Forwarded from عجیب ولی واقعی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نمادِ دانشگاه تهران از کجا برگرفته شدهاست؟
گچبری ساسانی، در منطقهای که امروزه ام الزعتر در تیسفون در عراق امروزی (که در زمان ساسانیان، آسورستان خواندهمیشد)؛ بهالفبای پهلوی، واژهی «فزونی» نوشتهشدهاست.
نمادی از فرّه(شکوه ایزدی)
فرونیِ برکت و شادی و خوشی و رفاه و ثروت و مهر و عشق.
استاد محسن مقدم با الهام از این گچبری نماد دانشگاه تهران را طراحیکرد
نمونهی اصلی این گچبری امروزه در موزهی هنرهای متروپولیتن نگهداری میشود.
*پ.ن: پارسی میانه، زبان پارسیک است و با زبان پهلوی فرقدارد.
@Ajibvalivaghaei
گچبری ساسانی، در منطقهای که امروزه ام الزعتر در تیسفون در عراق امروزی (که در زمان ساسانیان، آسورستان خواندهمیشد)؛ بهالفبای پهلوی، واژهی «فزونی» نوشتهشدهاست.
نمادی از فرّه(شکوه ایزدی)
فرونیِ برکت و شادی و خوشی و رفاه و ثروت و مهر و عشق.
استاد محسن مقدم با الهام از این گچبری نماد دانشگاه تهران را طراحیکرد
نمونهی اصلی این گچبری امروزه در موزهی هنرهای متروپولیتن نگهداری میشود.
*پ.ن: پارسی میانه، زبان پارسیک است و با زبان پهلوی فرقدارد.
@Ajibvalivaghaei
Forwarded from محمد رضا عطاري"گلشن"
٩٧٦: ماتم سرا….*
سيل آمد سيستان شد باز هم ماتم سرا
دشتياري* غزق آبست آز هم ماتم سرا
گويي آنجا از نگاه مام ميهن پاك هست
روزگارش بي ترنّم ساز هم ماتم سرا
مردمانش در فلاكت اسوه ي مردانگي
از چه باشد رمز آنجا راز هم ماتم سرا
مي بتوپدآسمانش دم به دم اندوه و غم
هست نوازش حسّ ِ غايب ناز هم ماتم سرا
باغ هايش خشك زاران مرغكان در هجر
تند
چلچله در غربت و پرواز هم ماتم سرا
گشته حسرت رنگ غالب بر زمين وكوه هايش
مطربانش بي غَنا آواز هم ماتم سرا
از بياتي* مي نيايد شوق شادي هم طرب
غم نشسته درميان، شهناز*هم ماتم سرا
خاك رستم شوق طوس ومهد ِشاه ليث
بين
خفته در غم، شاهد دلباز هم ماتم سرا
دل فريبي هركجا هست دل ستان را رازو
رمز
آوخ اينجاگشته بس ،طنّاز هم ماتم سرا
باغ و"گلشن"چون شقايق در گداز آتشند
آب هامون در فنا، گلباز هم ماتم سرا
محمد رضا عطاري"گلشن"
https://www.tg-me.com/dr_mr_attari_golshan
تبريز:١٤٠٢/١٢/١٥
*: براي همدري با هموطنان سيل زده در استان سيستان وبلوچستان
*: مركز سيل گرفتگي
*: انواع دستگاه هاي موسيقي(مانند: بيات ترك،بيات اصفهان،بيات تبريزو…)
سيل آمد سيستان شد باز هم ماتم سرا
دشتياري* غزق آبست آز هم ماتم سرا
گويي آنجا از نگاه مام ميهن پاك هست
روزگارش بي ترنّم ساز هم ماتم سرا
مردمانش در فلاكت اسوه ي مردانگي
از چه باشد رمز آنجا راز هم ماتم سرا
مي بتوپدآسمانش دم به دم اندوه و غم
هست نوازش حسّ ِ غايب ناز هم ماتم سرا
باغ هايش خشك زاران مرغكان در هجر
تند
چلچله در غربت و پرواز هم ماتم سرا
گشته حسرت رنگ غالب بر زمين وكوه هايش
مطربانش بي غَنا آواز هم ماتم سرا
از بياتي* مي نيايد شوق شادي هم طرب
غم نشسته درميان، شهناز*هم ماتم سرا
خاك رستم شوق طوس ومهد ِشاه ليث
بين
خفته در غم، شاهد دلباز هم ماتم سرا
دل فريبي هركجا هست دل ستان را رازو
رمز
آوخ اينجاگشته بس ،طنّاز هم ماتم سرا
باغ و"گلشن"چون شقايق در گداز آتشند
آب هامون در فنا، گلباز هم ماتم سرا
محمد رضا عطاري"گلشن"
https://www.tg-me.com/dr_mr_attari_golshan
تبريز:١٤٠٢/١٢/١٥
*: براي همدري با هموطنان سيل زده در استان سيستان وبلوچستان
*: مركز سيل گرفتگي
*: انواع دستگاه هاي موسيقي(مانند: بيات ترك،بيات اصفهان،بيات تبريزو…)
امروز
به روز فیروز و فرخ
روز؛ باد ،از ماهِ اسفند
سال ۳۷۶۱ ترادادی مزدیسنا
برابر با
چهارشنبه: ۱۶ اسفند ماه،
به سال ۱۴۰۲ خورشیدی
۶ مارس ۲۰۲۴ ترسایی
06.03.2024
🌷🌷🌷
🔹باد:
- بیست و دومین روز هر ماه در گاهشماری سی روزه و ترادادی( سنتی) زرتشتیان روز باد نام دارد.
- باد در اوستا به ریخت "وایو" آمده که به چمار(معنی) وزيدن است.
در یشت پانزدهم اوستا، ایزد وایو ستایش شده و تا دوران اشکانی و ساسانی نیز ارج داشته است.
- «باد» به چمار(:معنی) نسیم و هوا است.
- در فرهنگ وباور ایرانیان باستان، چهار آخشیج(عنصر) ستودنی و سپندینه و پاک کننده بوده اند. هوا نیز مانند آب و آتش و خاک از گروه چهار آخشیج ورجاوند وسپند است.
- در کردار ایرانیان باستان، پاک نگهداشتن این چهار آخشیج از خویشکاری(:وظیفه) همگان بوده نه تنها آنها را آلوده نمی کردند بلکه در پاسداشت آن کوشا بوده اند.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
به روز فیروز و فرخ
روز؛ باد ،از ماهِ اسفند
سال ۳۷۶۱ ترادادی مزدیسنا
برابر با
چهارشنبه: ۱۶ اسفند ماه،
به سال ۱۴۰۲ خورشیدی
۶ مارس ۲۰۲۴ ترسایی
06.03.2024
🌷🌷🌷
🔹باد:
- بیست و دومین روز هر ماه در گاهشماری سی روزه و ترادادی( سنتی) زرتشتیان روز باد نام دارد.
- باد در اوستا به ریخت "وایو" آمده که به چمار(معنی) وزيدن است.
در یشت پانزدهم اوستا، ایزد وایو ستایش شده و تا دوران اشکانی و ساسانی نیز ارج داشته است.
- «باد» به چمار(:معنی) نسیم و هوا است.
- در فرهنگ وباور ایرانیان باستان، چهار آخشیج(عنصر) ستودنی و سپندینه و پاک کننده بوده اند. هوا نیز مانند آب و آتش و خاک از گروه چهار آخشیج ورجاوند وسپند است.
- در کردار ایرانیان باستان، پاک نگهداشتن این چهار آخشیج از خویشکاری(:وظیفه) همگان بوده نه تنها آنها را آلوده نمی کردند بلکه در پاسداشت آن کوشا بوده اند.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
Forwarded from تحلیل زمانه
«در بُندهش و مینوی خِرد آمده که درختی هست نامش "بَستُخمه" که در میان دریای فَراخکَرد رُسته است، و تخم همهی گیاهان بدوست؛ و فراز نُه کوه آفریده شده است. آن کوهِ سوراخمند که نُههزارونهصدونودونُه جوی از آن جاریست و آب دریاهای هفتکشورِ زمین را چشمه از آنجاست. این درختی است که دورکنندهی غمست و داروها همه از اوست. و سیمرغ -سئنای درمانگر- آشیانه بدو دارد و چون از آن برخیزد هزار شاخه بر درخت بروید و چون بر آن بنشیند هزار شاخه از آن بشکند و تخمهای درخت پراکنده شود که از آن گیاهان برویند. و ریشههای آن درخت را در آب جفت ماهیهایی چرخان از تازِش شر محافظت کنند. نشانههای زیادی دلالت بر آن دارد که در قرون اخیر نقش تکرارشوندهی بالا بر پارچههای قلمکار و بسیاری بسترهای دیگر همان درخت زندگی یا بستخمه، مامن سیمرغ است. جالب اینجاست که این درخت همهجا به شکل آشنایی تصویر شده که ما آن را سرو میدانیم.»
سیمرغنامه IranianArts
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
سیمرغنامه IranianArts
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
سرو ابرکوه
سرو ، از دیرباز نزد ایرانیان گرامی داشته شده و در جاهای گوناگونی بکاربرده شده است.
همانندی سرو با بته های گیاهی و کشاورزی و همچنین همانندی ان با اتش که نزد ایرانیان همیشه گرامی بوده اند نیز ، جایگاه اورا بالاتر برده است.
در همه هنرهای ایرانی از دوران کهن تاکنون این نگاره بکاربرده شده است.
اکنون نیز این نگاره همچنان در جاهای گوناگون بکاربرده میشود.
فرش ، پارچه، نگارگری، معماری، سفالگری، تندیس سازی، فلزکاری، سنگتراشی،نگاره های روی آوند(ظرف) ها و اوندهای سروگون ، ساخت نمادهای دینی میترائیسم و زرتشتی و اسلامی به سان سرو و بکارگیری ان برای زیباسازی باغ ها و خیابانها و حویلی های زندگی از این دست کاربردها است.
کاشتن سرو نیز خود کاری بزرگ انگاشته شده است و گاه کاشتن سرو نماد اغاز روزگاری جدید و یا نشانی برای پاسداشت رخدادی بوده است.چنانکه گویند سرو کاشمر به دست اشو زرتشت کاشته شده بود که به گاه یورش تازیان عرب ، انرا بریدند و سوزاندند.دکتر شفیعی کدکنی درمورد ان میگوید:
((سروِ کاشمر: سروِ کهنسالی بود در ناحیهٔ کاشمر (تُرشیز، طُرَیْثیث) در خراسان که، بر طبق افسانه، زردشت آن را کاشته بود و تا روزگار المتوکّل عباسی (۲۴۷-۲۰۶) باقی بود و نزدِ ایرانیان درختی مقدس بود. به دستورِ آن خلیفهٔ تازی این درخت را قطعهقطعه بُریدند و بارِ صدها شتر کردند تا به بغداد برند و در آنجا آن قطعهها را بر روی هم نصب کنند و آن جبّار به تماشای آن درخت نائل آید. نوشتهاند که از یک دروازه شتران حامل سرو وارد میشوند و از دروازهٔ دیگر جنازهٔ المتوکّل را که بر دست غلامانش کشته شده بود، بیرون میبردند.
-استاد شفیعی کدکنی، هزارهٔ دوم آهوی کوهی، ص ۴۹۶ iranboom_ir))
اکنون ، سرو ابرکوه یزد با عمری بین چهار هزارسال (الکساندر روف- دانشمند روسی- عمر درخت را ۴۰۰۰ تا ۴۵۰۰ سال برآورد کرده بود )تا هشت هزارسال( پس از الکساندر روف، دیگرانی از ژاپن و روسیه عمر درخت را تا ۸ هزار سال حدس زده اند.) به عنوان کهن ترین درخت ایران و آسیا به حساب میآید.
سرو ابرکوه (ابرقو) در استان یزد با بلندای 28 متر و قدمت 4000 سال، کهنترین درخت ایران و آسیا و سومین درخت کهن در جهان میباشد. این درخت بدست اشوزرتشت کاشته شده است.
سرو ﺩﺭﺧﺖ همواره سبز و بی خزانی ست که در برابر سخت ترین خشکسالی ها مقاومت میکند و در برابر طوفان های سهمگین ﺗﺎ ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﺧﻢ میشود اما ﻫﺮﮔﺰ ﻛﻤﺮﺵ نمیﺷﻜﻨﺪ. سرو از نمادهای ایران در نگاره های تخت جمشید است. نماد مقاومت و تداوم ایران در دالان تاریخ که از پس هجوم اقوام غارتگر و دشمنان درونی و بیرونی جان سالم بدر برده و همچون سرو ابرقو سربلند و تنومند و سبز و مقاوم ایستاده است.سرو ابرکوه؛ کهنسال ترین موجود زنده ایران!
سرو کهنسال ابرکوه که ابرقو نیز گفته می شود، با سنی بیش از 4000 سال به عنوان سومین اثر طبیعی ملی ایران ثبت شده است.
سرو نمادی از ایران باستان بوده و کاشتن درخت از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده است. زرتشتیان معتقدند که سرو به دلیل آن که درختی همیشه سبز است، همواره در ایران اهمیت خاصی داشته و سرو ابرقو نیز که آن را سرو زرتشت هم می نامند، نمادی از همین امر به شمار می رود. در اسطوره های تاریخی آورده اند که سرو ابرکوه بدست اشو زرتشت کاشته شده است و این مسله زیبایی و تقدس آن را صد چندان می کند. این درخت برای مردم به خصوص اهالی شهر ابرکوه و مردم یزد بسیار مقدس بوده و در پای آن نذری داده و حاجت می طلبند. با توجه به اینکه این درخت در منطقه ای کویری و خشک واقع شده، طول عمر آن از شگفتی ها و نماد مقاومت این مرز و بوم است.
در نگاره ها و آثار باستانی مانند حجاری های دوران هخامنشی در تخت جمشید، نماد درخت به طور خاص، سرو آورده شده است. غیر از نگاره ها و حجاری ها در پارچه بافی ها هم به گونه ای گیاه، درخت و همان سرو خمیده که بعد ها در فرهنگ ایرانی ترمه نامیده شده، دیده می شود. مینیاتور، بهترین مجال برای شناسایی این درخت کهنسال است که به شکلی منحصر به فرد در آثار هنرمندان این مرز و بوم جلوه کرده است.
مارکوپولو در خاطرات سفرش به ایران می نویسد: یکی از چند سروی که در ایران دیده ام سرو خوش بالای ابرکوه است که همچون آبشاری سبز از آسمان بر روی زمین تنیده ابرکوه فرو می آید و از هر طرف که وارد ابرکوه شوی سرو کهنسال و پر طراوت مانند چراغ دریایی سبزی ما را به بندر دریای کویر و خورشید تابان فرا می خواند.
حمدالله مستوفی هم در کتاب نزهت القلوب که به سال 740 هجری قمری تالیف شده درباره این سرو آورده است: در آنجا سروی است که در جهان شهرتی عظیم دارد. چنانچه سرو کشمیر و بلخ، شهرتی داشته و اکنون این از آن بلندتر و بزرگتر است.
سرو ، از دیرباز نزد ایرانیان گرامی داشته شده و در جاهای گوناگونی بکاربرده شده است.
همانندی سرو با بته های گیاهی و کشاورزی و همچنین همانندی ان با اتش که نزد ایرانیان همیشه گرامی بوده اند نیز ، جایگاه اورا بالاتر برده است.
در همه هنرهای ایرانی از دوران کهن تاکنون این نگاره بکاربرده شده است.
اکنون نیز این نگاره همچنان در جاهای گوناگون بکاربرده میشود.
فرش ، پارچه، نگارگری، معماری، سفالگری، تندیس سازی، فلزکاری، سنگتراشی،نگاره های روی آوند(ظرف) ها و اوندهای سروگون ، ساخت نمادهای دینی میترائیسم و زرتشتی و اسلامی به سان سرو و بکارگیری ان برای زیباسازی باغ ها و خیابانها و حویلی های زندگی از این دست کاربردها است.
کاشتن سرو نیز خود کاری بزرگ انگاشته شده است و گاه کاشتن سرو نماد اغاز روزگاری جدید و یا نشانی برای پاسداشت رخدادی بوده است.چنانکه گویند سرو کاشمر به دست اشو زرتشت کاشته شده بود که به گاه یورش تازیان عرب ، انرا بریدند و سوزاندند.دکتر شفیعی کدکنی درمورد ان میگوید:
((سروِ کاشمر: سروِ کهنسالی بود در ناحیهٔ کاشمر (تُرشیز، طُرَیْثیث) در خراسان که، بر طبق افسانه، زردشت آن را کاشته بود و تا روزگار المتوکّل عباسی (۲۴۷-۲۰۶) باقی بود و نزدِ ایرانیان درختی مقدس بود. به دستورِ آن خلیفهٔ تازی این درخت را قطعهقطعه بُریدند و بارِ صدها شتر کردند تا به بغداد برند و در آنجا آن قطعهها را بر روی هم نصب کنند و آن جبّار به تماشای آن درخت نائل آید. نوشتهاند که از یک دروازه شتران حامل سرو وارد میشوند و از دروازهٔ دیگر جنازهٔ المتوکّل را که بر دست غلامانش کشته شده بود، بیرون میبردند.
-استاد شفیعی کدکنی، هزارهٔ دوم آهوی کوهی، ص ۴۹۶ iranboom_ir))
اکنون ، سرو ابرکوه یزد با عمری بین چهار هزارسال (الکساندر روف- دانشمند روسی- عمر درخت را ۴۰۰۰ تا ۴۵۰۰ سال برآورد کرده بود )تا هشت هزارسال( پس از الکساندر روف، دیگرانی از ژاپن و روسیه عمر درخت را تا ۸ هزار سال حدس زده اند.) به عنوان کهن ترین درخت ایران و آسیا به حساب میآید.
سرو ابرکوه (ابرقو) در استان یزد با بلندای 28 متر و قدمت 4000 سال، کهنترین درخت ایران و آسیا و سومین درخت کهن در جهان میباشد. این درخت بدست اشوزرتشت کاشته شده است.
سرو ﺩﺭﺧﺖ همواره سبز و بی خزانی ست که در برابر سخت ترین خشکسالی ها مقاومت میکند و در برابر طوفان های سهمگین ﺗﺎ ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﺧﻢ میشود اما ﻫﺮﮔﺰ ﻛﻤﺮﺵ نمیﺷﻜﻨﺪ. سرو از نمادهای ایران در نگاره های تخت جمشید است. نماد مقاومت و تداوم ایران در دالان تاریخ که از پس هجوم اقوام غارتگر و دشمنان درونی و بیرونی جان سالم بدر برده و همچون سرو ابرقو سربلند و تنومند و سبز و مقاوم ایستاده است.سرو ابرکوه؛ کهنسال ترین موجود زنده ایران!
سرو کهنسال ابرکوه که ابرقو نیز گفته می شود، با سنی بیش از 4000 سال به عنوان سومین اثر طبیعی ملی ایران ثبت شده است.
سرو نمادی از ایران باستان بوده و کاشتن درخت از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده است. زرتشتیان معتقدند که سرو به دلیل آن که درختی همیشه سبز است، همواره در ایران اهمیت خاصی داشته و سرو ابرقو نیز که آن را سرو زرتشت هم می نامند، نمادی از همین امر به شمار می رود. در اسطوره های تاریخی آورده اند که سرو ابرکوه بدست اشو زرتشت کاشته شده است و این مسله زیبایی و تقدس آن را صد چندان می کند. این درخت برای مردم به خصوص اهالی شهر ابرکوه و مردم یزد بسیار مقدس بوده و در پای آن نذری داده و حاجت می طلبند. با توجه به اینکه این درخت در منطقه ای کویری و خشک واقع شده، طول عمر آن از شگفتی ها و نماد مقاومت این مرز و بوم است.
در نگاره ها و آثار باستانی مانند حجاری های دوران هخامنشی در تخت جمشید، نماد درخت به طور خاص، سرو آورده شده است. غیر از نگاره ها و حجاری ها در پارچه بافی ها هم به گونه ای گیاه، درخت و همان سرو خمیده که بعد ها در فرهنگ ایرانی ترمه نامیده شده، دیده می شود. مینیاتور، بهترین مجال برای شناسایی این درخت کهنسال است که به شکلی منحصر به فرد در آثار هنرمندان این مرز و بوم جلوه کرده است.
مارکوپولو در خاطرات سفرش به ایران می نویسد: یکی از چند سروی که در ایران دیده ام سرو خوش بالای ابرکوه است که همچون آبشاری سبز از آسمان بر روی زمین تنیده ابرکوه فرو می آید و از هر طرف که وارد ابرکوه شوی سرو کهنسال و پر طراوت مانند چراغ دریایی سبزی ما را به بندر دریای کویر و خورشید تابان فرا می خواند.
حمدالله مستوفی هم در کتاب نزهت القلوب که به سال 740 هجری قمری تالیف شده درباره این سرو آورده است: در آنجا سروی است که در جهان شهرتی عظیم دارد. چنانچه سرو کشمیر و بلخ، شهرتی داشته و اکنون این از آن بلندتر و بزرگتر است.
Forwarded from صبا اصلاحی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️اجرای بینظیری از استاد #کیهان_کلهر
با همراهی #کیا_طبسیان و #هامین_هنری
پاریس، 13ژوئن 2023 / ۲۳ خرداد ۱۴۰۲
موســــــیقی شـرابیست ..
که در جامِ ســــــکوت پُر میشود ...
با همراهی #کیا_طبسیان و #هامین_هنری
پاریس، 13ژوئن 2023 / ۲۳ خرداد ۱۴۰۲
موســــــیقی شـرابیست ..
که در جامِ ســــــکوت پُر میشود ...
Forwarded from ️️ شکوه ویران ️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴نجات تیسفون
💥در این کلیپ، حمله رومیان به پایتخت ساسانیان و دفاع سربازان ایرانی از این شهر را نشان می دهد.
✨رومیان موفق می شوند که پس از شکستن حصار تیسفون وارد شهر شوند و نبرد بین ایرانیان و رومیان در خیابان های شهر ادامه یافت.سربازان ایرانی با دل و جان از آشیانه خود دفاع نمودند و بسیاری از آنان جان خود را از دست دادند.
💥حضور سربازان ایرانی در حیات بزرگ ایوان مدائن نیز بسیار غروز انگیز و زیباست.
💥در این کلیپ، حمله رومیان به پایتخت ساسانیان و دفاع سربازان ایرانی از این شهر را نشان می دهد.
✨رومیان موفق می شوند که پس از شکستن حصار تیسفون وارد شهر شوند و نبرد بین ایرانیان و رومیان در خیابان های شهر ادامه یافت.سربازان ایرانی با دل و جان از آشیانه خود دفاع نمودند و بسیاری از آنان جان خود را از دست دادند.
💥حضور سربازان ایرانی در حیات بزرگ ایوان مدائن نیز بسیار غروز انگیز و زیباست.
Forwarded from مجله هنرى ژوان🌱
@zhuanchannel
در ایران بمان!
اندرزی به خط پهلوی بر یک مهر ساسانی
بر روی مهری از روزگار ساسانیان، گرداگرد نقش یک فرشتهٔ بالدار در حال رقص، پندی شگفتانگیز به خط و زبان فارسی میانه نوشته شده است.
این مهر متعلق به مجموعهای از ۳۲ مهر ساسانی است که در مؤسسهٔ دیرینهشناسی (Paläontologie) بُن در آلمان نگهداری میشود.
AmirAbbas Khosravi
در ایران بمان!
اندرزی به خط پهلوی بر یک مهر ساسانی
بر روی مهری از روزگار ساسانیان، گرداگرد نقش یک فرشتهٔ بالدار در حال رقص، پندی شگفتانگیز به خط و زبان فارسی میانه نوشته شده است.
این مهر متعلق به مجموعهای از ۳۲ مهر ساسانی است که در مؤسسهٔ دیرینهشناسی (Paläontologie) بُن در آلمان نگهداری میشود.
AmirAbbas Khosravi
امروز
به روز فیروز و فرخ
روز؛ دی بدین ،از ماهِ اسفند
سال ۳۷۶۱ ترادادی مزدیسنا
برابر با
پنجشنبه: ۱۷ اسفند ماه،
به سال ۱۴۰۲ خورشیدی
۷ مارس ۲۰۲۴ ترسایی
07.03.2024
🌷🌷🌷
🔹دی بدین
بیستو سومین روز هرماه در گاهشمار ترادادی(سنتی) زرتشتیان "دی بدین" نام دارد.
- واژه پارسی "دی" در گویش پهلوی به ریخت "داتار" آمده و در اوستا؛ دٓتهوش، دٓدوٓه و
دٓئوشو به چمار(معنی) دادار وخداوند آمده است.
- ریشه وبُن اين واژه "دا" به چمار(معنی) دانایی، دادن و بخشيدن هست.
- واژه دیـن: دَئـنـا Daenâ در اوستا، به چمار دیدن، شناختن، فهمیدن و دانستن است.
به چمار بینش درونی، وژدان بیدار و آگاه.
- زرتشت آموزه های خود را در چارچوب
دَئنا وَنگوهی Daenâ Vanguhi می نامد. که از بینش درونی و دینِ نیک یاد شده است.
- زرتشتیان در روزهای اورمزد، دی بهآذر، دیبهمهر و دیبهدین، همانند روزهای آدینه هنگام شادی، آرامش و نیایش همگانی با دید وبازدید را سپری می کنند
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
به روز فیروز و فرخ
روز؛ دی بدین ،از ماهِ اسفند
سال ۳۷۶۱ ترادادی مزدیسنا
برابر با
پنجشنبه: ۱۷ اسفند ماه،
به سال ۱۴۰۲ خورشیدی
۷ مارس ۲۰۲۴ ترسایی
07.03.2024
🌷🌷🌷
🔹دی بدین
بیستو سومین روز هرماه در گاهشمار ترادادی(سنتی) زرتشتیان "دی بدین" نام دارد.
- واژه پارسی "دی" در گویش پهلوی به ریخت "داتار" آمده و در اوستا؛ دٓتهوش، دٓدوٓه و
دٓئوشو به چمار(معنی) دادار وخداوند آمده است.
- ریشه وبُن اين واژه "دا" به چمار(معنی) دانایی، دادن و بخشيدن هست.
- واژه دیـن: دَئـنـا Daenâ در اوستا، به چمار دیدن، شناختن، فهمیدن و دانستن است.
به چمار بینش درونی، وژدان بیدار و آگاه.
- زرتشت آموزه های خود را در چارچوب
دَئنا وَنگوهی Daenâ Vanguhi می نامد. که از بینش درونی و دینِ نیک یاد شده است.
- زرتشتیان در روزهای اورمزد، دی بهآذر، دیبهمهر و دیبهدین، همانند روزهای آدینه هنگام شادی، آرامش و نیایش همگانی با دید وبازدید را سپری می کنند
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تمدن_آرته (#آراتا)
#تمدن_جیرفت
🔆تمدن شگفت انگیز جیرفت، یکی از ناشناختهترین و اسرار آمیزترین تمدنهای بشری شناخته میشود، که نشانگر تمدن چندین هزار ساله ایران است.
به راستی، بسیاری چنین باور دارند، که حلقه گمشده بشریت با کشف اسرار تمدن جیرفت،پیدا شده و طبیعت و همچنین ره آورد تک و یگانه آن،به هیچ روی، قابل چشم پوشی نیستند.
این تمدن کهن، در سال ۱۳۸۰،با وقوع سیل، از زیر زمین، سربرآورد، که با کوشش بسیار باشندگان جیرفت، یافته های ارزشمندی به دست آمد
رخشاره: hayati.english
https://www.tg-me.com/iran_shatra
@XeradsarayeFerdosiYazd
#تمدن_جیرفت
🔆تمدن شگفت انگیز جیرفت، یکی از ناشناختهترین و اسرار آمیزترین تمدنهای بشری شناخته میشود، که نشانگر تمدن چندین هزار ساله ایران است.
به راستی، بسیاری چنین باور دارند، که حلقه گمشده بشریت با کشف اسرار تمدن جیرفت،پیدا شده و طبیعت و همچنین ره آورد تک و یگانه آن،به هیچ روی، قابل چشم پوشی نیستند.
این تمدن کهن، در سال ۱۳۸۰،با وقوع سیل، از زیر زمین، سربرآورد، که با کوشش بسیار باشندگان جیرفت، یافته های ارزشمندی به دست آمد
رخشاره: hayati.english
https://www.tg-me.com/iran_shatra
@XeradsarayeFerdosiYazd
دلقک ملی یا قهرمان ملی ...👍🔥 متاسفانه وقتی تاریخ را درست نخوانیم :قهرمان ملی
میشه دلقک ملی 😔🤔
در ۱۵ آبان ماه سال ۲۳ شمسی عمر خلیفه دوم عرب و عامل کشتار هزاران ایرانی بدست یک برده ایرانی به نام پیروز نهاوندی ملقب به ابو لؤلؤ در مدینه به قتل رسید و باعث شادی فراوان ایرانیان شد ...!
و با توجه به اینکه در آن دوران چندین ماه وقت لازم بوده تا خبرها بوسیله کاروانها و مسافران از مدینه به ایران برسد ، خبر قتل عمر به دست پیروز حتماً در اواخر زمستان به ایران رسیده و همه جا پخش شده و باعث شادی زیاد مردم در آستانه نوروز سال ۲۴ شمسی شده است ...
آن هم بعد از هشت سال تمام ظلم و ستم و بیداد و جنایت اعراب در ایران ...!
(شکست بزرگ قادسیه ، که آغاز ورود اعراب ، به ایران بود در سال ۱۵ شمسی یعنی هشت سال قبل رخ داده بود ...!)
اما یک مشکل بزرگ بر سر راه شادی ملی مردم ایران وجود داشت ...!
اگر مردم آشکارا از مرگ عمر شادی می کردند ، قطعاً توسط حکام عرب کشته می شدند ...
پس مجبور بودند ، که شادی خود را به نوعی پنهان کنند ...!
لذا از ترکیب شدن شادی مردم از قتل عمر به دست پیروز و نیاز به پنهان کردن این شادی شخصیت جالب حاجی فیروز بدست ایرانیان ساخته می شود ...!
از یک طرف اسم حاجی فیروز به آشکارا نشان دهنده پیروز نهاوندی در عربستان است ... (چون مردم هرکس را ، که به عربستان می رفت حاجی می گفتند)
رنگ قرمز جامه و رنگ سیاه چهره حاجی فیروز نشان دهنده جنگ و مبارزه است ...
در ایران قدیم رنگ قرمز و سیاه نشان دهنده جنگ و مبارزه بوده است ، دقت کنید به دو تن از بزرگترین سرداران ایرانی بابک خرمدین ، که رهبر سرخ جامگان بود و ابومسلم خراسانی ، که رهبر سیاه جامگان بود ...!
(در ایران قدیم رنگ مرگ و عزا داری سیاه نبوده ، بلکه مانند هندیها سفید بوده است ...!)
رقص حاجی فیروز نشاندهنده شادی و سرور مردم ، از مرگ عمر است ...!
و حتی شعر معروفی هم ، که حاجی فیروز می خواند :
" ارباب خودم بز بز قندی ...
ارباب خودم چرا نمی خندی "
در اصل مسخره کردن اربابهای عرب آن زمان و مخصوصاً بزرگترین عربها یعنی عمر است ...!
بز بز قندی اشاره آشکار به چهره عربهاست ، که طبق سنت ریش دراز می کردند و سبیل می تراشیدند و شبیه بز می شدند ، که ریش دارد و سبیل ندارد ...!!!
از طرف دیگر فیروز زده و بزرگترین ارباب عربها یعنی عمر را ، کشته و به طور مسخره کردن به ارباب خود یعنی عمر می گوید ، حالا پس چرا نمی خندی ...!؟؟؟
و صد البته ، که وقتی عربهای حاکم به حاجی فیروز نگاه می کردند ، متوجه داستان پشت پرده حاجی فیروز نمی شدند و ایرانیان با خیال راحت در جلوی چشم عربها مرگ خلیفه شان عمر را ، جشن می گرفتند ومی رقصیدند به ریش عربها و عمرشان می خندیدند ...!
از محبوبیت زیاد شخصیت حاجی فیروز در تمام نقاط ایران ، که تا امروز هم بجا مانده است ، روشن می شود ، که پیروز نهاوندی به خاطر قتل عمر در زمان خودش چه محبوبیت عظیمی در بین ایرانیان داشته است و چقدر دل ایرانیان را ، شاد کرده است ...!
در نهایت باید گفت ، که پیروز نهاوندی یکی از بزرگترین قهرمانان ملی ایران است و اگر در گذشته های دور اجداد ما از ترس اعراب مهاجم ناچار بودند ...
شخصیت جدی پیروز نهاوندی را ، به صورت کمدی و دلقک در بیآورند آلان وظیفه ملی ماست ، که بعد از ۱۴۰۰ سال دوباره این شخصیت ملی و قهرمان بزرگ کشورمان را ، از حالت طنز و دلقک خارج کنیم و به صورت یک قهرمان بزرگ ملی مورد سپاس و بزرگ داشت قرار دهیم ...
برگرفته از کتاب دوقرن
سکوت ...
اثر : دکتر زرین کوب ...
ایرانی باش و فوروارد کن ، تا همگان بدانند ...🙏
میشه دلقک ملی 😔🤔
در ۱۵ آبان ماه سال ۲۳ شمسی عمر خلیفه دوم عرب و عامل کشتار هزاران ایرانی بدست یک برده ایرانی به نام پیروز نهاوندی ملقب به ابو لؤلؤ در مدینه به قتل رسید و باعث شادی فراوان ایرانیان شد ...!
و با توجه به اینکه در آن دوران چندین ماه وقت لازم بوده تا خبرها بوسیله کاروانها و مسافران از مدینه به ایران برسد ، خبر قتل عمر به دست پیروز حتماً در اواخر زمستان به ایران رسیده و همه جا پخش شده و باعث شادی زیاد مردم در آستانه نوروز سال ۲۴ شمسی شده است ...
آن هم بعد از هشت سال تمام ظلم و ستم و بیداد و جنایت اعراب در ایران ...!
(شکست بزرگ قادسیه ، که آغاز ورود اعراب ، به ایران بود در سال ۱۵ شمسی یعنی هشت سال قبل رخ داده بود ...!)
اما یک مشکل بزرگ بر سر راه شادی ملی مردم ایران وجود داشت ...!
اگر مردم آشکارا از مرگ عمر شادی می کردند ، قطعاً توسط حکام عرب کشته می شدند ...
پس مجبور بودند ، که شادی خود را به نوعی پنهان کنند ...!
لذا از ترکیب شدن شادی مردم از قتل عمر به دست پیروز و نیاز به پنهان کردن این شادی شخصیت جالب حاجی فیروز بدست ایرانیان ساخته می شود ...!
از یک طرف اسم حاجی فیروز به آشکارا نشان دهنده پیروز نهاوندی در عربستان است ... (چون مردم هرکس را ، که به عربستان می رفت حاجی می گفتند)
رنگ قرمز جامه و رنگ سیاه چهره حاجی فیروز نشان دهنده جنگ و مبارزه است ...
در ایران قدیم رنگ قرمز و سیاه نشان دهنده جنگ و مبارزه بوده است ، دقت کنید به دو تن از بزرگترین سرداران ایرانی بابک خرمدین ، که رهبر سرخ جامگان بود و ابومسلم خراسانی ، که رهبر سیاه جامگان بود ...!
(در ایران قدیم رنگ مرگ و عزا داری سیاه نبوده ، بلکه مانند هندیها سفید بوده است ...!)
رقص حاجی فیروز نشاندهنده شادی و سرور مردم ، از مرگ عمر است ...!
و حتی شعر معروفی هم ، که حاجی فیروز می خواند :
" ارباب خودم بز بز قندی ...
ارباب خودم چرا نمی خندی "
در اصل مسخره کردن اربابهای عرب آن زمان و مخصوصاً بزرگترین عربها یعنی عمر است ...!
بز بز قندی اشاره آشکار به چهره عربهاست ، که طبق سنت ریش دراز می کردند و سبیل می تراشیدند و شبیه بز می شدند ، که ریش دارد و سبیل ندارد ...!!!
از طرف دیگر فیروز زده و بزرگترین ارباب عربها یعنی عمر را ، کشته و به طور مسخره کردن به ارباب خود یعنی عمر می گوید ، حالا پس چرا نمی خندی ...!؟؟؟
و صد البته ، که وقتی عربهای حاکم به حاجی فیروز نگاه می کردند ، متوجه داستان پشت پرده حاجی فیروز نمی شدند و ایرانیان با خیال راحت در جلوی چشم عربها مرگ خلیفه شان عمر را ، جشن می گرفتند ومی رقصیدند به ریش عربها و عمرشان می خندیدند ...!
از محبوبیت زیاد شخصیت حاجی فیروز در تمام نقاط ایران ، که تا امروز هم بجا مانده است ، روشن می شود ، که پیروز نهاوندی به خاطر قتل عمر در زمان خودش چه محبوبیت عظیمی در بین ایرانیان داشته است و چقدر دل ایرانیان را ، شاد کرده است ...!
در نهایت باید گفت ، که پیروز نهاوندی یکی از بزرگترین قهرمانان ملی ایران است و اگر در گذشته های دور اجداد ما از ترس اعراب مهاجم ناچار بودند ...
شخصیت جدی پیروز نهاوندی را ، به صورت کمدی و دلقک در بیآورند آلان وظیفه ملی ماست ، که بعد از ۱۴۰۰ سال دوباره این شخصیت ملی و قهرمان بزرگ کشورمان را ، از حالت طنز و دلقک خارج کنیم و به صورت یک قهرمان بزرگ ملی مورد سپاس و بزرگ داشت قرار دهیم ...
برگرفته از کتاب دوقرن
سکوت ...
اثر : دکتر زرین کوب ...
ایرانی باش و فوروارد کن ، تا همگان بدانند ...🙏
Forwarded from تحلیل زمانه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️جایگاه بانوان در ایران باستان
🔻برخی از زنان و دختران معروف و نامی در ایران باستان که مایه افتخار هستند ایرانیان بعنوان یکی از متمدترین اقوام جهان، جایگاهی بلند و مقامی ارجمند برای زن قائل بودند، بطوریکه آنها را، حتی در بعض جهات بر مردان هم ارجحیت داده اند.
🔻ایرانیان نه مثل اعراب زن را مایه ننگ می دانستند و نه مثل یونانیان او مظهر عیاشی، بلکه اورا موجودی پاک و مقدس میدانستند. در تمدنهای بزرگ ایرانی از مادها و سپس هخامنشی و اشکانی و ساسانی ، زن دارای آزادی و مقام و شخصیتی والا در ایران بود بجز در دوره اشکانیان .
🔻مردان ایران باستان بانوان خود را احترام بسیار می گذاشتند و در تمامی امور با آنها مشورت میکردند و برای ایده و عقیده آنها احترام بسزایی قائل بودند.
در ایران باستان اهمیت بســـیاری به مقام زن و مرد داده شده است . زن را بانوی خانه – مون پثنی – می نامیده اند و مرد را – مون بد – یا مدیر خانه می نامیده اند.
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
🔻برخی از زنان و دختران معروف و نامی در ایران باستان که مایه افتخار هستند ایرانیان بعنوان یکی از متمدترین اقوام جهان، جایگاهی بلند و مقامی ارجمند برای زن قائل بودند، بطوریکه آنها را، حتی در بعض جهات بر مردان هم ارجحیت داده اند.
🔻ایرانیان نه مثل اعراب زن را مایه ننگ می دانستند و نه مثل یونانیان او مظهر عیاشی، بلکه اورا موجودی پاک و مقدس میدانستند. در تمدنهای بزرگ ایرانی از مادها و سپس هخامنشی و اشکانی و ساسانی ، زن دارای آزادی و مقام و شخصیتی والا در ایران بود بجز در دوره اشکانیان .
🔻مردان ایران باستان بانوان خود را احترام بسیار می گذاشتند و در تمامی امور با آنها مشورت میکردند و برای ایده و عقیده آنها احترام بسزایی قائل بودند.
در ایران باستان اهمیت بســـیاری به مقام زن و مرد داده شده است . زن را بانوی خانه – مون پثنی – می نامیده اند و مرد را – مون بد – یا مدیر خانه می نامیده اند.
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
امروز
به روز فیروز و فرخ
روز؛ دین ،از ماهِ اسفند
سال ۳۷۶۱ ترادادی مزدیسنا
برابر با
آدینه: ۱۸ اسفند ماه،
به سال ۱۴۰۲ خورشیدی
۸مارس ۲۰۲۴ ترسایی
08.03.2024
🌷🌷🌷
🔹دین:
- بیست وچهارمین روز هرماه در گاهشمار ترادادی ویژه مزدیسنان روز «دین» نام دارد.
- «دین» برگرفته از واژه دَاِنَه در اوستاست که به چمار(:معنی) وژدان بیدار، بینش آگاهانه و نگرش درونی می باشد.
- دَاِنَه (دین= وژدان آگاه) از آغاز در نهاد هر کسی جای داده شده تا بتواند در زندگی با نیروی آن راه اَشا (راستی و درستی) را با خردمندی جستجو کرده و گزینش کند تا در آن گام بردارد.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
به روز فیروز و فرخ
روز؛ دین ،از ماهِ اسفند
سال ۳۷۶۱ ترادادی مزدیسنا
برابر با
آدینه: ۱۸ اسفند ماه،
به سال ۱۴۰۲ خورشیدی
۸مارس ۲۰۲۴ ترسایی
08.03.2024
🌷🌷🌷
🔹دین:
- بیست وچهارمین روز هرماه در گاهشمار ترادادی ویژه مزدیسنان روز «دین» نام دارد.
- «دین» برگرفته از واژه دَاِنَه در اوستاست که به چمار(:معنی) وژدان بیدار، بینش آگاهانه و نگرش درونی می باشد.
- دَاِنَه (دین= وژدان آگاه) از آغاز در نهاد هر کسی جای داده شده تا بتواند در زندگی با نیروی آن راه اَشا (راستی و درستی) را با خردمندی جستجو کرده و گزینش کند تا در آن گام بردارد.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
Forwarded from نقدآگین
📘مده کارکردِ نیاکان بهباد!
✍🏻 #راتین_مهراسپند
🍂 این کسانی که #شاهنامه را به «عبرتنامه» تقلیل میدهند، درست از سنخ برباد-دهندگان کارکرد نياکانند. در شاهنامه، دهها جا به این «کارکرد نیاکان» اشاره شدهاست و در ضمن آن، «خودآگاهی تاریخی» ایرانی بهکردار انسانی «آبادکنندۀ گیتی» و «رهانندۀ آن از بیم»، آشکار شدهاست.
🍂 از دید من، فرقی بین کسی که میگفت «تاریخ قبل از اسلامِ ایران، تاریخ جاهلیت بودهاست» (لاریجانی) و کسانی که اخیرا گفتهاند «"فرهنگ" ایران معنایی ندارد»، نیست. اینها همه برباد-دهندۀ کارکرد نیاکانند و در خطّ کسانی که مجدانه میکوشند، با «مختارها و یوزارسیفها و جومونگها و دنگیها و موهیولها»، «خاطرۀ ایرانی» را دستکاری کنند و پیوند آنان را با کارکرد نیاکانشان بگسلند: آن نیاکان، کارکردی نداشتهاند(!) و جز «عبرت»، درسی به ایرانیانِ امروز نمیتوانند، آموخت(!).
#نقد_روشنفکران #ایران
➖➖➖
🌾 @Naqdagin
✍🏻 #راتین_مهراسپند
🍂 این کسانی که #شاهنامه را به «عبرتنامه» تقلیل میدهند، درست از سنخ برباد-دهندگان کارکرد نياکانند. در شاهنامه، دهها جا به این «کارکرد نیاکان» اشاره شدهاست و در ضمن آن، «خودآگاهی تاریخی» ایرانی بهکردار انسانی «آبادکنندۀ گیتی» و «رهانندۀ آن از بیم»، آشکار شدهاست.
🍂 از دید من، فرقی بین کسی که میگفت «تاریخ قبل از اسلامِ ایران، تاریخ جاهلیت بودهاست» (لاریجانی) و کسانی که اخیرا گفتهاند «"فرهنگ" ایران معنایی ندارد»، نیست. اینها همه برباد-دهندۀ کارکرد نیاکانند و در خطّ کسانی که مجدانه میکوشند، با «مختارها و یوزارسیفها و جومونگها و دنگیها و موهیولها»، «خاطرۀ ایرانی» را دستکاری کنند و پیوند آنان را با کارکرد نیاکانشان بگسلند: آن نیاکان، کارکردی نداشتهاند(!) و جز «عبرت»، درسی به ایرانیانِ امروز نمیتوانند، آموخت(!).
#نقد_روشنفکران #ایران
➖➖➖
🌾 @Naqdagin
Forwarded from روزگار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پایکوبی #هخامنشی💃
#زازاها یا چنانچه خود را دیملی، دِمِلی مینامند، مردمانی هستند که به زبان زازاکی گفتگو می کنند و بیشتر در آناتولی خاوری( شرقی)، در استان درسیم (امروزه استان تونجایلی) میان ارزنجان در اپاختر( شمال) و مرادسو در جنوب و در خاوری ترین بخش ناحیه تاریخی ارمنستان بالا زندگی میکنند🌱
خاندان زازا در ترکیه امروزین که خودشان رو از نژاد ساسانیان دانسته و زبانشان تا اندازه ای دست نخورده مانده است. این گونه پایکوبی در زمان پادشاهان سرزمین پارس یا پارسوا بوده و برای نیرو گرفتن پیش از نبرد از زمان اکدیان بوده...🧐
بزرگمهر صالحی
🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹
#زازاها یا چنانچه خود را دیملی، دِمِلی مینامند، مردمانی هستند که به زبان زازاکی گفتگو می کنند و بیشتر در آناتولی خاوری( شرقی)، در استان درسیم (امروزه استان تونجایلی) میان ارزنجان در اپاختر( شمال) و مرادسو در جنوب و در خاوری ترین بخش ناحیه تاریخی ارمنستان بالا زندگی میکنند🌱
خاندان زازا در ترکیه امروزین که خودشان رو از نژاد ساسانیان دانسته و زبانشان تا اندازه ای دست نخورده مانده است. این گونه پایکوبی در زمان پادشاهان سرزمین پارس یا پارسوا بوده و برای نیرو گرفتن پیش از نبرد از زمان اکدیان بوده...🧐
بزرگمهر صالحی
🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹
،
زن در گذر گاهداد(:تاریخ) ایران
زنان در طول تاریخ ایران دارای جایگاه و ارزش بوده اند تا آنجا که در کتاب مقدس زرتشتیان (اوستا) هیچ مردی از لحاظ اخلاقی و مذهبی بر زنان ارجحیت ندارد و شعار اصلی زرتشتیان یعنی گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک برای مردان و زنان توصیه شده است . خصایل زن خوب ، پارسا و با عفت شعار اصلی زرتشتیان بوده است. به جرات می توان گفت زن در ایران قبل از اسلام و در دوره ساسانی جایگاه بسیار بالایی داشته و به عنوان یکی از اعضاء مهم جامعه در مسایل مختلف شرکت می کرده است به گونه ای که گاه تصمیم گیریهای نهایی را انجام داده است .تا جایی که چند تن از پادشاهان ایرانی زن بودند که از جمله آنان “آذر میدخت ” دختر خسرو پرویز را می توان نام برد.این موضوع نشان از برابری حقوق زن و مرد از هر لحاظ در این دوران دارد. زنان در ایران باستان دارای آنچنان ارزش و شخصیتی بودند که حتی در میان ادیان جایی باز کرده بودند و بزرگ و ستودنی قلمداد می شدند ، چنانچه در آیین زرتشت یک روز از سال به نام روز زن نامگذاری شده است.
زن در ایران باستان
مردان ایران باستان بانوان خود را احترام بسیار می گذاشتند و در تمامی امور با آنها مشورت میکردند و برای ایده و عقیده آنها احترام بسزایی قائل بودند.
در ایران باستان اهمیت بســـیاری به مقام زن و مرد داده شده است . زن را بانوی خانه – مون پثنی – می نامیده اند و مرد را – مون بد – یا مدیر خانه می نامیده اند. در نسخه های دینی ایران باســــــتان زنان شوهردار از اجرای مراسم دینی معاف بودند . زیرا تشکیل خانواده و پرورش یک جامعه نیک کردار که یکی از ارکان آن تربیت مادر است بزرگترین عمل نیک در کارنامه زنان ثبت می شده است
جایگاه زن در ایران باستان
جایگاه زن در ایران باستان گفته میشود كه اهورامزدا بعد از اینكه دست به آفرینش زد، امشاسپندان را آفرید، تعداد این امشاسپندان شش تا است (وهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمز، خرداد و امرداد) از این میان سه امشاسپند مذكر و سه امشاسپند دیگر مونث هستند؛ امشاسپندان مونث به ترتیب «سپندارمز» كه در اوستا «سپنت آرمئیتی» خوانده میشود، «خرداد» و «امرداد» هستند.
در ایران باستان، سپندارمز كه فرشتهای مونث است، در عالم معنوی مظهر عشق، محبت، بردباری، فروتنی، نرم خویی و فداكاری است و در جهان مادی حامی زنان نیك و پارسا و نگهبان زمین است؛ زمینی كه مظهر زایندگی و رشد و نمو در جهان است و براساس همین ویژگیها روز سپندارمز (اسفند) از ماه اسفند كه جشن اسفندگان است، روز بزرگداشت زن و مادر نامیده شده است. این جشن كه در ایران باستان به زنان اختصاص داشته، هنوز هم در میان زرتشتیان كه نگاهبانان این آیین كهن هستند به مناسبت بزرگداشت زن و مادر برگزار میشود.
در ایران قدیم این روز را به احترام فرشته مقدس سپندارمز یا آرمئیتی برای پیروی از صفات پاك او جشن میگرفتند و شادی میكردند. به گفته ابوریحان بیرونی در این روز زنان از شوهران خود هدیه دریافت میكردند و از این رو به جشن «مژدگیران» (مزدگیران) معروف شده بود.
در ایران از هزاران سال پیش مقام منزلت زن حفظ میشده و در مورد وضعیت اجتماعی و مقام او در ایران باستان، منابع گوناگون وجود دارد و بسیار سخن رفته است، اگر دوران باستان (دوران پیش از اسلام در ایران) را از زمان پیش از زرتشت، بعد از ظهور زرتشت و دوران پادشاهان بررسی كنیم، منابعی كه امروزه از هركدام از این دورانها در دسترس است، شامل یافتهها و اسناد تاریخی، گاتهای زرتشت، كتاب اوستا، كتیبه و لوحهای تخت جمشید و شاهنامه فردوسی است كه در هركدام از آنها میتوان مقام و منزلت زن در ایران باستان را مورد بررسی قرار داد:
دوران پیش از زرتشت:
از یافتههای تاریخی چنین برمیآید كه در ایران باستان، «ایزدبانو» جایگاه ویژهای داشت، قبل از ورود قوم آریایی به ایران، اقوام بومی ایران، مذهب مادر-خدایی داشتند. این مذهب در سرتاسر جهان آن روزگار گسترش یافته بود. باستانشناسان از طریق مجسمهها و كتیبههای به دست آمده به نظام مادرسالاری در ایران، تا قبل از ورود آریاییها اعتراف نمودهاند. نخستین الههای كه در ایران باستان بسیار مورد توجه قرار گرفته است «آناهیتا» است. این الهه آبهای زمین را در اختیار داشت، او سوار بر ارابهای بود كه چهار اسب به نامهای باد، باران، ابر و تگرگ او را به حركت درمیآوردند، مردم آن زمان بر این باور بودند كه آناهیتا باعث خالص نمودن شیر در پستان همه مادران میگردد و پهلوانان از او طلب پیروزی و جاودانگی میكردند.
زن در گذر گاهداد(:تاریخ) ایران
زنان در طول تاریخ ایران دارای جایگاه و ارزش بوده اند تا آنجا که در کتاب مقدس زرتشتیان (اوستا) هیچ مردی از لحاظ اخلاقی و مذهبی بر زنان ارجحیت ندارد و شعار اصلی زرتشتیان یعنی گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک برای مردان و زنان توصیه شده است . خصایل زن خوب ، پارسا و با عفت شعار اصلی زرتشتیان بوده است. به جرات می توان گفت زن در ایران قبل از اسلام و در دوره ساسانی جایگاه بسیار بالایی داشته و به عنوان یکی از اعضاء مهم جامعه در مسایل مختلف شرکت می کرده است به گونه ای که گاه تصمیم گیریهای نهایی را انجام داده است .تا جایی که چند تن از پادشاهان ایرانی زن بودند که از جمله آنان “آذر میدخت ” دختر خسرو پرویز را می توان نام برد.این موضوع نشان از برابری حقوق زن و مرد از هر لحاظ در این دوران دارد. زنان در ایران باستان دارای آنچنان ارزش و شخصیتی بودند که حتی در میان ادیان جایی باز کرده بودند و بزرگ و ستودنی قلمداد می شدند ، چنانچه در آیین زرتشت یک روز از سال به نام روز زن نامگذاری شده است.
زن در ایران باستان
مردان ایران باستان بانوان خود را احترام بسیار می گذاشتند و در تمامی امور با آنها مشورت میکردند و برای ایده و عقیده آنها احترام بسزایی قائل بودند.
در ایران باستان اهمیت بســـیاری به مقام زن و مرد داده شده است . زن را بانوی خانه – مون پثنی – می نامیده اند و مرد را – مون بد – یا مدیر خانه می نامیده اند. در نسخه های دینی ایران باســــــتان زنان شوهردار از اجرای مراسم دینی معاف بودند . زیرا تشکیل خانواده و پرورش یک جامعه نیک کردار که یکی از ارکان آن تربیت مادر است بزرگترین عمل نیک در کارنامه زنان ثبت می شده است
جایگاه زن در ایران باستان
جایگاه زن در ایران باستان گفته میشود كه اهورامزدا بعد از اینكه دست به آفرینش زد، امشاسپندان را آفرید، تعداد این امشاسپندان شش تا است (وهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمز، خرداد و امرداد) از این میان سه امشاسپند مذكر و سه امشاسپند دیگر مونث هستند؛ امشاسپندان مونث به ترتیب «سپندارمز» كه در اوستا «سپنت آرمئیتی» خوانده میشود، «خرداد» و «امرداد» هستند.
در ایران باستان، سپندارمز كه فرشتهای مونث است، در عالم معنوی مظهر عشق، محبت، بردباری، فروتنی، نرم خویی و فداكاری است و در جهان مادی حامی زنان نیك و پارسا و نگهبان زمین است؛ زمینی كه مظهر زایندگی و رشد و نمو در جهان است و براساس همین ویژگیها روز سپندارمز (اسفند) از ماه اسفند كه جشن اسفندگان است، روز بزرگداشت زن و مادر نامیده شده است. این جشن كه در ایران باستان به زنان اختصاص داشته، هنوز هم در میان زرتشتیان كه نگاهبانان این آیین كهن هستند به مناسبت بزرگداشت زن و مادر برگزار میشود.
در ایران قدیم این روز را به احترام فرشته مقدس سپندارمز یا آرمئیتی برای پیروی از صفات پاك او جشن میگرفتند و شادی میكردند. به گفته ابوریحان بیرونی در این روز زنان از شوهران خود هدیه دریافت میكردند و از این رو به جشن «مژدگیران» (مزدگیران) معروف شده بود.
در ایران از هزاران سال پیش مقام منزلت زن حفظ میشده و در مورد وضعیت اجتماعی و مقام او در ایران باستان، منابع گوناگون وجود دارد و بسیار سخن رفته است، اگر دوران باستان (دوران پیش از اسلام در ایران) را از زمان پیش از زرتشت، بعد از ظهور زرتشت و دوران پادشاهان بررسی كنیم، منابعی كه امروزه از هركدام از این دورانها در دسترس است، شامل یافتهها و اسناد تاریخی، گاتهای زرتشت، كتاب اوستا، كتیبه و لوحهای تخت جمشید و شاهنامه فردوسی است كه در هركدام از آنها میتوان مقام و منزلت زن در ایران باستان را مورد بررسی قرار داد:
دوران پیش از زرتشت:
از یافتههای تاریخی چنین برمیآید كه در ایران باستان، «ایزدبانو» جایگاه ویژهای داشت، قبل از ورود قوم آریایی به ایران، اقوام بومی ایران، مذهب مادر-خدایی داشتند. این مذهب در سرتاسر جهان آن روزگار گسترش یافته بود. باستانشناسان از طریق مجسمهها و كتیبههای به دست آمده به نظام مادرسالاری در ایران، تا قبل از ورود آریاییها اعتراف نمودهاند. نخستین الههای كه در ایران باستان بسیار مورد توجه قرار گرفته است «آناهیتا» است. این الهه آبهای زمین را در اختیار داشت، او سوار بر ارابهای بود كه چهار اسب به نامهای باد، باران، ابر و تگرگ او را به حركت درمیآوردند، مردم آن زمان بر این باور بودند كه آناهیتا باعث خالص نمودن شیر در پستان همه مادران میگردد و پهلوانان از او طلب پیروزی و جاودانگی میكردند.
پس از ورود آریاییها و آغاز یكجانشینی گرچه زنسالاری تقریبا از میان رفت اما «هرودوت» معتقد است كه زنها در نزد آریاییهای ایرانی مقام برتری نسبت به زنها در آریای ژرمنی و یا یونانی تا قبل از قرن پنجم میلاد داشتهاند.
دوران پس از ظهور زرتشت:
با ظهور زرتشت و رواج آئین وی، شاهد برابری زن و مرد هستیم و جشن اسفندگان كه برای بزرگداشت زنان برگزار میشده مربوط به این دوران و از آن به بعد است، در گاتها و اوستا زن همیشه با مرد همراه است. اگر عمل یا روش یا اندیشهای برای مرد خوب است، برای زن هم خوب درنظر گرفته شده و اگر برای مرد بد و ناشایست است، برای زن هم همانطور است. چنانچه در یسنا هات 35 بند 3 آمده است: «ما همه فروهران و روانهای زنان و مردان پارسا را میستاییم». همچنین در گاتها (سرودههای زرتشت و كتاب مقدس زرتشتیان) در بندهای 5-4-3/53 آمده است: «ای مردان و ای زنان، این به درستی بدانید كه در این جهان، دروغ فریبنده است، از آن بگسلید و آن را مگسترانید و این بدانید كه آن خوشی كه از تباهی و تیرگی راستی به دست آید، مایه اندوه است و دروندانی كه راستی را تباه میسازند، زندگی مینویی خویش را نابود میكنند و پاداش انجمن مغان تا روزی برای شما خواهد بود كه در زندگی زناشویی خود، چه در تنگی و چه در فراخی، با هم بجوشید و به هم مهربان باشید، اما اگر اندیشه دروغ بر شما چیره گردد و آیین انجمن مغان را رها كنید، با پیامد آه و افسوس روبهرو میگردید، باشد كه دوستی و برادری كه آرزوی همه ماست، به ما روی كند، و دلهای مردان و زنان زرتشتی را، شادمان گرداند، تا هركس، در پرتو اندیشه نیك و یابش خود، از پاداش شایسته برخوردار گردد. پاداشی كه اهورامزدا در پرتو راستی برای هر آرزومندی برنهاده است.» از این سرودهها چنین برمیآید كه زن در گاتها و در دین زرتشت آزاد است و او چون مردان، متكی به تدبیر و اندیشه خود است، زرتشت در گاتها در مورد ازدواج دختر كوچكش «پوروچیستا» چنین میگوید: «ای پوروچیستای اسپنتمان، ای جوانترین دختر زرتشت، اهورامزدا آنكس را كه به اندیشهنیك و به پاكی و راستی پایبند است به همسری به تو میدهد، پس با خرد خود همهپرسی كن، و با پارسایی و دانش نیك رفتار كن» زرتشت به پوروچیستا میگوید كه با خرد خود همسر آیندهاش را برگزیند. همچنین نام پوروچیستا كه در ایران قدیم نام دختر بود به معنی «پردانش» است.
در دین زرتشت كه زن یك بال دیگر وجود انسان است با مرد حقوقی مساوی دارد و در كتابهای دین زرتشتی دستور اختیار یك همسر داده شده است، به این ترتیب كه نه زن حق دارد بیش از یك شوهر و نه شوهر حق دارد بیش از یك زن داشته باشد.
«ویلدورانت» میگوید: «در زمان زرتشت پیغمبر، زنان همانگونه كه عادت پیشینیان بود، منزلتی عالی داشتند، با كمال آزادی، با روی گشاده در میان مردم آمد و شد میكردند، صاحب ملك و زمین میشدند و در آن تصرفات مالگانه داشتند.»
زن در دوران هخامنشی:
آنچه از كتیبههای تخت جمشید و كاوشهای باستانشناسی در این منطقه به دست آمده نشان میدهد كه زنان هم مانند مردان در كنار مردان در جامعه حضور داشتند، مرد و زن در كنار یكدیگر كار میكردهاند، از حقوقی برابر برخوردار بودهاند و گاه حتی كارهای سختتر را به عهده داشتهاند، مثلا گروههای بزرگی از زنان كشاورز را میبینیم همچنین سنگسابان بیشترشان زن هستند و اما بیشتر زنان لوحهای تختجمشید خیاط بودهاند. كار این زنها بسیار متنوع بوده است: دوخت لباسهای كاملا ساده و یا لباسهای پرزرق و برق كه پس از دوخت هنرمندانه، سوزندوزی میشده است. امكانات آموزشهای هنری و مهارتهای حرفهای، برای زن و مرد یكسان و حقوق آنها نیز برابر بود. درباره برابری حقوق، شواهدی مخصوصا در زمینههای هنری و ظریف به دست آمده و برابری حقوق صدها زن دیگر با مردان نیز مسلم است. به این ترتیب در امپراتوری بزرگ عصر داریوش با تساوی حقوق زن ومرد، سروكار داریم. البته این را باید گفت كه زنها علاوه بر كار بیرون، سر و سامان دادن به كارهای روزمره خانواده را نیز برعهده داشتند.
زنها با به دنیا آوردن كودكی برای مدتی از كار در بیرون معاف میشوند. در طول مرخصی زایمان، حقوق دریافتی به حداقل میرسید، كه البته با آن گذران زندگی ممكن بود. علاوه بر این حداقل حقوق، اضافه حقوقی نیز به صورت جو و شراب دریافت میكردند، كه پاداش افزودن رعیتی به رعایای شاه بود.
مرخصی بارداری ظاهرا پنچ ماه بوده است. پس از این، مدتها این امكان را داشتهاند كه كار روزانه را كوتاه كنند تا قادر به برآوردن وظایف خانهداری خود نیز باشند. البته كار نیمهوقت حقوق كمتری داشت. نوزادان را در طول كار لهلهها نگهداری میكردند. ضمنا در لوحهای گلی میبینیم كه زنها میتوانستند به پستهای بالاتر نیز برسند. مثلا در كارگاههای شاهی همواره سرپرستی و مدیریت با زنان بود.
دوران پس از ظهور زرتشت:
با ظهور زرتشت و رواج آئین وی، شاهد برابری زن و مرد هستیم و جشن اسفندگان كه برای بزرگداشت زنان برگزار میشده مربوط به این دوران و از آن به بعد است، در گاتها و اوستا زن همیشه با مرد همراه است. اگر عمل یا روش یا اندیشهای برای مرد خوب است، برای زن هم خوب درنظر گرفته شده و اگر برای مرد بد و ناشایست است، برای زن هم همانطور است. چنانچه در یسنا هات 35 بند 3 آمده است: «ما همه فروهران و روانهای زنان و مردان پارسا را میستاییم». همچنین در گاتها (سرودههای زرتشت و كتاب مقدس زرتشتیان) در بندهای 5-4-3/53 آمده است: «ای مردان و ای زنان، این به درستی بدانید كه در این جهان، دروغ فریبنده است، از آن بگسلید و آن را مگسترانید و این بدانید كه آن خوشی كه از تباهی و تیرگی راستی به دست آید، مایه اندوه است و دروندانی كه راستی را تباه میسازند، زندگی مینویی خویش را نابود میكنند و پاداش انجمن مغان تا روزی برای شما خواهد بود كه در زندگی زناشویی خود، چه در تنگی و چه در فراخی، با هم بجوشید و به هم مهربان باشید، اما اگر اندیشه دروغ بر شما چیره گردد و آیین انجمن مغان را رها كنید، با پیامد آه و افسوس روبهرو میگردید، باشد كه دوستی و برادری كه آرزوی همه ماست، به ما روی كند، و دلهای مردان و زنان زرتشتی را، شادمان گرداند، تا هركس، در پرتو اندیشه نیك و یابش خود، از پاداش شایسته برخوردار گردد. پاداشی كه اهورامزدا در پرتو راستی برای هر آرزومندی برنهاده است.» از این سرودهها چنین برمیآید كه زن در گاتها و در دین زرتشت آزاد است و او چون مردان، متكی به تدبیر و اندیشه خود است، زرتشت در گاتها در مورد ازدواج دختر كوچكش «پوروچیستا» چنین میگوید: «ای پوروچیستای اسپنتمان، ای جوانترین دختر زرتشت، اهورامزدا آنكس را كه به اندیشهنیك و به پاكی و راستی پایبند است به همسری به تو میدهد، پس با خرد خود همهپرسی كن، و با پارسایی و دانش نیك رفتار كن» زرتشت به پوروچیستا میگوید كه با خرد خود همسر آیندهاش را برگزیند. همچنین نام پوروچیستا كه در ایران قدیم نام دختر بود به معنی «پردانش» است.
در دین زرتشت كه زن یك بال دیگر وجود انسان است با مرد حقوقی مساوی دارد و در كتابهای دین زرتشتی دستور اختیار یك همسر داده شده است، به این ترتیب كه نه زن حق دارد بیش از یك شوهر و نه شوهر حق دارد بیش از یك زن داشته باشد.
«ویلدورانت» میگوید: «در زمان زرتشت پیغمبر، زنان همانگونه كه عادت پیشینیان بود، منزلتی عالی داشتند، با كمال آزادی، با روی گشاده در میان مردم آمد و شد میكردند، صاحب ملك و زمین میشدند و در آن تصرفات مالگانه داشتند.»
زن در دوران هخامنشی:
آنچه از كتیبههای تخت جمشید و كاوشهای باستانشناسی در این منطقه به دست آمده نشان میدهد كه زنان هم مانند مردان در كنار مردان در جامعه حضور داشتند، مرد و زن در كنار یكدیگر كار میكردهاند، از حقوقی برابر برخوردار بودهاند و گاه حتی كارهای سختتر را به عهده داشتهاند، مثلا گروههای بزرگی از زنان كشاورز را میبینیم همچنین سنگسابان بیشترشان زن هستند و اما بیشتر زنان لوحهای تختجمشید خیاط بودهاند. كار این زنها بسیار متنوع بوده است: دوخت لباسهای كاملا ساده و یا لباسهای پرزرق و برق كه پس از دوخت هنرمندانه، سوزندوزی میشده است. امكانات آموزشهای هنری و مهارتهای حرفهای، برای زن و مرد یكسان و حقوق آنها نیز برابر بود. درباره برابری حقوق، شواهدی مخصوصا در زمینههای هنری و ظریف به دست آمده و برابری حقوق صدها زن دیگر با مردان نیز مسلم است. به این ترتیب در امپراتوری بزرگ عصر داریوش با تساوی حقوق زن ومرد، سروكار داریم. البته این را باید گفت كه زنها علاوه بر كار بیرون، سر و سامان دادن به كارهای روزمره خانواده را نیز برعهده داشتند.
زنها با به دنیا آوردن كودكی برای مدتی از كار در بیرون معاف میشوند. در طول مرخصی زایمان، حقوق دریافتی به حداقل میرسید، كه البته با آن گذران زندگی ممكن بود. علاوه بر این حداقل حقوق، اضافه حقوقی نیز به صورت جو و شراب دریافت میكردند، كه پاداش افزودن رعیتی به رعایای شاه بود.
مرخصی بارداری ظاهرا پنچ ماه بوده است. پس از این، مدتها این امكان را داشتهاند كه كار روزانه را كوتاه كنند تا قادر به برآوردن وظایف خانهداری خود نیز باشند. البته كار نیمهوقت حقوق كمتری داشت. نوزادان را در طول كار لهلهها نگهداری میكردند. ضمنا در لوحهای گلی میبینیم كه زنها میتوانستند به پستهای بالاتر نیز برسند. مثلا در كارگاههای شاهی همواره سرپرستی و مدیریت با زنان بود.