زیبایی های دیدنی وطن عزیز ما .. ♥️
درعکاسی کمی بی مهارت هستم شما ببخشید دگه. 😊😬
درعکاسی کمی بی مهارت هستم شما ببخشید دگه. 😊😬
🍃🥀مادران مجاهد پرور🍃🥀
💠 سیری در منهج و عقیده دوله (جماعت بغدادی) قسمت دوم در توضیح آن حکم چهار برگی که از هیئت شرعی دوله (جماعت خوارج بغدادی ) صادر شد پس از توضیحات گوناگون و صغری و کبری چیدن در باب تکفیر عاذر(که در قسمت اول توضیح داده شد) نتیجه گرفتند که زین پس به جای عبارت"تکفیرعاذر"…
💠 سیری در منهج و عقیده دوله (جماعت بغدادی) قسمت سوم
همانطور که در قسمت اول و دوم این مبحث در خصوص عقیده جماعت بغدادی صحبت شد ثابت کردیم 1- این جماعت عذر به جهل در شرک اکبر را قبول ندارند 2- عاذر ( یعنی فردی که عذر به جهل در شرک اکبر را قبول دارد) را هم تکفیر می کنند
خب این نظر شهید شیخ عطیه الله لیبی (تقبله الله) در خصوص عذر به جهل در عقیده:
المسلم الذي ثبت له عندنا عقدُ الإسلام، إذا ارتكب شيئا من الشرك الأكبر جاهلا، وصحَّ الجهلُ، أنه لا يكفر (أي لا نحكم عليه بالكفر والخروج من الملة) بمجرد ذلك، بل حتى تقام عليه الحجة فيخالفها
ترجمه:
مسلمانی که در نزد ما عمل به اسلام او ثابت شده باشد در صورتی که مرتکب شرک اکبر گردد و این شرک از روی جهل وی بود و جهل نیز صحیح باشد، بنابر این تکفیر نمی شود یعنی نمی توان حکم تکفیر او و خروج از دایره اسلام را صادر کرد بلکه برای تکفیر باید حجت بر وی اقامه گردد.
رجوع شود به مقاله: جواب سؤال في جهاد الدفع شیخ عطیه الله اللیبی (تقبه الله)
حالا جماعت خوارج دوله 2 راه بیشتر ندارند:
❌ 1- یا شیخ عطیه الله لیبی را به خاطر این عقیده تکفیر کنند و می گویند شیخ عطیه الله کافر بود.
✅ 2-یا به انحراف منهج دوله و خوارج بودن آنها اعتراف کنند.
ما گزینه 2 را به شما پیشنهاد می کنیم.باز خود دانید
هیچ راه فراری هم نیست .
با ما همراه باشید ادامه دارد...
#منهج_جماعت_دوله
#قسمت_سوم
همانطور که در قسمت اول و دوم این مبحث در خصوص عقیده جماعت بغدادی صحبت شد ثابت کردیم 1- این جماعت عذر به جهل در شرک اکبر را قبول ندارند 2- عاذر ( یعنی فردی که عذر به جهل در شرک اکبر را قبول دارد) را هم تکفیر می کنند
خب این نظر شهید شیخ عطیه الله لیبی (تقبله الله) در خصوص عذر به جهل در عقیده:
المسلم الذي ثبت له عندنا عقدُ الإسلام، إذا ارتكب شيئا من الشرك الأكبر جاهلا، وصحَّ الجهلُ، أنه لا يكفر (أي لا نحكم عليه بالكفر والخروج من الملة) بمجرد ذلك، بل حتى تقام عليه الحجة فيخالفها
ترجمه:
مسلمانی که در نزد ما عمل به اسلام او ثابت شده باشد در صورتی که مرتکب شرک اکبر گردد و این شرک از روی جهل وی بود و جهل نیز صحیح باشد، بنابر این تکفیر نمی شود یعنی نمی توان حکم تکفیر او و خروج از دایره اسلام را صادر کرد بلکه برای تکفیر باید حجت بر وی اقامه گردد.
رجوع شود به مقاله: جواب سؤال في جهاد الدفع شیخ عطیه الله اللیبی (تقبه الله)
حالا جماعت خوارج دوله 2 راه بیشتر ندارند:
❌ 1- یا شیخ عطیه الله لیبی را به خاطر این عقیده تکفیر کنند و می گویند شیخ عطیه الله کافر بود.
✅ 2-یا به انحراف منهج دوله و خوارج بودن آنها اعتراف کنند.
ما گزینه 2 را به شما پیشنهاد می کنیم.باز خود دانید
هیچ راه فراری هم نیست .
با ما همراه باشید ادامه دارد...
#منهج_جماعت_دوله
#قسمت_سوم
🍃🥀مادران مجاهد پرور🍃🥀
💠 سیری در منهج و عقیده دوله (جماعت بغدادی) قسمت سوم همانطور که در قسمت اول و دوم این مبحث در خصوص عقیده جماعت بغدادی صحبت شد ثابت کردیم 1- این جماعت عذر به جهل در شرک اکبر را قبول ندارند 2- عاذر ( یعنی فردی که عذر به جهل در شرک اکبر را قبول دارد) را هم تکفیر…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🍃🥀مادران مجاهد پرور🍃🥀
Photo
#پیدایش_خوارج
نویسنده: فواد امیری
خوارج؛ فرقهی گمراهی که از زمان ظهورش تاکنون، جز فساد و بدنامی برای مسلمانان، دستاورد دیگری نداشته است و دلیل مهم آن اینست که این فرقهی ضاله توسط یهود و منافقین آن زمان به وجود آمده، تغذیه شده و رشد کرده است.
چرا به آنها خوارج میگویند؟ چه نسبتی بین آنها و اسمشان است؟!
«خوارج» و «خارجی» از فعل لازم خَرَجَ، یَخْرُجُ، خُرُوجا گرفته شده و به معناى بیرون رفتن است!!
معادل فارسى خوارج، «شورشیان» است که از خروج به معناى شورش گرفته شده و که معنای کلی آن سرکشى میباشد؛ بنابراین، شورشیان و مخالفان حاکم وقت را «خارجى» مىنامند که مه با کمی تفاوت، میتوان گروه شر و فساد را نیز شامل خوارج دانست!
خوارج از کجا و چگونه به وجود آمدند؟ هدف و مقصود شان (به گفته خودشان) چه بود؟
خوارج یک اصطلاح تاریخی است که در پایان دوره خلافت حضرت عثمان بن عفان و آغاز دوره خلافت علی بن ابیطالب رضیاللهعنهما در نتیجه تفرقهی سیاسی بین مسلمانان، به وجود آمد و به صورت یک گروه یکپارچه پیدایش خود را اعلان کرد اما ردپای این فرقه تکفیری را میتوان در زمان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم یافت کرد.
در جریان غزوه حنین، زمانی که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم غنائم قبیله «هوازِن» را تقسیم مىکرد، مردى از قبیله بنىتمیم به نام «ذوالخویصره تمیمی» یا «هرقوص بن زهیر» با کمال بیادبی بلند شد، اعتراض کرد و گفت: « اى محمد! عدالت را رعایت کن!»
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم در جواب آن فرمودند:« وای برتو چه کسی عدالت می کند اگر من عدالتگر نباشم؟!»
درین هنگام حضرت عمر رضیاللهعنه بلند شد و فرمود: « اجازه بدهید که گردنش را بزنم»
اما پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرمودند:« رهایش کن، او دار و دسته ای دارد که شماها نماز و روزههایتان را در مقابل نماز و روزه آنان هیچ و ناچیز میپندارید، لیکن با همه این عبادتها آن چنان از دین بیرون میروند که تیر از کمان بیرون میرود»
اصطلاح خوارج بعدا برای گروهى از مخالفان کتاب و سنّت به کار گرفته شد که در نبرد صفین علیه حضرت على رضیاللهعنه شورش کردند و با عقاید بسیار تند و غالی در منطقه «حروراء» ساکن شدند و علت نامگذاری شان، خروج برعلیه خلیفهی واجب الإطاعه و برحق، بوده است. گروهی تندرو که در جنگ صفین، نخست پذیرش حَکمیت را بر امیرالمومنین على رضیاللهعنه ، خلیفه شرعى و قانونى مسلمانان، تحمیل کردند و سپس با وى به مخالفت برخاستند!
آنها نخست با حضرت علی رضیاللهعنه بودند اما زمانی که مذاکرات «حَکمیت» برای حلوفصل مناقشه با حضرت معاویه رضیاللهعنه صورت گرفت، در نبرد صفین شورش کردند.
آنها عقیده داشتند که « إن الحکم
إلا لله یعنی هیچ حکمی جز حکم خداوند نیست» که همین شعارشان شد و اینکه با معاویه رضیاللهعنه باید بر اساس دستورات قرآنی جنگید و بر آنها غلبه کرد یعنی معاهده و صلح نزد شان در مورد حضرت معاویه رضیاللهعنه حرام و ناجایز شمرده میشد.
اما حضرت علی رضیاللهعنه در مقابل خوارج، از سختگیریها و تکفیر شان خودداری میکرد و با رعایت کامل حقوق انسانیشان میفرمود:« سه حق مسلم شما در نزد ما محفوظ است:
۱. ما هرگز شما را از خواندن نماز در مسجد جامع شهر و شرکت در اجتماعات خود منع نمیکنیم.
۲. حقوق شما را از بیتالمال تا هنگامی که با ما هستید میپردازیم.
۳. تا شما بر ما شمشیر نکشید و جنگ شروع نکنید، با شما نمیجنگیم.
ولی دیری نگذشت که خوارج ازین سخنان نرم حضرت علی رضیاللهعنه سواستفاده کردند و جنگی به نام نهروان را رقم زدند که شرح آن در قسمتهای آینده خواهد شد...
نویسنده: فواد امیری
خوارج؛ فرقهی گمراهی که از زمان ظهورش تاکنون، جز فساد و بدنامی برای مسلمانان، دستاورد دیگری نداشته است و دلیل مهم آن اینست که این فرقهی ضاله توسط یهود و منافقین آن زمان به وجود آمده، تغذیه شده و رشد کرده است.
چرا به آنها خوارج میگویند؟ چه نسبتی بین آنها و اسمشان است؟!
«خوارج» و «خارجی» از فعل لازم خَرَجَ، یَخْرُجُ، خُرُوجا گرفته شده و به معناى بیرون رفتن است!!
معادل فارسى خوارج، «شورشیان» است که از خروج به معناى شورش گرفته شده و که معنای کلی آن سرکشى میباشد؛ بنابراین، شورشیان و مخالفان حاکم وقت را «خارجى» مىنامند که مه با کمی تفاوت، میتوان گروه شر و فساد را نیز شامل خوارج دانست!
خوارج از کجا و چگونه به وجود آمدند؟ هدف و مقصود شان (به گفته خودشان) چه بود؟
خوارج یک اصطلاح تاریخی است که در پایان دوره خلافت حضرت عثمان بن عفان و آغاز دوره خلافت علی بن ابیطالب رضیاللهعنهما در نتیجه تفرقهی سیاسی بین مسلمانان، به وجود آمد و به صورت یک گروه یکپارچه پیدایش خود را اعلان کرد اما ردپای این فرقه تکفیری را میتوان در زمان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم یافت کرد.
در جریان غزوه حنین، زمانی که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم غنائم قبیله «هوازِن» را تقسیم مىکرد، مردى از قبیله بنىتمیم به نام «ذوالخویصره تمیمی» یا «هرقوص بن زهیر» با کمال بیادبی بلند شد، اعتراض کرد و گفت: « اى محمد! عدالت را رعایت کن!»
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم در جواب آن فرمودند:« وای برتو چه کسی عدالت می کند اگر من عدالتگر نباشم؟!»
درین هنگام حضرت عمر رضیاللهعنه بلند شد و فرمود: « اجازه بدهید که گردنش را بزنم»
اما پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرمودند:« رهایش کن، او دار و دسته ای دارد که شماها نماز و روزههایتان را در مقابل نماز و روزه آنان هیچ و ناچیز میپندارید، لیکن با همه این عبادتها آن چنان از دین بیرون میروند که تیر از کمان بیرون میرود»
اصطلاح خوارج بعدا برای گروهى از مخالفان کتاب و سنّت به کار گرفته شد که در نبرد صفین علیه حضرت على رضیاللهعنه شورش کردند و با عقاید بسیار تند و غالی در منطقه «حروراء» ساکن شدند و علت نامگذاری شان، خروج برعلیه خلیفهی واجب الإطاعه و برحق، بوده است. گروهی تندرو که در جنگ صفین، نخست پذیرش حَکمیت را بر امیرالمومنین على رضیاللهعنه ، خلیفه شرعى و قانونى مسلمانان، تحمیل کردند و سپس با وى به مخالفت برخاستند!
آنها نخست با حضرت علی رضیاللهعنه بودند اما زمانی که مذاکرات «حَکمیت» برای حلوفصل مناقشه با حضرت معاویه رضیاللهعنه صورت گرفت، در نبرد صفین شورش کردند.
آنها عقیده داشتند که « إن الحکم
إلا لله یعنی هیچ حکمی جز حکم خداوند نیست» که همین شعارشان شد و اینکه با معاویه رضیاللهعنه باید بر اساس دستورات قرآنی جنگید و بر آنها غلبه کرد یعنی معاهده و صلح نزد شان در مورد حضرت معاویه رضیاللهعنه حرام و ناجایز شمرده میشد.
اما حضرت علی رضیاللهعنه در مقابل خوارج، از سختگیریها و تکفیر شان خودداری میکرد و با رعایت کامل حقوق انسانیشان میفرمود:« سه حق مسلم شما در نزد ما محفوظ است:
۱. ما هرگز شما را از خواندن نماز در مسجد جامع شهر و شرکت در اجتماعات خود منع نمیکنیم.
۲. حقوق شما را از بیتالمال تا هنگامی که با ما هستید میپردازیم.
۳. تا شما بر ما شمشیر نکشید و جنگ شروع نکنید، با شما نمیجنگیم.
ولی دیری نگذشت که خوارج ازین سخنان نرم حضرت علی رضیاللهعنه سواستفاده کردند و جنگی به نام نهروان را رقم زدند که شرح آن در قسمتهای آینده خواهد شد...