Telegram Web Link
گزین‌گویه‌هایی از کارگاه آموزشی دکتر استیون هِیز
«در میان انواع متنوع سیستم‌های استرس، مجموعه‌ای از آنها وجود دارد که بدن را به طور مصنوعی آمادۀ جنگ یا فرار می‌کند چون {در فرد این تصور به وجود می‌آید} که بدن قرار است با محیطی خشن روبه‌رو شود. می‌دانیم که هشت هفته تمرین بهوشیاری (mindfulness) هفت درصد ژن‌های شما را خاموش می‌کند و بخش زیادی از ژن‌هایی که از این طریق خاموش می‌شوند همانهایی‌اند که شما را به طور مصنوعی برای روبه‌رو شدن با محیطی خشن آماده می‌کنند.»
منبع:
Dusek, J. A., Otu, H. H., Wohlhueter, A. L., Bhasin M., Zerbini L. F., Joseph, M. G., Benson, H., & Libermann, T. A. (2008). Genomic counterstress changes induced by the relaxation response. PLoS ONE, 3, 1–8.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔻نحوه مواجهه با کرونا بر اساس آموزه‌های شفقت به خود

🔖ترجمه: مسعود_اسدی

در این ویدئو دکتر کریستوفر گرمر یکی از بنیانگذاران برنامه شفقت به خود بهوشیار (MSC) با استفاده از سه جزء اصلی شفقت _بهوشیاری، انسانیت مشترک و مهربانی با خود_ راهکارهایی تجربی‌ را برای مواجهه بهتر با اپیدمی کوید_۱۹ ارایه می‌کند.

تماشای این ویدئو برای افرادی که در دوران سخت کرونا اضطراب بالایی دارند و همچنین درمانگران پیشنهاد می‌شود
پذیرش در ACT به معنای تمرین رها کردن تجربه‌های درونی جهت تجربه کردن آنهاست؛ همانطوری که هستند. چنین اقدامی شامل تمایل برای احساس آنچه احساس می‌کنید و آنچه فکر می‌کنید و اجازه دادن به خود برای تصدیق این تجربه‌ها در آن هنگامی است که رخ می‌دهند.
از تمایل (willingness) اغلب برای کمک به فهم معنای پذیرش در ACT استفاده می‌شود. هدف در اینجا تاکید روی تمرین فعالانه و موضعی است که در فرایند پذیرش وجود دارد. این فرایندهای پذیرا و متمایل بودن در خدمت فرایند گشودگی به اکنون و اینجا، فعالانه آموخته شده و به کار گرفته می‌شود. این تصمیمی منفعلانه نیست و از «تحمل» یا «غوطه خوردن» در حضور تجربۀ دردناک متفاوت است. وقتی تمایل را انتخاب می‌کنیم، انتخاب می‌کنیم با تمامیت تجربه در بیامیزیم.
منبع:
Tirch, D., Silberstein-Tirch, L. R., Brock, M. J., & Wright, M. J. (2019). Experiencing ACT from the Inside Out: A Self-practice/self-reflection Workbook for Therapists. Guilford Publications.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
شاگرد معروف راجرز، چارلز بی. ترواکس در تحلیل ویدئوهای یکی از مراجعینی که راجرز با موفقیت با او کار کرده بود به نتیجۀ جالبی رسید: هرچند کارل راجرز در نظریه از توجه مثبت نامشروط سخن می‌گفت اما تحلیل عمل او در جلسات درمان نشان داد که او به صورت مشروط و انتخابی از توجه مثبت خویش استفاده می‌کرد. کوتاه سخن این که هرچند راجرز در نظر مخالف سرسخت اسکینر بود اما در اتاق درمان به صورت موفقی از تقویت طبیعی رفتارهای درمانجو سود می‌برد. به عنوان مثال وقتی رفتارهای درمانجو نشان از یادگیری افتراقی و بینش او داشت راجرز همدلی و پذیرش معناداری نشان می‌داد و وقتی درمانجو مبهم سخن می‌گفت به طور معناداری از ارائۀ همدلی و پذیرش ابا و برای هدایت او تلاش می‌کرد:
Truax, C. B. (1966). Reinforcement and nonreinforcement in Rogerian psychotherapy. Journal of abnormal psychology, 71(1), 1.
https://pdfs.semanticscholar.org/f7c5/d6802eb0676f7ebe8bfa4da14912692a27bf.pdf
به زودی منتشر خواهد شد
درمان متمرکز بر شفقت به زبان ساده
مترجم: علی فیضی
انتشارات ابن‌سینا
بافتار ارتباطی در برابر بافتار کارکردی: آموزه‌هایی از نظریۀ چارچب ارتباطی (RFT)
یک بینش کلیدی که در RFT اهمیت بالینی دارد این است که چارچوب‌بندی با دو ویژگی متفاوت تنظیم می‌شود: بافتار ارتباطی و بافتار کارکردی. بافتار ارتباطی تعیین می‌کند که رویدادها چطور و چه زمانی به هم پیوند می‌خورند و بافتار کارکردی تعیین می‌کند که کدام کارکردها بر مبنای شبکۀ ارتباطی منتقل/متحول خواهند شد. اگر بالینی‌تر سخن بگوییم: بافتار ارتباطی تعیین می‌کند که شما چطور فکر می‌کنید و بافتار کارکردی تعیین می‌کند که آنچه فکر می‌کنید چه تاثیر روانی خواهد داشت. چون بافتارهای ارتباطی آموخته شده و به طور قراردادی کاربردی‌‌اند کنترل بافتار ارتباطی به طور کامل نا ممکن است چون استنتاج و مشتق شدن ارتباط‌های {نمادین} نامفید را تداوم می‌بخشد. مثلاً سرنخ‌های قراردادی ممکن است منجر به این بشود که کودکان استنتاج کنند آنچنان که باید جذاب، دوست‌داشتنی، باهوش و ارزشمند نیستند. همین که یک کودک استنتاج کرد : «من دوست داشتنی نیستم»، این رفتار همیشه مقداری نیرومند خواهد بود. تا حدی به همین دلیل است که بازسازی کامل، کارآمد و همیشگی شبکه‌های شناختی و طرحواره‌ها دشوار است.
این بافتار کارکردی است که تاثیر پاسخدهی ارتباطی را تعیین می‌کند؛ مشاهده‌ای که استفاده خوبی از آن در ACT می‌شود. فردی در تصورش می‌تواند طعم پرتقال را بچشد یا به کلمه‌ای که حاوی «قال» است توجه کند. تاثیر اینها بسیار متفاوت خواهد بود. مداخلات بافتار ارتباطی می‌تواند مداخلات کارکردی نیز باشد و این دو به آسانی ممکن است با هم به تعارض بخورند. به عنوان مثال به چالش کشیدن عقلانی بودن یک فکر می‌تواند به آسانی فکر را مرکزی‌تر، قابل توجه‌تر یا مهم‌تر کند. RFT راهنمایی برای این که چطور این فرایندها را متعدل کنیم ارائه می‌دهد. به عنوان مقال آموختن فرد برای این که به قبل از یک خودارزیابی مثل «من بدم» این جمله را اضافه کند که: «من این فکر را دارم ...» در واقع برای این طراحی شده که شبکۀ شناختی فرد را وسعت ببخشد (این یک مداخلۀ ارتباطی است) اما به شیوه‌ای که کنترل شناختی خودکار و نامفید را تضعیف کند (این نیز طراحی شده تا یک مداخلۀ بافتاری مفید باشد).
منبع:
Hayes, S. C., Levin, M. E., Plumb-Vilardaga, J., Villatte, J. L., & Pistorello, J. (2013). Acceptance and commitment therapy and contextual behavioral science: Examining the progress of a distinctive model of behavioral and cognitive therapy. Behavior therapy, 44(2), 180-198.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
⚠️🚨 تور خارجی تزریق واکسن؟! بله یا نه؟!
www.tg-me.com/nouritazeh/4522
🔴 احتمال داده شده بود که چنین اتفاقی بیفتد؛
اما احتمال زیادی دارد که این آگهی جعلی باشد
یعنی کسانی برای جلب توجه به این‌که چنین اتفاقی ممکن است بیفتد، آگهی را جعل کرده باشند تا هشدار داده باشند.

فرمت این آگهی متعلق به آژانس ... در شهر ... است؛ اما احتمال دارد کلمات «ویژه تزریق واکسن» به آن اضافه شده باشد.

در این صورت، کسانی که قصد داشته‌اند هشدار بدهند که چنین اتفاقی ممکن است بیفتد، نباید روی فرمت آگهی یک آژانس این کار را می‌کردند!

🚨🚨🚨در هر حال، چنین توری از نظر علمی اشکال دارد:
چون شخص در زمان رفت و برگشت و در زمان حضور در مقصد ریسک مبتلا شدن دارد!
و ممکن است عموم مطلع نباشند که آغاز تأثیر این واکسن حدود ۴ هفته پس از تزریق اول است! 🤠 و کارآیی‌اش صد در صد هم نیست!

ضمناً تزریق دوم باید سه هفته پس از تزریق اول انجام شود، پس در صورتی که چنین توری واقعاً وجود داشته باشد، یا باید متقاضیان تزریق سه هفته در مقصد اقامت داشته باشند😃 یا سه هفته بعد از تزریق اول دوباره به آن‌جا سفر کنند؛ البته اگر در این مدت سه هفته به کووید-۱۹ مبتلا نشده باشند.

نکتۀ دیگر این‌که در ترکیه علاوه بر عرضۀ ۵۰ میلیون دوز رایگان یک واکسن چینی (کورونووَک) از ۲۱ آذرماه برای ۲۵ میلیون نفر، قرار است واکسن‌هایی دیگر برای فروش در داروخانه‌ها در نظر گرفته شود، اما هنوز معلوم نیست از کِی و آیا برای فروش به تعداد کافی موجود خواهد بود یا نه و چنین کاری قابل انجام خواهد شد یا نه.

با تمام این احوال، احتمال این‌که بخش خصوصی یا دولتی کشور مقصد برای رونق دادن به صنعت توریسم سهمیه‌ای را برای این کار در نظر بگیرد وجود دارد!

اما با توجه به اشکالاتی که مطرح شد، این کار برای مردم کشور مبدأ مفید نیست.

به امید آن‌که در ایران بتوان «هرچه زودتر» «واکسن مناسب»، «به تعداد کافی» در اختیار داشت؛
و مهمتر از آن: به امید آن‌که اطلاع‌رسانی صحیح سبب شود تمام مردم نکات ایمنی را به‌خوبی رعایت کنند، چرا که حتی پس از آمدن واکسن و حتی پس از تزریق واکسن به اکثریت جامعه باز هم باید نکات زیادی به‌خوبی رعایت شود. ⚠️این را بخوانید لطفاً:
🆘 www.tg-me.com/nouritazeh/4478
ساختن ذهنی آزاد شده و مدرن.pdf
199.4 KB
ساختن ذهنی آزاد شده و مدرن:
شش مسیر از آسیب‌زایی به سرزندگی
نویسنده: دکتر استیون هیز
مترجم: دکتر علی فیضی
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
190804_1541
My Recording
💠شفقت به خود،چه چیز نیست؟

🔻بخشی از دوره جامع رواندرمانی مبتنی بر شفقت به خود و بهوشیاری


🖊مدرس: دکتر علی فیضی (دانش آموخته دکتر استیون هیز و دکتر راس هریس)

🔻شروع دوره جدید: ۱۷ دی ۹۹

🔻جهت مشاهده رزومه مدرس دوره به وب‌سایت طرحی‌نو مراجعه نمایید:
http://tarhinow.ir/drfeizi/


🍃 طرحی‌نو، برگزار کننده‌ دوره‌های معتبر رواندرمانی و روانکاوی در کشور
@TarhinowChannel
🔺پیج تخصصی شفقت را بیاموز
برگزار می‌کند 🔻

📣سلسله نشست‌های مجازی بررسی "شفقت به خود - Self compaaaion"

جلسه اول با موضوع:
🍀"شفقت به خود و تاثیر آن در بهزیستی و سلامت انسان"🍀

🔺با حضور:

دکتر علی فیضی
روانشناس و آموزگار موج سوم رفتار درمانی
(دانش‌آموخته دکتر استیون هیز و راس‌هریس)

🔺زمان
سه شنبه ۲۳ دی ماه
ساعت ۲۱

🔺لایو اینستاگرام

🆔پیج شفقت را بیاموز
🆔 پیج دکتر علی فیضی
Forwarded from عکس نگار
در سه دهۀ اخیر آنچه ‌ذات‌گرایی عصبی (Neuroessentialism) یا مرکزیت عصب (neurocentrism) خوانده می‌شود در جهان رایج شده و توانسته جانی دوباره به الگوی زیست‌پزشکی در روانپزشکی و آسیب‌شناسی روانی ببخشد. چنین رویکردی با نوعی فروکاهش‌گرایی که به مثله کردن وجود آدمی می‌ماند، مغز را ارگان اصلی بدن می‌شمارد و بر این باور است که راه قطعی برای تبیین تجربۀ روانی بشر رجوع به مغز و فعالیت‌های آن است. چنین نگاهی مشکلات روانی از قبیل افسردگی را در اساس اختلالات مغزی می‌شمارد. در نتیجۀ چنین پنداشتی اغلب دلائل و همبسته‌‌های اجتماعی، بین‌فردی و درون‌روانی مشکلات روانی نادیده گرفته می‌شود، ناراحتی‌ها و پریشانی‌های عادی و روزمره به اختلال ترجمه می‌شود و با گذری مضر از نگاهی جامع به رنج انسان، درمان، فناوری‌های زیستی (اغلب دارو و بعضی اوقات تاثیرگذاری ماشینی بر مغز نظیر نوروفیدبک و تی‌دی‌سی‌اس) معرفی می‌شود. نقصان‌ها، ناکامی‌ها و مضرات چنین رویکردی به خوبی مستند شده است (ویتاکر، 2005؛ دیکون، 2013؛ مونکریف، 2013؛ لیلینفلد و همکاران، 2015) اما در سپهر عمومی جامعۀ روانشناسی و روانپزشکی ایران هنوز در دوران پیشاانتقادی به روانپزشکی و آسیب‌شناسی رایج به سر می‌بریم و اندک کتاب‌ها و مقاله‌های نوشته شده در این باره و از سوی دیگر تسلط به تقریب عمومی نگاه زیستی-پزشکی و مغز محور -بلکه مغز زده- در آموزش دانشگاهی و بالینی گواهی بر این مدعاست. امیدوارم ترجمۀ مقاله‌ای که در چند بخش تقدیم شما خواهد شد موجب علاقه‌مندی بیشتر به زوایا و مضرات تاکنون پنهان ماندۀ پزشکی‌سازی رنج انسان و مغززدگی (به ویژه در ایران) بشود.
علی فیضی
منابع مقدمه:
🖊Deacon, B. J. (2013). The biomedical model of mental disorder: A critical analysis of its validity, utility, and effects on psychotherapy research. Clinical psychology review, 33(7), 846-861.
🖊Moncrieff, J. (2013). The bitterest pills: The troubling story of antipsychotic drugs. Springer.
Lilienfeld, S. O., Schwartz, S. J., Meca, A., Sauvigné, K. C., & Satel, S. (2015). 🖊Neurocentrism: Implications for psychotherapy practice and research. The Behavior Therapist.
🖊Whitaker, R., 2005. Anatomy of an epidemic: Psychiatric drugs and the astonishing rise of mental illness in America. Ethical Human Psychology and Psychiatry, 7(1), p.23.

هفت دلیل برای این که چرا بیشتر اوقات افسردگی عمده احتمالاً اختلال مغزی نیست
ادوارد هگن
ترجمه: علی فیضی
تقریباً همۀ پژوهشگران حوزۀ سلامت روان می‌پذیرند که افسردگی عمده اختلالی روانی مثلاً بدعملکردی مغزی است. استدلال خواهم کرد که این باور گسترده را بایستی به عنوان فرضیه‌ای آزمون نشده در نظر بگیریم و به علاوه این فرضیه احتمالاً نادرست است. در عوض، بیشتر اوقات افسردگی عمده در جمعیت عمومی، غمگینی یا سوگ احتمالاً شدید اما طبیعی است. اما این هفت دلیل چیست؟
1. اغلب اوقات دلیل افسردگی عمده، ناملایمات زندگی است.
دلیل غمگینی و سوگ معمولی اتفاقات ناخوشایند زندگی است. گمان می‌کنم دیدگاه عمومی دربارۀ افسردگی عمده این است که تفاوتی اساسی با حالت‌های ذکر شده دارد و بدون دلیل و ناگهانی حمله می‌کند. بسیاری از پژوهش‌ها دربارۀ افسردگی عمده حتی به خود زحمت ‌نداده‌اند اتفاقات منفی اخیر در زندگی را بسنجند. با وجود این، اتفاق نظر وجود دارد که افسردگی عمده هم تا حد زیادی به دلیل اتفاقات ناخوشایند زندگی رخ می‌دهد و هرچه این اتفاقات شدیدتر باشند احتمال ابتلا به افسردگی عمده هم بیشتر می‌شود. بسیاری از پژوهش‌های اولیه دریافتند که حدود هشتاد درصد موارد افسردگی عمده حداقل یک رویداد ناخوشایند را تجربه کرده‌اند (این را با نرخ بسیار پایین‌تر این اتفاقات در افراد غیرافسرده مقایسه کنید). تصویر اول را ببینید.(رویدادهای زندگی و شروع افسردگی عمده.) منبع منبع تصویر اول:
🖊Mazure, C. M. (1998). Life stressors as risk factors in depression. Clinical Psychology: Science and Practice, 5(3), 291-313.
در طول قرن گذشته، روان‌درمانگران نشان داده‌اند که بسیاری از کم و کاستی‌های مغز را می‌توان با کاربرد ماهرانۀ تکنیک‌ها در بافتار رابطه‌ای مراقبت‌آمیز تعدیل کرد؛ بنابراین تکامل در توانایی ما برای برقراری ارتباط با مغز یکدیگر، هماهنگی با مغز یکدیگر و تنظیم مغز یکدیگر، راهی برای شفا بخشیدن به همدیگر برای ما فراهم کرده است. به این دلیل که می‌دانیم روابط می‌توانند ساختارهای مغزی را بسازند و بازسازی کنند، رواندرمانی را می‌توان به عنوان مداخله‌ای عصب‌زیستی فهمید که تاریخچۀ فرهنگی عمیقی دارد. در روان‌درمانی، ما همان اصول و فرایندهای موجود در هر رابطه را به کار می‌گیریم که به ما اجازه می‌دهد با مغز همدیگر ارتباط گرفته و شفایش دهیم.
لوئیس کوزولینو
منبع:
Cozolino, L. (2017). The neuroscience of psychotherapy: Healing the social brain (3rd ed.). New York: Norton.
درمانجو و درمانگر متخصصین زندگی خویشتن‌اند اما هیچ‌کدام صاحب انحصاری حقیقت نیست.
منبع:
Germer, C., & Neff, K. (2019). Teaching the mindful self-compassion program: A guide for professionals. Guilford Publications.
کارل راجرز (1961) همدلی را چنین تعریف کرد: «فهمیدن دقیق دنیای مراجع چنان که از درون دیده می‌شود. طوری دنیای مراجع را درک کنید که انگار دنیای خودتان است» (ص.248). همدلی «داشتن پاسخ هیجانی مشابه با پاسخ هیجانی فردی دیگر است» (بوهارت و گرینبرگ، 1997،ص.23). همدلی فراتر از ارزیابی شناختی می‌رود تا شامل احساس حسی شود که فرد دیگر تجربه می‌کند (فشباخ، 1997؛ لازاروس، 1991). این رفتار به عنوان عامل مشترک رواندرمانی در نظر گرفته می‌شود که « پراکنش نتیجۀ درمان را به اندازۀ هر مداخلۀ خاص و احتمالاً بیشتر از آن تبیین می‌کند» (بوهارت، الیوت، گرینبرگ و واتسون، 2002، ص.96).
با هر هیجان انسانی -خرسندی، سوگ، اشتیاق، خستگی- می‌توانیم همدلی کنیم. شفقت، اما، نوع خاصی از همدلی است: همدلی با رنج بردن به همراه آرزوی تسکین دادن آن. رنج بردن پیش‌شرط شفقت است. از آنجا که هدف درمان تسکین دادن و سبک کردن رنج هیجانی است، به نظر می‌رسد که در تاریخ رواندرمانی، شفقت احتمالاً زیر چتر همدلی پنهان بوده است. تلاش‌های منظم و سامان‌مند برای کسب و پرورش همدلی همچنان در عرصۀ بالینی نادر است (شاپیرو و عیزت، 2007) اما با ادغام ‌شدن تمرین‌های شفقت بودیستی در رواندرمانی مدرن ممکن است این شرایط تغییر کند.
منبع:
Germer, C. K., & Siegel, R. D. (2012). Wisdom and compassion in psychotherapy: Deepening mindfulness in clinical practice. The Guilford Press.
حجم عظیمی از پژوهش‌ها نشان می‌دهد از این حقیقت حمایت می‌کند که آدمی به اجتناب از تجربه‌های درونی آزارنده گرایش دارد؛ و چنین اجتنابی را از طریق راهبردهای شناختی و عاطفی نظیر سرکوبی افکار، سرکوبی هیجان‌ها، مقابلۀ اجتنابی، ارزیابی مجدد معنای تجربه‌های مذکور و خود فریبی انجام می‌دهد.
با این حال فرض ما در ACT این است که چنان تلاش‌هایی برای اجتناب یا فرار از این تجربه‌ها (اجتناب از تجربه) به دلیل کارکردهای واقع‌نما و ارزیابانۀ زبان انسانی، می‌تواند به صورت افراطی و گسترده انجام شود و مشکل بیافریند. به همین دلیل اجتناب از تجربه تبدیل به فرایندی آسیب‌زا می‌شود که در گسترش و ابقای انواع آسیب‌های روانی نقش دارد. ACT به دنبال تغییر دادن این رویکرد غریزی در رفتار انسان است و راهی نو برای سر و کار داشتن با تجربه‌های درونی فراهم می‌کند. ره پیمودن در این راه نو از طریق به کار بستن شش فرایند تغییر میسر می‌شود:
1. پذیرش (اجازه دادن به روی دادن تجربه‌های درونی)
2. گسلش (تجربه کردن رویدادهای درونی آنچنان که هستند و نه چنان که شناخت آدمی آنها را می‌نمایاند).
3. توجه منعطف (مهارت تنظیم توجه آنطور که موقعیت می‌طلبد)
4. خود به عنوان بافتار (دیدن خود به عنوان بافتاری که رویدادهای درونی در آن رخ می‌دهند و نه چیزی که توسط این رویدادها ساخته شده است).
5. وضوح ارزش‌ها (دانستن این که چه چیزی مهم است) و
6. تعهد رفتاری (مشغول شدن به اقداماتی که با ارزش‌های منتخب فرد سازگار و هماهنگ است)
منبع:
Twohig, M. P., Ong, C. W., Krafft, J., Barney, J. L., & Levin, M. E. (2019). Starting off on the right foot in acceptance and commitment therapy. Psychotherapy, 56(1), 16.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
سالی که گذشت، سالِ بلوا بود، سالِ ترس، سالِ رنج، سالِ از دست دادن‌ها، سالِ رفتن‌ها، و اینک در آستانه سالی دگر هستیم و انتظار می‌کشیم لحظه‌هایی را که به دور از رنج و درد بیماری باشد. وقتی دوباره بتوانیم به لبخندهای یکدیگر نظر کنیم و زندگی را نه در حصار خانه در میان مردمان دیگر به آزادی و ایمنی تجربه کنیم.
آنها که کووید-۱۹ از ما گرفت روانشان شاد و دریغ و صد افسوس که قربانی نادانی و ستم بدکاران شده و رفتند. شادمانم از تندرستی مردمی که علی‌رغم همه بی‌کفایتی‌های حکومت ماندند و در آستانه سال نو آرزو می‌کنم بلکه درخواست میکنم 1) واکسیناسیون عمومی با واکسن‌های ایمن و مورد تایید سازمان بهداشت جاانی را 2) نجات ایران زمین از چنگ نابخردان را 3) تقویت فرهنگ مردم‌سالاری و برداشتن گامهایی نو و محکم‌تر به سوی جامعه مدنی را و و در نهایت ۴) استفاده منعطف و خردمندانه از علم اقتصاد و مدیریت و روابط بین‌الملل برای کاهش فقر و افزایش رفاه مادی و بهزیستی ایرانیان را.
2024/11/16 10:39:49
Back to Top
HTML Embed Code: