Telegram Web Link
🔗 #فوتبال_منگ_کننده_مدرن

🔗 #اختصاصی (فوروارد بدون کپی)

مارکس عزیز اگر در این مقطع تاریخی و جغرافیایی بودی قطعا فوتبال رو هم افیون توده‌ها می‌خواندی.

واقعا چه مخدری می‌توانست تا این حد منگ‌کننده باشد و چه اتفاقی با این قدرت، توان سرپوش گذاشتن بر این‌همه گنداب را داشت.
موهبتی است این فوتبال برای حاکمان قدرت در سرزمین‌هایی چون کشور ما که می‌توانیم به راحتی فراموش کنیم همه‌ی پیرامونمان را و همگی دست به دعا برای برد در یک بازی باشیم و تمام فکر و ذکرمان تحلیل‌ مسابقات و بعد هم با یک نتیجه‌ی لذت‌بخش، شادترین و خوشبخت‌ترین مردم دنیا شویم ... بیخیالِ صعود جنون آمیز قیمت‌ها، بیخیالِ خبر تجاوز گروهی، بیخیال اعدام‌های بیشرمانه‌ی این مدت، بیخیالِ وضعیت کردستان و آب آبادان و هوای اهواز، بیخیالِ بی‌خانمان شدن چند خانواده که ظرف یک هفته گذشته توان پرداخت افزایش اجاره خانه را نداشتند، بیخیالِ دختران انقلاب و وکیلشان که زندانی شده‌است، بیخیالِ بچه‌های بیماری که داروهایشان دیگه حتی در بازار سیاه و به چندبرابر قیمت هم پیدا نمیشه و بیخیالِ هزار درد بی‌درمان دیگر..‌... بیخیال... فوتبال رو بچسب، فوتبال رو عشق است.

#پیام_صبا(دکتری جامعه شناسی)

#ورای_موسیقی

@Beyondthemusic
🔗 #تاملات

🔗 #طنز_نویسی

🔗 #بخش_دوم

(در خوانش)


#تشخیص_پزشکی: هنر پزشک در تعیین وضع جیب بیمار و برای تشخیص اینکه چقدر باید او را بیمار کند. - پیش بینی بیماری با بررسی نبض و جیب بیمار.

#پلیس: از جمله نیروهای مسلح که وظیفه اش شراکت با عده‌ای و رفاقت با عده ای دیگر است.

#بشریت: کل نژاد بشری منهای شعرای انسان نما.


#بدهکار: شخص محترمی که دارایی های مملکت باید طوری به نفع او راست و ریست شود که ارزش پول ملی پایین بیاید.


#بچه_سرراهی: بچه ای که خود را از قید و بند پدر و مادری که لیاقت ساختن آینده اش را نداشته اند رها کرده است.


#استراحت_کردن: دست از مردم آزاری برداشتن.


#استعفا_دادن: کار پسندیده ای که باید قبل از دک شدن با تیپا انجام دهید. چشم پوشیدن از افتخار به خاطر نفع و گذشتن از یک نفع برای رسیدن به نفع بزرگتر.


#استقبال: آتش بازی و به اهتزاز در آوردن پرچمها و یاوه سرایی.

#اصلاحات: تابلوی تبلیغاتی که به محض رساندن اصلاح طلبان به مقصود خود، به دست
فراموشی سپرده می شود. چیزی که بیشتر در خدمت اصلاح طلبان قرار می گیرد تا اصلاح طلبی.


#انسان_شناسی: ( = قوم شناسی ) علمی که به بررسی گروههای گوناگون انسان می پردازد که از آن جمله اند: راهزنان ودزدان،کلاهبرداران و کله پوکها، دیوانگان و سبک مغزان وایضا خود انسان شناسان.


#انقلاب: انفجار دیگ بخار مردم. این اتفاق معمولا وقتی پیش می آید که سوپاپ های اطمینان بحث و گفتگو به روی عموم بسته شده باشد.


📖 #دایره_المعارف_شیطان

🔗 #آمبروز_بیرس

#ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
امروز ۲۵ ژوئن مصادف با سالگرد درگذشت میشل فوکو (Michel Foucault)


تصویر اثر
#Bonoît_Hamet

#ورای_موسیقی

@Beyondthemusic
Forwarded from اتچ بات
اقلیت ها در کنار هم.
ازدواج همجنسگرایان در استرالیا پس از رأی گیری از شهروندان، در دسامبر ۲۰۱۷ قانونی شد.
بر روی درب ورودی بسیاری از رستوران ها، کافه ها و... این پرچم رنگین کمانی دیده می شود که نشان از پذیرش و به رسمیت شناختن این امر است.

عکس: حدیث م.
@Beyondthemusic
«شاید کسی حقیفت را در خلا فریاد بزند،شاید..... »

🔗 #میشل_فوکو

#ورای_موسیقی
@Beyondthemusic
🔗 #نقاشی_یا_خوشبختی؟

#لوسین_فروید، یادداشتی دارد که:

«لحظه ی کامل خوشبختی؛ هیچ گاه به هنگام آفرینش یک اثر هنری رخ نمی دهد. وعده های آن خوشبختی فقط در هنگام عمل آفرینش وجود دارد؛ اما با پایان یافتن اثر به کل ناپدید می شود. بعد از آن است که نقاش در می یابد آن چه نقاشی کرده؛ فقط یک تصویر بوده. از آن پس نقاش همواره امیدوار است که تصویرش روزی جان یابد.»

و یادداشتی از #لئوناردو_داوینچی هست:

«نقاشان اغلب نا امید می شوند هنگامی که فقدان کمال و زندگی را نقاشی اشان می بیند؛ آن چیزی که ما در ابژه ی زنده در آینه می یابیم؛ اما این غیر ممکن است که چونان تصویر درون آینه کامل و زنده باشد. به جز آن که به هر دوی آنها با یک چشم بنگری.»

نکته ای که دلیل نهایی نا رضایتی عمیق لئوناردو از کارش را فاش می سازد؛ اکراه او از رسیدن به لحظه ی کشنده ی کامل شدن است. تمام دانش و مهارت و تخیل هنرمند هیج سودی نداشته؛ تنها تصویری بوده که او نقاشی کرده؛ و این مساله چیزی بی فایده به نظر می رسد.

پس تعجبی ندارد که معاصرانش درباره ی او نوشته اند: که سال های پایانی عمر نسبت به قلمو بی توجه شده و خود را به ریاضیات مشغول کرده تا یک سازنده ی راستین باشد.

#مه_ناز_محمدجعفر (پژوهش هنر)

#ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
🔗 #تاملات

🔗 #مفاهیم_قدیمی_همچنان_پابرجا

🔗 #فسخ_آفرینش_نو
.............................................................

در عرصه های نقد یا تاریخ هیچ کار مثبت, مطلقا هیچ کار مثبتی انجام نمی شود, آن هم وقتی از اهتزاز مفاهیم قدیمی حاضر-آماده خرسند هستیم, همان مفاهیمی که همچون اسکلت ها تمایل دارند هر آفرینشی را مرعوب سازند, بدون آن که ملاحظه کنند فیلسوف های کهنی که این مفاهیم را مرهونشان هستیم قبلا چه کاری را انجام داده اند که ما می خواهیم فیلسوف های مدرن از انجام آن ممانعت به عمل آورند: آن ها مفاهیم خودشان را می آفریدند, و از پاک کردن و تراشیدن استخوان ها همچون منتقدان و تاریخ نگارهای زمانه ی ما شادمان نبودند. حتی تاریخ فلسفی نیز کاملا از جذابیت تهی است اگر متقبل بیدار کردن مفهومی خفته نشود و دیگر بار آن را در صحنه ای نو بازی نکند, ولو این که چنین کاری به بهای ایستادن در مقابل خودش باشد.

📝 #ژیل_دولوز
📝 #فلیکس_گتاری
📖 #فلسفه_چیست؟
(ص115-116)

#ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
🔗 #فلسفه_پراتیک

🔗 #اختصاصی (فوروارد)
.............................................................
« آیا نژادِ شقیقه خاکستری پای به جهان نهاده است؟ »
با اندک آشنایی از دین و آیین یونانی، می‌دانیم که نزدِ هزیود در «کارها و روزها»(۲۰۱-۱۷۴)، از پنج نژاد سخن به میان می‌آید:
نژادِ زر، نژادِ سیم، نژاد برنز، و نژادِ روزگارِ خودِ هزیود که نژادِ آهن است.
هزیود بی‌اندازه ناخشنود از روزگارِ خویش، آرزویش این بود که کاش یا در روزگارانِ پیشین می‌زیست و یا در روزگاری چشم به جهان می‌گشود که در آن، نژادِ پنجم پای به هستی ننهد. هزیود می‌کوشید تا دیگران نیز چون او دریابند که اگر نژادِ آهن به‌خود نیاید و نجنبد و راهِ درست در پیش نگیرد، نژادِ دیگری چشم به جهان خواهد گشود.
این نژاد با شقیقه‌های خاکستری زاده خواهد شد. در روزگارِ این نژاد، هیچ چیزی سرِ جای خود بند نخواهد شد. در روزگارِ این نژاد، نه کسی دوستِ کسی خواهد شد، نه برادر برادر را دوست خواهد داشت. هیچ‌کس پدر و مادرش را گرامی نخواهد داشت. همه به خدایان دشنام خواهند داد و هیچ‌کس از خدایان ترسی به دل راه نخواهد داد و آنان را ستایش و نیایش نخواهد کرد. هرکس با تکیه بر زور شهرِ دیگری را ویران خواهد کرد. نه دادگری ارجی خواهد داشت و نه سوگندی. در این دوران، بیدادگران ستوده خواهند شد و آدم متجاوز و خشن ارجِ فراوان خواهد یافت. در روزگارِ نژادِ شقیقه خاکستری، این زور خواهد بود که قانون خواهد نهاد. جوانمردی و آبرومندی ناپدید خواهند شد. سوگندهای دروغ، خود را خواهند گسترد و شرم و نکوهش، زمین را واخواهند نهاد و از آدمیان دور خواهند شد...
و دیگر برای آدمیانِ این نژاد، نه درمانی یافت خواهد شد و نه
رستگاری در کار خواهد بود.
و زئوس این نژاد را برای همیشه از میان برخواهد داشت.

#خسرو_یزدانی (دکتری فلسفه، دانشگاه سوربن، ۲۱ ماهِ ژوئن ۲۰۱۸، فرانسه)

#ورای_موسیقی
@Beyondthemusic
🔗 #جامعه‌_شناسی

🔗 #فضای_اجتماعی_و_هنر

🔗 #دیوید_هاروی
📝 #David_Harvey
.............................................................
دیوید هاروی نظریه پرداز مارکسیست که در حوزه ی مطالعات شهری فعال است نظر جالبی درباره هنر و فضای اجتماعی دارد. او چنین مطرح می کند که درک فضای اجتماعی یعنی رابطه معناداری که انسان با فضای اجتماعی برقرار می کند در تمام لحظات زندگی اش حضور دارد. او اشاره می کند که برای مثال چرا معماران و موسیقی دانها یا شاعران تحت تاثیر فضای اجتماعی هستند؛ به نحوی که درک از فضای اجتماعی ( اینجا درک هندسی مد نظر نیست) تصاویر، احساسات و عملکردهای هنرمندان را تعریف می کند. به عبارت دیگر این انسانها نیستند که بر فضا تاثیر می کذارند، بلکه فضای اجتماعی و سطوح آن است که انسانها را تعریف می کند و هنرها را از هم متمایز می نماید. البته نباید از این نکته غفلت ورزید که هاروی بر دوگانه انباشت سرمایه و مبارزه طبقاتی به عنوان پی نظریات خود تاکید می ورزد. از همین رویکرد می توانیم چنین نتیجه بگیریم وقتی در طرفی انباشت سرمایه را داشته باشیم این صرفن سرمایه اقتصادی نیست، بلکه سرمایه فرهنگی و اجتماعی را هم شامل می شود. در سوی دگر، خالی شدن و تهی شدگی پیامد همین انباشت ها هست که در فهم فضای اجتماعی و رابط ی ذهنی که افراد با خود و عینیت بیرونی تاثیر گذار است. هاروی معتقد است؛ هنر هنرمندان را می توان براساس همین دوگانگی ها تحلیل نمود.

https://ibb.co/nw5Nh8

#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
بوداپست، مجارستان- ١٩٤٦
مردی پول ملی بی ارزش را از کف خیابان جارو می کند.
#history

@Beyondthemusic
#نقاشی_همچون_امری_آشوبناک

🖌 آیا #دست_نقاش بر #ذهن او متقدم است؟

#خوانش_دلوزی

نقاش در لحظه بر بوم حاضر است. مواجهه با تمام مفروضات احتمالی و فیگوراتیوی که بوم را اشغال کرده اند. نبرد تمام و کمالی میان نقاش و این مفروضات بر بوم شکل می گیرد. کاملا از جنس نقاشی ست. بر #کنش_نقاشی تقدم دارد. آغاز کاری مقدماتی که نا دیدنی و نا شنیدنی ست. بسیار پرمایه است. #کنش_نقاشی در ارتباط با آن نوعی امر پسین می نماید.

و زمانی که #کنش_نقاشی آغاز می شود. ایجاد اشارات بی هدف(خطوط و رد ها)؛ سابیدن، روبیدن، محوکاری روی بوم برای پاک کردن نقاط و مناطق (لکه ها و رنگ ها) پاشیدن رنگ بر مفروضات فیگوراتیو تکیه دارد. که بالقوه از پیش بر بوم و #ذهن_نقاش حضور دارند. این امر همچون ظهور دنیایی دیگر می شود:  اشاراتی غیر عقلانی؛ بی اختیار؛ تصادفی؛ آزاد و بی هدفند. آنها نا بازنمایانه؛ غیر تصویری و غیر روایی اند. نه مدلول و نه دلالتی دارند. رد های بی دلالت؛ رد های احساسند. اما #احساس هایی گنگند. (به نقل #سزان: احساس هایی گنگ از بدو تولد با ما هستند.) دستی اند.
نقاش رنگ را با #دست پرتاب می کند. #دست از بدن استقلال یافته است. تحت تاثیر نیروهای دیگری قرار گرفته و هدایت می شود. اشاراتی به وجود می آورد که نه بر اراده و نه بر نگاه متکی اند. اشارات ِکورند. ورود به دنیای بصری دیگر؛ در آن دنیای بصری بر فیگور نمایی صحه می گذارند. نقاشی را از سازمانی دیداری که تا کنون سلطه داشته و از پیش آن را فیگوراتیو کرده بود؛ آزاد می سازند. #دست_نقاش مداخله می کند تا وابستگی آن را متزلزل کند و سازمان دیداری حاکم را بشکند. دیگر هیچ نمی توان دید...
گویی در مرکز یک #فاجعه؛ یک #آشوب قرار گرفته ایم.

ادامه دارد...

🎯 #دپارتمان_نقاشی
🎯 #پژوهش_هنر

🎯 کلیدواژه ها
#کنش_نقاشی
#ذهن_نقاش
#فیگوراتیو_و_فیگورنمایی
#احساس
#دست


@beyondthemusic | رسانه ورای موسیقی |
Forwarded from اتچ بات
🔗 #مطالعات_فرهنگی

🔗 #فلسفه_پراتیک

🔗 #نقد_نیچه_بر_فرهنگ_توده

🔗 #پیشنهاد_خوانش

نویسنده: #داگلاس_کلنر
........‌‌‌.....................‌.‌...............................

داگلاس کلنر در این مقاله، نقد نیچه بر فرهنگ توده را در چارچوب تحلیل او از مدرنیته و دیدگاه های فلسفی عامتر او قرار داده است. وی معتقد است که نیچه یکی از عمده ترین انتقادات فلسفی بر فرهنگ توده را توسعه داد. نیچه از اولین کسانی بود که فرهنگ توده را عنصر اصلی فرآیند باز تولید اجتماعی در دوره مدرن می دانست و على الخصوص آنرا اساس ویژگیهای ممیز جوامع مدرن ، یعنی توده ای شدن و نابود شدن فردیت تلقی می کرد که منجر به پیدایش جوامع توده ای و خصلت میان مایگی می شود. وی جامعه و فرهنگ توده را عوامل انحطاط و پوچ گرایی می دانست که باعث کاهش نشاط فرهنگی و مانع ایجاد و اشاعه فرهنگ اصیل و افراد موثر می شوند. کلنر بطور مفصل نقد نیچه بر فرهنگ توده را بررسی میکند و معتقد است این نقد، مقدمه ای است برای طرحی که نیچه برای یک فرهنگ غنی و ریشه دار ارائه میدهد.

🔵 ادامه در فایل پی دی اف👇

#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
🔗 #جامعه

🔗 #آگاهی

«آنچه اهميت دارد و بايد با آن جنگيد نه هرج‌ومرج است و نه استبداد، فقط بى‌قيدی و بى‌تفاوتى مردم است که منشأ بروز هرج‌ومرج يا ظهور خودکامگى مى‌شود.»


https://ibb.co/c7EDuo
📝 #لری_سیدنتاپ
#Larry_Sidentop
#Tocqueville(1194)
📖 #اندیشه_توکویل

🔄 ترجمه: حسن کامشاد

#رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic
🔗 #فلسفه_هنر

🔗 #زیبایی_شناسی_مجذوبیت

🔗 #تالیفی
.............................................................
مفهوم بی طرفی در بنابین امر زیبا و امر والا امکان ظهور پدیده ای به مراتب تاثیر گذارتر در درک زیبایی شناختی طبیعی را به وجود می آورد که امر "خوش نما" نام داشت.در این شیوه فقط کافی بود که بیننده توجه خود را معطوف به آ ن دسته از ویژگی های شبه تصویری کند که سطح حسی و ترکیب بندی صوری را در بر می گرفت تا به این ترتیب به راحتی به تجربه ی زیبایی شناختی هر نوع محیطی طبیعی دست یابد. مقاله ای از هیپبورن با نام زیبایی شناسی معاصر و غفلت آن از زیبایی طبعیت و محیط زیست ( هیپبورن، 1966) استدلال می کند آن دسته از ویژگی هایی که از نگاه دیگر فیلسوفان علت نقص و نارسایی زیبایی شناختی عالم طبیعت تلقی می شود و این علتی می شود بر اینکه موضوع درک زیبایی شناختی عالم طبیعت بی اهمیت، ذهنی، و یا حتا غیر زیبایی شناختی جلوه کند. در واقع منابعی هستند که می توان با بهره گیری از آنها به نوعی تجربه ی زیبایی شناختی متفاوت دست یافت که بالقوه بسیار قوی و با ارزش است. بدین ترتیب هیپبورن دو منظر را متمایز می کند:
• اول تفاوت میان هنر و طبیعت در زمینه ی منابعی که برای رسیدن به درک زیبایی شناختی وجود دارد.
• دوم مساله شناخت محیط طبیعی که در قید و بند پارادایم قدیمی تامل بی طرفانه در ویژگی های حسی و صوری بود.
بریلنت با تاکید بر شباهت هایی میان درک هنر و طبیعت به این موضوع می پردازد. او نه تنها نظریه ی بی طرفی را نقض می کند بلکه به رد آن دسته از اصول جزمی عالم هنر می پردازد که از هنر بت می سازند و این گونه پیوند آن را با کل جهان قطع می کنند.( بریلنت،1990). " زیبایی شناسی مجذوبیت" نامی است که او برای پارادایم درک طبیعت و هنر پیشنهاد می کند . همان طور که بریلنت اشاره می کند زیبایی شناسی مجذوبیت محدود به هنر و طبیعت نیست، بلکه الگویی است برای درک هر نوع محیطی که جهان را در بر می گیرد.( بریلنت، 1997). به عنوان مثال توآن در تحقیقات خود به مفهوم جایگاه پرداخته و آن را از دو جنبه ی میراث فرهنگی و هنری بسط داده است.( توآن،1974). به همین ترتیب سپانما (1993)هم در تحقیقات گسترده اش در زمینه ی زیبایی شناسی زیست محیطی ، به شرح تاثیر شعر طبیعت فلاند بر درک زیبایی شناختی مناظر و چشم اندازهای این سرزمین پرداخته است. به بیان دیگر زیبایی زیست محیطی زیبایی شناسی زندگی روزمره است. مانرو بیردزلی(1981)در توصیف و تمییز دقیقتر ویژگیهای زیبایی شناختی بر حق است که این ویژگی ها مستقیما در ارزیابی ها و ارزش های آثار هنری سهیمند.چرا که او سپس ارزش ارزش زیبایی شناختی را با معیار ایجاد تجربه ی زیبایی شناختی توصیف می کند.روشن است این نظریه را پی گیریم، در تبیین ویژگی های زیبایی شناختی نیاز به پرداختن به تجربه زیبایی شناسی نخواهیم داشت.اگر پرداختن به ارزش و تجربه در اینجا انکار ناپذیر باشد، این خود دلیل دیگری است که ویژگی های زیبایی شناختی نه تنها اعتباری که نسبی اند. از آنجا که مخاطبان تجربه های متفاوتی از اثری واحد دارند و ارزشیابیهایشان نیز متفاوت است، ویژگی های بنیادی نازیبایی شناختی باید در نسبت خود با این مخاطبان ویژگی های زیبایی شناختی متفاوتی ایجاد کنند. در بینش فوق بیردزلی اشاره بر این دارد که تجربه زیبایی شناختی تحت تاثیر شی پدیداری است که مخاطب درگیر آن می شود؛ از همین رو رابطه ی عمیقی میان مخاطب و شی وجود دارد که منش زیبایی شناسانه را فارغ از اعتباریات پیشینی تعیین می کند.


https://ibb.co/cpKh6d

#یوسف_محمدی

تصویر الحاقی:

🔗Embodied Modernism: Visual Arts and the Aesthetics of #Roger_Kemp and #Rudlof_Steiner


#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
🔗 #تاملات


🔗 #قدرت_و_اعتبار_یکی_هستند.

🔵 من می گویم چون اعتبار دارم، اعتبار دارم، پس من می گویم.
.............................................................

لیوتار در کتاب "وضعیت پست مدرن" مشروعیت یک حکم را در اتوریته گوینده می داند. اگر گوینده اوتوریته لازم برای ابراز حکمی را داشته باشد حکم خود به خود معتبر است ... به نظر لیوتار، دانش و قدرت دو روی یک سکه هستند و هر دو به این پرسش باز می گردند که چه کسی تعیین می کند که دانش چیست؟
این نظریه که سرچشمه آنرا می توان در آثار نیچه یافت، یکی از مهمترین عناصر تشکیل دهنده اندیشه پست مدرن است.
به اعتقاد میشل فوکو یکی از ویژگی های جامعه مدرن این است که یکی بودن قدرت و اعتبار را پنهان می کند و به این توهم دامن می زند که اعتبار و قدرت یکی نیستند!

📖 #گذار_از_مدرنیته؟
📝 #شاهرخ_حقیقی،(ص 50)

#رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic
🔗 #موسیقی

🔗 #درباره_یک_قطعه

🔗 #روسپیان_شرم_زده

🔗 #بعدی
.............................................................

🔶 در سال ۱۹۶۴ «ژاک برل» قطعه ای را می خواند به نام « بعدی» که دو سال بعد «اسکات واکر» بازخوانی قوی از این قطعه را به زبان انگلیسی ارائه می دهد.

اما داستان این قطعه درخور توجه است.

🔶 داستان قطعه درباره ی روسپیانی است که با شرم داستان های خود را تعریف می کنند. کسانی که ناچارا تن فروشی می کنند. هر کدام از این زنان داستان خود را کوتاه روایت و شرم و انزجار خویش را از جامعه و انسانها ابراز می دارند. در این قطعه واژه « نکست» به بعدی، یعنی سوژه به قهقرا رفته بعدی اشاره دارد؛ که ظاهر می شود و داستان خود را تعریف می نماید.
🔶 نکته ای که در پس این قطعه پنهان
است اینست که با جلو رفتن قطعه، صدای خواننده هم وجه اعتراضی و دلزدگی افسار گسیخته به خود می گیرد.
اما نکته دیگر، این ایهام وجود دارد که خواننده هم در قامت یکی از این افراد قرار می گیرد تا به نحوی خود را هم به مثابه هنرمند در بوته نقدِ این وضعیت قرار دهد. با شنیدن «نکست» داستانی تمام و داستان دیگر آغاز می شود. در انتها واژه مزبور تعبیری جالب پیدا می کند که زن ابژه داستان می گوید من نمی خوام بعدی باشم، یا هیچوقت نمی خواستم، قطعه در اینجا تمام می شود. واژه بعدی به همان ابژه جنسی و متنوع زنان اشاره می کند که ناخواسته در این دایره قرار گرفتند و بعدی هستند و هیچ وقت این چرخه تمام نمی شود بلکه هر روز متکثر تر می شود.

همچنین بعدی با میل اینهمان می شود و به زن اشاره دارد. و زنان روسپی بعدی هستند و افراد که به آنها مراجعه می کنند در جای خود ثابت و منتظر بعدی هستند، بریل در اینجا به تنوع مبتذل مدرنیته هم اشاره دارد که تمامی ندارد و تنها در بطن واژه و بازی با کلمات قطعه می تواند پایان پذیرد.

🔴 در ادامه این قطعه با صدای بریل و اسکات واکر را می شنویم تا هر چه بهتر به حس و فضای درونی آن پی ببریم.

https://ibb.co/nR2ZnJ

🔗 #ژاک_برل
🔗 #اسکات_واکر
🔗 #Next
🎤 #Jacques_Brel
🎤 #Scott_Walker

#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
🔗 #تحلیل_رویا
🔗 #موسیقی
🔗 #رویا
🔗 #خواب
🔗 #تالیفی
.............................................................

@Beyondthemudic

🔶 تا به حال در خواب به موسیقی گوش کرده اید؟ تجربیات افراد نشان می دهد هنگامی که در خواب به موسیقی گوش می کنیم، مثلن در نظر بگیرید چند دقیقه قبل از اینکه خواب بر شما مستولی شود ( پلی لیست متفاوت و یا یکسان از چند هنرمند و یا یک هنر مند را اجرا کنید) در سطح اول خواب که چشم ها سنگین است حیات موسیقی و خواب هنوز از هم جدا هستند، به معنای دگر شما آگاه هستید که موسیقی می شنوید در حالی که در سطح اول خواب هستید ( سطح اول با کوچکترین فعالیت خارج از خواب بلند می شوید) وقتی خواب عمیق تر شد، سطح دوم دگر آگاهی نسبت به شنیدن موسیقی وجود ندارد، بلکه موسیقی روند اتفاقات خواب را تعیین می کند. برای نمونه اگر شما خوابی می بیند اتفاقات خواب و سمت و سوی آن به واسطه موسیقی تعیین می شود، نکته مهم اینست که صدای موسیقی در بستر عظیم خواب از جایی نادیدینی به گوش می رسد ، مثلن شما در خواب وارد کافه ای می شوید آهنگی که در کافه پخش می شود در واقع همان موسیقی است که در همان لحظه از دستگاه پخش کننده شما پخش می شود، اما بدان آگاه نیستید. این موسیقی حتا در تمام وجه یک رویا به گوش می رسد،اما نکته جالب اینست که روند تغییر سبک های موسیقی روند رویا را هم تغییر می دهد و به نحوی شخصیت سازی در رویا می کند‌. این روند پیوند میان موسیقی و رویا را بیش از پیش مدخل تحقیق قرار می دهد که به نظر می رسد در ابعاد دیگر ( بعد چهارم و بالاتر ) می توانند برای درک انسان موثر واقع شود. اما رویا گرچه از موسیقی تاسی می پذیرد اما سوژه رویا که همانا ما باشیم متوجه این عمق نیستیم ما ماجرا را دنبال می کنیم، غافل از آنکه به محض آنکه قطعه بعدی با یک سبک خاص بیاید؛ زمان و مکان و همه چی دستخوش تغییر قرار می گیرد. به نظر می رسد #موزیکلوژی و #علم_رویا_شناسی در آینده می توانند به نقاط پنهان ناخودآگاه همان نقاطی که از دید #فروید تمام هستی انسان و از دید #لکان چیزی نیست و خود آگاهی به چیزی نبودن ناخودآگاه، یعنی هم وجود دارد و هم ندارد، راهی بگشاید. یکبار امتحان کنید ، یک پلی لیست متفاوت از سبک های مختلف را اجرا و بعد سعی کنید همانطور که به آن گوش می کنید به خواب روید ( صدای پخش موسیقی نه کم باشد نه زیاد) آنوقت رویاهای گوناگون بر اساس موسیقی وارد می شوند و صدای موسیقی در تمام مدت رویا پخش، اگر بشود نقاط اشتراک هر رویا را بهم وصل کرد آن وقت زیبایی شناسی ترتیب اجراها برای ما ملموس تر می شود.

https://ibb.co/exuRjy

#یوسف_محمدی

#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
2024/11/20 03:20:35
Back to Top
HTML Embed Code: