Telegram Web Link
تاریخ و تمدن طلایی اسلام
Photo
آیا میدانید بازی #شطرنج از طریق عرب های مسلمان به اروپا رفت؟!

عرب قرون وسطی شطرنج را خوشایندترین ادب ( سرگرمی ) و روش یادگیری می دانستند. این بازی برای خلفا، پادشاهان و افراد سرشناس هم بود.

شطرنج در فرهنگ، ادبیات و زندگی اجتماعی اعراب قرون وسطی اهمیت زیادی داشت. از یک شاهزاده انتظار می رفت که در شطرنج حتما مهارت داشته باشد.

اولین مرجع شناخته شده شطرنج در بین عرب  به سال 720م در زمان خلافت امویان سوریه بازمی گردد. دومی مربوط به سال 750 م است و سومی در سال 791م در خلافت عباسی یافت می شود.

ابوزکریا یحیی بن ابراهیم حکیم در نسخه خطی عربی کتاب نزهت ارباب العقول فی شطرنج المنقول (لذت خردمندان در بازی شناخته شده شطرنج) اطلاعات شطرنج را از کتاب های عربی قبلی گردآوری کرده است که نشان دهنده برتری شطرنج در فرهنگ عرب است.


هارون الرشید - یک مشتاق شطرنج

خلیفه بزرگ عباسی هارون الرشید از علاقه مندان ماهر شطرنج بود. او این بازی را در قصر   خود ترویج کرد و آن را به نمادی از پالایش فرهنگی ارتقا داد و همچنین از آن به عنوان ابزاری در دیپلماسی سیاسی حتی استفاده کرد.

تصور می شد که یک بازی شطرنج مکاتبه ای بین امپراتور بیزانسی-عرب نیکفور اول (به عربی: نقفور ) و خلیفه انجام می شود. هارون در پاسخ به هدایایی که دوست دور خود شارلمانی، امپراتور مقدس روم فرستاده بود، یک صفحه شطرنج عاج برای او فرستاد.

تحت حکومت هارون، شطرنج فراتر از کاخ ها و بازارها و مکان های اجتماعات عمومی در بغداد گسترش یافت. ست های شطرنج، تحت تأثیر هنر سنتی عرب، به بیان غنای فرهنگی تبدیل شدند. پسرش خلیفه مأمون از شطرنج بازان ماهر زمان خود بود.

بین قرن‌های 8 و 12م ، شطرنج به یک فعالیت عمومی مسلمانان تبدیل شد و مردم از هر طبقه‌ای از آن لذت می‌برند. قطعات آغشته به تأثیرات عربی به آثار هنری مینیاتوری تبدیل شدند که فرهنگ، عقل و وحدت اسلامی را تجلیل می کردند.

در عصر طلایی اسلامی در شطرنج عرب، دانشمندانی مانند العدلی بن احمد السلامی نظریه بازی را شکل دادند. راهبردهای افتتاحیه، پایان بازی ها و ساختارهای پیاده با ابن خلکان که داستان های بازیکنان افسانه ای را مستند می کند، پدیدار شد..

اعراب برای بازی شطرنج آداب خاصی داشتند، از جمله نحوه بازی و رتبه بازیکنان. این به شش طبقه (طبقات و دسته بندی) تقسیم شد که بالاترین آن «بزرگان» است. حتی اشعار برای شطرنج توسط شاعران عرب چون ابو نواس، ابوزید بن العمه، حسن بن النجیل و بسیاری دیگر سروده شده است.

شطرنج عربی-صلیبی

هنگامی که صلیبی ها به شام رسیدند، توسط اعراب با شطرنج برای اولین بار آشنا شدند. تصاویر قرن سیزدهم م ریموند انطاکیه و ژوسلین دوم از ادسا را در حال بازی شطرنج نشان می دهد. بر اساس تواریخ جنگ های صلیبی مسیحی ابتدا، تاس و شطرنج به عنوان نمونه هایی از سرگرمی های گناه آلود و بیهوده قابل تعویض بودند. 

ریموند آگیلر ثبت کرد که شاهزاده کربوغه موصل در سال 1098 در طول اولین جنگ صلیبی در انطاکیه در محاصره صلیبی ها با شطرنج سرگرم شد.

سلطان الصالح ایوب بهای عادت خود در بازی شطرنج را با جان خود پرداخت. به گفته جوینویل، یکی از دشمنان سلطان مصر به خدمتکار خود رشوه داد تا روی تشک جایی که سلطان هر روز برای بازی شطرنج در آن تکیه می‌کرد، سم بگذارد. در تماس زخم و حصیر، سم وارد بدن سلطان شد و باعث فلج نسبی و در نهایت مرگ سلطان شد.

دو وقایع نگار دیگر صلیبی از مجموعه بازی های رومیزی به عنوان کالاهای لوکس یاد می کنند که بین صاحبان مسیحی و مسلمان به عنوان غنیمت یا هدیه مبادله می شد. به گفته آلبرت آخن، زمانی که صلیبی ها انطاکیه را تصرف کردند، لباس های ارغوانی زیادی با انواع و رنگ های مختلف، فلفل و ادویه های بسیار، لباس ها و چادرهای غیریهودیان، قطعات بازی شطرنج و تاس کشف کردند و به غنیمت بردند

فرهنگ شطرنج عربی-کاستیلیایی

شطرنج به رهبری عربهای اموی  وارد اروپا در آندلس شد. این امر توجه پادشاهان کاستیلی را که ارتباط مستقیمی با پادشاهان عرب اندلس داشتند، جلب کرد.

محمد آلمعتمد، آخرین پادشاه عرب سویل ( Ishbiliyya ) ساعت های طولانی را با همرزم دوران جوانی خود، ابن عمار ، به بازی شطرنج گذراند. شاه آلفونسو ششم که به شطرنج علاقه داشت، در چادر خود با ابن عمار در حالی که در خارج از سویا اردو زده بود، بازی کرد. شرط این بود که هرکس برنده شود خواسته هایش برآورده شود. ابن عمار استاد این بازی پیروز شد.او همچنین زیباترین ست شطرنجی را که تا به حال دیده شده به آلفونسو ششم داد.

آلفونسو ایکس ال سابیو که به فرهنگ مسلمانان عرب علاقه داشت، کتابی مجلل به نام Libro de los juegos (کتاب بازی ها) با هزینه های گزاف نوشت. پادشاه کاستیلیا به دلیل قدردانی از هنر، علم، ادبیات، موسیقی و شطرنج مشهور بود.

@tamadone_islami
تاریخ و تمدن طلایی اسلام
آیا میدانید بازی #شطرنج از طریق عرب های مسلمان به اروپا رفت؟! عرب قرون وسطی شطرنج را خوشایندترین ادب ( سرگرمی ) و روش یادگیری می دانستند. این بازی برای خلفا، پادشاهان و افراد سرشناس هم بود. شطرنج در فرهنگ، ادبیات و زندگی اجتماعی اعراب قرون وسطی اهمیت زیادی…
شطرنج در ادبیات و افسانه ها

از آنجا که شطرنج بیشتر در میان علما و نوابع و ادبای دوران رواج داشت، خیلی زود جای خود را در ادبیات و حکایات و اشعار باز کرد. در ادبیات فارسی و عربی فراوان به اشعاری برمی خوریم که درباره شطرنج سروده شده و یا شاعر در آن از اصطلاحات و عبارات شطرنجی سود جسته است از جمله این شعرا ابوالعلاء #معری و ابوالطیب #متنبی را می توان نام برد

(در فارسی به عنوان نمونه می توان به این بیت از قصیده خاقانی اشاره کرد: از اسب پیاده شو، بر نطع زمین رخ نه زیر پی پیلشن بین، شهمات شده نعمان).

در هزار و یک شب نیز به حکایتی در ارتباط با شطرنج بر می خوریم: مثال: در شب چهل و نهم ملکه به پادشاه گفت: “آیا هیچ شطرنج می دانی؟” شاه جواب داد: “آری”

” همچنین در نامه ها و مکاتبات میان بزرگان گاه به چنین مواردی بر می خوریم:

نیکفوروس امپراطور بیزانس در نامه ای تهدید آمیز خطاب به هارون الرشید چنین نوشت: “از نیکفوروس امپراطور بیزانس به هارون الرشید حاکم عرب. بیزانس تو را قلعه (رخ) پنداشت و خویشتن را سرباز لذا اقدام به پرداخت جزیه به تو کرد، جزیه ای که براستی سزاوار بود تو می پرداختی و …” هارون علی رغم اعجابش نسبت به محتوای شطرنجی نامه برآشفت و در جواب وی چنین نوشت: “از امیرالمومنین هارون الرشید به نیکفوروس سگ روم، نامه ات را ای کنیز زاده بازاری خواندم، و اما جواب، آن را نخواهی شنید که خواهی دید. و خلیفه اسب را حرکت داد و لشکریانش را به سوی بیزانس روانه نمود و بر شهرهای آنجا مسلط شد، و نیکفوروس دوباره همچون یک سرباز به دادن جزیه به هارون به مثابه قلعه (رخ) پرداخت (این گفته را نیز به مامون نسبت می دهند که با حسرت گفته است: “چگونه است که در سرتاسر جهان از چین تا آندلس حکم می رانم، اما قادر به فرمانروایی در این صفحه کوچک نیستم!”).

شطرنج بازان معروف تاریخ اسلام

هشام بن عروه، محمد بن سیرین معروف به ابن سیرین، و سعیدبن جبیر (همگی قرن هشتم هجری) نام برد که این دو نفر آخر به غایب بازی نیز شهرت داشتند.

از دیگر شطرنج بازان می توان، از ابونواس اهوازی شاعر عرب دربار مامون، ابوجعفر از شعرای معروف زمان هارون الرشید، ابو حافظ و ابن ماسویه که اینان نیز در زمان هارون می زیسته اند نام برد. عبدالله بن جعفر انصاری و نعیم خادم و جابر کوفی  در زمان مامون به صاحبان لقب “عالیه” شهرت داشتند

زریاب به توانایی در پیش بینی و تحلیل نتایج پایانی بازیها شهرت داشت. تا بدانجا که تصور می شود تحلیلهای وی با آخرین تحلیلهای علمای امروز در شطرنج برابری می کرده است. عالم البغدادی، ابو محمد عبدالله بن احمد معروف به ابن خشاب، از دیگر شطرنجبازان است. وی در ادبیات و نحو و تفسیر و حدیث و علم انساب، فرایض و ریاضیات تبحر داشت. العدلی شطرنجباز دیگری است که کتابی نیز تحت عنوان کتاب الشطرنج از او به یادگار مانده است

ابوبکر رازی که عالمی مشهور و ایرانی الاصل بود، توانست العدلی را در حضور خلیفه بغداد شکست دهد. پس از ابوبکر رازی، ستاره شطرنج یعنی #ابوبکر_صولی (وفات 336) ظاهر شد که با شکست ماوردی قهرمان دیگر آن زمان در حضور خلیفه المکتفی به مقام قهرمانی رسید

صولی در بغداد حدیث و فقه و زبان و ادبیات و فنون شعر را آموخت و کتابهای بسیار تالیف کرد. وی در شطرنج ضرب المثل همگان بود. آثار وی به بیش از چهل کتاب می رسد.

ابوالفرج محمدبن عبدالله معروف به لجلاج ایرانی و از شاگردان صولی بود و مسئله معروف به مات دلارام (شرح این مسئله در ویژه نامه شطرنج دانشمند آمده است.) را به وی نسبت می دهند.

علاء الدین تبریزی معروف به خواجه علی، شطرنجباز دیگری است که تاکتیک های بسیاری را در شطرنج اختراع کرد که تعداد آنها به بیش از 20 تاکتیک می رسد و همگی آنها را به انضمام 60 مسئله شطرنج در یک کتاب گردآوری کرد. اقدامات او، تاثیرات بسزایی در گسترش و توسعه هنر شطرنج در میان مسلمانان داشت و در دربار امیر تیمور گورکانی مسابقه میداد

در شما آفریقا نیز به اسامی شطرنجبازانی چون دندان، الکناف و الحکیم برمی خوریم.

@tamadone_islami
نحوه ی برخورد با بیماران روانی در قرون وسطی


@tamadone_islami
تاریخ و تمدن طلایی اسلام
نحوه ی برخورد با بیماران روانی در قرون وسطی @tamadone_islami
در یونان قدیم بیمار روحی را بخانواده اش میسپردند و خانواده متعهد میشد که نگذارد از طرف بیمار زیانی بکسی وارد آید.

در حالیکه در #کشورهای_اسلامی بیمار روحی را در #بیمارستان در بخش #اعصاب مورد محافظت و معالجه قرار میدادند, مثلا در #بغداد و #قاهره بیماران روحی در بخش معالجات اعصاب تحت مراقبت و رسیدگی متناسب پزشکان اعصاب بودند و تمام بیمارستان تحت کنترل هفتگی شخصی سلطان قرار داشت.

در حالیکه در قرن ۱۹ میلادی در #اروپا بیماران روحی را در زندان و تحت کنترل پلیس قرار داده و با آنها مثل جنایتکاران رفتار میکردند.

در اروپا فقط #اسپانیا بود که هنوز از دوران حکومت اسلامی اش  (آندلس پیشین) بیمارستانهایی بنام بیگناهان Innocentes برای بیماران روحی داشت.

انگلستان در سال ۱۷۰۱ میلادی اولین قدم مرددانه در طریق تقلید از سیستم #تمدن_اسلامی برای رسیدگی به بیماران روحی را برداشت.

تازه در اواخر قرن ۱۸ میلادی پزشک فرانسوی بنام پینل موفق شد از مجلس شورا(Convent) اجازه بگیرد که زنجیرها را از دست و پای بیماران #روحی باز کرده آنها را از زندان آزاد کند و بدست پزشکان بسپارد.

نه تنها بیماریهای ذهنی و روحی بلکه بیماریهای جسمی هم تا آنجا که شناخته نشده بودند با اطمینان کامل جزو #جن_زدگی و در حلول ارواح پلید در بدن بیمار میدانستند، و علاج آنرا نیز فقط بیرون کردن ﷼شیطان از بدن بیمار بوسیله زور و کتک میدانستند.

حتی در قرن ۱۹ میلادی هم بودند کسانی مانند واینزبرگر طبیب شاعر (Weinsberger) که رفیق گوته نیز بود, یوستینوس کرنر (Justinus Kerner) و پرفسورهایی از شهر مونیخ بنام شوبرت (Schubert)، بادر (Baader) و فون رینگز آیس (Von Ringseis) و اشن مایر (Eschenmeyer) از شهر توبینگن و پرفسورهاینرت (Heinroth) از شهر لایپزیک که قلم های خود را تیز میکردند برای تبلیغ حلول ارواح پلید و اینکه
بیماران همانا گناهکارانند و اینکه راه مداوا، بیرون راندن #شیطان از جسم آنان دعا خواندن و نام مقدسین برزبان جاری کردن است.

📚منبع: فرهنگ اسلام در اروپا ، زیگزید هونکه جلد دوم ص ۹۸

@tamadone_islami
ستارگان درخشان پزشکی در جهان قرون وسطی فقط از تاریخ و تمدن اسلامی بودند

@tamadone_islami
تاریخ و تمدن طلایی اسلام
ستارگان درخشان پزشکی در جهان قرون وسطی فقط از تاریخ و تمدن اسلامی بودند @tamadone_islami
«مسلمانان کسانی بودند که به نوشته های تکه پاره و از نظر محتوى اكثراً نامفهوم دانشمندان قدیم یونان، روشنی و نظم بخشیدند»

این قضاوت و به اصطلاح «تشکر» یک نفر از دانشمندان تاریخ پزشکی بنام نوی برگر Neuberger میباشد:

او مینویسد: «بعکس روش منجمد وخشک (مکانیکی) رم شرقی که بطور اختصار از نوشته های دیگران تکه هائی جمع میکردند بدون تفاهم و رابطه کنار همدیگر گذاشته، بکتابی مخلوط و درهم و برهم در میآوردند، مسلمانان واقعا کتابهائی گرد آورده اند که در مطلب خود محیط میباشند و تماماً تحت اسلوبی معین است، بطوریکه همه بخشهای تخصصی کتاب در زمینه اصلی مانند عناصری مختلف هستند که در حقیقت واحد زنده ئی را با ربطی طبیعی تشکیل میدهند. اینان طرق مختلفی را برای رسیدن به مقاصد علمی دریافته اند و با زبان زنده مادریشان نه یک زبان مرده محلی - اصطلاحات متقن علمی همگانی اقامه کردند.»

با توجه به اینها بود که #اروپا در آنزمان، حق تقدم #دانشمندان_اسلامی را میشناخته و از ایشان #معلومات_پزشکی کسب میکرده است، بیش از آنچه از کتابهای گمراه کننده و نامنظم و ناآشکار #یونانیان میتوانست کسب کند!

چه کتابی برای آموختن بهتر از کتابهای تمریناتی دانشجویان اسلامی بود که بطرز سؤال وجواب وسیله کسانی مانند #حنين_بن_اسحاق و #ثابت_بن_قره و صدها نفر دیگر نوشته شده بود؟

چه کتابی بهتر از آثار #ایساغوجی «مدخلیی» #حنین و یا طرح #ابن_رضوان میتواند محصل را با مبانی مفصل جالینوسی که همچون فیل ماقبل تاریخ، بصدها تکه شده است آشنا کند؟

چه چیزی بهتر از جدولهای #ابن_جزله میتوانست نقش حافظه پزشک گردد که در آنها بیماریها را با ترتیب خاصی یادداشت نموده همانطور که ستاره ها را در جدول ستاره شناسی رسم میکنند»؟

باین ترتیب پزشک امکان آن را دارد که با یک چشم انداختن در یکی از صفحات آن کتاب بیماری، علت آن، علائم بیماری، پیشگوئی در مورد بیماری و طرز معالجه برای ثروتمندان و افراد فقیر هر کدام جداگانه را ملاحظه کند و باین ترتیب در این کتاب، مجموعاً سیصد و پنجاه و دو مرض یادداشت شده اند.

یا چه چیز مفیدتر از جدولهای #ابن_بطلان درباره مفید و مضر بودن تأثیرات آب وهوا مواد غذائی (ذوق زدگی) و (غمزدگی) حرکت و استراحت ,خواب و بیداری و طرق دفع مضرات ناشی از آنان وجود داشت؟ ابن بطلان در بغداد طبابت میکرد و در همین زمان نیز با هم
ابن رضوان در قاهره مدرسی معتبر در علوم پزشکی و رئیس جامعه پزشکان بود. بین این دو بوسیله مکاتبات تند وتیز و پرحرارت، عمیقاً رابطه وجود داشت در ،اصل تمایل شدید ابن رضوان بآثار یونانیان قدیم، مسبب اولیه دعوای کتبی جالب این دو خروس جنگی در پزشکی شده بود.

#علی_بن_العباس_اهوازی با الکتاب «الملکی» بزرگترین هدایا را تا آنزمان، به جهان پزشکی کرده است. یونان قدیم هرگز نظیر آنرا هم بوجود نیاورد. اکنون بمقلدی که به تبعیت از آن کتاب چیزی شبیه آن ارائه دهد، احتیاجی نیست.

حال در اروپا شخصی بنام #ابوالقاسم_الزهراوی (۹۳۹-۱۰۱۳ میلادی)
یکی از جراحان معروف اسلامی در دربارالحاکم ثانی، (حاکم معروف اسپانیا در شهر (قرطبه) کتابی مفصل مینویسد و اضافه بر معلومات زمان تجربیات خود را نیز در آن بکار میبرد و نام این کتاب التصريف Allg. Richtlinien der Heilwissenschaft میباشد.

بخش سوم این کتاب بعدها پایه #جراحی سراسر اروپا میگردد و بعنوان بخشی مستقل که بر اساس علم تشریح Anatomie بنا گردیده، برعلیه تمام تحریمها و تحقیرات خرافاتیی مسیحیان اروپائی، قد علم کرده و جای خود را در میان بخشهای دیگر طب باز میکند.

همچنین #ابن_زهر (۱۰۹۱-۱۱۶۲ میلادی) در ایالت اندلس که خود از خانواده ئی پزشک ساکن اشبیلیه بود و شجره نامه خود را تا موطن اصلی عربی اش ارائه میدهد مشهورترین آثارش را بنام «#التيسير» مینویسد.یک کتاب دستی پزشکی که در آن اکثر مهمترین دانشمندان علم تشریح را معرفی میکند و داستانهای جالبی، از بیماری بیماران پزشکان معروفی که در بیمارستانها کار میکردند، تعریف میکند.

در بین پزشکان ،اسلامی ابن زهر نیز مانند #زکریای_رازی از نظر دقت در تفکیک علم طب از فلسفه و ایدئولوژی و داشتن روش نگاه و فکر کردن بدون پیشداوری و وابستگی که در نتیجه شناخت صحیح بیماری و نتیجه گیری علمی را سبب شود به بقراط نزدیک تر
است.

ولی تمام این آثار عالی پزشکان و حتی «کتاب الملکی» و همچنین بزرگترین آثار یونان و دانشمندان اسکندریه در مقابل کتاب «#قانون» #ابن_سينا بی رنگ و رو میشوند. تأثیر عظیمی که این کتاب صدها سال در شرق و غرب باقی گذاشت در طول تاریخ علم طب بی نظیر است.

📚منبع: فرهنگ اسلام در اروپا ، زیگزید هونکه ص ۱۴۴ به بعد

@tamadone_islami
آیا میدانید قدیمی ترین دانشگاه پزشکی اروپا #دانشگاه_سالرنو ایتالیا Schola Medica Salernitana به کمک کتب پزشکی مسلمانان و یک شخص مسلمان پایه گذاری شد؟!

رساله های پزشکی عربی ، هم آنهایی که ترجمه متون یونانی بودند و هم آنهایی که در اصل به زبان عربی نوشته شده بودند، در کتابخانه Montecassino جمع شده بودند، جایی که به لاتین ترجمه شدند .

https://en.m.wikipedia.org/wiki/Schola_Medica_Salernitana

@tamadone_islami
تاریخ و تمدن طلایی اسلام
Photo
مدرسه طب سالرنو، گرچه در اروپاست ولی کاملا متعلق بتمدن دیگریست که مرکزش خارج از اروپا بود یعنی طب دنیوی و زمینی تمدن اسلامی در میان طب اخروی و آسمانی عیسوی! رئیس این مدرسه و معلمینش ازدواج کرده، زنان پرفسور هم در میان مردان پرفسور بتدریس مشغول و درب های آن بروی ملتهای مختلف و مذاهب مختلف جهان باز بود.

داستان تأسیس این مدرسه بشکل افسانه درآمده است. ولی همانطور که دریافت هر افسانه رشته هائی از واقعیت هما بکار رفته، در اینجا نیز چنین است در یکی از این داستانها چهار نفر را مؤسسین این مدرسه میدانند یک یونانی، یک لاتینی، یک یهودی، و یک #عرب بنام «عدالا» که مسلماً این نام، غلط فهمیده شده «#عبدالله» است که اعراب در کتابهای خودشان از او نام برده اند.

در این افسانه چنین ذکر میشود که آن سه ملیت دیگر هم در زبان و ادبیاتشان از فرد متعلق بملیت خود نام برده اند.

اینکه یک #عرب_مسلمان در تأسیس مدرسه #سالرنو در جنوب ایتالیا که در سراسر قرن نهم میلادی تحت حکومت اسلامی بود و مدتی وسیله «سلطانی» حکومت میشده دخالت داشته قابل تصور است.

رابطه سالرنو با جزیره #سیسیل که کاملا در دست اعراب بود، بتنهائی کافیست که قرائنی را بوجود آورد.

قرائن بیشتری گاه و بیگاه مشاهده میشوند یکی از آنها مثلا یهودی بنام «دنولو» Donnolo است که در زندان نزد اعراب در شهر پارلمو زبان عربی یاد گرفت و بعد هم پس از آزاد شدن از زندان در جنوب ايتاليا هنر طبابت را نزد پزشکی عرب از اهالی بغداد باین سرزمین آمده بود، آموخت.

دلائل محکمتری در دست داریم که مؤسس اصلی این مدرسه #مسلمانان بوده اند. مسلماً شرح پر حرارت معلومات کم بهای طب رومی در قرن هشتم میلادی وسیله پزشکان سالرنو، موجب حیرت اروپائیان را که با علم طب سروکاری نداشتند فراهم میآورد.

ولی آنچه در سالرنو و نه در جای دیگر اروپا، ابتدا در دهه هفتم و هشتم قرن یازدهم میلادی مانند چشمه ای جوشان ظهور کرده و جاری میشود و معروفیت ابدی برای سالرنو همراه دارد و برحسب شعر آن جوان محصل سرتاسر پهنه زمین را فرا میگیرد این چشمه آن چشمه ئی نیست که منبعش معلومات طب رومی یا طب یونانی بوده باشد.

این ارثیه تمدن اسلامی است. صدو پنجاه سال قبل از آنکه #لئوناردو از شهر پیزا، علم ریاضی و اعداد عربی را همچون نهالی تازه در اروپا غرس کند #کنستانتین اهل تونس واقع در آفریقا هم علم پزشکی اسلامی را مانند آب رودی قوی و حیات بخش از راه سالرنو بسرزمین اروپا جاری ساخت.

ضمناً اینکه #کنستانتین_افریقی در تاریخ علم اروپا معروفیت فوق العاده زیادتری نسبت به لئوناردوی پیزائی (#فیبوناچی) دارد بخاطر اهمیت مقام علمی اش نیست بلکه بخاطر شیفتگی و از خودگذشتگی او در مورد هدفش بوده است وگرنه مقایسه مرتبه علمی این دو، به کبوتر در مقابل باز شبیه است.

و اکنون داستان نسبتاً واقعی طب سالرنو، وسیله کنستانتین و فداکاری او در این کار بطوریکه تاریخ نگاران بجای گذاشته اند البته پس از پاک کردن گردوخاک آن و جدا کردن اصول از فروع :

در همان سالی که راهب هیلد برند Hildebrand که بعدها بنام پاپ ژرژ هفتم معروفیت یافت چشم برجهان گشود ،#کنستانتین_افریقی عرب هم در در کارتاگو (کارتاژ تونس امروزی) متولد شد.او مسلمان آزاده یا غلامی بوده که بهر حال او بعدها مسیحی شد و اسم اصلی او را نمیدانیم چه بوده او هم مانند لئونارد و در محلی در دریای مدیترانه که مرکز تجارتی آسیای صغیر و مصر بود رشد میکند.

او هم مانند لئوناردو فیبوناچی بمشرق زمین مسافرت میکند این مشرق زمین است که سر سودائیی این دانش طلب را شیفته تر کرده و بالاخره سبب میشود که کنستانتین بیش از نیمی از عمر خود را در این عوالم صرف کند. او در حین مسافرتهایش که ابتدا بیشتر بخاطر دارو و وسائل طبی بوده، با طب اسلامی تماس نزدیک و دائم پیدا میکند در این زمان است که #ابن_سینا و #ابن_الهيثم یکی پس از از دیگری وفات یافته اند.

کنستانتین ابتدا در #بغداد و بعد اکراراً در حلب انطاکیه و شیزر ابن بطلان پزشک را ملاقات میکند.

ابن بطلان در این بین بخدمت ،امیر شیزر، پدر پدربزرگ #اسامة درآمده است. این زمانیست که ابن رضوان در مصر بتدریس طب مشغول بود.

کنستانتین در سن چهل سالگی بعنوان فروشنده دارو، سفری بجزیره #سیسیل میکند و از آنجا به #سالرنو که در همسایگی سیسیل است میرود و بدین ترتیب است که کنستانتین برای اولین بار پای در سرزمین «فرانکیها» میگذارد. در یکی از مذاکراتی که این مهمان شرقی با پزشکی که خود برادر حاکم سالرنو بود داشت و این مذاکره وسیله #اعرابی که در دربار این حاکم بودند ترجمه شد مشاهده میکند که عقب ماندگیی پزشکی اروپا در مقابل طب آسیائی، بفاصله از زمین تا آسمان است و قول میدهد که برای پزشکان سالرنو در آینده بجای داروهای سرزمینهای اسلامی طب اسلامی همراه بیاورد.

@tamadone_islami
آقای ( Louis-Pierre-Eugène Sédillot )
تاریخ نگار و خاور شانس مشهور فرانسوی :

عرب ها حاملان مشعل تمدن و معلمان ما بودند

@tamadone_islami
تاریخ و تمدن طلایی اسلام
آقای ( Louis-Pierre-Eugène Sédillot ) تاریخ نگار و خاور شانس مشهور فرانسوی : عرب ها حاملان مشعل تمدن و معلمان ما بودند @tamadone_islami
عرب ها حاملان مشعل تمدن و معلمان ما بودند

آقای ( Louis-Pierre-Eugène Sédillot )
تاریخ نگار و خاور شانس مشهور فرانسوی در کتاب خود درباره ملت عرب و مسلمانان که عظیم ترین امپراتوری علم را تاسیس کردند چنین می نویسد :


🧾متن :

باید لحظه ای توجه را به این نژاد عرب جلب کرد که در یک زمان پیروز میشود و هرگز تسلیم نمی شود و چهار هزار سال است که از ارائه همان صفات ممتاز و همان اخلاق و آداب و منش باز نمانده است. ما شاهد ظهور مردم بزرگی هستیم که امپراتوری آنها از رودخانه تاج از اسپانیا و پرتغال می گذرد تا گنگ بزرگترین رودخانه قاره هند امتداد دارد. حمل مشعل تمدن در شرق و غرب در حالی که #اروپا غوطه ور در تاریکی #قرون_وسطی سنت های یونان و روم را به کلی فراموش کرد. تجزیه کشورهای اسلامی مانع از حرکت علمی و ادبی عرب ها نمی شود ,خلفای بغداد و قرطبه و قاهره در گسترش هر چه بیشتر آن از هیچ کوششی فروگذار نکردند اگر آنها قدرت سیاسی خود را از دست بدهند نفوذ اخلاقی آنها همچنان در همه جا احساس خواهد شد. این تمدن عربی که ریشه های عمیق خود را در دنیای باستان دارد و ما امروز نیز با جستجوی دقیق منبع اصول دانش خود ردپای آن را می یابیم. خلاقیت های شگفت انگیز و اختراعات گرانبها تاثیر خود را حتی در اروپا نیز محسوس کرد و نشان داد که عرب ها واقعاً استادان ما معلمان ما هستند


📚منبع:

📓Book : HISTOIRE DES ARABES À PROPOS L. A. SÉDILLOT. pa PRÉFACE, lI, V

@tamadone_islami
2024/09/30 20:32:34
Back to Top
HTML Embed Code: