Telegram Web Link
حاجی سیاح جلوتر رفت دوزانو روی چمن نشست.
ناصرالدین شاه گفت:

«حاجی من ۳ سفر اروپا رفتم همه‌ی ترقیات اروپا را به چشم خود دیدم. خیلی بیش از آن‌که تو و امثال تو یا سید جمال که مرشد تو است از اسرار ترقیات اروپا فهمیده باشد درک کرده‌ام. باور کن این مشاهدات برای من خیلی تاثرآور بود. تو از سیاست خارجه‌ی ما درست آگاه نیستی که بدانی با چه مشکلاتی روبه‌رو هستیم و هر روز چه گربه‌رقصانی‌ها برای ما می‌شود. ولی داخله را می‌بینی. چرا راه دور برویم،
همین راه‌آهن دوفرسخی حضرت عبدالعظیم کشیده شد دیدی چه‌ها کردند؟ علنا گفتند چون فرنگی تلمبه می‌زند نجس است. گفتند چون بخار دیگ ماشین بر روی لباس مردم می‌نشیند لباس‌شان نجس می‌شود و با این لباس نمی‌شود زیارت رفت. روی این حرف‌ها تا حالا سه دفعه ریختند صندلی‌های ترن را خراب کردند که حالا هم مردم را گوسفندوار سوار می‌کنند. امین‌الدوله کارخانه‌ی قند دایر کرد و قندش هیچ تفاوتی با قند خارجی نداشت، روس‌ها تحریک کردند و گفتند علت سفیدی قند این است که استخوان مرده به قند می‌زنند که امین‌الدوله یک روز عصبانی شده در حضور جمعیت گفته بود: کارخانه، کارخانه است، اگر این‌جا استخوان مرده می‌زنند در روسیه هم می‌زنند ولی مرده‌ی مسلمان هرچه باشد از مرده‌ی فرنگی پاک‌تر است. بالاخره هم روس‌ها آن‌قدر تحریک کردند که کسی قند ایران را نخرید و کارخانه تعطیل شد و آهن‌ها در زمین کهریزک مدفون گردید. گفتیم اداره‌ی ثبت اسناد تاسیس شود که مثل ممالک اروپا مردم املاک خودشان را ثبت بدهند و مرافعات ملکی این‌طور دست‌خوش اعمال نفوذ نباشد ولی دیدی چه کردند و چطور جلوی این کار را با هو و جنجال گرفتند. گفتند مُهر فرنگی پای قباله‌ی عقد و نکاح می‌خورد. آخر ثبت اسناد چه کار به مهر فرنگی دارد؟! خواستم چهار خیابان طرح کنم مانع شدند. به هر کاری دست زدم یا مردم دست زدند فورا روس و انگلیس تحریک کردند مردم هم نسنجیده هرچه را شنیدند باور نمودند. با این جهالت عمومی مردم و با این تحریکات دائمی روس و انگلیس حالا سید جمال‌ آمده می‌گوید تو را پادشاه مشرق‌زمین می‌کنم. پدر روس و انگلیس را درمی‌آورم. می‌خواهد بهانه به دست این همسایه‌های ماجراجو بدهد که هزار بلای دیگر سرِ ما بیاورند.»

شاه کم‌کم عصبانی شده بود، برخاسته بود قدم می‌زد. وقتی حرفش به این‌جا رسید با لحن خاصی گفت: «پادشاه مشرق‌زمین، پادشاه مشرق‌زمین، بله، تو را پادشاه مشرق‌زمین می‌کنم!»

بدون آن‌که دیگر حرفی بزند همان‌طور با حال عصبانیت به طرف اندرون رفت. حاجی سیاح مات و مبهوت بود...

[منبع: اطلاعات هفتگی، شماره‌ی ۷۷۹، به نقل از خاطرات امیر گیلانشاه (اعتمادهمایون)]

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شدم گمراه و سرگردان میان این همه ادیان
میان این تعصب ها، میان جنگ مذهب ها
یکی افکار زرتشتی، یکی افکار بودایی، یکی پیغمبرش مانی یکی دینش مسلمانی
یکی در فکر تورات است، یکی هم هست نصرانی
هزاران دین و مذهب هست در این دنیای انسانی
خدا یکی ولی اما هزاران فکر روحانی
رها کردیم خالق را، گرفتاران ادیانیم
من از عقرب نمی ترسم ولی از نیش می ترسم
از آن گرگی که می پوشد لباس میش می ترسم
هراسم جنگ بین شعله و کبریت و هیزم نیست
من از آتشفشان فکر مرگ اندیش می ترسم

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄 بخشی از گفته های دکتر #امیر_رزاقی در برنامه #کرامت_انسانی با موضوع کرامت انسانی و ضرورت گفتمانی آن در جامعه ی امروز ایران

وقتی گفته ها را گوش می دهیم، می بیینیم که کرامت انسانی جای خاصی در گفتگوها ندارد، جایی برای کرامت انسانی آنطور که باید و شاید قائل نیستیم. خیلی از صحبت ها اصلا نقض کرامت انسانی است! به همین خاطر می خواهم بحث امروز را بر همین اساس بگذارم "ضرورت گفتمان کرامت انسانی در جامعه امروز ایران"
آنچه که امروز باید تلاش نماییم تا در کشور حاکم شود کرامت انسانی است یعنی به عنوان یک گفتمان، من فکر می کنم گفتمانِ کرامت انسانی باید به عنوان یک گفتمان غالب و هژمونیک مطرح شود؛
حالا چرا گفتمان؟ -برای اینکه گفتمان به مثابه کلیتی معنادار است که از تمایز بین زبان شناسی و فرازبان شناسی فراتر است! در واقع میشود گفت، گفتمان آن تصور فهم ما از واقعیت و جهان پیرامونمان است، در نتیجه کرامت انسانی در جامعه ی امروز ما باید یک گفتمان شود که واقعا ضرورتش در امروز ایران حس می شود، امروز در جامعه این خلاء بزرگ وجود دارد.
من گفتمان کرامت انسانی را مبتنی بر چهار شاخص یا دال می دانم که عبارتند از (عدالت- برابری- آزادی- دموکراسی).
این چهار دال باید مبنا و محور سنجش کرامت انسانی قرا بگیرد.
حتی این گفتمان می تواند به عنوان یک راهبرد هم مد نظر قرار گیرد و بکار گرفته شود یعنی راهبردی که می تواند نقش تعادل بخش در جامعه داشته باشد، یعنی یک راهبرد تعادل بخش.

همان طور که عرض کردم این گفتمان دارای یک نظام معنایی است، دارای دال هایی است. خوب شاید دال مرکزی کرامت انسانی را بشود گفت که حقوق بشر است(به عنوان یک دال مرکزی) و نشانگان شناورش یا دال های دیگرش می تواند همان عدالت، برابری، آزادی و دموکراسی باشد.

به نظر من امروز ما باید تلاش کنیم یک جنبش راه بیاندازیم، جنبش کرامت انسانی! امروز در جامعه ایران آنچه که بیش از هر چیزی نیاز داریم، جنبش کرامت انسانی است! جنبشی که محوریتش انسان باشد و سعادت انسانِ ایرانی. اگر بتوانیم این جنبش را ایجاد کنیم و این گفتمان را به عنوان یک گفتمان غالب در جامعه مطرح کنیم، فکر می کنم که بشود یک راهی را برای برون رفت از این شرایطی که گریبانگیر جامعه است پیدا کرد و حتی بعد هم می توانیم به عنوان یک راهبرد برای اداره ی کشور و جامعه از آن استفاده کنیم.

ببینید ما نمی توانیم کرامت انسانی را نادیده بگیریم ولی برویم صحبت از حقوق شهروندی کنیم، ما ابتدائا باید از کرامت انسانی و از شاخصه های کرامت انسانی صحبت کنیم، بعد بیاییم در مورد حقوق شهروندی صحبت کنیم. اگر ما باورمند به کرامت انسانی، حقوقِ انسانها و در واقع زیستِ انسانی آنها باشیم، آن موقع است که وقتی ما در چارچوبه ی مرزی صحبت از قومیت ها می کنیم، آنجا دیگر بحث شهروند مطرح می شود و دیگر برای ما فرقی ندارد که فرد دارای چه قومیتی باشد، می خواهد آذری زبان باشد، لُر یا عرب زبان باشد؛ آنجا است که بحثِ شهروندی مطرح است و قوانین شهروندی در مورد همه ساری و جاری می شود. به همین خاطر ما ابتدائا باید به کرامت انسانی افراد باور داشته وِ زیست سالم و مناسبی برای انسان ایرانی قائل باشیم و بعد صحبت از حقوق شهروندی کنیم.
این یکی از مباحثی مهم مد نظر من است.
اما بحث بعدی جامعیت کرامت انسانی نسبت به مفاهیمی مثل منافع ملی است. منافع ملی از نظر چه کسی؟! از نظر مردم یا از نظر حکومت؟! از طرف چه کسی منافع ملی تعریف می شود! می بینیم که از همین مفهوم منافع ملی سوء استفاده های بسیاری می شود، الان به بهانه ی منافع ملی و حفظ آن بسیاری از عزیزان کنشگر مدنی و سیاسی در زندانها به سر می برند؛
یکی از اتهامات وارده به آن عزیزان کنشگر به خطر انداختنِ منافع ملی یا به خطر انداختن امنیت ملی است! به همین خاطر این واژه ایی نیست که بشود بر سرش به یک توافقی رسید. در نتیجه باید از سپهری بسیار بالاتر نگاه کرد و آن کرامت انسانی است.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development

ادامه دارد👇👇👇
وقتی شما کرامت انسانی را در نظر می گیرید، در نتیجه چه بخواهید و چه نخواهید منافع ملی تان هم تامین می شود. وقتی شما یک جامعه ایی داشته باشید که این جامعه حس کند عزت نفسش حفظ شده، حس کند در جایگاه واقعی خودش است، حس کند به عنوان یک انسانِ ایرانی محترم شمرده شده و حقِ بهترین زیست را دارد و بهترین زیست را خواهد داشت در نتیجه آنجا است که منافع ملی هم حفظ می شود؛ آنجاست که فرد برای حفظ منافع ملی کشورش تمام تلاشش را می کند، ولی وقتی کرامتِ انسانِ ایرانی به خطر می افتد، عزت نفس او را می گیرید و هیچ حقی برای او قائل نیستید و او را به عنوان رعیت می شناسید، خوب طبیعتا برای فرد منافع ملی دارای جایگاه ویژه ای نخواهد بود و حتی نسبت به آن بی توجه می گردد، در حقیقت منافع ملی را تضعیف کرده اید! در نتیجه منافع ملی نمی تواند جایگزین کرامت انسانی شود و آنچه که به نظر من کلی تر است همان مفهوم کرامت انسانی است و درواقع ارزش گذاشتن به کرامت انسانی است.

در پایان این برنامه باز عرض میکنم کرامت انسانی هم بعنوان یک گفتمان و آن هم گفتمانی غالب بر پایه های ( عدالت - برابری- آزادی - دموکراسی) و هم بعنوان یک راهبر می تواند مطرح شود و در راس گفتگو ها قرار گیرد.
آنچه که جامعه ایران امروز به آن نیاز دارد باور داشتن و ارزش گذاشتن به کرامت انسانی است و کرامت انسانی در جامعه ایران به عنوان جنبش مطرح گردد و جنبش کرامت انسانی شکل گیرد

📍کانال#جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📣 امشب ( شنبه 23 امرداد ماه ساعت 22.30 ) به همراه علاقه مندان گفتگویی در خصوص #گفتمان #کرامت_انسانی در #کلاب_هاوس و در اتاقی با عنوان " کرامت انسانی و مطالبه گری" خواهیم داشت.

حضور هموندان در این گفتگو به پربارتر شدن این برنامه می افزاید

📍کانال تلگرامی #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
قلب تپنده این سرزمین هنوز در تپش است.
سرزمین شهید احمد شاه مسعود
بیایم در کنار هم تباران خود، مردم شریف و شجاع افغانستان بیایستیم.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄 #ایده های #خوب_حاصل_تلاش های #جمعی هستند

از مزیت های مغز همگانی غافل نشوید!!!

🔸دانشکده ی اقتصاد لندن، الگوی جدید خود را ارائه کرده است که در آن از چگونگی کارکرد نوآوری می گوید: «ایده ها و فناوری های امروزه، حاصل ذهن تعداد کمی نابغه ی آینده نگر نیست، بلکه حاصل تفکرات جوامع و شبکه های اجتماعی ای است که حکم یک مغز همگانی را دارند.»

🔸مایکل موتوکریشنا که مدیریت این پروژه را در دانشکده ی اقتصاد لندن بر عهده داشت، توضیح می دهد: «ما در زمان کار و زمانی که دو نفر به صورت همزمان به ایده ای جدید دست پیدا می کنند، می توانیم ناظر این فرایند باشیم. درست مانند اتفاقی که در مورد چارلز داروین و الفرد والاس راجع به تئوری انتخاب طبیعی افتاد. داروین و والاس به جای آن که به صورت جداگانه کار کنند تا خود را قهرمان نشان دهند، هر دو در یک محیط فرهنگی بودند، هر دو کتاب هایی مشابه مطالعه کردند و هر دو به جزیره ها و مناطق جغرافیایی مشترک از نظر تنوع زیستی مسافرت کردند.»

🔸موتوکریشنا می گوید: «برای نوآور بودن، به جای آن که هوش بیشتری داشته باشید، بهتر است بیشتر اجتماعی باشید. تردیدی در این قضیه وجود ندارد که تخصص های خام افراد با همدیگر تفاوت دارد. اما چیزی که باعث تفاوت بین استیو جابز و یک فرد عادی می شود، در حقیقت قرار گرفتن شخص در معرض ایده های نو، فوق العاده و متفاوت است.»

🔸او در ادامه این طور بیان می کند که :«اگر دوست دارید فرد خلاقی باشید، بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که با کسانی که با شما هم نظر نیستند و نظر متفاوتی دارند، هم کلام شوید.»


🔸درست است که موتوکریشنا و همکارش از تاثیر این عوامل در سطح یک جامعه حرف می زنند، اما شما می توانید از این ایده حتی در سطح یک گروه کوچک هم استفاده کنید. اگر گروه های خلاق تری دوست دارید، باید تلاش کنید تا تنوع در گروهتان ایجاد شود، باید فرآیند های لازم و کافی در گروهتان وجود داشته باشد تا از ایده ها به نحو احسن استفاده نمایید، و همین طور از تجربه گرایی استفاده کنید و از شکست های مختلف که ممکن است همراه آن پیش بیایند، نترسید.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄 #اقتصاد_عزاداری

صنعت عزاداری محرم یکی از صنایع مذهبی پرسود با گردش مالی بالاست.
تنهادستمزد«مداحان» در دو ماه محرم وماه صفر گویای این واقعیت است که با تعطیلی عزاداری محرم ضربه شدیدی به چرخش مالی دست‌اندرکاران آن،به‌خصوص مداح‌ها وارد خواهدشد. مسئله دستمزد مداح‌ها سال‌هاست که مطرح است وهمچنان بخش‌های زیادی از آن ناگفته باقی مانده است.درآمد مداحان متناسب با تورم،طی این سال‌ها افزایش فراوانی پیدا کرده است.
گفته می شودکه مداحان «سوپر برند» تا «روضه‌ای» صد میلیون تومان نیز دریافتی دارد. آن‌ها درست مانند یک خواننده معروف٬ مدیر برنامه دارند، و تنظیم زمان و مکان روضه‌هایشان تفاوتی با تنظیم برنامه‌های کنسرت خواننده‌های معروف ندارد. مدیربرنامه‌ها عموما قراردارد‌هایی را با صاحبان هیئت‌ها تنظیم می‌کنند که فقط یکی از مفاد آن «حق القدم» مداح است.
(... در سال ۹۶ جواد مقدم٬ یکی از مداحان سوپر برند برای ده شب روضه خوانی در هیئت غریب مدینه بابل یک میلیارد تومان دریافت کرد. به علاوه یک ویلای هفتصد میلیون تومانی که به عنوان صله به او داده شده بود...) در بندهای دیگر این قراردادها مسائلی مانند «هیئت همراه» یا «پامنبری»ها مورد توافق قرار می‌گیرند. مداحان برند بین ده تا چهل پامنبری اختصاصی دارند که باید در تمامی روضه خوانی‌هایشان حضور داشته باشند٬ حتی اگر جلسه روضه‌خوانی در شهری دیگر برگزار شود.
این پامنبری‌ها نیز از صاحب هیئت در قبال «گرم کردن روضه» حق‌القدم دریافت می‌کنند.
حق‌القدم پامنبری‌ها معمولا کسری از حق‌‌القدم مداح است و گاه تا ده درصد آن نیز می‌رسد...

نحوه پذیرایی و شام هیئت نیز از جمله مواردی است که باید مورد توافق قرار گیرد٬ یک مداح سوپر برند در هر هیئتی روضه نمی‌خواند و نمی‌شود با هر غذایی از پامنبری‌ها و هواداران خاص او پذیرایی کرد.!!
بند دیگر قرارداد مربوط به سیستم صوتی است٬ مداحان سوپر برند معمولا تقاضای سیستم‌های صوتی حرفه‌ای دارند که قیمت آن‌ها سر به فلک می‌کشد و کرایه آن تا شبی پنجاه‌ میلیون می‌شود...

همچنین نحوه اطلاع رسانی در مورد جلسه روضه خوانی نیز از مفاد قرار دادهاست. صاحبان هیئت‌ها در توافق با مدیران برنامه مداحان موظف می‌شوند تا تعدادی بنر با اندازه مشخص شده در قرارداد را در نقاط مختلف شهر نصب کنند تا مخاطبان هر مداح راحت‌تر بتوانند از زمان و مکان برپایی جلسه روضه آگاهی پیدا کنند. گروه فیلم برداری٬ دکور هیئت و غیره از جمله مفاد قرار داد است که در برخی موارد قیمتی برابر با صدها میلیون تومان پیدا می‌کند. در صورت دعوت مداح برای روضه خوانی در شهر یا شهرستانی دیگر هزینه‌های سفر٬ اقامت و پذیرایی ویژه‌ از او و هیئت همراهش نیز به تمامی این مخارج اضافه می‌شود.

عزاداری هزار میلیاردی
گردش مالی عزاداری محرم محدود به درآمد مداحان نیست...
این بازار ظرفیت‌های بیشتری دارد تا جایی که محمدحسین بلک٬ مدیرکل تبلیغات اسلامی٬ در این رابطه به ایسنا گفت: «.. گردش مالی هیات‌های مذهبی در دهه محرم افزون بر ۱۰۰۰ میلیارد تومان است...» بنا بر اعلام سازمان تبلیغات اسلامی‌ در کل ایران حدود ۱۰۰ هزار هیئت ثبت‌ شده وجود دارد و تنها در شهر تهران ۱۹ هزار و ۲۹۴ هیات با ۶ هزار و ۷۱۵ مداح در دهه محرم فعال هستند. این در حالی است که تعداد هیئت‌های خانگی و ثبت نشده بارها بیشتر از این است.
هر هیئت دست کم ۱۰ شب در محرم برنامه دارد و برای هر شب برنامه پذیرایی چای، شربت و یک وعده غذا حداقل پذیرایی هیئت است. وب سایت اقتصاد آنلاین سال گذشته با برآوردی حدودی نوشت که برای تهیه غذای هر صد نفر بین یک میلیون و دویست هزار تا دومیلیون تومان هزینه می‌شود.
وب سایت تابناک نیز در همین رابطه خبر داد که ایرانی‌ها سال گذشته معادل ۱۲ هزار میلیارد تومان برای طبخ غذای نذری هزینه کرده‌اند.هیئت عزاداری علاوه بر هزینه‌های پخت غذای نذری و مداحی، هزینه‌های دیگری نیز دارد.
مانند اجاق گاز، سیستم صوتی، ظروف یک بار مصرف٫ موتور برق و …همگی جزئی از هزینه‌های هیئت‌های عزاداری را تشکیل می‌دهند.با این حال مشتقات این بازار فراوان‌تر از این هاست. از کار و کاسبی پر رونق تهیه و فروش پوشاک ویژه محرم گرفته تا بازار داغ فروش پر شترمرغ و علم و کتل ساخته و پرداخته بازار اصفهانی‌ها.
بازار محرم اما فقط تولیدکنندگان داخلی را به خود مشغول نکرده است،«چینی‌ها چند سالی است سهم بالایی از این بازار را از آن خود کرده‌اند»
هرچند گفته می‌شود چین در تولید لباس‌های مخصوص محرم که دو سه سالی است مد شده، دست دارد اما حضور این کشور را در کنار تایوان بیشتر در بخش لوازم صوتی و تصویری و به طور مشخص آمپلی‌فایر و میکروفن از مدت‌ها پیش مطرح شده بود.
https://www.isna.ir/news/khouzestan-111338/

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
#سرمایه_اجتماعی چه رابطه‌ای با #توسعه_اقتصادی دارد؟

✍️ #حامد_وحیدی

مایکل وولکاک در مقاله «سرمایه اجتماعی و توسعه اقتصادی: درباره یک پیوند نظری و چارچوب سیاسی» به دنبال یافتن پاسخ برای پرسش رابرت پاتنام و همچنین یافتن چگونگی به وجود آمدن سرمایه اجتماعی در این مقاله است. او مقاله خود را با نشان دادن تفاوت بین دو جامعه آغاز می‌کند که یکی از آنها به صورت سازمان‌یافته اداره می‌شد و مشکلات به صورت کارآمدی حل‌وفصل می‌شد و دیگری نمادی از یک جامعه معیوب بود که سرخوردگی، دشمنی و ناراحتی‌های روزمره از نشانه‌های افراد این جامعه بود. او بیان می‌کند که این تفاوت‌ها، محصول «فرهنگ» یا «تبعیض» به تنهایی نیست؛ او معتقد است که این پیامدها از چیزی فراتر از اینها نشأت می‌گیرد و حاصل فرآیندهای تاریخی و نهادی است که تغییراتی در سطح، ابعاد و ترکیبات روابط اجتماعی را به همراه دارد. طبق دیدگاه او، ساختار دولت، ماهیت و میزان مشارکت آن در زندگی مدنی و شرکتی، و همچنین روابط آن با سازمان‌های جامعه، عوامل کلیدی هستند که تعیین می‌کنند آیا یک کشور در راه توسعه شکست می‌خورد یا خیر.

متن کامل را اینجا مطالعه کنید👇
https://www.tejaratefarda.com/fa/tiny/news-37569

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📣 امشب ( شنبه 6 شهریور ماه ساعت 22.30 ) به همراه علاقه مندان گفتگویی در خصوص گفتمان کرامت انسانی در کلاب هاوس و در اتاقی با عنوان " کرامت انسانی در پرتو آگاهی بخشی" خواهیم داشت.

حضور هموندان در گفتگو به پربارتر شدن این برنامه می افزاید.

کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄 #سلطه_پوپولیسم_اقتصادی
✍️ #امیربهداد_سلامی

▪️تاریخ نشان داده که پوپولیسم اقتصادی پیامدهای زیر را به بار آورده‌ است:

کاهش رشد بلندمدت اقتصادی، کاهش درآمد سرانه و سرانه مصرف مردم، افزایش نابرابری و شدت فقر. در کل حضور آنها بارها فاجعه به‌بار آورده‌ است. پوپولیست‌ها با استفاده از یکسری سیاست‌های مالی انبساطی رونق کوتاه‌مدت ایجاد می‌کنند ولی عواقب منفی این اقدامشان تا سال‌های سال پابرجا می‌ماند و به بحران اقتصادی و سیاسی می‌انجامد و درنهایت به کاهش شدید در GDP سرانه ختم می‌شود و به‌رغم ادعایی که برای منافع اکثریت مردم عادی دارند، توزیع درآمد در دوران آنها بدتر هم می‌شود. به‌طور کلی پوپولیست‌ها از سه طریق به اقتصاد ضربه می‌زنند:

۱- ملی‌گرایی یا خود اتکایی و... به‌خصوص در شکل حمایت‌های تجاری از تولیدات صنعتی. پوپولیست‌ها با مرزهای باز و رقابت خارجی مشکل دارند. عموما به سازمان‌های بین‌المللی نظیر صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی، سازمان جهانی تجارت و پیمان‌های بین‌المللی مشکوک هستند‌ و به آنها حمله می‌کنند. آنها غالبا مخالف چندجانبه‌گرایی و همکاری‌های اقتصادی بین‌المللی هستند، حتی در زمان‌های بحران.

۲- اعمال سیاست‌های اقتصاد کلان بی‌ثبات‌ساز و ناپایدار تورمی که باعث راه‌اندازی چرخه‌های تورم-بدهی (چاپ پول) می‌شود. از آنجا که پوپولیست‌ها به رشد کوتاه‌مدت دلخوشند و به رشد بلندمدت وقعی نمی‌نهند، سیاست‌های انبساطی مالی و پولی بی‌ثبات‌کننده را که درنهایت به افزایش بدهی عمومی و تورم خواهد انجامید، دنبال می‌کنند.

۳- متلاشی کردن نهادها که به تخریب بدنه کارشناسی، نظارتی و حساب‌خواهی می‌انجامد. این کار آنها به توسعه فناوری‌هایی که با واقعیت اقتصادی کشور تناسبی ندارد، سرکوب نوآوری، کاهش سرمایه‌گذاری آموزشی و کاهش انباشت سرمایه می‌انجامد که بار دیگر رشد بلندمدت را کاهش می‌دهد.

▪️پوپولیست‌ها به مظاهر دموکراسی اهانت و حمله می‌کنند و تمایل به خودکامگی دارند که نتیجه آن فرار مغزها، عدم قطعیت سیاسی و به‌هم‌ریختگی محیط کسب‌وکار می‌شود. پوپولیست‌ها تمایل دارند تا قواعد اساسی و انتخابی را به‌نفع خود تغییر دهند و مخالفان سیاسی خود را در مضیقه قرار دهند تا به نقطه‌ای برسند که به یک رژیم کاملا خودکامه تبدیل شوند. صحبت از «دموکراسی غیرلیبرال» می‌کنند و «مرکزیت مردم» را محور بحث‌ها قرار می‌دهند تا نظارت‌ها را کاهش دهند و قدرت خود را توسعه دهند. حمله به رسانه‌ها و محدود کردن آنها نیز یکی دیگر از این حربه‌های آنهاست.

▪️پوپولیست‌ها از آنجا که ادعای نمایندگی طیف وسیعی از مردم را دارند در هنگام تصدی امور از پذیرش هرگونه قید و بند در اجراییات کشورداری متنفر و منزجر هستند و این محدودیت‌ها را مانعی برای دنبال کردن منافع و خواست مردم معرفی می‌کنند. این رویکرد سیاسی بسیار خطرناک اجازه می‌دهد به اسم اکثریت (فرضی) حقوق، منافع و خواست حقیقی «ملت»، «کشور» و «آیندگان» نادیده گرفته شود. آنها آزادی عملی بدون حاکمیت قانون، تفکیک قوا، رسانه‌های آزاد و نظام دادرسی مستقل می‌خواهند؛ زیرا از هرآنچه آنها را در انجام ماموریتشان به چالش بکشد، (از‌جمله از اقتصاددانان مستقل) نفرت دارند.

▪️همچنین پوپولیست‌ها در اعمال سیاست‌های اقتصادی به هیچ اصولی تن نمی‌دهند. از نظر آنها نهادهای مستقل نظارتی، بانک مرکزی مستقل، کانون‌های حرفه‎ای و قیود خارجی (مثل قواعد تجارت بین‌المللی یا دریافت و پرداخت بین‌المللی )گزینه‌های سیاستگذاری آنها را محدود می‌سازد و بنابراین تمایل دارند تا کنترل آنها را به دست گیرند، به آنها اجازه دخالت ندهند یا بر قدرت آنها فائق شوند و سرکوبشان کنند

کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
🔵سرانه مطالعه هر ایرانی در سال ۹۹ مشخص شد

طبق اعلام مرکز آمار، در سال ١٣٩٩ سرانه مطالعه افراد ١٥ساله و بیش‌تر با سواد در ماه به طور متوسط ٨ ساعت و ١٨ دقیقه برآورد شد که به عبارت دیگر ١٦ دقیقه و ٣٦ ثانیه در روز بوده است.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄#علوم_انسانی #به_مثابه_فرصتی_برای_تردید

✍️#محمود_مقدسی

تا جایی که من فهمیده‌ام، محصول اصلیِ فلسفه و علوم انسانی تردید است؛ تردید در روایت‌های از پیش پذیرفته شده فردی و اجتماعی. پس از آن است که ساختن فرا می‌رسد. در این علوم همواره با نوعی ساخت‌شکنی و  دوباره ساختن روبرو هستیم؛ ساخت‌شکنی از روایت‌های خطا یا آسیب‌زای پیشین و ساختن روایتی برای فهم گذشته و تصویر کردن آینده.

برای فهم بهتر این مطلب، اتاق درمان را در نظر بگیرید. در آنجا فرد اغلب با روایتی سخت و استوار از خودش، مشکلاتش، توانمندی‌هایش و جهانش وارد می‌شود و آنچه در ادامه روی می‌دهد، تردید در این روایت‌ است‌. در میانه تحلیل، زمانی فرا می‌رسد که او خالی‌تر از همیشه است و سرگیجه‌ای را در کنار درمانگر تجربه می‌کند. پس از آن روایتگریِ تازه آغاز می‌شود و فرد به سراغ بازسازی جهانش می‌رود. در این وضعیت، او که پیشتر دشواری تردید و رویارویی با حقایق متفاوتی درباره خودش را تجربه کرده است،  در آستانه درک متفاوتی از زندگی قرار می‌گیرد. این وضعیت، به تعبیری همان زندگی آزموده سقراطی است؛ زندگی‌ای که حالا شاید ارزش زیستن داشته باشد.
شبیه همین وضعیت را با تفاوت‌هایی می‌توان در فلسفه، جامعه‌شناسی، اقتصاد و علوم تاریخی هم مشاهده کرد. این قلمروها هم روایت‌های عرفی و یقینی موجود را (چه خوشبینانه باشند و چه بدبینانه) به چالش می‌کشند. در اینجا هم همانند تجربه اتاق درمان، ایگویی تاب‌آور یا همراهی ایگویی کمکی لازم است تا فرصتی برای ساختن دوباره فراهم شود. شاید برای همین است که جامعه شکننده و آسیب‌پذیر یا جامعه‌ای با روشنفکران جداافتاده (از یکدیگر و از مردم)، از علوم انسانی سرباز می‌زند؛ همانند فردی شکننده، مقاوم به درمان یا کسی که گرفتار درمانگری نابلد و ناآزموده شده است‌.
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄 دولت ، در ایران یکی از کم‌اثربخش‌ترین دولت‌های جهان


اثربخشی دولت یکی از شاخص‌های مهم حکمرانی است.

▪️ این شاخص کیفیت خدمات عمومی دولت برای مردم یک کشور را اندازه‌‌گیری و کیفیت وضع و اجرای قوانین و اعتبار و تعهدات دولت را ارزیابی می‌نماید.

دولت سنگاپور بالاترین نمره جهانی را دارد و دولت یمن کمترین نمره جهان را دارد.


بانک جهانی در محاسبه وضعیت کشورها در اثر بخشی مجموعه شاخص‌های زیرا را اندازه گیری می‌نماید:
• سیاست‌گذاری به نفع کسب و کار

• کارآیی نهادهای دولت

• کیفیت کاری کارکنان دولت

• توانایی دولت در اجرای برنامه‌های توسعه

• استقلال استخدام و خدمات از فشارهای سیاسی

• کیفیت خدمات عمومی

• رضایت شهروندان از زندگی

• سرانه تولید ناخالص داخلی

▫️ طبق اطلاعات بانک جهانی اثربخش‌ترین دولت‌ها در منطقه، امارات و قطر هستند با رتبه‌های ۲۴ و ۴۵ جهان و کم‌اثرترین دولت‌ها عراق و ایران هستند با رتبه‌های ۱۷۶ و ۱۲۸ جهان

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄#مدارس_غیرانتفاعی؛ #کارگزار_شکاف_طبقاتی

✍️#بهروز_مرادی،

مهر دگربار از راه رسید و مدارس را احیا نمود. از میان مدارس، پدیده‌ی مدارس غیرانتفاعی شایسته‌ی توجه و تحلیل جامعه‌شناختی است. این مدارس نقشی اساسی در تقریر بی‌عدالتی اجتماعی و ایجاد شکاف طبقاتی در جامعه‌ ایفا می‌کنند. مهم‌ترین دغدغه‌ی این مدارس که در واقع مؤسساتی تجاری_مالی می‌باشند، همانا کسب سود است و به دانش‌آموزان به چشم مشتری پولدار می‌نگرند و نه متقاضی دانش و بینش!

مدارس پولی، قانون اساسی را نیز زیر پا می‌نهند که در اصل سی‌ام خود بر تحصیل رایگان از دبستان تا پایان دبیرستان صحه گذارده است.

مضاف بر این؛ این مدارس پولی با اینکه مبالغی هنگفت از والدین محصلان جهت ثبت نام و تحصیل در سال تحصیلی مطالبه و اخذ می‌کنند، اما بااینهمه تعیین و تأیید نقش مثبت آنها در باسوادسازی دانش‌آموزان در پرده‌ی ابهام قرار دارد و نیازمند پژوهش‌های میدانی است.

ازجمله فاجعه‌هایی که این مدارس رقم می‌زنند؛ تفکیک سازمانیافته میان محصلان دارای والدینِ پولدار و محصلان دارای والدینِ ندار در جامعه است از آنجا که فرزندانِ این دو قشر، در دو نوع مدرسه‌ی مجزا از هم قرار داده می‌شوند. این امر جامعه را به دو بلوک دارا و ندار تقسیم نموده، نظام تبعیض اجتماعی و تضاد طبقاتی را در جامعه نهادینه می‌سازد. تفکیک طبقاتی که در مدارس دولتی و غیر دولتی اعمال می‌شود، کارگزار نابرابری و بی‌عدالتی اجتماعی است.

براستی نظام آموزش شوربختانه سال‌هاست که در حال خٓلق و تداوم فاجعه‌ی نهادینه سازی بی‌عدالتی اجتماعی در این جامعه است، بویژه آنکه طبق مشاهدات میدانی، خروجی چنین مدارسی نیز فاقد سرمایه‌ی اجتماعی_فرهنگی لازم برای ایفای نقشی مؤثر در حرکت دادن ایران زمین به سوی کیفیت زیست بهتر است.

یکی از کارکردهای این مدارس ازجمله این است که امکانات دارانِ مرفه، یعنی پرورش یافته‌گانِ همین نظام آموزشی طبقاتی، امر بر آنان مشتبه می‌شود که از نداران برترند و دارای ژن خوب هستند و حق دارند بر آنها سروری کنند. همین احساس به آنها اجازه‌ی فساد و رانت خواری و ظلم همه جانبه به دیگران می‌دهد، حال آنکه محصلان ندار و محروم دچار عقده‌های حقارت و احساس خودکم بینی می‌شوند و این حس ویرانگر، آنها را مستعد تخریب و بزهکاری و انتقامجویی اجتماعی می‌سازد.

آموزش به معنی توسعه‌ی انسانی؛ زیربنای توسعه‌ی کلان است. در اغلب کشورهای توسعه یافته، مدارس پولی وجود ندارد. آنها تحصیل را رایگان نموده‌اند چون از معایب و مصائب و فجایع نظام آموزشی پولی آگاه اند.
این درحالی است که مدارس در ایران؛ عاملی بنیادین در بازتولید بی عدالتی اجتماعی و سازماندهنده ی شکاف و تضاد طبقاتی در جامعه‌اند. همتی ملی بباید تا این فاجعه را پایان بخشد.

📍کانال #جستارهابی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄#قانون_مایگی

✍️ #حسین_شیران

◀️ بخش اول
قانون‌مایگی چیست؟ پدیدۀ اجتماعی رایجی است در ممالک در حال گذار که طی آن مردم از نفس قوانین موضوعه به هر شکل ممکن به نفع خود استفاده می‌کنند. در این پدیده، قانون به مثابۀ یک نوع منبع و سرمایۀ ملی تلقی می‌گردد و همچون همۀ منابع و سرمایه‌های ملی مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد؛ به بیان دیگر هرگاه قوانین یک مملکت به جای مراعات شدن مایۀ ارتزاق و انتفاع مسئولان و مردمان‌اش گردد به جرأت می‌توان گفت "پدیدۀ قانون‌مایگی" در آن شکل گرفته است.
از آن‌جایی که اغلب در این نوع ممالک، قانون نه برای تمکین همگانی بلکه صرفا از برای "کنترل توده" و حفظ نظم موجود وضع می‌گردد و واضعان قانون به هر شکل و به هر دلیلی نظرات خود را فراتر از قانونی که وضع می‌کنند می‌دانند و از این جهت عملا چندان پای‌بندی‌ای بدان‌ نشان نمی‌دهند، در عوض، باقی مردم هم نظرا "مشروعیتی" برای قوانین موضوعه قائل نمی‌شوند و عملا هم دلیلی برای تمکین و تبعیت از آن‌ها نمی‌یابند و اغلب در اندیشۀ "دور زدن قوانین" به سر می‌برند مگر آن‌که خلاف‌اش ثابت شود. اصولا و اساسا یک چنین جریانی است که به تولید و ترویج پدیدۀ قانون‌مایگی در یک جامعه منجر می‌گردد.
@sociology_economic_development

◀️ بخش دوم
با توجه به عدم تغییر در طرز نگرش و کنش "قانون‌گذاران" (طبقۀ حاکم) بلکه تثبیت و تشدید آن در طول زمان، نتیجتا تغییری هم در نگرش و کنش "قانون‌گریزان" (طبقات محکوم) حاصل نمی‌گردد و بدین ترتیب مقابله با قانون‌مایگی در جامعه نه فقط هیچ مفید و مؤثر واقع نمی‌شود بلکه برعکس مایۀ رشد و توسعۀ آن در میان اقشار مختلف می‌گردد. قانون‌گذار برای کنترل اوضاع، ناگزیر قوانین بازدارندۀ بیش‌تری وضع می‌کند و این باز به نفع قانون‌گریز تمام می‌شود؛ تحت این شرایط، قانون هر چه بیش‌تر و هر چه بازدارنده‌تر، قانون‌گریزی و قانون‌مایگی هم به همان اندازه پررونق‌ و پردامنه‌تر!
در این نوع جوامع، قانون‌گذار (طبقۀ حاکم) که از قِبَل تسلط بر منابع مادی مملکت بنحوی خاص برخوردار است؛ مرتبه‌ای پایین‌تر، مجری و متصدی قانون، که از یک سو از کم و کیف سیطره و صرفه‌بری قانون‌گذار از منابع مملکت و از سوی دیگر نوع نگرش منفی مردم (طبقات محکوم) به آن‌ها و قوانینی که وضع می‌کنند باخبر است، خواه‌ناخواه به نفس قانون به چشم یک منبع درآمد نگاه می‌کند و در قبال دریافت مبلغ یامنفعتی، به هر شکل ممکن، زمینه‌های لازم برای دور زدن آن را برای مردمانی که می‌داند در این اندیشه به سر می‌برند فراهم می‌سازد.
@sociology_economic_development

◀️ بخش سوم
باری، به این ترتیب است که در ممالک در حال گذار، قانون "ارزش و اعتبار معنوی" خود را از دست می‌دهد و به مثابۀ یک "کالای مادی" به بازار غیررسمی و غیرقانونی "قانون‌فروشی" برده شده و آن‌جا به راحتی خرید و فروش می‌شود. بدیهی است در این بازار هم همچون هر بازار دیگری حسب وزن و میزان قوانین و نیز وزن و موضع متصدیان (متولیان فروش) نرخ‌ها متفاوت از هم هستند و هر قانونی تحت تعاملی مشخص به بهایی مشخص خرید و فروش می‌شوند؛ و بعد همچون هر بازار دیگری پدیدۀ دلالی هم پیرامون این بازار وجود دارد و عناصری زبده در حد واسط فروشنده و خریدار، مستقیم یاغیرمستقیم دست این دو را در دست هم قرارداده، باصطلاح، معاملات را جوش می‌زنند.
اما بر خلاف سایر بازارها ضرر و زیان بازار قانون‌مایگی و قانون‌فروشی مستقیم متوجه کلیت جامعه است و نه لزوما فروشنده و خریدار و دلال، چرا که صاحب کالا در اصل جامعه است و نه هیچکدام از این‌ها؛ برای این‌ها ضرر و زیانی هم اگر در کار باشد غیرمستقیم از بابت آسیب دیدن کلیت جامعه است که عضوش هستند؛ هر چند آن‌ها که قادرند قوانین یک جامعه را به راحتی خرید و فروش کنند قطعا به قدری قوی و قلدر هستند که از نوسانات جامعه و افت و خیزهایش ضربه نخورند بلکه برعکس بازار خود را داغ کنند. در این بحران کرونا، دست‌اندرکاران دلاور‌مردی - از خرده‌فروشانی چون "برگ تردد فروش" و "کارت واکسیناسیون فروش" بگیر تا
عمده‌فروشانی که در سطوح عالی در راستای منافع خود علاوه بر قانون، سرنوشت افراد را هم خرید و فروش می‌کنند، همه می‌دانند که چه می‌گویم!

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
تفاوت بین نابرابری، برابری، تساوی و عدالت

🔸- نابرابری: دسترسی نابرابر به فرصتها

🔸- برابری: توزیع برابرفرصت ها، کمکها و ابزارها

🔸- تساوی: کمکها و ابزارهای سفارشی برای شناسایی و رفع نابرابری

🔸- عدالت: اصلاح سیستم برای دسترسی برابر، هم کمکها و ابزارها و هم به فرصتها


📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄 #انتقاد و #اصلاح؛
همه انسان ها قدرت انتقاد دارند، اما جرات اصلاح نه!
در عصری زندگی می کنیم که برخی ها علم دارند، اما شجاعت ندارند؛

برخی ها شجاعت دارند، اما علم ندارند؛
به نظر می رسد که جامعه زمانی متحول می شود؛ که این ناهماهنگی مرتفع شود، یعنی؛این که، کنش گرانی در جامعه تکوین یابند که هم علم داشته باشند و هم شجاعت!
بی گمان جامعه ی توسعه یافته، محصول کنشگران عالم و شجاع است نه کنش گران عادی و معمولی!

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه

@sociology_economic_development
2024/09/23 10:23:02
Back to Top
HTML Embed Code: