Telegram Web Link
اولین کس نبوده‌ام امّا خواستم عشقِ آخرت باشم
که مهم نیست در قفس هستی! شوق پرواز، در پرت باشم

فارغ از حرف دیگران بشوم، هرچه که خواستی همان بشوم
مثل یک نامه‌ی نخوانده‌شده تا ابد لای دفترت باشم

حاضرم عاشقانه دود شوم تو که کبریت می‌زنی، شاید
مثل سیگار، بعد هر بوسه، لای انگشت لاغرت باشم

در نبودم برای باز شدن، آینه نیستم که بشکنی‌ام
من کنار توام! نمی‌خواهم تا ابد در برابرت باشم

نه به فکر تصاحبت هستم، نه به دنبال مال تو بودن
من فقط آمدم که آغوشی در شب گریه‌آورت باشم

من به یک بوسه قانعم حتی که بگویم هنوز خوشبختم!
که اگر کوچکم برای عشق، لاأقل دوست‌دخترت باشم!

وقتی آن روز خوب سر نرسید، منجی شهر از سفر نرسید
خواستم با دو دست کوچک خود، خالق روز بهترت باشم

در تن من که بهترین وطن است، غربت تو تمام خواهد شد
دُورِ من سیم خاردار بکش، می‌توانم که کشورت باشم

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
پاییز آمده‌ست که خود را ببارمت!
پاییز: نامِ دیگرِ «من دوست دارمت»

بر باد می‌دهم همه‌ی بودِ خویش را
یعنی تو را به دست خودت می‌سپارمت!

باران بشو، ببار به کاغذ، سخن بگو...
وقتی که در میان خودم می‌فشارمت

پایان تو رسیده گلِ کاغذیِ من
حتی اگر که خاک شوم تا بکارمت

اصرار می‌کنی که مرا زودتر بگو
گاهی چنان سریع که جا می‌گذارمت!

پاییز من، عزیزِ غم‌انگیزِ برگریز!
یک روز می‌رسم... و تو را می‌بهارمت!!

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
سه کارگر وسط شعر راه افتادند
یکیش رو به خیابان نگاه کرد و گریست
یکیش گفت به پیکان خسته‌اش که بایست!
یکیش اسم کسی را یواش برد که نیست

سه کارگر وسط شعر راه افتادند
یکیش عکسی شد توی دست‌های سیاه
یکیش با چمدانی قدم گذاشت به راه
یکیش فکر زنش بود توی زایشگاه

سه کارگر وسط شعر راه افتادند
یکیش زل زده شد توی چشم‌های پلیس
یکیش قایم شد توی دستمالی خیس
یکیش زن را برداشت رفت پیش رئیس!

سه کارگر وسط شعر راه افتادند
یکیش مست شد از حسرتِ کمی شادی
یکیش رفت فرو در غمی خدادادی
یکیش مشت گره‌کرده شد در آزادی

سه کارگر وسط شعر راه افتادند
یکیش رفت به دنیای آرزو و کتاب
یکیش رفت در آغوش دختری در خواب
یکیش رفت خیابان در انتظار جواب

سه کارگر وسط شعر راه افتادند
یکیش را سر میدان اوّلی کشتند
یکیش را سر میدان دوّمی کشتند
یکیش را سر میدان سوّمی کشتند

سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Forwarded from روشنک آرامش (Roshanak)
چیزی بگو از آتش و آغاز
آزادی پرنده و آواز
یعنی به من امید بده باز
حتّی اگر وجود ندارد...

#مهدی‌موسوی
ساده بودیم و سخت بر ما رفت
خوب بودیم و زندگی بد شد
آنکه باید به دادمان برسد
آمد و از کنارمان رد شد

#مهدی_موسوی
تبعید، فُرم دیگری از «بَعد» و
مشکوک، شکل تازه‌ای از «کشک» است!
من که قرار بود قوی باشم
بر روی گونه‌هام چرا اشک است؟!

تنهایی‌ام فشرده شده در هیچ
خود را میان آینه می‌بوسم
بیدار می‌شوم وسط وحشت
امّا هنوز داخل کابوسم

بیگانه از زمان و زبان هستم
از ارتباط، عاجزم و خسته
باید شروع کرد به پوسیدن
در این اتاقِ کوچکِ در‌بسته

یک بمبِ منفجر‌نشده در مرز
یک بسته خاک در چمدان هستم
این بغض نیست، گریه و شیون نیست
من نصف رودهای جهان هستم

حک می‌کنم به مرحمت چاقو
روی لبانِ غمزده‌ام خنده!
با داستان مسخره‌ی تغییر
یا با جوکِ امید به آینده!!

تبعید، قبل و بعد نمی‌فهمد
پاییزِ ما ادامه‌ی پاییز است
فرقی نمی‌کند که کجا هستی
این آسمان، همیشه غم‌انگیز است

هر گوشه‌ای که آدمِ غمگینی‌ست
من شکلی از ادامه‌ی شب‌هاشم
این شعر را چرا به شما گفتم؟!
من که قرار بود قوی باشم

درجا زدم، دویده شدم در جا
این قصّه‌ی همیشگی من بود
بر سنگِ‌قبرِ کوچکِ من بنویس:
این لاک‌پشت، فکرِ رسیدن بود

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Forwarded from سایه ها
مجموعه‌ی «The Multilingual Mosaic»، شامل تعدادی از آثار منتخب «مهدی موسوی» است که به زبان‌های مختلفی از جمله انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، هلندی، کردی، عبری و… ترجمه شده‌اند.
کپی‌رایت آثاری که به صورت اختصاصی برای این مجموعه ترجمه شده‌اند تقدیم می‌شود به مهدی موسوی و نزد شاعر محفوظ است. کپی‌رایت سایر آثاری که قبلاً در کتاب‌ یا وب‌سایت‌های دیگر منتشر شده‌اند، متعلق به ناشران مربوطه است.

این مجموعه هدیه‌ای است از طرف مترجم‌هایی از سراسر جهان؛ و در سالروز تولد این شاعر، دهم مهر ماه ۱۴۰۳، منتشر می‌شود.

برای دانلود این مجموعه، از طریق لینک زیر، وارد وب‌سایت سایه‌ها شوید:
http://sayeha.org/ap4350
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مستند «غرق شدن در آکواریوم» ادای دینی‌ست به شاعر معاصر کشورمان، دکتر مهدی موسوی.
استادی که تلاش‌های بی‌وقفه و شایانش در ادبیات و نیز پرورش شاگردانی که هر کدام نامی در ادبیات و هنر ایران هستند، بر هیچ کس پوشیده نیست.
به مناسبت تولد این معلم گران‌قدر در روز دهم مهر، از تیزر این مستند رونمایی می‌کنیم.
نسخه‌ی کامل این فیلم به‌زودی پخش خواهد شد.

جا دارد از دوستان نازنینی که در تهیه‌ی این فیلم کمک کردند تشکر کنم: فاطمه اختصاری، مهدی خدابخش و سارا شاملوی عزیز که زحمات هماهنگی را برعهده داشتند؛ و ماهان و اردوان عزیز برای تصویربرداری و تدوین اثر.
و تشکری ویژه از تمام دوستانی که افتخار دادند و در این مستند حضور داشتند.

فرهنگ روشنی
https://www.instagram.com/reel/DAjKuEfNzn9/?igsh=MTRxOWc5YzRtYzE2eg==
Forwarded from روشنک آرامش (Roshanak)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from هستی محمودوند (Hasti Mahmoodvand)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکلمه‌ی «نامه»
شعر و صدا: هستی محمودوند
میکس: رضا کاشی
مدت‌ زمان: ۴ دقیقه

این دکلمه را مانند شعرش، به مناسبت دهم مهر، به دکتر موسوی عزیزم تقدیم کرده‌ام.

@HastimahMoodvand
Audio
دکلمه‌ی «نامه»
شعر و صدا: هستی محمودوند
میکس: رضا کاشی
@HastiMahmoodvand
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعر «بغل کردی»، سروده‌ی دکتر موسوی مهربان‌مان را به‌صورت دسته‌جمعی اجرا کرده‌ایم، تا هدیه‌ی کوچکی باشد برای تولد چهل و هشت سالگی‌اش.
اینجا ببینید!

با عشق
فاطمه اختصاری
@fateme_ekhtesari
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعر «دراکولای غمگین»
با اجرای دسته‌جمعی تعدادی از هنرمندان
تقدیم به دکتر موسوی عزیز
به مناسبت ۱۰ مهر

با عشق
@fateme_ekhtesari
Forwarded from سایه ها
شیدای شلیک: یادداشتی بر رمان «هزار و چند شب» نوشته‌ی سید مهدی موسوی
محمد مهدی‌زاده


«چه‌جور تونستی با من این کارو بکنی کثافت؟ چه‌جور تونستی؟!»

وحشت نکنید!
این جمله، شروع، پایان و مرکز ثقل داستانی رمان پست‌مدرن «هزار و چند شب» است. حتی منی که نه کاری کرده بودم، نه قرار بود کاری کنم و نه اصلاً شخصیتی از شخصیت‌های داخل داستان بودم هم بعد از خواندن این جمله دلهره‌ای به جانم افتاد و به تمام کارهای بدِ کرده و نکرده‌ام افتادم!
حالا به این فکر کنید که شریک زندگی‌تان ناگهان از خواب بیدارتان کند و با یک تفنگ بالای سرتان ایستاده باشد و بگوید «چه‌جور تونستی با من این کارو کنی کثافت؟ چه‌جور تونستی؟» و شما باید در فاصله چند ثانیه‌ای که قبل از شلیک گلوله به مغزتان فرصت دارید، به این فکر کنید که واقعاً «چه‌جور تونستید»!

برای دسترسی به این #یادداشت، وارد وب‌سایت سایه‌ها شوید:
http://sayeha.org/ap4351
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
به‌علت تغییر ساعت در آمریکا و اروپا
برنامه‌ی بامداد در بهار و تابستان
پنج‌شنبه‌ها یک ساعت زودتر
و در ساعت ۱۸ به‌وقت تهران پخش خواهد شد.
(۱۶:۳۰ به وقت اروپای مرکزی)

شعر و موسیقی و ترانه
با واتساپ برنامه تماس بگیرید و شعر بخوانید:
+4740572356

اگر به ماهواره و «کانال وان» دسترسی ندارید
می‌توانید برنامه را زنده از اینجا ببینید:
https://www.parsatv.com/m/name=Kanal-Yek
یا
https://fa.ch1.cc/live-tv/

مهدی موسوی
با ما در اینستاگرام توانا همراه باشید

گفت‌وگوی جمعه ۴۲

مهمان:
افسون نجفی، خواهر دادخواه جاویدنام حدیث نجفی
مجری:
سیدمهدی موسوی، شاعر و نویسنده

جمعه ۱۳ مهر / ۴ اکتبر
ساعت ۲۱ به وقت تهران


#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی

@Tavaana_TavaanaTech
@seyedmehdimoosavi2
در نروژ
برف از آسمان می‌بارد
درخت از زمین می‌روید
و رودخانه چیزی‌ست
در میان برف‌ها و درخت‌ها جاری

اما من از خاورمیانه می‌آیم
که از آسمان
موشک می‌بارید و هواپیمای مسافربری
فرشته‌های سقوط‌کرده و معجزات نیمه‌تمام
اما من از خاورمیانه می‌آیم
که از زمین
مین ضدنفر می‌رویید و سربازهای باتوم‌به‌دست
برج‌های پنجاه‌طبقه و بچه‌های سرراهی
اما من از خاورمیانه می‌آیم
که رودخانه‌ها همه‌چیز را می‌شویند جز خون
و رنگین‌کمان
تک‌شاخ غمگینی است
که در خیابان به رگبار بسته خواهد شد

در نروژ
به خاورمیانه می‌گویند «میت‌اُستِن»
در خاورمیانه
به خاورمیانه چیزی نمی‌گویند
چون قبل از آن مرده‌اند!

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
2024/11/15 12:57:56
Back to Top
HTML Embed Code: