Telegram Web Link
تا بتوانی بِکش به جان بارِ دلی
می‌کوش که تا شوی ز دل یارِ دلی

آزارِ دلی مجو که ناگاه کنی
کارِ دو جهان در سرِ آزار دلی


#ابوسعید_ابوالخیر
#چکامه_پارسی

☕️ @AdabSar
به چادربانان

آیا اندیشده‌اید؟
به مادری که چشم دوخته است به راه
تا شکرخنده‌ای
لبریز کند هوای غم‌بار خانه را؟
درنگ کنید شاید شادی شما
رخت بسته باشد از هوا
گوش جان بسپارید
به ایست دل
به هیاهوی‌اش
به فغان‌اش
به شیرینی‌اش


✍🏻 #بزرگمهر_صالحی
🌧 #چکامه_پارسی

☁️ @AdabSar
اگر پگاه دمید از فروغ روی تو بود
شکوفه چون وا شد در امید بوی تو بود

جهان هماره از آن رو تپیدن آغازید
که خاستگاه نهادش در آرزوی تو بود

به شور توست هر گل که در چمن رویید
دو پای دیده‌ی نرگس دوان به سوی تو بود

به سینه‌‌ اندوهی از تو جای خوش دارد
خوش آن غمی که پی خوی کینه‌جوی تو بود

«گیاه‌مردم»* از آغاز آفرینش «مهر»
چو «مهریانه» در آغوش پیچِ موی تو بود

شب از ستاره گذشت آفتاب چهره گشود
سپهر، خرم از آهنگ جست‌و‌جوی تو بود


✍🏻 #فرهود_ربیعی
🌱 #چکامه_پارسی


🌱 پی‌نوشت سراینده: مردم‌گیاه (توتِم) نام گیاهی است که پیرو یک استوره‌ی ایرانی به نام «مهر و مهریانه» در زمان آغازین روییده و همان «مشی و مشیانه» است که سامی‌زبانان «آدم و حوا» را از روی این داستان ایرانی برساخته‌اند. مهر و دلدادگی و زادآوری بازتاب ویژگی این گیاه استوره‌ای است.

🌱 @AdabSar 🌱
ادب‌سار
پویایی هر زبان زمانی آغاز می‌شود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری» 🖋📋 واژه‌های بیگانه در دستور زبان پارسی            «بخش ششم»            گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی #حرف_ربط_مرکب : آویزه‌ی پیوندی آمیخته، وات آمیزه‌ی پیوند، وات بند آمیخته #حرف_ربط_مفرد…
پویایی هر زبان زمانی آغاز می‌شود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری»


🖋📋 واژه‌های بیگانه در دستور زبان پارسی
           «بخش هفتم»
           گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی


#حروف_اضافه : آویزه‌های وابسته‌ساز
#حروف_اضافه_مرکب : وابسته سازگان آمیخته
#حروف_نفی : وات‌های نایی
#درجه_صفت : زینه‌ی فروزه
#دعا (دُعا): آزبا، آرزو، نیایش، درخواست

#دوم_شخص_جمع :دوم تن جم
#دوم_شخص_مفرد : دوم تن تک
#ذو_وجهین : دوچهری، دوریه‌ای
#رابط : پیوندگر
#ربط : پیوند

#رکن : پایه، بُنلاد، ریشه‌ی کنِش، ستون
#ساکن : ایستاده، اَجُنبان، خاموش، ناگوییک
#ساکن_ساختن : خاموشاندن، (در دستور)، بی‌آوا کردن
#سکون_زده : استیش زده، نشانِ واتِ بی‌آوا
#سماعی : بی‌آیین، بی‌روش، شنیدنی

#سوم_شخص_جمع : سوم تن جم، سوم تن چندین
#سوم_شخص_مفرد : سوم تن تکین
#سیلاب : آواج(=هجا)، آوات، واژ، سازه
#شبه_جمله : واچکدیس، وَچک واره
#شبه_کلمه : واژه واره

#شد (شَدّ) #تشدید : فشاره، فشارده
#صرف : سازه‌شناسی
#صفات_فاعلی : فروزگان کارورزی، فروزهای پویندگی
#صفات_قیاسی : فروزه‌های سنجشی، فروزهای روشمند، فروزهای آیینی


دنباله دارد
#پارسی_پاک


🖋📋 برجسته‌ترین بازخن‌ها (منابع):
۱- پیوست‌های فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشه‌شناسی، محمدعلی داعی‌الاسلام
۳- فرهنگ ریشه‌شناختی اخترشناسی، محمد حیدری ملایری


📋🖋 @AdabSar
زمانی بیاید که مردم به چیز
شود شاد و سیری نیابند نیز

نه درویش یابد از او بهره‌ای
نه دانش‌پژوهی و نه شهره‌ای

جز از خویشتن را نخواهند بس
کسی را نباشند فریادرس

نیابد کسی چاره از چنگِ مرگ
چو باد خزان‌ست و ما همچو برگ
#فردوسی

و در این هفته امیدم این‌که:
فلک را گذر بر نگین تو باد


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌸
🌸🌸
شبی، روزی، پسینی، دور و نزدیک
سپارم  جان و تن به دارِ لالیک‌

شود جانم رها از بخت تَلخَند
شود تن همنشین با گور تاریک‌


#کوروش_دورکی_بختیاری
🍂 #چکامه_پارسی


🍂 لالیک: درختی خاردار در اَپاختر (شمال) ایران

🍂 @AdabSar
بی‌آرمان

کجایی آرزوی رفته بر باد
گمانم که خدا را بردم از یاد

ندارم یار و یاور بی‌خدایم
شدم  بی‌آرِمان از جان جدایم

امید سرزمینُم گشته نابود
ز درد دیدگان دل زار و فرسود

دلم تنگه گلی  که دور و نزدیک
زِ یادم برد و بختم کرده تاریک

زبانه آتش غم در دل و چشم
گلویم میزند داد از سر خشم

ندارد درد دیرینه دلُم نوش
ز دوری یارِ تنها خانه بر دوش

زده پتک ستم بر دار جانم
که افتاده درخت شادمانم

دلم تاوان گرفت از من به سختی
ندیدم رنگ شادی بد چه بختی


🍂 سراینده و فرستنده: #کوروش_دورکی_بختیاری
#چکامه_پارسی

🍂 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻انشاءالله = به امید خدا، اگر خدا بخواهد، امیدوارم، خدا کند، به خواست خدا، ایزدخواست، چنین باد، ایدون باد

✍️نمونه:
🔺انشاءالله به مریضی صعب‌العلاجی مبتلا نشده باشد =
خدا کند به بیماری سخت‌درمانی دچار نشده باشد
امیدوارم گرفتار بیماری سختی نشده باشد

🔺آرزومندم در این مبارزه موفق باشید، انشاالله =
آرزومندم در این پیکار پیروز باشید، ایدون باد/چنین باد

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#انشاءالله #انشاءلله #انشاالله #انشالله #ان_شاءالله #ایشالا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
تو بویت بوی جوی مولیان است
تو یادت یاد یار مهربان است

سپنتا سرزمین مادی و پارس
تو خاکت خاک پاک آریان است


#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی

🍁 @AdabSar
اشک مهتاب - شجریان
@AdabSar
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکِش دریا به خون پروا کن ای دوست

کنار چشمه‌ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب

تن بیشه پر از مهتابه امشب
پلنگ کوه‌ها درخوابه امشب
به هر شاخی دلی سامون گرفته
دل من در تنم بی‌تابه امشب


سراینده #سیاوش_کسرایی
خواننده #محمدرضا_شجریان


🌕 #چکامه_پارسی
🌕 #ترانه_پارسی
🌕 @AdabSar
از این پس بیاید یکی روزْگار
که درویش گردد چنان سست و خوار

که گر ابر گردد بهاران پرآب
ز درویش پنهان کنَد آفتاب

نبارد بر او نیز باران خویش
دل مرد درویش زو گشته ریش

توانگر ببخشد همی این بر آن
یکی با دگر چرب و شیرین‌زبان

شود مرد درویش را خشک لب
همی روز را بگذراند به شب
#فردوسی

و برای این هفته امید دارم که:
مبادا به گیتی جز از کامِ تو


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
ادب‌سار
🔲 واژه‌های پارسی در زبان تازی ▫️سور: از پارسی سُر  sur، مهمانی، جشن گرفته شده از واژه‌ی اوستایی suirya= روزانه، بامدادی، در پهلوی sur= چاشت ▪️سُورَنجان: از پارسی سُرنجان، سورن‌گان gan-suran جایگاه توانمندان، شنبلیله، داروی کُلچیسین که درمان نقرس از ان گرفته…
🔲 واژه‌های پارسی در زبان تازی


▫️سیبیویه: از پارسی سیب‌بوی، نام دانشمند ایرانی که دستور زبان تازی را ساخت، دو لُپ سرخرنگ
▪️سَیجان: از پارسی سیچان، از واژه‌ی اوستایی saucahin، توتی، ماهی گوشتی
▫️سیخ: از پارسی سیخ، برگرفته از واژه‌ی سانسکریت sikha (نوک تیز، نیش)، چاقوی بزرگ
▪️سیرَج: از پارسی شیره، تازی شده آن روغن کُنجد
▫️سپرغَم: بنگرید به پارسی شاه اسپَرم(ریحان)
▪️سیَساب، سَیبسُبان: از پارسی سه‌پستان، از گیاهان دارویی

▫️سیسَنبَر: از پارسی سیسنبر، سوسنبر، سرسم، گونه‌ای پونه که برای کژدم(عقرب) و یا زنبور گزیدگی به‌کار می رود، گیاهی خوشبو که در آب می‌روید
▪️سِیقان: از ریشه‌ی پارسی ساغ‌ها(ساق)
▫️سَیکاه، سیگاه: از پارسی se-gah سه گاه(دستگاه آواز)، سه بار، سه هنگام
▪️سِیکران: از پارسی شُکران، دَورَس، از گیاهان دارویی آرام‌بخش و در مان کننده‌ی تنَحش (تشنج)
▫️سیم: از پارسی سیم، واژه‌ی اوستایی sima در پهلوی sim، فلزی گرانمایه، نقره، سیم آوند (ظرف)شویی

▪️شاباش: از پارسی شادباش، شاد برابر با واژه اوستایی sa و در پهلوی sat، شادپاش (ریختن پول و زر بر روی سر آروس(عروس) و داماد
▫️شابانَج، شافانَج: از پارسی شابانَک، منداب یا شابانک، سبزی خوشبوی و تند مزه‌ای است که در سبزینه (سالاد) هم به‌کار می‌برند. به گویش شیرازی آن را تِس سگ می‌گویند. گیاهی دارویی برای دیوزدگی(صرع)
▪️شابَرقان، شابورقان: از پارسی شاپورگان، پسر شاه، پسر باشکوه، در اوستا و پارسی باستان  puthra، در سانسکریت putra، در پهلوی پُس  pos و پوهه puhe، در پارسی پور و پسر، شابرن، پولادکانی، پولادنَر(سخت)
▫️شابنَدر: از پارسی شاه و بَندار (سرمایه‌دار) گوهرفروش، بزرگ بازرگانان در گپیش (گویش عراقی)
▪️شابیزج: از پارسی شابیزک، مهرگیاه، گیاه دارویی بلاّدُون(Belladona)


🔲 @AdabSar

دنباله دارد

📜 بازخن‌ها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشته‌ی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- وام‌واژه‌ها در زبان عربی، شهاب‌الدین احمد خفاجی مصری، ترجمه حمید طبیبیان
۴- فرهنگ ریشه شناسی زبان پارسی، مصطفا پاشنگ

گردآوری: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی


🔲 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻مطمئن = اُستوار، دل‌اُستوار، دلپُر، دلگرم، دل‌آسوده، آسوده‌اندیش، آسوده، نیک‌گمان، آرام، آرامنده، آرمیده، اُستیگان، پشت‌گرم
🔻مطمئناً = بی‌گمان
🔻مطمئن‌بودن = دل‌استواربودن، اُستیگان‌بودن
🔻مطمئن‌شدن = آرامش‌یافتن، آرام‌یافتن، آرامیدن، آسوده‌دل‌شدن، آسوده‌شدن
🔻نفس مطمئنه = اُستوان روان(اُستوان=استوار، پایدار)

نمونه:
🔺به پدرش مطمئن بود که دستش را رها نمی‌کند =
به پدرش دلگرم/پشت‌گرم بود که دستش را رها نمی‌کند

🔺توانست مطمئنش کند که به مشکل نخواهند خورد =
توانست دل‌آسوده‌اش کند که به دشواری نخواهند خورد

🔺با قلبی مطمئن، جان به جان‌آفرین تسلیم کرد =
با دلی آرام/آرمیده/آسوده، جان به جان‌آفرین سپرد

