Telegram Web Link
Forwarded from Negin Mossaz
📸 تصویری زیبا از نیایشگاه چغازنبیل خوزستان
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تمدن_آرته (#آراتا)
#تمدن_جیرفت

🔆تمدن شگفت انگیز جیرفت، یکی از ناشناخته‌ترین و اسرار آمیز‌ترین تمدن‌های بشری شناخته می‌شود، که نشانگر تمدن چندین هزار ساله ایران است.

به راستی، بسیاری چنین باور دارند، که حلقه گمشده بشریت با کشف اسرار تمدن جیرفت،پیدا شده و طبیعت و همچنین ره آورد تک و یگانه آن،به هیچ روی، قابل چشم پوشی نیستند.

این تمدن کهن، در سال ۱۳۸۰،با وقوع سیل، از زیر زمین، سربرآورد، که با کوشش بسیار باشندگان جیرفت، یافته های ارزشمندی به دست آمد
رخشاره: hayati.english

https://www.tg-me.com/iran_shatra

@XeradsarayeFerdosiYazd
دلقک ملی یا قهرمان ملی ...👍🔥 متاسفانه وقتی تاریخ را درست نخوانیم :قهرمان ملی
میشه دلقک ملی 😔🤔

در ۱۵ آبان ماه سال ۲۳ شمسی عمر خلیفه دوم عرب و عامل کشتار هزاران ایرانی بدست یک برده ایرانی به نام پیروز نهاوندی ملقب به ابو لؤلؤ در مدینه به قتل رسید و باعث شادی فراوان ایرانیان شد ...!

و با توجه به اینکه در آن دوران چندین ماه وقت لازم بوده تا خبرها بوسیله کاروانها و مسافران از مدینه به ایران برسد ، خبر قتل عمر به دست پیروز حتماً در اواخر زمستان به ایران رسیده و همه جا پخش شده و باعث شادی زیاد مردم در آستانه نوروز سال ۲۴ شمسی شده است ...

آن هم بعد از هشت سال تمام ظلم و ستم و بیداد و جنایت اعراب در ایران ...!

(شکست بزرگ قادسیه ، که آغاز ورود اعراب ، به ایران بود در سال ۱۵ شمسی یعنی هشت سال قبل رخ داده بود ...!)

اما یک مشکل بزرگ بر سر راه شادی ملی مردم ایران وجود داشت ...!

اگر مردم آشکارا از مرگ عمر شادی می کردند ، قطعاً توسط حکام عرب کشته می شدند ...

پس مجبور بودند ، که شادی خود را به نوعی پنهان کنند ...!

لذا از ترکیب شدن شادی مردم از قتل عمر به دست پیروز و نیاز به پنهان کردن این شادی شخصیت جالب حاجی فیروز بدست ایرانیان ساخته می شود ...!

از یک طرف اسم حاجی فیروز به آشکارا نشان دهنده پیروز نهاوندی در عربستان است ... (چون مردم هرکس را ، که به عربستان می رفت حاجی می گفتند)

رنگ قرمز جامه و رنگ سیاه چهره حاجی فیروز نشان دهنده جنگ و مبارزه است ...

در ایران قدیم رنگ قرمز و سیاه نشان دهنده جنگ و مبارزه بوده است ، دقت کنید به دو تن از بزرگترین سرداران ایرانی بابک خرمدین ، که رهبر سرخ جامگان بود و ابومسلم خراسانی ، که رهبر سیاه جامگان بود ...!

(در ایران قدیم رنگ مرگ و عزا داری سیاه نبوده ، بلکه مانند هندیها سفید بوده است ...!)

رقص حاجی فیروز نشاندهنده شادی و سرور مردم ، از مرگ عمر است ...!

و حتی شعر معروفی هم ، که حاجی فیروز می خواند :
" ارباب خودم بز بز قندی ...
ارباب خودم چرا نمی خندی "
در اصل مسخره کردن اربابهای عرب آن زمان و مخصوصاً بزرگترین عربها یعنی عمر است ...!
بز بز قندی اشاره آشکار به چهره عربهاست ، که طبق سنت ریش دراز می کردند و سبیل می تراشیدند و شبیه بز می شدند ، که ریش دارد و سبیل ندارد ...!!!
از طرف دیگر فیروز زده و بزرگترین ارباب عربها یعنی عمر را ، کشته و به طور مسخره کردن به ارباب خود یعنی عمر می گوید ، حالا پس چرا نمی خندی ...!؟؟؟
و صد البته ، که وقتی عربهای حاکم به حاجی فیروز نگاه می کردند ، متوجه داستان پشت پرده حاجی فیروز نمی شدند و ایرانیان با خیال راحت در جلوی چشم عربها مرگ خلیفه شان عمر را ، جشن می گرفتند ومی رقصیدند به ریش عربها و عمرشان می خندیدند ...!

از محبوبیت زیاد شخصیت حاجی فیروز در تمام نقاط ایران ، که تا امروز هم بجا مانده است ، روشن می شود ، که پیروز نهاوندی به خاطر قتل عمر در زمان خودش چه محبوبیت عظیمی در بین ایرانیان داشته است و چقدر دل ایرانیان را ، شاد کرده است ...!
در نهایت باید گفت ، که پیروز نهاوندی یکی از بزرگترین قهرمانان ملی ایران است و اگر در گذشته های دور اجداد ما از ترس اعراب مهاجم ناچار بودند ...

شخصیت جدی پیروز نهاوندی را ، به صورت کمدی و دلقک در بیآورند آلان وظیفه ملی ماست ، که بعد از ۱۴۰۰ سال دوباره این شخصیت ملی و قهرمان بزرگ کشورمان را ، از حالت طنز و دلقک خارج کنیم و به صورت یک قهرمان بزرگ ملی مورد سپاس و بزرگ داشت قرار دهیم ...

برگرفته از کتاب دوقرن
سکوت ...
اثر : دکتر زرین کوب ...

ایرانی باش و فوروارد کن ، تا همگان بدانند ...🙏
Forwarded from تحلیل زمانه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️جایگاه بانوان در ایران باستان


🔻برخی از زنان و دختران معروف و نامی در ایران باستان که مایه افتخار هستند ایرانیان بعنوان یکی از متمدترین اقوام جهان،  جایگاهی بلند و مقامی ارجمند برای زن قائل بودند، بطوریکه آنها را، حتی در بعض جهات بر مردان هم  ارجحیت داده اند.

🔻ایرانیان نه مثل اعراب زن را مایه ننگ می دانستند و نه مثل یونانیان او  مظهر عیاشی، بلکه اورا موجودی پاک و مقدس میدانستند. در تمدنهای بزرگ ایرانی  از مادها و سپس هخامنشی و اشکانی و ساسانی ، زن دارای آزادی و مقام و شخصیتی والا در ایران بود بجز در دوره اشکانیان .

🔻مردان ایران باستان بانوان خود را احترام بسیار می گذاشتند و در تمامی امور با آنها مشورت میکردند و برای ایده و عقیده آنها احترام بسزایی قائل بودند.
در ایران باستان اهمیت بســـیاری به مقام زن و مرد داده شده است . زن را بانوی خانه – مون پثنی – می نامیده اند و مرد را – مون بد – یا مدیر خانه می نامیده اند.


#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
امروز
به روز فیروز و فرخ
روز؛ دین ،از ماهِ اسفند
سال ۳۷۶۱ ترادادی مزدیسنا

برابر با
آدینه: ۱۸ اسفند ماه،
به سال ۱۴۰۲ خورشیدی


۸مارس ۲۰۲۴ ترسایی

08.03.2024

🌷🌷🌷


🔹دین:
- بیست‌ وچهارمین روز هرماه در گاه‌شمار ترادادی ویژه مزدیسنان روز «دین» نام دارد.

- «دین» برگرفته از واژه دَاِنَه در اوستاست  که به چمار(:معنی) وژدان بیدار، بینش آگاهانه و نگرش درونی می باشد.

- دَاِنَه (دین= وژدان آگاه) از آغاز در نهاد هر کسی جای داده شده تا بتواند در زندگی با نیروی آن راه اَشا (راستی و درستی) را با خردمندی جستجو کرده و گزینش کند تا در آن گام بردارد.

🪻🌸🪻

درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
Forwarded from نقدآگین
📘مده کارکردِ نیاکان به‌باد!

✍🏻
#راتین_مهراسپند

🍂 این کسانی که #شاهنامه را به «عبرت‌نامه» تقلیل می‌دهند، درست از سنخ برباد-دهندگان کارکرد نياکانند. در شاهنامه، ده‌ها جا به این «کارکرد نیاکان» اشاره شده‌است و در ضمن آن، «خودآگاهی تاریخی» ایرانی به‌کردار انسانی «آبادکنندۀ گیتی» و «رهانندۀ آن از بیم»، آشکار شده‌است.

🍂 از دید من، فرقی بین کسی که می‌گفت «تاریخ قبل از اسلامِ ایران، تاریخ جاهلیت بوده‌است» (لاریجانی) و کسانی که اخیرا گفته‌اند «"فرهنگ" ایران معنایی ندارد»، نیست. اینها همه برباد-دهندۀ کارکرد نیاکانند و در خطّ کسانی که مجدانه می‌کوشند، با «مختارها و یوزارسیف‌ها و جومونگ‌ها و دنگی‌ها و موهیول‌ها»، «خاطرۀ ایرانی» را دستکاری کنند و پیوند آنان را با کارکرد نیاکان‌شان بگسلند: آن نیاکان، کارکردی نداشته‌اند(!) و جز «عبرت»، درسی به ایرانیانِ امروز نمی‌توانند، آموخت(!).


#نقد_روشنفکران #ایران


🌾 @Naqdagin
Forwarded from روزگار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پایکوبی #هخامنشی💃

#زازاها یا چنانچه خود را دیملی، دِمِلی می‌نامند، مردمانی هستند که به زبان زازاکی گفتگو می کنند و بیشتر در آناتولی خاوری( شرقی)، در استان درسیم (امروزه استان تونج‌ایلی) میان ارزنجان در اپاختر( شمال) و مرادسو در جنوب و در خاوری ترین بخش ناحیه تاریخی ارمنستان بالا زندگی می‌کنند🌱

   خاندان زازا در ترکیه امروزین که خودشان رو از نژاد ساسانیان دانسته و زبانشان تا اندازه ای دست نخورده مانده است. این گونه پایکوبی در زمان پادشاهان سرزمین پارس یا پارسوا بوده و برای نیرو گرفتن پیش از نبرد از زمان اکدیان بوده...🧐


بزرگمهر صالحی

🌹🌹🌹🌹🌹🌹
،
زن در گذر گاهداد(:تاریخ) ایران

زنان در طول تاریخ ایران دارای جایگاه و ارزش بوده اند تا آنجا که در کتاب مقدس زرتشتیان (اوستا) هیچ مردی از لحاظ اخلاقی و مذهبی بر زنان ارجحیت ندارد و شعار اصلی زرتشتیان یعنی گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک برای مردان و زنان توصیه شده است . خصایل زن خوب ، پارسا و با عفت شعار اصلی زرتشتیان بوده است. به جرات می توان گفت زن در ایران قبل از اسلام و در دوره ساسانی جایگاه بسیار بالایی داشته و به عنوان یکی از اعضاء مهم جامعه در مسایل مختلف شرکت می کرده است به گونه ای که گاه تصمیم گیریهای نهایی را انجام داده است .تا جایی که چند تن از پادشاهان ایرانی زن بودند که از جمله آنان “آذر میدخت ” دختر خسرو پرویز را می توان نام برد.این موضوع نشان از برابری حقوق زن و مرد از هر لحاظ در این دوران دارد. زنان در ایران باستان دارای آنچنان ارزش و شخصیتی بودند که حتی در میان ادیان جایی باز کرده بودند و بزرگ و ستودنی قلمداد می شدند ، چنانچه در آیین زرتشت یک روز از سال به نام روز زن نامگذاری شده است.

زن در ایران باستان

مردان ایران باستان بانوان خود را احترام بسیار می گذاشتند و در تمامی امور با آنها مشورت میکردند و برای ایده و عقیده آنها احترام بسزایی قائل بودند.
در ایران باستان اهمیت بســـیاری به مقام زن و مرد داده شده است . زن را بانوی خانه – مون پثنی – می نامیده اند و مرد را – مون بد – یا مدیر خانه می نامیده اند. در نسخه های دینی ایران باســــــتان زنان شوهردار از اجرای مراسم دینی معاف بودند . زیرا تشکیل خانواده و پرورش یک جامعه نیک کردار که یکی از ارکان آن تربیت مادر است بزرگترین عمل نیک در کارنامه زنان ثبت می شده است
جایگاه زن در  ایران باستان
جایگاه زن در ایران باستان گفته می‌شود كه اهورامزدا بعد از اینكه دست به آفرینش زد، امشاسپندان را آفرید، تعداد این امشاسپندان شش تا است (وهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمز، خرداد و امرداد) از این میان سه امشاسپند مذكر و سه امشاسپند دیگر مونث هستند؛ امشاسپندان مونث به ترتیب «سپندارمز» كه در اوستا «سپنت آرمئیتی» خوانده می‌شود، «خرداد» و «امرداد» هستند.
در ایران باستان، سپندارمز كه فرشته‌ای مونث است، در عالم معنوی مظهر عشق، محبت، بردباری، فروتنی، نرم خویی و فداكاری است و در جهان مادی حامی زنان نیك و پارسا و نگهبان زمین است؛ زمینی كه مظهر زایندگی و رشد و نمو در جهان است و براساس همین ویژگی‌ها روز سپندارمز (اسفند) از ماه اسفند كه جشن اسفندگان است، روز بزرگداشت زن و مادر نامیده شده است. این جشن كه در ایران باستان به زنان اختصاص داشته، هنوز هم در میان زرتشتیان كه نگاهبانان این آیین كهن هستند به مناسبت بزرگداشت زن و مادر برگزار می‌شود.

در ایران قدیم این روز را به احترام فرشته مقدس سپندارمز یا آرمئیتی برای پیروی از صفات پاك او جشن می‌گرفتند و شادی می‌كردند. به گفته ابوریحان بیرونی در این روز زنان از شوهران خود هدیه دریافت می‌كردند و از این رو به جشن «مژدگیران» (مزدگیران) معروف شده بود.

در ایران از هزاران سال پیش مقام منزلت زن حفظ می‌شده و در مورد وضعیت اجتماعی و مقام او در ایران باستان، منابع گوناگون وجود دارد و بسیار سخن رفته است، اگر دوران باستان (دوران پیش از اسلام در ایران) را از زمان پیش از زرتشت، بعد از ظهور زرتشت و دوران پادشاهان بررسی كنیم، منابعی كه امروزه از هركدام از این دوران‌ها در دسترس است، شامل یافته‌ها و اسناد تاریخی، گاتهای زرتشت، كتاب اوستا، كتیبه‌ و لوح‌های تخت جمشید و شاهنامه فردوسی است كه در هركدام از آنها می‌توان مقام و منزلت زن در ایران باستان را مورد بررسی قرار داد:

دوران پیش از زرتشت:
از یافته‌های تاریخی چنین بر‌می‌آید كه در ایران باستان، «ایزدبانو» جایگاه ویژه‌ای داشت، قبل از ورود قوم آریایی به ایران، اقوام بومی ایران، مذهب مادر-خدایی داشتند. این مذهب در سرتاسر جهان آن روزگار گسترش یافته بود. باستان‌شناسان از طریق مجسمه‌ها و كتیبه‌های به دست آمده به نظام مادرسالاری در ایران، تا قبل از ورود آریایی‌ها اعتراف نموده‌اند. نخستین الهه‌ای كه در ایران باستان بسیار مورد توجه قرار گرفته است «آناهیتا» است. این الهه آب‌های زمین را در اختیار داشت، ‌او سوار بر ارابه‌ای بود كه چهار اسب به نام‌های باد، باران، ابر و تگرگ او را به حركت درمی‌آوردند،‌ مردم آن زمان بر این باور بودند كه آناهیتا باعث خالص نمودن شیر در پستان همه مادران می‌گردد و پهلوانان از او طلب پیروزی و جاودانگی می‌كردند.
پس از ورود آریایی‌ها و آغاز یكجانشینی گرچه زن‌سالاری تقریبا از میان رفت اما «هرودوت» معتقد است كه زن‌ها در نزد آریایی‌های ایرانی مقام برتری نسبت به زن‌ها در آریای ژرمنی و یا یونانی تا قبل از قرن پنجم میلاد داشته‌اند.

دوران پس از ظهور زرتشت:
با ظهور زرتشت و رواج آئین وی، شاهد برابری زن و مرد هستیم و جشن اسفندگان كه برای بزرگداشت زنان برگزار می‌شده مربوط به این دوران و از آن به بعد است، در گاتها و اوستا زن همیشه با مرد همراه است. اگر عمل یا روش یا اندیشه‌ای برای مرد خوب است، برای زن هم خوب درنظر گرفته شده و اگر برای مرد بد و ناشایست است، برای زن هم همانطور است. چنانچه در یسنا هات 35 بند 3 آمده است:‌ «ما همه فروهران و روان‌های زنان و مردان پارسا را می‌ستاییم». همچنین در گاتها (سروده‌های زرتشت و كتاب مقدس زرتشتیان) در بندهای 5-4-3/53 آمده است: «ای مردان و ای زنان، ‌این به درستی بدانید كه در این جهان، دروغ فریبنده است، از آن بگسلید و آن را مگسترانید و این بدانید كه آن خوشی كه از تباهی و تیرگی راستی به دست آید، مایه اندوه است و دروندانی كه راستی را تباه می‌سازند، زندگی مینویی خویش را نابود می‌كنند و پاداش انجمن مغان تا روزی برای شما خواهد بود كه در زندگی زناشویی خود، چه در تنگی و چه در فراخی، با هم بجوشید و به هم مهربان باشید،‌ اما اگر اندیشه دروغ بر شما چیره گردد و آیین انجمن مغان را رها كنید، با پیامد آه و افسوس روبه‌رو می‌گردید، باشد كه دوستی و برادری كه آرزوی همه ماست، به ما روی كند، و دل‌های مردان و زنان زرتشتی را، شادمان گرداند، تا هركس، در پرتو اندیشه نیك و یابش خود،‌ از پاداش شایسته برخوردار گردد. پاداشی كه اهورامزدا در پرتو راستی برای هر آرزومندی برنهاده است.» از این سروده‌ها چنین برمی‌آید كه زن در گاتها و در دین زرتشت آزاد است و او چون مردان، متكی به تدبیر و اندیشه خود است، زرتشت در گاتها در مورد ازدواج دختر كوچكش «پوروچیستا» چنین می‌گوید: «ای پوروچیستای اسپنتمان، ای جوان‌ترین دختر زرتشت، اهورامزدا آن‌كس را كه به اندیشه‌نیك و به پاكی و راستی پایبند است به همسری به تو می‌دهد، پس با خرد خود همه‌پرسی كن، و با پارسایی و دانش نیك رفتار كن» زرتشت به پوروچیستا می‌گوید كه با خرد خود همسر آینده‌اش را برگزیند. همچنین نام پوروچیستا كه در ایران قدیم نام دختر بود به معنی «پردانش» است.

در دین زرتشت كه زن یك بال دیگر وجود انسان است با مرد حقوقی مساوی دارد و در كتاب‌های دین زرتشتی دستور اختیار یك همسر داده شده است، به این ترتیب كه نه زن حق دارد بیش از یك شوهر و نه شوهر حق دارد بیش از یك زن داشته باشد.
«ویل‌دورانت» می‌گوید: «در زمان زرتشت پیغمبر،‌ زنان همانگونه كه عادت پیشینیان بود، منزلتی عالی داشتند،‌ با كمال آزادی، با روی گشاده در میان مردم آمد و شد می‌كردند، صاحب ملك و زمین می‌شدند و در آن تصرفات مالگانه داشتند.»

زن در دوران هخامنشی:
آنچه از كتیبه‌های تخت جمشید و كاوش‌های باستان‌شناسی در این منطقه به دست آمده نشان می‌دهد كه زنان هم مانند مردان در كنار مردان در جامعه حضور داشتند، مرد و زن در كنار یكدیگر كار می‌كرده‌اند، از حقوقی برابر برخوردار بوده‌اند و گاه حتی كارهای سخت‌تر را به عهده داشته‌اند، مثلا گروه‌های بزرگی از زنان كشاورز را می‌بینیم همچنین سنگ‌سابان بیشترشان زن هستند و اما بیشتر زنان لوح‌های تخت‌جمشید خیاط بوده‌اند. كار این زن‌ها بسیار متنوع بوده است:‌ دوخت لباس‌های كاملا ساده و یا لباس‌های پرزرق و برق كه پس از دوخت هنرمندانه، سوزن‌دوزی می‌شده است. امكانات آموزش‌های هنری و مهارت‌های حرفه‌ای،‌ برای زن و مرد یكسان و حقوق آنها نیز برابر بود. درباره برابری حقوق، شواهدی مخصوصا در زمینه‌های هنری و ظریف به دست آمده و برابری حقوق صدها زن دیگر با مردان نیز مسلم است. به این ترتیب در امپراتوری بزرگ عصر داریوش با تساوی حقوق زن ومرد، سروكار داریم. البته این را باید گفت كه زن‌ها علاوه بر كار بیرون، سر و سامان دادن به كارهای روزمره خانواده را نیز برعهده داشتند.

زن‌ها با به دنیا آوردن كودكی برای مدتی از كار در بیرون معاف می‌شوند. در طول مرخصی زایمان، حقوق دریافتی به حداقل می‌رسید، كه البته با آن گذران زندگی ممكن بود. علاوه بر این حداقل حقوق، اضافه حقوقی نیز به صورت جو و شراب دریافت می‌كردند، كه پاداش افزودن رعیتی به رعایای شاه بود.
مرخصی بارداری ظاهرا پنچ ماه بوده است. پس از این، مدت‌ها این امكان را داشته‌اند كه كار روزانه را كوتاه كنند تا قادر به برآوردن وظایف خانه‌داری خود نیز باشند. البته كار نیمه‌وقت حقوق كمتری داشت. نوزادان را در طول كار له‌له‌ها نگهداری می‌كردند. ضمنا در لوح‌های گلی می‌بینیم كه زن‌ها می‌توانستند به پست‌های بالاتر نیز برسند. مثلا در كارگاه‌های شاهی همواره سرپرستی و مدیریت با زنان بود.
در كارگاه‌های خیاطی كه بیشتر در اشتغال زن است. گاه مردان زیردست زنان قرار می‌گیرند و حقوق زنان سرپرست بیش از مردان است. همچنین در لوح‌ها به حرفه‌هایی برمی‌خوریم كه در آن‌ها زنان به‌كار گرفته نمی‌شده‌اند. در مدیریت حوزه‌های دیوانی و یا محاسبات و حسابرسی‌ها از كار زنان خبری نیست، چنین برمی‌آید كه اگر كاری به منظور كنترل بخش‌های گوناگون اداری، نیاز به ترك محل و جابه‌جایی و سفر دور و نزدیك را داشته است. برای انجام آن از زنان استفاده نمی‌شده است. زن‌ها در كارهای ثابت استخدام می‌شدند كه ناشی از ضرورت حضور زن در خانواده بود.

اما زن‌های خانواده شاهی از موقعیت دیگری برخوردار بوده‌اند. این‌ها آزادی عمل وسیعی داشته‌اند و نه فقط املاك بزرگ، بل كارهای عظیم را با همه كاركنانش اداره می‌كرده‌اند و درآمدهای گزاف داشته‌اند.
در لوح‌های گلی در مجموع به نام چهار زن از خانواده شاهی برمی‌خوریم: «آتوسا»، «ارتیستونه»، «رته‌بامه» و «اپاكیش». آتوسا بزرگترین دختر كورش بزرگ،‌ همسر داریوش بزرگ و مادر خشایارشاه بود. در لوحی به میزان جو وگندمی اشاره می‌شود كه از درآمد مالیات به آتوسا اختصاص یافته است.

ارتیستونه خواهر كوچك آتوسا هم مانند او سهمیه مالیاتی گندم و جو و انجیر داشته است. این‌ درآمدها به كاخ ملكه، كه لابد ملك‌های بزرگی نیز داشته است، تحویل می‌شده است. ارتیستونه دست‌كم در هر یك از آبادی‌های ورنتوش، مدنه و كوگنكا یك كاخ داشته است.

در میان لوح‌‌ها به دو سند بسیار جالب برمی‌خوریم كه مكمل یكدیگر است. در آنها از «فرنكه»، رئیس تشریفات به «آریائینه»، سرگله دار دربار دستور تحویل 100 گوسفند و همزمان به شراب‌دار دستور تحویل 2000 لیتر شراب را به ملكه‌ صادر می‌كند. به این‌ ترتیب گمان می‌رود كه ملكه ارتیستونه در آغاز سال 503 پ . م ضیافت بزرگی در تخت جمشید داده بوده كه در آن 2000 مهمان دعوت داشته‌اند.

مخارج به مراتب بالاتری برای ملكه رته‌بامه ثبت شده است. او كه دارای موقعیت مهمی بوده در لوح‌های دیوانی نام او بیشتر از دیگران ذكر شده. رته‌بامه دختر نیزه‌دار داریوش و نخستین زن داریوش پیش از رسیدن به سلطنت بوده است. چنین برمی‌آید كه رته‌بامه دارای املاك زیادی در منطقه عیلام بوده است.

ملكه دیگری كه گروه‌های كارگری را زیر نظر خود داشت اپاكیش است. او گروه‌هایی از كارگران در شیراز را زیر نظر خود داشت.

اما در لوح‌های دیوانی فقط گفت‌وگو از زنانی است كه در خدمت دولت‌اند و یا به زنان درباری برمی‌خوریم و از صدها هزار زن دیگر كه در طیف عملیات دیوانی قرار نمی‌گرفته‌اند، خبری نمی‌یابیم. اینها زنان پیشه‌وران، كشاورزان و یا زن‌های مستقل ملاك بوده‌اند. به اینان تنها هنگام پرداخت مالیات محصول یا چارپایان برخورد می‌كنیم، اسناد حقوقی به جای مانده از دیگر سرزمین‌های امپراتوری، مانند بابل و مصر، نشان می‌دهد كه زنان این مناطق شخصیت‌های حقوقی كاملا مستقلی داشته‌اند. این زن‌ها بی‌آنكه چیزی از ثروت شخصی خود را از دست دهند و یا مالكیت‌شان به خطر بیفتد، می‌توانستند دعوی حقوقی طرح كنند.

زنان از زبان شاهنامه فردوسی:
در شاهنامه به ویژه در بخش اساتیری، ‌قهرمان‌ها و شخصیت‌های زن، نماینده گروهی از زنان جامعه‌اند كه آرمان‌های اجتماعی و فرهنگی در نقش و شخصیت آنها متجلی می‌گردد و اساسا به مقام و منزلت زنانی ارج‌گزاری می‌شود كه هماهنگ با هنجارهای اجتماعی و پایبند به دین و آیین زمانه باشند و زنانی كه اندیشه و كردارشان برخلاف روند عادی جامعه باشد و هنجار‌شكن و مخالف اصول اخلاقی و مذهبی جامعه باشد، ‌نكوهش می‌گردند. در واقع فردوسی با مطرح ساختن نقش‌هایی متفاوت از زنان، خط مرزی بین عناصر پاك و ناپاك می‌كشد و بدین‌گونه با توجه به نهاد و اندیشه و كردار، هركدام از زنان در یكی از دو سوی مرز قرار می‌گیرند و داستان آموزنده زندگی‌شان سروده می‌شود.

در شاهنامه قهرمان‌ها و شخصیت‌ها هرچند به ظاهر یك نفر و تنهایند، اما نقش هریك بیانگر مجموعه‌ای از افراد گوناگون است. گردآفرید با همه كم‌مانندی خود در شجاعت و رزمندگی نقشی دارد كه ویژگی‌های زنان پاك و دلیر را در آن می‌توان یافت. او را می‌توان چكیده و نمونه‌ای دانست از همه زنان جنگجو و پایبند به اصالت فرهنگی ایرانی.

سودابه نمونه پلیدی‌ها و تباهی هاست كه با نیروی پاك و عنصر خیر (سیاوش) به مقابله برمی‌خیزد و از آنرو كه برتری در نهایت با نیروی خیر است، سرانجام كار سودابه مجازات و نابودی است و درس عبرتی برای جامعه.

ارنواز و شهرناز، پرتویی از مظهر كمال و پاكی‌اند كه زمانی بر سیاهی نیروی اژدهایی ضحاك می‌تابند؛ اما سرانجام پس از این دوره، تطهیر می‌شوند و به اصل نیك خود بازمی‌گردند. داستان زندگی این دو به نوعی نمایانگر این نظر است كه در نهایت، نیروی پاك از ناپاك جدا می‌گردد و هیچ‌گونه آمیختگی واقعی بین نیك و بد نمی‌تواند وجود داشته باشد.
فرانك نمونه ایثارگری و فداكاری مادران آزاده است كه در همه حال پارسایی و خوی و منش مادرانه‌ی زنان روشن‌بین را دارد.

رودابه با همه جسارت و بی‌پروایی در عشق، پاكدامن و مطیع پدر و مادر است و پایبند به رسم و آئین زمانه. درواقع عشق پرشور او به زال با تمام بی‌مانندی‌اش، عشق بی‌هویت نیست.

تهمینه نیز هرچند بی‌پروا به خوابگاه رستم می‌رود اما نكوهش نمی‌شود؛ چه او رستم را از سر هوی و هوس نمی‌خواهد؛ نیاز او نیازی غریزی و میل طبیعی زن به مادر شدن است و مقام مادر والاست و او كه نیاز به مادر شدن را احساس می‌كند نمی‌تواند مورد نكوهش قرار گیرد و رستم  چون پهلوانی دیندار و خردمند است و از همین روست كه هیچكدام گامی آن سوی مرز اخلاقی و فرهنگی نمی‌گذارند.

منیژه نیز از بی‌پروایی در عشق به دشواری و شوربختی كشیده می‌شود، اما با همه تب و تاب خود در عشق به بیژن، وفادار وپایبند به اوست. در مهر ومحبتی كه نثار وی می‌كند ذره‌ای اندیشه ناپاك راه نمی‌یابد، او از زر و جاه و مقام خویش برای كسب رضایت محبوب می‌گذرد و هرچند دختر قدرتمند بزرگی چون افراسیاب تورانی است، اما دوستدار واقعی بیژن، پهلوان ایرانی است و سرانجام برای همین پاكی عشق و ایثار است كه مورد پذیرش فرهنگی جامعه ایرانی قرار می‌گیرد.

كتایون نیز نمونه ایست از گذشت و ایثار و عشق، كه در پی انتخاب گشتاسب به همسری، از شكوه قصر پدر در روم چشم می‌پوشد و به زندگی ساده‌ای با همسر راضی می‌شود.

زنان شاهنامه چه در قصر شاهی و چه زنان عادی همه برگزیده‌ای از كل جامعه هستند كه فردوسی با آوردن نمونه‌هایی از آنها شخصیت و مقام زن در آن روزگار را از شروع داستان كیومرث كه اولین انسان است تا پادشاهی یزدگرد به تصویر می‌كشد و با كمی دقت متوجه می‌شویم كه زنان در شاهنامه دارای شخصیتی مستقل و البته در مواردی وابسته به مردان خود هستند.
اما با مروری كامل بر تمام این اسناد و آثار به جای مانده از آن دوران درمی‌یابیم كه زن در ایران باستان دارای شخصیت مستقل بوده و هم‌پای مرد در اجتماع حضور داشته است.

آشتیانی، جلال‌الدین(1381). زرتشت، مزدیسنا و حکومت(چاپ هشتم)، تهران: شرکت سهامی انتشار
اصل‌و نصب دین‌های ایرانیان باستان، عبدالعظیم رضایی. صفحات 148و502
گاتها، سروده‌های زرتشت، گزارش دكتر حسین وحیدی
از زبان داریوش، پروفسور هاید ماری كخ، ترجمه دكتر پرویز رجبی صص269و270
زن در شعر فارسی، نوشته زینب یزدانی صص 40 تا 43
داستان‌های زنان شاهنامه، نوشته زهرا مهذب، صص 3و4و5
مهرداد پاکدهی
Forwarded from فرح ناز
روز جهانی زن بر همگان خجسته باد. بویژه بر زنان دلیر ایران زمین
روز جهانی زن بر همه بانوان ایران و جهان گرامی باد ❤️
من« دوشیزه مکرمه:» هستم، وقتی زن ها روی سرم قند می سابند و  همزمان قند توی دلم آب می شود.

من « مرحومه مغفوره » هستم، وقتی زیر یک سنگ سیاه گرانیت قشنگ خوابیده ام و احتمالاً هیچ خوابی نمی بینم من « والده مکرمه » هستم، وقتی اعضای هیات مدیره شرکت پسرم برای خودشیرینی ۲۰ آگهی تسلیت در ۲۰ روزنامه معتبر چاپ می کنند

من « همسری مهربان و مادری فداکار » هستم، وقتی شوهرم ...برای اثبات وفاداری اش  البته تا چهلم،آگهی وفات مرا در صفحه اول پرتیراژترین روزنامه شهر به چاپ می رساندمن « زوجه » هستم، وقتی شوهرم پس از چهار سال و دو ماه و سه روز به حکم قاضی دادگاه خانواده قبول می کند به من و دختر شش ساله ام ماهیانه فقط بیست و پنج هزار تومان ، بدهد

من « سرپرست خانوار » هستم، وقتی شوهرم چهار سال پیش با کامیون قراضه اش از گردنه حیران رد نشد و برای همیشه در ته دره خوابید.

من « خوشگله » هستم، وقتی پسرهای جوان محله زیر تیر چراغ برق وقت شان را بیهود همی گذرانند. من « مجید » هستم، وقتی در ایستگاه چراغ برق، اتوبوس خط واحد می ایستد و شوهرم مرا از پیاده رو مقابل صدا می زند. من « ضعیفه » هستم، وقتی ریش سفیدهای فامیل می خواهند از برادر بزرگم حق ارثم را بگیرند. من « بی بی » هستم، وقتی تبدیل به یک شیء آرکائیک می شوم و نوه و نتیجه هایم تیک تیک از من عکس می گیرند. من «مامی » هستم، وقتی دختر نوجوانم در جشن تولد دوستش دروغ پردازی می کند.

من « مادر » هستم، وقتی مورد شماتت همسرم قرار می گیرم چون آن روز به  یک مهمانی زنانه رفته بودم و غذای بچه ها را درست نکرده بودم. من « زنیکه » هستم، وقتی مرد همسایه، تذکرم را در خصوص درست گذاشتن ماشینش در پارکینگ می شنود.

من « مامانی » هستم، وقتی بچه هایم خرم می کنند تا خلاف هایشان را به پدرشان نگویم. من « ننه » هستم، وقتی شلیته می پوشم و چارقدم را با سنجاق زیر گلویم محکم می کنم و نوه ام خجالت می کشد به دوستانش بگوید من مادربزرگش هستم... به آنها می گوید من خدمتکار پیر مادرش هستم. من « یک کدبانوی تمام عیار» هستم، وقتی شوهرم آروغ های بودار می زند و کمربندش را روی شکم برآمده اش جابه جا می کند

من «بانو » هستم، وقتی از مرز پنجاه سالگی گذشته ام و هیچ مردی دلش نمی خواهد وقتش را با من تلف بکند. من در ماه اول عروسی ام؛ «خانم کوچولو، عروسک، ملوسک، خانمی،عزیزم،عشق من، پیشی، قشنگم، عسلم، ویتامین و.....» هستم. من در فریادهای شبانه شوهرم، وقتی دیر به خانه می آید، چند تار موی زنانه روی یقه کتش است و دهانش بوی سگ مرده می دهد، «سلیطه » هستم.

من در محاوره ی دیرپای این کهن بوم ؛ « دلیله،محتاله، نفس محیله مکاره، مار،ابلیس،شجره مثمره، اثیری، لکاته و....» هستم. دامادم به من « وروره جادو » می گوید. حاج آقا مرا «والده » آقا مصطفی صدا می زند.. من «مادر فولادزره» هستم، وقتی بر سر حقوقم با این و آن می جنگم. مادرم مرا به خان روستا «کنیز» شما معرفی می کند..
واقعا من کیستم ؟😔

بلقیس سلیمانی
Forwarded from کتابخانه
📖 زن در آئین زرتشتی
👤 کتایون مزداپور
🗃
#تاریخی #تاریخ_ایران #ادبیات_ایران

✍🏻کتاب نایاب زن در آیین زرتشتی پژوهشی گرانسنگ از کتایون مزداپور می‌باشد.
نویسنده این کتاب، با بهره‌گیری از کتاب‌های زرتشتی و کتاب‌های قدیمی که به زبان پهلوی (بازمانده از دوران اشکانیان و ساسانیان) نوشته شده و تا امروز به دست ما رسیده است، کوشیده است تا تصویری از جایگاه اجتماعی زن در دین زرتشتی و در ایران باستان ارائه دهد.
Forwarded from کتابخانه
زن_در_آئین_زرتشتی_کتایون_مزداپور.zip
8.4 MB
📗 زن در آئین زرتشتی
👤 کتایون مزداپور
73 صفحه
📖 [
@LibraryPersianPdf ]
Forwarded from کتابخانه
💬 کتاب زن در آیین زرتشتی را به دانشجویان و پژوهشگران تاریخ ایران باستان و علاقمندان به مطالعه در باب فرهنگ و تمدن ایرانی پیشنهاد می‌کنیم. این کتاب نایاب، چاپ کشور آلمان می‌باشد.

📗 زن در آئین زرتشتی
👤 کتایون مزداپور
📖 [
@LibraryPersianPdf ]
امروز
به روز فیروز و فرخ
روز؛ ارد ،از ماهِ اسفند
سال ۳۷۶۱ ترادادی مزدیسنا

برابر با
شنبه: ۱۹ اسفند ماه،
به سال ۱۴۰۲ خورشیدی


۹مارس ۲۰۲۴ ترسایی

09.03.2024

🌷🌷🌷


🔹اَرد:
- بیست‌ وپنجمین روز هرماه در گاه‌شماری ترادادی(سنتی) مزدیسنان "ارد" نام دارد. 

- ایزد ارد یا «اَرت»، در اوستا  به ریخت «اَشی وَنگوهی» آمده است که چمار(:معنی) آن؛ توانگری، بی نیازی، خواسته و دارایی است.

- آموزه های اشوزرتشت آرامش درونی را همراه با توان‌گری و به‌دست آوردن خواسته‌ و دارایی سفارش می‌کند.

- پیروان این بینش، برای به دست آوردن و رسیدن  به خواسته‌های خود از راه درست و راست، کار و کوشش را گزینش کرده و از بیکاری،  تنبلی و کاهلی پرهیز می‌کند.

🪻🌸🪻

درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
در گاهشماری کهن ایران (که سی نام برای سی روز ماه بود و ۱۲ ماه و یک پنجه برای هر سال!) روز اِرد از ماه سپندارمذ سال چهارسد هجری روزی بود که به گفته فردوسی فرزانه، سرایش شاهنامه به پایان رسید!

سرآمد کنون قصه‌ی یزدگرد؛
به ماه سپندارمذ،  روزِ  اِرد!

ز هجرت شده پنج هشتاد بار،
که پیوستم این نامه‌ی نامدار!


پس، روز ارد از ماه سپندارمذ سال ۴۰۰ مَهی (۳۸۸ خورشیدی) که در گاهشماری خیامی (جلالی) برابر روز نوزدهم اسفندماه است، روز فرخنده پایان سرایش شاهنامه است!

به فراخور این روز خجسته، «خردسرای فردوسی یزد» فعالیت رسمی خویش را آغاز می‌کند!

به این انگیزه، نخستین نشست همگانی مشترک «انجمن شاهنامه چکامه مهر یزد» و «خردسرای فردوسی یزد» از ساعت ۱۸:۰۰ تا ۲۰:۰۰ امروز شنبه نوزدهم اسفند در تالار همایش دانشگاه امام جواد (ع) واقع در میدان اطلسی؛ بلوار شهیدان اشرف، بلوارجوادالائمه، از ساعت ۱۸ آغاز می‌شود.

گام‌های استوار یاران را گرامی می داریم.


@XeradsarayeFerdosiYazd
2024/09/24 07:22:57
Back to Top
HTML Embed Code: