Telegram Web Link
📄 #بخشی از صحبت های #امیر_رزاقی

در گفتگوهای انجام شده پیرامون #کرامت_انسانی و #عناصر آن(#عدالت، #برابری، #آزادی، #دموکراسی) در صفحه ی اینستاگرام اندیشه ملی - ضرورت گفتمان نو

🔸مبحث کرامت انسانی از مباحثی است که از زمان های بسیار دور، شاید میشه گفت از یونان باستان یعنی از زمان افلاطون و ارسطو بحث کرامت و نفس و حقیقتِ انسان مطرح بوده و این بحث همچنان ادامه داشت تا به فلاسفه ی شرق همچون ملاصدرا آمد و به امروز ما هم آمده و فلاسفه و نظریه پردازانِ بسیاری در این خصوص اعلام نظر کردند.
🔸درمورد کرامت انسانی تعاریفِ متعددی شده است و هیچ تعریف واحدی وجود ندارد و برداشت های متعددی از ان شده است ، یا حداقل من به شخصه یک برداشت یا تعریف واحد از آن ندیدم.

🔸بحثِ کرامت یک بحثی است که به نظر من از موضوعات به روز است، هم به ضرورت باید مطرح شود، بحثی است که شاید بشود آن را یک بحثِ کلان دانست و یک گفتمان در نظر گرفت که بسیاری از مباحثِ دیگر در ارتباط با آن قرار می گیرد و می توان از دریچه ی آن وارد مباحثِ دیگری هم شد، میشود آن را از زاویه ی اقتصاد مطرح کرد، آن را از دریچه ی سیاست مطرح کرد، آن را از دریچه ی حقوق مطرح کرد، آن را حتی از دریچه ی محیط زیست مطرح کرد و به تفسیر در موردشان صحبت کرد.

🔸از منظر دینی هم به کرامت انسانی نگاه می شود. چون این رویکرد علاوه بر رویکردِ اومانیستی و سکولاری اش، رویکرد دینی هم دارد. اگر ما از زاویه ی دینی هم به آن نگاه کنیم یک بخش از رویکرد دینی هم همین است و به نظر من کنش انسانی است که در واقع مدنظر است.
🔸 در متون دینی و در قران که از متون دینی مسلمانان است ، درست است کرامت را در ذات انسان دیده و در واقع از زمان خلقت انسان را دارای این کرامت دانسته است، آنجایی که می گوید "و لقد کرمنا بنی آدم" در واقع بنی آدم را، انسان را دارای کرامت می داند یعنی کرامت ذاتی است و درواقع آن را بر همه ی امور برتر دانسته و همه چیز را در خدمت انسان می داند یعنی آنجایی که می گوید "هوالذی خلق لکم ما فی الارضِ جمعیاً" ولی در جایی دیگر شرطی می گذارد و تقوا را شرط می کند، "انسانی کریم تر است که با تقواتر است". اینجا بحث ارزش را مطرح می کند یعنی به نظر من در اینجا تقوا که در کنش ظهور می یابد را مد نظر دارد و کنش انسانی را دارای ارزش می داند، این کنشِ انسانی را درواقع فصل الخطابِ کریم تر بودنِ انسان می داند و شاید بشود کرامت را این طور برداشت کرد.

🔸 در یک جا بحث می کند که "نفخت فیه من روحی" یعنی از روح خودش در انسان می دمد، شاید این دمیدن روح خودش در انسان به آن ذاتا یک کرامتی داده است اما آیا این کرامت همیشگی است؟! اینجا مسئله ایی را مطرح می کند، می گوید: نه! همیشگی نیست. آنجایی که می گوید که انسان با اعمال ناپسندش و کارهای ناپسندش می تواند به اسفل سافلین برسد و می تواند او را پست کند یعنی شاید انسان کرامت ذاتی داشته باشد ولی این کنش است، این ارزشِ کُنش است که می تواند او را در مرتبه ی انسانیت بنشاند یا می تواند از مرتبه ی انسانیت او را دور کند به همین خاطر اگر یک رجعتی هم به متون دینی داشته باشیم، چنین برداشتی می شود داشت.

🔸 برای فهم بهتر کرامت انسانی باز من برمیگردم به متن قران و یک پیوندی را می خواهم ایجاد کنم و این را بگویم که این بحثِ کنش و ارزشی را که در قران مطرح شده بسیار مهم است. ببینید از یک طرف در قرآن همان بحثی مطرح شده که من در انسان کرامت را قرار داده ام اما در یک جای دیگر می آید و می گوید "ان الانسان لفی خُسر" خوب این یعنی چی؟! یعنی از یک طرف کرامت قرار می دهی، از یک طرف می گویی انسانها همواره در زیان کاری هستند!! من فکر می کنم اینجا در واقع می شود یک پیوند ایجاد کرد یعنی گفت که بله انسان کریم است، کرامت به ذات است، به ذات است که خوبیها در انسان نهفته است اما زمانی که نتواند این خوبیها را به کنش درآورد، در زیانکاری قرار می گیرد! یعنی اینجا بحثِ کنش است و کرامت را باید از دلِ آن کنش استخراج کرد. کرامت را باید از فعلیت درآوردن آن توانایی که در او قرار داده اند، درآورد و اینجاست که می شود این کرامت را تعریف کرد یعنی تعریفی در دلِ کنش که انسان با کنش خودش، با به فعلیت درآوردن آن خوبیها که در او قرار داده شده است به کرامت می رسد.

🔸می توانیم بگوییم که بله انسان دارای کرامت انسانی است و این است؛ درواقع کرامتِ انسانی یعنی آن کنش انسانی است که کرامت دارد، انسان خودش فی النفسه به ذاتِ جسمش که کرامت ندارد، به فعلیت درآوردن کُنش انسانی است که آن کرامت معنی پیدا می کند و کرامت انسانی را می شود در آنجا معنی کرد.

📍 کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄 #ضرورت_ترویج_تفکر_انتقادی

🔸 رشد فزاینده اطلاعات، سبب شده است که هر انسانی از تجربه و علم و دانشی برخوردار باشد که دیگری فرصت کسب آن‌ها را نداشته باشد، لذا به جریان انداختن اطلاعات حاوی علم و دانش و تجربه در بین انسان‌ها یکی از رموز موفقیت در دنیای امروز است. هیچ‌کس قادر نیست به میزان اطلاعات واقعی هرکس که در گوشه ذهن او نهفته است پی ببرد. این اطلاعات زمانی به حرکت در می‌آید که انگیزه‌ای قوی سبب رها شدن آن به بیرون ذهن می‌شود.
آنچه در ارتباط با اطلاعات در دنیای کنونی ارزشمند است، توانایی پردازش اطلاعات می‌باشد.

🔸 به گفته تافلر پس از عصر شکار و عصر ثروت، اکنون عصر دانایی است، پس در این عصر قدرت دست کسی است که اطلاعات بیشتری دارد و بی گمان منظور کسی است که توانایی بیشتر در پردازش و بهره‌گیری از اطلاعات داشته باشد.
امروزه به واسطه فناوری اطلاعات و ارتباطات، اطلاعات به وفور در دسترس همگان قرار دارد. اطلاعات هنگامی دارای ارزش است که تبدیل به دانش گردد و دانش برای توانایی ابداع فرد، منبعی ارزشمند است. (بلینگر و اسمیت، ۲۰۰۱: ۸)

🔸 دنیای امروز نیاز به تفکر انتقادی دارد، چون برای افرادی که در جامعه مدرن زندگی می‌کنند، آرا و نظرات و مدها و مدل‌های مختلفی پیشنهاد می‌شود و این فرد باید از میان آن‌ها یکی را انتخاب کند، این‌ها را نقد و بررسی کند و بعضی را کنار بگذارد و آنچه بهترین می‌باشد را انتخاب کند.

🔸 با توجه به شرایط و جوّ موجود در زندگی امروز بسیاری از متفکران درصدد ارائه مطالبی در توجیه اهمیت و ضرورت ترویج این نوع تفکر برآمده‌اند، به عنوان مثال پائولو فریره از متفکران انتقادی معاصر تفکر انتقادی را هدف آموزش و پرورش تلقی می‌کند. وی به جای واژه تفکر از تعمق استفاده کرده و از آموزش و پرورش متداول انتقاد نموده و می‌گوید: «آموزش و پرورش تبدیل به نوعی عمل ذخیره‌سازی شده است که در آن دانش‌آموز ذخیره‌ کننده و معلم ذخیره سپار است و به جای برقراری ارتباط دوجانبه، معلم اعلامیه‌هایی ارائه می‌کند که دانش‌آموز صبورانه آن‌ها را دریافت، حفظ و تکرار می‌کند. این مفهوم بانکداری (انبارداری) در تعلیم و تربیت است که دامنه عمل برای دانش‌آموز تنها محدود به دریافت، پر کردن و ذخیره‌سازی اطلاعات می‌باشد».

🔸فریره به عنوان یک راه دیگر برای برنامه‌ریزی درسی، رویکرد آزادمنشانه را پیشنهاد می‌کند. تأکید این رویکرد به طور خلاصه بر تفکر نقادانه براساس واقعیت‌های عینی در زندگی فرد است.
برخلاف روش بانکی(انبارداری)، روش طرح مسأله که توسط فریره مطرح می‌شود، مستلزم تبادل افکار و عقاید از طریق گفتگو است که استاد و شاگرد هر دو در پژوهش نقادانه همراه یکدیگرند و به این ترتیب آن‌ها به تفکر انتقادی درباره زندگی خود برانگیخته می‌شوند. این فرایند نهایتاً به «پراکسیس» یعنی عمل براساس تفکر انتقادی منجر می‌شود که در روش فریره هدف محسوب می‌شود. (پوزتر، ۱۳۷۲: ۳۸)

🔸تحقیقات نشان داده است که تفکر انتقادی در میان دانشجویان ما نسبت به دانشجویان هم رشته در کشورهای دیگر تا حد قابل توجهی پایین است، یعنی بیشتر دانشجویان ما در حین تحصیل، به دنبال گرفتن مدرک بوده‌اند و نه تجهیز خودشان به مهارت‌های فکری. اصولاً چنین آموزش‌هایی به دانشجویان ما کمتر داده می‌شود و معمولاً از آن‌ها می‌خواهند یا وادار می‌شوند جزوه بردارند، یا جزوه رد و بدل کنند، کتاب بخرند و مطالبی را حفظ کنند. در صورتی که در فرایند یادگیری تفکر انتقادی به دانشجویان آموزش می‌دهند که مطالب را بخوانند، آن را درک کنند و تجزیه و تحلیل کنند، یعنی تفکر انتقادی را یاد بگیرند و به کار هم ببرند.
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄 #اندر_مصائب_نافرهیختگی

#بهروز_مرادی

جامعه ی ایران جامعه ای است با تعداد قابل توجهی افرادِ دارای مدرک دانشگاهی. از این مدرک داران انتظار می رود ویژگی هایی متفاوت از مردم عامیِ پرورش نیافته داشته باشند. چشمداشت های اجتماعی انتظار دارد که فرد دانشگاه رفته دست کم از برخی ویژگی های تحصیل کردگان برخوردار شده باشد. انتظار می رود که دانشگاه آو را پرورش داده و کم یا بیش فرهیخته کرده باشد. فرهیخته یعنی کسی که مبادی اخلاق و ادب، مراعات کننده ی حد و مرز حقوقی دیگران، پرهیز کننده از افترا زدن و انگ زنی به دیگری، مدارا کننده با نقطه نظرات مخالفان، صاحب اندیشه و بینش و دانش، تحلیل گر، دوری کننده از تهاجم و تخریب و ترور شخصیت دیگران و دارای ویژگی هایی دیگر از این دست باشد. اگر قرار است به ارزیابی مطلبی بپردازد، به اخلاق و انصاف و تعادل و تقوا متعهد باقی بماند و تنها به نقد مطلب بپردازد و از تخریب نویسنده خودداری ورزد. پرخاش و تهمت و توطئه ی رذیلانه را به وسیله ای برای از میدان به در کردن دیگری _که او را رقیب خود می بیند_ مبدل نسازد و از ترور شخصیت دیگری بپرهیزد و هنگام نقد، تنها به ارزیابی مطلب عرضه شده بپردازد و در مواجه شدن با یک متن، صرفن به عرضه ی دیدگاه خود بسنده کند. این یعنی اینکه او انسان را محترم بدارد و کرامت دیگری از سوی او گرامی داشته شود و شأن آدمیان را رعایت کند و دیگران از دست و زبان او در امان باشند. ارزش های انسانیت را در عمل مراعات نماید و گفتارش پاکیزه و اندیشه هایش در جهت سازنده در جریان باشند و همت و سعی خود را در راستای تخریب دیگران و از میدان به در کردن آنها به کار نبندد. ادبیات سخیف و آلوده را از فرهنگ گفتاری اش حذف کند و حرمت ها را پاس بدارد و دیگران را با الفاظ نازیبا نرنجاند. دلها را نشکند و قلم ها را نیز همچنین. اگر کسی در مخالفت با افکار و گفتارش سخنی گفت یا نوشت، همچون جنبنده ای مخوف بر او نتازد و حریم فردی اش را محترم بدارد.
جامعه ی ایران باری پر شده است از مدرک دارانِ دانشگاهی. ضمن عرض ارادت و احترام نسبت به آن بخش فرهیخته ی دانشگاهیان، شِکوه می کنم از آن دسته از خروجی های دانشگاه که سرمایه ی اخلاقی و فرهیختگی اشان نازل است و خود قربانی تنزل اخلاق و نافرهبختگی و پرورش نیافتگی در این جامعه شده اند. اینک فضای مجازی و واقعی پر شده از مدرک دارانی که به راحتی شأن انسان را به تاراج می برند و رعایت حرمت ها در مدرک آنها جایی ندارد و ویرانگری هایی آسیب زننده بر رفتار و گفتار آنان حاکم است. گاه این تهاجم تخریبی متوجه کسانی می شود که حرفی مستقلانه برای گفتن دارند و متفاوت می اندیشند. نافرهیختگان که از سلامت نفس و پاکیزگی شخصیت بهره ی کافی ندارند، هر انسان متفاوتی که حرفی برای گفتن دارد را یک تهدید برای خود می بینند و مأموریت خود را همانا تخریب او می یابند. شگفتا که در میان این نافرهیختگان، تدریس کنندگانی در دانشگاه یافت می شوند که فرصت سخن گفتن برای دانشجویان را به آنها داده اند. نافرهیختگی، آدمی را در سطح عوامِ پرورش نیافته تنزل مقام می دهد. گاه نوع برخورد چنین تدریس کنندگان دانشگاهی در سطح عوام کوچه و خیابان است، بویژه هنگام نزاع های عامیانه. سطح روح و میزان پرورش یافتگی آدمی است که کیفیت واکنش های او را تعیین می کند. انسان نافرهیخته دیگری را درگیر تضادهای بی شُکوه می سازد و نازیباییِ نفس خود را به جان دیگران می ریزد. شوربختانه سقوط سرمایه ی اخلاقی عمومی نیز به چنین کسانی سرایت کرده و هم خود کارگزار این سقوط گردیده اند. فرهیختگان مستقل وارد این جنگ های بی شکوه نمی شوند. سلامت نفس آنها نمی گذارد بدی را با بدی پاسخ دهند و یکی همچون دیگران بشوند. تدریس کنندگانی که حتا سرمایه ی تمدنی کافی برای پاسخ دادن به پیامک همکار خودشان را ندارند، چگونه خواهند توانست انسان را اهلی کنند و بپرورند. اینچنین است که نافرهیختگی از طریق دانشگاه در حال بازتولید و بازتکثیر خود است و دانشگاه دیگر «دانش گاه» نیست، بلکه «مدرک گاه» است. دانشگاهی که توانایی پرورش انسان فرهیخته را ندارد، به مؤسسه ای برای تبادل پول یا خدمات دنیوی با نمره و مدرک گردیده است. عجیب نیست که همین نافرهیختگان، هزاران نفر را در عضویت کانال های خود در فضای مجازی داشته باشند. بازار عرضه و تقاضا در اینجا نیز داغ است. جامعه ی ایران و بویژه جامعه ی دانشگاهی سخت محتاج تغییر جهت به سوی فرهیختگی است. در غیر اینصورت روند تحولات اجتماعی به کاهش هر چه بیشتر سرمایه ی اخلاقی و رقم خوردن فجایع دیگر در جامعه خواهد انجامید.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
امشب ( شنبه 20 تیرماه ساعت 22.30 ) به همراه علاقه مندان گفتگویی در خصوص گفتمان کرامت انسانی در کلاب هاوس و در اتاقی با عنوان کرامت انسانی یک گفتمان یک راهبرد خواهیم داشت.

حضور هموندان در گفتگو به پربارتر شدن این برنامه می افزاید.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄 #بخش_اول
درسگفتار #آداب_و_اخلاق #گفتگو،فروردین۹٨،
#مصطفى_ملکيان


1_ گفت و گو (dialog) نوع خاصی از مکالمه (conversation) است و نه هر گفتاری! بعضی از انواع مکالمه:
۱. درد دل
۲. گپ و گفت
۳. بحث
۴. مذاکره
۵. تدریس و تعلیم
۶. گفت و گو

2- گفت و گو چه ويژگى‌هايى دارد؟
🔹گفت و گو مکالمه اى است براى حل "مشکل عملى " و نه حل "مساله نظرى"
🔹گفت و گو مکالمه اى است درباره مشکلات عملى "مشترک "

🔹گفت و گو "برد-برد" و يا "باخت-باخت" است، در گفت و گو "برد-باخت" معنا ندارد

3- گفت و گو بهترین روش برای حل مشکلات مشترک
🔹در تحقق تاریخی برای حل "مشکلات مشترک " روش‌های:
۱. تشویق به اجماع
۲. گزینش راه حل توسط صاحبان قدرت
۳. مذاکره
۴. رای‌گیری
۵. گفت و گو
استفاده شده است. از نظر برخی فیلسوفان، از میان این روش‌ها، تنها گفت و گو از لحاظ اخلاقی، مصلحت اندیشانه و امکان پایداری قابل دفاع است.

4- چهار فایده گفت و گو
۱. دخالت دادن مردم در سرنوشت شان
۲. مردم در گفت و گو به طبیعی ترین شکل ممکن از یکدیگر می‌آموزند
۳. استفاده از فهم عرفی و عقل سلیم مردم
۴. گفت و گو همدلی و همدردی بین انسان‌ها را افزایش می‌دهد

5- منظور از آداب و اخلاق گفت و گو چیست؟

🔹 گفت و گو پرداختن به مشکل
۱. در گفت و گو نباید به مسائل نظری پرداخت
۲. در گفت و گو نباید به "شبه مشکل" پرداخت
۳. در گفت و گو باید مشکلات را رده‌بندی کرد و به مهم‌ترین آن‌ها پرداخت

🔹گفت و گو از خانه آغاز می‌شود!

🔹گفت و گو باید در فضای امن صورت بگیرد یعنی
اول. همه گفت و گو کنندگان برابر تلقی شوند
دوم. هیچ کسی بابت آنچه می‌گوید، پاداش و کیفر نبیند
سوم. در نتیجه گفت و گو، نظر همه گفت و گو کنندگان به حساب بیاید

🔹 گفت و گو و هنر شنیدن
گفت و گو کنندگان باید سخن یکدیگر را بفهمند و این به "سکوت درونی"نیاز دارد. ما برای یک گفت و گوی موفق باید هنر شنیدن را بیاموزیم.

🔹 گفت و گو کنندگان باید به این قائل باشند که " جواب نهایی" یافته نشده است. هر کس معتقد شد چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی "جواب سوال" را دارد، راه گفت و گو را بسته است.

🔹 در یک گفت و گو موفق، اجزا با هم ترکیب می‌شود و نه مخلوط. در گفت و گو باید به سنتز برسیم، به چیزی برسیم که نقاط قوت همه راه حل‌ها را داشته باشد ولی نقاط ضعف آن‌ها را نداشته باشد.

🔹 گفت و گو، دفاع و اعتماد
در گفت و گو نباید از چیزی دفاع بشود، ما باید گفت و گو را برای نظرات خودمان بوته آزمایش قرار بدهیم و ببینیم دیگران به چه دلیلی قول ما را رد می‌کنند و چه نقاط ضعفی را در آن می‌بینند.
گفت و گو نمایشگاه نیست، بوته آزمایش است.

🔹منفعت شخصی در گفتگو کنندگان یکی از مهم‌ترین آداب گفت و گو این است که گفت و گو کنندگان بر روی خود پرده بی‌خبری بیاندازند تا منافع شخصی خود را در گفت و گو دخالت ندهند. آنگاه چنان در گفت و گو شرکت می‌کنند که سود همه گفت و گو کنندگان در آن باشد.

🔹ناسازگاری در گفتگو را ناشی از جهل بدانیم. موفقیت گفت و گو در این است که ما بیشتر ناسازگاری‌های خود با دیگران را ناشی از جهل بدانیم و نه سوء نیت!

🔹موفقیت گفت و گو در این است که هر کس آنچه خودش یافته است را بگوید، گفت و گوی موفق انسان‌های خوداندیش می‌خواهد نه انسان‌های مقلد.

🔹بیان کردن در گفت و گو
موفقیت گفت و گو در این است که فرض نکنیم هرچه ما می‌دانیم، طرف مقابل نیز می‌داند. ما باید آنچه در گفت و گو ضروری است به زبان بیاوریم.

📍#جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄#بخش_دوم
درسگفتار #آداب_و_اخلاق #گفتگو، فروردین۹٨، #مصطفى_ملکيان
⭕️ مبحث گفتگو ۲

1- عدم چسبندگی
برای گفت و گوی اخلاقی ما نباید به باورهای خود چسبندگی داشته باشیم. باورهای ما جزء " بوده‌ها "ی ما نیست بلکه جزء"داشته‌ها "ی ماست.

2- عدم جزم و جمود - گفت و گو کنندگان می‌توانند هر یک باور خاصی داشته باشند، ولی به این باور نباید جزم و جمود داشته باشند وگرنه به طرف مقابل جفای اخلاقی کرده‌اند.

3- تخیل
گفت و گو کنندگان وظیفه اخلاقی دارند، هر چه می‌توانند قدرت تخیل خود را افزایش دهند.

4- اهمیت توجه
گفت و گو کنندگان باید کاملا به اثر سخن در دیگران توجه داشته باشند.
بر خلاف حیوانات که فقط با کردار می‌توان موجب رنج آن‌ها شد، ما آدمیان به مراتب بیش از آنکه با کردار موجب لذت یا رنج دیگران شویم با گفتارمان این کار را می‌کنیم.

5- انسانها آنقدر که ما گمان می‌کنیم یکی از بزرگترین اشتباهات ما آدمیان این است که خودمان را بی‌اختیارتر از آنچه هستیم و دیگران را با اختیارتر از آنچه هستند گمان می‌کنیم.
اقتضای گفت و گو این است که دیگران را حداقل در حد خودمان در تنگنا ببینیم، این موضوع فضای گفت و گو را لطیف می‌کند.

6- خود انتقادی، شرط بسیار مهم اخلاقی بودن گفت و گو است، خود انتقادی تمرین گفت و گو با خود است و کسی که نتواند با خود گفت و گو کند با دیگران هم نمی‌تواند گفت و گو کند.

7- اصل حمل به احسن یکی از اصول گفت و گوی اخلاقی است به این معنا که باید هر سخنی را در مرتبه اول، به بهترین و درست‌ترین معنایی که از آن فهمیده می‌شود، فهمید.

8- اصالت یکی از مهم‌ترین وجوه یک زندگی اخلاقی است، در گفت و گو اصالت به این معناست که انسان حق سانسور آرا و عقاید خود را هم ندارد.

9- دلایل قلبی
یکی از شعارهای پاسکال این بود که قلب ادله‌ای دارد که عقل از آن بی خبر است، وظیفه اخلاقی ما در گفت و گو این است که توامان با عقل و قلب با یکدیگر مواجه شویم.

10- شفافیت در گفت و گو
یعنی کسانی که برای حل یک مشکل مشترک کنار هم می‌نشینند که در آن سود و زیان مشترک دارند، هرچه به نظرشان می‌آید باید با همه درمیان بگذارند و نه با بخشی از گفت و گو کنندگان.

11- وارد کردن کمترین درد
اگر سخنی را به چند صورت می‌توان گفت، به صورتی بگویید که کمترین درد و رنج به طرف مقابل وارد شود.

12- کارکرد شناسی سخن
اگر بخواهید در مقام سخن اخلاقی رفتار کرده باشید، به معناشناسی سخن اکتفا نکنید به کارکردشناسی بپردازید.

13- اولویت تبیین مشترکات
گفت و گو کنندگان باید ابتدا مشترکات خودشان را تعیین کنند و سپس سراغ نقاط اختلاف بروند.

14- کنش‌گری
وقتی گفت و گو اخلاقی است که ما نسبت به آنچه دیگران بیان می‌کنند، کنش داشته باشیم نه واکنش.

15- عدم توجه به اخلاقی
در گفت و گو نباید به اخلاقی کردن طرف مقابل معطوف باشیم، باید به مشکل گشایی از او توجه کنیم.

16- التزام عملی به نتایج
در گفت و گو باید همه اطراف به نتایج گفت و گو التزام عملی داشته باشند حتی اگر از لحاظ نظری متفاوت می‌اندیشند.

17- هویت پویا
برای اخلاقی بودن در گفت و گو، وظیفه ما این است که برای خودمان هویت پویا قائل باشیم و نه هویت پایا.


📍#جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
امشب ( شنبه 26 تیرماه ساعت 22.30 ) به همراه علاقه مندان گفتگویی در خصوص گفتمان کرامت انسانی در کلاب هاوس و در اتاقی با عنوان اثرات و پیامدهای راهبرد غیر دینی در گفتمان کرامت انسانی خواهیم داشت.

حضور هموندان در گفتگو به پربارتر شدن این برنامه می افزاید.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📣 امشب ( شنبه 2 مرداد ماه ساعت 22.30 ) به همراه علاقه مندان گفتگویی در خصوص گفتمان کرامت انسانی در کلاب هاوس و در اتاقی با عنوان اثرات و پیامدهای راهبرد غیر دینی گفتمان کرامت انسانی خواهیم داشت.

حضور هموندان در گفتگو به پربارتر شدن این برنامه می افزاید

📌کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎤سخن #دکتر_سلطانی جامعه شناس افغانستانی در خصوص جنگ و اقتصاد

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄 #دانشگاه_مرده است، #زنده_باد_دانشگاه!

#بهروز_مرادی

«گاه» در زبان پارسی به معنی «جا» و «مکان» است. قرار بود دانشگاه مکان ارائه و جستن و یافتن و اندوختنِ دانش باشد که اگر چنین می بود، انسانهایی دانشمند، بینش دار، فضیلت مند، فرهیخته، مجرب و شریف از آن تولید می گردید. اما اینک خروجی هایی دیگرگون از دانشگاهها به جامعه سرازیر می گردند که نه صاحب دانش اند و نه دارای بینش. نه فرهیخته اند و نه متخصص. اینان که عمدتن نمره جویانی بی انگیزه ی رشد کردن اند، در سراسر ترم های درسیِ مکرر، کتابی در برنامه ی درسی خود ندارند و عمومن با جزواتی حداقلی و با عنایات ارتباطاتی از سوی مدرسین، کار ترم را به سرانجام می رسانند. مدرسین دانشگاه نیز مأموریت یافته اند تا با این نمره جویانِ کتاب نخوانده همکاری حداکثری کنند و بر آنها سخت نگیرند که مبادا شهریه ای که قرار است از سوی این "مشتریانِ خریِد مدرک" پرداخت بشود، از کف برود! مدرسین مذکور بیشترین دغدغه اشان نه پرورش منابع انسانی متعهد و متخصص، بلکه خالی نماندن کلاس های اشان و تأمین منافع دنیوی اشان است. گاهی چنین مدرسانی از مزایای پاداش های دنیوی نمره جویان نیز بهره مند می شوند و بدین ترتیب با معامله ای پایاپا؛ بازار عرضه و تقاضا، اجزای خود را بخوبی باز می یابد.
در این میان، برخی از مدیران گروه که مأموران و مجریانِ تحقق چنین پروژه ی فاجعه آمیزی هستند، سفارش های لازم را برای تسهیل فرآیند نمره دهی به مجموعه ی زیردستان مبذول می دارند. بدینسان مدرس مهره ای است کارآمد در تبدیل دانشگاه به "نمره گاه" و "مدرک گاه". اینان همه دست اندرکارند تا دانشجو را به "نمره جو" و "مدرک جو" تبدیل کنند و در این کارِ تباه نیز شوربختانه موفق گردیده اند. بدین ترتیب دانشگاه به مؤسسه ای مالی_تجاری تبدیل گردیده است.

در این میانه آن دسته از مدرسینی که با این برنامه ی تجاری _ دلالی همراهی نمی کنند، مزاحمینی تلقی می گردند که باید از سر راه کنار گذاشته شوند. اینان که دلسوزان و فرهیختگان اصیل دانشگاهی اند، مغضوبین دانشگاه می شوند و پس از دریافت اخطارهایی از سوی مدیر گروه، اگر با پروژه ی "کُشتنِ دانشگاه" همکاری و همراهی نکنند، کنار گذاشته می شوند.

اما این فاجعه، ابعاد دیگری نیز دارد و ازجمله هنگام نوشتن پایان نامه خود را عیان می سازد. همان مدرسینِ دلال صفت، اینک در مقام استاد راهنما و مشاور، مدرک جوی پولدار را نه راهنمایی می کنند و نه مشاوره ای می دهندش. مدرک جو نیز از مراکز پرتعداد فروش پایان نامه، پایان نامه ای خریداری کرده، آن را به دانشگاه تحویل می دهد. در بسیاری از موارد، یکی از همان مدرسینِ تکثیرشده، داور نمایش مضحک جلسه ی دفاع است که او هم به چنین پایان نامه ای نمره ی بیست می دهد. بدین ترتیب، مدرک جو مدرک را دریافت می کند، بدون آنکه حتا توانایی فرضیه سازی و طرح پرسش تحقیق و بیان مسئله ی تحقیق را داشته باشد. این فاجعه بدون تردید بجز استثناهایی اندک، چیزی از دانشگاه و اساتید حقیقی باقی نگذاشته است.

آنکه خود فرهیختگی نیاموخته، فرهیختگی به دیگران نیاموزد.

دانشگاه مرده است. مدرک دارانِ بیسواد را مدرک داران ِ دلال صفت به مدرک دانشگاهی مجهز نموده اند تا ایران هرچه بیشتر از ایران شدن دور بماند. آنان هم اینک در پست های مدیریتی، مجموعه ی زیر دستِ خود را به مسلخگاه فاجعه برده اند. جنایت ها را فقط نظامیان مرتکب نمی شوند.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه

@sociology_economic_development
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬 پیمان جهانی حقوق بشر، بیانیه ایست برای بزرگداشت، تامین و دفاع ازکرامت انسان، فراتر از جنسیت، سن، قومیت/ملیت، دین، باورداشت و‌گرایش جنسی و... او.
حقوق بشر را از خانه هایمان آغاز کنیم.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄 #فرد و #سیستم و #معنا_بخشی_متقابل_آنها

#عیسی_عبدی

▪️رابطه متقابل سیستم و فرد، صرفا یک بحث انتزاعی و تئوریک نیست که عقل عامه هم از پیامدهای آن در بستر زندگی غافل شود،بلکه فرهنگ سیستم ها، فرهنگی ملموس،روزمره، زایا، خودیابنده و بلند مدت است.این روند با عاملیت و آزادی فرد هم در تضاد نیست .در ابتدای صنعتی شدن و تکوین سیستم ها، فرهنگها بتدریج در معرض دگرگونی قرار گرفتند،مفاهیم کلیدی و تحول بخشی زاده شدند. در این دگرگونی، بخش نوظهور از فرهنگ هربار در کشمکش با فرهنگ سنتی قرار گرفت تا برخی عناصر جدید با عناصر قدیمی فرهنگ جایگزین شوند . این کشمکش پایانی ندارد و در تداوم است.
▪️در فرایند نوسازی، صنعتی شدن و تعمیق فرهنگ تکنولوژی، جذب عناصر زایا و نوظهور فرهنگی و متناسب با عصری شدن، امری گریزناپذیر است .در این داد و ستد پرکشمکش، مدتها طول می کشد تا فرهنگ‌ سیستمی،هوشمند و غیرشخصی در فرهنگ متعارف، جاباز کند و درونی شود لذا در این دوران گذار یا ناهمزمان ، معمولا اختلال های سیستمی و منازعه رخ می دهد که ممکن است طی آن، کیفیت نامطلوب زندگی،استرس و ناامنی های مختلف به همراه داشته باشد .
▪️ در دوران تاریخی مدرن، اگرچه فرهنگها ، در روند صنعتی شدن و شیوه کشمکش با تحولات جدید، الگوی تجربی یکسانی ندارند . با این حال امروزه، در این واقعیت نمی توان تردید داشت که کیفیت زندگی می تواند از اختلالات ساختاری و‌کارکردی متأثر شود: یعنی زمانی که سیستم ها خوب کار نمی کنند و اثرات سو خود را روی کیفیت زندگی و سطح امید به زندگی باقی می گذارند و انسانها بتدریج و خاموش دچار اختلال در روند عادی زندگی، سلامت،رشد و‌توسعه فردی می شوند .
▪️در رهیافت کلی،علیرغم انتقادات برخی جامعه شناسان ، سیستم ها معمولا از نظر کارکرد بر فرد فرد انسانها تقدم دارند اما به منزله تنزل شئون و جایگاه کارکردی افراد نیست زیرا سیستم ها زندگی انها را نظم میدهند و امنیت های مختلف مانند غذایی، اینترنتی، اطلاعاتی،شغلی،روانی ،خانوادگی، صنفی و حقوقی را حتی المقدور فراهم می کنند.
▪️ وقتی سیستم ها خوب کار کنند اجزای درونی آنها یعنی انسانها هم خوب زندگی و تنفس می کنند اما اگر خوب کار نکنند سپر ایمن برای انسانها نیستند چون در این حالت همیشه اختلالات سیستمی رخ می دهد وقتی سیستم سریع و هوشمند باشد دربرابر تهدیدها هم بموقع عمل می کند تا به اصطلاح قدرت خود را علیه طبیعت و ‌عوامل مختلف تهدید، نشان دهد تا عوامل مخل بر زیست بوم انسان غلبه نکنند. سیستم ناگهان متوجه فقدان های زیست محیطی ،آب و انرژی نمی شود .
▪️وقتی سیستم ها خوب کارکنند ،افراد با امنیت خاطر می توانند اتومبیل خود را به مکانیک و خدمات پس از فروش بسپارند و با طیب خاطر می توانند به شرکتهای خدماتی ،تاسیساتی و غیره اتکا کنند.
انسانها با قدرت و خیال راحت به بنگاه مسکن می روند و معاملات ملکی انجام می دهند و درحوادث زندگی دارای سطح مقبولی از امنیت و حمایت اجتماعی هستند .
▪️وقتی سیستم ها خوب عمل کنند ،نسبت میان درآمد و هزینه هم تقریبا معقول تر میشود ،قیمت ها به صورت معجزه اسا بالا نمی روند. کالاهایی مثل مسکن به محوریت در اقتصاد تبدیل نمیشوند و‌نوسانات ارزی به صورت نجومی رخ نمی دهد.
▪️اگر سیستم ها کارآمد باشند تقسیم کار بهتری در جامعه به لحاظ کارکردی -نقشی رخ می دهد و امکان کنترل کیفی و اندازه گیری کار بهتر فراهم می شود ،رقابت سالم در همه عرصه های سیاسی، اقتصادی ،علمی و فرهنگی رخ می دهد . میان دانشگاه و سیستم های کار نیز تناسب نسبی به وجود می آید و افراد دانشگاهی در میان سیستم ها بلااثر باقی نمی مانند بلکه درون سیستم ها منشا اثر میشوند.

▪️در اختلال سیستم ها، درواقع عارضه های مختلفی بوجود می اید مثلا یکی از آنها فقدان اعتماد به کارکردهاست، فرد همیشه احساس ناامنی می کند و ساختار احساسات فرد همیشه متاثر از ناپایداری و عدم اطمینان است .
▪️یکی از عوارض، فقرمزمن، است، فقر مزمن فرآیندی است که نشان دهنده تاثیر تدریجی فقر بر کیفیت زندگی و سلامت است که در سطح خرد و‌ کلان وجود دارد ،در سطح کلان به صورت نسلی منتقل میشود و مدتها تداوم پیدا می کند .
به هرحال سیستمی بودن زندگی ما دراین کره خاکی ،گریز ناپذیر است زیرا ما درون دوایری متداخل از سیستم ها به سر می بریم که سیستم خود را هم در پیوند و میانگنش با سایر سیستم ها می توان تقویت کرد و توسعه بخشید. با این همه سیستم ها هم همواره در معرض نقد،بهبودی ،ترمیم و خود سامان بخشی هستند.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📣 امشب ( شنبه 9 مرداد ماه ساعت 22.30 ) به همراه علاقه مندان گفتگویی در خصوص گفتمان کرامت انسانی در کلاب هاوس و در اتاقی با عنوان " راهکنش های بازگرداندن و استقرار کرامت انسانی در ایران " خواهیم داشت.

حضور هموندان در گفتگو به پربارتر شدن این برنامه می افزاید.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
🎤 بخشی از صحبت های #امیر_رزاقی
با موضوع #دموکراسی و #کرامت_انسانی
#گفتگوی انجام شد در برنامه کرامت انسانی
به نظر من دموکراسی یک روشِ اداره ی حکومت است یعنی روشی است که یک جامعه را می شود با آن اداره کرد و درواقع در دنیای امروز می توان گفت که دموکراسی بر مبنای استقرار و پاسداشتِ کرامت انسانی است، یعنی هدف از دموکراسی، هدف از این روش (روش اداره ی جامعه) استقرار و پاسداشت کرامت انسانی است
دموکراسی با عدالت پیوند دارد یعنی هیچ دموکراسی ایی محقق نمی شود مگر اینکه آن دو اصلِ عدالت در آن شکل نگیرد که آن دو اصل عدالت چه است، یکی از دو اصل در واقع همان حقِ آزادی فردی انسانها است و دیگری برابری فرصت ها است یعنی یک دموکراسی محقق نمی شود مگر اینکه انسانها از حق آزادی بیان و پس از بیان برخوردار باشند، حق انتخاب داشته باشند، حقِ آزادی اندیشه داشته باشند، حق آزادی در تجمعات را داشته باشند، حق مصونیت از شکنجه های جسمی و روحی را داشته باشند و مصونیت از دستگیری و همچنین حقوق دیگر و باید همگان از فرصت های برابر برای دستیابی به مناصب و منافع برخوردار باشند. ببینید متاسفانه یک تعریفی که ما فکر می کنیم وجود دارد یعنی اینجور برای ما تعبیر شده است که انتخابات یعنی دموکراسی، نه! انتخابات دموکراسی نیست، انتخابات یک ابزار است اما دموکراسی نیست اتفاقا دموکراسی یک روشی است که همگان می آیند و رای می دهند یعنی از حق رای برخوردارند و اکثریت انتخاب می کنند اما شرط برقراری دموکراسی در اینجا رعایت کرامت انسانی اقلیت است، اقلیت ما باید دارای کرامت باشد باید دارای حقوقی برابر باشد، باید دارای آزادی باشد یعنی دموکراسی اینگونه باید معنا شود که رعایتِ کرامت انسانی اقلیت با حفظ تمامی حقوق او (برابری، آزادی و عدالت). اگر دموکراسی این چنین نباشد، اسمش را نمی شود گذاشت دموکراسی! دموکراسی که بخواهد یک اقلیتی در آن کرامت خود را برتر بداند و حق برابری و حق عدالت و حق آزادی را برای دیگران قائل نباشد خوب آن که اصلا دموکراسی نیست حتی اگر انتخابات هم برگزار شده باشد، آن عین استبداد است به همین خاطر اساس دموکراسی، مبنای دموکراسی درواقع برابری است، آزادی است، عدالت است و اینها از هم جدایی ناپذیر هستند.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄 #جامعه‌شناسی #کار و #شغل
(قسمت اول)

✍️ #حسین_شیران

"جورج ریتزر George Ritzer"، جامعه‌شناس و نظریه‌پرداز نام‌دار آمریکایی، در کتاب معروف خود "بنیان‌های جامعه‌شناختی، جامعه‌شناسی کار را حوزۀ اساسی جامعه‌شناسی معاصر قلمداد کرده و آن را مشخصا یکی از تخصص‌های اصلی خویش برمی‌شمارد. او که در این زمینه مقالات و کتاب‌های بسیاری تألیف کرده است شکل‌گیری و گسترش این شاخه از جامعه‌شناسی را بطور مشخص از "مکتب شیکاگو" می‌داند و میان دستاوردهای شاخص دیگر این مکتب یعنی "روش مشاهده مشارکتی" و "نظریه کنش متقابل نمادین" پیوندی استوار برقرار می‌سازد [ریتزر، 1374 : 173].

در مکتب شیکاگو از جمله کسانی که نقشی اساسی در پیدایش جامعه‌شناسی کار و شغل داشته‌اند باید به "اورت سی. هیوز Everett C. Hughes" اشاره داشت. هیوز در شکوفایی مکتب دوم شیکاگو (1946-1952) نقش بسزایی داشت و در نمادین کردن جامعه‌شناسیِ کار هم بسیار موفق عمل کرد و به رغم آنکه این موفقیت و تمایز پیشرفت کمی داشت، اما تا حد نسبتاً زیادی باعث دگرگونی این شاخه از جامعه‌شناسی و دیدگاه‌های جدید در آن شد. او جامعه‌شناسان علاقمندی را تربیت کرد که در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم، به مطالعه کار در اجتماع پرداختند.

اما مقولۀ کار، سال‌ها قبل از هیوز هم مورد توجه جامعه‌شناسان و سایر اندیشمندان قرار گرفته، مباحث زیادی هم صرف آن شده بود و خود هیوز هم به آن‌ها اشراف نظر داشت. او خود در این رابطه می‌گوید: «پیش از من در زمینه کار، افراد بسیاری فعالیت کرده‌اند که از جمع آن‌ها می‌توان به مارکس اشاره کرد که مدت‌ها قبل این کـار را شروع کرده بود و بعد لومن بلژیکی که دنبالۀ کارهای ماکس وبر را بر روی مسائل صنعتی قبل از سال 1910 بررسی می‌کرد و سومبارت که در کتاب خود مقولۀ سرمایه‌داری را تحلیل کرده بود و ...»
از این جهت قبل از پرداختن به نقش هیوز در این زمینه، بهتر است از باب بررسی سوابق موجود، نظری کوتاه بر جایگاه کار در آثار ما قبل هیوز داشته باشیم.

1. بنیان‌های جامعه‌شناختی - خاستگاه‌های ایده‌های اساسی در جامعه‌شناسی - نوشته جرج ریتزر - ترجمه تقی آزاد ارمکی - نشر سیمرغ - تهران 1374

ادامه دارد ...

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
روشهای جامعه‌شناسی - ریمون بودن.pdf
2.7 MB
📚 عنوان کتاب: #روش‌های_جامعه‌شناسی
نویسنده:
#ریمون_بودن
ترجمه:
#عبدالحسین_نیک‌گهر

نوع فایل: PDF

حجم فایل: MB 2.7

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄 بخشی از صحبت های #امیر_رزاقی در خصوص #گفتمان_کرامت_انسانی در برنامه ای به نام کرامت انسانی و دال های مرکزی آن

من فکر می کنم آنچه که در کرامت انسانی مهم است این است که ما باید توجه به بنیان بکنیم، بنیان انسان و اینکه در واقع بدانیم ما انسان هستیم، فارغ از هر چیزی اما متاسفانه در جامعه ی ما و شاید در تمامی جوامع توجه به این بنیانِ انسان بودن نمی شود، به صورت ها نگاه می کنیم، به نهادها نگاه می کنیم، یعنی چی؟! یعنی می آییم به جای اینکه انسان را ببینیم و "به ما هو انسان را"، می آییم این را در صورت می بینیم، تفکیک اَش می کنیم به زن-مرد، سن ، قومیت ، تفکیک می کنیم به زبان، تفکیک می کنیم انسانها را به مذهب و همین در واقع عاملِ تمایز و عاملِ اختلاف است و باعث می شود که ما به سمتِ بی عدالتی و نابرابری برویم.
از دالِ های مرکزی کرامت انسانی "عدالت" است از زاویه ی عدالت سخن می گویم در واقع از چشم انداز عدالت، برابری، آزادی و دموکراسی را بررسی می کنم. در واقع من صحبتم را از اینجا آغاز می کنم که بر اساس یک تقسیم بندی می توان عدالت را به چهار دسته تقسیم کنیم
دسته اول و دوم را می توان فرد و اجتماع دانست ، و آنها را از نظر دیدگاه و اندیشه بررسی کنیم .در این خصوص به طور عمده دو دیدگاه وجود دارد . بکی لیبرالیزم هایی که در واقع آزادی گرا هستند و دیگر لیبرالیزم هایی که مساوات گرا هستند.
یعنی آنانی که محوریت را بر آزادی می گذارند و آنانی که محوریت را بر برابری می گذارند.

دسته سوم بحث کرامت و عدالت را از دیدگاه بین نسلی و درون نسلی نگاه کنیم یا گستره ی نسلی،
و دسته چهارم را از حوزه ی قلمروی جغرافیایی نگاه کنیم، درون سرزمینی و برون سرزمینی و جهانی.
همه ی اینها قابل بحث است و در مورد هر کدام از اینها را به نوبه ی خود بحث خواهم کرد.
من از ابتدا شروع می کنم، از بحثِ فرد که عدالتِ در فرد و در واقع ابتدا از انسان باید آغاز شود. در واقع انسان باید در درون خویش به این اصالتِ انسان بودن خودش ایمان بیاورد و به خودش اعتبار بدهد و یک توازنی بین قوای عقلانی خودش و قوای نفسانی خودش برقرار کند یعنی این عدالت را در اینجا داشته باشد و در درون خودشان در واقع انسانها عزت نفس را پرورش بدهند و این عزت نفس می تواند کرامت انسانی را در واقع تامین بکند. به عنوان مثال در بحث دموکراسی من معتقدم تا انسان دموکراتی شکل نگیرد، هیچ گاه یک جامعه ی دموکراتی تحقق پیدا نمی کند، یعنی ما باید در درون فردیت خودمان به این دموکراسی برسیم، انسانی دموکرات بشویم تا بتوانیم جامعه ی دموکراتی را تحقق بخشیم و یک جامعه ایی داشته باشیم که دموکراسی در آن رواج داشته باشد و گسترده شده باشد.
بحث اخلاق است که ما باید در درون خودمان این اخلاق انسانی را رشد بدهیم، این عدالت را در درون خودمان داشته باشیم و اینکه ما تن به ظلم ندهیم و پذیرای ظلم نباشیم، این را هم می شود از دید فردی صحبت کرد و هم از دید اجتماعی صحبت کرد.
و من ترجیح می دهمِ عدالت اجتماعی را از دیدگاهِ اندیشه ایی صحبت بکنم که به دو دیدگاه تفکیک کردم.

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📣 امشب ( شنبه 16 مرداد ماه ساعت 22.30 ) به همراه علاقه مندان گفتگویی در خصوص #گفتمان #کرامت_انسانی در #کلاب_هاوس و در اتاقی با عنوان " راهکنش های بازگرداندن و استقرار کرامت انسانی در ایران " خواهیم داشت.

حضور هموندان در این گفتگو به پربارتر شدن این برنامه می افزاید

📍کانال تلگرامی #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
قانونی که برای مسی عوض نشد برای زاکانی عوض شد

📄 فرق کشوری که #بر_مدار_توسعه_یافتگی است و کشوری که #خارج_از_مدار_توسعه_یافتگی است.

بعد از اخبار ضد و نقیض و کشمکش‌های فراوان، سرانجام علیرضا زاکانی به عنوان شهردار جدید تهران برگزیده شد. غیر از همه نقدها و نظرها، این وسط یک مشکل قانونی هم وجود داشت؛ این که مدرک تحصیلی علیرضا زاکانی پزشکی هسته‌ای است و مطابق قوانین موجود، تنها کسانی می‌توانند شهردار تهران شوند که مدرک تحصیلی مرتبط با مدیریت شهری داشته باشند. قانون‌گذار حتی رشته‌های قابل قبول را به دقت و یک به یک برشمرده است و طبیعتا پزشکی هسته‌ای بین آنها نیست. انتخاب زاکانی با وجود این نقص قانونی، بازتاب بسیار زیادی در فضای مجازی داشت و نهایتا اعضای شورای شهر را به واکنش وا داشت. فکر می‌کنید عکس‌العمل آنها چه بود؟ گفتند قانون غلط است، آن را عوض می‌کنیم!

حالا برویم به اسپانیا؛ به جایی که خبر خداحافظی لیونل مسی همه را شوکه کرده است. مسی اگر برترین بازیکن تاریخ نباشد، قطعا یکی از بهترین‌هاست. او و بارسا علاقه داشتند با هم ادامه بدهند، اما قوانین لالیگا که شامل سقف پرداخت باشگاه به بازیکنان می‌شود، مانع از ادامه همکاری شد. سقف پرداخت بارسا پر شده و این باشگاه امکان عقد قرارداد جدید با لیونل مسی را ندارد. جدایی او علاوه بر بارسلونا، لالیگا را هم به شدت متضرر خواهد کرد، چرا که لیگ اسپانیا عملا بخش بزرگی از جذابیت‌هایش را از دست می‌دهد. با وجود همه اینها و به رغم غم و اندوهی که سراسر جهان را در بر گرفته، اسپانیایی‌ها حاضر نشدند قانون را به نفع مسی و بارسا تغییر بدهند. آنها یکی از بهترین بازیکنان تاریخ را از دست دادند تا حرمت «قانون» را نگه دارند، در ایران اما قانونی صریح و مطلوب را برداشتند تا زاکانی شهردار تهران شود. تفاوت بین ما و آنها، همین‌قدر ساده و آشکار است. تعجبی ندارد که آنها آنجا هستند و ما اینجا!

📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
2024/09/23 16:19:07
Back to Top
HTML Embed Code: