Telegram Web Link
تلف‌زارِ بین ۲ کار

کیست که از عملکردش ناراضی نباشد؟ این‌همه کتاب و کلاس درباره‌ی مدیریت زمان و افزایش بهره‌وری نشان می‌دهند که حل قضیه به این سادگی‌ها نیست.
به‌طور معمول دربار‌ه‌ی اینکه قبل یا هنگام انجام یک کار چطور بهتر عمل کنیم حرف بسیار است. اما درباره‌ی لحظه‌های حساسِ بین کارها کم‌تر گفته شده.

فرض کنید یک ساعت وقت می‌گذارید و یکی از کارهای مهم روزتان را انجام می‌دهید. تمام که شد چه می‌‌کنید؟
گوشی‌ دست می‌گیرد و در شبکه‌های اجتماعی پرسه می‌زنید؟ با همکارانتان گپ می‌زنید؟ چیزی می‌خورید؟
شاید هم همه‌‌ی این کارها را با هم انجام می‌دهید.
البته گاهی چنان سرمان شلوغ است که به‌ناچار فوری کار دیگری را می‌آغازیم، یا حتا همزمان چند کار انجام می‌دهیم و اصلن متوجه نمی‌شویم کدام کار کی شروع شده و کی تمام.

باری، حساس‌ترین لحظه‌ها همین وقفه‌های بین دو کار است. هر کسی باید عملکرد خودش را مدتی به دقت ثبت کند تا ببینید این زمان‌های میانی را چطور طی می‌کند.
آنوقت شاید متوجه بشیم دلیل هدررفت وقت ما کارهایی‌ست که از سر عادت لابه‌لای کارها انجام می‌دهیم.

چند دقیقه خبر خواندن، گپ‌وگفت بی‌خاصیت با اطرافیان، درگیر شدن در نشخورهای ذهنی و... رفتار اغلب ما در فواصل بین کارهاست (رفتارهای انرژی‌خور).
اما کدام‌یک از ما بین این کار تا آن کار دقایقی را صرف انجام حرکات کششی،‌ قدم‌زدن، مراقبه، چُرتی کوتاه، یا چند کلمه آزانویسی می‌‌کنیم (اقدامات انرژی‌زا)؟

برای انجام بهتر کارها باید به بهبود کیفیت فاصله‌ی بین کارها اندیشید.

پی‌نوشت:
واژه‌ی «تَلَف‌زار» را اول بار در شعری از احسان مهتدی دیدم. (البته نباید می‌گفتم «اول بار»، چون هنوز در جای دیگری به‌چشمم ‌نخورده.)

شاهین کلانتری

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
به عشقِ واژه

گاه متنی را می‌نویسد تنها به عشق استفاده از کلمه‌یی نویافته. بچگی وقتی کفش نو می‌خرید، دلش می‌خواست تا صبح با همان کفش‌ها بخوابد. بیدار شدن با کفش تازه لذتی چندچندان داشت. حالا کلمه‌ها همان کفش‌های کودکی‌اند. واژه را که یافت، آسیمه‌وار هر رقم جمله‌یی که بتواند با آن می‌سازد، حتا جمله‌های جفنگ و بی‌معنی. کلمه از ماهی لیزتر است. باید فوری بندازیش تو حوض مغزت.
او آموخته که با معناترین سخن‌ها پاری وقت‌ها از دل هذیان‌ها‌ بیرون می‌جهند.

شاهین کلانتری

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
خودآزاری‌های آموزنده

حرف درباره‌ی واژگانی‌ست که بسامد بالایی در گفته‌ها و نوشته‌های ما دارند. همان کلماتی که تکرارشان موجب ملال و دلزدگی از نوشتن‌ است، خاصه اگر بسیارنویس باشی.
برای مثال من در یادداشت‌های شخصی‌ام از «خب»، «حتا»، «باید»، «خوشحالم»، «پریشانم»، «اصلن»، «حتمن»، «اینطوری»، و «خیلی»، خیلی استفاده می‌کنم (اینجا سخن درباره‌ی معنا یا املای این واژه‌ها نیست که آن بحث دیگری‌ست. حساب‌ حروف اضافه‌ و ربط و نشانه‌یی مانند «را» و «که» و «از»، «و» و... هم جداست که گریزی از تکرار آن‌ها نیست.).

باری، گاهی می‌توان خودآزارانه از استفاده‌ی تکیه‌‌کلام‌ها و واژگان پرکاربرد پریخت.
این‌گونه محدودیت‌ها در کشف امکانات تازه‌ی زبانی مفیدند.

البته این کار محدود به کلمات نیست و در نحو زبان و جمله‌سازی هم می‌توان چنین کرد. مثلن انواعی از روش‌های جمله‌سازی را کنار بگذاریم و برای صورت‌بندیِ جملات از ساختارهای دیگر بهره ببریم.

برگردیم به کلمات: اگر بنا باشد، دستِ‌کم برای مدتی، بعضی از کلمات را استفاده نکنید، چه واژه‌هایی را برمی‌گزینید؟

شاهین کلانتری

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
به تو
تا تو
از تو
با تو
حرف اضافه هم
اگر همنشین شود
نقشی به دلنشینی زیباترین صفت‌ها دارد.


👤عادل بیابانگرد جوان | از کتاب «نام‌مان در هوا سرگردان است» | نشر نیلوفر

#شعر
@shahinkalantari
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تداعی خاطرات برای گسترش متن

«شبی، در یکی از ایالت‌های جنوبی (فکر کنم، در می‌سی‌سی‌پی بود)، در جاده‌ای پُررفت و آمد، بنزین ماشینم تمام شد. یک حلب خالی در دست، چندین کیلومتر را در جستجوی بنزین طی کردم. بالاخره جلوی یک ساختمان قدیمی، با ردیف ستون‌هایی که زیر نور مهتاب شبیه خرابه‌های یونانی به‌ نظر می‌رسیدند، رسیدم. کمک طلبیدم، ولی از هیچ‌کس جوابی نیامد. با نزدیک شدن به خانه متوجه شدم که در آتش سوخته است. فقط نمای باشکوهش باقی مانده بود. داخل خانه، مثل داخل گردویی کرم‌خورده، خالی بود. چندین شب متوالی خواب این خانه را دیدم. خانه‌ای که به طرفش پیش می‌رفتم، مرا به یاد آن انداخت. به‌رغم روشنایی‌ها و اتومبیل‌ها، احساس خلا می‌کردم. تصور می‌کردم در آن‌سوی در ورودی با توده‌ای فروریخته و ویران روبه‌رو خواهم شد.*»

در این پاره از رمان «مرد خیابان» نویسنده برای گسترش متن و شاخ‌وبرگ‌دادن به صحنه از تداعی خاطراتِ راوی بهره می‌برد.

این شیوه زمانی جواب می‌دهد که خاطره‌ی راوی حتا اگر ربط مستقیمی هم به سیر داستان ندارد، دستِ‌کم حس‌و‌حال فضا را تقویت کند، از طرفی چنین تداعی‌هایی چندان نباید طولانی باشند تا روند ماجرا را مختل کنند.

اما بهترین راه تمرین این شیوه انجام آن در یادداشت‌های روزانه است. هنگام نوشتن‌ رخدادهای روزانه درباره‌ی هر یک از موضوعات از خودتان بپرسید: «این اتفاق کدام خاطره یا خاطره‌هایم را به یادم می‌آورد؟»
با مداومت در این تمرین‌ به‌تدریج توان ویژه‌یی در گسترش متن‌هایتان خواهید یافت.

شاهین کلانتری

*فریدریک دار، ترجمه‌ی عباس آگاهی، نشر جهان کتاب، ص ۱۰۸

#تردیدار
شیوه‌های شاخ‌و‌برگ‌دادن به متن داستان | ۳
@Shahinkalantari @Tardidar
پرسشی و کتابی

کتابی را می‌خوانی و کیف می‌کنی، همان کتاب را به دیگری می‌دهی ولی هیچ نمی‌پسندد.
خیال می‌کنی از بی‌ذوقی و بی‌مایگی طرف است؟

هرمز انصاری گفته بود: «اگر پرسش نداشته باشید، پاسخ به هیچ درد شما نمی‌خورد.»

تو از آن کتاب خوشت آمده، چون جوابی بوده به سؤالی از تو. بنابراین دیگری تقصیری ندارد، شاید لازم باشد پیش از کتاب پرسشی را در او برانگیزی.

از دیگرسو، به کتابی فکر کن که اول بار سال‌ها پیش خوانده‌یی و نپسندیده‌یی، اما همان کتاب‌، پس از چند سال فاصله و دوباره‌خوانی به کتاب محبوبت تبدیل شده‌ است، چون تجربه تو را به پرسش مناسب آن کتاب رسانده است.

اگر دوست داشتی نام آن کتاب را برایم بنویس.

شاهین کلانتری

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
چند پایان برای تمرین

همیشه کلماتی برای شروع جملات پیشنهاد می‌دهیم اما این بار می‌ر‌ویم پی پایان جمله‌ها.

به دو دلیل, از یک سو این تمرین دقت ما در گزیدن فعل‌ها را افزایش می‌دهد و کمک می‌کند افعال بیشتری به دایره‌ی واژگانمان بیفزاییم.
از دوم‌سو، هنگام بداهه‌نگاری جملاتی شکل می‌گیرد که می‌تواند جرقه‌یی برای نوشتن متن‌های تازه باشد.

بنویسیم:
۱. ... جوید.
۲. ... چرخیدم.
۳. ... می‌ستاید.
۴. ... کاشتی.
۵. ... گنجاندیم.
۶. ... می‌نازید.
۷. ... نهفتم.

می‌توانید نوشته‌هایتان را این پایین هم‌رسان کنید.

شاهین کلانتری

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
📖 آموختن برای نوشتن، نوشتن برای آموختن

💡آموزه‌نویس | نوشتن برای آموزش
دوره‌ی فشرده‌ی ۳ جلسه‌یی

🗳موضوع دوره:
اصول نوشتن یادداشت‌ها،‌ مقالات، جستارها و کتاب‌های آموزشی
با روش‌های خلاقانه

چرا نثر آموزشی؟
نوشتن مطالب آموزشی، با ساختار و اصول درست، سبب می‌شود تا به نثری شفاف و تأثیرگذار برسید. این نوع از نوشتن بهترین شیوه برای ترویج ایده‌هاست.

📝برخی از سرفصل‌ها:
ویژگی‌های نثر آموزشی مؤثر و مدرن
موضوعات مناسب برای نوشتار آموزشی
گام‌های اصولی برای نوشتن کتاب آموزشی
سازماندهی یک رسانه‌ی آموزشی با متن
تولید پادکست و ویدیو بر پایه‌ی متن‌های آموزشی

💬شرکت‌کنندگان این دوره می‌توانند زمینه‌های مختلفی از جمله هنر، روانشناسی، توسعه‌‌ی فردی، کسب‌وکار و…. بنویسند.

⭐️مدرس:‌ شاهین کلانتری

📣 اطلاعات مهم مینی‌دوره‌ی «آموزه‌نویس» در یک نگاه:

1️⃣ این دوره آنلاین است.

2️⃣ ۳ جلسه
جلسه‌ی اول:‌ شنبه ۱۶ تیر
جلسه‌ی دوم: چهارشنبه ۲۰ تیر
جلسه‌ی سوم:‌ شنبه ۲۳ تیر

3️⃣ هر جلسه ۳۰ دقیقه+۳۰ دقیقه نوشتن

4️⃣ شروع از شنبه ۱۶ تیر

5️⃣ از ساعت ۱۹ الی ۲۰

6️⃣ شیوه‌ی اجرا: زنده و ویدیویی
(همه‌ی جلسات ذخیره هم می‌‌شوند و به صورت دائمی در دسترس اعضای دوره قرار می‌گیرند.)

7️⃣شهریه‌: ۸۰۰ هزار تومان

برای ثبت‌نام، شهریه را شماره کارت زیر واریز کنید:
5892101022431759
(به نام رحیم کلانتری)
یا از طریق درگاه پرداخت رسمی مدرسه نویسندگی اقدام کنید:
madresenevisandegi.com/amoozenevis

8️⃣ سپس رسید پرداخت را برای ما بفرستید تا اطلاعات دوره را برایتان بفرستیم:
➡️
www.tg-me.com/nevisandeganim

💥مزیت ثبت‌نام سریع: دسترسی فوری به پیش‌نیازهای ضروری دوره
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تشنه‌های تنوع

رفتم راه رفتم. دنبال سوژه بودم. چیزی دستگیرم نشد. برگشتم دفتر. فوری شروع کردم. تندوتند نوشتم. آزادانه و بی‌پروا. ذهنم رها شد. ایده‌یی‌چشمک زد. دنبالش راه افتادم. محلم نگذاشت. بی‌خیالش شدم. وقتش نبود. دوباره آزادنویسی کردم. جمله‌بازیم گُل کرد. جمله‌های دو-سه کلمه‌یی. بازی جالب شد. کُند شدم. دلچسب بود. بعد چی؟ باید فکر می‌کردم. چه باید می‌نوشتم؟ ...در اینجا نویسنده طاقت از کف می‌دهد و هوس جمله‌ی طولانی می‌کند و می‌گوید اصلن حالا که اینطور شد نقطه بی نقطه و آنقدر با «و» و «که» و... جمله را طولانی می‌کنم که حاجت هیچ نقطه‌یی نباشد جز در انتهای جمله که حالا کو تا انتهای جمله چون من تازه نطقم باز شده و می‌خواهم از این بگویم که لذت ناب نوشتن در این است که تو یاد بگیری به هزار سبک مختلف بنویسی و خودت را توی هچل یک شیوه‌ی خاص نیندازی و مدام به خودت یادآوری کنی که دنیای نوشتن دنیای تشنه‌های تنوع است.

شاهین کلانتری

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بن‌بست نویسنده

شاید اصطلاح‌ «بن‌بست نویسنده» یا «انسداد نویسنده» (Writer’s block) را شنیده باشید. به وضعیتی می‌گویند که نویسنده حس می‌کند کف‌گیرش خورده ته دیگ و هیچ‌چی برای نوشتن ندارد.

اما نیل سایمون تعریف دیگری از این اتفاق دارد: «بعضی در موردِ خشکیدنِ چشمه‌ی الهامِ نویسنده برداشتِ نادرستی دارند. تصور می‌کنند در این مواقع هیچ‌چیز به فکرتان نمی‌رسد. درحالی‌که صدها چیز به فکرتان می‌رسد؛ فقط هیچ‌کدام‌شان را دوست ندارید. آن چیزی را هم که دوست دارید بِهِش اطمینان ندارید.»*

توصیف سایمون از گرفتاری نویسنده بهتر و دقیق‌تر نیست؟ این تعریف می‌تواند پرسش‌های ما را برای حل مسئله دگرگون کند؛ یعنی به‌جای طرح این سؤال کلی که «چه کنم تا از بن‌بست بیرون بیایم؟»، بپرسیم: «چطور می‌توانم ایده‌یی دوست‌داشتنی پیدا کنم؟» یا «چگونه می‌شود همین ایده‌هایی نچسب را دلچسب‌ کرد؟»

شاهین کلانتری

*پابرهنه در برادوی: ‌زندگی و آثار نیل سایمون، مجید مصطفوی، نشر نیلا، ص ۵۳

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
عادت عجیب

یکی از شیوه‌های گسترش متن داستان، ساختن رفتار یا عادتی خاص برای شخصیت و توصیف دقیق آن است. برای روشن‌شدن موضوع پاره‌یی از رمان طبل حلبی* را بخوانیم که در آن راوی از مادربزرگش می‌گوید:

«مادر بزرگ من فقط یک دامن نداشت، چهار دامن داشت و بر خلاف همه‌ی خانمها آنها را روی هم می‌پوشید. منظورم این نیست که یک دامن و سه ژوپن به تن می‌کرد. نه، چهار دامن کامل‌عیار و یکی روی دیگری. اما در پوشیدن آنها نظم خاصی را رعایت می‌کرد. به این معنی که ترتیب تسلسل آنها هر روز عوض می‌شد. دامنی که دیروز رو بود امروز یک درجه تنزل مقام پیدا می‌کرد و آنکه دیروز دومی بود امروز سومی می‌شد. دامنی که دیروز مرتبه‌ی سوم داشت امروز به تنش می‌چسبید و آنکه دیروز خود را به پر و پایش مالید بود امروز نقش‌ونگار خود را آفتابی‌می‌کرد و به خلق‌اله نشان می‌داد. البته نباید خیال کنید که خلق‌اله نقشی می‌دیدند. خیر، نقشی که نقش باشد در کار نبود. دامنهای مادربزرگ من، آنا برونسکی همه انگاری از دل همان سیب‌زمینهایش بیرون آمده بودند. این رنگ باید با مزاج او خوب سازگار بوده باشد.»

شاید الان داستانی در دست نوشتن نداشته باشید که بخواهید از این روش استفاده کنید، اما چرا خلق ایده را از همینجا شروع نمی‌کنید؟ به شخصیتی فکر کنید با عادتی خاص. درباره‌ی رفتارش با جزییات بنویسید، بعد شاید همین عادت و عواقب آن در زندگی او، طرح کاملی از یک داستان را شکل بدهد.


راستی، حظ کردید از ترجمه‌ی سروش حبیبی؟ رندی گفته بود فارسی سروش حبیبی خوب مانده و بهتر هم شده، چون توی ایران زندگی نمی‌کند و از گزند آلودگی‌های زبانی دهه‌های اخیر دور بوده.

شاهین کلانتری

*گونتر گراس، نشر نیلوفر، ص ۱۳ و ۱۴

#تردیدار
شیوه‌های شاخ‌و‌برگ‌دادن به متن داستان | ۴
@Shahinkalantari @Tardidar
🔥🔥 شروع دو دوره‌ی جدید مدرسه نویسندگی از همین شنبه

یک: دوره‌ی «۱۰۰ داستان»
این دوره به طور کامل درباره‌ی نوشتن داستان کوتاه است.
🔗اطلاعات بیشتر:
www.tg-me.com/kelasenevisandegi/296

دو: دوره‌ی فشرده‌ی «آموزه‌نویس»
این دوره درباره‌ی نوشتن متن‌های آموزشی غیرداستانی است.
🔗اطلاعات بیشتر:
www.tg-me.com/kelasenevisandegi/316
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
شروع هفته با تمام کردن

شروع کارهای تازه هیجان‌انگیزتر از اتمام کارهای ناتمام است اما رنج کارهای ناتمام می‌تواند به‌تدریج شوق هر شروع تازه‌یی را بگیرد.

پیشنهاد:
بیایید این هفته بیشتر توانمان را صرف به‌ سرانجام رساندن چند تا از کارهای ناقصمان کنیم.

برای مثال:
-پایان یک داستان نیمه‌کاره را بنویسم.
-خواندن کتابی را به پایان برسانیم.
-پروژه‌ی ناتمامی را هر طور شده تمام کنیم.

بهتر است به حداکثر ۳ کار بسنده کنیم.

شما این هفته چه کارهایی را به پایان می‌رسانید؟

شاهین کلانتری

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
▶️ وبینار رایگان «نوشتیار» | آموزش+پرسش‌وپاسخ

📣 ساعت ۱۵ امروز
(از شنبه تا چهارشنبه‌ی هر هفته، ساعت ۱۵)

🔴 وبینار نوشتیار | پرسش‌وپاسخ درباره‌ی نوشتن

✔️جایی برای طرح دغدغه‌های شما در نویسندگی

🟢حضور برای همه آزاد و رایگان است.

نوشتیار: شاهین کلانتری


لینک ورود به وبینار:
🔽
https://www.skyroom.online/ch/madresenevisandegi/neveshtyar

📌نکات فنی:

برای ورود به وبینار، گزینه‌ی «میهمان» را انتخاب کنید و سپس نام و نام خانوادگی خود را ثبت کنید. نیاز به نام کاربری و رمز عبور نیست.

 برای ورود به اسکای‌روم باید فیلترشکن خاموش باشد تا صدا و تصویر را با کیفیت بالاتری دریافت کنید.

دقت کنید که دکمه‌ی بلندگو در بخش بالای صفحه فعال باشد تا صدا را دریافت کنید.

هر وقت به مشکل خوردید صفحه را رفرش کنید.


🌐لینک کانال اختصاصی وبینارهای روزانه:

@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Audio
💬 خودتنظیمی با نوشتن

🎙وبینار نو‌شتیار را بشنوید

نکات متنوعی درباره‌ی نوشتن و نویسندگی

👤 شاهیت کلانتری

📹 تماشای ویدیوی وبینار در یوتیوب

#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تشبیه و تصویر

زیاده‌روی در تشبیه ذهن خواننده را منحرف و پریشان می‌کند؛ یعنی چی که به جای نمایش یک چیز هی ذهن خواننده را به اینور و آنور «دایورت» ‌کنی؟

باری، ‌تشبیه خوب در همراهی با تصویر است که ذهن را درگیر می‌کند و فضا می‌سازد. به این پاره از رمان «مادام بواری» ‌بنگرید:

«شهر مثل آمفی‌تئاتر شیبی پلکانی داشت و غرق در مه بود، در‌آن‌سوی پل‌ها به‌نحوی مبهم گسترش می‌یافت. سپس سراسر دشت به‌‌حالتی یکنواخت روبه‌بالا می‌رفت تا اینکه در دوردست به‌مرز نامشخص آسمان بی‌رنگ می‌رسید. بدین‌سان، اگر چشم‌انداز از بالا نگریسته می‌شد، همچون پرده‌ی نقاشی ساکن به نظر می‌رسید. کشتی‌های لنگرانداخته، یکجا در گوشه‌ای گرد آمده بودند. خم رود، در پای تپه‌های سبز به شکل نیم‌دایره درمی‌آمد و جزیره‌هایی مستطیل گویی ماهی‌های بزرگ سیاهی بودند که بی‌حرکت روی آب مانده باشند. از دودکش کارخانه‌های دودی عظیم، هچون پرهای قهوه‌ای رنگ کلاهی برمی‌خاست که نوک آن در هوا پرواز می‌کرد. صدای خرخر کارگاه‌های ریخته‌گری، درآمیخته با آوای شفاف ناقوس کلیساهای که در مه قد برافراشته بودند، به گوش می‌رسید. درختان بی‌برگ بولوارها، در میان خانه‌ها به بوته‌زارهایی بنفش می‌مانستند و بام‌هایی که از باران برق می‌زدند، بسته به ارتفاع محلات، درخششی گوناگون داشتند. گاهی وزش بادی ابرها را به‌سوی دامنه‌ی «سنت کاترین» می‌برد، گویی امواج هوایی بودند که در سکوت با صخره‌ای برخورد می‌کردند و درهم می‌شکستند.*»

حجم تشبیه‌ها را در همین یک پاراگراف داشتید؟ اما همگی هماهنگ و سازگار با تصویرها.
البته این پاراگرافی از رمان قرن نوزدهمی‌ست و شاید خواننده بی‌حوصله‌ی امروز این میزان توصیف را زیادی بینگارد.
حرف دربار‌ه‌ای این است که تشبیه خوب است اگر از سر تنبلی نباشد و با تصویرهای مناسب تقویت شود.

شاهین کلانتری

*گوستاو فلوبر، ترجمه‌ی مهستی بحرینی، ص ۳۴۸ و ۳۴۹

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Audio
💬 حاشیه‌نویسی به شیوه‌ی سوزان سانتاگ

🎙وبینار نو‌شتیار را بشنوید

نکات متنوعی درباره‌ی نوشتن و نویسندگی

👤 شاهین کلانتری

📹 تماشای ویدیوی وبینار در یوتیوب

#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
جمله‌ی کوتاه یا بلند؟

جمله قرار نیست همیشه کوتاه باشد. جمله‌ی بلند هم کارکردهای خاص خودش را دارد.
ربطی به نویسندگی داستانی یا غیرداستانی هم ندارد. گاه در بیان افکار پیچیده‌ی فلسفی ناگزیر از نوشتن جملات بلندیم یا در داستان با جمله‌ی بلند می‌توان هیجان و تعلیق آفرید.

نمونه:
«تولد بچه‌آهوهای دوقلو و به‌هم‌چسبیده با یک قلب، و بچه‌ببر‌های دوکلّه با صورت‌های مچاله‌شده و یک‌چشم، و بچه‌فیل‌هایی که چند خرطوم کوتاه و بلند از بدنشان آویزان بود، هم‌زمان با افزایش روزافزونِ به‌دنیاآمدن انواع نوزادان ناقص‌الخلقه در جامعه‌ی موجودات غیرانسانی، موجب شد تا آن دسته از حیواناتی که اصالت ذاتی خود را حفظ کرده بودند، بیش از پیش نگران آینده‌ی خود شوند.*»

می‌بینید؟ جواب می‌دهد. پس کوتاهیِ جمله‌ها به‌خودی خود امتیاز نیست، مهم این است که بسته به موضوع، سبک مناسب را برگزینیم.

شاهین کلانتری

*از رمان «قهوه با کرم شب‌تاب؛ هنگامی که هماهنگی از دست می‌رود»، خسرو یحیایی، ۱۳۸۰

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Audio
💬 نویسندگی شبیه چیست؟

🎙وبینار نو‌شتیار را بشنوید

نکات متنوعی درباره‌ی نوشتن و نویسندگی

👤 شاهین کلانتری

📹 تماشای ویدیوی وبینار در یوتیوب

#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2024/11/16 10:43:50
Back to Top
HTML Embed Code: