Telegram Web Link
1742520319436.jpg
645.4 KB
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
باز گو ای باز عرش خوش‌شکار
تا چه دیدی این زمان از کردگار
راز بگشا ای علی مرتضی
ای پس از سوء القضا حُسن القضا
باز باش ای باب رحمت تا ابد
بارگاه ما لهُ کفواً احد

جلال الدین محمد بلخی
مثنوی معنوی

▪️ستایشی که مولانا از حضرت مولی المَوالی امام علی بن ابی طالب در مثنوی شریف دارد، علی التَّحقیق بالاترین نمونهٔ مدیح آن حضرت در تاریخِ ادبیاتِ جهانِ اسلام است.
محمدرضا شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
و اگر مرتضیٰ سخن نگفتی
اصحاب طریقت چه کردندی!






▪️و [جُنَیْد] گفت: اگر مرتضی این یک سخن به کرامت نگفتی، اصحاب طریقت چه کردندی و آن سخن آن است که سؤال کردند از مرتضی، رضی اللّه عنه، که «به چه خدای را شناختی؟» گفت:
«بدان که شناسا گردانید مرا به خود که او خداوندی است که شِبه او نتوانَد بود به هیچ صورتی و او را در نتوان یافت به هیچ حِسّی او را قیاس نتوان کرد به هیچ خلقی که او نزدیکی است در دوریِ خویش و دوری است از نزدیکیِ خویش. بالای جمله چیزها است و نتوان گفت که تحتِ او چیزی است و تحتِ جملهٔ چیز‌ها است [و نتوان گفت که بالای او چیست] و او نیست چون چیزی و نیست از چیزی و نیست به چیزی. سبحان آن خدایی که او چنین است و چنین نیست هیچ چیز غیرِ او»  و اگر کسی شرحِ این سخن دهد مجلّدی برآید. فَهِمَ مَنْ فَهِمَ.


__
تعلیقات:
▪️ این بخش را نیز عطار از کتاب الُّلمع نقل کرده است و اصل عربیِ گفتار امام ع بدین گونه است:
فَمنها ما سُئلَ امیر المؤمنین رَضِی الله عنه و قیل له: بِمَا عَرَفْتَ رَبَّكَ قَالَ بِمَا عَرَّفَنِی نَفْسَهُ وَ لاَ يُشْبِهُهُ صُورَةٌ وَ لاَ يُقَاسُ بِهِ اَلنَّاسُ قَرِيبٌ فِی بُعْدِهِ وَ بَعِيدٌ فِی قُرْبِهِ قَوِیُّ فَوْقَ كُلِّ شَیءٍ وَ لاَ يُقَالُ تَحْتَهُ وَ تَحْتَ كُلِّ شَیْءٍ وَ لاَ يُقَالُ شَیْءٌ فَوْقَهُ أَمَامَ كُلِّ شَیْءٍ وَ لاَ يُقَالُ شَیْءٌ خَلْفَهُ وَ خَلْفَ كُلِّ شَیْءٍ وَ لاَ يُقَالُ شَیْءٌ أَمَامَهُ دَاخِلٌ فِی اَلْأَشْيَاءِ لاَ كَشَیْءٍ فِي شَیْءٍ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَكَذَیٰ لاَ هَكَذَیٰ غَيْرُهُ (اللمع، چاپ نیکلسون ۱۳۰)

▪️فَهِمَ مَنْ فَهِمَ: معنای عبارت این است که «هرکه فهمید، فهمید» و مفهوم مخالف آن این است که هرکه نفهمد، با او سخنی نمی‌توان گفت. عبارتی است که در تذکرةالاولیاء نیز تکرار شده است و از جمله در روضة الفریقین ۱۴۴ كه می‌گوید: «فَهِمَ مَنْ فَهِمِ. بیش ازین تقریر کنم زیان دارد.»  و در مصباح الهدایة ۲۷ به صورت «عقَلَ مَنْ عَقَل و جَهِلَ مَنْ جهِل» آمده است.


ذکرِ جُنَیْد بغدادی
تذکرة‌الاولیاء، جلد اول
به مقدمه، تصحیح و تعلیقات
محمدرضا شفیعی کدکنی
1742596611850.jpg
1.1 MB
و جُنَید گفت:
اگر مرتضیٰ سُخن نگفتی
اصحابِ طریقت چه کردندی!
فَهِمَ مَن فَهِم.
1742609334849.jpg
331.9 KB
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
▪️اگر مقام ماندنی بود،
به تو نمی‌رسید.


علی ابن ابی‌طالب علیه السّلام
وسائل الشیعه، جلد یازدهم، صفحهٔ ۵۴
#حکایت_خوانی
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
جناب استاد!
[مهرداد بهار]
چرا نوروز را به جمشید نسبت داده‌اند،
چرا مثلاً به فریدون یا شهریار دیگری نسبت نمی‌دهند؟

مهرداد بهار:
زیرا جمشید محبوب‌ترین چهرهٔ پیش از اسلام است. اما فریدون و نه هیچ کس دیگر از پادشاهان محبوبیت جمشید را نداشتند. خیلی چیزها را به جمشید نسبت داده‌اند. مثلاً در وندیداد آمده که بزرگ شدن جهان به خاطر جمشید بود. جمشید حتی ادعای خدایی می‌کند و به همین سبب، بخشی از فرّه‌اش به (میتره) می‌رسد. در دورهٔ او نه مرگ بود، نه پیری و نه درد. دورهٔ بسیار زیبایی بود و خاطرهٔ خوشی بر اذهان مردم از آن زمان بازمانده بود. حتی چینی‌ها هم جمشید را به نحوی ستایش می‌کنند.

شادروان دکتر مهرداد بهار
از اسطوره تا تاریخ، صص ۳۵۹–۳۳۹
1742692826078.jpg
776.2 KB
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
▪️گفت: سنگی دیدم در راه افکنده
و بر آن سنگ نبشته که
مرا بگردان و بخوان!
گفتا بگردانیدم
بدان سو نبشته بود که
چون تو عمل نمی‌کنی
بدانچ می‌دانی
چه گونه می‌طلبی آنچه نمی‌دانی.


ذکر ابراهیم ادهم رَحمةُ الله عَلیه
تذکرة‌الاولیاء عطّار نیشابوری
به مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی
#حکایت_خوانی
1742779593895.jpg
466 KB
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
▪️و‌گفت:
الهی!
تا با توام بیش از همه‌ام
تا با خودم کمتر از همه‌ام.


ذکر بایزید بسطامی رَحمةُ اللّه عَلیه
تذکرة‌الاولیاء عطّار نیشابوری
به مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی
#حکایت_خوانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زبان، هویّت و ملیّت


ویدیو: دکتر سجاد آیدنلو
شاهنامه‌شناس، پژوهشگر ادبیات و فرهنگ
و استاد دانشگاه ارومیه
کتاب «آذربایجان و شاهنامه» از آثار ایشان است.
#ایران
1742952259989.jpg
734 KB
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
از عادت‌پرستی به‌در شو!
اگر هفتادسال در مدرسه بوده‌ای،
یک لحظه بی‌خود نشده‌ای.
یک ماه در خرابات شو
تا ببینی خرابات و خراباتیان با تو چه کنند.
خراباتی شو ای مستِ مجازی!
بیا تا ساعتی موافقت کُنی‌ام.

عین القضات همدانی
خاصیّت آینگی
استاد بزرگوارِ ما، نجیب مایل هروی
#حکایت_خوانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رادی، آزادی، شادی
[ششم فروردین، زادروز زردشت]
1743038532093.jpg
553.4 KB
ای اهوره!
ای اَشَه!

کی راستی (اَشَه)
و منشِ نیک
و شهریاری مینوی
به سوی ما خواهد شتافت؟

گاهان، هات ۲۹، بند ۱۰–۱، به نقل از اوستا
گزارش و پژوهش استاد جلیل دوست‌خواه،
جلد اول، ص ۱۲
#حکایت_خوانی
1743125368907.jpg
461.9 KB
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
▪️گفتند:
«داروی دل چیست؟»
گفت:
«از مردمان دور بودن.»


ذکر عبدالله بن مبارک مروَزی رَحمةُ اللّه عَلیه
تذکرة‌الاولیاء عطّار نیشابوری
به مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی
#حکایت_خوانی
#اطلاعیه
توضیحاتی دربارهٔ یک گفتگو

راه در جهان یکی‌ست و آن راه راستی‌ست.

نظر به انتشارِ گفتگوی (بخوانید مصاحبه) روزنامهٔ شرق با دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی به اطلاع مخاطبان و علاقه‌مندان می‌رسانیم:

یک: اساس این دیدار به درخواست مهمانان و در قالب «دیدار دوستانه» در روزهای آخر اسفند بوده است. استاد شفیعی کدکنی پیشتر اعلام کردند اگر برای «دیدار دوستانه» است، اشکالی ندارد، تشریف بیاورند.

دو: این دیدار و گفتگو «فیلمبرداری و ضبط» شده است و «بدون اجازه و رضایت ایشان» در «رسانهٔ رسمی این روزنامه» منتشر شده است.
دکتر شفیعی کدکنی به هیچ‌روی اهل مصاحبه با رسانه‌ها نبوده و نیست.
بیش از شصت سال است که همین رویکرد شخصی را داشته‌اند و با رسانه و روزنامه‌‌ای مصاحبه‌ و گفتگو نمی‌کنند.

سه: ایشان به هیچ عنوان از حضور اسپانسر مالی «بانک صادرات» و این ماجراها اطلاع نداشته‌اند. این اتفاق، ایشان را به شدت ناراحت کرده است، زیرا در صورت اطلاع، همان گفتگو هم صورت نمی‌گرفت.

چهار: محتوای منتشر شده از این گفتگو بریده‌بریده و تقطیع‌شده است و طبعاً مبنای جامع و کامل نظر ایشان دربارهٔ موضوعات مختلف و افراد نیست و‌ این، نکتهٔ حائز اهمیتی‌ست.

رفتار اهالی این روزنامه بی‌لطفی، زیر پا نهادن اصول اخلاقی و ناسنجیدگی در دیدار‌های دوستانه و البته کاری غیرحرفه‌ایِ رسانه‌ایست.
حق شکایت از این رفتار در جای خود محفوظ است.
و طبق چارچوب رسانه‌ای حق خود می‌دانیم و تقاضا داریم این توضیحات در رسانهٔ این روزنامه منتشر شود.
یادآوری مهم:
مبنای نظر استاد شفیعی کدکنی در حوزه‌های مختلف و‌اهالی‌اش در ابتدا آثار مکتوب ایشان است و سپس صحبت‌هایی که به صورت کامل و جامع در یک نشست تخصصی درباره یک حوزه و یک شخص مطرح کرده‌اند.
رسانهٔ فرهنگی شفیعی کدکنی
1743211557735.jpg
502.9 KB
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
▪️پرسیدند که
«تو خدای را کُجا دیدی؟»
گفت:
«آنجا که خویشتن را ندیدم.»


ذکر شیخ ابوالحسن خَرَقانی رَحمةُ اللّه عَلیه
تذکرة‌الاولیاء عطّار نیشابوری
به مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی
#حکایت_خوانی
1743297814541.jpg
964.4 KB
ای مسکین!
در خدمتِ سلطان محمود،
عمرِ عزیز خود خرج می‌کن!
تو را با خدمتِ کفشِ مردان چه شمار؟!
عاشقان راه خدا دیگرند و بندگان سلطان محمود دیگر.
حاشا! تو را از دین مردان چه خبر؟
وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَ

عین القضات همدانی، نامه‌ها
مرد، مردان: انسان‌های عاشق، زن و مرد عاشق و‌ عارف
معنی آیه:
و آنان را که دین خود را بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنها را فریب داد، به حال خود واگذار.
#حکایت_خوانی
Moghadameh va Daramad-E Segah (Tar) (Live)
Mohammad Reza Lotfi - SONGSARA.NET
دلِ مجروحْ‌ماندهٔ رمضان

▪️هرگز دلِ مجروح‌مانده را از یاد نمی‌شود. «سقی اللّه تلک الایّام نُداوِلها بین النّاس». و چون یادْکردِ آن عهد می‌رود، که رَغایبُ الایّام و غَرایب اللّیالی بود، آتشِ حَسَرات در تابخانهٔ دل زبانه می‌کشد، و شعلهٔ آن به بامِ دِماغ می‌رسد، و دود آن به روزنِ دیده بُرون می‌شود. اشک در ریختن می‌آید که:
مایهٔ اشک است دود.
در طی مناجات سحرْگاهی از درگاه الٰهی درخواسته می‌آید، تا آن زمانِ انس و اَوانِ سَلْوَت را که همه شب قدر و همه روز عید بود، و در اِحیای دلهای مرده اعجازِ عیسوی داشت، چون عهدِ حیات عازَر و عُزَیر مکرّر گرداند ان شاء الله تعالی.
افضل‌الدّین بدیل بن علی خاقانی
از نامه به عمدة‌الدین
منشآت، به تصحیح محمد روشن، ص ۹۶

در هرگز و همیشه
حکایت‌خوانی شب‌های رمضان؛
از میراث عرفانی و ادبی ایران
نقد و نظر:
https://www.instagram.com/stories/shafiei_kadkani/3599976351945214131?utm_source=ig_story_item_share&igsh=MXVjam1panlxbzY0dw==


موسیقی:
از آلبوم گریهٔ بید
زنده‌یاد استاد محمد‌رضا لطفی

با درود به شما مخاطبان گرامی و طلب دعای خیر
#حکایت_خوانی
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
سیزده‌به‌در


▪️جناب استاد!
آمیختگیِ میان عید نوروز و مهرگان چگونه بود؟

▫️در اواسط هزاره با یگانه شدن مردوک با دیگر ایزدان به وجود می‌آید.

▪️یعنی دو عید پاییزی و بهاری به یک عید تبدیل شده و سرِ بهار جشن می‌گرفتند. اما چرا در دورهٔ هخامنشیان آثاری از آن نمانده است؟
▫️ما خبر داریم از کتاب «آیین شهریاری در شرق»، که در اهواز، و به احتمال در تخت جمشید مراسم عظیمی برگزار می‌شده. در این سنّت‌های نوروزی، مقدار زیادی سنّت‌های نوروزی بین‌النهرینی می‌توان مشاهده کرد. کلاً آیین‌های نوروزی جهانی‌اند. این را در پدیده‌شناسیِ اسطوره و در دیدگاه میرچا الیاده می‌توان دید. در همه جای دنیا برای جشن سال نو چیز‌های مشترک وجود دارد. ولی اسطورهٔ نوروزی بین‌النهرین قدیم، محلی است. بدین معنی که، بنا بر این اسطوره، خدا شهید می‌شده و زنده شدنِ دوبارهٔ وی با جشن و سرور همراه بوده است. معمولاً پیش از پنجه یا خمسهٔ مسترقه (پنج روز پیش از آغاز سال نو)، خدا ( دُموزی سومری یا سیاوشِ ایرانی) شهید محسوب می‌شده. در اینجا نیز چند روز پیش از نوروز، مردم به آرامگاه می‌رفتند، چراغ می‌بردند و به گریه و زاری می‌پرداختند. بردن چراغ بدین منظور بود که مسیر ارواح را روشن کنند، بدان امید که آنان بازگردند.‌
خمسهٔ مسترقه برابر با روز سیزدهم است. در خمسهٔ مسترقه، معمولاً آشوب ازلی را مجسّم می‌کردند. به این مفهوم که نظم و قانون در این پنج روز وجود ندارد و در پیِ آن، دوازده روز می‌آید که دوازده ماه است.

▪️یعنی دوازده ماه سی روزه در سال وجود دارد و پنج روز و اندی که خمسهٔ مسترقه را می‌سازد.
▫️بله، ولی درست است که آخر سال است، اما معرّف آشوب نخستین جهان پیش از نظم و آفرینش می‌باشد. در ایام پنجه، مراسم اُرجی (همبستری گروهی) رواج داشته و مراسم دیگر. در قدیم، گاه پنجه به آبان یا آذرماه می‌افتاد که پیش از سال نو محسوب می‌شده. روز سیزدهم معرف همین خمسهٔ مسترقه است.

▪️چرا سیزده نوروز نحس محسوب می‌شده؟
▫️چون سیزده معرّف آشوبِ ازلی پیش از آفرینش است. هر نوع آشوب پیش از نظم گرفتن، نحس محسوب می‌شده و بی‌نظام به شمار می‌آمده. دنیا پس از برقراری نظم، مقدّس می‌شود. پنج روزِ «خمسه» مقدّس نیست، پس سیزده‌به‌در هم مقدّس نیست.‌

▪️آیا مراسم خاصی برای سیزده‌به‌در وجود داشته؟
▫️مراسم از خانه بیرون زدن و جشن و پایکوبی در اماکن عمومی، و گاه مراسم اُرجی برگزار می‌شده که آثارش را حتی تا دورهٔ صفوی هم مشاهده می‌کنیم.

▪️آیا در منابع نوشتاری دقیقاً به این نکته اشاره شده است؟
▫️معمولا مراسم اُرجی در روزهایی است که معرّف آشوب ازلی است. مثلاً در ایران، مراسم خمسهٔ مسترقه را به صورت میر نوروزی داریم که پنج روز، دزدی حاکم می‌شود و در گوش فرمانروا می‌زند. این به نحوی آشوب و بی‌نظمی محسوب می‌شده. یکی از کیفیات عمومی این روز‌های آشوبی، آیین اُرجی است، ولی دقیقاً متنی در این‌باره نیست. تنها می‌دانیم که مثلاً در دورهٔ صفویه که زنان همه چادر به سر می کردند، در روز سیزده نوروز بی‌روبند و چادر به خیابان می‌آمدند.

▪️پس مراسم خاصی وجود داشته؟
▫️بله، اما تمام اینها به احتمال بسیار زیاد صادق است و قطعی نیست. خانم مری بویس هم در کتاب «تاریخ دین زردشت» آورده که عید نوروز تحت تأثیر فرهنگ بین‌النهرینی است، ولی گمان نمی‌کنم تأثیر بین‌النهرین است، به گمان من، این عید بومی آسیای غربی بوده و محتملاً از نجد ایران به بین‌النهرین رفت، یا همزمان در سراسر منطقه وجود داشته.


از اسطوره تا تاریخ، مهرداد بهار، صفحهٔ ۳۳۱–۳۲۹
[بخش‌هایی از گفتگوی دکتر ابوالقاسم اسماعیل‌پور با مرحوم استاد دکتر مهرداد بهار]
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
چگونه ایرانی ماندیم؟


▪️ایرانیان همواره معتقد بوده‌اند که پادشاهان عظیم‌الشأن مانند جمشید و فریدون و کیقباد و کیخسرو داشته و مردمان نامی مانند کاوه و قارن و گیو و گودرز و رستم و اسفندیار در میان ایشان بوده که جان و مال و عرض و ناموس اجدادشان را در مقابل دشمنان مشترک مانند ضحاک و افراسیاب و غیره محافظت نموده‌اند.
به عبارت اخری هر جماعتی که کاوه و رستم و گیو و بیژن و ایرج و منوچهر و کیخسرو و کیقباد و امثال آنان را از خود می‌دانستند ایرانی محسوب بودند و این جهت جامعه رشتهٔ اتصال و مایۀ اتحاد قومیت و ملیّت ایشان بوده است.

پس درین مورد خاص غمگین نباید بود که روایات باستانی ما به افسانه بيشتر نزديک است تا به تاریخ، بلکه باید نظر کرد که اولاً آن روایات به چه کیفیت و تأثیرش در نفوس مردم چه بوده است، ثانیاً راوی آن روایات چگونه آنها را نقل کرده و آیا توانسته است به قسمی حکایت کند که در اذهان و نفوس جاگیر شود تا خاصیتی را که برای آنها مذکور داشتیم، ببخشد؟
و چون به این مقام برآئیم می‌بینیم که الحق، داستان‌های شاهنامه و بیان فردوسی آن صفات لازمه را به درجهٔ کمال داراست.
نگاه کن و ببین روایات شاهنامه، پادشاهان و بزرگان ایران را چگونه معرفی می‌کند. مثلاً آیا ممکن است کسی داستان ایرج پسر فریدون را بخواند و مهر و محبت این جوان را که مظهر کامل ایرانی و اصل و بیخِ ایرانیت شناخته می‌شود، در دل جای ندهد و نسبت به او و هواخواهانش دوست‌دار و از دشمنانش بیزار نگردد؟ و کدام سنگدل است که سرگذشت سیاوش و کیخسرو را بشنود و رفتار کیخسرو را مخصوصاً پس از فراغت از خونخواهی پدر ببیند و از راه تنبّه و از روی محبت اشک نریزد و از این که این مملکت چنین بزرگان پرورده و چنان پادشاهان روی کار آورده سربلند نشود؟
آیا قومی که خود را بازماندگان اشخاصی مانند کیقباد و کیخسرو و اردشیر و انوشیروان و گودرز و رستم و جاماسپ و بزرجمهر بدانند سرفرازی و عزت نفس نخواهند داشت؟
و آیا ممکن است گذشتهٔ خود را فراموش کنند و تن به ذلت و خواری دهند و اگر حوادث روزگار آنها را دچار نکبت و مذلت کرد آسوده بنشینند و برای نجات خود از زندگی ننگین همواره کوشش ننمایند؟
به عقیده من اگر ملت ایران با وجود آن همه بَلیّات و مصائب که به او وارد آمده در کشاکش دهر تاب مقامت آورده است سببش داشتن چنان سوابق تاریخی و اعتقاد به حقیقت وجود و احوال آن مردمان نامی بوده یا لااقل این فقره یکی از اسباب و عوامل قوی این امر بوده است.
این است معنی آن کلام که گفتیم فردوسی زنده و پاینده‌کنندۀ آثار گذشته ایرانیان، و شاهنامه قباله و سند نجابت ایشان است و در این جمله قطع نظر از آن است که این قصه‌ها تا چه اندازه واقعیت داشته و اصل و حقیقت آنها چه بوده و یقین است که به‌کلی بی‌مأخذ و مجعول صرف نیست و این خود مبحثی طولانی است و از موضوع گفتگوی امروز ما خارج است.

شادروان استاد محمدعلی فروغی
مقالات فروغی، صص ۴۲-۴۰
#جعلیات

خاطره‌ای جعلی که چند سال است در فصل بهار دست به دست می‌شود:

[دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران بود و بهار بود و پنجره باز... استاد شفیعی رو به ما دانشجوها کردند و گفتند: خاک بر سر دانشجویی که عاشق نشود...همین!]

خاطره از استاد شفیعی کدکنی پرسیده شد.
ایشان فرمودند: بنده همچه چیزی نگفتم.‌

بنابراین این نقل‌قول جعلی‌ست.
زیباترین و لطیف‌ترینِ سخن‌ها تا وقتی جذاب است که اصیل باشد و در انتساب آن محتوا به گوینده‌اش جعل و تصرف صورت نپذیرفته باشد‌.

با هشتگ #جعلیات
مطالب سستِ ناتندرست و جعلی دیگری را که با نام محمدرضا شفیعی کدکنی منتشر شده است، پی بگیرید.
2025/04/07 00:07:50
Back to Top
HTML Embed Code: