➖گزارش به ملت ایران (۱)
🔻مسالهی ایران در کانونِ سیاست و عمل
➖بخش نخست
🖌عباس آخوندی - آبانماه ۹۷
🔸 زیستپذیری و قابلیت حرکت دو چالش بنیادین ایرانِ امروز به مفهوم سرزمینی و تمدن ایرانشهری است. منظور از زیستپذیری مجموعه عوامل عینی و ذهنی است که کیفیت زندگی مادی و معنوی ایرانیان، حس تعلق آنان به هویت سرزمینی، فرهنگ و تمدن ایرانشهری و احساس رضایتمندی آنان را از نحوهی زندگیشان نشان میدهد. مفهوم قابلیت حرکت ناظر بر سهولتِ جابجایی و روانی هرگونه حرکت اعم از حرکت فکری و ذهنی چون اندیشهها، نمادها، دانش، فن، هنر و موسیقی و یا حرکت فیزیکی پول، انسان و کالا و نحوهی شکلگیری شبکهها و جریانها است. از این منظر، چالشِ قابلیتِ حرکت به مفهوم کفایتِ گسترهی پوشش و میزان در همتنیدگیِ شبکههای افقی و عمودی و شدت و سرعت جریانهای درون و کارایی آنهاست. اولین چالش گسترهی پوشش، سازگاری و کارایی این شبکهها در سطحهای محلی و منطقهای درون و یا برونسرزمینی و ظرفیت پیوند و میزانِ درهمتنیدگی آنها با شبکههای درون حوزهی تمدنی ایران و یا بینالمللی است. چالش دوم، امکانِ شدت و سرعتیافتن جریان نماد، پول، کالا و انسان در درون آنهاست. منظور از جریان نیز حرکت بر فراز زمان و مکان، در فضای تمدنی ایرانشهری و همچنین در چارچوب دولت-ملت مدرن ایران و ارتباطات جهانی است.
🔶توجه همزمان به جنبههای ذهنی و عینی از آن جهت ضرورت دارد که توسعه را فراتر از عمران ببینیم و جنبههای انسانی و مدنی و ایجاد حس همبستگی را در سرلوحه کارِ خود قرار دهیم. تلقی از شهر به مثابهی سازمانِ مدنی و واجد ارزشهای تمدنی افقهایی را فراروی سیاستگذار قرار میدهد که بر سیاستها، خطمشیها و برنامههای اجرایی او بهطور مستقیم اثر میگذارد. این تلقی از شهر و قبولِ شهروند به عنوان سلول تشکیلدهندهی آن با تلقی از شهر بهمثابهی کالبد مادی و ظرف خدمات رفاهی و فرضِ ساختمان به عنوان سلول تشکیلدهندهی آن دارای تفاوت بنیادین در نتیجه است. رویکرد نخستین انسانمحور– انسان متمدنِ عضوِ سازمانِ مدنی بر مبنای پذیرش حقوق اساسی شهروندی و حاکمیت قانون است و رویکرد دوم فیزیکی و مبتنی بر بیاعتنایی به هویت انسانی و حس تعلق به شهر و ابزار بودن قانون است.
🔸در نخستین روزها در وزارتخانهای که فرهنگ سازمانی آن بر مبنای پروژهمحوری و توسعهی فیزیکی استوار شده زمانیکه از ارتقای کیفیت زیستپذیری و قابلیت حرکت ذهنی و عینی در فضای تمدن ایرانشهری صحبت و از آزادی و حق انتخاب شهروندان بهعنوانِ حقوق اساسی شهروندی سخن میگفتم شاید برای بسیاری از همکاران و مخاطبان حرفهای و مردم این واژهها ناآشنا و دستِکم بیارتباط با حوزهی مسؤولیتِ وزراتخانه جلوه مینمود. عدهای هم این سخنان را حمل بر نگاهِ ذهنی و غیر اجرایی گوینده تلقی میکردند.
🔸وقتی از ضروت پایبندی به اخلاق عمومی- مبتنی بر پذیرش برتری احترام به حقوق اساسی فردی و حاکمیت قانون در حوزهی عمومی نسبت به سلوکِ تکیه بر فضیلتهای فردی مسؤولان، قبول تقدم ترجیحهای عمومی به مفهوم وجدان جمعی بر ترجیحهای فرمالیستی رسمی که از سوی جامعه مورد پذیرش قرار نمیگیرد، تعهد به حق انتخاب مردم و احترام به آن و برتری آن به انتخاب دیوانسالاران، فضیلت عدل بر سخاوت و عینِ ظلم بودنِ سیاستِ مهرورزی از جیب مردمان سخن رانده میشد، گروهی آنها را هذیان اعتقادی میدانستند.
🔸در برابر رویکرد پیشگفته، ریاکارانی که با تظاهر به فضیلتهای فردی، قانون و حقوق اساسی ملت؛ در صدرِ آنها حق آزادی و مالکیت شهروندان را زیر پا میگذاشتند برمیآشفتند. آنان در چارچوب فکری و منافعِ خود حق انتخابی برای مردم پذیرا نبودند و با تظاهر به جانبداری از ضعیفان توزیع ثروت ملی را اغلب به نفع جیب خود در دستور کار قرار میدادند و آشکارا از حق دسترسی برابر شهروندان به فرصتها و منابع عمومی عدول میکردند. پُرواضح بود، که آنان با رگهای گردنِ برآمده هتک حرمت گوینده را مباح اعلام کنند. صومعهداران به پیروی از سلفهای ناصالح خود البته که دین را دستاویز قرار میداند و در این ۶۲ ماه حتی یک روز هم از برافروختن جنگ روانی بر علیه گوینده دریغ نکردند.
🔸برای من چون آفتاب روشن بود که جریان جایگزینی فضیلتهای فردی بهجای اخلاق عمومی نتیجهای جز خلق حریم قدسی؛ چون هالهی نور برای اشخاص جهت فرار از پاسخگویی نداشت و ندارد. بر این باورم که فضیلتهای فردی که درجای خود بسیار پسندیدهاند، نمیتوانند جایگزین حاکمیت قانون و پایبندی به حقوق اساسی شوند. همچنین، اجرای سیاست مهرورزی از رهگذر حاتمبخشی از بیتالمال، جز برقراری نظام اربابِ مهربان- رعیت سربهزیر و ایجاد رفاه فوری برای معدودی از افراد و البته ناپایدار، گران و ناکارآمد نتیجهای ندارد.
🔻پایان بخش نخست - ادامه در پیام بعد
@AbbasAkhoundi
🔻مسالهی ایران در کانونِ سیاست و عمل
➖بخش نخست
🖌عباس آخوندی - آبانماه ۹۷
🔸 زیستپذیری و قابلیت حرکت دو چالش بنیادین ایرانِ امروز به مفهوم سرزمینی و تمدن ایرانشهری است. منظور از زیستپذیری مجموعه عوامل عینی و ذهنی است که کیفیت زندگی مادی و معنوی ایرانیان، حس تعلق آنان به هویت سرزمینی، فرهنگ و تمدن ایرانشهری و احساس رضایتمندی آنان را از نحوهی زندگیشان نشان میدهد. مفهوم قابلیت حرکت ناظر بر سهولتِ جابجایی و روانی هرگونه حرکت اعم از حرکت فکری و ذهنی چون اندیشهها، نمادها، دانش، فن، هنر و موسیقی و یا حرکت فیزیکی پول، انسان و کالا و نحوهی شکلگیری شبکهها و جریانها است. از این منظر، چالشِ قابلیتِ حرکت به مفهوم کفایتِ گسترهی پوشش و میزان در همتنیدگیِ شبکههای افقی و عمودی و شدت و سرعت جریانهای درون و کارایی آنهاست. اولین چالش گسترهی پوشش، سازگاری و کارایی این شبکهها در سطحهای محلی و منطقهای درون و یا برونسرزمینی و ظرفیت پیوند و میزانِ درهمتنیدگی آنها با شبکههای درون حوزهی تمدنی ایران و یا بینالمللی است. چالش دوم، امکانِ شدت و سرعتیافتن جریان نماد، پول، کالا و انسان در درون آنهاست. منظور از جریان نیز حرکت بر فراز زمان و مکان، در فضای تمدنی ایرانشهری و همچنین در چارچوب دولت-ملت مدرن ایران و ارتباطات جهانی است.
🔶توجه همزمان به جنبههای ذهنی و عینی از آن جهت ضرورت دارد که توسعه را فراتر از عمران ببینیم و جنبههای انسانی و مدنی و ایجاد حس همبستگی را در سرلوحه کارِ خود قرار دهیم. تلقی از شهر به مثابهی سازمانِ مدنی و واجد ارزشهای تمدنی افقهایی را فراروی سیاستگذار قرار میدهد که بر سیاستها، خطمشیها و برنامههای اجرایی او بهطور مستقیم اثر میگذارد. این تلقی از شهر و قبولِ شهروند به عنوان سلول تشکیلدهندهی آن با تلقی از شهر بهمثابهی کالبد مادی و ظرف خدمات رفاهی و فرضِ ساختمان به عنوان سلول تشکیلدهندهی آن دارای تفاوت بنیادین در نتیجه است. رویکرد نخستین انسانمحور– انسان متمدنِ عضوِ سازمانِ مدنی بر مبنای پذیرش حقوق اساسی شهروندی و حاکمیت قانون است و رویکرد دوم فیزیکی و مبتنی بر بیاعتنایی به هویت انسانی و حس تعلق به شهر و ابزار بودن قانون است.
🔸در نخستین روزها در وزارتخانهای که فرهنگ سازمانی آن بر مبنای پروژهمحوری و توسعهی فیزیکی استوار شده زمانیکه از ارتقای کیفیت زیستپذیری و قابلیت حرکت ذهنی و عینی در فضای تمدن ایرانشهری صحبت و از آزادی و حق انتخاب شهروندان بهعنوانِ حقوق اساسی شهروندی سخن میگفتم شاید برای بسیاری از همکاران و مخاطبان حرفهای و مردم این واژهها ناآشنا و دستِکم بیارتباط با حوزهی مسؤولیتِ وزراتخانه جلوه مینمود. عدهای هم این سخنان را حمل بر نگاهِ ذهنی و غیر اجرایی گوینده تلقی میکردند.
🔸وقتی از ضروت پایبندی به اخلاق عمومی- مبتنی بر پذیرش برتری احترام به حقوق اساسی فردی و حاکمیت قانون در حوزهی عمومی نسبت به سلوکِ تکیه بر فضیلتهای فردی مسؤولان، قبول تقدم ترجیحهای عمومی به مفهوم وجدان جمعی بر ترجیحهای فرمالیستی رسمی که از سوی جامعه مورد پذیرش قرار نمیگیرد، تعهد به حق انتخاب مردم و احترام به آن و برتری آن به انتخاب دیوانسالاران، فضیلت عدل بر سخاوت و عینِ ظلم بودنِ سیاستِ مهرورزی از جیب مردمان سخن رانده میشد، گروهی آنها را هذیان اعتقادی میدانستند.
🔸در برابر رویکرد پیشگفته، ریاکارانی که با تظاهر به فضیلتهای فردی، قانون و حقوق اساسی ملت؛ در صدرِ آنها حق آزادی و مالکیت شهروندان را زیر پا میگذاشتند برمیآشفتند. آنان در چارچوب فکری و منافعِ خود حق انتخابی برای مردم پذیرا نبودند و با تظاهر به جانبداری از ضعیفان توزیع ثروت ملی را اغلب به نفع جیب خود در دستور کار قرار میدادند و آشکارا از حق دسترسی برابر شهروندان به فرصتها و منابع عمومی عدول میکردند. پُرواضح بود، که آنان با رگهای گردنِ برآمده هتک حرمت گوینده را مباح اعلام کنند. صومعهداران به پیروی از سلفهای ناصالح خود البته که دین را دستاویز قرار میداند و در این ۶۲ ماه حتی یک روز هم از برافروختن جنگ روانی بر علیه گوینده دریغ نکردند.
🔸برای من چون آفتاب روشن بود که جریان جایگزینی فضیلتهای فردی بهجای اخلاق عمومی نتیجهای جز خلق حریم قدسی؛ چون هالهی نور برای اشخاص جهت فرار از پاسخگویی نداشت و ندارد. بر این باورم که فضیلتهای فردی که درجای خود بسیار پسندیدهاند، نمیتوانند جایگزین حاکمیت قانون و پایبندی به حقوق اساسی شوند. همچنین، اجرای سیاست مهرورزی از رهگذر حاتمبخشی از بیتالمال، جز برقراری نظام اربابِ مهربان- رعیت سربهزیر و ایجاد رفاه فوری برای معدودی از افراد و البته ناپایدار، گران و ناکارآمد نتیجهای ندارد.
🔻پایان بخش نخست - ادامه در پیام بعد
@AbbasAkhoundi
➖گزارش به ملت ایران (۱)
🔻مسالهی ایران در کانونِ سیاست و عمل
➖بخش دوم
🖌عباس آخوندی - آبانماه ۹۷
🔸اندکی توجه به تجربهی سایر کشورها و یا خودمان در ایران کافی بود که ما را به این نتیجه برساند که پیمودن راه بدون نقشهی راهنما جز دوری از مقصد ثمری ندارد. اقدام بدون نظریه و مبتنی بر عملزدگی و بدتر از آن عوامفریبانه تنها به گسترش بیقانونی، اتلاف منابع ملی و زیستی، فرسایش طبیعت، تخریب محیط زیست و توسعه فساد منجر میشود، همچنانکه شد. چنین میاندیشیدم که بسیاری از ارزشهایی که بهنامِ ارزشهای دینی، عدالتِ اجتماعی و حمایت از بیبضاعتان تبلیغ میشد در واقع پیروی چشموگوشِ بسته از مادیگری تاریخی مارکسیستی است. این آموزهها و سیاستها فرسنگها با آموزههای اسلامی، ارزشهای تمدنی ایرانشهری، آموزههای مصلحان و یافتههای نظامهای کارآمد و مدرن فاصله دارند.
🔸نتیجهی این کژروی و کژکارکردی در حوزههای مختلف دیده میشود. به عنوان مثال میتوان از مسالههایی چون آلودگی منابع آب و خاک، خشکی دریاچهها و تالابها، فرونشست زمین، بحران آب، افزایش گرما، برهمخوردن تعادل اقلیمی، عدم تعادلهای منطقهای در ایران، آلودگی هوا در کلانشهرها و گسترش ریزگردها در پهنهی وسعی از ایران، گسترش فقر، تمرکز شدید در مرکز و کلانشهرها، عدم ارتباط سكونتگاهها در يك شبكه حمل و نقل همگاني يكپارچه، قطبیشدن جامعه و شهرها؛ قطبهای فقیر و غنی، فرسایش بافتهای میانی و تاریخی شهرها، توسعهی حاشیهنشینی، عدمتعادل شدید در حوزهی مسکن به نحوی که علیرغم وجود بیش از ۲.۵ میلیون مسکن خالی در شهرها یکسوم جمعیت شهری ایران در بدمسکنی زندگی میکردند، کاهشِ قدرت خریدِ مسکنِ چهار دهک پایین و خانهاولیها، افزایش بیقانونی و بیانضباطی شهری و رواجداشتن شهرفروشی، رواج معماری بیهویت، رشد اقتصادی منفی و یا پایین، نرخ تورم بالا، نرخ بیکاری زیاد، خشکی منابع بانکی، بحران صندوقهای بازنشستگی، افزایش بدهی دولت، بحران اقتصاد رفاه، ژرفا یافتن شکاف اجتماعی، گسترش شکافهای سیاسی و بینالمللی و گرفتاریهای از این دست یاد کرد.
🔸از نظر من، ریشهی تمامی این گرفتاریها ضعفِ نظریه در حوزهی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و کمتوانی در سطح تصمیمسازی و تصمیمگیری در ایران؛ به ویژه تبیین مسالهی ایران شامل چیستی و چگونگی کارکرد وجودی مفهومی بهنام ایران در سطح ملی، منطقهای وجهانی بود و هست. برای یافتن راهکار، گام نخست، تغییر انگاره و یا پارادایم بود و هست. من تغییر انگاره را در تغییر در زاویهی دید به ایران و فهم مسالهی ایران میبینم.
🔸رویکرد انسان محور در توسعه، آن هم انسانِ متمدن و عضو سازمانِ مدنی گام نخستین بود. تلقی از شهر به عنوان سازمانِ مدنی پایهی دومی بود که بنیاد رویکردِ جدید را شکل میداد. دو چالش زیستپذیری و قابلیتِ حرکت در ایران ظرفیتِ توضیحدهی تمام ناکارآمدیها و کژکارکردیهای حاکم بر کشور به عنوان شناخت مسالهی ایران را دارند. چارچوب نظری منتخب برای رویارویی با چالشهای پیشگفته، رویکرد تمدنی ایرانشهری است. بنابراین، مبنا قراردادن ارزشهای تمدنی ایران و بهرهبردن از منابع و شبکههای انسانی، فرهنگی و تجاری و مادی، موقعیت جغرافیایی راهبردی و مزیتهای رقابتی ایران در حوزهی تمدنی ایرانشهری پایههای قابل اتکایی هستند. این بنیادهای فکری در دنیای امروز با پذیرش اصلهای حاکمیتِ قانون، دفاع از حقوق مالکیت، پایبندی به اصل بازار رقابتی آزاد و مبارزهی بیامان با فساد و قانونگریزی و فاصلهگرفتن از روزمرگی میتوانند به راهنمای عمل تبدیل شوند. با تکیه بر این پایهها میتوان به اقدام به بازآفرینی مفهوم ایران در جهان معاصر و تعریف ابعاد هویتی ایرانیان و بازموقعیتیابی ایران و ایرانیان در منطقه و جهان معاصر اقدام نمود.
💢در ادامهی این مقدمهی نظری، گزارشی از سیاستهای اجرایی و آمارهای عملکردی را در یادداشتهای بعدی بهاستحضار ملت عزیز ایران خواهم رساند. هدف از درج این یادداشتها دامنزدن به یک سلسله نقد روشمند پیرامون رویکردهای و سیاستهای اتخاذی واقعی و در زمانِ حال است. شاید این روش بتواند به انباشت تجربهی سیاستگذاری، یافتن راهِ برونرفت از شرایط سخت فعلی، تصویر چشماندازی واقعی و خلق امید به آیندهی ایران یاری رساند.
▪️ادامه دارد...
@AbbasAkhoundi
🔻مسالهی ایران در کانونِ سیاست و عمل
➖بخش دوم
🖌عباس آخوندی - آبانماه ۹۷
🔸اندکی توجه به تجربهی سایر کشورها و یا خودمان در ایران کافی بود که ما را به این نتیجه برساند که پیمودن راه بدون نقشهی راهنما جز دوری از مقصد ثمری ندارد. اقدام بدون نظریه و مبتنی بر عملزدگی و بدتر از آن عوامفریبانه تنها به گسترش بیقانونی، اتلاف منابع ملی و زیستی، فرسایش طبیعت، تخریب محیط زیست و توسعه فساد منجر میشود، همچنانکه شد. چنین میاندیشیدم که بسیاری از ارزشهایی که بهنامِ ارزشهای دینی، عدالتِ اجتماعی و حمایت از بیبضاعتان تبلیغ میشد در واقع پیروی چشموگوشِ بسته از مادیگری تاریخی مارکسیستی است. این آموزهها و سیاستها فرسنگها با آموزههای اسلامی، ارزشهای تمدنی ایرانشهری، آموزههای مصلحان و یافتههای نظامهای کارآمد و مدرن فاصله دارند.
🔸نتیجهی این کژروی و کژکارکردی در حوزههای مختلف دیده میشود. به عنوان مثال میتوان از مسالههایی چون آلودگی منابع آب و خاک، خشکی دریاچهها و تالابها، فرونشست زمین، بحران آب، افزایش گرما، برهمخوردن تعادل اقلیمی، عدم تعادلهای منطقهای در ایران، آلودگی هوا در کلانشهرها و گسترش ریزگردها در پهنهی وسعی از ایران، گسترش فقر، تمرکز شدید در مرکز و کلانشهرها، عدم ارتباط سكونتگاهها در يك شبكه حمل و نقل همگاني يكپارچه، قطبیشدن جامعه و شهرها؛ قطبهای فقیر و غنی، فرسایش بافتهای میانی و تاریخی شهرها، توسعهی حاشیهنشینی، عدمتعادل شدید در حوزهی مسکن به نحوی که علیرغم وجود بیش از ۲.۵ میلیون مسکن خالی در شهرها یکسوم جمعیت شهری ایران در بدمسکنی زندگی میکردند، کاهشِ قدرت خریدِ مسکنِ چهار دهک پایین و خانهاولیها، افزایش بیقانونی و بیانضباطی شهری و رواجداشتن شهرفروشی، رواج معماری بیهویت، رشد اقتصادی منفی و یا پایین، نرخ تورم بالا، نرخ بیکاری زیاد، خشکی منابع بانکی، بحران صندوقهای بازنشستگی، افزایش بدهی دولت، بحران اقتصاد رفاه، ژرفا یافتن شکاف اجتماعی، گسترش شکافهای سیاسی و بینالمللی و گرفتاریهای از این دست یاد کرد.
🔸از نظر من، ریشهی تمامی این گرفتاریها ضعفِ نظریه در حوزهی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و کمتوانی در سطح تصمیمسازی و تصمیمگیری در ایران؛ به ویژه تبیین مسالهی ایران شامل چیستی و چگونگی کارکرد وجودی مفهومی بهنام ایران در سطح ملی، منطقهای وجهانی بود و هست. برای یافتن راهکار، گام نخست، تغییر انگاره و یا پارادایم بود و هست. من تغییر انگاره را در تغییر در زاویهی دید به ایران و فهم مسالهی ایران میبینم.
🔸رویکرد انسان محور در توسعه، آن هم انسانِ متمدن و عضو سازمانِ مدنی گام نخستین بود. تلقی از شهر به عنوان سازمانِ مدنی پایهی دومی بود که بنیاد رویکردِ جدید را شکل میداد. دو چالش زیستپذیری و قابلیتِ حرکت در ایران ظرفیتِ توضیحدهی تمام ناکارآمدیها و کژکارکردیهای حاکم بر کشور به عنوان شناخت مسالهی ایران را دارند. چارچوب نظری منتخب برای رویارویی با چالشهای پیشگفته، رویکرد تمدنی ایرانشهری است. بنابراین، مبنا قراردادن ارزشهای تمدنی ایران و بهرهبردن از منابع و شبکههای انسانی، فرهنگی و تجاری و مادی، موقعیت جغرافیایی راهبردی و مزیتهای رقابتی ایران در حوزهی تمدنی ایرانشهری پایههای قابل اتکایی هستند. این بنیادهای فکری در دنیای امروز با پذیرش اصلهای حاکمیتِ قانون، دفاع از حقوق مالکیت، پایبندی به اصل بازار رقابتی آزاد و مبارزهی بیامان با فساد و قانونگریزی و فاصلهگرفتن از روزمرگی میتوانند به راهنمای عمل تبدیل شوند. با تکیه بر این پایهها میتوان به اقدام به بازآفرینی مفهوم ایران در جهان معاصر و تعریف ابعاد هویتی ایرانیان و بازموقعیتیابی ایران و ایرانیان در منطقه و جهان معاصر اقدام نمود.
💢در ادامهی این مقدمهی نظری، گزارشی از سیاستهای اجرایی و آمارهای عملکردی را در یادداشتهای بعدی بهاستحضار ملت عزیز ایران خواهم رساند. هدف از درج این یادداشتها دامنزدن به یک سلسله نقد روشمند پیرامون رویکردهای و سیاستهای اتخاذی واقعی و در زمانِ حال است. شاید این روش بتواند به انباشت تجربهی سیاستگذاری، یافتن راهِ برونرفت از شرایط سخت فعلی، تصویر چشماندازی واقعی و خلق امید به آیندهی ایران یاری رساند.
▪️ادامه دارد...
@AbbasAkhoundi
🔵سخنی با مهندسان (۴)
⭕️مبارزه با فساد ادامه دارد: گزارش بازرسیها و شکایتها
🖌عباس آخوندی - ۱۷ آبان ۱۳۹۷
🔻بخش نخست
🔸بازرسیها حکایت از رخنه فساد گسترده و شکلگیری شبکههای ناسالم در بسیاری از سازمانهای نظام مهندسی استانهاست. طرح شکایت از سوی متخلفان از بابت ابلاغیههای اصلاحی در دیوان عدالت اداری و ریاست جمهوری نیز علیرغم تمام یارگیریها و هزینههایی که بابت وکالت از محل منابع متعلق به مهندسان شریف پرداخت کردند به جایی نرسید و دیوان عدالت اداری و بازرسی ریاست جمهوری به صحت اقدامهای صورت گرفته رای داد.
🔸هرچند اینجانب اینک مسئولیتی در وزارت راهوشهرسازی ندارم لیکن، به عنوان یک مهندس همچنان پیگیر جریان مبارزه با فساد در این بزرگترین سازمان حرفهای مهندسی هستم. مطئنم که با همکاری مهندسان حرفهای پیشکسوت و یاری مهندسان جوان در نهایت جریان مبارزه با فساد در سازمانها پیروز خواهد شد. مهندسی ایران بسیار ریشهدارتر و بزرگتر از آن است که عدهای آزمند بخواهند برای همیشه حیثیت آن را لکهدار کنند و به مطامع حقیر خود از راهِ ناصحیح دسترسی یابند هرچند، شبکهی گسترهی ضدِّ رسانه که ازمنابع عمومی تغذیه میکند آنان را پشتیبانی کند. و اما برخی از یافتههای گزارشهای مزبور که حتما برای شما جالب خواهد بود به شرح زیر است. هرچند، از نظر حقوقی باید مراحل خود را تا حصول نتیجه نهایی طی کنند:
1⃣ گزارش سرپرست دفتر بازرسی ویژه ریاست جمهوری به تاریخ ۱۳۹۷/۷/۱۸ به صراحت حاکی از آن است که اقدام وزیر راهوشهرسازی در تعلیق پروانه اشتغال به کار مهندس فرجالله رجبی رییس وقت سازمان نظام مهندسی قانونی بودهاست. اگر نامبرده بنا به برخی گزارشها این سمت را تا کنون رها نکرده، هر تصمیمی که بگیرد افزون بر اینکه برای شخص وی موجب ضمان است، فاقد اعتبار قانونی نیز هست. متاسفانه علیرغم اینکه اینگونه گزارشها متعلق به تمام جامعه، بهویژه جامعهی حرفهای مهندسی است، بیدلیل طبقهبندی محرمانه میخورد و جامعه و مهندسان از آگاهی کامل از آن محروم میمانند. بهگمان من باید طبقهبندی این گزارش لغو شود و متن آن انتشار یابد. از قضا انتشار متن گزارش به حسن جریان امور و ایجاد اعتماد عمومی کمک میکند و هیچ دلیلی ندارد که متن اینگونه گزارش ها محرمانه باشد.
2⃣رای دیوان عدالت اداری (پیوست ۱) در باره درخواست ابطال نظریه شماره ۲۹۴۵۰۵/۱۰۰/۰۲ مورخ ۱۳۹۶/۱۲/۱۲ وزیر راهوشهرسازی در خصوص انتخاب مهندسان ناظر بر مردود بودن این خواسته با رای بیش از سهچهارم هیات تخصصی اراضی، شهرسازی دیوان قرار گرفت. نظریه ابلاغی ناظر بر این بود که مسؤولیت کنترل ساختمان بر عهدهی شهرداری است و این نهاد وظیفه دارد که این ماموریت را بهطور مستقیم و با استفاده از مهندسان خود و یا از طریق برونسپاری به مهندسان دارای پروانه انجام دهد و این وظیفه منفک از وظیفهی مهندس ناظری که از سوی کارفرما به منظور نظارت بر حسن اجرای ساختمان خود انتخاب میشود میباشد.
➖این همان بحث دامنهدار ضرورت خودداری از قبول منافع متعارض است که متخلفان المشنگهای در بارهی آن بهراه انداختند. اینجانب به قانونیبودن اقدام خود ایمان داشتم و برایم چون آفتاب روشن بود که این هیاهو فقط برای تداوم فساد در ساختوساز شهری و دسترسی به پول بیزحمت و بدون مسؤولیت از سوی سوداگران است. شوربختانه، بسیاری از مردانِ نیک و نهادهای رسمی در اینباره لغزیدند و فریبِ دغلبازان را خوردند و در عمل مانع انجام اصلاحات برنامهریزیشده از سوی وزارتخانه در حرفهی مهندسی ساختمان شدند.
3⃣گزارش دیگر مربوط به هیات بازرسی (پیوست ۲) از شورای مرکزی نظام مهندسی ساختمان است. گزارش مورخ ۱۳۹۷/۶/۳۱ این هیات ناظر بر استنکاف از همکاری شورای اخیرالذکر با هیات و شامل گزارشی از تخلفهای آشکار و محرز رییس وقت این شوراست.
4⃣گزارش مهرماه هیات بازرسی از سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران (پیوست۳) گزارش سومی است که در اختیار شما قرار میگیرد. این گزارش از نظام مهندسی پایتخت با بیش از ۱۱۲۰۰۰ مهندس عضو، شوربختانه به هیچوجه امیدوارکننده نیست. این گزارش بهعنوان یک نمونه بهخوبی نشان میدهد که ریشههای بیاعتمادی مردم به یکدیگر و نسبت به حاکمیت در سطحهای مختلف چیست. جای آن دارد که هم جامعهی مهندسی و هم دولت با حساسیت و دقت به آن توجه کنند. برخی از یافته های هیات به شرح زیر است:
۴.۱. تخلف از قانون و مقررات با تمرکز دریافت حقالزحمه مهندسان از مجرای سازمان و بهرهبردن از سودِ خواب پول در بانک و همچنین دریافت ۵٪ حقالزحمه مهندسان در استان تهران از سوی سازمان.
۴.۲. انتخاب مهندس ناظر بدون موافقت کارفرما و بر خلاف شیوهنامه تبصره ۲ ماده ۲۴ آییننامهی اجرایی قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان.
🔻ادامه یادداشت در پیام بعد
@AbbasAkhoundi
⭕️مبارزه با فساد ادامه دارد: گزارش بازرسیها و شکایتها
🖌عباس آخوندی - ۱۷ آبان ۱۳۹۷
🔻بخش نخست
🔸بازرسیها حکایت از رخنه فساد گسترده و شکلگیری شبکههای ناسالم در بسیاری از سازمانهای نظام مهندسی استانهاست. طرح شکایت از سوی متخلفان از بابت ابلاغیههای اصلاحی در دیوان عدالت اداری و ریاست جمهوری نیز علیرغم تمام یارگیریها و هزینههایی که بابت وکالت از محل منابع متعلق به مهندسان شریف پرداخت کردند به جایی نرسید و دیوان عدالت اداری و بازرسی ریاست جمهوری به صحت اقدامهای صورت گرفته رای داد.
🔸هرچند اینجانب اینک مسئولیتی در وزارت راهوشهرسازی ندارم لیکن، به عنوان یک مهندس همچنان پیگیر جریان مبارزه با فساد در این بزرگترین سازمان حرفهای مهندسی هستم. مطئنم که با همکاری مهندسان حرفهای پیشکسوت و یاری مهندسان جوان در نهایت جریان مبارزه با فساد در سازمانها پیروز خواهد شد. مهندسی ایران بسیار ریشهدارتر و بزرگتر از آن است که عدهای آزمند بخواهند برای همیشه حیثیت آن را لکهدار کنند و به مطامع حقیر خود از راهِ ناصحیح دسترسی یابند هرچند، شبکهی گسترهی ضدِّ رسانه که ازمنابع عمومی تغذیه میکند آنان را پشتیبانی کند. و اما برخی از یافتههای گزارشهای مزبور که حتما برای شما جالب خواهد بود به شرح زیر است. هرچند، از نظر حقوقی باید مراحل خود را تا حصول نتیجه نهایی طی کنند:
1⃣ گزارش سرپرست دفتر بازرسی ویژه ریاست جمهوری به تاریخ ۱۳۹۷/۷/۱۸ به صراحت حاکی از آن است که اقدام وزیر راهوشهرسازی در تعلیق پروانه اشتغال به کار مهندس فرجالله رجبی رییس وقت سازمان نظام مهندسی قانونی بودهاست. اگر نامبرده بنا به برخی گزارشها این سمت را تا کنون رها نکرده، هر تصمیمی که بگیرد افزون بر اینکه برای شخص وی موجب ضمان است، فاقد اعتبار قانونی نیز هست. متاسفانه علیرغم اینکه اینگونه گزارشها متعلق به تمام جامعه، بهویژه جامعهی حرفهای مهندسی است، بیدلیل طبقهبندی محرمانه میخورد و جامعه و مهندسان از آگاهی کامل از آن محروم میمانند. بهگمان من باید طبقهبندی این گزارش لغو شود و متن آن انتشار یابد. از قضا انتشار متن گزارش به حسن جریان امور و ایجاد اعتماد عمومی کمک میکند و هیچ دلیلی ندارد که متن اینگونه گزارش ها محرمانه باشد.
2⃣رای دیوان عدالت اداری (پیوست ۱) در باره درخواست ابطال نظریه شماره ۲۹۴۵۰۵/۱۰۰/۰۲ مورخ ۱۳۹۶/۱۲/۱۲ وزیر راهوشهرسازی در خصوص انتخاب مهندسان ناظر بر مردود بودن این خواسته با رای بیش از سهچهارم هیات تخصصی اراضی، شهرسازی دیوان قرار گرفت. نظریه ابلاغی ناظر بر این بود که مسؤولیت کنترل ساختمان بر عهدهی شهرداری است و این نهاد وظیفه دارد که این ماموریت را بهطور مستقیم و با استفاده از مهندسان خود و یا از طریق برونسپاری به مهندسان دارای پروانه انجام دهد و این وظیفه منفک از وظیفهی مهندس ناظری که از سوی کارفرما به منظور نظارت بر حسن اجرای ساختمان خود انتخاب میشود میباشد.
➖این همان بحث دامنهدار ضرورت خودداری از قبول منافع متعارض است که متخلفان المشنگهای در بارهی آن بهراه انداختند. اینجانب به قانونیبودن اقدام خود ایمان داشتم و برایم چون آفتاب روشن بود که این هیاهو فقط برای تداوم فساد در ساختوساز شهری و دسترسی به پول بیزحمت و بدون مسؤولیت از سوی سوداگران است. شوربختانه، بسیاری از مردانِ نیک و نهادهای رسمی در اینباره لغزیدند و فریبِ دغلبازان را خوردند و در عمل مانع انجام اصلاحات برنامهریزیشده از سوی وزارتخانه در حرفهی مهندسی ساختمان شدند.
3⃣گزارش دیگر مربوط به هیات بازرسی (پیوست ۲) از شورای مرکزی نظام مهندسی ساختمان است. گزارش مورخ ۱۳۹۷/۶/۳۱ این هیات ناظر بر استنکاف از همکاری شورای اخیرالذکر با هیات و شامل گزارشی از تخلفهای آشکار و محرز رییس وقت این شوراست.
4⃣گزارش مهرماه هیات بازرسی از سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران (پیوست۳) گزارش سومی است که در اختیار شما قرار میگیرد. این گزارش از نظام مهندسی پایتخت با بیش از ۱۱۲۰۰۰ مهندس عضو، شوربختانه به هیچوجه امیدوارکننده نیست. این گزارش بهعنوان یک نمونه بهخوبی نشان میدهد که ریشههای بیاعتمادی مردم به یکدیگر و نسبت به حاکمیت در سطحهای مختلف چیست. جای آن دارد که هم جامعهی مهندسی و هم دولت با حساسیت و دقت به آن توجه کنند. برخی از یافته های هیات به شرح زیر است:
۴.۱. تخلف از قانون و مقررات با تمرکز دریافت حقالزحمه مهندسان از مجرای سازمان و بهرهبردن از سودِ خواب پول در بانک و همچنین دریافت ۵٪ حقالزحمه مهندسان در استان تهران از سوی سازمان.
۴.۲. انتخاب مهندس ناظر بدون موافقت کارفرما و بر خلاف شیوهنامه تبصره ۲ ماده ۲۴ آییننامهی اجرایی قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان.
🔻ادامه یادداشت در پیام بعد
@AbbasAkhoundi
🔵سخنی با مهندسان (۴)
⭕️مبارزه با فساد ادامه دارد: گزارش بازرسیها و شکایتها
🖌عباس آخوندی - ۱۷ آبان ۱۳۹۷
🔻بخش دوم
۴.۳.تعریف خدمتهایی خارج از حیطهی اختیارِ خود و موظفکردن مالکان به پرداخت مبالغی برای دریافت این خدمتها
۴.۴.دخالت در حیطهی مسؤولیت مهندسان طراح از طریق انجام کنترل طراحی غیر قانونی و ارجاع بدون قاعدهی کار به برخی مهندسان. طرفه آنکه افزون بر دریافتی سازمان از مهندس طراح در برخی موارد ۵٪ حقالزحمه مهندس طراح برای بازبینی طرحها، نقشهها و مدارک فنی از مالک نیز دریافت میگردد.
۴.۵.دریافت پنج در هزار هزینه ساخت ساختمان برای صدور شناسنامه فنی-ملکی علیرغم لغو شیوهنامه تبصره ۲ ماده ۲۴ آییننامهی اجرایی ماده ۳۳ قانون. مبالغ حاصل از این ردیف و ردیفهای پیشگفته چندین میلیارد تومان میشود که نیاز به حسابرسی دقیق دارد.
۴.۶.پرداخت مبالغ غیر متعارف و خارج از ضابطه به اعضای هیات مدیره به نحویکه دریافتی اکثر اعضای هیات مدیره ماهانه بیش از ده میلیون تومان و رییس و خزانهدار بیش از بیست میلیون تومان میباشد. حتی اعضای علیالبدل نیز مبالغی دریافت میکنند. بیتردید دریافت چنین مبالغی در هیچیک از نهادهای حرفهای رایج و معمول نیست. بر اساس این گزارش طی چند ماه بیش از پانزده میلیارد تومان از اندوخته مهندسان و در پی یک جریان سو مالی از حساب سازمان تهران برداشت غیر قانونی صورت گرفته است که نیاز به پیگرد قانونی دارد.
۴.۷. پرداختهای دارای ابهام و تخلفهای دیگری نیز صورت میگیرد که علاقمندان برای آگاهی بیشتر میتوانند به گزارش مراجعه نمایند.
5⃣همهی اینها نشان میدهد که برای خشکاندن ریشهی فساد پیش از هر چیز باید قانون حاکم باشد. در غیبت قانون هر فسادی ممکن است. در وهلهی اول باید فرایندهای قانونی اصلاح و کار از بنیان راست گردد. داستان همان حکایت خواندنی سعدی در بارهی طایفه دزدان عرب است که سعدی در گلستان آورده و این بیت آن شهرت یافتهاست: سرچشمه شاید گرفتن به بیل/چوپُر شدن نشاید گذشتن به پیل.
➖مفسدان بهسادگی از منافعِ خود دست نمیکشند و به زر و زور و تزویر متوسل میشوند. شوربختانه، دوپارگی اجتماعی در ایران موجب شده که جریان فساد از این رخنه سوءِاستفاده نماید و با رنگ عوض کردن مبارزان با فساد را در جای متهم قرار دهد. هموطنان مشاهدهکردند که ضدرسانه نه تنها در این راه هیچ کمکی نکرد که به المشنگهی متخلفان مدد رساند و مصلحان را تخطئه نمود.
➖به عنوان نمونه به موردی که خبرگزاری فارس در ۲۸ مهرماه سالِ جاری یعنی حدود دو هفته پیش در دفاع از رییس اسبق سازمان نظام مهندسی ساختمان تحت عنوان "دلیل حاشیهسازی وزیر مستعفی علیه رئیس سابق نظام مهندسی/مدارک دانشگاهی مهدی هاشمی منتشر شد" انتشار داد توجه کنید. در یادداشتهای پیشین بهاطلاع ملت عزیز رساندم که نامبرده اساسا فاقد دانشنامهی مهندسی بود و اشغال این سمت همراه با جعل و تقلب بوده و دستور دادم که بر علیه وی اقامهی دعوی شود و وی موظف گردد تمام مبالغی را که از این راه بهدست آورده مسترد دارد. هم دانشگاه امام حسین (ع) (پیوست ۴) و هم وزارت علوم (پیوست ۵) عدم اعتبار دانشنامههای ابرازی وی را اعلام کردند که عینا مراتب انتشار عمومی یافت. اینک پس از سه هفته این بهاصطلاح خبرگزاری به کمک این متخلف آشکار آمده تا وی را تطهیر کند و جریان مبارزه با فساد را به عقدههای شخصی بکاهد. عدهای از دوستان مشفق میگویند پیگیری این موضوع را رها کن چون آزار خواهی دید. ولی، باز به یاد گفته سعدی می افتم که گفت: نکویی با بدان کردن چنان است/ که بد کردن بهجای نیکمردان.
💢بههر روی، درگیری با فساد نیاز به پیگیری مستمر و خستگیناپذیری دارد. من در این راه خسته نمیشوم و به شما مهندسان هم توصیه میکنم که خسته نشوید. باید اعتبار اجتماعی جامعهی مهندسی را بازآفرینی کنیم. آنچه عمران و آبادانی در ایران هست، نتیجه تلاش مهندسان تیزهوش، بادانش و نیککردار ایران است. مهندسان ریشهدارتر از آنند که گروهی بیریشه بخواهندآنان را در جامه بدنام نمایند. مشروط بر آنکه برای اصلاح پیشقدم شوند.
▪️پیوست های شماره ۱ و ۲ و ۳ در فایل پیوست این پیام منتشر می گردد.
پیوست ۴: https://goo.gl/6dApo8
پیوست ۵: https://goo.gl/LJsGv2
@AbbasAkhoundi
⭕️مبارزه با فساد ادامه دارد: گزارش بازرسیها و شکایتها
🖌عباس آخوندی - ۱۷ آبان ۱۳۹۷
🔻بخش دوم
۴.۳.تعریف خدمتهایی خارج از حیطهی اختیارِ خود و موظفکردن مالکان به پرداخت مبالغی برای دریافت این خدمتها
۴.۴.دخالت در حیطهی مسؤولیت مهندسان طراح از طریق انجام کنترل طراحی غیر قانونی و ارجاع بدون قاعدهی کار به برخی مهندسان. طرفه آنکه افزون بر دریافتی سازمان از مهندس طراح در برخی موارد ۵٪ حقالزحمه مهندس طراح برای بازبینی طرحها، نقشهها و مدارک فنی از مالک نیز دریافت میگردد.
۴.۵.دریافت پنج در هزار هزینه ساخت ساختمان برای صدور شناسنامه فنی-ملکی علیرغم لغو شیوهنامه تبصره ۲ ماده ۲۴ آییننامهی اجرایی ماده ۳۳ قانون. مبالغ حاصل از این ردیف و ردیفهای پیشگفته چندین میلیارد تومان میشود که نیاز به حسابرسی دقیق دارد.
۴.۶.پرداخت مبالغ غیر متعارف و خارج از ضابطه به اعضای هیات مدیره به نحویکه دریافتی اکثر اعضای هیات مدیره ماهانه بیش از ده میلیون تومان و رییس و خزانهدار بیش از بیست میلیون تومان میباشد. حتی اعضای علیالبدل نیز مبالغی دریافت میکنند. بیتردید دریافت چنین مبالغی در هیچیک از نهادهای حرفهای رایج و معمول نیست. بر اساس این گزارش طی چند ماه بیش از پانزده میلیارد تومان از اندوخته مهندسان و در پی یک جریان سو مالی از حساب سازمان تهران برداشت غیر قانونی صورت گرفته است که نیاز به پیگرد قانونی دارد.
۴.۷. پرداختهای دارای ابهام و تخلفهای دیگری نیز صورت میگیرد که علاقمندان برای آگاهی بیشتر میتوانند به گزارش مراجعه نمایند.
5⃣همهی اینها نشان میدهد که برای خشکاندن ریشهی فساد پیش از هر چیز باید قانون حاکم باشد. در غیبت قانون هر فسادی ممکن است. در وهلهی اول باید فرایندهای قانونی اصلاح و کار از بنیان راست گردد. داستان همان حکایت خواندنی سعدی در بارهی طایفه دزدان عرب است که سعدی در گلستان آورده و این بیت آن شهرت یافتهاست: سرچشمه شاید گرفتن به بیل/چوپُر شدن نشاید گذشتن به پیل.
➖مفسدان بهسادگی از منافعِ خود دست نمیکشند و به زر و زور و تزویر متوسل میشوند. شوربختانه، دوپارگی اجتماعی در ایران موجب شده که جریان فساد از این رخنه سوءِاستفاده نماید و با رنگ عوض کردن مبارزان با فساد را در جای متهم قرار دهد. هموطنان مشاهدهکردند که ضدرسانه نه تنها در این راه هیچ کمکی نکرد که به المشنگهی متخلفان مدد رساند و مصلحان را تخطئه نمود.
➖به عنوان نمونه به موردی که خبرگزاری فارس در ۲۸ مهرماه سالِ جاری یعنی حدود دو هفته پیش در دفاع از رییس اسبق سازمان نظام مهندسی ساختمان تحت عنوان "دلیل حاشیهسازی وزیر مستعفی علیه رئیس سابق نظام مهندسی/مدارک دانشگاهی مهدی هاشمی منتشر شد" انتشار داد توجه کنید. در یادداشتهای پیشین بهاطلاع ملت عزیز رساندم که نامبرده اساسا فاقد دانشنامهی مهندسی بود و اشغال این سمت همراه با جعل و تقلب بوده و دستور دادم که بر علیه وی اقامهی دعوی شود و وی موظف گردد تمام مبالغی را که از این راه بهدست آورده مسترد دارد. هم دانشگاه امام حسین (ع) (پیوست ۴) و هم وزارت علوم (پیوست ۵) عدم اعتبار دانشنامههای ابرازی وی را اعلام کردند که عینا مراتب انتشار عمومی یافت. اینک پس از سه هفته این بهاصطلاح خبرگزاری به کمک این متخلف آشکار آمده تا وی را تطهیر کند و جریان مبارزه با فساد را به عقدههای شخصی بکاهد. عدهای از دوستان مشفق میگویند پیگیری این موضوع را رها کن چون آزار خواهی دید. ولی، باز به یاد گفته سعدی می افتم که گفت: نکویی با بدان کردن چنان است/ که بد کردن بهجای نیکمردان.
💢بههر روی، درگیری با فساد نیاز به پیگیری مستمر و خستگیناپذیری دارد. من در این راه خسته نمیشوم و به شما مهندسان هم توصیه میکنم که خسته نشوید. باید اعتبار اجتماعی جامعهی مهندسی را بازآفرینی کنیم. آنچه عمران و آبادانی در ایران هست، نتیجه تلاش مهندسان تیزهوش، بادانش و نیککردار ایران است. مهندسان ریشهدارتر از آنند که گروهی بیریشه بخواهندآنان را در جامه بدنام نمایند. مشروط بر آنکه برای اصلاح پیشقدم شوند.
▪️پیوست های شماره ۱ و ۲ و ۳ در فایل پیوست این پیام منتشر می گردد.
پیوست ۴: https://goo.gl/6dApo8
پیوست ۵: https://goo.gl/LJsGv2
@AbbasAkhoundi
عباس آخوندی
🔴شهردار تهران 🖌عباس آخوندی - اردیبهشت ۹۷ 🔻بخش نخست 🔹انتخاب شهردار تهران موضوعی است که مدتی است نقل محفلهاست. در تهران، این انتخاب فراتر از تعیین یک شهردار برای یک شهر است چرا که این انتخاب در تنظیم نگاهی ملی به آینده توسعهی شهری در ایران تاثیر فراوانی…
🔵شهردار تهران در دو آیینه نامتقارن
🖌عباس آخوندی - ۱۸ آبانماه ۱۳۹۷
🔸این روزها که از سوی تعدادی از اعضای محترم شورای اسلامی شهر تهران برای تصدی شهرداری تهران نامزد شدهام، در پیشینهی یادداشتهایم به مطلبی برخوردم که در اردیبهشتماه سال جاری تحت عنوان شهردار تهران انتشار دادهام.آن زمان هم شورا انتخاب شهردار را در دستور کار خود داشت و من در پوست وزیر راهوشهرسازی بودم. لیکن، امروز باید در قامت نامزد این سمت سخن بگویم.
🔸هرچند هنوز در بارهی نامزدی خودم برای این سمت اظهار نظری نکردهام و مطالبم را در این ارتباط در جلسهی علنی شورا به قید حیات بیان خواهم داشت، با این وجود، بد ندانستم که آن متن را بازنشر دهم. با این کار هم به خودم تذکر میدهم که از بیرونِ گود به موضوع چگونه نگاه میکردهام و هم برای اعضای محترم شورا شاید جالب توجه باشد که با گوشههای مختلف نگاه من به این جایگاه؛ آن هم در زمانی که در موقعیت سیاستگذار شهری و نظارت بودهام آشنا شوند و بتوانند مقایسه کنند که با تغییر موقعیت، نگاهم به مسؤولیت تا چه حد تغییر میکند.
💢انعکاس یک نگاه در دو آیینه نامتقارن احتمالا برای شهروندان عزیز تهران و سایر هموطنان هم جالب توجه باشد.
و اما یادداشت شهردار تهران، اردیبهشتماه/۱۳۹۷
کلیک کنید: www.tg-me.com/AbbasAkhoundi/203
@AbbasAkhoundi
🖌عباس آخوندی - ۱۸ آبانماه ۱۳۹۷
🔸این روزها که از سوی تعدادی از اعضای محترم شورای اسلامی شهر تهران برای تصدی شهرداری تهران نامزد شدهام، در پیشینهی یادداشتهایم به مطلبی برخوردم که در اردیبهشتماه سال جاری تحت عنوان شهردار تهران انتشار دادهام.آن زمان هم شورا انتخاب شهردار را در دستور کار خود داشت و من در پوست وزیر راهوشهرسازی بودم. لیکن، امروز باید در قامت نامزد این سمت سخن بگویم.
🔸هرچند هنوز در بارهی نامزدی خودم برای این سمت اظهار نظری نکردهام و مطالبم را در این ارتباط در جلسهی علنی شورا به قید حیات بیان خواهم داشت، با این وجود، بد ندانستم که آن متن را بازنشر دهم. با این کار هم به خودم تذکر میدهم که از بیرونِ گود به موضوع چگونه نگاه میکردهام و هم برای اعضای محترم شورا شاید جالب توجه باشد که با گوشههای مختلف نگاه من به این جایگاه؛ آن هم در زمانی که در موقعیت سیاستگذار شهری و نظارت بودهام آشنا شوند و بتوانند مقایسه کنند که با تغییر موقعیت، نگاهم به مسؤولیت تا چه حد تغییر میکند.
💢انعکاس یک نگاه در دو آیینه نامتقارن احتمالا برای شهروندان عزیز تهران و سایر هموطنان هم جالب توجه باشد.
و اما یادداشت شهردار تهران، اردیبهشتماه/۱۳۹۷
کلیک کنید: www.tg-me.com/AbbasAkhoundi/203
@AbbasAkhoundi
Telegram
عباس آخوندی
🔴شهردار تهران
🖌عباس آخوندی - اردیبهشت ۹۷
🔻بخش نخست
🔹انتخاب شهردار تهران موضوعی است که مدتی است نقل محفلهاست. در تهران، این انتخاب فراتر از تعیین یک شهردار برای یک شهر است چرا که این انتخاب در تنظیم نگاهی ملی به آینده توسعهی شهری در ایران تاثیر فراوانی…
🖌عباس آخوندی - اردیبهشت ۹۷
🔻بخش نخست
🔹انتخاب شهردار تهران موضوعی است که مدتی است نقل محفلهاست. در تهران، این انتخاب فراتر از تعیین یک شهردار برای یک شهر است چرا که این انتخاب در تنظیم نگاهی ملی به آینده توسعهی شهری در ایران تاثیر فراوانی…
Forwarded from عباس آخوندی
🔴شهردار تهران
🖌عباس آخوندی - اردیبهشت ۹۷
🔻بخش نخست
🔹انتخاب شهردار تهران موضوعی است که مدتی است نقل محفلهاست. در تهران، این انتخاب فراتر از تعیین یک شهردار برای یک شهر است چرا که این انتخاب در تنظیم نگاهی ملی به آینده توسعهی شهری در ایران تاثیر فراوانی دارد. بنابراین، سؤال بنیادین این است که انتظار داریم شهردار چه مسالهای را حل کند؟ و یا بهتر بگوییم شهردار در کنار شورای شهر و در هماهنگی با دولت مرکزی چه مسالهای را میخواند حل کنند؟
🔸قاعدتا این انتخاب باید معطوف به پاسخ به این سؤال باید باشد. تهران همانند سایر کلانشهرهای ایران دچار دو چالش بنیادین؛ زیستپذیری شهری و جابجایی و حرکت در شهر است. عملا، انگاره غالب در مدیریت شهری در ایران فداکردن زیستپذیری شهری برای تامین سهولت امکان حرکت خودرو از مجرای شهرفروشی و آیندهی شهر بودهاست. شگفت آنکه آنچه در این رهگذر مهم نبودهاست، کیفیت زیست شهروند و حرکت پیاده است.
🔹سال گذشته که داستان انتخاب شهردار تهران در دستور کار شورای منتخب بود، تعدادی از اعضای شورا با من ملاقات داشتند و در این باره مشورت کردند. من به دوستان گفتم از شهردارتان چه میخواهید؟ در ابتدا از شدت وضوح و سادگی این سؤال موجب جاخوردن دوستان شد. بلا فاصله به دوستان گفتم بیش از ۳۰ سال است که به همین سؤال ساده پاسخ داده نشدهاست. اگر شهر تبدیل به جنگل ساختمانی و بیهویت شده، اگر تمام خاطرات مردم شهر و بافتهای با ارزش آن ویران شده، اگر باغهای شهر نابود شده، اگر از شدت آلودگی شهر دچار تنگی نفس شده، اگر سرعت حرکت ماشین در ساعات اوج در آزادراهها و بزرگراههای شهری به کمتر از ۷ کیلومتر در ساعت رسیده و اگر در عمل عابران پیاده به ویژه زنان، کودکان، سالخوردگان و معلولان حقی بر شهر ندارند، اگر اسکان غیررسمی برابر با ۵۰% اسکان رسمی شده و مشکلات ساختاری دیگر همهی اینها بهدلیل پاسخ ندادن به همین سؤال بسیار ساده است. نشان آن هم نوع شهردارانی است که تا کنون انتخاب شدهاند.
🔸انتظار از شهردار به تلقی ما از شهر باز میگردد. یک وقت است که ما شهر را یک سازمان اجتماعی که کوچکترین سلول تشکیلدهندهی آن شهروندان هستند قلمداد میکنیم و کالبد شهر را ظرفی برای تامین امنیت، ایمنی، رفاه، سرزندگی و مبادلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مردم میدانیم، در این صورت در پی شهرداری که شهر و روح شهر را بفهمد و از توسعهی شهری تلقی ارتقای کیفیت زندگی داشته باشد، خواهیم رفت. در مقابل، دیدگاهی وجود دارد که شهر را یک بافت کالبدی میداند و برترین تصویری که برای مدیریت شهرداری ارائه مینماید، یک کارگاه بزرگ عمرانی است، در این صورت شهردار باید یک مدیر پرژهی عمرانی باشد.
🔹اینک که شورا یکبار دیگر میخواهد اقدام به انتخاب شهردار کند، شایسته است که از خود بپرسد از شهردار چه میخواهد و برای خودش چه نقشی قائل است. من به عنوان وزیر راه و شهرسازی و مسؤول سیاستگذاری توسعه شهری در ایران خواستههای مشخصی دارم.
🔸من اول میخواهم شهردار، تهران را تهران کند. البته این کار سخت و درازمدت است و در پارهای از موارد هم بازگشت به اصالت تهران غیر ممکن. لیکن، با این وجود کارهای زیادی میتوان انجام داد. خیلی مهم است که شهردار یک تصویری از هویت شهر تهران داشته باشد. شهر را بفهمد. حسی هم از روح شهر داشته باشد. برنامه بازآفرینی شهر تهران را در مفهوم کامل خود در دستور کار خود قرار دهد. در کنار محیط فرهنگی و اجتماعی شهر تهران قاعدتا شهردار باید توجهی هم به محیط طبیعی تهران داشته باشد. این شهر یک باغشهر بوده که بخش وسیعی از باغهای آن ویران شدهاست. فضاهای باغی باقیمانده و یا پادگانهای درون شهر تنها نفسکشهای تهران هستند. بجای هزینه میلیارد دلاری ساخت پل صدر میشد، تمام باغهای پیرامونی کن، بجز فضای سکونتگاهی آنان و یا بخش وسیعی از پادگانها خریداری و تبدیل به پارکهای عمومی میشد. تا این فضاها هم از مخاطره بورسبازان زمین خارج و هم حق مردم و مالکان به آنها داده میشد.
➖پیشنهاد من ملیکردن باغهای باقیمانده و پادگانهای تهران با حفظ حقوق مالکان آنهاست. البته دولت باید در این ارتباط به کمک شهرداری بیاید.
🔻ادامه در پیام بعد
@AbbasAkhoundi
🖌عباس آخوندی - اردیبهشت ۹۷
🔻بخش نخست
🔹انتخاب شهردار تهران موضوعی است که مدتی است نقل محفلهاست. در تهران، این انتخاب فراتر از تعیین یک شهردار برای یک شهر است چرا که این انتخاب در تنظیم نگاهی ملی به آینده توسعهی شهری در ایران تاثیر فراوانی دارد. بنابراین، سؤال بنیادین این است که انتظار داریم شهردار چه مسالهای را حل کند؟ و یا بهتر بگوییم شهردار در کنار شورای شهر و در هماهنگی با دولت مرکزی چه مسالهای را میخواند حل کنند؟
🔸قاعدتا این انتخاب باید معطوف به پاسخ به این سؤال باید باشد. تهران همانند سایر کلانشهرهای ایران دچار دو چالش بنیادین؛ زیستپذیری شهری و جابجایی و حرکت در شهر است. عملا، انگاره غالب در مدیریت شهری در ایران فداکردن زیستپذیری شهری برای تامین سهولت امکان حرکت خودرو از مجرای شهرفروشی و آیندهی شهر بودهاست. شگفت آنکه آنچه در این رهگذر مهم نبودهاست، کیفیت زیست شهروند و حرکت پیاده است.
🔹سال گذشته که داستان انتخاب شهردار تهران در دستور کار شورای منتخب بود، تعدادی از اعضای شورا با من ملاقات داشتند و در این باره مشورت کردند. من به دوستان گفتم از شهردارتان چه میخواهید؟ در ابتدا از شدت وضوح و سادگی این سؤال موجب جاخوردن دوستان شد. بلا فاصله به دوستان گفتم بیش از ۳۰ سال است که به همین سؤال ساده پاسخ داده نشدهاست. اگر شهر تبدیل به جنگل ساختمانی و بیهویت شده، اگر تمام خاطرات مردم شهر و بافتهای با ارزش آن ویران شده، اگر باغهای شهر نابود شده، اگر از شدت آلودگی شهر دچار تنگی نفس شده، اگر سرعت حرکت ماشین در ساعات اوج در آزادراهها و بزرگراههای شهری به کمتر از ۷ کیلومتر در ساعت رسیده و اگر در عمل عابران پیاده به ویژه زنان، کودکان، سالخوردگان و معلولان حقی بر شهر ندارند، اگر اسکان غیررسمی برابر با ۵۰% اسکان رسمی شده و مشکلات ساختاری دیگر همهی اینها بهدلیل پاسخ ندادن به همین سؤال بسیار ساده است. نشان آن هم نوع شهردارانی است که تا کنون انتخاب شدهاند.
🔸انتظار از شهردار به تلقی ما از شهر باز میگردد. یک وقت است که ما شهر را یک سازمان اجتماعی که کوچکترین سلول تشکیلدهندهی آن شهروندان هستند قلمداد میکنیم و کالبد شهر را ظرفی برای تامین امنیت، ایمنی، رفاه، سرزندگی و مبادلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مردم میدانیم، در این صورت در پی شهرداری که شهر و روح شهر را بفهمد و از توسعهی شهری تلقی ارتقای کیفیت زندگی داشته باشد، خواهیم رفت. در مقابل، دیدگاهی وجود دارد که شهر را یک بافت کالبدی میداند و برترین تصویری که برای مدیریت شهرداری ارائه مینماید، یک کارگاه بزرگ عمرانی است، در این صورت شهردار باید یک مدیر پرژهی عمرانی باشد.
🔹اینک که شورا یکبار دیگر میخواهد اقدام به انتخاب شهردار کند، شایسته است که از خود بپرسد از شهردار چه میخواهد و برای خودش چه نقشی قائل است. من به عنوان وزیر راه و شهرسازی و مسؤول سیاستگذاری توسعه شهری در ایران خواستههای مشخصی دارم.
🔸من اول میخواهم شهردار، تهران را تهران کند. البته این کار سخت و درازمدت است و در پارهای از موارد هم بازگشت به اصالت تهران غیر ممکن. لیکن، با این وجود کارهای زیادی میتوان انجام داد. خیلی مهم است که شهردار یک تصویری از هویت شهر تهران داشته باشد. شهر را بفهمد. حسی هم از روح شهر داشته باشد. برنامه بازآفرینی شهر تهران را در مفهوم کامل خود در دستور کار خود قرار دهد. در کنار محیط فرهنگی و اجتماعی شهر تهران قاعدتا شهردار باید توجهی هم به محیط طبیعی تهران داشته باشد. این شهر یک باغشهر بوده که بخش وسیعی از باغهای آن ویران شدهاست. فضاهای باغی باقیمانده و یا پادگانهای درون شهر تنها نفسکشهای تهران هستند. بجای هزینه میلیارد دلاری ساخت پل صدر میشد، تمام باغهای پیرامونی کن، بجز فضای سکونتگاهی آنان و یا بخش وسیعی از پادگانها خریداری و تبدیل به پارکهای عمومی میشد. تا این فضاها هم از مخاطره بورسبازان زمین خارج و هم حق مردم و مالکان به آنها داده میشد.
➖پیشنهاد من ملیکردن باغهای باقیمانده و پادگانهای تهران با حفظ حقوق مالکان آنهاست. البته دولت باید در این ارتباط به کمک شهرداری بیاید.
🔻ادامه در پیام بعد
@AbbasAkhoundi
Forwarded from عباس آخوندی
🔴شهردار تهران
🖌عباس آخوندی - اردیبهشت ۹۷
🔻بخش دوم
🔸دوم اینکه شهر حتما نیاز به عمران و آبادانی دارد لیکن، شهر کارگاه نیست. شهر یک سازمان اجتماعی است. بنابراین، شهردار باید حق مردم به شهر را تامین کند. اولین حق شهروندان، حاکمیت قانون، انضباط شهری و دسترسی آزاد به اطلاعات است. شهردار قانون فروش اگر از هر پنجهاش هنر ببارد بهکار شهر نمیآید. فساد در زیر چتر اتخاذ تصمیم سریع و انقلابی، بنام خدمت به مردم و بیاعتنایی به قانون نهفتهاست. شهردار تهران باید برنامهی روشنی برای مبارزه با فساد و ایجاد شفافیت اطلاعاتی داشته باشد.
🔹سوم خواسته من از شهردار این است که به شهروندان، سلامتشان، کیفیت زندگیشان و حقوقشان بیش از ساختمانها اهمیت دهد. شهروندان باید دیده شوند و حرفشان شنیده شود. این یک شعار نیست، شهرداری که این کار را بخواهد انجام دهد باید ایجاد فضاهای عمومی برای زندگی جمعی مردم و جوانان را در اولویت قرار دهد. زنان، مردان، جوانان، دختران و پسران نهایتا جایی برای زندگی اجتماعی و تجربهی اجتماعی، اعم از فرهنگی، هنری، شادی، بازی، خرید، تفریح، سینما، نماز، عزاداری، گفتوگو و... میخواهند.
🔹این تصور که همه چیز را میتوان در مراکز تجاری مجلل و یا بنجل خلاصه کرد بدترین تصور است. نهایتا از این مراکز شادمانی و حس رضایت بر نمیآید. بلکه برعکس پرسه و بیهدفی حاصل آن است. شهر نیازمند فضاهای عمومیاست که مردم به آنها حس تعلق داشته باشند و با آنها خود را معرفی کنند. جایی که در آنها خانوادهها به ویژه زنان و دختران احساس ایمنی کنند.
🔸چهارم شهردار باید باور داشته باشد که شهرداری نهاد حکمروایی شهری است و نه ابزار اعمال ارادهی سوداگران. به نظر میرسد در یکی دو دههی گذشته این سوداگران بودند که شهر را برنامهریزی و مدیریت میکنند. شهرداران در عمل مجری خواستههای سوداگرانه و زودگذر آنان بودند و این شد تهران که دیگر تهران نیست.
🔹پنجم آنکه شهری که در آن نمیشود نفس کشید بجای اجرای پلهای متعدد در آن باید به فکر توسعهی حملونقل عمومی ریلپایه بود. حال این میتواند توسعه مترو باشد و یا ریل سبک مانند تراموا. قاعدتا در بخش حمل و نقل خودرو محور نیز حملونقل اتوبوسهای عمومی باید اولویت داشتهباشد.
🔸ششم شهری که هر روز بیش از پانصد هزار خودرو وارد آن میشود و از آن خارج میگردد نیازمند مدیریت یکپارچه مرکز-حومه از جمله حملونقل یکپارچه درونشهری و حومهای است. در چنین شهری زندگی حومهنشینان مستقل از مرکز نیست. شهردار تهران باید فهم روشنی از مجموعهی شهری تهران؛ یعنی نحوهی زندگی حدود نه میلیون ساکن تهران و ۴/۵ میلیون ساکن پیرامونِ آن و تاثیر و تاثر این سکونتگاهها بر یکدیگر داشته باشد. شهر طبقاتی موجود تهران که دقیقا به محلههای فقیرنشین و غنی نشین تقسیم شده، محصول بیتوجهی به همین مطلب است. شهردار و شورای شهر تهران باید نگران بیعدالتی شهری که در تهران موج میزند باشند.
🔹هفتم توسعه در این شهر باید مبتنی بر توسعهی حملونقل عمومی با تاکید بر ریل (TOD) باشد. به عبارت دیگر توسعهی شهر باید ریلپایه باشد تا در آن هوای پاک، سلامت، ارزانی، ایمنی و شادی و رضایتمندی عمومی قابل استحصال باشد.
🔸هشتم آنکه امکان انتقال مراکز لجستیکی، انبارها و خدماتی از این دست به بیرون شهر وجود دارد. با این اقدام هم میتوان ورود ترابری سنگین به شهر را کاهش داد و هم با استفاده از اراضیای که از این رهگذر آزاد میشوند سطوح خدماتی شهر را که تهران از فقر آن در رنج است تامین کرد.
🔹نهم نهایتا هزینه شهر از جیب مردم پرداخت میشود. شهردار باید شهر را اقتصادی اداره کند. از یک طرف باید هزینه شهرداری را تا حد ممکن کاهش دهد و از طرف دیگر هر که بامش بیش برفش بیشتر. گفته میشود که تعداد کارکنان شهرداری چندین برابر سازمان مصوب آن میباشد. قاعدتا باید چارهای برای این موضوع داشت. در همین ارتباط، شهردار وظیفهی ارتقای دانش بدنهی مدیریتی شهرداری و ظرفیتسازی در حوزهی منابع انسانی برای پذیرش ماموریتها توسط نسل جوان است.
🔸دهم آنکه شهر تهران در برابر سوانح به ویژه زلزله آسیبپذیر است. بحث داشتن اندیشهای برای مدیریت بحران در کلانشهر تهران غیر قابل فراموشی است.
💢البته میتوان به این سیاهه افزود. لیکن به هرروی، من به عنوان وزیر راهوشهرسازی از شهردار آیندهی تهران مشروط بر آنکه این فهم را از شهر داشته باشد و نخواهد شهرفروشی کند و این سیاستها را پیاده کند حمایت خواهم کرد. بامید اینکه شاهد اصلاح مسیر مدیریت شهرداری به جاده اصلی و افتادن بر روی ریل درست باشیم.
▪️پایان
@AbbasAkhoundi
🖌عباس آخوندی - اردیبهشت ۹۷
🔻بخش دوم
🔸دوم اینکه شهر حتما نیاز به عمران و آبادانی دارد لیکن، شهر کارگاه نیست. شهر یک سازمان اجتماعی است. بنابراین، شهردار باید حق مردم به شهر را تامین کند. اولین حق شهروندان، حاکمیت قانون، انضباط شهری و دسترسی آزاد به اطلاعات است. شهردار قانون فروش اگر از هر پنجهاش هنر ببارد بهکار شهر نمیآید. فساد در زیر چتر اتخاذ تصمیم سریع و انقلابی، بنام خدمت به مردم و بیاعتنایی به قانون نهفتهاست. شهردار تهران باید برنامهی روشنی برای مبارزه با فساد و ایجاد شفافیت اطلاعاتی داشته باشد.
🔹سوم خواسته من از شهردار این است که به شهروندان، سلامتشان، کیفیت زندگیشان و حقوقشان بیش از ساختمانها اهمیت دهد. شهروندان باید دیده شوند و حرفشان شنیده شود. این یک شعار نیست، شهرداری که این کار را بخواهد انجام دهد باید ایجاد فضاهای عمومی برای زندگی جمعی مردم و جوانان را در اولویت قرار دهد. زنان، مردان، جوانان، دختران و پسران نهایتا جایی برای زندگی اجتماعی و تجربهی اجتماعی، اعم از فرهنگی، هنری، شادی، بازی، خرید، تفریح، سینما، نماز، عزاداری، گفتوگو و... میخواهند.
🔹این تصور که همه چیز را میتوان در مراکز تجاری مجلل و یا بنجل خلاصه کرد بدترین تصور است. نهایتا از این مراکز شادمانی و حس رضایت بر نمیآید. بلکه برعکس پرسه و بیهدفی حاصل آن است. شهر نیازمند فضاهای عمومیاست که مردم به آنها حس تعلق داشته باشند و با آنها خود را معرفی کنند. جایی که در آنها خانوادهها به ویژه زنان و دختران احساس ایمنی کنند.
🔸چهارم شهردار باید باور داشته باشد که شهرداری نهاد حکمروایی شهری است و نه ابزار اعمال ارادهی سوداگران. به نظر میرسد در یکی دو دههی گذشته این سوداگران بودند که شهر را برنامهریزی و مدیریت میکنند. شهرداران در عمل مجری خواستههای سوداگرانه و زودگذر آنان بودند و این شد تهران که دیگر تهران نیست.
🔹پنجم آنکه شهری که در آن نمیشود نفس کشید بجای اجرای پلهای متعدد در آن باید به فکر توسعهی حملونقل عمومی ریلپایه بود. حال این میتواند توسعه مترو باشد و یا ریل سبک مانند تراموا. قاعدتا در بخش حمل و نقل خودرو محور نیز حملونقل اتوبوسهای عمومی باید اولویت داشتهباشد.
🔸ششم شهری که هر روز بیش از پانصد هزار خودرو وارد آن میشود و از آن خارج میگردد نیازمند مدیریت یکپارچه مرکز-حومه از جمله حملونقل یکپارچه درونشهری و حومهای است. در چنین شهری زندگی حومهنشینان مستقل از مرکز نیست. شهردار تهران باید فهم روشنی از مجموعهی شهری تهران؛ یعنی نحوهی زندگی حدود نه میلیون ساکن تهران و ۴/۵ میلیون ساکن پیرامونِ آن و تاثیر و تاثر این سکونتگاهها بر یکدیگر داشته باشد. شهر طبقاتی موجود تهران که دقیقا به محلههای فقیرنشین و غنی نشین تقسیم شده، محصول بیتوجهی به همین مطلب است. شهردار و شورای شهر تهران باید نگران بیعدالتی شهری که در تهران موج میزند باشند.
🔹هفتم توسعه در این شهر باید مبتنی بر توسعهی حملونقل عمومی با تاکید بر ریل (TOD) باشد. به عبارت دیگر توسعهی شهر باید ریلپایه باشد تا در آن هوای پاک، سلامت، ارزانی، ایمنی و شادی و رضایتمندی عمومی قابل استحصال باشد.
🔸هشتم آنکه امکان انتقال مراکز لجستیکی، انبارها و خدماتی از این دست به بیرون شهر وجود دارد. با این اقدام هم میتوان ورود ترابری سنگین به شهر را کاهش داد و هم با استفاده از اراضیای که از این رهگذر آزاد میشوند سطوح خدماتی شهر را که تهران از فقر آن در رنج است تامین کرد.
🔹نهم نهایتا هزینه شهر از جیب مردم پرداخت میشود. شهردار باید شهر را اقتصادی اداره کند. از یک طرف باید هزینه شهرداری را تا حد ممکن کاهش دهد و از طرف دیگر هر که بامش بیش برفش بیشتر. گفته میشود که تعداد کارکنان شهرداری چندین برابر سازمان مصوب آن میباشد. قاعدتا باید چارهای برای این موضوع داشت. در همین ارتباط، شهردار وظیفهی ارتقای دانش بدنهی مدیریتی شهرداری و ظرفیتسازی در حوزهی منابع انسانی برای پذیرش ماموریتها توسط نسل جوان است.
🔸دهم آنکه شهر تهران در برابر سوانح به ویژه زلزله آسیبپذیر است. بحث داشتن اندیشهای برای مدیریت بحران در کلانشهر تهران غیر قابل فراموشی است.
💢البته میتوان به این سیاهه افزود. لیکن به هرروی، من به عنوان وزیر راهوشهرسازی از شهردار آیندهی تهران مشروط بر آنکه این فهم را از شهر داشته باشد و نخواهد شهرفروشی کند و این سیاستها را پیاده کند حمایت خواهم کرد. بامید اینکه شاهد اصلاح مسیر مدیریت شهرداری به جاده اصلی و افتادن بر روی ریل درست باشیم.
▪️پایان
@AbbasAkhoundi
عباس آخوندی pinned «🔴شهردار تهران 🖌عباس آخوندی - اردیبهشت ۹۷ 🔻بخش نخست 🔹انتخاب شهردار تهران موضوعی است که مدتی است نقل محفلهاست. در تهران، این انتخاب فراتر از تعیین یک شهردار برای یک شهر است چرا که این انتخاب در تنظیم نگاهی ملی به آینده توسعهی شهری در ایران تاثیر فراوانی…»
🔵پایان دفتر وزارت: ایران را از یاد نبریم
🖌عباس آخوندی - ۱۹ آبانماه ۹۷
🔸امروز روزِ بستن رسمی دفتر وزارت بود. در پی آن بودم و هستم که چرکنویسهای این دفتر را پاکنویس کنم و به ملت عزیز ایران گزارش کنم تا شاید بهکار جوانان و آیندگان آید. کوتاه سخن آنکه حکمرانی بیسرزمین، بدون حس تعلق به یک فرهنگ و تمدن و در خلاء امکانپذیر نیست پس ایران را از یاد نبریم.
🔸دوم: شرط کارآمدی حکمرانی در درون، فراهمآوردن شرایطی است که مردمان برقراریِ عدالت را حس کنند. این موضوع هم بحثی ذهنی و رمانتیک نیست شاخصهای آن تامین و تعهد به حقوق اساسی شهروندان و صلح اجتماعی، حاکمیت قانون، وجود فرصتهای برابر برای همگان، دسترسی آزاد به اطلاعات، امکان رقابت منصفانه برای کسب منفعت خصوصی مشروع برای تمام شهروندان و در نهایت امکان خلق ثروت ملی توسط یک ملت بهنحوی که همگان احساس بهبود کنند، و در بیرون، تامین منافع ملی در صحنهی جهانی است. اینکار نیز از رهگذر دفاع مقتدرانه از سرزمین با تجهیز به قدرت سخت و نرم به منظور تضمین امنیت ملی، تامین صلح و روانی حرکت در مبادلههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تجاری با سایر ملل بهدست میآید.
🔸سوم: عمران و آبادانی ایران مهم است. آن هم با توجه به سطح دانش روز بشری و توجه به فنآوریهای مدرن و افزایش توان زیستپذیری در سرزمین و روانی حرکت در آن است. گذر از تکیه صرف بر استخراج و مصرف منابع طبیعی و مادی به اقتصاد دانش بنیان نیازمند زیر ساختهای سختافزاری و نرمافزاری مدرن، کارآمد و زایندهاست.
🔸چهارم: انسان متمدن عضو سازمان مدنی سلول بنیادین جامعه در روزگار نوین است. توجه به فکر، هویت و شخصیت این انسان اساسِ کار است. اگر مطبوعات رکن چهارم است و اگر افکار عمومی مهم است، ریشهی آن در این حقیقت نهفته است. بنابراین، از رسانهی جامعه مدنی مراقبت کنیم. بههوش باشیم که ضدِّرسانه جای رسانه را نگیرد.
💢به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است.
📎به پیوست این یادداشت متن کامل سخنرانی در جلسه رسمی تودیع و معارفه و گزارش آماری حوزه معاونت برنامهریزی و توسعه منابع را مشاهده می فرمایید.
@AbbasAkhoundi
🖌عباس آخوندی - ۱۹ آبانماه ۹۷
🔸امروز روزِ بستن رسمی دفتر وزارت بود. در پی آن بودم و هستم که چرکنویسهای این دفتر را پاکنویس کنم و به ملت عزیز ایران گزارش کنم تا شاید بهکار جوانان و آیندگان آید. کوتاه سخن آنکه حکمرانی بیسرزمین، بدون حس تعلق به یک فرهنگ و تمدن و در خلاء امکانپذیر نیست پس ایران را از یاد نبریم.
🔸دوم: شرط کارآمدی حکمرانی در درون، فراهمآوردن شرایطی است که مردمان برقراریِ عدالت را حس کنند. این موضوع هم بحثی ذهنی و رمانتیک نیست شاخصهای آن تامین و تعهد به حقوق اساسی شهروندان و صلح اجتماعی، حاکمیت قانون، وجود فرصتهای برابر برای همگان، دسترسی آزاد به اطلاعات، امکان رقابت منصفانه برای کسب منفعت خصوصی مشروع برای تمام شهروندان و در نهایت امکان خلق ثروت ملی توسط یک ملت بهنحوی که همگان احساس بهبود کنند، و در بیرون، تامین منافع ملی در صحنهی جهانی است. اینکار نیز از رهگذر دفاع مقتدرانه از سرزمین با تجهیز به قدرت سخت و نرم به منظور تضمین امنیت ملی، تامین صلح و روانی حرکت در مبادلههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تجاری با سایر ملل بهدست میآید.
🔸سوم: عمران و آبادانی ایران مهم است. آن هم با توجه به سطح دانش روز بشری و توجه به فنآوریهای مدرن و افزایش توان زیستپذیری در سرزمین و روانی حرکت در آن است. گذر از تکیه صرف بر استخراج و مصرف منابع طبیعی و مادی به اقتصاد دانش بنیان نیازمند زیر ساختهای سختافزاری و نرمافزاری مدرن، کارآمد و زایندهاست.
🔸چهارم: انسان متمدن عضو سازمان مدنی سلول بنیادین جامعه در روزگار نوین است. توجه به فکر، هویت و شخصیت این انسان اساسِ کار است. اگر مطبوعات رکن چهارم است و اگر افکار عمومی مهم است، ریشهی آن در این حقیقت نهفته است. بنابراین، از رسانهی جامعه مدنی مراقبت کنیم. بههوش باشیم که ضدِّرسانه جای رسانه را نگیرد.
💢به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است.
📎به پیوست این یادداشت متن کامل سخنرانی در جلسه رسمی تودیع و معارفه و گزارش آماری حوزه معاونت برنامهریزی و توسعه منابع را مشاهده می فرمایید.
@AbbasAkhoundi
Telegram
attach 📎
🔵پایان یک انتخاب وآغاز یک راه
🔸امروز اکثریت اعضای محترم شورای اسلامی شهر تهران دوست و همکار عزیزم آقای دکتر حناچی را به عنوان شهردار تهران برگزید. به ایشان تبریک میگویم و برای ایشان، شورای شهر و مردم تهران آرزوی موفقیت، بهروزی و سربلندی دارم.
🔸من نیز یاد گرفتم که برای تغییرات بنیادین و مبارزه با فساد نیاز به آگاهی و یکپارچگی بیشتر است. امروز آغاز یک راه است. برای ایران از پای نمینشینیم
با سپاس
عباس آخوندی - ۲۲ آبانماه ۹۷
@AbbasAkhoundi
🔸امروز اکثریت اعضای محترم شورای اسلامی شهر تهران دوست و همکار عزیزم آقای دکتر حناچی را به عنوان شهردار تهران برگزید. به ایشان تبریک میگویم و برای ایشان، شورای شهر و مردم تهران آرزوی موفقیت، بهروزی و سربلندی دارم.
🔸من نیز یاد گرفتم که برای تغییرات بنیادین و مبارزه با فساد نیاز به آگاهی و یکپارچگی بیشتر است. امروز آغاز یک راه است. برای ایران از پای نمینشینیم
با سپاس
عباس آخوندی - ۲۲ آبانماه ۹۷
@AbbasAkhoundi
🔵پاسخ یک پیام، مقاومت ۴۴۷۰۲
🖌عباس آخوندی - ۲۳ آبان ماه ۹۷
🔸در بخش ارتباط مستقیم کانالم (پیامهای مردمی) پیامی به شرح زیر از ارسالکنندهای به نام مقاومت ۴۴۷۰۲ دریافت کردم.
«آقای عباس آخوندی سلام.
خسته نباشید.
سؤال کوتاه میپرسم.
اول چرا شما به عنوان وزیر محترم در دولت مسکن مهر را که آقای احمدینژاد ساخته بود ۸۰درصدش کارشناسان میگویند آماده نکردین برای فقرا».
🔸پاسخ را با اندکی اصلاح به شرح زیر دادم. سپس اندیشیدم که با توجه به دروغپردازی بیامان ضدِّرسانه، قطعا این سؤال هزاران نفر است. پس چه بهتر سؤال و جواب را برای آگاهی ملت ایران انتشار دهم
و اما پاسخ:
➖سلام عزیز و یا عزیزان.
🔹دیدم عنوان حساب تلگرامیتان مقاومت است. به عنوان کسی که تمام جوانیش را با افتخار در راه دفاع، آبادانی و حفظ یکپارچگی سرزمین و جمهوری اسلامی ایران گذرانده است، وقتی میبینم چگونه از این عنوانها سوء استفاده میشود و چگونه شبکه ضد رسانه با استفاده از بیت المال خبرهای دروغ به شما تحویل میدهد قلبم به درد میآید و برای شما جوانان پاکباز ایران و برای جمهوری اسلامی ایران نگران میشوم. فقط کوتاه به چهار واقعه در زندگیام اشاره میکنم و آدرس گزارشی را به شما میدهم.
۱- در آغاز پیروزی انقلاب؛ عضو جمع مؤسسان جهاد سازندگی و عضو اولین شورای مرکزی جهاد سازندگی بودم. امروزها که رسم بر دفاع از حضور جوانان است شاید هم جوانترین مسؤول در دورهی انقلاب بودم. در این بمباران تخریبی که ضد رسانه بر علیه من انجام داد دیدم که گفتهاند، این موقعیت از همان آغاز بر اساس رانت برای من فراهم آمد. حال آنکه من آن روزها نه پیش از آن یکبار مرحوم شهید بهشتی را که اولین حکم مسؤولیتم را در جهاد سازندگی امضا کرد دیده بودم و نه آقای ناطق نوری را که بعدها به عنوان نماینده امام(ره) در جهادسازندگی منصوب شدند میشناختم. من یک عضو ساده جمعهای دانشجویی بودم.
۲- در دوران دفاع مقدس؛ تشکیل دهندهی ستاد پشتیبانی جنگ جهادسازندگی با همکاری شهید رجایی بودم. بعدها این ستاد به سنگرسازان بیسنگر انتشار یافت و عموم ملت ایران کموبیش از سهم تعیینکنندهی آن در پیشبرد عملیات نظامی آشنا هستند،
۳- در اوج غائلهی تجزیهطلبان در غرب کشور به عنوان معاون سیاسی و اجتماعی وزیر کشور برای حفظ یکپارچگی سرزمین ایران تشکیلدهندهی تشکیل دهنده شورای امنیت ویژه غرب کشور و رییس آن بودم و با شهید محمد بروجردی و قرارگاه حمزهی سپاه و ارتش همکاری میکردم. جهت اطلاع شما، آن زمان تجزیهطلبان نامنی را بر کردستان عزیر حاکم کرده بودند و کمتر جاده شبانهروزی در غربِ ایران یافت میشد،
۴- رییس بنیاد مسکن و مجری بزرگترین طرحهای بازسازی مناطق آسیب دیده از سوانح طبیعی و جنگ بودم. به سه مورد آن اشاره میکنم. اولی، سیل آذرماه ۱۳۶۵ در جنوب ایران که در پنج استان خرابی به بار آورد. دومی مناطق جنگزده روستایی. و سوم زلزله رودبار و منجیل در سال خردادماه ۱۳۶۹ که بیش از ۲۲۰هزار واحد مسکونی در آن آسیب دید و مخربترین زلزلهای است که تا کنون از آن خبر داریم.
🔹و اما در باره مسکن مهر. ۵۶٪ ساخت خانهها، ۵۰٪ تاسیسات زیربنایی و بیش از ۸۰٪ تاسیسات روبنایی پروژههای مسکن مهر را علیرغم کمتوجهی دولت با پیگیری و سماجت تمام به پایان رساندم. حجم کار انجام شده در دروان من بیش از یکونیم برابر کار انجام شده در دولت پیشین است. چگونه ۸۰ درصد کار انجام شده بود؟
🔹بیش از یک میلیون و چهل هزار خانه را در این مدت به اتمام رساندم و در اختیار متقاضیان عزیز قرار دادم. من میتوانستم دستِکم هر هفته یک پروژه را افتتاح کنم و یکی از محبوبترین وزیران در میان شما و اذهان عمومی باشم. لیکن من از دین چنین یافتم که در هیچ شرایطی نباید دروغ گفت. این آموزهی پیامبر (ص) و امامان معصوم علیهم السلام است. مبنای عمل روشن بود. چون نمیخواستم پروژهای که بنیان آن را نادرست میدانستم ترویج کنم و در عین حال خود را متعهد به شهروندان و متقاضیان مسکن مهر میدانستم، ضمن وقت گذاشتن زیاد، پیگیری کردن و اتمام بخش اعظم کار که در مسؤولیت وزارت راهوشهرسازی بود ولی یک مورد را هم افتتاح نکردم. باز تکرار میکنم که بیش از یک میلیون واحد را من ساختم.
🔻ادامه پاسخ در پیام بعد
@AbbasAkhoundi
🖌عباس آخوندی - ۲۳ آبان ماه ۹۷
🔸در بخش ارتباط مستقیم کانالم (پیامهای مردمی) پیامی به شرح زیر از ارسالکنندهای به نام مقاومت ۴۴۷۰۲ دریافت کردم.
«آقای عباس آخوندی سلام.
خسته نباشید.
سؤال کوتاه میپرسم.
اول چرا شما به عنوان وزیر محترم در دولت مسکن مهر را که آقای احمدینژاد ساخته بود ۸۰درصدش کارشناسان میگویند آماده نکردین برای فقرا».
🔸پاسخ را با اندکی اصلاح به شرح زیر دادم. سپس اندیشیدم که با توجه به دروغپردازی بیامان ضدِّرسانه، قطعا این سؤال هزاران نفر است. پس چه بهتر سؤال و جواب را برای آگاهی ملت ایران انتشار دهم
و اما پاسخ:
➖سلام عزیز و یا عزیزان.
🔹دیدم عنوان حساب تلگرامیتان مقاومت است. به عنوان کسی که تمام جوانیش را با افتخار در راه دفاع، آبادانی و حفظ یکپارچگی سرزمین و جمهوری اسلامی ایران گذرانده است، وقتی میبینم چگونه از این عنوانها سوء استفاده میشود و چگونه شبکه ضد رسانه با استفاده از بیت المال خبرهای دروغ به شما تحویل میدهد قلبم به درد میآید و برای شما جوانان پاکباز ایران و برای جمهوری اسلامی ایران نگران میشوم. فقط کوتاه به چهار واقعه در زندگیام اشاره میکنم و آدرس گزارشی را به شما میدهم.
۱- در آغاز پیروزی انقلاب؛ عضو جمع مؤسسان جهاد سازندگی و عضو اولین شورای مرکزی جهاد سازندگی بودم. امروزها که رسم بر دفاع از حضور جوانان است شاید هم جوانترین مسؤول در دورهی انقلاب بودم. در این بمباران تخریبی که ضد رسانه بر علیه من انجام داد دیدم که گفتهاند، این موقعیت از همان آغاز بر اساس رانت برای من فراهم آمد. حال آنکه من آن روزها نه پیش از آن یکبار مرحوم شهید بهشتی را که اولین حکم مسؤولیتم را در جهاد سازندگی امضا کرد دیده بودم و نه آقای ناطق نوری را که بعدها به عنوان نماینده امام(ره) در جهادسازندگی منصوب شدند میشناختم. من یک عضو ساده جمعهای دانشجویی بودم.
۲- در دوران دفاع مقدس؛ تشکیل دهندهی ستاد پشتیبانی جنگ جهادسازندگی با همکاری شهید رجایی بودم. بعدها این ستاد به سنگرسازان بیسنگر انتشار یافت و عموم ملت ایران کموبیش از سهم تعیینکنندهی آن در پیشبرد عملیات نظامی آشنا هستند،
۳- در اوج غائلهی تجزیهطلبان در غرب کشور به عنوان معاون سیاسی و اجتماعی وزیر کشور برای حفظ یکپارچگی سرزمین ایران تشکیلدهندهی تشکیل دهنده شورای امنیت ویژه غرب کشور و رییس آن بودم و با شهید محمد بروجردی و قرارگاه حمزهی سپاه و ارتش همکاری میکردم. جهت اطلاع شما، آن زمان تجزیهطلبان نامنی را بر کردستان عزیر حاکم کرده بودند و کمتر جاده شبانهروزی در غربِ ایران یافت میشد،
۴- رییس بنیاد مسکن و مجری بزرگترین طرحهای بازسازی مناطق آسیب دیده از سوانح طبیعی و جنگ بودم. به سه مورد آن اشاره میکنم. اولی، سیل آذرماه ۱۳۶۵ در جنوب ایران که در پنج استان خرابی به بار آورد. دومی مناطق جنگزده روستایی. و سوم زلزله رودبار و منجیل در سال خردادماه ۱۳۶۹ که بیش از ۲۲۰هزار واحد مسکونی در آن آسیب دید و مخربترین زلزلهای است که تا کنون از آن خبر داریم.
🔹و اما در باره مسکن مهر. ۵۶٪ ساخت خانهها، ۵۰٪ تاسیسات زیربنایی و بیش از ۸۰٪ تاسیسات روبنایی پروژههای مسکن مهر را علیرغم کمتوجهی دولت با پیگیری و سماجت تمام به پایان رساندم. حجم کار انجام شده در دروان من بیش از یکونیم برابر کار انجام شده در دولت پیشین است. چگونه ۸۰ درصد کار انجام شده بود؟
🔹بیش از یک میلیون و چهل هزار خانه را در این مدت به اتمام رساندم و در اختیار متقاضیان عزیز قرار دادم. من میتوانستم دستِکم هر هفته یک پروژه را افتتاح کنم و یکی از محبوبترین وزیران در میان شما و اذهان عمومی باشم. لیکن من از دین چنین یافتم که در هیچ شرایطی نباید دروغ گفت. این آموزهی پیامبر (ص) و امامان معصوم علیهم السلام است. مبنای عمل روشن بود. چون نمیخواستم پروژهای که بنیان آن را نادرست میدانستم ترویج کنم و در عین حال خود را متعهد به شهروندان و متقاضیان مسکن مهر میدانستم، ضمن وقت گذاشتن زیاد، پیگیری کردن و اتمام بخش اعظم کار که در مسؤولیت وزارت راهوشهرسازی بود ولی یک مورد را هم افتتاح نکردم. باز تکرار میکنم که بیش از یک میلیون واحد را من ساختم.
🔻ادامه پاسخ در پیام بعد
@AbbasAkhoundi
Telegram
attach 📎
🔵پاسخ یک پیام، مقاومت ۴۴۷۰۲
🖌عباس آخوندی - ۲۳ آبانماه ۹۷
🔻بخش دوم پاسخ - ادامه از قبل
🔹حضرات بیش از ده هزار میلیارد تومان برای تکمیل و اجرای تاسیسات زیربنایی و روبنایی برای دولت تعهد ایجاد کرده بودند که در برابر آن حتی معادل ۲٪ بودجه پیشبینی نشدهبود. مجبورم این را به شما بگویم که بخش اعظم آنچه در این چند سال انجام شد را صرفا با تکیه بر منابع داخلی وزارتخانه، اتخاذ روشهای تامین مالی جدید و پذیرش ریسک و تعهدات مدیریتی برای رفاه ساکنان مسکن مهر انجام دادم. من از روز اول گفتم که من در کنار متقاضیان مسکن مهر هستم و در جهت انجام تعهدهای دولت به تکتک متقاضیان اقدام میکنم. لیکن، آنانکه از روز آغاز پول مردم را گرفتند، در زندگی مردم دخالت کردند و بجای آنکه در درون شهر و در جایی که امکان زندگی وجود داشته باشد، بردند در بیابانهایی که نه امکانات زندگی داشت و نه امنیت هزینه کردند، آنان آگاهانه به این مردم ظلم و اجحاف کردند. آنانکه از پول بیزبان همین مردم رفتند بیش از یکصد هزار واحد مسکونی فاقد حتی یک متقاضی ساختند آنان در برابر تصرف غیرقانونی در اموال مردم و خیانت در امانت آنان مسؤولند. لیکن چه توان کرد که ضدرسانه آگاهانه از آنان قهرمانان ملی و از من و ما که به تعهد دولت جمهوری اسلامی در برابر خریداران مسکن مهر وفادار ماندیم و آنچه که میتوانستیم را انجام دادیم، شمر میسازد. آخرین تیتر کیهان: تعارف کلید پایتخت به مردی که افتخارش نساختن است. آیا فکر می کنید که کیهان و سایر کانالهای خبری ضد رسانه که با پول این مردم تامین مالی میشوند از این آمارها اطلاع ندارد؟ این آمارها انتشار عمومی یافتهاست و حتما اطلاع دارند. منافعشان در چنین فضاسازیهاست.
🔹عزیزان، هزینهی طرح مسکن مهر شامل بر دهها هزار میلیارد تومان بود. منابع آن بخشی از جیب مردم ضعیفی که با چه مصیبتی اندک پساندازی کردند و بخش دیگر آن از طریق چاپ پول و دست در جیب تمام ملت ایران کردن تامین شد. هنوز هم تکمیل تاسیسات زیربنایی و روبنایی آن بیش از ۷ هزارمیلیارد اعتبار نیاز دارد که به سختی ۱٪ آن در بودجه پیشبینی شده باشد. این مصداق سنگی است که کسی در چاه میاندازد و صدها عاقل نمیتوانند آن را بیرون بیاورند. منظور من این بخش آن نیست. منتظر میمانیم تا ببینیم این دولت و دولتهای بعدی در این باره چه انجام میدهند. لیکن، منظور من روی دیگر سکهی مسکن مهر است.
🔹یکطرف این طرح چند دههزارمیلیاردی متقاضیان مسکن مهر هستند. طرفِ دیگر آن سفرهای است که برای عدهای سوداگر بازشدهاست. برای ارجاع این چندین هزار میلیارد تومان کار کمتر مناقصهای برگذار شد. اغلب پروژهها بر اساس مذاکره واگذار شدند. اشکالِ من از منظر حضرات، بیتوجهی به مسکن مهر نیست. اشکال من جمعکردن سفرهای است که حضرات برگردِ آن نشسته بودند و به نام ضعیفان شکم سیریناپذیر خود را پُر میکردند. بگذارید به همین اندازه اکتفا کنم. به عنوان یک انقلابی این را بدانید که پهن کردن سفره از جیب مردم محبوبیت میآورد. لیکن جمعکردن سفر دشمن میسازد.
💢یکبار دیگر تاریخ مولی امیرالمؤمنین (ع) را بخوانید تا بدانید چرا مبغوضترین فرد در زمان خود بود و وقتی فرقِ مبارکش در محراب شکافتهشد در شام گفتند مگر علی نماز هم میخواند؟ من با آگاهی از اینکه مبارزه با فساد تا چه اندازه هزینه دارد پا در این راه گذاشتم و تا آخر خواهم ایستاد. اگر اطلاع اندکی در باره کارهایی که در دوره من انجام شد خواستید میتوانید به لینک گزارش که در کانالم به آدرس زیر انتشار دادم مراجعه کنید و یا فایل پیوست این پیام را دریافت نمایید. با آرزوی پیروزی راستی بر دروغ.
www.tg-me.com/AbbasAkhoundi/288
✉️اینجا نظر دهید : @ContactAkhoundibot
◾️پایان
@AbbasAkhoundi
🖌عباس آخوندی - ۲۳ آبانماه ۹۷
🔻بخش دوم پاسخ - ادامه از قبل
🔹حضرات بیش از ده هزار میلیارد تومان برای تکمیل و اجرای تاسیسات زیربنایی و روبنایی برای دولت تعهد ایجاد کرده بودند که در برابر آن حتی معادل ۲٪ بودجه پیشبینی نشدهبود. مجبورم این را به شما بگویم که بخش اعظم آنچه در این چند سال انجام شد را صرفا با تکیه بر منابع داخلی وزارتخانه، اتخاذ روشهای تامین مالی جدید و پذیرش ریسک و تعهدات مدیریتی برای رفاه ساکنان مسکن مهر انجام دادم. من از روز اول گفتم که من در کنار متقاضیان مسکن مهر هستم و در جهت انجام تعهدهای دولت به تکتک متقاضیان اقدام میکنم. لیکن، آنانکه از روز آغاز پول مردم را گرفتند، در زندگی مردم دخالت کردند و بجای آنکه در درون شهر و در جایی که امکان زندگی وجود داشته باشد، بردند در بیابانهایی که نه امکانات زندگی داشت و نه امنیت هزینه کردند، آنان آگاهانه به این مردم ظلم و اجحاف کردند. آنانکه از پول بیزبان همین مردم رفتند بیش از یکصد هزار واحد مسکونی فاقد حتی یک متقاضی ساختند آنان در برابر تصرف غیرقانونی در اموال مردم و خیانت در امانت آنان مسؤولند. لیکن چه توان کرد که ضدرسانه آگاهانه از آنان قهرمانان ملی و از من و ما که به تعهد دولت جمهوری اسلامی در برابر خریداران مسکن مهر وفادار ماندیم و آنچه که میتوانستیم را انجام دادیم، شمر میسازد. آخرین تیتر کیهان: تعارف کلید پایتخت به مردی که افتخارش نساختن است. آیا فکر می کنید که کیهان و سایر کانالهای خبری ضد رسانه که با پول این مردم تامین مالی میشوند از این آمارها اطلاع ندارد؟ این آمارها انتشار عمومی یافتهاست و حتما اطلاع دارند. منافعشان در چنین فضاسازیهاست.
🔹عزیزان، هزینهی طرح مسکن مهر شامل بر دهها هزار میلیارد تومان بود. منابع آن بخشی از جیب مردم ضعیفی که با چه مصیبتی اندک پساندازی کردند و بخش دیگر آن از طریق چاپ پول و دست در جیب تمام ملت ایران کردن تامین شد. هنوز هم تکمیل تاسیسات زیربنایی و روبنایی آن بیش از ۷ هزارمیلیارد اعتبار نیاز دارد که به سختی ۱٪ آن در بودجه پیشبینی شده باشد. این مصداق سنگی است که کسی در چاه میاندازد و صدها عاقل نمیتوانند آن را بیرون بیاورند. منظور من این بخش آن نیست. منتظر میمانیم تا ببینیم این دولت و دولتهای بعدی در این باره چه انجام میدهند. لیکن، منظور من روی دیگر سکهی مسکن مهر است.
🔹یکطرف این طرح چند دههزارمیلیاردی متقاضیان مسکن مهر هستند. طرفِ دیگر آن سفرهای است که برای عدهای سوداگر بازشدهاست. برای ارجاع این چندین هزار میلیارد تومان کار کمتر مناقصهای برگذار شد. اغلب پروژهها بر اساس مذاکره واگذار شدند. اشکالِ من از منظر حضرات، بیتوجهی به مسکن مهر نیست. اشکال من جمعکردن سفرهای است که حضرات برگردِ آن نشسته بودند و به نام ضعیفان شکم سیریناپذیر خود را پُر میکردند. بگذارید به همین اندازه اکتفا کنم. به عنوان یک انقلابی این را بدانید که پهن کردن سفره از جیب مردم محبوبیت میآورد. لیکن جمعکردن سفر دشمن میسازد.
💢یکبار دیگر تاریخ مولی امیرالمؤمنین (ع) را بخوانید تا بدانید چرا مبغوضترین فرد در زمان خود بود و وقتی فرقِ مبارکش در محراب شکافتهشد در شام گفتند مگر علی نماز هم میخواند؟ من با آگاهی از اینکه مبارزه با فساد تا چه اندازه هزینه دارد پا در این راه گذاشتم و تا آخر خواهم ایستاد. اگر اطلاع اندکی در باره کارهایی که در دوره من انجام شد خواستید میتوانید به لینک گزارش که در کانالم به آدرس زیر انتشار دادم مراجعه کنید و یا فایل پیوست این پیام را دریافت نمایید. با آرزوی پیروزی راستی بر دروغ.
www.tg-me.com/AbbasAkhoundi/288
✉️اینجا نظر دهید : @ContactAkhoundibot
◾️پایان
@AbbasAkhoundi
🔵غوغای ضدِّرسانه و انتخاب شهردار
🖋عباس آخوندی، ۲۵/آبانماه/۹۷
🔸غوغای ضدِّرسانه در یک هفته منتهی به انتخاب شهردار تهران از کمنظیرترین شانتاژهای رسانهای پس از انقلاب در ایران و یا حتی شاید از نمونههای برجستهی قابل مطالعه در جهان باشد. صرفا در همین آبانماه که به عنوان نامزد تصدی سمت شهردار تهران بر سرِ زبانها بودم صدها خبر منفی بر علیه شخص من ساخته و بهصورت گسترده انتشار یافت۱. برای من که در کانونِ آن بودم موضوع عادی بود. چرا، که بیش از پنج سال است به این غوغا خوکردهام. موضوعِ اختلاف را هم میدانم. جمعکردن سفرههای ریختوپاشِ بیتالمال و مبارزه بافساد پیرامونِ آن خوشایندِ ذینفعان نیست. بنابراین، کاملا انتظار آن را داشتم و برای رویارویی با آن آماده بودم. بهترین ضربالمثلِ ایرانی که این فریاد را تمثیل میکند "آی دزد" است. کسی که ریگی به کفش ندارد از این فریادها یک لحظه هراسی بهدل راه نمیدهد. لیکن، دیگرانی که در معرض از دستدادن چشمههای قدرت و ثروت قرار میگیرند، جز بلندتر کردن فریاد و کشیدن حصاری پیرامون خود و تهدید دیگران چارهای ندارند.
🔸به عنوان مثال، اجازه دهید صرفا به رفتار سه ضدِّرسانه بپردازم. یکی از آنها از ۵ آبان تا ۲۲ آبان ۱۳۹۷، ۲۸ خبر منفی علیه من در سرویسهای سیاست، شهری، اقتصاد و شبکههای مجازی انتشار داد. پیش از این هم لطفِ آن شامل حالم بود! لیکن، در قبال دشمنی کانالهای دیگر ضدِّرسانه تا این حد نقش راهبری نداشت. از یکی از دوستان رسانهای علت را پرسیدم. پاسخ جالب بود. شهرداری تهران و آن دارای اتحاد استراتژیک هستند. حضرات حتما برای رضای خدا ۱۲ سال مدیحهسرای شهرداری شهرفروش بودند! و باز حتما بهخاطر حفظ دین، همینکه حس کردند که احتمالا درب بر پاشنهی پیشین نخواهد چرخید، اینگونه جانانه بهمیدان آمدند و به قول علما دفعِ دخلِ مُقَدَّر کردند.
🔸دومی چون بر اخبار غیبی نیز دسترسی دارد همان روز پذیرش استعفای اینجانب از سوی رییس جمهور یعنی ۲۸ مهر، با انتشار یک کاریکاتور نامزدی اینجانب از سوی شورای شهر را پیش بینی کرد. لذا، از همان روز تا ۲۴ آبان بهطور گسترده در ۸ سرویس خبری خود شامل سیاسی، دولت، شهری، اقتصاد، احزاب و تشکلها، سایر حوزهها، گروه مجلات خود و بخش کاریکاتور مبادرت به تولید و انتشار ۵۰ خبر علیه اینجانب نمود. شایان ذکر است بخشهای مختلف این ۵۰ خبر در شبکههای اجتماعی که در آنها فعالیت دارد شاملِ تلگرام، بله، سروش، آی گپ، ویس پی، ایتا، توییتر، اینستاگرام روزانه و در هر ساعت به شکل گسترده منتشر شدهاست.
🔸سومین در انتخاب تیترهای دروغ، توهینآمیز و تحریککننده گوی سبقت را از دیگران ربود و از ۲۰ مهر تا ۲۲ آبان ۱۳۹۷، ۴۴ خبر منفی در سرویسهای سیاست، شهری، اقتصاد و کاریکاتور علیه اینجانب انتشار داد. در مجموع این ۳ بهاصطلاح خبرگزاری در بازهی زمانی کمتر از یک ماه، ۱۲۲ خبر منفی ساختند. این بدین مفهوم است که با احتساب روزهای تعطیل، آنها روزانه بهطور میانگین ۵ خبر تخریبی تولید و در شبکه اطلاعرسانی خود منتشر کردند. این حجم دشمنی و تخریب گسترده و بیمحابا برای چه بود؟ این نوع فضاسازی سنگین بهواقع مسیر حقیقی رسانهها را که بستر گفتگوی با ملت و درون آن است منحرف میسازد و در نهایت امکان تصمیمگیریِ مردمسالارانه را از نهادهای مدنی سلب و رفاه و پیشرفت ملت را به مسلخ میبرد.
🔸از روزی که دوستانِ عضو شورای شهر پیشنهاد پذیرش تصدی سمت شهردار تهران را به من دادند، سؤال ذهنی من این بود که رفتار این دوستان در برابر فضاسازی و تهدیدهای ذینفعان سفرهی رنگین شهرداری تهران چه خواهد بود؟ لذا، در تمام جلسههای گفتگوی مقدماتی که دوستان با من داشتند، با توجه به شناختی که از خودم داشتم و میدانستم که بساط لفتولیسِ هزاران نفر را بر خواهم زد، و تداوم آن را حتی با ظاهرِ خیرخواهانه تحمل نخواهم کرد، به آنان عرض میکردم که انتخاب من بسیار پُرمخاطره است. در تمام جلسهها بر پُرخطر بودن این انتخاب تاکید میکردم و تلاشم این بود که دوستان را از این پیشنهاد منصرف کنم. تا جایی که یکی از دوستان به من اعتراض کرد که بهجای آنکه شما در این نشستها به ما آرامشدهی بیشتر نگرانمان میکنی. ولی، من نمیتوانستم شرط صداقت و رفاقت را بهجای نیاورم. شاید از انتقال عمقِ خطری که میدیدم به آنان عاجز بودم.
🔻ادامه یادداشت در پیام بعد
۱ یکی از دوستان رسانهای گزارشی آماری و تحلیلی در این ارتباط تهیه کرده که بهزودی جهت آگاهی عموم انتشار خواهم داد.
@AbbasAkhoundi
🖋عباس آخوندی، ۲۵/آبانماه/۹۷
🔸غوغای ضدِّرسانه در یک هفته منتهی به انتخاب شهردار تهران از کمنظیرترین شانتاژهای رسانهای پس از انقلاب در ایران و یا حتی شاید از نمونههای برجستهی قابل مطالعه در جهان باشد. صرفا در همین آبانماه که به عنوان نامزد تصدی سمت شهردار تهران بر سرِ زبانها بودم صدها خبر منفی بر علیه شخص من ساخته و بهصورت گسترده انتشار یافت۱. برای من که در کانونِ آن بودم موضوع عادی بود. چرا، که بیش از پنج سال است به این غوغا خوکردهام. موضوعِ اختلاف را هم میدانم. جمعکردن سفرههای ریختوپاشِ بیتالمال و مبارزه بافساد پیرامونِ آن خوشایندِ ذینفعان نیست. بنابراین، کاملا انتظار آن را داشتم و برای رویارویی با آن آماده بودم. بهترین ضربالمثلِ ایرانی که این فریاد را تمثیل میکند "آی دزد" است. کسی که ریگی به کفش ندارد از این فریادها یک لحظه هراسی بهدل راه نمیدهد. لیکن، دیگرانی که در معرض از دستدادن چشمههای قدرت و ثروت قرار میگیرند، جز بلندتر کردن فریاد و کشیدن حصاری پیرامون خود و تهدید دیگران چارهای ندارند.
🔸به عنوان مثال، اجازه دهید صرفا به رفتار سه ضدِّرسانه بپردازم. یکی از آنها از ۵ آبان تا ۲۲ آبان ۱۳۹۷، ۲۸ خبر منفی علیه من در سرویسهای سیاست، شهری، اقتصاد و شبکههای مجازی انتشار داد. پیش از این هم لطفِ آن شامل حالم بود! لیکن، در قبال دشمنی کانالهای دیگر ضدِّرسانه تا این حد نقش راهبری نداشت. از یکی از دوستان رسانهای علت را پرسیدم. پاسخ جالب بود. شهرداری تهران و آن دارای اتحاد استراتژیک هستند. حضرات حتما برای رضای خدا ۱۲ سال مدیحهسرای شهرداری شهرفروش بودند! و باز حتما بهخاطر حفظ دین، همینکه حس کردند که احتمالا درب بر پاشنهی پیشین نخواهد چرخید، اینگونه جانانه بهمیدان آمدند و به قول علما دفعِ دخلِ مُقَدَّر کردند.
🔸دومی چون بر اخبار غیبی نیز دسترسی دارد همان روز پذیرش استعفای اینجانب از سوی رییس جمهور یعنی ۲۸ مهر، با انتشار یک کاریکاتور نامزدی اینجانب از سوی شورای شهر را پیش بینی کرد. لذا، از همان روز تا ۲۴ آبان بهطور گسترده در ۸ سرویس خبری خود شامل سیاسی، دولت، شهری، اقتصاد، احزاب و تشکلها، سایر حوزهها، گروه مجلات خود و بخش کاریکاتور مبادرت به تولید و انتشار ۵۰ خبر علیه اینجانب نمود. شایان ذکر است بخشهای مختلف این ۵۰ خبر در شبکههای اجتماعی که در آنها فعالیت دارد شاملِ تلگرام، بله، سروش، آی گپ، ویس پی، ایتا، توییتر، اینستاگرام روزانه و در هر ساعت به شکل گسترده منتشر شدهاست.
🔸سومین در انتخاب تیترهای دروغ، توهینآمیز و تحریککننده گوی سبقت را از دیگران ربود و از ۲۰ مهر تا ۲۲ آبان ۱۳۹۷، ۴۴ خبر منفی در سرویسهای سیاست، شهری، اقتصاد و کاریکاتور علیه اینجانب انتشار داد. در مجموع این ۳ بهاصطلاح خبرگزاری در بازهی زمانی کمتر از یک ماه، ۱۲۲ خبر منفی ساختند. این بدین مفهوم است که با احتساب روزهای تعطیل، آنها روزانه بهطور میانگین ۵ خبر تخریبی تولید و در شبکه اطلاعرسانی خود منتشر کردند. این حجم دشمنی و تخریب گسترده و بیمحابا برای چه بود؟ این نوع فضاسازی سنگین بهواقع مسیر حقیقی رسانهها را که بستر گفتگوی با ملت و درون آن است منحرف میسازد و در نهایت امکان تصمیمگیریِ مردمسالارانه را از نهادهای مدنی سلب و رفاه و پیشرفت ملت را به مسلخ میبرد.
🔸از روزی که دوستانِ عضو شورای شهر پیشنهاد پذیرش تصدی سمت شهردار تهران را به من دادند، سؤال ذهنی من این بود که رفتار این دوستان در برابر فضاسازی و تهدیدهای ذینفعان سفرهی رنگین شهرداری تهران چه خواهد بود؟ لذا، در تمام جلسههای گفتگوی مقدماتی که دوستان با من داشتند، با توجه به شناختی که از خودم داشتم و میدانستم که بساط لفتولیسِ هزاران نفر را بر خواهم زد، و تداوم آن را حتی با ظاهرِ خیرخواهانه تحمل نخواهم کرد، به آنان عرض میکردم که انتخاب من بسیار پُرمخاطره است. در تمام جلسهها بر پُرخطر بودن این انتخاب تاکید میکردم و تلاشم این بود که دوستان را از این پیشنهاد منصرف کنم. تا جایی که یکی از دوستان به من اعتراض کرد که بهجای آنکه شما در این نشستها به ما آرامشدهی بیشتر نگرانمان میکنی. ولی، من نمیتوانستم شرط صداقت و رفاقت را بهجای نیاورم. شاید از انتقال عمقِ خطری که میدیدم به آنان عاجز بودم.
🔻ادامه یادداشت در پیام بعد
۱ یکی از دوستان رسانهای گزارشی آماری و تحلیلی در این ارتباط تهیه کرده که بهزودی جهت آگاهی عموم انتشار خواهم داد.
@AbbasAkhoundi
🔵غوغای ضدِّرسانه و انتخاب شهردار
🖋عباس آخوندی، ۲۵/آبانماه/۹۷
🔻بخش دوم
🔸وقتی در جلسهی شورای شهر در روز یکشنبه ۹۷/۸/۲۰ حضور پیدا کردم به روشنی گفتم که سیاستها و راهبردهایی که ارائه کردم متضمن منافعی برای شهر و مردم تهران است. بلافاصله گفتم: البته همراه با ریسک. بنابراین، اگر به من رای دهید به مفهوم پذیرشِ مسؤولیتِ مشترکِ ریسکهای همراه با اجرای آنهاست. من به شخصه ریسکها را میپذیرم و با شهامت و شجاعتِ تمام و سعی و تلاشِ کافی در اجرای سیاستهای پیشگفته اقدام خواهم نمود. شما هم باید سهم خود را بپذیرید. اگر به من رای دادید با هم بهپیش میرویم و اگر رای ندادید هیچ ادعایی ندارم و از هم جدا میشویم. در پایان جلسه ۱۶ عضو از ۲۱ عضو به من رای دادند.
🔸فردای آن روز که برای شرکت در کمیسیونهای تخصصی دعوت شدم قاطبهی دوستان شورا میگفتند که فشار رسانهای بسیار سنگین است. در کنار آن تلفنهای هشدار و تهدید هم مرتب از مرکزهای مختلف از درون و برون دولت دریافت میکنند. من به دوستان پیدرپی سخنان روزِ گذشتهام را یادآور میشدم و میگفتم که طرحِ نو درانداختن و جنگ با فساد عزم آهنین و پایمردی میخواهد. این آغاز راه است. اگر به هر دلیل فکر میکنید که این کار نشدنی است، آغاز نکردن آن بهتر از جازدن در میانهی راه است. در صورت شروع باید تا پای جان ایستاد. عطار گفت:
گر مرد رهی میان خون باید رفت/ وزپای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید رفت
🔸اکنون، من هیچ احساسِ بدی نسبت به نتیجهی تصمیمِ شورا ندارم. در جلسهی علنی شورا در روز یکشنبه گفتم، تعدادی از شوراییان شهر از من دعوت کردند و در این مدت نیز، من با هیچیک برای کسب رایشان تماس نگرفتم. در نهایت در برابر غوغایِ ضدِّرسانه و فشار مرکزهای مختلف برخی از آنان به این نتیجه رسیدند که این پروژه موفق نخواهد بود. لذا، دعوتشان را پسگرفتند. تاریخ بهتکرار شاهد پاپسگذاشتن و بازپسگیری دعوت بودهاست. بنابراین، جای شگفتی ندارد. همینکه پیش از شروعِ کار این اتفاق رخداد هم خدای سبحان را سپاس میگویم و هم از دوستان متشکرم. و گرنه، اگر قرار بود در میانهی راه سستی پیش آید، دود آن به چشمِ مردم، شورا و شهردار میرفت.
💢در ادامه و در یادداشتهای بعدی به دو موضوع خواهم پرداخت. یکی مفهوم ضدِّرسانه که آشکارا بر علیه آزادیِ جریان اطلاعات و نهادهای مدنی عمل میکند و برای برخی تبدیل به یک مسالهی جدی شده که منظور از آن چیست؟ و دیگر اگر خدای مدد کند به موضوع فساد، بیانضباطی مالی و بیقانونی خواهم پرداخت. در همین یکی دو هفته که گزارشی اجمالی از وضعیت مالی شهرداری تهران دیدم، دریافتم که چگونه امکان گمشدنِ شتر با بارش وجود دارد و ژرفتر بربادرفتن سرمایهی اجتماعی را وجدان کردم. بهیاد سخن حضرت رسول (ص) افتادم که فرمود: حاسبوا قبل أن تحاسبوا.
ارسال دیدگاه: @ContactAkhoundibot
▪️پایان
@AbbasAkhoundi
🖋عباس آخوندی، ۲۵/آبانماه/۹۷
🔻بخش دوم
🔸وقتی در جلسهی شورای شهر در روز یکشنبه ۹۷/۸/۲۰ حضور پیدا کردم به روشنی گفتم که سیاستها و راهبردهایی که ارائه کردم متضمن منافعی برای شهر و مردم تهران است. بلافاصله گفتم: البته همراه با ریسک. بنابراین، اگر به من رای دهید به مفهوم پذیرشِ مسؤولیتِ مشترکِ ریسکهای همراه با اجرای آنهاست. من به شخصه ریسکها را میپذیرم و با شهامت و شجاعتِ تمام و سعی و تلاشِ کافی در اجرای سیاستهای پیشگفته اقدام خواهم نمود. شما هم باید سهم خود را بپذیرید. اگر به من رای دادید با هم بهپیش میرویم و اگر رای ندادید هیچ ادعایی ندارم و از هم جدا میشویم. در پایان جلسه ۱۶ عضو از ۲۱ عضو به من رای دادند.
🔸فردای آن روز که برای شرکت در کمیسیونهای تخصصی دعوت شدم قاطبهی دوستان شورا میگفتند که فشار رسانهای بسیار سنگین است. در کنار آن تلفنهای هشدار و تهدید هم مرتب از مرکزهای مختلف از درون و برون دولت دریافت میکنند. من به دوستان پیدرپی سخنان روزِ گذشتهام را یادآور میشدم و میگفتم که طرحِ نو درانداختن و جنگ با فساد عزم آهنین و پایمردی میخواهد. این آغاز راه است. اگر به هر دلیل فکر میکنید که این کار نشدنی است، آغاز نکردن آن بهتر از جازدن در میانهی راه است. در صورت شروع باید تا پای جان ایستاد. عطار گفت:
گر مرد رهی میان خون باید رفت/ وزپای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید رفت
🔸اکنون، من هیچ احساسِ بدی نسبت به نتیجهی تصمیمِ شورا ندارم. در جلسهی علنی شورا در روز یکشنبه گفتم، تعدادی از شوراییان شهر از من دعوت کردند و در این مدت نیز، من با هیچیک برای کسب رایشان تماس نگرفتم. در نهایت در برابر غوغایِ ضدِّرسانه و فشار مرکزهای مختلف برخی از آنان به این نتیجه رسیدند که این پروژه موفق نخواهد بود. لذا، دعوتشان را پسگرفتند. تاریخ بهتکرار شاهد پاپسگذاشتن و بازپسگیری دعوت بودهاست. بنابراین، جای شگفتی ندارد. همینکه پیش از شروعِ کار این اتفاق رخداد هم خدای سبحان را سپاس میگویم و هم از دوستان متشکرم. و گرنه، اگر قرار بود در میانهی راه سستی پیش آید، دود آن به چشمِ مردم، شورا و شهردار میرفت.
💢در ادامه و در یادداشتهای بعدی به دو موضوع خواهم پرداخت. یکی مفهوم ضدِّرسانه که آشکارا بر علیه آزادیِ جریان اطلاعات و نهادهای مدنی عمل میکند و برای برخی تبدیل به یک مسالهی جدی شده که منظور از آن چیست؟ و دیگر اگر خدای مدد کند به موضوع فساد، بیانضباطی مالی و بیقانونی خواهم پرداخت. در همین یکی دو هفته که گزارشی اجمالی از وضعیت مالی شهرداری تهران دیدم، دریافتم که چگونه امکان گمشدنِ شتر با بارش وجود دارد و ژرفتر بربادرفتن سرمایهی اجتماعی را وجدان کردم. بهیاد سخن حضرت رسول (ص) افتادم که فرمود: حاسبوا قبل أن تحاسبوا.
ارسال دیدگاه: @ContactAkhoundibot
▪️پایان
@AbbasAkhoundi
🔵حکومت قانون و اعدام سلطان سکه
🖌عباس آخوندی - ۲۸ آبانماه ۱۳۹۷
🔸سلطان سکه و همکارش اعدام شدند. اینک سؤال این است که این نوع اقدام تا چه حد ظرفیت بازدارندگی دارد و چه کمکی به بازگشت ثبات به بازار میکند؟ و تا چه حد به حکومت قانون، توسعه سرمایهگذاری و رشدِ تولید ملی یاری میرساند؟ تا آنجا که من بهیاد دارم این دو سومین و چهارمین افرادی هستند که به جرمِ اخلالِ اقتصادی پس از روزهای اول انقلاب اعدام میشوند. البته فردِ پنجمی نیز وجود دارد که محکوم شده و لیکن، حکمش اجرا نشدهاست.
🔸در خبرها خواندم که خطیبِ نماز جمعهی تهران، بسیاری دیگر از خطیبان جمعه، برخی نمایندگان محترم مجلس، سیاستورزان و برخی کارشناسانِ در دسترسِ رسانهی ملی از این اقدام استقبال کردهاند. بر اساسِ آنچه این بزرگان اعلام کردهاند، حتما در انطباق حکم با شرعِ انور ایرادی وجود ندارد و حجت تمام است. از این منظر من سخنی ندارم. لیکن، سؤالِ من، سودمندیِ آن از حیث اقتصادی و اجتماعی و حکومت قانون است.
🔸 بهقاعده فرض بر این است که این اقدام دارای قدرت بازدارندگی حتمی است. سوداگران و متخلفان بزرگ از این مجازات سنگین هراسناک میشوند و از دستیازیدن به چنین جرائمی دستِکم تا اندازهای امتناع میکنند، عاملان بیثباتی بازار منفعل میشوند و بازار تثبیت میشود. جامعه نیز حکومت را در کنارِ خود حس، پیام جدیت و قاطعیت از حاکمیت در سرکوبی فساد دریافت میکند. لذا، وجدان جامعه آرام مییابد؛ بهقولی برخی جگرها خنک میشود. مردم به حاکمیت اعتماد بیشتری میکنند و با آن همراهی بیشتری مینمایند.
🔸ولی سؤال این است که آیا بهواقع این چنین است؟ آیا اطلاعات دقیق پروندهی دو مورد پیشین پس از اجرای حکم برای یادگیری عمومی انتشار یافت؟ آیا در دو مورد پیشین چنین نتایجی حاصل شد و هیچ قرینهای برای اثبات این مدعاها وجود دارد؟ آیا هیچ تحقیق میدانی چنین فرضیههایی را ثابت میکند؟
🔸خاطرم هست که در حاشیه جلسه شورای رقابت به قاضی سراجِ عزیز که هر دو عضو آن شورا بودیم گفتم که شما مهآفرید را به اتهام افساد بر روی زمین محاکمه میکنید. بر اساس اعلام نمایندهی دادستان تهران در جلسهی دادگاه، اتهام وی عبارت است از : افساد فی الارض از طریق شرکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور از طریق تبانی و فساد در شبکهبانکی کشور و توسل به روشهای متقلبانه و مجرمانه و اخذ میلیاردها تومان وجوه غیرقانونی، با علم به مؤثر بودن موضوع در مقابله و اضرار به نظام و مشارکت در کلاهبرداری کلان و تحصیل مال از طریق نامشروع جمعاً به مبلغ ۲۸،۵۵۴،۴۰۰،۰۰۰،۰۰۰ ریال با تشکیل و رهبری یک شبکه سازمانیافته برای ارتکاب جرایمی نظیر ارتشاء، اختلاس، کلاهبرداری، جعل و استفاده از اسناد مجعول و صوری، شرکت در پولشویی از طریق مصرف عواید حاصل از جرم پرداخت بیش از سی فقره رشوه، استفاده از اسناد مجعول متعدد مرتبط با گشایشهای اعتبار اسنادی تنزیل شده و معاونت در جعل اسناد و تسهیل وقوع بزه اعلام کرد.
🔸سؤالِ من از ایشان این بود که آیا یک فرد با همدستی چند نفر میتواند بر روی زمین افساد کند، نظم را برهم زند و قاعدهی فاسد بنیاد کند و یا این اتفاق در غیاب حکومت قانون صورت میگیرد؟ اگر او فسادی انجام داده که براساس پرونده و اعترافها حتما انجام داده، آیا او ایجاد کنندهی فساد بر روی زمین و مُخلِّ نظمِ عمومی است و یا فردِ فاسدی است که از فضای بیقانونی، ناکارآمدی قانون و نحوهی اعمال آن و بیانضباطی مالی حاکم حداکثر سوءاستفاده را به نفعِ خود کردهاست؟ اینک آن سؤال همچنان باقی است. اگر هر روز خبری از کشف فساد در گوشهای میشنویم، آیا میتوانیم اتهام افساد را متوجه متهمان نماییم؟ و یا آنان افراد فاسدی هستند که در بستر بیقانونی چون قارچ میرویند و چون هزینهی فساد، سرجمع در ضعفِ حکومتِ قانون کم است، میتوانند با کمترین مانع شبکهی فاسد و فساد ایجاد کنند؟ آیا اینگونه اقدامها میتواند هزینهی فساد را افزایش دهد و یا راهکار در برقراری حاکمیتِ مؤثر و کارآمدِ قانون است؟
🔻ادامه یادداشت در پیام بعد
@AbbasAkhoundi
🖌عباس آخوندی - ۲۸ آبانماه ۱۳۹۷
🔸سلطان سکه و همکارش اعدام شدند. اینک سؤال این است که این نوع اقدام تا چه حد ظرفیت بازدارندگی دارد و چه کمکی به بازگشت ثبات به بازار میکند؟ و تا چه حد به حکومت قانون، توسعه سرمایهگذاری و رشدِ تولید ملی یاری میرساند؟ تا آنجا که من بهیاد دارم این دو سومین و چهارمین افرادی هستند که به جرمِ اخلالِ اقتصادی پس از روزهای اول انقلاب اعدام میشوند. البته فردِ پنجمی نیز وجود دارد که محکوم شده و لیکن، حکمش اجرا نشدهاست.
🔸در خبرها خواندم که خطیبِ نماز جمعهی تهران، بسیاری دیگر از خطیبان جمعه، برخی نمایندگان محترم مجلس، سیاستورزان و برخی کارشناسانِ در دسترسِ رسانهی ملی از این اقدام استقبال کردهاند. بر اساسِ آنچه این بزرگان اعلام کردهاند، حتما در انطباق حکم با شرعِ انور ایرادی وجود ندارد و حجت تمام است. از این منظر من سخنی ندارم. لیکن، سؤالِ من، سودمندیِ آن از حیث اقتصادی و اجتماعی و حکومت قانون است.
🔸 بهقاعده فرض بر این است که این اقدام دارای قدرت بازدارندگی حتمی است. سوداگران و متخلفان بزرگ از این مجازات سنگین هراسناک میشوند و از دستیازیدن به چنین جرائمی دستِکم تا اندازهای امتناع میکنند، عاملان بیثباتی بازار منفعل میشوند و بازار تثبیت میشود. جامعه نیز حکومت را در کنارِ خود حس، پیام جدیت و قاطعیت از حاکمیت در سرکوبی فساد دریافت میکند. لذا، وجدان جامعه آرام مییابد؛ بهقولی برخی جگرها خنک میشود. مردم به حاکمیت اعتماد بیشتری میکنند و با آن همراهی بیشتری مینمایند.
🔸ولی سؤال این است که آیا بهواقع این چنین است؟ آیا اطلاعات دقیق پروندهی دو مورد پیشین پس از اجرای حکم برای یادگیری عمومی انتشار یافت؟ آیا در دو مورد پیشین چنین نتایجی حاصل شد و هیچ قرینهای برای اثبات این مدعاها وجود دارد؟ آیا هیچ تحقیق میدانی چنین فرضیههایی را ثابت میکند؟
🔸خاطرم هست که در حاشیه جلسه شورای رقابت به قاضی سراجِ عزیز که هر دو عضو آن شورا بودیم گفتم که شما مهآفرید را به اتهام افساد بر روی زمین محاکمه میکنید. بر اساس اعلام نمایندهی دادستان تهران در جلسهی دادگاه، اتهام وی عبارت است از : افساد فی الارض از طریق شرکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور از طریق تبانی و فساد در شبکهبانکی کشور و توسل به روشهای متقلبانه و مجرمانه و اخذ میلیاردها تومان وجوه غیرقانونی، با علم به مؤثر بودن موضوع در مقابله و اضرار به نظام و مشارکت در کلاهبرداری کلان و تحصیل مال از طریق نامشروع جمعاً به مبلغ ۲۸،۵۵۴،۴۰۰،۰۰۰،۰۰۰ ریال با تشکیل و رهبری یک شبکه سازمانیافته برای ارتکاب جرایمی نظیر ارتشاء، اختلاس، کلاهبرداری، جعل و استفاده از اسناد مجعول و صوری، شرکت در پولشویی از طریق مصرف عواید حاصل از جرم پرداخت بیش از سی فقره رشوه، استفاده از اسناد مجعول متعدد مرتبط با گشایشهای اعتبار اسنادی تنزیل شده و معاونت در جعل اسناد و تسهیل وقوع بزه اعلام کرد.
🔸سؤالِ من از ایشان این بود که آیا یک فرد با همدستی چند نفر میتواند بر روی زمین افساد کند، نظم را برهم زند و قاعدهی فاسد بنیاد کند و یا این اتفاق در غیاب حکومت قانون صورت میگیرد؟ اگر او فسادی انجام داده که براساس پرونده و اعترافها حتما انجام داده، آیا او ایجاد کنندهی فساد بر روی زمین و مُخلِّ نظمِ عمومی است و یا فردِ فاسدی است که از فضای بیقانونی، ناکارآمدی قانون و نحوهی اعمال آن و بیانضباطی مالی حاکم حداکثر سوءاستفاده را به نفعِ خود کردهاست؟ اینک آن سؤال همچنان باقی است. اگر هر روز خبری از کشف فساد در گوشهای میشنویم، آیا میتوانیم اتهام افساد را متوجه متهمان نماییم؟ و یا آنان افراد فاسدی هستند که در بستر بیقانونی چون قارچ میرویند و چون هزینهی فساد، سرجمع در ضعفِ حکومتِ قانون کم است، میتوانند با کمترین مانع شبکهی فاسد و فساد ایجاد کنند؟ آیا اینگونه اقدامها میتواند هزینهی فساد را افزایش دهد و یا راهکار در برقراری حاکمیتِ مؤثر و کارآمدِ قانون است؟
🔻ادامه یادداشت در پیام بعد
@AbbasAkhoundi
🔵حکومت قانون و اعدام سلطان سکه
🖌عباس آخوندی - ۲۸ آبانماه ۱۳۹۷
🔻ادامه از قبل - بخش دوم
🔸به گمانِ من، گسترشِ فساد و عدمِ حاکمیتِ قانون دو روی یک سکهاند. آیا با عبور از قانون میتوان به جنگ با فساد رفت؟ بیقانونیِ خوب و بد وجود ندارد. از نظر ذهنی، در عبور از قانون میتوان نیتِ خیر داشت لیکن، بیتردید نتیجه معکوس خواهد بود. هیچ هدفِ آرمانی و بزرگی نمیتواند سرپیچی از قانون را توجیه کند. هیچ وضعیت و شرایطی نمیتواند تخطی از قانون را مشروع سازد. بر اساس اصل هفتاد و نهم قانون اساسی حتی در حالت جنگ و شرايط اضطراري نظير آن، دولت صرفا حق دارد با تصويب مجلس شوراي اسلامي موقتا محدوديتهاي ضروري را برقرار نمايد، ولي مدت آن به هر حال نميتواند بيش از سي روز باشد و در صورتي که ضرورت همچنان باقي باشد دولت موظف است مجددا از مجلس کسب مجوز کند. این متن قانون اساسی است.
🔸بهنظر میرسد که علیرغم تاکید قانونِ اساسی و گذشت بیش از یکصد سال از نهضت مشروطیت با شعار حکومتِ قانون هنوز مفهومِ قانون در نظام هنجاری حکمرواییِ کشور جای باز نکرده و حکم امر مستحبی را دارد که عندالاقتضا بهتر است به آن عمل شود. لذا، جهتِ تامینِ منابعِ مالی ادارهی شهر، گروهی شهرفروشی را آغاز کردند و اکنون امری مباح و ناگزیر اعلام میشود. ولی وقتی فساد این روش آشکار میگردد، آدرس سوداگران بزرگ شهری؛ البته از گروهی خاص به افکار عمومی داده میشود. طرفه آنکه ابتدا امضای طلایی بهرسمیت شناخته میشود و سپس توصیه به جابجایی ادواری صاحبان آن صورت میگیرد. ظرف یک مدت کوتاه دهها بخشنامهی ارزی و بانکی صادر میگردد و سامانههای متعدد ایجاد میشود سپس در پیِ جمشید بسمالله و سلطان سکه و ارتباطهای خارجی میروند.
🔸هنوز در حیرتم که چرا در ایران همچنان سُرنا از دهانهی گشاد آن نواخته میشود. راهکارِ آسانتر حاکمیت قانون و قبول نظریهی علمی، مشروط بر داشتن شهامت عبور از وسوسهی حفظ منافع شخصی و گروهی به سمت منافع ملی و تعهد به ارزشهای اخلاق عمومی است. بیمبناترین سخن آن است که گفتهشود باید از بحثهای انتزاعی و تئوریک خود را برهانیم و به سمت کارایی و حل مشکلات برویم. حضرات توجه ندارند که نظریه محصول تامل در امر واقع است و از ناکجا نیامده است و بدون نظریه چگونه میتوان سمتوسوی کارایی و حل مشکلات را یافت. اگر نظریهای نتواند یک امر واقع را تبیین کند، از اساس فاقد ارزش است. چنان اینان امرِ نظری را محکوم میکنند که گویی نظریه تاملات در عالمِ خلسه است و یا آنکه بدون نظریه میتوان حرکت کرد.
💢حرکت بدون نظریه چون حرکت در تاریکی بدون چراغ است که جز دوری از مقصد ثمری ندارد. به فرمودهی امام صادق (ع) هر كه بدون بصيرت عمل كند مانند كسي است كه بيراهه ميرود هر چند شتاب كند از هدف دورتر گردد.
دیدگاه شما : @ContactAkhoundibot
▪️پایان
@AbbasAkhoundi
🖌عباس آخوندی - ۲۸ آبانماه ۱۳۹۷
🔻ادامه از قبل - بخش دوم
🔸به گمانِ من، گسترشِ فساد و عدمِ حاکمیتِ قانون دو روی یک سکهاند. آیا با عبور از قانون میتوان به جنگ با فساد رفت؟ بیقانونیِ خوب و بد وجود ندارد. از نظر ذهنی، در عبور از قانون میتوان نیتِ خیر داشت لیکن، بیتردید نتیجه معکوس خواهد بود. هیچ هدفِ آرمانی و بزرگی نمیتواند سرپیچی از قانون را توجیه کند. هیچ وضعیت و شرایطی نمیتواند تخطی از قانون را مشروع سازد. بر اساس اصل هفتاد و نهم قانون اساسی حتی در حالت جنگ و شرايط اضطراري نظير آن، دولت صرفا حق دارد با تصويب مجلس شوراي اسلامي موقتا محدوديتهاي ضروري را برقرار نمايد، ولي مدت آن به هر حال نميتواند بيش از سي روز باشد و در صورتي که ضرورت همچنان باقي باشد دولت موظف است مجددا از مجلس کسب مجوز کند. این متن قانون اساسی است.
🔸بهنظر میرسد که علیرغم تاکید قانونِ اساسی و گذشت بیش از یکصد سال از نهضت مشروطیت با شعار حکومتِ قانون هنوز مفهومِ قانون در نظام هنجاری حکمرواییِ کشور جای باز نکرده و حکم امر مستحبی را دارد که عندالاقتضا بهتر است به آن عمل شود. لذا، جهتِ تامینِ منابعِ مالی ادارهی شهر، گروهی شهرفروشی را آغاز کردند و اکنون امری مباح و ناگزیر اعلام میشود. ولی وقتی فساد این روش آشکار میگردد، آدرس سوداگران بزرگ شهری؛ البته از گروهی خاص به افکار عمومی داده میشود. طرفه آنکه ابتدا امضای طلایی بهرسمیت شناخته میشود و سپس توصیه به جابجایی ادواری صاحبان آن صورت میگیرد. ظرف یک مدت کوتاه دهها بخشنامهی ارزی و بانکی صادر میگردد و سامانههای متعدد ایجاد میشود سپس در پیِ جمشید بسمالله و سلطان سکه و ارتباطهای خارجی میروند.
🔸هنوز در حیرتم که چرا در ایران همچنان سُرنا از دهانهی گشاد آن نواخته میشود. راهکارِ آسانتر حاکمیت قانون و قبول نظریهی علمی، مشروط بر داشتن شهامت عبور از وسوسهی حفظ منافع شخصی و گروهی به سمت منافع ملی و تعهد به ارزشهای اخلاق عمومی است. بیمبناترین سخن آن است که گفتهشود باید از بحثهای انتزاعی و تئوریک خود را برهانیم و به سمت کارایی و حل مشکلات برویم. حضرات توجه ندارند که نظریه محصول تامل در امر واقع است و از ناکجا نیامده است و بدون نظریه چگونه میتوان سمتوسوی کارایی و حل مشکلات را یافت. اگر نظریهای نتواند یک امر واقع را تبیین کند، از اساس فاقد ارزش است. چنان اینان امرِ نظری را محکوم میکنند که گویی نظریه تاملات در عالمِ خلسه است و یا آنکه بدون نظریه میتوان حرکت کرد.
💢حرکت بدون نظریه چون حرکت در تاریکی بدون چراغ است که جز دوری از مقصد ثمری ندارد. به فرمودهی امام صادق (ع) هر كه بدون بصيرت عمل كند مانند كسي است كه بيراهه ميرود هر چند شتاب كند از هدف دورتر گردد.
دیدگاه شما : @ContactAkhoundibot
▪️پایان
@AbbasAkhoundi
🔵افتتاح راهآهن ارومیه و تشکیل راهآهن منطقهای آذربایجان
🖌عباس آخوندی - ۲۹ آبانماه ۹۷
🔸امروز بسیار خوشحالم که خطِّآهن به ارومیه رسید و بهطور رسمی توسط رییس جمهور محترم افتتاح شد. پیش از آنکه به نکتهای که میخواهم طرح کنم بپردازم ضروری میدانم به تمام همکاران عزیزِ پیشینم در شرکت ساخت که مسؤولیت اصلی احداث را برعهده داشتند و همچنین همکاران خوبم در وزارت راهوشهرسازی و شرکت راهآهن جمهوری اسلامی و باز همچنین تمام کارگران، مهندسان سختکوش و شرکتهای مهندسان مشاور طراح و ناظر و شرکتهای پیمانکاری توانمند که درگیر طراحی و اجرای این پروژه مهم بودند خداقوت و خسته نباشید بگویم. به مردم آذربایجان غربی و نمایندگان محترم آنان در مجلس شورای اسلامی که با جدیت پیگیری اجرای آن بودند نیز تبریک و سپاس دارم. امید که هرروز شاهد آبادانی گوشهای از ایران عزیز باشیم.
🔸هرچند هنوز عدهای در اینکه سهم راهآهن میتواند در حملونقل بار و مسافر در ایران به سه برابر وضع موجود افزایش یابد تردید دارند، لیکن، من بر این باور بودم و هستم که نه تنها اینکار شدنی است که چارهای جز این نداریم. یک بدیل اساسی برای عبور از خودرومحوری در توسعه شهری و برون شهری، صرفهجویی در مصرف انرژی و بهبهود وضعت محیط زیست قطعا توسعهی خطِّآهن سبک و سنگین است.
🔸لازمهی اینکه راهآهن انتخاب اول مردمان در عادت حملونقلیِ روزانهشان در سفرهای شخصی و یا ارسالِ کالا گردد، این است که امکان دسترسی همگان به شبکه فراهم آید. همچنین ضروری است که سطح خدمتدهی راهآهن بهقدری گسترش یابد که امکان پاسخگویی به نیازهای روزانهی حملونقلی مردم را داشته باشد. با توجه به گستردگیِ جغرافیای ایران، من راهکار را در ایجاد راهآهنهای منطقهای در ایران میدیدم. اولین منطقه که در ذهن من شکل گرفت آذربایجان بود و این موضوع را در چند نوبت به مجمع نمایندگان محترم آذربایجانها و اردبیل متذکر شدم. پروژههایی هم که در وزارتخانه پیگرفتم بر همین اساس بود.
🔸پروژههای راهآهن مهاباد-ارومیه، میانه-تبریز و میانه-اردبیل پیش از ورود من به وزارتخانه تعریف شده و نیمهکاره بودند. البته، هر سه آنها با مشکل تامین مالی مواجه بودند که با اتخاذ تدابیری هرسه فعال شدند. اینک خوشبختانه خطِّآهن ارومیه افتتاح شد، میانه-تبریز هم پیشرفت بسیار خوبی دارد و بهقاعده باید بهزودی افتتاح گردد. در مورد پروژه میانه-اردبیل نیز علیرغم خشکی منابع بودجه اتفاق بسیار خوبی رخ داد و آن اخذ مجوز تامین مالی آن از طریق بانک ملی بود. کارهای حقوقی آن به پایان رسید و اینک میتوان انتظار داشت که با سرعت بهپیش رود. لیکن افزون بر پروژههای پیشگفته، دو دسته پروژه تعریف کردم. یکی ضرورت امتداد خطِّآهن ارومیه به داخل شهر که محل ایستگاه جدید را قطعی کردم، همچنین امتداد خطِّآهن تبریز از ایلگلی به ایستگاه مرکزی تبریز بود. دیگری، تثبیت پروژهی برقیکردن خطِّآهن تهران-تبریز در بودجهی سالانه، اتصال راهآهن تبریز-ارومیه که از میانهی پلِ روگذر دریاچه عبور میکند و همچنین پیشبینی طرح راهآهن بستانآباد-اردبیل در بودجه که امسال با اعتبار اندکی میتواند کارش آغاز شود.
🔸امتداد خطِّآهنها به درون شهر، از حیث طول زیاد نیستند. لیکن، از حیث آنکه از نقاط شهری عبور میکنند بسیار پرمانع و گرانقیمت هستند. با این وجود باید توجه داشت که بدون اینکار، ضریب بهرهوری اجرای خطآهنها تا بیرون شهر بسیار نازل است و وقتی میتواند راهآهن انتخاب اول مردم باشد که در نزدیکترین، امنترین، راحتترین و ارزانترین و باکمترین جابجایی و تغییر شقِّ حملونقل قابل بهرهدهی باشند. این همان مفهوم، حملونقل دربتادرب است. بنابراین، اصرار من بر ضرورت انتقال ایستگاهها به درون شهر از این روی بود.
🔻ادامه یادداشت در پیام بعد
@AbbasAkhoundi
🖌عباس آخوندی - ۲۹ آبانماه ۹۷
🔸امروز بسیار خوشحالم که خطِّآهن به ارومیه رسید و بهطور رسمی توسط رییس جمهور محترم افتتاح شد. پیش از آنکه به نکتهای که میخواهم طرح کنم بپردازم ضروری میدانم به تمام همکاران عزیزِ پیشینم در شرکت ساخت که مسؤولیت اصلی احداث را برعهده داشتند و همچنین همکاران خوبم در وزارت راهوشهرسازی و شرکت راهآهن جمهوری اسلامی و باز همچنین تمام کارگران، مهندسان سختکوش و شرکتهای مهندسان مشاور طراح و ناظر و شرکتهای پیمانکاری توانمند که درگیر طراحی و اجرای این پروژه مهم بودند خداقوت و خسته نباشید بگویم. به مردم آذربایجان غربی و نمایندگان محترم آنان در مجلس شورای اسلامی که با جدیت پیگیری اجرای آن بودند نیز تبریک و سپاس دارم. امید که هرروز شاهد آبادانی گوشهای از ایران عزیز باشیم.
🔸هرچند هنوز عدهای در اینکه سهم راهآهن میتواند در حملونقل بار و مسافر در ایران به سه برابر وضع موجود افزایش یابد تردید دارند، لیکن، من بر این باور بودم و هستم که نه تنها اینکار شدنی است که چارهای جز این نداریم. یک بدیل اساسی برای عبور از خودرومحوری در توسعه شهری و برون شهری، صرفهجویی در مصرف انرژی و بهبهود وضعت محیط زیست قطعا توسعهی خطِّآهن سبک و سنگین است.
🔸لازمهی اینکه راهآهن انتخاب اول مردمان در عادت حملونقلیِ روزانهشان در سفرهای شخصی و یا ارسالِ کالا گردد، این است که امکان دسترسی همگان به شبکه فراهم آید. همچنین ضروری است که سطح خدمتدهی راهآهن بهقدری گسترش یابد که امکان پاسخگویی به نیازهای روزانهی حملونقلی مردم را داشته باشد. با توجه به گستردگیِ جغرافیای ایران، من راهکار را در ایجاد راهآهنهای منطقهای در ایران میدیدم. اولین منطقه که در ذهن من شکل گرفت آذربایجان بود و این موضوع را در چند نوبت به مجمع نمایندگان محترم آذربایجانها و اردبیل متذکر شدم. پروژههایی هم که در وزارتخانه پیگرفتم بر همین اساس بود.
🔸پروژههای راهآهن مهاباد-ارومیه، میانه-تبریز و میانه-اردبیل پیش از ورود من به وزارتخانه تعریف شده و نیمهکاره بودند. البته، هر سه آنها با مشکل تامین مالی مواجه بودند که با اتخاذ تدابیری هرسه فعال شدند. اینک خوشبختانه خطِّآهن ارومیه افتتاح شد، میانه-تبریز هم پیشرفت بسیار خوبی دارد و بهقاعده باید بهزودی افتتاح گردد. در مورد پروژه میانه-اردبیل نیز علیرغم خشکی منابع بودجه اتفاق بسیار خوبی رخ داد و آن اخذ مجوز تامین مالی آن از طریق بانک ملی بود. کارهای حقوقی آن به پایان رسید و اینک میتوان انتظار داشت که با سرعت بهپیش رود. لیکن افزون بر پروژههای پیشگفته، دو دسته پروژه تعریف کردم. یکی ضرورت امتداد خطِّآهن ارومیه به داخل شهر که محل ایستگاه جدید را قطعی کردم، همچنین امتداد خطِّآهن تبریز از ایلگلی به ایستگاه مرکزی تبریز بود. دیگری، تثبیت پروژهی برقیکردن خطِّآهن تهران-تبریز در بودجهی سالانه، اتصال راهآهن تبریز-ارومیه که از میانهی پلِ روگذر دریاچه عبور میکند و همچنین پیشبینی طرح راهآهن بستانآباد-اردبیل در بودجه که امسال با اعتبار اندکی میتواند کارش آغاز شود.
🔸امتداد خطِّآهنها به درون شهر، از حیث طول زیاد نیستند. لیکن، از حیث آنکه از نقاط شهری عبور میکنند بسیار پرمانع و گرانقیمت هستند. با این وجود باید توجه داشت که بدون اینکار، ضریب بهرهوری اجرای خطآهنها تا بیرون شهر بسیار نازل است و وقتی میتواند راهآهن انتخاب اول مردم باشد که در نزدیکترین، امنترین، راحتترین و ارزانترین و باکمترین جابجایی و تغییر شقِّ حملونقل قابل بهرهدهی باشند. این همان مفهوم، حملونقل دربتادرب است. بنابراین، اصرار من بر ضرورت انتقال ایستگاهها به درون شهر از این روی بود.
🔻ادامه یادداشت در پیام بعد
@AbbasAkhoundi
🔵افتتاح راهآهن ارومیه و تشکیل راهآهن منطقهای آذربایجان
🖌عباس آخوندی - ۲۹ آبانماه ۹۷
🔻بخش دوم
🔸برقیکردن راهآهن تهران-تبریز فاصلهزمانی سیر را بهطور قابلتوجهی کوتاه میکند و میتواند تنهِ اصلی اتصال راهآهن منطقهی شمالِ غرب کشور بهشدت تقویت نماید. دو طرح دیگر تبریز-ارومیه و بستانآباد-اردبیل تا حدی استخوانبندیِ شبکهی خطِّآهن منطقه آذربایجان؛ شمالِ غرب ایران را تکمیل میکنند. البته در گامهای بعدی، این شبکه از دو جهت نیاز به توسعه دارد. یکی اجرای خطوط آنتنی دسترسی به مراکزِ بارِ کشاورزی و صنعتی در منطقه، بهنحوی که حملونقل ریلی بتواند جایگزین ارزانتر، ایمنتر و راحتتر حملونقلِ جادهای شود. و همچنین اجرای لجستیکپارکها توسط راهآهن که بتواند امکان تمرکز بار را فراهم آورد. خوشبختانه، به تازهگی نقشهی جامع لجستیک ایران به تصویب رسیدهاست و دیگری، توسعه و امتداد شبکه راهآهن از جلفا به چشمه ثریا و نیز جلفا-نوردوز-اصلاندوز با هدف ایجاد یک کریدور ارتباطی جدید شرق-غرب و اتصال مجدد به شبکههای راهآهن ترکیه و آذربایجان و همچنین ارمنستان است.
🔸در کنار توسعهی شبکه، نیاز به توسعه ناوگان و سازمان بهرهبرداری است. در حوزهی مسافر باید سه سطح خدمت مورد نظر باشد، ۱-خدمتهای حومهای شهرهای مرکزی چون تبریز و ارومیه به سکونتگاههای شهری و روستایی حومه، ۲-حملونقل بینشهری در درون منطقه آذربایجان شامل سه استان و ۳-مسافرتهای دوربرد به سایر مناطق درون ایران و یا حتی فرامرزی. در موردبار هم باید حد اقل دو سطح جابجایی کالا ۱-در درون منطقه و ۲-دوربرد به تمام نقاط ایران شامل بنادر جنوب و شمال ایران و همچنین بینالمللی را باید هدف قرار داد.
🔸افزون بر بحث توسعهی زیرساخت و ناوگان، لازمهی خدمترسانی به نیازهای روزانهی مردم، توسعهی سازمان تشکیلاتی راهآهن نیز میباشد. آنچه من از مطالعهی سازمانِ راهآهنهای سایر کشورها همچون ژاپن آموختم، این است که با توجه به وسعت جغرافیایی ایران نیاز داریم ایران را با ۶ تا ۸ منطقه تقسیم کنیم و اقدام به تاسیس شرکتهای بهرهبرداری خطوط منطقهای نماییم. حال این میتواند بهصورت شرکتهای سهامی خصوصی و سهامی عام باشد و یا به عنوان یک پروژهی توسعهای توسط دولت آغاز گردد و بعدها خصوصی شود.
🔸بههرروی، شکلگیری راهآهنهای منطقهای برای توسعه صنعت حملونقل ریلی در ایران ضروری است. به نمایندگان محترم این سه استان و دولت پیشنهاد میکنم که این ایده را پیبگیرند. کاملا متوجه هستم که شرایط مالی و اقتصادی کشور برای چنین پروژههایی شاید چندان مناسب نباشد لیکن، باید کار را از جایی شروع کرد و پایه آن را گذاشت.
💢برای تمام مردم ایران و آذربایجانیهای عزیز روزهای خوش و خرمتری را آرزو دارم.
▪️پایان
دیدگاه شما : @ContactAkhoundibot
@AbbasAkhoundi
🖌عباس آخوندی - ۲۹ آبانماه ۹۷
🔻بخش دوم
🔸برقیکردن راهآهن تهران-تبریز فاصلهزمانی سیر را بهطور قابلتوجهی کوتاه میکند و میتواند تنهِ اصلی اتصال راهآهن منطقهی شمالِ غرب کشور بهشدت تقویت نماید. دو طرح دیگر تبریز-ارومیه و بستانآباد-اردبیل تا حدی استخوانبندیِ شبکهی خطِّآهن منطقه آذربایجان؛ شمالِ غرب ایران را تکمیل میکنند. البته در گامهای بعدی، این شبکه از دو جهت نیاز به توسعه دارد. یکی اجرای خطوط آنتنی دسترسی به مراکزِ بارِ کشاورزی و صنعتی در منطقه، بهنحوی که حملونقل ریلی بتواند جایگزین ارزانتر، ایمنتر و راحتتر حملونقلِ جادهای شود. و همچنین اجرای لجستیکپارکها توسط راهآهن که بتواند امکان تمرکز بار را فراهم آورد. خوشبختانه، به تازهگی نقشهی جامع لجستیک ایران به تصویب رسیدهاست و دیگری، توسعه و امتداد شبکه راهآهن از جلفا به چشمه ثریا و نیز جلفا-نوردوز-اصلاندوز با هدف ایجاد یک کریدور ارتباطی جدید شرق-غرب و اتصال مجدد به شبکههای راهآهن ترکیه و آذربایجان و همچنین ارمنستان است.
🔸در کنار توسعهی شبکه، نیاز به توسعه ناوگان و سازمان بهرهبرداری است. در حوزهی مسافر باید سه سطح خدمت مورد نظر باشد، ۱-خدمتهای حومهای شهرهای مرکزی چون تبریز و ارومیه به سکونتگاههای شهری و روستایی حومه، ۲-حملونقل بینشهری در درون منطقه آذربایجان شامل سه استان و ۳-مسافرتهای دوربرد به سایر مناطق درون ایران و یا حتی فرامرزی. در موردبار هم باید حد اقل دو سطح جابجایی کالا ۱-در درون منطقه و ۲-دوربرد به تمام نقاط ایران شامل بنادر جنوب و شمال ایران و همچنین بینالمللی را باید هدف قرار داد.
🔸افزون بر بحث توسعهی زیرساخت و ناوگان، لازمهی خدمترسانی به نیازهای روزانهی مردم، توسعهی سازمان تشکیلاتی راهآهن نیز میباشد. آنچه من از مطالعهی سازمانِ راهآهنهای سایر کشورها همچون ژاپن آموختم، این است که با توجه به وسعت جغرافیایی ایران نیاز داریم ایران را با ۶ تا ۸ منطقه تقسیم کنیم و اقدام به تاسیس شرکتهای بهرهبرداری خطوط منطقهای نماییم. حال این میتواند بهصورت شرکتهای سهامی خصوصی و سهامی عام باشد و یا به عنوان یک پروژهی توسعهای توسط دولت آغاز گردد و بعدها خصوصی شود.
🔸بههرروی، شکلگیری راهآهنهای منطقهای برای توسعه صنعت حملونقل ریلی در ایران ضروری است. به نمایندگان محترم این سه استان و دولت پیشنهاد میکنم که این ایده را پیبگیرند. کاملا متوجه هستم که شرایط مالی و اقتصادی کشور برای چنین پروژههایی شاید چندان مناسب نباشد لیکن، باید کار را از جایی شروع کرد و پایه آن را گذاشت.
💢برای تمام مردم ایران و آذربایجانیهای عزیز روزهای خوش و خرمتری را آرزو دارم.
▪️پایان
دیدگاه شما : @ContactAkhoundibot
@AbbasAkhoundi
Telegram
attach 📎
⭕️اغتشاش مطلق
🖌عباس آخوندی - ۳۰ آبانماه ۹۷
🔸این عنوانِ مصاحبهی مشترکی است که به اتفاق جناب آقای دکتر موسی غنینژاد با هفتهنامه تجارت فردا داشتم. بحث بر سرِ این بود که در وضعیت عدم قطعیت حاکم بر اقتصاد ایران، جامعه از سیاستگذار انتظار عکسالعمل دارد. سرکوبِ قیمت و مجازات عاملان اقتصادی و احتمالا متخلف مستقیمترین و سادهترین کاری است که امکان اقدام دارد و از سوی بسیاری از رسانهها نیز مورد استقبال قرار میگیرد. هرچند، نتیجه در کوتاهمدت ممکن است دلچسب باشد لیکن، اغلب در بر پاشنهی قبلی میچرخد و اگر شرایط بدتر نشود بهتر نمیشود.
🔸برای ایجاد ثبات و پایداری نیاز به درک روشن از ریشههای شکلگیری عدمِقطعیت است. اینجا جایی است که بین درکِ عموم، فهمِ کارشناسی و تحلیل سیاستگذار از موضوع شکاف حاصل میشود. خواستِ عمومی ارزانی است. اولویتِ کارشناس شناخت ریشهها و درمان آنهاست. حال آنکه اولویت سیاستگذار بیشینهکردن رضایتمندی و دستِکم کمینه کردن اعتراضهاست.
🔸شوربختانه، در غیابِ نظریهی روشن برای حکمرانی عمومی و مدیریت اقتصاد ملی و نبود نظامِ انباشت دانش و معرفت در دستگاه دیوانسالاری سرکوب قیمت و جنگ با معلولها بهمنطورِ پاسخ به خواست عمومی در اولولیت قرار میگیرد. البته این جنگ در آغاز و در ظاهر برای سیاستگذار ایجاد محبوبیت کرده و باعث ایجاد این تلقی میشود که او شرایط مردم را درک میکند و در نتیجه جامعه از آن حس خوبی میگیرد. ولی، چون ریشهها دستنخورده باقی میماند و مشکل جانسختی میکند، در عمل دولت فقط سرمایهی اجتماعی خود را از دست میدهد و سودی نمیبرد.
🔸هم چنان تاکید من بر حاکمیت قانون، احترام به مالکیت خصوصی و پایبندی به اصول بازار رقابتی و آزاد است.
💢دوستانی که تمایل به مطالعه تمام مصاحبه دارند، می توانند به آدرس زیر مراجعه کنند.
https://goo.gl/bB9jCT
✉️دیدگاه شما: @ContactAkhoundibot
@AbbasAkhoundi
🖌عباس آخوندی - ۳۰ آبانماه ۹۷
🔸این عنوانِ مصاحبهی مشترکی است که به اتفاق جناب آقای دکتر موسی غنینژاد با هفتهنامه تجارت فردا داشتم. بحث بر سرِ این بود که در وضعیت عدم قطعیت حاکم بر اقتصاد ایران، جامعه از سیاستگذار انتظار عکسالعمل دارد. سرکوبِ قیمت و مجازات عاملان اقتصادی و احتمالا متخلف مستقیمترین و سادهترین کاری است که امکان اقدام دارد و از سوی بسیاری از رسانهها نیز مورد استقبال قرار میگیرد. هرچند، نتیجه در کوتاهمدت ممکن است دلچسب باشد لیکن، اغلب در بر پاشنهی قبلی میچرخد و اگر شرایط بدتر نشود بهتر نمیشود.
🔸برای ایجاد ثبات و پایداری نیاز به درک روشن از ریشههای شکلگیری عدمِقطعیت است. اینجا جایی است که بین درکِ عموم، فهمِ کارشناسی و تحلیل سیاستگذار از موضوع شکاف حاصل میشود. خواستِ عمومی ارزانی است. اولویتِ کارشناس شناخت ریشهها و درمان آنهاست. حال آنکه اولویت سیاستگذار بیشینهکردن رضایتمندی و دستِکم کمینه کردن اعتراضهاست.
🔸شوربختانه، در غیابِ نظریهی روشن برای حکمرانی عمومی و مدیریت اقتصاد ملی و نبود نظامِ انباشت دانش و معرفت در دستگاه دیوانسالاری سرکوب قیمت و جنگ با معلولها بهمنطورِ پاسخ به خواست عمومی در اولولیت قرار میگیرد. البته این جنگ در آغاز و در ظاهر برای سیاستگذار ایجاد محبوبیت کرده و باعث ایجاد این تلقی میشود که او شرایط مردم را درک میکند و در نتیجه جامعه از آن حس خوبی میگیرد. ولی، چون ریشهها دستنخورده باقی میماند و مشکل جانسختی میکند، در عمل دولت فقط سرمایهی اجتماعی خود را از دست میدهد و سودی نمیبرد.
🔸هم چنان تاکید من بر حاکمیت قانون، احترام به مالکیت خصوصی و پایبندی به اصول بازار رقابتی و آزاد است.
💢دوستانی که تمایل به مطالعه تمام مصاحبه دارند، می توانند به آدرس زیر مراجعه کنند.
https://goo.gl/bB9jCT
✉️دیدگاه شما: @ContactAkhoundibot
@AbbasAkhoundi
هفته نامه تجارت فردا
اغتشاش مطلق
اساسنامه پیشنهادی سازمان حمایت، متن بسیار بیربطی است. حتی اگر میخواستند بگویند از فردا نظام جمهوری اسلامی یک نظام سوسیالیستی است، باز هم نمیشد چنین متنی برای آن بنویسند. از سوی دیگر این اساسنامه با بخشهای زیادی از ارکان حاکمیت تداخل ایجاد میکند.