مچاله نشسته بودم و سگرمههایم رفته بود توی هم. ذهنم فاجعهانگاری را به نهایت رسانده بود و تلواسه تمام تنم را گرفته بود، که یکهو خودم را صاف کردم. سرم را چسباندم به پشتی صندلی و لبخندی هم به لب آوردم. مسیر عوض شد. کمی تا قسمتی آفتابی شدم.
گاهی راهکار تکان دادن تن است و آوردن لبخندی به لب. همینقدر ساده و شاید احمقانه.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
برای خودتان یک بلاگ درست کنید و فکرها و نظرها و حتا فصلهای پیشنویس اثرتان را در آن بگذارید تا بتوانید نوشتههایتان را در یک قالببندی حرفهای تماشا کنید. این بهخودیخود متضمن کمکی است به نگارشتان.»
©️ویلیام کین، از کتاب «نوشتن مانند بزرگان»، ترجمهی مریم کهنسالنودهی-کاوه فولادینسب، نشر چشمه، ص ۲۲ و ۲۳
#از_نوشتن #قصار
@shahinkalantari
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
گاهی همه چیز با یک جمله قصار شروع میشود؛ حس میکنی باید چیزی دربارهی آن جمله بگویی و دستکم یادداشتی شکل میگیرد. گاه اما یک قصار جملهی دیگری را یادت میاندازد و میگویی صبر کن، با پیوند این جملات میتوان سر از جاهای دیگری درآورد.
چندی پیش این جملهی آیزاک دینس را خواندم:
«برای آنکه کسی باشی، مجبوری داستانی برای گفتن داشته باشی.»
خواستم چیزی دربارهاش بنویسم که یاد حرفی از گری واینرچاک افتادم:
«اگر محتوا تولید نمیکنید، وجود خارجی ندارید.»
هر دو یک چیز را میگویند. بودن با گفتن.
چرا مینویسیم؟ برای آنکه حس کنیم هستیم. نه لزومن برای گفتن به دیگران، اول از همه برای اعلام به خودمان. ما خودمان را روایت میکنیم تا هستیمان را از یاد نبریم.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Audio
وبینار نوشتیار را بشنوید
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
کتابی شخصی برای توسعهی فردی
فرض کنید میخواهید کتابی بنویسید فقط برای توسعهی فردی خودتان. کتابی برای حل مهمترین مسائلتان، برای دادن پاسخهای نو به پرسشهای کهنه.
از کجا بیاغازیم؟
تبدیل خواستهها و مسائل به سؤالهای روشن و کوتاه.
عددها جالبند و به ذهن نظم میدهند. پس بهتر است به ۷ پرسش اصلی بسنده کنیم که هر یک از این پرسشها میتوانند زیرمجموعههایی هم داشته باشند.
در نوشتن این پرسشها باید به مهمترین نیازها و دغدغههایمان بیندیشیم.
چند نمونه:
چگونه میتوانم بیشتر و بهتر بنویسم؟
چگونه میتوانم بیشتر و بهتر کتاب بخوانم؟
چگونه میتوانم فرزندم را بهتر تربیت کنم؟
چگونه میتوانم شریک عاطفی مناسبی بیابم؟
چگونه میتوانم درآمد بیشتر داشته باشم؟
چگونه میتوانم در جایگاه شغلی بالاتری قرار بگیرم؟
چگونه میتوانم سلامت جسمی بیشتری داشته باشم؟
چگونه میتوانم دوستان بهتری بیابم؟
چگونه میتوانم کاری برای محافظت از محیط زیست انجام بدهم؟
چگونه میتوانم برای اطرافیانم کارهای ارزشمندی انجام بدهم؟
چگونه میتوانم معنای عمیقتری برای زندگیام بیابم؟
و...
اینها فقط چند نمونه از پرسشهای رایجیست که میتوان طرح کرد. باید فهرست اختصاصی خودتان را بنویسید، طوری که با دیدن آن به هیجان بیایید و حس کنید مهمترین خواستههای قلبیتان یکجا در کنار هم قرار گرفتهاند.
در گام بعد، هر یک از این ۷ پرسش را به عنوان فصلی از کتاب شخصیمان در نظر میگیریم.
هر روز هفته را میتوان به یکی از سؤالها اختصاص داد.
نکتهی اساسی این است که نوشتن پاسخ این پرسشها قرار نیست محدود به یک بازهی زمانیِ چند ماهه باشد. میتوانیم سالها به نوشتن در همین چارچوب ادامه بدهیم. در این مسیر ممکن است شیوهی بیان برخی پرسشها را تغییر دهیم یا پرسشهای دیگری را جایگزین کنیم.
اما دربارهی پاسخنگاری:
اول اینکه اگر هر بار یک جمله هم بنویسیم کافی است. اثربخشی این شیوه در پیگیری مداوم آن است، حتا با کوچکترین گامها.
این پرسشهای میتوانند در گسترش متن مفید باشند:
چرا این سؤال برایم مهم است و در پی پاسخ آن هستم؟
تاکنون چه اقداماتی را برای رسیدن به پاسخ آزمودهام؟ به چه نتایجی رسیدهام؟
چه راهکارهای دیگری را میشناسم اما تاکنون از آنها بهره نبردهام؟ مانع استفاده از آن راهکارها چه بوده است؟
در نهایت اینکه این ۷ پرسش به ما برنامهیی برای مطالعه میدهند. میدانیم که باید دربارهی هر یک پی منابع و کتابها مناسب برویم. بخشی از متن کتاب شخصی ما میتواند شرحی از آموختههای تازهمان باشد.
کتاب شخصی ما هیچگاه به بنبست نمیخورد، چون همیشه میتوانیم گزارشی از شکستها و پیروزیهای کوچک و بزرگمان در مسیر رسیدن به هدف را به آن بیفزاییم.
پس از سالها کار روی این کتاب، بعید نیست به این نتیجه برسید که میتوان دستکم بخشهایی از آن را منتشر کرد. شاید کتاب شما به یکی از متفاوتترین کتابهای توسعهفردی تبدیل بشود، کتابی جوشیده از تجربه.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
فرض کنید میخواهید کتابی بنویسید فقط برای توسعهی فردی خودتان. کتابی برای حل مهمترین مسائلتان، برای دادن پاسخهای نو به پرسشهای کهنه.
از کجا بیاغازیم؟
تبدیل خواستهها و مسائل به سؤالهای روشن و کوتاه.
عددها جالبند و به ذهن نظم میدهند. پس بهتر است به ۷ پرسش اصلی بسنده کنیم که هر یک از این پرسشها میتوانند زیرمجموعههایی هم داشته باشند.
در نوشتن این پرسشها باید به مهمترین نیازها و دغدغههایمان بیندیشیم.
چند نمونه:
چگونه میتوانم بیشتر و بهتر بنویسم؟
چگونه میتوانم بیشتر و بهتر کتاب بخوانم؟
چگونه میتوانم فرزندم را بهتر تربیت کنم؟
چگونه میتوانم شریک عاطفی مناسبی بیابم؟
چگونه میتوانم درآمد بیشتر داشته باشم؟
چگونه میتوانم در جایگاه شغلی بالاتری قرار بگیرم؟
چگونه میتوانم سلامت جسمی بیشتری داشته باشم؟
چگونه میتوانم دوستان بهتری بیابم؟
چگونه میتوانم کاری برای محافظت از محیط زیست انجام بدهم؟
چگونه میتوانم برای اطرافیانم کارهای ارزشمندی انجام بدهم؟
چگونه میتوانم معنای عمیقتری برای زندگیام بیابم؟
و...
اینها فقط چند نمونه از پرسشهای رایجیست که میتوان طرح کرد. باید فهرست اختصاصی خودتان را بنویسید، طوری که با دیدن آن به هیجان بیایید و حس کنید مهمترین خواستههای قلبیتان یکجا در کنار هم قرار گرفتهاند.
در گام بعد، هر یک از این ۷ پرسش را به عنوان فصلی از کتاب شخصیمان در نظر میگیریم.
هر روز هفته را میتوان به یکی از سؤالها اختصاص داد.
نکتهی اساسی این است که نوشتن پاسخ این پرسشها قرار نیست محدود به یک بازهی زمانیِ چند ماهه باشد. میتوانیم سالها به نوشتن در همین چارچوب ادامه بدهیم. در این مسیر ممکن است شیوهی بیان برخی پرسشها را تغییر دهیم یا پرسشهای دیگری را جایگزین کنیم.
اما دربارهی پاسخنگاری:
اول اینکه اگر هر بار یک جمله هم بنویسیم کافی است. اثربخشی این شیوه در پیگیری مداوم آن است، حتا با کوچکترین گامها.
این پرسشهای میتوانند در گسترش متن مفید باشند:
چرا این سؤال برایم مهم است و در پی پاسخ آن هستم؟
تاکنون چه اقداماتی را برای رسیدن به پاسخ آزمودهام؟ به چه نتایجی رسیدهام؟
چه راهکارهای دیگری را میشناسم اما تاکنون از آنها بهره نبردهام؟ مانع استفاده از آن راهکارها چه بوده است؟
در نهایت اینکه این ۷ پرسش به ما برنامهیی برای مطالعه میدهند. میدانیم که باید دربارهی هر یک پی منابع و کتابها مناسب برویم. بخشی از متن کتاب شخصی ما میتواند شرحی از آموختههای تازهمان باشد.
کتاب شخصی ما هیچگاه به بنبست نمیخورد، چون همیشه میتوانیم گزارشی از شکستها و پیروزیهای کوچک و بزرگمان در مسیر رسیدن به هدف را به آن بیفزاییم.
پس از سالها کار روی این کتاب، بعید نیست به این نتیجه برسید که میتوان دستکم بخشهایی از آن را منتشر کرد. شاید کتاب شما به یکی از متفاوتترین کتابهای توسعهفردی تبدیل بشود، کتابی جوشیده از تجربه.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Audio
وبینار نوشتیار را بشنوید
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
این هم شیوهیی جالب برای تأکید روی اهمیت ویژهی یک نکته است؛ اینکه بگویی که اگر تمام نکات دیگر را هم از یاد بردید یا جدی نگرفتید مهم نیست اما این یک نکته را هرطورشده به خاطر بسپارید. ببیند متیو واکر در فهرست «۱۲ نکته برای داشتن خواب سالم*» چگونه از این روش بهره برده:
«به یک برنامه خواب پایبند باشید. هر روز ساعتی مشخص بخوابید و بیدار شوید. مردم بهعنوان موجوداتی که بندهی عادت هستند، برای سازگاری با تغییرات الگوی خواب مشکل دارند. خوابیدن اضافی در آخر هفته، کمبود خواب در طور هفته را بهطور کامل جبران نمیکند و بیدار شدن در صبح روز اول هفته را هم دشوارتر میکند. زنگ ساعت را برای زمان خوابتان تنظیم کنید. ما اغلب زنگ ساعت را برای زمان بیدارشدن تنظیم میکنیم، اما در مورد زمان خواب نمیتوانیم این کار را انجام دهیم. اگر فقط یک توصیه وجود داشته باشد که از این دوازده نکته به یاد داشته باشید و آن را به کار بگیرید،باید همین نکته باشد.»
راستش، بحث تکنیک و مکنیک بهانه بود، این حرف واکر را نقل کردم بلکه حیا کنم و از امشب مثل آدمیزاد بخوابم. معیار خوشبختی ما را باش؛ خوابیدن رأس ساعت یازده شب.
شاهین کلانتری
*کتاب «چرا میخوابیم؟»، ترجمهی ناهید ملکی، نشر نوین، ص ۳۷۳
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
«نثر الماسگونه» اصطلاحیست که اکبر رادی از آن برای توصیف برخی آثارش که با «انضباطی فولادین» نوشته به کار میبرد و ویژگی اصلی چنین نثری را اینگونه بیان میکند:
«تکرار یک کلمه یا کلمات مشابه به پارهای از طبایع خوش نمیآید. بهخصوص سخنسنجها این دستور را خیلی خوب رعایت میکنند. تکرار از یکسو میتواند نشانگر فقر نویسنده باشد و از سوی دیگر بیحوصلگی و سرسری و باری به هر جهت بودن تلقی شود. این برای من خوشایند نیست، اما دیدهام نویسندگانی را که خیلی راحت از کنار این مسائل میگذرند. مثلاً قشنگ، زیبا، خوشگل، جمیل و... هممعنا هستند، اما این کلمات برای نویسندهی دقیق، شأن نزول واحدی ندارند و تشخیص وجوه افتراقی مترادفات، از تکرار آنها جلوگیری میکند.*»
دو نکته را دریابیم:
یک) با دایره واژگان محدود نمیتوان به نثر الماسگونه رسید. گسترش دایرهی واژگان نخستین اولویت نویسنده است. جرج برنارد شاو میگوید: «تا زمانی که حداقل پنج مترادف برای هر کلمه ندانید، نویسنده نمیشوید.»
دو) دایره واژگان وسیع نباید به ریختوپاش کلمات منجر شود. آوردن چند مترداف در کنار هم هنری نیست. نثر الماسگونه زمانی شکل میگیرد که هر کلمه چنان دقیق سر جای خودش قرار بگیرد که هیچ مترادف دیگری نتواند بهسادگی جایگزین آن شود.
خوشحالم که همسفران من در مدرسه نویسندگی در طول روز بارها به وبگاهی مانند «واژهدان» سر میزنند. گابریل گارسیا مارکز زمانی گفته بود: «تعجب میکنید اگر برایتان بگویم که من به کمکِ کوهی از لغتنامهها مینویسم، و همیشه هم در پی لغتنامههایی در زمینهی مترادفات هستم.»
شاهین کلانتری
*هفتهنامهی «کتاب هفته»، شمارهی ۱۸۲، ۱۳۸۳، ص ۱۰
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دانلود: فایل ماهانهی یادداشتنویسی
#بروبیابنویس
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
«هر آنچه توصیف میکنم تئاتر است، حتی آنجا که تئاتر موضوعِ مورد بحث نباشد.»
هوارد بارکر این جمله را ۴ بار در ۴ پارهی کتاب «مرگ، آن یگانه و هنر تئاتر» که مجموعهیی از قطعهنوشتار است تکرار میکند. پنداری این ترجیعبند تمام سخنان اوست.
باری، گمانم دربارهی نوشتههای بسیاری از ما هم این نکته صادق است، البته جای «تئاتر» میتوان هر کلمهی دیگری را جایگزین کرد. برای مثال:
«هر آنچه توصیف میکنم عشق است، حتی آنجا که عشق موضوعِ مورد بحث نباشد.»
شما چه واژهیی را برمیگزینید؟
شاهین کلانتری
*ترجمهی علیرضا فخرکننده، نشر گام نو، ۱۳۸۹
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Audio
وبینار نوشتیار را بشنوید
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
با برخی نمونههای کوچک، بسیاری از نکات بزرگ را میتوان گفت. شعرِ «تفاسیر*» از مرید البرغوثی از همین نمونههاست:
«شاعری نشسته در کافهای، شعر مینویسد
پیرزن
فکر میکند دارد به مادرش نامه مینویسد
زن جوان
فکر میکند دارد به دوست دخترش نامه مینویسد
کودک
فکر میکند دارد نقاشی میکند
تاجر
فکر میکند دارد معاملهای را بررسی میکند
گردشگر
فکر میکند دارد کارت پستالی مینویسد
کارمند
فکر میکند دارد قسطهایش را محاسبه میکند
مامور مخفی پلیس
گام بر می دارد، به آهستگی، به سوی او»
یکی از تمرینهای ما در دورهی نویسندگی خلاق نوشتن یک موقعیت واحد از زوایای مختلف است. چرا که با تلاش برای زدن عینکهای جورواجور است که میتوان به لحنها و فضاها و ایدههای متفاوت رسید.
شاید بتوان گفت نوشتن در اصل یعنی دیدن دنیا از گوشههای گوناگون. آیا آثار نویسندگان بزرگ را به خاطر همین وسعت دید نمیستاییم؟
پیشنهاد تمرین:
بکوشید یک صحنه را دستکم از پنج منظر متنوع ببینید و توصیف کنید.
شاهین کلانتری
*ترجمه از انگلیسی: عادل بیابانگرد جوان
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Audio
وبینار نوشتیار را بشنوید
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
خورهگی
نویسندگی از سویی گره خورده با خورهگی. نویسنده خورهی گردآوری چیزهاست؛ خورهی جمعآوری کلمات، لحظهها، حسها، معانی، کتابها، گفتوگوها و... یکی از این خورهها فراهمآوریِ سرنامهاست*؛ سرنامهای سگدار، مثل چشمهای سگدار که میگیرند و نمیرهند.
حالیا یکی از این سرنامها:
«هفت راه غیر عملی»
در فهرست کتاب «بر نقد هنری چه آمد؟**» دیدمش. اصلن به همین خاطر خریدمش. آشناییزدایی میکند. شاید این سرنام در جای دیگری جواب ندهد، اما با حالوهوای این کتاب میخواند.
با جمعآوریِ فعالانهی چیزهاست که میتوان به کشف الگوهای ناشناخته امید داشت.
شما بگویید:
جالبترین سرنامی که بهتازگی دیدهاید چه بوده؟
شاهین کلانتری
*«سَرنام» برابرنهاد دیگری برای «تیتر» است، افسوس که بهاندازهی «عنوان» بسامد بالایی ندارد.
**از جیمز الکینز، ترجمهی مهسا فرهادیکیا، نشر حرفه هنرمند
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
نویسندگی از سویی گره خورده با خورهگی. نویسنده خورهی گردآوری چیزهاست؛ خورهی جمعآوری کلمات، لحظهها، حسها، معانی، کتابها، گفتوگوها و... یکی از این خورهها فراهمآوریِ سرنامهاست*؛ سرنامهای سگدار، مثل چشمهای سگدار که میگیرند و نمیرهند.
حالیا یکی از این سرنامها:
«هفت راه غیر عملی»
در فهرست کتاب «بر نقد هنری چه آمد؟**» دیدمش. اصلن به همین خاطر خریدمش. آشناییزدایی میکند. شاید این سرنام در جای دیگری جواب ندهد، اما با حالوهوای این کتاب میخواند.
با جمعآوریِ فعالانهی چیزهاست که میتوان به کشف الگوهای ناشناخته امید داشت.
شما بگویید:
جالبترین سرنامی که بهتازگی دیدهاید چه بوده؟
شاهین کلانتری
*«سَرنام» برابرنهاد دیگری برای «تیتر» است، افسوس که بهاندازهی «عنوان» بسامد بالایی ندارد.
**از جیمز الکینز، ترجمهی مهسا فرهادیکیا، نشر حرفه هنرمند
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Audio
وبینار نوشتیار را بشنوید
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایدهی خوب کجاست؟
فرض کن برای رسیدن به چشمه باید یک ساعت راه بروی، اما تو هر بار پنج دقیقه به سمت چشمه میروی و منصرف میشوی و برمیگردی. حالا مضحک نیست که از تشنگی بنالی؟
نوشتن هم همینطور است:
تا دستکم یک ساعت، پیوسته و بیحواسپرتی، ننویسی، به ایدهی چشمگیری نمیرسی.
شاید بتوانم بگویم این مهمترین درسیست که در فرایند نوشتن آموختهام.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
فرض کن برای رسیدن به چشمه باید یک ساعت راه بروی، اما تو هر بار پنج دقیقه به سمت چشمه میروی و منصرف میشوی و برمیگردی. حالا مضحک نیست که از تشنگی بنالی؟
نوشتن هم همینطور است:
تا دستکم یک ساعت، پیوسته و بیحواسپرتی، ننویسی، به ایدهی چشمگیری نمیرسی.
شاید بتوانم بگویم این مهمترین درسیست که در فرایند نوشتن آموختهام.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Forwarded from کلاس نویسندگی | دورههای جدید مدرسه نویسندگی
madresenevisandegi.com/195
همچنین میتوانید نظرات شرکتکنندگان دورههای قبلی را در لینک زیر بخوانید:
https://shahinkalantari.com/yadegari
@nevisandeganim
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تسکینگاهی از جملهها
پوشهیی کوچک با جلدی پارچهیی میخواهد، پارچهیی با رنگی دلباز. هر جمله باید روی کاغذی جداگانه نوشته شود. قرار است این پوشه تسکینگاه باشد، تا هر بار که میگشاییش دلت گشوده شود. توی این پوشه از این جملهها نگه دار:
« هر آنچه زیباست، زیبا میماند، حتا اگر پژمرده باشد.*»
شاهین کلانتری
*از ماکسیم گورکی، نقل از «فرهنگ نوین گفتهها»
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
پوشهیی کوچک با جلدی پارچهیی میخواهد، پارچهیی با رنگی دلباز. هر جمله باید روی کاغذی جداگانه نوشته شود. قرار است این پوشه تسکینگاه باشد، تا هر بار که میگشاییش دلت گشوده شود. توی این پوشه از این جملهها نگه دار:
« هر آنچه زیباست، زیبا میماند، حتا اگر پژمرده باشد.*»
شاهین کلانتری
*از ماکسیم گورکی، نقل از «فرهنگ نوین گفتهها»
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Audio
وبینار نوشتیار را بشنوید
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM