به عقاید دیگران احترام بگذارید
همه ی مردم همواره در عقاید، دیدگاهها و نظرات خود با دیگران متفاوت هستند و هیچ کس مثل دیگری نیست. امّا این دلیل نمی شود قادر به تعامل و ارتباط با دیگران نباشیم. در اینجا به شرح نکاتی می پردازیم تا با رعایت آنها بتوانیم براحتی به عقاید دیگران احترام بگذاریم و خود را با آنها وقف دهیم.
نکات لازم:
روشن بینی
درک
احترام
گام اوّل:
هرچه قدر هم که به صحّت گفته خود اطمینان دارید، قبل از اینکه حرفی بزنید، خوب فکر کنید. اگر احساس می کنید هیچ نقطه مشترکی از نظر فکری با نفر مقابل خود ندارید، بازهم در نهایت ادب و متانت تعامل کنید.
گام دوّم:
سعی کنید با وی همفکری کنید یا حدّاقل به نوعی وانمود کنید که او را درک می کنید. خود را جای دیگری بگذارید. با خود بگویید: "اگر من افکار او را داشتم، زندگی و دنیای من چه فرقی داشت و چطور بود؟"، با ادای این جمله در ذهن خود، می توانید افکار، احساسات و اعمال وی را بهتر درک کنید.
گام سوّم:
از انتقاد و سرزنش در مورد باورهای قلبی و عقاید دیگران خودداری کنید. این کار نه تنها باعث از دست دادن دوستان شما می شود بلکه منجر به خصومت نیز خواهد شد. اگر به باورهای مذهبی که سالها در درون وی ریشه گرفته است، توهین کنید و آنها را بی معنی بدانید، دیگر انتظار هیچ رابطه دوطرفه یا تفاهم را نداشته باشید. مهّم نیست چقدر آن عقاید را باور دارید، تنها با درک حدّاقل ظاهری می توانید بجای ایجاد دیوار و فاصله، پلی ارتباطی بسازید.
گام چهارم:
عقاید خود را به دیگران تحمیل نکنید، اگر در مورد باورهای خود، قصد متقاعد کردن فردی را دارید، می توانید با روشی مسالمت آمیز شروع کنید. انتظار پیروی وی از خودتان را نداشته باشید، او هم به عنوان یک انسان متفاوت از شما، حق انتخاب دارد. شاید به مرور زمان، با شما هم عقیده شود.
گام پنجم :
هر انسانی، تحت یک فرهنگ خاصّ و ویژگیهای ذاتی متفاوت، رشد کرده است. بنابراین منطقی نیست که در همان ابتدا، براحتی دیگر فرهنگ ها، عقاید مذهبی، باورها، ارزشها، سنت ها، قوانین، منش زندگی و...را قبول کند یا حدّاقل واکنشی نشان ندهد و نمی تواند این تفاوتها را در ذهن خود درک کند، در مقابل او نیز، نیاز به این دارد که دیگران نیز عقاید و باورهای وی را لااقل بشنوند و بدانند. در سایه ی احترام، هر دو طرف می توانند هوّیت های خود را نمایان کنند.
گام ششم:
بدون اظهار مخالفت و جبهه گیری، نظرات دیگران را گوش دهید، این خود بهترین روش برای ادای احترام است، البته که مجبور به پذیرش باورها و نظرات دیگران نیستید، امّا به یاد داشته باشید، در این حال شاید واقعاً نکته یا روشی جدید برای رسیدن به درجه ای بالاتر در زندگی، کسب کنید.
🔮 @zehnpooya
.
همه ی مردم همواره در عقاید، دیدگاهها و نظرات خود با دیگران متفاوت هستند و هیچ کس مثل دیگری نیست. امّا این دلیل نمی شود قادر به تعامل و ارتباط با دیگران نباشیم. در اینجا به شرح نکاتی می پردازیم تا با رعایت آنها بتوانیم براحتی به عقاید دیگران احترام بگذاریم و خود را با آنها وقف دهیم.
نکات لازم:
روشن بینی
درک
احترام
گام اوّل:
هرچه قدر هم که به صحّت گفته خود اطمینان دارید، قبل از اینکه حرفی بزنید، خوب فکر کنید. اگر احساس می کنید هیچ نقطه مشترکی از نظر فکری با نفر مقابل خود ندارید، بازهم در نهایت ادب و متانت تعامل کنید.
گام دوّم:
سعی کنید با وی همفکری کنید یا حدّاقل به نوعی وانمود کنید که او را درک می کنید. خود را جای دیگری بگذارید. با خود بگویید: "اگر من افکار او را داشتم، زندگی و دنیای من چه فرقی داشت و چطور بود؟"، با ادای این جمله در ذهن خود، می توانید افکار، احساسات و اعمال وی را بهتر درک کنید.
گام سوّم:
از انتقاد و سرزنش در مورد باورهای قلبی و عقاید دیگران خودداری کنید. این کار نه تنها باعث از دست دادن دوستان شما می شود بلکه منجر به خصومت نیز خواهد شد. اگر به باورهای مذهبی که سالها در درون وی ریشه گرفته است، توهین کنید و آنها را بی معنی بدانید، دیگر انتظار هیچ رابطه دوطرفه یا تفاهم را نداشته باشید. مهّم نیست چقدر آن عقاید را باور دارید، تنها با درک حدّاقل ظاهری می توانید بجای ایجاد دیوار و فاصله، پلی ارتباطی بسازید.
گام چهارم:
عقاید خود را به دیگران تحمیل نکنید، اگر در مورد باورهای خود، قصد متقاعد کردن فردی را دارید، می توانید با روشی مسالمت آمیز شروع کنید. انتظار پیروی وی از خودتان را نداشته باشید، او هم به عنوان یک انسان متفاوت از شما، حق انتخاب دارد. شاید به مرور زمان، با شما هم عقیده شود.
گام پنجم :
هر انسانی، تحت یک فرهنگ خاصّ و ویژگیهای ذاتی متفاوت، رشد کرده است. بنابراین منطقی نیست که در همان ابتدا، براحتی دیگر فرهنگ ها، عقاید مذهبی، باورها، ارزشها، سنت ها، قوانین، منش زندگی و...را قبول کند یا حدّاقل واکنشی نشان ندهد و نمی تواند این تفاوتها را در ذهن خود درک کند، در مقابل او نیز، نیاز به این دارد که دیگران نیز عقاید و باورهای وی را لااقل بشنوند و بدانند. در سایه ی احترام، هر دو طرف می توانند هوّیت های خود را نمایان کنند.
گام ششم:
بدون اظهار مخالفت و جبهه گیری، نظرات دیگران را گوش دهید، این خود بهترین روش برای ادای احترام است، البته که مجبور به پذیرش باورها و نظرات دیگران نیستید، امّا به یاد داشته باشید، در این حال شاید واقعاً نکته یا روشی جدید برای رسیدن به درجه ای بالاتر در زندگی، کسب کنید.
🔮 @zehnpooya
.
✅شکست وجود ندارد!
روزی خبرنگار جوانی از توماس ادیسون مخترع بزرگ پرسید :
آقای ادیسون شنیده ام که برای اختراع لامپ تا کنون تلاش های زیادی کرده اید و میکنید اما گویا موفق نشده اید!
چرا هنوز با وجود بیش از ۹۰۰ بار شکست همچنان به فعالیت خود ادامه میدهید؟
ادیسون با لحنی خونسرد و مطمئن جواب داد: ببخشید اقا!من ۹۰۰ بار شکست نخورده ام ، بلکه ۹۰۰ روش یاد گرفته ام که لامپ چگونه ساخته نمیشود.
اشخاص عادی با تجربه اولین شکست دست از تلاش برمیدارند به همین دلیل است که در زندگی با انبوه اشخاص عادی و تنها با یک ادیسون روبرو هستیم.
🔮 @zehnpooya
.
روزی خبرنگار جوانی از توماس ادیسون مخترع بزرگ پرسید :
آقای ادیسون شنیده ام که برای اختراع لامپ تا کنون تلاش های زیادی کرده اید و میکنید اما گویا موفق نشده اید!
چرا هنوز با وجود بیش از ۹۰۰ بار شکست همچنان به فعالیت خود ادامه میدهید؟
ادیسون با لحنی خونسرد و مطمئن جواب داد: ببخشید اقا!من ۹۰۰ بار شکست نخورده ام ، بلکه ۹۰۰ روش یاد گرفته ام که لامپ چگونه ساخته نمیشود.
اشخاص عادی با تجربه اولین شکست دست از تلاش برمیدارند به همین دلیل است که در زندگی با انبوه اشخاص عادی و تنها با یک ادیسون روبرو هستیم.
🔮 @zehnpooya
.
قدرت کلماتت را بالا ببر، نه صدایت را این باران است که باعث رشد گلها می شود نه رعد و برق.
🔮 @zehnpooya
.
🔮 @zehnpooya
.
ده نشانه اینکه ما به خود احترام نمی گذاریم
- به چیزهایی بله می گوییم که برای ما مهم نیست یا وقت انجامش را نداریم.
- تنها برای اینکه کسی را دلخور نکنیم، با او موافقت می کنیم.
- به نیاز دیگران بیش از نیاز خود بها می دهید.
- نسبت به انجام کاری که صحیح بوده احساس گناه می کنیم زیرا دیگران نظر مخالف دارند.
- با نشان ندادن نقاط قوت و نقش مثبت خود، از خود دفاع نمی کنیم.
- دایما احساس خود را مخفی نگه می داریم.
- آشکارا به دنبال جلب توجه دیگران هستیم.
- دایما سعی در خوشحال کردن دیگران داریم.
- خود را در احاطه همراهان بد قرار می دهیم.
- خود را برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران، بزک می کنیم.
🔮 @zehnpooya
.
- به چیزهایی بله می گوییم که برای ما مهم نیست یا وقت انجامش را نداریم.
- تنها برای اینکه کسی را دلخور نکنیم، با او موافقت می کنیم.
- به نیاز دیگران بیش از نیاز خود بها می دهید.
- نسبت به انجام کاری که صحیح بوده احساس گناه می کنیم زیرا دیگران نظر مخالف دارند.
- با نشان ندادن نقاط قوت و نقش مثبت خود، از خود دفاع نمی کنیم.
- دایما احساس خود را مخفی نگه می داریم.
- آشکارا به دنبال جلب توجه دیگران هستیم.
- دایما سعی در خوشحال کردن دیگران داریم.
- خود را در احاطه همراهان بد قرار می دهیم.
- خود را برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران، بزک می کنیم.
🔮 @zehnpooya
.
به عقاید دیگران احترام بگذارید
همه ی مردم همواره در عقاید، دیدگاهها و نظرات خود با دیگران متفاوت هستند و هیچ کس مثل دیگری نیست. امّا این دلیل نمی شود قادر به تعامل و ارتباط با دیگران نباشیم. در اینجا به شرح نکاتی می پردازیم تا با رعایت آنها بتوانیم براحتی به عقاید دیگران احترام بگذاریم و خود را با آنها وقف دهیم.
نکات لازم:
روشن بینی
درک
احترام
گام اوّل:
هرچه قدر هم که به صحّت گفته خود اطمینان دارید، قبل از اینکه حرفی بزنید، خوب فکر کنید. اگر احساس می کنید هیچ نقطه مشترکی از نظر فکری با نفر مقابل خود ندارید، بازهم در نهایت ادب و متانت تعامل کنید.
گام دوّم:
سعی کنید با وی همفکری کنید یا حدّاقل به نوعی وانمود کنید که او را درک می کنید. خود را جای دیگری بگذارید. با خود بگویید: "اگر من افکار او را داشتم، زندگی و دنیای من چه فرقی داشت و چطور بود؟"، با ادای این جمله در ذهن خود، می توانید افکار، احساسات و اعمال وی را بهتر درک کنید.
گام سوّم:
از انتقاد و سرزنش در مورد باورهای قلبی و عقاید دیگران خودداری کنید. این کار نه تنها باعث از دست دادن دوستان شما می شود بلکه منجر به خصومت نیز خواهد شد. اگر به باورهای مذهبی که سالها در درون وی ریشه گرفته است، توهین کنید و آنها را بی معنی بدانید، دیگر انتظار هیچ رابطه دوطرفه یا تفاهم را نداشته باشید. مهّم نیست چقدر آن عقاید را باور دارید، تنها با درک حدّاقل ظاهری می توانید بجای ایجاد دیوار و فاصله، پلی ارتباطی بسازید.
گام چهارم:
عقاید خود را به دیگران تحمیل نکنید، اگر در مورد باورهای خود، قصد متقاعد کردن فردی را دارید، می توانید با روشی مسالمت آمیز شروع کنید. انتظار پیروی وی از خودتان را نداشته باشید، او هم به عنوان یک انسان متفاوت از شما، حق انتخاب دارد. شاید به مرور زمان، با شما هم عقیده شود.
گام پنجم :
هر انسانی، تحت یک فرهنگ خاصّ و ویژگیهای ذاتی متفاوت، رشد کرده است. بنابراین منطقی نیست که در همان ابتدا، براحتی دیگر فرهنگ ها، عقاید مذهبی، باورها، ارزشها، سنت ها، قوانین، منش زندگی و...را قبول کند یا حدّاقل واکنشی نشان ندهد و نمی تواند این تفاوتها را در ذهن خود درک کند، در مقابل او نیز، نیاز به این دارد که دیگران نیز عقاید و باورهای وی را لااقل بشنوند و بدانند. در سایه ی احترام، هر دو طرف می توانند هوّیت های خود را نمایان کنند.
گام ششم:
بدون اظهار مخالفت و جبهه گیری، نظرات دیگران را گوش دهید، این خود بهترین روش برای ادای احترام است، البته که مجبور به پذیرش باورها و نظرات دیگران نیستید، امّا به یاد داشته باشید، در این حال شاید واقعاً نکته یا روشی جدید برای رسیدن به درجه ای بالاتر در زندگی، کسب کنید.
🔮 @zehnpooya
.
همه ی مردم همواره در عقاید، دیدگاهها و نظرات خود با دیگران متفاوت هستند و هیچ کس مثل دیگری نیست. امّا این دلیل نمی شود قادر به تعامل و ارتباط با دیگران نباشیم. در اینجا به شرح نکاتی می پردازیم تا با رعایت آنها بتوانیم براحتی به عقاید دیگران احترام بگذاریم و خود را با آنها وقف دهیم.
نکات لازم:
روشن بینی
درک
احترام
گام اوّل:
هرچه قدر هم که به صحّت گفته خود اطمینان دارید، قبل از اینکه حرفی بزنید، خوب فکر کنید. اگر احساس می کنید هیچ نقطه مشترکی از نظر فکری با نفر مقابل خود ندارید، بازهم در نهایت ادب و متانت تعامل کنید.
گام دوّم:
سعی کنید با وی همفکری کنید یا حدّاقل به نوعی وانمود کنید که او را درک می کنید. خود را جای دیگری بگذارید. با خود بگویید: "اگر من افکار او را داشتم، زندگی و دنیای من چه فرقی داشت و چطور بود؟"، با ادای این جمله در ذهن خود، می توانید افکار، احساسات و اعمال وی را بهتر درک کنید.
گام سوّم:
از انتقاد و سرزنش در مورد باورهای قلبی و عقاید دیگران خودداری کنید. این کار نه تنها باعث از دست دادن دوستان شما می شود بلکه منجر به خصومت نیز خواهد شد. اگر به باورهای مذهبی که سالها در درون وی ریشه گرفته است، توهین کنید و آنها را بی معنی بدانید، دیگر انتظار هیچ رابطه دوطرفه یا تفاهم را نداشته باشید. مهّم نیست چقدر آن عقاید را باور دارید، تنها با درک حدّاقل ظاهری می توانید بجای ایجاد دیوار و فاصله، پلی ارتباطی بسازید.
گام چهارم:
عقاید خود را به دیگران تحمیل نکنید، اگر در مورد باورهای خود، قصد متقاعد کردن فردی را دارید، می توانید با روشی مسالمت آمیز شروع کنید. انتظار پیروی وی از خودتان را نداشته باشید، او هم به عنوان یک انسان متفاوت از شما، حق انتخاب دارد. شاید به مرور زمان، با شما هم عقیده شود.
گام پنجم :
هر انسانی، تحت یک فرهنگ خاصّ و ویژگیهای ذاتی متفاوت، رشد کرده است. بنابراین منطقی نیست که در همان ابتدا، براحتی دیگر فرهنگ ها، عقاید مذهبی، باورها، ارزشها، سنت ها، قوانین، منش زندگی و...را قبول کند یا حدّاقل واکنشی نشان ندهد و نمی تواند این تفاوتها را در ذهن خود درک کند، در مقابل او نیز، نیاز به این دارد که دیگران نیز عقاید و باورهای وی را لااقل بشنوند و بدانند. در سایه ی احترام، هر دو طرف می توانند هوّیت های خود را نمایان کنند.
گام ششم:
بدون اظهار مخالفت و جبهه گیری، نظرات دیگران را گوش دهید، این خود بهترین روش برای ادای احترام است، البته که مجبور به پذیرش باورها و نظرات دیگران نیستید، امّا به یاد داشته باشید، در این حال شاید واقعاً نکته یا روشی جدید برای رسیدن به درجه ای بالاتر در زندگی، کسب کنید.
🔮 @zehnpooya
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞 پس از دیدن این کلیپ انگیزشی، انگیزه تان در زندگی چند برابر خواهد شد. حتما برای دوستانتان ارسال کنید.
🔮 @zehnpooya
.
🔮 @zehnpooya
.
قانونى داريم كه هميشه ثابت است:
"ما به محيط مان عادت میکنیم"
اگر با آدمهای بدبخت نشست و برخاست کنید، کم کم به بدبختی عادت میکنید و فکر میکنید که این طبیعی است.
اگر با آدمهای غرغرو همنشین باشید عیبجو و غرغرو میشوید و آن را طبیعی میدانید.
اگر دوست شما دروغ بگوید، در ابتدا از دستش ناراحت میشوید ولی در نهایت شما هم عادت میکنید به دیگران دروغ بگویید و اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتان هم دروغ خواهید گفت.
اگر با آدمهای خوشحال و پر انگیزه دمخور شوید شما هم خوشحال و پرانگیزه میشوید و این امر برایتان کاملا طبیعی است.
"تصمیم بگیرید به مجموعه افراد مثبت ملحق شوید وگرنه افراد منفی شما را پایین میکشند و اصلاً متوجه چنین اتفاقی هم نمیشوی"
#راز_شاد_زیستن
#اندرو_متیوس
🔮 @zehnpooya
.
"ما به محيط مان عادت میکنیم"
اگر با آدمهای بدبخت نشست و برخاست کنید، کم کم به بدبختی عادت میکنید و فکر میکنید که این طبیعی است.
اگر با آدمهای غرغرو همنشین باشید عیبجو و غرغرو میشوید و آن را طبیعی میدانید.
اگر دوست شما دروغ بگوید، در ابتدا از دستش ناراحت میشوید ولی در نهایت شما هم عادت میکنید به دیگران دروغ بگویید و اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتان هم دروغ خواهید گفت.
اگر با آدمهای خوشحال و پر انگیزه دمخور شوید شما هم خوشحال و پرانگیزه میشوید و این امر برایتان کاملا طبیعی است.
"تصمیم بگیرید به مجموعه افراد مثبت ملحق شوید وگرنه افراد منفی شما را پایین میکشند و اصلاً متوجه چنین اتفاقی هم نمیشوی"
#راز_شاد_زیستن
#اندرو_متیوس
🔮 @zehnpooya
.
آدمی هرآنچه که میدهد،
باز پس میگیرد!
پندار، گفتار و کردار انسان
دیر یا زود با دقتی حیرتانگیز
به خودِ او باز میگردد ...
#اسکاول_شین
🔮 @zehnpooya
.
باز پس میگیرد!
پندار، گفتار و کردار انسان
دیر یا زود با دقتی حیرتانگیز
به خودِ او باز میگردد ...
#اسکاول_شین
🔮 @zehnpooya
.
مثبتاندیشی سمی نوعی باور افراطیه و به این معنیه که فرقی نمیکنه شرایط چقدر دشوار باشه، تحت هر شرایطی باید فقط احساسات خوب رو در خودمون ایجاد کنیم. اما این کار نه تنها کمکی نمیکنه، بلکه میتونه مشکلهایی رو هم ایجاد کنه.
مثبت اندیشی سمی چه علائم و نشانه هایی داره؟
- نادیده گرفتن مشکلات بهجای مواجهه با اون
- پنهان کردن احساسات واقعی خود
- احساس گناه کردن به دلیل داشتن حس منفی
- شرمنده کردن دیگران به دلیل نداشتن نگرش مثبت
- تأکید بر اینکه اوضاع میتونست بدتر باشه
- نادیده گرفتن احساسات منفی و بد دیگران
- پنهان شدن پشت جملات مثبت و انگیزشی
- ادامه دادن در هر شرایطی بدون توجه به احساسات
چرا مثبت اندیشی سمی زیان آوره؟
۱) باعث احساس گناه میشه
مثبت اندیشی سمی این پیام رو میرسونه که اگه کسی راهی برای ایجاد حس مثبت در خودش پیدا نمیکنه، کاری رو اشتباه انجام میده.
۲) جلوی رشد و پیشرفت رو میگیره
مثبت اندیشی سمی توانایی رویارویی با احساسات چالش برانگیز رو از افراد میگیره. اما همین احساسات هستن که باعث رشد میشن.
۳) باعث احساس شرم و خود تخریبی میشه
هنگامی که کسی از موضوعی رنج میبره، باید این رو بدونه که احساساتش ارزشمند و پذیرفته شده هستن. اما مثبت اندیشی سمی این تصور رو برای افراد ایجاد میکنه که احساساتشون غير قابل قبول هستنن. این اتفاق باعث میشه اونها خودشون رو سرزنش و تخریب کنن.
آیا تا حالا دچار مثبتاندیشی سمی شدین؟ به نظر شما این نگرش و باور چه ضررها و مشکلات دیگهای رو میتونه برای ما ایجاد کنه
منابع
verywellmind
agirlinprogress
TechRasaFarsi
🔮@zehnpooya
.
مثبت اندیشی سمی چه علائم و نشانه هایی داره؟
- نادیده گرفتن مشکلات بهجای مواجهه با اون
- پنهان کردن احساسات واقعی خود
- احساس گناه کردن به دلیل داشتن حس منفی
- شرمنده کردن دیگران به دلیل نداشتن نگرش مثبت
- تأکید بر اینکه اوضاع میتونست بدتر باشه
- نادیده گرفتن احساسات منفی و بد دیگران
- پنهان شدن پشت جملات مثبت و انگیزشی
- ادامه دادن در هر شرایطی بدون توجه به احساسات
چرا مثبت اندیشی سمی زیان آوره؟
۱) باعث احساس گناه میشه
مثبت اندیشی سمی این پیام رو میرسونه که اگه کسی راهی برای ایجاد حس مثبت در خودش پیدا نمیکنه، کاری رو اشتباه انجام میده.
۲) جلوی رشد و پیشرفت رو میگیره
مثبت اندیشی سمی توانایی رویارویی با احساسات چالش برانگیز رو از افراد میگیره. اما همین احساسات هستن که باعث رشد میشن.
۳) باعث احساس شرم و خود تخریبی میشه
هنگامی که کسی از موضوعی رنج میبره، باید این رو بدونه که احساساتش ارزشمند و پذیرفته شده هستن. اما مثبت اندیشی سمی این تصور رو برای افراد ایجاد میکنه که احساساتشون غير قابل قبول هستنن. این اتفاق باعث میشه اونها خودشون رو سرزنش و تخریب کنن.
آیا تا حالا دچار مثبتاندیشی سمی شدین؟ به نظر شما این نگرش و باور چه ضررها و مشکلات دیگهای رو میتونه برای ما ایجاد کنه
منابع
verywellmind
agirlinprogress
TechRasaFarsi
🔮@zehnpooya
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چندمورد از اسرار زبان بدن☝️🏻
روانشناسان معتقدندکه ژستها و حالات بدن هر فردنمایانگر حقایق درونی هستندکه سعی درمخفی کردنشان دارد
حرفهایی که ازشما مخفی میشه با این روش بفهمید..
🔮 @zehnpooya
.
روانشناسان معتقدندکه ژستها و حالات بدن هر فردنمایانگر حقایق درونی هستندکه سعی درمخفی کردنشان دارد
حرفهایی که ازشما مخفی میشه با این روش بفهمید..
🔮 @zehnpooya
.
📗
روزی معلم کلاس پنجم به دانش آموزانش گفت: من همه شما را دوست دارم. ولی او در واقع این احساس را نسبت به یکی از دانش آموزان که تیدی نام دارد، نداشت.
لباس های این دانش آموز همواره کثیف بودند ، وضعیت درسی او ضعیف و گوشه گیر بود.
این قضاوت او بر اساس عملکرد تیدی در طول سال تحصیلی بود.
زیرا که او با بقیه بچه ها بازی نمی کرد و لباسهایش چرکین بودند و به نظافت شخصی خودش توجهی نمی کرد.
تیدی بقدری افسرده و درس نخوان بود که معلمش از تصحیح اوراق امتحانی اش و گذاشتن علامت ✖ در برگه اش با خودکار قرمز و یادداشت عبارت " نیاز به تلاش بیشتر دارد" احساس لذت می کرد.
روزی مدیر آموزشگاه از این معلم درخواست کرد که پرونده تیدی را بررسی کند.
معلم کلاس اول درباره اونوشته بود" تیدی کودک باهوشی است که تکالیفش را با دقت و بطور منظم انجام می دهد".
معلم کلاس دوم نوشته بود" تیدی دانش آموز نجیب و دوست داشتنی در بین همکلاسی های خودش است ولی بعلت بیماری سرطان مادرش خیلی ناراحت است".
اما معلم کلاس سوم نوشته بود" مرگ مادر تیدی تاثیر زیادی بر او داشت. او تمام سعی خود را کرد ولی پدرش توجهی به او نکرد و اگر در این راستا کاری انجام ندهیم بزودی شرایط زندگی در منزل، بر او تاثیر منفی می گذارد".
در حالی که معلم کلاس چهارم نوشته بود" تیدی دانش آموزی گوشه گیر است که علاقه ای به درس خواندن ندارد و در کلاس دوستانی ندارد و موقع تدریس می خوابد".
اینجا بود که تامسون، معلم وی، به مشکل دانش آموز پی برد و از رفتار خودش شرمنده شد.
این احساس شرمندگی موقعی بیشتر شد که دانش آموزان برای جشن تولد معلمشان هرکدام هدیه ای با ارزش در بسته بندی بسیار زیبا تقدیم معلمشان کردند و هدیه تیدی در یک پلاستیک مچاله شده بود.
خانم تامسون با ناراحتی هدیه تیدی را باز کرد. در این موقع صدای خنده ی تمسخر آمیز شاگردان، کلاس را فرا گرفت. هدیه ی او گردنبندی بود که جای خالی چند نگین افتاده آن به چشم می خورد و شیشه عطری که سه ربع آن خالی بود.
اما هنگامی که خانم تامسون آن گردنبند را به گردن آویخت و مقداری از آن عطر را به لباس خود زد و با گرمی و محبت از تیدی تشکر کرد. صدای خنده ی دانش آموزان قطع شد.
در آن روز تیدی بعد از مدرسه به خانه نرفت و منتظر معلمش ماند و با دیدنش به او گفت: " امروز شما بوی مادرم را می دهی".
در این هنگام اشک های خانم تامسون از دیدگانش جاری شد زیرا تیدی شیشه عطری را به او هدیه داده بود که مادرش استفاده می کرد و بوی مادرش را در معلمش استشمام می کرد.
از آن روز به بعد خانم تامسون توجه خاص و ویژه ای به تیدی می کرد و کم کم استعداد و نبوغ آن پسرک یتیم دوباره شکوفا شد و در پایان سال تحصیلی شاگرد ممتاز کلاسش شد. پس از آن تامسون دست نوشته ای را مقابل درب منزلش پیدا کرد که در آن نوشته شده بود" شما بهترین معلمی هستی که من تا الان داشته ام".خانم معلم در جواب او نوشت که تو خوب بودن را به من آموختی.
بعد از چند سال خانم تامسون پس از دریافت دعوت نامه ای از دانشکده ی پزشکی که از او برای حضور در جشن فارق التحصیلی دانشجویان رشته ی پزشکی دعوت کرده بودند و در پایان آن با عنوان " پسرت تیدی" امضاء شده بود، شگفت زده شد. او در آن جشن در حالی که آن گردنبند را به گردن داشت و بوی آن عطر از بدنش به مشام می رسید، حاضر شد.
آیا می دانید تیدی که بود؟
#تیدی_استوارد مشهورترین پزشک
جهان و مالک مرکز #استوارد برای
درمان سرطان است.
ان شاء الله در آغاز سال تحصیلی
با دیدی آگاهانه با دانش آموزان
خودمان برخورد کنیم.
🔮 @zehnpooya
.
روزی معلم کلاس پنجم به دانش آموزانش گفت: من همه شما را دوست دارم. ولی او در واقع این احساس را نسبت به یکی از دانش آموزان که تیدی نام دارد، نداشت.
لباس های این دانش آموز همواره کثیف بودند ، وضعیت درسی او ضعیف و گوشه گیر بود.
این قضاوت او بر اساس عملکرد تیدی در طول سال تحصیلی بود.
زیرا که او با بقیه بچه ها بازی نمی کرد و لباسهایش چرکین بودند و به نظافت شخصی خودش توجهی نمی کرد.
تیدی بقدری افسرده و درس نخوان بود که معلمش از تصحیح اوراق امتحانی اش و گذاشتن علامت ✖ در برگه اش با خودکار قرمز و یادداشت عبارت " نیاز به تلاش بیشتر دارد" احساس لذت می کرد.
روزی مدیر آموزشگاه از این معلم درخواست کرد که پرونده تیدی را بررسی کند.
معلم کلاس اول درباره اونوشته بود" تیدی کودک باهوشی است که تکالیفش را با دقت و بطور منظم انجام می دهد".
معلم کلاس دوم نوشته بود" تیدی دانش آموز نجیب و دوست داشتنی در بین همکلاسی های خودش است ولی بعلت بیماری سرطان مادرش خیلی ناراحت است".
اما معلم کلاس سوم نوشته بود" مرگ مادر تیدی تاثیر زیادی بر او داشت. او تمام سعی خود را کرد ولی پدرش توجهی به او نکرد و اگر در این راستا کاری انجام ندهیم بزودی شرایط زندگی در منزل، بر او تاثیر منفی می گذارد".
در حالی که معلم کلاس چهارم نوشته بود" تیدی دانش آموزی گوشه گیر است که علاقه ای به درس خواندن ندارد و در کلاس دوستانی ندارد و موقع تدریس می خوابد".
اینجا بود که تامسون، معلم وی، به مشکل دانش آموز پی برد و از رفتار خودش شرمنده شد.
این احساس شرمندگی موقعی بیشتر شد که دانش آموزان برای جشن تولد معلمشان هرکدام هدیه ای با ارزش در بسته بندی بسیار زیبا تقدیم معلمشان کردند و هدیه تیدی در یک پلاستیک مچاله شده بود.
خانم تامسون با ناراحتی هدیه تیدی را باز کرد. در این موقع صدای خنده ی تمسخر آمیز شاگردان، کلاس را فرا گرفت. هدیه ی او گردنبندی بود که جای خالی چند نگین افتاده آن به چشم می خورد و شیشه عطری که سه ربع آن خالی بود.
اما هنگامی که خانم تامسون آن گردنبند را به گردن آویخت و مقداری از آن عطر را به لباس خود زد و با گرمی و محبت از تیدی تشکر کرد. صدای خنده ی دانش آموزان قطع شد.
در آن روز تیدی بعد از مدرسه به خانه نرفت و منتظر معلمش ماند و با دیدنش به او گفت: " امروز شما بوی مادرم را می دهی".
در این هنگام اشک های خانم تامسون از دیدگانش جاری شد زیرا تیدی شیشه عطری را به او هدیه داده بود که مادرش استفاده می کرد و بوی مادرش را در معلمش استشمام می کرد.
از آن روز به بعد خانم تامسون توجه خاص و ویژه ای به تیدی می کرد و کم کم استعداد و نبوغ آن پسرک یتیم دوباره شکوفا شد و در پایان سال تحصیلی شاگرد ممتاز کلاسش شد. پس از آن تامسون دست نوشته ای را مقابل درب منزلش پیدا کرد که در آن نوشته شده بود" شما بهترین معلمی هستی که من تا الان داشته ام".خانم معلم در جواب او نوشت که تو خوب بودن را به من آموختی.
بعد از چند سال خانم تامسون پس از دریافت دعوت نامه ای از دانشکده ی پزشکی که از او برای حضور در جشن فارق التحصیلی دانشجویان رشته ی پزشکی دعوت کرده بودند و در پایان آن با عنوان " پسرت تیدی" امضاء شده بود، شگفت زده شد. او در آن جشن در حالی که آن گردنبند را به گردن داشت و بوی آن عطر از بدنش به مشام می رسید، حاضر شد.
آیا می دانید تیدی که بود؟
#تیدی_استوارد مشهورترین پزشک
جهان و مالک مرکز #استوارد برای
درمان سرطان است.
ان شاء الله در آغاز سال تحصیلی
با دیدی آگاهانه با دانش آموزان
خودمان برخورد کنیم.
🔮 @zehnpooya
.
#شانس
کشاورزی که برای درو کردن گندم هایش به مزرعه رفته بود، پس از کمی کار احساس خستگی کرد و گوشه ای دراز کشید و به خواب رفت. در همین زمان « شانس» که از آن طرف ها رد می شد او را دید و بالای سر کشاورز رفت و گفت:« وای! موقعی که باید کار کند خوابیده است. هوا ابری است و به زودی باران می آید و او با خوابیدن نمی تواند قبل از بارش باران علف ها را درو کند و به انبار ببرد. آن گاه تمام سرزنش ها را نثار من می کند و می گوید از شانس بد من است که کارهایم مانده. لعنت به این شانس!»
نکته: جولیان راتر، روان شناس، اولین بار از اصطلاح ” مرکز یا مکان کنترل” استفاده کرد. او افراد را به دو گروه تقسیم نمود:
۱-کنترل درونی ها: کسانی که موفقیت یا شکست هایشان را به خود نسبت می دهند و ایمان دارند خودشان مسئول زندگی خویش اند و کیفیت زندگی به انتخاب ها و تلاش هایشان بستگی دارد. شعار آنها این است:” تقصیر ماست، نه تقدیر ما.”
۲- کنترل بیرونی ها: افرادی که دلیل موفقیت یا شکست های خود را به عوامل بیرونی از جمله شانس، تقدیر و سختی شرایط ربط می دهند. فرد با کنترل بیرونی تمایل دارد که رفتارهایش را به نیروهای خارج از توان و اراده اش نسبت دهد. او بر خلاف کنترل درونی ها معتقد است ما اختیاری بر سرنوشت خود نداریم.
حال باید پرسید مرکز کنترل شما بیرونی است یا درونی؟
🔮 @zehnpooya
.
کشاورزی که برای درو کردن گندم هایش به مزرعه رفته بود، پس از کمی کار احساس خستگی کرد و گوشه ای دراز کشید و به خواب رفت. در همین زمان « شانس» که از آن طرف ها رد می شد او را دید و بالای سر کشاورز رفت و گفت:« وای! موقعی که باید کار کند خوابیده است. هوا ابری است و به زودی باران می آید و او با خوابیدن نمی تواند قبل از بارش باران علف ها را درو کند و به انبار ببرد. آن گاه تمام سرزنش ها را نثار من می کند و می گوید از شانس بد من است که کارهایم مانده. لعنت به این شانس!»
نکته: جولیان راتر، روان شناس، اولین بار از اصطلاح ” مرکز یا مکان کنترل” استفاده کرد. او افراد را به دو گروه تقسیم نمود:
۱-کنترل درونی ها: کسانی که موفقیت یا شکست هایشان را به خود نسبت می دهند و ایمان دارند خودشان مسئول زندگی خویش اند و کیفیت زندگی به انتخاب ها و تلاش هایشان بستگی دارد. شعار آنها این است:” تقصیر ماست، نه تقدیر ما.”
۲- کنترل بیرونی ها: افرادی که دلیل موفقیت یا شکست های خود را به عوامل بیرونی از جمله شانس، تقدیر و سختی شرایط ربط می دهند. فرد با کنترل بیرونی تمایل دارد که رفتارهایش را به نیروهای خارج از توان و اراده اش نسبت دهد. او بر خلاف کنترل درونی ها معتقد است ما اختیاری بر سرنوشت خود نداریم.
حال باید پرسید مرکز کنترل شما بیرونی است یا درونی؟
🔮 @zehnpooya
.
⁉️آموزش صبر به کودک
دانشگاه استانفورد چهل سال قبل شروع به آزمایشی روی کودکان انجام داد. آنها کودکان را به اتاقی بردند و به آنها کلوچه یی دادند و به آنها گفتند تصمیم با شماست، یا کلوچه رو آلان بخورید یا اگر صبر کنید بعد از ١٥ دقیقه کلوچه دیگری به شما جایزه داده خواهد شد. کودکانی که صبر کردند در آینده در تحصیلات دانشگاهی و تمام مراحل دیگر زندگیشان به مقدار چشمگیری موفق تر بودند.
کودک در ١٤ ماه اول زندگی باید خواسته هایش بلافاصله انجام شود. تا دو سالگی تا جای ممکن زود انجام شود. بین دو تا پنج سالگی باید صبر را به کودک آموخت. کودک هر وقت چیزی خواست باید بگوییم اول دستمو بشورم بعد بهت آب بدم. اول به بابا زنگ بزنم بعد بهت بستنی بدم. کودکانی که از دو سالگی صبر کردن را می آموزند یا یاد میگیرند لذت را برای پاداشی بیشتر به تعویق بیاندازند در آینده بسیار موفقترند.
🔮 @zehnpooya
.
دانشگاه استانفورد چهل سال قبل شروع به آزمایشی روی کودکان انجام داد. آنها کودکان را به اتاقی بردند و به آنها کلوچه یی دادند و به آنها گفتند تصمیم با شماست، یا کلوچه رو آلان بخورید یا اگر صبر کنید بعد از ١٥ دقیقه کلوچه دیگری به شما جایزه داده خواهد شد. کودکانی که صبر کردند در آینده در تحصیلات دانشگاهی و تمام مراحل دیگر زندگیشان به مقدار چشمگیری موفق تر بودند.
کودک در ١٤ ماه اول زندگی باید خواسته هایش بلافاصله انجام شود. تا دو سالگی تا جای ممکن زود انجام شود. بین دو تا پنج سالگی باید صبر را به کودک آموخت. کودک هر وقت چیزی خواست باید بگوییم اول دستمو بشورم بعد بهت آب بدم. اول به بابا زنگ بزنم بعد بهت بستنی بدم. کودکانی که از دو سالگی صبر کردن را می آموزند یا یاد میگیرند لذت را برای پاداشی بیشتر به تعویق بیاندازند در آینده بسیار موفقترند.
🔮 @zehnpooya
.
روانشناسان میگویند برای مقابله با احساسات شدید بکار بردن "تو" به جای "من" وقتی با خود حرف میزنید بسیار موثرتر است
مثلا جمله تو باید آروم باشی بسیار موثرتر از من باید آروم باشم است
🔮 @zehnpooya
.
مثلا جمله تو باید آروم باشی بسیار موثرتر از من باید آروم باشم است
🔮 @zehnpooya
.
📚 پانزده کلید خوشبختى
1_ موهبتهای خود را شمارش کنید نه مشکلاتتان را.
2_ در لحظه زندگی کنید.
3_ بگویید دوستت دارم.
4_ بخشنده باشید نه گیرنده.
5_ در هر چیزی و هر کسی خوبیها را جستوجو کنید.
6_ هر روز دعا کنید.
7_ هر روز حداقل یک کار خوب انجام دهید.
8_ در زندگی اولویت داشته باشید.
9_ اجازه ندهید مسائل کوچک و خیالی شما را آزار دهد.
10_ عادت همین الآن انجامش بده را تمرین کن.
11_ زندگیتان را با خوبی پر کنید.
12_ خندیدن و گریه کردن را بیاموزید.
13_ لبخند بزنید تا دنیا به شما لبخند بزند.
14_ از هیچ چیز یا هیچ کس غیر خدا نترسید.
15_ در سختیها به او توکل کنید.
🔮 @zehnpooya
.
1_ موهبتهای خود را شمارش کنید نه مشکلاتتان را.
2_ در لحظه زندگی کنید.
3_ بگویید دوستت دارم.
4_ بخشنده باشید نه گیرنده.
5_ در هر چیزی و هر کسی خوبیها را جستوجو کنید.
6_ هر روز دعا کنید.
7_ هر روز حداقل یک کار خوب انجام دهید.
8_ در زندگی اولویت داشته باشید.
9_ اجازه ندهید مسائل کوچک و خیالی شما را آزار دهد.
10_ عادت همین الآن انجامش بده را تمرین کن.
11_ زندگیتان را با خوبی پر کنید.
12_ خندیدن و گریه کردن را بیاموزید.
13_ لبخند بزنید تا دنیا به شما لبخند بزند.
14_ از هیچ چیز یا هیچ کس غیر خدا نترسید.
15_ در سختیها به او توکل کنید.
🔮 @zehnpooya
.
دختری کتاب میفروخت و معشوقهاش را دید که به سویش میاید، در این حال پدرش در نزدیکش ایستاده بود.
به معشوقهاش گفت:
آیا به خاطر گرفتنِ کتابیکه نامش " آیا پدر در خانه هست" از #يورگ_دنيل نویسندۀ آلمانی، آمدهیی؟
پسر گفت: خیر! من بهخاطر گرفتنِ کتابی به اسم " کجا باید ببینمت" از #توماس_مونیز نویسندۀ انگلیسی، آمدهام.
دختر در پاسخ گفت: آن کتاب را ندارم، اما میتوانم کتابی به نام " زیرِ درختِان سيب" از نویسندۀ آمریکایی، #پاتریس_اولفر را پيشنهاد كنم.
پسر گفت: خوب است و اما؛ آیا میتوانی فردا کتابِ " بعد از ۵ دقیقه تماس میگیرم" از نویسندۀ بلژیکی، #ژان_برنار را بیاوری؟
دختر در پاسخش گفت: بلی! با کمالِ مَیل، ضمنا توصيه ميكنم کتاب " هرگز تنها نمیگذارمت" از نویسندۀ فرانسوی #میشل_دنیل را بخوانى.
بعد از آن ...
پدر گفت: این كتاب ها زیاد است، آیا همهاش را مطالعه خواهد کرد؟!
دختر گفت: بلی پدر، او جوانى با هوش و کوشا است.
پدر گفت: خوب است دختر دوستداشتنیام، در اينصورت بهتر است کتابِ "من کودن نیستم" از نویسندۀ هلندى #فرانک_مرتینیز را هم بخواند.
و تو هم بد نيست کتاب" براى عروسی با پسر عمويت آماده شو" از نویسندۀ روسی، #موریس_استانكويچ ، را بخوانی !
🔮 @zehnpooya
.
به معشوقهاش گفت:
آیا به خاطر گرفتنِ کتابیکه نامش " آیا پدر در خانه هست" از #يورگ_دنيل نویسندۀ آلمانی، آمدهیی؟
پسر گفت: خیر! من بهخاطر گرفتنِ کتابی به اسم " کجا باید ببینمت" از #توماس_مونیز نویسندۀ انگلیسی، آمدهام.
دختر در پاسخ گفت: آن کتاب را ندارم، اما میتوانم کتابی به نام " زیرِ درختِان سيب" از نویسندۀ آمریکایی، #پاتریس_اولفر را پيشنهاد كنم.
پسر گفت: خوب است و اما؛ آیا میتوانی فردا کتابِ " بعد از ۵ دقیقه تماس میگیرم" از نویسندۀ بلژیکی، #ژان_برنار را بیاوری؟
دختر در پاسخش گفت: بلی! با کمالِ مَیل، ضمنا توصيه ميكنم کتاب " هرگز تنها نمیگذارمت" از نویسندۀ فرانسوی #میشل_دنیل را بخوانى.
بعد از آن ...
پدر گفت: این كتاب ها زیاد است، آیا همهاش را مطالعه خواهد کرد؟!
دختر گفت: بلی پدر، او جوانى با هوش و کوشا است.
پدر گفت: خوب است دختر دوستداشتنیام، در اينصورت بهتر است کتابِ "من کودن نیستم" از نویسندۀ هلندى #فرانک_مرتینیز را هم بخواند.
و تو هم بد نيست کتاب" براى عروسی با پسر عمويت آماده شو" از نویسندۀ روسی، #موریس_استانكويچ ، را بخوانی !
🔮 @zehnpooya
.
تصور کنید افراد مثبتی را که چهره دنیای ما را تغییر دادند: «جان-اف کندی»، «وینستون چرچیل»، «مهاتما گاندی» و از بین شخصیتهای ظالم و ستمگر که دنیا را دگرگون ساختند «هیتلر» را در نظر بگیرید.
وجه مشترک تمام این افراد این است که بر چگونگی برقراری ارتباط مسلط بودند. آنها قادر بودند تا تصورات خود را به مرحله عمل درآورند.
آنها توانستند در مسیر قدرت ارتباطاتشان، چهره دنیا را دگرگون سازند. با بهکارگیری این قدرت ما نیز باید بتوانیم تا خویشتنِ خویش را به حرکت درآوریم.
📕 قدرت نامحدود
#آنتونی_رابینز
🔮 @zehnpooya
.
وجه مشترک تمام این افراد این است که بر چگونگی برقراری ارتباط مسلط بودند. آنها قادر بودند تا تصورات خود را به مرحله عمل درآورند.
آنها توانستند در مسیر قدرت ارتباطاتشان، چهره دنیا را دگرگون سازند. با بهکارگیری این قدرت ما نیز باید بتوانیم تا خویشتنِ خویش را به حرکت درآوریم.
📕 قدرت نامحدود
#آنتونی_رابینز
🔮 @zehnpooya
.
اجاره دهیم دیگران هر فکری می خواهند در مورد ما بکنند
میخواهند قضاوت کنند
میخواهند فرافکنی کنند
میخواهند حدسی بزنند
یکی از نشانه های بلوغ این است که بدانیم تصورات دیگران در مورد ما، هیچ تاثیری روی آن چیزی که ما واقعا هستیم ندارد
🔮@zehnpooya
.
میخواهند قضاوت کنند
میخواهند فرافکنی کنند
میخواهند حدسی بزنند
یکی از نشانه های بلوغ این است که بدانیم تصورات دیگران در مورد ما، هیچ تاثیری روی آن چیزی که ما واقعا هستیم ندارد
🔮@zehnpooya
.