🔺مطمئن باشید که از مشاهده‌ی آن لذت می‌برید =
دل‌اُستوار باشید که از دیدن آن خوشتان می‌آید

🔺مطمئنا از تماشای آن حیرت‌زده می‌شوید =
بی‌گمان از دیدن آن شگفت‌زده می‌شوید

🔺آدم مطمئنیه = آدم اُستیگانی است

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#مطمئن #مطمئنا #مطمئنه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🌸🌿 شادمانی

هماره در بُنِ باور زبانِ گفتنمی
نُویدِ نوج* زدنم در بهارِ بودنمی

پر از امید و نه بیم از خزانِ زردِ زمان
روانِ چشمه‌ی جوشان به رودِ توسنمی

برآیشی ز نهان ای فروغِ دیده‌ی جان!
به‌ سوی پرتوِ پنـهـان چشمِ روشنمی

خروشِ بینشِ خیام و مژده‌ی میِ ناب
نشانِ نابِ نیاکانِ ژرفِ میهنمی

گر از تبارِ گُلـستــانم از هَمَندِ* ماچـِک
تو بوی گلشنِ نرگس زِ دشتِ ارژنمی


#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی


*نوج: جوانه
*همند: دشت و هامون

🌿🌸 @AdabSar
ازین پس یکی روزْگاری بوَد
که اندر جَهان شهرْیاری بوَد

که دانش نباشد به نزدیک اوی
پر از غم بوَد جانِ تاریک اوی

همی هر زمان نو کند لشکری
که سازند ازو نامدار افسری

سرانجام لشکر نمانَد نه شاه
بیاید نوآیین یکی پیش‌گاه
#فردوسی

امید آن که:
ز نیکی‌دهش آفرین بر تو باد


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🥀
🥀🥀
🎗 نه به بدرفتاری با زنان

نام بدرفتاری با زنان که می‌آید و با دیدن نوار نارنجی، ناخودآگاه گمان‌مان به سوی مشت‌های گره‌شده می‌رود، به دادوفریاد، زدوخورد و کبودی‌ها و زخم‌هایی که با چشم دیده می‌شود.
با خود می‌اندیشیم که ما کجا و این بدرفتاری‌ها کجا؟ میان خودمان و این‌همه سنگدلی فرسنگ‌ها دوری و جدایی می‌بینیم. ولی تا زن نباشی درنمی‌یابی که بدرفتاری همیشه به کبودی و زخم و آماس(ورم) نمی‌فَرجامد، گاه به خشم فروخورده‌ای می‌انجامد که جایش برای همیشه درد می‌کند و هرگز هم دیده نمی‌شود.
بدرفتاری با زنان گونه‌های بسیاری دارد که دانستنش نیاز به کندوکاو ندارد. همین که سر بچرخانیم و در رفت‌وآمدها و گپ‌وگفت‌های روزانه‌مان ریز بنگریم نمونه‌هایش را فراوان خواهیم دید؛
زمانی که در خودرو نشسته‌ایم و رانندگی بد دیگران را به زن‌بودن‌شان پیوند می‌دهیم
زمانی که درباره‌ی پوشش یک زن داوری می‌کنیم و هَتا آن را به بدکاره‌بودنش پیوند می‌دهیم
زمانی که روش‌های دست‌وپاگیر خودمان را به خورد همسر و دخترمان می‌دهیم و روزبه‌روز دست‌وپایشان را بیشتر می‌بندیم
...و این‌چنین است که می‌شویم یکی از همان‌هایی که بودنشان برای زنان و دختران زیان‌آور است و خودآگاه و ناخودآگاه به تن و روان‌شان آسیب می‌زنیم.
کدام‌یک از ما می‌تواند بگوید که هرگز زن و دختری را از گزینش آزادانه‌ی پوشش‌اش، برگزیدن آزادانه‌ی کار و آینده‌اش و داشتن شادی دلخواهش باز نداشته است؟
در برابر چشمان ما هر روز بدرفتاری‌های بسیاری با زنان روی می‌دهد که تنها شکنجه و کشته‌شدنش رسانه‌ای می‌شود و تنها با کبودی و شکستگی می‌توان در دادگاه دادخواهی کرد، ولی در برابر آزارهای روانی چون گرفتن آزادی‌های رَوا، چشم‌چرانی، چند همسری، جدا کردن زن از کودک، دوستان و خویشاوندانش، کوچک‌شماری و مرد را برتر دانستن و... از زن هیچ پشتیبانی‌ای نمی‌شود و این زنان هستند که تا سالیان سال رنج این سرکوب‌ها را به دوش می‌کشند و خاموش می‌مانند.
کاش امروز را، تنها همین امروز را به امید داشتن جهانی نارنجی، کمی بیشتر درباره‌ی بدرفتاری با زنان بخوانیم، ببینیم، بشنویم و بیندیشیم.

#مجید_دری
#پیام_پارسی
#نه_به_بدرفتاری_با_زنان

🎗 @AdabSar


yon.ir/AdabSar01
ادب‌سار
🎗 نه به بدرفتاری با زنان نام بدرفتاری با زنان که می‌آید و با دیدن نوار نارنجی، ناخودآگاه گمان‌مان به سوی مشت‌های گره‌شده می‌رود، به دادوفریاد، زدوخورد و کبودی‌ها و زخم‌هایی که با چشم دیده می‌شود. با خود می‌اندیشیم که ما کجا و این بدرفتاری‌ها کجا؟ میان خودمان…
🎗 هرگز خموش نمانید

تا زمانی که رویدادی آشکار نشود و آماری از آن در دست نباشد، آسیب همبودین(اجتماعی) به‌شمار نمی‌رود و بی‌راهکار و چاره رها می‌شود.
می‌خواهم بگویم در برابر پرخاشگری و بدرفتاری خاموش نمانیم. پنداره(مفهوم)هایی چون «آبروداری» و «نیک‌نهادی»(نجابت) در برابر بدرفتاری ساخته‌ی هازمان(جامعه) مردسالار است. کُرپان(قربانی) پرخاشگری گناه‌کار نیست.
اگر کسی را می‌شناسیم که پدر یا همسرش با او بدرفتاری و پرخاشگری می‌کنند، بباورانیمَش که به پاس‌وَر(پلیس) زنگ بزند. او را به بردباری فرانخوانیم و باور کنیم با خاموش‌ماندن در برابر پرخاشگری به بازآفرینی آن یاری می‌رسانیم و چرخه‌اش را می‌چرخانیم.

باور کنیم پرخاشگری آسیب‌های برگشت‌ناپذیری بر تن و روان زنان برجای می‌گذارد و تا هنگام مرگ بر زندگی‌شان خدشه می‌اندازد.
اگر سدا(صدا)ی زد و خورد همسایه را شنیدیم کمترین کار این است که در بزنیم و یادآوری کنیم که سدایتان ما را می‌آزارد. نپنداریم که زدوخورد آن‌ها در خانه‌شان نهانی(خصوصی) است و ما نبایستی پادرمیانی کنیم. کنشگران هوده‌ی(حقوق) زنان باور دارند که کار خویشیک ساستاری است(امر شخصی سیاسی است). بدین ماناک(معنی) که یک نهاده‌ی خویشیک که آروین هَنباز(موضوع شخصی که تجربه مشترک) بسیاری از زن‌ها می‌شود دیگر یک نهاده‌ی خویشیک نیست، یک پرسمان ساستاریک(مسئله سیاسی) است که باید برایش دنبال چاره و راهکار گشت.
ما می‌پنداریم بدرفتاری برای همسایه است و هیچگاه با ما بدرفتاری نمی‌شود و یا هماره بدرفتاری را وامی‌زنیم(انکار می‌کنیم).

باور کنیم مای بدرفتاری‌دیده، تنها کُرپان هستیم نه گناهکار. ولی اگر در برابر ستمی که به ما روا می‌شود خاموش بمانیم، این چرخه دنباله‌دار می‌شود و آنگاه گناهکاریم.
تاکنون در برابر جُک‌ها، فرتور(عکس)ها، سخنرانی‌هایی که زنان را ناتوان، سست، سُهِش‌گر(احساساتی) و دست و پاچلفتی می‌داند نبوده‌ایم؟!
تاکنون ندیده‌ایم کسی در خیابان به یک راننده‌ی زن تنها برای زن بودنش بددهانی کند؟!
تاکنون برای زن بودن‌مان خوار نشده‌ایم؟!
تاکنون برای زن بودن‌مان آزادی‌ها و هوده‌هایمان را از دست نداده‌ایم؟!
تاکنون رانندگان، رهگذران و مردان بسیاری در فَرابَر(تاکسی)، فروشگاه‌ها و خیابان به ما دست‌درازی نکرده‌اند؟!
تاکنون استاد دانشگاه یا پرورنده(مربی) یا سرپرست(رییس)مان با گفتار آمیزشی/کامِشی(جنسی) آزارمان نداده است؟!
تاکنون برای پوشش‌مان خوار نشده‌ایم؟!
و...
اگر این‌ها بخشی از آروین(تجربه) ماست پس ما هم یک «بدرفتاری‌دیده» هستیم. پس بدرفتاری تنها برای همسایه نیست!

زنی که به گناه کشتن همسرش در بند بود به روان‌شناس گفته بود در همه‌ی زمانی که به دست شوهرم کتک می‌خوردم آرزو می‌کردم کسی به بهانه‌ای زنگ خانه را بزند تا کتک خوردنم پایان یابد.
برای دگرگونی و درمان یک آسیب از آشکار کردن آن نترسیم.


🎗 نویسنده: #بهناز_شوشتری
بازنویسی و برگردان به پارسی: ادبسار
#نه_به_بدرفتاری_با_زنان


🎗 @AdabSar

goo.gl/pxoYzU
ادب‌سار
🎗 هرگز خموش نمانید تا زمانی که رویدادی آشکار نشود و آماری از آن در دست نباشد، آسیب همبودین(اجتماعی) به‌شمار نمی‌رود و بی‌راهکار و چاره رها می‌شود. می‌خواهم بگویم در برابر پرخاشگری و بدرفتاری خاموش نمانیم. پنداره(مفهوم)هایی چون «آبروداری» و «نیک‌نهادی»(نجابت)…
🎗 آفرینه(اثر)هایی که در گنج‌خانه(موزه)ها هستند، نمایانگر راستینگی(واقعیت) یک هازمان(جامعه)اند. زمانی که کسی یک آفریده‌ی کهن را در دیرین‌کده(موزه)ای ببیند، یک‌راست و بی‌میاندار(واسطه) با برشی از یک فرهنگ و هازمان در گذشته آشنا می‌شود. دیرینکده‌ها ابزار خوبی برای گفت‌وگو، شناخت و آشتی میان فرهنگ‌های گونه‌گون جهان هستند.

برای نمونه در گنج‌خانه(موزه)، آفرینه‌ای داریم که در آن پرداخت‌نامه(صورتحساب) سازندگان تخت جمشید سنگ‌تراشی شده است. در آن آفرینه هویداست که یک زن هندازگر(مهندس) و سرپرست یک کارگاه ساختمانی در تخت جمشید بود و به همان اندازه دستمزد دریافت می‌کرد که یک هندازگر مرد و سرپرست کارگاه ساختمانی دیگری در تخت جمشید دستمزد می‌گرفت. دیگر برای گفتن اینکه گروهی از زنان در ایران دانش می‌آموختند، کار می‌کردند، دادیک(حقوق) برابر با مردان در کار و هازمان داشتند، نیازی نیست که ما سخن‌سرایی‌ها کنیم. آن آفرینه‌ی کهن، خود سخن می‌گوید. آن آفرینه به اندازه‌ای هنایا(موثر) است که سد(صد)ها نبیگ(کتاب)، سخنرانی و نوشتمان(مقاله) نیستند.

آفرینه‌های بجا مانده از گذشته، نمایندگان رو راست زندگی گذشتگان هستند، بِستاوه(انکار) شدنی نیستند و سخن‌بُری(سانسور)، بزرگنمایی و دروغ در آن‌ها راه ندارد. زیرا آن مردمان، هنگام پدیدآوردن آفرینه، نمی‌اندیشیدند که شاید آیندگان از آن بهره‌برداری کنند و آنچه را که بود، بازنمایی می‌کردند.


✍🏻 محمدرضا کارگر، سرمِهان پیشین دیرینکده‌ها و دارایی‌های فرهنگی و دیروکی کشور (مدیرکل سابق موزه‌ها و اموال فرهنگی و تاریخی کشور) در گفت‌وگو با #پریسا_امام_وردیلو
🎗 برگردان شده به #پیام_پارسی

🎗 @AdabSar
2024/10/02 10:23:55
Back to Top
HTML Embed Code: