مراقبه ،راهی به سوی فقر و فنا
ذهن هم مانع و هم راه :
ما ناچاریم از ذهن شروع کنیم ، زیرا همه در ذهن هستیم و همه ذهن و خیال هستیم ،باید از ذهن شروع کرد و سپس از آن عبور کرد .
اگر کسی بخواهد از نقطه الف به نقطه ب برود آنچه که مانع و حجاب وی است ، مسیر و فاصله ای است که بین نقطه الف و ب وجود دارد ،این مسیر و جاده ، در عین حال راهی است که راهرو با دنبال کردن آن به مقصد می رسد.
بنابراین ذهن در عین اینکه ،حجاب و مانع است ،همین ذهن مسیری است که طالب کمال را به مقصد می رساند.
از ذهن خود آگاه باشید ،افکاری که در حال جریان یافتن در ذهن هستند را دنبال کنید ،دنبال کردن همین افکار است که سرانجام به بی فکری و بی ذهنی می انجامد.
افکار را تجزیه و تحلیل کنید و علت آن را بیابید ،وجود افکار چون تاریکی هستند ،با آمدن نور ،افکار و ذهن محو میشوند ،آگاهی نور است.
از طریق مراقبه و کسب معرفت ،آگاهی های خود را گسترس دهید ،با آمدن آگاهی ها ،جایی برای ظلمت و افکار نیست.
سرانجام شما هستید ولی بدون ذهن ،شما هستید ولی بدون من خیالی ، وجود خیالی شما محو میشود و شما نیستید ،چون در برابر هست مطلق خود را می بینید و فانی در او می شوید .
و بقول عطار در سفر مرغان به سوی سیمرغ :
چون شما سی مرغ حیران ماندهاید
بیدل و بیصبر و بیجان ماندهاید
ما به سیمرغی بسی اولیتریم
زانک سیمرغ حقیقی گوهریم
محو ما گردید در صد عز و ناز
تا به ما در خویش را یابید باز
محو او گشتند آخر بر دوام
سایه در خورشید گم شد والسلام
تا که میرفتند و میگفت این سخن
چون رسیدند و نه سر ماند و نه بن
لاجرم اینجا سخن کوتاه شد
ره رو و ره برنماند و راه شد
#مراقبه
#ذهن
#فنا
@sserfan
ذهن هم مانع و هم راه :
ما ناچاریم از ذهن شروع کنیم ، زیرا همه در ذهن هستیم و همه ذهن و خیال هستیم ،باید از ذهن شروع کرد و سپس از آن عبور کرد .
اگر کسی بخواهد از نقطه الف به نقطه ب برود آنچه که مانع و حجاب وی است ، مسیر و فاصله ای است که بین نقطه الف و ب وجود دارد ،این مسیر و جاده ، در عین حال راهی است که راهرو با دنبال کردن آن به مقصد می رسد.
بنابراین ذهن در عین اینکه ،حجاب و مانع است ،همین ذهن مسیری است که طالب کمال را به مقصد می رساند.
از ذهن خود آگاه باشید ،افکاری که در حال جریان یافتن در ذهن هستند را دنبال کنید ،دنبال کردن همین افکار است که سرانجام به بی فکری و بی ذهنی می انجامد.
افکار را تجزیه و تحلیل کنید و علت آن را بیابید ،وجود افکار چون تاریکی هستند ،با آمدن نور ،افکار و ذهن محو میشوند ،آگاهی نور است.
از طریق مراقبه و کسب معرفت ،آگاهی های خود را گسترس دهید ،با آمدن آگاهی ها ،جایی برای ظلمت و افکار نیست.
سرانجام شما هستید ولی بدون ذهن ،شما هستید ولی بدون من خیالی ، وجود خیالی شما محو میشود و شما نیستید ،چون در برابر هست مطلق خود را می بینید و فانی در او می شوید .
و بقول عطار در سفر مرغان به سوی سیمرغ :
چون شما سی مرغ حیران ماندهاید
بیدل و بیصبر و بیجان ماندهاید
ما به سیمرغی بسی اولیتریم
زانک سیمرغ حقیقی گوهریم
محو ما گردید در صد عز و ناز
تا به ما در خویش را یابید باز
محو او گشتند آخر بر دوام
سایه در خورشید گم شد والسلام
تا که میرفتند و میگفت این سخن
چون رسیدند و نه سر ماند و نه بن
لاجرم اینجا سخن کوتاه شد
ره رو و ره برنماند و راه شد
#مراقبه
#ذهن
#فنا
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل بیست و یکم : حزن
(قسمت اول )
سالك با پشت سر گذاشتن مراحل رياضت، به مرحله ديگري مي رسد كه آن مرحله را « حزن » مي نامند. پيش از آن كه به بحث از حزن به عنوان يك مقام سلوكي با اهميت سخن بگوييم، لازم است كه يادآور شويم كه حزن، در عرف عادي مردم در معنايي بكار مي رود كه كاملاً با حزن موردنظر در عرفان متفاوت است.
حزن در عرف عادي مردم، در آن جا به كار مي رود كه انسان به خاطر از دست دادن منفعتي دچار غم و اندوه مي گردد. اساس حزن به اين معنا، طمع ورزي و كام جويي انسان است. گاهي هم حزن نتيجه گرفتاري هاي مادي است. كسي كه قرض دار مي شود و يا به زندان مي افتد، دچار غم و اندوه مي گردد. چنين حزني، اگرچه حالتي طبيعي و عادي است، اما از نظر انسان هاي كامل، پسنديده نيست. بارها در قرآن كريم آمده است كه براي اولياي خدا و اهل ايمان، بيم و حزني در كار نخواهد بود. يعني به آن درجه از كمالات دست مي يابند كه ديگر حسرت و اندوه از دست دادن چيزي از دنيا در دل آن ها باقي نمي ماند.
بنابراين ما كاري با اين حزن نداريم. و آن حزني كه در مقامات سلوك مطرح است، معناي ديگر دارد.
براي آن كه معناي حزن در عالم سلوك روشن گردد، نكته اي را يادآور مي شوم و آن اين كه معشوق داراي اوصاف متضادّ است. اسما و صفات معشوق حقيقي به طور كلي به دو گروه متضاد و متفاوت تقسيم مي شوند:
- صفات لطف؛
-صفات قهر.
اين تضاد در اسما و صفات حضرت حق براي عارفان و عاشقان يك موضوع شگفت انگيز و در عين حال حسّاس و قابل تأمل است. معشوق حقيقي هم چنان كه رحمان و رحيم است، جبار و قهّار نيز هست. اوست كه هم زنده مي كند و هم مي ميراند، درد مي دهد و دوا هم مي بخشد. در جهان بيني عرفا، جريان نظام عالم و ديگرگوني هاي جهان براساس همين تضاد تفسير مي گردد؛ مثلاً بهار جلوه و ظهور لطف خداوند است، چنان كه خزان مظهر صفات قهر اوست.
اسما و صفات متضاد همگي در جهان حاكميت دارند. اما ظهور حاكميتشان دائمي نيست؛ مثلاً اگر بهار صفت لطف دارد، حاكميت اين صفت دائمي نيست و لذا بهار دوام نمي يابد و به دنبال آن نوبت به حاكميت صفت قهر مي رسد. صفت قهر خزان را در جاي بهار مي نشاند. عرفا اين تركيب لطف با قهر را كه تركيبي است از راندن و خواندن، خواستن و نخواستن، وصل و هجران، خشم و مهرباني و امثال اين ها را « ناز » مي نامند. ناز يعني خواستن در عين نخواستن و نخواستن در عين خواستن:
چه خوش نازيست، ناز خوبرويان
ز ديده رانده را، دزديده جويان
به چشمي طيرگي كردن كه برخيز
به ديگر چشم، دل دادن كه مگريز!
به صد جان ارزد، آن ساعت كه جانان
نخواهم گويد و خواهد به صد جان!
(نظامي، خسرو و شيرين)
#حزن
@sserfan
عامل بیست و یکم : حزن
(قسمت اول )
سالك با پشت سر گذاشتن مراحل رياضت، به مرحله ديگري مي رسد كه آن مرحله را « حزن » مي نامند. پيش از آن كه به بحث از حزن به عنوان يك مقام سلوكي با اهميت سخن بگوييم، لازم است كه يادآور شويم كه حزن، در عرف عادي مردم در معنايي بكار مي رود كه كاملاً با حزن موردنظر در عرفان متفاوت است.
حزن در عرف عادي مردم، در آن جا به كار مي رود كه انسان به خاطر از دست دادن منفعتي دچار غم و اندوه مي گردد. اساس حزن به اين معنا، طمع ورزي و كام جويي انسان است. گاهي هم حزن نتيجه گرفتاري هاي مادي است. كسي كه قرض دار مي شود و يا به زندان مي افتد، دچار غم و اندوه مي گردد. چنين حزني، اگرچه حالتي طبيعي و عادي است، اما از نظر انسان هاي كامل، پسنديده نيست. بارها در قرآن كريم آمده است كه براي اولياي خدا و اهل ايمان، بيم و حزني در كار نخواهد بود. يعني به آن درجه از كمالات دست مي يابند كه ديگر حسرت و اندوه از دست دادن چيزي از دنيا در دل آن ها باقي نمي ماند.
بنابراين ما كاري با اين حزن نداريم. و آن حزني كه در مقامات سلوك مطرح است، معناي ديگر دارد.
براي آن كه معناي حزن در عالم سلوك روشن گردد، نكته اي را يادآور مي شوم و آن اين كه معشوق داراي اوصاف متضادّ است. اسما و صفات معشوق حقيقي به طور كلي به دو گروه متضاد و متفاوت تقسيم مي شوند:
- صفات لطف؛
-صفات قهر.
اين تضاد در اسما و صفات حضرت حق براي عارفان و عاشقان يك موضوع شگفت انگيز و در عين حال حسّاس و قابل تأمل است. معشوق حقيقي هم چنان كه رحمان و رحيم است، جبار و قهّار نيز هست. اوست كه هم زنده مي كند و هم مي ميراند، درد مي دهد و دوا هم مي بخشد. در جهان بيني عرفا، جريان نظام عالم و ديگرگوني هاي جهان براساس همين تضاد تفسير مي گردد؛ مثلاً بهار جلوه و ظهور لطف خداوند است، چنان كه خزان مظهر صفات قهر اوست.
اسما و صفات متضاد همگي در جهان حاكميت دارند. اما ظهور حاكميتشان دائمي نيست؛ مثلاً اگر بهار صفت لطف دارد، حاكميت اين صفت دائمي نيست و لذا بهار دوام نمي يابد و به دنبال آن نوبت به حاكميت صفت قهر مي رسد. صفت قهر خزان را در جاي بهار مي نشاند. عرفا اين تركيب لطف با قهر را كه تركيبي است از راندن و خواندن، خواستن و نخواستن، وصل و هجران، خشم و مهرباني و امثال اين ها را « ناز » مي نامند. ناز يعني خواستن در عين نخواستن و نخواستن در عين خواستن:
چه خوش نازيست، ناز خوبرويان
ز ديده رانده را، دزديده جويان
به چشمي طيرگي كردن كه برخيز
به ديگر چشم، دل دادن كه مگريز!
به صد جان ارزد، آن ساعت كه جانان
نخواهم گويد و خواهد به صد جان!
(نظامي، خسرو و شيرين)
#حزن
@sserfan
عرفان همه شور و شادیست :
عرفان تمامی شاد است و شور و عشق و در عرفان حزن و غم نیست، غم فراق هست اما غم لذیذ ترین چیز است و در عین اینکه غم است خیلی لذت بخش است هیچ عاشقی غم فراق را با همه عالم عوض نمیکند و عرفان مملو و سرشار از شادی و شور و عشق و هیجان نسبت به معشوق است و مولانا از اول تا آخر تمام شور و شادی عشق است و میگوید: من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو، و کسی که از نور و شادی صحبت میکند به وجد میآورد ، حافظ هم همین طور است و در واقع یک مولانای دیگر است با سبک دیگر و نوع اندیشه دیگر و عاشقانه راه طی میکند و راه همان است که مولانا پیمود، البته راه صعب العبور است و بسیار سخت است اما راه را با شادی و شور و شعف و عاشقانه پیموده است، اما این منافات با سختی راه ندارد .
دکتر ابراهیمی دینانی
برنامه معرفت
#حزن
@sserfan
عرفان تمامی شاد است و شور و عشق و در عرفان حزن و غم نیست، غم فراق هست اما غم لذیذ ترین چیز است و در عین اینکه غم است خیلی لذت بخش است هیچ عاشقی غم فراق را با همه عالم عوض نمیکند و عرفان مملو و سرشار از شادی و شور و عشق و هیجان نسبت به معشوق است و مولانا از اول تا آخر تمام شور و شادی عشق است و میگوید: من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو، و کسی که از نور و شادی صحبت میکند به وجد میآورد ، حافظ هم همین طور است و در واقع یک مولانای دیگر است با سبک دیگر و نوع اندیشه دیگر و عاشقانه راه طی میکند و راه همان است که مولانا پیمود، البته راه صعب العبور است و بسیار سخت است اما راه را با شادی و شور و شعف و عاشقانه پیموده است، اما این منافات با سختی راه ندارد .
دکتر ابراهیمی دینانی
برنامه معرفت
#حزن
@sserfan
اشتغال به نماز شب بهتر است یا مطالعه کتابهای علمی؟
از بعضی از نزدیکان امام [خمینی] شنیده می شد که نماز شب را ترک نمی کردند.
بعضی از طلاب از ایشان پرسیدند که آیا اشتغال به نماز شب قبل از سپیده صبح بهتر است یا مطالعه کتابهای علمی؟
در جواب فرمودند: نماز شب را سریعتر بخوانید، سپس مشغول مطالعه شوید.
صحیفه دل، ج۱
#نماز_شب
@sserfan
از بعضی از نزدیکان امام [خمینی] شنیده می شد که نماز شب را ترک نمی کردند.
بعضی از طلاب از ایشان پرسیدند که آیا اشتغال به نماز شب قبل از سپیده صبح بهتر است یا مطالعه کتابهای علمی؟
در جواب فرمودند: نماز شب را سریعتر بخوانید، سپس مشغول مطالعه شوید.
صحیفه دل، ج۱
#نماز_شب
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل بیست و یکم حزن
(قسمت دوم )
اندوهی که سالک از هنگام شروع سلوک تا رسیدن به لقای محبوب دائماً در دل دارد، که مبادا عمر به پایان رسد و به مقصود نرسد، البته حزن قلبی نباید به عبوس بودن و بداخلاقی بینجامد.
حزن دائم
سالک از زمان شروع سلوک تا زمان رسیدن به لقای محبوب دائماً حزنی در دل دارد. حزن از اینکه مبادا عمر به پایان رسد و او به مقصود نرسد
«همین حزن، سالک را هدایت میکند به مقصود».«به محض انقطاع رشتۀ حزن از قلب، فیوضات معنویه منقطع گردد» «اگر قلب شاد و خندان باشد، هم او را بهرهای از معارف نخواهد بود» ؛ «در دل محزون است و صورتش خندان».پس حزن قلبی نباید به عبو س بودن صورت و بداخلاقی بینجامد. مؤمن ترشخو و عبوس نیست و اهل قهقهه نیز نیست و خنده او مانند رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم تبسم است. سالک تبسمی نمکین بر لب دارد، تبسمی که خود حاکی از حزنی درونی است . سالک در طول سلوک الی الله قبض و بسط دارد. در حال قبض نباید «بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ» از دست برود و در حال بسط نباید «حُزنُه فی قَلبِه» کمرنگ شود.
کتاب سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی) صفحه ۳۲۰ و ۳۲۱
#حزن_سبز
@sserfan
عامل بیست و یکم حزن
(قسمت دوم )
اندوهی که سالک از هنگام شروع سلوک تا رسیدن به لقای محبوب دائماً در دل دارد، که مبادا عمر به پایان رسد و به مقصود نرسد، البته حزن قلبی نباید به عبوس بودن و بداخلاقی بینجامد.
حزن دائم
سالک از زمان شروع سلوک تا زمان رسیدن به لقای محبوب دائماً حزنی در دل دارد. حزن از اینکه مبادا عمر به پایان رسد و او به مقصود نرسد
«همین حزن، سالک را هدایت میکند به مقصود».«به محض انقطاع رشتۀ حزن از قلب، فیوضات معنویه منقطع گردد» «اگر قلب شاد و خندان باشد، هم او را بهرهای از معارف نخواهد بود» ؛ «در دل محزون است و صورتش خندان».پس حزن قلبی نباید به عبو س بودن صورت و بداخلاقی بینجامد. مؤمن ترشخو و عبوس نیست و اهل قهقهه نیز نیست و خنده او مانند رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم تبسم است. سالک تبسمی نمکین بر لب دارد، تبسمی که خود حاکی از حزنی درونی است . سالک در طول سلوک الی الله قبض و بسط دارد. در حال قبض نباید «بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ» از دست برود و در حال بسط نباید «حُزنُه فی قَلبِه» کمرنگ شود.
کتاب سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی) صفحه ۳۲۰ و ۳۲۱
#حزن_سبز
@sserfan
مراقبه: خاموش کردن غوغای درون .
كسي كه از سر و صدا انباشته نمي تواند شادمان باشد نغمه سكوت لازم است. اما ذهن ما بسيار پر سر و صداست. ما بازاري بسيار شلوغ، بسيار پر سر و صدا و آشفته را در ذهن خود حمل مي كنيم. ما يك نفر نيستيم. درونمان پرازدحام است.
اشخاص بسياري در ما وجود دارند كه پيوسته مشغول جنگ و جدال با يكديگرند. هركدام مي خواهد از ديگري سبقت بگيرد. هرتكه ذهن ما مي خواهد قدرتمندترين شخص، او باشد. آتش جنگي بي پايان در درون ما افروخته است. شادماني فقط زماني امكانپذير است كه آتش اين جنگ خاموش شود و اين آتش را مي توان خاموش كرد. كار سختي نيست.
يگانه چيز لازم، آگاهي است. آن لايه هاي ظريف سرصدا را به آرامي تماشا كن تا اندك اندك از زمزمه هاي كه درون سرت را يك ديوانه خانه ساخته است آگاه شوي. و ما در چنين كابوسي زندگي مي كنيم!
با تماشا كردن، معجزه اي رخ مي دهد: هر صدايي را كه بتواني تماشا كني كم كم خاموش مي شود و لحظه اي كه آن صدا كاملا خاموش شود با سكوتي ژرف تنها مي ماني. در آغاز، فقط وقفه هايي كوتاه است، شكافهايي كوچك، وقتي كه افكار ناپديد مي شوند، وقتيكه مي تواني ازدريچه هايي كوچك به واقعيت بنگري. اما اين شكافها به تدريج بزرگتر مي شوند. بيشتر پديد مي آيند ودوام بيشتري مي يابند.
#مراقبه
#سکوت
#ذهن
@sserfan
كسي كه از سر و صدا انباشته نمي تواند شادمان باشد نغمه سكوت لازم است. اما ذهن ما بسيار پر سر و صداست. ما بازاري بسيار شلوغ، بسيار پر سر و صدا و آشفته را در ذهن خود حمل مي كنيم. ما يك نفر نيستيم. درونمان پرازدحام است.
اشخاص بسياري در ما وجود دارند كه پيوسته مشغول جنگ و جدال با يكديگرند. هركدام مي خواهد از ديگري سبقت بگيرد. هرتكه ذهن ما مي خواهد قدرتمندترين شخص، او باشد. آتش جنگي بي پايان در درون ما افروخته است. شادماني فقط زماني امكانپذير است كه آتش اين جنگ خاموش شود و اين آتش را مي توان خاموش كرد. كار سختي نيست.
يگانه چيز لازم، آگاهي است. آن لايه هاي ظريف سرصدا را به آرامي تماشا كن تا اندك اندك از زمزمه هاي كه درون سرت را يك ديوانه خانه ساخته است آگاه شوي. و ما در چنين كابوسي زندگي مي كنيم!
با تماشا كردن، معجزه اي رخ مي دهد: هر صدايي را كه بتواني تماشا كني كم كم خاموش مي شود و لحظه اي كه آن صدا كاملا خاموش شود با سكوتي ژرف تنها مي ماني. در آغاز، فقط وقفه هايي كوتاه است، شكافهايي كوچك، وقتي كه افكار ناپديد مي شوند، وقتيكه مي تواني ازدريچه هايي كوچك به واقعيت بنگري. اما اين شكافها به تدريج بزرگتر مي شوند. بيشتر پديد مي آيند ودوام بيشتري مي يابند.
#مراقبه
#سکوت
#ذهن
@sserfan
🌹️ هر چه را به هر کسی دادهاند، از سحر دادهاند :
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
🦋 عرفا گویند: اگر توانستی، سحر برخیزی و یک لیوان آب بخوری و دوباره بخوابی این کار را بکن و همین مقدار، از برکت سحر استفاده نما.
🌹 وقت گدایی در خانه کریم سحر است، زیرا آنگاه، لئیمان خوابند، نه کسی میفهمد، نه آبرویی میرود، و نه کسی دست خالی برمیگردد.
🦋 در آن ساعات، چشمان همه گناهکاران عالم خواب و چشم اولیاء الهی بیدار است.
📚 کتابچهی «رمضان ماه صبر»
#نماز_شب
@sserfan
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
🦋 عرفا گویند: اگر توانستی، سحر برخیزی و یک لیوان آب بخوری و دوباره بخوابی این کار را بکن و همین مقدار، از برکت سحر استفاده نما.
🌹 وقت گدایی در خانه کریم سحر است، زیرا آنگاه، لئیمان خوابند، نه کسی میفهمد، نه آبرویی میرود، و نه کسی دست خالی برمیگردد.
🦋 در آن ساعات، چشمان همه گناهکاران عالم خواب و چشم اولیاء الهی بیدار است.
📚 کتابچهی «رمضان ماه صبر»
#نماز_شب
@sserfan
🔴راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل بیست و یکم : حزن
(قسمت سوم )
ادامه...
✅آیا دین انسان را به سوی غم سوق می دهد:
از نظر متون روایی و عرفانی و از منظر دین، از انسان متدین انتظار میرود که در عین داشتن غم متعالی در قلب که باعث سازندگی و تزکیه نفس و درون او میباشد و در عین پذیرش سایر غمها در حد متعال، نظیر غمهایی حاصل از مصیبتهای دنیوی، در ارتباط با دیگران با بهترین چهره، حالت و رفتار روبرو شود.
✅از نظر دین حزن دنیوی باید انقطاع داشته باشد و اگر به چهره انتقال یابد و دائمی باشد نهتنها باعث میشود اندوه شدت گیرد، ناامیدی ایجاد شود و آرزوها قطع گردد؛ بلکه موجب حزن و اندوه و افسردگی دیگران نیز میشود؛ اما از طرفی شادی نهتنها عامل انبساط روح انسان میگردد بلکه فرد با انتقال شادی به دیگران و داشتن اخلاق شایسته و رفتار خوب که دستکم وظیفه ایمانی هر فرد نسبت به همنوعان خود است، نشاط و شادابی را در دیگران به ارمغان میآورد.
#حزن
@sserfan
عامل بیست و یکم : حزن
(قسمت سوم )
ادامه...
✅آیا دین انسان را به سوی غم سوق می دهد:
از نظر متون روایی و عرفانی و از منظر دین، از انسان متدین انتظار میرود که در عین داشتن غم متعالی در قلب که باعث سازندگی و تزکیه نفس و درون او میباشد و در عین پذیرش سایر غمها در حد متعال، نظیر غمهایی حاصل از مصیبتهای دنیوی، در ارتباط با دیگران با بهترین چهره، حالت و رفتار روبرو شود.
✅از نظر دین حزن دنیوی باید انقطاع داشته باشد و اگر به چهره انتقال یابد و دائمی باشد نهتنها باعث میشود اندوه شدت گیرد، ناامیدی ایجاد شود و آرزوها قطع گردد؛ بلکه موجب حزن و اندوه و افسردگی دیگران نیز میشود؛ اما از طرفی شادی نهتنها عامل انبساط روح انسان میگردد بلکه فرد با انتقال شادی به دیگران و داشتن اخلاق شایسته و رفتار خوب که دستکم وظیفه ایمانی هر فرد نسبت به همنوعان خود است، نشاط و شادابی را در دیگران به ارمغان میآورد.
#حزن
@sserfan
🔴مراقبه راهیست به سوی فنا :
زمانی که شما در حال مراقبه هستید "خود " یا " من" ی وجود ندارد.
زیرا همین آگاهی که از خودتان دارید ،شما را از همه کس و همه چیز جدا می کند .
اگر شما هنوز سر جایتان باشید،موضوع ها نیز سر جای شان هستند . "من هستم "، اما "من " نمی تواند در تنهایی همه سویه زندگی کند . من در پیوند با جهان بیرون است که هستی دارد ،
"من" موجودی وابسته است.در این صورت ، "خود" یا "من هستم " چیزی است در درون شما، که در پیوند با چیزی بیرون از شما هستی دارد.
اما اگر در بیرون چیزی نباشد ،این درون نیز رنگ می بازد ،آنگاه ،تنها آگاهی ناب به جای می ماند.
(فتامل ان من اهله )
#مراقبه
#سکوت
#فنا
@sserfan
زمانی که شما در حال مراقبه هستید "خود " یا " من" ی وجود ندارد.
زیرا همین آگاهی که از خودتان دارید ،شما را از همه کس و همه چیز جدا می کند .
اگر شما هنوز سر جایتان باشید،موضوع ها نیز سر جای شان هستند . "من هستم "، اما "من " نمی تواند در تنهایی همه سویه زندگی کند . من در پیوند با جهان بیرون است که هستی دارد ،
"من" موجودی وابسته است.در این صورت ، "خود" یا "من هستم " چیزی است در درون شما، که در پیوند با چیزی بیرون از شما هستی دارد.
اما اگر در بیرون چیزی نباشد ،این درون نیز رنگ می بازد ،آنگاه ،تنها آگاهی ناب به جای می ماند.
(فتامل ان من اهله )
#مراقبه
#سکوت
#فنا
@sserfan
🔴سحر خیزی :
🔷همه شب یا قسمت مهم آن را با غفلت و خواب سپری کردن برای سالکان یک امر ناصحیح و بسیار مضر است .
🔷در چنین صورتی انسان از برکات مخصوص شب خیزی محروم میگردد و از عنایات کار ساز ربوبی که در دل شب و با شب زنده داری بدست می آید بی بهره می ماند و ناموفق خواهد بود.
🔷اصل مشکلها در ظلمت شب ، و در خلوت آن حل میگردد و راهها به روی دردمندان در بیداری شب و در سلوک شبانه باز میشود .
مرحوم آیت اله محمد شجاعی ( ره )
📚مقالات جلد سوم ص 276
#بیداری_شب
@sserfan
🔷همه شب یا قسمت مهم آن را با غفلت و خواب سپری کردن برای سالکان یک امر ناصحیح و بسیار مضر است .
🔷در چنین صورتی انسان از برکات مخصوص شب خیزی محروم میگردد و از عنایات کار ساز ربوبی که در دل شب و با شب زنده داری بدست می آید بی بهره می ماند و ناموفق خواهد بود.
🔷اصل مشکلها در ظلمت شب ، و در خلوت آن حل میگردد و راهها به روی دردمندان در بیداری شب و در سلوک شبانه باز میشود .
مرحوم آیت اله محمد شجاعی ( ره )
📚مقالات جلد سوم ص 276
#بیداری_شب
@sserfan
🔴راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل بیست و یکم : حزن
ادامه...
(قسمت چهارم)
⏪ راهکارهای عرفانی در کسب شادمانی واقعی :
✅1. #زهد: زهد یعنی ترک چیزی و روگردانی از آن و زاهد کسی است که هرچه خالقش دوست دارد، دوست بدارد و آنچه را دشمن میدارد دشمن داشته باشد و از حلال دنیا کم بهره گیرد و به حرامش توجهی نکند.
♦️ در عرفان «مراد از زهد صرف رغبت است از متاع دنیا و اعراض قلب از آن پس ]عارف] دنیا را بر صورت حسن و فنا مینگرد و از آن رو میگرداند و آخرت را بر صورت حسن و بقا مطالعه کند و در وی راغب گردد و حقیقت زهد محقق شود».
♦️یکی از چیزهایی که در برانگخیتن حزن و اندوه بهشدت تأثیر میگذارد و از نظر قرآنی نیز بررسی شد توجه به «دنیا و مافیها» است. قرآن از مسلمانان خواسته است به دنیا دل نبندند و آخرت را به متاع قلیل دنیا نفروشند و این همان شعار زاهدانه عرفان استکه عارف به مال و منال دنیا بیتوجه است؛
♦️در نتیجه بسیاری از شرایط اندوهزا در او حذف میگردد و دل و دیدهاش را از تأثیرات غم دنیا و ناداشتهها و از دست رفتههایش پاک میکند.
ادامه دارد
#زهد
@sserfan
عامل بیست و یکم : حزن
ادامه...
(قسمت چهارم)
⏪ راهکارهای عرفانی در کسب شادمانی واقعی :
✅1. #زهد: زهد یعنی ترک چیزی و روگردانی از آن و زاهد کسی است که هرچه خالقش دوست دارد، دوست بدارد و آنچه را دشمن میدارد دشمن داشته باشد و از حلال دنیا کم بهره گیرد و به حرامش توجهی نکند.
♦️ در عرفان «مراد از زهد صرف رغبت است از متاع دنیا و اعراض قلب از آن پس ]عارف] دنیا را بر صورت حسن و فنا مینگرد و از آن رو میگرداند و آخرت را بر صورت حسن و بقا مطالعه کند و در وی راغب گردد و حقیقت زهد محقق شود».
♦️یکی از چیزهایی که در برانگخیتن حزن و اندوه بهشدت تأثیر میگذارد و از نظر قرآنی نیز بررسی شد توجه به «دنیا و مافیها» است. قرآن از مسلمانان خواسته است به دنیا دل نبندند و آخرت را به متاع قلیل دنیا نفروشند و این همان شعار زاهدانه عرفان استکه عارف به مال و منال دنیا بیتوجه است؛
♦️در نتیجه بسیاری از شرایط اندوهزا در او حذف میگردد و دل و دیدهاش را از تأثیرات غم دنیا و ناداشتهها و از دست رفتههایش پاک میکند.
ادامه دارد
#زهد
@sserfan
🔴تفاوت تمرکز با مراقبه :
⏪(قسمت اول)
♦️مراقبه فقط در آرامش و آسودگي ژرف شكوفا مي شود. آرامش، خاك مناسب رستن مراقبه است. مراقبه همان تمركز فكر نيست. اين را به خاطر بسپار تمركز فكر نوعي تقلاست كه نمي توان در آن آرامش داشت. نوعي تنش است. نمي تواند آرامش آفرين باشد.
♦️تمركز فكر بيشتر به درد كارهاي علمي مي خورد. علم از راه تمركز فكر به عمل مي پردازد، زيرا علم هيچگاه از ذهن فراتر نمي رود.
♦️ ذهن زمانيكه بر چيزي متمركز است در نقطه اوج خود به عمل مي پردازد، زيرا تمام انرژيهاي آن در يك نقطه گرد مي آيند.
♦️دين تلاشي براي فراتر رفتن از ذهن و تمركز فكر هيچ كمكي در اين مورد نمي تواند بكند. بنابراين تمركز فكر و مراقبه مترادف هم نيستند. نه تنها مترداف هم نيستند، بلكه در قطب مخالف يكديگر قرار دارند.
ادامه دارد...
#مراقبه
#تمرکز
#ذهن
#سکوت
@sserfan
⏪(قسمت اول)
♦️مراقبه فقط در آرامش و آسودگي ژرف شكوفا مي شود. آرامش، خاك مناسب رستن مراقبه است. مراقبه همان تمركز فكر نيست. اين را به خاطر بسپار تمركز فكر نوعي تقلاست كه نمي توان در آن آرامش داشت. نوعي تنش است. نمي تواند آرامش آفرين باشد.
♦️تمركز فكر بيشتر به درد كارهاي علمي مي خورد. علم از راه تمركز فكر به عمل مي پردازد، زيرا علم هيچگاه از ذهن فراتر نمي رود.
♦️ ذهن زمانيكه بر چيزي متمركز است در نقطه اوج خود به عمل مي پردازد، زيرا تمام انرژيهاي آن در يك نقطه گرد مي آيند.
♦️دين تلاشي براي فراتر رفتن از ذهن و تمركز فكر هيچ كمكي در اين مورد نمي تواند بكند. بنابراين تمركز فكر و مراقبه مترادف هم نيستند. نه تنها مترداف هم نيستند، بلكه در قطب مخالف يكديگر قرار دارند.
ادامه دارد...
#مراقبه
#تمرکز
#ذهن
#سکوت
@sserfan