Telegram Web Link
لیبراسیون/لیبرالیسم
مبارزه با مردسالاری، کاهش ظلم، ترویج برابری، تغییر سرمایه‌داری، حفاظت از محیط زیست، حذف رقابت، کوچک کردن دولت یا اداره هر سازمانی به مثابه یک بیزینس غیرممکن است. ☑️ به سادگی به این دلیل که چنین مفاهیمی بیش از حد کلی‌اند. درست مثل حرف یکی از بازیگران کمدی…
🔖 به هرحال درست مانند خدا، ایدئولوژی مُرده است. زیاده‌روی های خونبار قرن بیستم آن را کشت. ما نیز باید آن را رها کنیم و به مشکلاتی بپردازیم که کوچکترند و دقیقتر تعریف شده‌اند. ما باید آنها را در مقیاسی ببینیم که بتوانیم حل‌شان کنیم، نه با سرزنش دیگران، بلکه با پرداختن به آنها به صورت شخصی و همزمان با پذیرش مسئولیت نتیجه‌ای که این تلاش خواهد داشت.

📚📖 فراتر از نظم 12 قانون دیگر برای زندگی، جردن پیترسون ترجمه شیما مسائلی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
💠 دولت یا استبدادی است یا مشروطه. استبدادی آن است که صاحبان قدرت خودسر و مختار مطلق باشند و اعمال ایشان مقید به قید قانون نبوده و در تحت نظارت کسی نباشد. ⚜️ مشروطه آن است که اعمال صاحبان قدرت مقید به قید قانون باشد و جماعتی بر ایشان ناظر باشند و قدرت ایشان…
🏛 دولت عبارت است از هیئتی که ملت اقتدار خود را به ایشان واگذار کرده تا امور او را اداره نمایند.

⚜️ وظیفه دولت این است که حافظ حقوق افراد ناس [مردم] یعنی نگهبان عدل باشد. دولت از عهده انجام وظیفه خود برنمی‌آید مگر این که به موجب قانون عمل کند، وجود قانون متحقق نمی‌شود مگر به دو امر: اول وضع قانون. دوم اجرای آن؛ پس دولت دارای دو نوع اختیار می‌باشد: یکی اختیار وضع قانون. دیگر اختیار اجرای قانون. هرگاه اختیار وضع قانون و اختیار اجرای آن در دست شخص واحد یا هیئت واحد باشد، کار دولت به استبداد می‌کشد، یعنی ممکن است هر قسم میل دارد قانون وضع کند و به هر نحو می‌خواهد آن را مجری بدارد و این ترتیب معادل است با آنکه قانون در کار نباشد. به عباره اخری دولت خودسر خواهد بود و قدرت آن تعدیل نخواهد شد.
پس دولت وقتی با اساس است که این دو اختیار را از هم منفصل کرده باشد، یعنی به دو هیئت جداگانه مفوض نموده باشد.

📚📖 حقوق اساسی یعنی آداب مشروطیت دول (1286 خورشیدی)، محمدعلی فروغی
به اهتمام علی‌اصغر حقدار
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🔖 فروید به جای اینکه میزان قابل توجهی از محتوای آزمون پذیر یا ابطال پذیر تجربی را پشتوانه نظریات خود کند، آن‌ها را چنان فراگیر کرد که هر حالت ممکنی را شامل شوند و آزمودنشان تقریباً ممکن نباشد. او هم مثل پیروان مارکس وقتی می‌دید شواهد علیه نظریاتش هست گواهی…
🔗نظریه فروید نظریه‌ای علمی به معنای معمول آن نیست و صرف نظر از واقعیاتی که در مورد آن وجود دارد، به جای اینکه با مدارک اثبات‌کننده یک نظریه علمی مطرح شود، به عنوان یک کار تبلیغاتی مطرح شده است.
🔰این تلاش تبلیغاتی یک شکل غیرعادی به خود گرفته است. منتقدان، هر اندازه هم که مطلع و با معلومات بوده‌اند، پاسخی با اصطلاحات علمی دریافت نکرده‌اند، بلکه به خصومت نسبت به روانکاوی، که ناشی از آرزوها و احساسات روان‌نژندانه و سرکوب شده دوران کودکی آنهاست، متهم شده‌اند. چنین استدلال توأم با حمله برای علم بسیار زشت است و نمی‌توان آن را جدی گرفت. انگیزه یک منتقد هر چه باشد، دانشمند باز هم باید به بخش‌های معقول انتقاد پاسخ دهد. روانکاوان هرگز چنین کاری نکرده‌اند، و حتی حاضر به بررسی شقوق دیگری در برابر نظریات فروید نشده‌اند.
🔺اینها ویژگی‌های علم نیست، بلکه ویژگی‌های دین و سیاست است. قهرمان اسطوره‌ای فروید کاملاً از نقش یک دانشمند جدی فاصله دارد، و بیشتر نقش پیامبر یا رهبر سیاسی را به خود می‌گیرد. ... در تمام هنرها رابطه نزدیکی بین هنرمند و کاری که پدید می‌آورد وجود دارد، اما در علم چنین نیست. علم عینیت دارد و عمدتاً مستقل از شخصیت است، هنر و روانکاوی ذهنی هستند و رابطه نزدیکی با شخصیت هنرمند دارند. جنبش روانکاوی یک جنبش علمی به معنای معمول آن نیست، و تمام دشواری‌ها و ناهمخوان‌هایی ناشی از همین واقعیت ساده است.

📚📖 افول امپراتوری فروید، هانس جی. آیسنک
ترجمه یوسف کریمی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🗽آزادی از منظر پدر محافظه‌کاری مدرن آثار بی‌لیاقتی رهبران مردمی در همه اعضای مهم این جمهورستان قرار است با اسمی که «کفاره‌پرداز همگان» است، ماله‌کشی شود: آزادی. در برخی آدم‌ها هم به واقع نقش پررنگی از آزادی می‌بینیم؛ ولی در بسیارانی، اگر نگوییم غالب آدم‌ها،…
🗽دفاع محافظه‌کاران از آزادی به دلیل اعتقاد به حق انجام هر کاری مطابق با میل آدمی نیست، بلکه به این دلیل است که آزادی پیش شرط فضیلت است. مردم فقط در هنگام انتخاب آزادانه می‌توانند خوبی را انتخاب کنند، بدون آزادی هیچ فضیلتی وجود ندارد. فضیلت اجباری اصلاً فضیلت نیست.

📚📖 محافظه‌کاریِ آمریکایی، دینش دِسوزا ترجمه اسماعیل غروی
@cafe_andishe95
دفاع تمام‌قدِ جان لاک از حکومت پادشاهی

جان لاک فیلسوف برجسته قرن هفدهم میلادی، از پدران لیبرالیسم و از برجسته ترین اندیشمندان سیاسی عصر روشنگری در اروپا در دفاع از پادشاه و پادشاهی می‌نویسد:


„[I am] lover of his king and country, a lover of peace and the protestant interest…[Consent] is absolutely necessary to the very being and subsistance of our government and without which our peace and religion cannot possibly be any way secured…the miscarriages of the former reigns gave a rise and a right to King William's comeing and ushered him into the throne…Let us owne King William to be our King by right…[William came] to recover our oppressed and sinkeing laws, libertys, and Religion…They who would not betray England and expose it to popish rage and revenge, who have any regard to their country, their religion, their consciences, and their estates, must maintain the bulwarke have set up against it, and which alone preserves us against a more violent inundation of all sorts of misery than that we were soe lately delivered from.“

—John Locke Letter to Edward Clarke (c. April 1690), quoted in James Farr and Clayton Roberts, 'John Locke on the Glorious Revolution: A Rediscovered Document', The Historical Journal, Vol. 28, No. 2 (Jun., 1985), pp. 385-398. Adopted from Wikiquote. Last update April 11, 2022. History

Source: https://quotepark.com/quotes/1912864-john-locke-i-am-lover-of-his-king-and-country-a-lover-of-p/

ترجمه: «من دوستدار شاه و کشورم، دوستدار صلح و منافع دین... رضایت، برای هستی و دوام حکومت ما کاملاً ضروری است و بدون آن به هیچ‌روی نمی‌توان صلح و مذهب را پاس داشت... نقض پیمان فرمانروایی پیشین سبب شد که شاه ویلیام بیاید و بر تخت پادشاهی تکیه زند... بیایید به‌حق، به پادشاهی ویلیام تن در دهیم... شاه ویلیام آمد تا دین، قوانین، و آزادی‌های سرکوب‌شده و غرق‌شده‌ی ما را بازیابد و احیا کند... آنان که به انگلستان خیانت نمی‌کنند و آن را در معرض خشم و انتقام پاپ قرار نمی‌دهند، آنان که به کشور، مذهب، وجدان و دارایی خود اهمیت می‌دهند، آنان باید حامی و جان‌پناهی را که در برابر آن شرارت‌ها برپا کرده‌اند، حفظ کنند، و او به‌تنهایی ما را در برابر طغیان خشونت‌آمیزتر انواع بدبختی‌هایی، که به‌تازگی از آن رهایی یافته‌ایم، در امان نگاه می‌دارد.»

جان لاک، نامه به ادوارد کلارک، آوریل ۱۶۹۰
@na_ta_ma
✝️اشاره ای کوتاه به زمینه های اجتماعی و بین المللی کامیابی پروتستانیسم✝️


در قرن پانزدهم نیاز رشد یابنده کلیسا به وجوهات به افراطی بی سابقه در زمینه فروش عفو انجامید. خوشباوری از حیث اقتصادی مانند هر تقاضای دیگری سطح ارضای معینی دارد. سفر تتزل نماینده پاپ به ایالات آلمانی برای فروش هرچه بیشتر عفو نامه ها جرقه جنبش پروتستان را روشن کرد. لوتر مسائل"معروف خود را نوشت و درسال ۱۵۲۰ مقابل پاپ قد علم کرد.

لوتر تکفیر شد. او هم می توانست به سادگی همانند برخی دیگر از نواوران و بدعت گذاران سال های پیشین مجازات گشته و سوزانده شود. اما برخی از شاهزادگان حاکم برایالات آلمانی از او حمایت کردند و مانع از تحویلش به دستگاه پاپ و امپراطوری مقدس روم حامی اصلی دستگاه کاتولیک گردیدند.

نظریات لوتر از آن جهت شاهزادگان آلمانی را جلب می کرد که او به دنبال یک کلیسای مستقل و ملی بود که وجوهات را به دستگاه پاپ نمی فرستاد بلکه به خزانه شاهزاده حاکم در همان ایالت رد می کرد. نظرات لوتر همچنین از آن رو که به کشیش ها حق ازدواج می‌داد، بسیاری از آنها را در ایالت‌های آلمانی جذب کرد. در نتیجه پیشرفت اولیه پروتستانیسم سریع بود: تا سال ۱۵۴۰ یک سوم شمال شرقی آلمان، پادشاهی های اسکاندیناوی و متصرفات شوالیه های توتونیک و لیوونی را فتح کرده بود.

📆در سال ۱۵۳۴ هنری هشتم پادشاه انگلستان گرچه پروتستان نشد، اما کلیسای انگلستان را از دستگاه پاپ جدا و ملی کرد و خود رئیس آن شد تا هم وجوهات را در اختیار گیرد و هم در ازدواج ها و طلاق هایش آزاد باشد.
🇪🇸
در سال ۱۵۶۶ فیلیپ امپراتور اسپانیا بزرگترین قدرت آن روز جهان اراده کرد تا پروتستانیسم را در اراضی موسوم به سفلی (هلند و بلژیک) ریشه کن کند تا محدود به همان ایالات آلمانی باشد. ارعابی که تهاجم او به راه انداخت تمام نشانه های اصلاح گری دینی را از میان برداشت. شورشیان به انگلستان یا آلمان گریختند و از آنجا که دریانورد بودند از تنها طریق ممکن یعنی حمله به کشتی‌های اسپانیایی در کانال مبارزه را ادامه دادند. چهار سال مقاومت شورشیان در هلند در محاصره سبب تزلزل اقتصادی اسپانیا شد. تمام هلند پشت سر ویلیام اورانژی رهبر شورشیان بسیج شد. ناسیونالیسم هلندی پشتوانه پروتستانیسم دینی شده بود.

👑پادشاه اسپانیا چون تلاش هایش برای انصراف الیزابت پادشاه انگلستان از کمک به شورشیان دریانورد به جایی نرسیده بود تصمیم گرفت با نیروی دریایی اش که بزرگترین قدرت دریایی در جهان آن روز بود انگلستان را برای همیشه خرد سازد. در جنگ بزرگ دریایی سال ۱۵۸۸ در کمال شگفتی آرمادا یا همان ناوگان عظیم اسپانیا از نیروی دریایی کوچکتر انگلستان شکست خورد و راه برای بقا و رشد نیروهای جدید در مجاورت جهان کهن گشوده گردید.


✍🏼توس تهماسبی
@cafe_andishe95
📪مردی در شوروی دوران استالین هر روز روزنامه می‌خرید و صفحه اول را نگاه می‌کرد و با عصبانیت آن را در سطل آشغال پرت می‌کرد.
روزنامه‌فروش می‌پرسد: فازت چیه؟
مرد: دنبال خبر مرگ یکی می‌گردم.
روزنامه فروش: ولی خبرهای مرگ رو صفحه اول نمی‌زنند!
مرد: اون خبر مرگی که من می‌خوام صفحه اوله.

محمد الف
@cafe_andishe95
🚩جهالت مارکس در تعیین مالکیت به عنوان ملاکِ نبردِ دو طبقۀ مانوی کاذب🔻

در الگوی جامعه شناسی مارکس تمامی بقایای شأن و منزلت اجتماعی افراد به کناری نهاده شده و موقعیت اجتماعی آنان در جامعه سرمایه داری را صرفاً بر مبنای رابطه آنان با وسایل تولید یا منابع درآمدشان، تعریف کرده است. این ویژگی الگوی مارکس تا حدودی به دلیل روش انتزاعی او و نیز تا حدی به علت انتظارات پیشبینیهای او درباره جامعه سرمایه داری است.
این الگو در مقام یک روش نوعی ساده کردن سودمند طبقات اجتماعی است چنان که مفهوم «طبقه» بعداً به عنوان یک بعد لایه بندی به کار رود. ولی در مقام یک پیش بینی اساسی ثابت شده است که الگویی نادرست است.

👁‍🗨اندیشمندان پس از مارکس نیز به همان ،روال، سایر ابعاد نظير شأن و موقعیت اجتماعی، قدرت حرفه و شغل را مشخص کرده و مورد تأکید قرار داده اند، و ضمناً به پالایش و شاخ و برگ دادن به مفهوم خود طبقه اقتصادی پرداخته اند اندیشمندان مزبور از روشهای مذکور به طرز سودمندی استفاده کرده اند، ابتدا به عنوان یک ابزار مشخص و تحلیلی؛ سپس برای تحقیقات تجربی و تاریخی در مورد روابط متغیر میان هر یک از ابعاد مزبور اما مارکس به شیوه ای منظم و سیستماتیک با این مسائل [ابعاد] روبرو نشده است. او در معدود تفسیرهایش در باب مفهوم ،طبقه، همچون تفسیرهایش درباره پیش بینی های عمومی ،او چهار دستی به ساده کردن چسبیده است. عملکرد او در زمینه مطالعات تاریخی رضایت بخش تر است؛ ولی به طور کلی روش ساده کردن او صورتِ گمراه کننده و ناسودمندی پیدا میکند.

بدیهی است که مالکیت به عنوان یک ملاک عینی تعیین طبقه، در راستای درک و فهم لایه بندی اجتماعی در جامعه سرمایه داری بسیار ضرورت دارد و واجب است 📍ولی همین ملاک مالکیت چنان که به تنهایی مبنا قرار داده شود ناکافی و گمراه کننده خواهد بود حتی برای درک لایه بندی اقتصادی. زیرا علاوه بر «طبقات دارای مالکیت» که بستگی به نوع و اندازه های مالکیت آنها دارد) ما قادریم بر مبنای طبقات دارای درآمد، کسانی را در این مقوله بگنجانیم و طبقه بندی کنیم که هیچ مالکیتی به لحاظ وسایل تولید ندارند ولی در لایه بندی اقتصادی قرار میگیرند.

✖️حال اگر بخواهیم بر طبق نظریه مارکس مالکیت در مفهوم محض و مطلق آن را سرمایه داران یا بورژوازی در برابر دستمزدبگیران [پرولتاریا] قرار دهیم در این صورت قادر نخواهیم بود که حقایق اقتصادی لایه بندی امروزی را کاملاً درک کنیم. اگر پیش بینی مارکس در مورد دو قطبی شدن ساختار طبقاتي محض جامعه عملی میشد شاید ما قادر بودیم حقایق اقتصادی لایه بندی کنونی را درک کنیم لیکن این پیش بینی تحقق نیافته و احتمال زیادی دارد که در آینده نیز در جوامع سرمایه داری پیشرفته تحقق نیابد صرف نظر از درستی یا نادرستی نظریه مارکس در باب دو قطبی شدن ،جامعه اتکای محض و مطلق بر نظریه او باعث می شود نتایج غیر رضایت بخش تری از این نظریه پدید آید. در نظریه مارکس در باب رابطه ی آگاهی طبقاتی و سایر «عوامل ذهنی» با شرایط مادی عینی سردرگمی و ابهامهایی وجود دارد. زیرا بدون استفاده از سایر ملاکهایی غیر از مالکیت آگاهی طبقاتی یا نبود آن را) نمی توان توجیه کرد و نیز نمی توان نقش ایده ئولوژی در آگاهی سیاسی و طبقاتی را ادراک نمود. در جوامع سرمایه داری در میان اکثریت عظیمی از افراد فاقد مالکیت تفاوت های موقعیتی و حرفه ای منجر به - یا باعث دور شدن از همان پیامدهای روانشناسی و سیاسی لایه بندی اجتماعی میشود که مارکس آن را پیش بینی کرده بود. به عنوان بارزترین مثال آن باید از قشر متوسط نام برد. اعضای این قشر نیز همچون کارگران، فاقد مالکیت بوده و درآمد بسیاری از آنان کم و اندک است؛ با این وصف، به شمار آوردن آنان به عنوان یک قشر بر مبنای محض مالکیت، به این معناست که هر تلاش واقعی برای درک و فهم یکی از مهمترین حقایق
لایه بندی در تمامی جوامع سرمایه داری پیشرفته را رها کرده و به حال خود بگذاریم.


البته تركيبات خاص و متعدد منابع [مالی] و مقادیر درآمد افراد، از اهمیت زیادی در روانشناسی سیاسی طبقات بالاتر و پایینتر برخوردار است. به طور مثال اگرچه تغییر از موقعیت مالکان» وسایل تولید] به «مدیران» به عنوان نظارت کنندگان مستقیم بر دارایی ،شرکت به این معنا نیست که دارایی [مالکیت] کمرنگ تر میشود، ولی این نوع تغییرات به ایجاد یک قشر «ثروتمند صنفی» می انجامد که نمی توان پیدایش آن را صرفاً به لحاظ مالکیت دارایی تفسیر و تعبیر کرد.

📚از «مارکس و مارکسیسم»
چارلز رایت میلز
@cafe_andishe95
📌سهل انگاری مارکس در مفهوم طبقه

مارکس به رهیافت ساده انگاری روی آورده و تقسیمات طبقاتی را صرفاً بر ملاک مناسبات تولیدی قرار داده است.

بدیهی است که این «ساده انگاری» در مفاهیم کلیدی جامعه شناسی و هر دانش دیگر طبیعتاً نارسایی ها و نواقصی دارد، چرا که این نوع مفاهیم را باید در قالب «فنی» و «پیچیده» آنها درک و توجیه کرد (نظیر تفاوت میان مراتب اجتماعی» و «طبقه» یا شأن و منزلت» و «پایگاه») مارکس بر اساس رهیافت خاص خود، به وجود دو طبقه اصلی و متخاصم بورژوازی سرمایه داران و پرولتاریا کارگران شهری و دهقانان فقیر معتقد شده است. ضمناً طبقات دیگری را که به نوعی وابسته به دو طبقه اصلی مزبور هستند شناسایی کرده است

(۱) زمینداران؛ (۲) دهقانان و زارعان مستأجر؛ (۳) خُرده بورژوازی کسبه جزء)؛ (۴) روشنفکران صاحبان حرفه ها و سایر کارگران دیوانسالار و پشت میزنشین)؛ (۵) لومپن پرولتاریا افراد) ولگرد روسپی،ها جنایتکاران و سایر عناصر خودباخته).

📚از «مارکس و مارکسیسم»
چارلز رایت میلز
@cafe_andishe95
🚩🧨 لنین و رفقای او از همان ابتدا، خود را رهبران یک جنگ بی‌امان طبقاتی می‌دیدند که در آن حریف سیاسی و یا ایدئولوژیکی و حتی بخش‌های سرکش و نافرمان مردم به عنوان دشمنانی که باید ریشه‌کن شوند نگریسته، از همان قرار نیز با آنها رفتار می‌کردند. بلشویک‌ها تصمیم گرفتند همه نوع مخالفت- حتی مقاومت منفی- با تفوق نیروی خود را از نظر حقوقی و نیز فیزیکی از بین ببرند. این امر تنها بر گروه‌ها و مخالفان سیاسی ناظر نبود، بلکه تمامی گروه‌بندی‌های اجتماعی را دربر می‌گرفت: (اشراف زادگان، شهروندان به خصوص طبقه متوسط، روشنفکران، کلیسا و ...) و نیز علیه مشاغل مختلف: (افسران، مأموران انتظامی و ...) نیز بود؛ و تا اندازه‌ای چهره یک نسل‌کشی را به خود گرفت. از سال 1920 به بعد قزاق‌زدایی به طور عمده با تعریف نسل‌کشی مطابقت می‌کند: مجموعه مردمی که در فضایی - که محدوده آن به طور دقیق مشخص شده بود- زندگی می‌کردند؛ یعنی قزاق‌ها، به دلیل قزاق بودن نابود شدند. مردها تیرباران شدند و زن‌ها و بچه‌ها و سالمندان به اجبار به محل دیگری انتقال داده شدند. روستاها با خاک یکسان، و یا به ساکنان جدید غیر قزاق واگذار شد. لنین، قزاق‌ها را با ساکنان وِندی در دوران انقلاب فرانسه مقایسه کرد، و می‌خواست با آن‌ها همان رفتاری را داشته باشد که گراچوس بابوف «مخترع» کمونیسم نوین در 1795 «مردم کشی» نامیده بود.

📚📖 کتاب سیاه کمونیسم: سرکوب، جنایت و ترور، نویسندگان استفان کورتوا- نیکلاس ورث- ژان لوئی پنه- آنژی پاکوفسکی- کارل بارتوسک- ژان لوئی مارگولن ترجمه عبدالحمید فریدی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
👁‍🗨روشنفکران در جست‌وجوی دین نو 🚩☭ آموزه مارکسیسم به کمونیست های راستین تفسیری کلی از جهان ارائه می‌دهد؛ و احساساتی مشابه آنچه در میان سلحشوران جنگ های صلیبی در تمامی اعصار وجود داشته در روح آنان می‌دمد؛ سلسله مراتبی از ارزش ها ایجاد می‌کند ؛ و هنجارهای رفتار…
🔺دینی نو برای بی‌دینان

🔘 معادشناسی مارکسیستی برای پرولتاریا همان نقشی را قائل می‌شود که منجی برای بشریت.
اصطلاحاتی که مارکس جوان به کار می‌برد جای هیچ شک و شبهه‌ای درباره منشأ یهودی- مسیحی اسطوره طبقه باقی نمی‌گذارد؛ وجود طبقه‌ای برگزیده به خاطر رنج و مصیبت‌هایی که برای نجات بشریت متحمل گردیده است. رسالت پرولتاریا، پایان دادن به پیشاتاریخ به مدد انقلاب و حاکمیت آزادی است. در اینجا رد و نشان اندیشه‌های هزاره‌گرا به خوبی محسوس است: مسیح نجات دهنده، گسست با گذشته و حاکمیت خداوند.
🔰احیای اعتقادات دیرین در قالبی به ظاهر علمی افرادی را اغوا می‌کند که ایمان از آنان دریغ شده است.

📚📖 افیون روشنفکران، رمون آرون
ترجمه پیروز ایزدی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🏵 هر فردی حق دارد به طور یکسان از آزادی برخوردار باشد. برخورداری از چنین حقی دقیقاً هم به دلیل متفاوت انسان‌ها با یکدیگر، و هم به دلیل متمایز بودن تمایلات آنان در قبال نحوه استفاده از آزادی خویش بسیار مهم و اساسی است، و این متمایز بودن تمایلات در عمل ممکن…
💢 هرجا می‌بینیم دولت کنترل فعالیت‌های اقتصادی شهروندان خویش را تا سطح جزئیات در دست گرفته است و حتی جزئیات اقتصادش هم از مرکز برنامه‌ریزی می‌شود، این را هم می‌بینیم که شهروندان عادی به زنجیر سیاسی کشیده شده‌اند و سطح زندگیشان بسیار پایین است و مردم اختیار ندارند حتی سرنوشت خود را خود تعیین کنند.

📚📖 آزادی انتخاب، میلتون و رُز فریدمن
ترجمه حسین حکیم‌زاده جهرمی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
⚖️ قانون در مفهوم راستین‌اش آن‌قدر محدود کننده نیست بلکه راهنما و راه‌گشایِ شخص هوشمند و آزاد است تا در جهتِ تحصیلِ منافعِ خویش از آن استفاده کند. قانون هدفی بیش از خیر و سعادتِ عمومِ کسانی که تابعِ آنند ندارد. 🛑 هرگاه قانونی باشد که مردم بدونِ آن شادتر…
⚖️حکومت قانون به صورت آگاهانه تنها در عصر آزادی تکامل یافت و یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای آن، نه تنها در مقام تضمین آزادی بلکه همچنین در مقام تجسم حقوقی آن است. همان‌طور که ایمانوئل کانت مطرح کرد (و ولتر قبل از وی با عباراتی یکسانی مکرراً اظهار نمود)، «انسان آزاد است اگر نیازمند اطاعت از هیچ‌کس دیگری نباشد جز قوانین». ...

⚜️حکومت قانون متضمن محدودیت‌هایی بر دامنه قانون‌گذاری است: این حکومت، دامنه قانون‌گذاری را به نوعی از قواعد عمومی موسوم به قوانین رسمی محدود می‌کند و مانع قانون‌گذاری می‌شود، که یا مستقیماً به قشر خاصی از مردم کمک کند و یا هر کس را قادر به استفاده از قوه قهری دولت در راستای هدف چنین تبعیضی بکند. این سخن بدین معنا نیست که هر چیزی با قانون ضابطه‌مند می‌شود بلکه برعکس، به این معناست که قوه قهری دولت تنها در مواردی که از قبل توسط قانون تعریف می‌شود قابل اِعمال است و در چنین حالتی است که می‌توان پیش‌بینی کرد این قوه چگونه اِعمال خواهد شد. بدین ترتیب، یک مصوبه خاص می‌تواند حاکمیت قانون را زیر پا بگذارد.

📚📖 راه بردگی، فردریش فون هایک
ترجمه فریدون تفضلی و حمید پاداش
@cafe_andishe95
🚩متوهمان طرفدار پرولتاریا(طبقه کارگر)



غلامحسین ساعدی در شماره‌ی هفتم فصلنامه الفبا می‌نویسد:
"فتحعلی پناهیان جوان بیست و چند ساله‌....بچه عجیبی بود. سیانور هم در گوشه‌ زبانش. همان بود که سرمایه‌دار گردن کلفت کرجی را کشت، همان که چای جهان را داشت."

منظور ساعدی از "سرمایه‌دار گردن کلفت" یک کار آفرین موفق و توسعه دهنده صنعت و اقتصاد کشور محمد صادق فاتح یزدی است. تقریبا صددرصد اهالی کرج و اطراف کرج فاتح یزدی را با اینکه نزدیک به نیم قرن از ترور وی توسط سازمان چریک‌های فدایی خلق می‌گذرد، می‌شناسند.

محمدصادق فاتح یزدی متولد یزد بود. در سالهایی که در یزد کم آبی و قحطی بروز می‌کند، مردمان زیادی از این شهر به کرج نقل مکان می‌کنند. فاتح یکی از این افراد بود که بعدها یک‌تنه در دگرگونی و پیشرفت کرج نقش بسزایی داشت.

⚙️فاتح یزدی متولد ۱۲۷۷ بود. وی برای ادامه‌ی تحصیل در رشته مهندسی کشاورزی به هند می‌رود. پس از بازگشت از هند باخبر می‌شود نامزدش رقیه غضنفری که "جهان" صدایش می کردند بر اثر بیماری آبله نابینا شده است. اطرافیان توصیه می‌کنند که با این دختر ازدواج نکند. اما مهندس فاتح که جزء معدود تحصیل‌کردگان دانشگاهی آن زمان بود عاشق جهان بود. لذا بر عشق‌اش پافشاری می‌کند و با وی ازدواج می‌کند. جالب آنکه این صنعت‌کار خلاق و کارآفرین بعدها بسیاری از کارخانه و مکان‌ها و محله‌ها را که در کرج می‌سازد نام "جهان" را بر آن‌ها می‌گذارد. احتمالا تا زمانی که کرج هست نام "جهان" هم هست! مثل: 
- کارخانه «جهان‌چیت» در سال 1335
-کارخانه «روغن نباتی جهان» در سال 1336
-   «کارگاه بافندگی خانوادگی» در سال 1341  (این کارگاه، به دنبال سختی زنان از کار کردن در محیطِ مردانه‌ جهان‌چیت تاسیس می‌شود و در داخل محله چهارصددستگاه کرج قرار داشته که بسیاری از زنان کارگر آن نیز ساکن همین محله بوده‌اند)؛
- کارخانه «یخ‌سازی جهان» 
-  کارخانه «روغن موتور جهان»
- «سردخانه میوه جهان» در سال 1344 که جزء اولین‌ها بوده
-  پلاستیک‌سازی آرمه  
- شرکت آبادانی جهان
- کارخانه صابون جهان
-چای جهان
-پتوبافی جهان
-و....

🥦علاوه بر آن، "فاتح" در کشاورزی نیز فعالیت‌هایی داشت. از جمله احداث 150 هکتار باغات میوه و حدود 80 هکتار جنگل چوب‌های صنعتی این مجموعه در کنار دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران، مرکز اصلاح بذر و نهال و زمین‌های زراعی کرج، موقعیت کشاورزی کرج را بهبود دادند.

با توسعه شرکت‌ها و کارخانه‌ها، مهاجرت به شهر کرج افزایش می‌یابد. مهندس فاتح با کمک مهندسان خارجی شروع به قطعه‌بندی زمین‌های اطراف و خیابان‌کشی آن‌ها می‌کند. این کار در نهایت به ایجاد دو محله مسکونی «چهارصد دستگاه» و «جهان‌شهر» منجر می‌شود. ۴۰۰ دستگاه که در ابتدا آن را «جهان‌آباد» یا «کوی کارگران جهان‌چیت» نامیده بودند، در ضلع جنوبی کارخانه جهان‌چیت قرار دارد. این بخش، به عنوان یک مجموعه ۴۰۰ واحدی در نظر گرفته شده بود که ۲۰۰ واحد آن اجرایی شد.
نکته آنکه این دو مجموعه مسکونی را خیابان اصلی شهر یعنی خیابان بهشتی(قزوین) ازهم جدا می‌کند. قسمت شمالی خانه‌های بزرگتر بودند برای افراد پردرآمد و قسمت جنوبی خانه‌های کوچکتر و اقتصادی‌تر برای افراد کم در آمد بود. البته بخشی از خانه‌ها بعد کشته شدن ایشان تکمیل شدند. همچنین کافه (رستوران) "باغ‌جهان" هم که یکی از قدیمی‌ترین رستوران‌های دایر در کرج است به همین جهان‌شهر چسبیده است.

بعد‌ از انقلاب ۱۳۵۷ تقریبا همه‌ی این اموال و کارخانه‌ها مصادره شده و به دلیل سوء مدیریت بسیاری تعطیل شده واز بین رفتند! در نتیجه آن تلاش شبانه‌روزی خستگی‌ناپذیر به باد فنا رفت. فاتح همچنین چند مرکز آموزشی، مسجد، درمانگاه وغیره را نیز ساخته است.

سال ۱۳۵۰ است. شرایط کشور امنیتی شده. در همین سال کارگران جهان‌چیت در اعتراض به کمی حقوق اعتصاب می‌کنند. فاتح امتیازاتی می‌دهد و  آنها را بیمه می‌کند. اما باز هم اعتصاب ادامه دارد. فاتح به نیروهای امنیتی متوسل می شود. کارگران برای گرفتن حق خود راهی وزارت کار در تهران می‌شوند. روند اعتراض وارد فاز امنیتی شده سه نفر کارگر کشته می شوند که البته فدائیان خلق اعلام می‌کنند ۲۰ نفر کشته شده‌اند. فاتح از این حادثه غمگین می‌شود. دو سالی سرکار نمی‌رود اما به اصرار مدیران کارخانه‌ها بعد‌ از دوسال سرکار برمی‌گردد.

اعضای سازمان چریک‌های فدایی خلق ۲۰ مرداد ۱۳۵۳خیابان را بر اتومبیل‌اش می‌بندند. ابتدا به راننده تیری شلیک می‌کنند. سپس بورژوای(سرمایه‌دار) کارآفرین را در ۷۶ سالگی می‌کشند تا انتقام خود را از امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا بگیرند! وقتی دقیق می‌شویم، می‌بینیم که گروههای افراطی در تاریخ معاصر چه فرصت‌های ناب توسعه یافتگی را از این کشور گرفته‌اند.

✍️سعید معدنی

@cafe_andishe95
برخلاف تصور خیلی از مردم لائیسیته فرانسه ضد دین نیست و دولت نیز به خدمات مذهبی کمک میکند.بر خلاف آمریکایی که سکولار است!
🔻🔻
🕍قانون جدایی کلیساها و دولت مصوبه ۹ دسامبر ۱۹۰۵ نزدیک می‌شود. در واقع، ماده ۱ این قانون اعلام می‌دارد: «جمهوری آزادی وجدان را تأمین می‌کند. جمهوری آزادی عمل به دین‌ها را فقط درچارچوب محدودیت‌هایی که [خود همین قانون تعیین کرده] در جهت تأمین منافع عمومی تضمین می‌کند.». ماده ۲ تصریح می‌کند: «جمهوری نه دینی را به رسمیت می‌شناسد و نه به آن دستمزد و یارانه پرداخت می‌کند»، اما، درنهایت، ماده ۲ با اعلام اینکه در مکان‌های دربسته، با هدف «تأمین آزادی اجرای فریضه‌های دینی» (به نقل از قانون)، هزینه‌ی خدمات دین‌یاری از بودجه دولتی تأمین خواهد شد، اولویت ماده ۱ را می‌پذیرد.

📃در تصمیم شورای قانون اساسی در ۲۰۱۳، «آزادی وجدان» با «احترام به همه اعتقادها» جایگزین شده است، از سوی دیگر، اصل عدم پرداخت یارانه حذف شده است. ولی به نظرما، این امر اهمیت دارد که در آنجا نیز، اصولی که بیان شده به جز فرانسه در کشورهای دیگر نیز به اجرا در می‌آیند. به‌ویژه که این تصمیم شورای قانون اساسی درخواست انجمنی را رد کرد که خواستار پایان دادن به نظام کیش‌های به رسمیت شناخته شده در سه اُستانِ آلزاس-موزل شده بود که در سال ۱۹۰۵ جزو آلمان بودند و جدایی هرگز در آنجا به اجرا در نیامد. از اینجا می‌توان نتیجه گرفت که از جنبه قضائی، لائیسیته ویژگی خاص فرانسوی ندارد، به‌ویژه که اگر سرزمین‌های آن‌سوی دریاهای فرانسه را در نظر گیریم، فرانسه‌ی به‌اصطلاح «تجزیه‌ناپذیر» دارای نیم دوجین رژیم‌های دینی است.

@cafe_andishe95
🕊موفقیت لیبرال دموکراسی ناشی از دو امر است:

1️⃣نخست میزان و امکانِ پاسخگویی در سیستم لیبرال دموکراسی از طریق شماری از کانال های ارتباطی که میان حکومت و حکومتشوندگان وجود دارد


2️⃣دوم از آنجایی که لیبرال دموکراسی همواره با کاپیتالیسم عجین است،با رفاه مصرف کنندگان همگام می شود

سیستم لیبرال دموکراسی نه تنها سیستم سیاسی است که هم آزادی سیاسی و هم فرصت های اقتصادی را در خود دارد بلکه فرایندهای آن در برابر تمام مباحث مهم جامعه بسیار حساس و مسئولیت پذیرند.

✔️قوی ترین حمایت از لیبرال دموکراسی از طرف نظریه پردازان کثرت گرا(پلورالیست)بوده است که بر این نکته تاکید دادند که لیبرال دموکراسی می تواند قدرت سیاسی را میان گروه های رقابتی توزیع کند.

📚مفاهیم کلیدی علم سیاست، اندرو هیوود
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🚩🧨 لنین و رفقای او از همان ابتدا، خود را رهبران یک جنگ بی‌امان طبقاتی می‌دیدند که در آن حریف سیاسی و یا ایدئولوژیکی و حتی بخش‌های سرکش و نافرمان مردم به عنوان دشمنانی که باید ریشه‌کن شوند نگریسته، از همان قرار نیز با آنها رفتار می‌کردند. بلشویک‌ها تصمیم…
☠️ جنایت‌های بی‌پایان کمونیستی

◾️کولاک زدایی از 1930 تا 1932 چیزی جز تکرار قزاق‌زدایی در ابعاد وسیع نبود که استالین خود از آن حمایت کرد و در لوای راه حلی رسمی زیرعنوان: «کولاک‌ها به عنوان طبقه نابود گردند» - که به وسیله تبلیغات دولتی پخش شد- انجام گرفت. کولاک‌هایی که با اشتراکی شدن مخالفت کردند تیرباران شدند و دیگران به همراه زن‌ها و بچه‌ها به اجبار به محل دیگری انتقال یافتند.
مطمئناً همه آن‌ها بر اساس نظم و قاعده خاص نابود نشدند، اما کار اجباری در سیبری و ارتفاعات شمالی کشور به دشواری شانس جان به در بردن برای آن‌ها باقی گذاشت. صدها هزار نفر در آن‌جا از بین رفتند، اما رقم مجموع قربانی‌ها مجهول ماند. قحطی بزرگ سال‌های 33-1932 در اوکراین- که با مقاومت روستاییان در برابر اشتراکی کردن مرتبط بود- در طول تنها چندماه، شش میلیون نفر قربانی گرفت.

🔺در اینجا «نسل کشی نژادی» و «نسل کشی طبقاتی» شباهت بسیاری با یکدیگر دارد.
مرگ یک کودک کولاک اوکراینی که رژیم استالینیستی با هدف و برنامه او را تسلیم مرگ کرد به همان اندازه مرگ یک کودک یهودی در گئومای ورشو- که قربانی گرسنگی ایجاد شده به وسیله رژیم ناسیونال سوسیالیست شد- مهم و ناگوار است. این مقایسه، بی‌نظیر بودن آشویتس در نوع خود را زیر سوال نمی‌برد- به کارگیری مدرن‌ترین امکانات فنی، راه اندازی یک فرآیند صنعتی منظم و با قاعده دستگاه‌های نابودسازی با استفاده از گاز و سوزاندن اجساد.
🛑 اما این شناخت، ویژگی بسیاری از دیکتاتوری‌های کمونیستی را آشکار می‌سازد: به کارگیری سیستماتیک گرسنگی به عنوان سلاح. رژیم به طور طبیعی بر همه ذخایر غذایی قابل دسترسی نظارت داشت، اما بعضی اوقات بر اساس یک نظام زیرکانه و ابداعی و فقط بر مبنای «استحقاق» و یا «تقصیر» آن را جیره‌بندی و بین افراد تقسیم می‌کرد. این روش می‌تواند به قحطی‌های عظیم منجر شود.
🔻در اینجا باید یادآور شد که در دوران پس از 1918 فقط کشورهای کمونیستی بودند، که در آنها قحطی‌هایی- که صدها هزار و شاید میلیون‌ها نفر قربانی آن‌ها شدند- بروز کرد.
در دهه گذشته نیز دو کشور آفریقایی- که خود را مارکسیستی لنینیستی می‌نامیدند (اتیوپی و موزامبیک) - به چنین قحطی‌های ویرانگری دچار شدند.

🧨☭ به عنوان نخستین بیلان سراسری جهانی این جنایت‌ها، ترتیب آماری زیر را می‌توان معتبر دانست:

-تیرباران ده‌ها هزار نفر از گروگان‌ها و یا افرادی که بدون محاکمه در زندان بودند و کشتار صدها هزار نفر از کارگران و روستاییان به پاخاسته بین سال‌های 1918 تا 1922؛
-قحطی 1922 که منجر به مرگ پنج میلیون نفر شد؛
-نابودی و انتقال اجباری قزاق‌های ساکن در منطقه دُن در 1920؛
-قتل ده‌ها هزار نفر در اردوگاه‌های کار اجباری بین 1918 تا 1930؛
-انتقال اجباری دو میلیون کولاک (و یا افرادی که کولاک دانسته شدند) از 1930 تا 1932؛
-نابودی حدود 690 هزار نفر در طول پاکسازی بزرگ 1938-1937؛
-نابودی شش میلیون نفر اوکراینی از طریق قحطی سال‌های 1933-1932 که به عمد به وجود آمد و برای جلوگیری از شدت آن اقدامی انجام نشد؛
-انتقال اجباری صدها هزار نفر لهستانی، اوکراینی، بالتی، مولداویایی، بسارابیایی در 1939 تا 1941 و بار دیگر در 1945-1944؛
-انتقال اجباری آلمانی‌های ساکن کناره‌های رودخانه ولگا در 1941؛
-تبعید تاتارهای کریمه در 1943؛
-تبعید چچن‌ها در 1944؛
-تبعید اینگوشها در 1944؛
-انتقال اجباری و نابودی جمعیت شهری کامبوج بین سال‌های 1975 تا 1978؛
-نابودی تدریجی اهالی تبت به وسیله چینی‌ها از 1950، و ...

📍رقم جنایت‌های لنینیسم و استالینیسم تقریباً بی‌نهایت است، این جنایت‌ها پی در پی و به همین گونه از جانب دیکتاتورهای مائو تسه‌تونگ، کیم ایل سونگ و پول پوت تکرار می‌شوند.

📚📖 کتاب سیاه کمونیسم: سرکوب، جنایت و ترور، نویسندگان استفان کورتوا- نیکلاس ورث- ژان لوئی پنه- آنژی پاکوفسکی- کارل بارتوسک- ژان لوئی مارگولن
ترجمه عبدالحمید فریدی
@cafe_andishe95
🔖‏این سخنان که «جمهوری‌اسلامی، ایران را به صدر اسلام برگرداند» و یا اینکه «الگوی رژیم اسلامی، حجاز ۱۴۰۰ سال پیش است» به باور من که اعتقادی به دین هم ندارم، درست نیست.

👳🏾‍♂️ ‏جمهوری اسلامی در زمین واقعیت و همینطور انقلاب اسلامی، همه از دل روحانیت و فقه اسلامی بیرون نیامد. «اسلام انقلابی»، اسلام روحانیت حوزه نبود. برای همین است که علی شریعتی، طالقانی و خمینی را استثنا حوزه می‌دانست.
‏طالقانی به عنوان یکی از «بزرگانی» که حلقه واصل خمینی و طرفدارانش، نهضت آزادی، مجاهدین خلق و‌ گروهای مارکسیستی بود، کاملا گرایش چپ داشت و این چپ‌گرایی مارکسیستی در تفسیر او از قرآن ‌و در منش سیاسی‌ای آشکار بود.
‏سیطره گفتمان چپ مارکسیستی- لنینیستی- بر فصای سیاسی ایران نه تنها بر امثال آل احمد و شریعتی که بر روحانیان نیز تاثیر فراوان گذاشت و روحانیان برای اینکه ثابت کنند از چپ‌ها به روزتر! هستند، اندیشه‌های دینی خود را چپْ تفسیر می‌کردند.
‏اگر چپ‌ها از «پرولتاریا» می‌گفتند که در‌ پایان تاریخ معجزه خواهد آفرید، آخوندها هم از «مستضعفان» گفتند و «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ و …» و اینکه پایان تاریخ با مستضعفین است.

☪️☭ ‏امتزاج ارتجاع سرخ و ارتجاع سیاه
- آنچنان که ⁧ محمدرضاشاه⁩ فقید می‌گفت- شد آنچه جمهوری‌اسلامی نام گرفت و تا امروز دوام یافته است.

‏جمهوری‌اسلامی نه به عربستان سعودی که محل تولد اسلام است شبیه است و نه به دیگر کشورهای اسلامی. اسلام ‌ِجمهوری اسلامی هم خاص خودش است؛ اسلامی با قرائت کمونیستی،
‏جمهوری‌ اسلامی آرزوی کره شمالی اسلامی شدن دارد؛ پیوند سرخ و سیاه.

✍️بهزاد مهرانی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
📌سوسیالیسم یک حرکت و جنبش مردمی نیست، بلکه یک جنبش روشن‌فکری است که از روشنفکران سرچشمه گرفته، توسط آنها هدایت و کنترل شده و توسط آنان از برج‌های عاجشان به میان میدان‌های خون‌آلود عمل آمده است، یعنی جایی که این روشنفکران با هم‌پیمانان و همدستان خود، یعنی جلادان،…
🔰هنگامی که به ویرانه‌های ایجاد شده در جهان توسط سوسیالیسم نگاه می‌کنید، و به دریای خون و میلیون‌ها قربانی بی‌گناه، به یاد داشته باشید که آنها نه برای «خیر و صلاح بشر» و نه برای هیچ «آرمان شریفی» قربانی نشدند بلکه برای نخوت نفرت‌انگیز برخی درنده‌خویان بیم‌زده یا برخی فرومایگان ریاکار قربانی شدند تا آنها بتوانند به آرزوی پوشالی خود برای رسیدن به بزرگی و شکوه جامه عمل بپوشانند.

📚📖 فضیلت خودخواهی، آین رند
ترجمه پارسا بامشادی
@cafe_andishe95
🛑 سرانجام این «فقیرسازی عمدی» حکومت کجاست؟

‏هر سال حدود ۵۰۰ هزارنفر از فارغ‌التحصیلان دانشگاه در آزمون استخدامی آموزش‌و‌پرورش شرکت‌ می‌کنند تا شاید یک‌نفر از حدود ۲۰ هزارنفری باشند که این دستگاه طبق ماده‌ی ۲۸ قانون جذب معلم، استخدام‌می‌کند. البته این با وجود محدودشدن شرکت در این آزمون به مواردی چون سن داوطلب و فارغ‌التحصیلی در یکی از معدود رشته‌‌های متناسب با آموزش‌و‌پرورش است، وگرنه تعداد داوطلبان از میلیونها نفر هم عبور می‌کرد.
‏از آن طرف هر سال شاهد اعتراض و اعتصاب و بازداشت‌های متعدد معلمانی هستیم که به حقوق بسیار کم خود معترض هستند!

‏تا حدود دو دهه قبل، بازنشستگان آموزش‌و‌پرورش و سایر دستگاههای دولتی، پاداش پایان خدمت خود را صرف راه‌اندازی یک بیزینس جدید یا شراکت در یک کار اقتصادی برای سالهای بازنشستگی خود می‌کردند. یعنی وضعیت اقتصادی آنها به گونه‌ای بود که این پول، یک پس‌انداز مفید محسوب می‌شد. اما سالهاست که یک کارمند پیش از رسیدن به بازنشستگی، پاداش و مزایای آن را از قبل پیش‌خور کرده و به هر ریال حقوق ماهانه‌اش برای مایحتاج روزمره‌اش نیاز مبرم دارد. این به علت رکود اقتصادی طولانی‌مدت و ماندگاری است که حکومت ولایت‌فقیه بر ایران تحمیل‌کرده و از طرفی، دولت نه توان افزایش ناگهانی حقوق‌ها را دارد و نه سرعت همین افزایش‌های گاه‌و‌بیکاه به سرعت تورم می‌رسد.

🔺حکومت در این شرایط چه می‌کند؟ گسترش عمدی فقر و تنگدستی در ایران، حرکت به سمت بسط اقتصاد کمیته‌امدادی، توزیع پول خیلی کم در میان جمعیتی بسیار وسیع‌، ممانعت از شکل‌گیری بخش خصوصی واقعی، تبدیل ادارات و نهادها از اجزای یک بوروکراسی کارآمد به مکان‌هایی برای تبلیغ ایدئولوژی در میان کارکنان، استفاده از کارت استخدام برای خرید هوادار یا خنثی‌کردن معترض بالقوه، جذب نوجوانان فقیر در حاشیه‌ شهرها به بسیج مساجد و محلات با وعده‌ی استخدام، شکل‌دهی یک بخش به‌ظاهر خصوصی ولی وابسته و مطیع که برای منافعش کاسه‌ی داغ‌تر از آش می‌شوند و در کنار سرکوبگر می‌ایستند ‌و …

▪️اگر این حکومت فرصت بقا پیدا‌کند، تاکتیک قورباغه‌ی پخته را روی مردم پیاده می‌کند و کار به جایی می‌رسد که خواسته‌ی شهروند ایرانی اعم از کارمند و کارگر و … از مسکن و ماشین و زندگی نرمال به تامین دو قرص نان در روز خواهد رسید و برای دستیابی به آن هم خوشحال خواهد بود.
🔺‏اگر هم منابع مالی حکومت گسترش پیدا کند، طبیعتا با توجه به راه طولانی و بدون بازگشتی که رفته، این منابع به مردم نخواهد رسید و تحول ماندگاری در زندگی شهروندان ایجاد نخواهد کرد.
پس بهتر است شریانهای مالی آن بیش‌از پیش قطع شود تا حداقل توان مدیریت این فرایند فوق‌الذکر را هم از دست داده و هواداران مصلحتی و‌ منفعتی و اقشار خاموش هم علیه او بشورند.
‏⁧
✍️نجات بهرامی
@cafe_andishe95
2024/11/19 20:29:31
Back to Top
HTML Embed Code: