Telegram Web Link
دشمنی شدید محمد ، پیامبر اسلام با ایرانیان


⚡️رسول الله گفت : لا تقوم الساعه حتی تقاتلوا خوزا و کرمان قوما من اعاجم حمر الوجوه ، فطس الانوف ، صغار العین ، کان وجوههم المجان المفرطه.

ترجمه : قیامت برپا نخواهد شد تا زمانی که شما ( منظور اعراب مسلمان ) مردم خوزستان را که از عجم ها (فارس ها) هستند بکشید.
آنها چهره هایی قرمز و بینی هایی فرو رفته ، چشم هایی کوچک دارند و صورت هایشان مانند سپرهایی ضخیم و کفش هایشان از مو ساخته شده است.

📚منابع :

🔶البدایه و النهایه از ابن کثیر ج6 ص 250
🔷تاریخ اسلام از ذهبی ج1 ص 378
🔶صحیح ابن حبان ج 15 ص 144
🔷صحیح بخاری ج 4 ص 174
🔶مستدرک سفینه بحار از نمازی ج3 ص223
🔷بحارالانوار از مجلسی ج 18 ص 122
🔶اعلام الوری ج 1 ص 89

💥چهار عالم بزرگ هم این روایت را تصحیح کردند.
1) شیخ آلبانی
2)شمس الدین ذهبی
3)حاکم نیشابوری
4)شعیب ارنووط
انتقام قادسیه
▪️هدف از مراسم حج چه بوده و چگونه وارد اسلام شد؟ #قسمت_هشتم اما قضیه تراشیدن سر در ایام حج نیز باید گفت این عمل هم از رسوم جاهلیت بوده است چنانچه اعراب بعد از حج برای ب ها موهای سر را می تراشیدند و آن مو را با آرد مخلوط می کردند و در هوا می انداختند. عادت…
▪️هدف از مراسم حج چه بوده و چگونه وارد اسلام شد؟

#قسمت_نهم

در #صحیح_مسلم روایت جالبى در مورد حج آمده که از این قرار است:
43- بَابُ بَيَانِ أَنَّ السَّعْيَ بَيْنَ الصَّفَا وَالْمَرْوَةِ رُكْنٌ لَا يَصِحُّ الْحَجُّ إِلَّا بِهِ
باب: اینکه سعی در صفا و مروه رکن حج است و بدون آن حج باطل است.
259 - (1277) حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ يَحْيَى، حَدَّثَنَا
أَبُو مُعَاوِيَةَ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ
عَائِشَةَ، قَالَ: قُلْتُ لَهَا: إِنِّي لَأَظُنُّ رَجُلًا، لَوْ لَمْ
يَطُفْ بَيْنَ الصَّفَا وَالْمَرْوَةِ، مَا ضَرَّهُ، قَالَتْ: «لِمَ؟» قُلْتُ: لِأَنَّ اللهَ تَعَالَى يَقُولُ: {إِنَّ الصَّفَا
وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللهِ} [البقرة: 158] إِلَى آخِرِ
الْآيَةِ، فَقَالَتْ: " مَا أَتَمَّ اللهُ حَجَّ امْرِئٍ وَلَا عُمْرَتَهُ
لَمْ يَطُفْ بَيْنَ الصَّفَا وَالْمَرْوَةِ، وَلَوْ كَانَ كَمَا تَقُولُ
لَكَانَ: فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ لَا يَطَّوَّفَ بِهِمَا، وَهَلْ
تَدْرِي فِيمَا كَانَ ذَاكَ؟ إِنَّمَا كَانَ ذَاكَ أَنَّ الْأَنْصَارَ
كَانُوا يُهِلُّونَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ لِصَنَمَيْنِ عَلَى شَطِّ
الْبَحْرِ، يُقَالُ لَهُمَا إِسَافٌ وَنَائِلَةُ، ثُمَّ يَجِيئُونَ
فَيَطُوفُونَ بَيْنَ الصَّفَا وَالْمَرْوَةِ، ثُمَّ يَحْلِقُونَ، فَلَمَّا
جَاءَ الْإِسْلَامُ كَرِهُوا أَنْ يَطُوفُوا بَيْنَهُمَا لِلَّذِي كَانُوا
يَصْنَعُونَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ، قَالَتْ: فَأَنْزَلَ اللهُ عَزَّ
وَجَلَّ {إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللهِ} [البقرة:
158] إِلَى آخِرِهَا، قَالَتْ: فَطَافُوا "
#منبع: صحيح مسلم جلد: ٢ صفحه: ٩٢٨
#ترجمه:
از عروه روایت است که گفت: پدرم گفت: به عایشه گفتم: من بر این گمانم که اگر فردی سعی بین صفا و مروه نکند، او را زیانی نیست. عایشه گفت: چرا؟ گفتم: زیرا خداوند می فرماید: (إن الصفا والمروة من شعائر الله» «صفا و مروه [که دو کوه در مکه هستند، از نشانه های مناسک الله محسوب می شوند. پس کسی که قصد حج کند یا عمره به جای آرد، می تواند میان آن دو طواف کند، یعنی هفت بار بین آن دو سعی کند]» (بقره، ۱۵۸) عایشه ها گفت: خداوند حج و عمره ی کسی را که سعی بین صفا و مروه نکند، کامل نگردانیده است. اگر منظور تو «كانت فلا جناح عليه أن يطوف بهما» است، این آیه در شأن انصار نازل شد؛ زیرا انصار [اهل مدینه در زمان جاهلیت برای دو بت در ساحل دریا به نام های «ساف» و «نائله» احرام می بستند. سپس هنگامی که به مکه می رسیدند، سعی بین صفا و مروه می کردند و بعد از آن سرشان را می تراشیدند. اما بعد از این که به اسلام مشرف شدند، به خاطر عملشان در زمان جاهلیت، ناپسند دانستند که بین صفا و مروه را سعی کنند. عایشه گفت: پس خداوند این آیه را نازل فرمود: وإن الصفا والمروة من شعائر الله تا آخر آيه. عایشه گفت: پس طواف کنید.
در این #حدیث مشخص می شود که انصار عوض احرام و طواف برای اساف و نائله بعد اسلام رو به صفا و مروه آورده اند که بخوبی ارتباط صفا و مروه را با اساف و نائله معلوم می گرداند.
همین روایت در تفسیر ابن کثیر آمده و حج المشلل را که گفتیم تداعی می کند و می گوید:
وَلَكِنَّهَا إِنَّمَا أُنْزِلَتْ أَنَّ الْأَنْصَارَ كَانُوا قَبْلَ أَنْ
يُسْلِمُوا كَانُوا يُهِلُّونَ لِمَنَاةَ الطَّاغِيَةِ التِي كَانُوا
يَعْبُدُونَهَا عِنْدَ الْمُشَلَّل
ن#منبع: تفسير ابن كثير  جلد: ١ ص: ٣٤٠
#ترجمه:
ولی این آیه در حق انصار (اوس و خزرج) نازل شده که قبل از اسلام برای بت منات طاغوت تهلیل (لبیک اللهم لبیک) می گفتند و آن را در المشلل عبادت می کردند.
یعقوبی در تاریخ خود جلد ١ ص ٢٥٤ می گوید:
ثم وضعوا به إساف و نائلة كل واحد منهما على ركن من أركان البيت، فكان الطائف ، إذا طاف، بدأ بإساف، فقبله، و ختم به،
#ترجمه:
سپس در کعبه اساف و نائله را در رکنی از ارکان بیت قرار دادند،هنگامی که طواف می نمودند این کار را با اساف آغاز می کردند و آن را می بوسیدند و طواف را با آن ختم می کردند.

ادامه دارد ...
حقیقت این است که همۀ انسان‌ها این تصور را دارند که خدا درست همان طرفی ایستاده که آنها ایستاده‌اند ..!!
#برتراند_راسل
انتقام قادسیه
🛡برگهایی دیگر از جنایات اعراب در تازش به ایران زمین ‌ بخش #چهارم مردم کرمان نیز سالها در برابر تازیان مقاومت کردند تا سرانجام در زمان عثمان؛ حاکم کرمان با پرداخت دو میلیون درهم و دو هزار غلام بچه و کنیز؛ بعنوان خراج سالانه؛ با تازیان مهاجم صلح کردند.(کتاب…
🛡برگهایی از جنایات اعراب در تازش به ایران زمین

♨️بخش #پنجم

پس از تسلط تازیان در حمله به سیستان؛ مردم مقاومت بسیار و تازیان مسلمان خشونت بسیار کردند بطوریکه ربیع ابن زیاد ( سردار تازی ) برای ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومت آنان دستور داد تا صدری بساختند از آن کشتگان ( یعنی اجساد کشته شدگان جنگ را روی هم انباشتند ) و هم از آن کشتگان تکیه گاهها ساختند؛ و ربیع ابن زیاد بر شد و بر آن نشست و قرار شد که هر سال از سیستان هزار هزار ( یک میلیون ) درهم به امیر المومنین دهند با هزار غلام بچه و کنیز. ( کتاب تاریخ سیستان صفحه۳۷، ۸۰ - کتاب تاریخ کامل جلد1 صفحه ۳۰۷)

در حمله تازیان به ری مردم شهر پایداری و مقاومت بسیار کردند ؛ بطوریکه مغیره ( سردار تازی ) در این جنگ چشمش را از دست داد . مردم جنگیدند و پایمردی کردند... و چندان از آنها کشته شدند که کشتگان را با نی شماره کردند و غنیمتی که خدا از ری نصیب مسلمانان کرد همانند غنائم مدائن بود .( کتاب تاریخ طبری؛ جلد پنجم صفحه ۱۹۷۵)

در حمله به شاپور نیز مردم پایداری و مقاومت بسیار کردند بگونه ای که عبیدا ( سردار تازی ) بسختی مجروح شد آنچنانکه بهنگام مرگ وصیت کرد تا به خونخواهی او؛ مردم شاپور را قتل عام کنند؛ سپاهیان تازی نیز چنان کردند و بسیاری از مردم شهر را بکشتند. (کتاب فارسنامه ابن بلخی؛ صفحه 116 -کتاب تاریخ طبری؛ جلد پنجم صفحه 2011)

در حمله به الیس؛ جنگی سخت بین سپاهیان تازی و ایران در کنار رودی که بسبب همین جنگ بعد ها به « رود خون » معروف گردید در گرفت. در برابر مقاومت و پایداری سرسختانه ی ایرانیان؛ خالد ابن ولید نذر کرد که اگر بر ایرانیان پیروز گردید « چندان از آنها بکشم که خون هاشان را در رودشان روان کنم » و چون پارسیان مغلوب شدند؛ بدستور خالد « گروه گروه از آنها را که به اسارت گرفته بودند؛ می آوردند و در رود گردن می زدند » مغیره گوید که « بر رود؛ آسیاب ها بود و سه روز پیاپی با آب خون آلود؛ قوت سپاه را که هیجده هزار کس یا بیشتر بودند؛ آرد کردند ... کشتگان ( پارسیان ) در الیس هفتاد هزار تن بود.( کتاب تاریخ طبری؛ جلد چهارم؛ صفحه ۱۴۹۱- کتاب تاریخ ده هزار ساله ایران؛ جلد دوم برگ 123)

♨️ادامه دارد ...
♦️‏گوگوش : چون من روزه میگیرم و برای تهیه عکس باید آرایش کنم لذا بناچار از افطار ببعد عکسبرداری میکنم .. تا روزه ام باطل نشود

بریده‌ای از مجله اطلاعات بانوان ۱۳۵۴

میگن چرا حکومت اسلامی بوجود آمد، وقتی بازیگر سینماش اینگونه بود وای به حال مردم عادی
اما اسلام کماکان در امر بهره‌گيری از خشونت در ابعاد و اشکال مختلف فعال‌ترين دين است. در نيم قرن گذشته و بخصوص در سه دهه اخير بيشترين خشونت‌ها، ترورها، قتل‌های دسته‌جمعی و بمب‌گزاری‌های انتحاری به نام‌ دفاع از اسلام به وقوع پيوسته‌اند.
@tispun98
#انتقام_قادسیه
هم دانهٔ امید به خرمن ماند
هم باغ و سرای بی تو و من ماند

سیم و زر خویش از درم تا به جُوُی
با دوست بخور گرنه به دشمن ماند


#خیام
احمق تر از اون مشروطه خواهی که خودش میهن پرست و ایران دوست می دونه نداریم... آخه احمق یه بار اون قانون اساسی ننگین مشروطه رو خوندی که دم از میهن پرستی میزنی...

البته برای ما عجیب نیست وقتی یه عده چپ مغز و مسلمان واپسگرا حزب جبهه ملی (بخوانید جبهه #ضد ملی) تشکیل دادند اینام خودشون میهن پرستان ایران می دونن

مشروطه چیزی نیست جز مخلوطی از پادشاهی اسلامی و پادشاهی غربی که هیچ ارتباطی با پادشاهی ایرانشهری نداره
دین پدیده‌ایی است برای ارضای میل به جاودانگیِ انسان، نه راهی برای رسیدن به امری والا.
انتقام قادسیه
#حافظ_کیست ؟ ____((ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﺤﻤﺪ) ﻣﻠﻘﺐ ﺑﻪ ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻐﯿﺐ ﻏﺰﻟﺴﺮﺍﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻗﺮﻥ 8 ﻣﯿﺰﯾﺴﺖ و ﺳﺎﻝ 727 ﮔﻮﯾﻨﺪ ﭘﺪﺭ ﺣﺎﻓﻆ ﺑﻬﺎﺍﻟﺪﯾﻦ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﯽ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺩﺭﻛﺎﺯﺭﻭﻥ ﺑﺎ ﺯﻧﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺤﻞ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﺩﺭ ﺍﯾﺎﻡ ﻛﻮﺩﻛﯽ ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺖ ﭘﺲ ﺍﺯﺁﻥ…
ﻣﺤﻤﺪ ﮔﻠﻨﺪﺍﻡ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﺣﺎﻓﻆ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻏﺰﻟﯿﺎﺕ ﻭﯼ ﺭﺍ، ﺍﻭ ﺟﻤﻊ ﺁﻭﺭﯼ ﻭ ﻧﺸﺮ ﺩﺍﺩﻩﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﻏﺰﻟﯿﺎﺕ ﺍﺯ ﺣﺎﻓﻆ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺷﻬﯿﺪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻓﺘﻮﺍﯼ ﻓﻘﻬﺎ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ

جالب است ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﻋﺮﻓﺎﺕ ﺍﻟﻌﺎﺷﻘﯿﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﯼ ﺍﻣﯿﺮﺗﻘﯽ ﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯿﻢ که


ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻓﺘﻮﺍﯼ ﻓﻘﻬﺎ ﻭ ﺣﻜﻢ ﻗﻮﻩ ﯼ ﻗﻀﺎﯾﯿﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺣﺎﻓﻆ ﺣﻤﻠﻪ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﻭﯼ ﺭﺍﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ ﺑﺎﻧﻮﺍﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺁﺛﺎﺭ ﻭ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻭﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭼﺎﻩ ﺭﯾﺨﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪﺩﺳﺖ ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﻧﯿﻔﺘﺪ چرا مگر خدایی نکرده اشعار ضد اسلامی داشته حافظ

رفقا من دقت کنید که ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺣﺎﻓﻆ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﻮﺩﻛﯽ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩ و بدون شک ﻟﻘﺐ ﺣﺎﻓﻆ ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﺩﻩ ﻫﺎ ﺷﺨﺺﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ اصلا چنین بود که هر کسی حافظ قران میشد نام حافظ بر روی او میگذاشتند ﺣﺎﻓﻆ ﺩﺭﻛﻮﺩﻛﯽ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺣﻔﻆ ﻭ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻗﺮﺁﻥ در یک  ﻧﺎﻧﻮﺍ ﯾﯽ ﻧﯿﺰ ﻛﺎﺭ ﻣﯽ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﺧﻤﯿﺮ ﮔﯿﺮﯼ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻮﺩ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺭﻧﺪ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺷﺪ و من از جوانان ایران میخواهم او را فقط با نام خودش و یا نهایتا رند بشناسند رفسا ﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺯﯾﺮﻛﯽ ﻭ ﺑﺎﻫﻮﺷﯽ ﻭﯼ ﺑﻮﺩ و ﺭﻧﺪ ﺩﺭﻟﻐﺖ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺯﯾﺮک ﻫﻮﺷﯿﺎﺭ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﻭ ﻭﺍﻗﻒ ﺑﻪ ﻋﻠﻮﻡ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻛﺴﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪﻛﻪ ﺩﺭﻭﻧﺶ ﭘﺎک ﺗﺮ ﺍﺯ ﻇﺎﻫﺮﺵ ﺑﺎﺷﺪ


و این که ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﺧﯿﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻏﺰﻟﯿﺎﺕ ﺣﺎﻓﻆ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺣﺎﻓﻆ ﺩﺭ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺑﻪﻧﺎﻡ ﺷﺎﺥ ﻧﺒﺎﺕ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﭘﯿﺶ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﺤﻞ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﻨﮕﺎﻣﻪ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺫﻭﻕ ﻭ ﺷﻮﻕﺣﺎﻓﻆ ﺑﻪ ﻏﺰﻝ ﺳﺮﺍﯾﯽ ﺭﺷﺪ ﻣﯽ ﻛﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﺷﻮﺭﺑﺨﺘﺎﻧﻪ ﻣﻼﯼ ﻣﺤﻞ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻋﺮﻭﺱ ﻣﯽ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺣﺎﻓﻆ ﺩﺭﻋﺸﻖ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺩ ﺷﻜﺴﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ اﺯ ﺳﻮﯾﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﻏﺰﻟﯿﺎﺕ ﺣﺎﻓﻆ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮﺟﻬﺎﻥ ﭘﺎﺭﺱ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺍﺯ ﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﻋﺮﺍﻕ ﻣﻮﺟﺐ ﺑﺮﻭﺯ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﻣﻼ ﻫﺎ ﻭ ﻓﻘﻬﺎ ﻋﻠﯿﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﻛﺸﺎﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺑﯿﺖ ﻭ ﻏﺰﻝ ﺍ ﻭ ﺳﻨﺪﯼ ﺑﯿﺎﺑﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺤﻜﻮﻡ ﻛﺮﺩﻥ ﻭ ﺗﻜﻔﯿﺮ ﺭﻧﺪ ﺷﯿﺮﺍﺯ نیز ارایه دهند
و کم کم خروج خود را از اسلام اعلام میکند ...

ﺍﺯ ﺳﻮﯾﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺣﺎﻓﻆ ﻧﯿﺰ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﺑﻪ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ ﺗﺰﻭﯾﺮ ﻭ ﺑﯽ ﻣﺎﯾﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﻓﻜﺎﺭ ﻓﻘﻬﺎ ﭘﯽ ﻣﯿﺒﺮﺩ ﻭ ﻛﻢ ﻛﻢ ﺍﺯﺁﻧﻬﺎ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺟﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻏﺰﻟﯿﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻓﺸﺎﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ و برای همیشه در نیمه دوم زندگی خودش ترک اسلام میکند

رند (حافظ) میگوید



ﺩﻭﺭ ﺷﻮ ﺍﺯ ﺑﺮﻡ ﺍﯼ ﻭﺍﻋﻆ ﻭ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻣﮕﻮﯼ

ﻣﻦ ﻧﻪ ﺁﻧﻢ ﻛﻪ ﺩﮔﺮ ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﺗﺰﻭﯾﺮ ﻛﻨﻢ

ﺣﺎﻓﻈﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺭ ﻭ ﺭﻧﺪﯼ ﻛﻦ ﻭ ﺧﻮﺵ ﺑﺎﺵ

ﻭﻟﯽﺩﺍﻡ ﺗﺰﻭﯾﺮ ﻧﻜﻦ ﭼﻮﻥ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ


اما....یک نکته جالب

ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺍﺯ ﺍﻓﻜﺎﺭ ﻭ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻓﻘﻬﺎ ﯼ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺟﺪﺍ ﻭ ﺩﻭﺭ ﻣﯽ ﺷﺪ ، ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﯾﻚ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪﯼ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﻧﯿﺰ ﻧﺰﺩﯾﻚ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﯽ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺍﺯ ﺣﻘﺎﯾﻖ ﺁﮔﺎﻩ ﻧﺒﻮﺩﻩﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﻣﻌﻨﯽ ﺑﺮ ﺍﻭ ﮔﺸﻮﺩﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ و از حقیقتی سخن میگوید گویا نیمه گم شده رند بوده


اعلام خروج از اسلام.....بصورت رسمی
رند میگوید


ﺍﻭﻝ ﺯ ﺗﺤﺖ ﻭ ﻓﻮﻕ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺧﺒﺮ ﻧﺒﻮﺩ

ﺩﺭ ﻣﻜﺘﺐ ﻏﻢ ﺗﻮ ﭼﻨﯿﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﺩﺍﻥ ﺷﺪﻡ ﺁﻥ

ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﺩﻟﻢ ﺩﺭ ﻣﻌﻨﯽ ﮔﺸﻮﺩﻩ ﺷﺪ

ﻛﺰ ﺳﺎﻛﻨﺎﻥ ﺩﺭﮔﻪ ﭘﯿﺮ ﻣﻐﺎﻥ ﺷﺪﻡ


و ﺩﺭ ﻏﺰﻟﯿﺎﺕ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﯿﺮ ﻣﻐﺎﻥ ﻭ ﺁﯾﯿﻦ ﻣﻬﺮ ﺍﻋﻼﻡ ﻣﯽ ﻛﻨﺪ و با صراحت خروج خود را از ایین اسلام اعلام میکند


ﺟﺎﻡ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺭﯾﺎ ﺩﻭﺭ ﺷﻮﻡ

ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺯﺍﻫﻞ ﺟﻬﺎﻥ ﭘﺎﻙ ﺩﻟﯽ ﺑﮕﺰﯾﻨﻢ

ﺑﺮ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﺩ ﺳﺘﻢ ﻫﺎﺳﺖ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻣﭙﺴﻨﺪ

ﻛﻪ ﻣﻜﺪﺭ ﺷﻮﺩ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﻣﻬﺮ ﺁﯾﯿﻨﻢ


این هم کنایه است یا خدایی نکرده باید رجوع کنیم به جلد 36 تفسیر المیزان ؟

که جناب رند به صراحت کلام ادعا میکنم کیش من مهر پرستی است ?

ﺩﺭ ﭘﯽ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻼﯾﺎﻥ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺯ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺭﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺒﻌﯿﺪ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ


ﮔﺮ ﺍﺯﯾﻦ ﻣﻨﺰﻝ ﻏﺮﺑﺖ ﺑﺴﻮﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﻭﻡ


ﺩﮔﺮ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺭﻭﻡ ﻋﺎﻗﻞ ﻭ ﻓﺮﺯﺍﻧﻪ ﺭﻭﻡ


رفیا رند قصه ما ﺍﻣﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺍﺯ تبعید ﺑﺎﺯ ﺍﻋﺘﺮﺍﻓﺎﺕ ﺭﻧﺪ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺩﺭ ﻏﺰﻝ ﻫﺎﯼ ﻭﯼ ﻣﺘﺒﻠﻮﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ و محکم میگوید نه متشابه


ﮔﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﺩﺍﺭﺩ


ﻭﺍﯼ ﺍﮔﺮﺍﺯ ﭘﺲ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻮﺩ ﻓﺮﺩﺍﯾﯽ


بله چنین است که رند ما بر اساس همین خفقان در اسلام برای همیشه از اسلام خروج میکند

ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﺑﯿﺎﺕ ﺣﺎﻓﻆ ﺻﺮﯾﺤﺎ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﯽ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺁﯾﯿﻦ ﻭﺩﯾﻦ ﺍ ﻭ ﻣﯿﺘﺮﺍﯾﯽ ﯾﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺁﯾﯿﻦ ﻣﻬﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻣﺎ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻣﯿﺘﺮﺍﯾﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﻧﺪ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﻭ ﭘﯿﺮﻭ ﺁﯾﯿﻦ ﺍﻭﺳﺘﺎ = ﭘﯿﺮ ﻣﻐﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﻭﯼ ﺩﺭ ﻻﺑﻪ ﻻﯼ ﻏﺰﻟﯿﺎﺕ ﺍﻭﺑﺎ ﺻﺮﺍﺣﺘﯽ ﻭﯾﮋﻩ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ لطفا دقت کنید کنایه و تفسیر و داستان هم نیست واقعیت رند شیراز است و بس


ﺑﻨﺪﻩ ﯼ ﭘﯿﺮ ﺧﺮﺍﺑﺎﺗﻢ ﻛﻪ ﻟﻄﻔﺶ ﺩﺍﺋﻢ ﺍﺳﺖ

ﻭﺭﻧﻪ ﻟﻄﻒ ﺷﯿﺦ ﻭ ﺯﺍﻫﺪ ﮔﺎﻩ ﻫﺴﺖ ﮔﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ

ﭼﻞ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺭﻓﺖ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻻﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ

ﻛﺰ ﭼﺎﻛﺮﺍﻥ ﭘﯿﺮ ﻣﻐﺎﻥ ﻛﻤﺘﺮﯾﻦ ﻣﻨﻢ

#ادامه دارد
💥على بن ابيطالب دلیل بزرگی شکمش، جمع شدن علم در آن و دلیل کچل بودنش را اراده خیر الله به خودش ميداند.

شيخ صدوق از علماى بزرگ و نامدار شيعه در كتاب معروف خود به نام علل الشرايع روايتى از زبان امام صادق در مورد على چنين نوشته است:

💢امام صادق: شخصى از امير المؤمنين پرسيد و گفت: مرا در بارۀ سه چيز كه تو را است پرسشى است، پرسشم از كوتاهى قامتت و از بزرگى شكمت و از بى‌موئى جلو سرت می باشد امير المؤمنين فرمود : كه خداى تبارك و تعالى مرا نه بلند قامت آفريده است و نه كوتاه قد، بلكه ميان بالايم آفريده است تا دشمن كوتاه قد خود را با شمشير از سر به دو نيم كنم و بلند قد را از ميان،و اما بزرگى شكمم از آن رو است كه رسول خدا درى از دانش برويم گشود كه هزار در از آن بر من گشوده شد از فشرده‌گى دانش در اندرونم شكم من بزرگ شد. اما بى‌موئى جلو سرم از اين رو است كه همواره كلاه خود بر سر دارم و با قهرمانان در پيكارم

📚#منبع : علل الشرائع نویسنده: شيخ صدوق جلد: ١ صفحه: ١٥٩

همانطور كه ميدانيد آخوندهاى شيعه طورى شكل و قيافه ظاهرى على را تجسم ميكنند گوئى على بچه ناف استكهلم يا متولد شهر اسلو در نروژ با قدى بلند و چشمان سبز بوده است
انتقام قادسیه
🔵محمد دزدي را تاييد و به ان افتخار ميكند. 📌انفال ٦٩ پس از آنچه به غنيمت برده ايد حلال و پاكيزه بخوريد و از خدا پروا داريد كه خدا آمرزنده مهربان است. محمد در حديثي مي گويد: جعل رزقي تحت ظل رمحي 📚(صحيح بخاري ج 6 ص 1067). يعني روزي من در سايه ي سرنيزه…
«وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ ۗ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»

و بدانيد كه هر چيزى را به غنيمت گرفتيد، #يك پنجم آن براى خدا و پیامبر و براى خويشاوندان [او] و يتيمان و بينوايان و در راه‌ماندگان است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايى [حق از باطل ]-روزى كه آن دو گروه با هم روبرو شدند- نازل كرديم، ايمان آورده‌ايد. و خدا بر هر چيزى تواناست.

سوره الأنفال / آیه ۴۱ 
از دست دادن ایمان، مثل پی بردن به حقهٔ یک تردستی‌ست.

به محض اینکه حقه را دیدید، دیگر ذهن‌تان با توهمی که در پس تردستی نهفته است، فریب نمی‌خورد.
#خدا_درون_توست_و_با_توست

💥ما به تعداد آدمیان روی زمین خدایان داریم ..
خدای تو در توست و با توست و با تولد تو خدای با تو  تولد خواهد کرد و چون  تو مُردی، خدایت نیز با تو خواهد مُرد..!

💥درمحکمۀ متولّیان دین اسلام ، محاربه، مادّه و قانونی است ، که هر انسانی، بدون شکایتِ شاکی، مجرم، و حقِّ حیات، از وی سلب میشود و محکوم به مرگ می شوید. فقط کافی است ترا به واژۀ ...مُحاربه، مفتخر کنند، آنوقت ریختنِ خونت، بر سنگ فرش هر خیابانی، مباح خواهد بود.

💥متولّیان الله بر روی زمین، برای این عمل کثیف خود، در طول تاریخ، هزاران دلیل ومدرکِ عوام فریبانه در گنجۀ فریبِ خود انبار کرده اند....برای همین است که بارها خمینی در سخنانش میگفت که درخت اسلام خون میخواهد! مردم، در فهم کلام خمینی، جاهل بودند...

💥آن الله را، که با آن تعاریف، در اندیشۀ تو، رسوخ میدهند، از هیچکس پذیرا مباش....

💥خدای درون خود را فهم کنید که خدای بیرون از تو،قابل فهم نیست و خدای درون تو نیز، همان شَرّیّات وخَیّراتی است تا می توانید از واژه پردازان خداساز، دور شوید..!

💥اینان خونِ گران بهای ترا، و اندیشۀ انسانی ترا، و خِردِ نیک ترا با ساطورِ واژه های اختراعی خود، گردن خواهند زد...

💥مراقب خود باشید! که الله اینان، از آشامیدن خون آدمیان و موجودات عالَم، هیچ زمان سیر نمی شود و نخواهد شد...#هوشیار باشید !

💥بهترینِ اندیشه ها، آن اندیشه ای است که از ریختن خون موجودی، و آزار موجودی، تحت هر شرایطی، به شدّت حذرکرده است...

💥هر دین و مکتبی که برای اثبات خود در طول تاریخ به سلاح مجهز شد و خون انسانها را تحت هر نام و شرایطی ریخت به دروغ بودن آن دین شک مکن ..


💥ﺍﺳﻼﻡ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ، ﻋﺒﻮﺩﯾﺖ ﺍﺳﺖ ، ﺑﺮﺩﮔﯽ ﻭ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﻭ ﺧﻔﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﺭﯼ ﺍﺳﺖ. ﺍﺳﻼﻡ ﺩﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ،ﺩﯾﻮﺍﻧﮕﯽ ﺍﺳﺖ.

💥ﺍﺳﻼﻡ ﺩﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﺳﻼﻡ ﺩﮐﺎﻥ ﺁﺧﻮﻧﺪها و ملاهاوشیوخ ﺍﺳﺖ. ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﮐﺎﻥ ﻗﺘﻞ ﻭ ﻏﺎﺭﺕ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﻋﻠﯽ ﻭ ﻋﻤﺮ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﯿﻦ ﺑﻮﺩ.!!
انتقام قادسیه
▪️هدف از مراسم حج چه بوده و چگونه وارد اسلام شد؟ #قسمت_نهم در #صحیح_مسلم روایت جالبى در مورد حج آمده که از این قرار است: 43- بَابُ بَيَانِ أَنَّ السَّعْيَ بَيْنَ الصَّفَا وَالْمَرْوَةِ رُكْنٌ لَا يَصِحُّ الْحَجُّ إِلَّا بِهِ باب: اینکه سعی در صفا و مروه…
▪️هدف از مراسم حج چه بوده و چگونه وارد اسلام شد؟

#قسمت_دهم(آخر)

#دکتر_جواد_علی به وجود این دو بت در صفا و مروة اشاره دارد و می گوید:
ومن مناسك الحج الطواف بالصفا والمروة، وعليها صنمان: إساف ونائلة: وكان الجاهليون يمسحونهما. وكان طوافهم بهما قدر طوافهم بالبيت، أي سبعة أشواط.
وكان إساف بالصفا، وأما نائلة فكان بالمروة
#منبع: المفصل فى تاريخ العرب قبل الإسلام نویسنده: دكتر جواد على ج: ١١ ص: ٣٨٠
#ترجمه:
و از مناسک حج طواف به صفا و مروه بوده که در آنجا دو بت قرار داشته به نام های اساف و نائله و اعراب جاهلی آن دو را (موقع سعی در صفا و مروه)مسح می کردند و تعداد طوافشان به اندازه طواف به بیت (کعبه) بوده است یعنی هفت دور طواف.
اساف در کوه صفا بوده و نائله در کوه مروه.
اما جالب است خود محمد زمانی که برای او گوشت ذبحی که برای غیر الله ذبح شده را می آورند از آن نمی خورد ولی بر همین اساف و نائله طواف می کند ولی آن را لمس نمی کند.این مطلب را سنن کبری نسائی جلد ٧ ص ٣٢٥ در حدیثی طولانی می آورد:
وَكَانَ صَنَمَانِ مِنْ نُحَاسٍ يُقَالُ لَهُمَا إِسَافُ
وَنَائِلَةُ، فَطَافَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ
وَطُفْتُ مَعَهُ
#ترجمه: و دو بت ازجنس مس بودند که به آن ها اساف و نائله می گفتند.پس رسول الله (ص) بر آن دو طواف کرد و من نیز با او طواف کردم
#سوال:
اگر خوردن گوشت ذبح بر غیر الله نزد محمد نجس است چرا طواف بر بت که در اسلام رجس و نجس هست را انجام داده است؟
آنچه برای ما مشخص شده انصار بعد از اسلام از سعی صفا و مروه کراهیت داشتند بخاطر سابقه تاریخی این دو بت در آنجا ولی محمد این عمل را از شعائر الله دانست و بدان رسمیت داد. ما رد و پای این دو بت را از ساحل دریای سرخ پیدا کردیم تا داخل کعبه بعنوان رکن بیت و تا صفا و مروه.
▪️نتیجه گیری:
همه این حقایق می رساند که اصل حج که شامل احرام و طواف و تهلیل و ذبح و رمی جمرات(پرتاب سنگ) و فدیه و جنگ نکردن در حج و باقى مناسك آن همه از شعائر عرب قبل از اسلام بوده است و تنها مختص شهر مکه نيز نبوده است.
ردپای طلب باران در حج در نزد عرب قبل از اسلام را می توان نشان بر این دانست که بنا به اقلیم شناسی سرزمينى كه اعراب در آن ميزيسته اند خصوصا شبه جزيره عربستان، این مناسك و مراسم حج تنها عملی برای طلب باران بوده است و محمد يا جانشينان محمد با اندکی تغییرات حج اهل مکه را عملی ابراهیمی، الهى و از شعائر الله جا زده و به خورد پيروان اسلام داده اند. این کارناوال امروزه بعنوان يكى از پر درآمدترين مكانهاى مذهبى دنياست و ميلياردها دلار را سالانه در حلق حاكمان سعودى فروميريزد.
از سوى ديگر متوليان مذهب شيعه با طلا اندود كردن قبرهايى مجهول و اكثرا قلابى بتهايى طلايى ساخته و در مقابل مراسم حج تلاش براى رقابت با حج كرده اند.
در حقيقت تمام اين مراسمها جنگ قدرت و يارگيرى حكام و البته پر كردن جيب عده اى از حاصل دسترنج مردم خردباخته مسلمان است.

پايان
انسانها آنقدر که از فکر کردن می‌هراسند از چیز دیگری نمی‌هراسند، حتی مرگ. فکر کردن و اندیشیدن برای آنها مخرب و هولناک است، مخل آسایش و عاداتِ سست‌کنندهء آنهاست؛ با اینهمه اندیشیدن، روشنی جهان است و وجه تمایز اصلی انسان از حیوان.


#برتراند_راسل
2024/09/29 05:16:45
Back to Top
HTML Embed Code: