Telegram Web Link
🔳⭕️ داستان مدیریتی: جلسه موشها


🔴تعدادی موش در یک مزرعه زندگی می کردند. موشها روزگار خوشی نداشتند چرا که گربه ای در مزرعه بود که آنها را شکار می کرد. موشها در یک ترس همیشگی به سر می بردند و ممکن بود در هر وقت از شب و روز در چنگالهای تیز گربه چابک قرار گیرند.

🔰موشها جلسه ای تشکیل دادند تا حداقل راهی پیدا کنند که از وجود گربه در اطراف خود باخبر شوند و بتوانند عکس العمل مناسب از خود بروز دهند. طرح های مختلفی مورد بررسی قرار گرفت اما هیچکدام پذیرفته نشد.

🔰در آخر یک موش جوان ایستاد و گفت: «من یک طرح خیلی ساده دارم اما کاملاً مؤثر خواهد بود. همه کاری که باید انجام دهیم این است که یک زنگوله به گردن گربه ببندیم. وقتی صدای زنگوله را می شنویم خواهیم فهمید که دشمن در حال آمدن است.»

🔰همه موشها از طرح ارائه شده شگفت زده شده بودند و آن را تحسین می کردند. در بین همهمه موشها، یک موش پیر بلند شد و گفت: «من هم قبول دارم که طرح موش جوان، طرح بسیار خوبی است. اما اجازه دهید بپرسم: «چه کسی زنگوله را به گردن گربه خواهد بست؟»

🔰موشها به یکدیگر نگاه می کردند و هیچ کس حرفی نمی زد. سپس موش پیر گفت: «ارائه راهکارهای غیرممکن خیلی ساده است.»


نتیجه راهبردی:

🔸از یک دیدگاه:

1️⃣ به عمل کار برآید به سخندانی نیست.

2️⃣ اینکه کاری انجام شود یک چیز است، اما انجام دادن آن چیز دیگری است.

3️⃣پیشنهاد دهنده طرح را مجری اجرای آن کنید.

4️⃣ جلسات اثربخش تشکیل دهید.


از دیدگاه دیگر:

1️⃣اجازه دهید در جلسات از تکنیک های طوفان فکری و حل مسئله به خوبی استفاده شود.

2️⃣ایده کشی نکنید.

3️⃣به همه اعضاء جلسه اجازه فکر کردن و صحبت کردن بدهید.

4️⃣راهکاری که از نظر یک فرد غیرممکن است، می تواند از نظر فرد دیگری دارای روش عملی و ممکن باشد.

#داستان‌_مدیریتی
#جلسه_موشها

🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️روش های هوشمند برای معرفی خود در مصاحبه کاری


🔸مصاحبه‌های شغلی کار ساده‌ای نیستند. در حقیقت، اکثر مردم هر زمان که نیاز به شرکت در یک مصاحبه دارند، از این امر بیزارند، مهم نیست که چقدر آن کار را بخواهند. چرا؟ چون مجبورند با یک غریبه در اتاق بنشنید در حالی که او تمام  تصمیمات حرفه‌ای که تا به حال گرفتند را قضاوت می‌کند.

🔸با این حال، مصاحبه شغلی یک وسیله ضروری برای گرفتن شغل است، بنابراین مسئولیت ما قبل از هر یک از این جلسات حرفه‌ای آماده سازی برای آن است. آماده سازی سؤالات معمول مصاحبه می‌تواند به شما کمک کند احساس راحت‌تری داشته باشید. در اینجا به روش‌های هوشمندانه برای پاسخ دادن به سؤال "چگونه خودتان را توصیف می‌کنید؟" اشاره می شود:

🚩 انگیزه‌های مصاحبه کننده را درک کنید

با پرسش‌هایی مانند «چطور خودتان را توصیف می‌کنید؟» مصاحبه کننده سعی دارد اطلاعات بیشتری درباره شما و نحوه قضاوت در مورد خودتان را پیدا کند.
دلیلی که این سؤال خاص از شما پرسیده می‌شود این نیست که مدیر استخدام می‌خواهد در مورد محدوده واژگان شما بیشتر بیاموزد، بلکه با این سؤال او ارزیابی می‌کند که آیا می‌توانید با فرهنگ و محیط کار شرکت هماهنگ باشید یا خیر. بنابراین، بهترین راه برای پاسخ به این سؤال این است که به آن‌ها نشان دهید که مناسب برای این موقعیت هستید، یعنی: شما مهارت مورد نیاز را دارید و شخصیت شما نیز بسیار مناسب است.

🚩 در مورد فرهنگ شرکت اطلاعات بیشتری کسب کنید

تحقیق در مورد شرکت قبل از مصاحبه، همان‌طور که احتمالاً می‌دانید، ضروری است. بعضی از مدیران استخدام نه تنها از شما می‌پرسند که آیا به وب‌سایت آن‌ها سر زده‌اید، اما آنها همچنین انتظار دارند که شما جزئیات زیادی در مورد عملکرد آن‌ها بدانید.
آنچه باید انجام دهید این است که به تحقیق در مورد فرهنگ شرکت بپردازید، بنابراین به صفحات رسانه های اجتماعی شرکت بروید و عکس‌های شرکت را جستجو کنید. اکثر شرکت‌ها حداقل یک عکس از جشن سال نو یا از جمع آوری کمک‌های مالی در رسانه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته‌اند و این تصاویر و پست‌ها می‌توانند به شما در درک فرهنگ سازمانی شرکت کمک کنند.

🚩 بهترین ویژگی‌ها و خصوصیات خود را شناسایی کنید

دو مرحله اول مربوط به تحقیق و درک چگونگی برآورده کردن انتظارات مصاحبه کننده است. این مرحله با انجام اقدامات به منظور برآورده کردن انتظارات آن‌ها انجام می‌شود.
اولین کاری که باید انجام دهید این است که با یک دوست یا یک عضو خانواده بنشینید و هر کلمه‌ای را که به ذهن می‌آید و مربوط به شماست یادداشت کنید. به عنوان مثال، اگر رویا پرداز هستید آن را بنویسید و یا اگر شخصی بسیار تمیز و مرتب هستید، آن را نیز یادداشت کنید.
گام بعدی تطبیق خصوصیات خود با انتظارات شرکت است. یک‌بار دیگر شرح کار را بخوانید و دور کلمه‌های مشابه به آنچه در فهرستتان است دایره بکشید. بنابراین، اگر شما برای مثال «رویاپرداز» را در لیست خود دارید، و این شرکت به دنبال فردی با ایده‌های نوآورانه است، پس می‌توانید خود را به عنوان فردی با چشم انداز توصیف کنید.
در نهایت بهترین راه پاسخ دادن به این سؤال این است که با مثال یا داستانی جالب موضوع را توضیح دهید. به مواردی فکر کنید که مهارت‌های سازمانی شما مورد استفاده قرار گرفت. بعنوال مثال:

◀️"من کسی هستم که بسیار سازگار است. من می‌توانم به راحتی با شرایط جدید کاملاً هماهنگ شوم و فکر می‌کنم چالش یادگیری چیزی جدید نیمی از سرگرمی است. به همین دلیل من همیشه خودم را وادار به رشد می‌کنم و همچنان به بهبود خودم ادامه می‌دهم."

◀️ "من کسی هستم که به قدرت ارتباطات اعتقاد دارد. از نظر من، داشتن کانال‌های ارتباطی باز با همه می‌تواند به طور قابل توجهی به تیم و نتایج آن‌ها کمک کند. "

🔸شناسایی یک راه هوشمندانه برای پاسخ دادن به «چطور خودتان را توصیف می‌کنید؟» می‌تواند به شروع مصاحبه به صورت خوب کمک کند. به خاطر داشته باشید که بیش از حد آن را انجام نمی‌دهید و صادقانه باشید، زیرا اگر صادق نباشید، بعداً مشخص می‌شود و تصور مصاحبه کننده از شما را خدشه دار می‌کند.

#مصاحبه_کاری
#روش_های_هوشمند




🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️نشانه های نشخوارفکری


- تمرکز روی تغییر دادن چیزهایی که نمیتوان کنترل کرد.
- تصور کردن بدترین سناریو با نتیجه ممکن در ذهن.
- نگرانی بی وقفه و فکر کردن به اما و اگرها
- بی خوابی شبانه و احساس خاموش نشدن ذهن.
- احساس گیر کردن در زندگی و ناتوانی در پیشبرد اهداف.
- ترس از تصمیم های اشتباه و هیچ اقدامی نکردن.
- فکر کردن به شرایط و اتفاقات گذشته
- مرور بی وقفه اشتباهات قبلی در ذهن.

#نشخوار_فکری
#درگیری_ذهنی




🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ نقطه‌ حداکثر تأمل کجاست؟

🔸بهترین ایده‌ها زمانی به سراغ‌تان می‌آیند که مشغول نوشتن هستید، نه درحال فکرکردن.

🔸اگر قرار باشد در یک جزیره‌ی دورافتاده در وسط اقیانوس یک همراه داشته باشید، چه کسی را با خودتان می‌برید؟ همسرتان؟ دوست‌تان؟ یک مشاور؟ باهوش‌ترین استاد دانشگاه؟ یک‌نفر که سرگرم‌تان کند؟ البته که هیچ‌کدام برای بلندمدت به‌کارتان نخواهد آمد. کسی را با خود ببرید که بتواند یک قایق بسازد.

🔸دوستی دارم که برای راه‌اندازی و تاسیس شرکت داروسازی‌اش ده‌سال وقت گذاشت. او با دقت صدها کتاب در زمینه‌ی کارآفرینی مطالعه کرد، ساعت‌ها صرف یادگیری نحوه‌ عرضه‌ محصولاتش کرد. انبوهی از تحقیقات علمی درباره‌ بازار را بررسی کرد و دوجین طرح برای کسب و کارش نوشت. نتیجه‌ کار؟ فعلا هیچ؟ او همواره به نقطه‌ای می‌رسد که تفکراتش به او می‌گویند:
"ایده‌ خوبی است، اما بستگی به شیوه‌ اجرایی تو و عملکرد رقبایت دارد."

🔸ما در زمان فکرکردن به یک موضوع، به ‌نقطه‌ای می‌رسیم که دیگر هرچه‌قدر هم که فکر کنیم، حتی یک میلی‌متر هم از این نقطه جلوتر نخواهیم رفت. از این لحظه به بعد، مقدار اطلاعات اضافی که با فکرکردن درباره‌ آن موضوع به‌دست می‌آوریم، به صفر می‌رسد. این همان لحظه‌ای است که "نقطه‌ی حداکثر تأمل" نام دارد.

🔸البته منظورم این نیست که من با فکرکردن روی جزئیات مخالفم. بررسی‌کردن یک ایده حتی برای لحظاتی کوتاه می‌تواند دید فوق‌العاده‌ای به انسان بدهد. با این‌حال بازدهی این فرآیند به‌سرعت کاهش می‌یابد و شگفت‌آور است که چه‌قدر زود به نقطه حداکثر تأمل می‌رسیم.

🔸البته ممکن است لازم شود کمی زمان اضافه هم به خودتان بدهید تا احساسات گذرا، بی‌جهت روی تصمیم‌تان تاثیر نگذارند. اما بعد از آن، فکرکردن، شما را از نتیجه‌ای که گرفته‌اید جلوتر نخواهد برد. اگر به اطلاعات جدید نیاز دارید، بهتر است دست‌به‌کار شوید.

🔸اگر تأمل‌کردن را یک چراغ‌قوه‌ جیبی در نظر بگیریم، عمل‌کردن مانند یک نورافکن به‌معنای واقعی کلمه است. به‌محض اینکه به یک جایگاه جدید و جذاب رسیدید، می‌توانید مجددا چراغ‌قوه‌ خود را روشن کنید.

🔸اما چرا ما عادت داریم بیش از اندازه روی مسائل فکر کنیم، بسیار فراتر از نقطه‌ حداکثر تأمل! چرا؟
چون این‌طور راحت‌تر است. خیلی ساده‌تر است که روی مسائل فکر کنیم تا این‌که ابتکار عمل آن‌ها را به‌دست بگیریم. گمانه‌زنی لذت‌بخش‌تر از عمل‌گرایی است. مادامی که هنوز درحال سبک‌سنگین‌کردن گزینه‌های‌تان هستید، احتمال شکست صفر است؛ اما به‌محض این‌که وارد عمل می‌شوید، خطر شکست‌خوردن به‌مراتب بیشتر خواهد بود. به‌همین دلیل است که مردم فکرکردن و تحلیل‌کردن را ترجیح می‌دهند.

🔸پیکاسو می‌گوید برای اینکه بدانید می‌خواهید چه چیزی بکشید، باید دست‌به‌قلم شوید. در مورد امور زندگی‌تان هم همین‌طور است. برای اینکه بدانید چه می‌خواهید باید دست‌به‌کار شوید. این مطلب ممکن است تلنگری به شما بزند ولی حواس‌تان را جمع کنید که صرفا با فکرکردن به یک زندگی خوب، به آن نمی‌رسید.

🔸لطفا دفعه‌ بعد که می‌خواهید تصمیم مهمی بگیرید، به‌دقت روی آن فکر کنید، اما فقط تا مرز نقطه‌ حداکثر تأمل. غافلگیر خواهید شد از اینکه چقدر زود به نقطه‌ حداکثر تأمل می‌رسید. به‌محض رسیدن، چراغ‌قوه‌ خود را خاموش و نورافکن را روشن کنید. این روش هم در محل‌کار و هم در خانه به‌کارتان خواهد آمد؛ چه مشغول سرمایه‌گذاری روی حرفه‌تان باشید، چه دنبال بهبود زندگی عاشقانه‌تان.

#هنرخوب‌زندگی‌کردن
#رولف‌دوبلی

🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔳⭕️مثلث برمودا

🔹سال‌ها قبل در یک محفل آموزشی، پای صحبت یک روانشناس نشستم که می‌گفت در ذهن و فکر ما ایرانی‌ها یک مثلث برمودا کشف کرده است که زوایای آن عبارت است از:

1⃣ نمی‌توانم
2⃣ نمی‌گذارند
3⃣ نمی‌شود

🔹روانشناسان از نظر یکی از ویژگی‌های شخصیتی، انسان‌ها را به دو دسته تقسیم می‌کنند: گروه اول شامل کسانی که معتقدند آنچه بر سرنوشت آنها موثر است و مسیر زندگی آنها را تعیین می کند خیلی در اختیارشان نیست. آنها ،گاهی تقدیر و گاهی دیگران را سازنده سرنوشت خود می دانند. گروه دوم که باور دارند تا حد قابل توجهی بر سرنوشت خود موثرند و می توانند آن را طراحی کنند.

🔹 روانشناسان همچنین به تجربه دریافته‌اند که گروه دوم موفق‌ترند، چرا که ریشه مسائل و موانع سر راه را در خودشان جستجو می‌کنند، لذا به دنبال راه حل می‌گردند، آن را می‌یابند و به اجرا در می‌آورند.

🔹این نگاه که ما بر سرنوشت خود تاثیر داریم ابتدا بر رفتار و سپس به تدریج بر شخصیت ما اثر می‌گذارد و ما را خوش‌بین‌تر و موفق‌تر می‌کند.

#دکتر_بهزاد_ابوالعلائی
#مثلث_برمودا
#عامل_شکست
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔳⭕️ تکه كتاب (شکستن مرزهای عملکرد)




یک ذهن خیلی شلوغ نمی تواند عملکرد خیلی بالایی داشته باشد.


احتمالا شما هم افرادی برخورد داشتید که فوق العاده افراد خلاق و باهوشی هستند, اما در زندگی شان هنوز دستاورد چشمگیری ندارند و یا اینکه با گذشت سالها هنوز موفق نشده اند کار مورد علاقه خود را پیدا کنند.

زمانی که با چنین افرادی صحبت می کنید, می گویند که ایده خیلی خوبی به ذهنشان رسیده و درمورد آن توضیح می دهند, پس از چند روز که مجددا آن را می بینید, درباره ایده جالب دیگری که کاملا متفاوت از ایده قبلی است صحبت می کنند.

چنین افراد خود را ملزم نمی کنند که بر یک موضوع تمرکز کنند و دائما از این شاخه به آن شاخه می روند و تعداد زیادی پروژه های ناتمام دارند.

تمرکز فکری نقش بسیار زیادی بر نتایج و دستاوردهایی که در زندگی کسب می کنیم, دارند.

اگر هنگام انجام هر کاری عادت کنیم که ذهن خود را فقط بر آن موضوع متمرکز کنیم, عملکرد بسیار بالایی خواهیم داشت.

زمانی که فعالیتی را شروع می کنید, نباید به ذهن خود اجازه دهید تا درمورد موضوعات دیگر فکر کند.

رویاپردازی در هنگام انجام فعالیت های مهم را کنار بگذارید و سعی کنید به خود یادآوری کنید که تمرکز ذهن نباید منحرف شود و فقط باید به فعالیت کنونی تمرکز کند.

معمولا زمانی که مشغول به کاری می شوید ذهنتان دائما به فکر کارهای دیگر می افتد, بهترین کار در این حالت این است که آن کارها را در جایی یادداشت کنید و به فعالیت اصلی خود بپردازید.

كتاب: شکسن مرزهای عملکرد
(چگونه در یک روز کارهایی انجام دهیم که دیگران در یک هفته قادر به انجام آن نیستند؟)

نويسنده: ژان بقوسیان
مترجم: سیمین بندرومی
انتشارات سپید




🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️هفت عادت مدیران غیر موثر

🔸دائما گفته‌های خودشان را نقض می‌کنند.
🔸تذکر دادن به اشخاص در فضای عمومی.
🔸شهامت منظم و قانونمند بودن را ندارند.
🔸مدعی دانستن همه چیز بهتر از همه.
🔸دخالت در جزییات تمامی کارها.
🔸عدم تایید و تحسین کار دیگران.
🔸پیش از شنیدن صحبت می‌کنند.

#عادت_غلط
#مدیران_غیرموثر
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔳⭕️ تکه کتاب(صدمین میمون)



شصت سال قبل، در سال 1952 دانشمندان ژاپنی درباره رفتار میمون‌های وحشی در یک جزیره تحقیق می‌کردند. غذای اصلی میمون‌ها، سیب‌زمینی شیرین بود. میمون‌ها سیب‌زمینی را خاک‌آلوده می‌خوردند. یک روز پژوهشگران متوجه شدند، میمونی کاری جدیدی می کند : او سیب زمینی را قبل از خوردن شست! شاید اتفاقی یادگرفته بود مثلا سیب‌زمینی از دستش به آب افتاده و بدون خاک مزه بهتری داشته. به هرحال او این رفتار را روزهای بعد هم تکرار کرد، و به‌تدریج میمون‌های دیگر این کار را یاد گرفتند.


در سال 1958، زمانی که صدمین میمون به این رفتار جدید روی آورد، دانشمندان جزیره‌ای در سیصد مایلی نیز گزارش دادند که میمون‌های آن جزیره نیز شروع به شستن سیب‌زمینی‌ها کرده‌اند! هیچ ارتباطی میان این جزایر نبود و کسی میمونی را از جزیره‌ای به جزیره ی دیگر نبرده بود! تعمیم نتایج این تحقیق می‌گوید زمانی که سطح جدید آگاهی میان تعداد معینی از افراد ایجاد شود و به طور چشمگیر و معنی‌دار رفتارشان تغییر کند، آگاهی بدون ارتباط مستقیم به دیگران منتقل می شود.


هر آگاهی فردی به آگاهی جمعی مرتبط است. گاهی به دنیای اطرافمان نگاه می‌کنیم و از اینکه نمی‌توانیم تاثیر مثبت و چشمگیری در بهبود آن داشته باشیم، احساس کوچکی می‌کنیم. اما اگر اعضای گونه‌ی خاصی از حیوانات به طریقی با هم در ارتباط باشند، به احتمال زیاد انسان‌ها نیز می‌توانند به وسیله ی همین نیرو با هم ارتباط پیدا کنند. تفکر همسو و مشترک، نیروی بزرگی دارد و می‌توان آن در مسیر مثبت و سازنده استفاده نمود.


شعور جمعی از یک سو، انسان را متوجه قدرت شگفت انگیز و میزان تاثیرگذاری وی بر کل جهان هستی می کند و از دیگرسو مسئولیت بزرگ او را در قبال خانواده ی بزرگ بشری نمایان می سازد. زیرا دایره ی نفوذ افکار و اعمال انسان فقط محدود به زندگی شخصی او نمی شود و بر شرایط و اتفاقاتی که زاییده ی شعور جمعی است اثر می گذارد.


روبرت شلدریک زیست شناس مشهور در کتاب علم جدید حیات، نظریه‌ای براساس شواهد علمی و تجربیات متعدد ارائه می‌کند : حافظه و شعور انسان تنها در مغزش ذخیره نمی‌شود بلکه چیزی به نام "شعور جمعی" نیز وجود دارد. اساس فلسفه روبرت شلدریک بر این پایه استوار است که
تمام موجوداتی که در یک رده و گونه خاص قرار دارند، توسط یک حوزه ی مورفوژنتیکی که بسیار شبیه یک حوزه مغناطیس است احاطه شده اند و به نحوی با یکدیگر در ارتباطند.


خلاصه با تعمیم نتایج آزمون "صدمین میمون" و براساس این نظریه، اگر تعدادی از انسان‌ها همراه و همدل بر اندیشه و سطحی از آگاهی تمرکز کنند، می‌توانند آن اندیشه را به دیگر همنوعان خود انتقال دهند.

هرگاه انسان ها به حد کافی و به حدنصاب، افکار و رفتارشان را باعشق و محبت و هماهنگی بیامیزند جامعه بشری از این اندیشه و عمل متآثر شده و از این راه تغییر بزرگی به وجود خواهد آمد
با همدلی و تمرکز بر افکار پاک و مثبت، انرژی خود را در مسیر نیکی و تعالی، همسو و هدایت نماییم.

برگرفته از کتاب "صدمین میمون" کن کایز



🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️کتاب‌درمانی چیست؟



سال‌هاست روشی علمی به نام کتاب‌درمانی در جهان مطرح شده و استفاده می‌شود. در این روش درمانی درمانگر به‌جای استفاده از دارو یا مشاوره به مراجع خواندن کتابی مناسب وضعیتش را پیشنهاد می‌دهد. گزارش حاضر نگاهی اجمالی به کتاب‌درمانی است.

کتاب‌درمانی یا ببیلوتراپی«Bibliotherapie» در جهان رواج دارد. بیبلوتراپ‌ها از کتاب‌ها به‌جای دارو یا مشاوره استفاده می‌کنند. آن‌ها کتاب‌ها را به مراجعین می‌دهند تا از طریق خواندن آ‌ن‌ها به نتیجه مورد نظر برسند. دفاتر کتاب‌درمانی در شهرهای مهم دنیا وجود دارد، همچنین کار مشاوره از طریق اسکایپ نیز انجام می‌دهند. در حال حاضر در سیزده شهر اصلی دنیا دفتر دارند. کانال یوتیوبشان نیز خلاقانه به موضوع‌ها و مسائل روانی می‌پردازد. بسیاری از آن‌ها از نویسندگان هم استفاده می‌کنند.

کتاب‌درمانی دو دسته اصلی دارد. یکی از این روش‌ها کتاب‌هایی است که از فلسفه برای درمان مشکلات روحی و روانی مثل مشکلات عاطفی، زندگی زناشویی، افسردگی، کنار آمدن، جدایی، فقر و ... استفاده می‌کنند. این دسته وجه مشترک با روانشناسی پیدا می‌کند. تدوین‌کننده‌های این دسته از کتاب‌درمانی از تئوری‌های کلی فلسفه مثل تئوری‌های تدوین شده توسط فردریش نیچه و آرتور شوپرهاور استفاده و تئوری‌ها را برای زندگی عمومی کارکردی می‌کنند.

دسته دیگر از بیبلوتراپ‌ها از ادبیاتِ صرف استفاده می‌کنند. این خیلی دسته بسیار مهم‌تر است. این افراد برای مثال درباره افسردگی به کتابی از کتاب‌های ادبی انتخاب می‌کنند تا فرد بخواند و بعد از مدتی دوباره به بیبلوتراپ خود مراجعه کنند. مهم‌ترین کسانی که از حوزه ادبی به افراد پیشنهاد می‌شود کامو و داستایوفسکی و نویسنده‌هایی که به عنوان روانکاوهای روح انسان مطرح هستند، است؛ از شکسپیر و یونان باستان گرفته تا پروست.


لازم به ذکر است؛ داستایفسکی به روانکاوی روح انسان و کامو تمام نوشته‌هایش برای بهترزیستن است. او در نوشته‌هایش جهان را پوچ فرض می‌کند و می‌گوید حالا چطور می‌توان به زندگی معنا داد. نمونه این بینش را می‌توان در کتاب‌های بیگانه و طاعون دید. بیبلوتراپ‌ها از همین روایت‌ها برای بهتر زیستن استفاده می‌کنند.


بیبلوتراپی نوعی کتاب‌خوانی با برنامه‌ای برای رسیدن به هدف مشخص است. در دوره جدید غیر از ادبیات صرف از موسیقی، نمایشنامه و سایر دسته‌های هنری برای این مفهوم استفاده می‌کنند. البته در این دسته نسخه‌هایی که پیچیده می‌شود خیلی کلی‌تر است.


کسانی که از کتاب درمانی استفاده می‌کنند جلسه‌های گروهی هم دارند. کتاب‌خوانی‌های گروهی کسانی که مشکلات یا دغدغه‌های مشترک دارند را جمع می‌کنند. یک نفر در یک جلسه کتاب‌درمانی گروهی حضور دارد ممکن است افسردگی نداشته باشد حتی ممکن است برایش مهم باشد که هیچ‌وقت مبتلا نشود هم می‌توانند از جلسات برای رسیدن به هدف مشخص استفاده کنند.




🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ ۳ دسته اطلاعاتی که افراد تازه استخدام شده از نگاه مجله معتبر هاروارد بیزینس ریویو لازم است بدانند.



افراد تازه استخدام شده نیاز به فراگیری بسیاری از جنبه های مختلف کسب و کار دارند که شاید یادگیری همه آنها غیر ممکن باشد.


مدیران ارشد می توانند آنچه که فرد نیاز به یادگیری آن دارد را به سه دسته تقسیم کنند:


🚩 یادگیری امور فنی که مربوط به محصولات شرکت، مشتریان، فن آوری، تکنولوژی و سیستم های شرکت است.

🚩یادگیری فرهنگ شرکت که شامل نگرش، رویکرد و هنجارهای رفتاری و ارزش های سازمان است.

🚩یادگیری سیاست های شرکت که شامل چگونگی اتخاذ تصمیمات شرکت، اینکه چه کسی قدرت تصمیم گیری دارد و نیروهایی که که تازه استخدام می شوند توسط چه کسی یا چه کسانی حمایت و پشتیبانی می شوند.



به کارمندان جدید کمک کنید با ارتباط گرفتن با افراد مناسب بتوانند به این اطلاعات دست پیدا کنند. برای هر دسته از این اطلاعات، فکر کنید چه افرادی مهارت های مرتبط را برای توضیح ضروریات دارند. به عنوان مثال، مدیر محصول می تواند در مورد مشتریان و سیستمها توضیح بدهد، یک مدیر ارشد می تواند تصویر بزرگی از  تصمیمات گرفته شده را نشان بدهد و یک کارمند مورد اعتماد و قدیمی می تواند مرجع خوبی برای توضیح در مورد هنجارهای فرهنگی مهم سازمان باشد.

این معرفی ها را برای افراد جدید الورود و تازه استخدام شده در همان اوایل استخدامشان انجام دهید تا آنها بتوانند با حداکثر سرعت ممکن کارشان را شروع کنند.




🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️در مواقع لزوم سکوت کنید.

🔴شاید احساس خوبی باشد که حرف خود را به دیگران بزنید و آن‌ها بدانند چه فکری در سرتان است، اما این احساس خوب خیلی طول نمی‌کشد. ذات انسان به‌گونه‌ای است که همیشه می‌خواهد به دیگران ثابت کند حق با اوست، اما این کار چندان فایده‌ای ندارد و اگر راستش را بخواهید خیلی هم صحیح نیست؛ هیچ‌کس نمی‌داند امروز، هفته‌ی بعد یا سال آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.

بروز احساسات کنترل‌نشده هنگام تعارض و درگیری سبب می‌شود طرف مقابل مقاومت بیشتری از خود نشان دهد، بحث و مشاجره در بگیرد و به روابط لطمه بخورد. اگر بتوانید هیجان‌تان را کنترل کنید می‌توانید بحث‌هایی که شروع می‌کنید و بحث‌هایی در آنها شرکت می‌کنید را هوشمندانه‌تر انتخاب کنید.

به‌طور کلی بهتر است در مواقعی که می‌دانید جروبحث کردن شما را به نتیجه خاصی نمی‌رساند سکوت کنید، یعنی در بیشتر مواقع.

#سکوت
#کنترل
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔳⭕️ استراتژی ماهی قرمز بنفش



طول ماهی قرمزهایی به صورت معمول کمتر از 10 سانتیمتر است در حالیکه طول ماهی قرمزها در شرایط مناسب به بیش از 45 سانتیمتر می رسد.



پنج برابر بزگتر؟!
تصور کنید در حالیکه در خیابان راه می روید با فردی 9 متری مواجه شوید، چه قدر شوکه خواهید شد؟ چگونه ممکن است یک نفر قدش بیش از 5 برابر قد یک انسان معمول باشد؟


استن فیلپز از عاشقان ماهی است. وقتی وی اولین بار با این حقیقت مواجه شد با خود پرسید چگونه ممکن است اندازه یک ماهی را 5 برابر اندازه نرمال کنیم؟


هرچه استن بیشتر و بیشتر در مورد این مورد جستجو می کرد بیشتر و بیشتر به شباهت میان بزرگ کردن اندازه یک ماهی و توسعه کسب و کار پی می برد.

این پرسش و علاقه استن در نهایت منجر به انتشار مجموعه کتاب ها و دیدگاه هایی شد که امروزه با عنوان استراتژی ماهی قرمز بنقش شناخته می شود.

وی پنج راهکار پیشنهاد می دهد که براساس آن بتوانید همانند یک ماهی قرمزکسب و کار خود را توسعه دهد.

🚩 اندازه تنگ= تنگ بزگتر می تواند ماهی بزگتر را در خود بپروراند. به همین ترتیب هرچه بازار بزگتری برای خود انتخاب کنید، میتوانید رشد بیشتری داشته باشید.

🚩 رقبا= ماهی بیشتر در یک تنگ مساوی است با ماهی های کوچکتر. هرچه رقبا بیشتر باشند رشد و کسب و کار شما دشوارتر خواهد بود.

🚩 کیفیت آب= ماهی قرمز در آب کثیف رشد نمی کند. به همین ترتیب کسب و کارها نیز در اقتصاد غیرشفاف رشد نمی کنند.

🚩 120 روز اول زندگی= کیفیت نگهداشت از ماهی در 120 روز اول زندگی تا حدود زیادی اندازه نهایی آن را مشخص می کند. روزهای اول شروع کسب و کار نیز تا حدود زیادی می تواند بر آینده شرکت تاثیر گذار باشد.

🚩 اصلاح ژنتیک= ماهی های که اصلاح ژنی شده باشند پتانسیل بیشتری برای رشد دارند. اصلاح ژنتیک در کسب و کار به معنی خلق تمایز استراتژیک با رقبا می باشد.



🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ فحش و مشت، آسان ترین راهِ حل اختلاف!


روزی در یکی از خیابان های شهر پاریس به همراه همسرم به دنبال آدرسی بودیم. می گشتیم و پیدا نمی کردیم. در نبش یکی از خیابان ها مرد میانسالی ناگهان به همسرم برخورد کرد و همسرم بر زمین افتاد. اساسا چنین انتظاری نداشتم چون معمولا در خیابان های شهرهای اروپایی عابران به آرامی و با احتیاط راه می روند. مرد میانسال به دلیل آنچه رخ داده بود مدام عذر خواهی می کرد و با چرخاندن انگشت اشاره اش کنار سرش، می گفت که اصلا حواسش به مسیر نبوده است. همه چیز سریع می گذشت.

بگذارید صادقانه بگویم. لحظه ای به ذهنم خطور کرد که یقه اش را بگیرم، به او فحش بدهم و مشتی بر صورتش بکوبم!!! با خودم گفتم ناسلامتی تو مرد هستی و باید از همسرت محافظت کنی. ولی خودم را کنترل کردم. چون زود متوجه شدم که در ایران نیستم و آنجا حساب و کتاب دارد! آن مرد میانسال مدام از همسرم می پرسید "صدمه ای ندیده اید؟" می پرسید "آیا لازم است به آمبولانس زنگ بزند؟" همسرم هم می گفت نیازی به آمبولانس نیست. آن مرد آرام شد و دوباره عذرخواهی کرد. موبایلش را از جیبش بیرون آورد و گفت پس به پلیس زنگ می زنم. به همسرم نگاه کردم. هر دو تعجب کردیم. نکند دیوانه است؟ پرسیدم "چرا پلیس؟" گفت "خب بیاید و بررسی کند". باز با تعجب به همسرم نگاه کردم، آیا ما را مسخره می کند؟ به آن مرد میانسال گفتم "لازم نیست پلیس بیاید". چند بار از همسرم پرسید "مشکلی با من ندارید و اجازه می دهید من بروم؟" گفتیم مشکلی نیست؛ بفرمایید. باز توضیح داد، عذر خواهی کرد و رفت. برای من که نسبت به مسائل اجتماعی کنجکاوم این اتفاق قابل‌تأمل بود.

💡 اینکه در کشورهای توسعه‌یافته، به افراد آموخته‌اند که برای هر اتفاقی؛ راه‌حل مسالمت‌آمیزی وجود دارد و برای پرهیز از تنش و تضاد، بهتر است افراد آن راه‌حل‌ها را بکار گیرند. هرچند به‌عنوان یک جامعه‌شناس معتقدم که زمینه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در افزایش نزاع‌ها و به عبارتی تضادهای اجتماعی نقش دارند و نباید مسئله را بیش‌ازحد ساده‌سازی کرد؛ ولی بااین‌وجود فکر می‌کنم که اگر مهارت‌های حل تضاد و اختلاف به افراد آموزش داده شود شاهد کاهش آمار نزاع باشیم. می‌دانم که برای مثال در برنامه‌های آموزشی مدارس کشورهای توسعه‌یافته و در دروس مهارت‌های اجتماعی‌شان، یکی از مباحثی که به شکل‌های مختلف به دانش آموزان آموزش داده می‌شود همین مهارت‌های حل تضاد Conflict Resolution Skills است. این امر نه‌تنها در نهاد آموزشی بلکه در سایر نهادها به‌ویژه خانواده هم جدی تلقی می‌شود.

متأسفانه آموزش چنین عناوینی در نهادهای اجتماعی ما جدی نیست. گویی آسان‌ترین سازوکار حل تضاد، فحش و سپس مشت است! تعارف نداریم؛ در این جامعه از سطوح پایین تا سطوح بالا، معمولاً از آسان‌ترین سازوکار حل تضاد یعنی فحش و مشت، که البته تبعات ناگواری هم برای جامعه دارد، استفاده می‌شود. چرا ؟ چون مهارت‌های حل تضاد را به ما یاد نداده اند.



🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️«چرا» بسیار مهم‌تر از «چگونه» است.



مهم‌تر از اینکه بدانید چگونه باید یک کار را انجام دهید، این است که بدانید چرا باید آن کار را انجام دهید. اگر به اندازه کافی دلیلی بر‌ای چرایی انجام دادن کاری وجود نداشته باشد، آنگاه علاقه‌ای هم برای استقامت در چگونگی انجام دادن آن نیز وجود نخواهد داشت.

وقتی ذهن‌تان را طوری تنظیم کنید که همواره به دنبال چیزهایی که می‌خواهید، باشد، همان‌ها موجودیت بیرونی می‌یابند و شما قادر خواهید بود آن‌ها را ببینید. درواقع آن دسته از پیام‌هایی را می‌بینید، می‌شنوید و تجربه‌شان می‌کنید که ذهن‌تان بر آن‌ها متمرکز است.

وقتی هدف‌هایتان را مشخص می‌کنید، به ذهن خود این فرصت را می‌دهید که به آن فکر کند. به ذهن‌تان چند جفت چشم می‌دهید که انسان‌ها، شرایط، گفتگوها و ایده‌های جدید را ببیند. به این صورت دنیای بیرونی‌تان با دنیای درونی‌تان که همان اهداف‌تان است، منطبق می‌شود.

#چرا
#چگونه


🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ از فروش محصول خود تنها زماني راضي هستيم كه در تن مشتري كهنه شود و او هنوز راضي باشد.

لئون بين (١٩٦٧-١٨٢٧)

بنيانگذار شركت پوشاك بين



🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️داستان مدیریتی (شیر و مورچه)



مورچه‌ها هر روز صبح زود سر کار می‌رفتند و بلافاصله کارشان را شروع می‌کردند و با خوشحالی به میزان زیادی تولید می‌کردند.
رئیسشان که یک شیر بود، از اینکه می‌دید مورچه‌ها می‌توانند بدون سرپرستی بدین گونه کار کنند، بسیار متعجب بود.


بنابراین فکر کرد که اگر مورچه‌ها می‌توانند بدون هیچ گونه سرپرستی بدین گونه تولید کنند، پس با داشتن یک سرپرست حتما میزان تولیدشان بسیار بالاتر خواهد رفت. او بدین منظور سوسکی را که تجربه بسیار زیادی در سرپرستی داشت و به نوشتن گزارشات عالی شهره بود، استخدام کرد.


اولین تصمیم سوسک راه اندازی دستگاه ثبت ورود و خروج بود. او همچنین برای نوشتن و تایپ گزارشاتش به کمک یک منشی نیاز داشت. عنکبوتی هم مدیریت بایگانی و تماس‌های تلفنی را بر عهده گرفت.


شیر از گزارشات سوسک لذت برده و از او خواست که نمودارهایی که نرخ تولید را توصیف می‌کند تهیه نموده که با آن بشود روندها را تجزیه و تحلیل کند. او می‌توانست از این موارد در گزارشاتی که به هیئت مدیره می‌داد استفاده کند. بنابراین سوسک مجبور شد که کامپیوتر جدیدی به همراه یک دستگاه پرینتر لیزری بخرد.


او از یک مگس برای مدیریت واحد تکنولوژی اطلاعات استفاده کرد.
مورچه‌ها از این حد افراطی کاغذبازی و جلساتی که بیشترین وقتش را هدر می داد متنفر بودند. شیر به این نتیجه رسید که زمان آن فرا رسیده که شخصی را به عنوان مسئول واحدی که مورچه‌ها در آن کار می‌کردند معرفی کند.


این سمت به جیرجیرک داده شد.
اولین تصمیم او هم خرید یک فرش و نیز یک صندلی ارگونومیک برای دفترش بود. این مسئول جدید یعنی جیرجیرک هم به یک کامپیوتر و یک دستیار شخصی که از واحد قبلی‌اش آورده بود، به منظور کمک به برنامه بهینه‌سازی استراتژیک کنترل کارها و بودجه نیاز پیدا کرد.


اکنون واحدی که مورچه‌ها در آن کار می‌کرد، به مکان غمگینی تبدیل شده بود که دیگر هیچ کسی در آنجا نمی‌خندید و همه ناراحت بودند. در این زمان بود که جیرجیرک، رئیس یعنی شیر را متقاعد کرد که نیاز مبرم به شروع یک مطالعه درخصوص سنجش شرایط محیطی دارد. با مرور هزینه‌هایی که برای اداره‌ی واحد مورچه میشد، شیر فهمید که بهره‌وری بسیار کمتر از گذشته شده است.


بنابراین او جغدی که مشاور شناخته شده و معتبری بود را برای ممیزی و پیشنهاد راه حل اصلاحی استخدام نمود.
جغد سه ماه را در آن واحد گذراند و با یک گزارش حجیم چند جلدی باز آمد. نتیجه نهایی این بود: "تعداد کارکنان بسیار زیاد است". حدس می زنید اولین کسانی که شیر اخراج کرد چه کسی بود؟ مسلماً مورچه‌ها ! چون آنها عدم انگیزه‌شان را نشان داده بودند و نگرش منفی داشتند.


مورچه‌ها اخراج شدند و سیستم به کارش ادامه داد.



🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ ۱۰ ویژگی کارمند خوب از زبان مدیران گوگل


در میان شرکت‌های بزرگ دنیا، اگر شما هم می‌خواهید از دید گوگل یک کارمند نمونه و ایده‌آل باشید، این ده نکته را بخوانید و به آنها فکر کنید.

🚩 ماهر باشد، نه آموزش‌دیده

«لازل باک»، معاون ارشد رئیس عملیات نیروی انسانی گوگل، در مصاحبه‌ای با نیویورک تایمز در سال 2013، از استراتژی‌های این شرکت در زمینه‌ی نیروی انسانی گفت.

یکی از مسائل مطرح‌شده این است که گوگل بر روی توانایی‌های افراد تأکید دارد نه بر روی تحصیلات آنها. بر اساس گفته‌ی وی اگر یک فرد تازه فارغ‌التحصیل بخواهد در گوگل استخدام شود، معدل او ملاک عمل نخواهد بود بلکه بر اساس مهارت‌های عملی سنجیده می‌شود.

🚩 باک همچینین در این مصاحبه گفته است که توانایی یادگیری یک فاکتور اصلی برای گوگل در تصمیم گیری برای استخدام است. شاید امتیاز بالا در یک تست هوش بسیار عالی باشد اما اگر داشتن ظرفیت رشد ثابت نشود، همه‌چیز عوض خواهد شد.
گاهی تخصص‌ مانع اصلی است
بداند چه زمانی رهبری کند و چه زمانی پیروی

🚩 گوگل به دنبال رهبرانی است که قادر به ترکیب اعتمادبه‌نفس و سازگاری باشند.
رهبرانی که برای اجرای یک پروژه پیشرو باشند و هر موقع لازم شد به عقب برگردند و یک شخص واجد شرایط را در میانه‌ی میدان بگذارند.

🚩باک می‌گوید مهم این است که یک رهبر بداند چه زمانی باید قدرت را واگذار کنند و یا پابه‌پای کارمندان خود پیش برود.


🚩 بر کار خود احساس مالکیت داشته باشد

ممکن است شما برای یک شرکت کار کنید اما گوگل می‌خواهد طوری به کار خود متعهد باشید که انگار شما تنها سهامدار آن شرکت هستید. بر روی هر پروژه طوری کار کنید که انگار آبروی خودتان در میان است نه شرکت. بهترینِ خودتان را در تمام اوقات ارائه کنید.

😀 یا بزرگ شود یا به خانه بازگردد!

عینک گوگل، اتومبیل بدون راننده، اینها ایده‌های کوچکی به نظر می‌رسند؟ شاید حوصله‌ی گوگل از ایده‌های کوچک سر می‌رود و همیشه ترجیحش این است که روی ایده‌های جسورانه و نوآورانه کار کند.

😀 در جستجوی غیرمنتظره‌ها باشد

تکنولوژی‌های بسیاری که گوگل پدید آورد، از یک موتور جستجو شروع شد و حالا به خودروی بدون راننده ختم می‌شود. چیزهایی که وقتی گوگل آنها را معرفی کرد، بی سابقه و غیر قابل تصور بودند.

💡 اشمیت می‌گوید: «استراتژی کسب و کار ما رقابت نیست. گوگل برای یک تکه پای دعوا نمی‌کند، گوگل تصمیم می‌گیرد که چطور یک پای جدید بپزد.»

اگر می‌خواهید یک کارمند موفق باشید، به دنبال راه‌های جدید باشید.

😀 فقط بر روی پول درآوردن تمرکز نکند

گوگل معتقد است که اولویت محصول باید خلق ارزش باشد. بسیاری از پروژه‌های گوگل در بدو ساخته شدن، راهی برای درآمد نداشتند اما این موضوع بعد از آنکه گوگل محصولات ضروری برای مشتریان تولید کرد، حل شد.
«استرو تلر»، از مدیران گوگل، در مصاحبه ای در بی‌بی‌سی گفته بود:«امکاناتی مانند موتور جستجو، مترجم گوگل و یا نقشه‌ها برای عموم مردم رایگان هستند؛ اغلب هم تا سال‌ها راهی برای تبلیغات یا جبران مالی ندارند. گوگل از اینها پولی درنمی‌آورد و اصلاً برنامه‌ای برای کسب درآمد از آنها ندارد، گوگل تنها ارزشی برای کاربران ایجاد می‌کند. ما کشف خواهیم کرد که بعدها چطور از آن پول دربیاوریم.»
در یک محیط تجارتی به شدت سنتی، این یک نکته‌ی سخت است. اما باید بتوانید اول بر روی ارزش تمرکز کنید و بعد به عنوان یک کارمند خوب کشف کنید که چطور می‌توانید از خلاقیت خود پول دربیاورید.

😀بر روی پروژه‌های دیگر وقت بگذارد.

هر جمعه کارمندان گوگل به شرکت می‌آیند تا بر روی پروژه‌هایی که در طول هفته بر روی آنها کار نمی‌کنند، کار کنند. این کار تا کنون منجر به نوآوری‌هایی مانند Gmail شده‌ است که هویت گوگل را تعریف می‌کنند. استرو به عنوان یکی از ناظران پروژه‌های جسورانه‌ی گوگل می‌گوید: «همیشه مشکلی هست که ما می‌توانیم آن را شناسایی کنیم، اما گاهی سخت‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنیم! مهم این است که به محض کشف یک مشکل، می توانید آن را حل کنید و کارکنان گوگل دراین مورد حرفه‌یی هستند!»

🚩🚩 شکست را یک پله‌ی ضروری برای پیروزی بداند

به ازای هر پروژه مانند Gmail، دو جین پروژه‌‌ی دیگر وجود دارد که به جایی نرسیده‌اند و فراموش شده‌اند. حتی عینک گوگل در ابتدا یک پروژه‌ی در هم شکسته می‌نمود. گوگل می‌داند که اشتباهات بزرگ، آنها را به جایی می‌رساند که جهش‌های بزرگ داشته باشند. بنابراین از شکست‌ها نترسید، این شکست‌ها می‌تواند پله‌ی پیش‌برنده‌ی شما به سمت موفقیت بعدی باشند.


🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ نقش مداومت و سرسختی در رسیدن به اهداف


آیا تا به حال به این فکر کردین که چه چیزی می‌تونه از یک شخص معمولی یک ورزشکار خوب، یک رهبر خوب یا یک پدر و مادر خوب بسازه؟ چرا بعضی از افراد می‌تونن به اهدافشون دست پیدا کنن در حالی که دیگران در این راه شکست می‌خورن؟ چه چیزی باعث این تفاوت می‌شه؟ قدرت ذهنی.

معمولا دم دست ترین پاسخ برای این سوال صحبت در مورد استعداد افراد هست. او باید باهوش‌ترین دانشمند در آزمایشگاه باشه. او در تیم از همه سریع‌تره. او یک استراتژیست کسب و کار معرکه‌ست. اما فارغ از همه‌ی این‌ها، همه‌ی ما میدونیم که چیزهایی فراتر از این موارد وجود داره.

در واقع، اگر کمی دقیق‌تر به این موضوع نگاه کنیم، می‌بینیم که «استعداد» و «هوشمندی» اونطور هم که فکر می‌کنید نقش زیادی رو در این حوزه ایفا نمی‌کنن. اما چه چیزی هست که می‌تونه تاثیر بیشتری از استعداد و هوشمندی داشته باشه؟ قطعا «مداومت و سرسختی».


براساس نتایج تحقیقات انجام شده، نقش قدرت ذهنی (یا همان مداومت و سرسختی) در رسیدن به اهداف در زمینه‌های سلامتی، کسب و کار و زندگی از هر مورد دیگه‌‌ای بیشتر هست. این می‌تونه خبر خوبی باشه. ممکنه نتونین از تاثیر وراثت یا ژن‌ها در رسیدن به اهداف فرار کنین؛ اما در عوض کارهای زیادی هست که می‌تونین برای توسعه قدرت ذهنی‌تون انجام بدین.


دانشمندان مدیریت در خصوص مداومت در انجام کار چه میگویند:



کارهاي بزرگ با قدرت (Strength) انجام نمي شوند بلكه با ادامه دادن حتي تحت سخت ترين شرايط (perseverance) قابل انجام هستند. / سموئل جانسون


كسي كه سنگ رو مي شكاند بيش از صد بار به آن ضربه مي زند و هيچ تغييري در آن نمي بيند. ضربه صد و يكم به يكباره سنگ رو دو نيم مي كند. واقعيت اين است كه اگرچه به نظر مي رسد شكست سنگ ناشي از ضربه آخر هستش ولي اون صد ضربه اول اگر زده نمي شد هيچ وقت سنگ شكسته نمي شد./جيكوب اي ريس




🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️همه‌چیز در تصور کردن و رویاپردازی خلاصه می‌شود. تصوری که شما از آینده‌تان دارید، همان آینده‌ای است که در حال حرکت به سوی شماست.

👤 آلبرت انیشتین
#سخنان
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔳⭕️چرا باید خودتان سرمایه گذاری را یاد بگیرید؟

🔴بهترین جواب رو توماس ساول، اقتصاددان مشهور داده است: احمقانه‌ترین و خطرناک‌ترین روش برای تصمیم‌گیری این است که تصمیم گرفتن‌ها را به افرادی بسپاریم که هیچ هزینه‌ای برای اشتباه بودن آن تصمیمات نمی‌پردازند.

👤توماس ساول

#سخنان



🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2024/10/02 18:16:24
Back to Top
HTML Embed Code: