Telegram Web Link
Forwarded from سایه ها
من زنده بودم اما انگار مرده بودم
از بس که روزها را با شب شمرده بودم
یک عمر دور و تنها، تنها به جرم این که
او سرسپرده می‌خواست، من دل‌سپرده بودم
یک عمر می‌شد آری در ذره‌ای بگنجم
از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم
در آن هوای دلگیر وقتی غروب می‌شد
گویی به جای خورشید من زخم خورده بودم
وقتی غروب می‌شد... وقتی غروب می‌شد...
کاش آن غروب‌ها را از یاد برده بودم

محمدعلی بهمنی

◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️

وب‌سایت ادبی سایه‌ها، درگذشت «محمدعلی بهمنی»، غزل‌سرای معاصر را به ادبیات و دوستدارانش تسلیت می‌گوید.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
Forwarded from Farsi VOA
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مهدی موسوی می‌گوید: زبان شعر محمدعلی بهمنی، ساده اما عمیق بوده است
Farzad Beni - Raha Dar Bad (Master)
<unknown>
رها در باد
ترانه‌سرا: عاطفه اسدی
صدا، موسیقی و تنظیم: فرزاد بنی

@atefeasadi2
ویژه‌برنامه‌ی درگذشت «محمدعلی بهمنی» در «کانال وان» (برنامه‌ی زنده‌ی «بامداد»)
با اجرای «مهدی موسوی»

از بررسی اشعار و ترانه‌ها تا حواشی سیاسی و اجتماعی
با پخش موزیک‌هایی از رامش، شجریان، ناصر عبداللهی، شادمهر، حمیرا، حبیب، رضا یزدانی و...

اگر پخش زنده‌ی برنامه را از ماهواره ندیده‌اید، تکرارش را در اینجا ببینید:
https://youtu.be/b7S30ws56ik
🔈 برگزاری دوره ویژه: حمایت روانی-اجتماعی از سلامت روانی زندانیان سیاسی در ایران

در حالی که حکومت جمهوری اسلامی آمار دقیقی از معترضان و تعداد بازداشت‌شدگان منتشر نمی‌کند، بر اساس گفته‌های مسئولین حکومتی، تنها در استان تهران بین ۵ تا ۶ هزار نفر در اعتراضات سراسری سال ۱۴۰۱ دستگیر و بازداشت شدند. این ارقام نشان می‌دهد که ده‌ها هزار خانواده در سراسر ایران پس از اعتراضات سراسری با مشکلات ناشی از بازداشت و دستگیری عزیزانشان مواجه شده‌اند.

در دوره آموزشی «حمایت روانی-اجتماعی از سلامت روانی زندانیان سیاسی در ایران» که به زودی برگزار می‌شود، یک جلسه به طور ویژه به ترومای خانواده‌های بازداشتی‌ها و فعالین سیاسی اختصاص خواهد داشت. در این جلسه:

🔹 از ترومای غیرمستقیم در خانواده زندانیان سیاسی خواهیم گفت.

🔹 تاثیر حبس بر خانواده زندانیان سیاسی را بررسی می‌کنیم.

🔹 هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی خشونت و بی‌عدالتی حکومتی علیه زندانیان سیاسی را مورد بحث قرار می‌دهیم.

🔹 به ترومای انتخابی و ترومای نیابتی پرداخته و استراتژی‌های مداخله‌ای برای کنترل این وضعیت را ارائه خواهیم کرد.

🔹 در پایان، نکات انگیزشی برای تغییر و تاب‌آوری با شما عزیزان به اشتراک می‌گذاریم.

این دوره برای تمامی کسانی که به دنبال راهکارهایی برای حمایت از خانواده‌های زندانیان سیاسی و کاهش اثرات روانی و اجتماعی زندان هستند، بسیار مفید خواهد بود.

✍️نحوه ثبت نام:

https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSe0s4l0OOnrBziY6WxmzmYVafXWVdEpjFlmNHkhJs6n7OYcvg/viewform?usp=sf_link


📍مکان: آنلاین

کانال تلگرام
https://www.tg-me.com/mental_health_political_prisoner
کانال واتس‌اپ
https://whatsapp.com/channel/0029VahDpsR545uxPkbihx3d


زمان برگزاری:
به زودی اعلام خواهد شد.

✉️ جهت کسب اطلاعات بیشتر با ما تماس بگیرید.
[email protected]





#حمایت_از_زندانیان_سیاسی #سلامت_روانی #ترومای_نیابتی #حقوق_بشر #ایران #یاری_مدنی_توانا #مقاومت_مدنی #ایران #مبارزه_مدنی #کنشگری #اعتراضات_سراسری #اعتراضات_سراسری
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
کدوم زن به من جرئت عشق داد؟
کدوم گریه آخر منو مرد کرد؟!

#مهدی_موسوی
Forwarded from روشنک آرامش (Roshanak)
دل به آبی آسمان بدهی،
به همه عشق را نشان بدهی
بعد، در راه دوست جان بدهی... دوستت عاشق زنت باشد!

مهدی‌موسوی
من بوی قرمه‌سبزیِ همسایه
در کوچه‌ی فقیرتری هستم
تو آن «تعجّبی» که نخواهم کرد
من مکثِ «جمله‌ی خبری» هستم

ماشین یک عروسیِ اجباری
شیهه کشید و از وسطم رد شد
من از تو هیچ‌چیز نمی‌پرسم
یعنی به من نگو که چه خواهد شد

من خودکشی نکردنِ یک مرده
من شایعاتِ حل‌شده در قرصم
اصلاً به من چه! شهر چه می‌گوید
من از تو هیچ‌چیز نمی‌پرسم

می‌سوزم و به سمتِ درون قفلم
در آتشی که دود نخواهد داشت
فالِ مرا نگیر از این قهوه
آینده‌ای وجود نخواهد داشت

این قهوه چشم‌های خمارِ توست
این قهوه، دود کردنِ تریاک است
می‌خواهمت به‌شکلِ نمی‌خواهم!
حسّی که غیرقابل‌ادراک است

ترمز بریده در سرِ من انگار
هر جمله که به اسم تو می‌بندم
در نقشِ خنده‌دار خودم خوبم!
با اینکه سال‌هاست نمی‌خندم

از روزهای قبلِ تو غمگینم
از گریه‌های بعدِ تو آگاهم
این قهوه سر کشیدنِ تلخی‌هاست
فال مرا نگیر! نمی‌خواهم!

جز شعر که جنون و خودآزاری‌ست
از سهم خود نداشته‌ام سهمی
شعری که هیچ‌وقت نخواهی خواند
رازی که هیچ‌وقت نمی‌فهمی

من بوی قرمه‌سبزیِ در کوچه
از خاطراتِ وحشیِ دیروزم
رد کن مرا از آتشِ چشمانت
من آن سیاوشم که نمی‌سوزم

گریه نمی‌کنیم که می‌دانیم
بغض زمین تمام نخواهد شد
این قصّه، قصّه نیست! جنون ماست!!
با نقطه‌چین تمام نخواهد شد...

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
از گریه‌های مستی‌ام در شب‌نشینی‌ها
از کشتن صدباره‌ی «مهسا امینی‌»ها

از خط‌کش ناظم برای لاک هر ناخن
از شعر خواندن در میان زنگ‌ دینی‌ها!

از خودکشی کارگرهایی که بیکارند!
افتادن بازارها در دست چینی‌ها

مسئول قسمت کردن باتوم یا ساندیس
از کشتن رؤیای ما کارآفرینی‌ها!!

تیری به قلب نوجوان پانزده‌ساله
آتش زدن در خوابِ مجروحِ اِوینی‌ها...


یک روز برمی‌گردم از تبعید تا خانه
که خسته‌ام دیگر از این بی‌سرزمینی‌ها

آن روز خشمم انتقامی سخت خواهد شد
که زنده هستم برخلاف پیش‌بینی‌ها

آن روز می‌چینم برای شام آزادی
سرهایتان را یک‌به‌یک بر روی سینی‌ها

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
مثل این است که عصر جمعه
در تو آرام بالا بیاید
مثل این است که بچه‌دیوی
در درونت به دنیا بیاید!
@seyedmehdimoosavi2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کاری از گروه تارانتیست و مارجی لطف‌آبادی
ترانه: مهدی موسوی
دکلمه: فاطمه اختصاری و مهدی موسوی

کبوتر آزاد
گلوی هر فریاد
نترس از این طوفان
در این شب بیداد
بگیر دستم را
که جاده باریک است
بمان کنار من
که صبح نزدیک است

اگر که در شب‌ها
صدای شلیک است
اگر مسیر عشق
هنوز تاریک است
غم سیاوش باش
غرور آرش باش
بمان کنار من
که صبح نزدیک است

خبر خوش است، قاصدک
رسیده است با نسیم
من و تو در کنار هم
به روز خوب می‌رسیم

پس از سکوت و اشک‌ها
پس از شبِ جداشدن
رسیده نوبت بهار
دوباره فصل ما شدن

گرچه سرِ سیمرغ آویزان شده با میخ
گرچه سرِ گنجشک‌ها را کنده‌اند از بیخ
گرچه تمام بال‌ها بر آتش است و سیخ
پیچیده فریاد من و تو در دلِ تاریخ
که مطمئن هستیم: روز خوب نزدیک است...

رفیق هم‌پیمان
گذشته‌ی از جان
بمان کنار من
در این خیابان‌ها
میان زندان‌ها
شبیه سروی سبز
در این زمستان‌ها
بهار نزدیک است

در این شبِ وحشت
کنار هم شادیم
کنار هم باشیم
من و تو آزادیم
من و تو می‌مانیم
از عشق می‌خوانیم
که خوب می‌دانیم
بهار نزدیک است

خبر خوش است، قاصدک
رسیده است با نسیم
من و تو در کنار هم
به روز خوب می‌رسیم

پس از سکوت و اشک‌ها
پس از شبِ جداشدن
رسیده نوبت بهار
دوباره فصل ما شدن

یوتیوب
https://tavaana.org/fa/FreeBird


#نماهنگ #مهسا_امینی
#اعتراضات_سراسری
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
مصرع های وام گرفته شده به ترتیب از شاعران زیر است:
حافظ، صائب تبریزی، بیدل دهلوی، مولانا، محتشم کاشانی، پروین اعتصامی، هاتف اصفهانی، وحشی بافقی، سیف فرغانی، اقبال لاهوری، شهریار و سعدی

ظلم اینان می‌رود... نوبت به آنان می‌رسد
بعد پایان زمستان هم زمستان می‌رسد

«سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت»
نیست، امّا گاه‌گاهی تکّه‌ای نان می‌رسد!

«کامجویی غیر ناکامی ندارد حاصلی»
سیل، بعد از عشقبازی زیر باران می‌رسد!

«آسمان، سرسبز دارد میوه‌های خام را»
باز «کاکا رستمِ» قصّه به «مرجان» می‌رسد

«هر کجا ویران بُوَد آنجا امیدِ گنج هست»
عشق گاهی با سلامی در خیابان! می‌رسد

«فتنه، تیری از کمین بر مرغ فارغبال زد»
عقل می‌چرخد! که گاهی دُور میدان می‌رسد

«گر که اطفال تو بی‌شامند شب‌ها باک نیست»
صبح‌ها حاجی به مسجد یا به دکّان می‌رسد!

«جان به جانان کی رسد؟ جانان کجا و جان کجا؟!»
کودکی هستم که گاهی تا دبستان می‌رسد

«گر به بدنامی کشد کارم در آخر، دور نیست»
رود عصیان‌کرده گاهی به بیابان می‌رسد

«چون هلال دولت این ظالمان شد بدرِ تام»
باز ثابت شد که نسل ما به حیوان می‌رسد

«در میان سینه حرفی داشتم... گم کرده‌ام...»
بغض می‌خواهد... ولی کارش به زندان می‌رسد

«سایه‌ی دولت، همه ارزانیِ نودولتان»
سفره‌ای داریم و یک عمر است مهمان می‌رسد

«بر زمستان، صبر باید طالب نوروز را»
دیر... امّا روزهای بد به پایان می‌رسد

سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
خوش‌‌ به‌ حال عروسک کوکی
که نمی‌دونه شهر، بی‌رحمه
خوش به حال کسی که خوابیده
اونی که هیچ‌چی نمی‌فهمه...

#مهدی_موسوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«خشم تو»

خوانندگان: هیرو فریا، آرمین نژادیوسفی، مهران میرمیری، هیوا رهایی

آهنگساز: هیوا رهایی

شاعر:مهدی موسوی
سایت:
https://tavaana.org/anger/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=mJBLld0FY7c
ساندکلاود:
https://soundcloud.com/tavaana/srlbo4zxl54q



#هنر_اعتراض #هنر_اعتراضی #مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
@seyedmehdimoosavi2
Forwarded from aryentvnewsfarsi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔻در روزهای اخیر، طی مراسمی در شهر بروکسل پایتخت بلژیک، جایزەای بین‌المللی بە نام جایزە "ژینا امینی" با معرفی کمیتە داوران این جایزە اعلام موجودیت کرد. این جایزە از سال آیندە در سومین سالگرد جنبش انقلاب ژن، ژیان، ئازادی هر سال بە دو نفر اهدا خواهد شد.

گفت‌وگو با مهتاب قربانی شاعر، نویسندە و فعال حقوق بشر و از اعضای کمیتە جایزە بین‌المللی ژینا امینی

@aryentvfarsi
به‌علت تغییر ساعت در آمریکا و اروپا
برنامه‌ی بامداد در بهار و تابستان
پنج‌شنبه‌ها یک ساعت زودتر
و در ساعت ۱۸ به‌وقت تهران پخش خواهد شد.
(۱۶:۳۰ به وقت اروپای مرکزی)

شعر و موسیقی و ترانه
با واتساپ برنامه تماس بگیرید و شعر بخوانید:
+4740572356

اگر به ماهواره و «کانال وان» دسترسی ندارید
می‌توانید برنامه را زنده از اینجا ببینید:
https://www.parsatv.com/m/name=Kanal-Yek
یا
https://fa.ch1.cc/live-tv/

مهدی موسوی
[چهارِ پیک:]
چهار آدم بدون کلاه
چهارِ عصر رسیدند توی قربانگاه

چهار قلبِ سیاهی‌گرفته از تردید
چهار مرد پُر از هیچ، خالی از امّید

چهار دوستِ خوبِ دهن‌لقِ دیگر
چهار خودکشی ناموفق دیگر!

در آمبولانس‌ترین لحظه‌های گیر شده
در آخرین تلفن، قبلِ کارِ دیر شده

چهار آدمِ بر روی تخت درمانگاه
چهارشنبه‌ی موعودِ تا همیشه سیاه

چهار دوست خوب رسیده تا دمِ در
چهار بار رسیدن به لحظه‌ی آخر

چهار روح پریشان که مال یک بدنند
چهار آدم بدبخت که درون منند!!

میان این‌همه هی هیچ!


[آس دل:]
یک زن
یک آسمان برهنه، میان پیراهن

یکی نه زاده‌شده، نه به فکر زاییدن
یکی نه قابل گفتن، نه قابل دیدن!

یکی که مویش بر مبل‌ها دراز شده
یکی که دکمه‌اش از فرط بوسه باز شده

یکی که بود وگرنه بهار می‌پوسید
یکی که آخر قصّه کلاغ را بوسید!

یکی که فارغ از این حرف‌ها و بازی‌هاست
یکی که این‌همه معشوق بوده و تنهاست

یکی که این‌همه با ماه رفت‌وآمد داشت
یکی که «مالِ کی» و «مالِ چی» نخواهد داشت

یکی که می‌خندد رو به این زمانه‌ی زشت
یکی که مثل تو امّید داشت


[بی‌بی خشت:]

زنِ بدون غم‌انگیز و بغض و دلتنگی
زن مدرن، زن بی‌جهت، زن سنگی

زنِ به‌جامانده روی دست، جوهرِ مُهر
زنِ کتاب بخواند کنار بعدازظهر

زنِ ادامه‌ی تحصیل توی دانشگاه
زنِ قدم‌زده پای سفینه‌ای در ماه

زنِ جدا شده از هر زنانه‌ی تاریخ
زنِ بریده‌شده گیس خسته‌اش از بیخ!

زنِ هرآنچه که هست و نمانده در یادم!
زنِ بدون هنوز و گذشته، یک آدم!!

زنِ عبوس‌تر از چینِ روی شلوارش
زن شبانه نه در تخت! بر سرِ کارش!

زنی که آویزان است از طناب کلفت
زنی که عاشق تو بود و هیچ‌وقت نگفت

زنی که مُرد و نفهمید که...


[شش گشنیز:]
صدای مرد موفق، صدای مرد عزیز!

صدای ادکلن جوپ در کتِ چرمی
صدای خیره شدن در کمال بی‌شرمی

صدای لاس‌زدن پشت هرزه‌ی تلفن
صدای محکمِ تشویق زیر نور نئون

صدای ششصد و شصت و شش آدم بیکار
صدای شعر سرودن برای چشمِ نگار!!

صدای این‌همه اسم و شماره در گوشی
صدای پول‌شمردن پس از هماغوشی

صدای خواندن آواز داخل حمّام
صدای شش فقره ارتباط نافرجام!!

صدای مشکوکی از سرِ شکم‌سیری!
صدای اسپری و خواب‌های تأخیری

چقدر زود رسیدی...


نگاه خیره‌ی من
به دست چیده‌شده بر زمین و چهره‌ی زن

به فکر خودکشی و روزهای آینده
به عشقبازی با زن، به آن‌همه خنده

به خستگی زنم از اداره‌ی هر روز
به قرص‌های من و زندگی که باز هنوز...

نگاه خیره‌ی من سمت آدمی راضی
ادامه‌دادنِ دنیام با ورق‌بازی...

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
2024/11/15 10:13:44
Back to Top
HTML Embed Code: