Telegram Web Link
راههای عملی کسب عشق و معرفت الهی
عامل چهاردهم: نفی خواطر
(قسمت دوازدهم)

ادامه...
پرسش و پاسخ در خصوص نفی خواطر:

پاسخ دهنده  (علامه سید محمد محسن   طهرانی )
 سؤال: با عرض سلام؛ اينجانب به لطف خدا پس از تلاشي يك ساله در امر نفي خواطر (جز ياد خدا) توانسته ام تسلط بيشتري را پيدا كنم طوري كه مدتي رقّت قلب قابل توجهي پيدا ميكنم، ولي با گذشت چند روزي از دست مي دهم.حال ميخواستم بدانم كه چگونه اين مورد را هميشگي كنم و پس از اين مورد وارد چه مرحله جديدي مي شوم؟

پاسخ : 
بايد مراقبه را پيوسته داشته باشيد. 
در اولين مرتبه آن به معناي زدودن هر گونه خطور و تصور ذهني و خالي نمودن ذهن از صفات و ملکات و صور روزمره است .البته مراتب ديگري نيز دارد . و طبعاً بايد چشمها بسته باشد تا نتيجه بهتر حاصل شود. 
در توجه به نفس انسان دفع خواطر مي کند و درون خود را جستجو مي کند،دروني که عاري از افکار و تصوّرات و توهمات و صفات مي باشد بدون هيچ گونه تعلّق و ارتباط با مبدأ و مکاني امّا توجه به عدم يعني انسان خود و همه مخلوقات را فاني و نيست ببيند و فقط ذات پروردگار را موجود و حيّ فرض کند. 

 سؤال:
سلام عليکم با آرزوي توفيقات روز افزون شما و علو درجات مرحوم علامه تهراني، از علامه طباطبائي ره نقل شده که اسرع طرق نفي خواطر توجه به نفس مي باشد . اينجانب رساله الولايه علامه و رساله لب اللّباب ايشان و ... را هم مطالعه نموده ام لکن روش ، کيفيت و کميت ، آن را نفهميده ام خواهشمندم مرا در اين خصوص راهنمائي فرمائيد 
پاسخ :
در مسئله توجّه به نفس زدودن تخيّلات وخطورات در زماني خاصّ است وبه طور کلّي هر فکر و ذکري را از ذهن دور نمودن و پس از اين به عمق حقيقت نفس غور نمودن و خود را در آنجا يافتن است.   
    آيه شريفه: إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا
یعنی: مؤمنين زماني که گروه شيطان بخواهند با آنان تماس حاصل کنند متنبّه و متوجّه مي شوند، انسان بايد در اين موارد فوري ذهن خود را برگرداند و حضور پروردگار را در فضاي موجود ايجاد نمايد. و بر همين اساس مسئله وسواس حل خواهد شد.
منبع :سایت آیت اله محمد محسن طهرانی
ادامه دارد...


#نفی_خواطر

@sserfan
سحرخیزی :

من بسیاری از محصلین را می شناسم که از شب زنده داران بودند و همین موضوع سبب شد که فهمی عمیق و استقامتی بی نظیر در امر تحصیل نصیبشان شد و به مراتب و مقامات والایی رسیدند و بالعکس، کسانی هستند که در مطالعه ی کتب علمی کوشش بسیار دارند؛ ولی به جایی نمی رسند و از علم خویش سودی نمی برند و برکتی نمی بینند.

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یُمن دعای شب و ورد سحری بود

مرا در این ظلمات آنکه رهنمایی کرد
نیاز نیم شبی بود و گریه ی سحری (حافظ)

اسرار الصلاه ص 289
مرحوم ملکی تبریزی ره
#سحرخیزی

@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل چهاردهم :نفی خواطر

(قسمت سیزدهم )
ادامه ...

پرسش و پاسخ در خصوص نفی خوطر
سؤال:
سلام عليکم
الف)براي رفع خواطر چه بايد کرد؟ ب)اينجانب نمي توانم در آيات الهي ومسئله نفس تفکر کنم و اصلا تمرکز ندارم چه عملي بايد انجام دهم؟ واساسا انسان در چه زماني و چه مواردي تفکر کندبهتراست؟

پاسخ :
خطوراتي که براي انسان عارض مي شود ناشي از فعاليّت قوّه وهميّه ومتخيّله است وآن حاصل دو نکته مي باشد: اول ضعف ونقصان قوّه عاقله.  دوم حوادث وجريانات روز مره که صورت مثالي آن در نفس باقي مي ماند .براي رفع نقصان عقلي مطالعه و تفکّر در مطالب بجاي مانده از علماي الهي و عرفاءبالله همراه با انجام برنامه سلوکي وتهذيب وتربيت نفس ضروري است و براي مسئله دوّم عدم پرداختن به اخبار و وقايعي است که هيچ نفعي براي انسان ندارد. و به طور کلي هر چه قوه متخيّله انسان را تقويت کند بايد از آن دوري کرد .مثل مشاهده فيلمهاي بيهوده وشنيدن اخبار و حوادث و صحبت از وقايع روزمره خارجي وغيره و بايد توجه داشت که از بدترين ومخرب ترين کارها در مسئله خطورات  گناهان است که موجب تضعيف قوه عاقله و تقويت قواي واهمه ومتخيّله مي شود و بزرگان براي تقويت نفس در مقابله با خطورات دستور توجه نفس را مي دادند . يعني انسان حداقل در شبانه روز بيست دقيقه ذهن خود را از صورتي پاک گرداند و نگذارد خطوري براي او حاصل شود . البته در اين زمينه مطالب ديگري هم هست و براين اساس پاسخ سوال دوم نيز روشن شد . بهترين وقت براي تفکّر در نفس نيم ساعت قبل از طلوع فجر است.
از اموري که موجب تحريکِ قواي شهواني و ايجاد تخيلات است اجتناب شود.
منبع
سایت ایت اله سید  محمد محسن  طهرانی

#نفی_خواطر

@sserfan
مراقبه ،عبور از سد قضاوت دیگران :

ذهن ما در هر ارتباطی با دیگران ،به راحتی در دام قضاوت دیگران به اسارت در می آید.پس از پایان هر ارتباطی ، در لفظ اونا رو به خدا می سپاریم ،اما حقیقتش این است که در عمل ، اونا را به ذهن می سپاریم نه به خدا...
ما خود را وادار کرده ایم که ساعت ها و بلکه روزها ، بر روی شخصی هرچند بی اهمیت فکر کنیم و در ذهن آن را بالا و پایین کنیم تا ببینیم در مورد ما چه فکر یا  قضاوتی می کند ،و هنوز در مورد شخص اول به نتیجه ای نرسیده ایم که در مواجهه با شخص بعدی قرار می گیریم و ذهن بدون اینکه از شخص اول نتیجه ای بگیرد ،شروع به بررسی قضاوت های شخص دوم در مورد خودش می کند و این سیر هم چنان ادامه دارد.
چهل یا پنجاه سال می گذرد و ذهن هم چنان از این شخص به اون شخص به  دنبال نتیجه ای برای پیدا کردن و شناسایی خود در دیگران است  اما بی نتیجه...
چون دیگران هیچگاه ما را تایید نخواهند کرد.
مراقبه این فرصت را به شما می دهد که پی به این چرخه ی احمقانه ببرید و خود را از این چرخه خارج و دیگران را از ذهن بیرون نمایید.

#مراقبه
#رهایی_از_قضاوت_دیگران

@sserfan
راههای عملی کسب عشق و معرفت الهی
عامل چهاردهم :نفی خواطر
(قسمت چهاردم)

ادامه...
پرسش و پاسخ در خصوص نفی خواطر:

سلام
بنده  حدود 7 سال است که تمرین سکوت ذهن و نفی خواطر میکنم.اما نهایتا 10 15 ثانیه بیشتر نمی توانم ذهنم را کنترل کنم.در این حال حالتی چون شناور شدن به من دست میدهد که دیگر برایم عادی شده.چرا در این مدت نتوانستم بر ذهنم غلبه کنم؟
پاسخ از استاد حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
علیکم السلام
هو العلیم. باید روی نفس خود کار کنید منشأ تمام خطورات و تشویش های ذهنی، نفس است؛ کارکردن بر روی ذهن نتیجه اش همین است که می گویید.
بزرگان سیر و سلوک و معرفت برای نفی خواطر در وهله‌ی اول، توجه به نفس را دستور می‌داده‌اند بدین طریق که سالک برای نفی خواطر باید مقدار ربع ساعت یا بیشتر را در هر شبانه روز معین نموده و در آن وقت توجه به نفس خود بنماید در اثر این توجه رفته رفته تقویت پیدا نموده، و خواطر از او نفی خواهد شد و رفته رفته معرفت نفس برای او حاصل شده و به وطن مقصود خواهد رسید ان شاء الله
برای این منظور به دو امر بسیار توجه داشته و اهتمام ورزید اول تلاوت قرآن مجید به طور منظم در هر روز و بهتر آن است که صبح و بین الطلوعین باشد و البته در حین تلاوت التفات داشته باشید که قاری قرآن خداست جل جلاله. دوم توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام که خوب است.
قرآن و سیره اهل بیت علیهم السلام برای این منظور راه تهذیب و تزکیه نفس را معرفی می کنند، عرفان و سیر و سلوک الی الله برای همین است باید خنجر را بر نفس زد تا دل گردد آزاد؛ ذهن و سایر اعضاء همگی فرمانبر نفسند پرداختن به اعضاء و ذهن و غیره راه اخلاق است که بقول سیدنا الاستاد چندصد سال طول می کشد تا انسان به نتیجه برسد بخلاف راه عرفان که راه میانبر است که البته لازمه اش تبعیت محض از دستورات سلوکی و داشتن استاد است. مرحوم حداد می فرمودند: بدون استاد محال است سالک الی الله از نفس عبور کند این استاد است که شاگرد را از نفس عبور می دهد کسی که در نفس است نمی تواند خودش را عبور دهد باید شخصی الهی وی را از این مرحله عبور دهد.
منبع: goharemaerefat.ir

#نفی_خواطر


@sserfan
نفی خواطر و طهارت باطن :
با تطهیر باطن از ظلمات و تیرگیها، و با خروج از حجابهای ظلمانی، مرتبه بالاتر و حیات و یا حیات بالاتر، در وجود انسان به نحو بهتر و کامل تر و شدیدتر به  ظهور می رسد، و هر چه طهارت باطن بیشتر شود، مراتب عالیه حیات در انسات جلوه می کند.
به بیان دیگر، حیات نازله دنیوی که همه انسان ها در دنیا واجد آن هستند، جلوه نازلی از حیات انسانی است. اگر انسان در مسیر تکامل حیات که همان مسیر عبودیت و طریق سلوک الی الله است قرار گرفت، حیات انسانی در وجود او جلوه بیشتر کرده و ظهور کامل تر می یابد.
هر چه در این مسیر پیش برود، ظهور حیات انسانی هم بیشتر و کامل تر می گردد. تا جایی که از اصل حیات انسانی در اعلی مرتبه آن برخوردار باشد،اعلی مرتبه ای که به تصور نیاید و در بیان نگنجد.
مرحوم استاد ایت اله محمد شجاعی ره
مقالات. جلد اول. ص 139و 140
#طهارت_باطن
#نفی_خواطر

@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل چهاردهم :نفی خواطر
(قسمت پانزدهم )

ادامه ...
داستانی عبرت آموز از مثنوی :
چینیان و رومیان هر دو ملتی باستانی اند که همواره در صورتگری و مجسمه سازی در درجه بالایی قرارداشتند به طوری که در ادبیات ایرانی چین به نام سرزمین زیباییها و نگاره ها و روم سرزمین عظمت بناها سنگ تراشی ها و مجسمه ها معرفی شده است.

در زمان یکی از پادشاهان(پادشاه فرضی) چینیانی که درخدمت بودندگفتند: ما در هنر نقاشی از همه برتریم! رومیان هم گفتند : ما در نقاشی بر شما فزون داریم! پادشاه در پی آزمون برآمد.دو خانه بزرگ که درهای آنها رو به روی یکدیگر باز می شد در اختیار آنان گذارد تا چینیان در یک خانه به کار پردازند و رومیان در خانه دیگر
چینیان رنگهای فراوان خواستند تا نقاشی کنند و شاه هم هرچه خواستند در اختیارشان نهاد. چینیان با تلاش بسیار به رنگ آمیزی ونقاشی پرداختند رومیان هیچ نقشه و رنگی نخواستند در خانه بستند و به صیقل زدن دیوارها مشغول شدند. تا اینکه چینیان از کار فارغ شدند و با شادی و شعف تمام گزارش اتمام کار را دادند .
شاه برای دیدار از آن نقاشیها به آن خانه شتافت خانه ای دید پر از نقشهای زیبا که عقل در آن خیره میماند پس از تحسین گویی به خانه مقابل که آن رومیان بود وارد شد پرده راکنار زد. 
 
    عکس آن تصویر و آن کردارها
زد بر این صافی شده دیوارها.
هرچه آنجا بود اینجا به نمود
دیده را از دیده خانه میربود.

رومیان چون فقط به صیقل زدن دیوار همت گذارده بودند ، با تابش نور ،همه آنچه چینیان نقاشی کرده بودند در دیوار رومیان به درخشش افتاد .
شاه دیدکه این تصاویر منعکس در پرده رومیان بس زیباتر وشگفت اورتراست.

  رومیان آن عارفانند ای پدر
نی ز تکرار و کتاب و نی هنر

لیک صیقل کرده اند آن سینه ها.
پاک از آز و حرص و بخل وکینه ها. 

کس نیابد بردل ایشان ظفر.
بر صدف آید ضرر نی بر گهر.

گرچه نحو و فقه را بگذاشتند.
لیک محو و فقر را برداشتند.  

تا نقوش هشت جنت تافته است.
لوح دلشان را پذیرا یافته است

در این داستان منظور از چینیان و نقاشی آنان ،اشاره به کسانی است که به جای زدودن دل از پلیدی ها دائم به فکر انباشتن علوم غیر مفید  ،درس و بحث و افکار زائد  در صفحه دل هستند ولی برعکس، رومیان با تزکیه ، نفی خواطر و صیقل زدن دل از تیرگی ها ،باعث شدند  که عکس هشت بهشت در صفحه دل آنان نقش بندد.

عارفان صافی که دلها را صفا داده اند عکس حقایق هستی دردلشان میتابد.این اشراقات پیاپی چنان دلهایشان را منورکرده که نقش هشت بهشت درایشان منقش است.آنان ازعرش وکرسی برترند و بلکه درپیشگاه حق آرمیده اند و در عین الیقین محو دیدارند .
پس خوشا به حال عارفان صافی نشان که خدایشان این چنین عزیز داشته است.
پیامهای مثنوی


#نفی_خواطر
 

@sserfan
طهارت ذهن از افکار مضر و علوم  غیر مفید :

...و  در این راه پرهیز از هر علمی که در آن تو را نفعی نباشد ضروری است که پیامبر بر آن فرد که  انساب جاهلیت طوایف عرب را می شمرد گذشت و به او فرمود :  از این دانش بگذر که تو را در آن سودی نباشد و بسیاری از  دانش های امروز بر این روال است.
تو را چه سود که طول رود خانه آمازون چند کیلومتر و ارتفاع جبال آند چند متر است ؟ خوراک مارمولک  چیست و پرستو سالی چند تخم می گذارد ؟ ،پرندگان مدیترانه در چه فصلی کوچ می کنند و خواب زمستانی خزندگان چند ماه طول می کشد؟
صحیح است که هیچ علمی دانستنش زیانی ندارد ولی ما که نمی توانیم همه دانشها را فرا گیریم پس چرا در میان آنها گل چینی نکنیم و به دانش مفید قانع نباشیم که این قناعت را همه عمر  کافی نیست.
حضرت استاد کریم محمود حقیقی
تجلی ص 50

#علم_مفید_غیر_مفید

@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت اول )

حقیقت اخلاص :
«اخلاص» در لغت به معناى پاک و خالص گردانیدن و با کسى دوستى بى‏ ریا داشتن و عبادت بى ‏ریا کردن است. و در اصطلاح عرفا و متصوفه، اخلاص آن است که از غیر، مبرى آید و روى دل با حق داشته باشد و هر کار که کند و هر سخنى که گوید، قطع نظر از خلق کند و به مدح و ذم ایشان التفات ننماید و ترک ریا کند در طاعات.

اخلاص عبارت است از رهایى و تنزیه دل از هرگونه شایبه و کدورتى که صفاى آن را مشوب دارد و مکدّر نماید. و تحقق در آن چنان است که تمام چیزها را چیز دیگرى که غیر او است، مشوب و مکدّر مى‏نماید؛ چون از این شایبه ‏ها و کدورت‏ها رها شد و صفا یافت، آن را خالص نامند.

و اما اخلاص در اصطلاح اهل سیر و سلوک آن است که براى عمل خود، شاهد دیگرى جز خدا نطلبى. و گفته‏ اند: اخلاص، تصفیه اعمال است از جمیع غش‏ها و کدورت‏ها. و نیز گفته ‏اند: اخلاص امرى است سخت پوشیده و پنهان، که نه فرشته را از آن خبرى است تا نویسد، و نه شیطان را که در آن فساد کند، و نه هوا و هوس را که دگرگونش نماید.

اقسام اخلاص :
در یک تقسیم، اخلاص را به دو قسم  تقسیم نموده اند :
اخلاص و اخلاص اخلاص
قسم اول ـ یعنى اخلاص ـ خود بر چهار قسم است: اخلاص در گفتار؛ اخلاص در کردار که در همه اعمال رضاى حق طلبد؛ اخلاص در اعمال و عبادات شرعى؛ و اخلاص در احوال و واردات قلبى.
اما قسم دوم ـ یعنى اخلاص اخلاص ـ آن است که سالک، عمل خود را به هیچ وجه من الوجوه نبیند، بلکه همه اعمال را از آنِ خداى تعالى داند، بنابراین مخلص (به کسر لام) واقعى، خدا است نه او.

مستند اهل سیر و سلوک در این کلمه، قرآن مجید است؛ و اغلب به آیه شریفه «وَ مَا اُمِرُوا إلاَّ لِیَعْبُدُوا اللّه‏َ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ »استناد نموده‏اند و در تعریف آن آورده‏اند:
حقیقت اخلاص در سلامت سالک است از دو وصف ریا و هوا. و اصل در اخلاص، نیت است؛ از این جهت است که گفته‏ اند: اخلاص بدون عمل، بهتر از عمل بدون اخلاص است و نیت، اصل و اساس اخلاص است که «نیة المرء خیرٌ مِن عمله».
سوره «قل هو اللّه‏» را از آن رو اخلاص خواندند که آن، خالص در ذکر صفات خداى تعالى است و با ذکر بهشت و دوزخ، وعده و وعید، و امر و نهى آمیخته نشده است. در اسرار التوحید آمده است:
یکى پرسید: یا شیخ! اخلاص چیست؟ گفت: رسول صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله گفته است که «اخلاص سرّى است از اسرار حق، در دل و جان بنده، که نظر پاک او بر آن سرّ است و موحد که موحد است، بدان سرّ است...»

شیخ ما گفت: هر کس که به نفس زنده است، به مرگ بمیرد و هر که به اخلاص و صدق زنده است، هرگز نمیرد؛ از سرایى به سرایى نقل کند.
ادامه دارد ...

#اخلاص

@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت دوم )

ادامه...
مقام اخلاص یکی از عالی ترین مراحل تکامل و سیر و سلوک است.در اثر اخلاص،قلب،مرکز تابش انوار الهی می گردد و حکمت و دانش از قلب بر زبان جاری می شود.
رسول خدا (ص) فرمود: هر کس که چهل روز خالص و فارغ برای خدا شد،چشمه های حکمت از قلب بر زبانش جاری می گردد.(بحار،ج70،ص242)
رسول خدا صلی الله علیه و آله از جبرئیل نقل کرده که او هم از خدای متعال روایت نموده که فرمود : اخلاص سرّی از اسرار من که در قلب هر کس که او را دوست بدارم ودیعه می گذارم.(بحار،ج70،ص249)

اخلاص دارای مراتب و درجاتی است،اقل مرتبه اش این است که انسان عبادت هایش را از شرک و ریا و خودنمایی خالص نماید و فقط برای خدا انجام دهد.این مقدار از اخلاص،شرط صحت عبادت می باشد و بدون آن،تقرب حاصل نمی شود.ارزش عمل به نیت پاک و اخلاص از شرک و ریاء است.

حضرت صادق (ع) فرمود: خدای متعال می فرماید : من بهترین شریک هستم هر کس که دیگری را در عمل شریک قرار دهد(همه را به او واگذار می کنم) من قبول نمی کنممگر عمل خالص را.(بحار،ج70،ص243)

امیرالمؤمنین (ع) فرمود: خوشا به احوال کسی که عبادت و دعایش را فقط برای خدا انجام دهد و قلبش را به آنچه چشمش می بیند مشغول نسازد و به واسطۀ آنچه به گوشش می رسد ذکر خدا را فراموش نکند و به چیزی که به دیگری داده شده محزون نگردد.(بحار،ج70،ص229)

حضرت علی(ع) فرمود : اخلاص در عمل از علائم سعادت است.(غررالحکم،ص43)

عبادتی مورد قبول خدای متعال قرار می گیرد و سبب قرب و کمال می شود که از هرگونه ریا و خودخواهی و خودنمایی خالص بوده،فقط و فقط برای خدا انجام بگیرد.معیار قبول و ارزش عمل ،اخلاص است.هر چه اخلاص بیشتر باشد عمل نیز کاملتر و ارزشمندتر خواهد بود.

عبادت کنندگان چند دسته اند:

دستۀ اول :

کسانی هستند که به خاطر خوف از عذاب الهی و آتش دوزخ خدای را عبادت می کنند.

دستۀ دوم :

به امید نیل به نعمت های بهشتی و ثواب های اخروی از اوامر و نواهی الهی اطاعت می کنند.این گونه مقاصد ضرری به صحت عمل نمی زند.عمل اینان درست است و موجب تقرب و ثواب می شود.زیرا قرآن و احادیث برای ارشاد و هدایت مردم غالباً از این دو روش استفاده نموده اند.بعلاوه خود پیامبر اکرم(ص) و اولیاء الهی نیز از عذاب های خدا می ترسیدند و جزع و فزع می کردند و به بهشت و نعمت های آن اظهار اشتیاق و امیدواری می نمودند.

دستۀ سوم :

کسانی هستند که به شکرانۀ نعمت های خدا او را پرستش می کنند.چنین قصدی نیز با اخلاصی که شرط قبولی اعمال است منافات ندارد.لذا در احادیث برای ترغیب مردم به اطاعت،نعمت های الهی را یادآور می شود تا به پاس آنها از اوامرش اطاعت نمایند.حتی خود پیامبر و ائمه اطهار نیز گاهی برای توجیه در جدیت در عبادت می فرمودند : افلا اکون عبداً شکوراً.

گر چه عمل این سه گروه مورد قبول واقع می شود لیکن عمل دستۀ سوم از امتیاز و ارزش بیشتری برخوردار می باشد.چون اخلاص بیشتری دارند.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: کسانی که خدا را عبادت می کنند سه دسته اند : گروهی برای نیل به ثواب های اخروی خدای را عبادت می کنند،این روش تجارت پیشه گان است،دستۀ دیگر،به جهت ترس از عذاب عبادت می نمایند و چنین عبادتی نظیر اطاعت بردگان است.دستۀ سوم،به شکرانۀ نعمت های الهی عبادت می کنند و این،عبادت آزادگان است.

دستۀ چهارم :

کسانی که به منظور تکمیل نفس و پرورش روح عبادت می کنند.چنین قصدی نیز به اخلاص که از شرائط صحت عمل می باشد،لطمه ای وارد نمی سازد.

دستۀ پنجم :

بندگان مخصوص و ممتاز الهی هستند که چون خدا را خوب می شناسند و او را منبع همۀ کمالات و خیرات می دانندپرستش می کنند. چون به عظمت و قدرت بی پایان الهی توجه دارند و جز او مؤثر دیگری را سراغ ندارند،تنها او زا لایق پرستش می دانند و به همین جهت خدای را دوست دارند و در برابر قدرت و عظمتش خضوع و خشوع می کنند،این عالی ترین مرتبۀ اخلاص می باشد.
ادامه دارد...
#اخلاص

@sserfan
اخلاص در عمل :

منقول است كه مرحوم حاجي سبزواري (رضوان الله عليه ) براي عیادت بيماري مي رفت و عده اي هم با او بودند . نزديك منزل بيمار كه رسيد ، برگشت و نرفت . اطرافيان پرسيدند : آقا چرا تا اين جا آمديد و حالا بر مي گرديد؟ آقا جواب داد : كه خطوري به قلبم كرد كه بيمار وقتي مرا ببيند ، از من خوشش خواهد آمد و مي گويد كه سبزواري ، چه انسان والا و بزرگي است كه به عیادت من بيمار آمده است . حالا بر مي گردم تا هنگامي كه اخلاص اوليه را بيابم و تنها براي خدا به عیادت بيمار بيايم .
در محضر استاد
ص32


#اخلاص

@sserfan
2024/09/30 15:25:22
Back to Top
HTML Embed Code: