در طلب یار :
ای وای دلا گر رخ جانان نشناسی
درکفر شوی غرقه و ایمان نشناسی
سرگشته به هامون شوی در طلب آب
پندار سراب از نم باران نشناسی
جز کفر نگویی وبه جز شرک نبینی
گر طالب حق باشی وشیطان نشناسی
هشدار که از نوش می و جام خلافت
آن سان نشوی مست که سلطان نشناسی
پادر ره کعبه بشوی در طلب یار
رویش به ری و یزد و خراسان نشناسی
بامرکب تقوا نه امیدی به نجاتست
چون راه توکل به بیابان نشناسی
یوسف چوشوی عاقبتت محبس وبندست
گرشرط گذر از غل و زندان نشناسی
صدمسئله باشد دل و یک عشق طلب کن
تا پا زسر اندر ره جانان نشناسی
#شعر_قواعد
@sserfan
ای وای دلا گر رخ جانان نشناسی
درکفر شوی غرقه و ایمان نشناسی
سرگشته به هامون شوی در طلب آب
پندار سراب از نم باران نشناسی
جز کفر نگویی وبه جز شرک نبینی
گر طالب حق باشی وشیطان نشناسی
هشدار که از نوش می و جام خلافت
آن سان نشوی مست که سلطان نشناسی
پادر ره کعبه بشوی در طلب یار
رویش به ری و یزد و خراسان نشناسی
بامرکب تقوا نه امیدی به نجاتست
چون راه توکل به بیابان نشناسی
یوسف چوشوی عاقبتت محبس وبندست
گرشرط گذر از غل و زندان نشناسی
صدمسئله باشد دل و یک عشق طلب کن
تا پا زسر اندر ره جانان نشناسی
#شعر_قواعد
@sserfan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سحر خیزی :
همه شب یا قسمت مهم آن را با غفلت و خواب سپری کردن برای سالکان یک امر ناصحیح و بسیار مضر است .
در چنین صورتی انسان از برکات مخصوص شب خیزی محروم میگردد و از عنایات کار ساز ربوبی که در دل شب و با شب زنده داری بدست می آید بی بهره می ماند و ناموفق خواهد بود.
اصل مشکلها در ظلمت شب ، و در خلوت آن حل میگردد و راهها به روی دردمندان در بیداری شب و در سلوک شبانه باز میشود .
مرحوم آیت اله محمد شجاعی ( ره )
مقالات جلد سوم ص 276
@sserfan
همه شب یا قسمت مهم آن را با غفلت و خواب سپری کردن برای سالکان یک امر ناصحیح و بسیار مضر است .
در چنین صورتی انسان از برکات مخصوص شب خیزی محروم میگردد و از عنایات کار ساز ربوبی که در دل شب و با شب زنده داری بدست می آید بی بهره می ماند و ناموفق خواهد بود.
اصل مشکلها در ظلمت شب ، و در خلوت آن حل میگردد و راهها به روی دردمندان در بیداری شب و در سلوک شبانه باز میشود .
مرحوم آیت اله محمد شجاعی ( ره )
مقالات جلد سوم ص 276
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل هجدهم :تفکر
(قسمت شانزدهم )
ادامه...
و در اين مقام، يعنى در خلوت با حق، هر چه در سير فكرى خود متعمق باشيم، به همان اندازه ابواب حقايق شهودى به روى ما باز خواهد شد، و به همان اندازه اسرار آيات براى ما مكشوف خواهد شد، مخصوصاً آياتى كه مىگويد جز خداى متعال «ولى» و «نصير» و جز او «معبود»نيست، و
انسان ها به خیال باطل ِخويش غير او را براى خود «ولى» و «نصير» و براى خود «معبود» اتخاذ كرده، و راه ضلال در پيش گرفتهاند. آياتى از قبيل:
1- آيه 107 سوره بقره كه مىفرمايد:
«ألم تعلم ان الله له ملك السموات و الارض و مالكم من دون الله من ولى ولا نصير».
يعنى «آيا نمىدانى كه ملك آسمانها و زمين مخصوص خداى متعال است، و براى شما غير از خدا «ولى» و «نصير» نيست؟!».
2- آيه 55 سوره فرقان كه مىفرمايد:
«و يعبدون من دون الله ما لا ينفعهم ولا يضرهم...» يعنى« و آنان خداى متعال را گذاشته، و آنچه را كه هيچ سود و زيانى به آنان نمىرساند مىپرستند...» 3- آيه 55 سوره يوسف كه مىفرمايد:
«ما تعبدون من دونه الا اسماء سميتموها أنتم و آبائكم...» يعنى «آنچه غير از خداى متعال مىپرستيد، جز يك سلسله اسماء و عناوين نيست كه شما و پدرانتان ساختهايد».
گمان نكن كه اين آيات را، مانند همه آيات قرآن، من و تو آنچنان كه بايد، درك مىكنيم. البته معانى ذهنى آنها را تا حدودى مىفهميم، و آنها را قبول داريم، وليكن حقايق آنها را به شهود عينى نمىيابيم. و ميان معانى ذهنى و حقايق شهودى، فاصله بسيار هست، فاصلهاى كه در گفتن و نوشتن نيايد، و در عبارت نگنجد، و فاصله اى كه اهل آن دانند. و اگر خواستى بگو، فاصلهاى كه ميان مفاهيم ذهنى و حقايق خارجى وجود دارد.
آنچه در مقام «فكر» و در «خلوت با حق» مىيابيم، حقايق عينى و شهودى آيات است، نه معانى ذهنيهاى كه در ذهن من و تو هست.
غربت در دورى از وطن :
در مقام فكر، و در خلوت تنهايى، آنجا كه به «خود» برگشته و در «خود» سير مىكنيم، در عين اينكه «خود» را فقط با «قيوم» خويش مىبينيم و بس، در عين حال، به اين معنى هم به شهود عينى پى مىبريم كه از موطن قرب، و جايگاه اصلى خويش دور افتاده، وچيزى يا چيزهايى از دست دادهايم، و اگر خواستى بگو، همه چيز را.
و به عبارتى، احساس غربت مىكنيم، آنهم بسيار سخت، و بسيار دردآور.
مىبينيم بين ما، و بين جايگاه اصلى ما، كه موطن قرب و شهود كامل است، فاصله بسيار افتاده است، و حجابى يا حجابها بين ما و مقام اصلى ما پيدا شده است.
هم «خود» را با معبود ومطلوب خود مىبينيم، و جناب او را «أنيس» و «مونس» خويش، و «رفيق» و «شفيق» خويش، هم «خود» را محجوب از او.
تنگناى غربت، و غم فراق را به وضوح احساس مىكنيم. احساسى كه كيفيت آنرا اهل آن مى دانند، و در گفته و نوشته نيايد.
ادامه دارد ...
#تفکر
#فراق
@sserfanا
عامل هجدهم :تفکر
(قسمت شانزدهم )
ادامه...
و در اين مقام، يعنى در خلوت با حق، هر چه در سير فكرى خود متعمق باشيم، به همان اندازه ابواب حقايق شهودى به روى ما باز خواهد شد، و به همان اندازه اسرار آيات براى ما مكشوف خواهد شد، مخصوصاً آياتى كه مىگويد جز خداى متعال «ولى» و «نصير» و جز او «معبود»نيست، و
انسان ها به خیال باطل ِخويش غير او را براى خود «ولى» و «نصير» و براى خود «معبود» اتخاذ كرده، و راه ضلال در پيش گرفتهاند. آياتى از قبيل:
1- آيه 107 سوره بقره كه مىفرمايد:
«ألم تعلم ان الله له ملك السموات و الارض و مالكم من دون الله من ولى ولا نصير».
يعنى «آيا نمىدانى كه ملك آسمانها و زمين مخصوص خداى متعال است، و براى شما غير از خدا «ولى» و «نصير» نيست؟!».
2- آيه 55 سوره فرقان كه مىفرمايد:
«و يعبدون من دون الله ما لا ينفعهم ولا يضرهم...» يعنى« و آنان خداى متعال را گذاشته، و آنچه را كه هيچ سود و زيانى به آنان نمىرساند مىپرستند...» 3- آيه 55 سوره يوسف كه مىفرمايد:
«ما تعبدون من دونه الا اسماء سميتموها أنتم و آبائكم...» يعنى «آنچه غير از خداى متعال مىپرستيد، جز يك سلسله اسماء و عناوين نيست كه شما و پدرانتان ساختهايد».
گمان نكن كه اين آيات را، مانند همه آيات قرآن، من و تو آنچنان كه بايد، درك مىكنيم. البته معانى ذهنى آنها را تا حدودى مىفهميم، و آنها را قبول داريم، وليكن حقايق آنها را به شهود عينى نمىيابيم. و ميان معانى ذهنى و حقايق شهودى، فاصله بسيار هست، فاصلهاى كه در گفتن و نوشتن نيايد، و در عبارت نگنجد، و فاصله اى كه اهل آن دانند. و اگر خواستى بگو، فاصلهاى كه ميان مفاهيم ذهنى و حقايق خارجى وجود دارد.
آنچه در مقام «فكر» و در «خلوت با حق» مىيابيم، حقايق عينى و شهودى آيات است، نه معانى ذهنيهاى كه در ذهن من و تو هست.
غربت در دورى از وطن :
در مقام فكر، و در خلوت تنهايى، آنجا كه به «خود» برگشته و در «خود» سير مىكنيم، در عين اينكه «خود» را فقط با «قيوم» خويش مىبينيم و بس، در عين حال، به اين معنى هم به شهود عينى پى مىبريم كه از موطن قرب، و جايگاه اصلى خويش دور افتاده، وچيزى يا چيزهايى از دست دادهايم، و اگر خواستى بگو، همه چيز را.
و به عبارتى، احساس غربت مىكنيم، آنهم بسيار سخت، و بسيار دردآور.
مىبينيم بين ما، و بين جايگاه اصلى ما، كه موطن قرب و شهود كامل است، فاصله بسيار افتاده است، و حجابى يا حجابها بين ما و مقام اصلى ما پيدا شده است.
هم «خود» را با معبود ومطلوب خود مىبينيم، و جناب او را «أنيس» و «مونس» خويش، و «رفيق» و «شفيق» خويش، هم «خود» را محجوب از او.
تنگناى غربت، و غم فراق را به وضوح احساس مىكنيم. احساسى كه كيفيت آنرا اهل آن مى دانند، و در گفته و نوشته نيايد.
ادامه دارد ...
#تفکر
#فراق
@sserfanا
غربت ِ آدمی از ازل تا ابد با اوست مگر اینکه با خود انس بگیرد :
چرا آدمی غریب است ؟برای اینکه آدمی میاندیشد! آدمی غریب است چون اهل تعقل است و می تواند از خودش فاصله بگیرد. انسان از خودش فاصله میگیرد و به خودش از بیرون نگاه میکند. انسان وقتی از بیرون به خود نگاه میکند، موجودی را میبیند که در جایی نشسته یا خوابیده و در حال غذا خوردن یا خواندن کتاب است. از خود فاصله گرفتن، از مختصات و ویژگیهای ممتاز آدمی است.
تنهایی انسان از آن حیثیت است که به خود مینگرد. انسان وقتی به خود مینگرد، تنهایی خود را زیر ذره بین نگاه و نظاره خودش، کاملاً احساس میکند. اینجاست که انسان برای خودش یک «شیئ» میشود باید به این نکته خیلی دقت کرد که همه چیز برای انسان شیئ است اما خود انسان شیئ نیست انسان این توانایی را دارد که با خودِ خود، به جهان هستی و به عالم بنگرد. انسان به هر چیز بنگرد، آن در نظرش شیئ است.
انسان وقتی به خود نیز دارد مینگرد خود را شیئ میبیند. اما خود، از آن نظر که دارد میبیند شیئ نیست، همان خود است که میاندیشد. غربت آدمی، غربتی است که از ازل تا ابد با ماست و از آن رهایی نداریم مگر اینکه با خود انس بگیریم؛ البته نه، هر خودی، بلکه خود غیر متناهی و این همان رشته ای است که به وحدت وجودمنتهی میشود. انسان یک شخص است و این مساله فصلی است که او را از سایر موجودات جدا می کند.
کتاب من و جز من
استاد غلامحسین دینانی
#تفکر
#تنهایی
@sserfan
چرا آدمی غریب است ؟برای اینکه آدمی میاندیشد! آدمی غریب است چون اهل تعقل است و می تواند از خودش فاصله بگیرد. انسان از خودش فاصله میگیرد و به خودش از بیرون نگاه میکند. انسان وقتی از بیرون به خود نگاه میکند، موجودی را میبیند که در جایی نشسته یا خوابیده و در حال غذا خوردن یا خواندن کتاب است. از خود فاصله گرفتن، از مختصات و ویژگیهای ممتاز آدمی است.
تنهایی انسان از آن حیثیت است که به خود مینگرد. انسان وقتی به خود مینگرد، تنهایی خود را زیر ذره بین نگاه و نظاره خودش، کاملاً احساس میکند. اینجاست که انسان برای خودش یک «شیئ» میشود باید به این نکته خیلی دقت کرد که همه چیز برای انسان شیئ است اما خود انسان شیئ نیست انسان این توانایی را دارد که با خودِ خود، به جهان هستی و به عالم بنگرد. انسان به هر چیز بنگرد، آن در نظرش شیئ است.
انسان وقتی به خود نیز دارد مینگرد خود را شیئ میبیند. اما خود، از آن نظر که دارد میبیند شیئ نیست، همان خود است که میاندیشد. غربت آدمی، غربتی است که از ازل تا ابد با ماست و از آن رهایی نداریم مگر اینکه با خود انس بگیریم؛ البته نه، هر خودی، بلکه خود غیر متناهی و این همان رشته ای است که به وحدت وجودمنتهی میشود. انسان یک شخص است و این مساله فصلی است که او را از سایر موجودات جدا می کند.
کتاب من و جز من
استاد غلامحسین دینانی
#تفکر
#تنهایی
@sserfan
قفل بر قلب و خیال ِ عاشق :
آری بر قلب عاشق قفلی زده می شود که جز عشق و محبت محبوبش هیچ کس و هیچ چیزی داخل نمی گردد،
حتی بر گنجینه خیال او هم قفل می زنند که غیر از چهره محبوبش را تصور نکند،
اگر چنین نباشد نه عشق و محبتی وجود دارد و نه عاشقی،
زیرا اصل و اساس در عشق این است که تو عاشقِ عینِ معشوقت باشی و در محبوبت از خودت غایب شوی،
که در آن حال اوست که وجود دارد نه تو...
محی الدین ابن عربی
#عشق
@sserfan
آری بر قلب عاشق قفلی زده می شود که جز عشق و محبت محبوبش هیچ کس و هیچ چیزی داخل نمی گردد،
حتی بر گنجینه خیال او هم قفل می زنند که غیر از چهره محبوبش را تصور نکند،
اگر چنین نباشد نه عشق و محبتی وجود دارد و نه عاشقی،
زیرا اصل و اساس در عشق این است که تو عاشقِ عینِ معشوقت باشی و در محبوبت از خودت غایب شوی،
که در آن حال اوست که وجود دارد نه تو...
محی الدین ابن عربی
#عشق
@sserfan
خطر مكاشفات :
كساني از سالكين هستند كه بر مكاشفه و كرامات اصرار مي ورزند، اگر چنين فردي نه از خودش ونه از استادش خواسته خود را ندید از جلسات باز می ماند، ما به این افراد می گوییم که خطا مرتکب شده اید و هدفی را که به خاطر ان حرکت کرده اید ضایع کرده اید.ایا هدف غیر از خدا هست؟مکاشفات از عالم مثال صورت می گیرد.گاهي به دست مي آيد و گاهي نمي آيد. سالك هر چه به عالم حقيقت نزديك تر شود، اينگونه مطالبات نفساني خود را در خود روز به روز كم رنگ تر ميكند تا ريشه كن شود.
نصيحت من به اين افراد ضعيف آن است كه بايد با چنين طرز تفكري مجاهدت كرد تا دل سالك تنها براي تحصيل معرفت او خالص گردد.از ديدگاه عرفان صحيح ذكر مكاشفات براي اين و آن جايز نيست مگر با مشورت استاد مخصوصبه خود.كتاب »تذكره الاولياء« نوشته ي فريدالدين عطار نيشابوري از اين گونه مكاشفات گوناگون پر است،و به همان علت فوق الذكر خواندن آن را براي هر سالكي توصيه نمي كنم، مگر اينكه سالكي باشدكه در مراتب سلوك پيشرفت كرده باشد و بتواند مكاشفه ي درست و صحيح را از سقيم و نادرست تشخيص دهد.
استاد محمد صالح کمیلی
مطالب سلوکیه
#مکاشفه
@sserfan
كساني از سالكين هستند كه بر مكاشفه و كرامات اصرار مي ورزند، اگر چنين فردي نه از خودش ونه از استادش خواسته خود را ندید از جلسات باز می ماند، ما به این افراد می گوییم که خطا مرتکب شده اید و هدفی را که به خاطر ان حرکت کرده اید ضایع کرده اید.ایا هدف غیر از خدا هست؟مکاشفات از عالم مثال صورت می گیرد.گاهي به دست مي آيد و گاهي نمي آيد. سالك هر چه به عالم حقيقت نزديك تر شود، اينگونه مطالبات نفساني خود را در خود روز به روز كم رنگ تر ميكند تا ريشه كن شود.
نصيحت من به اين افراد ضعيف آن است كه بايد با چنين طرز تفكري مجاهدت كرد تا دل سالك تنها براي تحصيل معرفت او خالص گردد.از ديدگاه عرفان صحيح ذكر مكاشفات براي اين و آن جايز نيست مگر با مشورت استاد مخصوصبه خود.كتاب »تذكره الاولياء« نوشته ي فريدالدين عطار نيشابوري از اين گونه مكاشفات گوناگون پر است،و به همان علت فوق الذكر خواندن آن را براي هر سالكي توصيه نمي كنم، مگر اينكه سالكي باشدكه در مراتب سلوك پيشرفت كرده باشد و بتواند مكاشفه ي درست و صحيح را از سقيم و نادرست تشخيص دهد.
استاد محمد صالح کمیلی
مطالب سلوکیه
#مکاشفه
@sserfan
چون نور که از شمس جدا هست و جدا نیست
عالم همه آیات خدا هست و خدا نیست
درآیینه، تو بینی اگر صورت خود را
آن صورت آیینه شما هست و شما نیست
عالم همه جا جلوه گر شاهد غیبی است
او را نتوان گفت کجا هست وکجا نیست
نایینی
#شعر_نایینی
#وحدت_وجود
@sserfan
عالم همه آیات خدا هست و خدا نیست
درآیینه، تو بینی اگر صورت خود را
آن صورت آیینه شما هست و شما نیست
عالم همه جا جلوه گر شاهد غیبی است
او را نتوان گفت کجا هست وکجا نیست
نایینی
#شعر_نایینی
#وحدت_وجود
@sserfan
سحر خیزی :
سحر از اوقات مخصوص شب و ساعت پر برکت و وقت خاص امیدواران است ،اسرار این وقت خاص و برکات آنرا نمی شود به گفته آورد .
ابواب رحمت حق در سحر باز است و لحظات آن لحظات رحمت است.
در همین وقت مبارک است که حوایج بزرگ برآورده می شود، ارزاق ظاهری و باطنی تقسیم می شود، مشکلهای پیچیده بر طرف میشود، سختیها آسان میگردد ،معما ها حل میگردد و موانع از میان بر می خیزد.
نگرانیها و ناامیدی ها در این وقت مبارک مبدل به آرامشها و امید ها میگردد ،درد ها درمان میگردد و غصه ها از میان میرود و از همه بالاتر اینکه راههای وصول در این ساعت مبارک به روی سالکان باز و مسالک غیبی بر آنان آشکار میگردد و می شود آنچه باید بشود.
مرحوم آیت اله محمد شجاعی ره
مقالات جلد سوم ص 284
#سحرخیزی
@sserfan
سحر از اوقات مخصوص شب و ساعت پر برکت و وقت خاص امیدواران است ،اسرار این وقت خاص و برکات آنرا نمی شود به گفته آورد .
ابواب رحمت حق در سحر باز است و لحظات آن لحظات رحمت است.
در همین وقت مبارک است که حوایج بزرگ برآورده می شود، ارزاق ظاهری و باطنی تقسیم می شود، مشکلهای پیچیده بر طرف میشود، سختیها آسان میگردد ،معما ها حل میگردد و موانع از میان بر می خیزد.
نگرانیها و ناامیدی ها در این وقت مبارک مبدل به آرامشها و امید ها میگردد ،درد ها درمان میگردد و غصه ها از میان میرود و از همه بالاتر اینکه راههای وصول در این ساعت مبارک به روی سالکان باز و مسالک غیبی بر آنان آشکار میگردد و می شود آنچه باید بشود.
مرحوم آیت اله محمد شجاعی ره
مقالات جلد سوم ص 284
#سحرخیزی
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل هجدهم :تفکر
(قسمت هفدهم )
ادامه...
نزديكى و هجران :
و با ادامه سير و فكر، به اين نيز پى مىبريم كه در عين فراق و محجوب بودن از او به «جناب او» بسيار نزديك هستيم، يعنى «او» به ما نزديك، و ما نيز به «او» نزديك بوده، و اين نزديكى بسيار شديد، و بسيار عمیق هم هست . رو نحن أقرب الیه من حبل الورید یعنی ما از رگ گردن به او نزدیکتریم "
مىبينيم آنچه ما تا به حال مىپنداشتيم، جز اينكه ما را محجوبتر، و نيل به مقصد را مشكلتر كند نبوده است.
آنچه حق است أقرب از حبل الوريد
تو فكندى تير فكرت را بعيد
و خلاصه، مىبينيم در عين مهجورى ما «او» از همه چيز نزديكتر است، حتى از «خود» ما به «خود» ما نزديكتر مىباشد؛... و اعلموا أن الله يحول بين المرء و قلبه. (سوره ق آیه ۱۶ ) اينجاست كه متوجه مىشويم حايل و حجاب، يا حايلها و حجابهايى كه در اين بين هست، در «خود» ماست و با «خود» ماست، و الا، چرا در عين نزديكى از او مهجور، و از شهود او محروميم؟!.
اگر اصلا حايل وحجابى در بين نيست، اين هجران و حرمان كه هست چيست، و از چيست؟!. و اگر حايل و حجاب در «خود» ما، و با «خود» ما نيست، كجا و چه مىتواند باشد؟! مگر نه اين است كه جناب او از ما به ما نزديكتر، به همه جا و همه چيز محيط، و در همه جا و همه چيز حاضر است؟!
آيا اين حجاب يا حجابها، اعمال، نيات، خلقها، تعلقها، و ساير تيرگيها، و به علاوه اينها، توجه به اين و آن، و نيز، توجه به خود است؟.
و آيا در مقام ذكر و طلب بايد علاوه بر پاك كردن خود از حجب اعمال، نيات، خلقها، تعلقها، و ساير تيرگيها، خود را از حجب توجه به اين و آن، و از حجاب توجه به خود نيز پاك كرد؟.
حقيقت امر همين است، و حجابها همين امور است، و راه نيز پاك كردن خود از همه، و دور ساختن همه از خود، و با طهارت وانقطاع از همه به ذكر و طلب جناب او پرداختن، و به سلوك باطنى به موطن شهود شتافتن.
در اينجا به اين بيان از حضرت مولى الموحدين اميرالمؤمنين صلوات الله و سلامه عليه دقت مىكنيم كه مىفرمايد:
«العارف من عرف نفسه فأعتقها و نزّهها عن كل ما يبعدها» (غرر و درر آمدى).
يعنى «عارف كسى است كه «خود» را بشناسد، سپس «خود» را آزاد و پاك بگرداند از همه آنچه او را دور مىسازد».
بيان بسيار عميق است، وحقايق و اسرار در آن نهفته است. هر چه مىتوانيد در اين بيان، و در تعابير مخصوص آن دقت كنيد. اصحاب سير در نفس را تعمق در اين بيان كاملا لازم است.
#تفکر
#حجاب
#فراق
#خود
http://T.me/sserfan
عامل هجدهم :تفکر
(قسمت هفدهم )
ادامه...
نزديكى و هجران :
و با ادامه سير و فكر، به اين نيز پى مىبريم كه در عين فراق و محجوب بودن از او به «جناب او» بسيار نزديك هستيم، يعنى «او» به ما نزديك، و ما نيز به «او» نزديك بوده، و اين نزديكى بسيار شديد، و بسيار عمیق هم هست . رو نحن أقرب الیه من حبل الورید یعنی ما از رگ گردن به او نزدیکتریم "
مىبينيم آنچه ما تا به حال مىپنداشتيم، جز اينكه ما را محجوبتر، و نيل به مقصد را مشكلتر كند نبوده است.
آنچه حق است أقرب از حبل الوريد
تو فكندى تير فكرت را بعيد
و خلاصه، مىبينيم در عين مهجورى ما «او» از همه چيز نزديكتر است، حتى از «خود» ما به «خود» ما نزديكتر مىباشد؛... و اعلموا أن الله يحول بين المرء و قلبه. (سوره ق آیه ۱۶ ) اينجاست كه متوجه مىشويم حايل و حجاب، يا حايلها و حجابهايى كه در اين بين هست، در «خود» ماست و با «خود» ماست، و الا، چرا در عين نزديكى از او مهجور، و از شهود او محروميم؟!.
اگر اصلا حايل وحجابى در بين نيست، اين هجران و حرمان كه هست چيست، و از چيست؟!. و اگر حايل و حجاب در «خود» ما، و با «خود» ما نيست، كجا و چه مىتواند باشد؟! مگر نه اين است كه جناب او از ما به ما نزديكتر، به همه جا و همه چيز محيط، و در همه جا و همه چيز حاضر است؟!
آيا اين حجاب يا حجابها، اعمال، نيات، خلقها، تعلقها، و ساير تيرگيها، و به علاوه اينها، توجه به اين و آن، و نيز، توجه به خود است؟.
و آيا در مقام ذكر و طلب بايد علاوه بر پاك كردن خود از حجب اعمال، نيات، خلقها، تعلقها، و ساير تيرگيها، خود را از حجب توجه به اين و آن، و از حجاب توجه به خود نيز پاك كرد؟.
حقيقت امر همين است، و حجابها همين امور است، و راه نيز پاك كردن خود از همه، و دور ساختن همه از خود، و با طهارت وانقطاع از همه به ذكر و طلب جناب او پرداختن، و به سلوك باطنى به موطن شهود شتافتن.
در اينجا به اين بيان از حضرت مولى الموحدين اميرالمؤمنين صلوات الله و سلامه عليه دقت مىكنيم كه مىفرمايد:
«العارف من عرف نفسه فأعتقها و نزّهها عن كل ما يبعدها» (غرر و درر آمدى).
يعنى «عارف كسى است كه «خود» را بشناسد، سپس «خود» را آزاد و پاك بگرداند از همه آنچه او را دور مىسازد».
بيان بسيار عميق است، وحقايق و اسرار در آن نهفته است. هر چه مىتوانيد در اين بيان، و در تعابير مخصوص آن دقت كنيد. اصحاب سير در نفس را تعمق در اين بيان كاملا لازم است.
#تفکر
#حجاب
#فراق
#خود
http://T.me/sserfan
Telegram
سیر و سلوک و عرفان
🔴📚 معرفی کتاب #رهروان_تنها" به قلم مدیر کانال:⏬️
https://www.tg-me.com/sserfanbook
کانال ایتا :
https://eitaa.com/sserfan
.
تبادل : @Sadraee123
مدیر :
@zohali51
https://www.tg-me.com/sserfanbook
کانال ایتا :
https://eitaa.com/sserfan
.
تبادل : @Sadraee123
مدیر :
@zohali51
تفکر ، طهارت ،مراقبت و رسیدن به توحید صمدی :
ادب مع الله ، مراقبت و طهارت باعث می شود تا آن دولت توحید صمدی قرآنی در انسان پیاده بشود ، و الا چه بسا انسان ، سالیانی حرف بشنود و در مقام برهان خیلی خوب مطلب را بشکافد ، مثلا برهان صدیقین , را به خوبی طرح کند ، ولی در حقیقت به این مقام نرسیده باشد و بدون طهارت امکان ندارد .
طهارت هم به همین اندازه نیست که فقط لباسمان را پاک نگه داریم و وضو بگیریم و بگوییم طاهریم ، بلکه طهارت مراتب زیادی دارد ، از طهارت اعضاء و جوارح ، طهارت قوه ی خیال ، قوه ی عاقله ، مقام قلب ، سرّ و . . . همه ی اینها باید تطهیر شود
هر چه طهارت افزوده تر شود ، دیده ی راست بین ، خودش را بیشتر نشان می دهد و یکدفعه آن توحید صمدی خودش را نشان می دهد و یک دفعه آن توحید صمدی حل می شود
که برنامه ی تفکر در رسیدن مقصد به انسان خیلی کمک می کند منتها:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود صفت بنده پروری داند
شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی
#تفکر
#مراقبه
#طهارت
@sserfan
ادب مع الله ، مراقبت و طهارت باعث می شود تا آن دولت توحید صمدی قرآنی در انسان پیاده بشود ، و الا چه بسا انسان ، سالیانی حرف بشنود و در مقام برهان خیلی خوب مطلب را بشکافد ، مثلا برهان صدیقین , را به خوبی طرح کند ، ولی در حقیقت به این مقام نرسیده باشد و بدون طهارت امکان ندارد .
طهارت هم به همین اندازه نیست که فقط لباسمان را پاک نگه داریم و وضو بگیریم و بگوییم طاهریم ، بلکه طهارت مراتب زیادی دارد ، از طهارت اعضاء و جوارح ، طهارت قوه ی خیال ، قوه ی عاقله ، مقام قلب ، سرّ و . . . همه ی اینها باید تطهیر شود
هر چه طهارت افزوده تر شود ، دیده ی راست بین ، خودش را بیشتر نشان می دهد و یکدفعه آن توحید صمدی خودش را نشان می دهد و یک دفعه آن توحید صمدی حل می شود
که برنامه ی تفکر در رسیدن مقصد به انسان خیلی کمک می کند منتها:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود صفت بنده پروری داند
شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی
#تفکر
#مراقبه
#طهارت
@sserfan
تفکر :
هر آدمی درون خود کوزه ای دارد که با عقاید، باور ها و دانشی که از محیط اطرافش میگیرد پر میشود، این کوزه اگر روزی پر شد یاد گرفتن آدمی تمام میشود، نه که نتواند، دیگر نمیخواهد چیز بیشتری یاد بگیرد . پس تفکر را کنار میگذارد و با تعصب از کوزه ی باورهایش دفاع میکند و حتی برای آن میمیرد. اما آدم غیر متعصب تا لحظه ی مرگ در حال پر کردن کوزه است . و صدها بار محتوای آنرا تغییر داده.
اگر شما مدتیست که افکارتان تغییر نکرده بدانید که این مدت فکر نکرده اید،
آب هم اگر راکد بماند فاسد میشود.
استاد دینانی
#تفکر
@sserfan
هر آدمی درون خود کوزه ای دارد که با عقاید، باور ها و دانشی که از محیط اطرافش میگیرد پر میشود، این کوزه اگر روزی پر شد یاد گرفتن آدمی تمام میشود، نه که نتواند، دیگر نمیخواهد چیز بیشتری یاد بگیرد . پس تفکر را کنار میگذارد و با تعصب از کوزه ی باورهایش دفاع میکند و حتی برای آن میمیرد. اما آدم غیر متعصب تا لحظه ی مرگ در حال پر کردن کوزه است . و صدها بار محتوای آنرا تغییر داده.
اگر شما مدتیست که افکارتان تغییر نکرده بدانید که این مدت فکر نکرده اید،
آب هم اگر راکد بماند فاسد میشود.
استاد دینانی
#تفکر
@sserfan