🌱📗 واژهی «ادب» از پارسی میانه و از ریشهی اوستایی dip که در سنگنبشتهی داریوش به مانک «نوشته» است، گرفته شده است. تازیان پس از چیرگی بر ایران روش کشورداری را از ایرانیان آموختند و سازههای دیوانی و دفتر به زبان آنها راه یافت. میتوانید بنگرید به بازمانههای آن در واژههای دبستان و دبیرستان (جای نوشتن کودکان)، دیوان (جای نوشتن)، دبیر (نویسنده)، دیباچه (نوشته کوتاه) و دوات (جوهری که با آن مینویسند) از ریشهی اوستایی آن گرفته شده است.
ما نویسه(الفبا)ی خود را از ایلامیان گرفتهایم که در ایران کهن میزیستند و آنان این واژه را duppi نام نهادند و پس از آن ایرانیان برای خط و نوشتار(بر پایهی کتیبههای میخی) این واژه را dipi نام نهادند.
از این گذشته «طاها حسین» دانشمند مسری(مصری) بر آن است که واژهی ادب از زبان بیگانه به زبان تازی آمده است. همچنین در بررسیهای خود میبینیم که تا پیش از تاخت تازیان به ایران، در هیچ یک از نوشتههای آنها، واژهی ادب به کار نرفته است.
✍ فرستنده #بزرگمهر_صالحی
📗 بازخَنها:
۱- فرهنگ اسلامی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عربی، محمدی، ۳۸۷.
۲- واژههای فارسی عربی شده، ترجمه طبیبیان، ۱۰۱.
۳- مقدمه کتاب واژههای دخیل در قرآن مجید، بدرهای، ۳۴.
📗🌱 @AdabSar
ما نویسه(الفبا)ی خود را از ایلامیان گرفتهایم که در ایران کهن میزیستند و آنان این واژه را duppi نام نهادند و پس از آن ایرانیان برای خط و نوشتار(بر پایهی کتیبههای میخی) این واژه را dipi نام نهادند.
از این گذشته «طاها حسین» دانشمند مسری(مصری) بر آن است که واژهی ادب از زبان بیگانه به زبان تازی آمده است. همچنین در بررسیهای خود میبینیم که تا پیش از تاخت تازیان به ایران، در هیچ یک از نوشتههای آنها، واژهی ادب به کار نرفته است.
✍ فرستنده #بزرگمهر_صالحی
📗 بازخَنها:
۱- فرهنگ اسلامی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عربی، محمدی، ۳۸۷.
۲- واژههای فارسی عربی شده، ترجمه طبیبیان، ۱۰۱.
۳- مقدمه کتاب واژههای دخیل در قرآن مجید، بدرهای، ۳۴.
📗🌱 @AdabSar
بترس از تیرِ آهِ من كه چون شد گرمِ نالیدن
دل دیوانهی من دوست از دشمن نمیداند
#آصف_خان
#چکامه_پارسی
☔️ @AdabSar
دل دیوانهی من دوست از دشمن نمیداند
#آصف_خان
#چکامه_پارسی
☔️ @AdabSar
ادبسار
🔆 واژگان پارسی در زبان عربی تَأدُّب = از ریشهی پارسی ادب، ادب یافتن تَأدیب = از ریشهی پارسی ادب، گوشمالی، ادب آمُوختَن تاریخ = از ریشهی پارسی ماهُروز (مورخ)، کارنامک، رُوزمِه تافته = از پارسی تافتن، پارچهی ابریشمی تامول = از پارسی تَملُول، تَنبول، برگ…
🪵 واژگان پارسی در زبان عربی
تُبّان = از ریشهی پارسی تنبان، شلوار ملهوان یا کشتیبان
تَبَت = از پارسی تب و تاب، بریده شده
تَبَرُّج = از پارسی بَرَج (زیور، زینت)، خودآرایی
تبَسی (عراقی) = از پارسی تبشی، سینی کوچک برای نوشیدن چای
تبل (عراقی) = از پارسی توپال (فلز)، خرده توپال
تبَه = از پارسی تَب، نگرانی
تَبهرس = از پارسی بهی و رس (رسیدن)، خودپسندی
تتوُّج، تَتویج = از ریشهی پارسی تاج، تاجگزاری
تِجاب = از پارسی تیزاب
تَجانُس = از ریشهی پارسی جنس، همجنسی و هَم گِنی برابر همانندی
تُجاف = از پارسی تنپناه، جامهی پوشنده ی تن
تَجوَری = از پارسی تاجوری، بَرتن
تجَورُب = از پارسی گُوراب (جوراب)، جوراب پوشیدن
تَجَمُّع = از ریشهی اوستایی جَم، جم شدن، گردایی، همایش، اَنجُمَنی
تجَوهُر = از ریشهی پارسی گوهر، گوهر داشتن
تَجنیس = از ریشهی پارسی جنس، هم جنس کردن، همگُن کردن(گُن = مانند)
تَخ = از پارسی تفالهی کُنجد، فشردهی کنجد و خاز، ترش
تختبند = از پارسی سقف چوپی، تخته کبندی
تختبوش = از پارسی تختهپوش، اتاق چوبی بر روی سرداب
تخت، تختج = از پارسی تخت، تخته، تختخواب
تختدار = برابر پارسی نیرومند، فرماندار
تختروان = از پارسی تختروان، هودج
تختبوش = از پارسی تختهپوش، جایی مانند کف خانه یا پشتبام که با تختهی نازک یا کلفت پوشانده باشند.
🪵 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🪵 @AdabSar
تُبّان = از ریشهی پارسی تنبان، شلوار ملهوان یا کشتیبان
تَبَت = از پارسی تب و تاب، بریده شده
تَبَرُّج = از پارسی بَرَج (زیور، زینت)، خودآرایی
تبَسی (عراقی) = از پارسی تبشی، سینی کوچک برای نوشیدن چای
تبل (عراقی) = از پارسی توپال (فلز)، خرده توپال
تبَه = از پارسی تَب، نگرانی
تَبهرس = از پارسی بهی و رس (رسیدن)، خودپسندی
تتوُّج، تَتویج = از ریشهی پارسی تاج، تاجگزاری
تِجاب = از پارسی تیزاب
تَجانُس = از ریشهی پارسی جنس، همجنسی و هَم گِنی برابر همانندی
تُجاف = از پارسی تنپناه، جامهی پوشنده ی تن
تَجوَری = از پارسی تاجوری، بَرتن
تجَورُب = از پارسی گُوراب (جوراب)، جوراب پوشیدن
تَجَمُّع = از ریشهی اوستایی جَم، جم شدن، گردایی، همایش، اَنجُمَنی
تجَوهُر = از ریشهی پارسی گوهر، گوهر داشتن
تَجنیس = از ریشهی پارسی جنس، هم جنس کردن، همگُن کردن(گُن = مانند)
تَخ = از پارسی تفالهی کُنجد، فشردهی کنجد و خاز، ترش
تختبند = از پارسی سقف چوپی، تخته کبندی
تختبوش = از پارسی تختهپوش، اتاق چوبی بر روی سرداب
تخت، تختج = از پارسی تخت، تخته، تختخواب
تختدار = برابر پارسی نیرومند، فرماندار
تختروان = از پارسی تختروان، هودج
تختبوش = از پارسی تختهپوش، جایی مانند کف خانه یا پشتبام که با تختهی نازک یا کلفت پوشانده باشند.
🪵 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🪵 @AdabSar
واژهگزینی برای #نوستالژی و بایستگی نگاه تازه
با درود. چندی پیش از شما خواستیم برابرهای پارسیِ پیشنهادیِ خود را برای واژهی «نوستالژی» بفرستید تا در ادبسار همرسانی کنیم و در پایان نیز با رایگیری واژهی برگزیدهی کاربرانِ ادبسار را بنمایانیم.
در این بازه نزدیک به نود واژهی پارسی فرستاده شد، واژههای زیبایی که در ادبسار همرسانی شد و دیدید. ولی برای رایگیری تنها به ۹ واژه رسیدیم که پارسی، نوپَدید، کوتاه و برگردانِ واژهی نوستالژی بودند.
واژهی «نوستالژی»(به انگلیسی: Nostalgia، به فرانسوی: Nostalgie) از آمیختن دو واژهی یونانی ساخته شده است: «Nostos»(=بازگشت) و «Algia»(=رنج و درد کشیدن).
نوستالژی واکنش و سُهِشی(احساسی) است که هنگام اندیشیدن به گذشته به ما دست میدهد که بیشتر با اندوه، افسوس، دلتنگی و ازدستدادگی همراه است.
برای داشتن گزینههای بیشتر بر آن شدیم زمان دیگری بگذاریم و از شما هموندان درخواست کنیم با نگاه به فرانمایی(توضیح) بالا و تا روز چهارشنبه برابر پیشنهادی خود را برای واژهی نوستالژی بفرستید تا در پایان هفته به رای بگذاریم.
پیام آغازین پویش را در اینجا ببینید:
www.tg-me.com/AdabSar/18606
با درود. چندی پیش از شما خواستیم برابرهای پارسیِ پیشنهادیِ خود را برای واژهی «نوستالژی» بفرستید تا در ادبسار همرسانی کنیم و در پایان نیز با رایگیری واژهی برگزیدهی کاربرانِ ادبسار را بنمایانیم.
در این بازه نزدیک به نود واژهی پارسی فرستاده شد، واژههای زیبایی که در ادبسار همرسانی شد و دیدید. ولی برای رایگیری تنها به ۹ واژه رسیدیم که پارسی، نوپَدید، کوتاه و برگردانِ واژهی نوستالژی بودند.
واژهی «نوستالژی»(به انگلیسی: Nostalgia، به فرانسوی: Nostalgie) از آمیختن دو واژهی یونانی ساخته شده است: «Nostos»(=بازگشت) و «Algia»(=رنج و درد کشیدن).
نوستالژی واکنش و سُهِشی(احساسی) است که هنگام اندیشیدن به گذشته به ما دست میدهد که بیشتر با اندوه، افسوس، دلتنگی و ازدستدادگی همراه است.
برای داشتن گزینههای بیشتر بر آن شدیم زمان دیگری بگذاریم و از شما هموندان درخواست کنیم با نگاه به فرانمایی(توضیح) بالا و تا روز چهارشنبه برابر پیشنهادی خود را برای واژهی نوستالژی بفرستید تا در پایان هفته به رای بگذاریم.
پیام آغازین پویش را در اینجا ببینید:
www.tg-me.com/AdabSar/18606
دلم آشفتهی آن مایهی ناز است هنوز
مرغ پرسوخته در پنجهی باز است هنوز
جان به لب آمد و لب بر لب جانان نرسيد
دل به جان آمد و او بر سر ناز است هنوز
#عماد_خراسانی
#چکامه_پارسی
🪁 @AdabSar
مرغ پرسوخته در پنجهی باز است هنوز
جان به لب آمد و لب بر لب جانان نرسيد
دل به جان آمد و او بر سر ناز است هنوز
#عماد_خراسانی
#چکامه_پارسی
🪁 @AdabSar
ادبسار
واژهگزینی برای #نوستالژی و بایستگی نگاه تازه با درود. چندی پیش از شما خواستیم برابرهای پارسیِ پیشنهادیِ خود را برای واژهی «نوستالژی» بفرستید تا در ادبسار همرسانی کنیم و در پایان نیز با رایگیری واژهی برگزیدهی کاربرانِ ادبسار را بنمایانیم. در این بازه…
💭 دنبالهی واژهگزینی برای «نوستالژی»:
✍ بهروز عزیزی دیناروند:
درود بر شما
بگمانم بهترین واژه برای جایگزین نوستالوژی «ویردار» هست. کهن واژهای ماندگار. چرا که ویردار همانست که انسان بمثل بوی خوشی میشنود
و این بوی، گذشته را به ویرش میآورد.....
درود
✍ کوروش دورکی بختیاری:
درود برشما. جایگزین نوستالژی
«ویراگَشت»: سیر و سیاحت خاطرات
«ویرایِشت»: مرورِ خاطرات هرچند وخت
«پِچزار» = پزار (زمزمه اندوهناک روی لب همراه با ناله) + چزار (افسوس و اندوه و حسرت)
✍ خسرو:
درود مهربانو
«اندوهیاد» یا «اندهیاد» بهجای نوستالژی
✍ مهدی:
درود فراوان. نوستالژی:
«اندوهیاد»، «گذراندوه»، «اندوهانه» و «افسوسانه»
✍ نیلوفر آبی:
با عرض سلام و وقت بخیر
هم معنی واژه نوستالژی = «یادین»، «یادآه» و «یادهین»
✍ یاسین:
برابرِ پیشنهادی من: «اندوهیاد»
✍ ونداد:
واژه پیشنهادی من «دیریاد» است
این واژه خنثی میباشد چرا که نوستالژی میتواند یاد آور لحظههای خوب یا حتی تلخ باشد بنابراین باید واژه جایگزین آن تنها به گذری به گذشته اشاره کند. با سپاس از زحمات شما
✍ حسین کرامتنیا:
درود بر شما و همه همراهان ارجمند ادبسار.
از آنجا که واژه «نوستالژی» امروزه دیگر تنها برای از دست دادن و افسوس بهکار نمیرود و ما برای هر چیز آشنایی که ما را به یاد گذشتهها (چه شیرین و چه غمانگیز) میاندازد از این واژه بهره میجوییم، نخستین پیشنهاد من واژه «آشنایاد» است که تا اندازهای این مانک را در بر میگیرد. از سوی دیگر هم، چنین یادهایی همیشه در دل و روان ما زندهاند؛ پس میتوان «تپندهیاد» را نیز پیشنهاد کرد. برای همتای پارسی «نوستالژیک» نیز «یادانگیز» یا «یادافروز» را پیشنهاد میکنم.
روزگارتان فرخنده
✍ احمدنژاد:
درود بیکران. اینجانب برای واژه نوستالژی، واژه ترکیبی «ویرآهی» را پیشنهاد میدهم. ویر به معنی یاد و خاطره، آه هم همان آه کشیدن و حسرت میباشد. ما هنوز از واژه ویر در گویش خودمان بهره میبریم.
با سپاس
✍ حمید رضوی:
نوستالژی: «پیرنجپایی»، «دیراندوهان» و «آهرنجپویه»
👈 دوستان گرامی واژگانی که پیشتر پیشنهاد و همرسانی شده بود، ناگزیر از میان پیامهای شما کنار گذاشته شده و پیشنهادهای تازه همرسانی میشود.
👈 برای دیدن هر آنچه دربارهی این واژه در ادبسار آمده، برچسب #نوستالژی را دنبال کنید.
👈 همچنان میتوانید پیشنهادهای خود را با نگاه به این فرانمایی(توضیح)
www.tg-me.com/AdabSar/18729
برای ما بفرستید:
@New_View
@MajidDorri
✍ بهروز عزیزی دیناروند:
درود بر شما
بگمانم بهترین واژه برای جایگزین نوستالوژی «ویردار» هست. کهن واژهای ماندگار. چرا که ویردار همانست که انسان بمثل بوی خوشی میشنود
و این بوی، گذشته را به ویرش میآورد.....
درود
✍ کوروش دورکی بختیاری:
درود برشما. جایگزین نوستالژی
«ویراگَشت»: سیر و سیاحت خاطرات
«ویرایِشت»: مرورِ خاطرات هرچند وخت
«پِچزار» = پزار (زمزمه اندوهناک روی لب همراه با ناله) + چزار (افسوس و اندوه و حسرت)
✍ خسرو:
درود مهربانو
«اندوهیاد» یا «اندهیاد» بهجای نوستالژی
✍ مهدی:
درود فراوان. نوستالژی:
«اندوهیاد»، «گذراندوه»، «اندوهانه» و «افسوسانه»
✍ نیلوفر آبی:
با عرض سلام و وقت بخیر
هم معنی واژه نوستالژی = «یادین»، «یادآه» و «یادهین»
✍ یاسین:
برابرِ پیشنهادی من: «اندوهیاد»
✍ ونداد:
واژه پیشنهادی من «دیریاد» است
این واژه خنثی میباشد چرا که نوستالژی میتواند یاد آور لحظههای خوب یا حتی تلخ باشد بنابراین باید واژه جایگزین آن تنها به گذری به گذشته اشاره کند. با سپاس از زحمات شما
✍ حسین کرامتنیا:
درود بر شما و همه همراهان ارجمند ادبسار.
از آنجا که واژه «نوستالژی» امروزه دیگر تنها برای از دست دادن و افسوس بهکار نمیرود و ما برای هر چیز آشنایی که ما را به یاد گذشتهها (چه شیرین و چه غمانگیز) میاندازد از این واژه بهره میجوییم، نخستین پیشنهاد من واژه «آشنایاد» است که تا اندازهای این مانک را در بر میگیرد. از سوی دیگر هم، چنین یادهایی همیشه در دل و روان ما زندهاند؛ پس میتوان «تپندهیاد» را نیز پیشنهاد کرد. برای همتای پارسی «نوستالژیک» نیز «یادانگیز» یا «یادافروز» را پیشنهاد میکنم.
روزگارتان فرخنده
✍ احمدنژاد:
درود بیکران. اینجانب برای واژه نوستالژی، واژه ترکیبی «ویرآهی» را پیشنهاد میدهم. ویر به معنی یاد و خاطره، آه هم همان آه کشیدن و حسرت میباشد. ما هنوز از واژه ویر در گویش خودمان بهره میبریم.
با سپاس
✍ حمید رضوی:
نوستالژی: «پیرنجپایی»، «دیراندوهان» و «آهرنجپویه»
👈 دوستان گرامی واژگانی که پیشتر پیشنهاد و همرسانی شده بود، ناگزیر از میان پیامهای شما کنار گذاشته شده و پیشنهادهای تازه همرسانی میشود.
👈 برای دیدن هر آنچه دربارهی این واژه در ادبسار آمده، برچسب #نوستالژی را دنبال کنید.
👈 همچنان میتوانید پیشنهادهای خود را با نگاه به این فرانمایی(توضیح)
www.tg-me.com/AdabSar/18729
برای ما بفرستید:
@New_View
@MajidDorri
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻مؤنث/مونث= ماده، مادینه، مادین، زنانه
🔻تأنیث/تانیث= مادگی، مادینگی، مادینهسازی
🔻تانیث معنوی= خودمادینگی
🔻علامت تانیث= نشان مادینگی
🔻اُنثی= ماده، مادینه، زن، زنانه، زنینه
🔻اِناث/اُنُث/اُناثی = مادگان، زنان
✍نمونه:
🔺کلماتی مثل «شمس»، «ارض» و «زینب» بدون داشتن علامت تانیث، تانیث معنوی دارند=
واژههایی مانند شمس، ارض و زینب بی داشتن نشانهی مادینگی، به خود مادینهاند/خودمادینهاند/خودمادینگی دارند
🔺بعضی از کلمات عربی را با اضافهکردن «ة» به آخر، از تذکیر به تانیث تغییر میدهند=
برخی از واژگان اَرَبی را با افزودن «ة» به پایان، از نرینگی به مادینگی میدِگرانند
🔺متاسفانه در بعضی نقاط دنیا جنس مؤنث را ضعیفه میدانند=
شوربختانه در برخی از سرزمینها مادینگان/زنان را ناتوان میدانند
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#مونث #مؤنث #تانیث #تأنیث #انثی #اناث #انث #اناثی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻مؤنث/مونث= ماده، مادینه، مادین، زنانه
🔻تأنیث/تانیث= مادگی، مادینگی، مادینهسازی
🔻تانیث معنوی= خودمادینگی
🔻علامت تانیث= نشان مادینگی
🔻اُنثی= ماده، مادینه، زن، زنانه، زنینه
🔻اِناث/اُنُث/اُناثی = مادگان، زنان
✍نمونه:
🔺کلماتی مثل «شمس»، «ارض» و «زینب» بدون داشتن علامت تانیث، تانیث معنوی دارند=
واژههایی مانند شمس، ارض و زینب بی داشتن نشانهی مادینگی، به خود مادینهاند/خودمادینهاند/خودمادینگی دارند
🔺بعضی از کلمات عربی را با اضافهکردن «ة» به آخر، از تذکیر به تانیث تغییر میدهند=
برخی از واژگان اَرَبی را با افزودن «ة» به پایان، از نرینگی به مادینگی میدِگرانند
🔺متاسفانه در بعضی نقاط دنیا جنس مؤنث را ضعیفه میدانند=
شوربختانه در برخی از سرزمینها مادینگان/زنان را ناتوان میدانند
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#مونث #مؤنث #تانیث #تأنیث #انثی #اناث #انث #اناثی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
Forwarded from ادبسار
با درود 🌷
دوستان تازهپیوسته به ادبسار خوشآمدید. مایهی شادی است که پویش پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی با کوشش همتباران و پارسیزبانان سراسر جهان گسترده و فراگیر شود.
برای آشنایی بیشتر با ادبسار این راهنما را بخوانید:
www.tg-me.com/AdabSar/17453
دوستان تازهپیوسته به ادبسار خوشآمدید. مایهی شادی است که پویش پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی با کوشش همتباران و پارسیزبانان سراسر جهان گسترده و فراگیر شود.
برای آشنایی بیشتر با ادبسار این راهنما را بخوانید:
www.tg-me.com/AdabSar/17453
شوخی که گسسته بود پیمان از من
بنشسته برم کشیده دامان از من
چون برگ گلی که با صبا* آویزد
هم با من بود و هم گریزان از من
#ملاذوقی_اردستانی
#چکامه_پارسی
*تنها واژهی بیگانه
فرتور(عکس) از: Barry Yanowitz
🍃 @AdabSar
بنشسته برم کشیده دامان از من
چون برگ گلی که با صبا* آویزد
هم با من بود و هم گریزان از من
#ملاذوقی_اردستانی
#چکامه_پارسی
*تنها واژهی بیگانه
فرتور(عکس) از: Barry Yanowitz
🍃 @AdabSar
ادبسار
💭 دنبالهی واژهگزینی برای «نوستالژی»: ✍ بهروز عزیزی دیناروند: درود بر شما بگمانم بهترین واژه برای جایگزین نوستالوژی «ویردار» هست. کهن واژهای ماندگار. چرا که ویردار همانست که انسان بمثل بوی خوشی میشنود و این بوی، گذشته را به ویرش میآورد..... درود ✍ کوروش…
💭 دنبالهی واژهگزینی برای «نوستالژی»:
✍ الهام بهرامی:
درود، واژهی پیشنهادی برای نوستالژی «تاسیان»
در زبان گیلکی به غربت ناشی از جای خالی کسی که بودنش ضروریه و نیست میگویند. به سفر کرده. به دلتنگی، وقتی دست و دل به کار نمیرود.
✍ اسکندری:
با درود، برای نوستالژی «یادآرند» و «یادآرِش» پیشنهاد میشود.
✍ سرمست آذر:
«استیان» پیشنهاد جناب امیر طاهری هست. نتوانستم ریشهاش را پیدا کنم.
امیر طاهری سردبیر روزنامه کیهان دوره پهلوی.
✍ سوشیانت:
درود. بابت جایگزینی نوستالوژی با توجه به ترجمه لغوی فرانسه آن میتوان از جایگزینی «بازرنج» و یا «بازاندوه» استفاده کرد و یا «رنج گشت» و «اندوهگشت»
با سپاس
✍ معمار ابراهیم:
درود بر یاران. بگمانم چون واژه کنونی نوستالژی به یادوارههای گذشته خوش و یا ناخوش گفته میشود، بهتراست پیشوند پسا یا پس در کنار یاد بنشیند.
«پسایاد» - «پسیاد»
باسپاس
👈 دوستان گرامی واژگانی که پیشتر پیشنهاد و همرسانی شده بود، ناگزیر از میان پیامهای شما کنار گذاشته شده و پیشنهادهای تازه همرسانی میشود.
👈 برای دیدن هر آنچه دربارهی این واژه در ادبسار آمده، برچسب #نوستالژی را دنبال کنید.
👈 پیشنهادهای خود را با نگاه به این فرانمایی(توضیح) برای ما بفرستید:
www.tg-me.com/AdabSar/18729
@New_View
@MajidDorri
✍ الهام بهرامی:
درود، واژهی پیشنهادی برای نوستالژی «تاسیان»
در زبان گیلکی به غربت ناشی از جای خالی کسی که بودنش ضروریه و نیست میگویند. به سفر کرده. به دلتنگی، وقتی دست و دل به کار نمیرود.
✍ اسکندری:
با درود، برای نوستالژی «یادآرند» و «یادآرِش» پیشنهاد میشود.
✍ سرمست آذر:
«استیان» پیشنهاد جناب امیر طاهری هست. نتوانستم ریشهاش را پیدا کنم.
امیر طاهری سردبیر روزنامه کیهان دوره پهلوی.
✍ سوشیانت:
درود. بابت جایگزینی نوستالوژی با توجه به ترجمه لغوی فرانسه آن میتوان از جایگزینی «بازرنج» و یا «بازاندوه» استفاده کرد و یا «رنج گشت» و «اندوهگشت»
با سپاس
✍ معمار ابراهیم:
درود بر یاران. بگمانم چون واژه کنونی نوستالژی به یادوارههای گذشته خوش و یا ناخوش گفته میشود، بهتراست پیشوند پسا یا پس در کنار یاد بنشیند.
«پسایاد» - «پسیاد»
باسپاس
👈 دوستان گرامی واژگانی که پیشتر پیشنهاد و همرسانی شده بود، ناگزیر از میان پیامهای شما کنار گذاشته شده و پیشنهادهای تازه همرسانی میشود.
👈 برای دیدن هر آنچه دربارهی این واژه در ادبسار آمده، برچسب #نوستالژی را دنبال کنید.
👈 پیشنهادهای خود را با نگاه به این فرانمایی(توضیح) برای ما بفرستید:
www.tg-me.com/AdabSar/18729
@New_View
@MajidDorri
ادبسار
🪵 واژگان پارسی در زبان عربی تُبّان = از ریشهی پارسی تنبان، شلوار ملهوان یا کشتیبان تَبَت = از پارسی تب و تاب، بریده شده تَبَرُّج = از پارسی بَرَج (زیور، زینت)، خودآرایی تبَسی (عراقی) = از پارسی تبشی، سینی کوچک برای نوشیدن چای تبل (عراقی) = از پارسی توپال…
💡 واژگان پارسی در زبان عربی
تَخَرُّم = از پارسی خُرًمی، پیرو بابک خرمدین
تخریص،تَخریصه = از پارسی تِیریز، خشتک پیراهن
تَخمین = از پارسی خُمانا(=گُمان) گمانه، برآورد، وَراَنداز،سنجش، دید زَد
تَذرُج = از پارسی تَذَرُو، تراج، قَرقاوُل، خروس بیابانی، تورنگ (گیلکی)
تُر = از پارسی ریسمان والادگر (بنا)
تُراج = از پارسی تُراج، دراج، کَبکَن، جیر، مرغی خوش رنگ مانند کبک
تَراشی، تراچی(گویش عراقی) = از پارسی گوشواره
تُربُد = تازی گشتهی تُربُد، گیاهی است تَرایمانآور(شکمرُو، اسهالآور)
تَرجُمان = از پارسی ترگمان، آرِشگری(معنی کردن)
تَرجمُهِ = از پارسی برگردان، نُرَند، آرشگری
تَرَس = از پارسی دشنام، بچهی زیرک (مَتروس= پر شده از آب و جز آن) دشنام یا سخنی برای هراساندن، مانند بیم دادن کودک زیرک و بازیگوش. بیشتر نُمارش(اشاره) به واژههایی است که در تازی از این واژه ساختهاند.
ترسانه، تُرسخانه (ترکی و تازی) = از پارسی انبار ساز و برگ جنگ، فیارخانه
تُرکاش = از پارسی ترکش(تیردان)
تَرکه = از پارسی ترکه، کلاهخود آهنی
تُرُنج، اَترُج = از پارسی ترنج
تُرَنجان = از پارسی تُرُنگان (گیلکی) بالَنگُو، از سبزیها
💡 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
💡 @AdabSar
تَخَرُّم = از پارسی خُرًمی، پیرو بابک خرمدین
تخریص،تَخریصه = از پارسی تِیریز، خشتک پیراهن
تَخمین = از پارسی خُمانا(=گُمان) گمانه، برآورد، وَراَنداز،سنجش، دید زَد
تَذرُج = از پارسی تَذَرُو، تراج، قَرقاوُل، خروس بیابانی، تورنگ (گیلکی)
تُر = از پارسی ریسمان والادگر (بنا)
تُراج = از پارسی تُراج، دراج، کَبکَن، جیر، مرغی خوش رنگ مانند کبک
تَراشی، تراچی(گویش عراقی) = از پارسی گوشواره
تُربُد = تازی گشتهی تُربُد، گیاهی است تَرایمانآور(شکمرُو، اسهالآور)
تَرجُمان = از پارسی ترگمان، آرِشگری(معنی کردن)
تَرجمُهِ = از پارسی برگردان، نُرَند، آرشگری
تَرَس = از پارسی دشنام، بچهی زیرک (مَتروس= پر شده از آب و جز آن) دشنام یا سخنی برای هراساندن، مانند بیم دادن کودک زیرک و بازیگوش. بیشتر نُمارش(اشاره) به واژههایی است که در تازی از این واژه ساختهاند.
ترسانه، تُرسخانه (ترکی و تازی) = از پارسی انبار ساز و برگ جنگ، فیارخانه
تُرکاش = از پارسی ترکش(تیردان)
تَرکه = از پارسی ترکه، کلاهخود آهنی
تُرُنج، اَترُج = از پارسی ترنج
تُرَنجان = از پارسی تُرُنگان (گیلکی) بالَنگُو، از سبزیها
💡 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
💡 @AdabSar
🌼🌸🌺
🌸🌺
🌺
اگر دادگر باشی ای شهریار
نمانی و نامت بود یادگار
تنِ خویش را شاهِ بیدادگر
جز از گور و نَفرین نیارد بهسر
اگر پیشه دارد دلت راستی
چُنان دان که گیتی بیاراستی
چو خواهی سِتایش پس ازمرگِ تو
خرد باید ای تاجور ترگِ تو
#فردوسى
امید آن:
که روز و شَبان بر تو فرخنده باد
همه مهتران پیشِ تو بنده باد
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌺🌼
🌸🌺🌼
🌸🌺
🌺
اگر دادگر باشی ای شهریار
نمانی و نامت بود یادگار
تنِ خویش را شاهِ بیدادگر
جز از گور و نَفرین نیارد بهسر
اگر پیشه دارد دلت راستی
چُنان دان که گیتی بیاراستی
چو خواهی سِتایش پس ازمرگِ تو
خرد باید ای تاجور ترگِ تو
#فردوسى
امید آن:
که روز و شَبان بر تو فرخنده باد
همه مهتران پیشِ تو بنده باد
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌺🌼
🌸🌺🌼
ادبسار
💭 دنبالهی واژهگزینی برای «نوستالژی»: ✍ الهام بهرامی: درود، واژهی پیشنهادی برای نوستالژی «تاسیان» در زبان گیلکی به غربت ناشی از جای خالی کسی که بودنش ضروریه و نیست میگویند. به سفر کرده. به دلتنگی، وقتی دست و دل به کار نمیرود. ✍ اسکندری: با درود، برای نوستالژی…
💭 دنبالهی واژهگزینی برای «نوستالژی»:
✍ مسعود میرزایی:
میپندارم که "یادگار زادبوم" بتواند مانک را برساند...
یادگار خود احساس همراه با اندوه و شادی به تناسب آن شئ یا شخص رو میرساند و زادبوم هم میتوتند مفهوم خانه را برساند🌷
✍ مهدی عظیمپور:
درود بر شما
راهتان پویا عمرتان پایا
برای نوستالوژی واژهی «تنگدلانه» پیشنهاد میکنم.
✍ عبدمحمد سعیدیان:
درود به خدمتگزاران فرهنگ و ادب پارسی
در خصوص معادلسازی پارسی نوستالژی، در فرهنگ بختیاری وقتی کسی در مورد کنشها یا رفتارهایی در گذشته بوده و اکنون آن کنشها انجام نمیشود با افسوس یاد و صحبت کند می گویند «ویر ویرا» میکند، یعنی از خاطرات گذشته یاد میکند و یا در گذشته جستجو میکند. اصطلاح پیشنهادی من «ویرا ویر»، «ویر ویرا»، «دیرا ویر» و «ویرا دیر» میباشد.
با آرزوی فردایی بهتر
✍ فرشته سنگیان:
با سلام و درود
واژهی پیشنهادیام
برای نوستالژی: «یادآرا» میباشد.
با تشکر
✍ شاهحسینی:
درود بر دوستان پارسیدوست.
پیشنهاد من برای نوستالوژی واژه «ویرآه» یا «ویریاد» است. با سپاس از شما.
✍ کاظمی:
سلام و درود شبتون بخیر
سپاسگزار برای کانال بسیار مفیدتون خسته نباشید از تلاشی که انجام میدهید.
بسیار این طرح جایگذاری کلمه فارسی در جایگزینی نوستالژی لاتین
جالب هست. من کلمه «دلیاد/دلیاد»
را پیشنهاد میدهم.
موفق باشید
👈 دوستان گرامی واژگانی که پیشتر پیشنهاد و همرسانی شده بود، ناگزیر از میان پیامهای شما کنار گذاشته شده و پیشنهادهای تازه همرسانی میشود.
👈 برای دیدن هر آنچه دربارهی این واژه در ادبسار آمده، برچسب #نوستالژی را دنبال کنید.
👈 همچنان میتوانید پیشنهادهای خود را با نگاه به این فرانمایی(توضیح)
www.tg-me.com/AdabSar/18729
برای ما بفرستید:
@New_View
@MajidDorri
✍ مسعود میرزایی:
میپندارم که "یادگار زادبوم" بتواند مانک را برساند...
یادگار خود احساس همراه با اندوه و شادی به تناسب آن شئ یا شخص رو میرساند و زادبوم هم میتوتند مفهوم خانه را برساند🌷
✍ مهدی عظیمپور:
درود بر شما
راهتان پویا عمرتان پایا
برای نوستالوژی واژهی «تنگدلانه» پیشنهاد میکنم.
✍ عبدمحمد سعیدیان:
درود به خدمتگزاران فرهنگ و ادب پارسی
در خصوص معادلسازی پارسی نوستالژی، در فرهنگ بختیاری وقتی کسی در مورد کنشها یا رفتارهایی در گذشته بوده و اکنون آن کنشها انجام نمیشود با افسوس یاد و صحبت کند می گویند «ویر ویرا» میکند، یعنی از خاطرات گذشته یاد میکند و یا در گذشته جستجو میکند. اصطلاح پیشنهادی من «ویرا ویر»، «ویر ویرا»، «دیرا ویر» و «ویرا دیر» میباشد.
با آرزوی فردایی بهتر
✍ فرشته سنگیان:
با سلام و درود
واژهی پیشنهادیام
برای نوستالژی: «یادآرا» میباشد.
با تشکر
✍ شاهحسینی:
درود بر دوستان پارسیدوست.
پیشنهاد من برای نوستالوژی واژه «ویرآه» یا «ویریاد» است. با سپاس از شما.
✍ کاظمی:
سلام و درود شبتون بخیر
سپاسگزار برای کانال بسیار مفیدتون خسته نباشید از تلاشی که انجام میدهید.
بسیار این طرح جایگذاری کلمه فارسی در جایگزینی نوستالژی لاتین
جالب هست. من کلمه «دلیاد/دلیاد»
را پیشنهاد میدهم.
موفق باشید
👈 دوستان گرامی واژگانی که پیشتر پیشنهاد و همرسانی شده بود، ناگزیر از میان پیامهای شما کنار گذاشته شده و پیشنهادهای تازه همرسانی میشود.
👈 برای دیدن هر آنچه دربارهی این واژه در ادبسار آمده، برچسب #نوستالژی را دنبال کنید.
👈 همچنان میتوانید پیشنهادهای خود را با نگاه به این فرانمایی(توضیح)
www.tg-me.com/AdabSar/18729
برای ما بفرستید:
@New_View
@MajidDorri
جان جانان نوشدارو بعد* مرگ آوردهای
بهر گلهای بهاری تو تگرگ آوردهای
ما که خاریم و خس اندر زیر آتشدان تو
از چه رو از بهر کشتن سازوبرگ آوردهای
#محمدعلی_زرندی
#چکامه_پارسی
*تنها واژهی بیگانه
🥀 @AdabSar
بهر گلهای بهاری تو تگرگ آوردهای
ما که خاریم و خس اندر زیر آتشدان تو
از چه رو از بهر کشتن سازوبرگ آوردهای
#محمدعلی_زرندی
#چکامه_پارسی
*تنها واژهی بیگانه
🥀 @AdabSar
🌳🌍 روز جهانی پازیست*
زیستبوم
پنجم ژوئن روزی به پاس مهربانیهای زمین و آسمان به این نام آراسته شده است تا شاید برخی از خواب ناآگاهی بیدار شوند و با خود بیندیشند که چگونه ریزه ریزه جان پازیست را میگیرند و شیرهی جانش را میمکند .
روز جهانی پازیست روزی است که از سوی سازمان مردمان همپیمان (ملل متحد) برای افزایش آگاهی مردم و برای نگهداری از زیستبوم و برانگیزش کارآهیگران (سیاستمداران) برای گرفتن گزیرشهایی (تصمیماتی) برای رویارویی با نابودی گونههای زیستی و جانوری، به نام روز پازیست برگزیده شده است.
روز جهانی پازیست همچنین برای چیرگی بر آلودگی زمین با تینگه (پلاستیک) است.
دیرینگی روز جهانی پازیست به سال ۱۹۷۲ ترسایی بر میگردد. در آن سال برای نخستینبار، سازمان مردمان همپیمان همایشی را با درونمایه آدمی و زیست و بوم در شهر استکهلم سوئد برگزار کرد.
همزمان با برپایی این همایش، انجمن همگانی سازمان مردمان همپیمان، پیماننامه ای را آشُرد (تصویب کرد) که سرانجام به برپایی UNEP (برنامه پازیست مردمان همپیمان) انجامید.
از آن سال تاکنون این سازمان در سراسر جهان آیین ویژهای را برای این روز برگزار میکند.
آیینهای این روز میتواند به نماهای گوناگونی باشد: راهپیماییهای خیابانی، همایشهای دوچرخهسواری، نمایش، هماوردیهای نگارگری (نقاشی) و داستاننویسی در آموزشگاهها، درختکاری و کوششهای در پیوند با بازیافت، پاکسازی و…
آرمان برگزاری چنین آیینهایی کشاندن نگاه همگنان به کارهایی است که پازیست را آلوده و نابود میکند.
هر سال نیز یکی از برنامههایی که به سختی زیست و بوم را آژیر (تهدید) میکند به نام این روز برگزیده میشود.
*پینوشت نگارنده: چون زیستگاه برای جانوران بهکار می رود، از پیشوند پای در پایتخت و پایگاه (جایگاه زیستن) سود بردهام.
✍ نگارنده و فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#زیست_بوم
🌳🌍 @AdabSar
زیستبوم
پنجم ژوئن روزی به پاس مهربانیهای زمین و آسمان به این نام آراسته شده است تا شاید برخی از خواب ناآگاهی بیدار شوند و با خود بیندیشند که چگونه ریزه ریزه جان پازیست را میگیرند و شیرهی جانش را میمکند .
روز جهانی پازیست روزی است که از سوی سازمان مردمان همپیمان (ملل متحد) برای افزایش آگاهی مردم و برای نگهداری از زیستبوم و برانگیزش کارآهیگران (سیاستمداران) برای گرفتن گزیرشهایی (تصمیماتی) برای رویارویی با نابودی گونههای زیستی و جانوری، به نام روز پازیست برگزیده شده است.
روز جهانی پازیست همچنین برای چیرگی بر آلودگی زمین با تینگه (پلاستیک) است.
دیرینگی روز جهانی پازیست به سال ۱۹۷۲ ترسایی بر میگردد. در آن سال برای نخستینبار، سازمان مردمان همپیمان همایشی را با درونمایه آدمی و زیست و بوم در شهر استکهلم سوئد برگزار کرد.
همزمان با برپایی این همایش، انجمن همگانی سازمان مردمان همپیمان، پیماننامه ای را آشُرد (تصویب کرد) که سرانجام به برپایی UNEP (برنامه پازیست مردمان همپیمان) انجامید.
از آن سال تاکنون این سازمان در سراسر جهان آیین ویژهای را برای این روز برگزار میکند.
آیینهای این روز میتواند به نماهای گوناگونی باشد: راهپیماییهای خیابانی، همایشهای دوچرخهسواری، نمایش، هماوردیهای نگارگری (نقاشی) و داستاننویسی در آموزشگاهها، درختکاری و کوششهای در پیوند با بازیافت، پاکسازی و…
آرمان برگزاری چنین آیینهایی کشاندن نگاه همگنان به کارهایی است که پازیست را آلوده و نابود میکند.
هر سال نیز یکی از برنامههایی که به سختی زیست و بوم را آژیر (تهدید) میکند به نام این روز برگزیده میشود.
*پینوشت نگارنده: چون زیستگاه برای جانوران بهکار می رود، از پیشوند پای در پایتخت و پایگاه (جایگاه زیستن) سود بردهام.
✍ نگارنده و فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#زیست_بوم
🌳🌍 @AdabSar