صرف انرژی روحی در حال تکلم :
انسانها معمولا از لحظه ای که بیدار میشوند تا هنگامی که به خواب میروند ، در حال ارتباط با دیگران هستند . انسان بدون اینکه خودش بداند در هر ارتباطی بخشی از انرژی معنوی و توانمندی ها ی روحی اش را از دست می دهد. ، مگر اینکه ارتباط او با انسانی کمال یافته باشد که استثنائا در این ارتباط نیرو دریافت میکند .
افت نیروی روحانی در هر ارتباط بستگی به دو عامل دارد :شدت اخذ نیرو در یک طرف و شدت صرف نیرو در طرف دیگر . اگر فردی که با او ارتباط میگیرید ،خیلی منفی باشد و شما نیز با حرارت زیاد با او ارتباط گیرید و خیلی با وی در آمیزید ، بیشترین افت معنوی برای شما رخ خواهد داد .
...وقتی انسان در حال تکلم است بشدت توان روحی خود از دست میدهد و یکی از شدید ترین حالات، صرف انرژی روحی در حالت سخن گفتن است. انسان فکر میکند که حرف زدن هزینه ای ندارد و از کلامش بی حساب هزینه میکند و نمیداند همین کلام ،پر هزینه ترین است . ...
کتاب یار اشنا سخن اشنا ،
علیرضا موسوی
#مراقبه
#سکوت
#معاشرت
@sserfan
انسانها معمولا از لحظه ای که بیدار میشوند تا هنگامی که به خواب میروند ، در حال ارتباط با دیگران هستند . انسان بدون اینکه خودش بداند در هر ارتباطی بخشی از انرژی معنوی و توانمندی ها ی روحی اش را از دست می دهد. ، مگر اینکه ارتباط او با انسانی کمال یافته باشد که استثنائا در این ارتباط نیرو دریافت میکند .
افت نیروی روحانی در هر ارتباط بستگی به دو عامل دارد :شدت اخذ نیرو در یک طرف و شدت صرف نیرو در طرف دیگر . اگر فردی که با او ارتباط میگیرید ،خیلی منفی باشد و شما نیز با حرارت زیاد با او ارتباط گیرید و خیلی با وی در آمیزید ، بیشترین افت معنوی برای شما رخ خواهد داد .
...وقتی انسان در حال تکلم است بشدت توان روحی خود از دست میدهد و یکی از شدید ترین حالات، صرف انرژی روحی در حالت سخن گفتن است. انسان فکر میکند که حرف زدن هزینه ای ندارد و از کلامش بی حساب هزینه میکند و نمیداند همین کلام ،پر هزینه ترین است . ...
کتاب یار اشنا سخن اشنا ،
علیرضا موسوی
#مراقبه
#سکوت
#معاشرت
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل شانزدهم :خلوت و معاشرت
(قسمت یازدهم )
ادامه...
معاشرت و ارتباط سالک با دیگران :
سالك بايد از اينكه تمام اوقات مفيد خود را در جمع و با ديگران بگذراند، به گونهاى كه براى در خلوت به انس با حضرت دوست و تفكّر و ذكر و عبادات و مناجات پرداختن، فرصتى براى او باقى نماند، به شدّت پرهيز كند. گرچه انزواطلبى و قطع روابط خويشاوندى و دوستى و بريدن مراودات اجتماعى خطا و زيانبخش است، امّا محروم ساختن خويش از خلوتهاى معنوى نيز مردود و مضرّ است. بنابراين گرچه سالك بايد در حدّ لازم و معتدل در جمع حاضر شود، امّا مى باید اوقات معيّنى را نيز براى تنهايى و خلوت اختصاص دهد.
بسيارى از عادات و رسوم خلق، از جهل و دنياطلبى آنها برخاسته و با تعاليم و احكام الهى در تعارض آشكار است. سالك بايد از تسليم و تبعيّت محض در برابر عادات و رسوم خلق پرهيز كند و با اراده ى مستقل و استوار، آنچه را با موازين عقل و شرع سازگار نيست ترك نمايد و به اينكه ديگران در مورد او چه خواهند گفت و چه قضاوتى خواهند كرد بهايى ندهد. زيرا عادات و رسوم خلق، خود دين على حدّهاى است كه تبعيّت مطلق از آن با پيروى دين خدا قابل جمع نيست. البتّه سالك پس از اينكه توانست خود را از انقياد آداب و رسوم جاهلانه ى خلق رها كند، براى اينكه زندگى بر بستگان و اطرافيانش تلخ نشود و به قصد مدارا با آنان كه هنوز به چنين معرفت و حرّيّتى نايل نشدهاند، در مواردى كه با اوامر الهى تضاد ندارد، مى تواند بدون رغبت قلبى، تا حدودى در عادات و رسوم رايج، با آنان همراهى كند. اميرالمؤمنين(علیه السّلام) در نامهاى به فرزند خويش، امام مجتبى (علیه السّلام) مى نويسند: يا بُنَىَّ كُن فِى النّاسِ وَ لا تَكُن مَعَهُم: فرزندم! در جمع مردم باش، امّا همراه آنان نباش. يعنى در اشتباهات و انحرافاتشان با آنها همراه نباش.
منبع : شراب طهور
ادامه دارد...
#خلوت
#معاشرت
@sserfan
عامل شانزدهم :خلوت و معاشرت
(قسمت یازدهم )
ادامه...
معاشرت و ارتباط سالک با دیگران :
سالك بايد از اينكه تمام اوقات مفيد خود را در جمع و با ديگران بگذراند، به گونهاى كه براى در خلوت به انس با حضرت دوست و تفكّر و ذكر و عبادات و مناجات پرداختن، فرصتى براى او باقى نماند، به شدّت پرهيز كند. گرچه انزواطلبى و قطع روابط خويشاوندى و دوستى و بريدن مراودات اجتماعى خطا و زيانبخش است، امّا محروم ساختن خويش از خلوتهاى معنوى نيز مردود و مضرّ است. بنابراين گرچه سالك بايد در حدّ لازم و معتدل در جمع حاضر شود، امّا مى باید اوقات معيّنى را نيز براى تنهايى و خلوت اختصاص دهد.
بسيارى از عادات و رسوم خلق، از جهل و دنياطلبى آنها برخاسته و با تعاليم و احكام الهى در تعارض آشكار است. سالك بايد از تسليم و تبعيّت محض در برابر عادات و رسوم خلق پرهيز كند و با اراده ى مستقل و استوار، آنچه را با موازين عقل و شرع سازگار نيست ترك نمايد و به اينكه ديگران در مورد او چه خواهند گفت و چه قضاوتى خواهند كرد بهايى ندهد. زيرا عادات و رسوم خلق، خود دين على حدّهاى است كه تبعيّت مطلق از آن با پيروى دين خدا قابل جمع نيست. البتّه سالك پس از اينكه توانست خود را از انقياد آداب و رسوم جاهلانه ى خلق رها كند، براى اينكه زندگى بر بستگان و اطرافيانش تلخ نشود و به قصد مدارا با آنان كه هنوز به چنين معرفت و حرّيّتى نايل نشدهاند، در مواردى كه با اوامر الهى تضاد ندارد، مى تواند بدون رغبت قلبى، تا حدودى در عادات و رسوم رايج، با آنان همراهى كند. اميرالمؤمنين(علیه السّلام) در نامهاى به فرزند خويش، امام مجتبى (علیه السّلام) مى نويسند: يا بُنَىَّ كُن فِى النّاسِ وَ لا تَكُن مَعَهُم: فرزندم! در جمع مردم باش، امّا همراه آنان نباش. يعنى در اشتباهات و انحرافاتشان با آنها همراه نباش.
منبع : شراب طهور
ادامه دارد...
#خلوت
#معاشرت
@sserfan
حدود معاشرت سالک با دیگران :
سالک باید ارتباطش را با افراد (غیر سالک) به حداقل مراوده و معاشرت برساند، با هر کسى صحبت نکند، نفوسى که گناه کار هستند در ارتباط با انسان اثر مىگذارند، هر کدام یک اثرى مىگذارند خواهى نخواهى. رفتن هر جا و دیدن هر کس این براى انسان صحیح نیست. از طرفی بیشتر کردن مجالست با دوستانی که ارتباط با آن دوستان انسان را از مادّه و مادّیات بیرون بیاورد خوب است رفت و آمد با سالکان الی الله و اخِلّاء روحانى و برادران ایمانى خیلى مؤکَّد است و تأثیر بسزایى در انبساط و رفع قبض دارد.
علامه طهرانی رحمة الله علیه
منبع: goharemaerefat.ir
#معاشرت
@sserfan
سالک باید ارتباطش را با افراد (غیر سالک) به حداقل مراوده و معاشرت برساند، با هر کسى صحبت نکند، نفوسى که گناه کار هستند در ارتباط با انسان اثر مىگذارند، هر کدام یک اثرى مىگذارند خواهى نخواهى. رفتن هر جا و دیدن هر کس این براى انسان صحیح نیست. از طرفی بیشتر کردن مجالست با دوستانی که ارتباط با آن دوستان انسان را از مادّه و مادّیات بیرون بیاورد خوب است رفت و آمد با سالکان الی الله و اخِلّاء روحانى و برادران ایمانى خیلى مؤکَّد است و تأثیر بسزایى در انبساط و رفع قبض دارد.
علامه طهرانی رحمة الله علیه
منبع: goharemaerefat.ir
#معاشرت
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل شانزدهم :خلوت و معاشرت
(قسمت دوازدهم )
ادامه...
حواریون عیساىِ پیامبر علیه السلام به او گفتند: ما با چه کسى همنشینى کنیم؟ حضرت عیسى علیه السلام فرمود: کسى که دیدار او شما را به یاد خدا بیندازد و وقتى به سخن مىآید، حرف او موجب فزونى دانش شما بشود، چیزى به شما یاد بدهد ... رفتار و کردار او شما را در کار آخرت ترغیب و تحریص کند.
به نیم بوسه دعایی بخر ز اهل دلی
که کید دشمنت از جان و جسم دارد باز
در روایتی از وجود نازنین امام حسن عسکری علیه السلام است که می فرمایند:
مَن أَنِسَ بِاللهِ إستَوحشَ عَنِ النَّاسِ
وقتی سالک الی الله با خدای خود انس پیدا می کند از سایر مردم و نشست و برخاست با آنان وحشت می کند و فراری است.
یک نفس با دوست بودن همنفس آرزوی عاشقان این است و بس
و اما محدوده و مقدار معاشرت با مردم را باید بر اساس سلامت و صحت نفس برنامه ریزی کرد نمی شود بر اساس اهواء دنیایی و نفسانی و احساسات گوهر نفس را در اختیار دیگران قرار داد
علامه طهرانی می فرماید : انسان نباید گوشت قربانی باشد که هر کس تکه ای از آن را ببرد و برای صاحبش چیزی نماند یا مانند دیس حلوا که هر کس لقمه الی از آن بر می دارد یعنی نباید خودش را کاملا در اختیار مردم و دیگران بگذارد به گونه ای که به خلوت هایش و به خانواده اش نرسد.
پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
البته باید با آنها که دارای ایمان و صفای دل هستند معاشرت کرد اگرچه سالک نباشند و چه بسا این معاشرت موجب میل و ورود آنان به راه خدا شود.
در روز قیامت مقام کسانی که مردم را با توحید حقیقی و خدای واقعی نه خیالی و توهمی آشتی داده اند از همه بالاتر است بطوریکه حتی شهدا به مقامشان غبطه می خورند.
مگر اطرف پیامبر و اهل بیت علیهم السلام را مومنین واقعی و سالکان راه خدا گرفته بود ؟خیر، بلکه عمدتا همین مردم عامی و مسلمانان ظاهری بودند اما می بینیم که آداب و روش ائمه سلام الله علیهم در مماشات و همراهی با آنان است.
بقول یکی از بزرگان می فرمود: ما با همه مردم رفیقیم اما تا در جهنم، و با آنها وارد جهنم نمی شویم.
البته این برای کسی که نسبت به نفس و امور خود کنترل دارد مثل پیامبر صلی الله علیه و آله که نقل شده با آنکه بسیار با حیا بود و افراد که به منزل و دیدن او می آمدند تا آنها بلند نمی شدند پیامبر نمی توانست بلند شود اما همین که وقت نماز می شد طوری بود که انگار دیگر پیامبر اینها را نمی شناخت.
نتیجه کلام :
دل به بازار من آورده و بفروخته ای
دل بفروخته مفروش به بازار دگر
منظور از مماشات و معاشرت با عامه مردم و حتی بعضی از نزدیکانی که بر اساس آنچه که گفته شد این نیست که نفس و فکر و وجود خود را در اختیار آنان قرار دهیم بلکه باید در یک صورت ظاهری با آنان معاشرت کرد و ابدا به آنان اجازه ورود به قلب را نداد.
لذا مومنین و اولیای الهی همیشه غریبند چون کسی آنها را ادراک نمی کند و مرتب هم حتی از طرف نزدیکان متلک و زخم زبان می شنوند. مخصوصا این مساله در آخرالزمان شدیدتر است.
علامه طهرانی می فرمودند: مرحوم حداد حتی در منزل و خانه اش هم غریب بود
هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان
دل به خوبان ندهد وز پی ایشان نرود
آری عده مومنین حقیقی بسیار قلیل و کم است
وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ (سبأ : 3)
و (هر چند) از بندگان من عدّه قلیلى شکر گزارند.
منبع :
رساله سیر و سلوک شیخ علیرضا رضایی تهرانی
#خلوت
#معاشرت
@sserfan
عامل شانزدهم :خلوت و معاشرت
(قسمت دوازدهم )
ادامه...
حواریون عیساىِ پیامبر علیه السلام به او گفتند: ما با چه کسى همنشینى کنیم؟ حضرت عیسى علیه السلام فرمود: کسى که دیدار او شما را به یاد خدا بیندازد و وقتى به سخن مىآید، حرف او موجب فزونى دانش شما بشود، چیزى به شما یاد بدهد ... رفتار و کردار او شما را در کار آخرت ترغیب و تحریص کند.
به نیم بوسه دعایی بخر ز اهل دلی
که کید دشمنت از جان و جسم دارد باز
در روایتی از وجود نازنین امام حسن عسکری علیه السلام است که می فرمایند:
مَن أَنِسَ بِاللهِ إستَوحشَ عَنِ النَّاسِ
وقتی سالک الی الله با خدای خود انس پیدا می کند از سایر مردم و نشست و برخاست با آنان وحشت می کند و فراری است.
یک نفس با دوست بودن همنفس آرزوی عاشقان این است و بس
و اما محدوده و مقدار معاشرت با مردم را باید بر اساس سلامت و صحت نفس برنامه ریزی کرد نمی شود بر اساس اهواء دنیایی و نفسانی و احساسات گوهر نفس را در اختیار دیگران قرار داد
علامه طهرانی می فرماید : انسان نباید گوشت قربانی باشد که هر کس تکه ای از آن را ببرد و برای صاحبش چیزی نماند یا مانند دیس حلوا که هر کس لقمه الی از آن بر می دارد یعنی نباید خودش را کاملا در اختیار مردم و دیگران بگذارد به گونه ای که به خلوت هایش و به خانواده اش نرسد.
پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
البته باید با آنها که دارای ایمان و صفای دل هستند معاشرت کرد اگرچه سالک نباشند و چه بسا این معاشرت موجب میل و ورود آنان به راه خدا شود.
در روز قیامت مقام کسانی که مردم را با توحید حقیقی و خدای واقعی نه خیالی و توهمی آشتی داده اند از همه بالاتر است بطوریکه حتی شهدا به مقامشان غبطه می خورند.
مگر اطرف پیامبر و اهل بیت علیهم السلام را مومنین واقعی و سالکان راه خدا گرفته بود ؟خیر، بلکه عمدتا همین مردم عامی و مسلمانان ظاهری بودند اما می بینیم که آداب و روش ائمه سلام الله علیهم در مماشات و همراهی با آنان است.
بقول یکی از بزرگان می فرمود: ما با همه مردم رفیقیم اما تا در جهنم، و با آنها وارد جهنم نمی شویم.
البته این برای کسی که نسبت به نفس و امور خود کنترل دارد مثل پیامبر صلی الله علیه و آله که نقل شده با آنکه بسیار با حیا بود و افراد که به منزل و دیدن او می آمدند تا آنها بلند نمی شدند پیامبر نمی توانست بلند شود اما همین که وقت نماز می شد طوری بود که انگار دیگر پیامبر اینها را نمی شناخت.
نتیجه کلام :
دل به بازار من آورده و بفروخته ای
دل بفروخته مفروش به بازار دگر
منظور از مماشات و معاشرت با عامه مردم و حتی بعضی از نزدیکانی که بر اساس آنچه که گفته شد این نیست که نفس و فکر و وجود خود را در اختیار آنان قرار دهیم بلکه باید در یک صورت ظاهری با آنان معاشرت کرد و ابدا به آنان اجازه ورود به قلب را نداد.
لذا مومنین و اولیای الهی همیشه غریبند چون کسی آنها را ادراک نمی کند و مرتب هم حتی از طرف نزدیکان متلک و زخم زبان می شنوند. مخصوصا این مساله در آخرالزمان شدیدتر است.
علامه طهرانی می فرمودند: مرحوم حداد حتی در منزل و خانه اش هم غریب بود
هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان
دل به خوبان ندهد وز پی ایشان نرود
آری عده مومنین حقیقی بسیار قلیل و کم است
وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ (سبأ : 3)
و (هر چند) از بندگان من عدّه قلیلى شکر گزارند.
منبع :
رساله سیر و سلوک شیخ علیرضا رضایی تهرانی
#خلوت
#معاشرت
@sserfan
معاشرت اهل سلوک :
شما اهل سير و سلوك و مراقبه هستيد ، همواره سنجش و ارزيابي را با خود داشته باشيد كه به خانه فلاني رفتن و معاشرت با فلاني چه فايده اي براي من دارد . دائماً سعي كنيد كه اين سنجش و ارزيابي را رها نكنيد و هميشه در اين فكر باشيد كه به مقدار كم و ضروري با مردم معاشرت داشته باشيد . همانطور كه مي گويند اگر انسان مضطر شد كه فعل حرامي را انجام دهد بايد به اندازه اضطرار باشد نه بيش از اضطرار . معاشرت با اهل دنيا را هم مثل اكل ميته و خوردن چيز حرام بدانيد كه به اندازه ضرورت از آن برداشت كنيد . اين تفكر را بايد در فكرتان بخوابانيد كه چيزي براي شما پيش نيايد كه با شريعت ، طريقت يا حقيقت جنگ داشته باشد .
رساله سیر و سلوک _سید هاشم حداد
@sserfan
شما اهل سير و سلوك و مراقبه هستيد ، همواره سنجش و ارزيابي را با خود داشته باشيد كه به خانه فلاني رفتن و معاشرت با فلاني چه فايده اي براي من دارد . دائماً سعي كنيد كه اين سنجش و ارزيابي را رها نكنيد و هميشه در اين فكر باشيد كه به مقدار كم و ضروري با مردم معاشرت داشته باشيد . همانطور كه مي گويند اگر انسان مضطر شد كه فعل حرامي را انجام دهد بايد به اندازه اضطرار باشد نه بيش از اضطرار . معاشرت با اهل دنيا را هم مثل اكل ميته و خوردن چيز حرام بدانيد كه به اندازه ضرورت از آن برداشت كنيد . اين تفكر را بايد در فكرتان بخوابانيد كه چيزي براي شما پيش نيايد كه با شريعت ، طريقت يا حقيقت جنگ داشته باشد .
رساله سیر و سلوک _سید هاشم حداد
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل شانزدهم :خلوت و معاشرت
(قسمت سیزدهم)
ادامه...
معاشرت اهل سلوک با برادر خواهر و فامیل :
سوال :
به نام خدا
سلام علیکم
اگر معاشرت و رفت وآمد با نزدیکانی مثل خواهر و برادر، صله ای نداشته باشد حتی ممکن است باعث قطع رحم هم بشود آیا مجازیم از آن صرف نظر کرده و یا به حداقل کاهشش دهیم؟ در حالتی دیگر اگر یکی از نزدیکان به خاطر مسئله ای با ما قطع رابطه کند و با توجه به اینکه میدانیم در ارتباط با ایشان هم هیچ صله ای رخ نمیدهد میتوانیم ما هم از ارتباط مجدد صرف نظر کنیم؟ و اینکه سالک باید از معاشرت های بیهوده رویگردان باشد تا چه حد است؟چون اکثر معاشرتها و مصاحبت های مردم این روزگار لغو و بیهوده است؟ باید با همه قطع ارتباط کرد؟؟ با تشکر
پاسخ از حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی :
مراد از صله رحم، صله و قرب به خداست و صله رحم با کسانی که خدای متعال امر به آن کرده در طول صله و وصل با خداست که باید موجب تقرب و نورانیت گردد بنابراین آنجایی که صله رحم سالک را از خدا و مقام رضای او دور می کند، نباید به آن عمل شود.
وجود امیر مومنان علیه السلام در روایتی گویا بیان می فرمایند:رُبَّ مُوَاصِلَةٍ خَیرٌ مِنهَا القَطِیعَةُ. (غرر الحکم – 10017)
(چه بسا صله رحم و خویشاوندی و ارتباط هایی که اگر قطع شوند بهتر است.)
اما در مورد والدین و بعد از آن نسبت به برادر و خواهر مساله قدری متفاوت است.
نسبت به والدین، حتی خدایی ناکرده اگر مشرک هم باشند تا وقتی که انسان را امر به حرام نکنند نمی توان قطع کرد اما نسبت به برادر و خواهر به همین مقدار که موجب دوری از خدا نشوند و در مجالسی که با آنان نشست و برخاست می کنیم انسان مرتکب گناه و حرام نشود، کافی است و لازم نیست که حتما صله با آنان موجب قرب به خدا و انجام عملی باشد که مورد رضای اوست؛ بلکه همینقدر که معصیتی صورت نگیرد، ما را مجاز به صله می کند و به عبارت دیگر لازم نیست نفعی نصیب گردد اما همین برادر و خواهر اگر به گونه ای هستند که نفسشان بر اثر گناه و معصیت، چنان ظلمت و کدورت شدیدی گرفته که انسان در مجالست و مصاحبت با آنان می بیند که سقوط می کند و داشته هایش را از دست می دهد، باید صله رحم را به صورت های دیگری انجام دهد
امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند: نفوس بشر دزد است و در مجالست با شما می دزدد و شما هم خبر نمی شوید
عارفی می فرمود : در بیان راهکار صله رحم با اینگونه افراد می فرمودند: در صله رحم باید نسبت به بعضی به منزلشان رفت و بعضی را مثلا در حد تلفن و بعضی را با نامه و حتی بعضی را فقط باید توسط دیگران برایشان پیغام فرستاد که به فلانی سلام برسانید و همین کفایت می کند.
به عبارت دیگر در صله رحم اول باید به دنبال قرب و صله به خدا و اولیای خدا و کسب نور و معرفت و ادب و همت بود
و در مرتبه بعد فقط باید به اندازه رفع تکلیف اکتفا کرد و به بیشتر از آن دیگر نیازی نیست و حتی مورد نهی هم هست که مواردش در سیره اهل بیت سلام الله علیهم زیاد است.
و تمام این معانی حقایقی است که آیات قرآن و کلمات اهل بیت عصمت و طهارت بر آن صراحت دارد.
#خلوت
#معاشرت
@sserfan
عامل شانزدهم :خلوت و معاشرت
(قسمت سیزدهم)
ادامه...
معاشرت اهل سلوک با برادر خواهر و فامیل :
سوال :
به نام خدا
سلام علیکم
اگر معاشرت و رفت وآمد با نزدیکانی مثل خواهر و برادر، صله ای نداشته باشد حتی ممکن است باعث قطع رحم هم بشود آیا مجازیم از آن صرف نظر کرده و یا به حداقل کاهشش دهیم؟ در حالتی دیگر اگر یکی از نزدیکان به خاطر مسئله ای با ما قطع رابطه کند و با توجه به اینکه میدانیم در ارتباط با ایشان هم هیچ صله ای رخ نمیدهد میتوانیم ما هم از ارتباط مجدد صرف نظر کنیم؟ و اینکه سالک باید از معاشرت های بیهوده رویگردان باشد تا چه حد است؟چون اکثر معاشرتها و مصاحبت های مردم این روزگار لغو و بیهوده است؟ باید با همه قطع ارتباط کرد؟؟ با تشکر
پاسخ از حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی :
مراد از صله رحم، صله و قرب به خداست و صله رحم با کسانی که خدای متعال امر به آن کرده در طول صله و وصل با خداست که باید موجب تقرب و نورانیت گردد بنابراین آنجایی که صله رحم سالک را از خدا و مقام رضای او دور می کند، نباید به آن عمل شود.
وجود امیر مومنان علیه السلام در روایتی گویا بیان می فرمایند:رُبَّ مُوَاصِلَةٍ خَیرٌ مِنهَا القَطِیعَةُ. (غرر الحکم – 10017)
(چه بسا صله رحم و خویشاوندی و ارتباط هایی که اگر قطع شوند بهتر است.)
اما در مورد والدین و بعد از آن نسبت به برادر و خواهر مساله قدری متفاوت است.
نسبت به والدین، حتی خدایی ناکرده اگر مشرک هم باشند تا وقتی که انسان را امر به حرام نکنند نمی توان قطع کرد اما نسبت به برادر و خواهر به همین مقدار که موجب دوری از خدا نشوند و در مجالسی که با آنان نشست و برخاست می کنیم انسان مرتکب گناه و حرام نشود، کافی است و لازم نیست که حتما صله با آنان موجب قرب به خدا و انجام عملی باشد که مورد رضای اوست؛ بلکه همینقدر که معصیتی صورت نگیرد، ما را مجاز به صله می کند و به عبارت دیگر لازم نیست نفعی نصیب گردد اما همین برادر و خواهر اگر به گونه ای هستند که نفسشان بر اثر گناه و معصیت، چنان ظلمت و کدورت شدیدی گرفته که انسان در مجالست و مصاحبت با آنان می بیند که سقوط می کند و داشته هایش را از دست می دهد، باید صله رحم را به صورت های دیگری انجام دهد
امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند: نفوس بشر دزد است و در مجالست با شما می دزدد و شما هم خبر نمی شوید
عارفی می فرمود : در بیان راهکار صله رحم با اینگونه افراد می فرمودند: در صله رحم باید نسبت به بعضی به منزلشان رفت و بعضی را مثلا در حد تلفن و بعضی را با نامه و حتی بعضی را فقط باید توسط دیگران برایشان پیغام فرستاد که به فلانی سلام برسانید و همین کفایت می کند.
به عبارت دیگر در صله رحم اول باید به دنبال قرب و صله به خدا و اولیای خدا و کسب نور و معرفت و ادب و همت بود
و در مرتبه بعد فقط باید به اندازه رفع تکلیف اکتفا کرد و به بیشتر از آن دیگر نیازی نیست و حتی مورد نهی هم هست که مواردش در سیره اهل بیت سلام الله علیهم زیاد است.
و تمام این معانی حقایقی است که آیات قرآن و کلمات اهل بیت عصمت و طهارت بر آن صراحت دارد.
#خلوت
#معاشرت
@sserfan
ترك عادات و رسوم و تعارفات در معاشرت :
دور انداختن امور اعتباریه كه سالك را از طى طریق منع مى كند. و منظور آنست كه سالك به طور اعتدال در بین مردم زندگى نماید. چه ، دسته اى از مردم پیوسته غرق در مراسم اجتماعیه بوده و فكر و ذكر آنها دوستیابى بوده و براى حفظ شخصیت خود از هر گونه آداب و رفت و آمدهاى مضر یا بى فایده دریغ نمى كنند و صرفا بر اساس عادت و حفظ آبروى ظاهرى اعتبارى ، خود را به تكلف مى اندازند و چه بسا به ناراحتى هاى سخت دچار مى شوند و براى حفظ حاشیه از متن زندگى به عقب مى روند و تحسین و تقبیح عامه مردم را كه توده عوام هستند، میزان و معیار قرار داده ، حیات و عمر خود را بر این معیار در معرض تلف قرار مى دهند و كشتى وجودشان دستخوش امواج متلاطم رسوم و عادت اجتماعیه شده ، هر جا امواج آداب و اخلاقیات عمومى حركت كن ، به دنبال آن روان مى گردند. این دسته از مردم در برابر اجتماع اراده اى از خود نداشته ، تبع (::پیرو) محض مى باشند. در مقابل این دسته سلسله اى از مردم هستند كه از جماعت كنار مى روند و هرگونه عادت و ادب اجتماعى را ترك كرده ، خویشتن را عارى از مزایاى اجتماع نموده اند. با مردم مراوده و معاشرت ندارند و در كنج خلوت آرمیده اند، به طورى كه انگشت نماى مردم شده و به عنوان گوشه نشینى اشتهار یافته اند.
سالك براى آنكه بتواند به مقصد نائل گردد، باید مشى معتدلى بین رویه این دو گروه اختیار نماید و از افراط و تفریط بپرهیزد و در صراط مستقیم حركت كند. و این معنى حاصل نمى شود مگر آنكه معاشرت و مراوده را با مردم تا آن مقدار كه ضرورى اجتماعى است رعایت كند.
#معاشرت
رساله لباب الباب طهرانی
@sserfan
دور انداختن امور اعتباریه كه سالك را از طى طریق منع مى كند. و منظور آنست كه سالك به طور اعتدال در بین مردم زندگى نماید. چه ، دسته اى از مردم پیوسته غرق در مراسم اجتماعیه بوده و فكر و ذكر آنها دوستیابى بوده و براى حفظ شخصیت خود از هر گونه آداب و رفت و آمدهاى مضر یا بى فایده دریغ نمى كنند و صرفا بر اساس عادت و حفظ آبروى ظاهرى اعتبارى ، خود را به تكلف مى اندازند و چه بسا به ناراحتى هاى سخت دچار مى شوند و براى حفظ حاشیه از متن زندگى به عقب مى روند و تحسین و تقبیح عامه مردم را كه توده عوام هستند، میزان و معیار قرار داده ، حیات و عمر خود را بر این معیار در معرض تلف قرار مى دهند و كشتى وجودشان دستخوش امواج متلاطم رسوم و عادت اجتماعیه شده ، هر جا امواج آداب و اخلاقیات عمومى حركت كن ، به دنبال آن روان مى گردند. این دسته از مردم در برابر اجتماع اراده اى از خود نداشته ، تبع (::پیرو) محض مى باشند. در مقابل این دسته سلسله اى از مردم هستند كه از جماعت كنار مى روند و هرگونه عادت و ادب اجتماعى را ترك كرده ، خویشتن را عارى از مزایاى اجتماع نموده اند. با مردم مراوده و معاشرت ندارند و در كنج خلوت آرمیده اند، به طورى كه انگشت نماى مردم شده و به عنوان گوشه نشینى اشتهار یافته اند.
سالك براى آنكه بتواند به مقصد نائل گردد، باید مشى معتدلى بین رویه این دو گروه اختیار نماید و از افراط و تفریط بپرهیزد و در صراط مستقیم حركت كند. و این معنى حاصل نمى شود مگر آنكه معاشرت و مراوده را با مردم تا آن مقدار كه ضرورى اجتماعى است رعایت كند.
#معاشرت
رساله لباب الباب طهرانی
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل هفدهم :تزکیه
(قسمت اول )
در قسمت های قبلی به عواملی که منجر به بروز و تجلی عشق خدا در دل بنده میشود اشاره گردید ، در ادامه به موضوع مهم تزکیه نفس پرداخته خواهد شد و ماهیت تزکیه نفس ،انواع نفس و مراحل هفتگانه تزکیه نفس و راههای عملی تزکیه نفس و سایر مباحث مربوط شرح داده خواهد شد.
تزکیه به معنی نمو و رشد دادن است، سپس این واژه به معنی تطهیر و پاک کردن آمده است. قرآن مجید پس از یازده سوگند میفرماید: «سوگند به همه اینها که هرکس نفس خود را تزکیه کند، رستگار است و هرکس نفس خود را آلوده ساخت، [از لطف خدا] محروم گشت».
قرآن مجید هدف پیامبران را تزکیه و پرورش نفوس ذکر کرده است. این موضوع به صورت عناوین دیگر مانند تهذیب نفس یا خود سازی در کلمات بزرگان به چشم میخورد.
میتوان تزکیه را پالایش نفس از رذایل اخلاقی و آراستگی به فضائل اخلاقی دانست. عالمان علم اخلاق میگویند: براى خودسازى ابتدا باید رذائل اخلاقى و اخلاق بد را از خود دور کرد، سپسدرخت پاکى نشاند. بدیهى است با وجود صفاتى مانند حسد وکبر و خودپسندی و خودخواهى و شهوترانی، دسترسى به صفات پسندیده و انجام اعمال خیر بسیار مشکل خواهد بود.
مرحوم نراقى میگوید: «زنهار اى جان برادر! تا حدیث بیمارى روح را سهل نگیرى و معالجه آن را بازیچه نشمارى و مفاسد اخلاق را اندک ندانی... مسامحه در معالجه آنها آدمی را به هلاکت دائم و شقاوت ابدی میرساند و صحت روح و اتصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگانى ابدى و حیات حقیقى میشود و بعد از آنکه ساحت نفس از اخلاق ناپسند پاک و آراسته گردد، مستعد قبول فیضهاى الهى میگردد ». (معرج السعاده )
در روایات آمده: «ملائکه داخل خانهاى که در آن سگ باشدنمیشوند». پس هر گاه خانه مملوّ از صفات رذیله که سگان درنده هستند باشد، چگونه ملائکه در آن داخلشوند؟!
ادامه دارد...
#تزکیه
@sserfan
عامل هفدهم :تزکیه
(قسمت اول )
در قسمت های قبلی به عواملی که منجر به بروز و تجلی عشق خدا در دل بنده میشود اشاره گردید ، در ادامه به موضوع مهم تزکیه نفس پرداخته خواهد شد و ماهیت تزکیه نفس ،انواع نفس و مراحل هفتگانه تزکیه نفس و راههای عملی تزکیه نفس و سایر مباحث مربوط شرح داده خواهد شد.
تزکیه به معنی نمو و رشد دادن است، سپس این واژه به معنی تطهیر و پاک کردن آمده است. قرآن مجید پس از یازده سوگند میفرماید: «سوگند به همه اینها که هرکس نفس خود را تزکیه کند، رستگار است و هرکس نفس خود را آلوده ساخت، [از لطف خدا] محروم گشت».
قرآن مجید هدف پیامبران را تزکیه و پرورش نفوس ذکر کرده است. این موضوع به صورت عناوین دیگر مانند تهذیب نفس یا خود سازی در کلمات بزرگان به چشم میخورد.
میتوان تزکیه را پالایش نفس از رذایل اخلاقی و آراستگی به فضائل اخلاقی دانست. عالمان علم اخلاق میگویند: براى خودسازى ابتدا باید رذائل اخلاقى و اخلاق بد را از خود دور کرد، سپسدرخت پاکى نشاند. بدیهى است با وجود صفاتى مانند حسد وکبر و خودپسندی و خودخواهى و شهوترانی، دسترسى به صفات پسندیده و انجام اعمال خیر بسیار مشکل خواهد بود.
مرحوم نراقى میگوید: «زنهار اى جان برادر! تا حدیث بیمارى روح را سهل نگیرى و معالجه آن را بازیچه نشمارى و مفاسد اخلاق را اندک ندانی... مسامحه در معالجه آنها آدمی را به هلاکت دائم و شقاوت ابدی میرساند و صحت روح و اتصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگانى ابدى و حیات حقیقى میشود و بعد از آنکه ساحت نفس از اخلاق ناپسند پاک و آراسته گردد، مستعد قبول فیضهاى الهى میگردد ». (معرج السعاده )
در روایات آمده: «ملائکه داخل خانهاى که در آن سگ باشدنمیشوند». پس هر گاه خانه مملوّ از صفات رذیله که سگان درنده هستند باشد، چگونه ملائکه در آن داخلشوند؟!
ادامه دارد...
#تزکیه
@sserfan
نخستين مراحل تهذيب و تزكيه نفس :
براى طهارت باطن ، نخست بايد دوام طهارت ظاهرى را حفظ كرد و طهارت بدن را مراعات نمود.
اعضا و جوارح ظاهرى بايد كنترل شود.
زبان آفت بدى است ، انسان بايد سعى كند چانه اش را با عقل بگرداند!
همان طور كه دهان ، گاه مجراى غذاى آلوده به معده است ، همين دهان و زبان ، مجراى غذاى آلوده به جان نيز هست.
بايد اين نهال وجود را كه رو به رشد و كمال است مواظبت كرد ، از همنشين بد پرهيز نمود.
اين دقت هاى ظاهرى ، كم كم باطن را هم طاهر مى كند، مى بيند كه در دار هستى ، هيچ چيز غلط نمى كند ، حتّى حيوانات هم در كار و وظيفه خود خيانت نمى كنند ، اينها درس است براى ما!
از آن طرف هم داريم كه :
من جاهَدَ فِينا لَنَهدينّهُم سُبُلَنا.
بايد در اين امور دقّت كرد تا كم كم طهارت باطن هم پيدا شود.
در محضر استاد ص 34
#تزکیه_نفس
@sserfan
براى طهارت باطن ، نخست بايد دوام طهارت ظاهرى را حفظ كرد و طهارت بدن را مراعات نمود.
اعضا و جوارح ظاهرى بايد كنترل شود.
زبان آفت بدى است ، انسان بايد سعى كند چانه اش را با عقل بگرداند!
همان طور كه دهان ، گاه مجراى غذاى آلوده به معده است ، همين دهان و زبان ، مجراى غذاى آلوده به جان نيز هست.
بايد اين نهال وجود را كه رو به رشد و كمال است مواظبت كرد ، از همنشين بد پرهيز نمود.
اين دقت هاى ظاهرى ، كم كم باطن را هم طاهر مى كند، مى بيند كه در دار هستى ، هيچ چيز غلط نمى كند ، حتّى حيوانات هم در كار و وظيفه خود خيانت نمى كنند ، اينها درس است براى ما!
از آن طرف هم داريم كه :
من جاهَدَ فِينا لَنَهدينّهُم سُبُلَنا.
بايد در اين امور دقّت كرد تا كم كم طهارت باطن هم پيدا شود.
در محضر استاد ص 34
#تزکیه_نفس
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل هفدهم :تزکیه
(قسمت دوم )
ادامه...
مفاهیم کلی تزکیه:
تزکیه در عرفان عبارت است از زدودن نفس و تخلیه آن از عقاید باطل و اوصاف مذموم، میراندنِ هوای نفس، تربیت کردن و به صلاح آوردن نفس و از مرحله اماره به مطمئنه رسانیدن آن ،هم چنین تزکیه از نظر برخی
به معنای ترک دنیا نیز آمده است ،و
تزکیه را به جهت پاک کردن دل از رذایل، «تصقیل» (به معنی صیقل زدن ) نیز میگویند.
در منابع عرفانی به تزکیه بهطور مستقل کمتر پرداخته شده و بیشتر آن را ذیل، سیر و سلوک و ریاضت نفس مطرح کردهاند.
و در آثار اخلاقی نیز، ذیل بحث تهذیب نفس، به تزکیه پرداخته شده است .
اقسام تزکیه :
بطور کلی در عرفان تزکیه به دو مرحله تقسیم می شود :
اول : تزکیهای که در آغاز سلوک صورت میگیرد و آن پیروی بنده از احکام شرع است. این مرتبه پیش از معرفت نسبت به حقایق قرآن و رسیدن به حکمت است و آیه ۱۵۱سوره بقره به آن اشاره دارد.
دوم :طهارت دل از هر گونه آلایش:
طهارت دل از هر گونه آلایش به عنایت و فضل الاهی امکان پذیر خواهد بود. این نوع تزکیه کمال ایمان و غایت معرفت و نتیجه تعلم کتاب و رسیدن به حکمتاست. آیه ۱۲۹ سوره بقره که در آن حضرت ابراهیم ازخداوند تزکیه خواست، به این نوع تزکیه اشاره دارد، زیرا کلمه تزکیه بعد از تعلیم کتاب و حکمت آمده است. چنین تزکیهای همان «زکات قلب» است، یعنی عارف از مشاهده غیرحق مبرّا و از ظلمت تعلقات پاک میشود. زکات قلب نیز پس از پرداخت زکات اعضا یا «زکات حسنه» (استفاده از اعضا در هر آنچه برای آن خلق شده) است.
اهمیت تزکیه :
در باره اهمیت تزکیه گفته شده است که هیچ سالکی و حتی هیچیک از اولیا و مشایخ از آن بی نیاز نیستند. یکی از ویژگیهای مهم صوفی آن است که دائم به تزکیه نفس و تصفیه دل و تجلیه روح مشغول باشد، زیرا اشراق انوار الاهی از طریق تطهیر قلب و تزکیه امکان پذیر است. سالک با پاک شدن از صفات مذموم از شرشیطان و مکاید او در امان میماند و میان دل و نفس و روح سالک آشتی و مصالحه برقرار میشود؛ هر گاه نفس به حظّی دست یابد، در دل نیز انشراح حاصل میشود و بنابراین، نفسِ مزکّی در طی مراحل سیروسلوک، روح را به «مَعارج اَعْلی عِلّیّین» و «مدارج قابَ قوسَیْن» و مقام و مرتبه مقربان حضرت حق میرساند.
شخص مزکّی از امور غیبی و ضمایر افراد نیز آگاهی مییابد و به مقام کشف و شهود میرسد.
ادامه دارد...
#تزکیه
@sserfan
عامل هفدهم :تزکیه
(قسمت دوم )
ادامه...
مفاهیم کلی تزکیه:
تزکیه در عرفان عبارت است از زدودن نفس و تخلیه آن از عقاید باطل و اوصاف مذموم، میراندنِ هوای نفس، تربیت کردن و به صلاح آوردن نفس و از مرحله اماره به مطمئنه رسانیدن آن ،هم چنین تزکیه از نظر برخی
به معنای ترک دنیا نیز آمده است ،و
تزکیه را به جهت پاک کردن دل از رذایل، «تصقیل» (به معنی صیقل زدن ) نیز میگویند.
در منابع عرفانی به تزکیه بهطور مستقل کمتر پرداخته شده و بیشتر آن را ذیل، سیر و سلوک و ریاضت نفس مطرح کردهاند.
و در آثار اخلاقی نیز، ذیل بحث تهذیب نفس، به تزکیه پرداخته شده است .
اقسام تزکیه :
بطور کلی در عرفان تزکیه به دو مرحله تقسیم می شود :
اول : تزکیهای که در آغاز سلوک صورت میگیرد و آن پیروی بنده از احکام شرع است. این مرتبه پیش از معرفت نسبت به حقایق قرآن و رسیدن به حکمت است و آیه ۱۵۱سوره بقره به آن اشاره دارد.
دوم :طهارت دل از هر گونه آلایش:
طهارت دل از هر گونه آلایش به عنایت و فضل الاهی امکان پذیر خواهد بود. این نوع تزکیه کمال ایمان و غایت معرفت و نتیجه تعلم کتاب و رسیدن به حکمتاست. آیه ۱۲۹ سوره بقره که در آن حضرت ابراهیم ازخداوند تزکیه خواست، به این نوع تزکیه اشاره دارد، زیرا کلمه تزکیه بعد از تعلیم کتاب و حکمت آمده است. چنین تزکیهای همان «زکات قلب» است، یعنی عارف از مشاهده غیرحق مبرّا و از ظلمت تعلقات پاک میشود. زکات قلب نیز پس از پرداخت زکات اعضا یا «زکات حسنه» (استفاده از اعضا در هر آنچه برای آن خلق شده) است.
اهمیت تزکیه :
در باره اهمیت تزکیه گفته شده است که هیچ سالکی و حتی هیچیک از اولیا و مشایخ از آن بی نیاز نیستند. یکی از ویژگیهای مهم صوفی آن است که دائم به تزکیه نفس و تصفیه دل و تجلیه روح مشغول باشد، زیرا اشراق انوار الاهی از طریق تطهیر قلب و تزکیه امکان پذیر است. سالک با پاک شدن از صفات مذموم از شرشیطان و مکاید او در امان میماند و میان دل و نفس و روح سالک آشتی و مصالحه برقرار میشود؛ هر گاه نفس به حظّی دست یابد، در دل نیز انشراح حاصل میشود و بنابراین، نفسِ مزکّی در طی مراحل سیروسلوک، روح را به «مَعارج اَعْلی عِلّیّین» و «مدارج قابَ قوسَیْن» و مقام و مرتبه مقربان حضرت حق میرساند.
شخص مزکّی از امور غیبی و ضمایر افراد نیز آگاهی مییابد و به مقام کشف و شهود میرسد.
ادامه دارد...
#تزکیه
@sserfan