Telegram Web Link
موت اختیاری از زبان جناب آیت اله علامه حسن زاده آملی :

آيت الله استاد حسن زاده آملي در كتاب انسان در عرف عرفان , ص 24, تحت عنوان واقعه 5 قضيه اي از خودشان نقل مي فرمايند كه عين عبارت را نقل مي شود  :
((صبح دوشنبه 21 ربيع الثاني سال 1398 هجري قمري بعد از نماز صبح در حال توجه (توجه اشاره به نشستن خاص و خواندن آياتي خاص در زمان خاص مي باشد كه معمولا به دستور استاد عمل مي شود) نشسته بودم در اين بار واقعه اي بسيار شيرين و شگفت روي آورده است كه به كلي از بدن طبيعي بي خبر بودم و مي بينم كه خودم را مانند پرنده اي كه در هوا پرواز مي كند به فرمان و اراده و همت خودم به هر جا كه مي خواهم مي برم تقريبا به هيئت انسان نشسته قرار گرفته بودم و رويم به سوي آسمان بود و به اين طرف و آن طرف نگاه مي كردم گاهي به سوي زمين نظر مي كردم در اثناي مسير مي بينم كه درختي در مسير پيش روي من است خودم را بالا مي كشيدم يا از كنار آن عبور مي كردم يعني خودم را فرمان مي دادم كه اين طرف برو يا آن طرف برو يا كمي بالاتر يا پايين تر بدون اين كه با پايم حركت كنم بلكه تا اراده من تعلق به طرفي مي گرفت بدنم در اختيار اراده ام به همان سمت مي رفت وقتي به سوي مشرق نگاه مي كردم ديدم آفتاب است كه از دور از لاي درختان پيدا است و فضا هم بسيار صاف بود. تا اين كه از آن حالت به در آمدم و خيلي از توجه اين بار لذت بردم )).
در اين كتاب به نمونه هاي زيادي اشاره شده است كه روح از بدن مفارقت مي كند. كه حضرت ايشان فرمودند هر چه مراقبت قوي تر باشد اثر حال توجه بيشتر و لذيذتر و اوضاع و احوالي كه پيش مي آيد صافي تر است .

#فنا
#موت_اختیاری

@sserfan
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری
(قسمت چهل وسوم )

منزل هفتم :فنا
ادامه
موت اختیاری :
آیت اله جوادی آملی استاد عالي حوزه علميه قم با اشاره به عبارت«موتوا قبل أن تموتوا» می فرماید : قبل از اين كه به مرگ طبيعي بميريم، بايد به مرگ ارادي بميريم يعني خطوطي كه روي چهره آينه جان كشيديم، پاك كنيم كه اگر شخصي اين گونه مُرد وارث انبيا مي‌شود.
  اگر كسي بخواهد به حديث«موتوا قبل أن تموتوا» عمل كند، بايد علوم اكتسابي را ناديده بگيرد، اينكه كسي بگويد من اين همه زحمت كشيدم و عالم شدم، اسلامي حرف زدن؛ اما قاروني فكر كردن است.
اگر ما اسلامي حرف مي‌زنيم، بايد اسلامي هم عمل كنيم

موت اختياري  يعني اینکه  انسان قبل از آن كه بميرد و از اين دنيا كوچ كند و حقائق براي او روشن شود; با زحمت و رياضت و تلاش و جديت و اختيار بتواند آن حالات بعد از مرگ براي او حاصل شود و حقائق براي او روشن شود كه اين حديث شريف هم اشاره به همين مطلب دارد كه فرمود: ((موتوا قبل ان تموتوا; قبل از آن كه بميريد; بميريد)) يعني , قبل از آن كه عالم بعد از اين عالم را مشاهده كنيد به مرحله اي برسيد كه بتوانيد مشاهده كنيد. قبل از آن كه به شما بفهمانند كه همه چيز در يد قدرت خدا است , خود در اين دنيا اين مطلب را بدان كه ((لاحول ولا قوه الا بالله العلي العظيم)) كه اين يك نمونه از موت اختياري است كه انسان بينش حاصله پس از مرگ را دارد ولي در بين مردم زندگي مي كند. چنين فردي احوال انسان ها را مي داند و افراد را مي شناسد و از حقيقت افراد خبر مي دهد و از آينده و گذشته گاهي خبر مي دهد و... در زمان پيامبر(ص) مي توان به زيدبن حارثه اشاره كرد كه حضرت فرمود كيف اصبحت يا زيد؟ او در پاسخ عرض كرد: «اصبحت علي يقين».

نمونه آن را در زمان خودمان مي شود به آيت الله بهاء الديني اشاره كرد كه گاهي با ارواح سخن مي گفت و در گفتگوي آنها شركت مي كرد. براي آگاهي بيشتر به كتاب آيت بصيرت كه به بعضي از احوالات ايشان اشاره كرده است مراجعه شود). 
خلاصه راه رسيدن به اين موت اختياري همان تقوي و تحصيل سنخيأت با عالم ارواح و روحاني شدن جسم انساني است .
به قول سعدي :

نابرده رنج گنج ميسر نمي شود
مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد

منبع :

http://www.porseman.org/q/show
#فنا
#موت_اختیاری

@sserfan
فنای عرفانی در حال عبادت :

چگونه حق متعال هم اول و هم اخر و هم ظاهر و هم باطن است؟
سالک در حال عبادت (بیشتر در حال عبادت) یک لحظه واقع میشود در حال و مقامی که خود را ناطق به نطق حق ،ذاکر به ذکر حق ،قادر به تکلم و قیام حق می بیند.
در این حال، سلب هستی یکجا از او میشود ،در این هنگام آنکه در باطن او را قوام و قرار بخشیده ،که او بعنوان عابد به عبادت قیام دارد ،خود را ظاهر و عابد را محو می سازد و باطن را برای آن عابد مکشوف می سازد .
عابد به این کیفیت و به این واقعیت راه می یابد ،این برهان نیست ،این شهود و دید است که به عیان حقایق مورد رویت قرار میگیرد.
مرحوم استاد محسن بینا ره
سراج الصعود لمعاریج الشهود

#فنا
@sserfan
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری

(قسمت چهل و چهارم)

منزل هفتم فنا

ادامه ؛
محرومیت از شهود و فنا و علت آن :

آن کس که در عالم اغیار و در تماشای آنها و طلب آنها مستغرق گشته و دل بدانها خوش نموده و انس به آنها پیدا کرده و با آنها آرام گشته و مطلوب او در اول و آخر و در همه وقت همان اغیار است و حاجت بدانها دارد و داشتن آنها را رفع حاجت خود می داند و اصولا فکر و عقیده ی او اینست که انسان باید همین مظاهر دنیوی و همین اغیار را داشته باشد و سعادت و  کمال انسان را در بدست آوردن آنها و داشتن آنها می بیند و انسان را محتاج آنها دانسته و نرسیدن و نداشتن  آنها را فقر و حرمان می داند و خلاصه مطلب اینکه از تمام وجود او، از عقل و فکر او، و از قلب او ندای احتیاج به اغیار سر می زند و نه به وجه حق و شهود وجه او ، چنین کسی ذره ای احتیاج به شهود در وجود او و در قلب او نیست و غم و حزنی از این باب برای او نبوده و رنج و دردی از این لحاظ در قلب وی نیست.

نه سوزی در دل دارد و نه اشکی در چشم ،نه آهی از درون می آید و نه شوقی از دل بر می خیزد و بلاخره حاجتی به شهود و وجه الله ندارد چنین کسی هرگز از نور هدایت کننده ی به سوی او بهره نخواهد برد
زانکه بی حاجت خداوند عزیز
می نبخشد هیچ کس را هیچ چیز

آنها که تمام وجود آنها و قلب آنها پر از اغیار و قلب آنها پر از محبت اغیار بوده و باطن آنها محل توارد و تداخل اغیار است و مملو از اسارت هاست و با این حال به بعضی از اوراد و اذکار می پردازند و انتظار شهود را دارند بدون اینکه در تطهیر دل بکوشند و حاجت به شهود پیدا کنند هرگز به آنچه انتظار دارند نمی رسند زیرا که در دل آنها آنچه وجود ندارد حاجت و فقر به شهود وجه الله است و هرگز از نور  هدایت کننده یعنی نور الهی برخوردار نمی گردند .
مرحوم آیت اله محمد شجاعی
مقالات جلد اول ص 224

#فنا
#فنا_و_محرومیت_از_ان

@sserfan
اي عزيز! طريقت كار هر كسي نيست و به تعبير عين القضات اين كار، كار آساني نیست . در اين باره نكته اي از عين القضات بياموزيم:   
«روزي چندين هزار جنازه به گورستان مي برند كه حتي يكي از آنان لحظه اي به تفكر نمي پردازد.
و از چندين هزار كس كه كم و بيش به تفكر پرداخته اند، يكي به مقام جستجوي حقيقت بر نمي آيد.
و از چندين هزار كس كه به مقام جستجو بر مي آيند، يكي به راه راست نمي رود.
و از چندين هزار كس كه به راه راست مي روند، يكي نيست كه از راه رفتن خسته نگردد و دست از جستجو بر ندارد. 
و از چندين هزار كس كه استقامت مي ورزند و راه را به پايان مي برند، يكي در ميان نباشد كه شايسته پيشگاه معشوق گردد.
تا نپنداريم كه به راه طريقت رفتن كاري است آسان.» (عين القضات همداني، نامه ها، نامه 72)

#سلوک

@sserfan
هفت شهر عشق به روایتی دیگر :

یکی دیگر از تقسیمات هفت شهر عشق ،به شرح زیر است:

منزل اول : #توبه
به معنی بازگشت از گناه و  راه های پراکنده به سوی حق است.
حال توبه تعبیر دیگری از حال طلب است که به آن دگرگونی یا احوال قلب گویند.
داستانهای بسیار زیادی در ادبیات عرفانی وجود دارد که چگونه فردی عافل و سرگشته به صدای سروش غیبی یا مشاهده و دیداری عبرت انگیز یا سخن حکیم و قدیسی ،ناگهان دلش دگرگون شده و پای در وادی عشق نهاده است.

منزل دوم : #ورع
به معنی ترس، این ترس نگرانی سالک است از اینکه به سبب کاری ناپسند او را طرد کنند و شایسته راه عشق ندانند و از این رو سالک در این منزل در حال مراقبت نفس و چله نشینی است .بدین معنی که پیوسته در کمین نفس خود نشسته و هر دم خود را می نگرد تا مبادا کاری بر خلاف میل معشوق از او سر بزند.

منزل سوم : #زهد
و آن دست افشاندن است از هر چه سالک را در طریق به کار نمی آید و بار او را گران می کند .بدین سان ،زهد و پارسایی حقیقی مایه سبکی و تیزکامی سالک است.

منزل چهارم : #فقر
و آن تجلی این حقیقت است بر دل سالک که او مالک هیچ چیز نیست و اگر سلیمان است هم چنان مسکین است و معنی این آیه که خداوند فرمود : و غنی بالذات تنها خداست (فاطر 15)

منزل پنجم : #صبر
صبر آزمون پایداری سالک در سختی های راه عشق است .این آزمون برای طرد سالکان مدعی و سست رای است.اما حقیقت صبر ستم دیدن و هیچ نگفتن ،خواری کشیدن و خاموش ماندن نیست ،بلکه صبر تحمل هر رنجی است که برای رسیدن به مقصود چاره نیست.

منزل ششم : #توکل
توکل در میان هفت وادی ،به روایت عطار به تقریب با منزل توحید برابر است .توکل از کار تن زدن و کار ها به تقدیر سپردن نیست ،بلکه دریافت این معرفت است که جهد سالک و طاعات و خدمتهای او هر چند فریضه است ،اما بر آن تکیه نتوان کرد ،زیرا  جهد سالک جز به فیض الهی نیست و اگر آن فیض منقطع گردد در راه فرو ماند.

منزل هفتم : #رضا
رضا که برابر فقر و فنا در هفت وادی مرغان است.رضا حالی است که در آن خواست و آرزوهای سالک همه در رضای الهی محو میشود و پیوسته "الهی رضا به قصائک "گوید.
و از این خوشتر چیست که همه امور جهان اعم از غیب و شهادت به رضای سالک رخ می دهد،زیرا رضای او با رضای حق یکیست.


#هفت_شهر_عشق

@sserfan
سحر خیزی :

همه شب یا قسمت مهم آن را با غفلت و خواب سپری کردن برای سالکان یک امر ناصحیح و بسیار مضر است .
در چنین صورتی انسان از برکات مخصوص شب خیزی محروم میگردد و از عنایات کار ساز ربوبی که در دل شب و با شب زنده داری بدست می آید بی بهره می ماند و ناموفق خواهد بود.
اصل مشکلها در ظلمت شب ، و در خلوت آن حل میگردد و راهها به روی دردمندان در بیداری شب و در سلوک شبانه باز میشود .
مرحوم آیت اله محمد شجاعی ( ره )
مقالات جلد سوم ص 276

@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
(قسمت اول )

 یکی از راه‌ها برای اینکه محبِ پروردگار شوی همین است که آرزو کنی که ای کاش محبت خدا در دلم بود و از دست خودت ناراحت شوی که چرا من عاشق خدا نیستم. به خودت نهیب بزنی که بایست قلبِ من حرم خدا باشد و غیر خدا را در آن ساکن نکنم؛ الْقَلْبُ‏ حَرَمُ‏ اللَّهِ‏ فَلَا تُسْكِنْ‏ حَرَمَ اللَّهِ غَيْرَ اللَّه (امام صادق(ع)، جامع الاخبار/ ص 185) پس یکی از راه‌هایش این است که خودمان را تقبیح و توبیخ کنیم که «چرا سرشار از محبت خدا نیستیم؟ چرا عاشق خدا نیستیم؟!»  

اگر کسی به جایی نرسید یقین بدانید برای توبیخ نفسش، کم وقت گذاشته
یک راه خوب برای سیر و سلوک؛ آرزوی خوبی‌ها و تحقیر بدی‌ها است

•    امام کاظم(ع) می‌فرماید: «اینکه خودت را مذمت کنی، از چهل سال عبادت بالاتر است؛ ذَمُّكَ لِنَفْسِكَ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَتِكَ أَرْبَعِينَ سَنَة»(کافی/ ج 2/ ص 73) آرزوی خوبی‌ها و تحقیر بدی‌ها خودش یک راه خوب برای سیر و سلوک است. اگر کسی به جایی نرسید یقین بدانید که برای «توبیخ نفسش» کم وقت گذاشته و خوبی‌ها را آرزو نکرده است. و اگر کسی به جایی رسید بدانید که برای توبیخ و سرزنش نفسش وقت گذاشته و خوبی‌ها را آرزو کرده است؛ و منظور اصلی از خوبی‌ها همین «حبّ الله» است؛ نه اینکه انسان برود وقت بگذارد تا برخی صفات و فضائل نفسانی مثل تواضع و خوش‌برخوردی را کسب کند. 

•    لازم نیست برای اینکه محب خدا شوید کارهای دیگر را ترک کنید، مثلاً به دنبال کسب روزی و پول در آوردن نروید، در این بحث از «دل» صحبت می‌کنیم نه از عمل. نحوۀ عمل کردن ما باید مثل راننده‌ای باشد که همۀ حواسش به مقصد و مسیر حرکت است ولی در همان حال با کلاچ و ترمز و دنده هم خیلی خوب و روان کار می‌کند. دلِ ما باید مدام به یاد خدا باشد و در عینِ حال امور دنیایی خودمان را هم انجام دهیم. باید به امور دنیایی مثل کار، روابط خانوادگی و اجتماعی خودمان کاملاً مسلط باشیم، ولی حواسمان به خدا باشد؛ مثل یک رانندۀ حرفه‌ای که به ترمز و کلاچ و دنده مسلط است ولی همۀ حواسش به راه و هدف است.   

خدا شیرینی محبتش را از قلبی که دنبال شهوات برود می‌گیرد 

•    درست است که باید به امور دنیایی مسلط باشیم ولی بحث بر سر این است که «دلت کجاست و عاشق چیست؟» این دل نباید عاشق دنیا باشد. خداوند به حضرت داود(ع) می‌فرماید: من شهوات را برای ضعفاء (بندگان ضعیف) قرار داده‌ام (یعنی بندگان ضعیفی که دلخوشی آنها در دنیا به شهوات است) پس تو خودت را درگیر شهوات نکن و مواظب باش که دلت را دنبال شهوات نیندازی و بپرهیز از اینکه قلبت به چیز کوچکی از شهوات تعلق خاطر داشته باشد. اگر دلت دنبال شهوات برود، کمترین عقوبتی که نصیبت خواهم کرد این است که شیرینی محبتم را از دلت برمی‌دارم.
منبع حجت الاسلام پناهیان سخنرانی صوتی
ادامه دارد...


@sserfan
  رهایی از ذهن با مراقبه:

علت رنج و محدودیت ، ذهن است :

راه رهایی از رنج، رهایی از ذهن است.

رهایی از ذهن، بیرون آمدن از ذهن است.
بیرون آمدن از ذهن، مانند بیرون آمدن کرم از پیله یک فرایند زمانبر است.
هیچ جادو و معجزه ای برای یکدفعه از ذهن بیرون آمدن نیست.

تمرین مداوم و پرورش هوشیاری برای دستیابی به مرتبه "شاهد بودن" تنها راه بیرون آمدن از ذهن است.
ذهن شلوغ و پر سر و صداست از آن مایوس نباشید و فقط از آن آگاه باشید.
#مراقبه
#سکوت
#ذهن

@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی:
(قسمت دوم )

...ادامه
با بکار بستن امورات زیر،ذره ذره شعله عشق در دل سالک شعله ور میگردد:
1- #بندگي:
امام سجاد (ع) مي‌فرمايد: «العبودية جوهرة کنهها ربوبية؛بندگي گوهري است که باطنش خدايي و خداوندگاري است».
چرا در تشهد نماز ابتدا شهادت به عبوديت خاتم الانبيا مي‌دهيم، سپس رسالت او را گواهي مي‌کنيم؟ چون شرف آن نبي مکرّم، در بندگي او بود نه در رسالت او.
آيا نخوانده‌اي آيه قرآن را که شيطان در مقابل بندة خدا اظهار عجز و ناتواني مي‌کند؟
دشمن قسم خوردة انسان گفت: «به عزّتت سوگند! که تمام انسان‌ها را گمراه خواهم کرد، مگر بندگان مخلصت»؛ آناني که دل از غير بريدند و براي تو خالص شدند. مخلص آن بندة عاشقي است که هر دو عالم را يک باره از دل برون کرده تا غير او را نبيند و محبت هيچ چيزي حتي بهشت در دل او نباشد.
هر دو عالم را به یکبار از دل تنگ
برون کردیم تا جای  تو باشد

کسي که عبد خدا گشت و مشمول خطاب يا عبادي قرار گرفت، بندة شيطان و انسان يا هواي نفس نمي‌شود. پس جادة عشاقي، جادة عبوديت و بندگي است. راه و رسم بندگي آموز تا عاشق شوي. سير و حرکت زماني ميسّر است که در اثر معرفت و آگاهي بيداري دل حاصل گردد و چراغ ايمان در دل روشن شود. روغن چراغ ايمان، عمل صالح و ترک گناه است.

2- #پيروي_از_پيامبر:
عاشق مهجور، چشم به راه پيام معشوق است و به هر چيزي که به معشوق تعلق دارد يا نماينده و پيام رسان او است، عشق مي‌ورزد. قرآن کريم مي‌فرمايد:
«اي پيامبر! به مردم بگو: اگر خدا را دوست مي‌داريد(و به او عشق مي‌ورزيد)، از من پيروي کنيد، تا خدا هم شما را دوست داشته باشد و لغزش‌هاي گذشتة شما را ببخشد که خداوند آمرزنده و مهربان است».
آري عشاق خدا، مطيع رهبران الهي هستند.
انسان هنگامي مي‌تواند به اوج ايمان برسد که نيرومند‌ترين علاقة او يعني عشق به خويشتن را تحت الشعاع عشق به ذات خدا و نمايندگان او قرار دهد.

3- #تهجد:
عشق وصال بي سحرخيزي نمي‌شود.
عشق وصال‌داري و شب تا صبح سر بر بستر ناز خوابت آيد؟ زهي خيال باطل! نشنيده‌اي که با کليمش موسي (ع) فرمود: «دروغ مي‌گويد کسي که گمان برد خدا را دوست دارد، ولي چون تاريکي شب در آيد، خواب را بر حضورم ترجيح دهد».
ادامه دارد...


@sserfan
قدم در بندگی راستین گذار ! :

جوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت. مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت، به او گفت پادشاه ، اهل معرفت است، اگر احساس کند که تو بنده ای از بندگانn خدا هستی ، خودش به سراغ تو خواهد.

جوان به امید رسیدن به معشوق ، گوشه گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش مشغول شد، به طوری که اندک اندک مجذوب پرستش گردید و آثار اخلاص در او تجلی یافت .n
روزی گذر پادشاه بر مکان او افتاد ، احوال وی را جویا شد و دانست که جوان، بنده ای با اخلاص از بندگان خداست . در همان جا از وی خواست که به خواستگاری دخترش بیاید و او را خواستگاری کند . جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و پادشاه به او مهلت داد .
همین که پادشاه از آن مکان دور شد ، جوان وسایل خود را جمع کرد و به مکانی نا معلوم رفت . ندیم پادشاه از رفتار جوان تعجب کرد و به جست و جوی جوان پرداخت تا علت این تصمیم را بداند . بعد از مدتها جستجو او را یافت . گفت: تو در شوق رسیدن به دختر پادشاه آن گونه بی قرار بودی ، چرا وقتی پادشاه به سراغ تو آمد و ازدواج با دخترش را از تو خواست ، از آن فرار کردی؟ 
جوان گفت: اگر آن بندگی دروغین که بخاطر رسیدن به معشوق بود ، پادشاهی را به در خانه ام آورد ، چرا قدم در بندگی راستین نگذارم تا پادشاه جهان را در خانهء خویش ببینم؟

#بندگی

@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی (قسمت سوم )

...ادامه
4_ #خودشناسی  عامل دیگری است که موجب ظهور عشق الهی در دل سالک می گردد.
  خودآگاهی و خودشناسی برترین شناخت‌ها دانسته شده است.
علی(ع) می‌فرماید: «افضل المعرفة، معرفة الانسان نفسه؛ برترین آگاهی ومعرفت آن است که انسان نفس خود را بشناسد». علامت این که انسان خودآگاه گشته و خود را شناخته است، خداشناسی او است که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اعرفکم بنفسه، اعرفکم بربّه؛ داناترین شما در خودشناسی، خداشناس‌ترین شما است».

تو که از نفس خود زبون باشی
عارف کردگار چون باشی؟!

ای شده در نهاد خود عاجز
کی شناسی خدای را؟ هرگز!

5- #ترک_گناه:
انسانی که می‏خواهد عاشق خدا شود، باید برای خود بنایی محکم بسازد و این بنا از اجزایی تشکیل می‏شود که عبارت است از: خودشناسی، تحکیم مبانی اعتقادی، مطالعه در مبدأ و معاد، پرهیز کامل از گناهان، توبه بعد از هر گناه، اطاعت از باری تعالی، انجام واجب و ترک محرم مانند:غیبت، دروغ، تهمت، بدزبانی، کینه و دیگر گناهان کبیره. اینها مصالحی هستند که اگر در کنار یکدیگر قرار گیرند، به دژ محکمی تبدیل می‏شوند که جز عشق نامی ندارد و صاحبش میزبان معشوقی به نام خدا که خالق هستی است، خواهد شد. امام صادق (ع) فرمود: «قلب حرم خدا است. در حرم خدا غیر خدا را ساکن نکنید».
پس قلب مأمن و مأوای عشق است که نباید در آن حرامی وارد شود. حرامی در این تفسیر گناه است، آن هم نه گناه عبوری که انسان به دلیل نسیان و جایز الخطا بودن، آن را انجام می‏دهد، بلکه گناهی که برای سکونت آمده است.

پس عشق خیال نیست، آتشی است که در دل شعله‌ور می‏گردد، تا چیزی محبوب و معشوق انسان شود. وقتی چیزی محبوب می‏شود که از تمام حصارهای غیر پرستی (دنیا و متعلقات آن) بیرون آید تا جمال محبوبش مکشوف شود. دل جای دو محبوب نیست، نمی‏توان هم خدا را دوست داشت و هم خرما را !

انسان وقتی می‏تواند عاشق خدا شود که از حصار خودپرستی و دنیاپرستی بیرون آید، جاذبه ‏های دنیا آن قدر زیاد است که گاهی از حد شمارش خارج می‏شود، ولی همة آنها به یک حصار بسته است و آن چیزی جز تعلق نیست و اگر این جذبه فروکش کرد، جذبه اصلی نمایان می‏شود.
ادامه دارد...



@sserfan
مراقبه رهایی از ذهن و بدن:

بدن زيباست. بدن يك عبادتگاه است. اگر از بدن هويت بگيري، زشت مي شود به زندان تو تبديل مي شود نه به عبادتگاه تو. اگر بداني من بدن نيستم، بلكه بدن ميزبان من است، آنگاه بدن عبادتگاه تو مي شود. عبادتگاهي كه زيبا، جذاب و مقدس است. اگر اين موضوع را فراموش كني به اين انديشه مي افتي كه من بدن هستم، همانگونه كه ميليونها نفر اينگونه مي انديشند . نود و نه درصد مردم خود را جسم و بدن مي پندارند.

هرگاه به اين شناخت برسي كه هرچه در بدن رخ مي دهد هيچ ربطي به هويت تو ندارد، چنان آزاد و رها مي شوي كه احساس سبكباري و بي وزني به تو دست مي دهد كه اين احساس بي وزني اساسي ترين برآيند مراقبه است. مراقبه يعني هنر شاهد بودن. و روزيكه آگاه شوي، من نه بدن هستم نه ذهن، به خانه مي رسي. در مي يابي كه كيستي. هويت گرفتن از بدن با هويت گرفتن از مرگ،از پيري و بيماري مترادف است. وقتي ديگر از بدن هويت نگيري و آگاه شوي، كه من از بدن جدا هستم، من اگاهي ام. بي درنگ از بيماري، از پيري و از مرگ رها مي شوي. آنها در بدن  تو حادث مي شوند اما تو شاهدي بر آنهايي. تماشاگري بيش نيستي. آنها به تو كاري ندارند.

#مراقبه
#آگاهی
#سکوت

@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی:

(قسمت چهارم)
...ادامه
ترک گناه مهمترین عامل جهت ظهور عشق الهی در دل سالک است که این مهم نیاز به مراقبت ،ممارست و مداومت دارد.

بدون تردید برای مبارزه با نفس سرکش که امام سجاد(ع) از دست او به درگاه خدا شکایت می برد. پشتوانة محکمی از بصیرت و ایمان و برنامه ریزی لازم است. البته دوران جوانی بهترین دوران سازندگی است، چون در این دوران، جوان قدرت بسیاری در اختیار دارد، از طرف دیگر صفات و عادات زشت، رسوخ کامل نیافته و ترک آن ها آسان تر است. خودسازی و ترک گناه به نظر علمای اخلاق منوط به چهار برنامه است:

1ـ‌  #مشارطه، یعنی با خود شرط کنید که گناه نکنید و این پیمان را با خود ببندید.

2ـ  #مراقبه: در طول روز همواره مراقب اعمال خود باشید و با در نظر گرفتن خدا از گناه فاصله بگیرید. در این باره لازم است از آن چه می دانید شما را به گناه می کشاند، دوری ورزید، مثل دیدن فیلم یا نگاه به نامحرم. البته این امر در آغاز مشکل است، ولی به تدریج به آن خو می گیرید. از محیط آلوده و معاشرت با دوستان فاسد و گناهکار و صحنه های تحریک کننده دوری کنید.
3ـ  #محاسبه: در آخر شب کار روزانه خود را بررسی کنید و اگر اشتباهی کرده اید، نفس خود را مؤاخذه نمایید و تصمیم بر ترک گناه بگیرید.
4ـ  #معاتبه: پس از این که به گناه خود اقرار کردید، نفس خود را سرزنش کنید و حتی مجازات نمایید، مثلاً تصمیم بگیرید اگر فلان گناه را تکرار کردم، روزه بگیرم یا صدقه دهم.

علاوه بر آن چه گفته شد نکات زیر ضروری است:

أ‌) تصمیم جدی و قاطع بر گناه نکردن؛ تا انسان عزم راسخ بر ترک گناه نداشته باشد، چندان توفیقی در عدم ارتکاب گناه به دست نمی آورد.

ب‌) توجه کامل به این که خداوند در همه حالات آگاه و ناظر بر اعمال ما است و حتی بر خطورات قلبی ما (در دل می گذرد) احاطه دارد و از آن ها هم با خبر است. اگر انسان چنین یقینی داشته باشد، خجالت می کشد گناه کند و از دستورهای خالقش سرپیچی نماید. برای این که انسان به چنین توجهی موفق شود، همیشه به یاد خدا بودن بسیار سودمند است. این که گفته می شود انسان باید همیشه به یاد خدا باشد، بدین خاطر است که با یاد خدا انسان از مهلکات دور می شود و به عوامل سعادت نزدیک می گردد.

علی(ع) فرمود: «خدا را در همه جا یاد کنید، زیرا در همه جا با شما است».  حضرت در حدیث دیگر فرمود: «ذکر دو گونه است: یاد خدا به هنگام مصیبت و بهتر از آن یاد خدا در رویارویی با حرام است که این یاد خدا مانع از ارتکاب حرام می شود».
ادامه دارد...

#گناه

@sserfan
2024/09/30 09:22:31
Back to Top
HTML Embed Code: