به قتل رساندن #ابواسحاق_کازرونی یک مرشد تازه مسلمان شده (زرتشتی سابق) به دست زرتشتیان در 1000 سال پیش
خبر قتل یک مبلغ مسلمان ایرانی در کازرون شاید بهانه خوبی باشد تا به یاد آوریم کازرون به عنوان یکی از قدیمیترین شهرهای ایران در منطقهای استراتژیک، یک هزار سال پیش هم محل زد و خورد مسلمانان نوررسیده با بهدینان (زرتشتیان) بوده است.
تنش در این منطقه زمانی به اوج خود رسید که عدهای از بهدینان سابق نه فقط مسلمان شدند، بلکه خود پیشاهنگ دعوت ایرانیان دیگر به آیین اسلام گردیدند.
جمشید کرشاسپ چوکسی در کتاب «ستیز و سازش» روایتی در این باره دارد. این کتاب گزارشی از تغییر دین از بهدینی به اسلام، در سرزمینهای وسیع ایرانیست.
@tamadone_islami
خبر قتل یک مبلغ مسلمان ایرانی در کازرون شاید بهانه خوبی باشد تا به یاد آوریم کازرون به عنوان یکی از قدیمیترین شهرهای ایران در منطقهای استراتژیک، یک هزار سال پیش هم محل زد و خورد مسلمانان نوررسیده با بهدینان (زرتشتیان) بوده است.
تنش در این منطقه زمانی به اوج خود رسید که عدهای از بهدینان سابق نه فقط مسلمان شدند، بلکه خود پیشاهنگ دعوت ایرانیان دیگر به آیین اسلام گردیدند.
جمشید کرشاسپ چوکسی در کتاب «ستیز و سازش» روایتی در این باره دارد. این کتاب گزارشی از تغییر دین از بهدینی به اسلام، در سرزمینهای وسیع ایرانیست.
@tamadone_islami
تاریخ و تمدن طلایی اسلام
Photo
... از وقایع دیرهنگام مربوط به تغییر دین در شهرها جریان خسته کننده جذب #زرتشتیان فارس و کرمان به اسلام به وسیله موعظه قرآن در میان آنان است.
این واقعه مربوط به #ابواسحق_کازرونی (متوفی ۴۲۶ ه.ق.) پیشوای معنوی فارسی نو شیخ (مرشد ) و معروف مسلمان است.پدربزرگ کازرونی زرتشتی بود؛ اما پدرش اسلام آورد.
کازرونی #شافعی مذهب بود و سرانجام نخستین طریقت تصوف در ایران، یعنی طریقت کازرونیه یا برادری مرشدیه را بنیان نهاد او به موعظه اسلام برای اهالی کازرون پرداخت و به تدریج پیروانی یافت. اما موفقیت او خشم #رهبران_زرتشتیان محلی را برانگیخت به طوری که مرتبا او و پیروانش را #سنگسار میکردند.
آنان همچنین تحت هدایت #موبدی با خراب کردن مکرر #مسجدی ک شیخ میساخت و رو به جهت مکه (قبله ) بود، مانع از بنا کردن آن مسجد شدند.
سرانجام بزرگان زرتشتی شهر با حمایت ماموران دیوانی زرتشتی محلی کازرونی را دستگیر کردند ولی ترس از کارگزاران مسلمان آنان را به آزاد ساختن وی وادار کرد پس از آن کازرونی با حمایت حکام عرب، ساختن مسجد را تمام کرد و آن را به روی عموم گشود.
آوازه کازرونی بالا گرفت و در اثر تبلیغ او تعداد نومسلمانان بیشتر و به مرور زمان کفه جمعیت مسلمان کازرون، سنگین تر شد. مردان طبقه فرادست زرتشتی بار دیگر با حمله به نومسلمانان سبب شدند که آنان حالت تهاجمی بگیرند و آتشکده های زرتشتیان را غارت کنند.
سرانجام دسته ای از #زرتشتیان مبادرت به #قتل ابواسحاق کازرونی کردند و پیروان او نیز با غارت محله زرتشتیان شهر دست به انتقام جویی زدند.
شیخ کازرونی نمونه خوب مبلغی ست که برای پیشرفت اسلام، جذبه را با اجبار در هم آمیخت. او طی سالها موعظه زرتشتیان را با تغییر صادقانه عقاید راسخشان به طرف اسلام کشید؛ چنانکه ایرانیانی که به این طریق اسلام
اختیار می کردند به ندرت به اعتقادات سابق خود باز میگشتند.
📚منبع: کتاب ستیز و سازش، جمشید کرشاسب چوکسی صفحه ۱۰۲_۱۰۳
@tamadone_islami
این واقعه مربوط به #ابواسحق_کازرونی (متوفی ۴۲۶ ه.ق.) پیشوای معنوی فارسی نو شیخ (مرشد ) و معروف مسلمان است.پدربزرگ کازرونی زرتشتی بود؛ اما پدرش اسلام آورد.
کازرونی #شافعی مذهب بود و سرانجام نخستین طریقت تصوف در ایران، یعنی طریقت کازرونیه یا برادری مرشدیه را بنیان نهاد او به موعظه اسلام برای اهالی کازرون پرداخت و به تدریج پیروانی یافت. اما موفقیت او خشم #رهبران_زرتشتیان محلی را برانگیخت به طوری که مرتبا او و پیروانش را #سنگسار میکردند.
آنان همچنین تحت هدایت #موبدی با خراب کردن مکرر #مسجدی ک شیخ میساخت و رو به جهت مکه (قبله ) بود، مانع از بنا کردن آن مسجد شدند.
سرانجام بزرگان زرتشتی شهر با حمایت ماموران دیوانی زرتشتی محلی کازرونی را دستگیر کردند ولی ترس از کارگزاران مسلمان آنان را به آزاد ساختن وی وادار کرد پس از آن کازرونی با حمایت حکام عرب، ساختن مسجد را تمام کرد و آن را به روی عموم گشود.
آوازه کازرونی بالا گرفت و در اثر تبلیغ او تعداد نومسلمانان بیشتر و به مرور زمان کفه جمعیت مسلمان کازرون، سنگین تر شد. مردان طبقه فرادست زرتشتی بار دیگر با حمله به نومسلمانان سبب شدند که آنان حالت تهاجمی بگیرند و آتشکده های زرتشتیان را غارت کنند.
سرانجام دسته ای از #زرتشتیان مبادرت به #قتل ابواسحاق کازرونی کردند و پیروان او نیز با غارت محله زرتشتیان شهر دست به انتقام جویی زدند.
شیخ کازرونی نمونه خوب مبلغی ست که برای پیشرفت اسلام، جذبه را با اجبار در هم آمیخت. او طی سالها موعظه زرتشتیان را با تغییر صادقانه عقاید راسخشان به طرف اسلام کشید؛ چنانکه ایرانیانی که به این طریق اسلام
اختیار می کردند به ندرت به اعتقادات سابق خود باز میگشتند.
📚منبع: کتاب ستیز و سازش، جمشید کرشاسب چوکسی صفحه ۱۰۲_۱۰۳
@tamadone_islami
نامه ای یک مسلمان به زبان پرتغالی اما به خط عربی معروف به الخمیادو (نوشتن رمزگونه آندلسی ها بعد سقوط آنان که مسیحیان متوجه نشوند) که توسط یحیی بن تافوفت یا یحیی اوتعفوفت در قرن شانزدهم میلادی نوشته شده است.
در این نامه (حدود 1517-1518 میلادی) به شخصی به نام دوم نونو، در نامه از دوگانگی وضعیت خود شکایت می کند:
"مسلمانان می گویند من مسیحی هستم و مسیحیان می گویند من مسلمان هستم"
دیوید لوپز، شرق شناس پرتغالی قرن بیستم، متن نامه را که به زبان پرتغالی - نه به زبان کاستیلی - نوشته شده بود، ترجمه کرده و با این جمله آغاز می کند:
«خدا را شکر جناب دوم نونو، بنده شما، یحیی اوتعفوفت به شما می گوید که از روزی که به این سرزمین آمده ام [...]» «[...] نه در نزد مسیحیان خوشی دیده ام و نه در نزد مور ها (مسلمانان).
مراکشیها میگویند که من مسیحی هستم و مسیحیان میگویند که من یک مور (مسلمان) هستم، بنابراین من نمیدانم با خودم چه کنم جز آنچه خدا میخواهد، و هر که از خدا بترسد او را نجات خواهد داد "
🔸اطلاعات بیشتر یحیی اوتعفوفت
https://digitalcommons.aaru.edu.jo/dirassat/vol23/iss2/6/
@tamadone_islami
در این نامه (حدود 1517-1518 میلادی) به شخصی به نام دوم نونو، در نامه از دوگانگی وضعیت خود شکایت می کند:
"مسلمانان می گویند من مسیحی هستم و مسیحیان می گویند من مسلمان هستم"
دیوید لوپز، شرق شناس پرتغالی قرن بیستم، متن نامه را که به زبان پرتغالی - نه به زبان کاستیلی - نوشته شده بود، ترجمه کرده و با این جمله آغاز می کند:
«خدا را شکر جناب دوم نونو، بنده شما، یحیی اوتعفوفت به شما می گوید که از روزی که به این سرزمین آمده ام [...]» «[...] نه در نزد مسیحیان خوشی دیده ام و نه در نزد مور ها (مسلمانان).
مراکشیها میگویند که من مسیحی هستم و مسیحیان میگویند که من یک مور (مسلمان) هستم، بنابراین من نمیدانم با خودم چه کنم جز آنچه خدا میخواهد، و هر که از خدا بترسد او را نجات خواهد داد "
🔸اطلاعات بیشتر یحیی اوتعفوفت
https://digitalcommons.aaru.edu.jo/dirassat/vol23/iss2/6/
@tamadone_islami
تاریخ و تمدن طلایی اسلام
نامه ای یک مسلمان به زبان پرتغالی اما به خط عربی معروف به الخمیادو (نوشتن رمزگونه آندلسی ها بعد سقوط آنان که مسیحیان متوجه نشوند) که توسط یحیی بن تافوفت یا یحیی اوتعفوفت در قرن شانزدهم میلادی نوشته شده است. در این نامه (حدود 1517-1518 میلادی) به شخصی به…
viewcontent.pdf
332.9 KB
Forwarded from Islam_his_tory
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یا عمر بن خطاب فاروق کجایی که امت رسول الله ضعیف شدند و هر روز کشته میدهند
تیغ عدالت مدیون توست
https://www.tg-me.com/islam_his_tory
تیغ عدالت مدیون توست
https://www.tg-me.com/islam_his_tory
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آری من یه اروپایی هستم !!!
کسی که باید از بشریت به خاطر تاریخ تاریکم و میلیون ها کشته عذرخواهی کند !!
@tamadone_islami
کسی که باید از بشریت به خاطر تاریخ تاریکم و میلیون ها کشته عذرخواهی کند !!
@tamadone_islami
Forwarded from تاریخ باستان جزیرة العرب
▪️انتقاد مترجمان از عبارت #علوم_عربی
چنان چه منظور مؤلف از علوم عربی علوم اسلامی زاییده فکر ایرانیان مسلمان هندیان و جنوب اسپانیا باشد، صحیح است...
حسين مونس، اطلس تاريخ اسلام, پاورقی ویراستار
@tamadone_arab
@tamadone_islami
چنان چه منظور مؤلف از علوم عربی علوم اسلامی زاییده فکر ایرانیان مسلمان هندیان و جنوب اسپانیا باشد، صحیح است...
حسين مونس، اطلس تاريخ اسلام, پاورقی ویراستار
@tamadone_arab
@tamadone_islami
Forwarded from تاریخ باستان جزیرة العرب
تاریخ و تمدن طلایی اسلام
▪️انتقاد مترجمان از عبارت #علوم_عربی چنان چه منظور مؤلف از علوم عربی علوم اسلامی زاییده فکر ایرانیان مسلمان هندیان و جنوب اسپانیا باشد، صحیح است... حسين مونس، اطلس تاريخ اسلام, پاورقی ویراستار @tamadone_arab @tamadone_islami
▪️علوم عربی یا اسلامی؟
اجازه دهید فرصت را از دست ندهیم و ببینیم آن چه در جهان اسلام از اسپانیا تا هند و آسیای میانه ظهور کرد شایسته عنوان «علوم عربی» است یا خیر؟
ورود مختصر من به این بحث شاید بتواند شکاف موجود را اندکی ترمیم کند علم مفاخرات را بخواباند و توجه دهد که فرهنگ کنونی جهان وام دار قرآن است. کتابی منطبق با دانایی و تجربه و فکر عرب که پیامبری عرب به زبان عرب ارائه داده است.
حتی اگر این کتاب را غیر آسمانی بپنداریم به همان میزان به اهمیت زبان و دانش و گمان عرب افزوده ایم که به زمان لکنت زبان جهان چنین متن خرد پایه ای را با فصاحتی مثل زدنی به بشر عرضه کرده است.
و اگر قرآن را توصیه های آسمانی بگیریم آن گاه انتخاب زبان و قوم عرب، به عنوان واسطه انتقال پیام خداوند قدر و منزلت زبان و مردم عرب را در پیشگاه الهی آشکار میکند پس در هر دو حال، خرد آدمی به زبان و مردم عرب مدیون میشود و گسترش علوم اسلامی از زبان عرب مایه میگیرد که توان بیان قرآن را داشته است.
چنان که اشارات کم سابقه قرآن به اهمیت تفکر و تدقیق در اجزاء هستی پایه و مایه دریافت های بعدی دانشمندان اسلامی در ریاضیات و نجوم و شیمی و پزشکی و فلسفه و منطق و دیگر اساس علوم شد.
اگر می پذیریم که ملل مسلمان غیر عرب دعوت به آگاهی و تعقل را از قرآن برگرفته اند که لفظ و گنجینه ای به زبان عرب است و اگر می پذیریم که بیان یافته های علمی و عقلی جهان اسلام، در سایه وسعت این دعوت را که گسترش علوم در کشورهای مسلمان بوده نباید علوم عربی و اسلامی بخوانیم چنان که مؤلف كتاب اطلس تاريخ اسلام» خوانده است؟
و اگر سهمی را که ایرانیان در گستره فرهنگ اسلامی ادا کرده اند به زبان عرب و توصیه قرآن مدیون نیست پس چرا مؤلفین ایرانی آثار خود را به زبان عرب نوشته اند و از ناتوانی زبان فارسی نالیده اند؟
این نکته اسباب تفاخر نیست که برخی خرد مندان جهان اسلام از ایران برخاسته اند؛ هر چه صاحب نظران مسلمان ایرانی بیش تر باشند این سؤال بیشتر به جلوه در می آید که چرا این همه استاد و دانشمند و نخبه و نابغه پیش از اسلام یافت نشده اند و اگر به سراغ مجعولات و مجهولات پهلوی نمی روید، می پرسم چرا زبان عرب میسر بوده و نه فارسی و قبطی و...، پس چرا حاصل یکی از آنها در سایه زبان پهلوی و به مدد اوستا برنخاسته و بروز نکرده که مدعی میشوند کتابی سرشار از حکمت و لااقل متعلق به یک هزاره پیش از قرآن است..
و اگر زبان عرب و حرکت و هدایت قرآن موجد و مخترع اندیشه های نوین در سراسر سرزمین های اسلامی و بیش از همه ایران بوده است پس باید بی هیچ مکثی بپذیریم که تمام آن ها را باید علوم عربی - اسلامی دانست زیرا بیان غالب و بل تمامی آنها به زبان عرب، و نه دیگر زبانهای مردم به اسلام پیوسته، میسر شد.
آشکار است که اگر در زبان فارسی پیش از اسلام، اندک توان بیان بود، که کتاب فراهم آورد و اوستا بنویسد، سرودن شاهنامه را تا چهار قرن پس از ظهور اسلام به تعویق نمی انداخت!!!
@tamadone_arab
@tamadone_islami
اجازه دهید فرصت را از دست ندهیم و ببینیم آن چه در جهان اسلام از اسپانیا تا هند و آسیای میانه ظهور کرد شایسته عنوان «علوم عربی» است یا خیر؟
ورود مختصر من به این بحث شاید بتواند شکاف موجود را اندکی ترمیم کند علم مفاخرات را بخواباند و توجه دهد که فرهنگ کنونی جهان وام دار قرآن است. کتابی منطبق با دانایی و تجربه و فکر عرب که پیامبری عرب به زبان عرب ارائه داده است.
حتی اگر این کتاب را غیر آسمانی بپنداریم به همان میزان به اهمیت زبان و دانش و گمان عرب افزوده ایم که به زمان لکنت زبان جهان چنین متن خرد پایه ای را با فصاحتی مثل زدنی به بشر عرضه کرده است.
و اگر قرآن را توصیه های آسمانی بگیریم آن گاه انتخاب زبان و قوم عرب، به عنوان واسطه انتقال پیام خداوند قدر و منزلت زبان و مردم عرب را در پیشگاه الهی آشکار میکند پس در هر دو حال، خرد آدمی به زبان و مردم عرب مدیون میشود و گسترش علوم اسلامی از زبان عرب مایه میگیرد که توان بیان قرآن را داشته است.
چنان که اشارات کم سابقه قرآن به اهمیت تفکر و تدقیق در اجزاء هستی پایه و مایه دریافت های بعدی دانشمندان اسلامی در ریاضیات و نجوم و شیمی و پزشکی و فلسفه و منطق و دیگر اساس علوم شد.
اگر می پذیریم که ملل مسلمان غیر عرب دعوت به آگاهی و تعقل را از قرآن برگرفته اند که لفظ و گنجینه ای به زبان عرب است و اگر می پذیریم که بیان یافته های علمی و عقلی جهان اسلام، در سایه وسعت این دعوت را که گسترش علوم در کشورهای مسلمان بوده نباید علوم عربی و اسلامی بخوانیم چنان که مؤلف كتاب اطلس تاريخ اسلام» خوانده است؟
و اگر سهمی را که ایرانیان در گستره فرهنگ اسلامی ادا کرده اند به زبان عرب و توصیه قرآن مدیون نیست پس چرا مؤلفین ایرانی آثار خود را به زبان عرب نوشته اند و از ناتوانی زبان فارسی نالیده اند؟
این نکته اسباب تفاخر نیست که برخی خرد مندان جهان اسلام از ایران برخاسته اند؛ هر چه صاحب نظران مسلمان ایرانی بیش تر باشند این سؤال بیشتر به جلوه در می آید که چرا این همه استاد و دانشمند و نخبه و نابغه پیش از اسلام یافت نشده اند و اگر به سراغ مجعولات و مجهولات پهلوی نمی روید، می پرسم چرا زبان عرب میسر بوده و نه فارسی و قبطی و...، پس چرا حاصل یکی از آنها در سایه زبان پهلوی و به مدد اوستا برنخاسته و بروز نکرده که مدعی میشوند کتابی سرشار از حکمت و لااقل متعلق به یک هزاره پیش از قرآن است..
و اگر زبان عرب و حرکت و هدایت قرآن موجد و مخترع اندیشه های نوین در سراسر سرزمین های اسلامی و بیش از همه ایران بوده است پس باید بی هیچ مکثی بپذیریم که تمام آن ها را باید علوم عربی - اسلامی دانست زیرا بیان غالب و بل تمامی آنها به زبان عرب، و نه دیگر زبانهای مردم به اسلام پیوسته، میسر شد.
آشکار است که اگر در زبان فارسی پیش از اسلام، اندک توان بیان بود، که کتاب فراهم آورد و اوستا بنویسد، سرودن شاهنامه را تا چهار قرن پس از ظهور اسلام به تعویق نمی انداخت!!!
@tamadone_arab
@tamadone_islami
Forwarded from تاریخ باستان جزیرة العرب
تاریخ و تمدن طلایی اسلام
▪️علوم عربی یا اسلامی؟ اجازه دهید فرصت را از دست ندهیم و ببینیم آن چه در جهان اسلام از اسپانیا تا هند و آسیای میانه ظهور کرد شایسته عنوان «علوم عربی» است یا خیر؟ ورود مختصر من به این بحث شاید بتواند شکاف موجود را اندکی ترمیم کند علم مفاخرات را بخواباند…
تاریخ و تمدن طلایی اسلام
Voice message
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایا میدانید قدیمی ترین نسخه های زرتشتی و اوستا در دوران اسلامی گرداوری شد و محفوظ ماند؟!
@tamadone_islami
@tamadone_islami
تاریخ و تمدن طلایی اسلام
Photo
ایا میدانید قدیمی ترین نسخه های زرتشتی و اوستا در دوران اسلامی گرداوری شد و محفوظ ماند؟!
سدههای هفتم تا دهم میلادی موج تازهای از فعالیت در حوزه کتابت خط پهلوی و اوستایی در ایران به وجود آمد. در این زمان بر عکس دوره ساسانی، زرتشتیان هم در اقلیت دینی قرار گرفته بودند و هم در اقلیت جمعیتی، کاتبان و نسخهنویسان زرتشتی شروع به دونویسی کتابهای کهنه و قدیمی دوره ساسانی و ایجاد نسخههای تازهای از آن نمودند.
امروزه بیشتر دست نوشتههای موجود با واسطه به این نسخههای دوران اسلامی برمیگردد. بررسی دستنویسهای موجود اوستایی نیز نشان میدهد که همه آنها از منشاء واحدی که به عقیده «دستنویس پایه یا بنیادی بود، نوشته شده و حاصل کوشش موبدان در سدههای نهم و دهم میلادی به شمار میآید.
این نظر را دانشمندان دیگر غالبا پذیرفتهاند و درستی آن را با دقت در بخشهای مختلف اوستا به اثبات، رساندهاند
قدیمیترین دستنویسی که از اوستا باقی مانده است، نسخه مشهور به k7a میباشد مربوط به سال 1278 میلادی است و سایر دستنویسها از این نسخه متاخرتراند.
منابع:
تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران در دوران پیش از اسلام، تهران، 1376ش
کلنز، ص 35- 44
@tamadone_islami
سدههای هفتم تا دهم میلادی موج تازهای از فعالیت در حوزه کتابت خط پهلوی و اوستایی در ایران به وجود آمد. در این زمان بر عکس دوره ساسانی، زرتشتیان هم در اقلیت دینی قرار گرفته بودند و هم در اقلیت جمعیتی، کاتبان و نسخهنویسان زرتشتی شروع به دونویسی کتابهای کهنه و قدیمی دوره ساسانی و ایجاد نسخههای تازهای از آن نمودند.
امروزه بیشتر دست نوشتههای موجود با واسطه به این نسخههای دوران اسلامی برمیگردد. بررسی دستنویسهای موجود اوستایی نیز نشان میدهد که همه آنها از منشاء واحدی که به عقیده «دستنویس پایه یا بنیادی بود، نوشته شده و حاصل کوشش موبدان در سدههای نهم و دهم میلادی به شمار میآید.
این نظر را دانشمندان دیگر غالبا پذیرفتهاند و درستی آن را با دقت در بخشهای مختلف اوستا به اثبات، رساندهاند
قدیمیترین دستنویسی که از اوستا باقی مانده است، نسخه مشهور به k7a میباشد مربوط به سال 1278 میلادی است و سایر دستنویسها از این نسخه متاخرتراند.
منابع:
تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران در دوران پیش از اسلام، تهران، 1376ش
کلنز، ص 35- 44
@tamadone_islami
به نظر شما این نامه قدیمی به چه زبانهایی نوشته شده است؟!
میتوانید مضمون آن را متوجه شید؟!
خیلی جالب و نایاب هست این نوشته
راهنمایی کنم که این نامه به ۶ خط مختلف نوشته شده
@tamadone_islami
میتوانید مضمون آن را متوجه شید؟!
خیلی جالب و نایاب هست این نوشته
راهنمایی کنم که این نامه به ۶ خط مختلف نوشته شده
@tamadone_islami
رد کردن شبهه ی عرب های مسلمان زبان قبطی باستان مصریان را نابود کردند و عربی کردند؟؟!
@tamadone_islami
@tamadone_islami