ژَک
هر دردی، درمانی دارد و هر زخمی، ضمادی. اما درد و زخمی که ناشی از مرضِ گسترش اندیشه و آگاه شدن از نکبت های دنیا باشد، بی درمان است. ژک
این درد، مغز را میخراشد و روح را دچار زخم های عمیق میکند.
زخم هایی آزار دهنده که تا عمق جان ریشه کرده و همچنان که به درون میخزد، آرامش را ربوده و آدمی را به هستی و نیستی مشکوک میسازد.
در این زمان انسان در خود فرو رفته و روح بر اثر گسترش دانش و معضلِ آگاهی شروع به سم زدایی میکند.
ژک
زخم هایی آزار دهنده که تا عمق جان ریشه کرده و همچنان که به درون میخزد، آرامش را ربوده و آدمی را به هستی و نیستی مشکوک میسازد.
در این زمان انسان در خود فرو رفته و روح بر اثر گسترش دانش و معضلِ آگاهی شروع به سم زدایی میکند.
ژک
تا سالها میشه از اذان صبح در فیلم ترسناکها استفاده کرد.
ناقوس مرگ
- دیوژن
ناقوس مرگ
- دیوژن
ژَک
در تصویر چه میبینید!
میکشم به سمت قاب هرطور
میکشنم اشباح از پشت
داد میزد که نگاهم کن
کشیدنم اشباح از پشت
سورنا
میکشنم اشباح از پشت
داد میزد که نگاهم کن
کشیدنم اشباح از پشت
سورنا
ژَک
این درد، مغز را میخراشد و روح را دچار زخم های عمیق میکند. زخم هایی آزار دهنده که تا عمق جان ریشه کرده و همچنان که به درون میخزد، آرامش را ربوده و آدمی را به هستی و نیستی مشکوک میسازد. در این زمان انسان در خود فرو رفته و روح بر اثر گسترش دانش و معضلِ آگاهی…
چرک و کثافات بدبوی جهل از روزنههای زخمهای نخراشیده اش، سرازیر میشود و چنان لبه های متورم و آب دار این زخم ها میسوزد که با هربار خاراندن آن، بند بند وجودش تکه تکه شده و گرفتار در چنگال دردی سخت تر از سرطانی بدخیم و طاعونی سمج، در خفا میگندد و جان میکند. این زخم ها هیچ مرهمی ندارد و آدمی را سال ها پیش از فرو رفتن در گور، زجرکش میکند.
ژک
ژک
صابون به دلت نزن آرزو ها همشون مردن تا از آرزویی بویی نبرن.
راستی آرزو چه رنگی بود؟!
راستی آرزو چه رنگی بود؟!