Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هرگاه افکار مثبت داشته باشید؛
#استعدادهای #ذهنی و #نیروهای درونی شما فعال می شوند

و هرگاه افکار #منفی و مخرب بر شما چیره شود؛
نیروها و استعداهایتان سرکوب شده و باعث شکست شما می گردد.
وقتی می بینید که در #احساسات منفی غرق شده اید؛
می توانید خیلی ساده از آن خارج شوید.

کافی است به یک چیز #زیبا فکر کنید یا مشغول کاری زیبا شوید
و وقتی به این روش عادت کنید؛
زودتر از چیزی که فکر می کنید #خالق زندگی خود خواهید شد.


🔮 @zehnpooya


.
Ⓜ️ توصیه‌های خیرخواهانه و تعرض به حریم شخصی‌


چند ماهی است که صبح‌ها در کنار ساحل پیاده‌روی می‌کنم. تجربه‌ای تکراری در این ایام توجه‌ام را به خود جلب کرده، روزهای اول متحیر می‌شدم اما الان دیگر بی‌تفاوتم. عموما آقایانی در طیف سنی چهل تا هفتاد سال بدون آن‌که من را بشناسند، می‌آیند جلو و پیشنهاد می‌دهند از انواع خاص دویدن، ورزش و رژیم لاغری استفاده کنم چون معتقدند چاقی بیماری است!

هر بار بدون یک کلمه پاسخ نگاهشان می‌کنم و بعد به راهم ادامه می‌دهم.  دیروز حین پیاده‌روی مردی عضلانی جلو آمد و گفت، خانم باید خیلی وزن کم کنی!  وقتی خواستم به راهم ادامه بدهم اضافه کرد، من … هستم، قهرمان جهانی بوکس که هفتاد سالمه و یک گرم اضافه وزن ندارم. الان به اون آقا پسر (با انگشت پسر نوجوان ده‌دوازده ساله‌ای را که نزد پدر و ‌پدر بزرگش ایستاده بود و ‌در آستانه بلوغ به‌نظر می‌رسید را نشانم داد) هم گفتم.

به راهم ادامه دادم تا به پسرک رسیدم، رفتم جلو و  از پدرش پرسیدم اون آقا چیزی به پسرتان گفت، با سر تایید کرد که بله. به پسرک گفتم: هیچ‌کس حق ندارد درباره بدنت حرف بزند، خیلی خوشگل و خوش‌تیپ هستی و خودت تصمیم می‌گیری چطور باشی. تپل،‌ لاغر یا هر چیزی!پدر بزرگش لبخندی زد و‌ پدرش هم تشکر کرد.

▪️همان لحظه آن‌قدر از دست آن ورزشکار هفتادساله کفری شدم که لازم دانستم به چند نکته اشاره کنم.

🍥 ۱. هر آن‌چه مربوط به بدن آدم‌هاست "حریم تن" است.

🍥 ۲. هیچ‌کس حق ندارد درباره چاقی، لاغری، کچلی، خال، لک، تتو، ماه‌گرفتگی و ... دیگران بدون اجازه یا درخواست فرد نظر بدهد، جز پزشک و متخصصی که فرد برای علت‌یابی یا رفع عوارض مسایلش به او مراجعه کرده است.

🍥 ۳. آدم‌ها خودشان در خانه آینه و‌ ترازو دارند و نیازی به "گشت ارشاد وزن و‌ حجم" در خیابان، میهمانی و محل کار و مدرسه ندارند. اگر پدر و‌ مادر و اعضای خانواده هم باشید "حق" ندارید به بهانه خیرخواهی و ‌نگرانی، مدام درباره بدن فرزند خود، تغذیه و‌ تحرکش "تذکر زبانی" بدهید.


🍥 ۴. "شرم از تن" یک اختلال رایج جهانی است که ایجادکننده و دامن‌زننده آن عموما افراد خانواده و حلقه اول زیست کودکان هستند. شرم از تن منجر به عدم اعتماد به نفس و از دست رفتن عزت نفس می‌شود.

🍥 ۵. وقتی از روی خیرخواهی و نگرانی قصد داریم درباره چاقی، لاغری، کچلی، عینک و خال دیگری توصیه‌‌ای بکنیم و پیشنهادی بدهیم قبلش از خود بپرسیم شاید این فرد درگیر بیماری، درمان و مصرف داروست. این‌که انسان‌ها "حریم" دارند و "تن" هرکس، حریم اوست که نباید بی‌اجازه درباره‌اش حرف زد و به ویژگی‌هایش اشاره کرد.


▪️دکتر سحر سلطانی



🔮 @zehnpooya

.
#مثلث_شادمانی_انسان


سه چیز انسان را شاد می‌کند :


اولین مورد، ارتباط ‌های انسانی است
دوستهای خوب، مهربانی

دوم طبیعت است، به‌خصوص
طبیعت جاندار مثل گل‌ها و گیاهان

سومین مورد نیز، خندیدن است


فکرش را بکن هر سه مجانی هستند
بی هیچ بهایی!!!



🔮 @zehnpooya

.
شما همیشه پاداش کامل اعمالتان را می گیرید. همیشه از همان دست که می دهید از همان دست می گیرید.
اگر از عالم بیشتر دریافت می کنید به این دلیل است که بیشتر می بخشید.

#برایان_تریسی

🔮 @zehnpooya


.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
•بعد از التیام و بهبود از رنج و آسیب‌هایی که تجربه کردیم، تعداد آدمای نزدیک اطرافمون کمتر خواهد شد؛ چون دیگه ملاکمون کمیت نیست، کیفیته! در واقع افرادی رو برای هم‌نشینی انتخاب می‌کنیم که ما رو از آسیب‌های قابل کنترل دور کنن، نه اینکه عاملی برای ترومای بعدی باشن:) بعد از تجربه‌ی بعضی زخم‌ها، انسان بالغ‌روان دنبال پیشگیریه و همین امر اون رو آدم متفاوتی با ورژن قبلش می‌کنه.🤍🌱

🔮@zehnpooya

.
چطور با خواسته هامون هم فرکانس بشیم و بهش برسیم؟

یک_باید دقیقا مشخص کنیم چی میخوایم.خیلی واضح و شفاف باید تمام جزئیات مشخص بشه.بهتره که اون رو در دفتر بنویسیم

دو_توجه کردن به نکات مثبت اون خواسته و رسیدن به حس خوب:
تمرکز بذارید اگه به اون خواسته برسید چه اتفاقاتی میفته؟چه تغییری ایجاد میشه و حس خوب شما چقدر بیشتر میشه؟


سه_تصور ذهنی در مورد خواسته:
اینجا شما خودتو تصور میکنی که به اون خواسته رسیدی،هم با ذهن هم در حال حاضر حسش کن.اصلا و ابدا به چگونه برآورده شدن خواسته فکر نکن.
لحظه موفقیت لحظه رسیدن رو تصور کن.خودتو بارها توی اون موقعیت تصور کن


_چهار و کلید طلایی:
سپاسگزاری جادوی برکت و نعمت و اتفاقات خوب زندگی هست.
تصور کن به خواسته ت رسیدی پس با حس فوق العاده از خدا تشکر و سپاسگزاری کن.جلو احساساتت رو نگیر میتونی جیغ بزنی،بالاو پایین بپری و حتی اشک شوق بریزی.هیچ اتفاقی،اتفاقی نیست.❤️



🔮@zehnpooya


.

زندگی شاید شبیه به یک پازل باشد
هر کدام از آدم ها و اتفاقات زندگی یک قطعه ی پازل هستند...
وقتی به دنیا می آییم درست همان لحظه که بند نافمان را می زنند و ما را سر و ته می کنند ، تمام قطعات پازل به هم می ریزد و ما شروع می کنیم به گریه کردن!!!
هر کدام از ما یک زمان مشخصی را فرصت داریم تا پازل زندگیمان را مرتب کنیم... تا همه چیز را سر جای خودش بگذاریم...
برای درست کردن پازل زندگی باید از قسمت های ساده شروع کرد ... باید اتفاق های ساده را کنار هم قرار داد تا بتوانیم قسمت های سخت و پیچیده را سر جای خودش بگذاریم...
یک رویا پردازی، یک زیاده خواهی، یک اشتباه همه چیز را خراب می کند...
فقط کافیست یک قسمت زندگی را اشتباه بچینی...
باید همه چیز را خراب کنی و دوباره از نو بسازی... چون با یک اشتباه تا آخر زندگی ات پر از اشتباه می شود
باید چهار چشمی حواسمان به زندگیمان باشد
خدا نکند که یک قسمت پازل گم شود... نمی شود برایش جایگزین پیدا کرد..

برای یک زندگی درست ما اول باید بفهمیم از زندگیمان چه می خواهیم... وقتی همه چیز تمام شد اگر از زندگیت رضایت نداشتی مطمئن باش پازل زندگی ات را اشتباه چیده ای...
مطمئن باش یک چیزی سر جای خودش نیست
#حسین_حائریان


🔮@zehnpooya

.
#تلنگر 📚

به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان‌ پزشک پرسیدم:

شما چطور می‌فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟ روان‌پزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند. من گفتم: آهان، فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ‌تر است. روان‌پزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر می‌دارد. حالا شما هم می‌خواهید تخت‌تان کنار پنجره باشد؟

نتیجه:
1- راه حل همیشه در گزینه‌های پیشنهادی نیست.

2- در حل مشکل و در هنگام تصمیم گیری هدفمان یادمان نرود. در حکایت فوق هدف خالی کردن آب وان است نه استفاده از ابزار پیشنهادی

3- راه حل همیشه جلوی چشم نیست. مغز ما یک دینام هزار ولتی است که متاسفانه اکثرمان بیش از یک لامپ از آن استفاده نمی‌کنیم.
Academic_Library

🔮 @zehnpooya

.
انسان باید آنقدر بزرگ باشد که اشتباهات خود را قبول کند ،
آنقدر باهوش باشد که از آنها سود ببرد ،
و آنقدر قوی باشد که آنها را اصلاح کند ...!


#جان_مکسول

🔮 @zehnpooya


.
جیم ران، میلیاردری که حتی
پولی برای کلوچه خریدن نداشت!

او در یکی از روستاهای آمریکا بزرگ شد و تنها ٢ مهارت داشت، دوشیدن شیر گاو و علف زنى!
در سن ۲۵ سالگی در حالى که اوضاع مالى بسیار بدى داشت، یک روز با دختر کلوچه‌فروشی برخورد کرد. دختر کلوچه‌فروش با چهره‌اى معصوم از او خواست تا کلوچه بخرد، فقط ٢ دلار: "2 دلار که پولى نیست، خواهش می‌کنم بخرید..."
جیم ران دلش به حال او سوخت و تصمیم گرفت بخرد، اما ناگهان به یاد آورد که ٢ دلار هم ندارد...
چاره‌اى نداشت جز این‌که دروغ بگوید و با عجله پاسخ داد: "من الان در خانه خیلی از همین کلوچه‌ها دارم که هنوز خورده نشده‌اند، ممنونم".
دختر کوچولوى کلوچه‌فروش با ناامیدى تشکر کرد و به راه خود ادامه داد و رفت...
اما انگار راهى را جلوى پاى جیم ران گذاشت، جیم بعد از آن بسیار ناراحت بود و فکر می‌کرد، مدام خود را سرزنش می‌کرد که: "چرا؟ چرا نباید ٢ دلار داشته باشم؟! من دوست داشتم دل آن دختر را شاد کنم، چرا ٢ دلار نداشتم؟"
در همان حال که با خود حرف می‌زد ناگهان تصمیمى گرفت و با نداى بلند اما از درون فریاد زد: "من دیگر نمی‌خواهم به این شکل زندگى کنم که به خاطر ٢ دلار مجبور باشم دروغ بگویم!"
چند روز بعد جیم، مردى را دید که زندگى‌اش به واسطه‌ی او متحول شد... آن مرد "شوف" نام داشت و فقط این سوالات را از جیم پرسید:
شوف: چقدر پول در ۵ سال گذشته پس‌انداز کرده‌ای؟
جیم: صفر...
شوف: پس دوباره ۵ سال گذشته را تکرار نکن. بیشتر روی خودت کار کن تا در شغلت! اگر سخت به شغلت مشغول باشى فقط می‌توانی گذران زندگی کنی، که خب بد هم نیست... ولی اگر سخت روی خودت کار کنی، می‌توانی ثروت عظیمى بسازی که خیلی بهتر است...
بعدها جیم شروع به کسب مهارت در فروش و فروشندگی کرد. مهارت بعدی که خود جیم ران می‌گوید ثروت زیادی از این طریق به دست آورد و ثروت و درآمدش را چندین برابر کرد این بود: "یاد گرفتم چگونه آدم‌ها را در کنار یکدیگر جمع کنم و به آن‌ها یاد بدهم در کنار هم کار کنند."
او برای سال‌های متوالی به عنوان بهترین سخنران آمریکا انتخاب شد. سمینارهای او زندگى افراد زیادى را متحول کرد؛ افرادى چون: برایان تریسى، آنتونى رابینز و جک کانفیلد...

🔮 @zehnpooya

.
ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﻨﻔﯽ ﺭﺍ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﺨﻠﯿﻪ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺻﺪﻣﻪ ﻧﺰﻧﺪ؟

ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﻨﻔﯽ ﺗﻮﺳﻂ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺟﺬﺏ می‌شود ﻭ ﺻﺪﻣﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺁﻥ نمی‌زند.

ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺳﺖ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﻛﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﯾﺎ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﻫﺴﺘﯿﺪ، ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﺵ ﺩﺭ ﺟﻨﮕﻞ ﯾﺎ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺩﺳﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﻛﻨﯿﺪ.

ﮔﯿﺎﻫﺎﻥ، ﮔﻞﻫﺎ ﻭ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ معمولاً ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﻑ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺨﻠﯿﻪ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ.

ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻏﻠﺐ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﮔﻞﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﺣﺎﻝ آن‌ها کمک ﻛﻨﻨﺪ.

ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﺩﺭک ﻛﻨﯿﻢ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﮔﻞ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻫﺪﯾﻪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، ﻭﻗﺘﯽ ﺷﺨﺼﯽ ﮔﻠﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽﻛﻨﺪ، ﺁﻥ ﮔﻞ ﺑﻪ ﺍﻭ کمک
ﻣﯽﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻣﻨﻔﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺣﺲ ﺑﻬﺘﺮﯼ ﺩﺳﺖ ﯾﺎﺑﺪ.

ﻣﺤﻞ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺨﻠﯿﻪ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﻨﻔﯽ ﻭﺍﻥ ﺣﻤﺎﻡ، ﺍﺳﺘﺨﺮ، ﺩﺭﯾﺎ ﯾﺎ ﺩﺭﯾﺎﭼﻪ ﺍﺳﺖ.
ﻫﺮﭼﻪ ﺣﺠﻢ ﺁﺏ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﺨﻠﯿﻪ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻫﻢ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ.

ﺁﺏ، ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﻨﻔﯽ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯽﻛﻨﺪ؛ ﺣﺘﯽ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺩﺭ ﻣﻮﻗﻊ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﮐﻤﮏ می‌کند ﮐﻪ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﻨﻔﯽ ﺭا ﺗﺨﻠﯿﻪ ﮐﻨﯿﺪ.

ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻣﺜﻞ ﺩﯾﺪﻥ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﺯﯾﺮ ﺁﻥ، ﺁﺗﺶ، ﻫﻮﺍﯼ ﺩﻟﭙﺬﯾﺮ، ﺑﺮﻑ ﻭ ... می‌تواند ﺑﺮﺍﯼﺗﺨﻠﯿﻪ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﻨﻔﯽ ﺳﻮﺩﻣﻨﺪ باشند.

ﻟﺤﻈﻪ هایتان ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﻧﺮﮊﯼ مثبت

Academic_Library

🔮 @zehnpooya

.
حرف نزدن با هدف تنبيه طرف مقابل یک مکانیزم سازگاری است که نسل به نسل منتقل می شود 😟

افرادی که از این روش استفاده می کنند معمولا آن را در خانواده و از والدینی که از لحاظ عاطفی بالغ نبوده اند یاد گرفته اند.

این موضوع می تواند چند روز چند هفته چند ماه یا حتی چند سال ادامه داشته باشد. به طور ناخودآگاه هدفی که فرد از این رفتار دارد کنترل کردن موقعیت است.


این قدرت را به فرد می دهد که او انتخاب کند چه زمانی با طرف مقابل صحبت کند و اگر طرف مقابل هم برای آشتی کردن التماس کند احساس قدرت و کنترل بیشتری نیز می کند. بسیار مهم است که در خصوص این رفتار یک حدومرز مشخص تعیین کنید.


اگر فردی چنین رفتاری با شما داشت می توانید با آرامش به او بگویید اگر مشکلی وجود دارد بهتر است به طور مستقیم و واضح با یکدیگر گفتگو کنید. اگر بعد از گفتن این موضوع همچنان به رفتار خود ادامه داد، دیگر درگیر نشوید.


اگر خود شما دچار این عادت ناسالم هستید یکی از دلایل آن می تواند این باشد که سیستم عصبی شما در واکنش به موقعیت کلافه کننده، وارد حالت «خاموش» می شود و سپس شما نیز به طور غریزی برای به دست آوردن کنترل موقعیت به این رفتار ادامه می دهید اما به خاطر داشته باشید این رفتار در نهایت به رابطه آسیب می زند و بهتر است در این مواقع بگویید:


«الان واقعا ناراحتم يكم بهم فضا بده فلان موقع در موردش صحبت میکنیم». سپس وقتی حالتان بهتر شد در مورد آن موقعیت صحبت کنید.

🔮@zehnpooya

.
اگر چیزی برای شکرگذاری ندارید

نبضتان را چک کنید...

🔮 @zehnpooya

.
#کنار_گذاشتن_محدودیت


#پیشنهاد میکنم بخوانید.

اگر تنها ۵ دلار (۱۸۰۰۰تومان ) بودجه شما باشد و زمان محدود برای افزایش بودجه و به حداکثر رساندن پول خود داشته باشید چکار را آغاز خواهید کرد ؟
لطفا تنها با تفکر به فکر پاسخی برای این پرسش باشید …
لحظه ای فکر کنید سپس متن زیر را با دقت بخوانید!!!

شاید جواب بسیاری از افراد دستفروشی باشد . شاید هر کسی با توجه به علاقه خود به سوال جواب دهد و بسیاری بگویند هیچ کاری نمیتوان کرد …
این آزمایش در یکی از دبستانهای آلمان انجام شد و دانش آموزان را به چند گروه تقسیم کردند و به هر گروه ۵ دلار دادند و گفتند دو هفته برای افزایش پول خود زمان دارید؛ در پایان نتیجه و استراتژی شما مورد بررسی قرار میگیرد …

بعد از اتمام دو هفته دانش آموزان با مبالغی در دست آمدند … گزارش ها به این صورت بود . گروهی ۵ دلار را به خرید دستمال و تمیز کردن ماشین ها اختصاص داد … گروهی اقدام به دستفروشی کرد … گروهی به فروش گل اقدام کرد … هر یک از این گروه ها تنها ضریب کمی از پول خود را افزایش دادند … اما گروهی دیگر که برنده مسابقه شد این سیاست را در پیش گرفتند که آنها با چند روزت حقیق دریافتند که در یکی از رستوران های بزرگ و شلوغ شهر افراد پولدار دقایق زیادی را با اعضای خانواده در صف می ایستند و از این بابت ناراحتند . از این رو آن دانش آموزان با دریافت نوبت و گذراندن دقایقی و فروش نوبت خود به افراد انتهای صف مبالغی را از خانواده ها دریافت نمودند و خانواده ها با رضایت کامل نوبت آنها را خریداری می نمودند.
جالب اینجاست که خانواده ها تمایل بیشتری به خرید نوبت از دخترها بودند و مبالغ بالاتری را به آنها میدادند، بنابراین پسر ها تصمیم گرفتند نوبت خود را به دختر های هم گروهی بدهند تا دختر ها بعد از فروش نوبت خود، نوبت پسر ها را نیز بفروشند . بدین صورت آنها توانستند با کمترین زحمت بودجه خود را دست نخورده ده ها برابر کنند.

از این استراتژی درمیابیم گاهی برای خلق موقعیت و شروع به کار نیاز است دارایی های خود را نادیده گرفت و محدودیت ها را کنار زد تا دنیایی از ایده و خلاقیت پیش روی ما قرار گیرد …

بدون شک ۵ دلار محدودیتی بود که در ذهن همه رقم خورد و تنها به فکر کارهایی با خرج ۵ دلار میافتیم و تنها میتوانیم ضریبی از آن را افزایش دهیم در حالی که با کنار گذاشتن آن دریچه فکرمان به روی ایده های جدید باز میشود.

🔮 @zehnpooya

.
#خاطره_واقعی

وارد حیاط که شدم دیدم یک
گوسفند سفید قربانی را به نرده بسته اند . . . .
و بچه ها در حال ناز و نوازشش بودند . .
شب شد ، ناله ی این گوسفند
تمام مجتمع رو برداشت

طاقت نیاوردم آمدم پائین ببینم چه خبره چی شده این حیوان ناله میکنه ، صاحب گوسفد قربانی و چند نفر دیگر هم بودند ، هرچه آب گذاشتیم کاهو ریختیم ، بی توجه ناله میکرد ، بازدید بدنی هم کردیم چیزی نفهمیدیم ، تا صبح ناله کرد ، ناله کرد ، آفتاب نزده صاحبش رفت دنبال قصاب تا اهالی ساختمان کمتر ناراحتی بکشند ، قصاب رسید اول سعی کرد بیاد تشنه لبان کربلا آبی به حیوان بدهد . . . نخورد بیشتر ناله کرد ناچار گوسفند را زد زمین ، و تا آمد کارد را با گلویش آشنا کند به یکباره چاقو را به زمین زد و یک الله و اکبر خشمگینانه گفت و سر بر دیوار تکیه داد . . . سپس خم شد با نوک چاقو ریسمانی را که بر آلت تناسلی حیوان بسته شده بود را باز کرد ، گوسفند قربانی به یکباره مقدار زیادی ادرار خون آلود از خود دفع کرد و ناله اش قطع شد . . . . .
فروشنده سنگدل برای چند هزار تومان سود بیشتر چنین بلای چندش آوری را مرتکب و آب فراوانی بخوردش داده بود . . . .
قصاب گفت من سر این زبان بسته
را نمی برم ، بگذارش برای سال بعد ،
صاحبش در حالیکه اشک میریخت ،
گفت میبرمش ده که تا آخر عمر
فقط بخوره بخوابه . .

وقتی بعضی ها می گویند فساد نهادینه شده ، مصداقش یکی از این اتفاقات است .

که اگر یک کیلو گرم به وزن گوسفند اضافه شود 45 هزار تومان حرام به دارایی دامدار و چوبدار اضافه می گردد ، آنهم در مقابل شکنجه طاقت فرسایی که به حیوان زبان بسته می دهند ،


حیوانی که چقدر سفارش به آسایش
وآرامش آن در دین شده است ،
لعنت بر این پول پرستی و مال
دوستی که شرافت و رحم و
انسانیت برای کسب آن فدا می شود ،

راستی ما در اخلاق مروت و
انسانیت به کجا می رویم ؟ !

کجای تربیت انسانیمان اشکال دارد؟
مقلد کدام باورها هستیم؟
انسانیت به کجا رسیده؟


🔮 @zehnpooya

.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر تپش قلب دارید ، عقربه ساعت بالا را دنبال کنید و مطابق آن نفس بکشید ، در نقطه آبى هوا را داخل داده و در نقطه سبز بازدم کنید
ادامه دهید تا ضربان قلبتان منظم شود


🔮 @zehnpooya

.
⁉️ نکته ها


از سیاست حذر کن و سعی کن ساده باشی!

معمولا افراد با هوش دنبال یک متد پیچیده می گردند تا به موفقیت های بزرگ دست یابند ،
غافل از اینکه این هوشیاری زیادی و سخت گیری بیجا ،
باعث ندیدن روشها و فرصت های موفقیت ساده است و
همیشه داستان افراد موفق را که می خوانیم متوجه نمی شویم که این افراد ایده خاص و نابی نداشته اند
بلکه اجرای نابی داشته اند .
آنها ساده انگارانه ایده ای که کسی باور نمی کرد از آن می توان پولدار شد را فقط ساده انجام داده اند و
به نتایج دلخواه رسیده اند زیرا آنها باور کردند که با عمل به ساده ترین اصول می توان موفق شد.


🔮 @zehnpooya

.
📙📗

خر برفت و خر برفت و خر برفت

یکی از قصه‌های شیرین مثنوی، داستان مردی است مسافر که در کاروانسرایی مهمان شد. الاغش را به طویله دار سپرد و خود وارد مهمانسرا شد. گروهی اوباش که پاتوق‌شان آن کاروانسرا بود تصمیم گرفتند شام آن شب‌شان را به خرج مهمان غریب صرف کنند. بنابراین نقشه کشیدند که الاغش را بدزدند و بفروشند، و با پولش آبگوشت مفتی بخورند. می‌خواندند و می‌رقصیدند با شعری که ترجیع بند آن این بود: «خر برفت و خر برفت و خر برفت»
دقایقی که گذشت سایر مهمانان کاروانسرا نیز تحت تاثیر آن جمع شروع به کف زدن و خواندن کردند، به تدریج اغلب مهمانان از جمله صاحب خر هم می‌خواندند و می‌رقصیدند. در همین حین یکی از اوباش به طویله رفت و به طویله دار گفت که صاحب الاغ تصمیم به فروختن خرش گرفته است و مرا مأمور کرده که الاغ را از تو تحویل بگیرم و برای فروش ببرم. طویله دار پرسید: «از کجا بدانم که راست می‌گویی؟» آن فرد پاسخ داد: «بیا و ببین که به مناسبت فروش الاغ جشنی گرفته است و می‌خواند که خر برفت و خر برفت و خر برفت.» طویله دار چون وارد مهمان سرا شد و صاحب الاغ را در حال رقصیدن و خواندن «خر برفت ...» دید گفته‌ی آن مرد را باور کرد و الاغ را بدو سپرد. آن شب اوباش آبگوشت لذیذی را به خرج مرد ساده‌لوحی خوردند که به سادگی «جو زده» شد و بی آن که بداند برای چه می‌خواند و  می‌رقصد، خواند و رقصید. روز بعد بود که مهمان غریب بی‌نوا دانست در جشن دشمنان خود می‌خوانده و می‌رقصیده است.

داستان‌های مثنوی، داستان زندگی است. داستان ماست. انسان‌های بسیار تحت تأثیر محیط تصمیماتی می‌گیرند که جز گرفتاری و حسرت نتیجه‌ای برایشان ندارد.
چه بسیار پول‌مان را صرف خریدن چیزهایی می‌کنیم که نیازی به آنان نداریم ولی چون دیگران را در حال خرید مشتاقانه می‌بینیم ما نیز باور می کنیم که حتما ما نیز باید صاحب چنین کالایی باشیم!
چه بسیار عمرمان را صرف پیمودن راه‌هایی می‌کنیم که راهروان‌ِ بسیار دارند گرچه هیچ کدام از آن راهروان دلیل متقاعد کننده‌ای برای پیمودن آن راه ندارد؛ جز این که اگر صدها یا هزاران نفر در این راه طی طریق می‌کنند حتما این راه به آبادی‌ِ خوش آب و هوایی می‌رسد، گر چه به فرمایش خیام:

از جمله‌ی رفتگان‌ِ این راه دراز
بازآمده‌ای کو که به ما گوید راز؟!

به هوش باشیم که در این کاروانسرای دنیا، دزدان مکاری زندگی می کنند که مایلند به خرج ما سفره‌شان را رنگین کنند. آنان چنان شیرین می‌خواندند و می‌رقصند که ما نیز «عقل نقاد» خود را به کناری می‌نهیم و بدون پرس و جو با آنان به دست افشانی و پایکوبی مشغول می‌گردیم. بدون این که بدانیم جشن آنان، عزای ماست!

خلق را تقلیدشان برباد داد 
ای دو صد لعنت بر این تقلید باد.


#دکترمحمدرضاسرگلزایی روانپزشک


🔮 @zehnpooya

.
سرتان را برگردانید و نگاه به ‌مشکلات پشت سرتان کنید!
تمام آن‌ها که از سر گذرانده‌اید، هیچ کدامشان شما را "نکشته است".
اما تک تک آن‌ها باعث شدند که
امروز یک آدم قوی باشید.


🔮 @zehnpooya

.
هر وقت احساس کردی
برای کاری ساخته نشده ای،
به این تصویر 5 ثانیه نگاه کن،
شاید نظرت عوض شد!


🔮 @zehnpooya

.
2024/11/16 11:49:48
Back to Top
HTML Embed Code: