجی و اعتصاب غذای او حرف می‌زدم.

‏صاحب مغازه پرسید فکر می‌کنی چه تعداد از مردم اکبر گنجی را می‌شناسند؟ حدسی زدم.
‏صاحب مغازه گفت از ۱۰ نفر که وارد مغازه می‌شوند ماجرای گنجی و اعتصاب غذایش را می‌پرسیم.
‏چنین کرد و با حیرت دیدم که کمتر کسی حتی نامش را شنیده است.

☑️ ‏اینها که در‌ رسانه‌ها معروف می‌شوند لزوما کسانی نیستند که مردم آنها را می‌شناسند و یا برای‌شان مهم است که چه می‌کنند و چه کسانی هستند.
‏باور ندارید؟ نام معروف‌ترین‌ها‌یشان را از مردم کوچه و خیابان محله‌تان بپرسید.

▫️بهزاد مهرانی
@cafe_andishe95
Forwarded from مرتضی مردیها
🖌 یادداشت استاد دربارۀ
بنیان اصلی فکر پنجاه‌و‌هفتی (۵)
👇🏻
@mardihamorteza
Forwarded from مرتضی مردیها
در ادامۀ این یادداشت‌ها سری هم به اوایل بعد از ۵۷ بزنیم و ببینیم آنچه گفتیم کجا ممکن است بروز و ظهوری قوی و متقاعد‌کننده داشته بوده باشد. انتخاب من اشغال‌کنندگان سفارت امریکا و اعلامیه‌های آنها و حمایتگران از ایشان است.
همانطور که همه می‌دانند دانشجویانی که در سال ۵۸ از دیوارهای سفارت امریکا بالا رفتند روی هویت آیینی خود و پیروی محض و منحصر خود از بنیانگذار تأکید بسیار داشتند. آنها حتی در انتخاب نام گروه خود چنان رفتار کردند که هرگونه شبهه‌ای در این خصوص زایل گردد و مشخص باشد که آنها نه‌فقط از گروه‌های متعدد مارکسیستی یا مارکسیستی- مذهبی یا حتی گروه‌های آیینی که با حاکمیت جدید زاویه‌ای داشته باشند نیستند، بلکه خالص و مخلص ذوب در نقطۀ مرکزی هدایت ۵۷ هستند.

حال با این اوصاف، اعلامیۀ شمارۀ ۱ آنها را بخوانید، و کلاهتان را قاضی کنید که اگر این اعلامیه را به یک مارکسیست لنینیست دو‌آتشه‌ می‌دادند و می‌گفتند فرض کن تو می‌خواهی چنین اعلامیه‌ای بدهی، براساس عقاید خودت این را ادیت کن، تغییراتی بده که کاملاً متناسب با ایده‌ها و ارزش‌های تو باشد؛ گمان می‌کنید چقدر ممکن بود تغییر دهد؟ به تصور من شاید ۵ درصد.
به این تعابیر برگرفته از اعلامیۀ مزبور توجه کنید: «در پهنه بین مبارزات خلق‌ها و ابرقدرت‌های غارتگر»، «جدال با امپریالیسم»، «امریکای خونخوار»، «امریکای جهانخوار»، «دسیسه‌های صهیونیستی و امپریالیستی سفارت جاسوسی امریکا»، «شاه جنایتکاری که قاتل ده‌ها هزار زن و مرد به خون خفته در این مملکت است»، «اعتراض به امریکا به دلیل نقش مخرب و خانمان‌برانداز خود در برابر رهایی خلق‌های منطقه از دام امپریالیسم»، ....

برای اکثریت گستردۀ جمعیت فعلی ایران که بیش از چهل سال است نزدیک به همین تعابیر را از صداوسیما شنیده‌اند، شاید عمق ماجرا آشکار نباشد. بایستی کسی قبلاً ادبیات گروه‌های کمونیستی همچون حزب توده و فداییان خلق را و نیز ادبیات علمای سنت‌گرا، و حتی ادبیات انتقادی افراد اهل اعتدال را دیده باشد تا وقتی این اعلامیه را می‌بیند دریابد این رِِسِپی رونویسی از مانیفست حزب کمونیست است.
خصوصیتی در اعلامیۀ شمارۀ ۱ این گروه نیست، بقیه در مواردی از این هم بدتر است. در اعلامیۀ شمارۀ ۳، آمار «ده‌ها هزار» کشته به «صدها هزار» کشته تغییر کرد: امریکا «امانگاه دشمن ما و قاتل صدها هزار خواهر و برادر در خون خفته‌مان می‌باشد». 

به این قسمت از اعلامیۀ شمارۀ ۶ توجه کنید:

«امپریالیزم غرب به سرکردگی آمریکا که با پیروزی انقلاب سرخ اسلامی ایران و موفقیّت خلق مستضعف نیکاراگوئه، ضربات مهلکی خورده است، از تمام امکانات خویش بهره می­‌جوید تا حرکات تکاملی انسان به سوی خدا را که در مبارزات ضد امپریالیستی و ضد استثماری خلق‌های مستضعف تجلّی یافته است، کُند و یا متوقّف نماید».

حال فرض کنید این را می‌دادند به جمعی از متولیانِ اعظمِ آیین و مفتیان صاحب رساله و می‌پرسیدند چنین ادبیاتی تا چه حد مورد تأیید شما است؛ گمان‌من این است که آنها، چه با خنده تمسخر چه با لب‌گزیدن‌ِ افسوس، از این حیرت می‌کردند که از کی تا حالا «حرکت تکاملی انسان به سوی خدا» به‌جای نیایش و پرستش و ایمان به غیب و مبدا و معاد و نماز و روزه و زیارت و ... «در مبارزات ضد امپریالیستی و ضد استثماری خلق‌های مستضعف تجلّی یافته»، و آنها خبر نداشته‌اند!

اینکه آدمی‌جماعت گاهی دروغ بگوید یا اغراق کند، یا در حال خشم و کینه زیاد هرچه به زبانش بیاید بگوید، چیز عجیبی نیست، اینکه کمونیست‌ها هم در مقام مواجهۀ گروهی و کشوری، حالِ همان عوامِ خشمگین را داشته باشد که تنها چیزی که در اتهام‌ها و فحش‌هایی که می‌زند و می‌دهد، اهمیت ندارد راست و دروغ آن است، عجب نیست، باری برای کسانی که حرکت تکاملی انسان به سوی خدا را مدیریت و اصلاح می‌کردند، این به دشواری پذیرفتنی است. مگر باور کنیم آنها در واقع پیرو لنین و رادیو مسکو بودند.

(ادامه👇🏻)

@mardihamorteza
Forwarded from مرتضی مردیها
(ادامه☝️🏻)

حتی اگر شاه ده‌ها هزار یا صدها هزار نفر را به ظلم کشته بود، خودش و عواملش گناهکار بودند، و فقط در چارچوب یک تفکر لنینی که امپریالیسم را شکل نهایی سرمایه‌داری می‌دانست و دشمن اصلی، ممکن بود که هر عیب و ایرادی را (فرضی یا واقعی) در هر گوشه‌کناری به امپریالیسم وصل کنی و از او طلبکار باشی. به‌ویژه در ماجرای ۵۷ که (صرفنظر از تحلیل‌های توطئه‌‌ای عوام‌پسند که همه‌اش کار انگلیس بود یا غرب) همه می‌دانند سیاست‌خارجی دولت کارتر شاه را در موضع ضعف قرار داد و حتی سفیر و فرستادۀ ویژۀ آن، لااقل از حیث منع ژنرال‌های ارتش از کودتا، برای انتقال قدرت زمینه‌سازی کردند. پس مرگ بر امپریالیسم به‌ویژه پس از انقلاب، به حمایت امریکا از شاه ربطی نداشت، از کمونیسم روسی می‌آمد.

پس آن دانشجویان و همفکرانشان اگر از فرق سر تا زیر پا غرق در ایده‌ها و ارزش‌های کمونیسم نبودند امکان داشت بتوانند این حقیقت آشکار را بفهمند که با این امپریالیسم‌بازی، بازیِ کمونیست‌ها، به‌ویژه روس‌ها را خورده‌اند؛ منتش را سر آیین نگذارند.

در اینجا جا دارد برای درک مستدل‌ترِ آنچه پیشتر در مورد جریان اصلی نویسندگان و هنرمندان گفتیم، به اعلامیۀ کانون نویسندگان ایران راجع به واقعۀ اشغال سفارت امریکا، نگاهی داشته باشیم. (پیوست).
جالب توجه اینکه، بیانیۀ فوق که کسانی چون شاملو و ساعدی امضا کرده بودند، نسبت به نامه‌ای که با همین‌ مضمون، کسانی چون به‌آذین، کسرایی و ابتهاج، نه خطاب به دانشجویان، که به نشانی و عنوان شخص بنیانگذار نوشته بودند، معتدل‌تر و مستقل‌تر بوده است!
.....................................................

پیوست:
اعلامیۀ کانون نویسندگان ایران به مناسبت اشغال سفارت امریکا

دانشجویان عزیز جای بسی شادمانی است که جوهر اصلی انقلاب ایران یعنی مبارزۀ بی‌امان با امپریالیسم جهانی به‌ ویژه امپریالیسم آمریکا یکبار دیگر به همت شما فرزندان رشید ملت در دستور روز قرار گرفت. اقدام شما در لحظه‌ای که امپریالیسم آمریکا شاه فراری را در دامان خود پناه داده است، نشان داد که دانشگاه همچنان سنگر مبارزه در راه آزادی و استقلال میهن عزیز است و پرچم جهاد ضدامپریالیستی را قهرمانانه به دوش می‌کشد. هیأت دبیران کانون نویسندگان ایران به نمایندگی از جانب کلیۀ اعضای این کانون وظیفۀ خود می‌داند که در این لحظات حساس به روح ضدامپریالیستی مبارز مقدس شما درود بفرستد و آرزو کند که میهن ما در پرتو همبستگی و یکپارچگی همۀ نیروهای مترقی و ضد امپریالیست از سلطۀ جهانخواران بین‌المللی رهایی یابد و آزادی و دموکراسی مبتنی بر حاکمیت توده‌ها که سنگ‌بنای شکوفایی اندیشه و تفکر و اعتلای فرهنگی جامعه است، در پرتو رهایی کامل ملت ما از سلطۀ امپریالیسم خونخوار هرچه زودتر در سرزمین ما تحقق پیدا کند‌. ما از صمیم قلب امیدواریم همچنان‌که مبارزه علیه دستگاه دیکتاتوری شاه مخلوع به قیام یکپارچه خلق و سرنگونی رژیم پلید شاهنشاهی منجر شد، این‌بار نیز قاطعیت موضع ضدامپریالیستی شما به یک مبارزۀ بی‌وقفه و آگاهانه در همۀ سطوح علیه امپریالیسم بینجامد.

@mardihamorteza
2024/10/01 19:23:23
Back to Top
HTML Embed Code: