Telegram Web Link
آن‌قدر توی بغلش آرام بودم که دلم می‌خواست زمان متوقف شود. اولین روزی که به خانه‌اش رفتم، باتری ساعت دیواری‌اش را درآوردم! گفتم هرچیزی که اینجا گذشت زمان را نشان بدهد، اذیتم می‌کند. خودش اهل هیچ تغییری نبود. می‌توانست میلیون‌ها ساعت پای یک کتاب بماند یا به یک منظره نگاه کند. از تغییر دکوراسیون متنفر بود و دلش می‌خواست جای هیچ‌چیزی عوض نشود. کافه که می‌رفت، میز خودش را داشت. حتی چند باری که رفتیم کوه، دقیقاً می‌رفت روی همان سنگی می‌نشست که دفعه‌ی قبلی نشسته بود. اما برای من حاضر بود دنیا را عوض کند.


هزار و چند شب 📚
#مهدی_موسوی
Shekib Mosadeq Mahdi Mosavi Wahshianeh
<unknown>
وحشیانه
آهنگساز و خواننده: شکیب مصدق
شاعر: مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
شده‌ای شاعرانه عاشقِ من
شده‌ام عاشقانه شاعرِ تو
شانس می‌خواهد اینکه یک آدم
بشود شاعر معاصر تو!
بغلم باش و باش تا به ابد
که نفس می‌کشم به خاطر تو

تنِ تو کشتزار خشخاش است
اعتیادی‌ست بیشتر به اتاق
بین این شهرها و کشورها
با تو خوب است یک سفر به اتاق!
خسته‌ام از جهان و آدم‌هاش
بغلم کن! مرا ببر به اتاق

وحشیانه بیفت در بغلم
بدنت را عمود کن با عشق
وحشیانه ببوس و گاز بگیر
گردنم را کبود کن با عشق
بعد آرام شو، بچسب به من
بعد سیگار دود کن با عشق

تخت طوفانی است، دستم را
دُور آن گیسوانِ لَخت ببند
تو کوآلای کوچکم هستی
خواب خود را به این درخت ببند
خفه کن با تنت دهانم را
دست‌های مرا به تخت ببند

تو اگر کفری و اگر ایمان
باید امشب که بت‌پرست شوم
جام‌ها را یکی یکی پُر کن
تا به آنجا که مستِ مست شوم
بغلم کن که از تو نیست شدم
بغلم کن که با تو هست شوم

رازها را، نگفتنی‌ها را
توی مستی بگو درِ گوشم
بغض‌ها را بریز در تن من
من که کوهم، همیشه خاموشم
گریه کن روی سینه‌ی لختم
بعد بیهوش شو در آغوشم

تو اگر سیب سرخ را بدهی
حاضرم تا ابد گناه کنم
اگر این عشق، اشتباه من است
با تو خوب است اشتباه کنم
کاشکی صبح لعنتی نرسد
که تو را تا ابد نگاه کنم

آفریده شده زمین و زمان
که مرا با تو آشنا بکند
حل شوم در تن تو، در روحت
که مرا از خودم رها بکند
هیچ چیزی نمی‌تواند که
این دو دیوانه را جدا بکند

شاد و غمگین، مجاز و غیرمجاز
من که با هر نوار عاشقتم!
چون‌که دریای بی‌کران هستی
مثل ماهی، دچار، عاشقتم
با تن بی‌قرار عاشقتم
با دل شرمسار عاشقتم
در بلیط قطار عاشقتم
وقت شام و ناهار عاشقتم
موقع انتظار عاشقتم
در مسیر فرار عاشقتم
روی میز قمار عاشقتم
روز و شب، چند بار عاشقتم
در سیاهی غار عاشقتم
در جوک خنده‌دار عاشقتم
پشت مرز و حصار عاشقتم
زیر سنگ مزار عاشقتم
چون‌که دیوانه‌وار عاشقمی
چون‌که دیوانه‌وار عاشقمی
چون‌که دیوانه‌وار عاشقمی
چون‌که دیوانه‌وار عاشقتم...

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
با احترام فراوان
امروز برنامه‌ی بامداد پخش نمی‌شود.
هفته‌ی آینده پنج‌شنبه
مثل همیشه در کنارتان خواهیم بود ❤️💚
چشم سیاهتو
یادم نمی‌یاد
اون روی ماهتو
یادم نمی‌یاد

اون داغی و جنون
چشمای غرق خون
دیوار خونه‌تون
یادم نمی‌یاد

بوسه توو کوچه‌ها
اون خنده‌ی رها
دستای داغ ما
یادم نمی‌یاد

حرکات دامنت
عطر خوشِ تنت
اندوه رفتنت
یادم نمی‌یاد

(جز چند دونه ساک
غیر از یه مشت خاک
چیزی نمی‌بره
اون که مسافره

اون خاطرات خوب
این روزهای بد
باید که تا ابد
از یاد من بره)

اعصاب خط‌خطیت
تی‌شرت صورتیت
شوق دو تا بلیط
یادم نمی‌یاد

شکل لبات توو خواب
موهات و آفتاب
پرسه توو انقلاب
یادم نمی‌یاد

اون اخم و دلبریت
گل‌های روسریت
حرفای آخریت
یادم نمی‌یاد

شوق صدای تو
موی رهای تو
انگشت‌های تو
یادم نمی‌یاد

(جز چند دونه ساک
غیر از یه مشت خاک
چیزی نمی‌بره
اون که مسافره

اون خاطرات خوب
این روزهای بد
باید که تا ابد
از یاد من بره)

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Forwarded from مُحدِه
-دونستن حقیقتی که غمگینت می‌کنه بهتره یا شکی که تهش امید باشه؟
+معلق بودن از همه چی بدتره. مرگ یه بار شیون هم یه بار. امید الکی مثل خوره روح آدمو از داخل می‌جوه.

هزار و چند شب/ سید مهدی موسوی
@Mohdeh_Official
دوباره حامله‌ام... بچّه‌ی کدام شماست؟!
کسی لگد زده از توو به پوست شکمم
مرا به حبس بینداز توی آغوشت
که منحرف شده‌ام از خودم... که متّهمم...

دوباره حامله‌ام... از کدام زن یا مرد؟!
دوباره ناخن‌هایم شکسته و خونی‌ست
که من کثیف‌ترین فکرهای ممنوعم
اگر که عشق در این شهر، غیرقانونی‌ست!

بگیر لب‌هایم را به تیزی دندان
مکم بزن که تنم از تنت کبود شود
به من برقص، در این لحظه‌ی فراموشی
که زندگی سیگاری‌ست تا که دود شود

دوباره حامله‌ام... جز تو از همه بیزار
تهوّعی که در این حال لعنتی دارم
کسی‌ست در شکمم... منتظر... تب‌آلوده
به جای بچّه‌ی تو، بمب ساعتی دارم!

تمام خاطره‌ها درهمند و نامربوط
تجاوزی‌ست گروهی به روحم و بدنم
منم که می‌دوم از خود به سمت بیداری
که می‌خورم خود را تا که جیغ را نزنم

صلیب می‌کشم از اعتقادها، از هیچ
که من شکستن چوبم که گریه‌ی میخم!
نگاه می‌کنم از خود به سمت آیینه
که خنده‌دارترین اتّفاق تاریخم

دوباره حامله‌ام از هزارها آدم
دوباره حامله‌ام از هزارها تحقیر
از ابتدای بشر گفته‌اند محکومم
که روی لوح نخستین نوشته است: بمیر!

که شوق رابطه‌ام با گیاه، با اجسام
که شوق سیب‌‌ترم از بهشت تکراری
که شوق نقّاشی توی غارهای سیاه
که شوق گفتنِ نه! در هزارها آری

تنم پر از عصیان است، روح من عصیان
که دوست‌داشتنِ قبل و بعدِ فاصله‌ام
نوشتنِ شعرم در جهان اسم و عدد
به قرص‌هات بگو که دوباره حامله‌ام...

سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
بیدار می‌شدیم در «آذر» که سوختم
بیدار می‌شدیم و مرا می‌فروختم

به چی؟! به آن دو چشم که باران گرفته بود
که حسّ و حال چندم «آبان» گرفته بود...
.
شعر: #سید_مهدی_موسوی
خط و ادیت: #مهدی_خدابخش
چندم؟! سؤال مسخره‌ای که تو نیستی
چندم؟! که در تمامی آبان گریستی
#مهدی_موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Shahr Khali - wWw.NakaMan.iR
Negar Khalva - wWw.NakaMan.iR
شهر خالی
خواننده: نگاره خالوا
Forwarded from عاطفه اسدی
یک سمت تویی و عشق: مرگی ساده
یک سمت جهان به قتل من آماده!
می‌ترسم! مثل بچّه‌گنجشکی که
در دست دو بچّه‌ی شرور افتاده

مهدی موسوی

@atefeasadi2
راهسازی برای ویرانه،
جنگ یک مشت مست و دیوانه،
خنده‌ی گرگ‌های در خانه،
اشک تمساح‌های در بیرون!
#مهدی_موسوی
@seyedmehdimoosavi2
ترانه‌ای از مجموعه‌ی «با موش‌ها»:

می‌شه خوابید تا ابد، بی درد!
وسطِ ساعتای دیواری
می‌شه یه روسری سبزو فروخت
تو یه آهنگ کوچه‌بازاری

می‌شه کافکا رو خوند با عجله
می‌شه بحثو به سمت مرگ کشید
می‌شه با یه کلاه کج، چپ شد!
توی ویلا، سیگار برگ کشید!

می‌شه خوابیده باشی با مریم
یه ترانه بسازی از سارا!
با فوتوشاپ توی شهرک غرب
عکس بندازی با چگوارا!!

می‌شه یادت بره غم مردم
می‌شه دل خوش کنی به این بازی
قبلِ مرگِ هر آدمِ معروف
بری باهاش عکس بندازی

توی اخبار، اسمتو ببرن
یکهو گریه‌ت بگیره از شادی!
می‌شه با پول بیت و تلویزیون
یه موزیک ساخت واسه آزادی!!

می‌شه بازی کنیم با کلمه
می‌شه دردو اسیرِ فلسفه کرد
می‌شه با دستمالِ گردنِ تو
نعره‌ی نسل بعد رو خفه کرد

می‌شه رؤیای یه جوونو فروخت
بعد با پول اون مواد کشید
وقتی مردم تو کوچه می‌میرن
توی حمّوم رفت و داااد کشید!

می‌شه یه نسل سبزو بفروشی
خون ما رو سسِ کچاپ کنی!
می‌شه از گریه کردنِ تهران
تو اروپا کتاب چاپ کنی

می‌شه خیلی چیزا رو گفت و نگفت
می‌شه یک‌عمر پرده‌پوشی کرد
جنده بودن شرف داره وقتی
می‌شه با شعر، خودفروشی کرد

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
ای رقص نور بر لب چاقوها
ای در سکوت، وقت هیاهوها
ای چشمِ بی‌گناهیِ آهوها
ای آخرین الهه‌ی جادوها
دُورم بپیچ و قاتل خوبی باش
دارم بزن دوباره از آن موها

من آرزوی بال نخواهم کرد
اندیشه‌ی محال نخواهم کرد
خورشید را خیال نخواهم کرد
یک ذرّه قیل و قال نخواهم کرد
هر کار خواستی بکن اصلاً تو!!
من خسته‌ام... سؤال نخواهم کرد...

من وقت انتخاب، غم‌انگیزم
درمانده از جواب... غم‌انگیزم...
در اوّل شراب، غم‌انگیزم
در آخر شراب، غم‌انگیزم
از من نخواه شور و هماغوشی
من توی رختخواب، غم‌انگیزم

جز دید و بازدید نخواهد بود
آغاز سال، عید نخواهد بود
جز غصّه‌ای جدید نخواهد بود
در قصّه‌ام امید نخواهد بود
روزی سیاه دارم و می‌دانم
که بعدِ آن سپید نخواهد بود

تبعیدی‌ام میان جهنّم‌ها
وصل است زندگیم به ماتم‌ها
راهی به تیغ و قرص‌تر از سم‌ها
لبخندِ در محاصره‌ی غم‌ها
دست مرا بگیر که می‌ترسم
می‌ترسم از تمامی آدم‌ها

من ترسِ چرخ‌خوردنِ میدانم
من گریه‌های لحظه‌ی پایانم
فریادِ پشتِ میله‌ی زندانم
من آخرین امید به انسانم
درکش برای جامعه‌ام سخت است
این درد را چطور بفهمانم؟!

ای پشت کوه‌ها سَحَرِ جعلی!
ای شادیِ پس از خبرِ جعلی
ای روزهای خوب‌ترِ جعلی
ای آخرین پیامبر جعلی!
من از تو باز معجزه می‌خواهم
من باز از تو معجزه می‌خواهم...

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
‌‌
گفت‌وگوی جمعه – ۱۰: غزاله شارمهد، دختر جمشید شارمهد

جمشید شارمهد، فعال سیاسی و شهروند ایرانی-آلمانی است که در مرداد ۱۳۹۹ در جریان سفری به امارات متحده عربی در دبی، توسط ماموران جمهوری اسلامی ربوده و به ایران منتقل شد و همچنان در زندان به‌سر می‌برد.
در این برنامه مهدی موسوی، شاعر، با غزاله، دختر جمشید شارمهد، گفت‌وگو می‌کند. او از پدر می‌گوید، از نحوه ربایش، انتقال به ایران و زندانی‌کردن‌اش توسط جمهوری اسلامی و وضعیت فعلی او در زندان صحبت می‌کند.
این برنامه ۱۴ مهر ۱۴۰۲ در صفحه انستاگرام آموزشکده توانا برگزار شده است.

سایت:
https://tavaana.org/friday10/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=ok-X-weMwAA&t=201s
ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/hgqvkovrlzcj

#یاری_مدنی_توانا
#جمشید_شارمهد
#گروگان #گفتگوی_جمعه
#گروگانگیری

@Tavaana_TavaanaTech
@seyedmehdimoosavi2
2024/11/20 07:30:34
Back to Top
HTML Embed Code: