📌واقعیت این است که متون آثار نیچه علی رغم درخشش و ژرف بینی شان
سرشار از پیشداوری هایی هستند که لباس فلسفه بر تن کرده اند، و مملو از استفاده حیله گرانه از نثر ادبی و گه گاه پر از استدلالهایی هستند که به طرز وحشتناکی از پایه نا استوارند.
نقد فلسفه نیچه کاریست بایسته.
متن تعریف پذیر یا بهتر بگوییم متون تعریف پذیر وجود دارند و پی بردن به آنها برخلاف انگونه که وانمود می شود چندان دشوار نیست و این نکته ایی حیاتی است.در غیر این صورت با ورود به هزارتوی اندیشه نیچه کسی راه بازگشت را نخواهد یافت.
📚فلسفۀ هنر نیچه، جولیان یانگ
🖼تصویر:نیچه اثر ادورد مونک نقاش بزرگ نروژی
@cafe_andishe95
سرشار از پیشداوری هایی هستند که لباس فلسفه بر تن کرده اند، و مملو از استفاده حیله گرانه از نثر ادبی و گه گاه پر از استدلالهایی هستند که به طرز وحشتناکی از پایه نا استوارند.
نقد فلسفه نیچه کاریست بایسته.
متن تعریف پذیر یا بهتر بگوییم متون تعریف پذیر وجود دارند و پی بردن به آنها برخلاف انگونه که وانمود می شود چندان دشوار نیست و این نکته ایی حیاتی است.در غیر این صورت با ورود به هزارتوی اندیشه نیچه کسی راه بازگشت را نخواهد یافت.
📚فلسفۀ هنر نیچه، جولیان یانگ
🖼تصویر:نیچه اثر ادورد مونک نقاش بزرگ نروژی
@cafe_andishe95
🚩مارکس بحق با آنچه « ناکجا آبادگرایی» می نامید مبارزه می کرد اما چون خودش آدمی رمانتیک بود، از تشخیص خطرناکترین عنصر در ناکجا آبادگرایی - یعنی هیستری_رمانتيک و زیباپرستی غیر عقلانی نهفته در آن - باز ماند و به عوض، با حربه اعتقاد به اصالت تاریخ، با مساعی ناپخته ناکجا آبادیان برای برنامه ریزی عقلی به پیکار برخاست.
🔎مارکس با همه تیزبینی و دقت در استدلال و به رغم همه کوشش هایی که برای استفاده از روش علمی میکرد در بعضی مواقع اجازه میداد زمام اندیشههایش را احساس زیباپرستی و عواطف غیر عقلی غصب کنند. امروز این کار را تشفی آرزو [یا آرزو را به جای واقعیت گرفتن] می خوانند .
تشفی آرزو به شیوه رمانتیک و غير عقلانی و حتی عرفانی، مارکس را در جهت اتخاذ این فرض سوق داد که حتی پس از تغییر وضع طبقاتی نیز وحدت و همبستگی کارگران پایدار خواهد ماند.
🔚آنچه مارکس را به پیشگویی ظهور حتمی
سوسیالیسم برانگیخت، تشفی آرزو بود و اعتقاد عرفانی به جمع و گونه ای واکنش غیر عقلانی در برابر فشار تمدن .
📚📖 جامعه باز و دشمنان آن، کارل پوپر ترجمه عزتالله فولادوند
@cafe_andishe95
🔎مارکس با همه تیزبینی و دقت در استدلال و به رغم همه کوشش هایی که برای استفاده از روش علمی میکرد در بعضی مواقع اجازه میداد زمام اندیشههایش را احساس زیباپرستی و عواطف غیر عقلی غصب کنند. امروز این کار را تشفی آرزو [یا آرزو را به جای واقعیت گرفتن] می خوانند .
تشفی آرزو به شیوه رمانتیک و غير عقلانی و حتی عرفانی، مارکس را در جهت اتخاذ این فرض سوق داد که حتی پس از تغییر وضع طبقاتی نیز وحدت و همبستگی کارگران پایدار خواهد ماند.
🔚آنچه مارکس را به پیشگویی ظهور حتمی
سوسیالیسم برانگیخت، تشفی آرزو بود و اعتقاد عرفانی به جمع و گونه ای واکنش غیر عقلانی در برابر فشار تمدن .
📚📖 جامعه باز و دشمنان آن، کارل پوپر ترجمه عزتالله فولادوند
@cafe_andishe95
💠 تازهترین آمار اقتصاد جهانی نشان میدهد که حجم اقتصاد ایران به کمتر از یک سوم اقتصاد ترکیه و عربستان سقوط کرده است. در این رده بندی که مربوط به سال دو هزار بیست و سه است، چهار پله از بنگلادش پایینتر است.
امروز دیدم که خیلیها به این آمار منتشر شده اشاره کردهاند اما ندیدم که کسی به این واقعیت مهم اشاره کند که پیش از انقلاب پنجاه و هفت، تولید ناخالص داخلی و حجم اقتصاد ایران از ترکیه و عربستان بیشتر بود. اگر به جدول جی دی پی جهانی سال هزار و نهصد و هفتاد و پنج یعنی سال پنجاه و چهار شمسی مراجعه کنید میبینید که در شرایطی که حجم اقتصاد عربستان چهل و شش میلیارد و هفتصد و هفتاد و سه میلیارد و حجم اقتصاد ترکیه چهل و چهار میلیارد و ششصد و سی و سه میلیون دلار بوده، ایران عصر پهلوی با پنجاه و یک میلیارد و هفتصد و هفتاد و سه میلیون دلار بالاتر از آنها ایستاده است.
همین آمار در سال هفتاد و هفت میلادی یا پنجاه و شش شمسی از این قرار است:
عربستان هفتاد و چهار میلیارد و صد و هشتاد و نه میلیون دلار
ترکیه پنجاه و هشت میلیارد و ششصد و هفتاد و شش میلیون دلار
و ایران هشتاد میلیارد و ششصد میلیون دلار
⚜️این آمارها دیگر حقیقت روشنتر از آفتاب است و با هیچ شعبده بازی یا هیاهویی نمیشود آن را پوشاند و پنهان کرد. از راه همین آمار میتوانید ریشههای گرایش سیاسی اکثر مردم و شعارهای خاص معترضان این سالها در خیابانهای ایران را بهتر بشناسید. فکر میکنید که کدام گرایشها و تفکرات ایران را به چهار پله پایینتر از بنگلادش کشانده و کدام گرایش و تفکر در دهههای چهل و پنجاه شمسی ایران را بالاتر از عربستان، ترکیه و کره جنوبی قرار داده بود؟
✍️توس طهماسبی
@cafe_andishe95
امروز دیدم که خیلیها به این آمار منتشر شده اشاره کردهاند اما ندیدم که کسی به این واقعیت مهم اشاره کند که پیش از انقلاب پنجاه و هفت، تولید ناخالص داخلی و حجم اقتصاد ایران از ترکیه و عربستان بیشتر بود. اگر به جدول جی دی پی جهانی سال هزار و نهصد و هفتاد و پنج یعنی سال پنجاه و چهار شمسی مراجعه کنید میبینید که در شرایطی که حجم اقتصاد عربستان چهل و شش میلیارد و هفتصد و هفتاد و سه میلیارد و حجم اقتصاد ترکیه چهل و چهار میلیارد و ششصد و سی و سه میلیون دلار بوده، ایران عصر پهلوی با پنجاه و یک میلیارد و هفتصد و هفتاد و سه میلیون دلار بالاتر از آنها ایستاده است.
همین آمار در سال هفتاد و هفت میلادی یا پنجاه و شش شمسی از این قرار است:
عربستان هفتاد و چهار میلیارد و صد و هشتاد و نه میلیون دلار
ترکیه پنجاه و هشت میلیارد و ششصد و هفتاد و شش میلیون دلار
و ایران هشتاد میلیارد و ششصد میلیون دلار
⚜️این آمارها دیگر حقیقت روشنتر از آفتاب است و با هیچ شعبده بازی یا هیاهویی نمیشود آن را پوشاند و پنهان کرد. از راه همین آمار میتوانید ریشههای گرایش سیاسی اکثر مردم و شعارهای خاص معترضان این سالها در خیابانهای ایران را بهتر بشناسید. فکر میکنید که کدام گرایشها و تفکرات ایران را به چهار پله پایینتر از بنگلادش کشانده و کدام گرایش و تفکر در دهههای چهل و پنجاه شمسی ایران را بالاتر از عربستان، ترکیه و کره جنوبی قرار داده بود؟
✍️توس طهماسبی
@cafe_andishe95
Telegram
attach 📎
Forwarded from لیبراسیون/لیبرالیسم
💠باید اسطوره مصدق را شکست💠
در محضر یکی از دوستان بودم گفتند که قرار است یکی از پژوهشگران حوزة مسائل سیاسی ایران (قبل از انقلاب) که کتابی هم در مورد شورشیان آرمانخواه چپ نوشته است بیاید. خواستم عذر بخواهم و برخیزم گفتند ایشان خیلی هم چپ نیست و خودش منتقد چریکهای چپ بوده است. نشستم. آمدند و گفتگوهائی پیش آمد و بحث به بیست و هشت مرداد رسید. من البته طرف اصلی بحث نبودم. نه علاقهای به مناظره دارم نه اعتقادی به آن و نه هیچوقت زیر بار پذیرش آن رفتهام. ولی وقتی حضور داشتم و بحث درگرفت تحمل شنیدن بعضی حرفها برایم آسان نبود.
سخنانشان با کلیشة مشهور در این مورد تفاوتی نداشت. شاه با همدستی سازمان سی آی ا کودتا کرد و در یک حرکت غیرقانونی نخست وزیر....؛ شمهای از عقایدم را گفتم که چشمهایشان گرد شد. گفتند خدا را شکر که کسی حرفهای شما را قبول ندارد. گفتم بله نداشتند. حدود پانزده سال پیش که برای اول بار حرفهایم را در باره بیست هشت مرداد و ماجرای مصدق گفتم برای بسیاری حیرتآور بود اما بعدها بعضی دیگر از محققان و روشنفکران هم جرأت کردند در این زمینه اشاراتی داشته باشند و اینک حجم قابل توجهی از جوانان علاقمند به خوبی دریافتهاند قضیه از چه قرار بوده. گفتند نه، همین ماه آینده در لندن سمیناری در این زمینه هست که اکابر دانشگاهی از سراسر جهان میایند. فقط یک نفر از سخنرانان هست که بر این ایدة مستطاب مصدقیه ان قلتی دارد که او هم در مقابل هجوم ما همه نابود خواهد شد، بخصوص که جثهاش هم کوچک است. در این مورد فقط سکوت کردم.
در مقابل انتقاد من مبنی بر اینکه مصدق بدون درک درستی از دنیای سیاست و مصالح ملت روی چیزی پافشاری کرد که نه درست بود نه اصلاً شدنی، ایشان گفت شدن یا نشدنش مهم نیست مهم این بود که او مقاومت کند تا ما سمبل شویم برای مقاومت در ویتنام و فلسطین. گفتم پس بیدلیل نبود امریکائیها هم هرچه راه حل جلوی پای مصدق گذاشتند ایشان از قبولش امتناع کرد گویا فقط میخواست قهرمان بشود. بعد از حق ملت ایران در ماجرای نفت صحبت کردند و وقتی من گفتم صرفِ بودنِ نفت زیر پای ما آنقدر حق ایجاد نمیکرد وقتی نه کشف نه استخراج نه تصفیه نه فروش و نه هیچ چیز دیگرش در توان ایرانیان نبود، پس بهتر بود بر سر سهمی بیشتر مصالحه میشد، ایشان فرمودند من این حرفها را نمیفهمم، من دوست ندارم زیر بار زور بروم. من گفتم حق در میان قوانین و هم واقعیتهای قدرت معلوم میشود؛ مصدق این را نفهمید و شکست خورد. وانگهی شما که اینقدر دوست دارید زیر بار زور نروید چرا الان مبارزه نمیکنید. از صحنة زیر بار زور تشریف بردهاید در دامن امپریالیسم از او حقوق بگیرید و با خود او مبارزه کنید و هی بگوئید مککارتی مککارتی.
گفتند شاه کودتا کرد. گفتم مصدق زودتر کودتا کرده بود. گفتند شاه قدرتطلب بود و قانون را قبول نداشت. گفتم مصدق هم همینطور، دلیلش بستن مجلس. گفتند مصدق با زیرکی کوشید با امریکائیان مذاکره کند ولی حزب توده راست میگفت که نباید این کار را میکرد. گفتم مصدق با حزب توده فاصلهای به اندازة مو داشت و عقلش نرسید که نمیتواند امریکا را علیه انگلیس با خودش متحد کند. گفت آخر چه انتظاری دارید وقتی سی آی ا هفتاد نفر از اعضای مجلس را خریده بود تا علیه مصدق وارد عمل شوند. گفتم (به فرض صحت این مدعا!) مصدق اگر هوش سیاسی داشت میفهمید که جائی که مجلسی که گویا پشتیبان اصلی او است اینطوری است، لابد کارتهای زیادی برای بازیای به آن بزرگی در دست ندارد. گفتند مجلس چیست، مردم. مصدق مستظهر به پشتیبانی مردم بود. گفتم بود ولی نه دیگر وقتی که با لجاج کشور را به بنبست کشاند و معیشت مردم را هم در تنگنا انداخت. تنهایش گذاشتند. بگذریم که از «مردم» خصوصاً در آن زمان زیاد نگوئید: خشم مهار نشدهای که برخی با برخی فوت و فنها میتوانند بخشی از آنها را به میدان بیاورند. گفتند نتیجة بیست هشت مرداد شد بیست و دو بهمن. گفتم بله اگر مصدق پیروز شده بود شاید اصلاً نیازی به انقلاب پنجاه و هفت نبود. این سی سال را سی سال زودتر شروع کرده بودیم.
گفتند شما میتوانید کمی معتدلتر از این حرف بزنید. گفتم پنجاه سال شما با اسطورهسازی، از یک آدم متوسط ناموفق یک ابرقهرمان ساختید و چه خطایا و چه مصائبی که نیافریدید. بگذارید ما هم کمی با روشهای خود شما این اسطوره را بشکنیم بعداً که بیحساب شدیم آنوقت من هم نرمتر سخن خواهم گفت. گفتند من شما را نمیشناسم و این حرفها را هم تا به حال نشنیدهام. نگفتم که جالب است که پژوهشگر مسائل سیاسی و تاریخی ایران هستید و اسمی از من نشنیدهاید، ولی گفتم من مطمئنم که در آینده باز هم بیشتر از این حرفها خواهید شنید.
🔘مرتضی مردیها
🔮 @cafe_andishe95
در محضر یکی از دوستان بودم گفتند که قرار است یکی از پژوهشگران حوزة مسائل سیاسی ایران (قبل از انقلاب) که کتابی هم در مورد شورشیان آرمانخواه چپ نوشته است بیاید. خواستم عذر بخواهم و برخیزم گفتند ایشان خیلی هم چپ نیست و خودش منتقد چریکهای چپ بوده است. نشستم. آمدند و گفتگوهائی پیش آمد و بحث به بیست و هشت مرداد رسید. من البته طرف اصلی بحث نبودم. نه علاقهای به مناظره دارم نه اعتقادی به آن و نه هیچوقت زیر بار پذیرش آن رفتهام. ولی وقتی حضور داشتم و بحث درگرفت تحمل شنیدن بعضی حرفها برایم آسان نبود.
سخنانشان با کلیشة مشهور در این مورد تفاوتی نداشت. شاه با همدستی سازمان سی آی ا کودتا کرد و در یک حرکت غیرقانونی نخست وزیر....؛ شمهای از عقایدم را گفتم که چشمهایشان گرد شد. گفتند خدا را شکر که کسی حرفهای شما را قبول ندارد. گفتم بله نداشتند. حدود پانزده سال پیش که برای اول بار حرفهایم را در باره بیست هشت مرداد و ماجرای مصدق گفتم برای بسیاری حیرتآور بود اما بعدها بعضی دیگر از محققان و روشنفکران هم جرأت کردند در این زمینه اشاراتی داشته باشند و اینک حجم قابل توجهی از جوانان علاقمند به خوبی دریافتهاند قضیه از چه قرار بوده. گفتند نه، همین ماه آینده در لندن سمیناری در این زمینه هست که اکابر دانشگاهی از سراسر جهان میایند. فقط یک نفر از سخنرانان هست که بر این ایدة مستطاب مصدقیه ان قلتی دارد که او هم در مقابل هجوم ما همه نابود خواهد شد، بخصوص که جثهاش هم کوچک است. در این مورد فقط سکوت کردم.
در مقابل انتقاد من مبنی بر اینکه مصدق بدون درک درستی از دنیای سیاست و مصالح ملت روی چیزی پافشاری کرد که نه درست بود نه اصلاً شدنی، ایشان گفت شدن یا نشدنش مهم نیست مهم این بود که او مقاومت کند تا ما سمبل شویم برای مقاومت در ویتنام و فلسطین. گفتم پس بیدلیل نبود امریکائیها هم هرچه راه حل جلوی پای مصدق گذاشتند ایشان از قبولش امتناع کرد گویا فقط میخواست قهرمان بشود. بعد از حق ملت ایران در ماجرای نفت صحبت کردند و وقتی من گفتم صرفِ بودنِ نفت زیر پای ما آنقدر حق ایجاد نمیکرد وقتی نه کشف نه استخراج نه تصفیه نه فروش و نه هیچ چیز دیگرش در توان ایرانیان نبود، پس بهتر بود بر سر سهمی بیشتر مصالحه میشد، ایشان فرمودند من این حرفها را نمیفهمم، من دوست ندارم زیر بار زور بروم. من گفتم حق در میان قوانین و هم واقعیتهای قدرت معلوم میشود؛ مصدق این را نفهمید و شکست خورد. وانگهی شما که اینقدر دوست دارید زیر بار زور نروید چرا الان مبارزه نمیکنید. از صحنة زیر بار زور تشریف بردهاید در دامن امپریالیسم از او حقوق بگیرید و با خود او مبارزه کنید و هی بگوئید مککارتی مککارتی.
گفتند شاه کودتا کرد. گفتم مصدق زودتر کودتا کرده بود. گفتند شاه قدرتطلب بود و قانون را قبول نداشت. گفتم مصدق هم همینطور، دلیلش بستن مجلس. گفتند مصدق با زیرکی کوشید با امریکائیان مذاکره کند ولی حزب توده راست میگفت که نباید این کار را میکرد. گفتم مصدق با حزب توده فاصلهای به اندازة مو داشت و عقلش نرسید که نمیتواند امریکا را علیه انگلیس با خودش متحد کند. گفت آخر چه انتظاری دارید وقتی سی آی ا هفتاد نفر از اعضای مجلس را خریده بود تا علیه مصدق وارد عمل شوند. گفتم (به فرض صحت این مدعا!) مصدق اگر هوش سیاسی داشت میفهمید که جائی که مجلسی که گویا پشتیبان اصلی او است اینطوری است، لابد کارتهای زیادی برای بازیای به آن بزرگی در دست ندارد. گفتند مجلس چیست، مردم. مصدق مستظهر به پشتیبانی مردم بود. گفتم بود ولی نه دیگر وقتی که با لجاج کشور را به بنبست کشاند و معیشت مردم را هم در تنگنا انداخت. تنهایش گذاشتند. بگذریم که از «مردم» خصوصاً در آن زمان زیاد نگوئید: خشم مهار نشدهای که برخی با برخی فوت و فنها میتوانند بخشی از آنها را به میدان بیاورند. گفتند نتیجة بیست هشت مرداد شد بیست و دو بهمن. گفتم بله اگر مصدق پیروز شده بود شاید اصلاً نیازی به انقلاب پنجاه و هفت نبود. این سی سال را سی سال زودتر شروع کرده بودیم.
گفتند شما میتوانید کمی معتدلتر از این حرف بزنید. گفتم پنجاه سال شما با اسطورهسازی، از یک آدم متوسط ناموفق یک ابرقهرمان ساختید و چه خطایا و چه مصائبی که نیافریدید. بگذارید ما هم کمی با روشهای خود شما این اسطوره را بشکنیم بعداً که بیحساب شدیم آنوقت من هم نرمتر سخن خواهم گفت. گفتند من شما را نمیشناسم و این حرفها را هم تا به حال نشنیدهام. نگفتم که جالب است که پژوهشگر مسائل سیاسی و تاریخی ایران هستید و اسمی از من نشنیدهاید، ولی گفتم من مطمئنم که در آینده باز هم بیشتر از این حرفها خواهید شنید.
🔘مرتضی مردیها
🔮 @cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
💠باید اسطوره مصدق را شکست💠 در محضر یکی از دوستان بودم گفتند که قرار است یکی از پژوهشگران حوزة مسائل سیاسی ایران (قبل از انقلاب) که کتابی هم در مورد شورشیان آرمانخواه چپ نوشته است بیاید. خواستم عذر بخواهم و برخیزم گفتند ایشان خیلی هم چپ نیست و خودش منتقد…
🏷 مصدق به لحاظ تاریخی دولتمردی متوسطالحال بود؛ در حکمرانی کارنامه مردودی دارد؛ او حتا نتوانست به یاری آن همسازی و همآوایی بزرگی که برای ملی شدن نفت فراهم آمده بود؛ از طرف مقابل امتیاز بگیرد و در نهایت آن جبهه به هم ریخت و چند شاخه و شعبه شد و او دولتی غرق در مشکلات سیاسی و اقتصادی و درحالی که نیروهای کمونیست از یک سوی و اسلامی از سوی دیگر خیابانهای تهران را میدان نبرد خود ساخته بودند؛ تحویل داد.
🔘 کارنامه دوره زمامداریاش به لحاظ آزادی فاجعه است؛ کشور را با حکومت نظامی اداره کرد؛ اختیارات مجلس را به دست گرفت به حدود پارلمان و تفکیک قوا تجاوز و انتخابات را به بازیچه تبدیل کرد و هر چه دلش میخواست در مقام یک مستبد انجام داد اما در داستانی که برایش سراییدن؛ او یک دموکرات و یک قربانی منزه و قهرمان مبارزه با امپریالیسم بود.
🔰از گفتگوی حجت کلاشی با بنیاد همایون
@cafe_andishe95
🔘 کارنامه دوره زمامداریاش به لحاظ آزادی فاجعه است؛ کشور را با حکومت نظامی اداره کرد؛ اختیارات مجلس را به دست گرفت به حدود پارلمان و تفکیک قوا تجاوز و انتخابات را به بازیچه تبدیل کرد و هر چه دلش میخواست در مقام یک مستبد انجام داد اما در داستانی که برایش سراییدن؛ او یک دموکرات و یک قربانی منزه و قهرمان مبارزه با امپریالیسم بود.
🔰از گفتگوی حجت کلاشی با بنیاد همایون
@cafe_andishe95
🤡 لات بازی های مصدق در مجلس شورای ملی
بسیاری از رهبران جبهه ملی که در گذشته نزدیک، اصل 50/50 را بهترین راه حل برای مسئله نفت میدانستند اینک نگران بودند که مبادا رزمآرا با طرح خود، پیشدستی کرده و عرصه را از چنگ عناصر جبهه ملی بدر آرد تا خود- به عنوان پیشگام در حل مسئله نفت- دارای وجاهت سیاسی و ملّی گردد. در چنان فضایی، شخصیت حقوقدان و برجستهای مانند دکتر مصدق از تریبون مجلس شورای ملّی خطاب به رزم آرا فریاد کرد:
-«به وحدانیت حق، خون میکنیم! خون میکنیم! میزنیم و کشته میشویم! اگر شما نظامی هستید، من از شما نظامیترم. میکُشم! در همین مجلس شما را میکُشم!» (مذاکرات مجلس شانزدهم، 8 تیرماه 1329، روزنامه شاهد،12 تیرماه 1329)
در اعتراض به تهدید و توهین مصدق و یاران اون در مجلس، جمال امامی خطاب به دکتر مصدق گفت:
-«من از آقای مصدق تعجب میکنم! مجلس جای استدلال و بحث است نه جای منازعه و مشاجره و فحش. اگر جای فحش بود، چند نفر چالهمیدانی میآمدند اینجا!» (مذاکرات مجلس شانزدهم، 8 تیرماه 1329)
چندی بعد، عبدالقدیر آزاد، یکی از بنیانگذاران جبهه ملی، نماینده سبزوار و از مخالفان سرسخت رزمآرا نیز از «ضرورت گلوله و هفتتیر در کشتن خائنها» سخن گفت. غلامرضا فولادوند، نماینده شاهرود، نیز در اعتراض به رُعب و وحشت حاکم بر مجلس تأکید کرد:
-«صحبت کردن در این مجلس بسیار خطرناک است زیرا جماعتی که تظاهر به وطنپرستی میکنند، اگر یک وکیل واقعاً وطنپرست خواست در اینجا، حقایقی را به اطلاع مردم ایران برساند، به انواع و اقسام [وسائل] بیاناتش را تحریف میکنند و آبرویش را میبرند...»
📚📖 دکتر محمد مصدق: آسیب شناسی یک شکست، علی میرفطروس
@cafe_andishe95
بسیاری از رهبران جبهه ملی که در گذشته نزدیک، اصل 50/50 را بهترین راه حل برای مسئله نفت میدانستند اینک نگران بودند که مبادا رزمآرا با طرح خود، پیشدستی کرده و عرصه را از چنگ عناصر جبهه ملی بدر آرد تا خود- به عنوان پیشگام در حل مسئله نفت- دارای وجاهت سیاسی و ملّی گردد. در چنان فضایی، شخصیت حقوقدان و برجستهای مانند دکتر مصدق از تریبون مجلس شورای ملّی خطاب به رزم آرا فریاد کرد:
-«به وحدانیت حق، خون میکنیم! خون میکنیم! میزنیم و کشته میشویم! اگر شما نظامی هستید، من از شما نظامیترم. میکُشم! در همین مجلس شما را میکُشم!» (مذاکرات مجلس شانزدهم، 8 تیرماه 1329، روزنامه شاهد،12 تیرماه 1329)
در اعتراض به تهدید و توهین مصدق و یاران اون در مجلس، جمال امامی خطاب به دکتر مصدق گفت:
-«من از آقای مصدق تعجب میکنم! مجلس جای استدلال و بحث است نه جای منازعه و مشاجره و فحش. اگر جای فحش بود، چند نفر چالهمیدانی میآمدند اینجا!» (مذاکرات مجلس شانزدهم، 8 تیرماه 1329)
چندی بعد، عبدالقدیر آزاد، یکی از بنیانگذاران جبهه ملی، نماینده سبزوار و از مخالفان سرسخت رزمآرا نیز از «ضرورت گلوله و هفتتیر در کشتن خائنها» سخن گفت. غلامرضا فولادوند، نماینده شاهرود، نیز در اعتراض به رُعب و وحشت حاکم بر مجلس تأکید کرد:
-«صحبت کردن در این مجلس بسیار خطرناک است زیرا جماعتی که تظاهر به وطنپرستی میکنند، اگر یک وکیل واقعاً وطنپرست خواست در اینجا، حقایقی را به اطلاع مردم ایران برساند، به انواع و اقسام [وسائل] بیاناتش را تحریف میکنند و آبرویش را میبرند...»
📚📖 دکتر محمد مصدق: آسیب شناسی یک شکست، علی میرفطروس
@cafe_andishe95
Telegram
attach 📎
لیبراسیون/لیبرالیسم
🏷 مصدق به لحاظ تاریخی دولتمردی متوسطالحال بود؛ در حکمرانی کارنامه مردودی دارد؛ او حتا نتوانست به یاری آن همسازی و همآوایی بزرگی که برای ملی شدن نفت فراهم آمده بود؛ از طرف مقابل امتیاز بگیرد و در نهایت آن جبهه به هم ریخت و چند شاخه و شعبه شد و او دولتی غرق…
📜 مشروطهخواهان فقدان حکومت قانون را سرچشمه همه مشکلات از جمله مداخلات بیگانگان در امور داخلی کشور میدانستند. از این رو، انها تمام هّم خود را در درجه اول به استقرار حکومت قانون گذاشتند و نه ستیز با بیگانگان. در ثانی، نهضت مشروطه هیچگاه تحت تأثیر رادیکالیسم چپ جریانهایی مانند اجتماعیون عامیون، از مسیر اصلاحی و اعتدالی خود منحرف نشد گرچه تبلیغات و اقدامات افراطی آنها موجب تفرقه در صفوف مشروطهخواهان و تضعیف قدرت آنان گردید.
💢به رغم شباهتهای ظاهری، نه تنها ناسیونالیسم دهه 1320 و دوران قدرت گرفتن دکتر مصدق ربطی به تجدد خواهی اصلاحطلبانه نهضت مشروطه ندارد بلکه از جهاتی در تضاد با آن است. آرمان ناسیونالیستی نهضت ملیکردن صنعت نفت فراتر از استقلالطلبی سیاسی نهضت مشروطه، بر استقلال اقتصادی تأکید داشت که متأثر از ایدئولوژیهای سوسیالیستی و مارکسیستی بود. از این رو ناسیونالیسم مصدقی، به ویژه در جریان ملی کردن صنعت نفت، به نوعی رنگ و بوی خصومت با دنیای صنعتی پیشرفته یا به اصطلاح سرمایهداری غربی به خود گرفت. به علاوه، شیوه حکمرانی دکتر مصدق در مدت دو سال و سه ماه نخستوزیری وی با اصول حکومت قانون، یعنی آرمان اصلی نهضت مشروطه، آشکارا ناسازگار بود.
📚📖اقتصاد و دولت در ایران، موسی غنی نژاد
@cafe_andishe95
💢به رغم شباهتهای ظاهری، نه تنها ناسیونالیسم دهه 1320 و دوران قدرت گرفتن دکتر مصدق ربطی به تجدد خواهی اصلاحطلبانه نهضت مشروطه ندارد بلکه از جهاتی در تضاد با آن است. آرمان ناسیونالیستی نهضت ملیکردن صنعت نفت فراتر از استقلالطلبی سیاسی نهضت مشروطه، بر استقلال اقتصادی تأکید داشت که متأثر از ایدئولوژیهای سوسیالیستی و مارکسیستی بود. از این رو ناسیونالیسم مصدقی، به ویژه در جریان ملی کردن صنعت نفت، به نوعی رنگ و بوی خصومت با دنیای صنعتی پیشرفته یا به اصطلاح سرمایهداری غربی به خود گرفت. به علاوه، شیوه حکمرانی دکتر مصدق در مدت دو سال و سه ماه نخستوزیری وی با اصول حکومت قانون، یعنی آرمان اصلی نهضت مشروطه، آشکارا ناسازگار بود.
📚📖اقتصاد و دولت در ایران، موسی غنی نژاد
@cafe_andishe95
Telegram
attach 📎
لیبراسیون/لیبرالیسم
🤡 لات بازی های مصدق در مجلس شورای ملی بسیاری از رهبران جبهه ملی که در گذشته نزدیک، اصل 50/50 را بهترین راه حل برای مسئله نفت میدانستند اینک نگران بودند که مبادا رزمآرا با طرح خود، پیشدستی کرده و عرصه را از چنگ عناصر جبهه ملی بدر آرد تا خود- به عنوان…
⭕️ پوپولیسم، مظلوم نمایی و اسلامگرایی
🔸مصدق برای پیشبرد آرمانهایش، شور سیاسی را با نوعی «مظلومیت» و «دادخواهی مذهبی» میآمیخت و باعث همدلی و تحریک احساسات مردم میشد به طوری که در مخالفت با اعتبارنامه سید ضیا الدین طباطبایی، مصدق ضمن تمسّک به صحرای کربلا و امام حسین تأکید کرد:
-«مردم به حضرت سیّدالشهدا چرا معتقدند؟ برای اینکه او در راه آزادی صدماتی کشید و جان خود را فدای امّت کرده «بابی انتَ و اُمّی یا اباعبدالله» پس من هم که سگ آستان حضرتم باید به آقا و مولای خود تأسّی کنم و برای خیر این مردم و برای آزادی این جامعه هرگونه فحش و ناسزا بشنوم و خود را برای هر کاری آماده نموده، آرزومندم [تا] به درجه شهادت نائل شوم». (مذاکرات مجلس، دوره چهاردهم، چهارشنبه 17 اسفند 1322)
مصدق حتی ملّی شدن صنعت نفت را ناشی از یک «الهام غیبی» میپنداشت و معتقد بود:
-«در خواب دیدم که شخصی نورانی به من گفت: دکتر مصدق! برو و زنجیرهایی که به پای ملّت ایران بستهاند، باز کن... وقتی به اتفاق آراء (طرح) ملّی شدن صنعت نفت از کمیسیون گذشت، قبول کردم که حرف آن شخص نورانی غیر از الهام چیز دیگری نبوده است».
🔺بدین ترتیب: مصدق کوشش میکرد تا اقداماتش ضمن داشتن مشروعیت سیاسی، رنگی از مشروعیت یا حقانیت مذهبی نیز داشته باشد. با چنان اعتقاداتی، مصدق تاریخ تشکیل جلسه شورای امنیت سازمان ملل در نیویورک برای رسیدگی به شکایت دولت انگلیس علیه ایران را - به علت همزمانی با ایّام عزاداری تاسوعا و عاشورا - سه روز به تاخیر انداخت.
📚📖 دکتر محمد مصدق: آسیب شناسی یک شکست، علی میرفطروس
@cafe_andishe95
🔸مصدق برای پیشبرد آرمانهایش، شور سیاسی را با نوعی «مظلومیت» و «دادخواهی مذهبی» میآمیخت و باعث همدلی و تحریک احساسات مردم میشد به طوری که در مخالفت با اعتبارنامه سید ضیا الدین طباطبایی، مصدق ضمن تمسّک به صحرای کربلا و امام حسین تأکید کرد:
-«مردم به حضرت سیّدالشهدا چرا معتقدند؟ برای اینکه او در راه آزادی صدماتی کشید و جان خود را فدای امّت کرده «بابی انتَ و اُمّی یا اباعبدالله» پس من هم که سگ آستان حضرتم باید به آقا و مولای خود تأسّی کنم و برای خیر این مردم و برای آزادی این جامعه هرگونه فحش و ناسزا بشنوم و خود را برای هر کاری آماده نموده، آرزومندم [تا] به درجه شهادت نائل شوم». (مذاکرات مجلس، دوره چهاردهم، چهارشنبه 17 اسفند 1322)
مصدق حتی ملّی شدن صنعت نفت را ناشی از یک «الهام غیبی» میپنداشت و معتقد بود:
-«در خواب دیدم که شخصی نورانی به من گفت: دکتر مصدق! برو و زنجیرهایی که به پای ملّت ایران بستهاند، باز کن... وقتی به اتفاق آراء (طرح) ملّی شدن صنعت نفت از کمیسیون گذشت، قبول کردم که حرف آن شخص نورانی غیر از الهام چیز دیگری نبوده است».
🔺بدین ترتیب: مصدق کوشش میکرد تا اقداماتش ضمن داشتن مشروعیت سیاسی، رنگی از مشروعیت یا حقانیت مذهبی نیز داشته باشد. با چنان اعتقاداتی، مصدق تاریخ تشکیل جلسه شورای امنیت سازمان ملل در نیویورک برای رسیدگی به شکایت دولت انگلیس علیه ایران را - به علت همزمانی با ایّام عزاداری تاسوعا و عاشورا - سه روز به تاخیر انداخت.
📚📖 دکتر محمد مصدق: آسیب شناسی یک شکست، علی میرفطروس
@cafe_andishe95
Telegram
attach 📎
لیبراسیون/لیبرالیسم
⭕️ پوپولیسم، مظلوم نمایی و اسلامگرایی 🔸مصدق برای پیشبرد آرمانهایش، شور سیاسی را با نوعی «مظلومیت» و «دادخواهی مذهبی» میآمیخت و باعث همدلی و تحریک احساسات مردم میشد به طوری که در مخالفت با اعتبارنامه سید ضیا الدین طباطبایی، مصدق ضمن تمسّک به صحرای کربلا…
🔺 شارلاتانیسم و تمارض
توصیف احمد زیرک زاده از نزدیکترین یاران مصدق و از اعضای رادیکال جبهه ملی در کتاب خاطراتش مینویسد:
⚠️ در تغییر قیافه دادن مهارت خاصی دارد. به موقع خود را به کَری میزند، عصبانی میشود یا قاهقاه میخندد. حتی اگر بخواهد حالش بهم میخورد، مریض میشود و غَش میکند. روزی به من میگفت «نخست وزیر مملکتی حقیر و بیچاره باید ضعیف و رنجور به نظر بیاید.» و از این هنر در در پیش بردن مقاصد سیاسی خود استفاده میکند.
📚📖 پرسشهای بیپاسخ در سالهای استثنایی، احمد زیرک زاده به کوشش ابوالحسن ضیا ظریفی و خسرو سعیدی
@cafe_andishe95
توصیف احمد زیرک زاده از نزدیکترین یاران مصدق و از اعضای رادیکال جبهه ملی در کتاب خاطراتش مینویسد:
⚠️ در تغییر قیافه دادن مهارت خاصی دارد. به موقع خود را به کَری میزند، عصبانی میشود یا قاهقاه میخندد. حتی اگر بخواهد حالش بهم میخورد، مریض میشود و غَش میکند. روزی به من میگفت «نخست وزیر مملکتی حقیر و بیچاره باید ضعیف و رنجور به نظر بیاید.» و از این هنر در در پیش بردن مقاصد سیاسی خود استفاده میکند.
📚📖 پرسشهای بیپاسخ در سالهای استثنایی، احمد زیرک زاده به کوشش ابوالحسن ضیا ظریفی و خسرو سعیدی
@cafe_andishe95
🔘 با شاه جنگیدند و بر «مصرفگرایی» پیروز شدند اما خود برای دسترسی به زندگی بهتر و مصرف بیشتر، به غرب رفتند!
📍به هیچ فرد و جریانی که هنوز از فتنه ۵۷ دفاع میکند، اعتماد نکنید!
▫️نجات بهرامی
@cafe_andishe95
📍به هیچ فرد و جریانی که هنوز از فتنه ۵۷ دفاع میکند، اعتماد نکنید!
▫️نجات بهرامی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🔘 با شاه جنگیدند و بر «مصرفگرایی» پیروز شدند اما خود برای دسترسی به زندگی بهتر و مصرف بیشتر، به غرب رفتند! 📍به هیچ فرد و جریانی که هنوز از فتنه ۵۷ دفاع میکند، اعتماد نکنید! ▫️نجات بهرامی @cafe_andishe95
تصورش خیلی دشوار است که یک ایرانی این آمار مربوط به سرانه مصرف گوشت در خاورمیانه در سال گذشته را ببیند و بر خود نلرزد، پشتش خم نشود، خرد نشود. تصور سقوط وحشتناکی که از دهه نود شمسی آغاز و از سال نود و هفت سرعتش بیشتر شد، آسان نیست. دهه نود برای جامعه و اقتصاد ایران چیزی بیش از یک دهه گمشده بود، همچون یک سیاهچالهی دهشتناک بود که هر امید، تلاش و رمقی را به سرعت میبلعید و محو میکرد.
حتی تا چهار یا پنج سال پیش تصور این که مثلا مصرف گوشت سرانه در ایران به یک پنجم عراق و یک ششم مصر برسد، خیلی دشوار بود...
📍سالها است معتقدم هر تفکر سیاسی که معتقد باشد چیزی مهمتر از رفاه و آسایش مادی وجود دارد، بسیار مخرب و خطرناک است. در جهان سوم و همین خاورمیانه برخی کشورها به سیاهچاله افتادند و برخی نه. کوبا و ونزوئلا و نیکاراگوئه سقوط کردند اما کاستاریکا و برزیل و آرژانتین و بقیه در امان ماندند. عراق و سوریه و افغانستان و لیبی و یمن سقوط کردند اما کویت و اردن و عربستان و امارات تونس در امان ماندند. مصر در نیمه راه سقوط توسط انور سادات نجات یافت و چهل سال بعد پس تجربه یکسال سیاهی حکومت اخوان باز هم جان به در برد.
شاخص و معیار تمایز میان آنها که فرو رفتند و آنها که در امان ماندند چیست؟ این البته بحث نسبتا مفصلی میخواهد اما اینجا میشود یک فرمول مختصر ارائه کرد. آنها که از سقوط به سیاهچاله جان به در بردند، در مجموع از یک خرد سیاسی محتاط و متواضع پیروی میکردند که سیاست داخلی و جهانی را عرصه تحقق رویاهای ناب و آرزوهای هزارهای و یا میدانی برای تشفی زخمها و ترسهای اگزیستانس ( وجودی ) و آفرینش انسان کامل یا طراز نوین نمیدید.
پس بر این اساس میتوانست امنیت و رشد اقتصادی را به عنوان تنها هدف سیاست و حکومت قرار دهد و این تنها راه پیشگیری از سقوط به سیاهچاله است.
✍️توس طهماسبی
@cafe_andishe95
حتی تا چهار یا پنج سال پیش تصور این که مثلا مصرف گوشت سرانه در ایران به یک پنجم عراق و یک ششم مصر برسد، خیلی دشوار بود...
📍سالها است معتقدم هر تفکر سیاسی که معتقد باشد چیزی مهمتر از رفاه و آسایش مادی وجود دارد، بسیار مخرب و خطرناک است. در جهان سوم و همین خاورمیانه برخی کشورها به سیاهچاله افتادند و برخی نه. کوبا و ونزوئلا و نیکاراگوئه سقوط کردند اما کاستاریکا و برزیل و آرژانتین و بقیه در امان ماندند. عراق و سوریه و افغانستان و لیبی و یمن سقوط کردند اما کویت و اردن و عربستان و امارات تونس در امان ماندند. مصر در نیمه راه سقوط توسط انور سادات نجات یافت و چهل سال بعد پس تجربه یکسال سیاهی حکومت اخوان باز هم جان به در برد.
شاخص و معیار تمایز میان آنها که فرو رفتند و آنها که در امان ماندند چیست؟ این البته بحث نسبتا مفصلی میخواهد اما اینجا میشود یک فرمول مختصر ارائه کرد. آنها که از سقوط به سیاهچاله جان به در بردند، در مجموع از یک خرد سیاسی محتاط و متواضع پیروی میکردند که سیاست داخلی و جهانی را عرصه تحقق رویاهای ناب و آرزوهای هزارهای و یا میدانی برای تشفی زخمها و ترسهای اگزیستانس ( وجودی ) و آفرینش انسان کامل یا طراز نوین نمیدید.
پس بر این اساس میتوانست امنیت و رشد اقتصادی را به عنوان تنها هدف سیاست و حکومت قرار دهد و این تنها راه پیشگیری از سقوط به سیاهچاله است.
✍️توس طهماسبی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🔺 شارلاتانیسم و تمارض توصیف احمد زیرک زاده از نزدیکترین یاران مصدق و از اعضای رادیکال جبهه ملی در کتاب خاطراتش مینویسد: ⚠️ در تغییر قیافه دادن مهارت خاصی دارد. به موقع خود را به کَری میزند، عصبانی میشود یا قاهقاه میخندد. حتی اگر بخواهد حالش بهم میخورد،…
🔳 مستبد آشوبگر
توصیف منوچهر فرمانفرمائیان از پسر عمه اش محمد مصدق السلطنه :
🔖 مصدق می خواست یک قهرمان باشد، دائما از دموکراسی حرف میزد و به جای آن یک حاکم مستبد شد، او مستبدترین نخستوزیری بود که ایران به چشم دیده بود، وقتی دید نمیتواند مجلس را با خود همراه سازد، آن را منحل کرد؛
▪️مدیریت شرکت نفت انگلیس و ایران، حتی از زمان نصرتالدوله، سیاستی را دنبال میکرد که به ایران فشار آورد تا ادعاهای خود را نسبت به شرکتهای تابعه کنار گذارد و این مصدق بود که سرانجام این ادعا را دور انداخت، او گفت این کار به صلاح ملت ایران است؛ در واقع، او بیش از هر کس دیگری در تاریخ به زیان ایران عمل کرد ...
برای پیشبرد خط مشی سیاسی خود به شورش و آشفتگی تکیه کرد ...
نهضت او در مسیر نادرستی قرار گرفته بود.
📚📖خون و نفت، منوچهر فرمانفرمائیان
@cafe_andishe95
توصیف منوچهر فرمانفرمائیان از پسر عمه اش محمد مصدق السلطنه :
🔖 مصدق می خواست یک قهرمان باشد، دائما از دموکراسی حرف میزد و به جای آن یک حاکم مستبد شد، او مستبدترین نخستوزیری بود که ایران به چشم دیده بود، وقتی دید نمیتواند مجلس را با خود همراه سازد، آن را منحل کرد؛
▪️مدیریت شرکت نفت انگلیس و ایران، حتی از زمان نصرتالدوله، سیاستی را دنبال میکرد که به ایران فشار آورد تا ادعاهای خود را نسبت به شرکتهای تابعه کنار گذارد و این مصدق بود که سرانجام این ادعا را دور انداخت، او گفت این کار به صلاح ملت ایران است؛ در واقع، او بیش از هر کس دیگری در تاریخ به زیان ایران عمل کرد ...
برای پیشبرد خط مشی سیاسی خود به شورش و آشفتگی تکیه کرد ...
نهضت او در مسیر نادرستی قرار گرفته بود.
📚📖خون و نفت، منوچهر فرمانفرمائیان
@cafe_andishe95
Forwarded from ناگفتههای تاریخ معاصر ایران-ناتاما
اینکه عزل قانونی نخست وزیر (محمّد مصدّق) توسط شاه را کودتا بخوانیم، نه از نگاه اصول و تعریف سیاسی درست است و نه با واقعیت تاریخی سازگاری دارد.
احمدشاه قاجار در طول دوره فترت طولانی میان دورههای مجلس سوم و چهارم، ۱۱ نخست وزیر عزل و نصب کرد.
📚کتاب ایران و سازمان سیا؛ بازنگری در سقوط دولت مصدّق، نوشته دکتر داریوش بایندر، ترجمه بهمن سراحیان، صفحه ۱۴۳
پس با منطق مصدّقیهای منوّرالفکر باید گفت که احمدشاه قاجار هم ۱۱ بار دست به کودتا زد!
@na_ta_ma
احمدشاه قاجار در طول دوره فترت طولانی میان دورههای مجلس سوم و چهارم، ۱۱ نخست وزیر عزل و نصب کرد.
📚کتاب ایران و سازمان سیا؛ بازنگری در سقوط دولت مصدّق، نوشته دکتر داریوش بایندر، ترجمه بهمن سراحیان، صفحه ۱۴۳
پس با منطق مصدّقیهای منوّرالفکر باید گفت که احمدشاه قاجار هم ۱۱ بار دست به کودتا زد!
@na_ta_ma
Forwarded from Tarikh dar Tasvir - تاریخ در تصویر
افتتاح آرامگاه #فردوسی در روز ۲۸ امرداد سال ۱۳۱۳ توسط رضا شاه پهلوی
#رضا_شاه شخصا در مراسم بزرگداشت هزاره فردوسی شرکت و آرامگاه او را افتتاح کرد. آرامگاه با الهام از #تخت_جمشید و بشکل مقبره #کوروش_بزرگ ساخته شد. بنا از سه قسمت تشکیل شده است که نخستین بخش آن، میانی ترین بخش است و از سنگ قبری از جنس مرمر به ابعاد 1,5×1 متر و حدود 0,5 متر ارتفاع تشکیل شده است و در مرکز در سکوی مرمری قرار گرفته است. بخش دوم شامل تالاری مربع شکل است که از سنگ مرمر ساخته شده و داخل آن با کاشی تزئین گشته است و چهار ستون بلند با دو سر ستون بزرگ در چهارگوشه این تالار موجود میباشد و تصویر مردی بالدار در بالای ضلع جنوبی بنای اصلی ایجاد گشته است که ویژگیهای پرسپولیس را بیشتر به یاد میآورد و سومین بخش محوطه پلکانی پوشیده از سنگ مرمر است که اتاق روی آن قرار گرفته است و تعداد زیادی از اشعار فردوسی روی دیوار آن حک گشته است که حسین حجار باشی زنجانی سنگتراشی سنگهای بنا و قبر را انجام داده است و سنگ نوشتههای آرامگاه را که به خط نستعلیق و از اشعار فردوسی میباشد از آثار طاهرزاده است.
🆔 @TarikhDarTasvir
#رضا_شاه شخصا در مراسم بزرگداشت هزاره فردوسی شرکت و آرامگاه او را افتتاح کرد. آرامگاه با الهام از #تخت_جمشید و بشکل مقبره #کوروش_بزرگ ساخته شد. بنا از سه قسمت تشکیل شده است که نخستین بخش آن، میانی ترین بخش است و از سنگ قبری از جنس مرمر به ابعاد 1,5×1 متر و حدود 0,5 متر ارتفاع تشکیل شده است و در مرکز در سکوی مرمری قرار گرفته است. بخش دوم شامل تالاری مربع شکل است که از سنگ مرمر ساخته شده و داخل آن با کاشی تزئین گشته است و چهار ستون بلند با دو سر ستون بزرگ در چهارگوشه این تالار موجود میباشد و تصویر مردی بالدار در بالای ضلع جنوبی بنای اصلی ایجاد گشته است که ویژگیهای پرسپولیس را بیشتر به یاد میآورد و سومین بخش محوطه پلکانی پوشیده از سنگ مرمر است که اتاق روی آن قرار گرفته است و تعداد زیادی از اشعار فردوسی روی دیوار آن حک گشته است که حسین حجار باشی زنجانی سنگتراشی سنگهای بنا و قبر را انجام داده است و سنگ نوشتههای آرامگاه را که به خط نستعلیق و از اشعار فردوسی میباشد از آثار طاهرزاده است.
🆔 @TarikhDarTasvir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فکتنامه : مادلین آلبرایت به خاطر نقش آمریکا در «کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲» عذرخواهی نکرده است
✍️هیچ کودتایی در 28 مرداد 1332 در کار نبوده شاه طبق قانون مشروطه در 25 مرداد 1332 مصدق را عزل کرده بود چون مصدق مجلس مشروطه را منحل کرده بود و شاه طبق اختیارات قانونی خود می توانست در دوران فترت نخست وزیر را عزل کند اما نخست وزیر از دستور شاه سرپیچی کرد و از قدرت کناره گیری نکرد شاه هم به کمک عوامل داخلی و خارجی او را برکنار کرد واضح می توان گفت شاه یک شورش را جمع کرد و تاج و تخت خود را پس گرفت. باز شدن پای عوامل خارجی در این ماجرا تقصیر کدامیک بود؟ شاه یا مصدق؟
تقصیر همان بود که از قانون مشروطه سرپیچی کرده بود اگر طبق قانون عمل می کرد هیچ کدام از آن اتفاقات نمی افتاد...
#حافظه_تاریخی
#قضاوت_تاریخ
@cafe_andishe95
✍️هیچ کودتایی در 28 مرداد 1332 در کار نبوده شاه طبق قانون مشروطه در 25 مرداد 1332 مصدق را عزل کرده بود چون مصدق مجلس مشروطه را منحل کرده بود و شاه طبق اختیارات قانونی خود می توانست در دوران فترت نخست وزیر را عزل کند اما نخست وزیر از دستور شاه سرپیچی کرد و از قدرت کناره گیری نکرد شاه هم به کمک عوامل داخلی و خارجی او را برکنار کرد واضح می توان گفت شاه یک شورش را جمع کرد و تاج و تخت خود را پس گرفت. باز شدن پای عوامل خارجی در این ماجرا تقصیر کدامیک بود؟ شاه یا مصدق؟
تقصیر همان بود که از قانون مشروطه سرپیچی کرده بود اگر طبق قانون عمل می کرد هیچ کدام از آن اتفاقات نمی افتاد...
#حافظه_تاریخی
#قضاوت_تاریخ
@cafe_andishe95
Forwarded from مرتضی مردیها
📚 برشی از کتاب منتشر نشده «غلطواره فکر سياسی در ایران»، ۱۳۸۰، به قلم استاد
اساساً مسلم نیست که حوادث ۲۸ مرداد ۳۲ را بتوان به درستی کودتا خواند، یا اینکه اگر هم کودتا بوده، در مجموع، حادثۀ بدی بوده باشد. مسلم نیست که این «کودتا» امریکایی بوده و به دست سازمان سیا انجام شده باشد. مسلم نیست که در جایگزینی شاه به جای مصدق، ملت ایران مغبون شده باشد. مسلم نیست که باز شدن پای امریکا به ایران پس از کودتا به زیان ایرانیان بوده باشد. اگر عکس این موارد مسلم نباشد. البته مدعایی تا این حد مخالف قول مشهور، میتواند خشمبرانگیز باشد، اما به گمان من در این باره، استثنائاً، به وجدان عامه بیش میتوان اعتماد کرد تا به گفتار مسلط روشنفکری. و گرچه عامه هم به شدت از گفتار مذکور متأثرند، اما در پس زدن موانعِ دید، توفیق بیشتری داشتهاند.
ممکن است گفته شود مأمور ارشد سی آی اِی خودش شرح ماجرا را گفته و کلیپ آن مشهور است، پاسخ این است که کمکی در این زمینه صورت گرفت، ولی شواهدی هست که کمک مالی ناچیزی بود و ترغیبی، ولی نه ابدا در حدی که بشود گفت تمام یا عمده کار طراحی و اجرا با عوامل سی آی ای بوده باشد. مأمور ذیربط بعدها برای بزرگجلوه دادن خودش در آن مساهمتِ ناچیز بزرگنمایی کرده بود. ممکن است گفته شود امریکا خود به خطای خود اعتراف کرده است، چگونه ممکن است ما ذمه آنان را بری کنیم، پاسخ این است که، حزب دمکرات امریکا، با تحفههایی چون کارتر، خودش منشأ و مدافع برخی از این ژستهای روشنفکرانه بوده است، و بسیاری از نظرات این حزب بیشتر نظر روشنفکران چپگرای امریکایی است تا موضع کلان و عمومی مملکت امریکا. اینها میتوانند امریکا و دولت آن را از باب این گونه کنشها مورد انتقاد قرار دهند؛ ولی این به معنای اعتراف امریکا به خطا نیست، نظر بعضی از امریکاییان است. از این گذشته، چه بسا، اعتراف مذکور بیش از یک استمالت مصلحتآمیز به منظور بهبود روابط با ملتی نبوده باشد، که نزدیک نیمقرن بوده هر مشکل و مسألهای را به «کودتا» نسبت میدادهاند.
شاه بنای آن داشت که برنامۀ توسعه کشور را در کانون توجه و تلاش قرار دهد و مصدق در سودای استقلال بود. ساختن قهرمانی از مصدق، در تقابل با شاه، خطای سیاسی بزرگ سهربع قرن گذشته است. آنچه مصدق را به يك شخصيت بزرگ شبه اسطورهاى تبديل كرد، گرايشی بود كه همهچيز را در مقابله با بیگانه و نجات از استعمار (در معنای هرگونه ارتباط با خارجیان) مىديد؛ یعنی همان چیزی که جریان روشنفکری چپگرا تبلیغ میکرده و در این سه دهه معلوم شد چقدر خطا است. (بگذریم از سلطنتستیزی برخی نخبگان که آن هم مد روز شده بود.) به دست گرفتن زمام امور نفت، به عنوان مهمترين منبع ثروت ما، كار شکوهمندی به نظر میآمد، اما نه انتخاب سیاسی زیرکانهای بود، نه حتی کار اخلاقی و قانونی. فارغ از حماسهگرایی، منافع همهجانبه کشور را در بر نداشت؛ مخالفت شاه با مصدق هم، بیشتر از این حیث بود که شاه او را مانع برنامهٔ توسعه خود میدید، نه اين كه شاه مخالف استقلال ايران بود باشد و از نظر حفظ منافع انگليس یا امریکا با مصدق مخالفت كرده باشد.
برخوردهای شاه با آمريكا و انگلستان در اواخر دهۀ چهل و اوايل دهۀ پنجاه بر سر كنسرسيوم و قيمت نفت به خوبى استقلالطلبى مثبت شاه و حمايت او از منافع ایران را نشان مىدهد. شاه به موازات اين كه از بحران اقتصادى اوايل دهۀ چهل عبور كرد و قيمت نفت هم اندك اندك فزونى گرفت، اعتماد به نفس پيدا كرد و توانست قدرى از تكيه به آمريكا و غرب فاصله بگيرد. براى نشان دادن اینکه دوستی او با غرب به منظور توسعه صنعتی است، وقتی سستی آنها را دید، به شوروی سفر كرد و قرارداد وارد كردن ذوبآهن را امضا كرد و نشان داد كه با زيركى تمام قادر است از توازن قوا ميان شوروى و غرب بهره ببرد.
@mardihamorteza
اساساً مسلم نیست که حوادث ۲۸ مرداد ۳۲ را بتوان به درستی کودتا خواند، یا اینکه اگر هم کودتا بوده، در مجموع، حادثۀ بدی بوده باشد. مسلم نیست که این «کودتا» امریکایی بوده و به دست سازمان سیا انجام شده باشد. مسلم نیست که در جایگزینی شاه به جای مصدق، ملت ایران مغبون شده باشد. مسلم نیست که باز شدن پای امریکا به ایران پس از کودتا به زیان ایرانیان بوده باشد. اگر عکس این موارد مسلم نباشد. البته مدعایی تا این حد مخالف قول مشهور، میتواند خشمبرانگیز باشد، اما به گمان من در این باره، استثنائاً، به وجدان عامه بیش میتوان اعتماد کرد تا به گفتار مسلط روشنفکری. و گرچه عامه هم به شدت از گفتار مذکور متأثرند، اما در پس زدن موانعِ دید، توفیق بیشتری داشتهاند.
ممکن است گفته شود مأمور ارشد سی آی اِی خودش شرح ماجرا را گفته و کلیپ آن مشهور است، پاسخ این است که کمکی در این زمینه صورت گرفت، ولی شواهدی هست که کمک مالی ناچیزی بود و ترغیبی، ولی نه ابدا در حدی که بشود گفت تمام یا عمده کار طراحی و اجرا با عوامل سی آی ای بوده باشد. مأمور ذیربط بعدها برای بزرگجلوه دادن خودش در آن مساهمتِ ناچیز بزرگنمایی کرده بود. ممکن است گفته شود امریکا خود به خطای خود اعتراف کرده است، چگونه ممکن است ما ذمه آنان را بری کنیم، پاسخ این است که، حزب دمکرات امریکا، با تحفههایی چون کارتر، خودش منشأ و مدافع برخی از این ژستهای روشنفکرانه بوده است، و بسیاری از نظرات این حزب بیشتر نظر روشنفکران چپگرای امریکایی است تا موضع کلان و عمومی مملکت امریکا. اینها میتوانند امریکا و دولت آن را از باب این گونه کنشها مورد انتقاد قرار دهند؛ ولی این به معنای اعتراف امریکا به خطا نیست، نظر بعضی از امریکاییان است. از این گذشته، چه بسا، اعتراف مذکور بیش از یک استمالت مصلحتآمیز به منظور بهبود روابط با ملتی نبوده باشد، که نزدیک نیمقرن بوده هر مشکل و مسألهای را به «کودتا» نسبت میدادهاند.
شاه بنای آن داشت که برنامۀ توسعه کشور را در کانون توجه و تلاش قرار دهد و مصدق در سودای استقلال بود. ساختن قهرمانی از مصدق، در تقابل با شاه، خطای سیاسی بزرگ سهربع قرن گذشته است. آنچه مصدق را به يك شخصيت بزرگ شبه اسطورهاى تبديل كرد، گرايشی بود كه همهچيز را در مقابله با بیگانه و نجات از استعمار (در معنای هرگونه ارتباط با خارجیان) مىديد؛ یعنی همان چیزی که جریان روشنفکری چپگرا تبلیغ میکرده و در این سه دهه معلوم شد چقدر خطا است. (بگذریم از سلطنتستیزی برخی نخبگان که آن هم مد روز شده بود.) به دست گرفتن زمام امور نفت، به عنوان مهمترين منبع ثروت ما، كار شکوهمندی به نظر میآمد، اما نه انتخاب سیاسی زیرکانهای بود، نه حتی کار اخلاقی و قانونی. فارغ از حماسهگرایی، منافع همهجانبه کشور را در بر نداشت؛ مخالفت شاه با مصدق هم، بیشتر از این حیث بود که شاه او را مانع برنامهٔ توسعه خود میدید، نه اين كه شاه مخالف استقلال ايران بود باشد و از نظر حفظ منافع انگليس یا امریکا با مصدق مخالفت كرده باشد.
برخوردهای شاه با آمريكا و انگلستان در اواخر دهۀ چهل و اوايل دهۀ پنجاه بر سر كنسرسيوم و قيمت نفت به خوبى استقلالطلبى مثبت شاه و حمايت او از منافع ایران را نشان مىدهد. شاه به موازات اين كه از بحران اقتصادى اوايل دهۀ چهل عبور كرد و قيمت نفت هم اندك اندك فزونى گرفت، اعتماد به نفس پيدا كرد و توانست قدرى از تكيه به آمريكا و غرب فاصله بگيرد. براى نشان دادن اینکه دوستی او با غرب به منظور توسعه صنعتی است، وقتی سستی آنها را دید، به شوروی سفر كرد و قرارداد وارد كردن ذوبآهن را امضا كرد و نشان داد كه با زيركى تمام قادر است از توازن قوا ميان شوروى و غرب بهره ببرد.
@mardihamorteza
🧨اوباشگری جماعت مصدقی
حمله هواداران مصدق به سخنرانی خانه آیتالله کاشانی و کشته شدن فردی به نام محمد حدادزاده و زخمی شدن بسیاری از حاضران در این سخنرانی، فضای عصبی حاکم بر جامعه را خونینتر ساخت. خبرنگار روزنامه فرانسوی لوموند از تهران گزارش داد:
«دیشب (یکشنبه) حوادثی در منزل آیتالله کاشانی رخ داد. وی به تمام «مسلمانان حقیقی» توصیه کرده تا این رفراندوم را تحریم کنند. طرفداران مصدق بطریهای بنزین آتشزا به طرف منزل آیتالله کاشانی پرتاب میکردند و نزاعی در اطراف منزل ایشان درگرفت که یک نفر کشته و نزدیک به صد نفر مجروح شدند و امروز صبح، گروههای مسلح، منزل آیتالله کاشانی را محاصره کرده و ورود به منزل ایشان- حتی برای نزدیکان و بستگان وی- را ممنوع کرده بودند. آیتالله کاشانی رفراندوم برای انحلال مجلس را بار دیگر تحریم کرد و اعلام نمود که هر رأئی که مصدق در این رفراندوم زیر حمایت سرنیزهها و تانکها بگیرد، موجب بطلان هر قرارداد بینالمللی است که در آینده منعقد نماید».
🔺یکی از اعضاء قدیمی حزب پان ایرانیست (هوادار مصدق) درباره حوادث خانه کاشانی مینویسد:
«داریوش فروهر و پان ایرانیستهای حزب ملّت ایران به مجلس (خانه کاشانی) حمله میکنند و با پرتاب سنگ از بیرون و قطع برق- هنگام سخنرانی صفایی، نماینده قزوین- مجلس [سخنرانی] را بر هم میزنند. بیدرنگ برخی از حاضران به کوچه میریزند و با پان ایرانیستهای همراه فروهر درگیر میشوند و در این زد و خورد، یکی از هواداران کاشانی - به نام حدادزاده- کشته میشود».
📚📖 دکتر محمد مصدق: آسیب شناسی یک شکست، علی میرفطروس
@cafe_andishe95
حمله هواداران مصدق به سخنرانی خانه آیتالله کاشانی و کشته شدن فردی به نام محمد حدادزاده و زخمی شدن بسیاری از حاضران در این سخنرانی، فضای عصبی حاکم بر جامعه را خونینتر ساخت. خبرنگار روزنامه فرانسوی لوموند از تهران گزارش داد:
«دیشب (یکشنبه) حوادثی در منزل آیتالله کاشانی رخ داد. وی به تمام «مسلمانان حقیقی» توصیه کرده تا این رفراندوم را تحریم کنند. طرفداران مصدق بطریهای بنزین آتشزا به طرف منزل آیتالله کاشانی پرتاب میکردند و نزاعی در اطراف منزل ایشان درگرفت که یک نفر کشته و نزدیک به صد نفر مجروح شدند و امروز صبح، گروههای مسلح، منزل آیتالله کاشانی را محاصره کرده و ورود به منزل ایشان- حتی برای نزدیکان و بستگان وی- را ممنوع کرده بودند. آیتالله کاشانی رفراندوم برای انحلال مجلس را بار دیگر تحریم کرد و اعلام نمود که هر رأئی که مصدق در این رفراندوم زیر حمایت سرنیزهها و تانکها بگیرد، موجب بطلان هر قرارداد بینالمللی است که در آینده منعقد نماید».
🔺یکی از اعضاء قدیمی حزب پان ایرانیست (هوادار مصدق) درباره حوادث خانه کاشانی مینویسد:
«داریوش فروهر و پان ایرانیستهای حزب ملّت ایران به مجلس (خانه کاشانی) حمله میکنند و با پرتاب سنگ از بیرون و قطع برق- هنگام سخنرانی صفایی، نماینده قزوین- مجلس [سخنرانی] را بر هم میزنند. بیدرنگ برخی از حاضران به کوچه میریزند و با پان ایرانیستهای همراه فروهر درگیر میشوند و در این زد و خورد، یکی از هواداران کاشانی - به نام حدادزاده- کشته میشود».
📚📖 دکتر محمد مصدق: آسیب شناسی یک شکست، علی میرفطروس
@cafe_andishe95