Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻منظور = فَردید، خواست، نِگرش، آرمان، آرزو، آماج، پسندیده، پاسداشته
🔻منظور کردن = پسند کردن، بهشمار آوردن، پاس داشتن، در نگر گرفتن، پذیرفتن
🔻منظور نظر = فَردید، در نگر گرفتهشده
🔻بهمنظور= برای
✍نمونه:
🔺این کنفرانس بهمنظور تجلیل از مقام شامخ و شاخص فردوسی است =
این فَراهَمایی برای بزرگداشت فردوسی است
🔺آن که منظور دیده و دل ماست
نتوان گفت شمس یا قمر است (سعدی) =
آن که آرزوی دیده و دل ماست
نتوان گفت مِهر یا ماه است
🔺وجهی را برای این کار منظور کرد =
پولی را برای این کار درنگر گرفت
🔺رفیقش را هم جزو مدعوین منظور کرد =
دوستش را هم از مهمانان به شمار آورد
🔺منظور من این است =
فَردید من این است
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#منظور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻منظور = فَردید، خواست، نِگرش، آرمان، آرزو، آماج، پسندیده، پاسداشته
🔻منظور کردن = پسند کردن، بهشمار آوردن، پاس داشتن، در نگر گرفتن، پذیرفتن
🔻منظور نظر = فَردید، در نگر گرفتهشده
🔻بهمنظور= برای
✍نمونه:
🔺این کنفرانس بهمنظور تجلیل از مقام شامخ و شاخص فردوسی است =
این فَراهَمایی برای بزرگداشت فردوسی است
🔺آن که منظور دیده و دل ماست
نتوان گفت شمس یا قمر است (سعدی) =
آن که آرزوی دیده و دل ماست
نتوان گفت مِهر یا ماه است
🔺وجهی را برای این کار منظور کرد =
پولی را برای این کار درنگر گرفت
🔺رفیقش را هم جزو مدعوین منظور کرد =
دوستش را هم از مهمانان به شمار آورد
🔺منظور من این است =
فَردید من این است
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#منظور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
ادبسار
🛖 واژههای پارسی در زبان تازی خلنجی = از درخت خلنگ، بنگرید به خلنج خُم = از پارسی خم خَمّ = از پارسی خیم، در زبان تازی چرک پوست و یا چشم (قی)، در پارسی سرشت و خوی خَمان = از پارسی کمان و یا خمیدن، نیزهی سست خِمخِم = از پارسی خُمخُم، از گیاهان خاردار و چسبناک…
🪘 واژههای پارسی در زبان تازی
خِنجَر = از پارسی خونگر، خنجر
همین نام در زبانهای ارمنی، مجارستانی و کرمانجی هم دیده میشود
خُنجه = از پارسی خوانچه، تبق یا سینی بزرگ، نگارههای هندسی همانند
خَندریس = از پارسی خندهریش و یا کندهریش، می بسیار مستیآور، می کهنه
خَندَق = از پارسی کندن، کندک
خَندَلس = از پارسی کَندِله(روی هم انباشته)، شتر گوشت آلود
خَندَلِه = از پارسی کنُدواله، مرد تنومند و بلندبالا
خَنذیذ = از پارسی کُندآور، مرد دلیر، بلندبالا و درشت، چامهگو، فرزانه
خنَوّر، خِنّور = از پارسی خنور، جهان، پرازههای(اثاثیه) خانه، کاسه و کوزه
خنُیاگر = از پارسی خنیاگر، آوازخوان
خنیا = موسیقی
خواجه، خوجا = از پارسی خواجه، آموزگار، بزرگوار، سرور، کدبان، نادرست، اخته
خَوّار = از پارسی خوار، سست
🪘 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🪘 @AdabSar
خِنجَر = از پارسی خونگر، خنجر
همین نام در زبانهای ارمنی، مجارستانی و کرمانجی هم دیده میشود
خُنجه = از پارسی خوانچه، تبق یا سینی بزرگ، نگارههای هندسی همانند
خَندریس = از پارسی خندهریش و یا کندهریش، می بسیار مستیآور، می کهنه
خَندَق = از پارسی کندن، کندک
خَندَلس = از پارسی کَندِله(روی هم انباشته)، شتر گوشت آلود
خَندَلِه = از پارسی کنُدواله، مرد تنومند و بلندبالا
خَنذیذ = از پارسی کُندآور، مرد دلیر، بلندبالا و درشت، چامهگو، فرزانه
خنَوّر، خِنّور = از پارسی خنور، جهان، پرازههای(اثاثیه) خانه، کاسه و کوزه
خنُیاگر = از پارسی خنیاگر، آوازخوان
خنیا = موسیقی
خواجه، خوجا = از پارسی خواجه، آموزگار، بزرگوار، سرور، کدبان، نادرست، اخته
خَوّار = از پارسی خوار، سست
🪘 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🪘 @AdabSar
🌼🌼🌼
🌼🌼
🌼
اگر تندبادی برآید ز کُنج
به خاک افگَنَد نارَسیدهتُرُنج
ستمگاره خوانیمش اَر دادْگر
هنرمند گوییمش اَر بیهنر
اگر مرگ داد است بیداد چیست؟
ز دادْ اینهمه بانگ و فریاد چیست؟
ازین رازْ جانِ تو آگاه نیست
بدین پردهاندر تو را راه نیست
همه تا درِ آز رفته فَراز
به کسبر نشد این درِ راز باز
#فردوسی
و در این هفته:
به کام تو خواهم که باشد جهان
برین آشکارا ندارم نهان
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼
🌼
اگر تندبادی برآید ز کُنج
به خاک افگَنَد نارَسیدهتُرُنج
ستمگاره خوانیمش اَر دادْگر
هنرمند گوییمش اَر بیهنر
اگر مرگ داد است بیداد چیست؟
ز دادْ اینهمه بانگ و فریاد چیست؟
ازین رازْ جانِ تو آگاه نیست
بدین پردهاندر تو را راه نیست
همه تا درِ آز رفته فَراز
به کسبر نشد این درِ راز باز
#فردوسی
و در این هفته:
به کام تو خواهم که باشد جهان
برین آشکارا ندارم نهان
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌼🌼
🌼🌼🌼
تلخ کنی دهان من
قند به دیگران دهی
نم ندهی به کِشت من
آب به این و آن دهی
جان منی و یار من
دولت* پایدار من
باغ من و بهار من
باغ مرا خزان دهی
#مولوی
#چکامه_پارسی
دولت: تنها واژهی بیگانه
❤️🔥 @AdabSar
قند به دیگران دهی
نم ندهی به کِشت من
آب به این و آن دهی
جان منی و یار من
دولت* پایدار من
باغ من و بهار من
باغ مرا خزان دهی
#مولوی
#چکامه_پارسی
دولت: تنها واژهی بیگانه
❤️🔥 @AdabSar
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻مجمع تشخیص مصلحت نظام =
🔺دیوان بازشناسی روادید کشور
🔺انجمن بِهگزینی کشور
🔺انجمن بهیندیدِ کشور
🔺دیوان رایزنی کشور
#مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻مجمع تشخیص مصلحت نظام =
🔺دیوان بازشناسی روادید کشور
🔺انجمن بِهگزینی کشور
🔺انجمن بهیندیدِ کشور
🔺دیوان رایزنی کشور
#مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🌓🌞 شب چله درازترین شب سال و نخستین شبِ زمستان و از گرامیترین جشنها نزد ایرانیان است. جشن چله جشن بزرگداشت «ایزد مهر» است. «مهر» یا «میترا» یکی از ایزدان زردشتی و نامش برابر با «دوستی» و «پیمان» است و «خورشید» نیز نماد اوست. جایگاه مهر که نگهبان پیمان و دوستی است چنان والاست که یکی از بخشهای اوستا، «مهریشت»، در ستایش اوست.
🌻 به شب چله «یلدا» هم میگویند. #یلدا به مانک «زایش» است. چون این شب، شب زایش ایزد مهر یا میترا به شمار میآمده است. نام آن شب «چله» است، چرا که نشاندهندهی آغازِ چلهی بزرگ است. آنچه از آیینهای شب چله یا شب یلدا میان همهی ایرانیان بر جای مانده است شبنشینی در این درازترین شب سال است. در این شب، میوههای پاییزی همچون انار و خرمالو و هندوانه و سیب و بِه و انگورهای آویخته، زینتبخشِ خوانِ شب چلهاند. نهادن این میوهها بر خوان شب چله «مَیَزد» نام دارد که پیشکشی است به اهورامزدا. ایرانیان به گردِ این خوان به شادی مینشینند.
شادی بنیادِ جشنهای ایرانی است.
☀️ انگیزهی آفرینش شادی، برپایهی نبیک پارسیگ (کتاب پهلوی) بُندَهش (= آغاز آفرینش) این است که اهورامزدا شادی را آفرید تا مردمان بتوانند آمیختگی نیکی و بدی زندگی را تاب آورند. واژگونهی آن، اندوه و زاری اهریمنی است و ناخرسندی اهورامزدا را در پی دارد. با چنین نگرشی ایرانیان شب چله را هر چند اهریمنِ بدکنش در آن میتازد، به شادی و خوشی و پایکوبی سپری میکنند و مینوشند و گفتوگو میکنند و از آنجا که با این شب زمستان آغاز میشود و میوهای هم دیگر پرورش نمییابد، این خوانِ خوراکی و میوه پرشگون بودند و نشانهای است از اینکه با آمدن زمستان باز هم خوان و خانهی ایرانیان پرمیوه و پرخوراک خواهد بود.
🌖 در این میان، گاهی مادربزرگها داستانهای شیرین روزگاران گذشته را برای خانواده بازگو میکنند و پدربزرگ یا سالخوردهای دیگر بخشهایی از شاهنامهی فردوسی را میخواند و از رزمهای پهلوانی و سرفرازی و آزادیخواهی ایرانیان سخن میگوید.
ایرانیان بدینگونه به پیشباز «چلهی بزرگ» میروند که از یکم دی آغاز میشود و دهم بهمن به سر میآید. در این چهل روز سرما استخوانسوز میشود و پس از آن «چلهی کوچک» فرامیرسد که تا بیستم اسپندماه دنباله دارد و در آن سرما رو به کاستی میرود و نویدبخش فرارسیدن بهار است و از میان رفتن سرما و شکفتن شکوفهها.
🌟 در شهرستانهای ایران آیینهای شب چله گستردگی بیشتری دارند. در «کرمان» که بیشینهی مردم تا بامداد بیدار میمانند بر این باورند که قارون در نمای هیزمشکنی که پشتهای از هیزم بر دوش دارد به خانهی نیکوکارانِ بیچیز میرود و هیزمی به آنان میدهد و آن هیزم شمشِ زر میشود و آنان را از بیچیزی درمیآورد. گفتنی است که در روزگاران گذشته برخی از مردم به این امید چلهنشینی میکردند که قارون به دیدنشان بیاید و به پاسِ این چلهنشینی شمش زرین به آنان بدهد. این باور یادآورِ بابانوئل در کریسمس است و کاری که او در این روزها انجام میدهد و این نشاندهندهی آن است که این دو باور، آبشخوری یکسان دارند.
در شب چله، در بخشهایی از «آذربایجان»، دختری که شوهر کرده است خانوادهاش برای او پیشکشی میفرستند. در «خوی» پشمک میبرند و این شاید به شوند همانندی پشمک به برف زمستانی باشد.
در روستاهای «خراسان»، خانوادهی پسری که تازه زن گرفته است برای دختر پیشکش میفرستند. این آیینهای فرستادن پیشکشی در خراسان و آذربایجان نشانگر پیوندِ این شب با زایش است.
🌾 در فرهنگ دهخدا دربارهی پیوند شب یلدا با زایش مسیها(مسیح) گفته شده است که یلدا واژهای سریانی است به مانک (میلاد) تازی و چون شب یلدا را با زایش مسیها برابر میکردهاند از این رو بدین نام نامیدهاند. جشن زایش مسیها (نوئل) که در ۲۵ دسامبر نگاشته شده، برابر پژوهش جویندگان و در بنیاد جشن پیدایش میترا (مهر) بوده که ترساییان (مسیحیان) در سدهی چهارم ترسایی(میلادی) آن را روز زادن عیسی گذاشتهاند. سُرایندگان زلف یار و همچنین روز دوری را از دید سیاهی و درازی بدان همانند کنند و از سرودههای برخی از چامهسرایان مانند سنایی و امیرمعزی پیوند بین مسیها و شب چله دریافت میشود.
✍ فرستنده #بزرگمهر_صالحی
📒 بازخَنها (منابع):
۱- آیینی به قدمت تاریخ، مجله میراث فرهنگی، ۳۰ آذر ۱۳۹۵، #محمد_عجم
۲- نامه سال ۲۰۰۷ بنیاد میراث پاسارگاد به یونسکو برای نگاشتن شب چله در میراث معنوی جهانی
۳- روزنامهی مردم سالاری يکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۹
۴- همنشین بهار: شبِ یَلدا و انقلابِ زمستانی
۵- آیینهای یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال، مجله دریای پارس
۶- راهنمای زمانِ جشنها و گردهماییهای ملی ایران باستان #رضا_مرادی_غیاث_آبادی
☀️ @AdabSar
🌻 به شب چله «یلدا» هم میگویند. #یلدا به مانک «زایش» است. چون این شب، شب زایش ایزد مهر یا میترا به شمار میآمده است. نام آن شب «چله» است، چرا که نشاندهندهی آغازِ چلهی بزرگ است. آنچه از آیینهای شب چله یا شب یلدا میان همهی ایرانیان بر جای مانده است شبنشینی در این درازترین شب سال است. در این شب، میوههای پاییزی همچون انار و خرمالو و هندوانه و سیب و بِه و انگورهای آویخته، زینتبخشِ خوانِ شب چلهاند. نهادن این میوهها بر خوان شب چله «مَیَزد» نام دارد که پیشکشی است به اهورامزدا. ایرانیان به گردِ این خوان به شادی مینشینند.
شادی بنیادِ جشنهای ایرانی است.
☀️ انگیزهی آفرینش شادی، برپایهی نبیک پارسیگ (کتاب پهلوی) بُندَهش (= آغاز آفرینش) این است که اهورامزدا شادی را آفرید تا مردمان بتوانند آمیختگی نیکی و بدی زندگی را تاب آورند. واژگونهی آن، اندوه و زاری اهریمنی است و ناخرسندی اهورامزدا را در پی دارد. با چنین نگرشی ایرانیان شب چله را هر چند اهریمنِ بدکنش در آن میتازد، به شادی و خوشی و پایکوبی سپری میکنند و مینوشند و گفتوگو میکنند و از آنجا که با این شب زمستان آغاز میشود و میوهای هم دیگر پرورش نمییابد، این خوانِ خوراکی و میوه پرشگون بودند و نشانهای است از اینکه با آمدن زمستان باز هم خوان و خانهی ایرانیان پرمیوه و پرخوراک خواهد بود.
🌖 در این میان، گاهی مادربزرگها داستانهای شیرین روزگاران گذشته را برای خانواده بازگو میکنند و پدربزرگ یا سالخوردهای دیگر بخشهایی از شاهنامهی فردوسی را میخواند و از رزمهای پهلوانی و سرفرازی و آزادیخواهی ایرانیان سخن میگوید.
ایرانیان بدینگونه به پیشباز «چلهی بزرگ» میروند که از یکم دی آغاز میشود و دهم بهمن به سر میآید. در این چهل روز سرما استخوانسوز میشود و پس از آن «چلهی کوچک» فرامیرسد که تا بیستم اسپندماه دنباله دارد و در آن سرما رو به کاستی میرود و نویدبخش فرارسیدن بهار است و از میان رفتن سرما و شکفتن شکوفهها.
🌟 در شهرستانهای ایران آیینهای شب چله گستردگی بیشتری دارند. در «کرمان» که بیشینهی مردم تا بامداد بیدار میمانند بر این باورند که قارون در نمای هیزمشکنی که پشتهای از هیزم بر دوش دارد به خانهی نیکوکارانِ بیچیز میرود و هیزمی به آنان میدهد و آن هیزم شمشِ زر میشود و آنان را از بیچیزی درمیآورد. گفتنی است که در روزگاران گذشته برخی از مردم به این امید چلهنشینی میکردند که قارون به دیدنشان بیاید و به پاسِ این چلهنشینی شمش زرین به آنان بدهد. این باور یادآورِ بابانوئل در کریسمس است و کاری که او در این روزها انجام میدهد و این نشاندهندهی آن است که این دو باور، آبشخوری یکسان دارند.
در شب چله، در بخشهایی از «آذربایجان»، دختری که شوهر کرده است خانوادهاش برای او پیشکشی میفرستند. در «خوی» پشمک میبرند و این شاید به شوند همانندی پشمک به برف زمستانی باشد.
در روستاهای «خراسان»، خانوادهی پسری که تازه زن گرفته است برای دختر پیشکش میفرستند. این آیینهای فرستادن پیشکشی در خراسان و آذربایجان نشانگر پیوندِ این شب با زایش است.
🌾 در فرهنگ دهخدا دربارهی پیوند شب یلدا با زایش مسیها(مسیح) گفته شده است که یلدا واژهای سریانی است به مانک (میلاد) تازی و چون شب یلدا را با زایش مسیها برابر میکردهاند از این رو بدین نام نامیدهاند. جشن زایش مسیها (نوئل) که در ۲۵ دسامبر نگاشته شده، برابر پژوهش جویندگان و در بنیاد جشن پیدایش میترا (مهر) بوده که ترساییان (مسیحیان) در سدهی چهارم ترسایی(میلادی) آن را روز زادن عیسی گذاشتهاند. سُرایندگان زلف یار و همچنین روز دوری را از دید سیاهی و درازی بدان همانند کنند و از سرودههای برخی از چامهسرایان مانند سنایی و امیرمعزی پیوند بین مسیها و شب چله دریافت میشود.
✍ فرستنده #بزرگمهر_صالحی
📒 بازخَنها (منابع):
۱- آیینی به قدمت تاریخ، مجله میراث فرهنگی، ۳۰ آذر ۱۳۹۵، #محمد_عجم
۲- نامه سال ۲۰۰۷ بنیاد میراث پاسارگاد به یونسکو برای نگاشتن شب چله در میراث معنوی جهانی
۳- روزنامهی مردم سالاری يکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۹
۴- همنشین بهار: شبِ یَلدا و انقلابِ زمستانی
۵- آیینهای یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال، مجله دریای پارس
۶- راهنمای زمانِ جشنها و گردهماییهای ملی ایران باستان #رضا_مرادی_غیاث_آبادی
☀️ @AdabSar
☀️❄️ اینک شب یلدا
اینک باید به شب #یلدا و آغاز زمستان نگریست. روز نخست زمستان در دیدگاه پرستندگان خورشید در روزگاران باستان روز ارجمندی بود. از این روز که کوتاهترین روز سال است هر چه به پیش یا پس برویم، روزها پیوسته بلندتر میشوند.
از سوی دیگر خورشید با رسیدن به چلهی تابستان به بیشترین نیروی خود رسیده و پس از آن هر روز زمان دیدارش کوتاه و کوتاهتر میشود. خورشید در پاییز نیرویش فروکش میکند تا به پایان راه خود برسد. پس از شب یلدا باری دیگر زندگی و جوانی از سر میگیرد و هر روز نیرومندتر میشود.
در دیدگاه مردمان باستان که همهی پدیدههای جهان را دارای جان میانگاشت و به مرگ سددرسد باور نداشت، خورشید نیز جان داشت و هر سال کودکی، جوانی، بزرگسالی و پیری را از نو میپیمود. همچنین به یاری جادوی آدمیان بار دیگر زاده و جوان میشد، هرچند که شاید فرو نمیمرد.
پس اگر نخستین روز زمستان پس از شب یلدا را زایشی دیگر و اگر نه زایش، که توان دوباره و جوانی دیگری برای خورشید بدانیم، پس سال کهن، خورشید کهن و هر چیز کهنی با آغاز زمستان بهسر میرسد و سال و خورشید و جهانی نو آغاز میشود.
✍ جستاری چند در فرهنگ ایران #مهرداد_بهار
بازنویسی شده به پارسی
#دیگان
☀️❄️ @AdabSar
اینک باید به شب #یلدا و آغاز زمستان نگریست. روز نخست زمستان در دیدگاه پرستندگان خورشید در روزگاران باستان روز ارجمندی بود. از این روز که کوتاهترین روز سال است هر چه به پیش یا پس برویم، روزها پیوسته بلندتر میشوند.
از سوی دیگر خورشید با رسیدن به چلهی تابستان به بیشترین نیروی خود رسیده و پس از آن هر روز زمان دیدارش کوتاه و کوتاهتر میشود. خورشید در پاییز نیرویش فروکش میکند تا به پایان راه خود برسد. پس از شب یلدا باری دیگر زندگی و جوانی از سر میگیرد و هر روز نیرومندتر میشود.
در دیدگاه مردمان باستان که همهی پدیدههای جهان را دارای جان میانگاشت و به مرگ سددرسد باور نداشت، خورشید نیز جان داشت و هر سال کودکی، جوانی، بزرگسالی و پیری را از نو میپیمود. همچنین به یاری جادوی آدمیان بار دیگر زاده و جوان میشد، هرچند که شاید فرو نمیمرد.
پس اگر نخستین روز زمستان پس از شب یلدا را زایشی دیگر و اگر نه زایش، که توان دوباره و جوانی دیگری برای خورشید بدانیم، پس سال کهن، خورشید کهن و هر چیز کهنی با آغاز زمستان بهسر میرسد و سال و خورشید و جهانی نو آغاز میشود.
✍ جستاری چند در فرهنگ ایران #مهرداد_بهار
بازنویسی شده به پارسی
#دیگان
☀️❄️ @AdabSar
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻بعلاوه = (+)، با، افزون بر آن، افزون بر، فزون، به همراه، همراه با
🔻بهاضافه = با، به همراه، همراه با، افزون بر
✍نمونه:
🔺۲ بعلاوه ۲ میشود ۴ =
۲ با ۲ میشود ۴
🔺۵ بهاضافه ۶ مساوی با ۱۱ است =
۵ با ۶ برابر با ۱۱ است
🔺این اعداد را با هم جمع کنید =
این شمارَکان را به هم بیفزایید
🔺۳ و ۵ را با هم جمع ببندید =
۳ و ۵ را با هم گِرد آورید
۳ و ۵ را به هم بیافزایید
🔺مجموع این دو عدد چند میشود؟ =
گردآمدهی این دو شمارک چند میشود؟
گِردایِش این دو شمارک چند میشود؟
این دو شمارک روی هم چند میشود؟
🔺اگر ۳ سیب و ۲ پرتقال داشته باشیم، مجموعا چند عدد میوه داریم؟ =
اگر ۳ سیب و ۲ پرتغال داشته باشیم، روی هم چند دانه میوه داریم؟
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#بعلاوه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻بعلاوه = (+)، با، افزون بر آن، افزون بر، فزون، به همراه، همراه با
🔻بهاضافه = با، به همراه، همراه با، افزون بر
✍نمونه:
🔺۲ بعلاوه ۲ میشود ۴ =
۲ با ۲ میشود ۴
🔺۵ بهاضافه ۶ مساوی با ۱۱ است =
۵ با ۶ برابر با ۱۱ است
🔺این اعداد را با هم جمع کنید =
این شمارَکان را به هم بیفزایید
🔺۳ و ۵ را با هم جمع ببندید =
۳ و ۵ را با هم گِرد آورید
۳ و ۵ را به هم بیافزایید
🔺مجموع این دو عدد چند میشود؟ =
گردآمدهی این دو شمارک چند میشود؟
گِردایِش این دو شمارک چند میشود؟
این دو شمارک روی هم چند میشود؟
🔺اگر ۳ سیب و ۲ پرتقال داشته باشیم، مجموعا چند عدد میوه داریم؟ =
اگر ۳ سیب و ۲ پرتغال داشته باشیم، روی هم چند دانه میوه داریم؟
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#بعلاوه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🌺🌺🌺
🌺🌺
🌺
نِهانی بسازیم بهتر بوَد
خِرَدداشتن کارِ مِهتر بوَد
ز بهرِ من از هر سو آهو* مخواه
میان دو صفبَرکَشیده سپاه
کنون لشکر و دژ به فرمان تُست
نباید گهِ آشتی جنگ جُست
دژ و گنج و دژبان سراسر توراست
چونآیی بر آنساز دل کت هواست
#فردوسی
———————
*آهو= بدی، کمبود، زشتی، لغزش
و برای این هفته:
همیخواهم از کَردْگارِ جهان
شناسندهی آشکار و نهان
که باشد ز هر بَد نگهدارتان
همهْ نیکنامی بوَد یارتان
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
@AdabSar
🌺
🌺🌺
🌺🌺🌺
🌺🌺
🌺
نِهانی بسازیم بهتر بوَد
خِرَدداشتن کارِ مِهتر بوَد
ز بهرِ من از هر سو آهو* مخواه
میان دو صفبَرکَشیده سپاه
کنون لشکر و دژ به فرمان تُست
نباید گهِ آشتی جنگ جُست
دژ و گنج و دژبان سراسر توراست
چونآیی بر آنساز دل کت هواست
#فردوسی
———————
*آهو= بدی، کمبود، زشتی، لغزش
و برای این هفته:
همیخواهم از کَردْگارِ جهان
شناسندهی آشکار و نهان
که باشد ز هر بَد نگهدارتان
همهْ نیکنامی بوَد یارتان
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
@AdabSar
🌺
🌺🌺
🌺🌺🌺
☀️🇮🇷
درشکنید کوزه را پاره کنید مشک را
جانب بحر میروم پاک کنید راه من
مولوی
این روزها زبان گفتار چنان درهم آمیخته است که جو را از گندم نمیشناسید. باری گاهگاه که هم دَم میشوم با مردم در کوچه و خیابان، برخیها چنان به من مینگرند انگار که ناشناسی یا که بیگانهای را دیدهاند.
میگویم: چندم ماه است؟
میگوید: هنوز ماه برنیامده است.
برایش زبان میگشایم که ما همواره گفتهایم فروردینماه، اردیبهشتماه و… ولی شنونده بُرج عربی را مانند همه به نادرست ماه میگوید.
در اینجا با مردمی روبرو هستیم که اگر بجای تخته سیاه که واژهای ساختهی فرهنگستان پیشین زبان پارسی است، بگوییم black board آن را نمیپذیرند! شاید هم با سرزنش بگویند خوب چرا نمیگویی تختهسیاه! وانگهی هنگام گفتوگو با همان مردم، اگر بهجای White board بگوییم تختهسفید، باخنده و نکوهش میپرسند چرا تختهسفید؟ بگو وایت بُرد!
پس باید بدانیم واژههای نوساخته شاید در آغاز ناآشنا و گاهی گنگ باشند، وانگهی پس از کاربرد بسیار بر سر زبانها خواهند افتاد. امروزه کسی دیگر با واژههای یارانه، رایانه، نرمافزار، سختافزار، میانافزار، بدافزار، رزمایش، شهرآورد، هواپیما، خلبان، فرودگاه، دانشگاه، دانشکده، دانشسرا، دانشجو، دانشپژوه، دادگاه، دادسرا، دادخواست، واخواست، دادورز، بازپرس، شهرداری، آتشنشانی و… دشمنی ندارد. باری اگر برابر انگلیسی آنها نیز به کار برده شود در هازمان (جامعه) پارسیزبان دیگر پذیرفتنی نخواهد بود. پس خویشکاری (وظیفه) نویسندگان و سخنوران این است که در بهکارگیری این واژههای نوساخته کوشا باشند تا کمکم جای خود را در زبان نوشتار و گفتار باز کنند.
به امید پویایی زبان پارسی
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#پیام_پارسی
@AdabSar
〰〰〰〰
درشکنید کوزه را پاره کنید مشک را
جانب بحر میروم پاک کنید راه من
مولوی
این روزها زبان گفتار چنان درهم آمیخته است که جو را از گندم نمیشناسید. باری گاهگاه که هم دَم میشوم با مردم در کوچه و خیابان، برخیها چنان به من مینگرند انگار که ناشناسی یا که بیگانهای را دیدهاند.
میگویم: چندم ماه است؟
میگوید: هنوز ماه برنیامده است.
برایش زبان میگشایم که ما همواره گفتهایم فروردینماه، اردیبهشتماه و… ولی شنونده بُرج عربی را مانند همه به نادرست ماه میگوید.
در اینجا با مردمی روبرو هستیم که اگر بجای تخته سیاه که واژهای ساختهی فرهنگستان پیشین زبان پارسی است، بگوییم black board آن را نمیپذیرند! شاید هم با سرزنش بگویند خوب چرا نمیگویی تختهسیاه! وانگهی هنگام گفتوگو با همان مردم، اگر بهجای White board بگوییم تختهسفید، باخنده و نکوهش میپرسند چرا تختهسفید؟ بگو وایت بُرد!
پس باید بدانیم واژههای نوساخته شاید در آغاز ناآشنا و گاهی گنگ باشند، وانگهی پس از کاربرد بسیار بر سر زبانها خواهند افتاد. امروزه کسی دیگر با واژههای یارانه، رایانه، نرمافزار، سختافزار، میانافزار، بدافزار، رزمایش، شهرآورد، هواپیما، خلبان، فرودگاه، دانشگاه، دانشکده، دانشسرا، دانشجو، دانشپژوه، دادگاه، دادسرا، دادخواست، واخواست، دادورز، بازپرس، شهرداری، آتشنشانی و… دشمنی ندارد. باری اگر برابر انگلیسی آنها نیز به کار برده شود در هازمان (جامعه) پارسیزبان دیگر پذیرفتنی نخواهد بود. پس خویشکاری (وظیفه) نویسندگان و سخنوران این است که در بهکارگیری این واژههای نوساخته کوشا باشند تا کمکم جای خود را در زبان نوشتار و گفتار باز کنند.
به امید پویایی زبان پارسی
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#پیام_پارسی
@AdabSar
〰〰〰〰
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻منها = (–)، از، از آن، کاسته
🔻تفریق = کاهش، کاستن، کمکردن، پراکندن، پراکنش، جداکردن
🔻مفروق = کاسته، پراکنیده، جداسته
🔻مفروق منه = کاهشیاب
🔻حاصلتفریق = کماَندوزه
✍نمونه:
🔺۴ منهای ۲ میشود ۲ =
۲ از ۴ میشود ۲
۲ کاسته از ۴ میشود ۲
🔺۲ را از ۴ تفریق کنید =
۲ را از ۴ بکاهید
۲ را از ۴ کم کنید
🔺حاصلتفریق ۲ از ۴ را بنویسید =
کماندوزهی ۲ از ۴ را بنویسید
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#تفریق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻منها = (–)، از، از آن، کاسته
🔻تفریق = کاهش، کاستن، کمکردن، پراکندن، پراکنش، جداکردن
🔻مفروق = کاسته، پراکنیده، جداسته
🔻مفروق منه = کاهشیاب
🔻حاصلتفریق = کماَندوزه
✍نمونه:
🔺۴ منهای ۲ میشود ۲ =
۲ از ۴ میشود ۲
۲ کاسته از ۴ میشود ۲
🔺۲ را از ۴ تفریق کنید =
۲ را از ۴ بکاهید
۲ را از ۴ کم کنید
🔺حاصلتفریق ۲ از ۴ را بنویسید =
کماندوزهی ۲ از ۴ را بنویسید
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#تفریق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
به هر کارْدَر پیشه کُن راستی
چو خواهی که نگزایدت کاستی
به گیتی به از راستی پیشه نیست
به از راستی هیچ اندیشه نیست
تو گیتی چه سازی که خود ساختهست
جهانبان از این کار پرداختهست
زمانه نبشته دگرگونه داشت
چُنان کو گذارد بباید گذاشت
#فردوسی
و برایت در اینهفته امیدوارم که:
مبادا گزند سپهرِ بلند
مه پیکار آهرمن پرگزند
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌸
🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
به هر کارْدَر پیشه کُن راستی
چو خواهی که نگزایدت کاستی
به گیتی به از راستی پیشه نیست
به از راستی هیچ اندیشه نیست
تو گیتی چه سازی که خود ساختهست
جهانبان از این کار پرداختهست
زمانه نبشته دگرگونه داشت
چُنان کو گذارد بباید گذاشت
#فردوسی
و برایت در اینهفته امیدوارم که:
مبادا گزند سپهرِ بلند
مه پیکار آهرمن پرگزند
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌸
🌸🌸
🌸🌸🌸
ادبسار
🪘 واژههای پارسی در زبان تازی خِنجَر = از پارسی خونگر، خنجر همین نام در زبانهای ارمنی، مجارستانی و کرمانجی هم دیده میشود خُنجه = از پارسی خوانچه، تبق یا سینی بزرگ، نگارههای هندسی همانند خَندریس = از پارسی خندهریش و یا کندهریش، می بسیار مستیآور، می کهنه…
🏰 واژههای پارسی در زبان تازی
خوامزکه = از پارسی خامیز، خامآمیز، گوشت تکهی گوسفند و یا گوساله که در روغن سرخ میکنند
خوان = از پارسی خوانچه، سفره یا تبق کوچک
خوانسالار = از پارسی خوانسالار، سرآشپز
خَوتَل = از پارسی خیتالی، زندهدل، خوشسخن، دانای تیز دل
خوخ = از پارسی خوخ، هلو
خوذان = از پارسی خاوند
خوذِه = از پارسی کلاخوذ
خَوَر = از پارسی خَوِره، شاخاب
خَوَرنَق = از پارسی خُورنگه، خورنِهگاه، کاخ باشکوهی که نعمان پسر منذر برای بهرام گور ساخت
خوذه = از پارسی خود، کلاهخود
خوز = کوتاهنوشت مردم خوزستان مانند خوزی
خَوزَهرج = از پارسی خرزهره
خوشاب = بنگرید به خشاف
🏰 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🏰 @AdabSar
خوامزکه = از پارسی خامیز، خامآمیز، گوشت تکهی گوسفند و یا گوساله که در روغن سرخ میکنند
خوان = از پارسی خوانچه، سفره یا تبق کوچک
خوانسالار = از پارسی خوانسالار، سرآشپز
خَوتَل = از پارسی خیتالی، زندهدل، خوشسخن، دانای تیز دل
خوخ = از پارسی خوخ، هلو
خوذان = از پارسی خاوند
خوذِه = از پارسی کلاخوذ
خَوَر = از پارسی خَوِره، شاخاب
خَوَرنَق = از پارسی خُورنگه، خورنِهگاه، کاخ باشکوهی که نعمان پسر منذر برای بهرام گور ساخت
خوذه = از پارسی خود، کلاهخود
خوز = کوتاهنوشت مردم خوزستان مانند خوزی
خَوزَهرج = از پارسی خرزهره
خوشاب = بنگرید به خشاف
🏰 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🏰 @AdabSar
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻ضرب = (×)، بَسشُماری، زنِش، زدن
🔻ضرب در = در، بار
🔻مضرب = بَسشُمار، زَنِشمان، دَر اَندُوزه
🔻مضروب = بَسشُمرده
🔻مضروبفیه = بسشُمُر
🔻ضربکردن = زدن، بَسشُمردن
🔻حاصلضرب = زَد اَندوزه
🔻جدول ضرب = پیچازِ زَد، زیگِ زَد
✍نمونه:
🔺۳ ضربدر ۴ مساوی است با ۱۲ =
۳ در ۴ برابر است با ۱۲
🔺۶ را در ۶ ضرب کنید =
۶ را در ۶ بزنید
🔺حاصلضرب ۸×۹ را بهدست آورید =
زَد اَندوزهی ۸×۹ را بهدست آورید
🔺۹ مضربی از ۳ است =
۹ بَسشُماری از ۳ است
۹ زَنِشمانی از ۳ است
🔺با ابداع ضرب، پروسهی محاسبه کوتاه شد =
با آفرینش بَسشُماری، فرایند شُمارش کوتاه شد
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#ضرب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻ضرب = (×)، بَسشُماری، زنِش، زدن
🔻ضرب در = در، بار
🔻مضرب = بَسشُمار، زَنِشمان، دَر اَندُوزه
🔻مضروب = بَسشُمرده
🔻مضروبفیه = بسشُمُر
🔻ضربکردن = زدن، بَسشُمردن
🔻حاصلضرب = زَد اَندوزه
🔻جدول ضرب = پیچازِ زَد، زیگِ زَد
✍نمونه:
🔺۳ ضربدر ۴ مساوی است با ۱۲ =
۳ در ۴ برابر است با ۱۲
🔺۶ را در ۶ ضرب کنید =
۶ را در ۶ بزنید
🔺حاصلضرب ۸×۹ را بهدست آورید =
زَد اَندوزهی ۸×۹ را بهدست آورید
🔺۹ مضربی از ۳ است =
۹ بَسشُماری از ۳ است
۹ زَنِشمانی از ۳ است
🔺با ابداع ضرب، پروسهی محاسبه کوتاه شد =
با آفرینش بَسشُماری، فرایند شُمارش کوتاه شد
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#ضرب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🌼🌼🌼
🌼🌼
🌼
نبینی که موبَد به خسرو چه گفت
بدانگه که بگشاد راز از نِهفت
سَخُن گفت ناگفته چون گوهرست
کجا* ناگشاده به سنگ اندرست
چُن از بند و پَیوند یابد رها
دَرخشندهمُهری بوَد بیبها
#فردوسی
——————
*کجا=که
امیدم همه اینکه:
شما را شب و روزْ فرخنده باد
بداندیش را جانْ پراگنده باد
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼
🌼
نبینی که موبَد به خسرو چه گفت
بدانگه که بگشاد راز از نِهفت
سَخُن گفت ناگفته چون گوهرست
کجا* ناگشاده به سنگ اندرست
چُن از بند و پَیوند یابد رها
دَرخشندهمُهری بوَد بیبها
#فردوسی
——————
*کجا=که
امیدم همه اینکه:
شما را شب و روزْ فرخنده باد
بداندیش را جانْ پراگنده باد
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌼🌼
🌼🌼🌼
Audio
💔🇮🇷 آتش و آب
سراینده و گوینده: #هما_ارژنگی
۲۵ دی ۱۳۹۸
این چامه را به یاد عزیزان پرکشیده و بیگناهی که درآسمان، بازیچهی ترکش وآتش شدند، و برای عزیزانی که در خشم سیلاب گرفتار آمدهاند، سرودهام.
آنگاه که با نابخردی، آرامش زمین و آسمان را بر هم میزنیم، جز مرگ و ویرانی توشهای برنمیگیریم.
توفانیام، چون موج دریا بیقرارم
دیگر توان دم فروبستن ندارم
اینجا، هوای مرگ و کشتار قناریست
تنها صدا، آوای تلخ سوگواریست
در ماتم گلهای خونآلود و پرپر
بر سفرهی اشک و عزا بنشسته مادر
اینجا، حراجستان گلهای بهار است
دلهای باغ و باغبانش داغدار است
اینجا، زمین و آسمان با ما به جنگاند
آزرده دل از موشک و تیر و تفنگاند
وین سنگدل تنداب نابشگون و غران
کاین سان ز جا برمیکَنَد سامان و بنیان
پژواک خشمی سهمگین و آتشین است
پاداَفرَهی* توفنده بر چهر زمین است
گویی که هر موج
پرخاشگر در گوش ما گوید به فریاد
آن شبرو مست
آن آتشین تیری که بر مرغان عاشق
راه سفر بست
از دامن این خاک برجست!
*پادافره:کیفر
💚🤍❤️ @AdabSar
سراینده و گوینده: #هما_ارژنگی
۲۵ دی ۱۳۹۸
این چامه را به یاد عزیزان پرکشیده و بیگناهی که درآسمان، بازیچهی ترکش وآتش شدند، و برای عزیزانی که در خشم سیلاب گرفتار آمدهاند، سرودهام.
آنگاه که با نابخردی، آرامش زمین و آسمان را بر هم میزنیم، جز مرگ و ویرانی توشهای برنمیگیریم.
توفانیام، چون موج دریا بیقرارم
دیگر توان دم فروبستن ندارم
اینجا، هوای مرگ و کشتار قناریست
تنها صدا، آوای تلخ سوگواریست
در ماتم گلهای خونآلود و پرپر
بر سفرهی اشک و عزا بنشسته مادر
اینجا، حراجستان گلهای بهار است
دلهای باغ و باغبانش داغدار است
اینجا، زمین و آسمان با ما به جنگاند
آزرده دل از موشک و تیر و تفنگاند
وین سنگدل تنداب نابشگون و غران
کاین سان ز جا برمیکَنَد سامان و بنیان
پژواک خشمی سهمگین و آتشین است
پاداَفرَهی* توفنده بر چهر زمین است
گویی که هر موج
پرخاشگر در گوش ما گوید به فریاد
آن شبرو مست
آن آتشین تیری که بر مرغان عاشق
راه سفر بست
از دامن این خاک برجست!
*پادافره:کیفر
💚🤍❤️ @AdabSar
🌳🌿 به یاد تو...
سراینده و فرستنده: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
۲ آذر سال ۱۴۰۰ خورشیدی
🌿🌳
به یاد تو، به ساز خود، به هر زخمه، هنرمندانه میمویم
از آن گیسوی افشانت، تن سبزت، سخن در چامه میگویم
تو را از آسمان روشن اندیشه تا ژرفای هممهری
تو را جانانه، اُستادانه با پروا، به هوش دیده میپویم
چه آگاهانه میپویم، خِرَدورزانه چون جویندهای دانا
ز وِولی* و اوجا* و مَمرِز* و توسکا*، ز
ویشکایت* هوای تازه میجویم
رخ پژمردهی بینجِنـِشایم* در کویر کشتزارم را
به آب تیرِم و لار و تَجَنرودت، به آب چشمه میشویم
به خوابم تا که میآیی، به پندارم، به گاه مست و هشیارم
به سان نوجِ* اُممید از دلِ بیشه، به سَدها* ریشه میرویم
چنان مهران مـهـرپیشه را شوریده و خواهان خود کردی
که مشک ناب فرهنگ و زبانت را همی* مستانه میبویم
🌿🌳
*پینوشت۱ واژگان تبری بهکار رفته در این سروده:
وِولی، اوجا، ممرز و توسکا: از درختان جنگل مازندران
ویشکا: بیشه و جنگل
بینجِ نـِشا: نشای شالی
تیرِم، لار، تجنرود و چشمهکیله: از رودهای مازندران
نوج: جوانه
*پینوشت ۲:
سَدها: ۱۰۰ها
همی: همیشه
#چکامه_پارسی
🌿🌳 @AdabSar
سراینده و فرستنده: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
۲ آذر سال ۱۴۰۰ خورشیدی
🌿🌳
به یاد تو، به ساز خود، به هر زخمه، هنرمندانه میمویم
از آن گیسوی افشانت، تن سبزت، سخن در چامه میگویم
تو را از آسمان روشن اندیشه تا ژرفای هممهری
تو را جانانه، اُستادانه با پروا، به هوش دیده میپویم
چه آگاهانه میپویم، خِرَدورزانه چون جویندهای دانا
ز وِولی* و اوجا* و مَمرِز* و توسکا*، ز
ویشکایت* هوای تازه میجویم
رخ پژمردهی بینجِنـِشایم* در کویر کشتزارم را
به آب تیرِم و لار و تَجَنرودت، به آب چشمه میشویم
به خوابم تا که میآیی، به پندارم، به گاه مست و هشیارم
به سان نوجِ* اُممید از دلِ بیشه، به سَدها* ریشه میرویم
چنان مهران مـهـرپیشه را شوریده و خواهان خود کردی
که مشک ناب فرهنگ و زبانت را همی* مستانه میبویم
🌿🌳
*پینوشت۱ واژگان تبری بهکار رفته در این سروده:
وِولی، اوجا، ممرز و توسکا: از درختان جنگل مازندران
ویشکا: بیشه و جنگل
بینجِ نـِشا: نشای شالی
تیرِم، لار، تجنرود و چشمهکیله: از رودهای مازندران
نوج: جوانه
*پینوشت ۲:
سَدها: ۱۰۰ها
همی: همیشه
#چکامه_پارسی
🌿🌳 @AdabSar
ادبسار
🏰 واژههای پارسی در زبان تازی خوامزکه = از پارسی خامیز، خامآمیز، گوشت تکهی گوسفند و یا گوساله که در روغن سرخ میکنند خوان = از پارسی خوانچه، سفره یا تبق کوچک خوانسالار = از پارسی خوانسالار، سرآشپز خَوتَل = از پارسی خیتالی، زندهدل، خوشسخن، دانای تیز دل…
💭 واژههای پارسی در زبان تازی
خوشبوش = از پارسی خوشپوش
خُوش = تازی گشته ی خوُش (باشه، خوب)
خوشَق = از پارسی خوشه
خَولَنجان = از پارسی خاولنجان، از گیاهان دارویی
خَوَند = از پارسی خاوند یا خداوند
خوی = از پارسی خوی، سرشت
خیار = از پارسی خیار
خیار شنَبر = از پارسی خیار چمبر
خَیال = از پارسی خولیا، گمان، سَمراد(وهم، پندار، خیال)
خَیر = از پارسی خیر، نیک، والایی، بخشندگی
خَیربَوّا = دانه گیاهی مانند هیل(به گمان همان هِل باشد)
خیری = از خشخاش زرد بیابانی، گلی خوشبو زردرنگ و میان سیاه
خَیزران = از پارسی خیزران، نی
خَیسَفوج = از پارسی خیشَفوج، پنبهدانه
خیش = از پارسی کیش، پارچهی یانی (کتانی) زبر و درشت و ارزان
خِیم = از پارسی خیم، خوی، ذات، سرشت، نهاد، ریشه، بن
خنیاکرین = از پارسی خنُیاگر، خواننده، رامشگر
💭 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
💭 @AdabSar
خوشبوش = از پارسی خوشپوش
خُوش = تازی گشته ی خوُش (باشه، خوب)
خوشَق = از پارسی خوشه
خَولَنجان = از پارسی خاولنجان، از گیاهان دارویی
خَوَند = از پارسی خاوند یا خداوند
خوی = از پارسی خوی، سرشت
خیار = از پارسی خیار
خیار شنَبر = از پارسی خیار چمبر
خَیال = از پارسی خولیا، گمان، سَمراد(وهم، پندار، خیال)
خَیر = از پارسی خیر، نیک، والایی، بخشندگی
خَیربَوّا = دانه گیاهی مانند هیل(به گمان همان هِل باشد)
خیری = از خشخاش زرد بیابانی، گلی خوشبو زردرنگ و میان سیاه
خَیزران = از پارسی خیزران، نی
خَیسَفوج = از پارسی خیشَفوج، پنبهدانه
خیش = از پارسی کیش، پارچهی یانی (کتانی) زبر و درشت و ارزان
خِیم = از پارسی خیم، خوی، ذات، سرشت، نهاد، ریشه، بن
خنیاکرین = از پارسی خنُیاگر، خواننده، رامشگر
💭 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
💭 @AdabSar
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔺تقسیم = بخش، بخشش
🔺تقسیمکردن = بخشیدن، بخشکردن
🔺مقسوم = بخشی، بَهرآور
🔺مقسومعلیه = بخشیاب، بَهرگیر
🔺قابل قسمت = بخشپذیر، بهرهپذیر
🔺قابلیت قسمت = بخشپذیری
🔺حاصل تقسیم = بخشاَندوزه
🔺قسمت = بخش
🔺قسمتپذیر = بخشپذیر
🔺غیرقابل قسمت = بخشناپذیر
🔺خارج قسمت = بهر
✍نمونه:
🔺۹ را بر ۳ تقسیم کنید =
۹ را بر ۳ بخش کنید
🔺۶ تقسیم بر ۶ مساوی است با ۱ =
۶ بخش بر ۶ برابر است با ۱
🔺۱۰ بر ۵ قابل قسمت است =
۱۰ بر ۵ بخشپذیر است
🔺۱۰ بر ۳ غیر قابل قسمت نیست =
۱۰ بر ۳ بخشپذیر نیست
۱۰ بر ۳ بخشناپذیر است
🔺تفسیم کردن ۲ بر ۲ خیلی سهل است =
بخشکردن ۲ بر ۲ بسیار آسان است
بخشیدن ۲ بر ۲ بسیار ساده است
🔺۴۲ مقسوم و ۷ مقسومعلیه آن است =
۴۲ بـَهرآور و ۷ بَهرگیر آن است
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#تقسیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔺تقسیم = بخش، بخشش
🔺تقسیمکردن = بخشیدن، بخشکردن
🔺مقسوم = بخشی، بَهرآور
🔺مقسومعلیه = بخشیاب، بَهرگیر
🔺قابل قسمت = بخشپذیر، بهرهپذیر
🔺قابلیت قسمت = بخشپذیری
🔺حاصل تقسیم = بخشاَندوزه
🔺قسمت = بخش
🔺قسمتپذیر = بخشپذیر
🔺غیرقابل قسمت = بخشناپذیر
🔺خارج قسمت = بهر
✍نمونه:
🔺۹ را بر ۳ تقسیم کنید =
۹ را بر ۳ بخش کنید
🔺۶ تقسیم بر ۶ مساوی است با ۱ =
۶ بخش بر ۶ برابر است با ۱
🔺۱۰ بر ۵ قابل قسمت است =
۱۰ بر ۵ بخشپذیر است
🔺۱۰ بر ۳ غیر قابل قسمت نیست =
۱۰ بر ۳ بخشپذیر نیست
۱۰ بر ۳ بخشناپذیر است
🔺تفسیم کردن ۲ بر ۲ خیلی سهل است =
بخشکردن ۲ بر ۲ بسیار آسان است
بخشیدن ۲ بر ۲ بسیار ساده است
🔺۴۲ مقسوم و ۷ مقسومعلیه آن است =
۴۲ بـَهرآور و ۷ بَهرگیر آن است
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#تقسیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🍀🍀🍀
🍀🍀
🍀
جهانا شگفتا که کَردار توست
هم از تو شکسته هم از تو دُرُست
ازین دو* یکی را نجنبید مهر
خرَد دور بُدْ مِهر ننمود چهر
همی بچه را بازداند سُتور
چه ماهی به دریا چه در دشت گور
نداندهمی مردم از رنجِ آز
یَکی دشمنی را ز فرزند باز
#فردوسی
————————–——
*رستم و سهراب
و در این هفته امید آن:
که یزدان تو را زندگانی دهاد
هَمَتْ خوبی و کامرانی دهاد
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🍀
🍀🍀
🍀🍀🍀
🍀🍀
🍀
جهانا شگفتا که کَردار توست
هم از تو شکسته هم از تو دُرُست
ازین دو* یکی را نجنبید مهر
خرَد دور بُدْ مِهر ننمود چهر
همی بچه را بازداند سُتور
چه ماهی به دریا چه در دشت گور
نداندهمی مردم از رنجِ آز
یَکی دشمنی را ز فرزند باز
#فردوسی
————————–——
*رستم و سهراب
و در این هفته امید آن:
که یزدان تو را زندگانی دهاد
هَمَتْ خوبی و کامرانی دهاد
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🍀
🍀🍀
🍀🍀🍀