Telegram Web Link
تفاوت مراقبۀ بهوشیاری با دیگر انواع مراقبه چیست؟
در اصل دو نوع مراقبه وجود دارد: مراقبۀ بینش و مراقبۀ تمرکز. بهوشیاری، مراقبۀ بینش در نظر گرفته می‌شود چون در طول تمرین آن تمام توجه خود را به ذهن و بدن در لحظۀ حال معطوف کرده و هیچ تلاشی جهت تغییر دادن یا دستکاری تجربه نمی‌کنید. هرچه که در بدن یا ذهن رخ بدهد (مناظری که می‌بینید، صداهایی که می‌شنوید، بوهایی که به مشام شما می‌رسد یا مزه‌ها یا حس‌های بدنی) تکلیف این است که فقط ماهیت همیشه در حال تغییر این تجارب را مشاهده کنیم. شما با تمرین بهوشیاری، می‌توانید شروع به کشف دلایل رنج خود کرده و راهی برای رسیدن به آزادی بیشتر پیدا کنید. از سوی دیگر در مراقبۀ تمرکز، توجه ویژه‌ای به مفاهیم، تصورات یا یک مانترا مبذول می‌شود. حسی آسودگی یکی از فواید مجذوب شدن عمیق ذهن در مراقبه‌ای است که فرد مراقبه‌گر روی یک شی یا تصویر یا مانترا تمرکز می‌کند. تفاوت اساسی در این است که شما در مراقبه تمرکز با آن چیزی که روی آن تمرکز می‌کنید یکی می‌شوید که منجر به مجذوب‌شدن بیشتر مراقبه‌ای می‌شود؛ در حالی که در مراقبۀ بینش، شروع به دیدن این پدیده‌ها می‌کنید: ماهیت همیشه متغیر بدن و ذهن، دشواری‌هایی که از چسبیدن یا بیزاری حاصل می‌شود و تعاریف خود محدود‌کننده‌ای که دربارۀ هویت خود دارید.این بینش‌ها موجب عمیق‌تر شدن فهمتان از آنچه منبع تغذیۀ استرس و رنج شما است شده و تعادل و صلح بزرگتری را به ارمغان می‌آورد.
منبع:
Stahl, B., & Goldstein, E. (2010). A mindfulness-based stress reduction workbook. New Harbinger Publications.‏
ترجمه: علی فیضی و امیر اعتمادی
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 دکتر آذرخش مکری: افسردگی، سرخوردگی و اعتیاد
🌾 @Sedanet
هدف ACT: فهم معنای رفتار در بافتار وقوع آن
برگرفته از ویرایش دوم کتاب Learning ACT
مترجم:
علی فیضی
یک تفاوت بزرگ بین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و بسیاری از رویکردهای دیگر رواندرمانی، در نگاه ویژۀ آن به رنج انسان است.
بسیاری از رویکردهای رواندرمانی این پیش‌فرض را دارند که افکار و احساساتی که به صورت منفی ارزیابی شده‌اند –نظیر اضطراب، افسردگی یا هذیان‌ها- مشکلاتی‌اند که بایستی از دست آنها خلاص شد. در ACT بر خلاف پیش‌فرض مذکور، این افکار و احساسات نامطلوب به عنوان اهداف اولیه و اساسی درمان در نظر گرفته نمی‌شود؛ بلکه تلاش برای اجتناب از این رویدادهای درونی نامطوب، مشکل‌زا مفهوم‌پردازی می‌شود. این رفتارهای اجتنابی اغلب مشکل‌آفرین بوده و می‌توانند که درمانجو از تجربۀ پیامدهای زندگی ارزشمند و مطلوب باز بدارند.
بر مبنای الگوی ACT در مورد رنج انسان، افکار و احساسات دشوار در هر جنبه از تجربۀ انسانی وجود دارند و بنابراین نمی‌توان آنها را به عنوان مشکلاتی که باید رفع شوند دید. زندگی شامل رویدادهای دردناک است و تلاش برای اجتناب از درد اغلب به جای حذف درد، موجب شدت یافتن آن می‌شود.
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد روی رفتار افرادی در آن بافتارها/زمینه‌هایی تمرکز می‌کند که روی می‌دهند؛ بنابراین ارزیابی در این رویکرد در حالی که بر مشکلات کنونی درمانجو تمرکز دارد اما محیط گذشته و کنونی او را نیز مدنظر قرار می‌دهد.
حرکت به سوی کارآمدی
معیار نتیجه‌گیری در ACT، کارآمدی است؛ به این معنا که هدف ACT این است که رفتار فرد بر اساس ارزش‎های او، اهداف مطلوبش در محیط کنونی و با توجه به همۀ تجربه‌هایی که قبلاً داشته، کارآمد باشد.
این نوع هدف‌گزاری در تضاد با الگوی پزشکی ماشین‌انگارانه است که در آن ارزیابی، روی استفاده از برچسب‌های تشخیصی تاکید شده و کاهش نشانه‌ها به عنوان معیار نتیجه‌گیری معرفی می‌شود. به عنوان مثال ارزیابی و درمان یک مشکل اضطرابی در الگوی پزشکی، بر کاوش در بافتارهایی تمرکز دارد که اضطراب در آن رخ می‌دهد تا بتوان به یک برچسب تشخیصی مثل اختلال اضطراب اجتماعی یا اختلال اضطراب فراگیر رسید. درمانگر بعد از تشخیص، برای کاهش اضطراب دارو تجویز می‌کند یا از بازسازی شناختی (برای جایگزین کردن باورهای غیرمنطقی با باورهای منطقی‌تر) استفاده می‌کند تا کاهش اضطراب رخ بدهد.
بر خلاف مثال‌های ذکر شده، درمانگر ACT بافتارهایی که اضطراب در آن رخ می‌دهد و اقداماتی که درمانجو به هنگام مضطرب‌شدن انجام می‌دهد را ارزیابی می‌کند؛ مثلاً می‌پرسدآیا درمانجو از اضطراب اجتناب یا فرار می‌کند؟ شناسایی کارکردهای رفتارهای مقابله با اضطراب مثل اجتناب از موقعیت‌های گوناگون یا انجام آیین‌های اجباری برای کاهش اضطراب، اهمیت اساسی در رواندرمانی بر اساس ACT دارد.
مرکزین این کارکردها در ACT موجب می‌شود که طبقات تشخیصی راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی نسبتاً بی‌اهمیت شود. البته نزد درمانگر ACT، این ابزار تشخیصی همچنان یک ابزار کاربردی برای تعامل با دیگر متخصصین و کار با نهادهایی مثل بیمه است. درمانگر ACT به جای این که کاهش اضطراب را هدف مطلوب درمان در نظر بگیرد، بر تغییر رفتار درمانجو در رابطه با اضطرابش تاکید می‌کند تا در بافتارهایی که قبلاً فرار از اضطراب منجر به پیامدهای نامطلوب زندگی می‌شد، بتواند که کارآمدتر اقدام کند.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy

#Learning_ACT
#مهارت_در_رواندرمانی
Forwarded from Ali Sayyadi
⭕️⭕️ کارگاه آموزشی و تخصصی

«درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) پیشرفته»

🔴🔴 سرفصل ها:

👈 چگونه اولین جلسه ACT را با اثربخشی بیشتری شروع کنیم؟

👈 شیوه‌های تقویت اتحاد درمانی به عنوان مهمترین متغیر پیش‌بینی‌کنندۀ اثربخشی رواندرمانی

👈 شیوه‌های افزایش ظرفیت فراهیجانی درمانگر برای استفادۀ موثرتر از مهارت‌های ACT

👈 مهارت‌های کاهش خطاهای ناخواسته در فرایند رواندرمانی (به عنوان مثال: واکنش نشان دادن موثر به درمانجوی پرحرف، تنبیه نکردن رفتارهای مثبت درمانجو، واکنش مناسب به پاسخ «نمی‌دانم» درمانجو)

👈 کاربرد ماتریکس ACT در مراجعین دارای مشکلات چندگانه (اختلال شخصیت مرزی)

👈 تعریف اختلال شخصیت از دیدگاه ACT

👈 استفاده از تحلیل کارکردی برای مفهوم‌پردازی مشکلات مراجعین داری مشکلات چندگانه

👈 نحوۀ استفاده از الگوی مدل آگاهی، شجاعت، عشق (ACL) به عنوان نقشۀ راه درمان
قواعد پنجگانۀ حضور موثر درمانگر در جلسات رواندرمانی


مدرس: آقای علی فیضی(کاندیدای دکترای روانشناسی سلامت دانشگاه تهران)

زمان: پنجشنبه و جمعه ۲۳ و ۲۴ خردادماه؛ ساعت ۹ صبح تا ۵

https://www.tg-me.com/UT_Mavara

۸۸۹۸۳۵۰۳
۰۹۱۹۸۲۰۳۱۴۲
۰۹۳۹۴۰۱۹۰۸۱
۰۹۱۹۹۶۳۲۸۹۵
Forwarded from Saman Nonahal
با سلام
همان‌طور که مستحضرید، در پژوهش‌های علوم انسانی و روان‌شناختی عمدۀ اطلاعات از آزمودنی‌های انسانی به دست می‌آید. بدون تردید مشارکت افرادِ جامعه در این قبیل پژوهش‌ها سهم بسزایی در رشد و تعالی درک متخصصانِ علوم انسانی از خصوصیات انسان و خدمت‌رسانی بهتر برای جوامع انسانی دارد. پرسش‌نامه‌های حاضر در راستای یک فعالیت پژوهشیِ روان‌شناختی در حوزۀ کاهش وزن هستند. از همین رو، لازم است افرادی آنها را پر کنند که در حال کاهش وزن هستند یا وزن کم کرده‌اند و اکنون سعی می‌کنند آن را حفظ نمایند. اگر شما هم جزء این دسته از افراد هستید، خواهشمندیم دقایقی از وقت خود را به پر کردن پرسش‌نامه‌ها اختصاص دهید. در صورت تمایل برای اطلاع از نتیجۀ کلیِ پژوهش، لطفاً پست الکترونیکی‌تان را در انتهای فرم شمارۀ 1 درج کنید. لطفاً قبل از پر کردن هر پرسش‌نامه توضیحات مربوط به آنها را با دقت مطالعه کنید. 
پیشاپیش از همکاری صمیمانۀ شما سپاسگزاریم. 

https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfh2zKjT3iYtDzL4IYuOPM4dSoPyEdP5CfuEbKXulnSFc72rQ/viewform?usp=sf_link
تنهایی و تکامل
پیش از این درباره تنهایی چند ویدیو از مدرسه زندگی آلن دوباتن دوبله و منتشر کرده‌ایم. مضمون این ویدیوها اغلب این است که درونگرایی و عزلت گزینی غیرعادی نیست، باید آن را درک کرد و ارجمند شمرد: این جمله معروف آلن دوباتن که “بهترین دوست بالقوه شما شاید سیصد سال پیش مرده است و اکنون از طریق رنگهای روی بوم نقاشی یا واژگان ادبیات با شما سخن می‌گوید”، گویا دعوتی است به جایگزین کردن روابط اجتماعی با هنر و ادبیات…
اما در رویکردی کاملا متفاوت می توان تصور کرد که رنج حاصل از تنهایی در زندگی انسان کارکردی تکاملی داشته و درست مانند درد فیزیکی، یک زنگ خطر بوده است. به ویژه که عزلت گزینی در طی یک چرخه تشدید شونده به انزواطلبی بیشتر می انجامد. همه‌گیری درونگرایی و پسرفت مهارتهای اجتماعی می‌تواند خطرناک باشد.
در مدرسه زندگی فارسی علاقمندیم که «تزها و آنتی تزها» را با هم بررسی کنیم، به این امید که به این وسیله نه یک اندیشه خاص بلکه اندیشیدن را تمرین کرده باشیم. این ویدیو آنتی تز مهم و قابل تاملی است بر برخی مطالبی که تاکنون درباره تنهایی منتشر کرده ایم.

https://persianschooloflife.com/تنهایی-و-تکامل/


منبع اصلی:
کانال یوتیوب Kurzgesagt
ترجمه: حمیدرضا بیدار
تلگرام @KurzgesagtPersian
Forwarded from جریانـ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روی دیگر ماجرا
🔻🔻🔻
«در میان وقایع پس از فاجعه‌ای که برای خرس پیش آمد، ...
خواستم بگویم سه هفته پیش در همین سوادکوه یک خرس که در تله سیمی گرفتار شده بود، با اطلاع به موقع روستاییان آزاد شد، صحنه زیبایی بود که روستاییان در پیش چشمانم پا و سر خرس بیهوش را می‌بوسیدند و قرآن می‌خوانند و خرس رها شد.

خواستم بگویم در همین سوادکوه، یک شوکا که از ارتفاعی پرت شده بود، توسط روستاییان فلورد پناه داده شد، نوازش‌های مهربان این مردم را فراموش نخواهم کرد.

خواستم بگویم چندین و چند جوجه جغد بی‌پناه را یافتند و بعد از درمان رهایشان کردیم.

خواستم بگویم از مردمی که در نزدیکی همین دراسله، کلاریجان به سمور جنگلی که در خانه آنها زایمان کرده بود پناه دادند و تا بزرگ شدنشان صبر کردند.
همین هفته قبل در باقی بودم که نیمی از درختان باردارش توسط خرس نابود شده بود، اما صاحب باغ می‌گفت من مراقب خرس هستم، آیا شما این چنین هستید؟
خواستم بگویم ... شما نیز اندکی مهربان باشید و صبر پیشه کنید.»

✍🏼 سهیل اولادزاد -فعال #محیط_زیست
https://www.instagram.com/p/Byz_LuegX9r/
#ماایرانیها #خودخوارانگاری #تعمیم_شتاب‌زده
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from Vahid
به نام خداوند بخشندۀ مهربان
همکار محترم با سلام و عرض ادب...
اینجانب وحید ملک پور دانشجوی دکتری روانشناسی بالینی دانشگاه شهید بهشتی در حال جمع آوری نمونه برای رسالۀ دکتری خود تحت عنوان «شناسایی و مدل¬یابی فرآیند شکل¬گیری خشونت در تعارضات زوجی» هستم. در این پژوهش قرار است از زوجینی که درگیر خشونت هستند یا سابقه خشونت در رابطه خود را داشته¬اند مصاحبه¬های زوجی یا مصاحبه¬های انفرادی هر کدام به صورت مجزا اجرا شود.
ملاک¬های ورود به پژوهش:
1. وجود الگوی خشونت در رابطه براساس گزارش زوجین یا مشاهدۀ الگوی خشونت در رابطه توسط همکار گرامی
2. وجود احساس امنیت برای شرکت در رابطه
ملاک¬های خروج از پژوهش:
1. وجود الگوی خشونت فیزیکی شدید در رابطه (شامل استفاده از آلات قتاله در خانه؛ زدن همسر با مشت یا چیز دیگر؛ گرفتن یا فشار دادن گلوی همسر؛ کوباندن همسر به دیوار یا جسم دیگر؛ زیر مشت و لگد گرفتن همسر؛ سوزاندن یا داغ کردن عمدی بدن همسر و لگد زدن به همسر)
2. وجود الگوی خشونت زناشویی جنسی در رابطه
3. عدم توافق زوج در مورد میزان خشونت در رابطه (ملاک خروج تنها برای مصاحبه¬های زوجی)
4. تهدید به استفاده از اشیا خطرناک مثل چاقو در خانه
5. عدم احساس امنیت در زوج یا فرد برای شرکت در مطالعه
6. وجود رابطه زوجی غیر رسمی (مثل ازدواج سفید) یا رابطه دوستی بدون ازدواج

چنانچه زوجینی را با این الگو می¬شناختید و تمایل به همکاری داشتید به بنده اطلاع بدهید.
شماره تماس: 09126168607
Forwarded from عآلیجناب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏کلاسمون به دلیل مشکلات فنی نیم ساعت دیرتر شروع می‌شد. گفت هر سوال بی‌ربطی دارید ازم بپرسید. یکی از بچه‌ها در مورد "‎عشق" ازش پرسید و این جواب ‎کیارستمی است.👌

Solo
@Aalijnab
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
‏کلاسمون به دلیل مشکلات فنی نیم ساعت دیرتر شروع می‌شد. گفت هر سوال بی‌ربطی دارید ازم بپرسید. یکی از بچه‌ها در مورد "‎عشق" ازش پرسید و این جواب ‎کیارستمی است.👌 Solo @Aalijnab
فردی که دلش شکسته و از عشق دست کشیده است، در نهایت دلش تهی خواهد شد. فردی که دلش شکسته است و عشق ورزیدن را ادامه می‌دهد، قلبی سرشار دارد و آگاه است که عاشق هرکه باشیم، روزی به علت مرگ یا ترک شدن با ترک کردن او را از دست خواهیم داد. این است که فقط دو نوع قلب داریم: قلب‌های تهی و قلب‌های عاشق. شهامت می‌خواهد با فقدان‌های اجتناب‌ناپذیر مواجه شویم و بازهم عاشق و پذیرای زندگی باشیم.
هم‌آفرینی تغییر/ جان فردریکسون/مترجم: عنایت خلیقی سیگارودی/انتشارات ارجمند.
از دیدگاه بسیاری از رویکردهای موج سوم رفتاردرمانی که بر پذیرش و توجه‌آگاهی و شفقت در پاسخ به تجربه‌های هیجانی تاکید دارند کمیت هیجان به اندازۀ واکنشی که به هیجان نشان می‌دهیم مهم دانسته نمی‌شود. توجه کنید که عنوان ویدئو چیست؟ «عشق تباهی است». آیا این حکم مطلق است؟ می‌شود پرسید این حکم برای چه کسانی صادق است و برای چه کسانی نیست؟ آیا تباهی آوردن عشق متغیر تعدیل کننده و واسطه‌ای ندارد؟ آیا عشق برای فردی با سبک دلبستگی ایمن، توانایی خوب درون‌خوانی، انعطاف‌پذیری روانی نسبتا زیاد، مهارت نسبتا بالای تنظیم هیجان و مهارت‌هایی از این دست باز هم تباهی‌آور است؟ از سر شفقت می‌توان پرسید یک هیجان بنیادی انسانی چگونه و در چه فرهنگی مترادف تباهی دانسته می‌شود؟
یاد خاطره‌ای از عباس کیارستمی افتادم که به اصرار دوستی بر بستر مرگ حمید مصدق شعر معروف «اشک معشوق» شاعر را برای او می‌خواند و حمید مصدق در همان حال نزار می‌گرید. جالب است که اولین واکنش عباس کیارستمی به درخواست دوستش این است که این شعر این آدم سالهاست در ذهن من جا گرفته و روان مرا آزرده است (کیارستمی از کلمات تندتری استفاده می‌کند)

این ابیات بخش‌هایی از این شعر زیبایند:

« آتشم بر جان زدی
بر جان زدی
جانت نبخشم
پیش یزدان گریم و در پیش یزدانت نبخشم
سوختی جان و تنم، زین گونه آسانت نبخشم
گر ببخشم هر گناهی را، گناهانت نبخشم
داوری ها را چه خواهی گفت، پیش ِ داور ِ من
وای بر من
وای بر من»

حال می‌توان دقیق‌تر پرسید حکم «عشق تباهی است» در بافتار روان و ذهن کدام انسان بیان می‌شود و در مورد چه کسانی در کدام بافتار تاریخی-فرهنگی منجر به تباهی می‌شود؟
Forwarded from طرحی‌نو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از دوره جامع رواندرمانی مبتنی بر شفقت به خود و ذهن آگاهی
دکتر علی فیضی(مدرس و مترجم درمان های موج سوم )

معرفی دوره های آتی دکتر علی فیضی به زودی انجام می‌شود.

درمانگری با طرحی نو🍀
@TarhinowChannel
وقتی شفقت به خود را تمرین می‌کنی بهوش باش که چه می‌کنی و چه هدفی داری؟ آیا امیدواری با شفقت به خود، به نوعی خود را بهتر کنی و تغییر دهی یا در حال تمرین پذیرش کامل خود هستی؟ در هر مسیری به جز پذیرش بنیادین خود باشی، بدان که همچنان داری به اجتناب‌هایت داری در لباس شفقت به خود ادامه می‌دهی؛ آن هم عمیق‌ترین اجتناب‌ها: اجتناب از خود. شاید هنوز امیدواری؛ امیدوار به فرار از خود؛ اما می‌توانی لحظه‌ای مکث کنی و بیهوده مشت به سندان نکوبی. می‌توانی مبارزه با خود را نه آنگونه که میل به اجتنابت بزک می‌کند بلکه همانگونه که هست نظاره کنی. می‌توانی سودمندی‌ این کشمکش را بنا به نتیجه‌ای که در زندگی‌ات به بار آورده‌ و اثری که بر جسم و روانت گذارده محاسبه کنی. شاید آنگاه بتوانی هدیۀ نومیدی را دریافت کنی. شاید آنگاه بتوانی پذیرش مهربانانه‌ای را که نیاز داری به خود ارائه دهی. شاید آنگاه از کمال‌زدگی در رابطه با خود و دیگران دست بکشی و انگیزه‌ای سالم‌تر برای زندگی بیابی. آن زندگی که معیارها و قوانین اساسی‌اش را آگاهانه و آزادانه انتخاب می‌کنی. در این نوع از زندگی، دردها جای خود را به درستی پیدا می‌کنند و نیازی به تبدیل آنها به رنج نیست.
- علی فیضی

#بهوشیاری
#پذیرش
#ارزش‌ها
#شفقت_به_خود
#درون_خوانی
#مهربانی_با_خود
#شجاعت_بودن
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
Forwarded from Ali Abdi
بالای کوه بودیم. امروز. مردی را دیدیم که بالا می‌شد. یک چوب بلند داشت و یک پلاستیک کلان گره‌ زده‌بود سر آن. از دل کوه بطری جمع می‌کرد و داخل پلاستیک می‌ماند؛ احتمالا برای آن‌که بعدا در شهر بفروشد. به ما رسید. عرق کرده‌بود و خستگی روی صورت‌ش پیدا. یک تکه تربز داشتیم که تعارف‌ش کردیم. قبول نکرد اول. گفتیم مهمان حبیب خداست. دست‌کش‌هاش را درآورد. تربز را گرفت و در ده‌متری ما نشست روی یک تخته‌سنگ. قصه کرد که هر هفته کوه می‌آید و امیدش به کرم اوست. پیشانی زحمت‌کشیده‌ای داشت. یک پیراهن چهارخانه پوشیده‌بود و با یک کرتی دکمه‌دار که از زیر دستارش پیدا بود زیر نور آفتاب. ما آماده‌ی رفتن به پایین بودیم. بگ‌هامان را گرفتیم و از جای‌مان خیستیم. رو به مردِ قصه کردیم و گفتیم «خداحافظ لالا جان!» مرد روی همان تخته‌سنگ نشسته‌بود. تربز می‌خورد. اما سرش را بالا نیاورد و پاسخی نداد. دوباره گفتیم «خداحافظ لالا جان! به خیر بری.» مرد دوباره هیچ واکنشی از خود نشان نداد. نشسته‌بود و سرش به کار خود گرم بود. انگار که ما آن‌جا نباشیم. برای‌مان عجیب بود. چه اتفاقی افتاده‌بود در آن‌ چند دقیقه که مرد چیزی نمی‌گفت؟ از ما خطایی سر زده‌بود یا آن مرد ترجیح می‌داد دیگر با ما حرفی نزند؟

به نظرمان رسید که چیزی سر جایش نیست. آرام به سوی مرد رفتم و کنارش نشستم. یکهو سرش را بالا آورد. ترسیده‌بود. فکر کرد اتفاقی افتاده. سرش را آورد جلو و با نگرانی پرسید «چیزی شده؟» قبل از آن‌که پاسخی بدهم دستار دور صورت‌ش را باز کرد و گفت «گوش‌هام درست نمی‌شنوند.» ای جان دلم. نمی‌شنید. حرف‌های ما را نمی‌شنید. به همین خاطر هم ترسیده‌بود. شرمندگی داشت برای ما. شرمندگی داشت. دست‌‌م را گذاشتم روی شانه‌اش. گفتم هیچ جای تشویش نیست. «می‌خواستیم قبل از رفتن با شما خداحافظی کنیم.» دستم را گرفت. خندید. دل بزرگی داشت. همدیگر را بغل کردیم. و آرزوی خیرخواهی برای دیگری.

پسان‌تر فکر کردم که اتفاق امروز را می‌شود به همه‌ی مناسبات زندگیِ انسانی نسبت داد. ما احتمالا در مواجهه‌مان با آدم‌ها همیشه در وضعیت سوء‌تفاهم‌ایم. ممکن است به چشم ببینیم که کسی جواب سلام و خداحافظی‌مان را نمی‌دهد و آن را به چیزهایی تعبیر کنیم که نیست. چیزهایی از مشاهده‌مان از آدم‌ها نتیجه بگیریم که با واقعیت‌ سازگار نیست. چیزی از یک مواجهه بپنداریم که اتفاق نیافتاده.

یکی از راه‌های رفع سوء‌تفاهم احتمالا گفت‌وگوست. همین که چند متر به سمت دیگری قدم برداریم و کنار او بنشینیم و دست‌مان را روی شانه‌اش بگذاریم. اعتماد به خوبیِ دیگری می‌تواند بعضی سوء‌تفاهم‌ها را برطرف کند. آدم‌ها وقتی احساس امنیت می‌کنند تازه‌ترند. و نور چشم‌هاشان پیداتر است. و راحت‌تر کلمات را بر زبان می‌آورند. اما خودِ گفت‌وگو هم می‌تواند مسأله‌های تازه‌ای پدید بیاورد. وقتی دو انسان باهم گفت‌وگو می‌کنند به میانجی تجربه‌ی زیسته‌ی خود وارد داد و ستد زبانی می‌شوند. و از آن‌جا که تجربه‌ی زیسته‌ی ما متفاوت است و نظم نمادینی که ذهن ما به آن خو کرده یکی نیست، امکان سوء‌تفاهم یک وضعیت همیشگی است. ممکن است چیزی برای یکی سنگین باشد و برای دیگری سبک. ممکن است چیزی کسی را بترساند و دیگری را خوشی بیاورد. ممکن است چیزی خوشایند یکی باشد و ناخوشایند دیگری.

تأمل در این‌باره احتمالا به ما کمک کند که آدم‌های مداراجوتری باشیم. که در قضاوت‌هامان نسبت به افراد احتیاط بیشتری کنیم. که اگر چیزی از کسی به نظرمان ناخوشایند می‌آید در نتیجه‌گیری انعطاف بیشتری از خود نشان دهیم. ما در وضعیت دیگری نیستیم. ما جای دیگری نبوده‌ایم. شاید چیزهایی هست که ما از آن‌ها خبر نداریم. و همیشه چیزهایی هست که ما از آن‌ها بی‌خبریم.

واقعیت این است که ممکن است از کسی انتظار خداحافظی داشته‌باشیم که اصلا صدای ما را نشنیده‌است.

@AliAbdiTelegram
🎯 فرقی نمی‌کند بی‌محلی و طردشدن از طرف دوست و آشنا باشد یا یک غریبه‌. حتی خیلی فرقی نمی‌کند این رفتار دلیل جدی و مهمی دارد یا به‌خاطر اتفاقی پیش‌پاافتاده باشد. تنها چیزی که واقعاً اهمیت دارد این است که وقتی کسی را نادیده می‌گیرند، حسابی «دردش» می‌گیرد. اما آیا تاحالا فکر کرده‌اید که این درد دقیقاً چطور دردی است؟ تحقیقات علمی سرنخ‌هایی برای ما دارند: مغز انسان میان استخوان شکسته و قلب شکسته تفاوتی قائل نیست.

🔖 ۴۱۰۰ کلمه
زمان مطالعه: ۲۴ دقيقه

📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/neveshtar/9446/

🔻 اشتراک چهار شمارۀ فصلنامه

🔗 @tarjomaanweb
2024/09/22 13:34:12
Back to Top
HTML Embed Code: