Telegram Web Link
📄 #دیالکتیک_مارکس: #مارکس و #مکتب_تضاد

#بخش_اول

«تاریخ تمام جوامع تا کنون موجود، تاریخ مبارزات طبقاتی بوده است که آزاده و برده پاترسین و پلیبن، ارباب و سرف، استاد کارگاه و پیشرو روزمزد، در یک کلام، ستمگر و ستم دیده با یکدیگر ستیزی دائمی داشته و به بیکاری بی وقفه، گاه نهان و گاه آشکار ، دست یا زده اند، پیکاری که هر بار به نوسازی انقلابی کل جامعه یا به نابودی توأمان طبقات در حال پیکار انجامیده‌است.››

🔹 این جملات مارکس در ابتدای ‹‹مانیفست کمونیست›› را شاید بتوان تجلی مکتب تضاد (دیالکتیک) در اندیشه مارکس دانست.

🔸 به نظر مارکس، جامعه از توازن متغیر نیروهای متضاد ساخته می‌شود و بر اثر تنش ها و کشمکش های این نیروها، دگرگونی اجتماعی پدید می‌آید. بینش مارکس مبتی بر یک موضع تکاملی بود. به نظر او، نه رشد آرام، بلکه نبرد، موتور پیشرفت است.
‹‹ستیزه›› مولد همه چیزها است و کشمکش اجتماعی جان کلام فراگرد تاریخی را تشکیل می‌دهد .

🔹 درست بر خلاف هگل که به اولویت و تقدم ‹‹شعور›› نسبت به‹‹وجود›› قایل بود،مارکس واقعیت را وارونه می دید و بنابر قول او فکر از ماده، ذهن از وجود و آگاهی از هستی مأخوذ است.
مارکس بر این باور بود که‹‹ماده››جوهر جهان است و اندیشه ذهن و آگاهی تنها بازتاب جهان وجود در ذهن انسانی است. مارکس به نحو مستدلی بر سربیان این نکته کوشید که روح و ذهن واحد حیات فی نفسه‌ای نیست و از راه تماس با جهان عینی و جهان جسمانی حیات می یابد، و به این اعتبار، حیات آن باز تابانیدن جهان تجربی است.
به ظاهر چنین می نماید که در این باره که ذهن قادر به شناخت و درک چیزی بر آن چه در درون تجربه ی خود او قرار دارد نیست بین هگل و مارکس توافق نظری وجود دارد اما ورای این توافق ظاهری، بین آن دو بر سر همین مقوله ی واحد، تفاوت رای جدی وجود دارد، غاز لحاظ هگل، تجربی و مستقل از ذهن وجود دارد. به این ترتیب تجربه واسطه ای تلقی می شود که از طریق آن ذهن از وجود ]ماده[ آگاه می‌شود و جهان جسمانی را می‌شناسد.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄 #دیالکتیک_مارکس: #مارکس و #مکتب_تضاد

#بخش_دوم

🔹 مارکس روش دیالکتیک را از هگل به عاریت گرفت، اما عناصر و اصول ایده آلیستی آن را نفی کرد و گسست خود را وجه تعبیر هگل این گونه تصریح کرد:
‹‹روش دیالکتیک من نه فقط با روش هگل تفاوت دارد، بلکه درست نقطه مقابل آن است از دید هگل فرایند تفکر که وی آن را تحت نام مثال (ایده) به شخصی خود سامان تبدیل کرده، آفریننده واقعیت است و در واقع، خود تجلی خارجی آن به شمار می آید. به نظر من، بر عکس، امر ذهنی چیزی نیست جز انتقال و بازتاب واقعیت مادی در مغز انسان (…)دیالکتیک زیر دستان هگل اسیر رازورزی شده‌است اما این نافی این واقعیت نیست که هگل برای نخستین بار به نحوی جامع و آگاه شکلهای عمومی جنبش دیالکتیک را بیان نموده است. دیالکتیک نزد وی روی سرایستاده است، برای آنکه هسته عقلانی آن از پوسته پر رمز و رازش به در آید باید آن را واژگونه کرد. دیالکتیک قلب شده هگل در آلمان مد شد زیرا تصور می شد که قادر به قلب واقعیت است .
به نظر بورژوازی و سخنگویان آموزه پرداز آن دیالکتیک در شکل عقلانی خود چیزی رسوا و نفرت انگیز است. زیرا متضمن درک نفی و انهدام ضروری آن نیز هست (…) دیالکتیک هیچ سیادتی را بر خود نمی‌پذیرد و در ذات خود منتقد و انقلابی است.»
(پی گفتار بر چاپ دوم آلمان سرمایه)
همچنین معتقداست که :‹‹شیوه تولید زندگی مادی، خصلت عام فراگردهای اجتماعی، سیاسی و روانی را تعیین می‌کند. این آگاهی انسانها نیست که هستی آنها را تعیین می‌کند بلکه برعکس، این هستی اجتماعی آن‌ها است که آگاهی‌شان را تعیین می‌نماید.››
🔸 نکته بنیادی در این نظریه‌های مارکس این است که انسان‌ها در جامعه زاده می‌شوند و جامعه روابط مالکیت را پیش از زاده شدن آنها تعیین می‌کند این روابط مالکیت به نوبه خود به پیدایش طبقات گوناگون اجتماعی می‌انجامند. همین که یک انسان به واسطه تولدش به طبقه ویژه ای وابسته می‌شود و به محض اینکه او یک ارباب، فئودال یا سرف، یک گارگر صنعتی یا سرمایه دار می گردد، شیوه رفتار ویژه‌ای نیز به خود اختصاص داده می‌شود. افراد معین که به شیوه معین فعالیت تولید می کنند وارد روابط اجتماعی و سیاسی معینی نیز می‌شوند. همین نقش طبقاتی ماهیت انسان را به گونه موثری مشخص می سازد مارکس در پیشگفتار سرمایه نوشته بود که در اینجا با افراد تنها به عنوان تشخیص مقوله‌های اقتصادی و تجسم روابط و روابط ویژه طبقاتی سروکار پیدا می‌کنیم .

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی
@sociology_economic_development
📄 #از_سلسله #گفتگوهای_اندیشه_ملی - #ضرورت_گفتمان_نو

گفتگو در #کلاب_هاوس
در #اتاق #گفتمان_کرامت_انسانی
#ضرورت_امروز_ایران

( #عدالت - #برابری -#آزادی -#دموکراسی)

#روز_شنبه 22 # #خرداد_ماه 1400

#ساعت 22

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development

نشانی اینستاگرام صفحه اندیشه ملی
@andishehmelli

📌لطفا با نظرات و انتقادات خود ما را در بهتر شدن گفتگوها یاری فرمایید.
📄 #پیگمالیون؛ راهی رایگان و اثربخش برای افزایش سود و راندمان

✍️ #جعفر_محمدی

پیگمالیون چیست؟

این یک افسانه یونانی است:
پیگمالیون، مجسمه سازی از قبرس بود و مخالف سرسخت زنان؛ او با خود عهد کرده بود که سمت هیچ زنی نرود. پیگمالیون یک بار مجسمه ای از پیکر یک زن را تراشید. مجسمه چنان زیبا از آب درآمد که تا آن زمان هیچ زن زنده و هیچ مجسمه ای بدان اندازه دلفریب نبود؛ به حدی زیبا بود که نمی شد چیزی بر زیبایی اش افزود. پیگمالیون عاشق مجسمه زیبا شد و مدام به او عشق ورزید و چنان علاقه اش را ابزار کرد و مهر ورزید که سرانجام، مجسمه جان گرفت و آن دو باهم ازدواج کردند.

پیگمالیون در روان شناسی
افراد نسبت به سطح انتظارات دیگران از خودشان، واکنش‌های مستقیم نشان می‌دهند و بر مبنای این انتظارات و ذهنیتها، تغییر می کنند. این یعنی هنگامی که شما از فردی  انتظاری دارید، این انتظار شما، در نهایت منجر به توسعه توانمندی‌ متناسب با انتظار شما در آن فرد می‌شود

"اثر پیگمالیون" امروز یک اصطلاح روان شناسی است که می گوید: انسان ها تمایل دارند در نظر دیگران توانمند جلوه کنند و انتظاراتی که از آنها می رود را برآورده سازند.
به عبارت دیگر، هر انسانی دوست دارد تصویری که دیگران از او در ذهن دارند، مثبت و توانمند باشد. مثلاً یک دانش آموز می خواهد معلم اش او را دانش آموزی باهوش بداند یا یک کارمند می خواهد مدیرش او را به عنوان فردی کوشا و وظیفه شناس بشناسد.

پیگمالیون در مدیریت
مختصر و مفیدش این است:
یک مدیر باید ابتدا از توانمندی های هر کدام از کارمندانش آگاه شود و به رسمیت بشناسد و براساس این شناخت، تصویری مثبت و توانمند از آنها داشته باشد. سپس آن تصویر را (با کلام یا رفتار) به کارمندانش منتقل کند. مثلاً خطاب به کارمند الف بگوید: من تو را انسان پرتلاشی می دانم که همیشه از عهده وظایفت بر می آیی. اگر دیگران فقط می توانند هر روز با 20 مشتری تماس بگیرند و میزان رضایت آنها را بسنجند و رضایت مشتریان ناراضی را جلب کنند، با شناختی که از تو و توانمندی ها و روابط عمومی منحصر بفردت دارم، تو می توانی با 25 نفر تماس بگیری و افراد بیشتری را از خدمات شرکت راضی کنی.

آنچه در ذهن این کارمند بر اساس اثر پیگمالیون شکل می گیرد این است: مدیر من، مرا فردی توانمند شناخته است؛ من نباید کاری کنم که این دیدگاه مثبت، منفی شود. من باید کاری کنم که این دیدگاه بماند و تقویت هم بشود.

برعکس اگر مدیری کارمندانش یک مشت افراد نادان و بی عرضه بداند و مدام به آنها سرکوفت بزند، حس ناتوانی را به آنها منتقل کند. چنین مدیری در واقع با دست خود راندمان کاری مجموعه تحت مدیریت اش را کاهش می دهد. در واقع اثر پیگمالیون یک شمشیر دولبه است که می تواند افراد را به سمت بروز استعداد و توانمندی هایشان سوق دهد یا آنها را منفعل و بی عمل کند.

در سال 1965 روان شناسی به نام "روبرت روزنتال" در مدرسه ای در کالیفرنیا، اثر پیگمالیون را به آزمایش گذاشت. او در این آزمایش، دو گروه دانش آموز را به طور کاملا تصادفی انتخاب کرد و از آنها تست هوش گرفت. نتایج هر دو گروه مشابه هم بود ولی روزنتال نتیجه را طور دیگری به معلمان گزارش کرد. او به معلمان گفت که گروه اول نمرات بهتری گرفتند و بهره هوشی بالاتری نسبت به گروه دوم دارند.

از آن پس، معلمان ناخودآگاه با گروه اول مانند یک گروه واقعاً تیزهوش رفتار کردند و با دانش آموزان گروه دوم، رفتاری عادی داشتند.
نتیجه این بود: در پایان سال، دانش آموزان گروه اول، واقعاً نمرات بهتری گرفتند چون با آنها مثل دانش آموزان باهوش رفتار شده بود؛ نگرش مثبت معلمان به این گروه و رفتارهای تأیید آمیز با دانش اموزان گروه اول، کار خودش را کرده بود.

اثر پیگمالیون، نه فقط در مدیریت که در همه عرصه ها، از روابط شخصی گرفته تا تربیت فرزندان و ... کاربرد دارد. آن را هوشمندانه به کار گیرید و از نتایج اش شگفت زده شوید.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄#مقوله هاي_اجتماعي_زامبي

📼مصاحبه با #اولریش_بک

ترجمه: #علی_طایفی

مفهوم فرديت سازي(Individualization) توسط شما يك تببين متقاعد كننده اي بدست می دهد از آنچه كه در جامعه در حال وقوع است: دگرگوني كار‏، كاهش اقتدار عمومي، افزايش انزواي شخصي، تاكيد بيشتر بر اتكاي بخود، توازن در حال تغيير قدرت بين زن و مرد، بازتعريف رابطه مرد و زن، بازشناسي رابطه بين زندگي شخصي و حوزه عمومي، ظهور يك فرهنگ صمیمی، غيررسمي بودن و خود بياني يا صراحت شخصي. شما اين اصطلاح را بعنوان عدم جاسازی شيوه زندگي جامعه صنعتي (طبقه، خانواده، جنسيت، ملت)، بدون جاسازی دوباره آن توصيف مي كنيد. آيا مي توانيد توضيح دهيد منظورتان از فرديت سازي چيست؟

درباره مفهوم فرديت سازي سوءبرداشت هاي زيادي شده است. اين مفهوم نه بمعناي فردگرايي (individualism) است و نه بمعناي فرديت يابي (individuation). اصطلاح فرديت يابي توسط روانشناسان بصورت عميقي براي توصيف فرايند خود مختار شدن استفاده مي شود. همچنين اين مفهوم با خودمداري تاچري در بازار نيز ارتباط ندارد. آن حتي با "رهايي" چنانكه هابرماس مي گويد نیز مرتبط نيست. فرديت سازي مفهومي است كه به توصيف دگرگوني ساختاري و جامعه شناختي نهادهاي اجتماعي و رابطه فرد با جامعه مي پردازد. اين مفهوم بك پديده متعلق به قرن بيستم هم نيست. در مراحل پيشين تر تاريخي، فرديت سازي در رنسانس رخ داد: درفرهنگ شایسته دربار عصر مياني، در ریاضت دروني پروتستانتيزم، در رهايي دهقانان از بستگي فئودالي و در ازدست رفتن پيوند هاي خانوادگي بين نسلي در قرون 19 و اوايل 20.
مدرنيته اروپايي مردم را از نظر تاريخي ازنقش هاي انتسابي رهايي بخشيده است. من از مفهوم فرديت سازي براي تشريح نه تنها اينكه مردم چگونه با اين دگرگوني ها برحسب هويت و آگاهي شان ارتباط مي يابند، بلكه براي توضيح اينكه چطور موقعيت زندگي و الگو هاي بيوگرافي شان تغيير مي كند‏، بهره مي گيرم.
فردیت سازی مردم را از نقش های سنتی و محدودیت های آن به روش های مختلف آزاد می سازد. نخست افراد از طبقات مبتنی بر منزلت خلاص می شوند. طبقات اجتماعی سنت زدایی می شوند. ما می توانیم این امر را در ساختار خانواده، شرایط سکونت، فعالیت اوقات فراغت، توزیع جغرافیایی جمعیت، عضویت دراتحادیه های تجاری و باشگاه ها، الگو های رای گیری و غیره مشاهده کنیم.

دوم اینکه زنان از "سرنوشت منزلتی" کار خانگی اجباری و حمایت توسط یک شوهر رهایی می یابند. جامعه صنعتی به موقعیت نابرابر زن و مرد وابسته شده است ولی مدرنیته درمقابل زندگی خانوادگی تمکین نمی کند. درهمین حین، ساختار تام و تمام پیوند های خانوادگی تحت فشار فردیت سازی قرار گرفته و یک خانواده جدید رو به گسترش مشورتی مرکب ازروابط چند گانه- خانواده پستی- درحال ظهور است. سوم اینکه اشکال کهن رشته ها و روال عادی کار نیز با ظهور ساعات کارشناور، بیکاری چندگانه شده یا متکثر، و تمرکززدایی محل کار روبه کاهش است.
درهمین دوره همچنانکه این آزادی یاعدم جاسازی رخ می دهد، اشکال جدیدی از یکپارچگی مجدد و کنترل (جاسازی مجدد) بوقوع می پیوندد. با افت طبقات و گروه های منزلتی، فرد باید کارگزار هویت سازی و زندگی خودش باشد. این فرد و نه طبقه او، واحدی برای بازتولید زندگی اجتماعی خودش می شود. افراد ناگزیر از توسعه بیوگرافی شخصی و سازماندهی آن در ارتباط با دیگران هستند. اگر شما یک نمونه از زندگی خانوادگی تحت شرایط فردیت ساخته را درنظر بگیرید، هیچ مجموعه پیش فرض شده ای از تعهدات و فرصت ها، هیچ شیوه سازماندهی کار روزمره، رابطه بین مرد و زن، و بین والدین و فرزندان وجود ندارد که بتواند عینا رونوشت یا کپی شود.

درطول آزادی افراد از چنبره های سنتی، یک معیار سازی جدید از طریق وابستگی افراد به بازار اشتغال نیز بوقوع می پیوندد. این فردیت سازی و معیار سازی همزمان در زندگی ما، یک تجربه خصوصی ساده نیست. بلکه امری ساختاری و نهادی است. فرد آزاد شده و به بازار کار وابسته می شود و بهمین دلیل مثلا به آموزش، مصرف، مقررات رفاه و حمایت آن، امکانات و شیوه های مراقبت پزشکی، روانشناختی و آموزشی نیز وابسته می شود. وابستگی به این بازار درهمه عرصه های زندگی گسترانده می شود. چنانکه زیمل اشاره کرده پول به فردیت سازی، معیارسازی و جهانی سازی می پردازد.
علیرغم این چنبره های جدید وابستگی به بازار کار، فرهنگ های فردیت ساخته شده، یک باور را درکنترل فردی تقویت می کند: یک اشتیاق برای زندگی خود فرد. درهمین جا یک ناسازه یا پارادوکس وجود دارد.

ادامه در بلاگ من
http://atayefi.blogspot.se/2013/04/blog-post_22.html?m=1

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
امشب ( شنبه 5 تیرماه ساعت 22.30 ) به همراه علاقه مندان گفتگویی در خصوص گفتمان کرامت انسانی در کلاب هاوس و در اتاقی با عنوان کرامت انسانی و اخلاق کاربردی خواهیم داشت.
حضور هموندان و شرکت در گفتگو به پربارتر شدن این برنامه می افزاید.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
🔴 گفتگو در کلاب هاوس

امشب ( دوشنبه 7 تیرماه ساعت 22 ) به همراه علاقه مندان گفتگویی در کلاب هاوس و در اتاقی با عنوان دین و حقوق بشر خواهیم داشت.
مهمان های برنامه.
جناب عبدالحمید معصومی تهرانی
جناب امیر فرشاد ابراهیمی

حضور شما بزرگواران در گفتگو به پربارتر شدن این برنامه می افزاید.

https://www.clubhouse.com/join/%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A2%D9%85%D8%AF%DB%8C/2NBOHMr8/PGG5WnDP
📄 یکی از #خاستگاه‌های_اضطراب در ما، #ادعاهایی است که در زندگی مطرح می‌کنیم.


✍️ #مصطفی_ملکیان

یکی از خاستگاه‌های اضطراب در ما، ادعاهایی است که در زندگی مطرح می‌کنیم. هنگامی‌که ادعایی می‌کنید دیگر نمی‌توانید نسبت به هستی بی‌تفاوت باشید؛ زیرا ممکن است هستی به‌گونه‌ای پیش رود که ادعای شما اثبات نشود و از این جهت دچار اضطراب و دل‌نگرانی می‌شوید؛ اما اگر ادعایی را مطرح نکرده باشید دیگر نسبت به سیر هستی بی‌تفاوت هستید و جریان امور به هرگونه پیش رود به زیان شما نیست. در کتاب مقدس، عیسی مسیح گفته است که ادعا نکنید تا بر شما حکم نرود و این نکته حقیقتا سخن روان‌شناختی و درستی است.

هنگامی‌که شما ادعاهای خود را به حداقل می‌رسانید درواقع هیچ‌گونه دانایی و توانایی را به خود نسبت نداده‌اید و هر چه در عالم رخ دهد به زیان شما نیست؛ اما اگر توانایی یا دانایی خاصی را به خود نسبت دهید در این صورت برخی از اوضاع و احوال جهان برای شما مطلوب و خوشایند است و برخی از موقعیت‌ها نامطلوب است. درواقع هنگامی‌که ادعایی را مطرح می‌کنیم تنها موقعیت‌های خاصی از هستی به نفع ما است و سایر موقعیت‌ها به زیان ما است؛ زیرا آن موقعیت‌ها نشان می‌دهند که ادعای ما در زمینه دانایی یا توانایی صادق نیست؛ بنابراین ما مدام نسبت به جریان امور در اضطراب هستیم و دل‌نگرانی داریم که هستی چگونه پیش می‌رود و آیا ادعای ما اثبات یا ابطال می‌شود و نمی‌توانیم بگوییم که هر چه پیش آید خوش آید.

بنابراین در روان‌شناسی اجتماعی باید به این نکته خیلی توجه کرد و ادعایی را مطرح ننمود تا بتوان با همه اوضاع و احوال محتمل و متصور هستی سازگار بود و از این جهت است که امروزه روان‌درمان گران توصیه می‌کنند که در سخنان خود از قیدهای تخفیف دهنده مانند «ظاهرا»، «شاید»، «به نظر می‌رسد» و «گمان می‌رود» و... استفاده کنید؛ زیرا این قیدها انسان را نسبت به بدآیند امور محافظت و واکسینه می‌کنند.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه

@sociology_economic_development
📄 به نظر من #مهم_ترین_تفاوت_ما #با_دیگر_موجودات این است که با جهان سر و کار نداریم بلکه با تفسیرمان از جهان سر و کار داریم

#مصطفی_ملکیان

انسان‌ها تنها موجوداتی‌اند که با جهان (world) تعامل نمی‌کنند، بلکه با تصویر و تفسیری که از جهان دارند (world view) تعامل می‌کنند. به نظر من این مهم‌ترین فرق ما با دیگر موجودات است. ما با جهان سر و کار نداریم، بلکه با تفسیرمان از جهان سر و کار داریم. کنش و واکنش‌ها، درد و رنج‌ها، لذت و خشم‌ها همه نسبت به تفسیر ما از جهان صورت می‌گیرد. جهان در محاسبات ما راه ندارد، جهان‌نگری ما در محاسبات‌مان راه دارد. هر رویدادی که در زندگی ما رخ می‌دهد، ابتدا آن را تفسیر می‌کنیم، سپس متناسب با تفسیرمان واکنش نشان می‌دهیم. ما با خود رویداد سر و کار نداریم.

برای همه کماکان این امر پیش آمده که شاهد رویدادی باشند، و هم‌زمان برخی از این رویداد شاد باشند، برخی ناراحت و برخی هم بی‌تفاوت و خنثی. همه یک رویداد را می‌بینیم، اما واکنش‌های متفاوت نشان می‌دهیم، چون تفسیر‌های متفاوت داریم. ما از جهان ادراکاتی را بوسیله حواس دریافت می‌کنیم، سپس با استفاده از هرمنوتیک مخصوص خودمان آن را تفسیر می‌کنیم و نسبت به آن تفسیر واکنش نشان می‌دهیم. سبب خوشبختی و بدبختی ما خود دنیا نیست، تفسیری که از دنیا داریم، موجب بدبختی و خوشبختی‌ها و پیروزی و شکست‌ها می‌شود. ما رویداد نامُفَسَّر نداریم. همه رویداد‌ها از جانب ما تفسیر می‌شود.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
امشب ( شنبه 5 تیرماه ساعت 22.30 ) به همراه علاقه مندان گفتگویی در خصوص گفتمان کرامت انسانی در کلاب هاوس و در اتاقی با عنوان کرامت انسانی و اخلاق کاربردی خواهیم داشت. حضور هموندان و شرکت در گفتگو به پربارتر شدن این برنامه می افزاید. 📍کانال #جستارهایی…
🎤 بخشی از صحبت های دکتر #امیر_رزاقی با موضوع #کرامت_انسانی و #اخلاق_کاربردی:

وقتی صحبت از اخلاق می کنیم، اگر بیاییم به آن هویت بدهیم یعنی بیاییم منتسب اش کنیم به اسلامی و یا هویت های دیگر مثل هویت مارکسیستی و یا چیزهای از این مقوله ها و بخواهیم هویت های دیگر به آن بدهیم، دچار انحراف شده ایم یعنی از بحث اخلاق زیر منحرف شده ایم و به آن مسئله ی اصلی پرداخته نمی شود. به نظر من نباید به اخلاق نگاه ارزش مدارانه و شریعت مدارانه کنیم، بلکه نگاه کاربردی باید داشته باشیم یعنی باید مسئله محور باشد نه ارزش مدار! و شریعت مدار.
متاسفانه به بحث اخلاق از نگاه سنتی و از نگاه فضیلت محوری آن نگاه می کنیم. من فکر می کنم یکی از مسائلی که ما باید در مورد آن نگاهمان را تغییر بدهیم همین موضوع است، نگاه ارزش مدارانه و شریعت مدارانه را به مسئله محوری تغییر بدهیم و از این زاویه به اخلاق نگاه کنیم. وقتی از این زاویه به اخلاق نگاه کنیم آن موقع، مسئله ی کرامت انسانی و حفظ کرامت انسانی بهتر فهم می شود و بهتر می شود در راستای حفظ کرامت انسانی حرکت کنیم. وقتی ما بیاییم اخلاق را مسئله محور کنیم، می بینیم چه چیزهایی کرامت انسانی ما را زیر پا گذاشته است و بر این اساس می آییم و اخلاق را جاری می کنیم که این اخلاق درواقع اخلاقی است که مبتنی بر مسئولیت پذیری است، مبتنی بر دانش روز است و مسائل این چنینی، می آییم این مسئله را حل می کنیم. در اروپا اخلاق بیشتر مسئله محور است نه ارزش محور، من فکر می کنم یکی از مشکلاتی که ما در داخل داریم همین است و آن هم به جهت نگاه سنتی و دینی ما است که هنوز در ما وجود دارد.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
🎤 گوشه ای از صحبت های دکتر #امیر_رزاقی در کلاب هاوس با موضوع #کرامت_انسانی و #اخلاق_کاربردی


اگر سیستم ها دچار مشکل شوند، اگر هر سیستم کارکرد خودش را نداشته باشد و با رمزگان خودش کار نکند (چون هر سیستمی رمزگان خودش را دارد) مثلا وقتی وارد سیاست می شوی زبان خودش را دارد، رمزگان خودش را دارد قاعده ی خودش را دارد، طبیعتا اخلاق کاربردی هم که در آنجا باید باشد با توجه به آن محیط سیاسی باید باشد. در محیط اقتصادی شما با رمزگان اقتصاد و با قواعد اقتصادی صحبت می کنی، وقتی سیستم دینی که شما امروز می بینید وقتی می آید و هژمونی پیدا می کند و خودش را بر سیستم های دیگر غالب می کند و با رمزگان دینی وارد سیستم های دیگر می شود مشکل ایجاد می شود. شما می خواهی در اقتصاد صحبت کنی می بینی که رمزگان دینی وارد شده ، وقتی وارد سیاست می شوی همینطور است، به فرهنگ وارد می شوی همینطور است و این موضوع سیستم را دچار اختلال می کند وقتی سیستم ها دچار اختلال می شوند چون سیستم ها در هم درگیر هستند، این درهم تنیدگی سیستم ها باعث می شود چرخه ی زیستی انسان دچار مشکل شود در نتیجه زیست انسان دچار اختلال می شود. به همین خاطر من فکر می کنم آنچه که امروز دچارش هستیم و کرامت انسانی ما ضربه خورده، یکی از علت هایش همین موضوع است؛ سیستم ها درواقع کارکرد خودشان را از دست داده اند. به همین خاطر وقتی وارد حوزه ی پزشکی می شویم می بینیم که یک سازمان بهداشت و درمان درستی نداریم، وقتی که اخلاق در این سازمان هیچ جایی نداشته باشد خوب شما چطور انتظار دارید که پزشک کار خودش را درست انجام دهد و پرستار به وظیفه اش درست عمل کند! خوب نتیجه میشود اینکه در بیمارستان آنچه مفهوم ندارد بیمار است ، در نتیجه آنجا کرامت انسانی لگدمال می شود پس سیستم های ما دچار اختلال هستند و کرامت انسان ایرانی است که ضربه خورده و نتوانسته جایگاهش را پیدا کند در نتیجه یکی از راهها من فکر می کنم این است که باید این هژمونی دینی را از درون سیستم های خارج کنیم و بجای خودش برگردانیمش.هر کدام از سیستم ها به کارکرد خودشان برگردند و اخلاق در آنجا جاری و ساری شود، پس باید اخلاق، مسئله محور شود و نه فضیلت محور یا ارزش محور و شریعت محور باید مسئله اش انسان و خوشبختی انسان باشد. وقتی توانستیم بر این اساس اخلاق را تنظیم کنیم و در سیستم ها ساری و جاری کنیم، یک علت مهم برای خدشه دار شدن کرامت انسانی حذف کرده ایم.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 #حق_مالکیت در #اندیشه‌ی_جان_لاک

لاک استدلال کرد هر شخص با مجموعه‌ای حقوق پایه‌ای طبیعی به دنیا می‌آید و این حقوق طبیعی به شخص قدرت میدهد که حقوق دیگری را ابتیاع کند از جمله حقوق مالکیت. لاک استدلال کرد اول از همه هر شخص دارای حق مالکیت بر خودش است. به عبارت دیگر هر شخص حق مالکیت بر خودش دارد. یعنی دیگران مثلا پادشاه بر او کنترل ندارند. این دیدگاه در تقابل شدید با این ایده بود که شاه و ملکه مالک همه چیز بودند از جمله مردم.
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه

@sociology_economic_development
📣 امشب ( شنبه 12 تیرماه ساعت 22.30 ) به همراه علاقه مندان گفتگویی در خصوص گفتمان کرامت انسانی در کلاب هاوس و در اتاقی با عنوان کرامت انسانی ضرورت گفتمانی امروز ایران خواهیم داشت.

حضور هموندان در گفتگو به پربارتر شدن این برنامه می افزاید.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
2024/09/23 18:33:46
Back to Top
HTML Embed Code: