دوستان جدید من در گروه آکسفورد (گروهی مذهبی که ابی در آن درمان اولیه ، نه درمان نهایی خود را در آن آغاز کرد) به اینکه الکلیسم یک بیماری است معترض بودند و به همین خاطر من صحبت درباره حساسیت و وسواس را کنار گذاشتم من تأیید این دوستان جدید را میخواستم و در تلاش برای متواضع و سودمند بودن در هیچ کدام موفق نبودم. همانند بسیاری دیگر از ما کم کم فهمیدم وقتی غرور وارد می شود، ارتباط را قطع می کند. لازم بود یک بار دیگر غرورم تخلیه شود و همین طور هم شد. به این واقعیت واقف شدم که شش ماه کامل با شکست روبرو بوده ام. سپس دکتر سیلکورث این نصیحت نیروبخش را به من کرد موعظه را کنار بگذار، به آن تجربه عجیب معنوی خود پیله نکن داستان خودت را تعریف کن بعد به آن الکلی ها بگو که الکلیسم از نظر پزشکی تا چه اندازه درمان ناپذیر است. اول آنها را خوب نرم کن بعد شاید آنها چیزی را که باید بگویی باور کنند. کار تو وارونه است. جلسه ام با دکتر باب در آکرون اولین ارتباط موفق من با یک الکلی دیگر بود. من مو به مو به توصیه دکتر سیلکورت عمل کردم. دکتر باب به آموزش معنوی نیاز نداشت. او از قبل بیش از من آموزش دیده بود. چیزی که او نیاز داشت تخلیه کامل غرور و درکی بود که فقط یک الکلی می توانست به دیگری بدهد. چیزی که من نیاز داشتم فراموش کردن متواضعانه خودم و نزدیکی با انسان دیگری از نوع خودم بود از خدا برای فراهم کردن این شرایط تشکر می کنم.

بیل دبلیو ژوئیه ۱۹۶۰

https://www.tg-me.com/weyar

به همین خاطر بالاخره تصمیم گرفتیم تا ایده‌های قدیمی خود را رها سازیم و به خداوند اجازه دهیم تا امور را به عهده گیرد ، زیرا باز در کتاب الکلی‌های گمنام می‌خوانیم که ((زندگی روحانی یک تئوری و فرضیه نیست ، ما باید آن را زندگی کنیم .‌‌.. اگر در این مرحله از پیشرفت ، برای تحمل رنج و زحمت ابایی نکنیم قبل از رسیدن به نیمه راه از نتیجه آن مبهوت خواهیم شد... ناگهان در می‌یابیم که خداوند کاری برای ما انجام داده که خود قادر به انجام آن نبودیم )) واین روش کار می‌کرد "
و سپس اولین کاندید ما از راه رسید . در آن ایام راجع به موضوع ((خدا ))راجع به ((بُعد روحانی)) سخت نمی‌گرفتیم ، زیرا ما درآن هنگام به کمک کتاب زندگی می‌کردیم . ما به کمک دستورات و راهنمایی ها زندگی می‌کردیم . ما الکلی‌های گمنام را زندگی می‌کردیم و این مطلب را راجع به کاندید و عضو احتمالی الکلی‌های گمنام در کتاب بزرگ نخوانده بودیم که می‌گوید : ((دقیق آنچه را که برایتان اتفاق افتاد را برای او بازگو کنید ، آزادانه بر روی مسائل روحانی به او تاکید کنید ، اگر کاندید شما بی‌اعتقاد یا اَگناستیک است ، تاکید کنید که او مجبور نیست با درک شما از خداوند موافق باشد .نکته مهم این است ‌که او تمایل به باور نیروی برتر از خود را داشته باشد و طبق اصول روحانی زندگی کند.


هوشیاری و فراسوی آن ۲۴۰

https://www.tg-me.com/weyar

اگر رفتن به جلسات را متوقف کنید
دیگر نخواهید شنید
که چه اتفاقی برای کسانیکه دیگر به جلسات نرفتند،
افتاده است.

https://www.tg-me.com/weyar

دلیلی باش تا کسی باور کند
هوشیاری ممکن است.

https://www.tg-me.com/weyar

*عجز یعنی*
*میتونی به دیگران کمک کنی*
*ولی به خودت نمیتونی کمک کنی*💫




https://www.tg-me.com/weyar

*فکر یک الکلی مثلِ یک "محله ی خطرناک" است و نباید به تنهایی در آن پرسه زد*
*(یک اصل روحانی برای هر روز )‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌*


https://www.tg-me.com/weyar

دفتر خدمات جهانی الکلی های گمنام می گوید :                                                 چگونه می توان سنت دوم را رعایت کرد؟
1- گوش کردن به نظرات دیگران.
2- تسلیم در برابر تصمیم گروه.
3- راهنمایی گرفتن از " خداوند " و رعایت اصول روحانی.
4- تمام جوانب را در نظر گرفتن قبل از تصمیم گیری.
5- ویژگی های خدمتگزار را در نظر گرفتن قبل از تصمیم گیری.
6- ایجاد فضای مناسب در برقراری اتحاد.
7- رعایت اصل گمنامی در سنت دوم (احترام - دوستی)
8- وقت مناسب و کافی جهت آگاه نمودن گروه.(وقتی موقعیت مناسب نیست وجدان گروه نگیریم).
9- داشتن اساسنامه ی گروه.


مواردی که باعث می شود سنت دوم در گروه اجرا نشود و " خداوند مهربان " مرجع نباشد :
1- پافشاری در عقیده ی شخصی.
2- رأی دادن از روی ترس.
3- توجه نکردن به اقلیت گروه.
4- باند بازی.
5- عضو ناسازگار بودن.
6- حکومت کردن.
7- شخصیت پردازی و استفاده ی ابزاری از اصول.
8- تیراندازی و عدم احترام به دیگران.
9- ناصادقی و رعایت نکردن اصول. کنترل کردن.


" انتخاب با شماست شما یا ( خداوند )


https://www.tg-me.com/weyar