🔴کتاب سوزی و بت سازی
امام موسی صدر در مقاله "محمد(ص) پیامبر بت شکن"، مهمترین نقش انبیا را آزاد کردن انسان ها از بندها و بت هایی میداند که همه این بت ها ریشه در جهل انسان دارند.
ایشان مهمترین این بت ها را که پیامبر علیه آنها به پاخاست، چنین برمیشمارد:
اولین آن، "بت قبیله گرایی" است. یعنی تفرقه و جدایی به جای اتحاد.
دومین آن، "بت علم گریزی" است. بتی که به مردم اجازه نمیداد به مشاهده ها و تجربه های مستقم خود، اعتنا کنند. پیامبر گفت "علم بیاموزید حتی اگر در چین باشد"، تا به وسیله "علم تجربی" اجازه شیادی و خرافه سازی به کسی ندهند.
سومین آن "بت پذیرش ظلم و ظالم" است. پیامبر تصریح کرد هرجا بوی ظلم استشمام میشود، باید علیه آن انقلاب کرد و تفاوت و تبعیضی بین مردم نباید باشد.
چهارمین آن "بت ثروت" است.
پنجمین آن "بت خدایان شرک" چه از نوع بشری چه سنگی آن است.
ششمین آن "بت تفال و تنجیم و طالع نحس و.." است.
هفتمین آن "بت سنت های غلط" است. سنت هایی که هیچ منشا عقلایی ندارند و به صرف عادت و سنت، از آنها پیروی میشود.
و در نهایت هشتمین و بزرگترین آن "بت خودخواهی" است. یعنی بت بی اخلاقی و تکبر که پیامبر(ص)، مبارزه و شکستن آن را جهاد اکبر خواندند.
امام موسی صدر در مقاله "محمد(ص) پیامبر بت شکن"، مهمترین نقش انبیا را آزاد کردن انسان ها از بندها و بت هایی میداند که همه این بت ها ریشه در جهل انسان دارند.
ایشان مهمترین این بت ها را که پیامبر علیه آنها به پاخاست، چنین برمیشمارد:
اولین آن، "بت قبیله گرایی" است. یعنی تفرقه و جدایی به جای اتحاد.
دومین آن، "بت علم گریزی" است. بتی که به مردم اجازه نمیداد به مشاهده ها و تجربه های مستقم خود، اعتنا کنند. پیامبر گفت "علم بیاموزید حتی اگر در چین باشد"، تا به وسیله "علم تجربی" اجازه شیادی و خرافه سازی به کسی ندهند.
سومین آن "بت پذیرش ظلم و ظالم" است. پیامبر تصریح کرد هرجا بوی ظلم استشمام میشود، باید علیه آن انقلاب کرد و تفاوت و تبعیضی بین مردم نباید باشد.
چهارمین آن "بت ثروت" است.
پنجمین آن "بت خدایان شرک" چه از نوع بشری چه سنگی آن است.
ششمین آن "بت تفال و تنجیم و طالع نحس و.." است.
هفتمین آن "بت سنت های غلط" است. سنت هایی که هیچ منشا عقلایی ندارند و به صرف عادت و سنت، از آنها پیروی میشود.
و در نهایت هشتمین و بزرگترین آن "بت خودخواهی" است. یعنی بت بی اخلاقی و تکبر که پیامبر(ص)، مبارزه و شکستن آن را جهاد اکبر خواندند.
Iran
Chaartaar
سرد و مست و تلخ و تنها
تو بگو که همین فردا
چه به جز غم ما دارد
تو بگو که همین فردا
چه به جز غم ما دارد
🔴 مصاحبه مردم با نظام
کتاب "هاشمی بدون رتوش" مصاحبه صادق زیباکلام با مرحوم هاشمی است. زیباکلام در این کتاب خودش در قامت یک تحلیلگر است و گفتگوها مثل مناظره جلو میرود. من دربسیاری از موارد (نه همه موارد) موضع زیباکلام را حرف مردم؛ و موضع مرحوم هاشمی را پاسخهای رسمی نظام میدانم.
ویژگی مرحوم هاشمی در این مصاحبه ها صراحت اوست لذا راحت تر میتوان موضع رسمی نظام را از زبان او فهمید.
در یکجا زیباکلام به انتخابات مجلس هفتم اشاره میکند که مشارکت درتهران زیر ۳۰ درصد بود. او میگوید اینکه اصولگرایان در این انتخابات با رای بسیار پایین برنده شدند مهم نیست.
واساسا اینکه جریان الف برنده شود یا ب، اینقدر مهم نیست که شکاف بین مردم و نظام تا حد زیاد باشد و عیان شود.
مرحوم هاشمی اما گرچه اصولگرا نیست، معتقد است نظام با کمتر از این مشارکت هم سرپا میماند. میگوید در مواقع خطر ما با ۲۰ درصد مردم میتوانیم کارها را پیش ببریم.
🔹این یعنی "در شرایط حساس کنونی" نیز اشکال ندارد مشارکت پایین باشد، مهم این است مجلسی "بله قربانگو" سرکار بیاید. چندسال آینده حتما سالهای سرنوشت سازی خواهد بود و مجلس لااقل نباید مزاحمت برای نظام ایجاد کند!
بطورکلی برای نظامی که گوشهایش را گرفته و ورودی از سمت مردم ندارد، قهر مردم و مشارکت پایین و شکاف بین حاکمیت و مردم، حرفهای لغوی است که هیچ اهمیتی ندارد.
🔹در این شرایط به نظر من اتفاقا حضور مردم پای صندوق و "نه" گفتن به لیستی که نهادهای حاکمیتی و حوزویان ارتودوکس کلیسایی مسلک، از آن حمایت کرده اند، بیشتر بازی اقتدارگرایان را به هم میزند. و کنش سیاسی و اجتماعی موثر تری است.
من انگیزه کمی برای شرکت در انتخابات داشتم تا اینکه این حمایتها را دیدم و با خودم گفتم اگر این لیست موسوم به "وحدت" رای نیاورد و حیثیت کسانی که از آن حمایت کرده اند پیش مردم لکه دار شود، خیر بزرگی برای این انقلاب و راه شهداست.
کتاب "هاشمی بدون رتوش" مصاحبه صادق زیباکلام با مرحوم هاشمی است. زیباکلام در این کتاب خودش در قامت یک تحلیلگر است و گفتگوها مثل مناظره جلو میرود. من دربسیاری از موارد (نه همه موارد) موضع زیباکلام را حرف مردم؛ و موضع مرحوم هاشمی را پاسخهای رسمی نظام میدانم.
ویژگی مرحوم هاشمی در این مصاحبه ها صراحت اوست لذا راحت تر میتوان موضع رسمی نظام را از زبان او فهمید.
در یکجا زیباکلام به انتخابات مجلس هفتم اشاره میکند که مشارکت درتهران زیر ۳۰ درصد بود. او میگوید اینکه اصولگرایان در این انتخابات با رای بسیار پایین برنده شدند مهم نیست.
واساسا اینکه جریان الف برنده شود یا ب، اینقدر مهم نیست که شکاف بین مردم و نظام تا حد زیاد باشد و عیان شود.
مرحوم هاشمی اما گرچه اصولگرا نیست، معتقد است نظام با کمتر از این مشارکت هم سرپا میماند. میگوید در مواقع خطر ما با ۲۰ درصد مردم میتوانیم کارها را پیش ببریم.
🔹این یعنی "در شرایط حساس کنونی" نیز اشکال ندارد مشارکت پایین باشد، مهم این است مجلسی "بله قربانگو" سرکار بیاید. چندسال آینده حتما سالهای سرنوشت سازی خواهد بود و مجلس لااقل نباید مزاحمت برای نظام ایجاد کند!
بطورکلی برای نظامی که گوشهایش را گرفته و ورودی از سمت مردم ندارد، قهر مردم و مشارکت پایین و شکاف بین حاکمیت و مردم، حرفهای لغوی است که هیچ اهمیتی ندارد.
🔹در این شرایط به نظر من اتفاقا حضور مردم پای صندوق و "نه" گفتن به لیستی که نهادهای حاکمیتی و حوزویان ارتودوکس کلیسایی مسلک، از آن حمایت کرده اند، بیشتر بازی اقتدارگرایان را به هم میزند. و کنش سیاسی و اجتماعی موثر تری است.
من انگیزه کمی برای شرکت در انتخابات داشتم تا اینکه این حمایتها را دیدم و با خودم گفتم اگر این لیست موسوم به "وحدت" رای نیاورد و حیثیت کسانی که از آن حمایت کرده اند پیش مردم لکه دار شود، خیر بزرگی برای این انقلاب و راه شهداست.
🔴 "روزگار از هر روز بدتر میبینم"
سال 98 درحالی نفسهای آخرش را میکشد که در استانهای جنوبی ایران، هجوم ملخها و در استانهای شمال غربی، زلزلههای پیاپی را داریم. در چند روزه آینده کارشناسان، بشارت سیل دادهاند! و کل ایران هم درگیر ویروس کروناست. ویروسی که وقتی مردم لایق اطلاع پیدا کردن از آن شدند که مثل سقوط هواپیمای اکراینی دیگر قابل کتمان نبود.
از آبان و آذر و دی پر از حادثه هم چیزی نگویم.
تصویری که از این سال جهنمی و بلکه از این دهه به عنوان عصاره همه آنچه دیدم، در قاب نگاه من برای همیشه حک شد، تصویر همین پیرمرد جوانمرد در مواجهه با این وزیر پرتزویر است.
🔹این تصویر، همه المانهای یک منظره شکوهمند از مواجهه امیری نیازمند و درویشی مستغنی را دارد.
یک طرف، نگاهی مغرور و متفرعن و یک طرف، صدایی ساده و افتاده.
یک طرف، سر تکان دادنهایی به نشانه زبونی و سرسپردگی و یک طرف، رجزگونه نصیحتهایی به نشانه حریت و آزدگی.
یک طرف، ثروت و منصب موقت و اعتباری و یک طرف، دانش و فهم اصیل و واقعی.
یک طرف، ظلم ناشی از بیمسئولیتی و بیکفایتی و یک طرف، مظلومیت و محرومیت ناشی از قناعت.
یک طرف، بالا بودن در عین حقارت و یک طرف، پایین بودن در عین عظمت.
به قول مرحوم قیصر امین پور:
"الهی به زیبایی سادگی!
به والایی اوج افتادگی!
رهایم مکن جز به بند غمت،
اسیرم مکن جز به آزادگی!"
🔷این بار همه این بلایای طبیعی و غیرطبیعی که در کشور هست را من به جای بررسی کارشناسی و علمی، میخواهم به علل ماورا الطبیعی و وعدههای الهی ربط دهم. اما نه به حجاب زنان و گناه مردان.
دوست داشتم جای حوزویان تریبوندار بودم و میرفتم روی منبر و جای حمایت از لیستهای انتخاباتی، خطاب به همه مسئولین میگفتم:
اگر میخواهید زمین و زمان آرام بگیرد و رحمت الهی به این دیار برگردد، بروید و آن پیرمرد (و امثال آن پیرمرد) را پیدا کنید و هرطور که شده راضیاش کنید تا نفریناش را از تاج و تخت شما بردارد. و این آیهها را برای آنها میخواندم که:
..وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا (15) وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا (16) (سوره اسرا)
"و ما تا رسول نفرستیم (و بر خلق اتمام حجّت نکنیم) هرگز کسی را عذاب نخواهیم کرد. (15) و ما چون اهل دیاری را بخواهیم به کیفر گناه هلاک سازیم، پیشوایان و متنعّمان آن شهر را امر کنیم (به طاعت، لیکن) آنها راه فسق (و تبهکاری و ظلم) در آن دیار پیش گیرند. پس آنجا تنبیه و عقاب لزوم خواهد یافت، آن گاه همه را هلاک میسازیم. (16)"
چون آن پیرمرد فرستاده خدا بود و بعد از او حجت بر متنعمان و مسئولین تمام بود...
https://www.tg-me.com/sut_tw/5693
سال 98 درحالی نفسهای آخرش را میکشد که در استانهای جنوبی ایران، هجوم ملخها و در استانهای شمال غربی، زلزلههای پیاپی را داریم. در چند روزه آینده کارشناسان، بشارت سیل دادهاند! و کل ایران هم درگیر ویروس کروناست. ویروسی که وقتی مردم لایق اطلاع پیدا کردن از آن شدند که مثل سقوط هواپیمای اکراینی دیگر قابل کتمان نبود.
از آبان و آذر و دی پر از حادثه هم چیزی نگویم.
تصویری که از این سال جهنمی و بلکه از این دهه به عنوان عصاره همه آنچه دیدم، در قاب نگاه من برای همیشه حک شد، تصویر همین پیرمرد جوانمرد در مواجهه با این وزیر پرتزویر است.
🔹این تصویر، همه المانهای یک منظره شکوهمند از مواجهه امیری نیازمند و درویشی مستغنی را دارد.
یک طرف، نگاهی مغرور و متفرعن و یک طرف، صدایی ساده و افتاده.
یک طرف، سر تکان دادنهایی به نشانه زبونی و سرسپردگی و یک طرف، رجزگونه نصیحتهایی به نشانه حریت و آزدگی.
یک طرف، ثروت و منصب موقت و اعتباری و یک طرف، دانش و فهم اصیل و واقعی.
یک طرف، ظلم ناشی از بیمسئولیتی و بیکفایتی و یک طرف، مظلومیت و محرومیت ناشی از قناعت.
یک طرف، بالا بودن در عین حقارت و یک طرف، پایین بودن در عین عظمت.
به قول مرحوم قیصر امین پور:
"الهی به زیبایی سادگی!
به والایی اوج افتادگی!
رهایم مکن جز به بند غمت،
اسیرم مکن جز به آزادگی!"
🔷این بار همه این بلایای طبیعی و غیرطبیعی که در کشور هست را من به جای بررسی کارشناسی و علمی، میخواهم به علل ماورا الطبیعی و وعدههای الهی ربط دهم. اما نه به حجاب زنان و گناه مردان.
دوست داشتم جای حوزویان تریبوندار بودم و میرفتم روی منبر و جای حمایت از لیستهای انتخاباتی، خطاب به همه مسئولین میگفتم:
اگر میخواهید زمین و زمان آرام بگیرد و رحمت الهی به این دیار برگردد، بروید و آن پیرمرد (و امثال آن پیرمرد) را پیدا کنید و هرطور که شده راضیاش کنید تا نفریناش را از تاج و تخت شما بردارد. و این آیهها را برای آنها میخواندم که:
..وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا (15) وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا (16) (سوره اسرا)
"و ما تا رسول نفرستیم (و بر خلق اتمام حجّت نکنیم) هرگز کسی را عذاب نخواهیم کرد. (15) و ما چون اهل دیاری را بخواهیم به کیفر گناه هلاک سازیم، پیشوایان و متنعّمان آن شهر را امر کنیم (به طاعت، لیکن) آنها راه فسق (و تبهکاری و ظلم) در آن دیار پیش گیرند. پس آنجا تنبیه و عقاب لزوم خواهد یافت، آن گاه همه را هلاک میسازیم. (16)"
چون آن پیرمرد فرستاده خدا بود و بعد از او حجت بر متنعمان و مسئولین تمام بود...
https://www.tg-me.com/sut_tw/5693
Telegram
SUT Twitter
پیرمرد طبسی به حجتی، وزیر کشاورزی میگه یه گوجه فرنگی تو مملکت شده ۷۰۰تومن و این شعرو میخونه :
روزگار را از هر روز بدتر میبینم
این جهان را پر از خوف و خطر میبینم
دختران را همه جنگ است با مادر
پسران را به بدخواه پدر میبینم
خودتون میدونید و مملکتتون، خداحافظ…
روزگار را از هر روز بدتر میبینم
این جهان را پر از خوف و خطر میبینم
دختران را همه جنگ است با مادر
پسران را به بدخواه پدر میبینم
خودتون میدونید و مملکتتون، خداحافظ…
Forwarded from انصاف نیوز
🔺کرونا و بحران الاهیاتی؟
/ در گفتوگو با جواد درویش و حامد قدیری /
پارسا زمانی، انصاف نیوز: «ما این حرم مقدس را دارالشفا میدانیم. دارالشفا یعنی مردم بیان اینجا از امراض روحی و جسمی شفا بگیرند. بنابراین باید اینجا باز باشه. باید با قوت مردم بیایند. البته ما احتیاط رو هم شرط میدانیم. مسائل بهداشتی رو هم رعایت بکنیم». اینها جملات «آیتالله سعیدی» امام جمعهی قم و تولیت حرم حضرت معصومه (س) بعد از ماجرای ویروس کرونا و در واکنش به درخواستهایی مبنی بر بستن مرقدهای متبرکه بود. همین جملات و برخی از سخنان و رفتارهای دیگر کافی بود تا شاهد تازه شدن بحثهای تقابل علم و دین باشیم.
کرونا از شهر قم شروع شد. شهری که وجود حرم حضرت معصومه جوی مذهبی به آن بخشیده است؛ از طرفی قم یکی از پایگاههای مرجعیت شیعه بوده و این وجه شهر قم در سوگیری اذهان در تحلیل وقایع این شهر همیشه مورد توجه قرار میگرفته است. همین که شیوع ویروس کرونا از شهر قم شروع شد، کنایهها و طعنههایی هم در واکنش به آن شکل گرفت. اما آنچه بحث «علم و دین» را در این جریان راه انداخت، از یک طرف نظرات برخی از روحانیون مبنی بر شفابخشی و آنتی باکتریال بودن حرمهای متبرکه و لزوم باز بودن آنها به شکل سابق بود و از طرف دیگر نظرات کارشناسان پزشکی که با ادامهی وضعیت این حرمهای متبرکه به شیوهی فعلی که امکان شیوع بیماری را فراهم میآورد مخالف بودند و آن را کمک به شیوع بیماری و سرایت به دیگران تلقی میکردند. تحلیلهای مختلفی نسبت به این حوادث شکل گرفت و افرادی مانند «محسن حسام مظاهری»، جامعه شناس، در کانال خود به پیگیری این پرونده پرداختند.
ماجرای درگیری و تقابل علم و دین برای خودش دارای سابقه و تاریخچهای است. در ایران چندان شاهد جدی گرفتن این موضوع و مسئله شدن آن نبودهایم و اکنون دنبال دلایل آن هم نیستیم. اما پرسش ما در ماجرای کرونا این است که آیا اکنون با یک بحران الاهیاتی روبرو شدهایم یا به قول حامد قدیری، فیلسوف، ماجرای کرونا سخیفتر از آنست که بحران الاهیاتی قلمداد شود.
برای این منظور به سراغ دکتر حامد قدیری و دکتر جواد درویش رفتهایم و گفتگویی داشتهایم تا پاسخی برای پرسش موجود بیابیم و البته از جایگاه و نقش هر یک از نهاد علم و دین در وضعیت فعلی پرسیدهایم. متن کامل این گفتگوها در ادامه میآید.
جواد درویش رییس پیشین اندیشکدهی مهاجر دانشگاه صنعتی شریف که بهتازگی دکترای خود در فلسفهی علم را از این دانشگاه گرفته است، در گفتگو با انصاف نیوز تقابل علم و دین در ماجرای ویروس کرونا را بررسی کرده است.
از آقای درویش پرسیدیم: «جو غالب بگونهای است که علم بعنوان یک نهاد مقدس در نظر گرفته میشود و این پیش فرض بین افراد وجود دارد که علم مساوی با حقیقت است و از طرف دیگر هم برخوردهای عجیبی که از طرف بعضی روحانیون در ماجرای شیوع ویروس کرونا وجود داشت، زیر سؤال بردن عقلانیت بود. در این فضای دوقطبی چگونه میتوان به دیدگاهی موجه در توضیح این مساله رسید؟ و از طرف دیگر کاربرد دین در چنین مواقعی چیست؟»
درویش سخنش را با تفکیک بین چند موضوع شروع میکند و میگوید: در زمینهی موضوع کرونا بحث تقابل علم و دین نیست. اگر بخواهیم دقیق در اینباره صحبت کنیم چند حوزه را باید از هم تفکیک کنیم.
حوزهی «علم و الهیات»(science& theology) که درمورد تقابل خداباوری با بعضی از «دستاوردهای علمی» است. دستاوردهای علمی هم نه به معنای نظریه بلکه به معنای چیزی است که در جهان بینی علمی جا افتاده است مثلاً بیگ بنگ یا نظریهی تکامل را میخواهیم مقایسه کنیم؛ یعنی یک گزارهی خام نیست بلکه یک «کلان نظریه» است که میخواهیم آن را با بحثی فلسفی که خدا هست یا نیست مقایسه کنیم.
حوزهی دیگر «علم و دین» (science&religion) است که به گزارههای دینی ارتباط پیدا میکند؛ مثلاً آیهای که اشاره دارد به مراحل خلقت عالم در شش روز که این یک گزارهی دینی است نه یک بحث الهیاتی و تئولوژیک. گزارهی دینی ممکن است با یک گزارهی علمی دیگر در تعارض باشد. این قضیه آن قدر فلسفی نیست و در درجهی دوم اهمیت قرار دارد و بحث ریشهدار یا آکادمیکی نیست. چون ادیان مختلف قرائتهای مختلف دارند و آن گزاره میتواند گزارهی استعاری باشد یا خیلی چیزهای دیگر. پس الهیات (theology) از دین (religion) وقتیکه با علم مقایسه میشود مهمتر است. حالا در همین حوزهی علم و دین (science&religion) یک سری بحثها اصلاً بحث علم و دین نیست بلکه بحث علم با نظر یک شخص یا نهاد دینی است.
متن کامل👇
http://www.ensafnews.com/220404/
@ensafnews
/ در گفتوگو با جواد درویش و حامد قدیری /
پارسا زمانی، انصاف نیوز: «ما این حرم مقدس را دارالشفا میدانیم. دارالشفا یعنی مردم بیان اینجا از امراض روحی و جسمی شفا بگیرند. بنابراین باید اینجا باز باشه. باید با قوت مردم بیایند. البته ما احتیاط رو هم شرط میدانیم. مسائل بهداشتی رو هم رعایت بکنیم». اینها جملات «آیتالله سعیدی» امام جمعهی قم و تولیت حرم حضرت معصومه (س) بعد از ماجرای ویروس کرونا و در واکنش به درخواستهایی مبنی بر بستن مرقدهای متبرکه بود. همین جملات و برخی از سخنان و رفتارهای دیگر کافی بود تا شاهد تازه شدن بحثهای تقابل علم و دین باشیم.
کرونا از شهر قم شروع شد. شهری که وجود حرم حضرت معصومه جوی مذهبی به آن بخشیده است؛ از طرفی قم یکی از پایگاههای مرجعیت شیعه بوده و این وجه شهر قم در سوگیری اذهان در تحلیل وقایع این شهر همیشه مورد توجه قرار میگرفته است. همین که شیوع ویروس کرونا از شهر قم شروع شد، کنایهها و طعنههایی هم در واکنش به آن شکل گرفت. اما آنچه بحث «علم و دین» را در این جریان راه انداخت، از یک طرف نظرات برخی از روحانیون مبنی بر شفابخشی و آنتی باکتریال بودن حرمهای متبرکه و لزوم باز بودن آنها به شکل سابق بود و از طرف دیگر نظرات کارشناسان پزشکی که با ادامهی وضعیت این حرمهای متبرکه به شیوهی فعلی که امکان شیوع بیماری را فراهم میآورد مخالف بودند و آن را کمک به شیوع بیماری و سرایت به دیگران تلقی میکردند. تحلیلهای مختلفی نسبت به این حوادث شکل گرفت و افرادی مانند «محسن حسام مظاهری»، جامعه شناس، در کانال خود به پیگیری این پرونده پرداختند.
ماجرای درگیری و تقابل علم و دین برای خودش دارای سابقه و تاریخچهای است. در ایران چندان شاهد جدی گرفتن این موضوع و مسئله شدن آن نبودهایم و اکنون دنبال دلایل آن هم نیستیم. اما پرسش ما در ماجرای کرونا این است که آیا اکنون با یک بحران الاهیاتی روبرو شدهایم یا به قول حامد قدیری، فیلسوف، ماجرای کرونا سخیفتر از آنست که بحران الاهیاتی قلمداد شود.
برای این منظور به سراغ دکتر حامد قدیری و دکتر جواد درویش رفتهایم و گفتگویی داشتهایم تا پاسخی برای پرسش موجود بیابیم و البته از جایگاه و نقش هر یک از نهاد علم و دین در وضعیت فعلی پرسیدهایم. متن کامل این گفتگوها در ادامه میآید.
جواد درویش رییس پیشین اندیشکدهی مهاجر دانشگاه صنعتی شریف که بهتازگی دکترای خود در فلسفهی علم را از این دانشگاه گرفته است، در گفتگو با انصاف نیوز تقابل علم و دین در ماجرای ویروس کرونا را بررسی کرده است.
از آقای درویش پرسیدیم: «جو غالب بگونهای است که علم بعنوان یک نهاد مقدس در نظر گرفته میشود و این پیش فرض بین افراد وجود دارد که علم مساوی با حقیقت است و از طرف دیگر هم برخوردهای عجیبی که از طرف بعضی روحانیون در ماجرای شیوع ویروس کرونا وجود داشت، زیر سؤال بردن عقلانیت بود. در این فضای دوقطبی چگونه میتوان به دیدگاهی موجه در توضیح این مساله رسید؟ و از طرف دیگر کاربرد دین در چنین مواقعی چیست؟»
درویش سخنش را با تفکیک بین چند موضوع شروع میکند و میگوید: در زمینهی موضوع کرونا بحث تقابل علم و دین نیست. اگر بخواهیم دقیق در اینباره صحبت کنیم چند حوزه را باید از هم تفکیک کنیم.
حوزهی «علم و الهیات»(science& theology) که درمورد تقابل خداباوری با بعضی از «دستاوردهای علمی» است. دستاوردهای علمی هم نه به معنای نظریه بلکه به معنای چیزی است که در جهان بینی علمی جا افتاده است مثلاً بیگ بنگ یا نظریهی تکامل را میخواهیم مقایسه کنیم؛ یعنی یک گزارهی خام نیست بلکه یک «کلان نظریه» است که میخواهیم آن را با بحثی فلسفی که خدا هست یا نیست مقایسه کنیم.
حوزهی دیگر «علم و دین» (science&religion) است که به گزارههای دینی ارتباط پیدا میکند؛ مثلاً آیهای که اشاره دارد به مراحل خلقت عالم در شش روز که این یک گزارهی دینی است نه یک بحث الهیاتی و تئولوژیک. گزارهی دینی ممکن است با یک گزارهی علمی دیگر در تعارض باشد. این قضیه آن قدر فلسفی نیست و در درجهی دوم اهمیت قرار دارد و بحث ریشهدار یا آکادمیکی نیست. چون ادیان مختلف قرائتهای مختلف دارند و آن گزاره میتواند گزارهی استعاری باشد یا خیلی چیزهای دیگر. پس الهیات (theology) از دین (religion) وقتیکه با علم مقایسه میشود مهمتر است. حالا در همین حوزهی علم و دین (science&religion) یک سری بحثها اصلاً بحث علم و دین نیست بلکه بحث علم با نظر یک شخص یا نهاد دینی است.
متن کامل👇
http://www.ensafnews.com/220404/
@ensafnews
🔴ویروس کرونا منجر به تقویت باورهای مذهبی میشود یا تضعیف آن؟
جواب جامعه شناختی به این سوال احتمالا "تقویت" باورهاست و جواب فلسفی و الهیاتی به آن "تضعیف" باورها.
بررسی های جامعه شناختی بعد از بلایای طبیعی و انسانی، نشان از افزایش گرایش مردم به دین و باور به تاثیر آن در زندگی خود دارد. موسسه افکار سنجی گالوپ میگوید در امریکا بعد از حملات 11 سپتامبر افراد بیشتری معتقد به تاثیر باورهای دینی در زندگی شخصی خود شده اند. (منبع)
اما همین واقعه سر منشا ایجاد جریان الحاد رادیکال یا الحاد علمی در آمریکا و جهان است. موج جدیدی از گرایش به " مساله شر" (Problem of evil) در مباحث فلسفی، ریشه در همین واقعه دارد که در بیشتر کتابهایی که به این موضوع اختصاص دارد، بیان شده است.
🔹اما مساله چیست؟ در بلایای طبیعی واقعا انسان به پرسشهای بنیادین درمورد صفات خدا مثل "خیر محض بودن" و فاعلیت خدا، برخورد میکند و اگر در باورهای قبلی خود تجدید نظر نکند، لااقل در آنها تردید میکند. اما چرا با این حال، مشاهدات جامعه شناختی نشان از گرایش به دین دارند؟
به نظر من ریشه این موضوع برمیگردد به اینکه جهانبینی دینی در دنیای معاصر دارای یک رقیب قوی به نام "جهانبینی علمی" است. افراد، این دو را در کفه های ترازو در مقابل هم قرار میدهند و در شرایط مختلف یکی را بر دیگری ترجیح میدهند.
در زمان امن و آسایش، جهانبینی علمی به دلیل ایجاد رفاه و داشتن قدرت تبینی فوق العاده نسبت به دنیای طبیعت، برای مردم، جهانبینی مرجح است.
قبلا در این مطلب هم اشاره کرده ام که نتایج پروژه "مدل سازی دینی" دانشگاه بوستون نشان میدهد که تامین نیازهای اولیه انسان و آسایش و رفاه، سرعت رشد سکولاریزم را بیشتر میکند.
اما در شرایطی که نظام طبیعی جهان مختل میشود و انسانی که دل به قدرت جهانبینی علمی قرص کرده بود، احساس بی پناهی میکند، حالا جهانبینی دینی به عنوان رقیب آن، مرجح میشود.
جواب جامعه شناختی به این سوال احتمالا "تقویت" باورهاست و جواب فلسفی و الهیاتی به آن "تضعیف" باورها.
بررسی های جامعه شناختی بعد از بلایای طبیعی و انسانی، نشان از افزایش گرایش مردم به دین و باور به تاثیر آن در زندگی خود دارد. موسسه افکار سنجی گالوپ میگوید در امریکا بعد از حملات 11 سپتامبر افراد بیشتری معتقد به تاثیر باورهای دینی در زندگی شخصی خود شده اند. (منبع)
اما همین واقعه سر منشا ایجاد جریان الحاد رادیکال یا الحاد علمی در آمریکا و جهان است. موج جدیدی از گرایش به " مساله شر" (Problem of evil) در مباحث فلسفی، ریشه در همین واقعه دارد که در بیشتر کتابهایی که به این موضوع اختصاص دارد، بیان شده است.
🔹اما مساله چیست؟ در بلایای طبیعی واقعا انسان به پرسشهای بنیادین درمورد صفات خدا مثل "خیر محض بودن" و فاعلیت خدا، برخورد میکند و اگر در باورهای قبلی خود تجدید نظر نکند، لااقل در آنها تردید میکند. اما چرا با این حال، مشاهدات جامعه شناختی نشان از گرایش به دین دارند؟
به نظر من ریشه این موضوع برمیگردد به اینکه جهانبینی دینی در دنیای معاصر دارای یک رقیب قوی به نام "جهانبینی علمی" است. افراد، این دو را در کفه های ترازو در مقابل هم قرار میدهند و در شرایط مختلف یکی را بر دیگری ترجیح میدهند.
در زمان امن و آسایش، جهانبینی علمی به دلیل ایجاد رفاه و داشتن قدرت تبینی فوق العاده نسبت به دنیای طبیعت، برای مردم، جهانبینی مرجح است.
قبلا در این مطلب هم اشاره کرده ام که نتایج پروژه "مدل سازی دینی" دانشگاه بوستون نشان میدهد که تامین نیازهای اولیه انسان و آسایش و رفاه، سرعت رشد سکولاریزم را بیشتر میکند.
اما در شرایطی که نظام طبیعی جهان مختل میشود و انسانی که دل به قدرت جهانبینی علمی قرص کرده بود، احساس بی پناهی میکند، حالا جهانبینی دینی به عنوان رقیب آن، مرجح میشود.
Gallup.com
Religion Considered Important to 72% of Americans
Seventy-two percent of Americans say religion is important to them, but few think its influence on U.S. life is increasing, and a record-low 46% say it can solve most problems.
Forwarded from کانال رسمی آیت الله حیدری
🔺 در تعارض بین ظواهر نصوص دینی و قطعیّات علوم تجربی، کدام مقدم است؟!
...
#بازنشر
(بخش دوّم)
🔹 پاسخ به یک اشکال
در این جا ممکن است برای عدّه ای این اشکال یا سؤال پیش آید که از یک طرف نمی توان نسبت به نتایج قطعی علوم تجربی که زندگی انسان ها بر آنها استوار گشته بی تفاوت بود، و از سوی دیگر با این مشکل مواجهیم که اگر قرار باشد قطعیات علمی را مورد اتکاء قرار دهیم و بر اساس آنها متون دینی را بفهمیم و احیاناً تأویل کنیم، در این صورت چنانچه پس از مدتی، نظریات علمی ای که در یک بازۀ زمانی خاصّ مسلّم فرض شده اند، ابطال شدند، تکلیف چیست؟!
آیا می توان به نظریاتی که ممکن است پس از مدتی مورد ردّ و ابطال قرار گیرند، اطمینان کرد؟
چه بسا با اتکاء به یک اصل مسلّم و قطعی علمی، به تفسیر یا تأویلی خاصّ از آیات قرآن برسیم، اما پس از مدتی، اصل مذکور ابطال شود و به تَبَع، تفسیر و فهم ما از آیات مورد نظر نیز، از اساس باطل و بی اعتبار شود! در این موارد چه باید کرد؟!
🔸 در پاسخ به اشکال فوق، باید گفت صرف احتمال تغییر یک مبنا در علوم انسانی و تجربی، دلیل بر بی اعتباری آنها نیست؛ چرا که همین مشکل، عیناً در همۀ علوم اسلامی از جمله علم کلام نیز وجود دارد؛ یعنی اختلاف و تغییر در مبانی دانش های مختلف اسلامی، به جهت بشری بودن آنها، یک امر طبیعی و گریزناپذیر است.
کدام عارف و فیلسوف و متکلم و فقیه و اصولی است که بتواند تضمین کند از ابتدای عمر علمی خود تا انتها، هیچ تغییر و تحوّلی در نظام فکری اش ایجاد نشده و نخواهد شد؟!
موارد فراوانی را در تاریخ علوم اسلامی شاهدیم که عالمان دین نظراتشان تغییر کرده است؛ مثلاً فقیهی ابتدا به یک حکم فتوا داده، اما پس از مدتی در اثر تأمّلات و تحقیقات بیشتر، از فتوای قبلی خود عدول کرده و حکم جدیدی داده است.
حال آیا در اینجا می توان گفت به صرف اینکه در علوم اسلامی هم ممکن است برخی از آراء و مبانی دستخوش تغییر و تحوّل و حتی ابطال شوند، پس از اساس نمی توان به دستاوردهای این علوم اعتماد کرد؟! خیر.
👈 بنابراین به نظر می رسد راه حلّ مسألۀ مورد بحث آن است که ملاک یک فقیه، متکلم یا مفسّر در مواجهه با ظواهر متون نقلیِ ناظر به علوم تجربی، باید عمل به قطعِ حاصل آمده از این علوم در همان زمان باشد. اگر مبنای مذکور تغییر نکرد که هیچ، و اما چنانچه روزی ابطال شد، فقیه و متکلم باید ببیند نظریۀ صحیح یقینیِ جایگزین، در همان زمان چیست و همان را بپذیرد. قطع عالمان دین، برایشان حجّت است، و خداوند هم از ایشان فراتر از توانشان انتظار ندارد. 👉
❇️ نتیجه آنکه: فقیه و مفسر و متکلم، وظیفه دارند در هر زمان با توجه به ظرفیت فکری خود و پیشرفت های علمی زمان خویش، به هر آنچه که قطع پیدا کردند صحیح است عمل کنند، و همان را مبنای فهم و تفسیر و تأویل متون دینی قرار دهند و بیش از این تکلیفی متوجه آنان نیست.
🔗 http://alhaydari.com/fa/2019/08/9038/
✅ https://eitaa.com/alhaydari
✅ @alhaydarii_fa
...
#بازنشر
(بخش دوّم)
🔹 پاسخ به یک اشکال
در این جا ممکن است برای عدّه ای این اشکال یا سؤال پیش آید که از یک طرف نمی توان نسبت به نتایج قطعی علوم تجربی که زندگی انسان ها بر آنها استوار گشته بی تفاوت بود، و از سوی دیگر با این مشکل مواجهیم که اگر قرار باشد قطعیات علمی را مورد اتکاء قرار دهیم و بر اساس آنها متون دینی را بفهمیم و احیاناً تأویل کنیم، در این صورت چنانچه پس از مدتی، نظریات علمی ای که در یک بازۀ زمانی خاصّ مسلّم فرض شده اند، ابطال شدند، تکلیف چیست؟!
آیا می توان به نظریاتی که ممکن است پس از مدتی مورد ردّ و ابطال قرار گیرند، اطمینان کرد؟
چه بسا با اتکاء به یک اصل مسلّم و قطعی علمی، به تفسیر یا تأویلی خاصّ از آیات قرآن برسیم، اما پس از مدتی، اصل مذکور ابطال شود و به تَبَع، تفسیر و فهم ما از آیات مورد نظر نیز، از اساس باطل و بی اعتبار شود! در این موارد چه باید کرد؟!
🔸 در پاسخ به اشکال فوق، باید گفت صرف احتمال تغییر یک مبنا در علوم انسانی و تجربی، دلیل بر بی اعتباری آنها نیست؛ چرا که همین مشکل، عیناً در همۀ علوم اسلامی از جمله علم کلام نیز وجود دارد؛ یعنی اختلاف و تغییر در مبانی دانش های مختلف اسلامی، به جهت بشری بودن آنها، یک امر طبیعی و گریزناپذیر است.
کدام عارف و فیلسوف و متکلم و فقیه و اصولی است که بتواند تضمین کند از ابتدای عمر علمی خود تا انتها، هیچ تغییر و تحوّلی در نظام فکری اش ایجاد نشده و نخواهد شد؟!
موارد فراوانی را در تاریخ علوم اسلامی شاهدیم که عالمان دین نظراتشان تغییر کرده است؛ مثلاً فقیهی ابتدا به یک حکم فتوا داده، اما پس از مدتی در اثر تأمّلات و تحقیقات بیشتر، از فتوای قبلی خود عدول کرده و حکم جدیدی داده است.
حال آیا در اینجا می توان گفت به صرف اینکه در علوم اسلامی هم ممکن است برخی از آراء و مبانی دستخوش تغییر و تحوّل و حتی ابطال شوند، پس از اساس نمی توان به دستاوردهای این علوم اعتماد کرد؟! خیر.
👈 بنابراین به نظر می رسد راه حلّ مسألۀ مورد بحث آن است که ملاک یک فقیه، متکلم یا مفسّر در مواجهه با ظواهر متون نقلیِ ناظر به علوم تجربی، باید عمل به قطعِ حاصل آمده از این علوم در همان زمان باشد. اگر مبنای مذکور تغییر نکرد که هیچ، و اما چنانچه روزی ابطال شد، فقیه و متکلم باید ببیند نظریۀ صحیح یقینیِ جایگزین، در همان زمان چیست و همان را بپذیرد. قطع عالمان دین، برایشان حجّت است، و خداوند هم از ایشان فراتر از توانشان انتظار ندارد. 👉
❇️ نتیجه آنکه: فقیه و مفسر و متکلم، وظیفه دارند در هر زمان با توجه به ظرفیت فکری خود و پیشرفت های علمی زمان خویش، به هر آنچه که قطع پیدا کردند صحیح است عمل کنند، و همان را مبنای فهم و تفسیر و تأویل متون دینی قرار دهند و بیش از این تکلیفی متوجه آنان نیست.
🔗 http://alhaydari.com/fa/2019/08/9038/
✅ https://eitaa.com/alhaydari
✅ @alhaydarii_fa
🔹جهانِ بیثبات
ویکیپدیا صفحات مجزایی مانند لینک زیر درست کرده که تاثیر کرونا را بطور خاص بر آموزش، سیاست، اقتصاد، دین، سینما، ورزش، ناوگان هوایی و علم و فناوری، در کل جهان بررسی کرده است.
یک نگاه کردم سرم سوت کشید!
درجهانِ با ثباتی که هرکدام از ما براساس یکنواختی آن هزاران برنامه ریخته بودیم، الان فقط باید تا زمان نامعلومی منتظر بمانیم تا دوباره همه چیز درست شود که شاید دیگر هیچوقت هم نشود...
به قول حافظ
فی الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر
کاین کارخانهایست که تغییر میکنند
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Impact_of_the_2019%E2%80%9320_coronavirus_pandemic_on_religion
ویکیپدیا صفحات مجزایی مانند لینک زیر درست کرده که تاثیر کرونا را بطور خاص بر آموزش، سیاست، اقتصاد، دین، سینما، ورزش، ناوگان هوایی و علم و فناوری، در کل جهان بررسی کرده است.
یک نگاه کردم سرم سوت کشید!
درجهانِ با ثباتی که هرکدام از ما براساس یکنواختی آن هزاران برنامه ریخته بودیم، الان فقط باید تا زمان نامعلومی منتظر بمانیم تا دوباره همه چیز درست شود که شاید دیگر هیچوقت هم نشود...
به قول حافظ
فی الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر
کاین کارخانهایست که تغییر میکنند
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Impact_of_the_2019%E2%80%9320_coronavirus_pandemic_on_religion
Wikipedia
Impact of the COVID-19 pandemic on religion
The COVID-19 pandemic has impacted religion in various ways, including the cancellation of the worship services of various faiths, the closure of Sunday Schools, as well as the cancellation of pilgrimages surrounding observances and festivals. Many churches…
Forwarded from اندیشکده راهبردی مهاجر
#میزگرد_آنلاین
✅ الهیات پساکرونایی
❓ آیا کرونا دین را در ایران تضعیف میکند؟
با حضور
👤 محمدحسین بادامچی(دکتری جامعهشناسی و مدیر اندیشکده مهاجر)
👤 جواد درویش(دانشجوی دکتری فلسفه علم و پژوهشگر اندیشکده مهاجر)
👤 محمد حسین بنا(سطح ۳ حوزه علمیه و پژوهشگر اندیشکده مهاجر)
👤 نیما نریمانی(دانشجوی دکتری فلسفه دین و پژوهشگر اندیشکده مهاجر
📅 پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۹؛ ساعت ۱۹
❗️ این میزگرد در کلاس مجازی به آدرس زیر برگزار میگردد:
📎 B2n.ir/covidreligion
❕ خواهشمند است پس از ورود به لینک بالا در تاریخ برگزاری، گزینهی مهمان را انتخاب کرده و پس از وارد کردن مشخصات، وارد کلاس مجازی شوید.
————————
🆔: @mohajer_thinktank
✅ الهیات پساکرونایی
❓ آیا کرونا دین را در ایران تضعیف میکند؟
با حضور
👤 محمدحسین بادامچی(دکتری جامعهشناسی و مدیر اندیشکده مهاجر)
👤 جواد درویش(دانشجوی دکتری فلسفه علم و پژوهشگر اندیشکده مهاجر)
👤 محمد حسین بنا(سطح ۳ حوزه علمیه و پژوهشگر اندیشکده مهاجر)
👤 نیما نریمانی(دانشجوی دکتری فلسفه دین و پژوهشگر اندیشکده مهاجر
📅 پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۹؛ ساعت ۱۹
❗️ این میزگرد در کلاس مجازی به آدرس زیر برگزار میگردد:
📎 B2n.ir/covidreligion
❕ خواهشمند است پس از ورود به لینک بالا در تاریخ برگزاری، گزینهی مهمان را انتخاب کرده و پس از وارد کردن مشخصات، وارد کلاس مجازی شوید.
————————
🆔: @mohajer_thinktank
وادی|جواد درویش
#میزگرد_آنلاین ✅ الهیات پساکرونایی ❓ آیا کرونا دین را در ایران تضعیف میکند؟ با حضور 👤 محمدحسین بادامچی(دکتری جامعهشناسی و مدیر اندیشکده مهاجر) 👤 جواد درویش(دانشجوی دکتری فلسفه علم و پژوهشگر اندیشکده مهاجر) 👤 محمد حسین بنا(سطح ۳ حوزه علمیه و پژوهشگر اندیشکده…
چکیده
ارائه من شامل دو مقدمه و سه سرفصل اصلی است:
مقدمه اول: کرونا یک موضوع اصیل در حیطه علم و دین نیست و با صرفنظر از پروپاگاندای رسانه ای در روزهای اولیه شیوع آن در ایران و کره، کسی هم از این منظر به آن نگاه نمیکند.
مقدمه دوم: کرونا یک مساله منطقه ای و ملی نیست و نمیتوان آن را به شیوه داخلی فهم کرد. عقلانیت جمعی بشر هر تصمیمی بگیرد، کشورهای مختلف به حکم تبعیت از عقل باید از آن پیروی کنند و این ربطی به حاکمیت دینی و سکولار ندارد.
🔹اما اپیدمی کرونا قطعا روی دین (از جهتی معرفتی) تاثیرگذار است. این تاثیر را فقط میتوان به روش تحلیلی توضیح داد ولی پیش بینی قطعی درمورد تاثیر مثبت و منفی در دین باوری، باتوجه به ماهیت شبه آشوبناک آن، محال است. همانطور که درمورد تاثیرات بنیادین بر سیاست، فرهنگ، اقتصاد و...، نمیتوان پیش بینی قطعی کرد.
1⃣تاثیر کرونا در تضعیف باورهای دینی:
کرونا مساله شرور را به ذهن متبادر میکند ولی درمورد آن نباید شتابزده قضاوت کرد و آن را با وقایعی مثل زلزله شهر لیسبون که دفعتا و در یک منطقه کوچک حدود 100 هزار نفر قربانی گرفت، مقایسه کرد.
همچنین کرونا برای باور دینی مردم عادی که بخش مهمی از کنش دینی آنها در زیارتگاه ها و مراسم مذهبی است، میتواند چالش زا باشد.
2⃣ تاثیر کرونا در تقویت باورهای دینی:
کرونا پدیده ای است که علم و سرمایه مادی بشر را لااقل تا الان به زانو درآورده. کاهش شدید شاخص های بورس، تعطیلی مراکز علمی و صنعتی و... و در مقابل، تسلیم دانشمندان و پزشکان، انسان ها را به دیدگاه های رقیب طبیعت گرایی و اومانیسم، که مهمترین آنها جهان بینی دینی است، سوق میدهد.
میتوان با استفاده از آموزه های علوم شناختی، ابزارهای شناختی انسان در شرایط مبهم و رازآلود که به عوامل قصدمند رهنمون میشوند را دلیلی بر سوق دادن انسان ها به قدرت های متعالی در این شرایط دانست.
آمار و ارقام در شرایط مشابه هم نشان از افزایش گرایش به دین دارد.
3⃣تاثیر کرونا در اصلاح باورهای دینی:
کرونا ممکن است شر باشد و ممکن است از منظری دیگر، رحمت الهی باشد. ولی لااقل کرونا میتواند تصویر فانتزی که خداوند برای انسان فقط رفاه مادی فراهم کرده یا بدون امتحان با سختی ها و رنج ها رها میکند، که مقابل تصویر قرآنی از خداست، به چالش بکشد.
همچنین با قرنطینه و دوری از مناسک، دوران کرونایی میتواند ابعاد معرفتی و معنوی دین که در زندگی اکثر مومنین گم شده و مغفول بود را دوباره یادآوری کند. و جایگاه مناسک را در کل منظومه دینی بهتر یادآوری کند.
همچنین کرونا میتواند بسیاری از تصورات خام درمورد روشهای طب سنتی یا روایات غیرمعتبر درمورد امنیت برخی شهرها یا اماکن مذهبی را اصلاح کند.
ارائه من شامل دو مقدمه و سه سرفصل اصلی است:
مقدمه اول: کرونا یک موضوع اصیل در حیطه علم و دین نیست و با صرفنظر از پروپاگاندای رسانه ای در روزهای اولیه شیوع آن در ایران و کره، کسی هم از این منظر به آن نگاه نمیکند.
مقدمه دوم: کرونا یک مساله منطقه ای و ملی نیست و نمیتوان آن را به شیوه داخلی فهم کرد. عقلانیت جمعی بشر هر تصمیمی بگیرد، کشورهای مختلف به حکم تبعیت از عقل باید از آن پیروی کنند و این ربطی به حاکمیت دینی و سکولار ندارد.
🔹اما اپیدمی کرونا قطعا روی دین (از جهتی معرفتی) تاثیرگذار است. این تاثیر را فقط میتوان به روش تحلیلی توضیح داد ولی پیش بینی قطعی درمورد تاثیر مثبت و منفی در دین باوری، باتوجه به ماهیت شبه آشوبناک آن، محال است. همانطور که درمورد تاثیرات بنیادین بر سیاست، فرهنگ، اقتصاد و...، نمیتوان پیش بینی قطعی کرد.
1⃣تاثیر کرونا در تضعیف باورهای دینی:
کرونا مساله شرور را به ذهن متبادر میکند ولی درمورد آن نباید شتابزده قضاوت کرد و آن را با وقایعی مثل زلزله شهر لیسبون که دفعتا و در یک منطقه کوچک حدود 100 هزار نفر قربانی گرفت، مقایسه کرد.
همچنین کرونا برای باور دینی مردم عادی که بخش مهمی از کنش دینی آنها در زیارتگاه ها و مراسم مذهبی است، میتواند چالش زا باشد.
2⃣ تاثیر کرونا در تقویت باورهای دینی:
کرونا پدیده ای است که علم و سرمایه مادی بشر را لااقل تا الان به زانو درآورده. کاهش شدید شاخص های بورس، تعطیلی مراکز علمی و صنعتی و... و در مقابل، تسلیم دانشمندان و پزشکان، انسان ها را به دیدگاه های رقیب طبیعت گرایی و اومانیسم، که مهمترین آنها جهان بینی دینی است، سوق میدهد.
میتوان با استفاده از آموزه های علوم شناختی، ابزارهای شناختی انسان در شرایط مبهم و رازآلود که به عوامل قصدمند رهنمون میشوند را دلیلی بر سوق دادن انسان ها به قدرت های متعالی در این شرایط دانست.
آمار و ارقام در شرایط مشابه هم نشان از افزایش گرایش به دین دارد.
3⃣تاثیر کرونا در اصلاح باورهای دینی:
کرونا ممکن است شر باشد و ممکن است از منظری دیگر، رحمت الهی باشد. ولی لااقل کرونا میتواند تصویر فانتزی که خداوند برای انسان فقط رفاه مادی فراهم کرده یا بدون امتحان با سختی ها و رنج ها رها میکند، که مقابل تصویر قرآنی از خداست، به چالش بکشد.
همچنین با قرنطینه و دوری از مناسک، دوران کرونایی میتواند ابعاد معرفتی و معنوی دین که در زندگی اکثر مومنین گم شده و مغفول بود را دوباره یادآوری کند. و جایگاه مناسک را در کل منظومه دینی بهتر یادآوری کند.
همچنین کرونا میتواند بسیاری از تصورات خام درمورد روشهای طب سنتی یا روایات غیرمعتبر درمورد امنیت برخی شهرها یا اماکن مذهبی را اصلاح کند.
Forwarded from ISPA مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران
🔴 نتایج نظرسنجی مرکز تحقیقات #پیو نشان داد: بیشتر امریکایی ها بیان کردند، شیوع ویروس #کرونا بر رفتارهای مذهبی آنها تأثیر گذاشته است
🔷 جدیدترین نتایج #نظرسنجی مرکز تحقیقات پیو نشان می دهد، ویروس کرونا بر رفتارهای مذهبی #آمریکایی_ها تأثیر گذاشته است. یافته ها نشان می دهد، بیش از نیمی از بزرگسالان ایالات متحده (55٪) اظهار داشتند، جهت پایان شیوع ویروس کرونا دعا کردند. این عدد برای مسیحیان 73 درصد و برای یهودیان 35 درصد است. 86 درصد از کسانی که گفتند برای خاتمه شیوع کرونا دعا کردند، این کار را به صورت روزانه انجام داده اند.
🔷 زنان (65%) بیشتر از مردان (44%)، سیاهپوستان امریکایی با 66 درصد بیشتر از سفیدپوستان با 53 درصد و کسانی که به لحاظ سیاسی خود را به جمهوری خواهان نزدیک می دانند (64%) نسبت به کسانی که خود را #دموکرات می دانند (46%)، برای حل بحران شیوع ویروس کرونا دعا کردند. با افزایش سن پاسخگویان میزان دعا برای توقف شیوع کرونا نیز بیشتر می شود. 67 درصد افراد بالای 65 سال گفتند که برای پایان ویروس کرونا دعا کردند. این درحالی است که این رقم برای افراد جوان (29- 18 سال) 35 درصد است.
🔷 59 درصد از کسانی که در نظرسنجی های قبلی مرکز تحقیقات پیو گفتند در ماه حداقل یک یا دو بار در مراسم های #مذهبی شرکت می کنند، حضور خود در مراسم ها و تجمعات مذهبی را به دلیل شیوع ویروس کرونا کاهش داده اند. این بدین معنا نیست که به طور کامل از عبادت جمعی دور شده باشند. 57 درصد از افراد گفتند که مراسم های مذهبی را از طریق #تلویزیون یا به صورت #آنلاین دنبال کرده اند.
🔷 نظرسنجی حاضر توسط مرکز تحقیقات پیو و به کمک گروه #پانل پیو در تاریخ 19 تا 24 مارس 2020 (1 تا 5 فروردین 1399) با مشارکت 11537 نفر از اعضای گروه پانل اجرا شده است.
ترجمه: ابراهیم شیرعلی
http://ispa.ir/Default/Details/fa/2173
📲با ما در ارتباط باشید
| اینستاگرام | توئیتر | سایت
مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا)
🆔 @ispa_polling
🔴 نتایج نظرسنجی مرکز تحقیقات #پیو نشان داد: بیشتر امریکایی ها بیان کردند، شیوع ویروس #کرونا بر رفتارهای مذهبی آنها تأثیر گذاشته است
🔷 جدیدترین نتایج #نظرسنجی مرکز تحقیقات پیو نشان می دهد، ویروس کرونا بر رفتارهای مذهبی #آمریکایی_ها تأثیر گذاشته است. یافته ها نشان می دهد، بیش از نیمی از بزرگسالان ایالات متحده (55٪) اظهار داشتند، جهت پایان شیوع ویروس کرونا دعا کردند. این عدد برای مسیحیان 73 درصد و برای یهودیان 35 درصد است. 86 درصد از کسانی که گفتند برای خاتمه شیوع کرونا دعا کردند، این کار را به صورت روزانه انجام داده اند.
🔷 زنان (65%) بیشتر از مردان (44%)، سیاهپوستان امریکایی با 66 درصد بیشتر از سفیدپوستان با 53 درصد و کسانی که به لحاظ سیاسی خود را به جمهوری خواهان نزدیک می دانند (64%) نسبت به کسانی که خود را #دموکرات می دانند (46%)، برای حل بحران شیوع ویروس کرونا دعا کردند. با افزایش سن پاسخگویان میزان دعا برای توقف شیوع کرونا نیز بیشتر می شود. 67 درصد افراد بالای 65 سال گفتند که برای پایان ویروس کرونا دعا کردند. این درحالی است که این رقم برای افراد جوان (29- 18 سال) 35 درصد است.
🔷 59 درصد از کسانی که در نظرسنجی های قبلی مرکز تحقیقات پیو گفتند در ماه حداقل یک یا دو بار در مراسم های #مذهبی شرکت می کنند، حضور خود در مراسم ها و تجمعات مذهبی را به دلیل شیوع ویروس کرونا کاهش داده اند. این بدین معنا نیست که به طور کامل از عبادت جمعی دور شده باشند. 57 درصد از افراد گفتند که مراسم های مذهبی را از طریق #تلویزیون یا به صورت #آنلاین دنبال کرده اند.
🔷 نظرسنجی حاضر توسط مرکز تحقیقات پیو و به کمک گروه #پانل پیو در تاریخ 19 تا 24 مارس 2020 (1 تا 5 فروردین 1399) با مشارکت 11537 نفر از اعضای گروه پانل اجرا شده است.
ترجمه: ابراهیم شیرعلی
http://ispa.ir/Default/Details/fa/2173
📲با ما در ارتباط باشید
| اینستاگرام | توئیتر | سایت
مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا)
🆔 @ispa_polling
Telegram
attach 📎
🔴سوالاتی از جریان ولایتگرا و یک هشدار
فایل مناظره بین آقای دخانچی و مهدیان درمورد تقابل عدالتگرایی و ولایتگرایی را شنیدم و به نظرم حاوی نکات خوبی بود. اما من به دو دلیل بحث فکری و نظری با جریان ولایتگرا را بیثمر میدانم:
قبل از ورود به بحث بگویم که من ولایتگرایی را در این نظام یک جریان کوچک و محدود با امکانات نامحدود میشناسم. پس منظور از این جریان، هرکس که معتقد به نظام و ولایت فقیه باشد، نیست. در انتهای مطلب بهتر مشخص میشود منظور چه کسانی هستند.
1️⃣ دلیل اولم این است که مبنای معرفتشناختی این جریان، "شرعی" (در مقابل عقلی) است. در فضای اسلامی به جریانی در اهل سنت نزدیک هستند که حسن و قبح را شرعی میدانند؛ و در معرفتشناسی غربی به جریانی نزدیکاند که بنای معرفت و معیار صدق را بر گزارههای پایه اثباتناپذیرِ غیرقابل خدشه میگذارند.
در عالم اسلام جریان شیعه را که مقابل این جریان است، "عدلیه" مینامند. "عدل" در اینجا بیش از اینکه یک مفهوم اقتصادی باشد، یک مفهوم معرفتشناسی است. به معنای این است که شیعه باور دارد حسن و قبح ذاتی و عقلی است. به همین دلیل "عقل" جز منابع اجتهادی شیعه است و به همین دلیل "عدل" جز اصول دین و اعتقادات در شیعه است.
برخی متفکران نواندیش اهل سنت مثل فضل الرحمن وقتی که درمورد دلایل افول علم در اسلام بحث میکنند، میگویند جریان عقلگرایی بعد از شافعی و حنفی و حنبلی، در بخش عمدهای از عالم اسلام از بین رفت و فقط در میان شیعیان ادامه پیدا کرد.
حسن و قبح ذاتی و "عدل" به شیعه اجازه میدهد در مورد همه چیز عقلانی فکر کند، در آن تردید کند، زیرسوال ببرد و بعد بنای مجددی را بسازد. و البته لازمه آن مطالعه گسترده و عمیق در منابع مختلف است.
آقای مهدیان در این مناظره مضمون مثال معروف "تخت پروکروستس" که مربوط به افسانههای یونان است را به عنوان مثالی از کلام "مقام معظم رهبری" نقل میکند. مهم این نیست که ایشان با این مثال در منابع ادبیات و فلسفه آشنا نیست. مهم این است که هر اندیشه و تفکری اگر از مجرای کلام مقام معظم رهبری نگذرد، نه تنها صادق نیست، که شایسته مطالعه نیست. مثل عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نهم که از او پرسیده بودند فیلم خوب از نظر شما چه ویژگی دارد؟ و او گفته بود فیلمی که مقام معظم رهبری میپسندند!
پس وقتی از اول قرار نیست حرفی که گفته میشود، به دلیل یک سری گزارههای پایه و یکسری منابع مطالعاتی محدود، درست شنیده شود، بحث و مناظره بیفایده است.
2️⃣ دلیل دوم و مهمتر این است که باید به جای بحث نظری از این جریان که بخش مهمی از بدنه اجرایی کشور را دراختیار دارد، سوال عملی کرد.
دوسه سال پیش که آقای روحانی گفته بود: "نمیشود مردم را با شلاق به بهشت برد" آقای رحیمپور جواب داده بود که "به آقای روحانی بگویید هرچه شما میگویید درست، حالا بفرمایید وعده بهبود اقتصادی در 100 روز چه شد؟ تورم چه شد؟ و..."
همین مواجهه را الان باید با جریان ولایتگرا داشت. این جریان نهادها و مراکز بسیاری را در اختیار دارد. باید قبل از هر بحثی از آنها خواست به این سه سوال درمورد نهادهایی که اشاره میشود، پاسخ دهند:
1- چقدر بودجه در اختیار دارید؟
2- با این بودجه در این مدت چه کردهاید؟
3- کاری که کردهاید چه اثری بر اخلاق، فرهنگ و باورهای دینی مردم داشته است؟
(من فعلا فقط به نهادهای فرهنگی که بیشتر اطلاع دارم اشاره میکنم. به نهادهای متعدد اقتصادی، علمی و صنعتی هم اهلش بپردازند)
- سازمان تبلیغات اسلامی که در دو سال اخیر بطور کامل دست این جریان بوده است.
- سازمان عظیم سینمایی اوج که فیلمها و کارگردانان زیادی را در این چندسال خریداری کرده است.
- بخش مدیریتی کلان صدا و سیما و همچنین، سه شبکه افق، پویا و شبکه 3
- حوزه دانشجویی شریف و ساختمانها و مراکز متعدد و رو به فزونی اطراف این دانشگاه که بیش از 10 سال است در اختیار این جریان است.
- امپراطوری رسانهای و سایتهای زنجیرهای مثل فارس، نسیم، تسنیم، مشرق و..
- شبکه گسترده مبلغانی که در انتخابات اخیر نیز از لیست ائتلاف اصولگرایان حمایت کردند و در تحقق حماسه 26 درصدی تهران سهیم بودند! مهمترین آنها آقایان پناهیان، قاسمیان، حامد کاشانی و رائفی پور هستند.
- جریانی فکری در بخشهایی از بسیج و سپاه که پروژههای متعدد با بودجههای کلان حول موضوع اندیشههای مقام معظم رهبری تعریف کردهاند. بخش زیادی از پروژههای کسری خدمت نظام وظیفه و خدمت نخبگان شامل این پروژههاست.
- یک دوره آموزشی و اردویی موسوم به "اسلام ناب" که بر مبنای اندیشههای امام و رهبری است و با امکانات و بودجه زیادی برای دانشجویان کشور برگزار میشود.
به نظرم تا این نهادها به آن سه سوال پاسخ ندهند، بحث نظری صرفا مفری است برای نپرداختن به فاجعه بزرگی که توسط این گروه کوچک در حال وقوع است.
https://www.tg-me.com/miladdokhanchi/640
فایل مناظره بین آقای دخانچی و مهدیان درمورد تقابل عدالتگرایی و ولایتگرایی را شنیدم و به نظرم حاوی نکات خوبی بود. اما من به دو دلیل بحث فکری و نظری با جریان ولایتگرا را بیثمر میدانم:
قبل از ورود به بحث بگویم که من ولایتگرایی را در این نظام یک جریان کوچک و محدود با امکانات نامحدود میشناسم. پس منظور از این جریان، هرکس که معتقد به نظام و ولایت فقیه باشد، نیست. در انتهای مطلب بهتر مشخص میشود منظور چه کسانی هستند.
1️⃣ دلیل اولم این است که مبنای معرفتشناختی این جریان، "شرعی" (در مقابل عقلی) است. در فضای اسلامی به جریانی در اهل سنت نزدیک هستند که حسن و قبح را شرعی میدانند؛ و در معرفتشناسی غربی به جریانی نزدیکاند که بنای معرفت و معیار صدق را بر گزارههای پایه اثباتناپذیرِ غیرقابل خدشه میگذارند.
در عالم اسلام جریان شیعه را که مقابل این جریان است، "عدلیه" مینامند. "عدل" در اینجا بیش از اینکه یک مفهوم اقتصادی باشد، یک مفهوم معرفتشناسی است. به معنای این است که شیعه باور دارد حسن و قبح ذاتی و عقلی است. به همین دلیل "عقل" جز منابع اجتهادی شیعه است و به همین دلیل "عدل" جز اصول دین و اعتقادات در شیعه است.
برخی متفکران نواندیش اهل سنت مثل فضل الرحمن وقتی که درمورد دلایل افول علم در اسلام بحث میکنند، میگویند جریان عقلگرایی بعد از شافعی و حنفی و حنبلی، در بخش عمدهای از عالم اسلام از بین رفت و فقط در میان شیعیان ادامه پیدا کرد.
حسن و قبح ذاتی و "عدل" به شیعه اجازه میدهد در مورد همه چیز عقلانی فکر کند، در آن تردید کند، زیرسوال ببرد و بعد بنای مجددی را بسازد. و البته لازمه آن مطالعه گسترده و عمیق در منابع مختلف است.
آقای مهدیان در این مناظره مضمون مثال معروف "تخت پروکروستس" که مربوط به افسانههای یونان است را به عنوان مثالی از کلام "مقام معظم رهبری" نقل میکند. مهم این نیست که ایشان با این مثال در منابع ادبیات و فلسفه آشنا نیست. مهم این است که هر اندیشه و تفکری اگر از مجرای کلام مقام معظم رهبری نگذرد، نه تنها صادق نیست، که شایسته مطالعه نیست. مثل عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نهم که از او پرسیده بودند فیلم خوب از نظر شما چه ویژگی دارد؟ و او گفته بود فیلمی که مقام معظم رهبری میپسندند!
پس وقتی از اول قرار نیست حرفی که گفته میشود، به دلیل یک سری گزارههای پایه و یکسری منابع مطالعاتی محدود، درست شنیده شود، بحث و مناظره بیفایده است.
2️⃣ دلیل دوم و مهمتر این است که باید به جای بحث نظری از این جریان که بخش مهمی از بدنه اجرایی کشور را دراختیار دارد، سوال عملی کرد.
دوسه سال پیش که آقای روحانی گفته بود: "نمیشود مردم را با شلاق به بهشت برد" آقای رحیمپور جواب داده بود که "به آقای روحانی بگویید هرچه شما میگویید درست، حالا بفرمایید وعده بهبود اقتصادی در 100 روز چه شد؟ تورم چه شد؟ و..."
همین مواجهه را الان باید با جریان ولایتگرا داشت. این جریان نهادها و مراکز بسیاری را در اختیار دارد. باید قبل از هر بحثی از آنها خواست به این سه سوال درمورد نهادهایی که اشاره میشود، پاسخ دهند:
1- چقدر بودجه در اختیار دارید؟
2- با این بودجه در این مدت چه کردهاید؟
3- کاری که کردهاید چه اثری بر اخلاق، فرهنگ و باورهای دینی مردم داشته است؟
(من فعلا فقط به نهادهای فرهنگی که بیشتر اطلاع دارم اشاره میکنم. به نهادهای متعدد اقتصادی، علمی و صنعتی هم اهلش بپردازند)
- سازمان تبلیغات اسلامی که در دو سال اخیر بطور کامل دست این جریان بوده است.
- سازمان عظیم سینمایی اوج که فیلمها و کارگردانان زیادی را در این چندسال خریداری کرده است.
- بخش مدیریتی کلان صدا و سیما و همچنین، سه شبکه افق، پویا و شبکه 3
- حوزه دانشجویی شریف و ساختمانها و مراکز متعدد و رو به فزونی اطراف این دانشگاه که بیش از 10 سال است در اختیار این جریان است.
- امپراطوری رسانهای و سایتهای زنجیرهای مثل فارس، نسیم، تسنیم، مشرق و..
- شبکه گسترده مبلغانی که در انتخابات اخیر نیز از لیست ائتلاف اصولگرایان حمایت کردند و در تحقق حماسه 26 درصدی تهران سهیم بودند! مهمترین آنها آقایان پناهیان، قاسمیان، حامد کاشانی و رائفی پور هستند.
- جریانی فکری در بخشهایی از بسیج و سپاه که پروژههای متعدد با بودجههای کلان حول موضوع اندیشههای مقام معظم رهبری تعریف کردهاند. بخش زیادی از پروژههای کسری خدمت نظام وظیفه و خدمت نخبگان شامل این پروژههاست.
- یک دوره آموزشی و اردویی موسوم به "اسلام ناب" که بر مبنای اندیشههای امام و رهبری است و با امکانات و بودجه زیادی برای دانشجویان کشور برگزار میشود.
به نظرم تا این نهادها به آن سه سوال پاسخ ندهند، بحث نظری صرفا مفری است برای نپرداختن به فاجعه بزرگی که توسط این گروه کوچک در حال وقوع است.
https://www.tg-me.com/miladdokhanchi/640
Telegram
ميلاد دخانچی
صوت مناظره میلاد دخانچی و علی مهدیان که به همت بسیج دانشجویی دانشگاه شریف برگزار شد. از منظر دخانچی این صوت، مناظره دو شخص نیست بلکه مناظره دو گفتمان است: گفتمان چپ نو مسلمان و راست جدید.
@miladdokhanchi
@miladdokhanchi
🔴 ما محکوم به فنا نیستیم
امروز بعد از 14 سال درس دانشگاهی، فارغ التحصیل شدم. فارغ التحصیل از یک رشته بیخود! با یک رساله بیفایده!
تنها فایدهاش، احساس خرسندی و شعف روحی خودم بود از مسیر و موضوعی که انتخاب کردم. و الا هیچ عایدی نه برای خانوادهام داشت، نه جامعهام.
اما چه چیزی مرا خرسند نگه داشته؟ این تحلیل سه وجهیِ زمانی-مکانی! که بر مبنای آن، تحصیل و کار انسان:
🔸یا منفعتش منحصر در یک مکان و زمان خاص است مثل کسب و کاری که مثلا از راه دلالی است.
🔸یا منفعتش در یک محدوده زمانی کوتاه ولی گستره مکانی وسیع است. مثل کسی که از راه مهندسی، یک فناوری تولید میکند و مردم در دوره زمانی خودش از آن استفاده میکنند ولی چون تکنولوژی رو به پیشرفت است، طراحی و تولید او هم عمر (زمان) زیادی نخواهد داشت.
🔸یا منفعتش محدود به زمان و مکان خاصی نیست.
این قسم آخر خیلی رهزن و فریبنده است. کسی که منفعت کارش محدوده زمانی و مکانی ندارد، معمولا در زمان خودش آدم بیفایدهای تلقی شده است. ماری کوری وقتی صبح و شب در آزمایشگاه، روی رادیوم تحقیق میکرد، شاید کسی فکر نمیکرد از فیزیک محض، این علم به غایت بیفایده، چیزی در بیاید که از پزشکی تا صنعت هسته کاربرد داشته باشد.
اما مثال جالبتر برای من مارتین لوترکینگ است. سیاه پوستی که فقط الهیات خوانده بود. یعنی همان اورانیوم و پلونیوم را هم کشف نکرده بود. کاری هم جز سخنرانی بلد نبود. اما چیزی عرضه کرد که با آن بشریت را یک گام جلو برد. آن چیز این بود: "تلاش برای رهایی بخشی"
یکی از دستاوردهای فرازمانی-فرامکانی او، سخنرانی معروفی هست باعنوان " I have a dream"
در بخشی از همین سخنرانی میگوید:
"به یک معنا، ما در پایتخت کشور گرد آمدهایم تا «چک» مواعید خود را وصول کنیم. ... امروز این دیگر عیان است که آمریکا .... به سیاهپوستان «چک» بیپشتوانهای داده؛ چکی که با عبارت «موجودی کافی نیست» برگشت خورده است.
ما نمیتوانیم بپذیریم که «بانک عدالت» ورشکسته شده باشد. ما نمیتوانیم بپذیریم که موجودی خزاین بزرگ «فرصت» در این کشور ناکافی باشد. از اینرو ما آمدهایم تا این چک را نقد کنیم، چکی که با ارایهی آن میتوانیم صاحب آزادی و امنیت و عدالت شویم. ما همچنین به این مکان تقدیس شده آمدهایم تا شدت اضطرار موقعیت کنونی را به آمریکا خاطرنشان سازیم. امروز زمان آن نیست که وقت خود را صرف اقدامات تجملی مانند خونسردی یا تزریق داروی مسکن پیشرفت تدریجی کنیم. وقت آن رسیده است که وعدههای واقعی دموکراسی بدهیم. وقت برخاستن از تاریکی و گودال مهلک جدایی نژادی و گذار به جادهی روشن عدالت نژادی فرا رسیده است. امروز روز رهایی کشور از ریگهای روان بیعدالتی نژادی و کشاندن آن به زمین استوار برادری است. امروز وقت تحقق بخشیدن به عدالت برای همهی فرزندان خداست."
خیلی جالب است. او به کسانی که مشغول کارهایی هستند که از نظر خودشان "ضروری" ، ولی از نگاه لوترکینگ "تجملی" است، میگوید امروز وقت این کارها نیست.
مثل خیلیها که میگویند بین این همه مشکلات اقتصادی مملکت، الان وقت کارهای تجملی در هنر و فرهنگ و علوم انسانی نیست. ولی مارتین لوتر کینگ همین حرف را به خود آنها برگردانده و میگوید اتفاقا شما اشتباه میکنید. "امروز روز رهایی کشور" است. به طعنه میگوید که تا کشور دچار مشکلات بنیادینی مثل عدالت است (که ریشه فکری، اخلاقی و انسانی دارد، نه اقتصادی،) نمیتوانید به آیندهای روشن، دل خوش کنید.
صدا و تصویر و متن مارتین لوتر کینگ هنوز بعد از 60 سال شورآفرین و جنبشخیز است.
اثر داشتن غیر از این است؟
من تقسیمبندی سه وجهی بالا را برای ارزشگذاری انجام ندادم. چه بسیارند کسانی که علوم محض و انسانی خواندهاند، ولی هیچ اثری در هیچجا نداشتهاند، و چه بسیارند مهندسانی که جهانی و تاریخی شدهاند.
حرف من این است که ما محکوم به فنا نیستیم. انتخاب برای فانی بودن یا باقی ماندن، دست خودمان است. در هر زمینهای که هستیم، میتوانیم با بلند فکر کردن، به بشریت فکر کردن و به تاریخ فکر کردن، خودمان را به وسیله آثارمان، در زمان و مکان بسط دهیم.
https://www.tg-me.com/philsharif/1613
امروز بعد از 14 سال درس دانشگاهی، فارغ التحصیل شدم. فارغ التحصیل از یک رشته بیخود! با یک رساله بیفایده!
تنها فایدهاش، احساس خرسندی و شعف روحی خودم بود از مسیر و موضوعی که انتخاب کردم. و الا هیچ عایدی نه برای خانوادهام داشت، نه جامعهام.
اما چه چیزی مرا خرسند نگه داشته؟ این تحلیل سه وجهیِ زمانی-مکانی! که بر مبنای آن، تحصیل و کار انسان:
🔸یا منفعتش منحصر در یک مکان و زمان خاص است مثل کسب و کاری که مثلا از راه دلالی است.
🔸یا منفعتش در یک محدوده زمانی کوتاه ولی گستره مکانی وسیع است. مثل کسی که از راه مهندسی، یک فناوری تولید میکند و مردم در دوره زمانی خودش از آن استفاده میکنند ولی چون تکنولوژی رو به پیشرفت است، طراحی و تولید او هم عمر (زمان) زیادی نخواهد داشت.
🔸یا منفعتش محدود به زمان و مکان خاصی نیست.
این قسم آخر خیلی رهزن و فریبنده است. کسی که منفعت کارش محدوده زمانی و مکانی ندارد، معمولا در زمان خودش آدم بیفایدهای تلقی شده است. ماری کوری وقتی صبح و شب در آزمایشگاه، روی رادیوم تحقیق میکرد، شاید کسی فکر نمیکرد از فیزیک محض، این علم به غایت بیفایده، چیزی در بیاید که از پزشکی تا صنعت هسته کاربرد داشته باشد.
اما مثال جالبتر برای من مارتین لوترکینگ است. سیاه پوستی که فقط الهیات خوانده بود. یعنی همان اورانیوم و پلونیوم را هم کشف نکرده بود. کاری هم جز سخنرانی بلد نبود. اما چیزی عرضه کرد که با آن بشریت را یک گام جلو برد. آن چیز این بود: "تلاش برای رهایی بخشی"
یکی از دستاوردهای فرازمانی-فرامکانی او، سخنرانی معروفی هست باعنوان " I have a dream"
در بخشی از همین سخنرانی میگوید:
"به یک معنا، ما در پایتخت کشور گرد آمدهایم تا «چک» مواعید خود را وصول کنیم. ... امروز این دیگر عیان است که آمریکا .... به سیاهپوستان «چک» بیپشتوانهای داده؛ چکی که با عبارت «موجودی کافی نیست» برگشت خورده است.
ما نمیتوانیم بپذیریم که «بانک عدالت» ورشکسته شده باشد. ما نمیتوانیم بپذیریم که موجودی خزاین بزرگ «فرصت» در این کشور ناکافی باشد. از اینرو ما آمدهایم تا این چک را نقد کنیم، چکی که با ارایهی آن میتوانیم صاحب آزادی و امنیت و عدالت شویم. ما همچنین به این مکان تقدیس شده آمدهایم تا شدت اضطرار موقعیت کنونی را به آمریکا خاطرنشان سازیم. امروز زمان آن نیست که وقت خود را صرف اقدامات تجملی مانند خونسردی یا تزریق داروی مسکن پیشرفت تدریجی کنیم. وقت آن رسیده است که وعدههای واقعی دموکراسی بدهیم. وقت برخاستن از تاریکی و گودال مهلک جدایی نژادی و گذار به جادهی روشن عدالت نژادی فرا رسیده است. امروز روز رهایی کشور از ریگهای روان بیعدالتی نژادی و کشاندن آن به زمین استوار برادری است. امروز وقت تحقق بخشیدن به عدالت برای همهی فرزندان خداست."
خیلی جالب است. او به کسانی که مشغول کارهایی هستند که از نظر خودشان "ضروری" ، ولی از نگاه لوترکینگ "تجملی" است، میگوید امروز وقت این کارها نیست.
مثل خیلیها که میگویند بین این همه مشکلات اقتصادی مملکت، الان وقت کارهای تجملی در هنر و فرهنگ و علوم انسانی نیست. ولی مارتین لوتر کینگ همین حرف را به خود آنها برگردانده و میگوید اتفاقا شما اشتباه میکنید. "امروز روز رهایی کشور" است. به طعنه میگوید که تا کشور دچار مشکلات بنیادینی مثل عدالت است (که ریشه فکری، اخلاقی و انسانی دارد، نه اقتصادی،) نمیتوانید به آیندهای روشن، دل خوش کنید.
صدا و تصویر و متن مارتین لوتر کینگ هنوز بعد از 60 سال شورآفرین و جنبشخیز است.
اثر داشتن غیر از این است؟
من تقسیمبندی سه وجهی بالا را برای ارزشگذاری انجام ندادم. چه بسیارند کسانی که علوم محض و انسانی خواندهاند، ولی هیچ اثری در هیچجا نداشتهاند، و چه بسیارند مهندسانی که جهانی و تاریخی شدهاند.
حرف من این است که ما محکوم به فنا نیستیم. انتخاب برای فانی بودن یا باقی ماندن، دست خودمان است. در هر زمینهای که هستیم، میتوانیم با بلند فکر کردن، به بشریت فکر کردن و به تاریخ فکر کردن، خودمان را به وسیله آثارمان، در زمان و مکان بسط دهیم.
https://www.tg-me.com/philsharif/1613
Telegram
فلسفه علم شریف
✅ جلسه دفاعیه دکترای آقای جواد درویش
📚 موضوع پایاننامه: فاعلیت الهی در طبیعت
🔰 نمرهی پایاننامه: عالی
📅 دوشنبه ۲ تیر ۱۳۹۹
❇️ برای آقای جواد درویش، آرزوی موفقیت روزافزون داریم.
———————
🆔: @philsharif
📚 موضوع پایاننامه: فاعلیت الهی در طبیعت
🔰 نمرهی پایاننامه: عالی
📅 دوشنبه ۲ تیر ۱۳۹۹
❇️ برای آقای جواد درویش، آرزوی موفقیت روزافزون داریم.
———————
🆔: @philsharif
🔴 دو تحریف بنیادین در تبلیغ دین
بخش اول: وارونه شدن هدف تبلیغ؛ فقه، کلام، مناسک و قدرت، به جای "انسان"
اخیرا من چند پژوهش آماری در ارتباط با دیندار در سالهای اخیر ایران را بررسی کردم. دین در نسل جدید ایران از بین نرفته ولی از یک امر رهایی بخش و جاودانی، به یک نقش کارکردی، دنیوی و موقتی در زندگی انسانها تقلیل پیدا کرده است. این مساله هم ریشه جهانی دارد و منطبق با نوع نگاه به ادیان در دنیای معاصر است، و هم ریشه داخلی دارد و معلول تبلیغ نادرست دین در کشورماست.
من در این مطلب و مطلب آتی به دو تحریف در تبلیغ دین اشاره میکنم. این مطلب درمورد تحریف در "هدف" تبلیغ دین است؛ و مطلب بعدی تحریف در "روش" تبلیغ دین است.
هدف تبلیغ دین در اسلام و بلکه همه ادیان ابراهیمی، "انسان" است. همان چیزی که امام موسی صدر به آن میگوید "ادیان در خدمت انسان". تزکیه، تعلیم و به طورکلی ارتقا وجودی انسان برای رسیدن به سعادت، هدف نهایی ادیان است: هُوَ الَّذی بَعثَ فی الْأُمِّیینَ رَسولًا مِنهمْ یتْلُو عَلَیهِم آیاتِهِ وَیزكِّیهِمْ وَیعَلِّمهمُ الكتابَ وَالحكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبینٍ (جمعه/ 2)
انسانی که رشد یافته خودش تصمیم میگیرد که مثلا قیام به قسط کند که در قرآن هم با همین مضمون آمده. اما گفته نشده هدف تبلیغ دین یا ارسال رسل چیزی است که انسانها در آن ابزار باشند. انسان در منطق دین اصالت دارد، ابزار تحقق هیچ هدفی نیست.
این نگاه در دوره ما وارونه شده است. 4 هدف فرعی در دین را من شناسایی کردهام که در دوره ما، اهداف اصلی شده و به انسان نگاه ابزاری دارند:
1⃣ فقه:
انقلاب اسلامی به یک بیان، اصالت فقه را به حاشیه برد. امام خمینی در کتاب البیع معتقد است اساسا احکام، ابزارهایی برای بسط عدالت هستند. اما این نگرش در عمل، به ویژه در عرصههای فرهنگی، پیاده نشد. کسانی که در اتمسفر فرهنگی کشور، چه در کسوت مدیریت فرهنگی چه در کسوت فیلمساز یا نویسنده یا موسیقدان، فعالیت کردهاند، حکمرانی فقه را به رای العین دیدهاند. در مستند "بزم رزم" که درباره موسیقی در دهه شصت ساخته شده، میگویند: "برخورد با ابزار موسیقی مثل برخورد با سلاح گرم بود که نیاز به مجوز حمل داشت!" این اتفاقات در سالهای اخیر به ویژه در عرصه نشر و فیلم بدتر شده است.
2⃣کلام و عقاید اسلامی:
در این نگاه، بزرگترین خطر برای دین همانا "التقاط" است و مهمترین هدف باید مبارزه با آن باشد. این رویکرد در دو مقطع، جریان غالب بوده. مقطع اول، سالهای منتهی به انقلاب و تا انقلاب فرهنگی است که مارکسیسم رواج داشت. اختلافات مدرسه حقانی بین طرفداران دکتر شریعتی مثل شهید بهشتی و مخالفان او مثل آیت الله مصباح یزدی و همچنین اختلافات شهید مطهری در حسینه ارشاد، مهمترین مصادیق این رویکرد پیش از انقلاب است. شهید بهشتی کتاب "جستجوگری در مسیر شدن" را در دفاع از شریعتی نوشته. مقطع دوم در دوره اصلاحات است که در مقابل اندیشههای روشنفکرانی مثل سروش، کدیور و مجتهد شبستری، افرادی همچون آیت الله جوادی آملی، مصباح یزدی و آملی لاریجانی احساس خطر میکنند و وارد میدان میشوند. دورههای "طرح ولایت" با همین رویکرد برای دانشجویان و بصورت گسترده اجرا میشود.
3⃣هیات و مناسک دینی:
اگرچه هیئت ظرفیت بالایی برای آشنایی نسل جوان با معارف دین دارد، اما همواره آفاتی بر آن مترتب بوده. از جمله، فرقهگرایی، سطحی شدن دین به دلیل جلوداری مداحان، تحریف دین و موجهسازی برخی بیاخلاقیها. شاید اولین کسیکه عَلَم مبارزه با تحریفات وارد شده به محتوای هیاتها را برداشت، شهید مطهری بود که در کتاب حماسه حسینی از تحریف معنوی -به معنای تحریف هدف قیام امام حسین– و تحریف لفظی -به معنای ذکر روایات و نقلهای کاذب- سخن گفته. همین مساله باعث شده هنوز برخی از مداحان از ایشان گلهمند باشند.
4⃣حاکمیت و اقتدار سیاسی:
این رویکرد، موثرترین، جدیدترین و فعالترین رویکرد تبلیغی در دوره معاصر است. از نگاه برخی، این رویکرد با ظهور انقلاب اسلامی و طرح عنصر "مصلحت" در اندیشه امام ایجاد شد. (ر.ک. "از شاهد قدسی تا شاهد بازاری"، حجاریان) اما اوج غلبه آن نسبت به سایر رویکردها به بعد از سال 88 برمیگردد. در نسخه بعد از 88، توجیه مولفههای اقتدارآفرین به ویژه در مقابل نظام سلطه با استفاده از ادبیات دینی، اولویت دارد. در اینجا قبلا توضیح دادهام که این رویکرد مشابه انگلیکنهای غیرمتعصب است که در انگلیس موافق برگزیت بودند. از آفات این رویکرد میتوان به دینگریزی مردم به دلیل نارضایتی سیاسی، تحریف دین برای انطباق با سیره سیاسیون و عدم توجه به دینداری اجتماعی به نفع تمرکز بر اقتدار سیاسی، اشاره کرد. دورههای "اسلام ناب" با انتقاد از "طرح ولایت" و به عنوان جایگزین آن، در سالهای اخیر با این رویکرد برگزار میشود.
بخش اول: وارونه شدن هدف تبلیغ؛ فقه، کلام، مناسک و قدرت، به جای "انسان"
اخیرا من چند پژوهش آماری در ارتباط با دیندار در سالهای اخیر ایران را بررسی کردم. دین در نسل جدید ایران از بین نرفته ولی از یک امر رهایی بخش و جاودانی، به یک نقش کارکردی، دنیوی و موقتی در زندگی انسانها تقلیل پیدا کرده است. این مساله هم ریشه جهانی دارد و منطبق با نوع نگاه به ادیان در دنیای معاصر است، و هم ریشه داخلی دارد و معلول تبلیغ نادرست دین در کشورماست.
من در این مطلب و مطلب آتی به دو تحریف در تبلیغ دین اشاره میکنم. این مطلب درمورد تحریف در "هدف" تبلیغ دین است؛ و مطلب بعدی تحریف در "روش" تبلیغ دین است.
هدف تبلیغ دین در اسلام و بلکه همه ادیان ابراهیمی، "انسان" است. همان چیزی که امام موسی صدر به آن میگوید "ادیان در خدمت انسان". تزکیه، تعلیم و به طورکلی ارتقا وجودی انسان برای رسیدن به سعادت، هدف نهایی ادیان است: هُوَ الَّذی بَعثَ فی الْأُمِّیینَ رَسولًا مِنهمْ یتْلُو عَلَیهِم آیاتِهِ وَیزكِّیهِمْ وَیعَلِّمهمُ الكتابَ وَالحكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبینٍ (جمعه/ 2)
انسانی که رشد یافته خودش تصمیم میگیرد که مثلا قیام به قسط کند که در قرآن هم با همین مضمون آمده. اما گفته نشده هدف تبلیغ دین یا ارسال رسل چیزی است که انسانها در آن ابزار باشند. انسان در منطق دین اصالت دارد، ابزار تحقق هیچ هدفی نیست.
این نگاه در دوره ما وارونه شده است. 4 هدف فرعی در دین را من شناسایی کردهام که در دوره ما، اهداف اصلی شده و به انسان نگاه ابزاری دارند:
1⃣ فقه:
انقلاب اسلامی به یک بیان، اصالت فقه را به حاشیه برد. امام خمینی در کتاب البیع معتقد است اساسا احکام، ابزارهایی برای بسط عدالت هستند. اما این نگرش در عمل، به ویژه در عرصههای فرهنگی، پیاده نشد. کسانی که در اتمسفر فرهنگی کشور، چه در کسوت مدیریت فرهنگی چه در کسوت فیلمساز یا نویسنده یا موسیقدان، فعالیت کردهاند، حکمرانی فقه را به رای العین دیدهاند. در مستند "بزم رزم" که درباره موسیقی در دهه شصت ساخته شده، میگویند: "برخورد با ابزار موسیقی مثل برخورد با سلاح گرم بود که نیاز به مجوز حمل داشت!" این اتفاقات در سالهای اخیر به ویژه در عرصه نشر و فیلم بدتر شده است.
2⃣کلام و عقاید اسلامی:
در این نگاه، بزرگترین خطر برای دین همانا "التقاط" است و مهمترین هدف باید مبارزه با آن باشد. این رویکرد در دو مقطع، جریان غالب بوده. مقطع اول، سالهای منتهی به انقلاب و تا انقلاب فرهنگی است که مارکسیسم رواج داشت. اختلافات مدرسه حقانی بین طرفداران دکتر شریعتی مثل شهید بهشتی و مخالفان او مثل آیت الله مصباح یزدی و همچنین اختلافات شهید مطهری در حسینه ارشاد، مهمترین مصادیق این رویکرد پیش از انقلاب است. شهید بهشتی کتاب "جستجوگری در مسیر شدن" را در دفاع از شریعتی نوشته. مقطع دوم در دوره اصلاحات است که در مقابل اندیشههای روشنفکرانی مثل سروش، کدیور و مجتهد شبستری، افرادی همچون آیت الله جوادی آملی، مصباح یزدی و آملی لاریجانی احساس خطر میکنند و وارد میدان میشوند. دورههای "طرح ولایت" با همین رویکرد برای دانشجویان و بصورت گسترده اجرا میشود.
3⃣هیات و مناسک دینی:
اگرچه هیئت ظرفیت بالایی برای آشنایی نسل جوان با معارف دین دارد، اما همواره آفاتی بر آن مترتب بوده. از جمله، فرقهگرایی، سطحی شدن دین به دلیل جلوداری مداحان، تحریف دین و موجهسازی برخی بیاخلاقیها. شاید اولین کسیکه عَلَم مبارزه با تحریفات وارد شده به محتوای هیاتها را برداشت، شهید مطهری بود که در کتاب حماسه حسینی از تحریف معنوی -به معنای تحریف هدف قیام امام حسین– و تحریف لفظی -به معنای ذکر روایات و نقلهای کاذب- سخن گفته. همین مساله باعث شده هنوز برخی از مداحان از ایشان گلهمند باشند.
4⃣حاکمیت و اقتدار سیاسی:
این رویکرد، موثرترین، جدیدترین و فعالترین رویکرد تبلیغی در دوره معاصر است. از نگاه برخی، این رویکرد با ظهور انقلاب اسلامی و طرح عنصر "مصلحت" در اندیشه امام ایجاد شد. (ر.ک. "از شاهد قدسی تا شاهد بازاری"، حجاریان) اما اوج غلبه آن نسبت به سایر رویکردها به بعد از سال 88 برمیگردد. در نسخه بعد از 88، توجیه مولفههای اقتدارآفرین به ویژه در مقابل نظام سلطه با استفاده از ادبیات دینی، اولویت دارد. در اینجا قبلا توضیح دادهام که این رویکرد مشابه انگلیکنهای غیرمتعصب است که در انگلیس موافق برگزیت بودند. از آفات این رویکرد میتوان به دینگریزی مردم به دلیل نارضایتی سیاسی، تحریف دین برای انطباق با سیره سیاسیون و عدم توجه به دینداری اجتماعی به نفع تمرکز بر اقتدار سیاسی، اشاره کرد. دورههای "اسلام ناب" با انتقاد از "طرح ولایت" و به عنوان جایگزین آن، در سالهای اخیر با این رویکرد برگزار میشود.
Telegram
وادی|جواد درویش
🔴 مقایسه رفتار سیاسی #مذهبیها در انگلیس، آمریکا و ایران
واژه Brexit مخفف British exit به معنای خروج انگلیس بعد از رفراندوم سال 2016 از اتحادیه اروپاست.
مقاله زیر که دو روز پیش در اکونومیست منتشر شد، به همبستگی میان باور دینی و رای به خروج از اتحادیه اروپا…
واژه Brexit مخفف British exit به معنای خروج انگلیس بعد از رفراندوم سال 2016 از اتحادیه اروپاست.
مقاله زیر که دو روز پیش در اکونومیست منتشر شد، به همبستگی میان باور دینی و رای به خروج از اتحادیه اروپا…
🔴نقد و بررسی رویکرد شریعتی، قابل، صالحی و مطهری در تحلیل هدف قیام عاشورا
امسال به برکت کرونا، برنامههای متعددی بصورت پادکست، کلیپ و حتی برنامههای تلویزیونی به عاشوراشناسی پرداخته بودند. من از چندسال پیش در پی سوالات متعدد خودم، سعی کرده بودم دیدگاههای مختلف به عاشورا را ببینم. (اینجا یک دستهبندی خیلی کلی ارائه کردهام)
یک مساله چالشی معاصر درمورد عاشورا، سوال از "هدف قیام امام حسین(ع)" است. آثار قبل از دوره معاصر چندان کاری به هدف امام نداشتند. یا مانند علامه مجلسی موضوع را به قضا و قدر ربط داده و عقل انسان را در فهم هدف قیام سیدالشهدا(ع) ناقص ارزیابی کردهاند؛ و یا مانند سید ابن طاووس در لهوف، شهادت را آخرین مرحله سلوک امام و برای لقا الله دانستهاند.
اما رویکردهای سیاسی و اجتماعی در تحلیل قیام عاشورا همه برای 100 سال اخیر است. این را "محمد اسفندیاری" که کتابهای ارزشمندی در زمینه عاشورا پژوهی دارد، معتقد است. خود او در کتاب عاشوراشناسی به 7 هدف در میان آثار مختلف اشاره میکند که فقط دوتای آنها جنبه سیاسی دارد. یکی هدف "شهادت سیاسی" که رویکرد دکتر شریعتی به عاشورا است. و دیگری "تشکیل حکومت" که رویکرد صالحی نجف آبادی است.
من براساس رویکردهای مطرح سیاسی معاصر در ارزیابی هدف امام حسین(ع)، 4 هدف را طرح و نقد میکنم و ادعایم براساس مطالعات اندک و ناقص خودم این است که هیچکدام کل حرکت و تاکیدات امام در طول مسیر را پوشش نمیدهد:
1- رویکرد دکتر شریعتی: حرف دکتر شریعتی در "حسین وارث آدم" بطورکلی حول شهادت است. گویی از نگاه او، امام بر حکومت طاغوت فقط با ابزار خون شوریده و از ابتدا هدفی جز شهادت دنبال نمیکرده است.
این حرف حقیقتا با بسیاری از صحبتهای امام به ویژه سخنان ایشان در هنگام مواجهه با حر سازگار نیست. امام بارها گفته است که من را رها کنید تا بر گردم. حتی به یمن و مدینه اشاره کرده است.
2- رویکرد احمد قابل: مرحوم احمد قابل دقیقا همین نقلهای امام را برجسته میکند و میگوید امام نه تنها هدف شهادت نداشته بلکه هدف او زنده ماندن بود. ایشان به امید نامهها به سمت کوفه آمد و وقتی فهمید کوفه به او پشت کرده است، برای زنده ماندن میخواست برگردد یا به جایی برود که زنده بماند.
این رویکرد نیز درست نیست. امام اگر فقط میخواست زنده بماند، مثل امام حسن(ع) بیعت میکرد. حتی دقیقا قبل از شروع جنگ، ابن زیاد به عمر سعد میگوید برو یا از او بیعت بگیر یا او را بکش.
3- رویکرد صالحی نجف آبادی: بدون شک کتاب "شهید جاوید" مرحوم صالحی نجف آبادی یکی از کاملترین آثار درمورد قیام امام حسین(ع) است که بحثهای بسیار زیادی را برانگیخته. شرح خوبی از این کتاب، حواشی آن و شرایط نگارش آن را محسن حسام مظاهری در اینجا ذکر کرده است. این کتاب برای قیام امام، 4 هدف ذکر میکند: از مدینه به مکه، هدف امام جلوگیری از جنگ و امکان سنجی تشکیل حکومت است. از مکه تا مواجهه با حر، هدف او تشکیل حکومت بوده، که مهمترین هدفی است که صالحی روی آن تاکید دارد. زمان مواجهه با حر تا شروع جنگ، هدف او صلح شرافتمندانه است. از شروع جنگ در صبح عاشورا، هدف ایشان دفاع افتخار آمیز است.
در اینجا امام یک استراتژیست تمام عیار است که اهداف خود را براساس شرایط مدام تغییر میدهد و چون همه محاسبات او عقلانی است، هیچگاه هدفی همچون شهادتطلبی را دنبال نمیکند. این رویکرد هم به نظر بنده قابل نقد است. تغییر مدام اهداف امام و نبود انسجام در انگیزه ایشان، منطقی و معقول نیست. امام یک هدف اصلی داشته (که در ادامه خواهم گفت) اما به فراخور شرایط، تاکتیکهای متفاوتی را اتخاذ کرده است. نباید بین هدف و تاکتیک، خلط کرد.
4- رویکرد شهید مطهری: شهید مطهری در حماسه حسینی، شریعتی و صالحی نجف آبادی را نقد میکند. و چیزی که خودش به عنوان هدف اصلی قیام مطرح میکند، "امر به معروف و نهی از منکر" است.
این هدف به نظر بنده کلیگویی است و تکلیف چیزی را مشخص نمیکند. به هرحال امر به معروف هم با رویکرد شریعتی قابل جمع است و هم با رویکرد صالحی نجف آبادی. شهید مطهری باید دقیقتر مشخص میکرد که امر به معروف از چه طریقی؟
🔹اما آنچه به نظر بنده هدف اصلی امام بوده، مشروعیتزدایی از حکومت دروغین یزید از طریق بیعت نکردن با اوست. این رویکرد را پیش از این نیز در اینجا از قول علامه عسگری کمی باز کردهام. تنها چیزی که مطلقا امام درمورد آن کوتاه نمیآید، سر آن معامله نمیکند و نظرش تغییر نمیکند، همین عنصر است. امام، هم از تشکیل حکومت منصرف میشود، هم از زنده ماندن صرفنظر میکند، اما هرگز تصمیم اولیهاش در مدینه، یعنی بیعت نکردن با یزید، تغییر نمیکند. همچنین ایشان در طی مسیر روی این حرف که " مثلی لا یبایع مثله" به انحاء مختلف تاکید میکند.
اما چرا امام نمیخواست بیعت کند؟
در این مورد قبلا نوشتهام و بعدا هم خواهم نوشت
امسال به برکت کرونا، برنامههای متعددی بصورت پادکست، کلیپ و حتی برنامههای تلویزیونی به عاشوراشناسی پرداخته بودند. من از چندسال پیش در پی سوالات متعدد خودم، سعی کرده بودم دیدگاههای مختلف به عاشورا را ببینم. (اینجا یک دستهبندی خیلی کلی ارائه کردهام)
یک مساله چالشی معاصر درمورد عاشورا، سوال از "هدف قیام امام حسین(ع)" است. آثار قبل از دوره معاصر چندان کاری به هدف امام نداشتند. یا مانند علامه مجلسی موضوع را به قضا و قدر ربط داده و عقل انسان را در فهم هدف قیام سیدالشهدا(ع) ناقص ارزیابی کردهاند؛ و یا مانند سید ابن طاووس در لهوف، شهادت را آخرین مرحله سلوک امام و برای لقا الله دانستهاند.
اما رویکردهای سیاسی و اجتماعی در تحلیل قیام عاشورا همه برای 100 سال اخیر است. این را "محمد اسفندیاری" که کتابهای ارزشمندی در زمینه عاشورا پژوهی دارد، معتقد است. خود او در کتاب عاشوراشناسی به 7 هدف در میان آثار مختلف اشاره میکند که فقط دوتای آنها جنبه سیاسی دارد. یکی هدف "شهادت سیاسی" که رویکرد دکتر شریعتی به عاشورا است. و دیگری "تشکیل حکومت" که رویکرد صالحی نجف آبادی است.
من براساس رویکردهای مطرح سیاسی معاصر در ارزیابی هدف امام حسین(ع)، 4 هدف را طرح و نقد میکنم و ادعایم براساس مطالعات اندک و ناقص خودم این است که هیچکدام کل حرکت و تاکیدات امام در طول مسیر را پوشش نمیدهد:
1- رویکرد دکتر شریعتی: حرف دکتر شریعتی در "حسین وارث آدم" بطورکلی حول شهادت است. گویی از نگاه او، امام بر حکومت طاغوت فقط با ابزار خون شوریده و از ابتدا هدفی جز شهادت دنبال نمیکرده است.
این حرف حقیقتا با بسیاری از صحبتهای امام به ویژه سخنان ایشان در هنگام مواجهه با حر سازگار نیست. امام بارها گفته است که من را رها کنید تا بر گردم. حتی به یمن و مدینه اشاره کرده است.
2- رویکرد احمد قابل: مرحوم احمد قابل دقیقا همین نقلهای امام را برجسته میکند و میگوید امام نه تنها هدف شهادت نداشته بلکه هدف او زنده ماندن بود. ایشان به امید نامهها به سمت کوفه آمد و وقتی فهمید کوفه به او پشت کرده است، برای زنده ماندن میخواست برگردد یا به جایی برود که زنده بماند.
این رویکرد نیز درست نیست. امام اگر فقط میخواست زنده بماند، مثل امام حسن(ع) بیعت میکرد. حتی دقیقا قبل از شروع جنگ، ابن زیاد به عمر سعد میگوید برو یا از او بیعت بگیر یا او را بکش.
3- رویکرد صالحی نجف آبادی: بدون شک کتاب "شهید جاوید" مرحوم صالحی نجف آبادی یکی از کاملترین آثار درمورد قیام امام حسین(ع) است که بحثهای بسیار زیادی را برانگیخته. شرح خوبی از این کتاب، حواشی آن و شرایط نگارش آن را محسن حسام مظاهری در اینجا ذکر کرده است. این کتاب برای قیام امام، 4 هدف ذکر میکند: از مدینه به مکه، هدف امام جلوگیری از جنگ و امکان سنجی تشکیل حکومت است. از مکه تا مواجهه با حر، هدف او تشکیل حکومت بوده، که مهمترین هدفی است که صالحی روی آن تاکید دارد. زمان مواجهه با حر تا شروع جنگ، هدف او صلح شرافتمندانه است. از شروع جنگ در صبح عاشورا، هدف ایشان دفاع افتخار آمیز است.
در اینجا امام یک استراتژیست تمام عیار است که اهداف خود را براساس شرایط مدام تغییر میدهد و چون همه محاسبات او عقلانی است، هیچگاه هدفی همچون شهادتطلبی را دنبال نمیکند. این رویکرد هم به نظر بنده قابل نقد است. تغییر مدام اهداف امام و نبود انسجام در انگیزه ایشان، منطقی و معقول نیست. امام یک هدف اصلی داشته (که در ادامه خواهم گفت) اما به فراخور شرایط، تاکتیکهای متفاوتی را اتخاذ کرده است. نباید بین هدف و تاکتیک، خلط کرد.
4- رویکرد شهید مطهری: شهید مطهری در حماسه حسینی، شریعتی و صالحی نجف آبادی را نقد میکند. و چیزی که خودش به عنوان هدف اصلی قیام مطرح میکند، "امر به معروف و نهی از منکر" است.
این هدف به نظر بنده کلیگویی است و تکلیف چیزی را مشخص نمیکند. به هرحال امر به معروف هم با رویکرد شریعتی قابل جمع است و هم با رویکرد صالحی نجف آبادی. شهید مطهری باید دقیقتر مشخص میکرد که امر به معروف از چه طریقی؟
🔹اما آنچه به نظر بنده هدف اصلی امام بوده، مشروعیتزدایی از حکومت دروغین یزید از طریق بیعت نکردن با اوست. این رویکرد را پیش از این نیز در اینجا از قول علامه عسگری کمی باز کردهام. تنها چیزی که مطلقا امام درمورد آن کوتاه نمیآید، سر آن معامله نمیکند و نظرش تغییر نمیکند، همین عنصر است. امام، هم از تشکیل حکومت منصرف میشود، هم از زنده ماندن صرفنظر میکند، اما هرگز تصمیم اولیهاش در مدینه، یعنی بیعت نکردن با یزید، تغییر نمیکند. همچنین ایشان در طی مسیر روی این حرف که " مثلی لا یبایع مثله" به انحاء مختلف تاکید میکند.
اما چرا امام نمیخواست بیعت کند؟
در این مورد قبلا نوشتهام و بعدا هم خواهم نوشت
Telegram
وادی|جواد درویش
🔴محرّمیه1: معرفی چند کتاب درمورد قیام عاشورا
من هرسال محرم سعی میکنم یک کتاب جدید درمورد واقعه عاشورا و قیام حضرت سیدالشهدا(ع) بخوانم. همچنین چند کتاب هست که سعی میکنم همه ساله کل آنها یا بخشهایی از آنها را مجدد بخوانم و برای خودم تکرار کنم.
درواقع این تصمیم…
من هرسال محرم سعی میکنم یک کتاب جدید درمورد واقعه عاشورا و قیام حضرت سیدالشهدا(ع) بخوانم. همچنین چند کتاب هست که سعی میکنم همه ساله کل آنها یا بخشهایی از آنها را مجدد بخوانم و برای خودم تکرار کنم.
درواقع این تصمیم…
🔴 درس علم و الهیات
https://www.tg-me.com/philsharif/1677
درس علم و الهیات در گروه فلسفه علم سابقه ارائه دارد. اما ویژگیهای متمایز درسی که این ترم ارائه شده این است که اولا سرفصل های آن بعد از بررسی حدود 20 عنوان از دروسی که در بیست سال اخیر به عنوان سیلابسهای ممتاز جهانی در مرکز الهیات و علوم طبیعی برکلی (اینجا) معرفی شده، تدوین شده است. در فایل زیر این سرفصل ها قابل مشاهده است.
ثانیا، غالب مباحث علم و دین در ایران، صرفا مشتمل بر مباحث فلسفی مثل نسبت قلمرو علم با قلمرو دین و زبان علم با زبان دین است. اما درس حاضر متناسب با رویکردهای جدیدتر، غالبا شامل مسائل مرزی در علوم طبیعی (بطور خاص فیزیک، زیست شناسی و عصب شناسی و علوم شناختی) است.
ثالثا، به دلیل ویژگی فوق و عمیق شدن و تخصصی شدن مباحث، این درس توسط چند استاد ارائه میشود که هرکدام لااقل در یکی از موضوعات علوم طبیعی و دلالتهای متافیزیکی و الهیاتی آنها چندین سال متمرکز بودهاند.
درس برای دانشجویان ارشد فلسفه علم دانشگاه شریف ارائه شده ولی دانشجویان کارشناسی نیز میتوانند به عنوان درس اختیاری آن را بردارند. تکالیف درس و همچنین ارزیابی نهایی برای دانشجویان کارشناسی سبک تر از دانشجویان ارشد فلسفه علم خواهد بود که در اولین جلسه جزییات آن بیان میشود.
کلاس بصورت مجازی در اتاق اسکای روم به آدرس زیر برگزار میشود:
https://vclass.ecourse.sharif.edu/ch/hoseinih
حضور افراد علاقمند بصورت مستمع آزاد بلامانع است.
زمان کلاس دوشنبه ها ساعت 13 تا 16 است.
اگر سوال یا نظری در مورد این کلاس وجود دارد، از طریق آدرس ایمیل زیر بیان فرمایید.
[email protected]
https://www.tg-me.com/philsharif/1677
درس علم و الهیات در گروه فلسفه علم سابقه ارائه دارد. اما ویژگیهای متمایز درسی که این ترم ارائه شده این است که اولا سرفصل های آن بعد از بررسی حدود 20 عنوان از دروسی که در بیست سال اخیر به عنوان سیلابسهای ممتاز جهانی در مرکز الهیات و علوم طبیعی برکلی (اینجا) معرفی شده، تدوین شده است. در فایل زیر این سرفصل ها قابل مشاهده است.
ثانیا، غالب مباحث علم و دین در ایران، صرفا مشتمل بر مباحث فلسفی مثل نسبت قلمرو علم با قلمرو دین و زبان علم با زبان دین است. اما درس حاضر متناسب با رویکردهای جدیدتر، غالبا شامل مسائل مرزی در علوم طبیعی (بطور خاص فیزیک، زیست شناسی و عصب شناسی و علوم شناختی) است.
ثالثا، به دلیل ویژگی فوق و عمیق شدن و تخصصی شدن مباحث، این درس توسط چند استاد ارائه میشود که هرکدام لااقل در یکی از موضوعات علوم طبیعی و دلالتهای متافیزیکی و الهیاتی آنها چندین سال متمرکز بودهاند.
درس برای دانشجویان ارشد فلسفه علم دانشگاه شریف ارائه شده ولی دانشجویان کارشناسی نیز میتوانند به عنوان درس اختیاری آن را بردارند. تکالیف درس و همچنین ارزیابی نهایی برای دانشجویان کارشناسی سبک تر از دانشجویان ارشد فلسفه علم خواهد بود که در اولین جلسه جزییات آن بیان میشود.
کلاس بصورت مجازی در اتاق اسکای روم به آدرس زیر برگزار میشود:
https://vclass.ecourse.sharif.edu/ch/hoseinih
حضور افراد علاقمند بصورت مستمع آزاد بلامانع است.
زمان کلاس دوشنبه ها ساعت 13 تا 16 است.
اگر سوال یا نظری در مورد این کلاس وجود دارد، از طریق آدرس ایمیل زیر بیان فرمایید.
[email protected]
Telegram
فلسفه علم شریف
#معرفی_درس #پاییز99
🔸 نام درس: علم و الهیات
🔹نام اساتید: سید حسن حسینی، جواد درویش، محمدحسن مرصعی، نیما نریمانی
—————————-
🆔: @philsharif
🔸 نام درس: علم و الهیات
🔹نام اساتید: سید حسن حسینی، جواد درویش، محمدحسن مرصعی، نیما نریمانی
—————————-
🆔: @philsharif
🔴 درمورد کاریکاتور پیامبری که ماه فروماند از جمالش..
چند مطالب از دو روز پیش به ذهنم فشار می آورد که فقط اشاره میکنم و حوصله شرح قصه نیست:
1- جامعه ای که به گرانی بگوید "مهم نیست" ، به فقر مردم بگوید "مهم نیست" ، به فساد بگوید "مهم نیست"، به بی حرمتی و تعرض و تحقیرشدگی، بگوید "مهم نیست"، کم کم به جایی میرسد که هیچ ارزشی در زندگی برایش وجود ندارد.
این جامعه مرده است و علائم حیاتی ندارد ولی علائم مماتی زیادی دارد. یکی از آنها این است که وقتی به مقدس ترین، ناب ترین، پاک ترین و زیباترین چهره هستی، گرد بپاشند، از جایش تکان نمیخورد. چون برایش مهم نیست...
2- غرب، سالهاست که کاریکاتور پیامبر اسلام را میکشد. وقتی از کل قرآن فقط آیات جهاد و احکام زنان را از زمینه خود خارج میکند و بزرگ میکند. وقتی از کل فرقههای مسلمانان، داعش و القاعده را بزرگ میکند و به تصویر میکشد و وقتی از همه رفتارهای لطیف و انساندوستانه مومنان، فقط کشتن دختر توسط پدر را برجسته میکند، دارد کاریکاتور اسلام و پیامبر را میکشد.
اما برای این کارش دلیل دارد. چون برخلاف ما بسیار عبرتبین است. یکبار غرب تصویر کامل پیامبر و تصویر کامل و درست قرآن را عرضه کرد و نتیجهاش را دید که چگونه شخصیت زنده پیامبر(ص) بعد از 10 قرن به عنوان یک reformer یا اصلاحگر و یک anticlerical hero یا "قهرمان ضددستگاه کلیسا" (نه ضدمسیح) به جان عقاید پوسیده قدرتمندانی افتاد که مال و عرض مردم را در اروپا چپاول میکردند.
این مطلب را ببینید. (وقتی من در همین مطلب گزارشی از مقاله aeon را نوشتم، در سایتها و کانالهای زیادی بدون نام و نشانی از اینجا منتشر شد. حتی شنیدم کتاب آقای جان تولن در حال ترجمه است)
3- آیا در غرب همه چیز آزاد است؟ خیر. آیا در آنجا "آزادی بیان" بدون محدودیت است؟ مطلقا!
بیانیهها، قوانین و کنوانسیونهای مختلفی در اروپا و آمریکا وجود دارد که محدودیتهای آزادی بیان را خیلی دقیق مشخص کرده است. discrimination یا تبعیض اگر در مصادیقی چون نژاد و جنسیت اعمال شود، جزء این محدودیتهاست. همچنین hate speech یا سخنان نفرتانگیز دقیقا جزء محدودیتهاست و غرب از اینها کوتاه نمیآید. (ظاهرا جز درمورد اسلام)
تعریفی که دیکشنری کمبریج از سخنان نفرت انگیز ارائه کرده این است:
public speech that expresses hate or encourages violence towards a person or group based on something such as race, religion, sex, or sexual orientation
4. لقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ... یعنی به يقين، رسولى از خود شما بسويتان آمد كه رنجهاى شما بر او سخت است...
کاش او را بهتر میشناختیم
چند مطالب از دو روز پیش به ذهنم فشار می آورد که فقط اشاره میکنم و حوصله شرح قصه نیست:
1- جامعه ای که به گرانی بگوید "مهم نیست" ، به فقر مردم بگوید "مهم نیست" ، به فساد بگوید "مهم نیست"، به بی حرمتی و تعرض و تحقیرشدگی، بگوید "مهم نیست"، کم کم به جایی میرسد که هیچ ارزشی در زندگی برایش وجود ندارد.
این جامعه مرده است و علائم حیاتی ندارد ولی علائم مماتی زیادی دارد. یکی از آنها این است که وقتی به مقدس ترین، ناب ترین، پاک ترین و زیباترین چهره هستی، گرد بپاشند، از جایش تکان نمیخورد. چون برایش مهم نیست...
2- غرب، سالهاست که کاریکاتور پیامبر اسلام را میکشد. وقتی از کل قرآن فقط آیات جهاد و احکام زنان را از زمینه خود خارج میکند و بزرگ میکند. وقتی از کل فرقههای مسلمانان، داعش و القاعده را بزرگ میکند و به تصویر میکشد و وقتی از همه رفتارهای لطیف و انساندوستانه مومنان، فقط کشتن دختر توسط پدر را برجسته میکند، دارد کاریکاتور اسلام و پیامبر را میکشد.
اما برای این کارش دلیل دارد. چون برخلاف ما بسیار عبرتبین است. یکبار غرب تصویر کامل پیامبر و تصویر کامل و درست قرآن را عرضه کرد و نتیجهاش را دید که چگونه شخصیت زنده پیامبر(ص) بعد از 10 قرن به عنوان یک reformer یا اصلاحگر و یک anticlerical hero یا "قهرمان ضددستگاه کلیسا" (نه ضدمسیح) به جان عقاید پوسیده قدرتمندانی افتاد که مال و عرض مردم را در اروپا چپاول میکردند.
این مطلب را ببینید. (وقتی من در همین مطلب گزارشی از مقاله aeon را نوشتم، در سایتها و کانالهای زیادی بدون نام و نشانی از اینجا منتشر شد. حتی شنیدم کتاب آقای جان تولن در حال ترجمه است)
3- آیا در غرب همه چیز آزاد است؟ خیر. آیا در آنجا "آزادی بیان" بدون محدودیت است؟ مطلقا!
بیانیهها، قوانین و کنوانسیونهای مختلفی در اروپا و آمریکا وجود دارد که محدودیتهای آزادی بیان را خیلی دقیق مشخص کرده است. discrimination یا تبعیض اگر در مصادیقی چون نژاد و جنسیت اعمال شود، جزء این محدودیتهاست. همچنین hate speech یا سخنان نفرتانگیز دقیقا جزء محدودیتهاست و غرب از اینها کوتاه نمیآید. (ظاهرا جز درمورد اسلام)
تعریفی که دیکشنری کمبریج از سخنان نفرت انگیز ارائه کرده این است:
public speech that expresses hate or encourages violence towards a person or group based on something such as race, religion, sex, or sexual orientation
4. لقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ... یعنی به يقين، رسولى از خود شما بسويتان آمد كه رنجهاى شما بر او سخت است...
کاش او را بهتر میشناختیم
Telegram
وادی|جواد درویش
🔴 "محمد(ص): یک قهرمان ضددستگاه روحانیت برای اروپای دوره روشنگری"
این عنوان مقاله زیر است که دو روز پیش در سایت aeon منتشر شده است:
shorturl.at/tFV12
نویسنده آن جان تولن استاد تاریخ دانشگاه نانت است. اسم آخرین کتاب او هست: "چهره های محمد: نگرشهای غربی به…
این عنوان مقاله زیر است که دو روز پیش در سایت aeon منتشر شده است:
shorturl.at/tFV12
نویسنده آن جان تولن استاد تاریخ دانشگاه نانت است. اسم آخرین کتاب او هست: "چهره های محمد: نگرشهای غربی به…