Telegram Web Link
🔴 بسیج دانشجویی، گروه های مذهبی و فعالیت سیاسی در دانشگاه

بعد از فروکش کردن تب و تاب برنامه های ورودی های جدید و اردوی مشهد که غالبا توسط دانشجویان مذهبی و بسیجی دانشگاه برگزار شد (ولو اینکه خود تشکل بسیج مستقیما برگزار نکرد) بنا داشتم مطلبی بنویسم و فارغ از دعواهای جزئی و مصداقی به مبانی فکر و عمل این دانشجویان بپردازم.
اما دیدم همه آنچه بخواهم بنویسم را یکسال پیش در مصاحبه با یکی از نشریات بسیج گفته ام.
چون آن نشریه در آن زمان یک نقض عهدی کرد و مطالب پیاده شده را قبل از چاپ برای من نفرستاد و بخشی از مطالب را بدون اطلاع حذف کرد، دیدم بهتر است خود فایلهای صوتی را اینجا بگذارم.
پیشاپیش از لحن کند و پر توبوق عذرخواهی میکنم! (اما اگر هنگام شنیدن از امکان دوبرابر کردن سرعت پخش که با علامت 2× جلوی فایلهای صوتی درحال پخش تلگرام هست استفاده کنید، کمتر آزار میبینید😊 )

🔹در این چند فایل از خطر درونگرا و بی اثر شدن بسیج که مثل صدا و سیما و سازمان تبلیغات برای اهداف بلندی تاسیس شدند و الان به سازمانهایی بسیار عریض و طویل ولی بی اثر تبدیل شده اند، گفته ام.
اینجا:
https://www.tg-me.com/vaadie/306


🔹همچنین صحبت از تفاوت "بسیج دانشجویی" با "دانشجوی بسیجی" کرده ام‌ که اولی خوب است ولی مسیر اصلی در سالهای اخیر به سمت دومی کج شده. در اولی بسیج خودش را باید با مولفه های دانشگاه تطبیق دهد ولی در دومی این دانشگاه است که باید با بسیج مطابق شود.
اینجا:
https://www.tg-me.com/vaadie/307


🔹مطلب بعد که مهمترین حرف من هست و ریشه همه مشکلات بسیج و اکثر گروه های مذهبی در سالهای اخیر است، موضوع "نسبت سیاست و بسیج" است. در اینجا من سیاست را به سه معنا به کار برده ام:
اول، سیاست به معنای #امر_سیاسی. یعنی شناخت عمیق تاریخ و جریانها
دوم، سیاست به معنای #جناح_بازی و سینه زدن زیر علم جریانهای سیاسی بدون شناخت کامل از آنها
سوم، سیاست به معنای #سیاسی_بازی. یعنی رفتار دوگانه داشتن و لابی گری و..
به نظر من سیاست ورزی به معنای اول ممدوح و به معنای دوم مذموم، و به معنای سوم منفور و مشمئز کننده است!
و معنای سوم معنای نوظهور تحقق یافته در بسیج دانشجویی در چندسال اخیر است که من به دلیل آن هم اشاره کوتاهی کرده ام. دانشجویان بسیجی در حالی لابی گران قهاری شده اند که به شدت از محتوا و اولیات سواد سیاسی دور هستند.
این:
https://www.tg-me.com/vaadie/308
و این:
https://www.tg-me.com/vaadie/309

🔹مطلب آخر بطور خاص درمورد عملکرد بسیج دانشجویی دانشگاه شریف در ۵، ۶ سال اخیر در نسبت با سایر گروه های مذهبی است که منجر به فتح بسیاری از این گروه ها شد. این فتح البته حتی با معیارهای پراگماتیک هم نتایج مثبتی برای آن گروه نداشت و در عمل آنها را کم اثر تر کرد.
اینجا:
https://www.tg-me.com/vaadie/310
🔴علم سخن میگوید: "بال زدن یک پروانه در برزیل ممکن است منجر به طوفانی در تگزاس شود!"

این پدیده که به آن "اثر پروانه ای" گفته میشود، گویای واقعیتی علمی است که سنگ بنای نظریه #آشوب در فیزیک شده است. براساس آن سیستم های پیچیده و آشوبناک مثل جو زمین، به شرایط اولیه خود بسیار حساسند.
این ایده در واقع #استعاره_ای است از واقعیات عالم هستی حتی در سطح فرافیزیکی.
اینکه میگویم استعاره به این دلیل است که نمیخواهم در مغالطه کسانی که نگاه نص گرایانه خام (literalistic ) به متون مقدس دارند بیفتم.
بنا بر این مغالطه هرچه علم بدان میرسد، یک ما به ازایی در کتب مقدس و قران دارد. میخواهد نظریه آشوب باشد، نسبیت عام باشد یا هرچیز دیگر.

🔹خداوند در آیات متعددی درمورد آثار اعمال صحبت میکند. اصطلاحات "ضل سعیهم" یا "حبطت اعمالهم" به همین اشاره دارد.
در منطق قران تفکیک صریحی بین #عظمت یک کار و #اثر یک کار وجود دارد.
ای بسا کارهای بزرگ که اثری ندارند و کارهای کوچک که آثار زیادی دارند.
"اثر پروانه ای" شهود ما را در پذیرش این اصل تقویت میکند.

🔹اینکه #قدرت_طلبی و #ثروت_اندوزی بین جوان مسلمان مذهبی و طلبه جوان ما فراگیر شده، بخشی از آن، ناشی از نادیده گرفتن این تفکیک قرانی است.
تصور غالب این است که لابد راه انداختن یک استارتاپ پیشرو یا تاسیس یک مرکز بزرگ یا گرفتن یک منصب عالی، حتما بیشتر از تدریس یک درس طلبگی در گوشه حجره یا مهاجرت به یک روستای کوچک یا معلمی در یک مدرسه ، #اثر دارد.
یک توصیه:
با کسانی که امواج مهیب و تلاطم های سهمگین اقتصادی کشور حتی به شکل لرزه های کوچکی هم در زندگیشان محسوس نباشد، بحث سیاسی نکنید. خواه موافق نظام باشند یا مخالف.
موسیقی لذت بخش و شورانگیز، موسیقی است که #محکم باشد و در عین حال #لطیف
شعر دلکش و طرب انگیز هم به نظر من همین دو ویژگی را دارد.
و این شعر و موسیقی در قطعه زیبای #کوی_عشق علیرضا قربانی جمع است. به خاطر همین من وقتی این قطعه را شنیدم، ناخودآگاه ذهنم رفت به سمت پیاده روی اربعین..

مومنان و شیعیانی که در آنجا دیده بودم دقیقا حائز این دو ویژگی بودند: به غایت زلال و لطیف و در عین حال محکم و با اراده..
همانجا به این فکر افتادم که خوب است این آهنگ با عکسهای اربعین مَچ شود. لذا خودم (برای اولین بار) دست به کار شدم و حاصلش شد این کلیپ ناشیانه! که پارسال هم روی کانال گذاشته بودم:
https://www.tg-me.com/vaadie/185

(پیشنهاد میکنم اگر کسی ذوق و مهارت اینکار را دارد یک کلیپ خوب و حرفه ای با این اهنگ درست کند)
🔴 چگونه اسلام را توصیف کنیم؟

برای یک مقاله مجبور شدم یک سری از کتاب های اصلی #مطالعات_اسلامی یا Islamic Studies که یک شاخه تعریف شده و جا افتاده آکادمیک است را مرور کنم.
نکته جالب این است که اولا در هیچکدام از این کتابها ندیدم که بطور عمیق وارد مبانی و اصول اسلامی شوند. مثلا یک باب از مسائل اعتقادی مثل "نبوت" را باز کنند و با همه زیر و بم ها و اقوال مختلف آن را توضیح دهند.
ثانیا مهمترین و پرتکرار ترین بحث ها در آنها، رابطه اسلام و غرب، اسلام و دنیای معاصر، تاریخ اسلام ، موضوع خاص "شریعت" و برخی مسائل فرعی تر مثل "جنسیت" در اسلام و "جهاد" بود.

اما یک موضوع بسیار جالب توجه در برخی از این کتابها، چالش آنها برای تعریف اسلام بود. همانطور که در عکس پایین از کتاب " An Introduction to Islam in the 21st Century" قابل مشاهده است، این آثار معمولا مفهوم religion یا "دین" را مفهوم کوچکی برای تعریف #اسلام میدانند.
آنها وقتی قران و سیره پیامبر که جز منابع اصلی اسلام است را مورد توجه قرار میدهند، میبینند آموزه های اسلامی در دایره وسیع تری از مفاهیم قابل فهم است. این مفاهیم شامل culture یا فرهنگ ، way of life یا سبک زندگی ، civilization یا تمدن ، tradition یا سنت و حتی سیاست و اقتصاد، میشود.



https://ibb.co/bvURxf
"اگر مسیحیت کلا از آمریکا رخت بر بست، به خاطر ازدواج همجنس گراها یا بی غیرتی جوانان یا مهاجرت مسلمانان و.. نیست، بلکه به خاطر آمیختن بیش از حد دین و سیاست است!
فلاسفه دین مسیحی به پاخیزید و سکوت را بشکنید!"
از فیسبوک خانم دکتر هلن د کروز، استاد فلسفه دین آکسفورد بروک، نویسنده مدخل علم و دین استنفورد و از پرکارترین اساتید معاصر فلسفه دین.

پ.ن: این جملات تصادفا اینقدر به گوش ما آشنا نیست، واقعا ایران و آمریکا مسائل مشترک زیادی دارند. هرچند در دو جهت کاملا مخالف هم حرکت میکنند.

پ.ن: مصداق کاریکاتوری شدن همه مسائل از جمله مسائل سیاسی در کشور ما این است که مراسم سالگرد ۱۳ آبان در دانشگاه شریف (که نقطه آغاز برنامه ریزی برای اشغال سفارت بود) تبدیل میشود به یک کارناوال با بوق و پرچم از یک جناح، و پوشش خبری آن با خوشحالی که "چه خوب که پرچمی آتش نگرفت" از جناح مقابل.
بدون ذره ای خواندن و نوشتن و اندیشیدن به مبانی اختلاف انقلاب ۵۷ ایران و آمریکا
🔴 علم غربی باطل است!؟

متاسفانه تفکر ارتجاعی و غلطی در حوزه های علمیه ما بعضا هست، و هنوز هم زنده است، که میگوید غرب باطل است و علم و اندیشه را نباید از منبع باطل گرفت.

شهید مطهری در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام در مقابل این تفکر غلط میگوید:
"عبدالله مقفع که منطق ارسطو را ترجمه کرد در زمان امام صادق ( ع ) بود . از قبل از امام صادق ( ع ) بلکه از زمان‌ بنی‌امیه این کارها شروع شده بود ، ولی در زمان امام صادق ( ع ) اوج گرفت‌ . در زمان هارون و مأمون و در عصر ائمه با چه شدتی علوم اوایل ترجمه شد .
" بیت الحکمة " مدرسه‌ای بوده که در دنیای زمان خودش نظیر نداشته و بعدها هم کم برایش نظیر پیدا شده . ما در میان احادیث و اخبار ائمه‌ خودمان که اینهمه با چشم نقد به خلفا نگاه می‌کردند و انحرافات آنها را مکرر بازگو می‌نمودند - و خلفا که اینهمه ملعون و مطرود شده‌اند بر اثر این‌ بوده که ائمه اینهمه ملعونشان گفته‌اند و شناختشان را درباره آنها چنین‌ بیان داشته‌اند - در یک حدیث نمی‌بینیم که این کار خلفا به عنوان یک‌ بدعت تلقی شده باشد و بگویند که یکی از چیزهایی که اینها کار را خراب‌ کردند این بود که علوم ملتهای کافر را از یونان و روم و هند و ایران‌ ترجمه کردند و وارد دنیای اسلام نمودند ، و حال آنکه این در میان عوام‌ بهترین وسیله بود برای کوبیدن آنها"

پ.ن: این تفکر در حوزه دانشجویی شریف هم گفته شده و ترویج شده. امیدوارم حاج آقای قمی میرثدار این تفکر در سازمان تبلیغات اسلامی نباشند که اگر این تفکر در فضای #علمی حوزه خطرناک است، در فضای #فرهنگی سازمان تبلیغات فاجعه آفرین است.
Forwarded from علم و دين
گزارشی از مدرسه تابستانی
"طبیعت گرایی علمی"

📌 نقد و درآمدی بر طبیعت گرایی فلسفی

طبیعت‌گرایی(نچرالیسم) و فیزیکالیسم در فلسفه ی تحلیلی دنیای معاصر جریان غالب را شکل داده اند و بر جنبه های گوناگون افکار و رفتار انسان معاصر تاثیرگذاشته اند.
نتایج پژوهشی که «دیوید چالمرز» فیلسوف ذهن در سال۲۰۱۳ منتشر کرد اینگونه بود که حدود ۷۳ درصد فلاسفه آتئیست ۱۳درصد خداباور و بقیه هم در این دو دسته قرار نگرفتند که به عنوان مثال می توانند قایل به شعور کیهانی بوده و یا به خدای شخصی اعتقاد نداشته‌باشند.

⚡️⚡️ادامه ی این گزارش را در INSTANT VIEW بخوانید:
https://goo.gl/uzQJwC
🔴 ۷۰ کتاب فلسفی که همه باید بخوانند!

به مناسبت روز جهانی فلسفه، سایت زیر از تعدادی استاد فلسفه در شاخه های متنوع فلسفه (از فلسفه آفریقایی و ژاپنی گرفته تا فلسفه ذهن و تحلیلی و..) پرسیده است که چه کتابهای فلسفی هست که همه باید بخوانند؟
مجموع جوابهای داده شده، این هفتاد کتابی است که در صفحه زیر آمده.
البته هم تقسیم بندی مکاتب فلسفی در این مطلب خالی از مناقشه نیست و هم برخی چهره های بسیار بزرگ آثارشان نیست. مثل هابز، بیکن، برکلی، کریپکی، هایدگر و کیرکگارد ( که به غیبت دوتای آخر خود سایت هم اذعان کرده )

🔹اما نکته جالب‌ آن برای من آثار فلسفه اسلامی اشاره شده در اینجاست. این سایت سه کتاب از سه فیلسوف اسلامی را معرفی کرده است که آرا هیچکدام از آنها در سنت فلسفه رسمی ما چندان حائز اهمیت نیست!:

۱. کتاب حی ابن یقظان از ابن طفیل
۲. کتاب هماهنگی دین و فلسفه از ابن رشد
۳. کتاب آثار فلسفی الکندی

ما در فضای رسمی آموزش فلسفه اسلامی، چه در حوزه و چه دانشگاه، اساسا این سه نفر را فیلسوف درجه یک نمیدانیم.
ابن طفیل و ابن رشد را معمولا شارحان ابن سینا میشناسیم و الکندی که او را اولین فیلسوف مسلمان میدانند، بیشتر به عنوان مترجم و شارح ارسطو معرفی میکنیم.

اما جالب است که آثا آنها در این حد مورد توجه فضای آکادمیک جهانی قرار گرفته.
یک دلیل آن به نظرمن شاید پرداختن این فلاسفه به مسائلی است که از قضا امروزه در فلسفه مورد توجه قرار گرفته است.
مثل حی ابن یقظان و آزمایش فکری مشهوری که ابن طفیل برای نشان دادن نظریه لوح سفید ابن سینا میسازد.
و شاید ترجمه زودهنگام آثار آنها به لاتین و انگلیسی و شاید هم حضور آنها در آندلس (مثل ابن رشد و ابن طفیل) دلیل اقبال به آنها در غرب بوده باشد.
ولی در هرصورت به نظر من با هر معیاری حساب کنیم، در این فهرست جای اثاری از ابن سینا و غزالی، به عنوان پر ارجاع ترین فلاسفه اسلامی در آثار معاصر غربی، خالی است‌.

🔹و نکته مهم این است همانطور که می بینیم ورود آراء فلسفه اسلامی در آثار غربی، براساس قوت کارهای فلسفی و نوآوری های اصلی فلاسفه مسلمان نبوده است. آثار فلاسفه بزرگی چون ملاصدرا، سهروردی و ابن عربی، بسیار کمتر مورد توجه قرار گرفته و آثار علامه طباطبایی هنوز اصلا وارد ادبیات فلسفی غرب نشده است.
یک دلیل اصلی آن، غفلت علما و فلاسفه ماست. علمای حوزوی که از مکرر گویی و شرحِ شارحان ابن سینا و ملاصدرا، هنوز خسته نشده اند!
و مدرسان و پژوهشگران دانشگاهی که مکرر گویی و ترجمه صرف فرگه و راسل و ویتگنشتاین، هنوز مجالی برایشان ایجاد نکرده که سری بلند کنند و نگاهی به سنت و تاریخ غنی خودشان بیاندازند.

https://iainews.iai.tv/articles/70-philosophy-books-everyone-should-read-auid-1168?fbclid=IwAR3_IP5YlinnPjP-FqfFgnLHYVxvLoTfhVfChWRsGW_qeDU9d42UrraabzI
این اکانت خدا (God) در توییتر نزدیک ۵.۵ میلیون فالوور دارد و توییتهای بسیار حکیمانه و البته طنازانه ای میکند!
در اینجا در جواب به یک مبلغ دینی معروف آمریکایی که گفته مشکل ما این است که خدا را از معادلات خارج کرده ایم،
توییت کرده:
مشکل ما این است که امثال این مبلغ دینی خودشان را همه جا وارد کرده اند😊

دقیقا شبیه ادبیات آخوندی و طعنه های مردم و روشنفکران در ایران!
🔴به زودی شاهد شیوه جدیدی از سکونت و ساخت و ساز خواهیم بود

امروز در خبرها قیمت های عجیب مسکن در تهران را دیدم که لینک آن را این پایین هم گذاشته ام. غیر از مشکلات و ناکارآمدی های اقتصادی که به این بحران دامن زده، فکر میکنم مردم تهران دیر یا زود مثل سایر شهرهای بزرگ دنیا، وارد الگوهای دیگر سکونت housing خواهند شد.
الان یک عده که من در نزدیکان هم سراغ دارم درحال خارج شدن از تهران هستند. ولی این راه موقتی است.
راه حل بلند مدت روی آوردن به مدل "سکونت اشتراکی" housing cooperative است که الان در بیشتر شهرهای اروپا وجود دارد.
در اروپا هزینه مسکن بسیار بالاست. حتی در شهرهای کوچک. به همین دلیل دولت ها و مردم به این نتیجه رسیده اند که باید با ایجاد جامعه های کوچک این هزینه ها را سرشکن کنند.
سکونت اشتراکی مدل های مختلفی دارد. از یک خانه آپارتمانی معمولی با چند اتاق که در هر اتاق یک نفر ساکن است و آشپزخانه و حمام مشترک دارد(که البته این بیشتر برای دانشجویان و افراد مجرد است ولی من خانواده هایی را هم در اروپا دیدم که به این شکل و در یک اتاق زندگی میکردند)، گرفته تا یک مجتمع متشکل از چند ده واحد که فضای بازی و اتاق لباس شویی و کباب پز و.. مشترک دارد.
معمولا قوانین مالکیت و مسائل حقوقی خاصی هم بر این خانه ها و مجتمع ها حاکم است که با مدل آپارتمانی فعلی ما متفاوت است.

🔹ساکنان تهران دیر یا زود به چنین مدلهایی روی می آورند. همانطور که پدران و مادران ما در خانه های حیاط‌‌دار (و حیات‌دار!) مستقل و نسبتا بزرگ، زندگی کرده اند و به خاطر افزایش جمعیت و مدرن شدن شهرها، کم کم آن خانه ها به آپارتمان تبدیل شد و ما غالبا در آپارتمان بزرگ شدیم، این آپارتمان ها هم در سالهای آینده خراب شده و به خانه هایی با مدل سکونت اشتراکی، تبدیل خواهند شد و بچه های ما احتمالا در آن خانه ها زندگی خواهند کرد.

🔹اما فارغ از این تغییرات که ذاتی جامعه انسانی است، فکر کردن به ابعاد و دلالت های فرهنگی چنین تغییراتی مهم است. همانطور که آپارتمان، فرهنگ و سبک زندگی ما را دستخوش تغییر کرد، سکونت اشتراکی هم تغییرات فرهنگی خودش را در پی خواهد داشت.
من فکر میکنم این تغییرات از یک جهت مثبت خواهد بود و از یک جهت منفی.
جهت مثبت آن اجتماعی تر شدن انسانها در چنین خانه هایی است. این نوع زندگی در واقع اساسش بر تامین نیازهای انسان بصورت جمعی است. افراد لااقل مجبورند برای کارهای خودشان هم که شده مدام با همسایگانشان در ارتباط باشند. اساسا شاید مفهوم همسایه در این مدل های عوض شود و افرادی که باهم زندگی میکنند یک چیزی بین همسایه و عضو خانواده باشند.
این اتفاق در عصر دیجیتال و بحران تنهایی انسان مدرن، اتفاق مبارکی است.

اما جنبه منفی آن، کوچک تر شدن خانواده هاست. همانطور که آپارتمان نسبت به خانه حیاط دار باعث شد خانواد کوچک شود، سکونت اشتراکی هم نسبت به آپارتمان، خانواده ها را کوچک تر میکند. چون هم معمولا فضا کمتر است و هم بخشی از نیازهای عاطفی و کاری افراد که قبلا توسط همسر و فرزندان تامین میشد، الان توسط همسایگانی که خودشان به مثابه اعضا خانواده هستند، تامین خواهد شد.

در آخر ، همانطور که در اروپا مطالعات و تحقیقات زیادی در این زمینه صورت میگیرد، امیدوارم افراد تصمیم ساز و مدیران کشور ما هم این آینده نگری های فرهنگی را داشته باشند تا غافلگیر تبعات فرهنگی تصمیماتشان نشوند!

https://www.tg-me.com/eslahaat_press/48227
"شاعری رهرو بود
جهت قبله نما را میدید
منکران طعنه تکفیر زدند:
"از چه رو سیر مقامات نکرد!؟"

ابوالفضل زرویی نصرآباد، برجسته ترین طنزپرداز معاصر ما بود به این دلیل که طنز را به عنوان یک صنعت و رشته ادبیات فهمیده بود و سواد، هنر و ذوق ادبی کافی برای آن را هم داشت. من فقط یک کتاب از او خوانده بودم ولی به شخصیتش علاقه داشتم و اینطرف و آنطرف کارهای او را دنبال میکردم.
اما رحلت غمناک و مظلومانه او همانطور که سید مهدی شجاعی هم در این یادداشت به آن اشاره کرده، نشان داد واقعا انسان اصیل در فرهنگ و هنر، جایگاهی در این روزگار ندارد.

من البته موافق نیستم که کلا به فرهنگ توجه نمیشود. اتفاقا بیشتر از هرزمان دیگری توجه می شود.
اما کسی که کار فرهنگی و هنری میکند، باید در یکی از این دو دسته باشد تا دوام‌ بیاورد:
یا در دسته سلبریتی های بی سواد، مغرور و مزلفی که این روزها در اینستاگرام جولان می دهند.
یا در دسته چاکران و وابستگان امپراطوری رسانه ای "اوج" و "افق" که سفارشی بنویسند و بخوانند و زندگی کنند.
(هرچند که این روزها این دو دسته بسیار هم به یکدیگر نزدیک شده اند. )

https://www.khabaronline.ir/news/1208986/مسئولان-حق-ندارند-برای-درگذشت-زرویی-نصرآباد-ابراز-تاسف-کنند
Forwarded from اخراجی ها
تاریخ مختصر تحول ٤٠ ساله ي ما !



تحول مفهوم «پرولتاریا»:

دهه 50: خلق
دهه 60: مستضعفان
دهه 70: دهک اقتصادی
دهه 80: آسیب اجتماعی
دهه 90: متقاضی دریافت بسته «امنیت غذایی» - حاشیه‌نشین شهری


تحول مفهوم «بورژوآ»:

دهه 50: بورژوآ
دهه 60: امت
دهه 70: طبقه متوسط جدید
دهه 80: ملت بزرگ
دهه 90: همه آمدیم


تحول مفهوم «سرمایه‌دار»:

دهه 50: طاغوت
دهه 60: اسلام آمریکایی
دهه 70: تکنوکرات
دهه 80: بخش خصوصی عزیز
دهه 90: کارآفرین - بدهکار بانکی



تحول «الگو»:

دهه 50: چه‌گوآرا، برادران رضایی و خسرو گلسرخی
دهه 60: محمد جهان‌آرا
دهه 70: هامون - حاج کاظم
دهه 80: صادق هدایت (ادبی‌ها و هنری‌ها)، شهرام جزایری
دهه 90: کیم کارداشیان، دن بیلزریان، امیر تتلو


تحول «مطالعه»:

دهه 50: «مبارزه مسلحانه؛ هم استراتژی هم تاکتیک»، «مادر» (ماکسیم گورکی)،«حسین وارث آدم» (علی شریعتی)
دهه 60: داستان راستان
دهه 70: کلیدر - بامداد خمار
دهه 80: «قورباغه‌ات را قورت بده»، «چه کسی پنیر مرا برداشت؟»
دهه 90: «هری پاتر»


تحول مفهوم «جوانان»:

دهه 50: مبارز
دهه 60: شهید
دهه 70: دانشجو
دهه 80: بیکار
دهه 90: نخبه (آقازاده)


تحول «رابطه زن و مرد»:

دهه 50: همرزم- رفیق
دهه 60: خواهران-برادران
دهه 70: خواستگار-عروس
دهه 80: پارتنر (شریک ...)
دهه 90: لانگ دیستنس



تحول مفهوم «عشق و حال»:

دهه 50: چاتانوگا، شکوفه‌نو، 55% میکده، هتل رامسر
دهه 60: سریال آینه
دهه 70: پیتزا شهرام
دهه 80: دور دور
دهه 90: کُک پارتی، پول پارتی، تکیلا، آنتالیا، ایروان

تحول «اسامی»:

دهه 50: کیوان، روزبه ،سیامک، مریم، ژاله، ژیلا، ستاره
دهه 60: مقداد، یاسر، عمار، میثم، طاها، یاسین، زینب، فاطمه، مریم، نرگس
دهه 70: نیما، میلاد، کوشا، سارا، نیلوفر، کیمیا
دهه 80: امیرعلی، آرتین، محدثه، پرنیان، هانیه، عرفان
دهه 90: آیسا، سایا، روژا، راژی، آینا، نایا، ژابی، سانیا، راشا، محمد پژمان، محمد رامتین، علی ارسلان، نازنین زهرا، کلثوم مهسا، فاطمه ساناز

تحول «سلیقه سینمایی»:

دهه 50: پدرخوانده، بربادرفته
دهه 60: ارتش سری
دهه 70: هفت، بزرگراه گمشده
دهه 80: فرندز
دهه 90: دیشب باباتو دیدم آیدا، هایلایت، 50 کیلو آلبالو، شهرزاد

تحول «دانشگاه»:

دهه 50: میدان مبارزه
دهه 60: سنگر
دهه 70: تربیت تکنسین
دهه 80: جفت یابی
دهه 90: استندآپ کمدی، جشنواره غذا

* تاریخ تحول «مبارزه»:

دهه 50: خیابان
دهه 60: زندان
دهه 70: صندوق رای
دهه 80: ان.جی.او
دهه 90: تلگرام

* تاریخ مختصر کلی:

دهه 50: انقلاب - حذف
دهه 60: جنگ - حذف
دهه 70: سازندگی/خصوصی‌سازی - حذف
دهه 80: اصلاحات/خصوصی‌سازی - حذف
دهه 90: عدالت/خصوصی‌سازی - حذف
تا 1400: اعتدال/خصوصی‌سازی - حذف



@ekhraji_h
🔴"خدایا! وقتش شده که خودت ظهور کنی!"

امام موسی صدر در یک از مقالات کتاب "ادیان در خدمت انسان" می‌گوید انسان‌های اولیه به دلیل ناتوانی خود در تسلط بر طبیعت، غرق در جهل و خرافات بودند و نیروهای طبیعی را ناشی از قدرت خدایان مختلف می‌دانستند. فلاسفه آمدند و سعی کردند عقل مردم را بیدار کنند و این جهل و خرافات را با پرسش‌های خود به چالش بکشند. تاحدی هم موفق بودند ولی نتوانستند با مردم ارتباط نزدیک برقرار کنند و لذا تاثیر آنها عمیق نبود. پس لازم شد خود خدا دخالت کند!
بعد امام صدر به تفاوت پیامبران که از طرف خدا آمدند، با فلاسفه می‌پردازد که مهمترین آن این بود که پیامبران بر دلها نفوذ می‌کردند و "رهبرانی رهایی بخش" بودند.

🔹به نظر من می‌رسد ما امروز دقیقا دوباره در همان نقطه ایستاده‌ایم که نیاز به دخالت خود خداست!
از رنسانس و بخصوص از ابتدای قرن 19 تا نیمه قرن بیستم، بشریت تا توانست خود را مستقل از عالم بالا کرد. تا توانست به قول قرآن بر اخلاد فی الارض پافشاری کرد، و تا توانست با توسل به فلسفه‌های پوزیتیویستی و مادی، از "غیب" و ماوراء الطبیعه بیشتر فاصله گرفت.
از نیمه قرن بیستم به این طرف علم از یک طرف و فلسفه و بخصوص فلسفه‌های پست‌مدرن و اگزیستانس از طرف دیگر، به جان این تفکر افتادند.
فیزیک کوانتم نوعی گشودگی و عدم قطعیت را در عالم یافت که افسانه "بسته بودن فیزیکی" جهان را به چالش کشید. کیهان شناسی جدید دیدگاه‌هایی که عالم طبیعت را ضروری و ازلی و بدون آغاز زمانی می‌دانستند را با بحران مواجه کرد.
در کنار دانشمندان، فلاسفه پست مدرن اساس هرگونه مطلق‌گویی را زیر سوال بردند و از بازگشت انسان به خویشتن خویش سخن گفتند.
علم و فلسفه پست مدرن انسان را یک قدم به پیش برد. او را از چنگِ مادی‌انگاری و جزم‌اندیشیِ حسی جدا کرد، اما در وادی حیرانی او را تنها گذاشت. لذا ارمغانش یا یاس و افسردگی و تنهایی بیشتر برای انسان بود یا فکر نکردن به این مسائل و بازگشت به نقطه قبلی به عنوان یک نقطه تاحدی قابل اتکا ولو نادرست.
این نیمه راهی که فلاسفه و دانشمندان قرن بیستم و بیست و یکم مردم را آورده اند، باید دوباره به دست خود خدا کامل شود! یعنی فرستادگان خدا یا "پیابرگونه‌ انسان‌هایی" که با دل مردم ارتباط بگیرند و بیشتر از موعظه و استدلال، برایشان همراهانِ همدل و "رهبران رهایی بخش" باشند.
می‌گویند یک عرب بادیه نشین با پیامبر اسلام (ص) برخورد کرده و از روی ترس، همچون بندگان در برابر پادشاهان به عظمت پیامبر اقرار کرد. پیامبر رو کرد و به او فرمود: "همانا من فرزند زنی از قریشم که خرده گوشت می‌خورد"
 
🔹به همین دلیل من فکر میکنم این روزها بیشتر از فقه و فلسفه به #فرهنگ نیاز داریم. انسان امروز بیشتر از اینکه تشنه معارف روی کاغذ و برهان‌های بی‌اثر باشد، تشنه محبت و عشق و رفتارهای پیامبرگونه‌ای است که او را بعد از رهایی از #زندان_مادی‌گرایی، از #برهوت_ندانم‌گرایی نجات دهد. 
2024/10/02 02:29:02
Back to Top
HTML Embed Code: