Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی آدم کسی را دوست دارد، همیشه چیزی برای گفتن یا نوشتن به او پیدا میکند، تا آخر عمر!
جنگلی بودیم،
شاخه در شاخه،
همه آغوش،
ریشه در ریشه،
همه پیوند،
و اینک
انبوه درختانی تنهاییم...

- هوشنگ ابتهاج
و کاش وقتی ابر غم به گلویِ کوچکت می‌رسد، از یاد نبری شانه‌ای در کار نیست، و بهتر است بپذیری همیشه قرار است در آغوش باد گریه کنی. زیرا رنج تنهاست، و رنجور تنهاتر.

-حمید سلیمی
یه اصطلاحی توی روانشناسی داریم به نام functional freeze (یخ زدن عملکرد) اینجوریه که ساعت ها رو تختت دراز می‌کشی و هیچ کاری نمی‌کنی.
حتی جواب پیام دوستاتو نمیدی، به هیچ کاری نمیرسی، با اینکه کلی از کارهات مونده
حتی زورت میاد کارهای ساده مثل حموم رفتن انجام بدی چون جونی برات نمونده...

اضطراب زیاد در زندگی باعث میشه ذهن بره روی حالت بقا که فقط زنده بمونه و انگار از جسم جدا میشه
نمیدونم ولی شده تا حالا بعد قطع ارتباط با یکی حس کنین کودک درونتون تنها شده؟ هم بازیشو از دست داده
یجوری که پیش هیچ آدم دیگه ای احساس امنیت نمی کنه…
داستایوفسکی :

من با اینکه انتقام‌جو و کینه‌توز نیستم، اما حافظه‌ام در مورد جراحات و تحقیر‌ها بسیار قوی است.
روزی که بفهمی تو برای ادامه دادن به زندگی و حال خوبت به هیچ بنی بشری محتاج نیستی، اونوقت نه خیلی از تصمیمات غلط رو می‌گیری، نه اینهمه برای موندن آدم‌ها تقلا می‌کنی، نه اینقدر از خودت دور و ناامیدی، نه زندگی برات اینقدر سخته. تو فقط نیاز داری که باور کنی خودت برای خودت کافی هستی.
و در نهایت می‌فهمی که ؛
‏هیچ چیز آنقدر که نگرانش بودی
نگران کننده نبود...

🌱
آدم امن کسیه که
‏بعد حرف زدن باهاش احساس آرامش کنی
‏نه پشیمونی!
اگر عزیزِ شما ناگهانی شروع به تمیزکردنِ همه‌چیز کرد، سعی نکن متوقش کنی، وقتی کارش تموم شد ، در آغوشش بگیر و بهش بگو درکش می‌کنی .
این کارش بخاطر به‌هم ریختگیِ خونه نیست ، بخاطر به‌هم ریختگیِ ذهنشه!
یه واقعیت هم اینه که وقتی تو یه شرایط بد بهمون میگن صبر کن و زمان بده معنیش لزوما این نیست که یه اتفاق بهتری میفته، بیشتر یعنی عادت میکنی و همه چی رو اینجوری که هست قبول میکنی...
گاهی از ترس روبرو شدن با اکتشافات درونی، از تجزیه و تحلیل وحشت دارید؛ ولی باید به درون زخم‌هایتان بخزید تا با ترس‌تان روبرو شوید. هنگامی که خون‌ریزی شروع شود، پاکسازی آغاز می‌گردد.

-کارل گوستاو یونگ
چهل سالگی بنظر من دوران اوجه.
زمانیه که شما «احتمالا» از همه چیز یه مقدار خوبی دارید. هم هنوز جوانی و بدن سالم، هم خرد و تجربه زندگی، هم زیر و بم خودتون رو پیدا کردید و به یه صلح نسبی با خود و دنیا رسیدین، هم از نظر شغلی خودتون رو پیدا کردین و از هرم مازلو اومدید بالا، و هم یه ثبات اقتصادی.
خلاصه که سن پرواز کردن و رفتن دنبال آرزوها و خلق معناست بنظرم. سن شروع زندگیه.
چقدر این جمله عمیق و پرمعناست؛ میگه:

«‏ترجیح می‌دم با افرادی درارتباط باشم که حرف دهنشون رو می‌فهمن،
نه کسایی که هیچی توی دلشون نیست.»
یادآوری:
آدمای موقتی، درسای دائمی میدن.
خانواده ساختار عجیبیه!
هم میخوای ازشون فرار کنی، هم دوست داری پیششون باشی؛
هم بیشتر از همه هواتو دارن، هم بیشتر از همه اذیتت میکنن؛
هم آرامشن هم استرس؛
ابتدا و انتهای خیلی چیزها رو میشه باهاشون تجربه کرد؛ ولی در آخر بعد از خودت، خانواده بیشترین طرفدارتن.
دوستت دارن؛ ولی بلدت نیستن!
تو ميتونی و البته بايد بتونی ، با وجود هر اتفاق بدی كه برات بيفته ، با وجود هر مشكل سختی كه پيش روت قـرار بگيره ، با وجود هر نتيجه ای كه برات رقم بخوره ، باز هم احساس خوبی نسبت به خودت داشته باشی ، باز هم به خودت ايمان داشته باشی ، باز هم بلندشی و از نو شروع كنی.
يادت باشه زندگی راجب زمين خوردن نيست ، راجب بلند شدنه.
2024/09/22 22:30:50
Back to Top
HTML Embed Code: